#############.....شرحی بر عملیات والفجر هشت.....#############
دکتر سیدجواد هاشمی فشارکی
منتشر شده در خبرگزاری ایثار پرس
http://www.isarpress.ir/?p=4765
گروه : آخرین اخبار / تاپ / صفحه اول
- شناسه : 4765
- 28 فروردین 1400 - 5:54
- شرحی بر عملیات والفجر 8
عملیات والفجر 8 با عبور از رودخانه وحشی و احداث پل عظیم بعثت بر روی رودخانه پرفشاراب یکی از بزرگترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس و بی نظیرترین صحنه رزم درجنگهای دنیا بوده است. در این نوشتار وضعیت منطقه عملیاتی و نیزنحوه عملیات یگان های عمل کننده در سازمان رزم عملیات والفجر هشت تبیین شده است:
دکترسید جواد هاشمی فشارکی
سالهای 61 تا 64 مقطع خاصی از جنگ بود که دو نوع استراتژی نظامی به وسیله ایران و عراق اتخاذ گردید. عراق پس از آنکه خرمشهر را از دست داد، در هوا و دریا از یک استراتژی هجومی تبعیت کرد.
هدفهای این استراتژی جدید جلوگیری از پیشروی ایران، فشار روانی و اجتماعی بر نظام سیاسی، بین المللی کردن جنگ و کاهش توان اقتصادی جمهوری اسلامی بود که از طریقِ مسلح کردن زمین، بمباران کردن مناطق صنعتی، مسکونی و اقتصادی، حمله به نفتکشها و کشتیهای تجاری و بمباران پایانه نفتی خارک انجام میشد.
در این مقطع پس از انجام عملیات والفجر مقدماتی و والفجر1 ایران ابتکار جدیدی را وارد جنگ نمود که عراق را بارِ دیگر ناچار به سرمایهگذاری زیادی برای مقابله با آن نمود. این ابتکار، عملیات در مردابهای هورالهویزه مانند عملیات خیبر و بدر و اجتناب از جنگ در زمین مسطح بود.
«پس از عملیات بدر قرار شد تا سپاه و ارتش ضمن پشتیبانی از یکدیگر، هرکدام مستقلاً عملیاتی را طرح ریزی و اجرا کنند.» (رشید، 1389، ص74) «منطقه عملیاتی جنوب در مسیر جاده آبادان به اروند کنار در ساحل شرقی و غربی اروند رود از ابتدای جنگ تقریباً مسکوت مانده و تنها آتش باری پراکنده از دو طرف در آن اجرا میگردید. عدم موفقیت کامل در منطقه شرق دجله برای دستیابی به محورهای منتهی به بصره و تهدید و تصرف این شهر توسط نیروهای ایرانی، نظر کارشناسان را به سمت استفاده از منطقه اروند کنار و شهر فاو، جهت تهدید بصره از جنوب جلب کرد ولی موانع بزرگی مانند رودخانه اروند با جزر و مدهای بسیار شدید و کمبود وسایل و تجهیزات عبور از رودخانه و نیاز به عبور دادن حجم بسیار بالای تجهیزات از این رودخانه و احتمال پذیرش تلفات و ضایعات سنگین، باعـث گردید که تا پیدا کردن راهی مناسب برای اجرای عملیات، زمان قابل توجهی را به خود اختصاص دهد.» (جباری، 1391، ص113)
سرانجام عملیات والفجر ۸ در ششمین سال جنگ تحمیلی و در تاریخ ۲۰ /11/ ۱۳۶۴ در مرز جنوبی استان خوزستان و در جنوب جزیره آبادان، در منطقه فاو، در آن سوی رودخانه اروندرود، محدود به منطقه رأس البیشه و خورعبدالله، با رمز «یا فاطمه الزهرا(س)» در منطقهای به وسعت 800 کیلومتر مربع صورت گرفت. (نداف، 1387، ص71) این عملیات در منطقه بسیار حساسی انجام شد، زیرا از یک طرف در مرز اروندرود قرار داشت که رژیم بعثی عراق به بهانه تسلط بر آن، جنگ با ایران را آغاز کرده بود و از طرفی در تنها مسیر ارتباطی کشور عراق با خلیج فارس قرار داشت.
از سوی دیگر تنها اسکلههای نفتی عراق به نامهای البکر و العمیه در محدوده این منطقه قرار داشت. زمین منطقه عملیات نیز یکی از زمینهای پیچیده جنگی و عملیاتی، در آن زمان بود، به طوری که شامل انواع عوارض زمین از جمله رودخانه، نهر، نخلستان، باتلاق، چولان، جاده، روستا، شهر، ساحل، نمکزار، دشت، اسکله و بندر میشد.
تاکتیک سپاه در طرح ریزی عملیات، پرهیز از تک جبههای و تلاش برای دور زدن دشمن و یا نفوذ عمیق و ایجاد رخنه گسترده در خطوط دشمن بود، لذا طرح ریزی عملیات با توجه به محدودیتهای نحوه تدارک نیروها و نیز چگونگی انجام پشتیبانی از نیروهای عمل کننده به دلیل محاصره بودن زمین منطقه عملیات از سوی رودخانه اروندرود از سویی و نیز دریای خلیج فارس از سوی دیگر، یکی از پیچیدهترین طرحریزیهای نظامی و تاکتیکی محسوب میشد.
«منطقه عملیاتی والفجر 8 درجنوبیترین نقطه کشور عراق و در شمال خلیج فارس، در موقعیت عرض شمالی 48 درجه و 17 دقیقه تا 48درجه و35دقیقه وطول شمالی29درجه و54 دقیقه تا30 درجه و5 دقیقه جغرافیایی واقعشده است.
2-1-آب و هوای کلی منطقه عملیات
آب و هوای دشت خوزستان که آب و هوای کلی منطقه عملیاتی والفجر8 را نیز شامل میشود از دلتای رودخانههای کارون، دز و کرخه تشکیل شده است که در گوشه شمال غربی خلیج فارس قرار دارد. با آنکه 180 کیلومتر با خلیج فارس از سوی جنوب مجاور است، ولی از نظر جغرافیایی رابطهای با سایر مناطق ساحل جنوبی ندارد. باران آن از سایر نواحی بیشتر است. به طوری که کارون به عنوان طویلترین رودخانه ایران به آن میریزد و رسوب میکند و به علت رسوبی بودن اراضی، از نقاط بسیار حاصلخیز است، به طوری که کلیه محصولات مرطوب را میتوان در آن کاشت. ارتفاع منطقه از سطح دریا 13متر و بر اساس آمار سالهای 1340 تا 1354 متوسط درجه حرارت 1/ 25درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی در ساعت 6:30 بامداد63 درصد و در ساعت 12:30 (ظهر) در حدود 29 درصد است. میزان بارش بر اساس معدل بارش 145 میلیمتر و در روزهای یخبندان 7 میلیمتر است. بنابراین معلوم میشود که هیچ مشابهتی با سایر مناطق همجوار ندارد.» (بدیعی، 1367، ج 1، صص77 و 78)
2-2- رطوبت هوا
رطوبت هوا در منطقه به دلیل ارتباط مستقیم آن با بادها متغیر بوده و در نواحی خلیجفارس رطوبت هوا به صد درجه هم میرسد، در حالی که در جلگه عراق و نواحی کوهستانی ایران و عراق رطوبت به20 درجه هم نمیرسد، به همین خاطر در مواقعیکه جریان هوا از سمت کوهستانهای شمالی یا جلگه غرب باشد رطوبت هوا به میزان بسیار زیادی کم میشود و در صورت وزیدن باد از سمت جنوب یا شرق، به میزان زیادی رطوبت هوا افزایش مییابد.
2-3- بارندگی
با وجودی که تمام منطقه خوزستان و جنوب عراق در مجاورت دریا، هورها و رودخانههای متعددی قرارگرفته، اما مقدار بارندگی در این منطقه از سایر مناطق کمتر است و علت اساسی این امر قرار نگرفتن این منطقه در مسیر جریان عمومی تودههای هوا در کره زمین میباشد.بارانهای این منطقه عموماً با رعد و برق همراه بوده و از شدت ریزش زیادی برخوردار است، در بعضی اوقات خصوصاً در فصل بهار ریزش تگرگ در منطقه دیده میشود. فصل بارندگی عموماً از اوایل آذرماه شروع شده و تا آخر فروردین ادامه پیدا میکند. اوج شدت بارندگی در ماههای آذر، دی و بهمن بوده و اکثراً موجب طغیان رودخانهها میشود و به علت گودی حاصل از خاکبرداری، در کنار جادهها جاری میگردد.
2-4- درجه حرارت در منطقه
این منطقه با حرارت 55 درجه سانتیگراد در سایه و 71 درجه سانتیگراد در آفتاب یکی از گرمترین نقاط مسکونی روی زمین است. تغییر درجه حرارت در این منطقه از اواسط اردیبهشت ماه شروع میشود و بهشدت افزایش مییابد و سپس در نیمههای تابستان درجه حرارت یک نواخت گردیده و از اوایل مهرماه شروع به کاهش میگردد. سردترین مواقع سال، درجه هوا به صفر تا یک درجه سانتیگراد میرسید که عمدتاً در اوایل زمستان است.
2-5-جهت وزش باد و تاثیر آن بر وضعیت جوی و آب و هوا
بهطور کلی در منطقه جنوب و ساحل دریا، بادها نقش تعیینکنندهای در موقعیت جوی و آب و هوا دارند، به همین خاطر منطقه عملیاتی فاو نیز از این قاعده کلی مستثنی نبوده و در طول سال آب و هوای آن با انواع بادها دستخوش تغییراتی میگشت که در زیر به آنها اشاره میشود:
معمولاً در این منطقه نیمی از سال یا بیشتر، جهت وزش باد، از شمال به جنوب (360 درجه) و از شمالغربی به سمت جنوب شرقی (270 درجه) میباشد که این زمان تقریباً از اواخر فروردین ماه شروع شده و تا اواخر مهر ادامه مییابد. در فصلهای پاییز و زمستان عموماً جهت وزش باد، از شرق به غرب و بعضاً نیز از جنوب به شمال (180 درجه) میباشد. بادهای شمالی و غربی سرعت زیادی داشته و زمان شروع آن عمدتاً از صبح و پایان آن هم چند ساعت از شب گذشته، میباشد، اما سرعت بادهای جنوبی و شرقی کمتر و شدت آن نیز در مقایسه با بادهای شمال و غربی ناچیز است.
2-5-1- تأثیر بادهای شمال بر منطقه خوزستان و جنوب عراق
باد شمال از روی مناطق کوهستانی در شمال دشت وسیع خوزستان و یا از سمت صحراهای مرکزی کشور عراق بهطرف جنوب (منطقه عملیاتی) حرکت میکند و به دلیل خشک بودن، در هنگام عبور از این منطقه رطوبت هوا را کاهش داده و تا حدی موجب افزایش درجه حرارت میگردد، ضمناً هنگام وزش باد شمال، با وجود درجه حرارت زیاد، تنفس و تعرق به دلیل عدم وجود بخار آب بهراحتی انجام گرفته و بدن انسان کمتر احساس ناراحتی میکند.
2-5-2- تأثیر بادهای جنوب بر منطقه خوزستان و جنوب عراق
باد منطقه جنوب که به بادهای شرجی معروف است، نیمی از سال را به خود اختصاص میدهد و درجه حرارت هوای منطقه را در حدود دو تا پنج درجه نسبت به روزهای مشابه که جهت وزش باد از شمال و غرب میباشد، کاهش میدهد، این کاهش درجه به دلیل عبور این بادها از روی سطح آب خلیجفارس است که مقدار زیادی بخار آب را نیز با خود به ساحل آورده و در نتیجه رطوبت هوا و مقدار بخار آب موجود در هوا افزایش مییابد.گاهی افزایش مقدار بخار آب در هوا به قدری میباشد که میزان رطوبت را تا نزدیک صددرصد افزایش میدهد و در فصل زمستان به علت پایین بودن درجه حرارت موجب تشکیل مه میگردد، که اکثراً از ساعت دو یا سه بامداد شروع میشود و تا ساعت هفت یا هشت و حتی ده صبح و گاهی تا ساعت دوازده ظهر ادامه پیدا میکند. بهتدریج در اثر گرم شدن هوا رطوبت نسبی کاهش مییابد، البته تشکیل مه میتواند دلایل دیگری نظیر مرطوب بودن زمین، صاف بودن آسمان و … داشته باشد.
در فصل تابستان با وزش باد جنوب، مقدار بخار آب موجود در هوا افزایش یافته و به علت گرمی هوا و در نتیجه گرمی بخار آب، عمل تعرق بیشتر و تبخیر به کندی صورت میگیرد و در نتیجه موجب بروز اختلالاتی در دستگاه تنفسی شده، که در صورت مداومت این حرکت، شخص، گرما زده شده و انجام تنفس برایش مشکل میشود. نکته قابل توجه اینکه در زمان شرجی بودن منطقه، اختلاف درجه حرارت شب و روز کاهش یافته و ناراحتی ناشی از گرما و وجود بخار آب در هوا به هنگام شب نیز کاملاً محسوس میگردد، به همینخاطر فعالیت انسان در ماههای تیر تا اوایل مهرماه هنگام شرجی بودن هوا با توجه به حرارت فوق العاده آفتاب، سخت و طاقتفرسا است. در این زمان معمولاً درجه حرارت در آفتاب تا 71 درجه سانتیگراد و در سایه50 درجه سانتیگراد افزایش مییابد.
