***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

بیمارستان های صحرایی دفاع مقدس

شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۷ ق.ظ

بیمارستان مریوان - در مرحله ساخت قبل از عملیات - ابتدای سال  1367
علیرضا فروزانفر- سید جواد هاشمی فشارکی  - مهندس .....

بیمارستان های صحرایی ناجی جان رزمندگان

در دوران دفاع مقدس

 
سیر تحول بیمارستان صحرایی در جنگ تحمیلی

چکیده
خبرگزاری پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس: جنگ تحمیلی عرصة نبردی نابرابر بود که استکبار شرق و غرب را در برابر رستاخیز قدرت اسلام به ناچار متحد ساخت. آثار این پیوندِ نامیمون در جنگ تحمیلی تبعاتی آشکارتر داشت. تقریباً در تمام طول سالیان جنگ نابرابری تجهیزات و لوازم رزم، رزمندگان اسلام را رنج می‌داد. از سوی دیگر، مدیریت طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم برای انقلابی که هنوز دستخوش تحولات بی‌شمار داخلیِ بود، دشواری راهبرد و تدبیر سطوح و ابعاد مختلف جنگ را مضاعف می‌ساخت. در این حال، همچنان که در عرصه نظامی نبوغ فرزندان انقلابی بر خیل ادوات جنگی دشمن غلبه می‌یافت در عرصه پشتیبانی رزم نیز بیمارستان‌های صحرایی به‌تدریج راه خویش را بازمی‌یافتند و در هر عملیات پیشرفت آنها ملموس و محسوس بود به‌طوری که می‌توان ادعا کرد در سال‌های پایانی جنگ، وضعیت بیمارستان‌های صحرایی در جبهة ایران در بالاترین سطح کمی و کیفی قرار داشت و افزون بر تجارب پزشکیِ کم‌نظیر، پیکربندیِ سازمان اداری و بخش عملیاتی آن در تاریخ جنگ‌های اخیر بی‌نظیر بود. این مقاله با بهره‌گیری از روش توصیفی درصدد است به اختصار با مرور تاریخی هشت سال دفاع مقدس، سیر تحول بیمارستان‌های صحرایی را از نظر ارتقاء کیفیت سازه‌ها، مدیریت سازمانی و ارائه خدمات درمانی در طی جنگ تحمیلی بازخوانی کند. اما از آن‌رو که تمام ارکان و شئون و ابعاد جنگ متأثر از راهبرد آن است، بنابر این، در بررسیِ مقوله‌ای همچون بیمارستان صحرایی نیز باید به راهبرد کلی جنگ توجه داشت. به‌نظر می‌رسد ساخت و تجهیز و گسترش بیمارستان‌های صحرایی به‌ویژه در نیمه‌ دوم جنگ در منطقة جنوب شاخصی مهم در شناسایی اهداف واقعی ایران از تداوم دفاع مقدس به‌شمار می‌رود.


1. پیش‌درآمد
بیمارستان صحرایی[1] مؤسسه درمانی متحرکی است که به‌طور معمول در ناحیه رزم دایر می‌شود و منظور از دایر شدن آن جلوگیری از تمرکز موقتی بیماران در ناحیه مواصلاتی می‌باشد(نوروزی، 1385، ص194). بیمارستان صحرایی براساس تدابیر فرمانده قرارگاه خط‌ مقدم و فرمانده بهداری رزمی و توسط مرکز بهداری رزمی ِ منطقه‌ای با هماهنگی واحدهای ذی‌ربط منطقه به منظور ارائة خدمات تخصصی و فوق تخصصی که امکان ارائة آنها در یگان‌های منطقه وجود ندارد، احداث و فعال می‌شود. علل راه‌اندازی بیمارستان صحرایی، تهدیدات دشمن، فاصله و بُعد مسافت خط‌ مقدم تا عقبه، عقبه ناامن و صعب‌العبور مناطق جنگی است(محمدزاده، 1386، صص82 و 83). در تعریفی دیگر، بیمارستان صحرایی به مثابه یک بیمارستان ثابت طبقه‌بندی شده است که می‌تواند به راحتی حرکت داده، یا حتی از طریق هوا حمل شود(رستمی، 1386، ص185).
این نوع بیمارستان، در چادر یا ساختمان‌های پیش‌ساخته با سازه فلزی یا بتنی قابل برپایی بوده و در رابطه با بلایا و سوانح یا موارد اورژانس (جنگ، زلزله یا سیل) بسته به شرایط حاکم و در ارتباط با نیازها از واحد‌های مراقبتیِ جامعی تشکیل شده است. جمعیتی که به وسیله بیمارستان‌های صحرایی درمان می‌شود محدود به کسانی است که در مناطق آسیب‌دیده ساکن بوده‌اند. بیمارستان‌های صحرایی نمی‌توانند به تأسیسات بهداشتی دائمی تبدیل شوند زیرا هدف از استقرار آنها رویارویی با شرایط اورژانس است و نه رو به‌رو شدن با خطرها و امراض روزانه که درگیر جمعیتی می‌باشد. البته باید به این نکته توجه داشت که بیمارستان‌ها مجموعه‌هایی متشکل از بخش‌های گوناگون‌اند که ارتباط مستقیم و غیر مستقیم با یکدیگر دارند و چگونگی روابط داخلی و خارجی آن از اهمیتی چشمگیر برخوردار است. این مسئله با پیشرفت دانش پزشکی ابعادی جدید به خود گرفته است. بیمارستان‌های صحرایی با حفظ روابط داخلی و خارجی نمی‌توانند از تمام عوامل تعیین‌کننده، همچون تعداد تخت، مدت بستری و غیره در بیمارستان‌های عادی با نظام‌های مختلف پیروی کنند. از سوی دیگر بر خلاف بیمارستان‌های شهری که می‌توانند گسترش‌های افقی و عمودی(ارتفاعی) داشته باشند، بیمارستان‌های صحرایی در سطح توسعه می‌یابند(حسینی، 1386، صص55 و 60).
  بر این اساس، بیمارستان صحرایی به‌طور معمول باید دارای واحد‌های امدادی، درمانی و تشخیصی طبق این موارد باشد: اورژانس مجروحان بدحال، اتاق عمل، بخش مراقبت‌های ویژه، پرتونگاری، داروخانه، آزمایشگاه و بانک خون، بخش استریلیزاسیون، بخش امداد و انتقال ویژه، بخش سوختگی و مصدومان N.B.C. همچنین به‌طور معمول در هر بیمارستان صحرایی حضور این افراد ضروری است: دو نفر متخصص بیهوشی، هفت نفر فوق لیسانس بیهوشی، شش نفر جراح عمومی، سه نفر متخصص ارتوپدی، یک نفر جراح پلاستیک، یک نفر جراح قلب و قفسه صدری، سه نفر پزشک متخصص طب اورژانس و دو نفر پزشک عمومی.
در شرایط جنگی اهداف بیمارستان‌های صحرایی این موارد را در برمی‌گیرد: پشتیبانی پزشکی از عملیات نظامی، آماده‌سازی مجروحان و مصدومان برای تخلیه، انتقال و اعزام سریع مجروحان، جراحی اضطراری در منطقه عملیات و اعمال مراقبت‌های ویژه پیش و پس از عمل جراحی. همچنین کارایی بیمارستان‌های صحرایی دست‌کم منوط به داشتن این شرایط است: وجود شبکه آب آشامیدنی(چاه عمیق و...)، سیستم دفع فاضلاب، سیستم دفع زباله(سوزاندن زباله یا سپتیک)، حفاظت و ایمنی بیمارستان(استحکامات، استتار، اختفا و پوشش و داشتن پدافند هوایی)، آمادگی شبانه‌روزی، وجود روشنایی برق اضطراری، تسهیلات کمکی و پشتیبانی، پد بالگرد(خلبانان و خدمه پروازی و پشتیبانی هوایی)، قابلیت تغییر مکان بیمارستان صحرایی، وجود دستگاه‌های رادیولوژیِ متحرک(چند‌قطعه‌ای) با دستگاه‌های ظهور و ثبوت، داشتن ست‌های جراحی، جعبه‌های بانک خون قابل حمل متحرک، کیف‌های کمک‌های اولیه سبک، دستگاه‌های الکتروشوک متحرک، دستگاه‌های استرالیزاسیون کوچک متحرک، دستگاه‌های بیهوشی متحرک(محمدزاده، 1386، صص89 و90).

