***********....."معارف امامان معصوم (ع)" در "زیارت جامعه".....***********
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
منتشر شده در پایگاه ایثار پرس :
گروه : آخرین اخبار / تاپ / صفحه اول
- شناسه : 4943
- 13 اردیبهشت 1400 - 4:56
"معارف امامان معصوم (ع)" در "زیارت جامعه"
یکی از راههای درک بهتر معارف زیارت نامه ها ، خواندن مطالب گویا نمایی موضوعی می باشد ، که در این نوشتار برای نخستین بار بصورت ابداعی تدوین و تقدیم شده است . متن زیارت نامه از مفاتیح الجنان و ترجمه ان از استاد حسین انصاریان می باشد .
زیارت جامعه از قویترین زیارات ائمه (ع) بوده که امام هادی (ع) نقل کرده اند . مضامین آن هماهنگی با قرآن کریم دارد.و عبارات به گونهای است که بیان آن از غیر معصوم غیرممکن است؛ که در حرم هر یک از ائمه معصومین (ع) آن را میخوانیم .
مسئله امامشناسی یکی از آن معارف اسلام ناب است که هر کس توان رسیدن به آن را بدون هدایت گری امام ندارد و از آنجایی که شناخت امام یکی از مسلمات و ضروریات دین مبین اسلام است، اگر مسلمانی، بدون شناخت امام از دنیا برود همانند مردمان جاهلیت از دنیا رفته است.
این زیارتنامه دایرةالمعارف امامت و بیانگر فرهنگ ناب محمدی است. در این زیارت، زایر یک دوره کامل امامشناسی ، جلوه گری فضائل انسان کامل ، زمان شناسی و عمل به وظیفه در اطاعت از امام وقت خویش را فرا گرفته و مرور میکند . وتبعا امامت و ولایت فقاهت برای هدایتگری جامعه از آن کسی است که این اوصاف را داشته باشد. که به برکت انقلاب اسلامی دونمونه آن تجلی عینی یافته و ملت مسلمان ایران شاهد و موید بوده اند .
در ادامه ( بدون تغییر در ترتیب و تاول آن ) متن زیارت نامه و ترجمه آن بصورت موضوعی گویا نمایی شده تا به درک بهتر آن کمک نماید :
(کلام آغازین زیارت ):
- به نام خدا بِسْمِ اللّهِ
- و به خدا وَبِاللّهِ
- و در راه خدا وَفِی سَبِیلِ اللّهِ
- و بر آیین رسول خدا. وَعَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ،
(دعا در شروع زیارت ):
- خدایا اللّهُمَّ !
- از من ناپاکی گناهان اغْسِلْ عَنِّی دَرَنَ الذُّنُوبِ،
- و آلودگی عیوب را بشوی وَوَسَخَ الْعُیُوبِ،
- و به آب توبه پاکیزهام کن وَطَهِّرْنِی بِماءِ التَّوْبَةِ،
- و جامه خودداری بر وجودم بپوشان وَأَلْبِسْنِی رِداءَ الْعِصْمَةِ،
- و به لطفی از جانب خود یاریام کن وَأَیِّدْنِی بِلُطْفٍ مِنْکَ یُوَفِّقُنِی
- که مرا موفق نماید به اعمال شایسته، لِصالِحِ الْأَعْمالِ،
- به درستی که تو دارندهی احسان بزرگی. إِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ.
(حمد وستایش الهی ) :
- پس هرگاه به در حرم مطهّر نزدیک شدی بگو:
- خدا را ستایش که الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی
- مرا به روی آوردن به سوی ولیّاش و زیارت حجّتش موفّق نمود وَفَّقَنِی لِقَصْدِ وَلِیِّهِ وَزِیارَةِ حُجَّتِهِ،
- و به حرم او وارد ساخت وَأَوْرَدَنِی حَرَمَهُ
- و بهرهام را از زیارت بارگاهش و فرود آمدن به کوی دور از انظارش و آستانه تربتش نکاست؛ وَلَمْ یَبْخَسْنِی حَظِّی مِنْ زِیارَةِ قَبْرِهِ، وَالنُّزُولِ بِعَقْوَةِ مُغَیَّبِهِ وَساحَةِ تُرْبَتِهِ .
- خدا را ستایش که به محرومیت از آنچه آرزو داشتم داغدارم نکرد الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لَمْ یَسِمْنِی بِحِرْمانِ مَا أَمَّلْتُهُ،
- و آنچه را به آن امید داشتم از من بازنگرداند وَلَا صَرَفَ عَنِّی مَا رَجَوْتُهُ،
- و امیدم را در آنچه انتظار داشتم قطع نکرد، وَلَا قَطَعَ رَجائِی فِیمَا تَوَقَّعْتُهُ،
- بلکه لباس عافیت را به وجودم پوشاند بَلْ أَلْبَسَنِی عافِیَتَهُ،
- و از نعمتش بهرهمند نمود وَأَفادَنِی نِعْمَتَهُ،
- و از کرامتش به من عنایت فرمود. وَآتانِی کَرامَتَهُ.
(ویژگی های ائمه معصومین ع ) :
- پس هرگاه وارد حرم شدی در برابر ضریح مقدّس بایست و بگو:
- سلام بر شما پیشوایان مؤمنان السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَئِمَّةَ الْمُؤْمِنِینَ،
- و سروران پرهیزگاران وَسادَةَ الْمُتَّقِینَ،
- و بزرگان درستکرداران و راستگویان وَکُبَراءَ الصِّدِّیقِینَ،
- و امیران شایستگان وَأُمَراءَ الصَّالِحِینَ،
- و رهبران نیکوکاران وَقادَةَ الْمُحْسِنِینَ،
- و نشانههای راهیافتگان وَأَعْلامَ الْمُهْتَدِینَ،
- و نورهای عارفان وَأَنْوارَ الْعارِفِینَ،
- و وارثان پیامبران وَوَرَثَةَ الْأَنْبِیاءِ، وَمَنْهَجَ الْإِیمانِ،
- و برگزیده جانشینان وَصَفْوَةَ الْأَوْصِیاءِ،
- و خورشیدهای پرهیزگاران وَشُمُوسَ الْأَتْقِیاءِ،
- و ماههای کامل جانشینان وَبُدُورَ الْخُلَفاءِ،
- و بندگان رحمان وَعِبادَ الرَّحْمَانِ،
- و شریکان قرآن و راه ایمان وَشُرَکاءَ الْقُرْآنِ،
- و سرچشمههای حقایق وَمَعادِنَ الْحَقائِقِ،
- و شفیعان خلایق وَشُفَعاءَ الْخَلائِقِ،
- و رحمت و برکات خدا بر شما باد، وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ .
- گواهی میدهم که شمایید: أَشْهَدُ أَنَّکُمْ
- درگاههای خدا أَبْوابُ اللّهِ،
- و کلیدهای رحمتش وَمَفاتِیحُ رَحْمَتِهِ،
- و وسائل آمرزشش وَمَقالِیدُ مَغْفِرَتِهِ،
- و ابرهای خشنودیاش وَسَحائِبُ رِضْوانِهِ،
- و چراغهای بهشتش وَمَصابِیحُ جِنانِهِ،
- و حاملان قرآنش وَحَمَلَةُ فُرْقانِهِ،
- و خزانهداران علمش وَخَزَنَةُ عِلْمِهِ،
- و حافظان رازش وَحَفَظَةُ سِرِّهِ،
- و فرودگاه وحیاش وَمَهْبِطُ وَحْیِهِ،
- و امانتهای نبوّت وَعِنْدَکُمْ أَماناتُ النُّبُوَّةِ،
- و سپردههای رسالت نزد شماست، وَوَدائِعُ الرِّسالَةِ،
- شمایید أَنْتُمْ
- امینان خدا أُمَناءُ اللّهِ
- و دوستان وَأَحِبَّاؤُهُ،
- و بندگانش َعِبادُهُ
- و برگزیدگانش ووَأَصْفِیاؤُهُ،
- و یاران توحیدش وَأَنْصارُ تَوْحِیدِهِ،
- و پایههای تمجیدش وَأَرْکانُ تَمْجِیدِهِ،
- و خوانندگان به سوی کتابهایش وَدُعاتُهُ إِلى کُتُبِهِ،
- و پاسداران خلایقش وَحَرَسَةُ خَلائِقِهِ،
- و نگهبانان ودیعههایش، وَحَفَظَةُ وَدَائِعِهِ،
- ثنای فرشتگان نسبت به خدا، در اخلاص و فروتنی از شما پیشی نگیرد لَایَسْبِقُکُمْ ثَناءُ الْمَلائِکَةِ فِی الْإِخْلاصِ
- و صاحب زاری و فروتنی با شما ضدّیت ننماید؛ از کجا توانند؟ وَالْخُشُوعِ وَلَا یُضادُّکُمْ ذُو ابْتِهالٍ وَخُضُوعٍ
- و حال آنکه برای شما دلهایی است ؛ أَنَّى وَلَکُمُ الْقُلُوبُ الَّتِی
- که خدا عهدهدار تهذیب آنها با بیم و امید شده است تَوَلَّى اللّهُ رِیاضَتَها بِالْخَوْفِ وَالرَّجاءِ،
- و آنها را ظرفهایی برای شکر و ثنا قرار داد وَجَعَلَها أَوْعِیَةً لِلشُّکْرِ وَالثَّناءِ،
- و از عارضههای غفلت ایمن نموده وَآمَنَها مِنْ عَوارِضِ الْغَفْلَةِ،
- و از بدی سستی تصفیه کرده است، وَصَفَّاها مِنْ سُوءِ الْفَتْرَةِ
- بلکه اهل آسمانها به خدا تقرّب میجویند، به دوستی شما و به بیزاری از دشمنانتان بَلْ یَتَقَرَّبُ أَهْلُ السَّماءِ بِحُبِّکُمْ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِکُمْ،
- و پیدرپی گریستن به مصیبتهایتان و آمرزشخواهی برای شیعیان و دوستانتان، وَتَوَاتُرِ الْبُکاءِ عَلَى مُصابِکُمْ، وَالاسْتِغْفارِ لِشِیعَتِکُمْ وَمُحِبِّیکُمْ،
- من خدا را گواه میگیرم که فَأَنَا أُشْهِدُ اللّهَ
- آفریننده من است خالِقِی،
- و گواه میگیرم فرشتگان و پیامبران را وَأُشْهِدُ مَلائِکَتَهُ وَأَنْبِیاءَهُ،
- و گواه میگیرم شما را ای سرپرستان من وَأُشْهِدُکُمْ یَا مَوالِیَّ
- که من به ولایت شما مؤمنم أَنِّی مُؤْمِنٌ بِوِلایَتِکُمْ،
- و به امامت شما معتقدم مُعْتَقِدٌ لِإِمامَتِکُمْ،
- و به خلافت شما اقرار دارم مُقِرٌّ بِخِلافَتِکُمْ،
- و به مقام شما عارفم عارِفٌ بِمَنْزِلَتِکُمْ،
- و به معصوم بودنتان یقین دارم، مُوقِنٌ بِعِصْمَتِکُمْ،
- نسبت به ولایت شما فروتنم؛ خاضِعٌ لِوِلایَتِکُمْ؛
- به دوستی شما و بیزاری از دشمنانتان به سوی خدا تقرّب میجویم، مُتَقَرِّبٌ إِلَى اللّهِ بِحُبِّکُمْ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِکُمْ،
(معرفت داشتن نسبت به ائمه اطهار ع ) :
- آگاهم به اینکه خدا شما را عالِمٌ بِأَنَّ اللّهَ قَدْ
- پاک کرده از زشتیهای آشکار و پنهان طَهَّرَکُمْ مِنَ الْفَوَاحِشِ مَا ظَهَرَ مِنْها وَمَا بَطَنَ وَمِنْ
- و از هر شک و دودلی و آلودگی و پستی و پلیدی کُلِّ رِیبَةٍ وَنَجاسَةٍ وَدَنِیَّةٍ وَرَجاسَةٍ،
- و به شما عطا کرده پرچم حقّی را وَمَنَحَکُمْ رایَةَ الْحَقِّ
- که هرکه بر آن پیشی جسته گمراه شده است الَّتِی مَنْ تَقَدَّمَها ضَلَّ
- و هرکه از آن عقب مانده، لغزیده است وَمَنْ تَأَخَّرَ عَنْها زَلَّ،
- و طاعت شما را بر هر سیاه و سپیدی واجب نموده است وَفَرَضَ طاعَتَکُمْ عَلَى کُلِّ أَسْوَدَ وَأَبْیَضَ،
(شهادت دادن نسبت به جایگاه ائمه اطهار ع) :
- و گواهی میدهم که وَأَشْهَدُ أَنَّکُمْ
- شما به عهد و پیمان خدا و به هر چه در کتابش بر شما شرط کرده بود وفا کردید قَدْ وَفَیْتُمْ بِعَهْدِ اللّهِ وَذِمَّتِهِ وَبِکُلِّ مَا اشْتَرَطَ عَلَیْکُمْ فِی کِتابِهِ،
- و به راه خدا خواندید وَدَعَوْتُمْ إِلى سَبِیلِهِ،
- و نیروی خود را در خشنودیاش هزینه نمودید وَأَنْفَذْتُمْ طاقَتَکُمْ فِی مَرْضاتِهِ،
- و خلایق را بر طریق نبوّت و راههای رسالت واداشتی وَحَمَلْتُمُ الْخَلائِقَ عَلَى مِنْهاجِ النُّبُوَّةِ وَمَسالِکِ الرِّسالَةِ،
- و در این راه به روش پیامبران و روشهای جانشینان قدم برداشتید، وَسِرْتُمْ فِیهِ بِسِیرَةِ الْأَنْبِیاءِ وَمَذاهِبِ الْأَوْصِیاءِ،
- اما فرمانی از شما پیروی نشد فَلَمْ یُطَعْ لَکُمْ أَمْرٌ،
- و گوشی در برابر سخنان شما برای گوش دادن قرار نگرفت، وَلَمْ تُصْغَ إِلَیْکُمْ أُذُنٌ،
- درودهای خدا بر ارواح و اجسادتان. فَصَلَواتُ اللّهِ عَلَى أَرْواحِکُمْ وَأَجْسادِکُمْ.
