*******....دریای معارف اسلامی در نامه 31 امام علی (ع) - بخش اول....*******
منتشر شده در ایثار پرس
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
http://www.isarpress.ir/?p=6475
- شناسه : 6475
- 02 شهریور 1400 - 16:16
دریای معارف اسلامی در نامه 31 امام علی (ع)
برای سهولت درک مطالب در ذهن و سهولت یافتن مطالب موضوعی و نیز بهره مندی مدبرانه از مضامین نامه ؛ متن نامه بدون هیچ دخل و تصرفی بصورت ابتکاری بشکل زیر تبدیل و تقدیم شده است .
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
امام علی ( ع ) وقتى درسال 38 هجرى از جنگ صفین باز مى گشتند و به سرزمین «حاضرین» رسیده بودند ، نامه ای به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) می نویسند ؛ که حاوی معارف و آموزههای دینی و اخلاقی بوده و منشوری از بهترین دستورالعملهای اعتقادی و اخلاقی ؛ برای تمام علاقمندان اخلاق و معنویات می باشد .در این نامه، علاوه بر بیان توحید، عظمت پروردگار، صفات الهی، هدف آفرینش، معاد و ...، مهمترین نیازهای زندگی مادی و معنوی انسان را مطرح میکنند. نامه دریایی از مطالب بسیار غنی و اموزنده در خصوص موارد زیر می باشد:
- آخرتگرایی
- ارزشهای اخلاقی
- از حرص و آز برحذر بودن
- امر به معروف و نهی از منکر
- انسان و حوادث روزگار
- اخلاق اجتماعى
- تحمل سختیها برای رسیدن به حق
- تلاش در جمعآوری زاد و توشه
- تلاش در راه کسب کمالات نفسانی جاودان
- تمسک به ریسمان الهی
- توبه
- توجه به حوادث روزگار
- توجه به خویشاوندان
- توجه به دعا
- توجه به معنویات
- توکل
- شتاب در تربیت فرزند
- روش تربیت فرزند
- عیارهاى روابط اجتماعى
- تلاش در جمع آورى زاد و توشه
- شانه هاى رحمت الهى
- شرائط اجابت دعا
- شناخت دنیا پرستان
- حقوق دوستان
- ارزشهاى اخلاقى
- جایگاه زن و فرهنگ پرهیز
- حقوق دوستان
- خشم
- خودسازی با یاد خدا
- روش تربیت فرزند
- شتاب در تربیت فرزند
- شناخت دنیاپرستان
- صبر و استقامت
- ضرورت بخشش مال و صدقه دادن
- ضرورت یاد مرگ
- ضرورت واقع نگرى در زندگى (ارزشهاى گوناگون اخلاقى)
- ضرورت توجه به معنویّات
- ضرورت آخرت گرایى
- ضرورت یاد مرگ
- کظم غیظ
- مراحل خودسازى
- مطالعه تاریخ
- معیارهای روابط اجتماعی
- واقعنگری در زندگی
- و.....
نامه ۳۱نهج البلاغه
نامه به حضرت مجتبی(علیه السلام) (یا محمّد حنفیّه)
- به حضرت مجتبی علیه السّلام (یا محمّد حنفیّه) لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ عَلَیْهِمَا السَّلامُ
- که در سرزمین حاضرین به هنگام بازگشت از صفّین نوشته شده کَتَبَها اِلَیْهِ بِحاضِرینَ مُنْصَرِفاً مِنْ صِفّینَ
- ویژگی های پدر
در آغاز نامه ابتدا ویژگی های نگارنده که مصداق همه پدران می باشد ، برای آمادگی بیشتر پند واندرز ذکر شده است :
از پدری
- فانی، مِنَ الْوالِدِ الْفانِ،
- پذیرنده سختی های زمان، الْمُقِرِّ لِلزَّمانِ،
- عمر پشت سر گذاشته، الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ،
- تسلیم به روزگار الْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ،
- نکوهش کننده دنیا، الذّامِّ لِلدُّنْیا،
- ساکن سرای اموات، السّاکِنِ مَساکِنَ الْمَوْتى،
- سفرکننده از آن در فردا، الظّاعِنِ عَنْها غَداً،
- ویژگی های فرزند
سپس ویژگی های مخاطب که مصداق همه فرزندان می باشد ، برای زمینه سازی پذیرش پند واندرز ذکر شده است :
به فرزند
- آرزومند به آنچه به دست نمی آید، اِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ ما لایُدْرَکُ،
- سالک راه تباه شدگان، السّالِکِ سَبیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ،
- هدف امراض ، غَرَضِ الاْسْقامِ،
- گروگان ایّام، وَ رَهینَةِ الاْیّامِ،
- نشانه تیرهای مصائب، وَ رَمِیَّةِ الْمَصائِبِ،
- بنده دنیا، وَ عَبْدِ الدُّنْیا،
- تاجر غرور ، وَ تاجِرِ الْغُرُورِ،
- مدیون مرگ ، وَ غَریمِ الْمَنایا،
- اسیر مردن ، وَ اَسیرِ الْمَوْتِ،
- همراه غصّه ها ، وَ حَلیفِ الْهُمُومِ،
- همنشین اندوهها، وَ قَرینِ الاْحْزانِ،
- هدف آسیبها، وَ نُصْبِ الاْفاتِ،
- زمین خورده شهوات ، وَ صَریعِ الشَّهَواتِ،
- و جانشین مــردگــان . وَ خَلیفَةِ الاْمْواتِ.
- اما بعد، اَمّا بَعْدُ،
آنگاه نامه به عنوان وصیّت پدرى دلسوز و پر محبّت براى فرزندى که شدیدا مورد علاقه پدر است ، با پند واندرزی که حکایت از واقعیات دنیا و آخرت می باشد، بیان شده است :
- آنچه بر من معلوم شد از روی گرداندن دنیا از من، فَاِنَّ فیما تَبَیَّنْتُ مِنْ اِدْبارِ الدُّنْیا عَنّى،
- و سرکشی روزگار بر من، وَ جُمُوحِ الدَّهْرِ عَلَىَّ،
- و روی آوردن آخرت به من، وَ اِقْبالِ الاْخِرَةِ اِلَىَّ
- مرا از توجه به غیر خود و کوشش برای آنچه از من باقی می ماند و مرا سودی ندارد بازمی دارد، ما یَزَعُنى عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِواىَ وَ الاْهْتِمامِ بِما وَرائى،
- جز آنکه چون از تمام اندیشه ها جز اندیشه نسبت به خود به یک سو شدم، غَیْرَ اَنّى حَیْثُ تَفَرَّدَ بى دُونَ هُمُومِ النّاسِ هَمُّ نَفْسى،
- و رأیم مرا تصدیق کرد، فَصَدَقَنى رَأْیى،
- و از هوای نفسم بازگرداند، وَ صَرَفَنى عَنْ هَواىَ،
- و حقیقت کار برایم روشن شد، وَ صَرَّحَ لى مَحْضُ اَمْرى،
- این کار مرا به کوششی جدّی واداشت که در آن بازیگری نیست، فَاَفْضى بِى اِلى جِدٍّ لا یَکُونُ فیهِ لَعِبٌ،
- و به صدقی که دروغ را به آن راهی نمی باشد. وَ صِدْق لایَشُوبُةُ کَذِبٌ.