2. پیشینه بیمارستان صحرایی
به گفتة ناظران نظامی، در جنگ اول جهانی، مجروحانی که احتیاج به عمل جراحی در خط مقدم جبهه داشتند، پس از دو هفته می‌توانستند به بیمارستان‌های مجهز انتقال یافته و تحت مداوا قرار گیرند که به‌طور طبیعی تلفات جانی زیادی به‌همراه داشت. این زمان، در جنگ دوم جهانی به 72 ساعت کاهش یافت و در جنگ امریکا علیه ویتنام به 12 ساعت رسید(عراقی‌زاده، 1380، ص144). این رقم برای اولین‌بار در جهان با ساخت بیمارستان‌های مجهز و ایمن در نزدیک‌ترین فاصله از خط مقدم به 3 ساعت کاهش یافت و می‌توان ادعا نمود که در جبهة فاو(والفجر 8) پس از ساخت بیمارستان سجاد(ع)، این زمان رکورد به کمتر از یک‌ساعت رسید(گزارش عملکرد مرکز بهداری جنوب، 1365 و 1366). در مجموع، از میانه‌های جنگ تحمیلی، میانگین مدت زمان ارائه خدمات درمانی به مجروحان به کم‌تر از نیم‌ساعت رسید(گفت و گو با سردار احمد اخوان، ماهنامه صنعت درمان، 1391، ص42).

3. وضعیت بیمارستان‌های صحرایی پیش از پیروزی انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در نیروی زمینیِ ارتش جمهوری اسلامی ایران، بیمارستان‌های صحرایی زیرمجموعه سازمان پشتیبانی مناطق چهارگانه(منطقه 1: غرب؛ 2: جنوب؛ 3: تهران؛ و 4) بودند. سازمان پشتیبانی مناطق چهارگانه هر یک دارای 2 گردان خدمات بهداری و هر گردان شامل 4 گروهان به این ترتیب است: 1- گروهان ارکان؛ 2- گروهان جمع‌آوری مجروحین؛ 3- گروهان آمبولانس؛ و 4- بیمارستان صحرایی. برای تأمین نیاز بیمارستان‌های صحرایی پیش از انقلاب دو واحد بیمارستان صحرایی از خارج خریداری شد. در سال 1345ه.ش، 6 مجتمع بیمارستان کانکسی سیار 60 تختخوابی از خارج کشور خریداری و به پشتیبانی مناطق واگذار گردید. این شش دستگاه ابتدا به یگان‌های زیر واگذار گردید: لشکر ارومیه، لشکر کرمانشاه، پشتیبانی منطقه 3 تهران در پادگان حر، لشکر اهواز در ایستگاه دغاغله، دپوی پادگان دزفول و لشکر مشهد. با توجه به اینکه بیمارستان‌های کانکسی از نظر دید دشمن هدفی مشخص است تنها در هنگام مانورها و حوادث غیرمترقبه نظیر سیل و زلزله قابل استفاده است. به‌علاوه استقرار آن وقت‌گیر و مستلزم وجود امکانات مختلف است. به‌طور معمول کارکنان مربوطه هم با کاربرد آن آشنایی نداشته و به همین دلایل در زمان دفاع مقدس نیز آن‌طور که باید مفید واقع نشد(نامجوی نیک، 1389، ص132). پس از آن در سال 1350، بیمارستان 50تختخوابی شهباز از باقی‌مانده جنگ دوم جهانی از اروپا خریداری شد. این بیمارستان بدون توجه به شرایط نگهداری و ایمنی آن به دزفول واگذار و سال‌ها در محلی نامناسب نگهداری می‌گردید. در هنگام پیروزی انقلاب مسئولین سعی داشتند آن‌را به تهران بازگردانند. سرانجام با شروع دفاع مقدس بیمارستان یادشده به پشت منطقه عملیات در نزدیکی شهر دزفول و پشت رودخانه کرخه انتقال یافت و در آنجا به‌طور نسبی مورد استفاده قرار گرفت. لیکن با توجه به ضعف آن از نظر استتار و ورود گرد و خاک به آن کارایی چندانی نداشت، بنابر این از منطقه عملیات خارج گردید و وسایل و تجهیزات آن در بهداری یگان‌ها مورد بهره‌برداری قرار گرفت(نامجوی نیک، 1389، صص133 و 134).

4. مواجهه با بحران جنگ
در روزهای آغازین جنگ تحمیلی که توأم با غافلگیری نیرو‌های رزمی و نیز حضور نیروهای مردمی خود‌جوش بود، تمامی امکانات و تجهیزاتی که برای مقابله با یک جنگ تمام‌عیار به عنوان یک حادثه مورد نیاز بود با سریع‌ترین و ابتدایی‌ترین حالت ممکن به‌وجود ‌آمد(حسینی، 1386، ص104). در اوایل به علت کمبود بیمارستان‌های صحرایی، مجروحان بدون انجام اقدامات اولیه به بیمارستان‌های شهر منتقل می‌شدند و به دلیل ناآشنایی با اولویت‌بندی بیماران برای عمل جراحی، مجروحان بدون اولویت‌بندی به اتاق عمل فرستاده می‌شدند؛ لیکن در مراحل بعد با انجام تریاژِ [2] (اولویت‌بندی مصدومین) مجروحان در اورژانس توسط گروهی از پزشکان متخصص بیهوشی و جراحان، این مشکل حل شد. با ادامه جنگ و ساخته شدن اورژانس‌ها و بیمارستان‌های صحرایی، بسیاری از اقدامات درمانی از جمله کنترل نسبی خونریزی و جبران حجم داخلی عروقی با استفاده از سرم و خون و نیز انجام آزمایشات پاراکلینیک در بیمارستان‌های صحرایی صورت می‌گرفت و بعد مجروح به بیمارستان‌های شهر منتقل می‌شد. این مسئله نیز در کاهش عوارض مرگ و میر مجروحان، نقشی حیاتی داشت(محمدزاده، 1386، صص86 و 88). به این ترتیب، اولین بیمارستان‌های صحرایی بسیار ساده و ابتدایی با استفاده از سنگ‌چین(در آن‌هنگام از کیسه شن هم استفاده نمی‌شد)، چوب‌های افقی و چادر به‌وجود ‌آمدند. روی چادر از برگ پوشانده می‌شد و از سنگ‌چین‌ها علاوه بر استفاده باربری و ساختن فضا به عنوان ترکش‌گیر نیز استفاده می‌شد. گاهی اوقات با استفاده از دو صخرة نزدیک به هم و چوب و چادر، اورژانس برپا می‌شد. به تدریج با گذشت چندین ماه از جنگ با به‌کارگیری کیسه‌های شنی اتاقک‌هایی به عنوان اورژانس ساخته شد. این اتاقک‌ها فاقد سقف بود و استفاده از چادر به عنوان سازة سقف همچنان معمول بود. پس از مدتی اورژانس‌های کیسه شنی با به‌کارگیری تراورزهای خطوط راه‌آهنِ تخریب شده، که بسیار محکم بودند مسقف و با خاک پوشانده شد. اولین بیمارستان صحرایی با استتار خاک بدین صورت ساخته و استفاده شد. این‌گونه بیمارستان‌‌های ابتدایی تنها می‌توانستند مجروح را اگر در حالت وخیمی نبود تا رساندن به بیمارستانی زنده نگهدارند و به او کمک‌های اولیه را برسانند. به‌تدریج با گذشت زمان و به دلیل ضعف امکان انتقال مجروحین و از دست رفتن ایشان در طول عملیات، لزوم ایجاد بیمارستان‌های مجهزتر به‌وجود آمد. بدین‌ترتیب استفاده از کانکس‌های فلزی با بخش‌های کامل‌تر اتفاق افتاد. بیمارستان کانکسی اگر چه به‌طور کامل پاسخگوی نیازهای مختلف مجروحین بود اما به شدت در مقابل انفجارات آسیب‌پذیر بود.
مدتی پس از جنگ که عملیات‌های جنگی با دقت و برنامه‌ریزی مناسب‌تر و با تکیه بر عوامل پشتیبانی مؤثر اجرا ‌شد، نیاز به بیمارستان‌های صحرایی و مقاوم در برابر انفجارات با درجه استتار بالا، منجر به ایجاد سوله‌های فلزی با قاب پنج‌ضلعی(موسوم به قاب آلمانی) و پوشش ورق موج‌دار گردید. با گذشت زمان و نیاز بیشتر به امنیت برای اعزام پزشکان به جبهه، سازه‌های بتنیِ عموما پیش‌ساخته به وجود آمد. این سازه‌ها از جهات گوناگون نسبت به سازه‌های فلزی مشکلات بسیار زیادی داشتند اما بزرگ‌تر‌ین مزیت آنها امنیت به نسبت بالای آنها بود(حسینی، 1386، صص104 و 105). از سوی دیگر، با توجه به آمار بسیار ناچیز تعداد بالگردهای هوانیروز(حدود 15 عدد برای منطقه جنوب) و عدم امکان استفاده از هلی‌برد و حمل مجروحین، ساخت بیمارستان‌های صحرایی در نزدیکی تمامی خطوط مقدم ضرورت یافت. همچنین به علت ناامنی جاده‌ها و مناطق غرب کشور در طول شب مجروحین باید تا صبح روز بعد در منطقه می‌ماندند. این امر خود دلیل دیگری بر ساخت بیمارستان در مناطق جنگی بود. پس از آنکه ناکارآمدی بیمارستان‌های چادری و کانکسی در مقابله با برتری هوایی دشمن مشخص شد همچنین با توجه به اینکه برنامه‌ریزی در عملیات به‌طور مشخص بر توان پشتیبانی و به خصوص توان درمانی و زمان رسیدن مجروح به بیمارستان و اتاق عمل استوار بود، نیاز به بیمارستان‌هایی که مقاومت بیشتری در مقابل بمباران داشتند یا دست‌کم از توان استتار بالایی برخوردار بودند، احساس شد(حسینی، 1386، ص105).
اگر چه در ابتدای جنگ تحمیلی امکانات رزمی و بهداشتی درمانی سپاه پاسداران دارای انسجام و تشکل لازم نبود(نامجوی‌نیک، 1389، ص135؛ مصاحبه سردار فتحیان با ویژه‌نامه فتح بزرگ، 1388)، لیکن بهداری رزمی سپاه پاسداران به‌طور پراکنده در مناطق جنوب و غرب کشور فعالیت‌های چشمگیر داشت و برای درمان و مداوای مجروحان و مصدومان اقدامات اولیه انجام می‌گرفت و کارهای اساسی اعمال جراحی نیز از همان ابتدا در بیمارستان‌های شهرهای مرزی مثل اهواز، آبادان و اندیمشک و ... انجام می‌گرفت. البته ارتش در سازمان خود، بیمارستان‌های سیار نظامی داشت که به درمان و مداوای مجروحان خود در مناطق جنگی می‌پرداخت از جمله بیمارستان پایگاه هوایی وحدت در دزفول یا بیمارستان گیلان غرب و سرپل ذهاب(محمدزاده، 1386، ص86). بر این اساس، بهداری‌های یگان‌های مستقر در منطقه یعنی لشکر 92 زرهی اهواز و لشکر 77 پیاده خراسان و بیمارستان‌های منطقه‌ای اهواز، دزفول، کرمانشاه و سنندج با محدودیت امکانات و عدم آمادگی، بار سنگین پذیرش مجروحین و مصدومین را به دوش گرفتند، ضمن اینکه به علت عدم رعایت قوانین بین‌‌‌المللی از طرف نیروهای متجاوز بعثی خود این تأسیسات زیر آتش دشمن و حملات هوایی قرار داشت(نامجوی نیک، 1389، صص135و136). به‌طور کلی، در آغازین ماه‌ها و سال‌های جنگ تحمیلی فعالیت‌های درمانی بیمارستانی در شهرهای عقبه انجام می‌گرفت و در خطوط مقدم خدمات اورژانس و احیاء به مجروحین ارائه می‌شد، لیکن (عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141) خلاء بیمارستان صحرایی و خدمات درمانی آن به‌شدت آشکار بود.

