***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

مرحوم فشارکی در کتاب عنوان الکلام آورده اند:


این بخش قسمتی از سخنرانی در جلسه هفتگی 30تیرماه1394هیئت فاطمیون کمالشهر 

باسخنرانی کربلایی ابراهیم کلوند درروایت :

داستان(آهنگری که آتش براو بی اثربود) درخصوص مسیر توبه وکمال

مرحوم فشارکی در کتاب عنوان الکلام آورده اند: آهنگری بود که آتش و حرارت آهن بر او تاثیری نداشت; به طوری که با دست، آهن گداخته را می گرفت بدون این که آسیبی به او برسد. من از کار او تعجب کردم و سبب آن را پرسیدم، او ابتدا نمی خواست بگوید ولی با اصرار من چنین تعریف کرد:

قحطی و گرانی شده بود. من در آن سال غله فراوانی داشتم. در همسایگی من زنی بود که با چند یتیم زندگی می کرد. زندگی بر آن ها سخت شد. آن زن آمد به من گفت: بچه هایم دارند از گرسنگی می میرند; در حق من لطف نموده قدری غله به فرزندان من بده. من دیدم او زنی صاحب جمال است. گفتم: اگر تسلیم من شوی به تو غله می دهم. آن زن این را شنید و از عفتی که داشت پی کار خود رفت. ولی فردا از ناچاری دوباره آمد و من همان خواست خودم را تکرار کردم. روز سوم آمد و گفت: رعایت همسایگی را نموده بر اطفال بی پدر من رحم کن و قدری غله به ما بده. گفتم: ای زن حرف همان است که گفتم. وقتی راه چاره را مسدود دید،گفت: شرطی دارد. گفتم: هر شرطی باشد می پذیرم. گفت: مرا به جایی ببری که غیر از من و تو کسی نباشد. پذیرفتم. وقتی را معین کرده او را به حجره خود بردم. اما دیدم او پریشان است و از ترس می لرزد. گفتم: ترا چه می شود؟گفت:توبه عهدخود وفا نکردی گفتم: غیر از من و تو که کسی این جا نیست. گفت: چگونه خانه خلوت است، حال آن که صاحب خانه خداوند عالم و فرشتگان درگاه او بر ما عالم و حاضراند؟! چون آن زن این را گفت، آتش شهوتم خاموش شد. او در حق من دعا کرد و گفت: خداوند آتش دنیا و آخرت را بر تو خاموش نماید. دعای آن زن در حق من دردنیامستجاب شده است،امیدوارم در آخرت نیزآتش آخرت بر من خاموش شده باشد.

منبع روایت: مرحوم فشارکی، عنوان الکلام، ص 158



برگرفته شده از:http://behesht-f.blog.ir




http://behesht-f.blog.ir/1394/05/01/درسی-پای-منبر-94-4-40

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۵/۲۸