- من تو را پاره ای از خود، وَ وَجَدْتُکَ بَعْضى،
- بلکه تمام وجود خود یافتم، بَلْ وَجَدْتُکَ کُلّى حَتّى کَاَنَّ شَیْئاً
- چنانکه اگر رنجی به تو رسد به من رسیده، لَوْ اَصابَکَ اَصابَنى،
- و اگر مرگت رسد مرگ من رسیده، وَ کَاَنَّ الْمَوْتَ لَوْ اَتاکَ اَتانى،
- روی این حساب کار تو مرا مانند کار خودم به فکر و چاره اندیشی واداشته، فَعَنانى مِنْ اَمْرِکَ ما یَعْنینى مِنْ اَمْرِ نَفْسى،
- به همین خاطر این نامه را برای تو نوشتم تا برای تو پشتوانه ای باشد فَکَتَبْتُ اِلَیْکَ کِتابى مُسْتَظْهِراً بِهِ
- خواه من زنده باشم یا مرده. اِنْ اَنَا بَقیتُ لَکَ اَوْ فَنـیـتُ
- وصیت پدر به فرزند
در مرحله چهارم ، وصایای پدر به فرزند بیان شده است :
- پسرم! تو را سفارش می کنم ؛ اَىْ بُنَىَّ َاِنّى اُوصیکَ
- به تقوای الهی، بِتَقْوَى اللّهِ
- و ملازمت امرش، وَ لُزُومِ اَمْرِهِ،
- و آباد کردن دل به یادش، وَ عِمارَةِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ،
- و چنگ زدن به ریسمانش ; وَ الاِْعْتِصامِ بِحَبْلِهِ;
- و کدام رشته محکم تر از رشته بین تو و خداوند است اگر به آن چنـگ زنی؟! وَ اَىُّ سَبَب اَوْثَقُ مِنْ سَبَب بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللّهِ اِنْ اَنْتَ اَخَذْتَ بِهِ؟!
- دلت را با موعظه زنده کن، اَحْىِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَةِ،
- و با بی رغبتی به دنیا بمیران، وَ اَمِتْهُ بِالزَّهادَةِ،
- آن را با یقین قوی کن وَ قَوِّهِ بِالْیَقینِ،
- و با حکمت نورانی نما، وَ نَوِّرْهُ بِالْحِکْمَةِ،
- و با یاد مرگ فروتن و خوار کن، وَ ذَلِّلْهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ،
- و به اقرار به فانی شدن همه چیز وادار، وَ قَرِّرْهُ بِالْفَناءِ،
- و به فجایع دنیا بینا گردان، وَ بَصِّرْهُ فَجائِعَ الدُّنْیا،
- و از صولت روزگار، و قبح دگرگونی شبها و روزها برحذر دار، وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ، وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیالى وَ الاَْیّامِ،
- اخبار گذشتگان را به او ارائه کن، وَ اعْرِضْ عَلَیْهِ اَخْبارَ الْماضینَ،
- آنچه را بر سر پیشینیان آمد به یادش آور، وَ ذَکِّرْهُ بِما اَصابَ مَنْ کانَ قَبْلَکَ مِنَ الاَْوَّلینَ،
- در شهرهای آنان و در میان آثارشان سیاحت کن، وَ سِرْ فى دِیارِهِمْ وَ آثارِهِمْ، فَانْظُرْ
- در آنچه انجام دادند و اینکه از کجا منتقل شدند فیما فَعَلُوا، وَ عَمَّا انْتَقَلُوا،
- و در کجا فرود آمدند و منزل کردند دقّت کن، وَ اَیْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا،
- می یابی که از کنار دوستان رفتند، فَاِنَّکَ تَجِدُهُمْ قَدِ انْتَقَلُوا عَنِ الاَْحِبَّةِ،
- و به دیار غربت وارد شدند، وَ حَلُّوا دِیارَ الْغُرْبَةِ،
- و گویی تو هم به اندک زمانی چون یکی از آنان خواهی شد. وَ کَاَنَّکَ عَنْ قَلیل قَدْ صِرْتَ کَاَحَدِهِمْ.
- پس منزلگاه نهایی ات را اصلاح کن، فَاَصْلِحْ مَثْواکَ،
- و آخرتت را با دنیا معامله مکن، وَ لاتَبِعْ آخِرَتَکَ بِدُنْیاکَ،
- درباره آنچه علم نداری سخن مگو، وَ دَعِ الْقَوْلَ فیما لاتَعْرِفُ،
- و درباره وظیفه ای که برعهده ات نیست حرفی نزن. وَ الْخِطابَ فیما لَمْ تُکَلَّفْ.
- در راهی که از گمراهی در آن بترسی قدم منه، وَ اَمْسِکَ عَنْ طَریق اِذا خِفْتَ ضَلالَتَهُ،
- زیرا حفظ خویش به هنگام سرگردانی بهتر از این است که آدمی خود را در امور خطرناک اندازد. فَاِنَّ الْکَفَّ عِنْدَ حَیْرَةِ الضَّلالِ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الاَْهْوالِ.
- امر به معروف کن تا اهل آن باشی، وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَکُنْ مِنْ اَهْلِهِ،
- با دست و زبان نهی از منکر نما، وَ اَنْکِرِ الْمُنْکَرَ بِیَدِکَ وَ لِسانِکَ،
- و با کوششت از اهل منکر جدا شو. وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِکَ.
- در راه خدا جهاد کن جهدی کامل، وَ جاهِدْ فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ،
- و ملامت ملامت کنندگان تو را از جهاد در راه خدا بازندارد. وَ لا تَأْخُذْکَ فِى اللّهِ لَوْمَةُ لائِم.
- به راه حق هر جا که باشد در مشکلات و سختی ها فرو شو، وَخُضِ الْغَمَراتِ لِلْحَقِّ حَیْثُ کانَ،
- در پی فهم دین باش، وَ تَفَقَّهْ فِى الدّینِ،
- خود را در امور ناخوشایند به صبر و مقاومت عادت ده، وَ عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَکْرُوهِ،
- که صبر در راه حق اخلاق نیکویی است. وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُّرُ فِى الْحَقِّ.
- وجودت را در همه امور به خدای خود واگذار، وَ اَلْجِئْ نَفْسَکَ فِى اْلاُمُورِ کُلِّها اِلى اِلهِکَ،
- که در این صورت خود را به پناهگاهی محکم، و نگاهبانی قوی وامی گذاری. فَاِنَّکَ تُلْجِئُها اِلى کَهْف حَریز، وَ مانِع عَزیز.
- در مسألت از خداوند اخلاص پیشه کن، وَ اَخْلِصْ فِى الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّکَ،
- که بخشیدن و نبخشیدن به دست اوست. فَاِنَّ بِیَدِهِ الْعَطاءَ وَ الْحِرْمانَ،
- از خدایت بسیار طلب خیر کن، وَ اَکْثِرِ الاِْسْتِخارَةَ،
- و وصیّتم را بفهم، وَ تَفَهَّمْ وَصِیَّتى،
- و از آن روی مگردان، وَ لاتَذْهَبَنَّ عَنْها صَفْحاً،
- مسلّماً بهترین سخن سخنی است که سود بخشد. فَاِنَّ خَیْرَ الْقَوْلِ ما نَفَعَ.
- معلومت باد در دانشی که سود نیست خیر نیست، وَاعْلَمْ اَنَّهُ لا خَیْرَ فى عِلْم لایَنْفَعُ،
- و در علمی که فرا گرفتنش سزاوار نیست بهره ای نمی باشد. وَ لا یُنْتَفَعُ بِعِلْم لایَحِقُّ تَعَلُّمُهُ.
