***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

«موسی مهران فشارکی» فرمانده گارد نخست وزیری در دوران دکتر محمد مصدق






کد خبر ۶۵۵۶۶۱
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۷ - ۰۶ اسفند ۱۳۹۷ - 25 February 2019
موسی مهران فشارکی، همان افسری است که با مشاهدۀ نظامیان در شامگاه 25 مرداد 1332 بوی کودتا را استشمام کرد و به نخست وزیر گزارش داد.

 خبر درگذشت «موسی مهران فشارکی» فرمانده گارد نخست وزیری در دوران دکتر محمد مصدق و از وفادارترین نظامیان به نخست وزیر ملی ایران در خارج از کشور تأیید شد.

به گزارش عصر ایران پیکر دکتر مهران فشارکی که در دوره دکتر مصدق به «سروان مهران فشارکی» شهرت داشت (و در خارج از کشور درگذشته- 22 یا 23 بهمن 1397) به ایران منتقل شده و روز پنج شنبه نهم اسفند ماه 1397 در بهشت زهرا تشییع و به خاک سپرده می شود.

آیین یادبود او نیز روز جمعه 10 اسفند از ساعت 10 صبح در مسجد جامع شهرک غرب برپا خواهد شد.

موسی مهران فشارکی، همان افسری است که با مشاهدۀ نظامیان در شامگاه 25 مرداد 1332 بوی کودتا را استشمام کرد و به نخست وزیر گزارش داد و متعاقبا دستور قاطع دکتر مصدق برای بازداشت سرهنگ نعمت الله نصیری را اجرا کرد. 

نصیری در مقام رییس شهربانی با دو جیپ و یک کامیون سرباز حکم برکناری دکتر مصدق از نخست وزیری را آورده بود و جدای بحث های حقوقی دربارۀ اختیارداشتن یا نداشتن شاه برای عزل نخست وزیر، لشکرکشی به منزلۀ کودتا تلقی شد و با بازداشت نصیری کودتای 25 مرداد را خنثی کردند.

هنگامی که سروان داورپناه دست بند را به دست نصیری زد نیز سروان مهران فشارکی در صحنه حضور داشته است.

از این رو گزاف نیست اگر گفته شود کودتای 25 مرداد با هوشیاری مهران فشارکی شکست خورد هر چند سه روز بعد کودتای دیگر و این بار با حمایت آمریکا رخ داد و دولت مصدق را برانداخت و در پی آن «سروان مهران فشارکی» که آن زمان 29 سال داشت پس از دفاعی جانانه خود دستگیر شد.

انتخاب روز 9 اسفند برای خاک سپاری مرحوم فشارکی نیز یادآور نکته ای تاریخی  است. چرا که 9 اسفند 1331 و به بهانۀ مخالفت با سفر شاه به خارج از کشور قصد داشتند دکتر مصدق را به قتل برسانند و پس از این واقعه بود که حفظ جان مصدق اهمیت بیشتری یافت و مناسب ترین فرد برای حفاظت از نخست وزیری مهران فشارکی بود .

بدین ترتیب و 66 سال پس از 9 اسفند 1331 که افرادی در مقابل دربار تجمع کرده بودند تا شاه را از سفربه خارج از کشور منصرف کنند (بیم داشتند در غیاب شاه، مصدق دست و پای درباری ها را جمع کند) و کسانی هم قصد جان مصدق را داشتند و نگاه ها به سوی فشارکی معطوف شد تا چنین توطئه ای تکرار نشود، پیکر او در 9 اسفند 1397 به خاک ایران سپرده می شود.

از نکات جالب توجه در زندگی او این است که پس از 28 مرداد 1332 حکم سنگینی علیه او صادر شد و بعد با وساطت پدر همسرش که از پزشکان نزدیک به شاه بود تخفیف گرفتند و در زندان بود که رسالۀ فوق لیسانس خود را تمام کرد و بعد از آزادی در پی عفو توانست دکتری خود را در رشته حقوق بگیرد اما جالب است که عنوان «سروان مهران فشارکی» را که یادآور دوران دکتر مصدق بود دوست‌تر می داشت.




https://tnews.ir/news/5536128015360.html


http://tnews.ir/site/5536128015360.html



فرمانده گارد حفاظت و نجات دهندۀ جان دکتر مصدق درگذشت

اجتماعی /
شناسه خبر: 451914
  فرمانده گارد حفاظت و نجات دهندۀ جان دکتر مصدق درگذشت

خبر درگذشت «موسی مهران فشارکی» فرمانده گارد نخست وزیری در دوران دکتر محمد مصدق و از وفادارترین نظامیان به نخست وزیر ملی ایران در خارج از کشور تأیید شد.