5. بهره‌گیری از کانکس نخستین اقدام برای ساخت مراکز درمانیِ نزدیک به منطقه عملیات
با طولانی شدن جنگ ضرورت تأسیس مراکز درمانی نزدیک به منطقه عملیات و در عین حال در منطقه امن و دور از تیررس و هجوم مکرر هوایی دشمن، بیشتر احساس شد. بنابر این، در اواخر سال نخست جنگ فکر ایجاد بیمارستان‌های سنگری زیرزمینی در پشت خطوط اصلی جبهه که در خط انتقال مجروحین تأسیس شود، مورد استقبال قرار گرفت. ابتدا بیمارستان‌های کوچکی ساخته شد و بعدها تبدیل به بیمارستان‌های بزرگ‌تری گردید و بعضی از آنها تا آخر جنگ یا تا زمانی که فعالیت‌های عملیاتی در منطقه وجود داشت به ارائه خدمات درمانی ادامه دادند. با توجه به تفکیک وظایف نیروهای ارتش و سپاه تعدادی از این بیمارستان‌ها توسط سپاه دایر شد و تعدادی نیز توسط ارتش دایر گردید و در مناطقی که عملیات مشترک ارتش و سپاه انجام می‌شد، بیمارستان‌های مربوطه نیز با تشریک مساعی نیروهای ارتش و سپاه به وجود می‌آمد. در سال‌های نخست جنگ در مناطقی که سپاه از این بیمارستان‌ها دایر می‌کرد تیم‌های درمانی ارتش، مأمور به بیمارستان‌های سپاه می‌گردید(نامجوی نیک، 1389، صص140 و 141).
اما سیر تحول بیمارستان‌های صحرایی با تشکیل بهداری رزمی و بهداری سپاه همگام است. از سال 1360 تأسیس بیمارستان‌های صحرایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شروع شد(محمدزاده، 1386، ص86). قرارگاه مهندسی رزمی خاتم‌الانبیاء(ص) که با هدف اجرای مهندسی مورد نیاز جنگ طراحی شد، مأموریت یافت به منظور دست‌یابی به خدمات پزشکی برای مجروحین و مصدومین جبهه‌ها بیمارستان‌های صحرایی را در کوتاه‌ترین فاصله ممکن از لبة جلویی منطقه نبرد(لجمن) ایجاد کند. هدف دیگر از طراحی و ساخت بیمارستان‌های صحرایی ایجاد فضای ایمن و مطمئن برای کادرهای پزشکی و درمانی در چنین شرایطی تعیین شد(عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص140). با وجود این، در عملیات شکستن حصر آبادان- ثامن‌الائمه، 5 مهر 1360، که نخستین عملیات مشترک بزرگ ارتش و سپاه به شمار می‌رود، مجروحان به‌طور مستقیم از پست‌های امدادی به بیمارستان‌های طالقانی، شهید بهشتی و شرکت نفت آبادان و تعدادی نیز به بیمارستان‌های ماهشهر و اهواز منتقل شدند(محمدزاده، 1386، ص87؛ عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141). بر اساس سوابق موجود دو ماه بعد در عملیات طریق‌القدس در 8 آذر 1360(درودیان، 1384، ص183) اولین بیمارستان صحرایی در دفاع مقدس به صورت کانکس و چادر در منطقه سوسنگرد توسط بهداری رزمی سپاه ساخته و به‌کارگیری شد و به دنبال آن در غرب شوش و جاده اهواز نیز سازه‌هایی به همین شکل در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس ایجاد شدند که نقشی مهم در ارائه خدمات به مصدومین و مجروحین داشتند. اولین اتاق‌های عمل نیز در این بیمارستان‌ها از کنار هم قرار گرفتن چند کانتینر ایجاد شده بود(اطلاعات و خاطرات، 1382؛ نقشه بیمارستان‌های صحرایی دفاع مقدس. 1360).
تجارب دو عملیات پیشین(ثامن‌الائمه و طریق‌القدس) باعث شد تا بهره‌گیری از بیمارستان صحرایی برای عملیات واپسین با برنامه‌ریزی بیشتری پیگیری شود. براین اساس، در تاریخ 25 اسفند 1360، اندکی پیش از اجرای عملیات فتح‌المبین، بیمارستان کانکسی سیّار 50تختخوابی سپنتا - جمعی لشکر 16 قزوین- با ظرفیت 10 کانکس در محل کارخانه نورد(سپنتا) در هشت‌کیلومتری جاده اهواز- خرمشهر مستقر شد. این بیمارستان از امکانات برق کارخانه استفاده نموده و مدیریت امور لجستیک و ترابری و ثبت آمار مجروحان به عهده گردان خدمات بهداری 543 لجستیک پشتیبانی منطقه 3 تهران بود. این بیمارستان در عملیات‌های فتح‌المبین، بیت‌المقدس و رمضان فعال بود، لیکن پس از 10 مرداد 1361 با تغییر محل عملیات رزمی، نوع فعالیت آن تغییر یافته و آماده پذیرش مجروحین شیمیایی شد. تغییرات مزبور باعث شد که دارای 427 تختخواب شامل یک آسایشگاه 150تختخوابی و یک سالن 277 تختخوابی و درمانگاه اورژانس دارای 12 تختخواب به‌علاوه 33 دستگاه حمام و سرویس‌های لازم شود. در مواقع لزوم تیم پرستاری و تکنیسین و پزشک از طرف اداره بهداشت و درمان نزاجا و پشتیبانی منطقه 3 تأمین ‌می‌شد. سرانجام از تاریخ 1 اسفند 1365 به علت تغییر موقعیت واحدهای رزمی فعالیت بیمارستان متوقف شد(نامجوی نیک، 1385، صص141و142؛ عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141؛ احمدیانی، تارنمای تبیان، ش132582).
به طور کلی، در عملیات فتح‌المبین دو بیمارستان صحرایی با امکانات کانکس‌های بهداری ارتش و مدیریت بهداری سپاه احداث شد. در سطح تیپ‌ها هم با پیش‌بینی یک اورژانس صحرایی بر اساس خط‌ مقدم تعیین‌شدة عملیاتی، تعداد ده تخت اورژانس برپا شده بود. در این عملیات برای نخستین‌بار، یک زنجیرة انتقال مجروحان ترسیم و رانندگان آمبولانس‌ها به مسیرها توجیه شدند و تخلیه به بیمارستان صحرایی در عملیات آغاز شد. بر این اساس، سی‌درصد از عمل‌های جراحی در بیمارستان‌های صحراییِ شهید کلانتری اندیمشک و پایگاه هوایی وحدت دزفول، و بقیه در بیمارستان‌های اهواز و دزفول انجام گرفت(محمدزاده، 1386، صص86 و87؛ عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141).