- 1- پسرم! اَىْ بُنَىَّ
امام علی (ع) در نخستین خطاب پسرم چنین سفارش نموده اند :
- چون خود را سالخورده دیدم، اِنّى لَمّا رَأَیْتُنى قَدْ بَلَغْتُ سِنّاً،
- و قوایم را رو به سستی مشاهده کردم، وَ رَاَیْتُنى اَزْدادُ وَهْناً،
- پیش از مرگ به وصیّتم به تو پیشدستی نمودم، بادَرْتُ بِوَصِیَّتى اِلَیْکَ،
- و در آن برنامه های خوبی ثبت کردم وَ اَوْرَدْتُ خِصالاً مِنْها قَبْلَ اَنْ یَعْجَلَ بى اَجَلى
- از خوف اینکه نتوانم آنچه در خاطر دارم به تو برسانم، دُونَ اَنْ اُفْضِىَ اِلَیْکَ بِما فى نَفْسى
- یا نقصی در اندیشه ام یابم، اَوْ اَنْ اُنْقَصَ فى رَأْیى کَما
- چنانکه در بدنم یافته ام، نُقِصْتُ فى جِسْمى،
- یا پیش از وصیت من پاره ای از خواهشهای نفسانی بر تو چیره شود اَوْ یَسْبِقَنى اِلَیْکَ بَعْضُ قَلَباتِ الْهَوى
- یا آفتهای دنیا به تو هجوم آورد، اَوْ فِتَنِ الدُّنیا،
- در نتیجه رمیده شوی و فرمان نبری. فَتَکُونَ کَالصَّعْبِ النَّفُورِ.
- قطعاً دل جوان همانند زمین خالی است، هر بذری در آن ریخته شود می پذیرد. وَ اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کَالاْرْضِ الْخالِیَةِ، ما اُلْقِىَ فیها مِنْ شَىْء قَبِلَتْهُ.
- بنابراین پیش از آنکه دلت سخت شود، فَبادَرْتُکَ بِالاْدَبِ قَبْلَ اَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ،
- و مغزت گرفتار گردد ؛ اقدام به ادب آموزی تو کردم، وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ،
- تا با عزمی جدّی به امورت روی آوری، لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْیِکَ مِنَ الاْمْرِ
- اموری که اهل تجربه مشقّت تجربه کردن آن را کشیده اند، ما قَدْ کَفاکَ اَهْلُ التَّجارِبِ بُغْیَتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ،
- و تو از زحمت طلب کفایت شده، ف َتَکُونَ قَدْ کُفیتَ مَؤُونَةَ الطَّلَبِ
- و از تجربه دوباره آسوده گشته ای، فَاَتاکَ مِنْ ذلِکَ ما قَدْ کُنّا
- و آنچه ما در صدد تجربه آن بودیم به دست تو رسیده، وَ عُوفیتَ مِنْ عِلاجِ التَّجْرِبَةِ، نَأْتیهِ،
- و قسمتی از آنچه بر ما پوشیده مانده برای تو روشن گردیده است. وَ اسْتَبانَ لَکَ ما رُبَّما اَظْلَمَ عَلَیْنا مِنْهُ.
- 2- پسرم! اَىْ بُنَىَّ،
امام علی (ع) در دومین خطاب پسرم چنین بیان نموده اند :
- اگرچه من به اندازه مردمی که پیش از من بوده اند عمر نکرده ام، اِنّى وَ اِنْ لَمْ اَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کانَ قَبْلى
- ولی در کردارشان دقّت، و در اخبارشان فکر نموده، فَقَدْ نَظَرْتُ فى اَعْمالِهِمْ، وَ فَکَّرْتُ فى اَخْبارِهِمْ،
- و در آثارشان سیاحت کرده ام، وَ سِرْتُ فى آثارِهِمْ حَتّى
- تا جایی که همانند یکی از آنان شده ام، عُدْتُ کَاَحَدِهِمْ،
- بلکه گویی از پی آنچه که از وضع آنان به من رسیده عمرم را با اولین و آخرینشان گذرانیده ام، بَلْ کَاَنّى بِمَا انْتَهى اِلَىَّ مِنْ اُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ اَوَّلِهِمْ اِلى آخِرِهِمْ،
- زلال اعمالشان را از تیرگی، و سود و زیان کردارشان را شناختم، فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذلِکَ مِنْ کَدَرِهِ، وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ،
- از این رو از هر چیزی پاکیزه و خالصش را برایت انتخاب کردم، فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنْ کُلِّ اَمْر نَخیلَهُ،
- و از میان آن همه برنامه زیبایش را برایت برگزیدم، وَ تَوَخَّیْتُ لَکَ جَمیلَهُ،
- و نامعلوم آن را از تو دور داشتم، وَ صَرَفْتُ عَنْکَ مَجْهُولَهُ،
- چون به امورت همانند پدری مهربان عنایت داشتم، وَ رَاَیْتُ حَیْثُ عَنانى مِنْ اَمْرِکَ ما یَعْنِى الْوالِدَ الشَّفیقَ،
- و قصد ادب آموزی تو را در خاطر می گذراندم، مصلحت دیدم تو را با این روش تربیت کنم، وَ اَجْمَعْتُ عَلَیْهِ مِنْ اَدَبِکَ اَنْ یَکُونَ ذلِکَ،
- چرا که در عنفوان جوانی، و در ابتدای زندگی هستی، وَ اَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ، وَ مُقْتَبِلُ الدَّهْرِ،
- و تو را نیّتی سالم، و باطنی پاک است، ذُو نِیَّة سَلیمَة، وَ نَفْس صافِیَة،
- رأیم بر این شد که ابتدا کتاب خدا و تأویلش را به تو بیاموزم، وَ اَنْ اَبْتَدِئَکَ بِتَعْلیمِ کِتابِ اللّهِ وَ تَأْویلِهِ،
- و قوانین و احکام اسلام وَ شَرائِعِ الاِْسْلامِ وَ اَحْکامِهِ،
- و حلال و حرامش را به تو تعلیم دهم، و به غیر آن توجه ننمایم. وَ حَلالِهِ وَ حَرامِهِ، لا اُجاوِزُ ذلِکَ بِکَ اِلى غَیْرِهِ.
- آن گاه ترسیدم ثُمَّ اَشْفَقْتُ
- که آنچه از خواهشهای نادرست و آراء ناحق و باطل مردم را دچار اختلاف نمود تا کار بر آنان اشتباه شد بر تو نیز اشتباه شود، اَنْ یَلْتَبِسَ عَلَیْکَ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ فیهِ مِنْ اَهْوائِهِمْ وَ آرائِهِمْ مِثْلَ الَّذِى الْتَبَسَ عَلَیْهِمْ،
- به همین خاطر واضح نمودن این جهت هر چند مورد پسندم نبود پیش من فَکانَ اِحْکامُ ذلِکَ عَلى ما کَرِهْتُ مِنْ تَنْبیهِکَ لَهُ اَحَبَّ اِلَىَّ
- بهتر است از اینکه تو را به برنامه ای واگذارم که بر آن از هلاکتت ایمن نیستم. مِنْ اِسْلامِکَ اِلى اَمْر لاآمَنُ عَلَیْکَ بِهِ الْهَلَکَةَ،
- امیدوارم خداوند تو را در این برنامه به راه رشد موفق بدارد، وَ رَجَوْتُ اَنْ یُوَفِّقَکَ اللّهُ فیهِ لِرُشْدِکَ،
- و به راه راست راهنمایی کند، وَ اَنْ یَهْدِیَکَ لِقَصْدِکَ
- پس این وصیت را به تو نمودم. فَعَهِدْتُ اِلَیْکَ وَصِیَّتى هذِهِ.
