درخشش خاندان طباطبائی فشارک در آسمان علم و اجتهاد
اقای سید محمد علی هاشمی فشارکی
درخشش خاندان طباطبائی فشارک در آسمان علم و اجتهاد
سپاس و ستایش مر خدایی را سزاست که به سر پنجهی تقدیرگِل وجود خاندان طباطبائی را به گُل آل محمد (ص) بیاراست.
خاندان معظم طباطبائی ایران و سراسر جهان از نسل ابراهیم طباطبا هستند و طباطبا در لغت عبری به معنای سید السادات است.
امیر مشرف الدین طباطبایی فشارکی متوفی به سال 1121 ه ق و برادرانش امیر اشرف،امیرمحمدشریف وامیر شهاب الدین علی طباطبایی فسارکی معروف به شاه باغ اولین گروه از این خاندان بزرگ هستند که پای به سرزمین پاک فشارک نهاده اند و در آن سرزمین سرسبز رحل اقامت افکنده اند. اگرچه بنظر می رسد تعدادی از سادات طباطبایی فشارک پس از مدتی به شهرهای دیگر مهاجرت کرده اند.
امیرمشرف و برادرانش از سادات اصیل، ریشه دار و مشهور به علم و تقوا و کرامات عالیه بوده اند، و همواره در طول تاریخ ابناء بشر،از فضل و دانش آنها بهره مند گردیده اند و قطعاً آنها سهم مهمی در شکل گیری فرهنگ اسلامی در فشارک و دیگر بلاد اسلامی داشته اند .
مردان و زنان این خاندان شخصیت های برجسته، عالم و تأثیرگذار در جامعه بوده اند و به برکت وجود آنها و دیگرعلماء، فشارک به دارالعلم، با فرهنگی مترقی مبدل می شود.
روزگاری توسط آیت الله حاج میرعابد طباطبایی فشارکی نوه امیرمشرف الدین جلسات تدریس فقه و اصول در مسجد جامع فشارک برگزار می گردیده است و ایشان در شب های سرد زمستانی فشارک زیر سوسوی نور چراغ پی سوز برای فقیه زمان خویش صاحب جواهر اشکالات فقهی می نوشته است همچنین روزگاری حوزه علمیه نجف اشرف، سامرا و کربلا جولانگاه مباحث علمی این خاندان بوده است. حتی در آن روزگار در یک حوزه دو عالم فشارکی با یک نام وجود داشته است که برای جلوگیری از اشتباه طلاب در معرفی، یکی را لقب صغیر و دیگری را کبیر داده اند.
(آیت الله حاج سیدابراهیم فشارکی فرزند حاج میرقاسم معروف به کبیر و آیت الله حاج سید ابراهیم فشارکی فرزند سیدرضا معروف به صغیر) یکی از فرزندان آیت سید ابراهیم فشارکی فرزند سیدرضا میرسید علیخان حائری شاه باغ فشارکی است وی در سن 28 سالگی به درجه اجتهاد نایل می گردد و مهترین کتاب شرح قانون مدنی که تماماً مبتنی بر آیات قرآن و روایات می باشد و هنوز در دانشگاهها تدریس می شود را تدوین می کند. امیرسیدعلیخان در زمان قاجار به وطن باز می گردد و با تاسیس وزرات عدلیه در ایران در آن وزارت خانه مشغول بکار می شود و چندی بعد بنا به پیشنهاد آیت الله العظمی بروجردی دادستان کل کشور میشود. یکی از مفاخر سادات طباطبای فشارک آیت الله العظمی سیدمحمد فشارکی و فرزندان برزگوارشان آیت الله سید علی اکبر فشارکی( داماد آیت الله حاج شیخ مرتضی آشتیانی) و آیت الله حاج سیدعباس فشارکی( داماد آیت الله میرزا احمد آشتیانی )و آیت الله سیدمحمدباقر فشارکی متوفی به سال 1338 ه ق است ایشان از اکابر علماءجهان
تشیع می باشد و اکثر علماء بزرگ مانند حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان وی محسوب می شوند.
درکتب رجال از این خاندان جلیل به نام برزگانی چون مدرس بزرگ آیت الله حاج حسین فشارکی معروف به کرمانشاهی، آیت الله سید صدرالدین و آیت الله جلال الدین علامه حائری برخورد می کنیم که هر کدام افتخاری برای جهان اسلام و مردم فشارک بشمار می آیند.
همچنین ازاین خاندان بزرگانی را می شناسیم مانند آیت الله حاج سیدعلی فشارکی، آیت الله حاج سیداحمد فشارکی، آیت الله حاج سید باقر فشارکی و عالم جلیل القدر حاج آقا سیدعلی اکبر فشارکی که عمر شریف خویش را به تحقیق و تدریس و پاسداری از مکتب اسلام گذرانده اند.
در پایان این مقال،جا دارد از عالم فرزانه میرزا محمدسلیم طباطبایی فشارکی متوفی به سال 1192 ه ق نامی به میان آوریم ایشان وزیر سلطان کریم خان زند و صاحب کتاب نهج البراعه می باشد.
والسلام سیدمحمدعلی هاشمی طباطبائی فشارکی ابنحجه السلام حاج سیدحسن
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم آبان ۱۳۸۸ ساعت 23:35 توسط حسن و پدرام | 3 نظر
شایعه در بین فشارکی ها
ایا این حقیقت دارد که میر حسین موسوی از جانب مادری فشارکی است؟
طبق اخرین اطلاعات بدست امده ایشان از طرف مادری با سادات فشارک فامیل هستند همان طور که همه مطلع هستید بعد از ماجرا حمله هلاکو خان به زواره و پراکندگی سادات تعدادی از انان به مناطق شمال غرب کشور پناه بردند که اقوام دیباج و شاه باغ را تشکیل می دادن البته فرح همسر شاه نیز از همان خواندان دیباج هست و در اصل از سادات زواره هست که فامیل به حساب می اید مادر موسوی هم به همین شکل
بطور کلی اسماعیل دیباج دو پسر بنام های" حسن تج" و" ابراهیم طبا طبا" داشت که هر دو در واقعه قیام " فخ " شرکت کردند و در پی آن حسن تج به زندان افتاد و به مدت 20 سال در زندان عباسیان بود و دیگر از او اطلاعاتی در دست نیست .
ابراهیم طبا طبا از واقعه فخ به زیرکی جان سالم بدر برد ،و پس از ماجرای فخ در قرن دوم هجری از حجاز به سوی ایران هجرت کرده و از آن پس به ایران پای نهاد و سکنی گزید .
نجمالدین محمد عمری، نسبنگار شهیر قرن پنجم هجری پیرامون شخصیت گرانمایه جد سادات طباطبایی( ابراهیم طباطبا) مینویسد:« ابراهیم طباطبا مردی بزرگ بود و در میان قوم خود بر دیگران تقدم داشت، شخصیت خود را آشکار ساخت و مردم را دعوت به حکومت مورد رضای آل محمد(ص) میکرد.»
شیخ طوسی در کتاب رجال خود ابراهیم طباطبا را از اصحاب و راویان امام جعفر صادق(ع) شمرده است.
به هر حال، آن دسته از فرزندان پیامبر(ص) که از لحاظ پدری به ابراهیم طباطبا فرزند اسماعیل دیباج نسب میرسانند، سادات طباطبا مینامند. اینان از جانب پدر به امام حسن(ع) و جانب مادر به امام حسین(ع) منتهی میشوند، از اینرو به آنان سادات حسنی و حسینی نیز گفته میشود.
آل طباطبا به خاطر داشتن شخصیتهای سیاسی دولتهایی را در پارهای از مناطق اسلامی تأسیس کردند که از آن جمله است: دولت بنی طباطبا در کوفه که حدود دو سال ادامه یافت و دولت بنی طباطبا رسّی در یمن که روزگار درازی ادامه یافت. به گفته سید حسن امین از آغاز تا دگرگونی جدید در اوضاع سیاسی و اجتماعی یمن 66 تن از این دودمان فرمانروایی کردند.
هم اکنون سادات طباطبایی، در بیشتر کشورهای اسلامی سکنی دارند و از این دومان افزون بر فامیل طباطبایی، خاندانها و دانایان بزرگی پا به عرصه وجود نهادهاند که خاندان حکیم، بروجردی، بحرالعلوم و مدرسی از آن جمله میباشند.
و اما ...
در اینکه مادرمیرحسین از نسل ابراهیم طباطبا است و با اختلاف چند نسل با سادات فشارکی فامیل , شکی نیست ولی اینکه مادر میر حسین از فشارک است هنوز در حاله ای از ابهام است ! تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد .
حقایق بالا از قول آقا پویا و آقا مصطفی ۲ تن از محققان سادات میباشد اگر مطالب جدیدی دارید ما را در جریان قرار دهید.
زوایایی تازه از زندگی پدر و مادر میرحسین :
پدر میرحسین متولد خامنه است ، تا اوان جوابی همراه پدر به دامداری و کشاورزی اشتغال داشته بعد از مدتی به سفارش عموی بزرگش جعفر که بازرگان بوده و به طور مرتب به شهر های مختلفی از ایران برای تجارت سفر میکرده با او همراه می شود . در یکی از سفرها به اصفهان آنها در منزل محمد ابن مطیار قریشی از تجار و کسبه سر شناس اصفهان اقامت داشته اند . محمد ابن مطیارکه صاحب 4 دختر بوده ، در مدت اقامت پدر میرحسین در منزلش از منش و تعبد و حسن مسئولیت او خرسند شده و تصمیم می گیرد یکی از دخترانش را به عقد پدر میرحسین در آورد ، پدر میرحسین یکسال در اصفهان اقامت داشت و بعد همراه همسرش دوباره به خامنه رفت .
پی نوشت : محمد ابن مطیار قریشی از سادات طباطبایی ساکن اصفهان بوده
این عکس رو خودم از آقای میر حسین در فشارک گرفتم
+ نوشته شده در چهارشنبه ششم خرداد ۱۳۸۸ ساعت 12:34 توسط حسن و پدرام | 4 نظر
زندگی نامه پروفسور سید رضا هاشمی طباطبایی فشارکی
خلاصه : دکتر رضا هاشمی فشارکی از خاندان فشارکیهای اصفهان هستند و در شهر مشهد در سال 1315 چشم به جهان گشودند. با توجه به اینکه ابوی ایشان قاضی دادگستری بود بهمین خاطر خدمت ایشان در شهرهای مختلف ایران بود. دکتر فشارکی دوره ابتدائی و سالهای اول تا ششم دبیرستان را در شهرستانهای گرگان، گنبد کاووس، طبس و سیرجان گذراند و در دوره دبیرستان جزء بهترین شاگردان دبیرستان بود .معلومات ایشان در حدی بود که مسئولین دبیرستان در شهرستان سیرجان از ایشان درخواست می کردند که در سالهای اول و دوم دبیرستان درس ریاضی را تدریس نماید. سال آخر دبیرستان را در تهران در کالج البزر یکی از معروفترین دبیرستانهای آن زمان بود گذراند و پس از گرفتن دیپلم علوم تجربی در دانشکده دامپزشکی تهران مشغول به تحصیل شدند. پایان نامه دکترای ایشان نگهداری فرآورده های پروتئینی حیوانی در سرما بود که با راهنمائی زنده یاد مرحوم دکتر حسنعلی نشاط استاد و رئیس بخش مواد غذائی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران تنظیم و تدوین نمودند .ایشان برگزیده دورازدهمین جشنواره بین المللی خوارزمی در سال 1377 می باشند.
گروه : علوم پزشکی
رشته : انگل شناسی
گرایش : تک یاخته شناسی و بیماریهای تک یاخته ای
والدین و انساب : پدر رضا هاشمی فشارکی، مرحوم سید باقر هاشمی فشارکی از قضات وزارت دادگستری و مادرشان مرحوم زهرا ضیائی غیور خانه دار بود که هر دوی آنها به رحمت ایزدی رفته اند.ایشان از طایفه فشارکیهای اصفهان می باشد.
خاطرات کودکی : با توجه به اینکه پدرایشان قاضی دادگستری بودند و خدمت ایشان در شهرهای مختلف ایران بود. سید رضا هاشمی فشارکی دوره ابتدائی و سالهای اول تا ششم دبیرستان را در شهرستانهای گرگان، گنبد کاووس، طبس و سیرجان گذراندند.یکی از خاطرات ایشان در زلزله گرگان بود که بعلت ترس از زلزله به مدت دو هفته زیر چادر زندگی کردند و همچنین در زمان اقامت در شهرستان گنبد کاوس و طبس از ترکمن های ساکن گنبد کاوس اسب سواری را آموختند.