1-5. عملیات بیت‌المقدس و تأسیس سازمان بهداری سپاه
عملیات بیت‌المقدس- 10 اردیبهشت 1361- سرآغاز تشکیل و توسعه شبکه سازمان بهداری سپاه از محورهای عملیاتی تا بهداری قرارگاه مرکزی بود. همچنین همکاری و هماهنگی کامل نیروهای ارتش و سپاه با همراهی اساسی وزارت بهداشت به‌وجود آمد. در این عملیات برای نخستین‌بار مسئولین بهداریِ هر یک از محورهای عملیاتی مشخص شدند و وظایف سازمانی آنها - که به تصویب فرمانده کل سپاه پاسداران رسیده بود- همراه با احکام هر یک از مسئولین بهداری‌ها به فرماندهان محورهای عملیاتی ابلاغ شد. همچنین مسئولین بهداری تیپ‌ها نیز مشخص شدند. به این‌ترتیب بهداری جبهه‌ها شکل گرفت و سامانه و شبکه بهداری سپاه کامل شد؛ یعنی بهداری تیپ، بهداری قرارگاه و بهداری قرارگاه مرکزی تشکیل شد. همچنین در جلسه‌ای با حضور وزیر بهداشت و مسئولین قرارگاه مرکزی، مسائل مربوط به بهداری و اقلام و مواد مورد نیاز اعلام شد و هماهنگی‌های لازم به‌عمل آمد. جبهه نبرد در این عملیات در سه محور شمالی، میانی و جنوبی گسترش یافته، برای هر یک بیمارستان صحراییِ خاص خود در نظر گرفته شد. بیمارستان صحراییِ قرارگاه قدس در محور شمالی در دشت‌آزادگان قرار داشت. در محور میانی، بیمارستان صحراییِ قرارگاه فتح در جادة خرمشهر سمت نورد و بالاتر در حدود پادگان حمید واقع شده بود و سرانجام بیمارستان صحراییِ محور جنوب با ظرفیت چهار اتاق عمل و اورژانس برای قرارگاه نصر در جاده آبادان- دارخوین آماده شد(مصاحبه سردار فتحیان با ویژه‌نامه فتح بزرگ، 1388).
تیم‌های پزشکی این بیمارستان‌ها از مجرب‌ترین جراحان متخصصین بیهوشی و بهترین کادر درمانی آن روزهای کشور تشکیل شده بود. سه بیمارستان صحراییِ یادشده در مجموع بیش از دوهزار مجروح را تحت عمل جراحی قرار دادند. برخی از عمل‌های جراحی بسیار سنگین و گسترده‌ با تیم‌های جراحی کامل انجام گرفت. در این عملیات کار امدادرسانی زخمی‌ها با چنان روحیه بالایی انجام می‌گرفت که کادر پزشکی و پرستاری در اورژانس‌های تیپ‌ها و در بیمارستان‌های صحرایی در بیست و چهار ساعت بیش از هجده یا نوزده ساعت کار می‌کردند و سر پا بودند ولی چون حس می‌کردند کار بسیار اثرگذاری دارند روحیه بالایی داشتند. اگر این بیمارستان‌های صحرایی نبود شاید بیش از دو تا سه هزار نفر به شهدای این عملیات اضافه می‌شدند(مصاحبه سردار فتحیان با ویژه‌نامه فتح بزرگ، 1388).
در مرحله سوم عملیات بیت‌المقدس(19 اردیبهشت 1361)، یک بیمارستان صحرایی به نام شهید کلاهدوز در جاده خرمشهر- اهواز در پانزده کیلومتری خرمشهر به صورت کانکس برپا شد که در مرحله آخر عملیات، به عنوان عقبه اصلی انتقال مجروحان استفاده شد. عمدة مجروحان به این بیمارستان منتقل می‌شدند و عمل تریاژ و تفکیک انجام می‌شد. البته یک پل هوایی با بالگردهای شنوک، ارتباط این مراکز صحرایی را با بیمارستان اهواز برقرار می‌کرد که بسیار مؤثر بود(محمدزاده، 1386، ص87؛ عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141). در این عملیات بیمارستان صحرایی شهید کلاهدوز پذیرای 14505 مجروح بود(محمدزاده، 1386، ص85).

2-5. بهره‌گیری از بیمارستان صحرایی در عملیات‌های محدود
پس از آزادسازی خرمشهر، اقدامات نظامی ایران با عملیات رمضان(مرداد 1361) در شرق بصره آغاز شد. هدف از این عملیات آن بود که با حضور نیروهای نظامی ایران در پشت رودخانه اروند در شرق بصره و تسلط بر راه‌کارهای بصره، شرایط سیاسی و موقعیت نظامی مطلوب برای جمهوری اسلامی جهت پذیرش شرایط ایران فراهم آید و در صورت عدم تحول در مواضع شورای امنیتِ سازمان ملل، شرایط برای ادامه نبرد آماده باشد. اما در این عملیات هدف‌های مورد نظر تحقق نیافت(اردستانی، 1384، صص33و34). نخستین اقدام ایران پس از موفق نبودن عملیات رمضان، جلوگیری از ایجاد رکود در جبهه‌ها و آسودگی خاطر دشمن از حملات رزمندگان بود. از این‌رو، انجام عملیات محدود در دستور کار قرار گرفت. بنابر این، قرارگاه‌های عملیاتی، برخی نقاط مرزی را مورد بررسی قرار دادند و در نهایت، مناطق سومار و عین خوش را برای انجام عملیات‌های محدود انتخاب کردند. براین اساس، عملیات محرم در 10 آبان 1361 در جنوب شرقی دهلران و در غرب عین‌خوش، با هدف تصرف ارتفاعات سرکوب منطقه طرح‌ریزی شد(اردستانی، 1384، صص36 و37). در این عملیات از بیمارستان صحراییِ پیش‌ساخته (کانکس) مستقر در تپه‌های کنار پادگان عین‌خوش استفاده شد(محمدزاده، 1386، ص87؛ عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141). در بیمارستان صحرایی عین خوش در عملیات محرم 3066 مجروح مداوای اولیه شدند و 48 عمل جراحی انجام گرفت(محمدزاده، 1386، ص85).

3-5. بیمارستان صحراییِ حمید (ایستگاه حمید)
در 1 اسفند 1362، پشتیبانی منطقه 3 نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر حسب نیاز یگان‌های عملیاتی منطقه در جاده اهواز- خرمشهر در محل ایستگاه حمید بیمارستان زیرزمینی صحراییِ حمید معروف به ایستگاه حمید را دایر کرد. در این بیمارستان کانکس‌های 60تختخوابی سیار در فضاهای ساخته شدة سنگری، مستقر شد، لیکن کانکس‌ها حدود یک متر از سطح زمین بلندتر قرار گرفت و از نظر استتار از حملات هوایی دشمن مطلوب نبود. نیازهای تدارکاتی بیمارستان نیز به‌وسیله پشتیبانی منطقه 3 مستقر در اهواز تأمین می‌شد و تیم‌های جراحی و پزشکی از طریق ادارة بهداشت و درمان نزاجا تأمین می‌گردید. بعدها برای ارائه خدمات به مجروحین ش.م.ه پنج کانکس جداگانه به صورت حمام شیمیایی هر یک دارای 12 دوش در محلی نزدیک بیمارستان احداث شد که از تانکرهای آب استفاده می‌کردند. افزون بر آن، دو سالن نیز هر یک به ظرفیت 200 تخت برای بستری کردن بیماران یادشده توسط پشتیبانی منطقه 3 ساخته شد که از نظر استتار نقص داشت. سرانجام همین نقص استتار سبب شد که در 25 اسفند 1363 این بیمارستان مورد حمله هوایی دشمن قرار گیرد و بدین ترتیب به کلی تخریب شد. این بیمارستان پیش از انهدام در مقابله با حملات شیمیایی منطقه، خدمات ارزنده‌ای ارائه کرده بود، به‌طوری که از ظهر روز 22 اسفند 1363 تا صبح 24 اسفند 1363، 412 نفر و تا شب همان‌روز در مجموع 720 نفر که در عملیات شرق دجله شرکت داشتند تحت درمان قرار گرفته و مرخص شده بودند. این بیمارستان در پذیرش مجروحین عملیات والفجر ناحیه جنوب و عملیات خیبر طلایه و جزایر مجنون و عملیات بدر جنوب فعالیتی چشمگیر داشت و توانست با پذیرش و درمان مجروحین و مصدومین ش.م.ه از تعداد اعزام‌های خط جنوب به اهواز بکاهد و خدماتی خوب ارائه دهد(نامجوی نیک، 1389، صص143 و 144).
  