2-6- گرد و خاک و طوفان شن در منطقه
بهطوری که سوابق و تجربه نشان میدهد، پیدایش گرد و خاک و طوفان شن از اواخر فروردین ماه که بهتدریج زمینها خشک میشود، شروع شده و تا اواخر مهرماه و بعضاً اوایل آبانماه ادامه مییابد، لیکن بیشترین شدت آن در فصل بهار و تابستان میباشد. البته در سایر ماههای سال نیز طوفان شن وجود دارد که اکثراً محلی بوده و زمان آن کم و سمتوسوی مشخصی ندارد، اما طوفانی که ایجاد گرد و خاک شدید میکند و دید را، حتی تا مسافت صدمتری تقلیل میدهد، در ماههای خرداد، تیر و مرداد جریان دارد. دو علت اساسی وجود طوفان شن و خاک در منطقه، وزیدن بادهای شمال و گذشتن آن از تپههای رملی و شنی منطقه است که باعث جابجایی شنها شده و گرد و خاک غلیظی را بهپا میکند. گاهی نیز دیده شده که بدون وزش باد، فضای منطقه غبارآلود است، که علت آن وزش بادهای شدید بر روی صحرای عربستان و معلق کردن ذرات شن و خاک آن میباشد، که بهتدریج به سمت منطقه مورد نظر جریان مییابد.
2-7- پوششهای گیاهی
در حاشیه غربی و شرقی رودخانه اروند به دلیل حاصلخیزی زمین آن دو پوشش گیاهی وجود دارد. ساحل نزدیک رودخانه از چولانهای طبیعی با ارتفاع حداکثر دو متر و حداقل نیممتر با فاصله سیصد متری از حاشیه رودخانه در دهانه فاو و فاصله سی تا چهل متری در نقاط دیگر پوشیده شده است، که در حالت مد، بخشی یا تمامی آن به زیر آب رفته و منطقهای باتلاقی ایجاد میکند. در هنگام جزر مطلق، فاصله بین چولانها و آب پوشیده از گل و لای میشود که در طول رودخانه، فاصله بین ده تا پنجاه متر را به خود اختصاص میدهد. پس از چولانها، پوشش نخلستانی منطقه، در دو کناره رودخانه مشاهده میشود که حداقل عمق آن سه کیلومتر و حداکثر عمق آن هفت کیلومتر میباشد[1]، این نخلستانها که توسط مردم بومی منطقه ایجاد شده است، قبل از جنگ از مراکز عمده کشت خرما به حساب میآمده، که به دلیل سهولت در صادرات، برای هر دو کشور از اهمیت خاصی برخوردار بوده است، این نخلستانها پس از شروع جنگ و تخلیه مردم از منطقه، به صورت جنگلی از درختان خرما درآمد و خاصیت اولیه خود را در بهرهدهی از دست داده بود. روییدن علفهای هرز، شکسته شدن شاخ و برگ درختان، سوختن تعداد زیادی از نخلها با آتش توپ و خمپاره و … بهخوبی نمایانگر این امر میباشد.نخلهایی با ارتفاع حداکثر دوازده متر و حداقل سه متر که بهطور منظم و با فواصل سه تا شش متر در کنار هم کاشته شده و تمام حاشیه غربی و شرقی اروند را پوشانده بود.
زمینهای حاشیه اروند از عمدهترین مراکز کشت خرمای دو کشور ایران و عراق بود که بعد از جنگ و تعطیلی کاشت و برداشت، ضربات اقتصادی به دو کشور وارد نمود. پس از حاکم شدن جو نظامی در منطقه، درختان خرما ارزش اقتصادی خود را از دست دادند و اینبار به عنوان یک عامل مهم نظامیِ با اهمیت مطرح گشته و مورد بهرهبرداری قرار گرفتند. استتار و اختفا که جایگاهی خاص در معادلات نظامی دارد بهخصوص در اصل غافلگیری که از اساسیترین عوامل پیروزی در عملیاتها میباشد، در این منطقه بهراحتی میتوانست اجرا شود، در نتیجه فرماندهان نظامی میتوانستند از نخلها به عنوان یکی از عوامل موفقیت در عملیات بهرهبرداری کنند. البته در کنار چولانها و نخلها روییدنیهایی نظیر نی و بردی نیز وجود داشت که حجم بسیار کمی از منطقه را در بر میگرفت.(مختاری، 1386، صص 65 – 68)
به دلیل محاصرهی زمینهای غرب و شرق اروند به وسیله آب از سه طرف(زمین غرب اروند، از جنوب و غرب و شرق به ترتیب به وسیله خلیجفارس, خورعبدالله و اروندرود و زمین شرق آن از شرق و غرب و جنوب به ترتیب بهوسیله رودخانه بهمنشیر, اروندرود و خلیجفارس محصور گردیده است.) زمین آن اشباع از آب بوده و با حفر اندکی از زمین، آب سریعاً به سطح جاری میشود، به همین دلیل با دو ساعت بارندگی مداوم، زمین منطقه حالت باتلاقی به خود گرفته و تردد وسایل نقلیه روی آن تا 48 ساعت غیرممکن شده و حرکت نفرات نیز به کندی صورت میگیرد. این وضعیت در زمستان حالت شدیدتری به خود گرفته و بهجز جادهها، جای مناسب دیگری جهت رفت و آمد وجود ندارد.
از سوی دیگر کرانههای غربی، شرقی و جنوبی زمین منطقه به علت مجاورت با آب و تأثیرات جزر و مد بر روی آن، باتلاقی بوده و حالت چسبندگی دارد، به همین دلیل رفتوآمد در آن به سختی صورت میگیرد. بیشترین قسمت باتلاقی منطقه را حاشیه خلیجفارس، کنارههای خورعبدالله و زمین مجاور دهانه فاو به خود اختصاص داده است. مردم منطقه و نظامیان مستقر در آن جهت جلوگیری از گسترش باتلاقها اقدام به ایجاد سیلبندهایی کردهبودند که جلوی نفوذ آب را به مناطق دیگر بگیرد که این امر باعث عدم افزایش مناطق باتلاقی گشتهبود.
بهطور کلی جنس زمین منطقه خاک رُس بوده و ترکیب نمک آن از غلظت بالایی برخوردار است، به همین خاطر پس از بارندگی و تابش آفتاب بر روی زمین، لایهای سفیدرنگ در سطح زمین مشاهده میشود. در زمین غرب اروند، روبهروی خزعلآبادِ ایران دو مسیل عمده وجود دارد که از شمال منطقه، روبهروی شهر آبادان شروع شده و در دو شاخه به سمت جنوب ادامه مییابند و نهایتاً در کنار کارخانه نمک (شرق آن) به هم میپیوندند. این دو مسیل، آبِ حاصل از باران را به جنوب منطقه هدایت میکند. در زمانهای گذشته که نهرهای غربی اروندرود سدبندی و مهار نشده بود، مازاد آب رودخانه در مواقع سیلابی و مد از طریق نهرهای انشعابی در سطح زمین جاری شده و از طریق دو مسیری که اشاره شد، در قسمت اعظمی از منطقه پخش میشد و در نتیجه زمین منطقه را گل نرمی میپوشاند. زمینهای شمالی و شرقی خورعبدالله و خورشیطانه بهعلت مجاورت با ساحل خلیجفارس در معرض مد و طوفانهای دریایی قرار گرفته و تا چهارکیلومتری ساحل آن تبدیل به باتلاق میشود و در اکثر ماههای سال حرکت خودروهای چرخدار یا شنیدار، روی آن تقریباً غیرممکن است. بهطور کلی زمین منطقه نمکزار بوده و اصطلاحاً به آن سبخ[2] میگویند. (مختاری، 1386، صص 65 – 68)
زمین این منطقه بهجز عوامل مصنوعی مانند خاکریز، سیل بند و سکوهای پرتاب موشک، عاری از هر گونه پستی و بلندی طبیعی است. (درودیان، 1378، ص162)
در شمال این منطقه شهر آبادان(در ایران) و شهر بصره(در عراق) قراردارد که با جاده بصره- فاو به شهر بندری فاو متصل میگردد. شهر بندری فاو که در جنوبیترین نقطه کشور عراق قرارگرفته، از شمال به بصره در عراق، از جنوب به انتهای خلیجفارس و کشور کویت، از شرق به امتداد رودخانه اروند و از غرب نیز به خورعبدالله منتهی میگردید. از نقطهای که مرز زمینی بین ایران و عراق به اروند رود میرسد تا انتهای آن، که به خلیجفارس میرسد، خط مرزی بین دو کشور، مسیر خط تالوگ (خط میانه کانال اصلی قابل کشتیرانی) در پایینترین سطح آن میباشد. این محدودهی مرزی که از دیرباز مورد اختلاف دو کشور بوده از ویژگیهای اقتصادی، سیاسی و نظامی خاصی برخوردار است، که اهمیت این منطقه باعث شده تا فشار و سختیهای ناشی از شرایط نامطلوب جوی را برای مردم منطقه قابل تحمل سازد. اوضاع جوی و طبیعی منطقه در دو کشور ایران و عراق دارای شرایط یکسان و همانند میباشد. (مختاری، 1386، ص 65)
3-1-1- رودخانهها
الف- اروند رود: طول اروند از دهانه خلیج فارس تا جاییکه مرز از اروند به خشکی متصل میشود 150 کیلومتر و تا شرق بصره 104 کیلومتر است. در حالت جزر کمترین عرض این رودخانه 400 متر (در محدوده جزیره مینو) و بیشترین عرض آن در این حالت800 متر(در دهانه خلیج فارس) است. در حالت مد کمترین عرض این رودخانه 480 متر (در جزیره مینو) و بیشترین عرض آن در این حالت 2000 متر(در دهانه خلیج فارس) است. حداقل مد در راوند رود 1 متر و حداکثر 5/2 متر میباشد. .(پوراحمد،ص241)
گل و لای سواحل اروند رود ، از موانع طبیعی برای حرکت نیروهای ایرانی بود. این گل و لای در حالت جزر آشکار گشته و تنها تردد نفرات پیاده و توام با اشکال در آن امکان پذیر بود. (سند شماره 122، ص 1)
ب- بهمنشیر: از شمال خلیج فارس تا تلاقی کارون در خرمشهر امتداد دارد. در هنگام جزر و مد بهترتیب دارای 15 و 20متر عمق و تقریباً از همه طرف(از طریق جادههای چویبده و قفاص) دسترسی به خشکی دارد.(پوراحمد،ص243)
3-1-2- نهرها و کانالها
در طول رودخانه اروند نهرها و کانالهای بسیار زیادی به داخل خاک ایران و عراق جهت آبیاری نخلها کشیده شده بود. که تعداد آنها به بیش از هزار نهر میرسید. طول، عرض و عمق هر نهر بسته به مسافت و گستردگی نخلها بوده و بزرگترین آنها دارای هزار و پانصد متر طول، ده متر عرض و سه متر عمق بود که البته پس از حضور نظامی ایران و عراق در منطقه، دو کشور جهت جلوگیری از نفوذ آب در عقبههای نزدیک خود اقدام به مسدود کردن برخی از این نهرها کردند. همچنین مردم و نیروهای نظامی در کنار نهرها، کانالهایی مصنوعی ایجاده کرده بودند که بیشتر جهت کنترل و هدایت آب نهرها بود. (مختاری، 1386، صص 65 – 68)
از اروند به داخل ایران 403 نهر و به داخل عراق 729 نهر منشعب میشد. (پوراحمد،ص241)
اروندرود
«اولین مانع طبیعیای که نیروهای مهندسی و رزمی با آن روبه رو بودند رودخانهی خروشان اروند بود. «عمق آب رودخانه اروند رود، که از خلیج فارس تأثیر میپذیرد به طور متوسط به ۸ متر میرسید. عرض این رودخانه بین ۷۰۰ تا ۱۱۰۰ متر است و پل زدن بر روی آن، شرایط ویژهای را میطلبید. در ساحل رودخانه، پوششی از چولان (بوتههای بلند) و نی وجود داشت. ارتفاع چولانها به حداکثر 5/1 متر و ارتفاع نیها به ۳ تا ۴ متر میرسید؛ به گونهای که انسان به راحتی میتوانست در میان آنها مخفی شود. ولی همین امر از گسترش یگانهای رزمایشی در آنها، جلوگیری میکرد. همچنین، نخلستانهای بزرگی در دو طرف ساحل اروندرود در سَمت خودی و دشمن وجود داشت که عمق آن بین ۲ تا ۵[3] کیلومتر متغیر بود و زمین اطراف آن اغلب سست و نامناسب برای تردد واحدهای رزمی بود. این نخلستانها، زمین منطقه عملیات را به دو قسمت مجزا تقسیم میکرد و برای یگانهای رزمی، محدودیت فراوانی را ایجاد میکرد. در این نخلستانها هیچ گونه جاده و یا استحکاماتی وجود نداشت و از این گذشته به خاطر اهمیت فوق العاده و راهبردی فاو، نیروهای بعثی از جمله با استفاده از سرویسهای ماهوارهای که شرق و غرب در اختیارش گذاشته بودند، به طور مرتب عرض و طول جبهه را از شمالیترین نقطه از اشنویه گرفته تا جنوبیترین نقطه یعنی فاو را کنترل میکردند. به خاطر این کنترل شدید نیروها مجبور بودند عملیات مهندسی را تماماً در شب انجام دهند. و با این وضعیت سخت نیروهای مهندسی توانستند حجم فوقالعادهای خاکریز، صدها کیلومتر جاده در دل نخسلتانها و در درون نهرها، چندین پل و تعداد زیادی سنگر احداث کنند و با تلاش فوق العاده تمام منطقه را آمادهی انجام عملیات کنند.» (نشریه شماره 21، ص 54)
الف- خورعبدالله: خورعبدالله در دهانه شمالغربی خلیجفارس و در جنوب و غرب منطقه عملیات قرار گرفته و خط مرزی دو کشور عراق و کویت از میان آن میگذرد.
ساحل شمال و شرقی این خور از جنوب رأسالبیشه تا جنوب غربی کانال کارخانه نمک به وسیله امواج دریا و جزر و مد آب، دائماً به صورت باتلاقی بوده و پوشیده از گل و لای و ماسه میباشد، عرض مناطق باتلاقی حداقل به دو و نیم کیلومتر در جنوب غربی کارخانه نمک و حداکثر به پانزده کیلومتر در جنوب رأسالبیشه میرسید.