اوضاع اجتماعی و شرایط زندگی : سید رضا هاشمی فشارکی در خانواده ای فرهنگی و از نظر اقتصادی متوسط بدنیا آمد . پدر ایشان علاقه زیادی به ادامه تحصیل وی داشت.
تحصیلات رسمی و حرفه ای : سید رضا هاشمی فشارکی دوره ابتدائی و سالهای اول تا ششم دبیرستان را در شهرستانهای گرگان، گنبد کاووس، طبس و سیرجان گذراند.سال آخر دبیرستان را در تهران در کالج البزر یکی از معروفترین دبیرستانهای آن زمان بود گذراند و پس از گرفتن دیپلم علوم تجربی در دانشکده دامپزشکی تهران مشغول به تحصیل شدند. تحصیلات دانشگاهی و دیگر دوره های آموزشی ایشان به قرار زیر است: - دکتری دامپزشکی از دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران-1340 - دوره نه ماهه آموزشی - تحقیقاتی در انگل شناسی پیشرفته بخصوص یاخته شناسی در دانشکده دامپزشکی آلفر فرانسه،انستیتو بیماریهای گرمسیری ،انستیتوی تحقیقات بیماریهای دامی و انستیتوی پاستور فرانسه در سال 1346 - دوره آموزشی- تحقیقاتی چهار ماهه در مرکز تحقیقات بیماریهای گرمسیری و دانشکده دامپزشکی دانشگاه ادنبرگ اسکاتلند در رشته تک یاخته شناسی پیشرفته بخصوص تک یاخته های خونیو خونی سنجی دام در سال 1356 - دوره آموزشی و روشهای نوین شناسایی تک یاخته های خونی و خونی سنجی انسان بمدت یکماه در سال 1366 و بمدت 15 روز در سال 1374 در دانشکده بهداشت دانشگاه لندن - دوره آموزشی تحقیقاتی GMP در مرکز تحقیقات GMP هنگ کنگ وابسته به NIH آمریکا بمدت 15 روز در سال 1381
خاطرات و وقایع تحصیل : سید رضا هاشمی فشارکی در دوره دبیرستان جزء بهترین شاگردان دبیرستان بودند و معلومات ایشان در حدی بود که مسئولین دبیرستان در شهرستان سیرجان از ایشان درخواست می کردند که در سالهای اول و دوم دبیرستان درس ریاضی را تدریس نمایند. ایشان پس از اتمام دوره دانشکده از طرف دانشگاه تهران باتفاق سایر دانشجویان فارغ التحصیل دانشکده و همچنین به همراه یکی از اساتید بعنوان سرپرست بمدت سه ماه از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کردند و از مراکز دانشگاهی ،مراکز تحقیقاتی و مراکز توریستی کشورهای مزبور بازدید کردند دکتر هاشمی فشارکی از آن دوران خاطرات شیرینی به یاد دارد.
فعالیتهای ضمن تحصیل : سید رضا هاشمی فشارکی در دوره دبیرستان در گروههای ورزشی و تئاتر بصورت فعال شرکت داشتند و عضو تیم والیبال بودند که در مسابقات ورزشی والیبال مقام اول را کسب کرد و مدال ورزشی را به همره دیگر اعضاء دریافت کرد.
استادان و مربیان : دبیران دبیرستان کالج البرز در سال 1335 ،اساتید و مربیان دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در سالهای 1340-1336 از اساتید و مربیان سید رضا هاشمی فاشرکی بودند. دیگر اساتید وی در خارج از کشور به شرح زیر است: پروفسور گی یون(دانشکده آلفر فرانسه)،پروفسور مورل (از مراکز بیماریهای گرمسیری پاریس)،دکتر لامی و دکتر کاپونی و پروفسور ؤیرود (از انستیو پاستور فرانسه)،پروفسور پی تر و پروفسور مایل (از دانشکده بهداشت دانشگاه لندن)، پروفسور وایلد (از مرکز بیماریهای گرمسیری و دانشکده دامپزشکی دانشگاه ادنبرگ اسکاتلند انگلستان)
هم دوره ای ها و همکاران : دکتر حسن تاجبخش ،دکتر جعفر مسعود ،دکتر عبدالله عبادی ،دکتر محمد حسامی ،دکتر توسلی و دکتر احمد مرتضوی از همدوره ای ها و همکاران سید رضا هاشمی فشارکی هستند.
همسر و فرزندان : سید رضا هاشمی فشارکی متاهل و دارای همسر بنام سرکار خانم زهرا پور شهباز باز نشسته وزارت آموزش و پروش است. ایشان دارای یک فرزند پسر بنام مازیار هاشمی فشارکی دارای مدرک دیپلم و شغل آزاد و یک فرزند دختر بنام دکتر مهفر هاشمی فشارکی متخصص بیماریهای داخلی از دانشگاه تهران می باشد.
وقایع میانسالی : سید رضا هاشمی فشارکی در شهریور ماه سال 1342 پس از پایان خدمت سربازی در امتحان ورودی موسسه رازی شرکت نموده و قبول شدند ولی مسئولین وقت موسسه رازی اطلاع دادند بعلت عدم تامین اعتبار برای استخدام ، در فروردین ماه سال 1343 به موسسه رازی مراجعه نمایند و در این فاصله زمانی (حدود شش ماه) بنا به پیشنهاد زنده یاد دکتر حسنعلی نشاط به شهرستان ارومیه رفته و مسئولیت علمی و فنی کشتارگاه و بازرسی مواد غذائی شهر ارومیه را بعهده گرفتند .سپس در فروردین ماه سال 1343 در موسسه رازی بخش انگل شناسی شروع بکار نمودند و از سال 1345 الی 1381 دوره های تکمیلی و پیشرفته بیماریهای دامی ، بیماریهای انگلی دام و تک یاخته شناسی پیشرفته را در مراکز تحقیقاتی و آموزشی فرانسه ،دانشگاه پاریس، دانشکده دامپزشکی آلفُر، انستیتو بیماریهای گرمسیری، انستیتو تحقیقات بیماریهای دامی، انستیتو پاستور پاریس بخشهای تک یاخته شناسی و توکسوپلاسمور، مراکز تحقیقاتی و آموزشی انگلستان، مرکز تشخیص و تحقیق بیماریهای دامی وی بریج مرکز تحقیقات بیماریهای گرمسیری اسکاتلند، ادینبورگ، دانشکده دامپزشکی ادینبورگ ، دانشکده های دامپزشکی و بهداشت دانشگاه لندن و همچنین دوره های پیشرفته GMP در مرکز تحقیقاتی GMP هنگ کنگ وابسته به NIH آمریکا گذرانید.
مشاغل و سمتهای مورد تصدی : - مسئولیت علمی و فنی و اداری کشتارگاه و امور بازرسی مواد غذایی شهرستان ارومیه بمدت هفت ماه در سال 1342 - دستیار درجه دو ،دستیار درجه یک ،معاون آزمایشگاه و رئیس آزمایشگاه تک یاخته شناسی موسسه رازی از سال 1343-1356 - استاد پژوهش طبق رای هیئت ممتحنه و ممیزه وزارت کشاورزی در سال1356 - رئیس بخش تک یاخته شناسی و حشره شناسی موسسه رازی در سال 1359 - معاونت تحقیقات دامپزشکی و تشخیص بیماریهای دام و طیور موسسه رازی (1361-1367) با حفظ سرپرستی بخش تک یاخته شناسی - انتصاب مجدد به سمت بخش تک یاخته شناسی و تشخیص و تحقیق بیماریهای تک یاخته ای و تولید واکسن تک یاخته ای از سال 1367 لغایت 1384 - بازنشسته موسسه تحقیقات واکسن سرم سازی رازی در پایان سال 1384 و در شرایط فعلی در رابطه با فعالت های تحقیقاتی و تولیدی تک یاخته های خونی -خونی سنجی بیماریزا با موسسه رازی می باشد.
فعالیتهای آموزشی : - تدریس تک یاخته شناسی و بیماریهای تک یاخته ای در دوره های دکترای دامپزشکی و دوره های تخصصی (Ph.D)انگل شناسی و میکروب شناسی در دانشگاه های تهران، شیراز ،شهید چمران اهواز و دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج. - شرکت در کمیته های علمی ملی و بین المللی بعنوان صاحب نظر در رابطه با تک یاخته شناسی و تکیاختههای بیماریزا، در دام و مشترک بین انسان و دام ،کمیته های علمی سازمان جهانی بهداشت بعنوان مشاور موقت سازمان جهانی خواربار و کشاورزیFAO ،بعنوان متخصص بیماریهای تک یاخته ای منتقله بوسیله کنه و ارائه پیشنهادات موثر و ارائه طریق در رابطه با بیماریهای تک یاخته ای خونی- نسجی دام و مشترک بین انسان و دام. - برقراری کارگاه آموزشی (تئوری- عملی) از طرف سازمان جهانی بهداشت بعنوان مشاور موقت WHO در ازبکستان: به مرکز تحقیقات بیماریهای انگلی سمرقند بمنظور کشت لیشمایناماژور در محیطهای کشت نسج و تولید واکسن کشته نسجی لیشمانیاماژور. - برقراری کارگاه های آموزشی تئوری و عملی تک یاخته شناسی و بیماریهای تک یاخته ای خونی نسجی دام جهت دامپزشکان سازمان دامپزشکی کشور در استانهای سمنان و خراسان
مراکزی که فرد از بانیان آن به شمار می آید : - تلاش و همکاری جهت ساخت مجتمع آموزشی کوی نصر با همکاری سایر اعضاء انجمن مربیان و بودجه وزارت آموزش و پرورش - تلاش در جهت ساخت ساختمان جدید بخش تک یاخته شناسی و تولید واکسن های تک یاخته ای خونی -سنجی در موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی حصارک کرج
سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : سایر فعالیتهای قابل توجه رضا هاشمی فشارکی عبارتنداز: - استخدام پرسنل تحصیل کرده با تحصیلات آکادمیک Ph.D و اعزام هیئت علمی موسسه رازی به مراکز تحقیقاتی و آموزشی پیشرفته بینالمللی بمنظور بالا بردن سطح علمی موسسه رازی. - مجهز نمودن کتابخانه موسسه رازی به کتب و مجلات روز و خرید سالانه بهترین مجلات معتبر علمی در رابطه با بیماریهای دام و مشترک انسان و دام و علوم وابسته . - بعنوان مشاور موقت سازمان جهانی بهداشت مرکز مطالعات بیماریهای گرمسیری TDR - بعنوان عضو فعال و صاحب نظر در جلسات تصمیم گیری و برنامه ریزی مربوط به بیماریهای ؟ در کمیته تخصصی FAO
جوائز و نشانها : - دریافت لوح تقدیر به دفعات متعدد بعنوان استاد نمونه ، محقق نمونه( در سالهای 1374 و 1382)، دامپزشک نمونه از طرف سازمان جهانی بهداشت، سازمان دامپزشکی، سازمان نظام دامپزشکی و وزارت جهاد سازندگی. - رتبه دوم تحقیقات کاربردی در دوازدهمین جشنواره خوارزمی در سال 1377 و دریافت لوح تقدیر از ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، برای طرح تحقیقاتی تولید واکسن کشته سالک. - کاندیدای دریافت جایزه علمی از بنیاد علمی پرنس ماهیدال – دانشگاه ماهیدال در سالایار-تایلند سال 1999. - کاندیدای دریافت مدال طلا از OIE در سال 1990 - دریافت نشان درجه دوم پژوهش از ریاست محترم محترم جمهوری اسلامی ایران در سال 1383. - دریافت لوح تقدیر از سازمان جهانی بهداشت TDR در سال 1371 - تقدیر نامه رئیس مرکز تحقیقات بیماریهای گرمسیری سازمان جهانی بهداشتWHO-TDR در سال 2002 - تقدیر نامه و اهداء جایزه از انستیو انگل شناسی پزشکی سمرقند ازبکستان در سال 1382 - دریافت لوح تقدیر بعنوان ارائه دهنده بهترین طرح تحقیقاتی از وزارت جهاد سازندگی در سال 1375
چگونگی عرضه آثار : مهمترین فعالیت های تحقیقاتی ،آموزشی و تولیدی رضا هاشمی فشارکی از سال 1343 لغایت 1385 عبارتنداز: 1- تولید واکسن تیلریوز گاوی به روش معلق در محیط کشت نسج در ایران برای اولین بار با همکاری ،کارکنان شاغل در بخش تک یاخته شناسی 2- تولید آزمایشی واکسن کشته سالک ناشی از Leishmania major به روش معلق در محیط کشت نسج برای اولین بار در سطح بین المللی با استفاده از دو یاور (ادجوان): BCG و هیدرواکسید آلومینیوم در انسان تحت نظارت سازمان جهانی بهداشت که بنابه نظر متخصصین سازمان جهانی بهداشت فعالیت تحقیقاتی _ تولیدی مزبور بعنوان یک تحقیق با ارزش و معتبر بین المللی در نظر گرفته شد که با پیگیری های جدی می تواند پایه گذار تولید یک واکسن مطمئن ،ارزان و بی ضرر جهت مبارزه و پیش گیری از گسترش لیشمانیوز جلدی و احشایی در سطح جهانی باشد . 3- کشف گونه جدید بابزیا بنام بابزیاکراسا (Babesia crassa)برای اولین بار در سطح بین المللی 4- کشف گونه جدید تیلریا اورینتانیس برای اولین بار در ایران 5- انتشار دو کتاب علمی بنامهای تیلریوز گاوی در ایران و شناسائی مصور کنه های خانواده ایکسودیده در ایران . 6- انتشار بیش از 77 مقاله علمی و تحقیقی در رابطه با تک یاخته های بیماریزای خونی – نسجی دام و مشترک بین انسان و دام که بیش از 50درصد آنها در مجلات معتبر بین المللی به چاپ رسیده و حتی توسط یکی از ناشرین معتبر مجله علمی انگل شناسی (Parasitology today) در رابطه با انتشار مقاله علمی مربوط به کنترل تیلریوز در ایران مورد تقدیر و تحسین قرار گرفتند. 7- اجرا 72 طرح تحقیقاتی ملی و 7 طرح تحقیقاتی بین المللی در ارتباط با بیماریهای تک یاخته ای دام و مشترک بین انسان و دام 8- انتشار ده مقاله علمی بزبان فارسی در مجلات علمی ملی
آثار :
1 تیلریوز گاوی در ایران
ویژگی اثر : انتشارات سازمان تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی و موسسه رازی - شناسایی و راههای تشخیص ،نشانیهای بیماری تیلر یوز گاوی و شناسائی گونه تیلریاآنولاتا
2 شناسائی مصور کنه های خانواده ایکسودیده در ایران
ویژگی اثر : انتشارات سازمان دامپزشکی کشور-ارئه شناسائی گونه های مختلف جنس های گوناگون کهنه های خانواده ایکسودیده در ایران که ناقل بیماریهای تک یاخته ای خونی و خونی سنجی در دام و ویروسهای بیماریزا در انسان و دام می باشد.