- 3-پسرم! یا بُنَىَّ،
امام علی (ع) در سومین خطاب پسرم چنین بیان نموده اند :
- آگاه باش محبوبترین برنامه ای که از وصیتم به آن چنگ می زنی تقوای الهی، وَاعْلَمْ اَنَّ اَحَبَّ ما اَنْتَ آخِذٌ بِهِ اِلَىَّ مِنْ وَصِیَّتى تَقْوَى اللّهِ،
- و اکتفا کردن به وظایفی است که خداوند بر تو واجب نموده، وَ الاِْقْتِصارُ عَلى ما فَرَضَهُ اللّهُ عَلَیْکَ،
- و رفتن به راهی که پدرانت و شایستگان از خاندانت آن را طی کرده اند، وَ الاَْخْذُ بِما مَضى عَلَیْهِ الاَْوَّلُونَ مِنْ آبائِکَ، وَ الصّالِحُونَ مِنْ اَهْلِ بَیْتِکَ،
- زیرا آنان توجه به صلاح خود را وانگذاشتند فَاِنَّهُمْ لَمْ یَدَعُوا اَنْ نَظَرُوا لاَِنْفُسِهِمْ
- چنانکه تو توجه می کنی، کَما اَنْتَ ناظِرٌ،
- و اندیشه در کار خود کردند همان گونه که تو اندیشه می نمایی،وَ فَکَّرُوا کَما اَنْتَ مُفَکِّرٌ،
- سرانجام چنان شد که آنچه را دانستند عمل کردند، ثُمَّ رَدَّهُمْ آخِرُ ذلِکَ اِلَى الاَْخْذِ بِما عَرَفُوا،
- و از آنچه تکلیفشان نبود روی گرداندند. وَ الاِْمْساکِ عَمّا لَمْ یُکَلَّفُوا.
- پس اگر نفس تو از قبول راه آنان بدون آنکه بداند چنانکه آنان دانستند بازایستاد فَاِنْ اَبَتْ نَفْسُکَ اَنْ تَقْبَلَ ذلِکَ دُونَ اَنْ تَعْلَمَ کَما عَلِمُوا
- پس باید خواسته تو نسبت به آن راه از روی طلب فهم و کسب دانش باشد، نه افتادن در شبهه ها و بالابردن بحثها و جدلها. فَلْیَکُنْ طَلَبُکَ ذلِکَ بِتَفَهُّم وَ تَعَلُّم، لا بِتَوَرُّطِ الشُّبُهاتِ، وَ غُلُوِّ الْخُصُوماتِ.
- و پیش از قدم نهادن در راه فهم و دانش برای شناخت آن راه از خداوند یاری بخواه، وَ ابْدَأْ قبَْلَ نَظَرِکَ فى ذلِکَ بِالاِْسْتِعانَةِ بِاِلهِکَ،
- و برای به دست آوردن توفیقْ روی رغبت به جانب او کن، وَ الرَّغْبَةِ اِلَیْهِ فى تَوْفیقِکَ،
- و هرچه را که تو را به اشتباه اندازد، وَ تَرْکِ کُلِّ شائِبَة اَوْلَجَتْکَ فى شَبْهَة،
- یا به گمراهی کشاند رها ساز. اَوْ اَسْلَمَتْکَ اِلى ضَلالَة.
- و چون یقین کردی که دلت روشنی یافته و در پیشگاه حق خاضع شده، فَاِذا اَیْقَنْتَ اَنْ قَدْ صَفا قَلْبُکَ فَخَشَعَ،
- و نظرت جمع و کامل گشته، وَ تَمَّ رَأْیُکَ فَاجْتَمَعَ،
- و اندیشه ات در این زمینه از پریشانی درآمده و یک اندیشه شده، وَ کانَ هَمُّکَ فى ذلِکَ هَمّاً واحِداً،
- آن گاه در آنچه برای تو تفسیر می کنم دقت کن. فَانْظُرْ فیما فَسَّرْتُ لَکَ. وَ
- و اگر آنچه را دوست داری برایت فراهم نشد، اِنْ اَنْتَ لَمْ یَجْتَمِعْ لَکَ ما تُحِبُّ مِنْ نَفْسِکَ،
- و به آسودگی خاطر و فکر دست نیافتی، وَ فَراغِ نَظَرِکَ وَ فِکْرِکَ،
- معلومت باد جادّه را همچون شتر شب کور طی می کنی، فَاعْلَمْ اَنَّکَ اِنَّما تَخْبِطُ الْعَشْواءَ،
- و به تاریکیها گام برمی داری; وَ تَتَوَرَّطُ الظَّلْماءَ;
- و کسی که قدم به اشتباه برمی دارد یا حق را از باطل تمیز نمی دهد خواستار دین نیست، وَ لَیْسَ طالِبُ الدّینِ مَنْ خَبَطَ اَوْ خَلَـطَ ،
- و در چنین موقعیتی حفظ خویشتن از پیمودن این گونه جاده ها عاقلانه تر و بهتر است. وَ الاِْمْسـاکُ عَـنْ ذلِـکَ اَمْثَـلُ .
- 4- پسرم! یا بُنَىَّ
امام علی (ع) در چهارمین خطاب پسرم چنین بیان نموده اند :
- وصیتم را بفهم، فَتَفَهَّمْ وَصِیَّتى،
- و بدان که مالک مرگ همان مالک حیات، وَاعْلَمْ اَنَّ مالِکَ الْمَوْتِ هُوَ مالِکُ الْحَیاةِ،
- و هستی بخش همان میراننده، وَ اَنَّ الْخالِقَ هُوَ الْمُمیتُ،
- و فناکننده همان بازگرداننده، وَ اَنَّ الْمُفْنِىَ هُوَ الْمُعیدُ،
- و گرفتارکننده همان عافیت بخشنده است، وَ اَنَّ الْمُبْتَلِىَ هُوَ الْمُعافى،
- و مسلّماً دنیا برقرار نمی ماند مگر به همان نظامی که خداوند آن را قرارداده از وضع نعمتها و بلاها، و پاداش روز جزا، و آنچه او بخواهد و ما نمی دانیم. وَ اَنَّ الدُّنْیا لَمْ تَکُنْ لِتَسْتَقِرَّ اِلاّ عَلى ما جَعَلَهَا اللّهُ عَلَیْهِ مِنَ النـَّعْماءِ وَ الاِْبْتِلاءِ، وَ الْجَزاءِ فِى الْمَعادِ، وَ ما شاءَ مِمّا لا نَعْلَمُ.
- اگر در رابطه با جهان و نظاماتش از درک حکمت حادثه ای درماندی آن را به حساب جهالت خود بگذار، فَاِنْ اَشْکَلَ عَلَیْکَ شَىْءٌ مِنْ ذلِکَ فَاحْمِلْهُ عَلى جَهالَتِکَ بِهِ،
- زیرا در ابتدای کار نادانِ به امور آفریده شدی سپس دانا گشتی، فَاِنَّکَ اَوَّلَ ما خُلِقْتَ جاهِلاً ثُمَّ عَلِّمْتَ،
- چه بسیار است اموری که نمی دانی و اندیشه ات نسبت به آن سرگردان، و دیده ات از راه یافتن به آن ناتوان است، وَ ما اَکْثَرَ ما تَجْهَلُ مِنَ الاَْمْرِ، وَ یَتَحَیَّرُ فیهِ رَأْیُکَ، وَ یَضِلُّ فیهِ بَصَرُکَ
- اما پس از مدتی به آن بینا می شوی. ثُمَّ تُبْصِرُهُ بَعْدَ ذلِکَ.
- پس به خداوندی که تو را آفریده، و روزیت را عنایت کرده و اندامت را تعدیل نموده پناه ببر، فَاعْتَصِمْ بِالَّذى خَلَقَکَ وَ رَزَقَکَ وَ سَوّاکَ،
- باید بندگیت برای او باشد، وَلْیَکُنْ لَهُ تَعَبُّدُکَ،
- و رغبتت متوجه او گردد، وَ اِلَیْهِ رَغْبَتُکَ،
- و از او بیم داشته باشی. وَ مِنْهُ شَفَقَتُکَ.
