***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

بیشترین نقش در موفقیت های علمی و تقویت نیروی اجتهاد در شیخ عبدالکریم حائری را مرحوم آیت الحق سید محمد فشارکی داشته است؛ 


مجله  خیمه  دی و بهمن 1382 - شماره 10 
هر چه دارم، از امام حسین دارم! ایت الله حاج شیخ عبدالکریم
 حائری یزدی
40

17 ذی القعده 1355ه. ق (بهمن 1315ه. ق) سالروز وفات بزرگ عالم شیعه، مؤسس حوزه ی علمیه ی قم، مرحوم حضرت آیت الله حاج عبدالکریم حائری یزدی - اعلی الله مقامه الشریف - است. شاید معروف ترین و جاودانه ترین اثر زندگانی سراپا برکت و لطف ایشان، همان تأسیس حوزه ی علمیه ی قم باشد که زمینه ساز خیرات و آثار معنوی فراوان در حوزه ی تحصیل و تدریس علوم دینی شد. اما جست و جو در زندگانی آن بزرگ مرد، مسلّما مارا با جزئیات دقیق و عمیقی - که هر کدام الگوی عملی برای موفقیت در سیر مقامات معنوی است - آشنا و رهنمون خواهد ساخت.

یادی از فرزند ایشان

یکی از بزرگترین افتخارات زندگانی آن مرحوم، تربیت فرزند شایسته ای چون آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری است که ایشان نیز در اسفند 1364ه. ق دار فانی را وداع گفته، به دیدار و وصال مرحوم والدشان نایل شدند. مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی، فرزند خلف مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم، با توجه و تأمل در زندگی سرشار از حقیقت و آگاهی مرحوم والد خویش، بسیاری از ظرایف و دقایق زندگی ایشان را یادداشت نموده، که خوشبختانه نسخه ای از این دست نوشته های ایشان در قالب کتابی به نام «سرّ دلبران» چاپ شده است.

در مقدمه ی این کتاب، از قول مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری آمده است:

«چند سالی است که خداوند متعال، عنایت فرموده، در هر سال از شب اول جمادی الثانی تا سه شب، به قصد اقامه ی عزای حضرت زهرا (س) منبر می روم. تاریخ این مجلس از زمان مرحوم استاد علامه، والد ماجد، شروع می شود. ایشان - تا حقیر یاد دارم - مقیّد بودند این سه روز عزاداری نمایند. فقط همین سه روز بود که از طرف خودشان این عزاداری را برپا می نمودند.

تحصیل علوم

یکی از بستگان مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم - که در اردکان یزد سکونت داشته - به «مهرجرد» (روستای زادگاه شیخ عبدالکریم) می آید و نامه ای به او می دهد که بخواند. در این حال، احساس می کند که او استعداد علمی متعارفی دارد. از این رو اصرار می کند و می گوید این کودک، باید درس بخواند چرا که استعدادش در این دِه، ضایع خواهد شد... و خود او را به مهرجرد می برد و به مکتب خانه می سپارد...(1)

عبدالکریم، بعد از آن به یزد مهاجرت می کند و پس از خواندن ادبیات عرب در اوان جوانی - حدودا هجده سالگی - با والده اش به کربلا مهاجرت می نماید و در طی سالیان متمادی در شهرهای مختلف کربلا، سامرا و نجف به تحصیل علوم دینی و سپس تدریس می پردازد.

تزکیه نفس؛ راه نجات !

بیشترین نقش در موفقیت های علمی و تقویت نیروی اجتهاد در شیخ عبدالکریم حائری را مرحوم آیت الحق سید محمد فشارکی داشته است؛ اگر چه «عبدالکریم» در محضر اساتید دیگری چون مرحوم شیخ فضل الله نوری، مرحوم آقا میرزا ابراهیم محلاتی و نیز مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی - معروف به میرزای کوچک - هم بهره های فراوانی برده است.

آیت الله شیخ عبدالکریم در بزرگداشت و تکریم استاد خویش، گوی سبقت از همگان ربوده بود. خود در این باره بیان کرده است:

«من در ناخوشی استادم (مرحوم سید محمد فشارکی) برای پرستاری ایشان، شب ها نزدش می خوابیدم و چون فرزندانش کوچک بودند خودم متکفّل امور شخصی ایشان شده بودم؛ تا ایشان فوت شدند. تا موقعی هم که درنجف اشرف بودم، خدمت خانه ی ایشان را بر عهده داشتم. در همان مواقع، ایشان را در خواب دیدم؛ دست شان را بوسیدم و گفتم:

آقا! راه نجات در چیست؟!

فرمود: در تزکیه ی نفس و توجه به بچه های من...»(2)

صاحب سرّ برای استاد!