+ نوشته شده در جمعه پنجم مهر ۱۳۸۷ ساعت 15:56 توسط حسن و پدرام | 2 نظر
رویای صادقه
آیت الله «سید محمد حسن میرجهانی طباطبایی اصفهانی»، فرزند میر سید علی محمد آبادی جرقویه اصفهانی، در روز بیست و دوم ماه ذی القعده الحرام سال 1319 ه.ق در قریه محمد آباد جرقویه سفلی از توابع استان دیده به جهان گشود پس آموختن قران و احوالات ائمه علیه السلام برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه اصفهان شده ودر مدرسه صدر بازار ساکن شد. در اصفهان ازمحضر بزرگانی همچون شیخ محمد علی حبیب آبادی وشیخ علی یزدی بهره برده و به فراگیری فقه، اصول و منطق اهتمام ورزید.
سپس سطوح وسطی و عالیه را در خدمت شیخ محمد رضا رضوی خوانساری، میرزا احمد اصفهانی، آیت الله محمد علی فتحی دزفولی و آیت اله سیدابوالقاسم دهکردی به پایان رسانید و در درس خارج آیات عظام میرزا محمد رضا مسجد شاهی و آخوند ملا حسین فشارکی نیز حاضر می شد.
در سال 1364 ه.ق راهی نجف اشرف شده و در آن دیار عالم پرور از وجود اساتیدی چون آیت الله رجایی، شیخ عبدالله مامقانی ، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله ضیاءالدین عراقی بهره مند شد و با کوله باری از علم و فضیلت معنوی به اصفهان بازگشت
البته سکونت دوباره وی در اصفهان همزمان با اواخر عمر پدرش بود و مدتی پس از فوت پدر، میرجهانی راه مشهد را در پیش گرفت و حدود هفت سال همجواری با حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) را اختیار کرد.آیت الله میرجهانی در ادامه فعالیت های علمی خود در مشهد مقدس، به تصحیح نسخ خطی قدیمی موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی و تالیف و تصنیف و تدریس اشتغال داشت.
محل اصلی فعالیت وی در مشهد، دو حجره در صحن عتیق بود. گویا وضعیت آب و هوای مشهد با مزاج ایشان سازگاری نداشته و در نهایت پس از هفت سال به تهران نقل مکان می کنند.
وی در تهران نیز به انجام وظایف دینی بالا خص تبلیغ از طریق منبر و تالیف کتاب مشغول شد
عداوت و دشمنی حاکمان جور با خاندان مکرم رسول خدا (ص) در طول تاریخ اسلا م، موجب شده است در برهه هایی از زمان عده ای از سادات، به منظور حفظ جان و بقای نسل سادات، سیادت خویش را مخفی کنند. از جمله این موارد، خاندان میرجهانی است که حدود سیصد سال دوران اختفای سیادت ایشان و خاندانشان بوده است. این رویداد به همین صورت تا زمان آیت الله میرجهانی ادامه می یابد
آیت الله سید علی هاشمی طباطبایی فشارکی که خود از شاگردان آخوند ملاحسین فشارکی میباشند واز ایشان اجازه روایت دارد نقل می کنند جهت تبلیغ به همراه آقای میر جهانی که عمامه سفید بر سر داشتند به اردستان رفته بودیم شبی در خواب دیدم به همراه ایشان در بیابانی در حرکت هستیم وایشان عمامه سیاه بر سر دارند، صبح قضییه خواب را برای ایشان تعریف کردم وگفتم من در خواب دیدم شما عمامه سیاه بر سر دارید ، ایشان لبخندی زدند و فرمودند شما سید صحیح النسب هستید و داستان مخفی نگه داشتن سیادت خاندانش ازبیم ، جوروستم حکام افغان اززمان افغان ها را نقل کرده ومصمم به اثبات سیادت خویش شدند.
در این زمان وی به دلیل احتمالا تی که بر سید بودن خاندانش می داده، به دنبال کشف حقیقت رفته و بالا خره پس از تحقیق بسیار، سیادت خود را ثابت می کند و از آن پس اقوام، عموزاده ها و وابستگان به خانواده میرجهانی مسمی به سیادت می شوند. سیادت میرجهانی در زمان مرجعیت عامه مرحوم آیت الله بروجردی کشف شد و همچنین مورد تایید نسابه بزرگ قرن اخیر، مرحوم آیت الله مرعشی نجفی قرار گرفت و پس از آن که سال ها عمامه سفید بر سر داشت، به دست مرحوم آیت الله بروجردی عمامه سیاه سیادت بر سرش گذارده شد
سال های آخر عمر پربرکت وی بار دیگر در شهر اصفهان سپری شد، ولی حتی کهولت سن و پیری مانع از انجام فعالیت های علمی و مذهبی میرجهانی نشد و بیان شیرین و رسای خود را در راه ترویج و گسترش دین مبین اسلا م به کار بست و قلوب بسیاری از مردم را در جهت انس و آشنایی هر چه بیشتر با حق و حقیقت رهنمون شد. آیت الله میرجهانی به خاطر جامعیت در علوم و تبحر در ادبیات وداشتن ذوق لطیف و آشنایی با علوم غریبه (جفر، رمل، اسطرلا ب) دارای تالیفات موثر، متعدد و متنوعی در موضوعات: حدیث، شعر، علوم غریبه، نجوم، شیمی، طب قدیم، ریاضیات و... است .
سید منصور هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در یکشنبه سی و یکم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 12:24 توسط حسن و پدرام | 3 نظر
ایت الله حاج میرعابد طباطبایی فشارکی
حاج میر عابد ابن میر ابراهیم ابن میر مشرف الدین طباطبایی فشارکی در خانواده ای فاضل در فشارک دیده به جهان گشود . جد ایشان میر ابوطالب وزیر از بزرگان و نقباء سادات طباطبا می باشد ایشان دارای یک فرزند ذکور به نام میر محمد باقر بوده است که داماد حاجی میر قاسم بوده و از او یک فرزند به نام حجت السلام حاج سید ابراهیم که مقطوع النسل بوده است باقی می ماند حاجی میرعابد موسس چند مکتب خانه زنانه ومردانه در فشارک بوده . وی در مسجد جامع فشارک کرسی تدریس فقه واصول داشته است و مکاتبات فقهی بین ایشان و صاحب جواهر موجود می باشد که این مجموعه نفیس نزد اقای دکتر سید منصور هاشمی میباشد همچنین چند کتاب قدیمی از ایشنان نزد مرحوم سید احمد هاشمی بوده است
سید محمد علی هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 16:26 توسط حسن و پدرام | 2 نظر
ایت الله حاج سید حسین حائری فشارکی ابن ایت الله حاج سید ابراهیم طباطبایی برادر زاده حاج سید عبد الله هاشمی فشارکی معروف به اقا کرمانشاهی
ایت الله حاج سید حسین در کربلا دیده به جهان گشود به نقل از ایت الله حاج شیخ مرتضی حائری فرزند ایت الله حاج شیخ عبد الکریم حائری ایشان مردی صالح و فقیهی روشن ضمیر و سیدی با صفا و شیرین و دوست داشتنی بوده است و به امر ایت الله سید محمد فشارکی که عموی مادرشان بوده است مقداری از معالم را نزد ایت الله حاج شیخ عبد الکریم حائری فرا می گیرد وی پس از مهاجرت به ایران ساکن کرمانشاه می گردد و سپس از کرمانشاه عازم مشهد مقدس می شود و تا اخر عمر در انجا به تدریس علوم اسلامی و تربیت طلاب می پردازد و پس از وفات در یکی از ابنیه رواق پایین مدفون می شود یکی از شاگردان مبارز ایشان قاضی عادل ایت الله حاج سید باقر پدر پروفسور سید رضا هاشمی طباطبایی می باشد ایت الله سید حسین از جمله کسانی می باشد که احمد شاه به خانه وی پناهنده می گردد
سید محمد علی هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 16:32 توسط حسن و پدرام | نظر بدهید
حجت الاسلام سید مرتضی هاشمی طباطبایی فشارکی ابن حجت الاسلام سید محمد حسین طباطبایی فشارکی
ایشان در خانواده ای روحانی در فشارک دیده به جهان گشود و زیر نظر پدر به اموختن احوالات ائمه و تاریخ اسلام و ادبیات پرداخت سید مرتضی زهد و تقوا را در صدر امور زندگی خویش قرار میدهد و بیش از هر امری به تزکیه نفس و پرورش روح می پردازد قلب پاک و ارادت ویژه به ائمه معصومین (ع) باعث گردیده بود تا انوار الهی در روح و جسم ایشان ظاهر گردد ساده و بی الایش بود انقدر که روزی در منطقه جبل به کسی پول قرض می دهد بدون ان که از او رسید دریافت کند روزی از قرض گیرنده طلب قرض خود را می نماید اما شخص قرض گیرنده انکار می کند و از دادن وجه امتناع می ورزد سید نگاهی به اطرافیان مرد دروغ گو می کند و با ارامش به ان ها خطاب می کند اگر راست می گوید رو به قبله بایستد و سوگند یاد کند مرد چنین می کند و سید مرتضی به راهش ادامه می دهد اما پس از رفتن سید مرد کاذب دل درد شدیدی می گیرد و اعتراف می کند از سید پول گرفته است به اطرافیان می گوید تا نمرده ام زود سید را بیاورید تا از او حلالیت طلب کنم ان ها سید را در راه کوهپایه می یابند می گویند اگر ممکن است بیایید و از نزدیک مرد دروغگو را حلال کنید سید می گوید حلال کردم بروید الان سالم در جمع خانواده اش می باشد وقتی بر می گردند همانگونه که سید گفته بود سالم در جمع خانواده اش بود دانشمند محترم حاج شیخ غلامحسین مطلبی نقل کرده اند که مادر بزرگ ایشان که خانمی بسیار مومنه و پاک و بی الایش بوده اند شبی خواب می بیند فوت کرده است و نکیر و منکر او را مورد سوال و جواب قرا داده اند و هر چه جواب می دهد باز هم او را رها نمی کنند وتا انکه به نکیرین می گوید در سفری به کربلا سید مرتضی همراه ما بود و ایشان مریض شدند و من به خاطر احترام به سادات لباس هایش را شستم با شنیدن این سخنان نکیر و متنکر او را رها می کنند و راحت و اسوده می شود
سید محمد علی هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 16:27 توسط حسن و پدرام | نظر بدهید
حجت الاسلام حاج سید مصطفی (هاشمی) طباطبائی فشارکی بن حجت الاسلام سید محمد حسین
آقا سید مصطفی در سال 1270 در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود علوم اسلامی را نزد پدر بزرگوارشان آقا سید محمد حسین و آخوند ملاحسن و ملامحمد علی فشارکی فرا گرفت.