جهت جلوگیری از گسترش منطقه باتلاقیِ ساحل خورعبدالله، نیروهای عراقی اقدام به ایجاد و احداث خاکریزی در امتداد ساحل کرده بودند که این خاکریز از جنوب کارخانه نمک تا جزیره حجام، محدود به ارتفاع جاده مملحه (فاو ـ امالقصر) بود. در منطقه فاو و رأسالبیشه نیز چنین اقداماتی جهت جلوگیری از نفوذ آب به داخل منطقه انجام گرفته بود.
ابتدای دهانه خور (محل اتصال آن در خلیجفارس) با احتساب مناطقی که در حالت مد به زیر آب میرفتند بالغ بر هفده کیلومتر بوده و هر چه از ابتدای خور به انتهای آن میرفتیم عرض آن کمتر میشد تا جایی که به پنج کیلومتر نیز میرسید.
خورعبدالله (بهجز اروندرود) تنها آبراه ارتباطی عراق با خلیجفارس بود که به علت وسعت و قابلیت بیشتر کشتیرانی از اهمیتی خاص برخوردار بود لذا قبل از جنگ اکثر ارتباطهای دریایی عراق از طریق آن انجام میپذیرفت. پس از شروع جنگ و بسته شدن راه ارتباطی اروند رود، اهمیت حیاتی آبراه خورعبدالله برای آن کشور دو چندان شد و خور تبدیل به تنها مجرای تنفس دریایی عراق گشت، لذا حفظ خور و ایجاد امنیت نظامی در آن برای کشور عراق از اهمیتی ویژه برخوردار بود و تحرک خاصی را میطلبید، که به دنبال آن، عراق اقدام به فعالیتهای شدیدی در زمینه وسعت و گسترش دادن نیروی دریایی خود کرده بود و با خرید ناوچهها، قایقها و کشتیهای مدرن، قابلیت رزمایش دریایی خود را افزایش داده و توان دفاع دریایی خود را چند برابر کرده بود. خورعبدالله با وجود بندر نظامی و اقتصادی امالقصر در انتهای آن، تبدیل به شاهرگ دریایی عراق شده بود که با بریده شدن آن، نیروی دریایی عراق با تمام امکانات و تجهیزات مدرن، توان خود را از دست میداد. همچنین خورعبدالله به دلیل مجاورت با جزایر بوبیان و وربه که هر دو متعلق به کشور کویت بود، برای این کشور نیز از اهمیت خاصی برخوردار بود و در صورت تسلط کشور سومی بر آن، که مرز مشترک دو کشور عراق و کویت از میان آن میگذشت، کویت را با مشکلات عدیدهای مواجه میساخت که این مشکلات با درصد کمتری، گریبان سایر کشورهای منطقه همچون عربستان را نیز میگرفت. (مختاری، 1386، صص 65 – 68)
ب- خور شیطانه: این خور در ادامه خورعبدالله میباشد که از شمال کارخانه نمک شروع شده و تا منطقه هاشمیه و جزیره حجام در شمال جزیره وربه ادامه مییابد، این خور نیز همچون خورعبدالله، مرز کشور عراق و کویت را از میان خود عبور میداد. ساحل شمالی و شرقی این خور به عمق دو کیلومتر گل و لای بوده که خاکریز جاده مملحه (فاو ـ امالقصر) از ادامه پیشروی آن بهطرف شمال و شرق جلوگیری کرده بود. (مختاری، 1386، صص 65 – 68)
ج- خور زبیر: خور زبیر از شمال خورعبدالله شروع و به طول شانزده کیلومتر تا ابتدای کانال زبیر ادامه مییافت، به علت سستی زمین اطراف خور انشعابات متعددی از آن بهطرفین جدا شده و در نتیجه منطقهای به طول شانزده و عرض ده کیلومتر را باتلاقی و شورهزار کرده بود.
خور زبیر و خور شیطانه حالت نظامی عجیبی در منطقه ایجاد کرده بودند که مورد پسند کارشناسان نظامی بود. این دو خور در امتداد یکدیگر بهطرف شمال کشور عراق (البته با فاصلهای کم) و به موازات اروندرود در منطقه مقابل جزایر امالرصاص و بوارین(دو جزیره متعلق به عراق در اروندرود.) شکل خاصی را در زمین به وجود آورده بودند، به این ترتیب که فاصله ایجاد شده بین اروندرود و خورشیطانه کمتر از پانزده کیلومتر شده و زمین منطقه از دو طرف پوشیده از آب گردیده بود که در نتیجه جناحین زمین با آب (اروندرود و خورشیطانه) پوشیده شده بود. انتهای این زمین نیز با نزدیک شدن اروند رود و خورعبدالله به یکدیگر و اتصال این دو به وسیله آبهای خلیجفارس، از سه طرف به وسیله آب محاصره شده بود و دشمن تنها از یک طرف قدرت رزمایش نظامی داشت. این شکل خاص زمین امتیاز بالایی را جهت انتخاب آن برای عملیات به خود اختصاص داده بود. (مختاری، 1386، صص 65 – 68)
- 3-2- شهر بندری فاو
«شبه جزیره فاو از طرف جنوب به آبهای گرم خلیج فارس و خورعبدالله و از غرب به شهر بصره و جاده ارتباطی بصره- امالقصر، از شمال به شط العرب و اروند محدود میشود، شبه جزیره فاو را در واقع ادامه جلگه خوزستان میتوان دانست که به بیابانهای گرم و سوزان عربستان منتهی میشود.»
بهطور کلی هر چه از شمال کشور عراق به سمت جنوب آن حرکت میکنیم از عرض جغرافیایی آن کاسته شده و در انتهاییترین نقطه آن، این عرض به پنج کیلومتر میرسد. زمین این منطقه از سه طرف در محاصره آب قرار گرفته که این محاصره از جنوب به وسیله خلیجفارس و انتهای خورعبدالله، از شرق به وسیله اروندرود و از غرب به وسیله خورعبدالله و خورالشیطانه، منطقه را به شکل کیسهای درآورده که عرض دهانه آن پانزده کیلومتر مابین اروندرود و دو خورشیطانه و انتهای آن پنج کیلومتر میباشد.
شهر فاو دومین شهر بندری عراق پس از امالقصر، در جنوبیترین قسمت خاک عراق و در حاشیه رودخانه اروند و تقریباً در انتهای منطقه مذکور قرار دارد. فاصله این شهر با خلیجفارس حدوداً دوازده کیلومتر بوده و از اهمیت اقتصادی، سیاسی و نظامی بالایی برخوردار است. طول آن چهار و نیم و عرضش یک و نیم کیلومتر میباشد. شش نهر نسبتاً بزرگ به موازات هم این شهر را تا جاده اصلی فاو ـ بصره به شش قسمت تقسیم کردهاند که این قسمتها به وسیله پل به یکدیگر ارتباط دارند. تأسیسات نفتی و اسکلههای موجود در ساحل اروند جهت پهلو گرفتن نفتکشها اهمیت ویژهای به این شهر داده است.شهر فاو علاوه بر تأسیسات نفتی و اسکلههای موجود در آن دارای مراکز صنعتی و خدماتی در حد یک شهر متوسط بوده و از مهمترین آنها کارخانه برق این شهر است. اکثر ساکنان این شهر از کارمندان و کارگران شرکت نفت بوده و تعداد قلیلی از سکنه را نیز کشاورزان، ماهیگیران، کارگران بندر و دکانداران تشکیل میدادهاند که پس از جنگ مجبور به تخلیه شهر گشته و اکثراً در شهر بصره سکنا گزیده بودند.
این شهر و بهطور کلی منطقه، پس از شروع جنگ تبدیل به یک منطقهای صرفاً نظامی گشته و تمامی ساختمانها و امکانات شهر در خدمت نظامیان قرار گرفته بود، در تبادل آتش توپخانه نیروهای خودی، قسمت زیادی از شهر تخریب گشته و باقیمانده را نیز رژیم عراق به منظور ایجاد سنگرها، استحکامات و جادههای مواصلاتی تخریب واز خاک آن بهرهبرداری میکرد. این شهر قبل از جنگ، مهمترین مرکز صادرات نفت عراق محسوب میشد.(مختاری، 1386، صص 65 – 68)
3-3- جادههای منطقه
شبهجزیره فاو محل اتصال زمینهای خشک عراق با دریا بوده و کلیه ترددهای دریایی عراق از آبهای مجاور این منطقه صورت میگیرد در کنار دو ویژگی فوق، عبور لولههای نفتی عراق از این منطقه به منظور تأمین نفت سکوهای البکر و العمیه اهمیتی خاص به منطقه بخشیده بود که ضرورت کنترل منطقه را دو چندان میساخت. از طرفی به دلیل نیمه باتلاقی بودن زمین منطقه، جادهها نقشی اساسی در کنترل منطقه داشته و تسلط بر آن بدون در اختیار داشتن جادههای متعدد و حیاتی تقریباً غیرممکن بود. بدین منظور رژیم عراق اقدام به احداث سه جاده اصلی در منطقه کرد که هر یک ویژگیها و خصوصیات مخصوص به خود را داشتند. این ویژگیها که در سه بُعد اقتصادی، سیاسی و نظامی خلاصه میشد، قبل از جنگ فقط مورد بهرهبرداری سیاسی و اقتصادی قرار میگرفت و پس از جنگ درصد استفاده نظامی از آن شدت بیشتری پیدا کرد که با افزایش تحرکات نظامی در منطقه جنوب آبادان و همچنین کشیده شدن جنگ به خلیجفارس، این منطقه حالت نظامی فعالتری به خود گرفت و در پی آن نیز جادهها تبدیل به جادههای صرفاً نظامی گردید.
سه جاده مهم و حیاتی عراق به ترتیب نزدیکی به رودخانه اروند عبارت بودند از: 1- جاده فاو ـ بصره که به جاده البحار معروف بود. 2- اتوبان بصره ـ فاو که مشهور به جاده راهبردی بود. 3- جاده فاو ـ امالقصر که در حاشیه خورعبدالله قرار داشت. همان طور که پیداست دو جاده اول از شهر بصره و سومی از بندر دریایی امالقصر آغاز شده و به سمت جنوب ادامه مییافتند. سه جاده فوق در شمال شهر فاو به یکدیکر رسیده و در نقطهای حساس یکدیگر را قطع میکردند، که در زیر، هریک را مورد بررسی قرار میدهیم.
3-3-1- جاده فاو ـ بصره – البحار
این جاده به طول نودویک کیلومتر، با عرض هشت متر (شش متر آسفالت و دو شانه یک متری خاکی) و ارتفاع یک الی یکو نیم متر، از رأسالبیشه شروع شده، در حاشیه اروند بهطرف شهر بصره امتداد مییابد و به عنوان جاده مرزی از آن استفاده میشد، سطح جاده از نقطه آغاز آن (شهر بصره) تا نزدیکی شهر فاو آسفالت بوده و پس از آن تبدیل به خاکی میشد این جاده به عنوان تأمینکننده خط اول و دوم دشمن در پشتیبانی نیروهای مستقر در این خطوط نقشی مؤثر داشته و جادههای فرعی متعددی از آن بهطرف اروندرود (عمود بر رودخانه) کشیده شده بود. این جاده که از پشت نخلستانهای حاشیه اروند عبور میکرد و فاصله آن با رودخانه در بعضی نقاط مانند معابر مقابل خسروآباد به چهار کیلومتر و در برخی نقاط مانند الجدی تا چند متر میرسید.
نیروهای نظامی عراق به منظور ارتباط خطوط مختلف خود با یکدیگر اقدام به احداث جادههایی فرعی کردند که سه جاده اصلی را در مناطق حساس به یکدیگر متصل میکرد، به همین دلیل و نیز به علت اهمیت جاده فاو ـ بصره (البحار) به عنوان جاده تأمینکننده خط اول، بیشترین ارتباط بین این جاده و جاده راهبردی برقرار بود. برای مثال میتوان از جاده نفتِ بصره با عرض شش متر و ارتفاع نیم متر نام برد که از منطقه البحار بهطرف بصره ادامه مییافت و همچنین جاده مهندسی که جاده راهبردی را در شرق کارخانه نمک به جاده فاو ـ بصره متصل میکرد. جاده البحار دارای آسفالت درجه دو بود و در نزدیکی شهر فاو تبدیل به خاکی میشد.
3-3-2- جاده فاو ـ بصره (جاده راهبردی)
جاده راهبردی با طول 85 کیلومتر، عرض ده و ارتفاع یکونیم متر مهمترین و اصلیترین جاده عراق در منطقه بود که تقریباً از میان منطقه گذشته و بین دو جاده اصلی دیگر قرار داشت. جاده فوق از شهر بصره آغاز گشته و با گذشتن از زمینهای باتلاقی منطقه، به سمت جنوب ادامه مییافت که نوع آسفالت آن نیز درجه دو بود. این جاده در نزدیکی شهر فاو به دو جاده دیگر متصل میگشت و پس از عبور از میان تأسیسات نفتی شهر، به سمت خلیجفارس ادامه یافته و در انتها به کانال مصنوعی احداث شده به وسیله رژیم عراق در جنوبیترین قسمت خشکی منطقه میپیوست. جاده راهبردی همانطور که از نامش پیداشت به دلیل قرار گرفتن بین دو جاده دیگر از اهمیت فوقالعادهای برای نیروهای نظامی برخوردار بود و بیشتر ترددهای نظامی از روی آن انجام میگرفت.
3-3-3- جاده فاو ـ امالقصر (مملحه)
جاده فاو ـ امالقصر که به مملحه مشهور بود، بندر دریایی امالقصر را به شهر فاو متصل میکرد، طول آن پنجاه کیلومتر و عرضش با احتساب شانههای خاکی دوازده متر بود. ارتفاع جاده به دلیل باتلاقی بودن حاشیه خورعبدالله در پایینترین نقطه به یکونیم متر در نزدیکی شهر فاو و در بالاترین نقطه، نزدیک بندر امالقصر به دو و نیم متر میرسید. این جاده با آسفالت درجه یک در طول مسیر خود از روی دو پل عبور میکرد. پل اول به عرض چهار متر و با طول ده متر و وزن تقریبی بیست تُن، بر روی کانال کارخانه نمک که جریان آب را از خورعبدالله به داخل کارخانه هدایت میکرد، قرار داشت و پل دوم که از نوع دوبهای بود در منطقه حاشیه جزیره حجام به طول صد متر قرار گرفته بود که کار حمل و نقل خودروها و وسایل مختلف را به وسیله شناورهای دوبهای انجام میداد.