- پس خود را به قبر منوّر میچسبانی و میگویی:
- پدر و مادرم به فدایت بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی
- ای حجّت خدا، یَا حُجَّةَ اللّهِ،
- تو از سینه ایمان شیر داده شدی لَقَدْ أُرْضِعْتَ بِثَدْیِ الْإِیمانِ،
- و به نور اسلام از شیر بازت داشتند وَفُطِمْتَ بِنُورِ الْإِسْلامِ،
- و با خنکای یقین تغذیه شدی وَغُذِّیتَ بِبَرْدِ الْیَقِینِ،
- و جامههای عصمت به تو پوشانده شد وَأُلْبِسْتَ حُلَلَ الْعِصْمَةِ،
- و علم کتاب را وارث گشتی وَاصْطُفِیتَ وَوُرِّثْتَ عِلْمَ الْکِتابِ،
- و به جداسازی حق و باطل تلقین شدی وَلُقِّنْتَ فَصْلَ الْخِطابِ،
- و با منزلتت معارف قرآن و مشکلات تأویل روشن شد وَأُوضِحَ بِمَکانِکَ مَعارِفُ التَّنْزِیلِ وَغَوامِضُ التَّأْوِیلِ،
- و پرچم حق تسلیم تو گشت وَسُلِّمَتْ إِلَیْکَ رایَةُ الْحَقِّ،
- و هدایت بندگان به تو تکلیف شد وَکُلِّفْتَ هِدایَةَ الْخَلْقِ،
- و عهد امامت، در اختیار تو قرار گرفت وَنُبِذَ إِلَیْکَ عَهْدُ الْإِمامَةِ،
- و به حفظ شریعت ملزم شدی وَأُلْزِمْتَ حِفْظَ الشَّرِیعَةِ،
- و گواهی میدهم ای مولایم که وَأَشْهَدُ یَا مَوْلایَ
- تو به شرایط وصیت وفا کردی أَنَّکَ وَفَیْتَ بِشَرائِطِ الْوَصِیَّةِ،
- و از حدّ اطاعت، آنچه را تکلیف داشتی انجام دادی وَقَضَیْتَ مَا لَزِمَکَ مِنْ حَدِّ الطَّاعَةِ،
- و به مسئولیتهای سنگین امامت قیام نمودی؛ وَنَهَضْتَ بِأَعْبَاءِ الْإِمامَةِ؛
- و به مقام نبوّت اقتدا کردی، وَاحْتَذَیْتَ مِثالَ النُّبُوَّةِ
- در صبر فِی الصَّبْرِ
- و کوشش وَالاجْتِهادِ
- و خیرخواهی نسبت به بندگان وَالنَّصِیحَةِ لِلْعِبادِ
- و فروخوردن خشم وَکَظْمِ الْغَیْظِ
- و گذشت از مردم وَالْعَفْوِ عَنِ النَّاسِ،
- و بر عدالت در میان مردم وَعَزَمْتَ عَلَى الْعَدْلِ فِی الْبَرِیَّةِ ،
- و انصاف در قضاوت، مصمّم شدی وَالنَّصَفَةِ فِی الْقَضِیَّةِ
- و حجّتها را بر امّت استوار ساختی وَوَکَّدْتَ الْحُجَجَ عَلَى الْأُمَّةِ
- با دلایل صادقانه و شریعت گویا بِالدَّلائِلِ الصَّادِقَةِ وَالشَّرِیعَةِ النَّاطِقَةِ
- و با حکمت رسا و پند نیکو دعوت به خدا کردی، وَدَعَوْتَ إِلَى اللّهِ بِالْحِکْمَةِ الْبالِغَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ،
- اما بازداشته شدی از راستکردن کجیا فَمُنِعْتَ مِنْ تَقْوِیمِ الزَّیْغِ،
- و گرفتن رخنهها وَسَدِّ الثُّلَمِ،
- و اصلاح تباهی وَ إِصْلاحِ الْفاسِدِ،
- و شکستن دشمن وَکَسْرِ الْمُعانِدِ،
- و زنده نمودن سنّتها وَإِحْیاءِ السُّنَنِ،
- و میراندن بدعتها وَ إِماتَةِ الْبِدَعِ،
- تا از دنیا جدا شدی حَتَّى فارَقْتَ الدُّنْیا
- درحالیکه شهید بودی وَأَنْتَ شَهِیدٌ،
- و رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) را ملاقات نمودی وَلَقِیتَ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
- درحالیکه ستوده بودی، وَأَنْتَ حَمِیدٌ،
- درودهای خدا بر تو، پیاپی شود و افزون گردد. صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْکَ تَتَرادَفُ وَتَزِیدُ.
(وسیله تقرب الهی):
- سپس به طرف پایین پای مبارک برو و بگو:
- ای سروران من، یا سادَتِی
- ای خاندان رسول خدا، یَا آلَ رَسُولِ اللّهِ،
- به وسیله شما به خدای جلّ و علا تقرّب میجویم به این امور: إِنِّی بِکُمْ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّهِ جَلَّ وَعَلَا
- با مخالفت کردن با آنان که به شما خیانت کردند بِالْخِلافِ عَلَى الَّذِینَ غَدَرُوا بِکُمْ،
- و پیمان بیعت شما را شکستند وَنَکَثُوا بَیْعَتَکُمْ،
- و ولایت و منزلت شما را منکر شدند وَجَحَدُوا وِلایَتَکُمْ، وَأَنْکَرُوا مَنْزِلَتَکُمْ،
- و کمند طاعت شما را از وجود خود برکندند وَخَلَعُوا رِبْقَةَ طاعَتِکُمْ،
- و وسایل دوستی شما را ترک نمودند وَهَجَرُوا أَسْبابَ مَوَدَّتِکُمْ،
- و به فرعونهایشان با بیزاری و رویگردانی از شما، نزدیک شدند وَتَقَرَّبُوا إِلى فَراعِنَتِهِمْ بِالْبَراءَةِ مِنْکُمْ وَالْإِعْراضِ عَنْکُمْ،
(تلاش دشمنان ائمه اطهار ع ):
- و شما را بازداشتند از وَمَنَعُوکُمْ
- از اقامه حدود مِنْ إِقامَةِ الْحُدُودِ،
- و ریشهکن کردن انکارها وَاسْتِئْصالِ الْجُحُودِ،
- و پرکردن شکاف وَشَعْبِ الصَّدْعِ،
- و جمع کردن پراکندگی وَلَمِّ الشَّعَثِ،
- و بستن رخنهها وَسَدِّ الْخَلَلِ،
- و صاف کردن کجیها وَتَثْقِیفِ الْأَوَدِ، و
- و اجرای احکـام َ إِمْضاءِ الْأَحْکامِ،
- و بیپیرایه ساختن اسلام وَتَهْذِیبِ الْإِسْلامِ،
- و قلعوقمع کردن گناهان وَقَمْعِ الْآثامِ،
- و بر ضدّ شما وَأَرْهَجُوا عَلَیْکُمْ
- گردوغبار جنگها و آشوبها را برانگیختند نَقْعَ الْحُرُوبِ وَالْفِتَنِ،
- و شمشیرهای کینه را بر شما زدند وَأَنْحَوْا عَلَیْکُمْ سُیُوفَ الْأَحْقادِ،
- و پردههای حرمت شما را دریدند وَهَتَکُوا مِنْکُمُ السُّتُورَ،
- و با خمس شما شرابها خریدند وَابْتاعُوا بِخُمْسِکُمُ الْخُمُورَ،
- و حقوق بیچارگان را در امر دلقکها و مسخرهپیشهگان خرج کردند؛ وَصَرَفُوا صَدَقاتِ الْمَساکِینِ إِلَى الْمُضْحِکِینَ وَالسَّاخِرِینَ؛
(علت دشمنی ائمه اطهار ع ) :
- و این امور به خاطر این بود که برای آنان، وَذلِکَ بِما طَرَّقَتْ لَهُمُ
- بدکاران گمراه راه باز کردند الْفَسَقَةُ الْغُواةُ
- و حسودان متجاوز اهل پیمانشکنی وَالْحَسَدَةُ الْبُغاةُ أَهْلُ النَّکْثِ
- و خیانت و خلافکاری و نیرنگ وَالْغَدْرِ وَالْخِلافِ وَالْمَکْرِ
- و دلهای بویافته از آلودگی بتپرستی وَالْقُلُوبِ الْمُنْتِنَةِ مِنْ قَذَرِ الشِّرْکِ،
- و بدنهای انباشته از چرک کفر، وَالْأَجْسادِ الْمُشْحَنَةِ مِنْ دَرَنِ الْکُفْرِ،
- آنان که سخت به نفاق چسبیدند الَّذِینَ أَضَبُّوا عَلَى النِّفاقِ
- و به رشتههای تفرقه روی آوردند، وَأَکَبُّوا عَلَى عَلائِقِ الشِّقاقِ،
(انحراف بعد از رحلت پیامبر ص ):
- زمانی که حضرت مصطفی (درود خدا بر او و خاندانش) درگذشت، فَلَمَّا مَضَى الْمُصْطَفى صَلَوات اللّهِ عَلَیْهِ وَآلِهِ
- غافلگیری را ربودند اخْتَطَفُوا الْغِرَّةَ،
- و فرصت را غنیمت شمردند وَانْتَهَزُوا الْفُرْصَةَ،
- و پرده حرمت را دریدند وَانْتَهَکُوا الْحُرْمَةَ،
- و او را در کمال بیوفایی بر بستر مرگ وانهادند وَغَادَرُوهُ عَلَى فِرَاشِ الْوَفاةِ،
- و شتافتند، برای شکستن بیعت وَأَسْرَعُوا لِنَقْضِ الْبَیْعَةِ،
- و مخالفت پیمانهای محکم تأکیدشده وَمُخالَفَةِ الْمَوَاثِیقِ الْمُؤَکَّدَةِ،