وی چندین سال در مناطق مختلف ایران منجمله ورامین، اشتهارد تهران و فشارک به تبلیغ شریعت محمدی و نشر آئین اسلامی مشغول بود تا آنکه به درخواست یکی از نوادگان ناصرالدین شاه رسماً به عنوان معلم و امام جماعت ریحان آباد عازم آن منطقه گردید اما چند روزی از سکونت او نگذشته بود که دچار بیماری سختی می گردد و ناچاراً به زادگاهش باز می گردد و از برادر ارجمندش حجت الاسلام آقا سید محمدعلی می خواهد به جای ایشان به ورامین سفر نماید.
وی پس از مدتی فشارک را به سوی تهران ترک می کند و برای همیشه در آن شهر رحل اقامت می افکند.
آقا سید مصطفی آخرین فرزند ذکور آقا سید محمدحسین می باشد وی وقتی بر فراز منبر می رفتند و با صدای دلنشین و رسا اشعار نظامی در وصف معراج رسول خدا را می خواندند هر شنونده ای را تحت تأثیر قرار می دادند و فضای شبستان پر از نور و صفا و معنویت می شد.
اخلاق بسیار نیکو داشتند و از بدگویی و غیبت دوری می جستند
سید محمد علی هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در شنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 16:40 توسط حسن و پدرام | یک نظر
حضرت آیت الله العظمی سیّد محمّد طباطبائی فشارکی «قدس سره»
نیم نگاهی به زندگینامه
حضرت آیت الله العظمی سیّد محمّد طباطبائی فشارکی «قدس سره»
سیدمحمد ابن حاجی میرقاسم ابن میرعلینقی ابن میر ابراهیم ابن امیر مشرف الدین طباطبائی در سال 1253 هـ.ق در خانواده ای روحانی در فشارک دیده به جهان گشود مقدمات علوم حوزوی را نزد پدرش فراگرفت و در کودکی بر ادبیات عرب تسلط پیدا نمود به گونه ای که در یکی از مجالس علمی فشارک در سن هشت سالگی هنگامیکه ملّای زفره ای از باب فضل الفیه ابن مالک را از حفظ می خواند ایشان در جواب او ابیات الفیه را از بیت آخر به اول از برمی خواند و تعجب همگان را برمی انگیزد، سید محمد در سن یازده سالگی به درخواست برادرش علامه سید ابراهیم کبیر برای ادامه تحصیل علوم حوزوی عازم کربلا می شود و در سال 1285 هـ.ق برای شرکت در درس حضرت آیت الله العظمی سیدمحمد حسن شیرازی به نجف اشرف مهاجرت می کند. ایشان در سال 1290 هـ.ق که آیت الله شیرازی به سامرا تشریف می برند. راهی سامرا می گردد و در سال 1312 هـ.ق پس از رحلت آیت الله شیرازی مجدداً به نجف بازمی گردد و در مسجد هندی نجف به تدریس خارج و تربیت بیش از سیصد تن از علماء و فضلاء مانند حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم و استاد حضرت امام (ره) می پردازد و سرانجام در سال 1316 هـ.ق رحلت می نماید و در یکی از حجره های صحن امام اول شیعیان به خاک سپرده می شوند. رساله اصالۀ البرائه، الخیارات و الخلل از تألیفات ایشان می باشد.
مرحوم فشارکی به علت احتیاط بیش از حد هیچگاه حاضر به عهده دار شدن مرجعیت نشد حتی پس از وفات میرزای شیرازی وقتی به او اصرار می کنند که رساله بنویسند، می فرمایند شبهه در اعلمیّتم ندارم ولی به جدم رساله نخواهم نوشت.. وی در واقعه رژی و تحریم تنباکو خطاب به میرزای شیرازی میفرمایند سیّد! چرا معطلی؟ آیا می ترسی که جانت به خطر بیفتد، چه بهتر که بعد از خدمت به اسلام و تربیت علمی عده ای به سعادت شهادت برسی که موجب سعادت شما و افتخار ماست.
از کرامات آیت الله فشارکی در زمان حیات این است که وقتی بیماری وبا به سامرا می آید و هر روزه تعداد زیادی از مردم را به کام مرگ می کشاند، ایشان می فرمایند من به همه شیعیان حکم می کنم هر یک از آنها زیارت عاشورا را به نیابت از مادر امام زمان (عج) بخوانند و آن خاتون را نزد فرزندش شفیع قرار دهند تا آن حضرت پیش خدا شفاعت کند که خداوند شیعیان را از بیماری وبا نجات دهد وقتی شیعیان چنین کردند دیگر حتی یک نفر از آنها در اثر وبا فوت ننمود در حالیکه هر روزه تعداد زیادی از غیرشیعیان فوت می نمودند و از کرامات ایشان پس از حیات این است که به خواب شاگردش آیت الله میرزا حسین نائینی که بسیار مقید بود تا قرض های استادش را ادا کند می آید و می فرمایند؛ میرزا حسین شما در مورد قرض های من بسیار افسرده شده اید من به قدری که قرض هایم را ادا کنی پول دارم و آن پول در داخل دستمال در فلان جعبه است فردا برو و آن پول را بردار و قرض های مرا ادا کن. وقتی فردای آن شب آیت الله نائینی به سراغ آن جعبه می روند می بینند در آن جعبه فقط به اندازه قرض های سیدمحمد پول وجود دارد.
«والسلام»
سید محمد علی هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در شنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 16:33 توسط حسن و پدرام | نظر بدهید
حضرت آیت الله شیخ جلال الدین علامه حائری (ره)
یکی دیگر از علمای بزرگ شهرستان بابل ، عالم وارسته و مجتهد گرانمایه ، حضرت آیت الله شیخ جلال الدین علامه حائری (ره) می باشند که در یک خانواده کهن روحانی متولد گردیدند . وی در حدود سال 1255 شمسی در کربلای معلی ، پا به عرصه گیتی نهادند . جد گرانقدرش حضرت آیت الله العظمی میرزا فضل الله حائری قاسمی مازندرانی (ره) و پدر بزرگوارش مرحوم آیت الله شیخ علی علامه حائری (ره) می باشند که شرح زندگیشان گذشت .
مادر مکرمه وی ، مرحومه سیده زهرا دختر آیت الله حاج سید ابراهیم طبا طبایی مجتهد اصفهانی (ره) پسر عموی استاد المجتهدین آیت الله العظمی سید محمد فشارکی (ره) می باشند که از طرف مادر از سادات حسنی هستند . او که از خانواده علم و تقوی و زنی عابده و فاضله بود ، در تربیت فرزند خود سعی فراوان نمود . کوشش مادر و استعداد شگرف کودک ، باعث شد که در 7 سالگی قرآن مجید را ختم کرده و بسیاری از سوره ها را نیز حفظ کند . در کودکی به همراه پدر در مجالس درس بزرگانی چون حاج میرزا حسین میرزا خلیل تهرانی (ره) و میرزا حبیب الله رشتی (ره) حاضر می شد تا انفاس قدسیه علما در روحش اثر کند و معارف دین با جانش عجین گردد. آن عالم بزرگ ، پس از طی تحصیلات مقدماتی ، سطوح عالیه را نزد پدر ارجمندش و عمو و جد بزرگوارش و سایر فقها فرا گرفت . آنگاه به راهنمایی جد گرانقدرش و عمویش شیخ محمد حسن برهانی که بعد ها در دادگستری ایران به مستشاری دیوان کشوررسیده و سپس شغل وکالت داد گستری را برگزیده بود ، راهی نجف اشرف گردید و این در حالی بود که پدرش آیت الله شیخ علی علامه (ره) مدتها قبل راهی بابل و در آنجا ساکن گشته بودند . مرحوم شیخ فضل الله علامه (ره) در نامه ای به فرزندش شیخ علی علامه (ره) که در بابل اقامت داشتند درباره هجرت شیخ جلال به نجف ، چنین مرقوم فرمودند :
« نور چشم محترم ، پاکت بزرگ واصل ، مطالب مندرجه و راه معلوم ، نور چشمی جلال ، الساعه که جمعه چهارم ذی قعده است ، روانه نجف شد با کمال انسانیت آمده ، دست مرا بوسید و دستور عمل ماندن آنجا را گرفت » .
شیخ جلال الدین ، پس از ورود به نجف اشرف ، از حوزه درس فقها و مراجع بزرگی چون آیت الله سید محمد فیروزآبادی (ره) ، آخوند ملا محمد علی خوانساری (ره) و آیت الله شریعت اصفهانی (ره) بهره های فراوان برد و به کمالات علمی و عملی و معارف عالی نائل گشته واز سر چشمه های زلال فقاهت ، خود را سیراب ساخت . از آنجایی که پسر عموی مادرش ، مرحوم حجه الاسلام والمسلمین ید محمد باقر طباطبایی (ره) داماد عالیقدر آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی بوده اند ، ایشان پس از چند سال اقامت در نجف اشرف ، به سامرا رفته و تحت سر پرستی مرحوم میرزا (ره) به تکمیل تحصیلات خود همت گمشت و پس از انتقال حوزه درس مرحوم میرزای شیرازی ، وی مجدداً عازم کربلا گشت و با همتی بلند و سعی بلیغ ، تحصیلات خود را تا نیل به مقام بلند اجتهاد ، دنبال کرد و از مشایخ عظام حاضر در کربلا ف استفاده وافر برد و به درجه رفیع اجتهاد نائل گشت و مراتب اجتهاد وی مورد تصدیق مراجع بزرگ از جمله آیت الله شریعت اصفهانی (ره) ، آیت الله سید محمد حسینی یزدی فیروز آبادی (ره) ، آیت الله ملا علی خوانساری و آیت الله سید محمد موسوی هندی (ره) و علامه مازندرانی (ره) واقع شد ، که صورت اجازه آن بزرگواران در کتاب زندگینامه آن بزرگوار آمده است .
عموی گرانقدرش فقیه نام آور حضرت آیت الله العظمی شیخ محمد صالح علامه حائری (ره) در اجازه اجتهادی و روایتی که برای معظم له مرقوم فرمودند ، از وی چنین تجلیل می کنند :
« عالم عامل و ثقه پرهیزگار و متورع فاضل جناب شیخ جلال الدین علامه حائری که به درجات عالی و مقام اجتهاد نائل آمده است و... تحقیقاً او از افاضل علمای راشدین و مجتهدین عادل می باشند . »
عبادت و ریاضت
آیت الله شیخ جلال الدین علامه (ره) فقیهی مرتاض ، سالکی کامل و عارفی واصل و در زهد و تقوی و عبادت سخت کوش بود . او از آغاز جوانی تا هنگامی که توان جسمی خود را از دست نداده بود ، روزهای پنج شنبه و جمعه ایام سال و همه ساله ماههای رجب و شعبان را روزه می گرفتند و به اذکار و ادعیه وارده ملتزم بودند و در طول سال ، تهجد و نماز شب از ایشان ترک نمی شد . حتی مدتی به خارج از شهر می رفتند و در بقعه بعضی از امام زادگانی که در روستاهای دور افتاده بابل واقع شده بود ، چند شبانه روزاقامت می کردند و به ریاضت و شب زنده داری می پرداختند ودر اثر همین ریاضتها و رسیدن به کمالات معنوی ، در بسیاری از موضوعات پیش گویی می کرد و گاهی هم یاد داشت می نمودند که برخی از آنها موجود است از جمله چگونگی تغییرات سیاسی کشور و مرگ خود را از پیش گفته و نوشته است .
آب دعایش ، باعث شفای بیماران و نجات از گرفتاریها می شد که در بابل زبانزد خاص و عام می باشد .
معظم له بدرگاه کبریا و عظمت پروردگار ، آن چنان، ستایش و رازو نیاز می کرد که گاهی توانش را از دست می داد و بیماری جسم را برخود هموار می کرد ، در اواخر عمر ، پینه ای که در غوزک پای رات (در اثر سجده های زیاد ) داشت ، به زخم تبدیل شده بود و د بیمارستان امید تهران تحت عمل جراحی قرار گرفت .