- 5- پسرم! یا بُنَىَّ،
امام علی (ع) در پنجمین خطاب پسرم چنین بیان نموده اند :
- آگاه باش احدی از وجود خداوند چنانکه پیامبر ـ صلّی اللّه علیه وآله ـ خبر داده وَاعْلَمْ اَنَّ اَحَداً لَمْ یُنْبِئْ عَنِ اللّهِ کَما اَنْبَاَ عَنْهُ الرَّسُولُ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
- پس به پیشوایی آن حضرت راضی باش، فَارْضَ بِهِ رائِداً،
- و برای رسیدن به منزل نجات رهبریش را بپذیر، وَ اِلَى النَّجاةِ قائِداً
- که من از نصیحت به تو کوتاهی نکردم، فَاِنّى لَمْ آلُکَ نَصیحَةً،
- و تو در اندیشه ات نسبت به صلاح خود هرچند بکوشی وَ اِنَّکَ لَنْ تَبْلُغَ فِى النَّظَرِ لِنَفْسِکَ ـ
- به میزان اندیشه ای که من در باره تو دارم نخواهی رسید. وَ اِنِ اجْتَهَدْتَ ـ مَـبْـلَـغَ نَـظَـرى لَـکَ .
- 6- پسرم! یا بُنَىَّ،
امام علی (ع) در ششمین خطاب پسرم چنین بیان نموده اند :
- معلومت باد اگر برای پروردگارت شریکی بود پیامبران آن شریک به سویت می آمدند، وَاعْلَمْ اَنَّهُ لَوْ کانَ لِرَبِّکَ شَریکٌ لاََتَتْکَ رُسُلُهُ،
- و آثار مُلک و سلطنت او را دیده، وَ لَرَاَیْتَ آثارَ مُلْکِهِ وَ سُلْطانِهِ،
- و به افعال و صفاتش آشنا می شدی، وَ لَعَرَفْتَ اَفْعالَهُ وَ صِفاتِهِ،
- اما او خدایی یگانه است همان گونه که خود را وصف نموده، وَلکِنَّهُ اِلهٌ واحِدٌ کَما وَصَفَ نَفْسَهُ،
- کسی در حکمرانیش با او ضدیّت نمی کند، لایُضادُّهُ فى مُلْکِهِ اَحَدٌ،
- هرگز از بین نمی رود، وَ لایَزُولُ اَبَداً،
- و همیشه وجود داشته، وَ لَمْ یَزَلْ،
- اوّل است پیش از همه اشیاء اَوَّلٌ قَبْلَ الاَْشْیاءِ
- و او را اولیّتی نیست، بِلا اَوَّلِیَّة،
- و آخر است بعد از همه اشیاء وَ آخِرٌ بَعْدَ الاَْشْیاءِ بِلا نِهایَة،
- و او را نهایتی نمی باشد، بزرگتر از آن است که ربوبیّتش به احاطه دل و دیده ثابت گردد، عَظُمَ عَنْ اَنْ تَثْبُتَ رُبُوبِیَّتُهُ بِاِحاطَةِ قَلْب اَوْ بَصَر.
- چون به این حقیقت آگاه شدی در بندگی بکوش فَاِذا عَرَفْتَ ذلِکَ فَافْعَلْ
- چنانکه شایسته مانند توست که کوچک منزلت و فقیر و کم قدرت و بسیار ضعیف است و در طلب طاعت،کَما یَنْبَغى لِمِثْلِکَ اَنْ یَفْعَلَهُ فى صِغَرِ خَطَرِهِ، وَ قِلَّةِ مَقْدُرَتِهِ، وَ کَثْرَةِ عَجْزِهِ، وَ عَظیمِ حاجَتِهِ اِلى رَبِّهِ، فى طَلَبِ طاعَتِهِ،
- و در ترس از عقوبت، و بیمناکی از خشم شدیداً، به پروردگار خود نیازمند است، وَالْخَشْیَةِ مِنْ عُقُوبَتِهِ، وَ الشَّفَقَةِ مِنْ سُخْطِهِ،
- زیرا چنین پروردگاری فَاِنَّهُ
- جز به خوبی تو را فرمان نداده، لَمْ یَأْمُرْکَ اِلاّ بِحَسَن
- و جز از زشتی بازنداشته است. وَ لَمْ یَنْهَکَ اِلاّ عَنْ قَبیح.
- 7- پسرم! یا بُنَىَّ،
امام علی (ع) در هفتمین خطاب پسرم چنین بیان نموده اند :
- تو را از دنیا و وضع آن و از بین رفتن و دست به دست شدنش آگاه کردم، اِنّى قَدْ اَنْبَأْتُکَ عَنِ الدُّنْیا وَ حالِها وَ زَوالِها وَ انْتِقالِها،
- و از آخرت و آنچه برای اهلش در آنجا آماده شده خبر دادم، وَ اَنْبَأْتُکَ عَنِ الاْخِرَةِ وَ ما اُعِدَّ لاَِهْلِها فیها
- و برای تو در رابطه با هر دو جهان مثلها زدم وَ ضَرَبْتُ لَکَ فیهِمَا الاَْمْثالَ
- تا به آنها پندگیری و بر اصول آن گام برداری. لِتَعْتَبِرَ بِها وَ تَحْذُوَ عَلَیْها.
- مثال اول :
امام علی (ع) برای تفهیم بهتر مثالی در خصوص مسافران دنیا بیان نموده اند :
- داستان آنان که دنیا را آزموده اند داستان مسافرانی است که درجایی خراب وهمراه با قحطی وتنگی منزل گرفته اند وعزم رفتن به منطقه ای پرنعمت ولذت و محلّی سرسبز و خرم نموده اند، رنج راه، و فراق یار، و سختی سفر، و ناگواری طعام را تحمل کرده، تا به خانه فراخ، و منزلگاه امنشان درآیند، بنابراین از آن همه سختی ها دردی نمی چشند، و خرج این سفر را خسارت نمی بینند، و چیزی نزد آنان از آنچه وجودشان را به منزل همیشگی و جاویدشان نزدیک کند محبوبتر نیست اِنَّما مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْیا کَمَثَلِ قَوْم سَفْر نَبا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدیبٌ فَاَمُّوا مَنْزِلاً خَصیباً وَ جَناباً مَریعاً، فَاحْتَمَلُوا وَعْثاءَ الطَّریقِ، وَ فِراقَ الصَّدیقِ، وَ خُشُونَةَ السَّفَرِ، وَ جُشُوبَةَ الْمَطْعَمِ لِیَأْتُوا سَعَةَ دارِهِمْ، وَ مَنْزِلَ قَرارِهِمْ، فَلَیْسَ یَجِدُونَ لِشَىْء مِنْ ذلِکَ اَلَماً، وَ لایَرَوْنَ نَفَقَةً فیهِ مَغْرَماً، وَ لا شَىْءَ اَحَبُّ اِلَیْهِمْ مِمّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِمْ، وَ اَدْناهُمْ مِنْ مَحَلِّهِمْ.
- مثال دوم :
امام علی (ع) برای تفهیم بهتر مثالی برای مردم مغرور دنیا بیان نموده اند :
- ومثل مردمی که مغرور به دنیاشدندمثل مسافرانی است که درمنزلی آباد وپرنعمت بودندو ازآنجا به سوی محلی خشک وخراب وبی آب وگیاه بارسفربندند، پس چیزی نزدآنان ناخوشایندتر وسخت تر از جدایی ازآنچه درآن بودندو رسیدن به جایی که به جانب آن روی می آورند و بدان جا می رسند نیست. وَ مَثَلُ مَنِ اغْتَرَّ بِها کَمَثَلِ قَوْم کانُوا بِمَنْزِل خَصیب فَنَبا بِهِمْ اِلى مَنْزِل جَدیب، فَلَیْسَ شَىْءٌ اَکْرَهَ اِلَیْهِمْ وَ لا اَفْظَعَ عِنْدَهُمْ مِنْ مُفارَقَةِ ما کانُوا فیهِ اِلى ما یَهْجُمُونَ عَلَیْهِ، وَ یَصیرُونَ اِلَیْهِ.