6. ظهور بیمارستان‌های صحرایی با سازه سوله‌ای
به مرور بر حسب ضرورت‌های موجود و با توجه به کسب تجارب پیشین و با وارد شدن یگان‌های رزمی سپاه و جهاد سازندگی بیمارستان‌هایی با سازه سوله‌ای که عمدتاً در زیر خاک استتار شده بودند، ایجاد و راه‌اندازی شدند. اولین بیمارستانی که به این شکل ساخته شد، بیمارستان صحراییِ شهید باقری در غرب دزفول بود که توسط مهندسی رزمی سپاه در سال 1361 احداث گردید و در عملیات والفجر مقدماتی به کارگرفته شد. این بیمارستان زیربنایی حدود 181 متر داشت(نقشه بیمارستان‌های صحرایی دفاع مقدس. 1360؛ مدارک و نقشه بیمارستان‌های صحرایی دوران دفاع مقدس، 63-1361).
از این نوع بیمارستان‌های سوله‌ای 13 مورد دیگر نیز طی سال‌های 1362 تا 1363 در نقاط مختلف خطوط عملیاتی ساخته شد که از آنها می‌توان به بیمارستان‌های شهدا در جنوب شرق دهلران، شهید بروجردی در مهران، شیخ صله در جوانرود، شهید ردانی‌پور در مریوان، ولی‌عصر(عج) در سرپل ذهاب، چم امام حسن(ع) بین قصر شیرین و سر پل ذهاب، شهید بروجردی در بانه، شهید رادمنش در مریوان، خاتم‌الانبیاء در سه‌راهی جفیر، رمضان در جاده اهواز - خرمشهر، شهید بهشتی در هویزه، ظفر در 15 کیلومتری آبادان، و کربلا در 150 کیلومتری مهران، اشاره نمود که از این مراکز صحرایی در عملیات‌های والفجر1، والفجر4، والفجر5، خیبر، بدر، والفجر8 و والفجر10 استفاده گردید(مدارک و نقشه بیمارستان‌های صحرایی دوران دفاع مقدس، 63-1361؛ نقشه بیمارستان‌های صحرایی دوران دفاع مقدس، 62-1361).
اما در ابتدا فکر ساخت و اداره بیمارستان‌های صحرایی با شرایط مستحکم و استقراری برای پشتیبانی عملیات والفجر مقدماتی قوت یافت و آغاز شد. در این عملیات چون فاصله از شهرهای عقبه زیاد بود و دسترسی جاده‌ای نیز محدود بود، اولین بیمارستان صحرایی استقراری، طراحی و اجرا شد و منجر به ساخت بیمارستان شهدای والفجر شد که در عملیات والفجر 1 مورد بهره‌برداری قرار گرفت(محمدزاده، 1386، ص88؛ عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141). با نزدیک شدن به زمان اجرای عملیات والفجر 1 در 21 فروردین 1362 (اردستانی، 1384، ص51) بیمارستان صحراییِ شهدا(شهید باقری) توسط مهندسی رزمی سپاه پاسداران در نزدیک پاسگاه ربوط- جنوب شرقی دهلران در سال 2-1361 تکمیل شد(حسینی، 1386، ص123). همچنین در این عملیات بیمارستان صحراییِ بیت‌المقدس 33656 مصدوم را پذیرا شد(محمدزاده، 1386، ص85).

1-6. والفجر 3
پس از عملیات والفجر مقدماتی و والفجر 1 بار دیگر شرایطِ پس از رمضان با مسائل خاص خود مطرح شد و به نظر می‌رسید که با افزایش توانایی‌های نظامی دشمن، بدون تغییرات اساسی در شیوه نبرد، ادامه جنگ دشوار خواهد بود. از این‌رو، به منظور جلوگیری از رکود جبهه‌ها، بار دیگر هدف‌های محدودی که بیشتر در مناطق غرب و شمال کشور قرار داشتند، برای عملیات انتخاب شدند(اردستانی، 1384، ص55). براین اساس، کوهستانی بودن مناطق عملیاتی انتخاب شده، تطبیق بیمارستان‌های صحرایی با شرایط اقلیمی جدید را ضروری ساخت. در این راستا، عملیات والفجر 3 در 7 مرداد 1362 در منطقه مهران حد فاصل جنوب کانی سخت تا ارتفاع قلعه آویزان واقع در شرق مهران انجام شد که ارتفاعاتی همچون زالو آب و نمکلان بو را دربرمی‌گرفت(اردستانی، 1384، ص58). در این عملیات شهید معتمدی که از برادران جهاد سازندگی بود، با همکاری جهاد استان کرمانشاه در نزدیکی مهران یک واحد بیمارستان صحراییِ بتونی را با همکاری نیروهای بهداری رزمی سپاه ساخت. همچنین، بیمارستان دیگری به نام شهید بروجردی با به‌کارگیری امکانات یک شهرک نیمه‌کاره در جاده مهران- ایلام راه‌اندازی شد(محمدزاده، 1386، ص88؛ عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141).

2-6. عملیات والفجر 4
پس از آن، عملیات والفجر 4 در 27 مهر 1362 در شمال غرب کشور در دو محور منطقه عمومی شیلر و منطقه آلان سردشت در منطقه‌ای به وسعت 600 کیلومتر مربع در سه مرحله توسط سپاه پاسداران با همکاری ارتش جمهوری اسلامی ایران و تحت نظارت قرارگاه حمزه سیدالشهدا اجرا شد. این عملیات به خاطر ویژگی‌های محیطی و محدویت‌های خاصی که داشت در میان عملیات‌های هشت سال دفاع مقدس از جایگاهی ویژه برخوردار است؛ زیرا کوهستانی بودن منطقه، وجود ارتفاعات صعب‌العبور، حضور ضد انقلاب، شرایط جویِ نامساعد، فاصله طولانی بین منطقه عملیاتی با شهرهای مرکزی برای انتقال مجروحین، طولانی شدن زمان عملیات و احتمال استفاده دشمن از سلاح‌های شیمیایی محدودیت‌های فراوانی ایجاد کرده بود(نویدی و دیگران، 1381، ص151؛ غنجال و دیگران، 1382، ص91). طی این عملیات بهداری سپاه علیرغم محدودیت‌ها، برای نخستین‌‌بار از شیوه‌هایی خاص در امداد و انتقال کوهستانی جهت کمک‌رسانی به مجروحان استفاده کرد. در این عملیات، 8 لشکر و 2 تیپ از سپاه و 3 لشکر از ارتش شرکت داشتند. قرارگاه حمزه سید‌الشهدا نیز پشتیبانی این عملیات را به عهده داشت. 6 بیمارستان در شهرهای مجاور با 16 اتاق عمل، 3 بیمارستان صحرایی شامل بیمارستان شهید بروجردی در محور شمالی، شهید ردانی‌پور در محور جنوبی و شهید رادمنش در محور میانیِ منطقه عملیاتی با 12 اتاق عمل، 20 اورژانس صحرایی، 188 تخت معاینه و 4 نقاهتگاه تجهیز و آماده شد. همکاری و هماهنگی یگان‌های رزمی پیش از آغاز عملیات برنامه‌ریزی شده بود. همچنین تعیین محل احداثِ بیمارستان‌های صحرایی و نقاهتگاه‌ها با نیروهای عملیاتی هماهنگ بود. در این عملیات بیمارستان شهید بروجردی پشتیبانی لشکرهای نجف اشرف و 41 ثارالله، بیمارستان شهید ردانی‌پور پشتیبانی لشکرهای امام حسین(ع) و بیمارستان شهید رادمنش پشتیبانی تیپ قمر بنی هاشم و تخلیه‌گری لشکرهای عمل‌کننده را به عهده داشتند. طی این عملیات دشمن بعثی دو بار اقدام به بمباران شیمیایی با گاز خردل کرد که منجر به مصدوم شدن عده‌ای از رزمندگان و مردم شد(غنجال، 1382، صص91و92). بیمارستان شهید بروجردی در شیار کنار روستای نی توسط مهندسی سپاه، و بیمارستان شهید رادمنش در حاشیه جاده مریوان به شیار شیلر توسط جهاد سازندگی ساخته شده بود. این دو بیمارستان ترکیبی از سازه‌های بتونی و فلزی بودند (عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141). در این عملیات بیمارستان صحرایی رادمنش 11607 مصدوم را پذیرش کرد و 201 عمل جراحی انجام داد. همچنین بیمارستان شهید بروجردی افزون بر پذیرش 4135 مصدوم، 321 عمل جراحی انجام داد(محمدزاده، 1386، ص85).