سه جاده فوق با توجه به نیمه باتلاقی بودن زمین، نقشی حیاتی برای نیروهای نظامی مستقر در منطقه داشتند، که مؤید این موضوع استفاده نظامیان از حواشی سه جاده جهت استقرار مقرها و سنگرهای خود بود.» (مختاری، 1386، صص 68– 76)
«به لحاظ موقعیت جغرافیایی شمال خلیج فارس و منطقه فاو، عملیات والفجر 8 از اهمیت ویژهای برخوردار بود. با توجه به این امتیازات(اهمیت اقتصادی، سیاسی و نظامی) و موقعیت خاص جغرافیایی و وضعیت خاص نیروهای دشمن در منطقه تدابیر عملیاتی برای رسیدن به اهداف از پیش تعیینشده توسط فرماندهان مشخص و به مرحله اجرا درآمد. مهم ترین این امتیازات و اهداف عملیات عبارت بودند از:
4-1- اهمیت منطقه عملیاتی والفجر8
4-1-1- اهمیت اقتصادی:
- وجود شهر فاو دومین بندر مهم و استراتژیک عراق.
- وجود تاسیسات بندری نفتی همچون تلمبه خانهها و مخازن بزرگ نفت و خطوط لوله نفت از منطقه هور الحمار به فاو.
- وجود اسکلههای البکر، الامامیه و اسکله بارگیری و مجهز المعا در شمال فاو.
- وجود اسکله عبدالکریم قاسم در جنوب فاو و دهها اسکله کوچک لنج.
- وجود دستگاههای عظیم آب شیرین کن و کارخانه برق.
- وجود کارخانه عظیم نمک در شمال غربی فاو.
- وجود نخلستانهای عظیم در حاشیه اروند رود.
4-1-2- اهمیت نظامی:
- وجود پایگاههای موشکی عراق.
- کنترل بر خور عبدالله تنها راه ارتباطی عراق با آبهای آزاد.
- کنترل بر دهانه اروند رود.
4-1-3- اهمیت سیاسی:
- حساسیت قدرتهای استکباری و رژیمهای عربی به این منطقه به دلیل نزدیکی و مجاورت با آن و جلوگیری از افزایش هر نوع کمک به عراق
4-2- اهداف عملیات
- تصرف شهر فاو و تاسیسات بندری آن.
- هم مرزی با کویت.
- تهدید بندر امالقصر.
- انهدام و یا تصرف سکوهای پرتاب موشک.
- تامین خورموسی و تردد کشتیها به بندر امام خمینی.
- تسلط بر اروندرود.
- انسداد راه ورود عراق به خلیج فارس.» (ویستا، 1394)
در طرحریزی عملیات والفجر8 دو عامل بهطور قابل ملاحظهای موثر بود:
- تجارب عملیات بدر
- پیچیدهگیها و ویژگیهای خاص این عملیات
اگر سپاه تجربیات گرانبهای عملیات خیبر و بدر را در هورالهویزه نداشت، قطعاً طراحی عملیات والفجر8 موفق نمیشد و پیروزی آن نیز از تضمین کمتری برخوردار بود. پیچیدهگیها و ویژگیهای خاص این عملیات نیز بهگونهای است که فرماندهی وقت سپاه پاسداران(رضایی) در جمع فرماندهان اشارهمینماید:
"در این عملیات باید کل تجارب جنگ بهکار گرفتهشود. جنگ شهری، جنگ در دشت، جنگ در آب و ... در واقع عملیات فاو صحنه بروز کلیه قابلیتهای نظامی و ابتکار عمل بود."
در طراحی عملیات چند نکته حائز اهمیت بود.
الف- مسائل مربوط به طراحی رزمایش
ب- مهیا سازی منطقه
ج- مهندسی و عبور وسایل سنگین
د- شناسایی
ه- پشتیبانی هوایی
و- پشتیبانی عملیاتی
ز- طراحی آتش
مورد الف در بخش طراحی رزمایش؛ موارد ب و ج در بخش عملیات مهندسی رزمی توضیح داده میشود. در خصوص موارد بعدی به اختصار به هر یک میپردازیم.
شناسایی
عناصر شناسایی بعد از گذراندن دورههای طاقت فرسای غواصی در شرایطی خطرناک عملیات شناسایی را آغاز کردند. عبور از اروند به عرض600 الی1500 متر و نزدیک شدن به دشمنی که با تجهیزات کامل از تسلط بالایی برخوردار بود امری بود بسیار خطرناک. دشمن به کمک رازیت که نوعی رادار سطحی است دوربینهای دید در شب، پروژکتورهای قوی، دیدگاههای متنوع و سنگرهای چند دهنه در نزدیکترین نقطه ساحل و اسکلههای مستحکم، کاملاً بر اروند مسلط بود. با توجه به اینکه عملیات شناسایی با تعدادی محدود از نفرات در شب صورت میگرفت، احتمال هر اتفاقی اجتناب ناپذیر بود.
نیروی های شناسائی، عملیات خود را از شش ماه قبل آغاز کرده بودند. به دلیل وضعیت خاص ساحلی در بعضی نقاط آنها میبایست صبر میکردند تا از نقطه دقیق و معلومی وارد اروند شوند. عرض زیاد و هیجانات ناشی از پیش بینی عملیات، خستگی طاقت فرسایی را در رزمندگان ایجاد میکرد. در کنار اینها تعفن آب اروند نیز تنفس عادی را مختل کرده بود.
بالاخره طی سه الی پنج ماه کلیه یگانهای عملیاتی، هفتصد تا هشتصد بار از اروند عبور کردند و موفق شدند خطوط مختلف دشمن را شناسایی کنند. شناسایی به گونهای دقیق انجام گرفته بود که در روزهای آخر مانده به عملیات، رزمندگان(عوامل شماسایی) بر روی اندازه دهانه سنگرهای دشمن (نیز) به بحث مینشستند. آنان توانسته بودند در زمینه دستیابی به رمز عملی حرکت آب در اروند مطالبی کشف کنند که شاید در شرایط عادی برای آموختن آن سالها وقت لازم بود.
ه- پشتیبانی هوایی
امر پشتیبانی به دو مبحث، «پشتیبانی رزمی» و «پشتیبانی خدمات» تقسیم میشد.
نیروی هوائی جمهوری اسلامی در عملیات والفجر 8 با پیشنهاد سپاه پاسداران قرارگاهی را تحت عنوان «رعد» با فرماندهی شهید بابائی[4]* [5] ایجاد نمود که در کنترل عملیاتی فرماندهی کل سپاه در صحنه نبرد بود و براین اساس مأموریتهای زیر به آن ابلاغ گردید:
1- پشتیبانی نزدیک با حمله هوائی به دشمن.
2- پدافند هوائی منطقه و مقابله با حملات هوائی دشمن.
3- تخلیه مجروحین از فرودگاههای عقبه
4- تهیه عکس هوائی از وضعیت دشمن
همچنین بهمنظور کسب آمادگی لازم بهتناسب مأموریت واگذاری، رزمایشهای متعددی توسط این قرارگاه صورت گرفت و چنانچه ذکر شد قسمتی از مأموریت قرارگاه رعد تامین پدافند هوایی منطقه بود که در این زمینه سپاه پاسداران و نیروی هوائی بهطور مشترک در زمینه بهکارگیری امکانات موجود هماهنگیهای لازم را ایجاد کردند.آنچه که اساساً ضرورت پدافند هوائی را روشن نمود و منجر به اتخاذ تدابیر فوق شد، تجربه در اثبات برتری هوائی دشمن بود.
بر این اساس، به منظور برخورداری جدیتر با امر پدافند هوائی، روشهای مناسبتری گزینش شد و بهدنبال آن انواع مختلف سلاحهای ضدهوائی از جمله: سایت موشکی، انواع توپهای ضدهوائی و ... عملاً به گونهای تنظیم شد تا دشمن در ارتفاع بالا در تیررس موشک زمین به هوا و در ارتفاع پائین به وسیله سلاحهای ضدهوائی مورد اصابت قرار گیرد.
همچنین قابل ذکر است که وجود عناصر ارزشمند و ایثارگر جهاد خودکفائی نیروی هوائی نقش برجستهای را در امر سازماندهی و بهکارگیری مناسب سلاحهای ضدهوائی ایفا نمود.
همانند قرارگاه رعد نیروی هوائی، قرارگاهی تحت عنوان «شهید سلیمان خاطر» توسط پرسنل و عناصر هوانیروز با مأموریتهای زیر تشکیل شد:
1- ترابری نیرو و تجهیزات
2- حمل مجروحین
3- هلی برن نیرو در صورت لزوم
4- پشتیبانی آتش نزدیک
قابل ذکر است که قبل از عملیات، با توجه به مأموریت محوله، آموزشهای لازم و رزمایشهای متعدد برای آمادگی بیشتر، توسط این قرارگاه انجام گرفت و بدین ترتیب بود که توانستند تلاشهای چشمگیر و ایثارگرانهای را انجام دهند. (درودیان، محمد، 1391راهبردی، صص 184 – 193)
و- پشتیبانی عملیاتی
بهمنظور پشتیبانی از این عملیات یک تک فریب در هور و دو تک پشتیبانی در شلمچه و امالرصاص انجام شد. تک فریب را سپاه در هور اجرا کرد. این تک، عملیاتی مهندسی بود که سبب غافلگیری بزرگ دشمن شد و به نیروی خودی امکان داد که قبل از هوشیار شدن دشمن، موقعیت خود را در منطقه فاو مستحکم سازد. عملیات شلمچه به فرماندهی ارتش اجرا شد، گرچه به شکستن خط دشمن نینجامید ولی در دو روز اول عملیات، نقش پشتیبانی را برای منطقه فاو داشت. همچنین تک پشتیبانی سپاه در جزیره امالرصاص که به شکستن خط دشمن و آزادی این جزیره انجامید تاثیر مهمی در پشتیبانی عملیات والفجر8 داشت. هرچند در این عملیات نیز پس از 48 ساعت، بر اثر فشار دشمت منطقه تصرف شده تخلیه گردید.(پوراحمد،صص. 259-258)
ز- طراحی آتش
عبور از رودخانه عمدتاً ضرورت بهکارگیری از آتش را در ابعاد مختلف ایجاب مینمود. بدین معنا که برای عبور باید، سد آتش قوی و مناسبی در مقابل دشمن ایجاد گردد تا برای انتقال وسایل مهندسی، ادوات زرهی، ادوات ضدزره و توپخانه به آنطرف اروند رود، فرصت مناسب ایجاد و بدینوسیله با انجام عملیاتهای تأخیری از سوی توپخانه، زمان لازم از دشمن گرفت.در صورت داشتن آتش توپخانه سنگین علاوه بر گسترش عمق و عقبه دشمن در عرض جبهه، این امکان را در شمال منطقه تک به نیروهای خودی میداد که ، آسیب عمده و قابل توجهی را به یگانهای دشمن، در حال پاتک وارد نموده و سازماندهی و روحیه آنان را از هم بپاشد. در این صورت نیروهای پاتککننده قبل از رسیدن به منطقه درگیری صدماتی را متحمل شده و فاقد روحیه لازم برای جنگ میشدند.
در این میان طراحی و اجرای آتش عمدتاً بر روی جاده اول و نخلستان، تقاطع جادهها، اسکله چهار چراغ و شمال منطقه عملیاتی والفجر 8 متمرکز شده بود.
قابل ذکر است که در این زمینه سه مشکل اساسی وجود داشت:
1- زمین منطقه
2- رعایت غافلگیری
3- کمبود امکانات
بدین معنی که سستی زمین منطقه لزوماً نیازمند زیرسازی مناسب برای استقرار مواضع توپخانه است و رعایت غافلگیری، عمدتاً باعث تأخیر در انتقال توپخانهها و بنههای آنها میشد. گذشته از این، تحویل و انتقال 12 توپخانههای مورد نیاز در عملیات از نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی- نظر به اینکه این نیرو برای عملیات در شلمچه و محور زید آماده میشد- مشکلاتی را در برداشت.
4- جمعآوری اطلاعات
فعالیت عناصر شناسائی با فاصله اندکی پس از عملیات بدر آغاز شد. در این مدت اقدامات زیر صورت گرفت:
الف- دیدهبانی مستمر از فعالیتهای گوناگون دشمن
ب- تهیه شناسنامه نهرها و جادهها و زمین منطقه خودی
ج- تهیه نقشه و کالک منطقه
د- کنترل فعالیتهای دریائی دشمن توسط رادارهای دریائی
گذشته از این، شناسائیهای لازم از زمین منطقه و تأثیرگذاری باران بر آن، طول و عرض و میزان فشردگی نخلها، طول و عرض نهرها و تأثیر جزر و مد بر روی آن ها به عمل آمد.
انواع مختلف جادهها اعم از شنی، آسفالت و نیز ارتفاع آنها از سطح زمین، روئیدنیهای کنار سواحل، وسعت و چگونگی گل و لای آن و تأثیرگذاری جزر و مد بر روی آن و ... مورد شناسایی و مطالعه قرار گرفت.
در این مدت عمدتاً در سه زمینه بهطور مشخص اطلاعات لازم بهدست آمد:
1- خط مقدم دشمن
2- موانع و استحکامات موجود در منطقه
3- مشخص نمودن معابر وصولی عملیات» (درودیان، محمد، 1391راهبردی، صص 184 – 193)
«عملیات والفجر 8 در زمینه طراحی رزمایش و اتخاذ تاکتیکهای عملیاتی، عمدتاً چند مسئله را رویاروی خود داشت:
الف- عبور از رودخانه (نیروی پیاده ، وسائل سنگین مهندسی و زرهی)
ب- شکستن خط دفاعی دشمن در ساحل رودخانه که همراه با موانع و استحکامات بود.