آیت الله کبیر، مرحوم شیخ محمد علی اراکی (ره) که از شاگردان بلند مرتبه ی مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری بوده اند، در مراتب خلوص ایشان نقل نموده اند:

مرحوم استاد شیخ عبدالکریم - قدّس سره - فرمودند:

با عده ای در اطراف مرحوم آقا سید محمد فشارکی بودیم و شاید از من فاضل تر هم در میان شاگردان ایشان بود؛ ولی ایشان، عنایت خاصی به من داشت که اسرار خود را به من می گفت! ایشان به من فرمود: من سعی می کنم که این درس را که می گویم، از اول تا آخر برای خدا باشد و بحمداللّه موفق هستم...»(3)

روضه خوانی قبل از تدریس

حضرت آیت الله عبدالکریم حائری یزدی - اعلی اللّه مقامَه الشریف - همواره درس خود را با مرثیه و سوگواری بر سید الشهدا (ع) آغاز می نمود و قبل از تدریس، دستور می داد کسی بر سید الشهدا (ع) قدری مرثیه و مصیبت بخواند. هم چنین ایشان - حتّی پس از رسیدن به مرجعیت - در خیابان ها در دسته های سینه زنی و عزاداری امام حسین (ع) شرکت می کرد و به سان مردم عادی در عزای آن حضرت برسر و سینه می زد. علت این شیفتگی فوق العاده و توسل ایشان به ساحت مقدس حضرت امام حسین (ع)، برهمگان روشن بود.

ایشان می گفت: من هرچه دارم از آن حضرت دارم!

نجات از مرگ به شفاعت حضرت امام حسین (ع)

یکی از عجایبی که در مورد مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری نقل می کنند، این ماجرا است که معظّم له، در موقعی که سرپرستی حوزه ی علمیه ی اراک را به عهده داشتند، برای حضرت آیت الله حاج آقا مصطفی اراکی نقل کردند:

«هنگامی که من در کربلا بودم، در خواب دیدم که شخصی به من گفت:«شیخ عبدالکریم! کارهایت را انجام بده، سه روز دیگر خواهی مرد.»(4)

من از خواب بیدار شدم و متحیّر بودم و گفتم البته خواب است و ممکن است تعبیر نداشته باشد!

روز سه شنبه و چهارشنبه مشغول درس و بحث بودم و جریان خواب بکلّی از خاطرم رفت. روز پنجشنبه که تعطیل بود، با بعضی از رفقا به طرف باغ مرحوم سید جواد رفتیم. در آن جا قدری گردش و مباحثه ی علمی نمودیم تا ظهر شد. نهار را همانجا صرف کردیم و پس از نهار، ساعتی خوابیدم.

در همین موقع، لرزه ی شدیدی مرا گرفت. رفقا، هر چه عبا و روانداز داشتیم، روی من انداختند؛ ولی همچنان بدنم لرز داشت و در میان آتش تب افتاده بودم. حس می کردم که حالم بسیار وخیم است. به رفقا گفتم: «زودتر مرا به منزلم برسانید.»

در منزل، حالم دگرگون شد، و در این میان به یاد خواب چند شب پیش افتادم و علایم مرگ را مشاهده کردم. با در نظر گرفتن خواب، احساس بیشتری از مرگ به من دست داد.

ناگهان دیدم دو نفر ظاهر شدند و در طرف راست و چپ من نشستند. آنها به همدیگر نگاه کردند و گفتند: «اجل این مرد رسیده است. مشغول قبض روحش شویم!»

در همین حال، با توجه عمیق قلبی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین (ع) متوسل شده، عرض کردم:

«ای حسین عزیز! دستم خالی است. کاری نکرده ام و زادی تهیه ننموده ام. شما را به حق مادرتان زهرا - علیهاالسلام - از من شفاعت کنید که خدا مرگ مرا تأخیر اندازد، تا فکری به حال خود بنمایم.»

بلافاصله پس از این توسل، دیدم شخصی نزد آن دو نفر، که می خواستند روحم را قبض کنند، آمد و گفت: «حضرت سید الشهداء فرمودند که شیخ عبدالکریم به ما توسل کرد و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم که عمرش را تأخیر اندازد و خداوند اجابت فرمود؛ بنابراین شما روح او را قبض نکنید.»

دراین موقع آن دو نفر به هم نگاه کردند و به آن شخص گفتند: «سمعا و طاعة!»

سپس دیدم آن دو نفر و فرستاده ی امام حسین (ع) از پیش من رفتند.

در این وقت احساس سلامتی کردم و صدای گریه و زاری شنیدم که بستگانم به سر وصورت می زدند. آهسته دستم را حرکت دادم. دیدم چشمم را بسته اند و به رویم چیزی کشیده اند. خواستم پایم را جمع کنم، ملتفت شدم که شستم (انگشت بزرگ پایم) را بسته اند.