3-6. بیمارستان صحرایی خاتم‌الانبیاء در عملیات خیبر؛ نخستین تجربه بزرگ
پس از عملیات والفجر 1(فروردین 1362) و بروز دیدگاه‌های متفاوت در ارتش و سپاه، فرمانده سپاه با تشکیل یک قرارگاه در منطقة هور، شناسایی منطقه را به‌طور مستقیم کنترل و هدایت کرد(درودیان، 1375، ص81). بر این اساس، بار دیگر تصمیم ایران بر اجرای عملیات در مرداب‌های هورالهویزه با تغییر زمین منطقه از خشکی به آب با ویژگی‌های هور ، الزامات خاصی را بر شبکه بهداری رزمی سپاه پاسداران از جمله وضعیت بیمارستان‌های صحرایی تحمیل کرد. در واقع، پشتیبانیِ درمانی در عملیات پیشِ رو از جمله امکانات بیمارستان صحرایی مورد نظر باید با توجه به ویژگی‌های منطقه عملیات در سطح انتظارات راهبردی جدید ارتقاء می‌یافت. در واقع ضرورت فوری ایران، به‌دست گرفتن ابتکار عمل نظامی و امکان غافل‌گیری دشمن بود و توان مهندسی پزشکی نیز باید خود را با شرایط و راهبرد جدید همراه می‌ساخت. بر این اساس مهندسی نیروی رزمی سپاه در سال 1362 اقدام به ساخت بیمارستان خاتم‌الانبیا در سه‌راه فتح، منطقة عمومی جفیر کرد. «این بیمارستان در 936 متر مربع، شامل داروخانه، یک بخش رادیولوژی، بانک خون، آزمایشگاه، 17 تخت اورژانس، 4 تخت ریکاوری، درمانگاه و 8 اتاق عمل در ابعاد 4 در 80/5 متر بنا شد. همچنین 35 تختِ اورژانس سرپایی و بستریِ آن، تا 40 تخت نیز قابل افزایش بود. در ساخت این بیمارستان از سوله‌های فلزی پنج‌ضلعی در ابعادی با دهانه 4متر و ورق گالوانیزه موجدار استفاده شد. برق این سازه از طریق شبکه و ژنراتور، و آب مورد نیاز آن از شهر تأمین می‌شد. برای تأمین گرمایش و سرمایش بیمارستان نیز، دستگاه چیلر و کولر گازی در نظر گرفته شده بود»(حسینی، 1386، ص125). با وجود خدمات ارزنده این بیمارستان در عملیات خیبر، بر اثر اصابت گلوله دشمن تعدای از پزشکان و کادرهای پزشکی آن به شهادت رسیده یا مجروح شدند. از جمله شهدای این حادثه، دکتر محمدعلی رهنمون معاون درمان وقت بهداری کل سپاه بود. این بیمارستان در عملیات خیبر پذیرای 15606 مجروح بود و 217 مورد عمل جراحی در آن انجام شد(محمدزاده، 1386، صص85 و 88؛ عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141).
بیمارستان خاتم‌الانبیا نخستین تجربه بیمارستان صحرایی در منطقة جنوب بود و به همین جهت چند مشکل اساسی داشت. نخست اینکه به اندازه کافی مستحکم نبود و دیگر اینکه منطقة جغرافیایی آن مناسب نبود، زیرا هم در تیررس دشمن قرار داشت و هم چون خاک منطقه رملی بود، هنگام بارندگی‌های شدید آب وارد بیمارستان می‌شد(ربیهاوی، 1391، ص62). مشکلاتی که بیمارستان داشت باعث شد که بیمارستان دیگری به نام امام رضا(ع) در همین منطقه و البته با موقعیت جغرافیایی بهتر ساخته شود.
از بیمارستان خاتم‌الانبیا(ص) در عملیات بدر - 19 اسفند 1363-  نیز استفاده شد و تقریباً به مدت دو سال تا اوایل عملیات والفجر 8، عملیاتی بود. در عملیات بدر، بیمارستان دیگری به نام بیمارستان شهید بهشتی در شمال بیمارستان خاتم‌‌الانبیا(ص) به طرف هویزه ساخته شد و مورد بهره‌برداری قرار گرفت. یک بیمارستان صحرایی دیگر از همین نوع توسط ارتش در شرق جاده خرمشهر به سمت شلمچه نزدیک حسینیه ساخته شد که تنها 1500متر با خط مقدم فاصله داشت و امام حسین(ع) نام گرفت(نیکی، 1391، ص40؛ محمدزاده، 1386، ص88؛ عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141).

4-6. بیمارستان صحرایی چنانه (شهید کلاهدوز)
ارتش جمهوری اسلامی نیز با تجربه‌ای که از بیمارستان‌های چادری به‌دست آورده بود، در تاریخ 1 اسفند 1362 بیمارستانی با ظرفیت 60 تختخواب به صورت سنگری(زیرزمینی) در محور اندیمشک- دهلران سه‌راهی چنانه به نام بیمارستان صحرایی زیرزمینی چنانه (شهید کلاهدوز) ایجاد کرد. این بیمارستان به صورت راهرویی به عرض 5 متر بود که در طرفین آن کانکس‌های بیمارستان صحرایی متحرک در سنگر قرار داده شده بود. سرانجام به علت مشکلاتی که وجود کانکس‌ها در بیمارستان سنگری داشت، کانکس‌ها از محل خارج و به جای آن از اتاق‌های سوله‌ای در زیر زمین استفاده شد. بیمارستان یادشده به‌طور نسبی کارایی خوبی داشت و در عملیات خیبر در طلایه در تاریخ 3 اسفند و در عملیات بدر در جزیره مجنون در تاریخ 20 اسفند 1363 خدمات ارزنده‌ای ارائه کرد. این بیمارستان تا آخرین روزهای دفاع مقدس آماده به‌کار بود و کارایی خوبی داشت(نامجوی نیک، 1389، صص142و 143).

5-6. بیمارستان صحرایی (زیرزمینی) حسینیه
در اواخر سال 1362 نیز در مجاورت قرارگاه خاتم‌الانبیا در کنار جاده خرمشهر- آبادان یک مرکز اورژانس سنگری(زیرزمینی) برای پذیرش مجروحین و بیماران یگان‌های عملیاتی مجاور قرارگاه دایر شد. اقلام مورد نیاز و تجهیزات آن از طریق اداره بهداشت و درمان نزاجا تأمین می‌شد. در اوایل سال 1363 بر حسب ضرورت، این امکانات گسترش یافت و تبدیل به بیمارستان سنگری شد. از 15 خرداد 1363 مدیریت و پشتیبانی لجستیکی آن به عهده پشتیبانی منطقه 3 تهران گذارده شد که در منطقه مستقر بود، اما نیازمندی‌های لجستیکی آن از طریق محل قرارگاه خاتم‌الانبیا تأمین می‌شد. سپس در جلسه هماهنگی با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در تاریخ 26 مهر 1365 واگذاری آمبولانس، دارو، وسایل و کمک به اعزام رزیدنت‌های جراحی و بیهوشی از طریق وزارتخانه مزبور تضمین شد. بیمارستان یادشده در عملیات بدر ناحیه جنوب در تاریخ 20 اسفند 1363، همچنین عملیات قدس 1، 2، 3، 4 و 5 از تاریخ 23 تیر 1364 تا 17 مهر 1364 و عملیات والفجر 8 و 9 از تاریخ 20 بهمن 1364 تا 25 اسفند 1364 با پذیرش مجروحین و بیماران و مداوای آنان و سپس اعزام به بیمارستان منطقه‌ای 578 اهواز نقشی مؤثر در دفاع مقدس به عهده داشت. سرانجام در 7 دی 1365 با توقف عملیات رزمی از جنوب کشور امکانات آن به بیمارستان‌های صحرایی غرب کشور انتقال یافت(نامجوی‌نیک، 1389، ص145).
افزون بر بیمارستان‌های صحراییِ جنوب، ارتش جمهوری اسلامی ایران اقدام به برپاییِ این نوع بیمارستان‌ها در جبهه غرب شامل بیمارستان صحرایی(زیرزمینی) منطقه‌ای 528 سومار معروف به شهید سرگرد دکتر هجرتی(2 اردیبهشت 1362)، بیمارستان صحرایی(زیرزمینی) پادگان ابوذر (سرپل ذهاب)(11مهر 1362)، و بیمارستان صحرایی(زیرزمینی) نفت‌شهر(14 آبان 1363) نمود. همچنین تأسیس بیمارستان‌های صحراییِ کلاشین (شهدای بدر) و کولان در جبهه شمال غرب از دیگر اقدامات ارتش در این زمینه بود. این بیمارستان‌ها به شکل سوله‌ای ساخته شده بودند (بی‌نا، 1390).

6-6. بیمارستان صحرایی (زیرزمینی) کلاشین
بیمارستان صحرایی (زیرزمینی) کلاشین (شهدای بدر) در 10 تیر 1364 توسط پشتیبانی منطقه 4 به صورت سوله‌ای در حوالی اشنویه، مجاور مرز ایران و عراق ساخته شد. نیازهای ترابری و پشتیبانی این بیمارستان توسط پشتیبانی منطقه 4 تأمین می‌گردید. اعزام تیم‌های جراحی و بیهوشی و گروه پزشکی به صورت مأموریت توسط اداره بهداری نزاجا انجام می‌گرفت. این بیمارستان در فروردین 1366 در عملیات نصر 1 و در 25 فروردین 1366 در عملیات کربلای 7 اقداماتی مؤثر در درمان و جا به‌جایی مجروحین به‌عمل آورد. سپس در 12 خرداد 1366 در عملیات نصر 2؛ در 27 خرداد 1366 در عملیات نصر 3؛ در 31 خرداد 1366 در عملیات نصر 4؛ در 3 تیر 1366 در عملیات نصر 5؛  در 10 مرداد 1366 در عملیات نصر 6؛ در 29 آبان 1366 در عملیات نصر 8؛ و در 1 آذر 1366 در عملیات نصر 9 فعالیتی چشمگیر داشت(نامجوی‌نیک، 1389).

