***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

ایت الله فشارکی،فشارکی اصفهانی

جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۵:۴۲ ق.ظ

 

آرم پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه

 

 ایت الله فشارکی،فشارکی اصفهانی

 

شخصیت ها

  علما و بزرگان دینی  قرن سیزدهم  فشارکی اصفهانی، سید محمد 

تاریخ انتشار : 1392/6/18

 

بازدید : 4963

 

کشور : ایران

 

محل اقامت : اصفهان

 

تاریخ وفات : 1316 قمری

 

محل وفات : 1316

 

لقب : ایت الله فشارکی،فشارکی اصفهانی

ولادت

ایت الله سید محمد بن قاسم فشارکی اصفهانی؛ درسال 1253 قمری 1217 شمسی در فشارک به دنیا امد. جد بزرگ او امیر شریف سالها قبل از ان از زواره به فشارک امده بودند و برادر امیر شریف بنام امیر مشرف به روستای ویر در همان حوالی می رود. در سن 11 سالگی به عراق رفت. و کفالت او را برادر بزرگش ابراهیم ملقب به (کبیر) بر عهده گرفت. و برخی دروس را نزد برادر و مابقی را مانند فقه و اصول را نزد علمای دیگر مانند ایت الله فاضل اردکانی و حاجی اقا حسن بن سید مجاهد گذراند. در سال 1286 قمری به نجف رفت و در محضر ایت الله حاج میرزا محمد حسن شیرازی تلمذ کرد و در سال 1291 به همراه ایت الله شیرازی به سامرا رفت. پس از وفات ایت الله شیرازی مجددا در سال 1312 هجری قمری به نجف بازگشت.

انطور که اقا بزرگ تهرانی در کتاب خود می فرماید، در مسجد هندی در نجف کرسی تدریس داشت که حدود 300 شاگرد در کلاسش حاضر می شدند. شیخ عباس قمی در فواید الرضویه می فرماید: زمانی که ایت الله شیرازی در شعبان 1312 وفات کرد بزرگان به او رجوع کردند زیرا اعتقاد داشتند که او اعلم پس از میرزاست و از او خواستند که تصدی امور شرع و مرجعیت را بر عهده بگیرد ولی ایشان می فرماید: من خود می دانم که شایسته این کار نیستم زیرا ریاست امور شرعی نیاز به امور دیگری غیر از علم دارد و من در این امور وسواس خاصی دارم و من به غیر از تدریس به کاری نباید مشغول شوم. به ایشان اشاره کرد که به سراغ مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی بروند. که این یکی از دلایل بلندی همت و پاکی نفس و اخلاص قلب این بزرگوار بوده است.

مرحوم سید محمد فشارکی، از بزرگ ترین شاگردان میرزای شیرازی و استاد حاج شیخ عبدالکریم حایری است. مرحوم حایری می گوید:

من از استاد خود، ایه الله فشارکی شنیدم که فرمود: ان هنگامی که میرزای شیرازی اول درگذشتند، رفتم منزل، دیدم مثل این که در دل ام یک نشاطی هست، هر چه اندیشیدم جای نشاطی نبود، میرزای شیرازی در گذشته، استاد و مربی من بوده... مدتی اندیشیدم ببینم کجا خراب شده، این نشاط مال چیست؟ بالاخره به این نتیجه رسیدم که شاید نشاط از این است که همین روزها من مرجع تقلید می شوم. بلند شدم رفتم حرم و از حضرت خواستم که این خطر را از من رفع کند؛ گویا حس می کنم که تمایل به ریاست دارم.

ایشان تا صبح در حرم به سر می برد و صبح وقتی برای تشییع جنازه می اید، او را با چشمانی پر التهاب می بینند و معلوم بوده که همه ی شب را مشغول گریه بوده است و بالاخره تلاش کرد و زیربار ریاست نرفت.

مشاوره در اعلمیت

مرحوم ایه الله سید احمد زنجانی قدس سره می نویسد:فرزند مرحوم سید محمد فشارکی رحمهم الله فرموده است: بعد از وفات میرزای شیرازی بزرگ، پدرم توسط من به مرحوم اقا میرزا محمد تقی شیرازی پیغام داد که "اگر شما خود را اعلم از من می دانید بفرمایید تا من زن و بچه ام را، در امر تقلید، به شما ارجاع دهم و اگر مرا اعلم می دانید شما خانواده ی خود را در مسیله ی تقلید، به من ارجاع دهید".