ج- پاکسازی نخلستان و جنگ در شهر
د- مراحل پیشروی و پدافند
ه- توسعه در عمق(مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1391، ص 29)
الف و ب- عبور از رودخانه و شکستن خط
بحث عبور شامل سه مرحله میشد: عبور غواص و قایق و شکستن خط، عبور یگانهای رزمایشی با قایقها و دیگر وسایل شناوری و درآخر عبور وسائل سنگین که پس از تأمین سرپل تصرف شده در ساحل رودخانه، صورت میگرفت.
عبور از رودخانه به لحاظ تسلط دشمن بر روی آب و نیز جریانات مختلفی که آب رودخانه داشت. نیازمند شرایط خاصی بود. بههنگام تک میبایستی نهرهای عمود بر رودخانه اروند، مملو از آب باشد تا پشتیبانی یگانهای رزمایشی بهوسیله قایق امکانپذیر گردد و همچنین نیروها بتوانند در ساحل دشمن از موقعیت مناسبی برای سازماندهی برخوردار باشند و با آرایش مناسب و بهصورت منسجم به خطوط بعدی دشمن تهاجم نمایند.
شکستن خط دشمن در ساحل رودخانه اروند بهدور از مشکلات نبود؛ لذا تدابیر مختلفی در نظر گرفته شد تا توقفی در آن حاصل نشود. بدین معنا که قایقهای تندرو و آتش ساحلی، که از سلاحهای مختلف تشکیل شده بود، برای شکستن خط منظور گردید.
مأموریت نیروهای خطشکن در موج اول که اساساً بهوسیله غواص صورت میگرفت خاموش کردن تیربارهای دشمن، راهنمائی و هدایت موجهای دوم به معابر وصولی که از دشمن پاکسازی شده بود و باز نمودن معابر و نیز در اختیار گرفتن ساحل دور و تأمین آن به منظور استمرار «تک» بود. (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1391، ص 29)
ج- پاکسازی
پاکسازی دشمن در منطقه عملیات، که عمدتاً پوشیده از نخلستان بود به منظور از میان برداشتن هرگونه مقاومتهای پراکنده و یا متمرکز دشمن و در نتیجه امکان تثبیت و تأمین منطقه تصرف شده، انجام میگرفت.
گذشته از این، پاکسازی مناسب دشمن و نابودی هرگونه آثار حضور دشمن در منطقه، عملاً زمینه ساز تحقق مراحل بعدی عملیات محسوب میشد، البته باز پسگیری منطقه از سوی دشمن مشکلات زیادی را در برداشت زیرا که امکان رزمایش زرهی در نخلستان محدود ومتکی به جاده بود نیروی پیاده دشمن نیز بهعلت فقدان روحیه لازم برای جنگ تن به تن توانایی رویارویی با رزمندگان ما را نداشت. (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1391، ص 29)
د- مراحل پیشروی و پدافند
مرحلهبندی عملیات قطعاً نیازمند حضور در غرب اروند و شناخت بیشتر از واکنشهای دشمن بود، اما باتوجه به عکس های هوایی، نقشه و اطلاعات بدستآمده از زمین، درباره مرحله بندی عملیات بحث شد و 4 مرحله برای عملیات مشخص گردید:
مرحله اول: عبور از رودخانه و شکستن خط و پاکسازی سرپل بدستآمده
مرحله دوم: تصرف شهر فاو و رسیدن به خورعبدالله و استقرار در مثلثی شمال شهر[6] همچنین استقرار در پایگاه دوم موشکی در شمال شهر فاو بایستی در همین مرحله تحقق پذیرد. این نقطه برای داشتن جناح از دشمن بسیار مهم تلقی میشد.
مرحله سوم:پیشروی تا ابتدای کارخانه نمک و تشکیل خط دفاعی به موازات این نقطه از ساحل اروند رود تا خورعبدالله
مرحله چهارم:رسیدن به زمین انتهای کارخانه نمک و کانال انتهای کارخانه(این کانال بر روی جاده امالقصر تا ساحل رودخانه اروند واقع شده بود)
ماموریت مرحله اول به لشکرهای 7 ولیعصر، 5 نصر، 41 ثارالله، 31 عاشورا، 25 کربلا و تیپهای 44 قمربنیهاشم و 33 المهدی(عج) واگذار شد. در مرحله دوم لشکرهای 27 حضرترسول(ص) و 17 علیبنابیطالب(ع) و درمرحله سوم لشکرهای 8 نجف و 31 عاشورا برای تحقق طرح رزمایش در نظر گرفته شدند. در مرحله چهارم تمام یگانها مورد نظر بودند.
ه-توسعه در عمق
در عملیاتهای بزرگی که پس از فتح خرمشهر انجام شد، همواره میان عمق بخشیدن به عملیات و توان موجود از یک سو و هماهنگی، پیشروی با پشتیبانی عملیات از لحاظ مهندسی از سوی دیگر تعارض وجود داشت. در طراحی این عملیات نیز توسعه در عمق و استمرار عملیات مورد توجه قرار گرفت.
فرمانده وقت سپاه در جلسهای با حضور فرماندهان یگانهای سپاه گفت:
"ما باید روز اول و دوم حداکثر استفاده را بنماییم و همه (مهندسیها، زرهیها، لشکرها) هنر خود را به خرج بدهیم. اگر بخواهیم دست دست کنیم تا مطمئن شویم که خط شکسته یا نشکسته است، مانند سیل بند (خط اول) عملیات بدر میشود که تا صبح فرماندهان منتظر وضعیت بودند. صبح دیدند که عراقیها کفشها را گذاشتهاند و فرار کردهاند و پس از آن جلو رفتیم. اینجا (فاو) وقتی که دشمن در دشت پراکنده شد، ما در روز میتوانیم بجنگیم."
فرمانده سپاه در جلسه دیگری با اطمینانی که در مورد غافل گیری دشمن داشت، ضمن تاکید بر استمرار عملیات و عدم تاخیر در حرکتهای بعدی، گفت:
"اگر در آن طرف، دشمن آماده نبود و ما نیز حتی لودر و بلدوزرمان از آب عبور نکرده بود، ولی تانک در دست داشتیم باید برویم تا مرحله چهارم."بدین ترتیب استمرار در تحقق هدفهای عملیات با گامهای بلند، بسیار تاکید شد. علاوه بر این، مسائلی مانند آتش پر حجم ادوات و توپخانه، به کارگیری زرهی، مهندسی و مسئله عبور که جزء بغرنجترین مسائل عملیات به شمار میرفت، در طرح رزمایش منظور شد.» (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1391، ص 29)
5-1-1- گزارش پیشرفت طراحی رزمایش و اقدامات آمادگی یگانها
نظر به اینکه در عملیات والفجر8، فرماندهی سپاه در بیشتر مواقع مستقیماً با گردانها در تماس بود، لذا پس از تعیین موضوعهای مورد نظر و تعیین زمانبندی اجرای آنها و همچنین تسریع در روند آماده سازی یگانها، جلسات مکرری را با یگانها منعقد میکرد. طی این جلسات، پیگیریهای لازم در زمینه پیشرفت طرح رزمایش و رفع ابهامات آنها و نیز بررسی اقداماتِ انجام شده (مهندسی، آموزش، سازماندهی و… ) صورت میگرفت.
گزارش کلی یگانها در زمینه رزمایش
بر این اساس در ادامه این مبحث به قسمتی از گزارش کلی یگانها در زمینه رزمایش، اقدامات انجام شده و مشکلات مربوط به آن اشاره میشود.
تیپ 44 قمربنیهاشم(ع)
برای پوشاندن جناح شمالی عملیات ابتدا تیپ 21 امام رضا(ع) پیشنهاد شد، امّا بنا به دلایلی این مأموریت به تیپ 44 قمربنیهاشم(ع) واگذار گردید. البته قبلاً برای این تیپ نیز مأموریتهای متعددی در نظر گرفته شده بود ولی در نهایت مقرر گردید در جناح راست عملیات، قسمت شمالی خط را بپوشاند، یگان مزبور دارای مشکلات عدیدهای از جمله اختلافات داخلی تیپ، مسئله هماهنگی با لشکر 5 نصر، کمبود نیرویکادر، کمبود نیروی آموزش دیده و… بود. براین اساس به هنگام برگزاری جلسه با فرماندهی در تاریخ 24/10/1364، بردار علیمحمدشاهمراد معاون تیپ 44 پیرامون مشکلات یگان گفت:
"ما کادر کم داریم. میخواهیم خط [پدافندی در] زید را که شش کیلومتر است از ما بگیرید ما نمیتوانیم دو تا فکر داشته باشیم.
فرمانده گردانها توجیه شدهاند ولی [عناصر لشکر نصر] نگذاشتهاند اینها روی دکل دیدهبانی بروند.
به یک یگان [فقط] سه سری نقشه دادهاند، ما این را به چه کسی بدهیم؟ اطلاعات عملیات؟ طرح و برنامه و…؟
مهندسی ما الان در منطقه است و کار میکند.
یک گردان در نخلستان آموزش دیده است، قرار شد یک گردان دیگر برای آموزش برود.
پاکسازی در نخلستان در شب مشکل است و اگر وقت بود همه گردانها را آموزش میدادیم بهتر بود.
بحث ما الان با قالیباف [فرمانده لشکر 5 نصر] این است که یا نهر کریم یا نهر سید یوسف را به ما بدهد، ولی او میخواهد نهر آخری را به ما بدهد و این احتمال آسیب پذیری دارد."
لشکر5 نصر
ابتدا محل مأموریت لشکر 5 نصر در سمت چپ جاده امالقصر بود، لیکن این لشکر جهت انجام مأموریتی به سومار رفت و پس از بازگشت از آن مأموریت در جناح راست منطقه عملیات قرار گرفت. برادر قالیباف فرمانده لشکر نصر در این زمینه میگوید:
" به ما قبلاً سمت چپ جاده قصر را داده بودند و پس از یک ماه ما از این جا آزاد شدیم که رفتیم سومار و بعد هم رفتیم منطقه امالرصاص و الان هم 48 ساعت است که این منطقه را به ما مأموریت دادهاند و از امروز صبح رفتهایم خط را تحویل بگیریم."
سپس ایشان در زمینه خطحد عملیاتی لشکر خود چنین نظر داد:
« خطحد منتهیالیه سمت راست را به ما دادهاند و به علت پیچ رودخانه خط ضعیفی است و برتری با دشمن است.»
لشکر 5 نصر مبتنی بر مأموریت خود اقداماتی به انجام رسانید که فرمانده لشکر طی گزارشی به فرماندهی کل گفت:
"[فعالیت] مهندسی را شروع کردهایم، نهرها را پر کردهایم، و یک جاده روی آنها زدهایم، در همین زمان بچههای اطلاعات عملیات دو تا دیدگاه [دکل دیدبانی] زدهاند که آمدند شروع به کار کنند چند نفر زخمی شدند و رفتند. مجدداً سه تا نیرو که میخواهند [از خط] عبور کنند، آوردهایم که شروع کنند. محل آموزش لشکر در تقاطع کارون و بهمنشیر قرار دارد و زمین منطقه تشابه زیادی با منطقه مأموریتی دارد. نیروهای غواص آمادهاند ولی وجود نیروهای بومی مانع است. همه جادهها تا پشت خط آمده، جاده آنتنی هم نصفش وصل شده، ادوات توجیه شده که برود آتش مستقیم مستقر کند.
سه گردان نیرو رفته آموزش و چهار گردان هم در حال آموزش پدافند است. نیروها از صبح روز عملیات شروع به کندن سنگر و کانال میکنند."
برای رزمایش لشکر در شب اول سه موج عبور در نظر گرفته شد:
موج اول، یک گردان [منها] غواص؛ موج دوم، سه گردان؛ موج سوم، سه گردان؛ در شب اول 6 گردان و 3 گروهان نیرو عبور میکنند.
لشکر 14 امام حسین(ع)
لشکر 14 امام حسین(ع) به عنوان یگان احتیاط و دنبال پشتیبان مطرح بود. لیکن نیروهای لشکر نسبت به مأموریت واگذار شده معترض بودند و تمایل داشتند که در مرحله اول عملیات و شکستن خط شرکت داشته باشند. به همین دلیل برای تعدادی از نیروها [نزدیک به 150 نفر] آموزش غواصی در نظر گرفتهشد.
نظر به اینکه شکستن خط احتمالاً منجر به اتلاف نیروی لشکر میشد، لذا قرارگاه خاتمالانبیا(ص) اصرار داشت تمامی فکر فرماندهی و انرژی لشکر صرف عبور و پیشروی در مراحل بعدی عملیات شود. لیکن به نظر فرمانده لشکر برادر حسین خرازی، شکستن خط موجب فراهم شدن مقدمات رسیدن به اهداف یگان و تسریع در تصرف آن میشد و از سوی دیگر، جاپایی در منطقه خودی به دست میآوردند تا براساس آن نیروها را سازماندهی و عقبه خود را در دسترس قرار دهند، لذا لشکر امام حسین(ع) مصرانه پیشنهاد شرکت در شکستن خط را کرد که در آخر قرار شد یک گروهان از آن لشکر تحت امر لشکر 5 نصر خط را شکسته و عبور کند.
رزمایش لشکر 14 امام حسین(ع) عمدتاً در مراحل بعدی عملیات بود که در مبحث مراحل پیشروی توضیحات لازم داده خواهد شد.
لشکر31 عاشورا
لشکر عاشورا در فقدان فرمانده شهید خود، مهدی باکری؛ با فرماندهی جدید برادر امین شریعتی میرفت تا اولین تجربهاش را آزموده و کارآیی خود را بنمایاند.