7-6. بیمارستان صحراییِ کولان
بیمارستان صحراییِ کولان نیز در 20 تیر 1362 توسط بهداری تیپ مستقل مریوان در کنار ستاد عملیاتی به صورت مرکز اورژانس تأسیس شد و هنگام عملیات این مرکز توسعه داده شده و به صورت بیمارستان صحرایی از نوع سوله‌ای آماده خدمت‌رسانی گردید. این بیمارستان در 27 مهر 1362 در عملیات والفجر خدمات ارزنده‌ای ارائه داد. مجروحینی که نیاز به خدمات درمانی پیشرفته‌تری داشتند از طریق زمینی یا به‌وسیله بالگرد به بیمارستان شهر مریوان یا بیمارستان الله اکبر میان راهی سنندج یا خود بیمارستان منطقه‌ای 524 سنندج منتقل می‌شدند. در 5 اسفند 1366 با توجه به شرایط منطقه داروهای درمانی ش، م، ه از طرف اداره بهداری نزاجا به بیمارستان ارسال می‌گردید. در 24 فروردین 1367 به علت گسترش درگیری در منطقه تعداد مجروحین اعزامی به بیمارستان کولان 1720نفر و مجروحین ش، م، ه پذیرش شده 1860 نفر بود که با توجه به پیش‌بینی قبلی و احداث مرکز اورژانس در داخل پادگان مریوان که شامل حمام‌های 12 دوشه و وان‌های محلول شیمیایی بود همچنین تأمین اقلام دارویی مربوطه و کارکنان آموزش دیده درمان لازم برای همه مجروحان انجام گردید و تعدادی نیز به طور مستقیم از محل درگیری به بیمارستان‌های میان راه توحید و الله اکبر اعزام شدند(نامجوی‌نیک، 1389).

8-6. والفجر 5، بیمارستان صحرایی مهران(کربلا)
در سال 1363، مهندسی رزمی سپاه در 15 کیلومتری مهران- سه‌راه کانی سخت جاده ایلام اقدام به تأسیس بیمارستان صحرایی مهران(کربلا) کرد. این بیمارستان در مساحت 905 متر مربع، با به‌کارگیری سوله‌های فلزی پنج‌ضلعی با دهانه 70/3 متر و قاب هلالی با دهانه 4 متر بنا و با 2 متر خاک استتار شده بود. از این بیمارستان برای پشتیبانی عملیات والفجر 5 استفاده شد(حسینی، 1368، ص128).
در عملیات والفجر 5 برای اولین‌بار اورژانس بتونی هم ساخته شد. در این عملیات با وجود اینکه منطقه وسیعی درگیر نبود، اما حجم آتش دشمن بسیار سنگین بود و دشمن چه هوایی و چه زمینی، منطقه را به‌طور مرتب بمباران می‌کرد؛ بنابر این تصمیم گرفته شد که اورژانس بتونی در نزدیکی خط مقدم ساخته شود تا هم مجروحان در کوتاه‌ترین زمان ممکن، یعنی حدود 10 دقیقه به اورژانس برسند و هم این سازه استحکام کافی داشته باشد. «ساخت این اورژانس‌های بتونی[دو اورژانس در منطقه ساخته شده بود] تقریباً معجزه بود. برای ساخت این اورژانس، بتون‌ها با تریلر در زمان خاصی از شبانه‌روز به منطقه‌ای که زیر آتش شدید دشمن بود حمل می‌شد. این اورژانس‌ها که حدود 22متر طول داشت در حدود یک هفته ساخته شدند و تأثیر زیادی هم در نجات جان مجروحان داشتند. به‌طورمعمول نیروی تخصصی که برای اورژانس‌ها تعریف می‌شد در حد پزشک عمومی بود اما در این عملیات به خاطر شرایط خاصی که داشت، پزشکان متخصص هم حضور داشتند و حتی عمل‌های جراحی کوچک هم انجام می‌شد»(مصاحبه با سردار احمد اخوان، 1391، صص43و 44).
  
7. بیمارستان‌های صحرایی با سازه‌های بتنی
1-7. بیمارستان امام رضا(ع)، نخستین بیمارستان بتنی مقاوم در عملیات بدر

تا عملیات خیبر بیمارستان‌های صحرایی به شکل سوله‌ای ساخته می‌شد، اما پس از اینکه در عملیات خیبر، دکتر رهنمون و چند پزشک و کادر درمانی به خاطر مستحکم نبودن بیمارستان‌ خاتم‌الانبیاء جان خود را از دست دادند، فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیدند که باید بیمارستان‌های بتنی و مستحکم در جبهه‌ها ساخته شود و به این صورت ساختِ بیمارستان‌های بتنی از عملیات بدر آغاز شد و تا پایان جنگ هم ادامه داشت(گفت و گو با سردار فتحیان، ماهنامه صنعت درمان، 1391، ش19، ص48). با بهره‌گیری از تجارب پیشین، در سال 1363 تأسیس نخستین بیمارستان صحرایی بتنیِ مقاوم در زیربنایی به مساحت 1326 مترمربع  در منطقه شرق هور در محور جزایر مجنون، منطقة عمومی جفیر و ابتدای جاده شهید همت به نام بیمارستان امام رضا(ع) برای پشتیبانی از نوار مرزی منطقة جفیر در دستور کار اداره کل مسکن و شهرسازی استان‌های اصفهان و خراسان با پشتیبانی فنی مهندسی قرارگاه کربلا قرار گرفت که پس از حدود یک سال، از آن بهره‌برداری شد(نیکی، 1391، ص40؛ محمدزاده، 1386، ص88؛ عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141؛ نقشه بیمارستان‌های صحرایی دوران دفاع مقدس، 62-1361؛ نقشه و طرح‌های مرتبط با بیمارستان‌های صحرایی، 66-1363).
پیش از اینکه این بیمارستان ساخته شود، بیمارستان صحرایی، به نام امام رضا(ع) در این منطقه وجود داشت که با پلیت ساخته شده و پس از راه‌اندازی بیمارستان جدید، تجهیزات آن به بیمارستان بتنی جدید منتقل شد. بیمارستان صحرایی امام رضا(ع)، اورژانسی با 20 تخت داشت که در مواقع ضروری این امکان وجود داشت که 50 تخت اورژانس دیگر به آن اضافه شود همچنین چهار اتاق عمل برای این بیمارستان در نظر گرفته شده بود. «این بیمارستان اولین تجربه بیمارستان بتنی بود به همین جهت استحکام سازه‌اش خیلی زیاد نبود. بیمارستان‌های بتنی که پس از این بیمارستان ساخته شد، سازه‌های قوی‌تری داشتند» (ربیهاوی، 1391، ماهنامه صنعت درمان، ش19، ص63). این بیمارستان در عملیات بدر- 19 اسفند 1363- به 11930 مجروح خدمات ارائه داد و 91 عمل جراحی انجام داد. همچنین بیمارستان صحرایی بقایی مقدم 2704 مجروح را پذیرفت و 214 عمل جراحی انجام داد(محمدزاده، 1386، ص85).