در مقامات معنوی و شدت اهتمام معظم له در عبادت همین بس که علامه کبیر، آیت الله العظمی شیخ محمد صالح علامه حائری (ره) در قسمتی از نامه ای که در مورخه 7/8/1344 از سمنان برای ایشان مرقوم فرمودند ، چنین آورده اند : « در این دو روز اخیر شنیدم در اثر روزه و جلوس طویل برای دعا ، افطار نکرده حادثه ناگواری بوجود مبارک توجه نمود و بحمد الله رفع شد . عزیز من! در سن پیری نمی شود کار جوان را انجام داد ، نَومُ ال مُومن مِن عبادَه ، مشایخ ما درازا کشیده زیارت عاشورا خواندند و نشسته نوافل را انجام می دادند . مرحوم شیخ قربان زنجانی کربلایی ، یگانه مدرس صمدیه ، حضرت سید الشهدا (ع) را خواب دید که فرمود : زُرالعاشُورا کَیفَ کانَ ( یعنی در هر حالتی زیارت عاشورا را بخوان ) خود را بیخود به رنج نینداز ، ترویج علم از هر فریضه ای ، چه رسد بنافله ، مهمتر و اجرش بیشتر و موجب برکات دائمی است » .
آن بزرگوار ، بفرموده پدرش آیت الله شیخ علی علامه (ره) در مقدمه کتاب « حجه البالغه فی قمع ..) در نوجوانی و در خواب به محضر امام زمان (عج) مشرف گردیدند . معظم له درسال 1333 و بدنبال رحلت آیت الله شیخ ولی الله مدرس بابلی (ره) و درخواست مردم ، امامت مسجد جامع بابل را بعهده گرفتند . چون تولیت موقوفات قهاریه بابل با امام راتب مسجد جامع بابل می باشد ، ایشان یرای احیای حوزه علمیه بابل و رونق علمی آن در زمینه تولیت و احیا موقوفات مزبور ، اقدامات فراوانی نمود . ولی عده ای سود جو مقیم مرکز ، بوسیله دست نشاندگان خود در اوقاف بابل و تهران ، با استفاده از ضعف دستگاه قضایی ، کار تولیت موقوفات و بهره برداری از منافع آن را به انحصار خود گرفتند ...
ادامه این وضع برای آیت الله حائری ، قبول تجاوز به حقوق مردم و موقوفات بود و وی این امر را بر خود روا ندیدند و امامت را به مرحوم استادزاده تفویض نموده و در مسجد معروف به مسجد علامه واقع در بازار که پدر بزرگوارشان نیز در آنجا اقامه جماعت می کردند ، به بر پایی فریضه جماعت اقدام فرمودند . ایشان قول به وجوب عینی نماز جمعه را بر سایر گفتارها ترجیح می دادند و معتقد بودند که هیچ عبادتی مثل نماز جمعه برای نشان دادن عظمت اسلام و اتحاد مسلمین در اسلام مورد توجه قرار نگرفته است .
به همیت جهت مادام که امامت مسجد جامع بابل را به عهده داشتند در آنجا و بعد از آنجا در مسجد علامه به اقامه نماز جمعه مبادرت می ورزیدند . او معتقد به عبادی –سیاسی بودن نماز جمعه بود و اطمینان داشت که از این راه می توان در بیداری ایرانیان مسمان و دگرگونی زندگی اجتماعی و تحکیم مبانی تقوی و ریشه کن کردن فساد ، گام های اساسی برداشت .
وی در هر شب جمعه با گفتار خود ، جان تازه ای به کالبد عاشقان حق می دمید و آنان را برای تهذیب نفس آماده می ساخت .
استخاره
از جمله مسائلی که از روح سرشار از خلوص ایشان حکایت می کند ، استخاره های عجیب ایشان به قرآن است . در میان انواع مشورت با عالم غیب ، اسخاره با قرآن ، وضع مخصوصی دارد و گفتن اینکه استخاره درباره چه موضوعی است ، خود علامت صحت استخاره است . آن مرحوم در استخاره و تبحر در آن بی مانند و زبانزد خاص و عام بود تا جایی که چون الهامات غیبیه و اشرافات خفیه الهی برانسان بیدار دل پرتو می افکند . مراحعه کنندگان به معظم له برای انجام اسخاره از مردم شر بابل و دیگر شهر های کشور بودند . تقاضا غالباً به وسیله پست ارسال می شد و تعداد آنها به اندازه ای بود که وی ناگزیر می شد ساعتهایی از اوقات خود را در مسجد و منزل صرف استخاره و پاسخ به آنها نماید . روحانیونی که خود در کار استخاره دستی داشتند ، به استخاره ایشان اعتقاد ویژه ای داشتند .
در اینجا به دو مورد از اسخاره های ایشان اشاره می کنیم .
1 – شخصی از مریدان آیت الله علامه حائری نقل کرد : دوستی داشتم که در بند پی بابل ساکن بود . در یکی از روزهای پاییزی که من در مغازه شیرنی فروشی خود نشسته بودم فرزند آن دوست به مغازه ام آمد و گفت : پدرم چند روز است که بیمار شد و بیماری او هر روز شدیدتر می شود . آمدم تا دکتری به بند پی ببرم و اگر استخاره شود واز بین اطباء شهر طبیبی انتخاب گردد بهتر است . به او گفتم : اکنون وقت نماز مغرب فرا می رسد ، با هم به مسجد علامه می رویم و پس از اقمه نماز جماعت از آیت الله حائری تقاضا می کنم تا استخاره کند .
روی کاغذ اعداد 1و2و3 را که علامت سه پزشک انتخابی مورد نظر بود نوشتم و و کاغذ را در پاکت گذاشتم و به مسجد روانه شدیم . بعد از خاتمه نماز ، از حضرت آیت الله علامه حائری خواستم که برای این مرد که از بند پی آمده استخاره کند . پس از استخاره اول مرقوم داشتند : پدر این شخص جند ساعتی است که فوت کرده و منتظر او هستند وسایل کفن و دفن بخرد و ببرد و به پزشک نیازی نیست . من چون اعنقاد خاصی به مرحوم آیت الله (ره) داشتم ، به فوریت از جای برخاستم و وسایل تکفین و تدفین رابرای فرزند دوستم آماده کردم و او را شبانه روانه بندپی نمودم . فردا صبح که خود به بند پی رفتم معلوم شد در ساعتی که فرموده بودند آن دوست محترم من دعوت حق را لبیک گفته و فوت نمود .
2 – راوی داستان فوق همچنین نقل کرد : در مسافرتی که به مشهد مقدس رفته بودم در حرم امام رام رضا (ع) خدمت مرحوم آیت الله شیخ جلال الدین علامه حائری (ره) که آنجا حضور داشتند رسیدم و در پشت سر ایشان نشستم . ایشان ضمن صحبتها فرمودند اگر استخاره آمد قبول ننماید . سپس به ادعیه و اذکار مشغول گردید . من هم مدتی به دعا و نماز مشغول گردیدم .
مناجات ودعای ایشان حدود دو ساعت و نیم طول کشید . بعد از خاتمه دعا به من فرمودند : حالا استخاره قبول کن . زمانی گذشت که جوانی سی و دو ساله آمد و تقاضای استخاره کرد. به او گفتم کاغذ بیاور و روی آن نیت خود را علامت بگذار . گفت کاغذ و قلم ندارم . از جیب خودم کاغذ و مداد در آوردم و به او دادم . آن جوان دو علامت روی آن کاغذ گذاشت و من هم آنرا جلوی مرحوم آیت الله که مشغول خواندن دعا بود گذاشتم . استخاره نموده پاسخ آن را مرقوم فرمودند و به مندادند و من هم آنرا به جوان تسلیم کردم . جوان جواب را گرفت و رفت . پس از چند دقیقه ای مراجعه کرد و گفت : این آقا کیست و اهل کجاست ؟ من به اشخا استخاره زیاد دادم ، هرگز ندیدم که کسی اسرار و مکنونات درونی رام را روی کاغذ بیاورد » بدون آنکه منتظر پاسخ من باشد جلو رفت و با ادب سلام کرد و بدون گرفتن اجازه دست آن زرگوار رابوسید و بر دیده کشید و اشک ریخت و رفت .
مبارزات
آیت الله علامه حائری ضمن آنکه جلوهای از تقوا و خلوص و صفای باطن بود مردی فداکار و آزادیخواه بود و در هیچ شرایطی میدان را برای عمال استعمار خالی نکرد ، فردی شجاع و روشنفکر ، حق گو حق طلب بود آنجا که حق و عدالت در میان بود از ناراحتی این وآن ترسی بخود راه نمیداد . بلکه سخت پای بند حریت و شرافت و حقیقت بود و تلخی ها را با تمام درد ناکی اش می پذیرفت و فقط به خدا توجه داشت . اساساً در دویست سال اخیر هموره روحانیت مترقی و آگاه شیعه تاریخ سازان جهان اسلام بودند .آنان قهرمانان پر جوش و خروش ضد استعمار و افرادی آزادیخواه بودند و در پیشبرد جهان اسلام و غمخواری ملت ها ، پرچم مبارزات را به دوش کشیدند و بسیاری از آن بزرگان جان خود را از دست داده و به شهادت رسیدند.
در جریان جنگ جهانی اول که نیروهای نظامی انگلیس کشور عراق را مورد هجوم قرار دادند علما و روحانیون در منطقه « کوت العماره » از پیشروی نیرو های متجاوز جلو گیری کردند و دلاورانه مقاومت نمودند . آیت الله علامه حائری با سیاست استعماری انگلیس در کشورهای اسلامی ، سخت مبارزه می کرد و هنگامیکه مرحوم آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی علیه اشغال عراق توسط ارتش متجاوز انگلیس حکم جهاد صادر نمودند ، آن بزرگوار مأموریت یافته بود که قبایل کنار رود فرات را برای نبرد مسلحانه آماده و آنها را به قیام در راه اعتلای اسلام و رهایی از قید اسارت استعمارگران تشویق نماید و خود نیز در نبرد علیه ارتش متجاوز شرکت کند او این مأموریت را بخوبی انجام داده بود .
وی به تیر اندازی و اسب سواری و شنا در حد مهارت آشنایی داشت و روحیه رزمجویی را تا اواخر عمر خود حفظ نموده بود ودر صحنه های مختلف مبارزه بارها تا نیل به درجه شهادت پیش می رفت و شجاعانه نبرد می کرد . آن بزرگوار در گفتن حق از کسی اباء نداشت بطوری که یکبار بعلت اقدام علیه رییس املاک اختصاصی رضاخان در مازندران مدتی در زندانهای کیا کلا و شهر نکا به سر برد و بعداً با اقدامات دایی اش مرحوم آقا میر سید علی حائری که در آن روزها از قضات عالیمقام دادگستری بود و درحکومت دکتر مصدق به دادستانی کل کشور رسید به تهران منتقل شد و زمانی تحت نظر بود تا بالاخره به مازندران مراجعت کرد .
بعد از شهریور 1320و سقوط رضاخان و اشغال ایران توسط قوای متفقین ، استان مازندران در اشغال قوای شوروی سابق در آمد و حزب توده شکل گرفت . آن حزب ، در پرتو حمایت ارتش سرخ شوروی ، نیرومند گردید تا جایی که در مازندران یک نوع استقلال داخلی برای خود بوجود آورد و شهر بابل به یکی از مراکز مهم آن در آمد . در نتیجه استان دستخوش حوادث و مخاطرات سهمگین گردیده بود . آیت الله حائری که آن روزهم از روزنه های سنگین روحانیت مازندران بود ، دلاورانه پا به عرصه مبارزه نهاد و با تشکیل گروه موسوم به طرفداران مکتب قرآن و بسیج ایلات و عشایر و مردم مازندران به تقویت اسلام و ترویج شریعت ختمی مرتبت (ص)پرداختند و در مقابل قوای بیگانه که مازندران را در اشغال داشت و عاملین سرسپرده آنها سر سختانه به مبارزه پرداخت و هدفهای خود را تا مرز شهادت دنبال کرد و از اسلام و روحانیت شیعه سرزمین اسلامی ماندران حمایت کرد و از اهانتهای سر سپردگان به سیاست شوروی و روزنامه های جیره خوار سیاست مزبور ، نهراسید و سینه خود را سپد سرنیزه های سربازان شوروی قرارداد و تن به سازش نداد ، بطوری که فداکاری و از جان گذشتگی این روحانی عالیقدر در روزهای بحرانی کشور که استقلال و تمامیت ارضی کشور در خطر افتاده بود در خاطره ها باقی می باشد .