- و خیانت نسبت به امانتی که به کوههای استوار پا برجا عرضه شده بود وَخِیانَةِ الْأَمانَةِ الْمَعْرُوضَةِ عَلَى الْجِبالِ الرَّاسِیَةِ،
- و آنها از اینکه آن را حمل کنند، خودداری کردند وَأَبَتْ أَنْ تَحْمِلَها
- و آن را حمل کرد انسان به غایت ستمکار و به شدت نادان، وَحَمَلَهَا الْإِنْسانُ الظَّلُومُ الْجَهُولُ
- صاحب شکاف افکنی ذُو الشِّقاقِ
- و مباهات به گناهان دردناک و َالْعِزَّةِ بِالْآثامِ الْمُؤْلِمَةِ
- و گردن فراز از گردن نهادن براى دستیابى به عاقبتى ستوده؛ وَالْأَنَفَةِ عَنِ الانْقِیادِ لِحَمِیدِ الْعاقِبَةِ؛
(نتیجه انحراف از امامت ) :
- پس فَ
- گردآورده شدند فرومایگان اعراب حُشِرَ سفْلَةُ الْأَعْرابِ
- و باقیمانده دستههای کافر، به در خانه نبوّت و رسالت وَبَقایَا الْأَحْزابِ إِلَى دارِ النُّبُوَّةِ وَالرِّسالَةِ،
- و فرودگاه وحی و فرشتگان وَمَهْبِطِ الْوَحْیِ وَالْمَلائِکَةِ،
- و قرارگاه سلطنت ولایت وَمُسْتَقَرِّ سُلْطانِ الْوِلایَةِ،
- و معدن وصیت و خلافت و امامت وَمَعْدِنِ الْوَصِیَّةِ وَالْخِلافَةِ وَالْإِمامَةِ
- تا آنکه شکستند پیمان مصطفی را در حقّ برادرش ، حتَّى نَقَضُوا عَهْدَ الْمُصْطَفَى فِی أَخِیهِ
- پرچم هدایت عَلَمِ الْهُدَى
- و بیانکننده راه هدایت از راههای هلاکت وَالْمُبَیِّنِ طَرِیقَ النَّجاةِ مِنْ طُرُقِ الرَّدَى،
- و جریحهدار کردند جگر بهترین خلق را، در ستم به دخترش وَجَرَحُوا کَبِدَ خَیْرِ الْوَرَى فِی ظُلْمِ ابْنَتِهِ،
- و لگدکوب کردن محبوبش وَاضْطِهادِ حَبِیبَتِهِ،
- و غصب کردن حق عزیزش، وَاهْتِضامِ عَزِیزَتِهِ
- پاره تنش و جگرگوشهاش و شوهرش را واگذاشتند بَضْعَةِ لَحْمِهِ وَفِلْذَةِ کَبِدِهِ، وَخَذَلُوا بَعْلَها،
- و مقامش را کوچک شمردند وَصَغَّرُوا قَدْرَهُ،
- و حرامهایش را حلال کردند وَاسْتَحَلُّوا مَحارِمَهُ،
- و رحمش را قطع نمودند وَقَطَعُوا رَحِمَهُ،
- و برادریاش را انکار کردند وَأَنْکَرُوا أُخُوَّتَهُ،
- و دوستیاش را ترک گفتند وَهَجَرُوا مَوَدَّتَهُ،
- و اطاعتش را شکستند وَنَقَضُوا طاعَتَهُ،
- و ولایتش را منکر شدند؛ وَجَحَدُوا وِلایَتَهُ؛
- و بردگان را در خلافت او به طمع انداختند وَأَطْمَعُوا الْعَبِیدَ فِی خِلافَتِهِ،
- و او را به طرف بیعتشان کشاندند، وَقادُوهُ إِلى بَیْعَتِهِمْ
- با شمشیرهای برکشیده بیعتگران ناحق مُصْلِتَةً سُیُوفَها،
- و سرنیزههای برهنه عمّال حکومت م مُقْذِعَةً أَسِنَّـتَها،
- درحالیکه او خشمگیندل، وَهُوَ ساخِطُ الْقَلْبِ،
- خروشیده غضب، هَائِجُ الْغَضَبِ،
- سخت شکیب شَدِیدُ الصَّبْرِ،
- و فروبرنـده خشم خـود بود، کاظِمُ الْغَیْظِ،
- او را دعوت میکردند به بیعتشان که یَدْعُونَهُ إِلَى بَیْعَتِهِمُ الَّتِی
- شومی آن اسلام را فرا گرفت عَمَّ شُؤْمُهَا الْإِسْلامَ،
- و در دل اهل آن تخم گناهان را کاشت وَزَرَعَتْ فِی قُلُوبِ أَهْلِهَا الْآثامَ،
- و با سلمانش نامهربانی کرد وَعَقَّتْ سَلْمانَها،
- و مقدادش را طرد گفت وَطَرَدَتْ مِقْدَادَها،
- و ابوذرش را به عرصه تبعید برد و َنَفَتْ جُنْدُبَها،
- و سینه عمّارش را شکافت َ وَفَتَقَتْ بَطْنَ عَمَّارِها،
- و مفاهیم قرآن را تحـریف کرد وَحَرَّفَتِ الْقُرْآنَ،
- و احکام الهی را به احکامی دیگر تبدیل نمود وَبَدَّلَتِ الْأَحْکامَ،
- و مقام را دگرگون ساخت وَغَیَّرَتِ الْمَقامَ،
- و خمس را برای آزادشدگان فتح مکه مباح کرد وَأَباحَتِ الْخُمْسَ لِلطُّلَقاءِ،
- و اولاد لعنتشدگان را بر نوامیس و خون مردم مسلّط نمود َ وَسَلَّطَتْ أَوْلادَ اللُّعَناءِ عَلَى الْفُرُوجِ وَالدِّماءِ،
- و حلال را با حرام مخلوط کرد وَخَلَطَتِ الْحَلالَ بِالْحَرامِ،
- و ایمان و اسلام را سبک شمرد وَاسْتَخَفَّتْ بِالْإِیمانِ وَالْإِسْلامِ،
- و کعبه را ویران کرد؛ وَهَدَمَتِ الْکَعْبَةَ؛
- و غارتگرانه بر خانه هجرت روز حادثه حرّه حمله برد وَأَغارَتْ عَلَى دارِ الْهِجْرَةِ یَوْمَ الْحَرَّةِ،
- و دختران مهاجران و انصار را، برای شکنجه سخت و بیداد سنگین از پرده بیرون کشید َأَبْرَزَتْ بَناتِ الْمُهاجِرِینَ وَالْأَنْصارِ لِلنَّکالِ وَالسَّوْرَةِ ،
- و جامه ننگ و رسوایی بر آنان پوشاند وَأَلْبَسَتْهُنَّ ثَوْبَ الْعارِ وَالْفَضِیحَةِ،
- و به اهل شبهه اجازه و آزادی داد، برای کشتن اهلبیت برگزیده پیامبر و نابود کردن نسلش وَرَخَّصَتْ لِأَهْلِ الشُّبْهَةِ فِی قَتْلِ أَهْلِ بَیْتِ الصَّفْوَةِ، وَ إِبَادَةِ نَسْلِهِ،
- و ریشهکن کردن بیخوبنش وَاسْتِئْصالِ شَأْفَتِهِ،
- و اسیر کردن حرمش وَسَبْیِ حَرَمِهِ،
- و به قتل رساندن یاورانش وَقَتْلِ أَنْصارِهِ،
- و شکستن منبرش وَکَسْرِ مِنْبَرِهِ، و
- و وارونه نمودن مایه فخرش وَ َقَلْبِ مَفْخَرِهِ،
- و پنهان کردن دینش وَ إِخْفاءِ دِینِهِ،
- و از میـان بردن نامش! وَقَطْعِ ذِکْرِهِ،
( مصیبت بر پیامبر ص ):
- ای سروران من، یَا مَوالِیَّ
- چه حالی داشت محمّد مصطفی اگر شما را میدید ففَلَوْ عایَنَکُمُ الْمُصْطَفَى
- درحالیکه تیرهای ملت، در جگرهای شما فرو رفته وَسِهامُ الْأُمَّةِ مُغْرَقَةٌ فِی أَکْبادِکُمْ،
- و نیزههایشان در گلوهای شما قرار گرفته وَرِماحُهُمْ مُشْرَعَةٌ فِی نُحُورِکُمْ،
- و شمشیرهای خونآشامشان در خون شما نشسته بود، وَسُیُوفُها مُولَغَةٌ فِی دِمائِکُمْ،
- زنازادگان تشنگی شدید خود را به تبهکاری از تقوای شما یَشْفِی أَبْناءُ الْعَوَاهِرِ غَلِیلَ الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِکُمْ،
- و خشم بسیار سخت کفر خود را از ایمان شما فرو مینشانند؛وَغَیْظَ الْکُفْرِ مِنْ إِیمَانِکُمْ؛
- و شما بودید بین به خاک افتاده در محرابی که شمشیر تارک، سرش را شکافته بود وَأَنْتُمْ بَیْنَ صَرِیـعٍ فِی الْمِحْرَابِ قَدْ فَلَقَ السَّیْفُ هامَتَهُ،
- و شهید بالای تابوت که کفنش با تیرهایی سوراخسوراخ شده بود وَشَهِیدٍ فَوْقَ الْجَنَازَةِ قَدْ شُکَّتْ أَکْفانُهُ بِالسِّهامِ،
- و کشتهی در بیابان افتاده که سرش بالای نیزهها رفته بود وَقَتِیلٍ بِالْعَراءِ قَدْ رُفِعَ فَوْقَ الْقَناةِ رَأْسُهُ،
- و به کند و زنجیر کشیده شده در زندان که با آهن اعضایش کوفته شده بود وَمُکَبَّلٍ فِی السِّجْنِ قَدْ رُضَّتْ بِالْحَدِیدِ أَعْضاؤُهُ،
- و مسمومی که با جرعههای سمّ مهلک، رودههایش، پارهپاره گشته وَمَسْمُومٍ قَدْ قُطِّعَتْ بِجُرَعِ السَّمِّ أَمْعاؤُهُ،
- و جمع شما در این سو آن سو پراکنده شده، بردگان و بردهزادگان آنان را نابود میکردند،وَشَمْلُکُمْ عَبَادِیدُ تُفْنِیهِمُ الْعَبِیدُ وَأَبْناءُ الْعَبِیدِ،
(بزرگترین مصائب و فجایع ):
- پس ای سروران من آیا فَهَلِ ?