- 8- پسرم! یا بُنَىَّ،
-
امام علی (ع) درهشتمین خطاب پسرم چنین بیان نموده اند :
- خود را میزان بین خود و دیگران قرار بده، اجْعَلْ نَفْسَکَ میزاناً فیما بَیْنَکَ وَ بَیْنَ غَیْرِکَ،
- بنابراین آنچه برای خود دوست داری برای دیگران هم دوست بدار، فَاَحْبِبْ لِغَیْرِکَ ما تُحِبُّ لِنَفْسِکَ،
- و هرچه برای خود نمی خواهی برای دیگران هم مخواه، وَ اکْرَهْ لَهُ ما تَکْرَهُ لَها،
- به کسی ستم مکن چنانکه دوست داری به تو ستم نشود، وَ لاتَظْلِمْ کَما لاتُحِبُّ اَنْ تُظْلَمَ،
- و نیکی کن چنانکه علاقه داری به تو نیکی شود، وَ اَحْسِنْ کَما تُحِبُّ اَنْ یُحْسَنَ اِلَیْکَ،
- آنچه را از غیر خود زشت می دانی از خود نیز زشت بدان، وَاسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِکَ ما تَسْتَقْبِحُ مِنْ غَیْرِکَ،
- از مردم برای خود آن را راضی باش که از خود برای آنان راضی هستی، هر وَارْضَ مِنَ النّاسِ بِما تَرْضاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِکَ،
- آنچه را نمی دانی مگو اگرچه دانسته هایت اندک است، وَ لاتَقُلْ ما لاتَعْلَمُ وَ اِنْ قَلَّ ما تَعْلَمُ،
- و آنچه را دوست نداری درباره تو بگویند تو هم درباره دیگران مگوی. وَ لا تَقُـلْ ما لا تُحِـبُّ اَنْ یُقـالَ لَـکَ.
- آگاه باش که خودپسندی ضدّ صواب و آفت خِرَدهاست. وَاعْلَمْ اَنَّ الاِْعْجابَ ضِدُّ الصَّوابِ وَ آفَةُ الاَْلْبابِ.
- پس کوششت را به نهایت برسان، فَاسْعَ فى کَدْحِکَ،
- و در ا مور مادی خزانه دار وارث مشو. وَ لاتَکُنْ خازِناً لِغَیْرِکَ.
- هرگاه به راه راست هدایت شدی در برابر پروردگارت به شـدت فروتن باش. وَ اِذا اَنْتَ هُدیتَ لِقَصْدِکَ فَکُنْ اَخْشَعَ ما تَکُونُ لِرَبِّکَ.
- معلومت باد که در پیش رویت راهی دراز همراه با مشقتی سخت است، وَاعْلَمْ اَنَّ اَمامَکَ طَریقاً ذا مَسافَة بَعیدَة وَ مُشَقَّة شَدیدَة،
- در این راه از طلب درست، و توشه به اندازه برداشتن و سبکباری از گناه بی نیاز نیستی; وَ اَنَّهُ لاغِنى بِکَ فیهِ عَنْ حُسْنِ اْلاِرْتِیادِ
- پس بیش از قدرتت بر خود بار مکن، وَ قَدْرِ بَلاغِکَ مِنَ الزّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ،
- که سنگینی اش وزر و وبالت شود. فَلاتَحْمِلَنَّ عَلى ظَهْرِکَ فَوْقَ طاقَتِکَ فَیَکُونَ ثِقْلُ ذلِکَ وَبالاً عَلَیْکَ.
- اگر محتاجی را یافتی که قدرتِ بر دوش نهادن زاد و توشه ات را تا قیامت دارد و در فردای محشر که به آن توشه نیازمند شدی در اختیارت بگذارد، وجودش را غنیمت بدان و زاد و توشه ات را بر دوشش بگذار، وَ اِذا وَجَدْتَ مِنْ اَهْلِ الْفاقَةِ مَنْ یَحْمِلُ لَکَ زادَکَ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ فَیُوافیکَ بِهِ غَداً حَیْثُ تَحْتاجُ اِلَیْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ اِیّاهُ،
- و درحالی که قدرت اضافه کردن زاد و توشه را بر دوشش داری تا بتوانی اضافه کن، وَ اَکْثِرْ مِنْ تَزْویدِهِ وَ اَنْتَ قادِرٌ عَلَیْهِ،
- چه بسا با از دست رفتن فرصت، چنین شخصی را بجویی و نیابی. فَلَعَلَّکَ تَطْلُبُهُ فَلاتَجِدُهُ.
- به روز داشتن دارایی اگر کسی از تو وام خواسـت وامـش ده تـا در روز تنگدسـتی ات ادا کنـد . وَاغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَکَ فى حالِ غِناکَ لِیَجْعَلَ قَضاءَهُ لَکَ فى یَوْمِ عُسْرَتِکَ.
- آگاه باش که در پیش رویت گذرگاه سختی است، وَاعْلَمْ اَنَّ اَمامَکَ عَقَبَةً کَؤُوداً،
- آن که سبکبار است در آن گذرگاه حالی بهتر از سنگین بار دارد، الْمُخِفُّ فیها اَحْسَنُ حالاً مِنَ الْمُثْقِلِ،
- و آن که دچار کندی است بدحال تر از شتابنده در آن است. وَالْمُبْطِئُ عَلَیْها اَقْبَحُ حالاً مِنَ الْمُسْرِعِ،
- در آنجا محل فرود آمدنت به ناچار یا در بهشت است یا در جهنّم، وَ اَنَّ مَهْبِطَکَ بِها لامَحالَةَ عَلى جَنَّة اَوْ عَلى نار،
- پس پیش از درآمدنت به آن جهان توشه آماده کن، فَارْتَدْ لِنَفْسِکَ قَبْلَ نُزُولِکَ،
- و قبل از ورودت منزلی فراهم ساز، وَ وَطِّىءِ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِکَ،
- که بعد از مرگْ تدارک کردنِ از دست رفته ممکن نیست، فَلَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ،
- و راه بازگشت به دنیا برای همیشه بسته است. وَ لا اِلَى الـدُّنْیا مُنْصَـرَفٌ.