مبارزه اش با حزب توده و عمالش در مازندران به اندازه ای بود که کمیته ترور حزب مزبور در مازندران ، این روحانی مبارز را مانع پیشرفت مقاصد خود تشخیص داد و روز نامه صفای مازندران که ارگان حزب بود نظریه کمیته مرکزی حزب مبنی بر محکومیت وی در دادگاه خلق مازندران را درج کرد .
در مدت اشغال شمال کشور، دولت مرکزی و نیروی دولتی قدرتی در شمال نداشت و دولت شوروی برای در اختیار گرفتن استانهای شمالی تصمیم گرفته بود که با حمایت از حزب توده حکومت جمهوری توده ای کمونیستی طبرستان را بوجود و مازندران و گرگان را از حکومت مرکزی جدا نماید در مقابل فعالیت دستجات چپگرا ، گروههای طرفدار مکتب قرآن ، مبارزان حفظ استقلال و تمامیت ارضی مملکت بودند . در این میان آیت الله علامه حائری با مسافرت به شهر های مازندران بویژه شهرهای کارگری چالوس و قائم شهر و با رفتن میان عشایر بندپی و سوادکوه ، سرسختانه با حزب توده مبارزه کرد واز هر حرکتی که باعث عقیم ماندن برنامه های حزب مزبور و موجب ترویج احکام اسلام می شد ، دریغ نداشت و کوتاهی نمی کرد . تا آنجا که فردی بنام جوادی اهل آذربایجان بوسیله حزب توده مأمور ترور وی گردید که در این راه موفقیتی کسب نکرد .
در هشتم شهریور 1342 مصادف با 21 رمضان المبارک حزب توده دست به یک راهپیمایی بزرگ زد و افراد زیادی را به حرکت در آورد . کمیته مرکزی حزب وطن در محله آستانه بابل قرار داشت که ریاست آنرا هم آقای فصیح خلعت بری عهده دار بودند . توده ای ها به طرف کمیته حزب وطن که از گروهای مذهبی بابل بود حرکت کردند . جمعیت زیادی در میدان آستانه آمده بودند ، تعداد کمی هم به حفاظت از دفتر حزب وطن مشغول بودند . آیت الله حائری در مسجد علامه ضمن موعظه مردم از آنها خواست در مقابل افرادی که قصد تجزیه کشور و از بین بردن پایه های دینی را دارند ÷ایداری کنند و برای حمایت از اسلام در مقابلکفر به صفوف مخالفان حزب توده ، در جلوی منزل آقای خلعتبری بپیوندند . پس از آن ، جمعیت زیادی به کمک حزب وطن آمدند ، در این اثنا با شلیک یکی از محافظین حزب وطن وزخمی شدن پرچمدار توده ای ها ، آنها مجبور به فرار شدند ومردم هم به تعقیب آنها پرداختند و کمیته مرکزی حزب توده را مورد حمله قرار دادند .
فرماندهان شوروی بدنبال این جریان از ساری به بابل آمده و شهر را تحت کنترول شدید قرار دادند و چند تن از سرشناسان از جمله آقای فصیح را دستگیر و به ساری منتقل کردند .
روز نهم شهریور بعلت محاصره و کنترول شدید سربازان روسی بر شهر بازار تعطیل و مردم سخت دچار وحشت و اضطراب شده بودند . در چنین شرایطی که امید ها به یأس تبدیل شده بود ، آیت الله حائری در مسجد علامه حاضر و به دنبال عده ای از بازاریان و بازرگانان فرستاد و آنها را به تجمع و همبستگی تشویق کرد تا در مقابل حزب توده و نیروهای شوروی پایمردی کنند و به مردم اطمینان داد که خود در پیشاپیش حوادث گام بردارد . سپس به همراه عده ای از یاران از مسجد خارج و برای رفتن به تلگرافخانه، راه بازار را در پیش گرفت ، جمعیت هم لحظه به لحظه زیادتر شد تا به تلگرافخانه رسیدند .
تلگرافهای زیادی بحضور علما و مقامات تهران و استان فرستاد و به دخالت نیروهای شضوروی سخت اعتراض کرده و رهایی مردم بیگناهی که در بازداشت نیروهای روسی به سر می بردند را خواستار شده و تأکید کردند که برای آرامش شهر لازم است قوای بیگانه از سطح شهر بابل جمع آوری شود . بدنبال این اعتراضات ، قضیه پایان یافت و شهر به حال عادی بازگشت .
همچنین در جریان ملی شدن صنعت نفت ، وی نقطه پیوند رهبری مذهبی و سیاسی این سامان واقع شده و به حمایت از آیت الله کاشانی و دکتر مصدق برخاستند و از موقعیت قاطع آنها در این جریان دفاع نمودند و همگام با جامعه روحانیت نسبت به تعطیل بازار و اعتصاب عمومی در بابل و حمایت مردم از برنامه های دولت مصدق اقداماتی بعمل آورد و خود نیز در پیشاپیش جمعیت بود .
سید منصورهاشمی فشارکی
+ نوشته شده در جمعه بیست و دوم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 13:19 توسط حسن و پدرام | 2 نظر
ایت الله سید ابراهیم طباطبایی فشارکی برادر حاج سید عبد الله هاشمی طباطبایی فشارکی
سید ابراهیم معروف به صغیر در خانواده ای متدین ومشهور به علم وفضل در قشارک دیده به جهان گشود
وی مقدمات علوم اسلامی را نزد علماء فشارک فراگرفت وسپس برای ادامه تحصیل رهسپار عتبات عالیات گردید و در محضر علماء عظام به مراتب بالای علمی نایل گردید
وحود دو عالم با یک نام وشهرت در حوزه علمیه نجف وکربلا باعث گردیده بود تا نام ایشان را سید ابراهیم صغیر ونام برادر ایت الله سید محمد فشارکی را سید ابراهیم کبیر بگذارند وی تا پایان عمر در غربت می ماند و به تربیت شاگردانی می پردازد که بعد ها منشا خیر و برکت جامعه بشری می شوند از برکات و ثمرات عمر سید میتوان به دو فرزند ایشان فقیه عالی قدر ایت الله سید حسین
حائری فشارکی معروف به اقا کرمانشاهی و مجتهد بزرگ میر سید علی خان حائری شاه باغ فشارکی دادستان کل کشور در عصر قاجار و جزء مشروطه خواهان اشاره کرد جد سید حسین از طرف مادری به میر شهاب الدین علی طباطبایی فشارکی معروف به شاه باغ و میر شهاب الدین حسین معروف به شاه حسین و از طرف پدر به میر مشرف الدین طباطبایی فشارکی می رسد
سید محمد علی هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در چهارشنبه بیستم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 2:34 توسط حسن و پدرام | 8 نظر
عالم بزرگور سید حسین بن سید ابراهیم فشارکی اصفهانی
روستای فشارک علمای بسیاری دارد که ناشناخته مانده اند و برای شناخت آنها نیاز است کمر همت بسته واز درون کتابها و اسناد قدیمی شرح حال بزرگواران جمع آوری و یاد آنها را زنده نگهداریم ، که الحمدالله این مهم تاکنون توسط محقق گرامی جناب آقای سید محمد علی هاشمی فشارکی و جناب دکتر سید منصور هاشمی فشارکی در حال انجام می باشد که جای تقدیر وتشکر دارد
در شرح حال عالم بزرگوار سید اسماعیل صدر در کتاب معارف الرجال به شاگردان ایشان اشاره شده که از سید حسین بن سید ابراهیم بن سید ابراهیم فشارکی نام برده شده است در متن ذیل زندگی نامه سید اسماعیل صدر و منابع آن ذکر شده است:
هجرت
سید اسماعیل صدر در سال 1281 هـ . ق. به مکه مشرف شد و اعمال پر فضیلت حج را به جای آورد. او پس از بازگشت به نجف، مریض شد و برای رفع کسالت، به اصفهان سفر کرد. وی در اصفهان، به مناسبتهای مختلف، منبر میرفت و با استعدادی که در این زمینه داشت، مردم را ارشاد و راهنمایی میکرد و روز به روز بر محبوبیتش افزوده میشد. او در سال 1294 هـ . ق. تصمیم گرفت از اصفهان عزیمت کند و به نجف بازگردد. وی در سال 1300 هـ . ق. به خراسان سفر کرد و مرقد منوّر امام هشتم شیعیان را از نزدیک زیارت کرد.[2]
تألیفات
از سید اسماعیل صدر آثار بسیاری به یادگار نمانده است. تنها رساله علمیة وی که حاشیهای برکتاب «انیس التجار»، نوشتة ملا مهدی نراقی است و در زمینة احکام بازرگان نگارش یافته، به چاپ رسیده است
عالمی فرهیخته
وی در علوم عقلی و نقلی، اطلاعات بسیاری داشت و در مسائل علمی، دقت نظر زیادی به خرج میداد. او در فتواهای خود، بسیار احتیاط میکرد و همة جوانب را میسنجید. وی به مباحثة دو نفره یا چند نفره علاقهای وافر داشت و دیگران را نیز به این کار توصیه میکرد و میگفت: «استفادة من از این مباحثه کمتر از استادان نیست؛ زیرا این قسم مباحثه، هم درس خواندن است و هم درس دادن و بحث کردن».[3]
شاگردان
1. شیخ عبدالحسین کرخی،معروف به «کاظمی» و «آل یاسین».
2. میرزا محمد حسین نائینی.
3. سید ابوالقاسم دهکردی.
4. محمد هادی بیرجندی معروف به «هادوی».
5. شیخ موسی بن محمد جعفر کرمانشاهی.
6. محمد حسین طبسی.
7. غلام حسین مرندی حائری.
8. میرزا علی نجل.
9. سید علی سیستانی، پدر بزرگ حضرت آیت الله سید علی سیستانی.
10. سید حسین بن سید ابراهیم فشارکی اصفهانی.
11. سید محمدرضا پشت مشهدی کاشانی.
12. شیخ محمد علی ابن شیخ عباس هروی (هراتی) خراسانی.[4]
اجازة نقل روایت
عدهای از عالمان دینی از وی اجازة نقل حدیث داشتند که عبارتند از:
1. سید محمود مرعشی
وی در سال 1260 هـ . ق. در نجف اشرف به دنیا آمد.
وی علاوه بر این که فقیهی اصولی بود، در علم رجال نیز متخصص به شمار میآمد و در نسب شناسی سادات، تبحر فراوان داشت و کتابهای زیادی از شجره نامة سادات علوی در اختیارش بود. وی در علم یونانی نیز سررشته داشت. از صفات اخلاقی او میتوان به خوش رویی و وقار اشاره کرد. این عالم فرزانه در سال 1338 هـ . ق. در نجف اشرف به لقاء الله پیوست. از وی دو فرزند به یادگار ماند: 1. سید مرتضی که در علم روایت مهارت داشت. 2. آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی که یکی از مراجع معاصر بود.[5]
2. محمد باقر بیرجندی
وی شاگرد میرزا حبیب الله رشتی، میرزای شیرازی و میرزا حسین نوری بود. وی از مشایخ روایت آیت الله مرعشی نجفی نیز میباشد. از فتواهای اوست:
الف. وجوب عینی نماز جمعه.
ب. وجوب بقاء بر تقلید میت اعلم.
القاء المکائد فی اصلاح المفاسد، انوار المعرفه (در علم کلام)، بدایة المعرفه (اصول فقه) و رسالهای در ردّ فرقههای صوفیه، خصوصاً فرقه گنابادیه، از آثار اوست.
وی در دوازدهم ذی حجه سال 1352 هـ . ق. در 77 سالگی در بیرجند وفات یافت.[6]
3. آیت الله شیخ محمد علی شاه آبادی، استاد اخلاق امام خمینی (ره).
4. میرزا ابوطالب موسوی شیرازی، نویسندة کتاب اسرار العقائد.
5. احمد شاهرودی.
6. محمد حسین بن محمد خلیل امامی شیرازی (متوفا: 1329 هـ . ق).[7]
وفات
سید اسماعیل صدر در اواخر عمرش به کاظمین مهاجرت کرد. وی در 80 یا 81 سالگی در روز سه شنبه 12 جمادی الاولی سال 1338 هـ . ق. چشم از دنیا فروبست و به ملکوت اعلی پیوست.
تاریخ دقیق وفات این عالم بزرگ مشخص نیست. بنابر نقل کتاب ریحانة الادب، تاریخ وفات وی سال 1337 هـ . ق. است و بنابر نقل اعیان الشیعه، تاریخ وفات وی سال 1339 هـ . ق. میباشد.