- محنتها غیر آن است که ملازم شما شد الْمِحَنُ یَا سادَتِی إِلّا الَّتِی لَزِمَتْکُمْ،
- و مصائب جز آن است که شما را فرا گرفت وَالْمَصائِبُ إِلّا الَّتِی عَمَّتْکُمْ،
- و فاجعهها جز آن است که اختصاص به شما یافت وَالْفَجَائِعُ إِلّا الَّتِی خَصَّتْکُمْ،
- و حوادث کوبنده جز آن است که شما را کوبید؟! وَالْقَوارِعُ إِلّا الَّتِی طَرَقَتْکُمْ،
- درود خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان و رحمت و برکات خدا بر شما. صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَعَلَى أَرْواحِکُمْ وَأَجْسادِکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
( اظهار در مصائب وارده بر اهل بیت س):
- پس از این، قبر منوّر را ببوس و بگو:
- پدر و مادرم فدای شما ای خاندان مصطفی، بِأَبِی أَنْتُمْ وَأُمِّی یَا آلَ الْمُصْطَفَى،
- در دست ما چیزی نیست، إِنَّا لَانَمْلِکُ
- جز اینکه پیرامون زیارتگاههای شما طواف کنیم إِلّا أَنْ نَطُوفَ حَوْلَ مَشاهِدِکُمْ،
- و به ارواح شما در آن زیارتگاهها تسلیت گوییم، وَنُعَزِّیَ فِیها أَرْواحَکُمْ
- بر این مصیبتهای بزرگی که به آستان شما رسید عَلَى هذِهِ الْمَصَائِبِ الْعَظِیمَةِ الْحَالَّةِ بِفِنائِکُمْ،
- و پیشآمدهای گرانی که به ساحت شما فرود آمد وَالرَّزایَا الْجَلِیلَةِ النَّازِلَةِ بِساحَتِکُمُ،
- که در قلوب شیعیانتان زخمها ثبت کرد الَّتِی أَثْبَتَتْ فِی قُلُوبِ شِیعَتِکُمُ الْقُرُوحَ،
- و در جگرهایشان جراحتها به ارث گذاشت وَأَوْرَثَتْ أَکْبادَهُمُ الْجُرُوحَ،
- و در سینههایشان غصهها کاشت، وَزَرَعَتْ فِی صُدُورِهِمُ الْغُصَصَ،
( گواهی ما ):
- پس ما خدا را گواه میگیریم بر اینکه فَنَحْنُ نُشْهِدُ اللّهَ أَنَّا قَدْ
- در حقیقت شرکت نمودیم با دوستان و یاران گذشته شما، شارَکْنا أَوْلِیاءَکُمْ وَأَنْصَارَکُمُ الْمُتَقَدِّمِینَ
- در ریختن خون پیمانشکنان فِی إِرَاقَةِ دِماءِ النَّاکِثِینَ
- و متجاوزان وَالْقَاسِطِینَ
- و بیرونرفتگان از دین وَالْمَارِقِینَ
- و کشندگان ابیعبدالله، وَقَتَلَةِ أَبِی عَبْدِاللّهِ
- سرور جوانان اهل بهشت (درود بر او) سَیِّدِ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَیْهِ السَّلامُ
- در روز کربلا، یَوْمَ کَرْبَلاءَ
- به وسیله نیتها بِالنِّیَّاتِ
- و دلهایمان وَالْقُلُوبِ
- و تأسف بر از دست رفتن موقعیتهایی که آنان برای یاری شما حاضر شدند، وَالتَّأَسُّفِ عَلَى فَوْتِ تِلْکَ الْمَواقِفِ الَّتِی حَضَرُوا لِنُصْرَتِکُمْ،
- سلام و رحمت و برکات خدا از سوی ما بر شما باد. وَعَلَیْکُمْ مِنَّا السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
(دعا به درگاه الهی ):
- سپس قبر شریف را بین خود و قبله قرار بده و بگو:
- خدایا ! اللّهُمَّ
- ای صاحب قدرتی که جهان از آن قدرت هستی یافت یَا ذَا الْقُدْرَةِ الَّتِی صَدَرَ عَنْهَا الْعَالَمُ
- و بر آن قدرت بدون عیب پدید آورده شد مُکَوَّناً مَبْرُوءاً عَلَیْها مَفْطُوراً
- و در زیر سایه عظمت آفریده گشت، تَحْتَ ظِلِّ الْعَظَمَةِ
- شواهد آفرینشت در آن گویا شد، فَنَطَقَتْ شَوَاهِدُ صُنْعِکَ فِیهِ
- بر اینکه تویی خدا، بِأَنَّکَ أَنْتَ اللّهُ
- معبودی جز تو نیست، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ
- پدیدآورندهاش مُکَوِّنُهُ
- و آفرینندهاش و خلقکنندهاش، وَبَارِئُهُ
- جهان را پدید آوردی، وَفاطِرُهُ ابْتَدَعْتَهُ
- نه از چیزی لَامِنْ شَیْءٍ،
- و نه بر روی چیزی وَلَا عَلَى شَیْءٍ،
- و نه در چیزی وَلَا فِی شَیْءٍ،
- و نه به خاطر ترسی که بر تو وارد شده باشد، آنگاه که غیر تو نبود وَلَا لِوَحْشَةٍ دَخَلَتْ عَلَیْکَ إِذْ لَاغَیْرُکَ،
- و نه به خاطر نیازی که در آفرینشش برای تو پیدا شده باشد وَلَا حاجَةٍ بَدَتْ لَکَ فِی تَکْوِینِهِ
- و نه برای اینکه پس از آفرینش جهان، به آن استعانت جویی، وَلَا لِاسْتِعانَةٍ مِنْکَ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَهُ
- بلکه آن را به وجود آوردی تا راهنمایی بر تو باشد، ، بَلْ أَنْشَأْتَهُ لِیَکُونَ دَلِیلاً عَلَیْکَ
- به اینکه تو از ساختمان آفرینش جدایی، بِأَنَّکَ بائِنٌ مِنَ الصُّنْعِ،
- پس کسی که عقلش انصاف داشته باشد، طاقت انکار تو را نمی آورد فَلا یُطِیقُ الْمُنْصِفُ لِعَقْلِهِ إِنْکارَکَ،
- و کسی که به سلامت معرفت معروف است تاب باور نکردن تو را ندارد؛ وَالْمَوْسُومُ بِصِحَّةِ الْمَعْرِفَةِ جُحُودَکَ؛
(درخواست از درگاه الهی ):
- از تو میخواهم، أَسْأَلُکَ
- به شرف اخلاص در یکتاپرستیات بِشَرَفِ الْإِخْلاصِ فِی تَوْحِیدِکَ
- و حرمت علاقهمندی به کتابت و اهلبیت پیامبرت، وَحُرْمَةِ التَّعَلُّقِ بِکِتابِکَ وَأَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ
- اینکه درود فرستی بر آدم، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى آدَمَ
- پدیده آفرینشت بَدِیعِ فِطْرَتِکَ،
- و اول حجتت وَبِکْرِ حُجَّتِکَ،
- و زبان قدرتت وَ لِسَانِ قُدْرَتِکَ،
- و جانشین در زمین پهناورت وَالْخَلِیفَةِ فِی بَسِیطَتِکَ،
- و بر محمّد زبده برگزیدگانت وَعَلَى مُحَمَّدٍ الْخالِصِ مِنْ صَفْوَتِکَ،
- و کاوشگر معرفتت وَالْفاحِصِ عَنْ مَعْرِفَتِکَ،
- و آن شناور امین بر راز پنهانت، وَالْغائِصِ الْمَأْمُونِ عَلَى مَکْنُونِ
- به آنچه سزاوارش نمودی از نعمتت به یاری خویش سَرِیرَتِکَ بِمَا أَوْلَیْتَهُ مِنْ نِعْمَتِکَ بِمَعُونَتِکَ،
- و بر آنانی که بین آدم و محمّد بودند وَعَلَى مَنْ بَیْنَهُما
- از پیامبران و اکرامشدگان و جانشینان و راستیپیشهگان مِنَ النَّبِیِّینَ وَالْمُکَرَّمِینَ وَالْأَوْصِیاءِ وَالصِّدِّیقِینَ
- و اینکه مرا به این پیشوایم ببخشی. وَأَنْ تَهَبَنِی لِإِمامِی هذَا.
- پس پهلوی روی خود را بر ضریح مبارک بگذار و بگو:
- خدایا به جایگاه این آقا، اللّهُمَّ بِمَحَلِّ هذَا السَّیِّدِ
- بر طاعتت و به مقامش در پیشگاهت، مِنْ طاعَتِکَ وَبِمَنْزِلَتِهِ عِنْدَکَ
- مرا ناگهان نمیران لَاتُمِتْنِی فُجَاءَةً،
- و از توبه محرومم مساز وَلَا تَحْرِمْنِی تَوْبَةً،
- و پرهیز از حرامهایت را چه دینی و چه دنیایی نصیبم فرما وَارْزُقْنِی الْوَرَعَ عَنْ مَحارِمِکَ دِیناً وَدُنْیا،
- و از طلب دنیا، به آخرت مشغولم نما وَاشْغَلْنِی بِالْآخِرَةِ عَنْ طَلَبِ الْأُولى،
- و به آنچه دوست داری و خشنودی موفقم بدار وَوَفِّقْنِی لِما تُحِبُّ وَتَرْضى،
- و از پیروی هوا و فریب خوردن به امور باطل و آرزو برکنارم دار. وَجَنِّبْنِی اتِّباعَ الْهَـوَى وَالاغْتِرارَ بِالْأَباطِیلِ وَالْمُنَى .
- خدایا قرار ده اللّهُمَّ اجْعَلِ
- در گفتارم استواری السَّدادَ فِی قَوْلِی،
- و در کردارم درستی وَالصَّوابَ فِی فِعْلِی،
- و در پیمان و وعدهام راستی و وفا وَالصِّدْقَ وَالْوَفاءَ فِی ضَمانِی وَوَعْدِی،
- و حفظ و انسگیری را مرتبط به پیمان و وعدهام وَالْحِفْظَ وَالْإِیناسَ مَقْرُونَیْنَ بِعَهْدِی وَوَعْدِی،
- و نیکی و احسان را در شمار رفتار و اخلاقم وَالْبِرَّ وَالْإِحْسانَ مِنْ شَأْنِی وَخُلْقِی،
- و سلامتی را برایم فراگیر قرار ده وَاجْعَلِ السَّلامَةَ لِی شامِلَةً
- و عافیت را بر من احاطه کننده و پیچیده وَالْعافِیَةَ بِی مُحِیطَةً مُلْتَفَّةً،
- و رفتار لطیفت و یاریات را متوجه من وَلَطِیفَ صُنْعِکَ وَعَوْنِکَ مَصْرُوفاً إِلَیَّ،
- و حسن توفیقت و آسانیات را بر من کامل شده وَحُسْنَ تَوْفِیقِکَ وَیُسْرِکَ مَوْفُوراً عَلَیَّ،
- و زندهام بدار پروردگارا خوشبخت وَأَحْیِنِی یَا رَبِّ سَعِیداً
- و بمیرانم شهید وَتَوَفَّنِی شَهِیداً،
- و برای مرگ و پس از آن پاکم فرما؛ وَطَهِّرْنِی لِلْمَوْتِ وَمَا بَعْدَهُ؛
- خدایا قرار بده اللّهُمَّ وَاجْعَلِ
- سلامت و نور را در گوشم و دیدهام الصِّحَّةَ وَالنُّورَ فِی سَمْعِی وَبَصَرِی،
- و منفعت و خیر را در راههایم وَالْجِدَةَ وَالْخَیْرَ فِی طُرُقِی،
- و هدایت و بصیرت را در دین و آیینم و وَالْهُدى وَالْبَصِیرَةَ فِی دِینِی وَمَذْهَبِی،
- میزان حق را همیشه در برابر چشمم وَالْمِیزانَ أَبَداً نَصْبَ عَیْنِی،
- و ذکر و پند را شعارم وَالذِّکْرَ وَالْمَوْعِظَةَ شِعارِی وَدِثارِی،
- و جامه باطنم و فکر و عبرتگرفتن را انیس و تکیهگاهم وَالْفِکْرَةَ وَالْعِبْرَةَ أُنْسِی وَعِمادِی،
- و جایگیر فرما یقین را در دلم وَمَکِّنِ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی،
- و آن را قرار ده استوارترین چیزها در نهادم وَاجْعَلْهُ أَوْثَقَ الْأَشْیاءِ فِی نَفْسِی
- و چیره کن آن را بر رأی و تصمیمم وَاغْلِبْهُ عَلَى رَأْیِی وَعَزْمِی،
- و قرار ده وَ َاجْعَلِ
- ارشاد را در کردارم والْإِرشادَ فِی عَمَلِی،
- و تسلیم شدن به امرت را بستر و پشتوانهام وَالتَّسْلِیمَ لِأَمْرِکَ مِهادِی وَسَنَدِی،
- و راضی بودن به قضا و قدرت را، آخرین کرانه تصمیم و نهایتم و دورترین اندیشه و هدفم وَالرِّضا بِقَضائِکَ وَقَدَرِکَ أَقْصَى عَزْمِی وَ نِهایَتِی وَأَبْعَدَ هَمِّی وَغایَتِی،
- تا از احدی از بندگانت در امر دینم نپرهیزم حَتَّى لَاأَتَّقِیَ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ بِدِینِی،
- و به آن جز آخرتم را نجویم وَلَا أَطْلُبَ بِهِ غَیْرَ آخِرَتِی،
- و از آن ثناگویی و تعریف را نخواهم؛ وَلَا أَسْتَدْعِیَ مِنْهُ إِطْرائِی وَمَدْحِی؛
- و قرار ده بهترین عاقبتها را عاقبت من وَاجْعَلْ خَیْرَ الْعَواقِبِ عاقِبَتِی
- و بهترین بازگشتگاه را، بازگشتگاه من وَخَیْرَ الْمَصایِرِ مَصِیرِی،
- و با ناز و نعمتترین زندگیها را، زندگی من وَأَنْعَمَ الْعَیْشِ عَیْشِی،
- و برترین هدایتها را هدایت من و َأَفْضَلَ الْهُدى هُدایَ،
- و کاملترین بهرهها را بهره من وَأَوْفَرَ الْحُظُوظِ حَظِّی،
- و شایانترین نصیبها را نصیب من و َأَجْزَلَ الْأَقْسامِ قِسْمِی وَنَصِیبِی،
- و نگهدار باش ای پروردگارم، مرا از هر پیشآمد بدی وَکُنْ لِی یَا رَبِّ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَلِیّاً،
- و به سوی هر خیری راهنما و راهبر و َ إِلى کُلِّ خَیْرٍ دَلِیلاً وَقائِداً،
- و از هر متجاوز حسودی پشتیبان و جلوگیر. و َمِنْ کُلِّ باغٍ وَحَسُودٍ ظَهِیراً وَمانِعاً .