- آگاه باش آن که خزائن آسمانها و زمین در اختیار اوست به تو اجازه دعا داده، وَ اعْلَمْ اَنَّ الَّذى بِیَدِهِ خَزائِنُ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ قَدْ اَذِنَ لَکَ فِى الدُّعاءِ،
- و اجابت آن را ضمانت نموده، وَ تَکَفَّلَ لَکَ بِالاِْجابَةِ،
- و دستور داده از او بخواهی تا ببخشد، وَ اَمَرَکَ اَنْ تَسْاَلَهُ لِیُعْطِیَکَ،
- و رحمتش را بطلبی تا رحمت آرد، وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ،
- و بین خودش و تو کسی را حاجب قرار نداده وَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُهُ عَنْکَ
- و تو را مجبور به توسل به واسطه ننموده، وَ لَمْ یُلْجِئْکَ اِلى مَنْ یَشْفَعُ لَکَ اِلَیْهِ،
- و اگر گناه کردی از توبه مانعت نشده، وَ لَمْ یَمْنَعْکَ اِنْ اَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ،
- و در عقوبتت عجله نکرده، وَ لَمْ یُعاجِلْکَ بِالنِّقْمَةِ،
- و به بازگشتت سرزنشت ننموده، وَ لَمْ یُعَیِّرْکَ بِالاِْنابَةِ،
- و آنجا که سزاوار رسوا شدنی رسوایت نکرده، وَ لَمْ یَفْضَحْکَ حَیْثُ الْفَضیحَةُ بِکَ اَوْلى،
- در پذیرش توبه بر تو سخت گیری روا نداشته، وَ لَمْ یُشَدِّدْ عَلَیْکَ فى قَبُولِ الاِْنابَةِ،
- و به حسابرسی گناهانت اقدام نکرده، وَ لَمْ یُناقِشْکَ بِالْجَریمَةِ،
- و از رحمتش ناامیدت ننموده، وَ لَمْ یُؤْیِسْکَ مِنَ الرَّحْمَةِ
- بلکه خودداری از معصیت را برایت حسنه قرار داده، بَلْ جَعَلَ نُزُوعَکَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً،
- و یک گناهت را یک گناه، و یک خوبیت را ده برابر به شمار آورده، وَ حَسَبَ سَیِّئَتَکَ واحِدَةً، وَ حَسَبَ حَسَنَتَکَ عَشْراً،
- باب توبه و باب خشنودیش را به رویت گشوده، وَ فَتَحَ لَکَ بابَ الْمَتابِ وَ بابَ الاِْسْتیعابِ،
- هرگاه او را بخوانی صدایت را بشنود، فَاِذا نادَیْتَهُ سَمِعَ نِداءَکَ،
- چون با او به راز و نیاز برخیزی رازت را بداند، وَ اِذا ناجَیْتَهُ عَلِمَ نَجْواکَ،
- پس نیاز به سوی او می بری، فَاَفْضَیْتَ اِلَیْهِ بِحاجَتِکَ،
- و راز دل با او در میان می گذاری، وَ اَبْثَثْتَهُ ذاتَ نَفْسِکَ،
- از ناراحتی هایت به او شکایت می بری، وَ شَکَوْتَ اِلَیْهِ هُمُومَکَ،
- و چاره گرفتاریهایت را از او می خواهی، وَاسْتَکْشَفْتَهُ کُرُوبَکَ،
- بر امورت از حضرتش یاری می طلبی، وَاسْتَعَنْتَهُ عَلى اُمُورِکَ،
- از خزائن رحمتش چیزهایی را می خواهی که غیر او را بر عطاکـردنش قـدرت نیست، وَ سَاَلْتَهُ مِنْ خَزائِنِ رَحْمَتِهِ ما لایَقْدِرُ عَلى اِعْطائِهِ غَیْرُهُ،
- از قبیل زیـاد شـدن عمـرها، سـلامت بدنها، و گشـایش روزیـها. مِنْ زِیادَةِ الاَْعْمارِ، وَ صِحَّةِ الاَْبْدانِ، وَ سَعَةِ الاَْرْزاقِ.
- خداوند کلیدهای خزائن خود را در اختیار تو گذاشته به دلیل آنکه به تو اجازه درخواست از خودش را داده، ثُمَّ جَعَلَ فى یَدَیْکَ مَفاتیحَ خَزائِنِهِ بِما اَذِنَ لَکَ فیهِ مِنْ مَسْاَلَتِهِ،
- پس هرگاه بخواهی می توانی درهای نعمتش را با دعا باز کنی، و باران رحمتش را بخواهی. فَمَتى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعاءِ اَبْوابَ نِعْمَتِهِ، واسْتَمْطَرْتَ شَـآبیبَ رَحْمَتِهِ،
- پس تأخیر در اجابت دعا ناامیدت نکند، فَلایُقْنِطَنَّکَ اِبْطاءُ اِجابَتِهِ،
- زیرا عطا و بخشش به اندازه نیّت است، فَاِنَّ الْعَطِیَّةَ عَلى قَدْرِ النِّیَّةِ،
- چه بسا که اجابت دعایت به تأخیر افتد تا پاداش دعاکننده بیشتر، و عطای امیدوار فراوان تر گردد. وَ رُبَّما اُخِّرَتْ عَنْکَ الاِْجابَةُ لِیَکُونَ ذلِکَ اَعْظَمَ لاَِجْر السَّائِلِ، وَ اَجْزَلَ لِعَطاءِ الاْمِلِ.
- و چه بسا چیزی را بخواهی و به تو داده نشود وَ رُبَّما سَاَلْتَ الشَّىْءَ فَلاتُؤْتاهُ
- ولی بهتر از آن در دنیا یا آخرت به تو عنایت گردد، یا به خاطر برنامه نیکوتری این دعایت مستجاب نشود. وَ اُوتیتَ خَیْراً مِنْهُ عاجِلاً اَوْ آجِلاً، اَوْ صُرِفَ عَنْکَ لِما هُوَ خَیْرٌ لَکَ.
- و چه بسا چیزی را می خواهی که اگر اجابت گردد دینت را تباه کند. فَلَرُبَّ اَمْر قَدْ طَلَبْتَهُ فیه هَلاکُ دینِکَ لَوْ اُوتیتَهُ.
- روی این حساب باید چیزی را بطلبی که زیباییش برای تو برقرار، و وبالش از تو برکنار باشد، فَلْتَکُنْ مَسْاَلَتُکَ فیما یَبْقى لَکَ جَمالُهُ، و یُنْفى عَنْکَ وَبالُهُ،
- که ثروت برای تو باقی نیست و تو هم برای آن باقی نخواهی بود. فَالْمالُ لایَبْقى لَکَ وَ لا تَـبْقـى لَــهُ.
- 9- پسرم! یا بُنَىَّ،
امام علی (ع) در نهمین خطاب پسرم چنین بیان نموده اند :
- معلومت باد برای آخرت آفریده شده ای نه برای دنیا، وَاعْلَمْ اَنَّکَ اِنَّما خُلِقْتَ لِلاْخِرَةِ لا لِلدُّنْیا،
- و برای فنا نه برای بقا، وَ لِلْفَناءِ لا لِلْبَقاءِ،
- و برای مرگ نه برای حیات، وَ لِلْمَوْتِ لا لِلْحَیاةِ،
- در منزلی هستی که باید از آن کوچ کنی، وَ اَنَّکَ فى مَنْزِلِ قُلْعَة،
- و جایی که از آن به جای دیگر برسی، وَ دارِ بُلْغَة، وَ طَریق اِلَى الاْخِرَةِ،
- و خلاصه در راه آخرتی، وَ اَنَّکَ طَریدُ الْمَوْتِ
- و صید مرگی که گریزنده از آن را نجات نیست، الَّذى لایَنْجُو مِنْهُ هارِبُهُ،
- و از دستِ خواهنده اش بیرون نرود، وَ لایَفُوتُهُ طالِبُهُ،
- و ناگزیر او را بیابد. و لابُدَّ اَنَّهُ مُدْرِکُهُ،
- از اینکه مرگ تو را به هنگام گناه دریابد ـ گناهی که با خود می گفتی از آن توبه می کنم ـ برحذر باش، فَکُنْ مِنْهُ عَلى حَذَر اَنْ یُدْرِکَکَ وَ اَنْتَ عَلى حال سَیِّئَة قَدْ کُنْتَ تُحَدِّثُ نَفْسَکَ مِنْها بِالتَّوْبَةِ،
- مرگی که بین تو و توبه ات مانع گردد، فَیَحُولَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ ذلِکَ
- و بدین صورت خود را به هلاکت انداخته باشی. ، فَاِذا اَنْتَ قَدْ اَهْلَکْتَ نَفْسَکَ.
- 10- پسرم! یا بُنَىَّ،
امام علی (ع) در دهمین خطاب پسرم چنین بیان نموده اند :
- یـاد مـرگ اَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ،
- مرگ را و موقعیتی که ناگهان در آن می افتی، وَ ذِکْرِ ما تَهْجُمُ عَلَیْهِ،
- و بعد از مرگ به آن می رسی زیاد به یاد آر، وَ تُفْضى بَعْدَ الْمَوْتِ اِلَیْهِ،
- تا وقتی مرگت برسد خود را مهیّا، و دامن همت به کمر زده باشی، حَتّى یَأْتِیَکَ وَ قَدْ اَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَکَ ،
- مباد که مرگ از راه برسد و تو را مغلوب نماید. وَ شَدَدْتَ لَهُ اَزْرَکَ، وَ لا یَأْتِیَکَ بَغْتَةً فَیَبْهَرَکَ.