پیکر دکتر مهران فشارکی که در دوره دکتر مصدق به «سروان مهران فشارکی» شهرت داشت (و در خارج از کشور درگذشته- 22 یا 23 بهمن 1397) به ایران منتقل شده و روز پنج شنبه نهم اسفند ماه 1397 در بهشت زهرا تشییع و به خاک سپرده می شود.

آیین یادبود او نیز روز جمعه 10 اسفند از ساعت 10 صبح در مسجد جامع شهرک غرب برپا خواهد شد.

موسی مهران فشارکی، همان افسری است که با مشاهدۀ نظامیان در شامگاه 25 مرداد 1332 بوی کودتا را استشمام کرد و به نخست وزیر گزارش داد و متعاقبا دستور قاطع دکتر مصدق برای بازداشت سرهنگ نعمت الله نصیری را اجرا کرد.

نصیری در مقام رییس شهربانی با دو جیپ و یک کامیون سرباز حکم برکناری دکتر مصدق از نخست وزیری را آورده بود و جدای بحث های حقوقی دربارۀ اختیارداشتن یا نداشتن شاه برای عزل نخست وزیر، لشکرکشی به منزلۀ کودتا تلقی شد و با بازداشت نصیری کودتای 25 مرداد را خنثی کردند.

هنگامی که سروان داورپناه دست بند را به دست نصیری زد نیز سروان مهران فشارکی در صحنه حضور داشته است.

از این رو گزاف نیست اگر گفته شود کودتای 25 مرداد با هوشیاری مهران فشارکی شکست خورد هر چند سه روز بعد کودتای دیگر و این بار با حمایت آمریکا رخ داد و دولت مصدق را برانداخت و در پی آن «سروان مهران فشارکی» که آن زمان 29 سال داشت خود دستگیر شد.

انتخاب روز 9 اسفند برای خاک سپاری مرحوم فشارکی نیز هوش‌مندانه است. چرا که 9 اسفند 1331 و به بهانۀ مخالفت با سفر شاه به خارج از کشور قصد داشتند دکتر مصدق را به قتل برسانند و بی گمان یکی از کسانی که نخست وزیر ملی ایران را نجات داد و از جان او جانانه محافظت کرد، موسی مهران فشارکی بود هر چند در بیان خاطرات خود به این موضوع اشاره نمی کرد و تنها می گفت به وظیفه خود که دفع شر مهاجمین بوده عمل کردم.

بدین ترتیب و 66 سال پس از 9 اسفند 1331 که افرادی در مقابل دربار تجمع کرده بودند تا شاه را از سفربه خارج از کشور منصرف کنند (بیم داشتند در غیاب شاه، مصدق دست و پای درباری ها را جمع کند) و کسانی هم قصد جان مصدق را داشتند با فداکاری فشارکی و نیروهای گارد حفاظت نخست وزیری، مصدق را از دربار به خانه منتقل کردند، پیکر او در 9 اسفند 1397 به خاک ایران سپرده می شود.

از نکات جالب توجه در زندگی او این است که پس از 28 مرداد 1332 حکم سنگینی علیه او صادر شد و بعد با وساطت پدر همسرش که از پزشکان نزدیک به شاه بود تخفیف گرفتند و در زندان بود که رسالۀ فوق لیسانس خود را تمام کرد و بعد از آزادی در پی عفو توانست دکتری خود را در رشته حقوق بگیرد اما جالب است که عنوان «سروان مهران فشارکی» را که یادآور دوران دکتر مصدق بود دوست‌تر می داشت./ عصر ایران


http://www.ion.ir/News/451914/%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DA%A9%DB%8C