( اقرار به قدت و توانایی الهی ):
- خدایا اللّهُمَّ
- به توست سازوبرگ و زمامم و اطمینان و توفیق و جنبش و نیرویم بِکَ اعْتِدادِی وَعِصْمَتِی وَثِقَتِی وَتَوْفِیقِی وَحَوْلِی وَقُوَّتِی،
- و برای توست حیات و مرگم وَلَکَ مَحْیایَ وَمَماتِی،
- و در کف توست آرامش و حرکتم وَفِی قَبْضَتِکَ سُکُونِی وَحَرَکَتِی،
- و به دستاویز محکمتر توست چنگ زدن و پیوندم وَ إِنَّ بِعُرْوَتِکَ الْوُثْقَى اسْتِمْساکِی وَوُصْلَتِی،
- و بر توست در همه کارها اعتماد و توکلم وَعَلَیْکَ فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا اعْتِمادِی وَتَوَکُّلِی،
- و از عذاب دوزخ و تماس آتش نجات و رهاییام وَمِنْ عَذابِ جَهَنَّمَ وَمَسِّ سَقَرَ نَجاتِی وَخَلاصِی،
- و در خانه امن و کرامت توست منزل و مأوایم وَفِی دارِ أَمْنِکَ وَکَرامَتِکَ مَثْوایَ وَمُنْقَلَبِی،
- و به دست آقایان و سرورانم، خاندان مصطفی است رستگاری و گشایشم. وَعَلَى أَیْدِی سادَتِی وَمَوالِیَّ آلِ الْمُصْطَفَى فَوْزِى وَفَرَجِی .
(درخواست پایانی ):
- خدایا اللّهُمَّ
- بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
- و بیامرز مردان و زنان مؤمن و مسلمان را وَاغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِماتِ،
- و بیامرز مرا و پدر و مادرم و آنچه زادهاند و خاندانم و همسایگانم وَاغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَمَا وَلَدا وَأَهْلِ بَیْتِی وَجِیرانِی
- و هر زن و مرد باایمانی را که حقّی بر گردن من دارد ، وَ وَلِکُلِّ مَنْ قَلَّدَنِی یَداً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ،
- همانا تو دارای احسان بزرگی. إِنَّکَ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ،
- [وَالسَّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ].
#############################################################
پیوست :
************************************************************************
متن زیارت جامعه برای زیارت همه ائمه(ع)
منبع : پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان به نشانی عرفان آی آر
بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَفِی سَبِیلِ اللّهِ وَعَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ، اللّهُمَّ اغْسِلْ عَنِّی دَرَنَ الذُّنُوبِ، وَوَسَخَ الْعُیُوبِ، وَطَهِّرْنِی بِماءِ التَّوْبَةِ، وَأَلْبِسْنِی رِداءَ الْعِصْمَةِ، وَأَیِّدْنِی بِلُطْفٍ مِنْکَ یُوَفِّقُنِی لِصالِحِ الْأَعْمالِ، إِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ.
به نام خدا و به خدا و در راه خدا و بر آیین رسول خدا. خدایا از من ناپاکی گناهان و آلودگی عیوب را بشوی و به آب توبه پاکیزهام کن و جامه خودداری بر وجودم بپوشان و به لطفی از جانب خود یاریام کن که مرا موفق نماید به اعمال شایسته، به درستی که تو دارندهی احسان بزرگی.
پس هرگاه به در حرم مطهّر نزدیک شدی بگو:
الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی وَفَّقَنِی لِقَصْدِ وَلِیِّهِ وَزِیارَةِ حُجَّتِهِ، وَأَوْرَدَنِی حَرَمَهُ وَلَمْ یَبْخَسْنِی حَظِّی مِنْ زِیارَةِ قَبْرِهِ، وَالنُّزُولِ بِعَقْوَةِ مُغَیَّبِهِ وَساحَةِ تُرْبَتِهِ . الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لَمْ یَسِمْنِی بِحِرْمانِ مَا أَمَّلْتُهُ، وَلَا صَرَفَ عَنِّی مَا رَجَوْتُهُ، وَلَا قَطَعَ رَجائِی فِیمَا تَوَقَّعْتُهُ، بَلْ أَلْبَسَنِی عافِیَتَهُ، وَأَفادَنِی نِعْمَتَهُ، وَآتانِی کَرامَتَهُ.
خدا را ستایش که مرا به روی آوردن به سوی ولیّاش و زیارت حجّتش موفّق نمود و به حرم او وارد ساخت و بهرهام را از زیارت بارگاهش و فرود آمدن به کوی دور از انظارش و آستانه تربتش نکاست؛ خدا را ستایش که به محرومیت از آنچه آرزو داشتم داغدارم نکرد و آنچه را به آن امید داشتم از من بازنگرداند و امیدم را در آنچه انتظار داشتم قطع نکرد، بلکه لباس عافیت را به وجودم پوشاند و از نعمتش بهرهمند نمود و از کرامتش به من عنایت فرمود.
پس هرگاه وارد حرم شدی در برابر ضریح مقدّس بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَئِمَّةَ الْمُؤْمِنِینَ، وَسادَةَ الْمُتَّقِینَ، وَکُبَراءَ الصِّدِّیقِینَ، وَأُمَراءَ الصَّالِحِینَ، وَقادَةَ الْمُحْسِنِینَ، وَأَعْلامَ الْمُهْتَدِینَ، وَأَنْوارَ الْعارِفِینَ، وَوَرَثَةَ الْأَنْبِیاءِ، وَصَفْوَةَ الْأَوْصِیاءِ، وَشُمُوسَ الْأَتْقِیاءِ، وَبُدُورَ الْخُلَفاءِ، وَعِبادَ الرَّحْمَانِ، وَشُرَکاءَ الْقُرْآنِ، وَمَنْهَجَ الْإِیمانِ، وَمَعادِنَ الْحَقائِقِ، وَشُفَعاءَ الْخَلائِقِ، وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ .
سلام بر شما پیشوایان مؤمنان و سروران پرهیزگاران و بزرگان درستکرداران و راستگویان و امیران شایستگان و رهبران نیکوکاران و نشانههای راهیافتگان و نورهای عارفان و وارثان پیامبران و برگزیده جانشینان و خورشیدهای پرهیزگاران و ماههای کامل جانشینان و بندگان رحمان و شریکان قرآن و راه ایمان و سرچشمههای حقایق و شفیعان خلایق و رحمت و برکات خدا بر شما باد،
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَبْوابُ اللّهِ، وَمَفاتِیحُ رَحْمَتِهِ، وَمَقالِیدُ مَغْفِرَتِهِ، وَسَحائِبُ رِضْوانِهِ، وَمَصابِیحُ جِنانِهِ، وَحَمَلَةُ فُرْقانِهِ، وَخَزَنَةُ عِلْمِهِ، وَحَفَظَةُ سِرِّهِ، وَمَهْبِطُ وَحْیِهِ، وَعِنْدَکُمْ أَماناتُ النُّبُوَّةِ، وَوَدائِعُ الرِّسالَةِ، أَنْتُمْ أُمَناءُ اللّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ، وَعِبادُهُ وَأَصْفِیاؤُهُ، وَأَنْصارُ تَوْحِیدِهِ، وَأَرْکانُ تَمْجِیدِهِ، وَدُعاتُهُ إِلى کُتُبِهِ، وَحَرَسَةُ خَلائِقِهِ، وَحَفَظَةُ وَدَائِعِهِ،
گواهی میدهم که شمایید درگاههای خدا و کلیدهای رحمتش و وسائل آمرزشش و ابرهای خشنودیاش و چراغهای بهشتش و حاملان قرآنش و خزانهداران علمش و حافظان رازش و فرودگاه وحیاش و امانتهای نبوّت و سپردههای رسالت نزد شماست، شمایید امینان خدا و دوستان و بندگانش و برگزیدگانش و یاران توحیدش و پایههای تمجیدش و خوانندگان به سوی کتابهایش و پاسداران خلایقش و نگهبانان ودیعههایش،
لَایَسْبِقُکُمْ ثَناءُ الْمَلائِکَةِ فِی الْإِخْلاصِ وَالْخُشُوعِ وَلَا یُضادُّکُمْ ذُو ابْتِهالٍ وَخُضُوعٍ؛ أَنَّى وَلَکُمُ الْقُلُوبُ الَّتِی تَوَلَّى اللّهُ رِیاضَتَها بِالْخَوْفِ وَالرَّجاءِ، وَجَعَلَها أَوْعِیَةً لِلشُّکْرِ وَالثَّناءِ، وَآمَنَها مِنْ عَوارِضِ الْغَفْلَةِ، وَصَفَّاها مِنْ سُوءِ الْفَتْرَةِ بَلْ یَتَقَرَّبُ أَهْلُ السَّماءِ بِحُبِّکُمْ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِکُمْ، وَتَوَاتُرِ الْبُکاءِ عَلَى مُصابِکُمْ، وَالاسْتِغْفارِ لِشِیعَتِکُمْ وَمُحِبِّیکُمْ،
ثنای فرشتگان نسبت به خدا، در اخلاص و فروتنی از شما پیشی نگیرد و صاحب زاری و فروتنی با شما ضدّیت ننماید؛ از کجا توانند؟ و حال آنکه برای شما دلهایی است که خدا عهدهدار تهذیب آنها با بیم و امید شده است و آنها را ظرفهایی برای شکر و ثنا قرار داد و از عارضههای غفلت ایمن نموده و از بدی سستی تصفیه کرده است، بلکه اهل آسمانها به خدا تقرّب میجویند، به دوستی شما و به بیزاری از دشمنانتان و پیدرپی گریستن به مصیبتهایتان و آمرزشخواهی برای شیعیان و دوستانتان،
فَأَنَا أُشْهِدُ اللّهَ خالِقِی، وَأُشْهِدُ مَلائِکَتَهُ وَأَنْبِیاءَهُ، وَأُشْهِدُکُمْ یَا مَوالِیَّ أَنِّی مُؤْمِنٌ بِوِلایَتِکُمْ، مُعْتَقِدٌ لِإِمامَتِکُمْ، مُقِرٌّ بِخِلافَتِکُمْ، عارِفٌ بِمَنْزِلَتِکُمْ، مُوقِنٌ بِعِصْمَتِکُمْ، خاضِعٌ لِوِلایَتِکُمْ؛ مُتَقَرِّبٌ إِلَى اللّهِ بِحُبِّکُمْ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِکُمْ، عالِمٌ بِأَنَّ اللّهَ قَدْ طَهَّرَکُمْ مِنَ الْفَوَاحِشِ مَا ظَهَرَ مِنْها وَمَا بَطَنَ وَمِنْ کُلِّ رِیبَةٍ وَنَجاسَةٍ وَدَنِیَّةٍ وَرَجاسَةٍ، وَمَنَحَکُمْ رایَةَ الْحَقِّ الَّتِی مَنْ تَقَدَّمَها ضَلَّ وَمَنْ تَأَخَّرَ عَنْها زَلَّ، وَفَرَضَ طاعَتَکُمْ عَلَى کُلِّ أَسْوَدَ وَأَبْیَضَ،
من خدا را گواه میگیرم که آفریننده من است و گواه میگیرم فرشتگان و پیامبران را و گواه میگیرم شما را ای سرپرستان من که من به ولایت شما مؤمنم و به امامت شما معتقدم و به خلافت شما اقرار دارم و به مقام شما عارفم و به معصوم بودنتان یقین دارم، نسبت به ولایت شما فروتنم؛ به دوستی شما و بیزاری از دشمنانتان به سوی خدا تقرّب میجویم، آگاهم به اینکه خدا شما را پاک کرده از زشتیهای آشکار و پنهان و از هر شک و دودلی و آلودگی و پستی و پلیدی و به شما عطا کرده پرچم حقّی را که هرکه بر آن پیشی جسته گمراه شده است و هرکه از آن عقب مانده، لغزیده است و طاعت شما را بر هر سیاه و سپیدی واجب نموده است
وَأَشْهَدُ أَنَّکُمْ قَدْ وَفَیْتُمْ بِعَهْدِ اللّهِ وَذِمَّتِهِ وَبِکُلِّ مَا اشْتَرَطَ عَلَیْکُمْ فِی کِتابِهِ، وَدَعَوْتُمْ إِلى سَبِیلِهِ، وَأَنْفَذْتُمْ طاقَتَکُمْ فِی مَرْضاتِهِ، وَحَمَلْتُمُ الْخَلائِقَ عَلَى مِنْهاجِ النُّبُوَّةِ وَمَسالِکِ الرِّسالَةِ، وَسِرْتُمْ فِیهِ بِسِیرَةِ الْأَنْبِیاءِ وَمَذاهِبِ الْأَوْصِیاءِ، فَلَمْ یُطَعْ لَکُمْ أَمْرٌ، وَلَمْ تُصْغَ إِلَیْکُمْ أُذُنٌ، فَصَلَواتُ اللّهِ عَلَى أَرْواحِکُمْ وَأَجْسادِکُمْ.