- از اینکه رغبت دنیاپرستان به دنیا، وَ اِیّاکَ اَنْ تَغْتَرَّ بِما تَرى مِنْ اِخْلادِ اَهْلِ الدُّنْیا اِلَیْها،
- و حرصشان بر متاع اندک آن تو را فریفته کند برحذر باش، وَ تَکالُبِهِمْ عَلَیْها،
- که خداوندت از اوضاع دنیا خبر داده، فَقَدْ نَبَّاَکَ اللّهُ عَنْها،
- و دنیا هم با احوالاتش تو را از زوال خود آگاه نموده، و زشتیهایش را به تو نشان داده، وَ نَعَتْ هِىَ لَکَ نَفْسَها، وَ تَکَشَّفَتْ لَکَ عَنْ مَساویها،
- زیرا دنیاپرستان سگانی فریادزننده، و درندگانی شکارکننده هستند، یکدیگر را می گزند، فَاِنَّما اَهْلُها کِلابٌ عاوِیَةٌ، وَ سِباغٌ ضارِیَةٌ، یَهِرُّ بَعْضُها بَعْضاً،
- زورمندش ضعیفش را می خورد، وَ یَأْکُلُ عَزیزُها ذَلیلَها،
- و بزرگش به کوچکش به قهر و غلبه حمله می کند. وَ یَقْهَرُ کَبیرُها صَغیرَها.
- گروهی از دنیاداران چهارپایانی مهار شده، نَعَمٌ مُعَقَّلَةٌ،
- و دسته ای حیوان رها شده اند، عقول خود را از دست داده، و به راه نامعلوم قدم نهاده اند، وَ اُخْرى مُهْمَلَةٌ، قَدْ اَضَلَّتْ عُقُولَها، وَ رَکِبَتْ مَجْهُولَها،
- حیوانی چند که در چراگاه آفت که قدم درآنجا قراری ندارد سُر داده شده اند، نه چوپانی که از آنان نگهداری نماید، سُرُوحُ عاهَة بِواد وَعْث، لَیْسَ لَها راع یُقیمُها،
- وَ لا مُسیمٌ یُسیمُها، سَلَکَتْ بِهِمُ الدُّنْیا طَریقَ الْعَمى،
- و نه چراننده ای که آنها را بچراند، دنیا آنان را به راه کوری و ضلالت برده،
- و دیدگانشان را از دیدن علائم هدایت فرو بسته، وَ اَخَذَتْ بِاَبْصارِهِمْ عَنْ مَنارِ الْهُدى،
- در وادی حیرت دنیا سرگردان، فَتاهُوا فى حَیْرَتِها،
- و در نعمتهایش غرق، وَ غَرِقُوا فى نِعْمَتِها،
- و آن را به عنوان ربّ انتخاب کرده اند، وَ اتَّخَذُوها رَبّاً،
- از این رو دنیا با آنان و آنان با دنیا به بازی پرداخته اند، فَلَعِبَتْ بِهِمْ وَ لَعِبُوا بِها،
- و آنچه را به دنبال آن است فراموش کرده اند. وَ نَسُــوا مـا وَراءَهــا .
- انـدازه در طلـب مهلت ده، تاریکی برطرف می شود، گویی کاروان به منزل رسیده، امید است آن که بشتابد به کاروان برسد. رُوَیْداً یُسْفِرُ الظَّلامُ، کَاَنْ قَدْ وَرَدَتِ الاَْظْعانُ، یُوشِکُ مَنْ اَسْرَعَ اَنْ یَلْحَقَ.
- 11- پسرم! یا بُنَىَّ
امام علی (ع) در یازدهمین خطاب پسرم چنین بیان نموده اند :
- آگاه باش کسی که مرکبش شب و روز است او را با مرکب می برند گرچه ایستاده به نظر آید، و طی مسافت می کند هرچند مقیم و آسوده دیده شود. وَاعْلَمْ ، اَنَّ مَنْ کانَتْ مَطِیَّتُهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ فَاِنَّهُ یُسارُ بِهِ وَ اِنْ کانَ واقِفاً، وَ یَقْطَعُ الْمَسافَةَ وَ اِنْ کانَ مُقیماً وادِعاً.
- به یقین آگاه باش که هرگز به آرزویت نرسی، وَاعْلَمْ یَقیناً اَنَّکَ لَنْ تَبْلُغَ اَمَلَکَ
- و از اجل معیّن شده نگذری، وَ لَنْ تَعْدُوَ اَجَلَکَ،
- و در راه کسی هستی که پیش از تو بوده. وَ اَنَّکَ فى سَبیلِ مَنْ کانَ قَبْلَکَ.
- پس در طریق به دست آوردن مال آرام باش، فَخَفِّصْ فِى الطَّلَبِ،
- و در برنامه کسب و کار مدارا کن، وَ اَجْمِلْ فِى الْمُکْتَسَبِ،
- چه بسا تلاشی که موجب تلف شدن ثروت شود. فَاِنَّهُ رُبَّ طَلَب قَدْ جَرَّ اِلى حَرَب.
- معلومت باد که هر کوشنده ای یابنده، فَلَیْسَ کُلُّ طالِب بِمَرْزُوق،
- و هر مداراکننده ای محروم نیست. وَ لاکُلُّ مُجْمِل بِمَحْرُوم.
- نفس خود را از هر پستی به گرامی داشتنش حفظ کن هرچند تو را به نعمت های فراوان رساند، وَ اَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّة وَ اِنْ ساقَتْکَ اِلَى الرَّغائِبِ،
- زیرا در برابر مقداری که از کرامت نفس به خرج می گذاری عوضی به دست نیاوری. فَاِنَّکَ لَنْ تَعْتاضَ بِما تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضاً.
- بنده دیگری مباش که خداوند آزادت قرار داده. وَ لاتَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللّهُ حُرّاً.
- چه خیری است در خیری که جز با شرّ به دست نیاید، وَ ما خَیْرُ خَیْر لایُنالُ اِلاّ بِشَرٍّ،
- و در آسایشی که جز با سختی حاصل نگردد؟! وَ یُسْر لا یُنالُ اِلاّ بِعُسْر؟!
- از اینکه مرکبهای طمع تو را برانند و به آبشخورهای مهلکه وارد سازند برحذر باش، وَ اِیّاکَ اَنْ تُوجِفَ بِکَ مَطایا الطَّمَعِ فَتُورِدَکَ مَناهِلَ الْهَلَکَةِ.
- اگر بتوانی بین تو و خداوند صاحب نعمتی نباشد چنان کن، وَ اِنِ اسْتَطَعْتَ اَنْ لایَکُونَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللّهِ ذُو نِعْمَة فَافْعَلْ،
- زیرا بالاخره نصیبت را بیابی، و سهم خود را دریابی. فَاِنَّکَ مُدْرِکٌ قِسْمَکَ، وَ آخِذٌ سَهْمَکَ.
- نعمت اندک از جانب خدای پاک بزرگتر و با ارزش تر از نعمت فراوانی است که از غیر خدا برسد اگرچه همه از اوست. وَ اِنَّ الْیَسیرَ مِنَ اللّهِ سُبْحانَهُ اَعْظَمُ وَ اَکْرَمُ مِنَ الْکَثیرِ مِنْ خَلْقِهِ وَ اِنْ کانَ کُـلٌّ مِنْهُ .
- ادامه در بخش دوم به نشانی :
- http://javadfesharaki.blog.ir/1400/06/02/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-31-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AF%D9%88%D9%85
منبع ترجمه زیارت عاشورا : پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان به نشانی زیر می باشد:
نشانی مبیع انتشار متن یادداشت :
http://www.isarpress.ir/?p=6475
http://www.isarpress.ir/1400/06/02/%d8%af%d8%b1%db%8c%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%b9%d8%a7%d8%b1%d9%81-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-31-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%b9/