هنگامی که این پیام را به میرزا رساندم، تاملی کرده و فرمود: (خدمت اقا عرض کنید که اقا خودشان، چه گونه می دانند؟). من این سوال را، که به منزله ی جواب بود، خدمت پدرم عرض کردم. پدرم فرمود: (برو عرض کن که: شما در اعلمیت، چه چیز را میزان و معیار می دانید؟ اگر دقت نظر، میزان باشد، شما اعلم اید، و اگر فهم عرفی معیار باشد، من اعلم ام).

من، دو باره این پیام را به میرزا رساندم. ایشان باز تاملی کرده و فرمودند: (خودشان کدام یک از این دو را میزان قرار می دهند؟)

من بازگشتم و این جواب را که سوال بود، ابلاغ کردم. اقا تاملی کرد و فرمود: (بعید نیست که دقت نظر، میزان و ملاک اعلمیت باشد. ان گاه فرمود که همگی از میرزای شیرازی تقلید کنیم.)

لوازم مرجعیت

هنگامی که برای قبول مرجعیت، به ایه الله سید محمد فشارکی قدس سره مراجعه کردند، فرمود: (من، شایسته ی مرجعیت نیستم؛ زیرا، ریاست شرعی، به جز علم فقه و شناخت احکام، امور دیگری از قبیل اگاهی از مسایل سیاسی و شناختن موقعیت امور جاری و موضع گیری های درست در هر کار را نیز لازم دارد و اگر من در این کار دخالت کنم، به تباهی کشیده می شود. برای من، غیر از تدریس، کار دیگری جایز نیست). و بدین گونه این عالم نفس کشته، مردم را به میرزا محمد تقی شیرازی ارجاع می دهد.

دفع بیماری وبا

مرجع تقلید زمان خود مرحوم ایت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری مو سس حوزه علمیه قم نقل کرد: مدتی در شهر سامراء نزد مرحوم ایت الله العظمی میرزای شیرازی(متوفی 1312 قمری) درس می خواندیم، روزی در وسط درس استاد بزرگ ما ایت الله سید محمد فشارکی(متوفی 1315 قمری) وارد شد، در حالی که بسیار مضطرب و نگران بود، علت نگرانیش این بود که بیماری مسری وبا در عراق شیوع یافته بود و بسیاری از مردم را کشته بود، اقا سید محمد فشارکی فرمود: ایا شما مرا مجتهد می دانید؟ گفتیم اری، فرمود: ایا مرا عادل می دانید؟ گفتیم اری(منظور او این بود که پس از تایید، حکمی صادر کند) انگاه گفت: من به تمام شیعیان سامره از زن و مرد حکم می کنم که هر یک از انها یک بار زیارت عاشورا را به نیابت از مادر امام زمان علیه السلام بخوانند، و ان مادر بزرگوار را در نزد فرزند بزرگوارش شفیع قرار دهند که امام زمان علیه السلام پیش خدای بزرگ از ما شفاعت نماید تا خداوند شیعیان سامراء را از بیماری وبا حفظ گرداند. مرحوم ایت الله حایری گوید: وقتی که این حکم از مرحوم ایت الله سید محمد فشارکی صادر شد، چون خطر مرگ در میان بود، همه شیعیان اطاعت نمودند و در نتیجه، یک نفر شیعه در سامراه تلف نگردید، و خداوند متعال شیعیان را از این بلای عمومی نجات بخشید.

 مرحوم سید محمد فشارکی، استاد اصول و فقه با همه علم و فضیلتی که داشت، در کمال فقر و نیاز مادی زندگی می کرد. ایهالله حایری در دوران طلبگی چندین سال تکفل مخارج استادش و پس از رحلت او تکفل خرج فرزندان او را بر عهده داشت و از درامد اندکی که پیدامی کرد، انان را بر خویشتن ایثار و مقدم می شمرد در صورتی که خود کمال نیاز را داشت. بعدها نیز تقریرات و مباحث درس استاد بزرگوارش، سید محمد فشارکی را تحریر نمود.

