..... و دکتر سید جواد هاشمی فشارکی ، مدیر هسته ملی معماری و شهر اسلامی و .....
..... و دکتر سید جواد هاشمی فشارکی ، مدیر هسته ملی معماری و شهر اسلامی و .....
سیدحسن جوان در نجف از حضور آیات عظام سید محمد فشارکی طباطبایی، .... بهره برد.
وی سپس به حوزه علمیه قم رفت و در درسهای خارج فقه و اصول مراجع قم شرکت کرد و در آن حوزه از محضر آیات فشارکی، .... بهره برد.
سوز سرمای آذر ۱۳۰۶، فشارهای خانوادگی و سختیهای تداوم تامین معیشت در دوران مهاجرت به کمکِ مخالفان تداوم بستنشینی آمد تا بخشی از علما از جمله آیتالله محمدحسین فشارکی، میرسید عبدالحسین مدرس خاتونآبادی ملقب به سید العراقین، دهکردی و شیخ مهدی نجفی به شهر و دیار خود برگردند و با این کار موجب آزردگی و تالم روحی شیخ مهدی نورالله اصفهانی و شکست قیام شوند.
با توجه به اینکه پدربزرگهای آقا سید جمال یا به قول قزوینیها آسید جمال، از علمای بنام کشور بودند وی نیز تحصیلات حوزوی را برگزید و زیر نظر اساتیدی چون محمدحسین فشارکی، از علمای برجسته اصفهان در ایران و .....به فراگیری علوم دینی پرداخت و پس از پایان دوره تحصیلی خود بهعنوان یکی از مجتهدان ایرانی مطرح شد.
او در آذر ماه 1306 شمسی در اعتراض به اجرای نظام وظیفه اجباری به همراه عده بسیاری از علما به رهبری حاج آقا نورالله فشارکی و سیدالعراقین به قم مهاجرت کردند.
درباره نپذیرفتن مرجعیت توسط استادش آقای فشارکی بیان میداشته، ...
و یک دوره تقریرات درس مرحوم ایت الله العظمی سیدمحمد فشارکی را نوشته بود،
از اساتیدش میتوان به آیتالله سیدمحمد طباطبایی فشارکی، ..... اشاره کرد،
خبر های زیر حاوی مطالبی راجع به فشارکی ها می باشد :
ـ ولادت عالم بزرگوار شیعه «ملا حسین فشارکی» در سال ۱۲۶۶ قمری
پس از آن برای تکمیل دروس شرعی به حوزه علمیه اصفهان رفت و در درس فقه آیت الله محمدحسین فشارکی و .. حاضر شد. همچنین ..
. آیت الله فشارکی که به این شاگرد و طلبه خود علاقه ویژه داشت و دانشش را میستود، اجازه اجتهاد او را امضا کرد.
در نجف در محضر اساتید بزرگى مثل محمد فشارکى اصفهانى، ..... حضور یافت و علوم اسلامى را فرا گرفت و به درجه بالایى در علم دست یافت.
حاج شیخ مرتضى حائرى یزدى: مرحوم سید محمد فشارکى، استاد اصول و فقه، آقاى ضیاء عراقى و والد و دیگر اساتید حوزه علمیه نـجـف، بـا همه علم و فضیلت و بزرگوارى که داشت، درکمال فقر و نیاز مادى زندگى مىکرد
علمایی که از آنها در کتاب، خاطرهای نقل شدهاست، از این قرارند:
حضرات آیات و حجج اسلام ... سید محمد فشارکی، ....
تلفیقی از مطالب و آرای حاج شیخ و مطالب استادشان مرحوم آقاسید محمد فشارکی است. طلاب برای مطالعه این کتاب تشویق شوند
و اساتید بزرگ همچون (سید محمد تقی مدرس- میرزا جهانگیرخان قشقائی- میرزا محمد هاشم خوانساری- ملا محمد باقر فشارکی) ایشان را میتوان یکی از مفاخر شیعه در فقه و اصول و کلام و ادبیات و مجاهدی خستگی ناپذیر در راه اعلای کلمهالله دانست
استاد ما مرحوم آیت الله فشارکی(ره) که خود از شاگردان ادیب نیشابوری بود علم طب را در دستان خود داشت و بسیار مسلط بود.