و گواهی میدهم که شما به عهد و پیمان خدا و به هر چه در کتابش بر شما شرط کرده بود وفا کردید و به راه خدا خواندید و نیروی خود را در خشنودیاش هزینه نمودید و خلایق را بر طریق نبوّت و راههای رسالت واداشتید و در این راه به روش پیامبران و روشهای جانشینان قدم برداشتید، اما فرمانی از شما پیروی نشد و گوشی در برابر سخنان شما برای گوش دادن قرار نگرفت، درودهای خدا بر ارواح و اجسادتان.
پس خود را به قبر منوّر میچسبانی و میگویی:
بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی یَا حُجَّةَ اللّهِ، لَقَدْ أُرْضِعْتَ بِثَدْیِ الْإِیمانِ، وَفُطِمْتَ بِنُورِ الْإِسْلامِ، وَغُذِّیتَ بِبَرْدِ الْیَقِینِ، وَأُلْبِسْتَ حُلَلَ الْعِصْمَةِ، وَاصْطُفِیتَ وَوُرِّثْتَ عِلْمَ الْکِتابِ، وَلُقِّنْتَ فَصْلَ الْخِطابِ، وَأُوضِحَ بِمَکانِکَ مَعارِفُ التَّنْزِیلِ وَغَوامِضُ التَّأْوِیلِ، وَسُلِّمَتْ إِلَیْکَ رایَةُ الْحَقِّ، وَکُلِّفْتَ هِدایَةَ الْخَلْقِ، وَنُبِذَ إِلَیْکَ عَهْدُ الْإِمامَةِ، وَأُلْزِمْتَ حِفْظَ الشَّرِیعَةِ،
پدر و مادرم به فدایت ای حجّت خدا، تو از سینه ایمان شیر داده شدی و به نور اسلام از شیر بازت داشتند و با خنکای یقین تغذیه شدی و جامههای عصمت به تو پوشانده شد و علم کتاب را وارث گشتی و به جداسازی حق و باطل تلقین شدی و با منزلتت معارف قرآن و مشکلات تأویل روشن شد و پرچم حق تسلیم تو گشت و هدایت بندگان به تو تکلیف شد و عهد امامت، در اختیار تو قرار گرفت و به حفظ شریعت ملزم شدی
وَأَشْهَدُ یَا مَوْلایَ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِشَرائِطِ الْوَصِیَّةِ، وَقَضَیْتَ مَا لَزِمَکَ مِنْ حَدِّ الطَّاعَةِ، وَنَهَضْتَ بِأَعْبَاءِ الْإِمامَةِ؛ وَاحْتَذَیْتَ مِثالَ النُّبُوَّةِ فِی الصَّبْرِ وَالاجْتِهادِ وَالنَّصِیحَةِ لِلْعِبادِ وَکَظْمِ الْغَیْظِ وَالْعَفْوِ عَنِ النَّاسِ، وَعَزَمْتَ عَلَى الْعَدْلِ فِی الْبَرِیَّةِ وَالنَّصَفَةِ فِی الْقَضِیَّةِ، وَوَکَّدْتَ الْحُجَجَ عَلَى الْأُمَّةِ بِالدَّلائِلِ الصَّادِقَةِ وَالشَّرِیعَةِ النَّاطِقَةِ
و گواهی میدهم ای مولایم که تو به شرایط وصیت وفا کردی و از حدّ اطاعت، آنچه را تکلیف داشتی انجام دادی و به مسئولیتهای سنگین امامت قیام نمودی؛ و به مقام نبوّت اقتدا کردی، در صبر و کوشش و خیرخواهی نسبت به بندگان و فروخوردن خشم و گذشت از مردم و بر عدالت در میان مردم و انصاف در قضاوت، مصمّم شدی و حجّتها را بر امّت استوار ساختی با دلایل صادقانه و شریعت گویا
وَدَعَوْتَ إِلَى اللّهِ بِالْحِکْمَةِ الْبالِغَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، فَمُنِعْتَ مِنْ تَقْوِیمِ الزَّیْغِ، وَسَدِّ الثُّلَمِ، وَ إِصْلاحِ الْفاسِدِ، وَکَسْرِ الْمُعانِدِ، وَ إِحْیاءِ السُّنَنِ، وَ إِماتَةِ الْبِدَعِ، حَتَّى فارَقْتَ الدُّنْیا وَأَنْتَ شَهِیدٌ، وَلَقِیتَ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَأَنْتَ حَمِیدٌ، صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْکَ تَتَرادَفُ وَتَزِیدُ.
و با حکمت رسا و پند نیکو دعوت به خدا کردی، اما بازداشته شدی از راستکردن کجیها و گرفتن رخنهها و اصلاح تباهی و شکستن دشمن و زنده نمودن سنّتها و میراندن بدعتها تا از دنیا جدا شدی درحالیکه شهید بودی و رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) را ملاقات نمودی درحالیکه ستوده بودی، درودهای خدا بر تو، پیاپی شود و افزون گردد.
سپس به طرف پایین پای مبارک برو و بگو:
یا سادَتِی یَا آلَ رَسُولِ اللّهِ، إِنِّی بِکُمْ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّهِ جَلَّ وَعَلَا بِالْخِلافِ عَلَى الَّذِینَ غَدَرُوا بِکُمْ، وَنَکَثُوا بَیْعَتَکُمْ، وَجَحَدُوا وِلایَتَکُمْ، وَأَنْکَرُوا مَنْزِلَتَکُمْ، وَخَلَعُوا رِبْقَةَ طاعَتِکُمْ، وَهَجَرُوا أَسْبابَ مَوَدَّتِکُمْ، وَتَقَرَّبُوا إِلى فَراعِنَتِهِمْ بِالْبَراءَةِ مِنْکُمْ وَالْإِعْراضِ عَنْکُمْ،
ای سروران من، ای خاندان رسول خدا، به وسیله شما به خدای جلّ و علا تقرّب میجویم به این امور: با مخالفت کردن با آنان که به شما خیانت کردند و پیمان بیعت شما را شکستند و ولایت و منزلت شما را منکر شدند و کمند طاعت شما را از وجود خود برکندند و وسایل دوستی شما را ترک نمودند و به فرعونهایشان با بیزاری و رویگردانی از شما، نزدیک شدند
وَمَنَعُوکُمْ مِنْ إِقامَةِ الْحُدُودِ، وَاسْتِئْصالِ الْجُحُودِ، وَشَعْبِ الصَّدْعِ، وَلَمِّ الشَّعَثِ، وَسَدِّ الْخَلَلِ، وَتَثْقِیفِ الْأَوَدِ، وَ إِمْضاءِ الْأَحْکامِ، وَتَهْذِیبِ الْإِسْلامِ، وَقَمْعِ الْآثامِ، وَأَرْهَجُوا عَلَیْکُمْ نَقْعَ الْحُرُوبِ وَالْفِتَنِ، وَأَنْحَوْا عَلَیْکُمْ سُیُوفَ الْأَحْقادِ، وَهَتَکُوا مِنْکُمُ السُّتُورَ، وَابْتاعُوا بِخُمْسِکُمُ الْخُمُورَ، وَصَرَفُوا صَدَقاتِ الْمَساکِینِ إِلَى الْمُضْحِکِینَ وَالسَّاخِرِینَ؛
و شما را از اقامه حدود و ریشهکن کردن انکارها و پرکردن شکاف و جمع کردن پراکندگی و بستن رخنهها و صاف کردن کجیها و اجرای احکـام و بیپیرایه ساختن اسلام و قلعوقمع کردن گناهان بازداشتند و بر ضدّ شما گردوغبار جنگها و آشوبها را برانگیختند و شمشیرهای کینه را بر شما زدند و پردههای حرمت شما را دریدند و با خمس شما شرابها خریدند و حقوق بیچارگان را در امر دلقکها و مسخرهپیشهگان خرج کردند؛
وَذلِکَ بِما طَرَّقَتْ لَهُمُ الْفَسَقَةُ الْغُواةُ وَالْحَسَدَةُ الْبُغاةُ أَهْلُ النَّکْثِ وَالْغَدْرِ وَالْخِلافِ وَالْمَکْرِ وَالْقُلُوبِ الْمُنْتِنَةِ مِنْ قَذَرِ الشِّرْکِ، وَالْأَجْسادِ الْمُشْحَنَةِ مِنْ دَرَنِ الْکُفْرِ، الَّذِینَ أَضَبُّوا عَلَى النِّفاقِ وَأَکَبُّوا عَلَى عَلائِقِ الشِّقاقِ،
و این امور به خاطر این بود که برای آنان، بدکاران گمراه راه باز کردند و حسودان متجاوز اهل پیمانشکنی و خیانت و خلافکاری و نیرنگ و دلهای بویافته از آلودگی بتپرستی و بدنهای انباشته از چرک کفر، آنان که سخت به نفاق چسبیدند و به رشتههای تفرقه روی آوردند،
فَلَمَّا مَضَى الْمُصْطَفى صَلَوات اللّهِ عَلَیْهِ وَآلِهِ اخْتَطَفُوا الْغِرَّةَ، وَانْتَهَزُوا الْفُرْصَةَ، وَانْتَهَکُوا الْحُرْمَةَ، وَغَادَرُوهُ عَلَى فِرَاشِ الْوَفاةِ، وَأَسْرَعُوا لِنَقْضِ الْبَیْعَةِ، وَمُخالَفَةِ الْمَوَاثِیقِ الْمُؤَکَّدَةِ، وَخِیانَةِ الْأَمانَةِ الْمَعْرُوضَةِ عَلَى الْجِبالِ الرَّاسِیَةِ، وَأَبَتْ أَنْ تَحْمِلَها وَحَمَلَهَا الْإِنْسانُ الظَّلُومُ الْجَهُولُ ذُو الشِّقاقِ وَالْعِزَّةِ بِالْآثامِ الْمُؤْلِمَةِ وَالْأَنَفَةِ عَنِ الانْقِیادِ لِحَمِیدِ الْعاقِبَةِ؛
زمانی که مصطفی (درود خدا بر او و خاندانش) درگذشت، غافلگیری را ربودند و فرصت را غنیمت شمردند و پرده حرمت را دریدند و او را در کمال بیوفایی بر بستر مرگ وانهادند و شتافتند، برای شکستن بیعت و مخالفت پیمانهای محکم تأکیدشده و خیانت نسبت به امانتی که به کوههای استوار پا برجا عرضه شده بود و آنها از اینکه آن را حمل کنند، خودداری کردند و آن را حمل کرد انسان به غایت ستمکار و به شدت نادان، صاحب شکاف افکنی و مباهات به گناهان دردناک و گردن فراز از گردن نهادن براى دستیابى به عاقبتى ستوده؛
فَحُشِرَ سفْلَةُ الْأَعْرابِ وَبَقایَا الْأَحْزابِ إِلَى دارِ النُّبُوَّةِ وَالرِّسالَةِ، وَمَهْبِطِ الْوَحْیِ وَالْمَلائِکَةِ، وَمُسْتَقَرِّ سُلْطانِ الْوِلایَةِ، وَمَعْدِنِ الْوَصِیَّةِ وَالْخِلافَةِ وَالْإِمامَةِ حَتَّى نَقَضُوا عَهْدَ الْمُصْطَفَى فِی أَخِیهِ عَلَمِ الْهُدَى وَالْمُبَیِّنِ طَرِیقَ النَّجاةِ مِنْ طُرُقِ الرَّدَى،