منتشر شده : اسفند ۶, ۱۳۹۷ | ۱:۴۰ ب.ظ ­ ­ کد خبر:42472 ­ ­ تعداد بازدید : 116

چرا درباره مصدق مستند سخن نمی‌گوییم؟

سروان موسی مهران فشارکی،فرمانده گارد محافظت از نخست وزیری،نصراله خازنی،مدیر دفتر مصدق،حسین شاه حسینی،نایب رییس جبهه ملی وبرخی از اهالی احمدآباد که دکترمصدق را درک کرده بودند در این فیلم صحبت کرده اند.فیلم به وضوح،هیچگونه دغدغه سیاسی نداشته و درباره منش و رفتار محمد مصدق السلطنه تحقیق کرده است.


«خدا می داند پاک ماندن در این کشور چقدر سخت است.لازمه اش این است که انسان خیلی از محرومیت‌ها را قبول کند و با دقت و احتیاط زندگی کند».(دکتر محمد مصدق)
به گزارش سایت خبری مدآرا:مصدق کارآمد بود یا خیر ، مساله این است. البته همین گزاره نیز در سیاهه تاریخ معاصر وقتی مردم تاریخ مدار اهل مطالعه که میان «خائن» یا «وفادار» بودن مسؤولی،مردد هستند،جای بسی شکرگزاری دارد. زیرا آشکار است که ناکارآمدی در کسوت مسؤولیت در نظام اجرایی یک کشور،بسیار بدتر از خیانت است!
در این گفتاربعد ازنگاهی گذرا به چند اثرمستند که درباره کارو آرا و نظرات دکتر محمد مصدق ساخته شده است،به این مهم دست پیدا می کنیم که تاریخ نگاری در فیلم مستند،چه مصایب و دشواری‌هایی دارد.شاید درک این صعوبت و تنگناها،باعث شود خواننده محترم این متن،به مستندسازان این دیار حق بدهد که هرچه بیشتر از تاریخ معاصر فاصله بگیرد و به عنوان یک مستند ساز،عزم خود را جزم انعکاس مشکلات اجتماعی کند.مشکلاتی که ریشه در فرهنگ دارند.
مصدق از نگاه دیگر
«مصدق از نگاه دیگر»،عنوان مستندی از هدی صابر(‌یا به قولی از فرهاد ورهرام‌) است که در سال ۱۳۸۸ ساخته شده است.اگر از خود بپرسید چرا او این مستند را ساخت،ساده ترین جواب این است که او که شهرتی به مستندسازی ندارد،نه برای جشنواره چنین مستندی ساخته است ونه برای معرفی خود به جامعه مستندسازی.دلیل ساخت این مستند،جمع آوری چند سند و اضافه کردن مطالعه ای میدانی به تاریخ شفاهی بود.در اینجا قرار نیست،درباره نوع نگاه او به شخصیتی موثر در بلوغ جنبش مدنی و استقلال طلب بحث کنیم.در مستند ۸۴ دقیقه ای ابتدا دوربین نمایی از احمد آباد مستوفی را نشان می دهد و سپس با گفتگویی با محمود مصدق،نوه دکتر مصدق،فیلم که گفتگو محور است،شروع می شود.
سروان موسی مهران فشارکی،فرمانده گارد محافظت از نخست وزیری،نصراله خازنی،مدیر دفتر مصدق،حسین شاه حسینی،نایب رییس جبهه ملی وبرخی از اهالی احمدآباد که دکترمصدق را درک کرده بودند در این فیلم صحبت کرده اند.فیلم به وضوح،هیچگونه دغدغه سیاسی نداشته و درباره منش و رفتار محمد مصدق السلطنه تحقیق کرده است.
قبل از آخر
در سال ۱۳۸۷،مستندی تحت عنوان «قبل از آخر»،رویکردی مهربانانه با اسناد صوتی و بصری دارد.در ابتدای این مستند تاثیرگذار صدای رادیو در ظهر روز کودتا شنیده می شود،بعد از سکوت معناداری که در همه فرستنده‌های رادیوی کشور،طنین انداز شده بود،مهدی میراشرافی،نماینده مجلس شورای ملی طیف آیت الله کاشانی،چنین سخنانی را با هیجان اعلام کرد:
«الو..الو..اینجا تهران…مردم خبر بشارت آمیز.چند دقیقه دیگر،سرلشگر زاهدی،نخست وزیر،پیام شاهنشاه را برای شما قرائت می کند.مردم شهرستان‌های ایران بیدار و هوشیار باشید.مصدق خائن،فرار کرده است.