به نظر میرسید فرماندهی سپاه نیاز به اطمینان بیشتری از اقدامات لشکر عاشورا و پیشرفت کارها خصوصاً در زمینه رزمایش و پس از آن هدایت عملیات را داشت، چرا که وجود اسکله چهار چراغ در خطحد مأموریت این لشکر، انتظار موفقیت زودرس را نامتحمل مینمود.
برادر امین شریعتی فرمانده لشکر 31 عاشورا در زمینه مهندسی و آموزش همچنین شناسایی و رزمایش ابراز میدارد:
"فعالیت نیروهای لشکر عمدتاً احداث جاده، استحکامات و اخیراً کانال کنی بود. از چهار روز پیش قرارگاه یک بیل مکانیکی واگذار کردهبودکه این برای حجم کار لشکر کم بود. برای جاده سازی مشکلات عدیدهای منجمله نداشتن کمپرسی وجود داشت، 14 کمپرسی در منطقه به کار گرفته شده و لی کم بود. قرار بود جاده ( T ) شکل به لشکر 5 نصر وصل شود که جاده شن ریزی نشده بود و در صورت آمدن باران کار متوقف میشد.
سطحهها تناژشان از بین رفته و عبور با آن ممکن نبود. نیروها در رودخانه کارون آموزش طراده و تخلیه نمودن و سوار کردن را گذرانده و برای اسکله سازی با پل خیبری 2، آموزش دیدهاند
" 20 مورد شناسایی داشتهایم و شناسایی معابر کامل است، موانع منطقه ما بر خلاف منطقه لشکر نصر از زمین کنده نمیشود.
ما هفت گردان عمل کننده در خط و در عمق پیشبینی کردهایم، ما وقتی میخواهیم روی عمق بحث کنیم چون از پشت دشمن اطلاع نداریم مشکل است و باید حتماً عکس هوایی باشد.
ما در عمق کلاش را از بچه ها خواهیم گرفت و به همه کلاش میدهیم تا پدافند کنند.
مهمترین مسئله منطقه، ادوات و آتش توپخانه است، موشک تاو حتماً نیاز است."
لشکر 8 نجف
لشکر 8 نجف به عنوان یگان احتیاط و دنبال پشتیبان لشکر 31 عاشورا انتخاب گردید و مأموریت آن طی جلسهای از سوی فرماندهی کل چنین ابلاغ شد:
" شما باید آمادگی داشته باشید از لشکر عاشورا عبور کنید و هم از لشکر25 کربلا. مأموریت تانکهای شما کمک در شکستن خط به لشکر عاشورا و هم در پاکسازی روز بعد[است].
یگانهای عبور کننده باید سرعت داشته باشند برای عبور و پدافند. یگانهای خط شکن دقت کنند که عبور و پاکسازی دقیق انجام شود."
لشکر 8 نجف به لحاظ ابهاماتی که در ذهن کادرهای آن وجود داشت فاقد آمادگی لازم جهت هماهنگی با لشکر عاشورا بود، لذا هنگامیکه فرماندهی کل از رزمایش لشکر نجف سؤال کرد، برادر احمد کاظمی فرمانده لشکر در پاسخ گفت:
" رزمایش ما بسته به رزمایش لشکر عاشورا است و ما هنوز توفیق پیدا نکردهایم هماهنگ کنیم."
از آنجایی که رزمایش یگانهای عبور کننده عمدتاً وابسته به رزمایش نیروهای خط شکن بود، لذا نوعی تأخیر و تعلل در آمادگی یگانهای احتیاط به چشم میخورد.
لشکر 25 کربلا
انتصاب فرمانده جدید لشکر (برادر مرتضی قربانی) و مأموریت ویژه آن، که از محورهای کلیدی عملیات محسوب میشد، دو مسئله قابل توجه در یگان 25 کربلا بودند.
فرماندهی لشکر در رزمایش اولیه خود گسترش بیش از اندازهای را در نظر گرفته بود و این مسئله با توجه به تجارب گذشته فرمانده لشکر در عملیات خیبر و همچنین ضرورت نبرد طولانی جهت تثبیت منطقه فاو مطلوب نبود. به همین جهت برادر احمد غلامپور گفت:
" یکی از مشکلات برادر مرتضی قربانی در عملیات خیبر این بود که زیاد باز شد و این جا هم همین مسئله است."
برادر محسن رضایی با توجه به مأموریت لشکر و ضرورت ادامه عملیات گفت:
" سه مسئله را در منطقه 25 کربلا باید در نظر داشت:
1- پاکسازی شهر.
2- باقی ماندن تیربار پایگاه موشکی.
3- فشار دشمن از جناح راست از روی جاده."
فرماندهی لشکر 25 کربلا گزارش اقدامات مهندسی یگان را چنین اعلام داشت:
" چهار جاده قدس، مدینه، مکه، کربلا، عمود به آب است و چند جاده هم در عرض مقابل رودخانه (بقیع و دو طفلان مسلم)
یک کانال ارتباطی بین دو جاده بقیع و دو طفلان مسلم برای ارتباط میزنیم که اگر وضعیت خاصی پیش آمد برای انتقال قایقها از آن استفاده کنیم."
با توجه به موقعیت زمین دشمن در منطقه مقابل لشکر 25 کربلا و ضرورت احداث جاده و اسکله سازی و در نهایت نصب پل، قرار شد در منطقه لشکر 25 کربلا یک جاده عریض تا کنار آب زده شود تا پس از احداث اسکله، وسایل نقلیه بتوانند تا کنار آب بروند و سپس با نصب پل، تردد به آن سوی رودخانه به سهولت انجام پذیرد.
فرمانده لشکر در جای دیگر توضیحاتی کلی درباره هدف یگان، آموزش غواصها، رزمایش و… ارائه کرد که به قسمتی از آن اشاره میشود:
" هدف، تصرف جاده 1 و 2 و 3 و 4 و تانک فارمها [تانکهای ثابت محل نگهداری سوخت در فاو] در مرحله اول عملیات است.
ما 7 تا راهکار در منطقه زدهایم و از دو هزار غواص، چهارصد نفر را انتخاب خواهیم کرد که از همه با تقویتر و روحیه شهادت طلبی بیشتری داشته باشند. غواصها فقط خط اول را میشکنند و بعد پاکسازی میکنند. بعد از موج اول غواص، ما امکانات میخواهیم، 18 گردان نیرو داریم که 9 گردان سازمانی و 9 گردان راهیان کربلا* است.
برای 240 نفر نیرو، وضع طوری است که لباس غواصی کم داریم و مرتب در تن افراد است [و با هم عوض میکنند]
سطحه، پلهای شناور، جی.اس.بی و طارق بهترین وسیله برای عبور و انتقال وسایل سنگین است. در استفاده از طارق محدودیت داریم ولی از جی.اس.بی و خشایار مشکلی نداریم. همان شب اول لشکر17 از یگان ما برای تأمین پایگاه موشکی عبور میکنند. ما در تصرف شهر ابتدا آتش روی شهر میریزیم و سپس از جناح وارد شهر میشویم."
لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع)
علیرغم شهادت برادر مهدی زینالدین فرمانده لشکر 17 در عملیات بدر، این لشکر با فرماندهی جدید (برادر غلامرضا جعفری) توانست مأموریت واگذار شده را بر خلاف تصور همگان حتی فراتر از آنچه تعیین شده بود به خوبی انجام دهد. بر اساس ذهنیت و تصوری که از توان فرماندهی لشکر وجود داشت، مأموریت جدید لشکر 17 در عملیات و الفجر 8 عمدتاً به عنوان دنبال پشتیبان مطرح و تعیین شد.
پس از آن که مشخص گردید رزمایش لشکر 25 کربلا بیش از اندازه گسترده میباشد و از طرفی منطقه از اهمیت فزایندهای برخوردار است، مقرر گردید لشکر 17 مأموریت پایگاه موشکی (مستطیلی) را بر عهده بگیرد.
مجدداً پس از بحث و بررسی از آنجا که پایگاه موشکی و شهر فاو با هم یک هدف تلقی میشد و استدلال فرماندهی لشکر 25 کربلا جهت چیدن رزمایش اولیه نیز بر همین اساس بود، لذا در نهایت مجدداً رزمایش اولیه لشکر 25 با اندکی کم و کاست مورد تصویب قرارگرفت و مأموریت لشکر 17 روی جاده سوم تعیین شد. (سند گزارش عملیات قرارگاه کربلا ونوح در والفجر 8)
در طرح عملیات، «لشکر کربلا موظف شده بود حد فاصل جاده دوم را تا پایگاه موشکی (در جاده امالقصر) بهطرف خور عبدالله مستحکم نماید ولی پس از بحثهای فراوان، مقرر گردید که این لشکر در یک کیلومتری سمت راست جاده عمودی (سمت راست تانکفارمها) تا جاده امالقصر، یعنی جناح راست منطقه عملیاتی خود، اقدام به انجام تدابیر پدافندی نماید. حفر کانال، احداث خاکریز و سایر موانع از این جمله میباشد. در این زمینه قابل توضیح است که مأموریت لشکر ۲۵ با لشکر ۱۷ تعویض گردید.» (مقاله شماره 24، صص 4-5)
لشکر27 محمد رسولالله(ص)
تردیدها و ناپختگی در مبحث مراحل پیشروی عملیات و پدافند نهایی و نیز مشکلات داخل لشکر 27 محمد رسول الله(ص) موجب گردید تا این یگان نتواند مقتدرانه و با آمادگی کامل پای کار برود.
علاوه بر این ابتدا لشکر 27 در احتیاط لشکر 7 ولیعصر(عج) بود و بر اساس مأموریتش عقبهها را در آن منطقه قرار داده بود، لیکن بعداً مأموریت روی جاده سوم و پیشروی به سمت جلو (کانال کارخانه نمک) به این لشکر سپرده شد و همین امر موجب گردید مشکلات عدیدهای گریبانگیر لشکر بشود.
لشکر 7 ولیعصر(عج)
عدم تغییر مأموریت لشکر 7 و متقابلاً روشن بودن آن، جز در الحاق با سمت چپ و راست، موجب گردید این لشکر نسبتاً از آمادگی مناسبی برخورد باشد. عمده مشکلات لشکر ولیعصر(عج) در کمبود امکانات آموزشی خصوصاً لباس غواصی و اندکی ابهام در زمینه جزر و مد و مسئله زمان عبور بود که قسمتی از اظهارات فرمانده این لشکر چنین است:
" ما روی سه محور کار کردهایم:
1ـ عقبه سازی [کارهای مهندسی].
2ـ عبور و شکستن خط.
3ـ پاکسازی نخلستان و تثبیت خط.
نیروهای شناسایی را در چند شب پیش فرستادهایم از خط دوم دشمن عبور کنند.
ما در حالت مد آب، هیچ حسنی برای عبور نداریم. غواص برای عبور مشکل داشت و به محض این که سلاح به دست او میدادیم زیر آب میرفت که وسیلهای درست کردهایم تا زیر آب نرود. اسلحه و مهمات را واتر پروف [ضد آب waterproof] کردهایم که آب به داخل آن نفوذ نکند.
ما حداقل 300 دست لباس غواصی میخواهیم که 90 دست داشتهایم که 30 - 40 تا از آنها تکه تکه شده و قابل استفاده نیست."
لشکر 19 فجر
عدم حضور لشکر فجر در عملیات بدر، گذشته از اینکه این یگان را در مقایسه با یگانهای شرکت کننده در عملیاتهای بدر و خیبر از نظر تجارب عملیات آبی ـ خاکی عقبتر نگاه داشته بود، باعث شده بود تا امکانات و تجهیزات عملیات آبی ـ خاکی این لشکر نیز محدود باقی بماند، لذا فرماندهی لشکر هنگام برشمردن کمبودها به این مسئله نیز اشاره میکرد.(38)
لشکر 19 در حوزه مأموریت خود تا تاریخ 18/10/1364 عمدتاً حول محور شناسایی، مهندسی و… اقداماتی را انجام داده بود که به قسمتی از آن اشاره شدهاست:
"ما دهانه تمام نهرهایی که در منطقه ما وجود داشت، شناسایی کردیم. بر اثر تمرینهای زیاد، [نیروها] در شب به منطقه مناسب میرسیدند. موانع دهانه نهرها، فشرده و پیچیده است که عمدتاً از هشتپری فشرده استفاده شده است. از دیروز جهاد مهندسی لشکر نجف به ما مأمور شد و کارهای عقبه، پد زدن برای ادوات، توپخانه و اورژانس را شروع کردهاند. مهندسی لشکرِ ما را، تا رساندن به ساحل و زدن اسکله کمک میکند"
برادر نبی رودکی فرمانده لشکر همچنین مشکلات یگان، مسئله آموزش، دور بودن از آب، فقدان پوشش طبیعی در منطقه عملیاتی و… را چنین بیان میکند:
" الان مسئله آموزش با رزمایش تطابق ندارد، ما برآورد نمودهایم [در آموزش] هر آر.پی.جی زن باید چهار گلوله شلیک کند و این با توجه به مهمات ما کم است.
دور بودن از آب یکی از مشکلات ما است، پایگاههایی که در منطقه بود نیز از نخل و چولان عقب تر است. وضعیت ما مانند دشت عملیات رمضان است، منطقه پوشش ندارد، دشمن نزدیک به 100 تیربار در مقابل ما دارد که پوشش منطقه را دارد و…."
ابهام لشکر 19 فجر در زمینه خطحد و الحاق با سمت چپ و راست موجب شد تا رزمایش لشکر به صورتی کلی بیان شود و به همین جهت برادر محسن رضایی گفت:
" اینها که گفتید کلی است، قرار بود نیروهای خط شکن به منطقه توجیه شوند و توضیح دهند."
برادر نبی رودکی در پاسخ گفت:
« خط ما مشخص نشده تا خطحد به گردانها بدهیم.»
برادر علایی برای توضیح بیشتر اضافه کرد:
" سمت چپ با [لشکر] ثارالله روشن است ولی سمت راست با [لشکر] ولی عصر(عج) مشخص نشده است."