مرحوم آیتالله میرزا حسن شیرازی –مرجع تقلید مطلق- به طور ویژه مورد تایید حضرت مهدی(ع) بود؛ واقعیتی که مورد تایید همگان است. زمانی که حکومتی ها، روشنفکران و فرهیختگان در برابر چپاول نعمت های مادی ایران توسط انگلیس سکوت کردند، آیت الله سید محمد فشارکی از شاگردان میرزا به ایشان فرمود: چرا احتیاط می کنید و فتوای جهاد علیه انگلستان نمی دهید؟ آیا می ترسید؟ آیا خون شما از خون امام حسین(ع)، رنگین تر است؟ آیا می دانید چه بلایی بر سر مردم آمده است؟
او با اشاره به زندگی سخت بزرگان دین و علمای بنام همچون آیت الله فشارکی گفت: حوزه های علمیه از ابتدا در فقر اقتصادی بوده اند و علمای ما پمپانی فقر بوده اند یعنی در اوج نداری قرار داشتند اما با این همه نخبه پروری می کردند.
یک روزی شاگرد ممتاز ایشان مرحوم سید «محمد فشارکی» که استاد مرحوم حاج «عبدالکریم» و آقای «نائینی» بود، خدمت میرزا میآید و به او میگوید که شما چند دقیقهای حق استادی خودتان را بگذارید و به من اجازه دهید که صریح صحبت کنم، وقتی میرزا اجازه میدهد، ایشان به تندی بسیار میگوید “آقا سید می ترسی از ناصرالدین شاه که فتوا درست نمیدهید؟ ”
میرزا میگوید: خیر! بحث ترس نیست بحث این است که مصلحت چه باشد، نکند کار ما خلاف مصلحت است، سپس گفت: امروز در سرداب سامرا رفتم و این حکم را آوردهام، دیگر نگفته که حالا این حکم را چه طوری نوشتم. بعضیها استنباط شان بر این بوده که ملاقاتی با آقا امام زمان (عج) داشته است. همان جمله معروف ایشان مطرح میشود و عجب جمله نورانی بوده که بعید نیست جمله، مربوط به امام و به اجازه امام باشد. با یک خط یا کمتر از یک خط نیم خط، تحولی در ممکلت به وجود آورد؛ تحولی که با صدها اعلامیه، دیگران نمیتوانند به وجود بیاورند.
حاج شیخ رحمت الله فشارکی مطول
ر بین درس استاد بزرگ ما مرحوم سید آقا محمد فشارکی تشریف آورد. آثار گرفتگی و ناراحتی از چهره اش کاملا هویدا بود.
معلوم شد این انقلاب و گرفتگی به واسطه بروز و با در عراق است که در همان روزها خبرش منتشر شده بود. فرمود شما مرا مجتهد می دانید. همه عرض کردیم بلی. سوال کرد عادل می دانید؟ جواب دادیم آری. فرمود پس من به تمامی شیعیان سامرا زن و مرد حکم می کنم که هر یک از آنها یک فقره زیارت عاشورا را به نیابت بی بی نرجس خاتون والده ماجده حضرت حجه بن الحسن (علیه السلام) بخوانند آن بانوی بزرگ را پیش فرزندش شفیع قرار دهند تا آن حضرت نزد خداوند عالم شفاعت کند و خدا شیعیان سامرا را از این بلا نجات دهد.
این حکم که صادر شد چون مقام بیم و ترس نیز بود همه شیعیان اطاعت کرده زیارت عاشورا را به همان قرار خواندند. به واسطه این ترس یک نفر شیعه در سامرا تلف نشد با اینکه هر روز ده تا پانزده نفر از غیر شیعه می مردند.
از آنکه خدمت مرحوم آیت الله آسید محمد فشارکی اصفهانی و مرحوم آیت الله آمیرزا محمد تقی شیرازی و بعضی دیگر از بزرگان درس گرفته بود
مرحوم فشارکی نقل میکرد که روزی برای درس گفتن به یکی از حجرهها رفتیم و عقربی را دیدیم که درس را به هم ریخت و سپس ناپدید شد؛ پس از مراجعت به منزل و زمان آویزکردن لباس عقرب از لباس به پایین افتاد؛ متوجه شدیم که عقرب در لباس ما خانه گزیده بود.
کسانی مانند .....، سید محمد فشارکی، .... تمام بزرگان شیعه از تمام جهان در سامرا گرد وجود میرزا جمع شده بودند.
میرزا در حقیقت بهعنوان نایب امام زمان در جهان تشیع استوار و محکم شده بود
و اینکه حکم میرزا در تمام جامعه تشیع بهخصوص ایران اینقدر مقبولیت یافت به علت موقعیت و مقبولیت عام جناب میرزا بود.