هزاران نفر را در تهران،مصدق خائن،به مسلسل بسته است.مردم شهرستان‌ها من که با شما سخن می گویم،میر اشرافی،نماینده مجلس شورای ملی هستم.مردم،امروز در تهران،ملت قیام کردند وخانه مصدق،روزنامه‌های اطلاعات،کیهان،باختر را آتش زدند.مردم،حسین فاطمی را قطعه قطعه کردند.»
این مستند کوتاه و ارزشمند،گزافه گویی نکرده و از اسنادی اندک اما ارزشمند بهره برده است.
مصدق،نفت وکودتا
مستند «مصدق،نفت و کودتا»،تهیه شده در بخش تاریخ شبکه بی بی سی،با جمله ای عوامفریب آغاز می شود:«مصدق، صنعت نفت را بعد از چهل سال،از انحصار شرکت نفت انگلیسی درآورد و به انحصار دولت تبدیل کرد.»این مستند زیرکانه، به دنبال نمک ریختن بر زخم تنش آیت الله کاشانی و مصدق است و با فرزند کاشانی گفتگویی هدفدار کرده است. گفتگوهای این مستند، جزو مطالعات میدانی به حساب نمی‌آید؛ زیرا مستندساز آن،با هدف تبرّی جستن انگلیس از وقایع ۲۸ امرداد،گفتگو‌ها را انجام داده و با تدوینی پر تنش و با ریتمی هنرمندانه، با تکیه بر نریشن،مخاطب را دچار هیپنوتیزم کرده است. مخاطبی که به دلایل زیادی،حق دارد مرعوب رسانه‌ای بیگانه شود.
زیرا نه اسناد مکتوب قابل اعتمادی در دست دارد و نه آثاری مستند قابل تاملی را شاهد است.شبکه مغرض بی بی سی،در بانک صوتی بصری خود،از تاریخ ملل،به ویژه جهان سوم،صحنه های منحصر به فردی را ذخیره کرده است که هر از گاهی برای عرض اندام رسانه ای،بخشی را روی آنتن خود می برد،تا در برابر چشمان مردمی که با کتاب قهر هستند و یا کتابی را نمی یابند،خودنمایی کند.
این مستند،در آخرین دقایق خود،به گونه ای از استالین و تلاشش برای امتیاز گرفتن از ایران سخن می گوید که اگر کسی مطالعه تاریخی نداشته باشد،باور نمی کند که در زمان سرنگونی مصدق،ائتلافی بین طرفداران جناح مخالف داخلی مصدق و انگلیس و حزب توده شکل گرفته بود.در واقع می توان گفت،شاید مصدق عامدانه و با تلخی،ترجیح داد ۲۸ امرداد، و بازگشت شاه را ببیند،تا اینکه پرچم سرخ به مدد انگلیس و روسیه (متفقین) بر روی سکوهای نفتی،یا شاید تمامیت ایران(به همت حزب توده)به اهتزاز درآید.
از کودتا، تا کودتا
پیام مصدق در ۲ اسفند ۱۳۲۹ خورشیدی، سرآغاز مستند «مصدق، از کودتا تا کودتا»است.مستند بیشتر برای تهییج بیننده است و درآن صحنه هایی از دفاع جنجالی گلسرخی پیش از مفقود شدنش،دکتر شریعتی و ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ را دارد.
چگونه نخستین فیلم برای مصدق ساخته شد؟
این فیلم،کوشش انتشارات مصدق وجبهه ملی است که در طول بیست دقیقه آن،راش هایی از صدای سخنرانی های متعدد مصدق و تصاویر دادگاه او دیده می شود و در واقع برای مستندهای آتی،اسناد گرانقدری را به دست داده است.
اما،مصدق،چگونه مصدق السلطنه شد؟ محمد مصدق،۹ ساله بود که ناصرالدین شاه لقب پدرش مصدق السلطنه راکه به تازگی در اثر بیماری وبا درگذشته بود به او داد.بعد از ترور ناصرالدین شاه،زمانی که مظفرالدین شاه به سلطنت رسید،مصدق السلطنه نوجوان به عنوان «مستوفی اول دیوان اعلی» مامور«مملکت» خراسان شد.