لشکر 41 ثارالله
فرمانده لشکر ثارالله برادر قاسم سلیمانی در جلسهای با فرماندهی کل، گزارش اقدامات یگان و پیشرفت کار را در زمینه مهندسی، آموزش و رزمایش، چنین توضیح داد:
" مهندسی: حداقل ما تا 15 بهمن در منطقه کار مهندسی داریم، ما برای سرعت کار مهندسی رانندهها را دو شیفته کردهایم. نقل و انتقالات را هنوز شروع نکردهایم و در حال آماده کردن جای قایق و مهمات هستیم.
آموزش: ما در سه مرحله آموزش گذاشتهایم. 15 روز عمومی؛ 10روز شناسایی؛ 15 روز رزمایش؛ سه روز حرکت در گِل، حرکت با قایق، پرش از قایق، ساحل گیری و….؛
توجیه رزمایش: شش جلسه بحث با فرمانده گردانها داشتهایم. برای شکستن خط، چهار گردان وارد عمل میکنیم. یک محور از جاده قشله و یک محور از جاده نهر علیشیر پیشبینی کردهایم. ما از منطقه دشمن شناخت کامل نداریم."
تیپ 33 المهدی(عج)
مشکلات متعدد تیپ المهدی(عج) موجب گردیده بود روند کار به کندی پیش برود. از جمله مشکلات تیپ، فقدان معاون فرماندهی و مسئول ستاد بود به همین جهت برادر محسن رضایی خطاب به برادر حسین علایی گفت:
" اسدی [فرمانده تیپ المهدی]معاون و مسئول ستاد ندارد کمکش کنید."
در جلسه مورخ 17/9/1364 فرمانده تیپ 33 در گزارش خود وقتی مشکلات یگان را مطرح میکرد از جمله دلایل وی درباره عدم پیشرفت کار، فقدان حضور فرماندهی قرارگاه نوح در منطقه بود. برادر محمدجعفر اسدی در گزارش خود میگوید:
" بچهها سه بار برای شناسایی رفتهاند. ما کار مهندسی در منطقه خودمان انجام ندادهایم. در منطقه خودمان فقط نیروی شناسایی داریم و هیچ نیروی دیگری نداریم.
در رابطه با طرح ریزی رزمایش ما هنوز نمیدانیم چهکار میخواهیم انجام دهیم، لذا کاری نکردهایم. عمده مشکلات ما در رابطه با این منطقه وسعت گل و لای زیاد در این منطقه است.
از آنجا که مأموریت واگذاری شده به تیپ، رأس البیشه تعیین گردیده بود، به لحاظ موقعیت زمین طبعاً بدون مشکل
نبود، لیکن با توجه به موقعیت کلی یگان و میزان آمادگی آن، مأموریت واگذار شده به صورتی بود که تیپ میتوانست با حرکت به عمق، عقبه دشمن را تهدید کرده و خودش نیز جناح ندهد، مضافاً این که یک لشکر در سمت راست آن عمل میکرد و منطقه تأمین میشد.
در این میان نگرانی عمده تیپ، -گذشته از عدم آمادگی-، مبنی بر این تحلیل بود که اگر دشمن هوشیار شده باشد و احتمال پشتیبانی نیرو از دهانه فاو را به وسیله هاورکرافت بدهد، قطعاً سعی میکند دماغه فاو [رأسالبیشه] را حفظ کند و در نتیجه منجر به بروز معضلاتی در اجرای مأموریتهای واگذار شده به تیپ میشود.
به هرحال مشکلات متعدد تیپ مانع از تصور آمادگی مطلوب یگان و دستیابی مقتدرانه به هدفهای موردنظر میگردید.
یکی از مشکلات تیپ المهدی(عج) گرفتاری نیروهای یگان در منطقه هور و خرمشهر در خط پدافندی بود، به همین جهت برادر اسدی در جلسهای گفت:
" به خاطر گرفتاری [نیروهای ما در] هور و خرمشهر بچهها برای اولین بار دیشب به منطقه رفتهاند و هنوز بعد از دیدن منطقه جلسهای نداشتهایم."
برادر علایی در ادامه اظهارات فرمانده تیپ گفت:
" مشکل المهدی(عج) کادر است که در دو جا [هور و خرمشهر] مشغول است."
برادر حسین قنبری مسئول ادوات تیپ نیز در ادامه افزود:
" اگر[نیروی] خطهای ما، در هور و خرمشهر آزاد نشود، ما هیچ کاری در منطقه نمیتوانیم انجام دهیم."
مأموریت قرارگاههای یونس 1 و 2
مأموریت قرارگاه یونس 1، عملیات بر روی سکوی العمیه و تصرف آن، تحت امر عملیاتی قرارگاه نوح بود و قرارگاه یونس 2 مأموریت تصرف اسکله البکر را بهوسیله عناصر نیروی دریایی ارتش تحت امر قرارگاه خاتم(ص) داشت.
مأموریت یونس 1 و 2 که اهداف عملیات والفجر 8 را تکمیل میکرد، مبتنی بر این تدبیر بود که در صورت ضرورت پشتیبانی نیروها از راس البیشه و خور عبدالله، لزوماً بایستی دو اسکله البکر و العمیه تصرف شود تا تأمین لازم نسبت به تحرکات و تهاجمات احتمالی شناورهای دشمن در شب و نیز هلیکوپترهای آنان در روز، فراهم آید. در این زمینه برادر حسین علایی فرمانده قرارگاه نوح میگوید:
" اگر البکر و العمیه را نگیریم مشکل عمدهای برای پشتیبانی رأسالبیشه داریم. در این صورت دشمن محدود به خور عبدالله میشود..(44)درغیراین صورت در شب شناورهایمان تأمین ندارد و در روز از هلیکوپترهای دشمن [در امان نیستیم]."
قرارگاه یونس 2 (نیروی دریایی ارتش):
عملیات والفجر 8، یک عملیات آبی ـ خاکی بود و بالطبع بنا به امکانات موجود و مناسب نیروی دریایی در این زمینه، ضرورت حضور این نیرو در عملیات را محسوستر مینمایاند. لذا مأموریتهای زیر به نیروی دریایی ارتش واگذار شد.
ملکزادگان فرمانده نیروی دریایی ارتش دراینباره میگوید:
" نیروی دریایی در این عملیات دو مأموریت مستقیم دارد که خودش عمل میکند:
1ـ مأموریت تصرف سکوی البکر
2ـ مأموریت سدّ خور عبدالله به منظور جلوگیری از نفوذ دشمن به جنوب رأس البیشه، تا برادران بتوانند عملیاتشان را کاملاً انجام بدهند."
سرهنگ دانهکار افسر عملیاتی نیروی دریایی ارتش در توضیح رزمایش عملیاتی و نحوه تصرف اسکله البکر گفت:
" در اجرای این عملیات [والفجر 8] سه مأموریت به نیروی دریایی واگذار شده، این یک عملیات آبی ـ خاکی است و تنها عبور از رودخانه نیست. عوامل تعیین کننده در این عملیات:
1ـ جزر و مدّ و تاریکی مطلق؛ برای مدت یک ماه تنها یک هفته فرصت است که از دو عامل [تاریکی و جزر و مد] به طور همزمان استفاده شود و این موجب محدودیت است.
2ـ وضعیت جوّی؛ نمیشود وضعیت جوّی را نادیده گرفت و باید هواشناسی پیشبینی شود.
3ـ نگهداری رأسالبیشه؛ اگر نشود رأس البیشه را نگه داشت، حفظ العمیه و البکر مشکل است، ما طرح تخریب تهیه کردهایم که اگر اسکله را نشد حفظ کنیم، آنرا تخریب نماییم.
تصرف سکوی البکر:
ناو تیپ ویژه، این عملیات را انجام میدهد، قایقها یک شب قبل از عملیات و دو ساعت قبل از ساعت "س" با سرعت معین شده حرکت میکنند. شش تیم عملیاتی پیشبینی کردهایم و یک تیم آتش پشتیبان. در صورت کشف تک، با آتش پشتیبانی که دو تکور از سکو بالا میرود و بعد یک تیم تخریب پشت سر آن خور عبدالله را مین گذاری میکند. یکی از عوامل تعیین کننده عملیات آبی - خاکی خصوصاً در دریا پشتیبانی است که در اینجا مشکلاتی دارد. دشمن با موشکهایی که دارد، میتواند با هلیکوپتر از امالقصر و با موشک از از فاصله 30 مایلی سکوها را بزند. برای پشتیبانی منطقه از هلیکوپترهای موشک انداز نیروی دریایی استفاده میکنیم.
کمبودها:
شش فروند [قایق]روتورگ میخواهیم. کانوی موتوردار 20 فروند، ریچیندر 10 فروند، تعدادی مین میخواهیم، سه قبضه کاتیوشا نیاز داریم."
قابل توجه این است که در آن شرایط با توجه به افت نیروی دریایی ایران در مقابل نیروی دریایی عراق* ـ به لحاظ برتری تکنولوژی که رژیم عراق در اختیار گرفته بود ـ تمامی توان نیروی دریایی و آنچه را که قابلیت به کارگیری آن در عملیات والفجر 8 وجود داشت همان بود که به آن اشاره شد. البته به دلیل عدم حضور راوی جنگ مرکز مطالعات در جلسات نیروی دریایی ارتش، اسناد و مدارک و منابع قابل دسترس اندک و ضعیف است و آنچه که بیان شد عمدتاً متکی بر جلسات مشترک و اظهارات برادران نیروی دریایی ارتش میباشد.
قرارگاه یونس 1 (نیروی دریایی سپاه)
عملیات یونس 1 به منظور تصرف اسکله العمیه طراحی شد و ناو تیپ کوثر به عنوان قرارگاه عمل کننده روی آن، تعیین گردید.طول اسکله العمیه 700 متر و عرض آن 30 متربود و فاصله آن تا رودخانه بهمنشیر ـ که عقبه نیروهای عمل کننده خودی محسوب میشد- 19 مایل دریایی بود.
در زمینه شناساییهای انجام شده و موقعیت دشمن، برادر علی فدوی مسئول اطلاعات قرارگاه نوح اظهار میدارد:
" چند مرحله شناسایی صورت گرفته است. فاصله دو اسکله البکر و العمیه از یکدیگر شش مایل دریایی است. در شش مایلی العمیه چهار پایهای است که ما از آنجا دیدهبانی میکنیم در یک شناسایی، دو قایق با فاصله یک کیلومتر از طرفین العمیه عبور کردند و خود اسکله را دیدند. برآورد کردند حداکثر 60 نفر نیرو دارد. یک فیلم هم از روی همان چهار پایه تهیه شده و العمیه را خوب نشان میدهد. اسکله پلهای ندارد که نیروها خودشان را بالا بکشند و لذا باید فکر پلهای باشیم."
برادر حبیب آغاجاری دراین زمینه می گوید:
«اسکله، شبیه اسکله آذرپاد در خارک است. بیشتر سلاحهای مستقر بر روی آن [توپ] 23 و 57 و احتمالاً موشک مالیتوکا بود. نیروهای شناسایی تا دو مایلی نزدیک شدهاند ولی نتوانستهاند به اسکله بچسبند."
برادر حسین علایی نیز دراین باره گفت:'
"جریان آب مانع بود تا غواصها بتوانند سکو را لمس کنند، حالا دنبال این هستیم با قایق کانو موتوردار، غواصها مقداری خودشان را کنترل کنند تا بتوانند برای شناسایی زیر سکو بروند. شناساییها تا کنون تماماً با فاصله بوده است.» "
با گذشت زمان مقداری از شناساییها تکمیل شد و برای بالا رفتن از سکو تدابیری مثل استفاده از پلکان آلومنیومی اندیشیده شد. در طی تلاشهای انجام شده، اطلاعات تکمیلی در زمینه جوّ، دریا و نحوه عملیات در هر دو حالت غافلگیری و یا عدم غافلگیری، به دست آمده بود که در این خصوص برادر حسین علایی به پارهای از این موارد اشاره دارد:
" مهمترین مسئله اسکله، شرایط جوّ است، خصوصاً در فصل زمستان. 400 نفر نیرو آموزشهای مناسب را برای العمیه دیدهاند و برای بالا رفتن از اسکله پلکانهای ابتکاری درست شده است. (51)
شرایط عملیات: برای عملیات روی العمیه دو تا راه حل است؛
1ـ عمل با غافلگیری که نیاز به شناورهای مورد نظر نیست و اگر لو رفت عمل نمیکنیم، با آنچه آزمایش شده کار شروع شود و بعد که شناور بزرگ درست شد با آنها ادامه میدهیم، برای این راه احتیاج به کانو است.
2ـ شرایط، بدون غافلگیری میباشد تا وقتی هم لو رفت عمل کنیم. در این صورت نیاز به قایقی است که روی آن توپ 23 نصب شود که ما درگیر شویم. (52)
ما منطقه را بررسی کردیم مشکلی در رابطه با عملیات نداریم تنها مشکل خراب بودن دریا است و در این صورت امکان عملیات نخواهد بود"
در هر صورت عملیات یونس 1 و 2 اولین تجربه عملیات دریایی و تصرف هدف ثابت در روی آب بود که تجارب گرانقدر آن میتوانست راهگشای مناسبی برای موقعیتهای بعدی در خلیج فارس و غیره باشد. (سند گزارش عملیات قرارگاه کربلا ونوح در والفجر 8)
[در طرح رزمایش، قرارگاه کربلا فرماندهی عملیات در محور شمالی و تصرف شهر فاو و در نهایت نشکیل خط دفاعی از کانال کارخانه نمک بر روی جاده امالقصر تا ساحل اروند را برعهده داشت.(میرشفیعیان)] قرارگاه نوح فرماندهی محور جنوبی جبهه عملیات و تصرف سایتهای موشکی ساحل به دریا و نیز تصرف منطقه راسالبیشه و تامین جاده ساحلی امالقصر و ساحل خور عبدالله را برعهده داشت.(نشریه شماره 48، ص67)
تک اصلی در طرح رزمایش قرارگاه نوح لشکر 41 ثارالله بود که میبایست با یک تک رخنهای در وسط یگانها( )به خط میزد و لشکر 19 فجر و تیپ 33 المهدی تلاشهای طرفینی بودند که با تاکتیک رخنهای به چند نقطه خط میزدند و در صورت موفقیت آنجا را گسترش میدادند. (نشریه شماره 48، ص68)
5-2- سازمان رزم
«قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) هدایت و اجرای عملیات را با دو قرارگاه اصلیِ عملیاتی کربلا و نوح و چند قرارگاه فرعی عملیاتی بر عهده داشت. یگانهای تحت امر این قرارگاهها نیز به ترتیب زیر بودند:
- قرارگاه کربلا (محور شمالی) هدایت نیروهای زیر را بر عهده داشت:
لشکر 27 محمد رسول الله (ص)
لشکر 25 کربلا.