پس گردآورده شدند فرومایگان اعراب و باقیمانده دستههای کافر، به در خانه نبوّت و رسالت و فرودگاه وحی و فرشتگان و قرارگاه سلطنت ولایت و معدن وصیت و خلافت و امامت تا آنکه شکستند پیمان مصطفی را در حقّ برادرش، پرچم هدایت و بیانکننده راه هدایت از راههای هلاکت
وَجَرَحُوا کَبِدَ خَیْرِ الْوَرَى فِی ظُلْمِ ابْنَتِهِ، وَاضْطِهادِ حَبِیبَتِهِ، وَاهْتِضامِ عَزِیزَتِهِ بَضْعَةِ لَحْمِهِ وَفِلْذَةِ کَبِدِهِ، وَخَذَلُوا بَعْلَها، وَصَغَّرُوا قَدْرَهُ، وَاسْتَحَلُّوا مَحارِمَهُ، وَقَطَعُوا رَحِمَهُ، وَأَنْکَرُوا أُخُوَّتَهُ، وَهَجَرُوا مَوَدَّتَهُ، وَنَقَضُوا طاعَتَهُ، وَجَحَدُوا وِلایَتَهُ؛
و جریحهدار کردند جگر بهترین خلق را، در ستم به دخترش و لگدکوب کردن محبوبش و غصب کردن حق عزیزش، پاره تنش و جگرگوشهاش و شوهرش را واگذاشتند و مقامش را کوچک شمردند و حرامهایش را حلال کردند و رحمش را قطع نمودند و برادریاش را انکار کردند و دوستیاش را ترک گفتند و اطاعتش را شکستند و ولایتش را منکر شدند؛
وَأَطْمَعُوا الْعَبِیدَ فِی خِلافَتِهِ، وَقادُوهُ إِلى بَیْعَتِهِمْ مُصْلِتَةً سُیُوفَها، مُقْذِعَةً أَسِنَّـتَها، وَهُوَ ساخِطُ الْقَلْبِ، هَائِجُ الْغَضَبِ، شَدِیدُ الصَّبْرِ، کاظِمُ الْغَیْظِ، یَدْعُونَهُ إِلَى بَیْعَتِهِمُ الَّتِی عَمَّ شُؤْمُهَا الْإِسْلامَ، وَزَرَعَتْ فِی قُلُوبِ أَهْلِهَا الْآثامَ،
و بردگان را در خلافت او به طمع انداختند و او را به طرف بیعتشان کشاندند، با شمشیرهای برکشیده بیعتگران ناحق و سرنیزههای برهنه عمّال حکومت، درحالیکه او خشمگیندل، خروشیده غضب، سخت شکیب و فروبرنـده خشم خـود بود، او را دعوت میکردند به بیعتشان که شومی آن اسلام را فرا گرفت و در دل اهل آن تخم گناهان را کاشت
وَعَقَّتْ سَلْمانَها، وَطَرَدَتْ مِقْدَادَها، وَنَفَتْ جُنْدُبَها، وَفَتَقَتْ بَطْنَ عَمَّارِها، وَحَرَّفَتِ الْقُرْآنَ، وَبَدَّلَتِ الْأَحْکامَ، وَغَیَّرَتِ الْمَقامَ، وَأَباحَتِ الْخُمْسَ لِلطُّلَقاءِ، وَسَلَّطَتْ أَوْلادَ اللُّعَناءِ عَلَى الْفُرُوجِ وَالدِّماءِ، وَخَلَطَتِ الْحَلالَ بِالْحَرامِ، وَاسْتَخَفَّتْ بِالْإِیمانِ وَالْإِسْلامِ، وَهَدَمَتِ الْکَعْبَةَ؛
و با سلمانش نامهربانی کرد و مقدادش را طرد گفت و ابوذرش را به عرصه تبعید برد و سینه عمّارش را شکافت و مفاهیم قرآن را تحـریف کرد و احکام الهی را به احکامی دیگر تبدیل نمود و مقام را دگرگون ساخت و خمس را برای آزادشدگان فتح مکه مباح کرد و اولاد لعنتشدگان را بر نوامیس و خون مردم مسلّط نمود و حلال را با حرام مخلوط کرد و ایمان و اسلام را سبک شمرد و کعبه را ویران کرد؛
وَأَغارَتْ عَلَى دارِ الْهِجْرَةِ یَوْمَ الْحَرَّةِ، وَأَبْرَزَتْ بَناتِ الْمُهاجِرِینَ وَالْأَنْصارِ لِلنَّکالِ وَالسَّوْرَةِ ، وَأَلْبَسَتْهُنَّ ثَوْبَ الْعارِ وَالْفَضِیحَةِ، وَرَخَّصَتْ لِأَهْلِ الشُّبْهَةِ فِی قَتْلِ أَهْلِ بَیْتِ الصَّفْوَةِ، وَ إِبَادَةِ نَسْلِهِ، وَاسْتِئْصالِ شَأْفَتِهِ، وَسَبْیِ حَرَمِهِ، وَقَتْلِ أَنْصارِهِ، وَکَسْرِ مِنْبَرِهِ، وَقَلْبِ مَفْخَرِهِ، وَ إِخْفاءِ دِینِهِ، وَقَطْعِ ذِکْرِهِ،
و غارتگرانه بر خانه هجرت روز حادثه حرّه حمله برد و دختران مهاجران و انصار را، برای شکنجه سخت و بیداد سنگین از پرده بیرون کشید و جامه ننگ و رسوایی بر آنان پوشاند و به اهل شبهه اجازه و آزادی داد، برای کشتن اهلبیت برگزیده پیامبر و نابود کردن نسلش و ریشهکن کردن بیخوبنش و اسیر کردن حرمش و به قتل رساندن یاورانش و شکستن منبرش و وارونه نمودن مایه فخرش و پنهان کردن دینش و از میـان بردن نامش!
یَا مَوالِیَّ فَلَوْ عایَنَکُمُ الْمُصْطَفَى وَسِهامُ الْأُمَّةِ مُغْرَقَةٌ فِی أَکْبادِکُمْ، وَرِماحُهُمْ مُشْرَعَةٌ فِی نُحُورِکُمْ، وَسُیُوفُها مُولَغَةٌ فِی دِمائِکُمْ، یَشْفِی أَبْناءُ الْعَوَاهِرِ غَلِیلَ الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِکُمْ، وَغَیْظَ الْکُفْرِ مِنْ إِیمَانِکُمْ؛
ای سروران من، چه حالی داشت محمّد مصطفی اگر شما را میدید درحالیکه تیرهای ملت، در جگرهای شما فرو رفته و نیزههایشان در گلوهای شما قرار گرفته و شمشیرهای خونآشامشان در خون شما نشسته بود، زنازادگان تشنگی شدید خود را به تبهکاری از تقوای شما و خشم بسیار سخت کفر خود را از ایمان شما فرو مینشانند؛
وَأَنْتُمْ بَیْنَ صَرِیـعٍ فِی الْمِحْرَابِ قَدْ فَلَقَ السَّیْفُ هامَتَهُ، وَشَهِیدٍ فَوْقَ الْجَنَازَةِ قَدْ شُکَّتْ أَکْفانُهُ بِالسِّهامِ، وَقَتِیلٍ بِالْعَراءِ قَدْ رُفِعَ فَوْقَ الْقَناةِ رَأْسُهُ، وَمُکَبَّلٍ فِی السِّجْنِ قَدْ رُضَّتْ بِالْحَدِیدِ أَعْضاؤُهُ، وَمَسْمُومٍ قَدْ قُطِّعَتْ بِجُرَعِ السَّمِّ أَمْعاؤُهُ، وَشَمْلُکُمْ عَبَادِیدُ تُفْنِیهِمُ الْعَبِیدُ وَأَبْناءُ الْعَبِیدِ،
و شما بودید بین به خاک افتاده در محرابی که شمشیر تارک، سرش را شکافته بود و شهید بالای تابوت که کفنش با تیرهایی سوراخسوراخ شده بود و کشتهی در بیابان افتاده که سرش بالای نیزهها رفته بود و به کند و زنجیر کشیده شده در زندان که با آهن اعضایش کوفته شده بود و مسمومی که با جرعههای سمّ مهلک، رودههایش، پارهپاره گشته و جمع شما در این سو آن سو پراکنده شده، بردگان و بردهزادگان آنان را نابود میکردند،
فَهَلِ الْمِحَنُ یَا سادَتِی إِلّا الَّتِی لَزِمَتْکُمْ، وَالْمَصائِبُ إِلّا الَّتِی عَمَّتْکُمْ، وَالْفَجَائِعُ إِلّا الَّتِی خَصَّتْکُمْ، وَالْقَوارِعُ إِلّا الَّتِی طَرَقَتْکُمْ، صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَعَلَى أَرْواحِکُمْ وَأَجْسادِکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
پس ای سروران من آیا محنتها غیر آن است که ملازم شما شد و مصائب جز آن است که شما را فرا گرفت و فاجعهها جز آن است که اختصاص به شما یافت و حوادث کوبنده جز آن است که شما را کوبید؟! درود خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان و رحمت و برکات خدا بر شما.
پس از این، قبر منوّر را ببوس و بگو:
بِأَبِی أَنْتُمْ وَأُمِّی یَا آلَ الْمُصْطَفَى، إِنَّا لَانَمْلِکُ إِلّا أَنْ نَطُوفَ حَوْلَ مَشاهِدِکُمْ، وَنُعَزِّیَ فِیها أَرْواحَکُمْ عَلَى هذِهِ الْمَصَائِبِ الْعَظِیمَةِ الْحَالَّةِ بِفِنائِکُمْ، وَالرَّزایَا الْجَلِیلَةِ النَّازِلَةِ بِساحَتِکُمُ، الَّتِی أَثْبَتَتْ فِی قُلُوبِ شِیعَتِکُمُ الْقُرُوحَ، وَأَوْرَثَتْ أَکْبادَهُمُ الْجُرُوحَ، وَزَرَعَتْ فِی صُدُورِهِمُ الْغُصَصَ،
پدر و مادرم فدای شما ای خاندان مصطفی، در دست ما چیزی نیست، جز اینکه پیرامون زیارتگاههای شما طواف کنیم و به ارواح شما در آن زیارتگاهها تسلیت گوییم، بر این مصیبتهای بزرگی که به آستان شما رسید و پیشآمدهای گرانی که به ساحت شما فرود آمد که در قلوب شیعیانتان زخمها ثبت کرد و در جگرهایشان جراحتها به ارث گذاشت و در سینههایشان غصهها کاشت،
فَنَحْنُ نُشْهِدُ اللّهَ أَنَّا قَدْ شارَکْنا أَوْلِیاءَکُمْ وَأَنْصَارَکُمُ الْمُتَقَدِّمِینَ فِی إِرَاقَةِ دِماءِ النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ وَقَتَلَةِ أَبِی عَبْدِاللّهِ سَیِّدِ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَوْمَ کَرْبَلاءَ بِالنِّیَّاتِ وَالْقُلُوبِ وَالتَّأَسُّفِ عَلَى فَوْتِ تِلْکَ الْمَواقِفِ الَّتِی حَضَرُوا لِنُصْرَتِکُمْ، وَعَلَیْکُمْ مِنَّا السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
پس ما خدا را گواه میگیریم بر اینکه در حقیقت شرکت نمودیم با دوستان و یاران گذشته شما، در ریختن خون پیمانشکنان و متجاوزان و بیرونرفتگان از دین و کشندگان ابیعبدالله، سرور جوانان اهل بهشت (درود بر او) در روز کربلا، به وسیله نیتها و دلهایمان و تأسف بر از دست رفتن موقعیتهایی که آنان برای یاری شما حاضر شدند، سلام و رحمت و برکات خدا از سوی ما بر شما باد.