محمد مصدق برای ادامه تحصیل در سال ۱۲۹۸خورشیدی از راه قفقاز به پاریس رفت و در مدرسه علوم سیاسی (سانس پو)نام نویسی کرد.او در بازگشت از پاریس،در سال ۱۹۱۴،کتابی درباره «دستور در محاکم حقوقی»و رساله ای با عنوان «کاپیتولاسیون و ایران» را منتشر کرد.
درآغاز مشروطیت چون نمایندگان مجلس حقوقی دریافت نمی کردند و نمایندگی مجلس امتیازی نداشت،داوطلبان نمایندگی کم بودند.دکتر مصدق به فکر افتاد وکیل مجلس شود.او از اصفهان کاندیدا شد،قبول شد اما اعتبار نامه‌اش به خاطر سن کمتر از سی سال رد شد.
اما اقبال او در زمان نخست وزیری او در تساهل در برخورد با مخالفان بود:«در زمان نخست وزیری دکتر مصدق ۳۷۰ روزنامه و مجله در ایران منتشر می شد.از آن میان،۷۰ روزنامه و مجله مخالف او بودند و بدترین ناسزاها را درباره او می نوشتند.دکتر مصدق هرگز هیچ روزنامه یا مجله ای را به سبب آنکه از او بدگویی کرده توقیف نکرد.در تاریخ مشروطیت ایران در دوره ۲۷ ماهه نخست وزیری او آزادی کامل مطبوعات برقرار بود.»۱
معاونت وزارت مالیه،مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله با ایجاد کمیته‌ای به نام«کمیته مقاومت ملت‌ها» و مسئولیت او در ولایت فارس با عملکردی متعهدانه او را برای اینکه مصدق بشود،کمک کرد.
به عنوان نمونه دکتر مصدق،در پاسخ به حقوق گزافی که برای او تعیین شده بود، تلگرافی را به مشیرالدوله،نخست وزیر وقت، ارسال کرد که سندی معتبر برای صدق این مدعاست:«شش هزار تومان حقوقی که در ماه برای من تعیین کرده اید زیاد است،دو هزار تومان به جهت مخارج پذیرایی والی کافی است،چهار هزار تومان اضافی را برای مخارج ضروری دولت صرفه‌جویی کنید.»
استقلال رای او در جواب او به تلگراف سید ضیا طباطبایی در روز چهارم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی،حکومت آذربایجان،استانداری تبریز تا طرح قانونی دکتر مصدق درباره امتیازات نفت شمال و انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی و تشکیل جبهه ملی ونخست وزیری او و جزییات دادگاه او؛«سرتیپ آزموده چندبار به فکر افتاد از یک شگرد قدیمی استفاده کند.به اونسبت کفر بدهد تا باعث شود یک فرد متعصب در دادگاه به مصدق حمله کند و او را بکشد.
دکتر مصدق در جواب این نقشه آزموده گفت:
– این مرد علیه من حربه تکفیر را بلند کرده و می خواهد مرا لامذهب معرفی کند تا مرا بکشند و او بگوید قاتل از روی تعصب اقدام به این کار کرده.من در این دادگاه اقرار می‌کنم مسلمان و شیعه اثنی عشری هستم.مسلک من مسلک حضرت سیدالشهداء است.من آنجا که پای حق در میان باشد با هر دشمنی مخالفت می کنم و از همه چیز می گذرم.نه زن دارم،نه پسر دارم،نه دختر دارم.هیچ چیز ندارم،مگر وطنم!» ۲
روز نهم اسفند،شعبان بی مخ که در ۱۴ آذر به عنوان حمایت از دکتر مصدق،روزنامه های مخالف را به آتش کشیده بود، سوار بر جیپ به خانه دکتر مصدق حمله کرد و در را شکست.۳
علاوه برتغییر سریع عملکرد گروهی قشری به نمایندگی شعبان جعفری،افرادی ذی نفوذ در حزب توده نیز،بعدها،اعلام کردند که درکنار مصدق برای به ثمر نشستن استقلال نفتی بوده اند!