لشکر 7 ولی عصر (عج).
لشکر 31 عاشورا
لشکر 5 نصر
لشکر 8 نجف اشرف
لشکر 14 امام حسین (ع)
لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع)
تیپ مستقل 32 انصارالحسین (ع)
تیپ مستقل 15 امام حسن (ع)
تیپ مستقل 44 قمر بنی هاشم
- قرارگاه نوح در محور جنوبی منطقه عملیاتی هدایت نیروی زیر را بر عهده داشت:
لشکر 19 فجر
تیپ مستقل 33 المهدی (عج)
16 گردان از توپخانه
در مجموع 140 گردان، نیروی رزمی و 16 گردان توپخانه برای اجرای این عملیات سازماندهی شده بود.» (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1391، ص 27 و 28)
همچنین، چهار قرارگاه فرعی با ماموریتهای جداگانه به شرح ذیل تشکیل شدند:
- قرارگاه یونس 1: تحت امر قرارگاه نوح بود با ناو تیپ کوثر ماموریت تصرف اسکله العمیه را بر عهده داشت.
- قرارگاه یونس 2: قرارگاه عملیاتی نیروی دریایی ارتش و تحت امر قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) بود و ماموریت تصرف اسکله البکر را بر عهده داشت.
- قرارگاه رعد: قرارگاه عملیاتی نیروی هوایی ارتش بود و ماموریت پشتیبانی هوایی و پدافند هوایی را بر عهده داشت.
- قرارگاه شهید سلیمان خاطر: قرارگاه عملیاتی هوانیروز بود با ماموریت تشکیل تیم آتش، تخلیه مجروح و هلی برن نیرو.
ضمناً قرارگاه قدس نیز بااستعداد سه تیپ 21 امام رضا( ع)، 10 سیدالشهدا (ع)و 18 الغدیر ماموریت تک پشتیبانی در محور بوارین را بر عهده داشت.(نشریه شماره48، ص102)
«عملیات والفجر هشت در سواحل اروند رود شکل و در اندک زمانی رنگ پیروزی به خود گرفت. این عملیات به صورت غیرکلاسیک اجرا شد، زیرا عملیات محیرالعقول عبور از اروند رود، مهمترین بخش این عملیات بود.
عملیات در شب بیست و یکم بهمن 1364 آغاز شد، نیروها بدون توجه به موانع با یاری خداوند عبور برق آسای خود را آغاز کردند و خط اول را که همان سیل بند لب رودخانه بود با پشتیبانی آتش خودی شکستند و به نخلستانهای غرب اروند رود رسیدند که وضعیت خوبی برای نیروهای پیاده داشت و دشمن را در رزمایش زرهی و اجرای آتش محدود میکرد، به همین دلیل دشمن از ابوالخصیب تا فاو، این نخلها را بین خط دوم و سوم قطع کرده و میدان تیر ایجاد نموده بود، اما به یاری خدا در شب اول تقریباً اکثر محورهای عمل کننده به جاده اول که جاده فاو به بصره بود، رسیدند. .
ظرف سه روز پاک سازی راس البیشه تا فاو و پایگاه موشکی جنوب آن کامل شد. در طی همین دو سه روز محورهای دیگر به جادهی استراتژیک فاو رسیدند که عربها به آن جاده نفت الوطنی میگفتند. محور سوم، محور جادهی فاو به امالقصر بود که نیروها تا حوالی دریاچهی نمک پیشروی کردند و راس البیشه را به طور کامل محاصره نمودند و نیروهای باقیماندهی دشمن را به اسارت گرفتند. .
نکتهی حائز اهمیت این عملیات کارکرد عالی نیروی هوایی در وارد نمودنِ خسارات سنگین به دشمن بود.«.
«همچنین حضور فعال مردم در عرصههای مختلف همواره یکی از عوامل تعیینکننده پیروزیها بوده است، در عملیات والفجر8 پشتیبانیها چه از لحاظ آمادگی خودِ افراد برای شرکت در عملیات غواصی و چه از لحاظ حمایت از رزمندگان به شکل تهیه خوراک و البسه و وسایل مورد نیازشان به چشم میخورد.»
- 7- نتایج حاصل شده از عملیات والفجر 8
برخی نتایج حاصل شده از عملیات والفجر 8 شامل موارد زیرمی باشد:
1) منطقه فاو شبه جزیرهای است که ارتباط عراق توسط خور عبدالله را با آبهای آزاد جهان برقرار میکند. با تصرف این منطقه حاشیه شمالی خور عبدالله کاملاً بسته شد و امکان تردد از نیروی دریایی عراق گرفته شد و نیرو دریایی عراق به طور کامل در امالقصر به محاصره درآمد.
2) امنیت در قسمت شمالی خلیج فارس ایجاد شد. قبل از این عملیات، کشتیهایی که به بندر امام خمینی(ره) تردد میکردند توسط هواپیماها و پایگاههای موشکی زمین به دریای عراق از همین منطقه مورد هجوم واقع میشدند. به دنبال تصرف پایگاه موشکی عراق در منطقه، امکان استقرار موشک زمین به دریا از عراق گرفته شد. رادارهای هدایت کننده هواپیماها و هلی کوپترهای دشمن هم که در این منطقه مستقر بودند به دست رزمندگان اسلام افتادند.
3) تصرف بندر شهر فاو که بندری مجهز و قابل استفاده بود.
4) پایگاه نیروی دریایی (قشله)که کار گشت زنی اروند رود و دهانه آن را قبل از جنگ به عهده داشت تصرف شد.
5) تصرف کارخانه بزرگ نمک.
6) آزادی تردد نیروها در حاشیه اروند و آزادسازی نخلستانهای وسیع که از نظر اقتصادی ارزش بسیاری داشت.
7) اسکلههای البکر و العمیه که از طریق خور عبدالله پشتیبانی میشدند در محاصره قرار گرفتند و راه تدارکاتی آنها از عراق قطع گردید.
8) نزدیک شدن نیروهای اسلام به میزان10 کیلومتر به شهر بندری امالقصر.
9) آزادسازی 900 کیلومترمربع اراضی خلیج فارس، خورعبدالله و خشکی شهر فاو
«عملیات والفجر8 یک عملیات معمولی نبود بلکه یک جنگ مهندسی بود. جنگ مهندسی در واقع جنگ با موانع و عوارض است، این جنگ با سلاحهای رزمی صورت نمیگیرد، بلکه وسایل خاص فنی و مهندسی، ابتکارات و خلاقیتها، کاریترین سلاح در این جنگ است. این عملیات که با هدف استراتژیک و پراهمیت قطع رابطه دشمن با آبهای خلیج فارس، به تصرف درآوردن سکوها و مواضع موشکی به اجرا درآمد نهایتاً به سقوط شهر پراهمیت فاو انجامید.
با توجه به آنچه در سطور فوق ذکر شد رزم نیروهای خودی در این عملیات بستگی تام به اقدامات مهندسی داشت لذا شرح عملیات رزمی را در، اقدامات مهندسی حین عملیات پیگیری خواهیم کرد.
سخن پایانی
- عملیات والفجر 8 با عبور از رودخانه پرفشار جریان اب یکی از بزرگترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس و بی نظیرترین صحنه رزم در جنگهای دنیا بوده است. وبایستی عظمت ان برای همه بخوبی تشریح شده و با این سند افتخار؛ ملت ایران بدین رزمندگانی بخود ببالد و بدنبال تسری این روحیه جهادی و ایثارگرانه درجامعه بود.
- احداث پل بعثت بر روی رودخانه پرفشار یکی از بزرگترین عملیاتهای مهندسی رزمی دوران دفاع مقدس و بی نظیرترین توانایی رزمندگان مهندسی در جنگهای دنیا بوده است. ولازم است در دوره های مهندسان کشور اموزش داده شود و این روحیه در روند امور مهندسی تسری داده شود .
- لازم است وزارتخانه ها و شهرداریها از اموزش های لازم را دیده ؛ تا در صورت پیش امد حوادث مشابه ؛ بتوانند ثمر بخش باشند. و برای شرایط اضطراری از امادگی لازم برخوردار گردند.
- کتب
- احمدی، اسدالله (1386)، عملیات والفجر 8 (تلاش برای تثبیت)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ویرایش دوم
- بدیعی، ربیع (1367)، جغرافیای مفصل ایران، انتشارات اقبال، تهران، جلد نخست، چاپ دوم
- جباری، مجتبی (1391)، اطلس نبردهای ماندگار: شرح عملیات نیروهای زمینی در 8 سال دفاع مقدس، شهریور ماه 1359 – مردادماه 1367، موسسه سوره سبز
- درودیان، محمد (1378)، فاو تا شلمچه، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
- درودیان، محمد (1389)، فاو تا شلمچه، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تهران، چاپ هفتم
- درودیان، محمد (1391)، خرمشهر تا فاو (بررسی نظامی – سیاسی جنگ بعد از آزادی خرمشهر تا فتح فاو و آزادسازی مهران؛ تیر 1361 تا مرداد 1365)، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، چاپ یازدهم
- دری، حسن (1388)، عملیات والفجر 8 (مجموعه مقالات)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تهران، چاپ نخست
- زنگنه، محمد ناصر (1373) ، طرح های پدافندی فاو 2- کانالهای انتقال آب شهید پوست فروش و شهید وظیفه دوست، مرکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس وزارت جهاد سازندگی
- سرداری کرمانی، جمشید (1388)، تدوین تجارب مهندسی جنگ، کارفرما: معاونت دانش و پژوهش سپاه، مجری: دانشگاه امام حسین (ع)، مرکز مطالعات و پژوهش های مهندسی
- سلمانی لطف آبادی، عیسی، سعید زرینی و محمد جلالی شم آبادی (1385)، جهاد سازندگی خراسان در دفاع مقدس، انتشارات سلمان، جلد ششم، چاپ نخست
- مختاری، مجید (1386)، گزارش عملیات قرارگاه کربلا در عملیات والفجر 8 ،ج1زمینهسازی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
- مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ (1390)، نبرد فاو، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
- مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ (1391)، عملیات والفجر 8 فتح فاو(طراحی، اجرا، نتایج، بازتابها)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران، چاپ سوم
- نداف، مجید (1387)، نبرد فاو (گزارشی از عملیات والفجر 8)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران، چاپ ششم
- مقالات
- مقاله شماره 23، لشکر 8 نجف در عملیات والفجر8- پیشروی در عمق، گروه پژوهش فصلنامه، نشریه نگین، شماره 16، سال پنجم، بهار 1385
- مقاله شماره 24، تصرف شهر فاو، داوود رنجبر ، نشریه نگین، شماره 15، سال چهارم، زمستان 1384
- هاشمی فشارکی ؛ سیدجواد، تحول در مهندسی قرن ، مجله پرسمان اسفند و فروردین 1392 شماره 135
- هاشمی فشارکی ؛ سیدجواد ، نقش مهندسی در دفاع مقدس ، مقاله ، ایثار پرس ، 1399
[1] در برخی از منابع ازجمله نشریه نگین (شماره 21، ص 54) عمق نخلستانها بین ۲ تا ۵ کیلومتر ذکر شدهاست.
[2] سیخ:زمین باتلاقی و شورهزار و بیحاصل
[3] در لرخی منابع همچون گزارش عملیاتی والفجر 8قرارگاههای کربلا و نوح عمق نخلستانها بین 3 تا 7 کیلومتر نیز ذکر گردیده است.
[4] پاورقیهایی که با ستاره مشخص شدهاند متعلق به متن اصلی هستند.
* علیرغم اینکه شهید بابائی فرماندهی عملیات قرارگاه را بر عهده داشت لیکن بنا به حساسیتهای موجود و شرایط خاص آن مقطع که اساساً برای حفظ و تثبیت فاو نیاز به ایثار و از خودگذشتگی بود. این شهید بزرگوار خود بیش از 60 ساعت پرواز انجام داد و همانند بسیجیان با تلاش و ایثار مخلصانه، به جبران کمبودها پرداخت.
[6] از تقاطع سه جاده فاو- البحار، فاو- بصره و فاو- امالقصر مثلثی شکلی بوجودآمده بود
* راهیان کربلا، نیرویی بود که اضافه بر توان عادی و معمولی یگانها، از نیروهای داوطلب و بسیجی اعزام مجدد تشکیل شده بود اما به دلیل آن که برای گردانهای راهیان کربلا کادر فرماندهی مناسبی وجود نداشت از این نیرو به عنوان احتیاط استفاده میشد و فرماندهان گردانهای دیگر وقتی نیروی گردان خودشان از رده خارج میشد، مسئولیت گردانهای "راهیان کربلا" را به عهده میگرفتند.
* این یاداوری لازم است که افت نیروی دریایی ایران به دلیل قوت نیروی دریایی عراق نبود، بلکه به جهت فعالیت و تحرک هلیکوپتر، هواپیمای میراژ اف-1 و موشکهای اگزوسه دشمن علیه نیروی دریایی خودی بود.
http://www.isarpress.ir/?p=4765
http://www.isarpress.ir/1400/01/28/%d8%b4%d8%b1%d8%ad%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%d8%b9%d9%85%d9%84%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d9%88%d8%a7%d9%84%d9%81%d8%ac%d8%b1-%d9%87%d8%b4%d8%aa/