جمعیت بسیاری در تشییع جنازة آیت الله سید اسماعیل صدر شرکت کردند. بدن مطهر وی را در اتاقی که در پایین رواق مطهر حرم کاظمین قرار داشت، به خاک سپردند.
پس از وفات این عالم متقی در بلاد اسلامی مراسم ترحیم برگزار شد.[8]
مهدی احمدی
[1] . حاج آقا نور الله اصفهانی، موسی نجفی، ص 42.
[2] . معارف الرجال، ج 1، ص 115 و گلشن ابرار، ج 1،ص 292.
[3] . ریحانة الادب، ج 3، ص 421.
[4] . معارف الرجال، ج 1، ص 117.
[5] . همان، ج 2، ص 396 ـ 298.
[6] . ریحانة الادب، ج 1، ص 304.
[7] . گلشن ابرار، ج 2، ص 602 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.
[8] . معارف الرجال، ج 1، ص 117؛ اعیان الشیعه، ج 3، ص 403 و ریحانة الادب، ج 3، ص 422 و 423.
سید منصور هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در جمعه پانزدهم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 11:51 توسط حسن و پدرام | 5 نظر
زندگی نامه علامه سید ابراهیم طباطبایی فشارکی عموی عالم وارسته حاج سید علی اکبر هاشمی طباطبایی فشا رکی
علامه سید ابر اهیم معروف به کبیر در خانواده ای دانشمند در فشارک دیده به جهان گشود بعضی از علماء معتقدند پدر ایشا ن حاجی میر قاسم از علماء معروف اصفهان بوده است
ایشان دروس مقدمات را در فشارک فرا مگیرد اما علاقه زیاد به ادامه تحصیل در جوار مرقد مطهر ابا عبد الله الحسین(ع) و امیر مومنان علی بن ابی طالب (ع) باعث می گردد به عتبات عالیات عزیمت نماید.
وی پس از سالها تحقیق وتحصیل درحوزه های علمیه و تحمل رنج ومشقت دوری از وطن برای دیدار فامیل واقارب به فشارک باز می گردد اما چندی بعد به همراه برادر یازده ساله اش ایت الله سید محمد فشارکی برای ادامه تحصیل به نجف اشرف باز میگرد وتا آحر عمردر غربت می ماند واز حریم شریعت محمدی(ع) حراست می کند
یکی ازثمرات عمر ایشان فرزند بزرگوارشان عارف کامل زاهد فاضل سید احمد کربلایی می باشد ظاهرا یکی از فرزندان وی یا خود سید داماد یکی از پادشاهان قاجار بوده است
ضمنا شهرت این شاخه از سادات طباطبایی فشارک به ناصری و ناصر الدینی تغییر کرده است
سید محمد علی هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در جمعه پانزدهم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 1:58 توسط حسن و پدرام | نظرات
یک موذن
مرحوم حاج رمضان مطلبی فشارکی معروف به حاجی رمضان حسین قاسم موذن با خدا وبا صفای فشارک بود خدایش رحمت کند
با صورتی مهربان ولبخند بر لب نشان از سیزتی پاک داشت.
در نماز جماعت ، دعای ابوحمزه و ختم سی جزء قرآن درماه رمضان یک پای ثابت مسجد بود ، ندای اذان حاجی هنوز پرده گوشم را نوازش می دهد و روزی نیست که با صدای اذان ، دعای حاجی بعد از اذان را زیرلب زمزمه نکنم :
الهی بیامرز اسیران خاک این قریه جیداً ، قدیماً ، اناثاً ، ذکوراً همه را ببخش و بیامرز
االهی بیامرز سید ، سادات ، غریب ، قربا همه را ببخش و بیامرز
روحش شاد و یادش گرامی
سید منصور هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در یکشنبه دهم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 23:1 توسط حسن و پدرام | نظرات
نام بعضی از روحانیون وابسته به فشارک
آخوند ملامحمد حسین فشارکی بن محمد جعفر
آیت الله محمدحسین فشارکی از مجتهدین بزرگ و صاحب فتوی بوده اند از آثار وی می توان حاشیه بر رسائل و حاشیه بر طهارت شیخ انصاری را نام برد.
. از شاگردان برجسته ایشان می توان به حاج میرزا ابوالحسن تویسرکانی و شیخ محمد باقر قزوینی و شیخ محمود مفید اشاره کرد.
آخوند ملامحمد باقر فشارکی بن محمد جعفر
آیت الله ملامحمد باقر فشارکی از علماء بزرگ اصفهان و از مراجع تقلید بوده است که در ترویج احکام دین و احادیث ائمه علیهما السلام تلاش زیادی داشته اند
.. وی بنیانگذار مراسم احیای شب جمعه و دعای کمیل در اصفهان بوده است. کتاب عنوان الکلام و آداب الشریعه از آثار ارزشمند ایشان میباشد.
آیت الله حاج شیخ رحمت الله آقاجانی فشارکی
ایشان داماد ذاکر اهلبیت (ع) حاج سیدمحمد طباطبائی (هاشمی فشارکی) و از مدرسین حوزه علمیه قم می باشد و بسیاری از شخصیت های کشوری مانند مقام معظم رهبری، آقای کهروبی، آقای ری شهری از شاگردان ایشان می باشند.
حاج شیخ رحمت الله از نوادگان حاج میرقاسم طباطبائی میباشند. مرحوم آقا جانی از دختر حاجی میرقاسم چهار فرزند ذکور بنامهای 1- میرزا محمدعلی 2- میرزا حسن 3- میرزا حسین 4- میرزا رحیم پدر بزرگ حاج شیخ رحمت الله فشارکی داشته اند.
سید ابراهیم علم الهدی فشارکی
روحانی بزرگوار سید ابراهیم ابن آیت الله سید حسین حائری ابن آیت الله سید ابراهیم طباطبائی فشارکی در شهر قم زندگی می نموده ند و مدتی قاضی القضات آن شهر بوده اند
.
حجت الاسلام حاج سید احمد طباطبائی فشارکی
حاج سید احمد ابن سید هاشم ابن حاجی میرقاسم در مدرسه جد بزرگ اصفهان مشغول به تحصیل بوده اند فرزند ایشان حاج میرزا هاشم یکی از قضات عادل و متدین شهر اصفهان می باشد
.
حاج سید حسین طباطبائی فشارکی
روحانی بزرگوار سید حسین ابن روحانی بزرگوار سید احمد کربلائی در کربلا دیده به جهان گشود ایشان چندین بار برای دیدار اقوام و زیارت قبر امیر مشرف الدین به فشارک تشریف آورده اند
.
حجت الاسلام حاج سید ابراهیم طباطبائی فشارکی
حجت الاسلام حاج سید ابراهیم ابن حجت الاسلام سید محمدباقر ابن آیت الله حاج میرعابد در فشارک زندگی می نموده اند پدر ایشان آیت الله میرعابد طباطبائی در فشارک کرسی تدریس فقه و اصول داشته اند.
حجت الاسلام میرزا نصرالله جعفری فشارکی
عالم جلیل القدر میرزا نصرالله بن میرزا محمدعلی از نوادگان حاجی میرقاسم از سادات طباطبائی فشارک بوده اند
.
آیت الله العظمی سیدمحمد فشارکی و علامه سید ابراهیم کبیر و سیدهاشم پدر بزرگ حاج آقا مدیر دائی های میرزا محمدعلی میباشند
.
حجت الاسلام سید ابوالحسن طباطبائی فشارکی
سید ابوالحسن ابن آیت الله حاج سید عباس ابن آیت الله العظمی سید محمد فشارکی عالمی زاهد می باشد که در شهر تهران ساکن هستند پدر ایشان آیت الله حاج سید عباس فردی متواضع و متین بوده اند زمان افتتاح حسینیه فشارک از این مرد بزرگ جهت حضور در جشن افتتاحیه دعوت بعمل می آوردند ایشان می فرمایند بشرطی می آیم که هیچگونه تشریفاتی نباشد دلم می خواهد بدون تشریفات بیابم قبر جدم امیر مشرف الدین را زیارت کنم و دیداری با فامیل و همشریانم داشته باشم
.
آیت الله سید علی اکبر طباطبائی فشارکی
سید علی اکبر ابن آیت الله العظمی سید محمد فشارکی داماد آشتیانی بزرگ و رابط علماء و شاه بوده اند مقامات کشوری و لشکری و شخص شاه برای تبادل نظر و حل مسائل دربار و حوزه زیاد به منزل ایشان رفت و آمد می کردند
. حجت الاسلام حاج سید ابوطالب نقل می فرمودند روزی یکی از مقامات لشکری قرار بود بیاید منزل آقا. اطرافیان پیشنهاد کردند برای آنکه آن مقام چکمه هایش را باز نکند برویم اتاق مخصوص که دارای میز و صندلی می باشد ولی ایشان قبول نکردند و فرمودند مگر او با دیگران چه فرقی دارد.
حجت الاسلام حاج سید ابوطالب هاشمی طباطبائی فشارکی
حاج سید ابوطالب ابن حجت الاسلام سید مرتضی ابن حجت الاسلام سید محمد حسین فردی شریف و خوش اخلاق می باشند و سالهاست در قرب حرم شاه عبدالعظیم حسنی (ع) به وعظ و اقامه نماز جماعت مشغول می باشند و مورد احترام و اعتماد مردم ری هستند.
حجت الاسلام حاج سید مجتبی (هاشمی طباطبائی) فشارکی
حاج سیدمجتبی ابن حجت الاسلام سید مرتضی در سال1281 هـ.ق در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود پدرش آقا سید مرتضی فردی صادق و اهل صفا بود ایشان از چشمه فضل و کمالات پدر تا سن 20 سالگی سیراب گردید و تحت تعلیم پدر با قرآن و سیره ائمه آشنایی کامل پیدا نمود و چندین سال در شهر ری به وعظ و ممارست پرداخت.
وی فردی کریم و سرشناس بود و از شکسته بندهای بی نظیر ایران.
ایشان چندین سال در فشارک کدخدا بودند و به برکت مدیریت ذاتی و عدل و انصاف سال ها مردم از نعمت امنیت و آرامش برخوردار بودند ایشان در بدو تولد از ناحیه پا فلج بوده اند و با توسل به احمد بن موسی الکاظم (ع) فشارک شفا می یابند.
سید صدرالدین هاتلی بن سید حسین طباطبائی
روحانی بزرگوار سید صدرالدین از طرف مادر به حاج میرعلینقی طباطبائی فشارکی منسوب می شوند ایشان یکی از فضلای شهر اصفهان بوده اند.
از آثار این حکیم و فقیه بزرگوار می توان به کتاب شروق الحکمه فی شرح الاسفار و المنظومه و شرح کفایۀ الاصول اشاره نمود.
. ایشان تا پایان عمر گمنام و در کمال قناعت زندگی نموده است.
ملا محمد حسین کاویانی
روحانی بزرگوار ملامحمد حسین کاویانی همسر صاحب بیگم طباطبائی فشارکی ابن حاجی میرقاسم بوده است و در منطقۀ جبل زندگی می نموده است
.
حجت الاسلام حاج سیدمحمد (طباطبایی) هاشمی فشارک
ایشان لحظه لحظه عمر شریف خویش را در راه تبلیغ اسلام در زادگاهش فشارک سپری نمود و یک عمر در مسجد جامع اقامه نماز جماعت کردند آنهم بدون هیچ منت و چشم داشتی وی مردم را بسیار دوست می داشت و چنان با عشق و حوصله برای آنها مسائل شرعی را تشریح می کردند که همه مستمعینش نسبت به مسائل شرعی آگاهی کافی پیدا کرده بودند.
سید محمد علی هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در یکشنبه دهم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 22:54 توسط حسن و پدرام | نظرات
حجت الاسلام سید محمد علی طباطبائی بن حجت الاسلام سید محمد حسین
وی علوم اسلامی را نزد پدر بزرگوارشان آقا سید محمد حسین و آخوند ملاحسن و ملامحمد علی فشارکی فراگرفت.
ایشان بسیار مهربان و باصفا بودند و عمر شریف خویش را در ورامین به تدریس و ترویج شریعت محمدی
(ص) سپری نمودند به علت حسن خلق و صفای دل همواره مورد علاقه و اعتماد و اعتقاد مردم آن سرزمین بودند آقا سید محمد علی در اوان جوانی نابینا می گردد اما با توسل به شهید کربلا شفا می یابد وی در بستر احتضار به اطرافیان می فرماید الان ائمه اطهار به منزل ما تشریف آوردن و پس از سلام و ارادت به ائمه روح لطیفشان به ملکوت اعلی می پیوندد زوجه ایشان خانم فاطمه بیگم بنت سید ابوالقاسم بن سید احمد بوده است .