دستم را برای برداشتن چیزی بلند کردم، شنیدم می گویند: «ساکت شوید؛ گریه نکنید که بدن حرکت دارد.»

همگی آرام شدند و رواندازی را که روی من انداخته بودند، برداشتند و چشمم را گشودند و پایم را فوری باز کردند.

با دست، اشاره به دهانم کردم که به من آب بدهند. آب به دهانم ریختند کم کم از جا برخاسته و نشستم.

تا پانزده روز، ضعف و کسالت داشتم و به شکر خداوند، از آن حالت بکلی بیرون آمده و خوب شدم. این موهبت به برکت مولایم امام حسین (ع) بود، آری به خدا قسم».

شیوه ی خاص در نهی از منکر!

از قول مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (رض) مؤسس حوزه ی مقدسه ی علمیه قم، نقل شده، که فرمودند:

«پیرمردی بود که به نماز جماعت حاضر می شد و آدم خوبی بود، ولی صورتش را می تراشید. من دنبال فرصتی می گشتم تا او را از این منکر، نهی کنم.

روزی کنار در حرم مطهر حضرت معصومه - علیها السلام - با یکدیگر روبرو شدیم. به او گفتم: من دوست دارم صورت شما را ببوسم! آن مرد، صورت خود را نزدیک آورد. صورتش را بوسیدم و در همین حال، آهسته در گوشش گفتم:

جای بوسه ی من پیرمرد را نتراش!

گفت: چشم!

از آن پس دیگر محاسنش را نتراشید.»(5)

توجه به سنت های فراموش شده!

آیت الله سید احمد زنجانی - صاحب اثر معروف «الکلام یجرّ الکلام» - پیرامون شخصیت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری (ره) و الگوی رفتاری ایشان آورده است:

«مرحوم آقای شیخ عبدالکریم حائری، زیاد اصرار داشت احترام ظاهری قرآن کاملا حفظ شود؛ همان طوری که اهل تسنّن هنگام قرائت قرآن، برای رعایت احترام، چای و قلیان نمی دهند؛ می فرمود:

در مجالس ترحیم شیعه نیز اگر این شیوه جاری بشود، بسیار خوب است؛ ولی مجالس شیعه، چون عادت برخلاف جاری بود، ترک آن در نهایت دشواری بود، این بود. که فرمایش آن مرحوم، عمل نمی شد.

آنگاه می فرمود: پیغمبر- صلوات الله علیه - دو چیز گرانبها درمیان ما گذاشت «کتاب الله» و «عترة طاهره» ولی ما با سنّی ها دست به دست هم داده، هر دوی آنها را از بین بردیم! کتاب اللّه را ما از بین بردیم و آنان نیز عترت طاهره را!»(6)

توجه به وضعیت طلاب علوم دینی

یکی از بزرگان نقل فرموده است:

«وقتی یکی از طلاب بیمار شد، مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) دارویش را تهیه کرده، به منزل برده و به خانواده اش دستور داد که آن را آماده کند. سپس خود ایشان، دارو را به حجره ی طلبه ی بیمار آورد. جالب این که حتی به خادم خود نیز دارو را نداد که بیاورد...»(7)

حاضر نشد بدهی هایش را از بیت المال و وجوهات بپردازد!

حضرت آیت الله حائری یزدی در آن زمان که زعیم حوزه ی علمیه ی قم بود و مرجعیت تامّه برعهده ی ایشان بود و با آن که مبالغ زیادی از وجوه شرعی دراختیار داشت، با این وجود، هنگام وفات مبالغی مقروض بود و همه ی اثاثیه ی زندگی اش به 1500تومان هم نمی رسید؛ و هرگز حاضر نشد بدهی های خود را از بیت المال بپردازد. هنگامی که طلبکاران ایشان از این موضوع آگاه شدند، همه ی طلب خود را به آن بزرگوار بخشیدند...(8)

پی نوشت:

1- سرّ دلبران، ص (48 با اندک تلخیص و تعدیل).

2- همان، ص 39.

3- همان، ص 106.

4- شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه ی علمیه قم در سال 1355ه. ق رحلت کردند.

5- ره توشه ی راهیان نور، محرم 1421، ص 47.

6- الکلام یجرّ الکلام، ج 2، ص 31-230.

7- سیمای فرزانگان، ص 306.

8- همان، ص 420.




https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6023/6812/81818/هر-چه-دارم،-از-امام-حسین-دارم!-ایت-الله-حاج-شیخ-عبدالکریم-حائری-یزدی/?SearchText=فشارکی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۰۸