به گفته بزرگ علوی،«اززمان رهبری کیانوری، حزب یک جانبه شد و دیگر دست نشاندگان کا.گ.ب. در راس قرار گرفتند.ازاین جهت خود کیانوری در ایران همه کاره است وبا هیچ کس مشاوره نمی کند.الان مدعی است که و بوق میزند که در زمان مصدق تنها کسی که با سیاست او موافق بود،اوبوده،و شعار خود سرانه ای ساخته است ؛درود بر کارگزاران حزب کامبخش و دکتر ارانی.وقتی رسوایی درآمد،آن را جمع کرد.» ۴
البته این تغییر مزاج در کام بسیاری از کامکاران معاصر هم وجود دارد.
مصدق در آخرین دادگاه گفته است:«به من گناهان زیادی را نسبت داده اند،ولی خودم می دانم،که یک گناه بیشتر ندارم و آن این است که تسلیم خارجی ها نشده و دست آنها را از منابع ایران کوتاه کرده ام».
بارها محمد رضا شاه، پهلوی دوم، ملی کردن صنعت نفت را از نیات خود دانسته است، اسدالله علم نوشته است؛«سر ناهار، شاهنشاه قصه ای از مصدق پدرسوخته برای وکلا و سناتورها و نظامی ها که افتخار حضور داشتند تعریف کردند، که خیلی عبرت انگیز است. فرمودند، در زمان اشغال ایران و بلافاصله بعد از آن، مکرر به مصدق تکلیف کردم که چون معروف به وطن‌پرستی و پاکی هستی، بیا نخست وزیر من بشو، شاید با هم بتوانیم کاری بکنیم. تنها شرط و فقط تنها شرط او، این بود که شما باید موافقت انگلیس‌ها را جلب کنید و چون من در این زمینه نمی توانستم جواب سوال به این وقاحت را به آسانی بدهم او هم زیر بار نمی رفت. اما همین شخص یک دفعه داوطلب نخست وزیری شد ،آن هم با آن حرص و ولع که به هیچ چیز ابقاء نکند،حتی به خود من و رژیم من، و دکترین او هم جنگ با امپریالیسم انگلیس بود و ملی کردن شرکت نفت انگلیس و ایران. و یا للعجب از خوش باوری ملت ایران…»۵
این خود،اقبال یک فرد وطن دوستی را نشان می دهد که حتی مخالف او،عملکرد وطن پرستانه اش را مصادره به مطلوب کند والبته نشانگر موفقیت مصدق در تلاش استقلال معنوی وحقیقی ایران است
البته «به گفته آقای حسین شاه حسینی،شاه پس از کودتای ۲۸ امرداد،قصد اعدام دکتر مصدق را داشت اما آیت الله حاج شیخ حسین لنکرانی از طریق دست هایی که داشت،مانع انجام یافتن این امر شد.»۶٫
قسم نامه فراماسونری دکتر محمد مصدق!
در کتابی دکتر مصدق را فراماسونر دانسته اند.۷ دکتر ناصر تکمیل همایون می نویسد:در یکی از روزهای انقلاب که با شادروان داریوش فروهر از چهار راه استانبول به شمال لاله زار نو می رفتیم،مرحوم رایین را که در همان مسیر افتان و خیزان (به علت بیماری شدید قلبی) راه می رفت،ملاقات کردیم…از وی پرسیدم،شما در کتابتان آورده‌اید که جامعه آدمیت ارتباطی با تشکیلات فراماسونری نداشته است،…پس چرا زیر تصویر قسم نامه مرحوم دکتر مصدق نوشته اید:قشم نامه فراماسونری دکتر مصدق»؟ایشان فرمودند:آن جمله جواز چاپ کتاب بود».۸٫ و آخرین سند جذاب،نطق مصدق در مخالفت با سلطنت رضا پهلوی ،با وجود قابلیت و کارآمدی سردار سپه در وزارت جنگ است،این نطق در تاریخ شنبه ۹ آبان ۱۳۰۴ در جلسه ۲۱۰ مجلس شورای ملی برای تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی قرائت شده است؛«اگر ما قائل شدیم که آقای رئیس الوزرا،شاه هستند،آنوقت در کارها هم دخالت می کنند و ایشان همه جور زمامدار هستند،پادشاه هستند،رئیس الوزرا هستند،وزیر جنگ هستند،رئیس عالی قوا هستند.من اگر سرم را برند،قطعه قطعه ریزریزم کنند،به این شکل حکومت رای نخواهم داد!»۹