+ نوشته شده در یکشنبه دهم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 22:46 توسط حسن و پدرام | نظرات
ایت الله حاج سید باقر هاشمی طباطبایی فشارکی
ایشان یکی از قضات و مجتهدین مبارزی است که در قیام گوهرشاد حضور مستمر داشته است و پس از قیام به علت ضرب و شتم و تعقیب و گریز روحانیت توسط مزدوران رضاخانی اجباراً از حوزه علمیه و دوستان مبارزش فاصله می گیرد اما این جدائی باعث نمی گردد که عدالت و انصاف را زیر پای نهد و همواره تحت هر شرایطی در راه مستقیم گام نهاده است حاج آقا سیدباقر مقدمات علوم اسلامی را نزد پدری عالم و متدین فرا می گیرد اما سخت گیری های بیش از حد پدر در یادگیری علوم اسلامی تاب و توان را از ایشان می گیرد و برای رهایی از این فشار در یکی از روزهای بهاری بر استری چابک سوار می گردد و به مدت هفت سال با شهر و دیار دل انگیزش وداع می کند.
هفت سال می گذرد و هیچ کس نمی داند او کجاست و چه می کند اما پس از بازگشت مردم سرزمینش با انسانی مواجه می شوند که کوله باری از علم و معرفت برای آنها به سوغات آورده بود پدر ایشان سیدالعلماء حاج آقا سید علی اکبر طباطبائی فشارکی است که چندین سال نزد عموهای بزرگوارشان علامه سیدابراهیم کبیر و آیت الله العظمی سید محمد فشارکی (اصفهانی) در حوزه های علمیه نجف اشرف و سامرا مشغول به تحصیل بوده اند و پس از بازگشت به ایران چندین سال در مسجد دولاب تهران به وعظ و اقامه نماز جماعت می پردازد و در مدرسه سپهسالار و حاج ابوالحسن و مروی تهران حضور مستمر داشته اند یکی از دوستان بسیار صمیمی آقا سید علی اکبر که با ایشان ارتباطی نزدیک داشته اند حضرت آیت الله شاه آبادی استاد عرفان حضرت امام (ره) می باشد.
ضمناً اقای دکتر سید حسین و سرهنگ سید علی و محقق عالیقدر جناب آقای پروفسور سید رضا که از شخصیت های برجسته ایران زمین می باشند از فرزندان حاج آقا سیدباقر هستند.
سید محمد علی هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در یکشنبه دهم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 22:45 توسط حسن و پدرام | نظرات
آقا سید محمد حسین طباطبائی مشهور به سیدحسین
آقا سید محمد حسین طباطبائی مشهور به سیدحسین
روحانی متقی آقا سید محمد حسین ابن حاج میر علینقی ابن حاج میرابوطالب ابن میر علینقی ابن میر ابراهیم ابن امیر مشرف الدین طباطبائی زواره ای مردی شریف و اهل علم و تقوا بوده است
. آیت اله حاج سید علی نقل می فرمودند: هر گاه به منزل ایشان می رفتم شاهد بودم که چگونه آقا در تاریکی با خدای خویش راز و نیاز می نمود و به یاد دارم که در تاریکی با تضرع و زاری فریاد برمی آورد خدایا چه کنم با تاریکی قبر چه کنم با عذاب قیامت..
از وقایع مهمی که پس از فوت ایشان اتفاق می افتد این است که آقا وصیت می کند که پس از مرگ جسد او را به امانت در فشارک نگهداری نمایند و هر گاه قافله ای راهی کربلا شد بدنش را به کربلا انتقال و در آنجا به خاک بسپارند نه سال پس از فوت آقا قافله عاشقانه حرم حسینی مهیای سفر به عتبات عالیات می گردند.
. هنگامیکه اجساد را آماده حرکت می کنند در کمال تعجب می بینند همه بدنها پوسیده است اما بدن آقا سید محمدحسین پس از نه سال تر و تازه می باشد گو آنکه ساعتی بیش از مرگ او نگذشته است. حجۀ الاسلام آقا سید مصطفی می فرمودند: حتی کفن مرحوم پدر هم نپوسیده بود فقط ناخن انگشت کوچک دست راست ایشان به کفنش زرد شده بود.
همسر اول آقا سید محمدحسین خانم فاطمه بیگم بنت سیدهاشم می باشد که بسیار مؤمن و صاحب فضل و کمالات بوده است و همسر دوم ایشان خانمی بلندقد با چشمان آبی به نام خاور سلطان بوده است که به فنون تیراندازی آشنائی کامل داشته است خاور سلطان بنت رجبعلی بن عبدالله زفره ای دارای ملک و املاک زیادی در زفره بوده است.
سید محمد علی هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در یکشنبه دهم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 22:42 توسط حسن و پدرام | نظرات
ایت الله میر سید علیخان حائری شاه باغ برادر زاده حاج سید عبد الله هاشمی فشارکی
آیت الله میر سید علیخان در سال 1304 هـ.ق در شهر کربلا دیده به جهان گشود، پدر بزرگوارش آیت الله حاج سید ابراهیم طباطبائی فشارکی معروف به سید ابراهیم صغیر از سلسلۀ سادات طباطبائی فشارک بوده است که در عصر قاجار به کربلا مهاجرت می نماید و در کنار حرم حسینی رحل اقامت می افکند.
آیت الله حائری علاقه وافری به میر شهاب الدین علی طباطبائی فشارکی معروف به میرعلی شاه باغ داشته است به همین جهت پس از تغییر نام خانوادگی اش از طباطبائی به حائری پسوند شاه باغ را نیز به آن اضافه می کند.
. ایشان تحصیلات خود را در علوم اسلامی نزد بزرگان چون آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری و عموی مادرشان آیت الله العظمی سید محمد فشارکی و دیگر علماء وقت در فقه و اصول در کربلا و نجف به پایان می رساند و در سن 28 سالگی به درجه اجتهاد نائل می گردد ایشان پس از چند سال اقامت در کربلا و نجف به ایران مراجعت می کند و در سلک یکی از مشروطه خواهان در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی آن زمان حضور فعال پیدا می نماید سپس با تأسیس وزارت عدلیه و با توصیه ناصرالملک نایب السطنه احمد شاه قاجار در آن وزارت خانه به سمت معاونت محاکم جنائی اختصاصی مشغول می شود و در اثر لیاقت و جدیّت مراحل ترقی را به سرعت طی و به عضویت استیناف ریاست کل محاکم ابتدائی مدعی العموم (دادستان شهرستانها) مدعی العموم (دادستان) دیوان کیفر، ریاست شعبه سوم استیناف، ریاست استیناف اصفهان، ریاست کل استیناف تهران، معاونت دادستان کل کشور، رئیس شعبه ششم دیوان عالی کشور، رئیس شعبه دوم دیوان عالی کشور منصوب می گردد و سپس بنا به پیشنهاد آیت الله العظمی بروجردی به سمت دادستان کل کشور انتخاب می شود. آخرین سمت ایشان در وزارت دادگستری ریاست دادگاه عالی انتظامی قضات بوده است یکی از کتب ایشان کتاب شرح قانون مدنی است که نتیجه تلاش 47 ساله این مجتهد جامع الشرایط می باشد.
ضمناً استاد سید حسین حائری فشارکی مدرس حوزه علمیه مشهد برادر ایشان می باشد که پس از مهاجرت از عراق ساکن کرمانشاه می شود.
سید محمدعلی هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در جمعه هشتم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 12:9 توسط حسن و پدرام | نظرات
زندگی نامه ایت الله حاج سید علی هاشمی طباطبایی فشارکی
حضرت آیت ا... حاج سید علی (هاشمی) طباطبائی فشارکی در سال 1283 در روستای فشارک در خانواده ای روحانی چشم به جهان گشود. پدرش اهل علم و از اقوام نزدیک حضرت آیت ا... العظمی سید محمد فشارکی بود و نسبش به عالم اکبر میر مشرف الدین و احمد الرئیس و ابوالحسن شاعر اصفهانی و امامزاده اسماعیل و ابراهیم طباطبا می رسد..
در اوان کودکی نزد پدرش به فراگیری قرآن و احوالات ائمه معصومین (ع) پرداخت و در سن ده سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان گردید و مورد توجه آقای سیدعلی نجف آبادی قرار گرفت. پس از هشت سال تحصیل در حوزه علمیه اصفهان به درخواست یکی از علما عازم حوزه علمیه قم گردید و از محضر اساتید حوزه علمیه قم از قبیل حضرت آیت ا... العظمی بروجردی، آیت ا... حاج شیخ عبدالکریم حائری، آیت ا... کوه کمره ای، آیت ا... خونساری، آیت ا... گلپایگانی، آیت ا... مرعشی و امام خمینی (ره) کسب فیض نمود و در بعضی دروس افتخار همدرسی با امام را داشت.
در سال1316 در رشته منقول شروع به تدریس می نماید و تقریباً در سال 1321 راهی حوزه علمیه نجف اشرف می شود و به مدت 5 سال به تحصیل علوم دینی و سیر و سلوک می پردازد و توسط حضرت آیت ا... العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و آیت ا... العظمی شیخ محمد کاظم شیرازی به درجه اجتهاد نائل گردید.
پس از بازگشت از حوزه مقدس نجف اشرف در شهرهای مختلف ایران مانند تهران، مشهد، شیراز، کاشان، زواره، و اشتهارد مشغول تبلیغ شد و تا اواخر عمر در حوزه علمیه اصفهان شرف حضور داشت
.
سرانجام در روز پنجشنبه11/3/74 مطابق با دوم محرم الحرام 1416 به دار باقی شتافت روحش شاد باد..
سیدمحمدعلی هاشمی فشارکی
+ نوشته شده در جمعه هشتم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 12:7 توسط حسن و پدرام | نظرات
میر محمد تقی در طبرستان
کوچه های خاکی فشارک پر از عطر گل شادی بود .گوشوار درختان به شکوفه های رنگارنگ اراسته گردیده بودند .قاصدک بهار در کوه و دشت می گشت و اغاز فصل نو را نوید می داد میر محمد تقی طباطبایی فشارکی کوله بار سفر به دوش گرفته بود و اهنگ طبرستان در سر داشت دشت زیبای وژه را پشت سر می نهد واندکی درفره درنگ می نماید و مهیا می گردد تا راه طولانی طبرستان را طی کند او از نسلی است که سرنوشت نیاکانش با سفر و مهاجرت عجین شده بود .برادر بزرگش علامه سید ابراهیم کبیر ودیگر برادرش ایت الله سید محمد فشارکی در هجرتی کبیر مقیم عتبات عالیات شده بودند در تاریخ سلسله نسب ایشان امده است که انها از مکه به مدینه ،از مدینه به اصفهان از اصفهان به زواره از زواره به تبریز از تبریز به زواره و سرانجام از زواره به فشارک مهاجرت نموده ،وی پس از پیمودن راه طولانی به طبرستان پای می نهد هنوز گرد راه از تن نزداییده بود که فریاد مردمی که گرد مردی شیر گیر حلقه زده بودند توجه او را جلب میکند .
نسیمی خنک می وزید و غرش شیر ها در دل کوچه ها می پیچید مرد شیر گیر از قدرت شیرهای گرسنه اش می گوید میر محمد زیر لب می گوید ای کاش پهلوان محمد مطلبی فشارکی هم اینجا بود.
میر محمد تقی از سرزمین پهلوانان است می گویند یکی از همشهریانش نمیدانم از طایفه ی محمدی ها یا جعفری ها ویا اقاجانی ها بوده است که وقتی اسیر قجریان می شود با دست ها یش گلهای قالی را در می اورد و سینی اهنی را از وسط پاره می کند .
سکوت را می شکند و به طرف مرد شیر گیر حرکت می کند رمق از پاهای مرد شیر گیر بیرون می رود او چطور می توانست باور کند پهلوانی غریب او را به مقابله می خواند دیده ها با سنگینی او را مینگرند میر محمد قدری اب می نوشد و به سراغ شیرهای در بند می رود با دست راست یک شیر وبا دست چپ شیر دیگری را از زمین جدا می کند و چنان انها را به هم می کوبد که نقش بر زمین می شوند جمعیت یک صدا فریاد می زنند خدا حفظت کند پهلوان دست علی به همراهت
والسلام سید محمد علی هاشمی فشارکی
http://fesharak.blogfa.com/category/1