شاگردان وی

1- مرحوم میرزای نایینی(ایت الله العظمی میرزا محمدحسین غروی نایینی)

2- مرحوم ایت الله العظمی شیخ محمدرضا نجفی مسجد شاهی که دارای تالیفات متعددیست و در کتاب وقایه الذهان خود نیز شرح حال مرحوم فشارکی را اورده است

3- مرحوم ایت الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حایری یزدی موسس حوزه علمیه قم. ضمنا کتاب تقریرات ایشان تحریر بیانات مرحوم فشارکیست

4- مرحوم سیدحسن مدرس نماینده مجلس

حل مشکل علمی ایشان توسط امام زمان (عج)

وی در یکی از موضوعات علمی دچار شبهه ای شد و هر چه بیشتر اندیشید، کمتر راه حلی یافت. مطلب را با علما در میان گذارد و هر کدام برای او پاسخی دادند، ولی هیچ یک جواب قانع کننده ای که مشکل او را برطرف کند، ندادند و در نتیجه اشکال به قوت خود باقی بود.

ایت الله فشارکی می فرماید: به ناچار جهت حل اشکالم در بامدادی تصمیم گرفتم که از شهر سامرا خارج شوم و دور از غوغای اجتماع و نقل و نقد محیط مدرسه درباره ان مساله بیاندیشم، لذا به سوی رودخانه پهناوری که از کنار شهر می گذشت روان شدم.

امواج نشاط افزای شط که همراه با نسیم ملایم، در حرکت بود، افکار خمود و خسته هر انسانی را به جنبش می اورد.

من در ساحل شط ولی در جای گودی که اب هنگام طغیان بوجود اورده بود، و در اعمال اندیشه فرو شدم.

اما هنوز چندان در ژرفای اندیشه غوطه نزده بودم که جوان عربی به گونه شبانان در برابرم پیدا شد و پرسید: سید محمد اینجا چه می کنی؟

من که از این مزاحمت براشفته بودم، گفتم: شما به ما چکار؟ دنبال کار خود برو، من می خواهم در مساله ای فکر کنم!

جوان پرسید: مساله چیست؟ بیان کن تا بشنوم!

و چون می خواستم هرچه زودتر این جوان عرب را از خود دور کنم، مساله مورد گفتگو را از اول دقیقا بیان نمودم و ان جوان سراپا گوش بود و همه را درک می کرد، اری از قیافه او فهمیدم که مطالب را خوب می فهمد!

من مشغول بیان مساله و مقدمه چینی بودم که ان جوان فرمود:

(سید محمد؛ در این مقدمه اشتباه کردی که به نتیجه غلط و شبهه زا رسیدی)!

و چون ایراد ان مقدمه را تذکر داد، یک مرتبه تمام شبهاتم برطرف شد و کوچکترین اشکالی در ذهنم نماند.

جوان عرب رفت و سپس به این فکر افتادم که این عرب بیابانی کی بود؟ از کجا امد؟ و به کجا رفت؟ خوبست از او سوال کنم. اما همین که از گودی بیرون امدم و به اطراف نگریستم اثری حتی از رد پای مبارکش هم نیافتم و انگاه دانستم مورد عنایت خاص حضرت مهدی علیه السلام قرار گرفتم و متاسفانه وقت حضور، او را نشناختم.

زعشقت واله و حیران منــــــم من

 

چو مجنون زار و سرگردان منم من

گهی در جستجویت سوی گـــــلزار

 

گـــهی چون جغد در ویران منم من

دل اراما، دل ارامی نـــــــــــدارد

 

زهجــرت بی سر و سامان منم من

طبیبانــــه بیـــا انـــدر کنـــــــــارم

 

دچار درد بی درمــــــــــان منم من

به شهر و کوچه و دشت و بیـــابان

 

سراسیمه زنـــــــــان گریان منم من

الا ای یوسف زهرا چو (ناصر)

 

زهجرت در غم و حرمــــن منم من

  از وی اثاری مانند اصاله البرایه، الاغسال، الفروع المحمدیه، مجموعه رسالاتی در فقه و غیره، شرح اوایل رساله البرایه شیخ انصاری، رساله ای در خلل به جا مانده است.

سفر به دیار باقی

وفات وی را در 1316 قمری 1277 شمسی دانسته اند. محل دفن وی یکی از حجره های صحن مقدس علوی است.

 

 

 

https://hawzah.net/fa/Mostabser/View/62131/%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D9%83%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF?SearchText=%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D9%83%D9%8A