کوتاه سخن اینکه،مستند سازی که امکان ساخت فیلم دارد،مصدقِ تاریخ را نمی سازد،مصدقی می سازد که شیر بی یال و دم و شکم دربیاید و غرشی خدای ناکرده نکند و روحی بر جسم مستند ندمد.بزرگترین معضل سینمای ما،خدشه وارد کردن تاریخ است به قیمت بزک کردن و قاب بندی های فیلم.گرچه بحث ما درباره وضعیت سینمای مستندی است که «استناد» و«پژوهش» در آن،توسط هیات داوران،مورد تشویق قرار میگیرد.درصورتیکه با این گسست فرهنگی و تاریخی و کمبود مطالعه نسل جدید،نه تنها سینمای مستند اولویت سینمای ماست،بلکه سینمای داستانی ما هم به کمک اسناد معتبر،و همکاری مورخان خوشنام،باید به کمک جامعه مستندسازان فرهنگ سازبیایند تا کارگردان مستند برای قبال فیلمش،به جای غنای اسناد،به کاریکاتورسازی و بازی با اصوات،روی نیاورد.مستند سازی که با این همه سند متقن، به بازسازی های معنادار روی می آورد،شاید در ساحت فرمالیسم،در کسوت مستندسازو فیلمساز نمره قبولی بگیرد اما در ساحت زمان،چیزی بر تاریخ شفاهی نیافزوده است. .
اولویت فرهنگی که شعر در پیشانی تمدن آن است و همگان بر این باور هستند که دنیا،ایران را با شعر وسخنوری می شناسد،ساخت مستند هایی است که رگه های طلایی سخنوری بزرگ مردان ایران را فارغ از گرایشهای سیاسی نشان دهدحتی ساخت و بازسازی صحنه های دادگاه مصدق و سخنرانی های پرشور او که به خطابه های مارک آنتونی یونان، پهلو می زند،اگر دغدغه مستندساز تاریخی ایران نباشد،منفعلانه وکم آگاهی مراکز تشویق کننده مستندسازی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
۱ – ص ۵۹۰ کتاب شبه خاطرات،علی بهزادی
۲ – همان،ص ۶۶۰
۳ –همان،ص ۱۶۸
۴ – خاطرات بزرگ علوی،نوشته حمید احمدی،ص ۳۷۴
۵ – یادداشت های امیر اسدالله علم،جلد دوم.ص ۶۲
۶ – ص ۱۴۶ تاریخ معاصر ایران.ش۲۹
۷ – درصفحه کتاب ۴۲ کتاب مشهور فراموشخانه وفراماسونری در ایران،نویسنده؛اسماعیل رایین.
۸ – ص ۴۹۲ بخارا ش ۸۶
۹ – ص ۴۷۲، تلاش آزادی باستانی پاریز




http://modarra.com/42472/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%B5%D8%AF%D9%82-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D8%B3%D8%AE%D9%86-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C%D9%85%D8%9F/




گفت: شما فکرهای انقلابی دارید : ناگفته های موسی مهران (فشارکی) محافظ مصدق پس از 60 سال
نویسنده:
بارسقیان،سرگه;
نشریه:
شهروند امروز
نوع نشریه:
مجله
نوع سند:
گفتگو
طبقه‌بندی:
روزنامه
تاریخ/شماره:
83
کلیدواژه:
تاریخ معاصر ایران; ماموران سیاسی; مصدق، محمد; مهران(فشارکی)، موسی;
http://www.irannamaye.ir/article/view/2266993/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D9%81%DA%A9%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DA%A9%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8-%D9%85%D8%B5%D8%AF%D9%82-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-60-%D8%B3%D8%A7%D9%84







موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۰۶