سپس قبر شریف را بین خود و قبله قرار بده و بگو:
اللّهُمَّ یَا ذَا الْقُدْرَةِ الَّتِی صَدَرَ عَنْهَا الْعَالَمُ مُکَوَّناً مَبْرُوءاً عَلَیْها مَفْطُوراً تَحْتَ ظِلِّ الْعَظَمَةِ فَنَطَقَتْ شَوَاهِدُ صُنْعِکَ فِیهِ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللّهُ لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ مُکَوِّنُهُ وَبَارِئُهُ وَفاطِرُهُ ابْتَدَعْتَهُ لَامِنْ شَیْءٍ، وَلَا عَلَى شَیْءٍ، وَلَا فِی شَیْءٍ، وَلَا لِوَحْشَةٍ دَخَلَتْ عَلَیْکَ إِذْ لَاغَیْرُکَ، وَلَا حاجَةٍ بَدَتْ لَکَ فِی تَکْوِینِهِ وَلَا لِاسْتِعانَةٍ مِنْکَ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَهُ، بَلْ أَنْشَأْتَهُ لِیَکُونَ دَلِیلاً عَلَیْکَ بِأَنَّکَ بائِنٌ مِنَ الصُّنْعِ، فَلا یُطِیقُ الْمُنْصِفُ لِعَقْلِهِ إِنْکارَکَ، وَالْمَوْسُومُ بِصِحَّةِ الْمَعْرِفَةِ جُحُودَکَ؛
خدایا ای صاحب قدرتی که جهان از آن قدرت هستی یافت و بر آن قدرت بدون عیب پدید آورده شد و در زیر سایه عظمت آفریده گشت، شواهد آفرینشت در آن گویا شد، بر اینکه تویی خدا، معبودی جز تو نیست، پدیدآورندهاش و آفرینندهاش و خلقکنندهاش، جهان را پدید آوردی، نه از چیزی و نه بر روی چیزی و نه در چیزی و نه به خاطر ترسی که بر تو وارد شده باشد، آنگاه که غیر تو نبود و نه به خاطر نیازی که در آفرینشش برای تو پیدا شده باشد و نه برای اینکه پس از آفرینش جهان، به آن استعانت جویی، بلکه آن را به وجود آوردی تا راهنمایی بر تو باشد، به اینکه تو از ساختمان آفرینش جدایی، پس کسی که عقلش انصاف داشته باشد، طاقت انکار تو را نمی آورد و کسی که به سلامت معرفت معروف است تاب باور نکردن تو را ندارد؛
أَسْأَلُکَ بِشَرَفِ الْإِخْلاصِ فِی تَوْحِیدِکَ وَحُرْمَةِ التَّعَلُّقِ بِکِتابِکَ وَأَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى آدَمَ بَدِیعِ فِطْرَتِکَ، وَبِکْرِ حُجَّتِکَ، وَ لِسَانِ قُدْرَتِکَ، وَالْخَلِیفَةِ فِی بَسِیطَتِکَ، وَعَلَى مُحَمَّدٍ الْخالِصِ مِنْ صَفْوَتِکَ، وَالْفاحِصِ عَنْ مَعْرِفَتِکَ، وَالْغائِصِ الْمَأْمُونِ عَلَى مَکْنُونِ سَرِیرَتِکَ بِمَا أَوْلَیْتَهُ مِنْ نِعْمَتِکَ بِمَعُونَتِکَ، وَعَلَى مَنْ بَیْنَهُما مِنَ النَّبِیِّینَ وَالْمُکَرَّمِینَ وَالْأَوْصِیاءِ وَالصِّدِّیقِینَ وَأَنْ تَهَبَنِی لِإِمامِی هذَا.
از تو میخواهم، به شرف اخلاص در یکتاپرستیات و حرمت علاقهمندی به کتابت و اهلبیت پیامبرت، اینکه درود فرستی بر آدم، پدیده آفرینشت و اول حجتت و زبان قدرتت و جانشین در زمین پهناورت و بر محمّد زبده برگزیدگانت و کاوشگر معرفتت و آن شناور امین بر راز پنهانت، به آنچه سزاوارش نمودی از نعمتت به یاری خویش و بر آنانی که بین آدم و محمّد بودند، از پیامبران و اکرامشدگان و جانشینان و راستیپیشهگان و اینکه مرا به این پیشوایم ببخشی.
پس پهلوی روی خود را بر ضریح مبارک بگذار و بگو:
اللّهُمَّ بِمَحَلِّ هذَا السَّیِّدِ مِنْ طاعَتِکَ وَبِمَنْزِلَتِهِ عِنْدَکَ لَاتُمِتْنِی فُجَاءَةً، وَلَا تَحْرِمْنِی تَوْبَةً، وَارْزُقْنِی الْوَرَعَ عَنْ مَحارِمِکَ دِیناً وَدُنْیا، وَاشْغَلْنِی بِالْآخِرَةِ عَنْ طَلَبِ الْأُولى، وَوَفِّقْنِی لِما تُحِبُّ وَتَرْضى، وَجَنِّبْنِی اتِّباعَ الْهَـوَى وَالاغْتِرارَ بِالْأَباطِیلِ وَالْمُنَى .
خدایا به جایگاه این آقا، بر طاعتت و به مقامش در پیشگاهت، مرا ناگهان نمیران و از توبه محرومم مساز و پرهیز از حرامهایت را چه دینی و چه دنیایی نصیبم فرما و از طلب دنیا، به آخرت مشغولم نما و به آنچه دوست داری و خشنودی موفقم بدار و از پیروی هوا و فریب خوردن به امور باطل و آرزو برکنارم دار.
اللّهُمَّ اجْعَلِ السَّدادَ فِی قَوْلِی، وَالصَّوابَ فِی فِعْلِی، وَالصِّدْقَ وَالْوَفاءَ فِی ضَمانِی وَوَعْدِی، وَالْحِفْظَ وَالْإِیناسَ مَقْرُونَیْنَ بِعَهْدِی وَوَعْدِی، وَالْبِرَّ وَالْإِحْسانَ مِنْ شَأْنِی وَخُلْقِی، وَاجْعَلِ السَّلامَةَ لِی شامِلَةً وَالْعافِیَةَ بِی مُحِیطَةً مُلْتَفَّةً، وَلَطِیفَ صُنْعِکَ وَعَوْنِکَ مَصْرُوفاً إِلَیَّ، وَحُسْنَ تَوْفِیقِکَ وَیُسْرِکَ مَوْفُوراً عَلَیَّ، وَأَحْیِنِی یَا رَبِّ سَعِیداً وَتَوَفَّنِی شَهِیداً، وَطَهِّرْنِی لِلْمَوْتِ وَمَا بَعْدَهُ؛
خدایا قرار ده در گفتارم استواری و در کردارم درستی و در پیمان و وعدهام راستی و وفا و حفظ و انسگیری را مرتبط به پیمان و وعدهام و نیکی و احسان را در شمار رفتار و اخلاقم و سلامتی را برایم فراگیر قرار ده و عافیت را بر من احاطه کننده و پیچیده و رفتار لطیفت و یاریات را متوجه من و حسن توفیقت و آسانیات را بر من کامل شده و زندهام بدار پروردگارا خوشبخت و بمیرانم شهید و برای مرگ و پس از آن پاکم فرما؛
اللّهُمَّ وَاجْعَلِ الصِّحَّةَ وَالنُّورَ فِی سَمْعِی وَبَصَرِی، وَالْجِدَةَ وَالْخَیْرَ فِی طُرُقِی، وَالْهُدى وَالْبَصِیرَةَ فِی دِینِی وَمَذْهَبِی، وَالْمِیزانَ أَبَداً نَصْبَ عَیْنِی، وَالذِّکْرَ وَالْمَوْعِظَةَ شِعارِی وَدِثارِی، وَالْفِکْرَةَ وَالْعِبْرَةَ أُنْسِی وَعِمادِی، وَمَکِّنِ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی، وَاجْعَلْهُ أَوْثَقَ الْأَشْیاءِ فِی نَفْسِی وَاغْلِبْهُ عَلَى رَأْیِی وَعَزْمِی،
خدایا قرار بده سلامت و نور را در گوشم و دیدهام و منفعت و خیر را در راههایم و هدایت و بصیرت را در دین و آیینم و میزان حق را همیشه در برابر چشمم و ذکر و پند را شعارم و جامه باطنم و فکر و عبرتگرفتن را انیس و تکیهگاهم و جایگیر فرما یقین را در دلم و آن را قرار ده استوارترین چیزها در نهادم و چیره کن آن را بر رأی و تصمیمم
وَاجْعَلِ الْإِرشادَ فِی عَمَلِی، وَالتَّسْلِیمَ لِأَمْرِکَ مِهادِی وَسَنَدِی، وَالرِّضا بِقَضائِکَ وَقَدَرِکَ أَقْصَى عَزْمِی وَ نِهایَتِی وَأَبْعَدَ هَمِّی وَغایَتِی، حَتَّى لَاأَتَّقِیَ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ بِدِینِی، وَلَا أَطْلُبَ بِهِ غَیْرَ آخِرَتِی، وَلَا أَسْتَدْعِیَ مِنْهُ إِطْرائِی وَمَدْحِی؛
و قرار ده ارشاد را در کردارم و تسلیم شدن به امرت را بستر و پشتوانهام و راضی بودن به قضا و قدرت را، آخرین کرانه تصمیم و نهایتم و دورترین اندیشه و هدفم تا از احدی از بندگانت در امر دینم نپرهیزم و به آن جز آخرتم را نجویم و از آن ثناگویی و تعریف را نخواهم؛
وَاجْعَلْ خَیْرَ الْعَواقِبِ عاقِبَتِی وَخَیْرَ الْمَصایِرِ مَصِیرِی، وَأَنْعَمَ الْعَیْشِ عَیْشِی، وَأَفْضَلَ الْهُدى هُدایَ، وَأَوْفَرَ الْحُظُوظِ حَظِّی، وَأَجْزَلَ الْأَقْسامِ قِسْمِی وَنَصِیبِی، وَکُنْ لِی یَا رَبِّ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَلِیّاً، وَ إِلى کُلِّ خَیْرٍ دَلِیلاً وَقائِداً، وَمِنْ کُلِّ باغٍ وَحَسُودٍ ظَهِیراً وَمانِعاً .
و قرار ده بهترین عاقبتها را عاقبت من و بهترین بازگشتگاه را، بازگشتگاه من و با ناز و نعمتترین زندگیها را، زندگی من و برترین هدایتها را هدایت من و کاملترین بهرهها را بهره من و شایانترین نصیبها را نصیب من و نگهدار باش ای پروردگارم، مرا از هر پیشآمد بدی و به سوی هر خیری راهنما و راهبر و از هر متجاوز حسودی پشتیبان و جلوگیر.
اللّهُمَّ بِکَ اعْتِدادِی وَعِصْمَتِی وَثِقَتِی وَتَوْفِیقِی وَحَوْلِی وَقُوَّتِی، وَلَکَ مَحْیایَ وَمَماتِی، وَفِی قَبْضَتِکَ سُکُونِی وَحَرَکَتِی، وَ إِنَّ بِعُرْوَتِکَ الْوُثْقَى اسْتِمْساکِی وَوُصْلَتِی، وَعَلَیْکَ فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا اعْتِمادِی وَتَوَکُّلِی، وَمِنْ عَذابِ جَهَنَّمَ وَمَسِّ سَقَرَ نَجاتِی وَخَلاصِی، وَفِی دارِ أَمْنِکَ وَکَرامَتِکَ مَثْوایَ وَمُنْقَلَبِی، وَعَلَى أَیْدِی سادَتِی وَمَوالِیَّ آلِ الْمُصْطَفَى فَوْزِى وَفَرَجِی .
خدایا به توست سازوبرگ و زمامم و اطمینان و توفیق و جنبش و نیرویم و برای توست حیات و مرگم و در کف توست آرامش و حرکتم و به دستاویز محکمتر توست چنگ زدن و پیوندم و بر توست در همه کارها اعتماد و توکلم و از عذاب دوزخ و تماس آتش نجات و رهاییام و در خانه امن و کرامت توست منزل و مأوایم و به دست آقایان و سرورانم، خاندان مصطفی است رستگاری و گشایشم.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِماتِ، وَاغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَمَا وَلَدا وَأَهْلِ بَیْتِی وَجِیرانِی وَ لِکُلِّ مَنْ قَلَّدَنِی یَداً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ، إِنَّکَ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ، [وَالسَّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ].
خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بیامرز مردان و زنان مؤمن و مسلمان را و بیامرز مرا و پدر و مادرم و آنچه زادهاند و خاندانم و همسایگانم و هر زن و مرد باایمانی را که حقّی بر گردن من دارد، همانا تو دارای احسان بزرگی.
http://www.isarpress.ir/?p=4943
http://www.isarpress.ir/1400/02/13/%d9%85%d8%b9%d8%a7%d8%b1%d9%81-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%b9%d8%b5%d9%88%d9%85-%d8%b9-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%db%8c%d8%a7%d8%b1%d8%aa-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%d9%87/