2-7. بیمارستان فاطمه‌الزهرا(س)، عملیات والفجر 8
یک سال پس از عملیات بدر فضای روانی حاکم بر جبهه‌ها و جامعه، همچنین تبلیغات بین‌المللی که بر بن‌بست راهکار نظامی ایران در نبرد با عراق تأکید می‌ورزید، ضرورت اجرای عملیاتی بزرگ و متفاوت از عملیات‌های گذشته را که نتایجی شگرف در پی داشته باشد، ضروری ساخته بود. براین اساس عملیات والفجر 8، در 20 بهمن 1364 در منطقه فاو اجرا شد. متناسب با گستره و پیچیدگی عملیات،‌ سازمان بهداری سپاه پاسداران از جمله ساخت و تجهیز بیمارستان‌های صحرایی نیز با شرایط جدید، سازماندهی شد. براین اساس، بیمارستان فاطمه‌الزهرا(س) در منطقة چوبیدة (بندر چوبیده کنار رودخانه بهمن‌شیر) جزیرة آبادان در عملیات والفجر 8 مورد بهره‌برداری قرار گرفت که تأثیری شایان در ارائه خدمات درمانی به رزمندگان اسلام داشت(محمدزاده، 1386، ص88؛ عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص141؛ زلفی[3]، 1391). این بیمارستان به یک شهرک شبیه بود و به‌طور کامل در زیر زمین قرار داشت به‌گو‌نه‌ای که آمبولانس کا‌ملاً زیرزمین می‌رفت(صانعی، 1390، ص40)؛ لیکن با وجود اینکه، این بیمارستان سازة خوبی داشت، اما استحکامش به اندازة بیمارستان‌های امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و علی‌بن‌ابیطالب(ع) نبود(ربیهاوی، 1391، ص63). علیرغم این مسئله، دو بار بمباران این بیمارستان در عملیات والفجر 8 هیچ‌گونه آسیب جدی به آن وارد نکرد و هیچ یک از بیماران و کادر پزشکی صدمه ندیدند(نیکی، 1391، ص40؛ ربیهاوی، 1391، ص63). عملیات ساخت این بیمارستان در سال 1364 توسط قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) آغاز شد و در همان سال نیز به پایان رسید(دارایی، 1391، ص63).
نکتة مهم اینکه بیمارستان فاطمه‌الزهرا(س) به خاطر موقعیتی که داشت از طریق رودخانه بهمن‌شیر با قایق نیز پذیرای مجروحان ‌بود. همچنین درمان‌های اولیة بسیاری از مصدومان شیمیایی در سایت شیمیایی این بیمارستان انجام ‌می‌شد(ربیهاوی، 1391، ص63). بر روی هم، این بیمارستان توانست شمار زیادِ مجروحان جنگیِ عملیات والفجر 8 را پشتیبانی کند و پزشکان در این بیمارستان عمل‌های جراحی سنگینی انجام دادند. «در بیمارستان‌های علی‌بن ابیطالب(ع) و فاطمه‌الزهرا(س) در روزهای آفندی در عملیات‌های والفجر 8 و کربلای 5 که هر کدام از بیمارستان‌ها هجده اتاق عمل داشت، روزانه 103 عمل جراحی انجام می‌شد که به طور متوسط هر عمل جراحی 101 دقیقه طول می‌‌کشید. بیمارستان فاطمه الزهرا(س) در مجموع 14200 مجروح را پذیرفت و 1450 عمل جراحی انجام داد»(محمدزاده، 1386، صص85 و 87).
همچنین، اولین بیمارستان صحرایی که در آن مرکز دندان‌پزشکیِ مجهز و خوبی راه‌اندازی شد، بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه(س) بود: «در بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه(س)، سه یونیت بسیار خوب دندان‌پزشکی راه‌اندازی شده و به رزمندگان خدمات اولیه ارائه می‌شد»(گفت و گو با دکتر اکبر فاضل و دکتر کاظم آشفته یزدی، 1391، ص25).
آزادسازی مهران
با از دست دادن فاو ارتش عراق با طرح دفاع متحرک دست به اقداماتی زد که اشغال مجدد شهر مهران از آن جمله بود. بر این اساس و با تأکیدی که امام خمینی(ره) بر آزاد ساختن شهر مهران داشتند، عملیات کربلای 1 با هدف آزادسازی شهر مهران توسط نیروی زمینی سپاه پاسداران طراحی و در 9 تیر 1365 اجرا شد. در این عملیات، بیمارستان امیرالمؤمنین و مهران به ترتیب پذیرای 5200 و 4920 مصدوم بودند و 277 و 251 عمل جراحی انجام دادند(محمدزاده، 1386، ص85).

3-7. بیمارستان علی‌بن ابیطالب(ع)
در پاییز 1364، قرارگاه مهندسی رزمی قرارگاه خاتم الانبیا(ص) و بهداری رزمی جنوب سپاه پاسداران اقدام به تأسیس بیمارستان علی‌بن ابیطالب(ع) (شهید ادب) در منطقه مارد، واقع در 11 کیلومتری آبادان کرد. این بیمارستان در مساحتی بالغ بر 2894 مترمربع بنا شد. در قطعات کف، دیوار و سقف این سایت از بتن پیش‌ساخته نوع ترکیبی (ادب و فشار) استفاده شده و نوع قالب راهروها دال بتنی بود. این بیمارستان هشت اتاق عمل در ابعاد 7/50 در 50 داشت(حسینی، 1686، ص143). این بیمارستان در عملیات کربلای 4 پذیرای 60000 مجروح، انجام 185 مورد عمل جراحی و در کربلای 5، پذیرای 15207 مجروح و انجام 1970 عمل بود. همچنین در عملیات کربلای 4، بیمارستان‌های صحراییِ بقایی مقدم و جهادگران به ترتیب 12142 و 1525 مجروح را پذیرا بودند و 46 و 53 مورد عمل جراحی انجام دادند(محمدزاده، 1386، ص85). بیمارستان علی‌بن ابیطالب(ع) در طول فعالیت خود تعداد بی‌شماری مجروح شیمیایی را نیز درمان اولیه کرد و در عملیات کربلای 8 هم به نحو چشمگیری فعال بود. همچنین در سال 1367 هم‌زمان با حمله مجدد عراق به اراضی ایران حضور داشت به‌طوری که در مرداد این سال، 6900 نفر به صورت سرپایی و 219 نفر نیز بستری و درمان شدند(حسینی، 1686، ص143).
پیش از راه‌اندازی بیمارستان امام حسین(ع)، بیشتر مجروحان در بیمارستان علی‌بن‌ابیطالب(ع) تخلیه می‌شدند. «پس از عملیات والفجر 8، نوار مرزی جزیرة مینو تا خود شلمچه تحت پوشش این بیمارستان قرار گرفت و نیروهایی که در این نوار مرزی مجروح می‌شدند، برای مداوا به این بیمارستان ارجاع داده می‌شدند»(ربیهاوی، 1391، ماهنامه صنعت درمان، ش19، ص64). از نظر فنی، سازة بیمارستان علی‌بن‌ابیطالب(ع)، نسبت به بیمارستان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) ضعیف‌تر بود. نقشة مهندسی این بیمارستان هم با بیمارستان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) تفاوت داشت، لیکن با وجود اینکه بیمارستان علی‌بن‌ابیطالب(ع) از بیمارستان‌های امام حسن(ع) و امام حسین(ع) مقداری کوچک‌تر بود، اما تمام بخش‌هایی که در یک بیمارستان نیاز است مانند بخش اورژانس، آزمایشگاه، رادیولوژی، ریکاوری، داروخانه و بقیه بخش‌های پاراکلینیک را در بر داشت. هشت اتاق عمل این بیمارستان با راهروهایی به هم متصل بودند. همچنین سایت‌های اداری و پشتیبانی هم در خارج بیمارستان و در محوطة اطراف طراحی و ساخته شده بود (ربیهاوی، 1391، ماهنامه صنعت درمان، ش19، ص64). بر روی هم، بیمارستان علی‌بن‌ابیطالب(ع) به نحوی پیشرفته ساخته شده بود که تیم‌های بازدیدکننده از کشورهای مختلف همچون ژاپن و چین و ... متحیر بودند که با وجود تحریم‌ها و فشارهای خارجی، ایران چگونه توانسته است به آن سطح از پیشرفت در زمینه پزشکی دست یابد. این بیمارستان در برابر حملات هوایی مقاوم بود و انرژی مورد نیاز آن از موتور برق تأمین می‌شد، به‌گونه‌ای که با وجود اینکه پایتخت کشور با قطع برق مواجه بود اما در این بیمارستان چنین مشکلی وجود نداشت(نیکی، 1391، صص39و40).

4-7. بیمارستان امام حسین(ع)، عملیات کربلای 5
بیمارستان صحراییِ امام حسین(ع) در 35 کیلومتری خرمشهر[4]  قرار دارد. این بیمارستان یکی از مستحکم‌ترین و مجهزترین بیمارستان‌های صحرایی در زمان جنگ تحمیلی بوده است. ساختمان اصلی این بیمارستان در سال 1364 و در کمتر از هشت ماه ساخته شد و در سال‌های 1365، 66 و 67 پشتیبان بسیاری از عملیات‌ها بود؛ اما ساخت بخش‌های دیگر، از سال 1365 شروع شد و تا سال 1366 ادامه یافت. بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) در موقعیت سوق‌الجیشی بسیار خوبی بنا شده، مجروحان نوار مرزی شلمچه تا پیچ کوشک را پوشش ‌می‌داد. این بیمارستان به یکی از بهترین سایت‌های شیمیایی نیز مجهز بود که در دل تپه‌ای کوچک قرار داشت و به طور کامل استتار شده بود. فاصله این بیمارستان تا مرز عراق تنها 9 کیلومتر و 700 متر بود. مسئولیت ساخت این بیمارستان نیز بر عهده قرار خاتم‌الانبیاء(ص) و وزارت مسکن و شهرسازی بوده است. ساختمان اصلی بیمارستان درون تپه‌ای محصور شده و سقف هلالی شکل آن از سه لایه تشکیل شده بود: لایه اول بتنی با مقاومت زیاد؛ سقف دوم از جنس سرب و پس از آن لایه دیگری از جنس ماسه بادی و گل رس به قطر پنج متر. به این ترتیب سقف بیمارستان مقاوم و قدرت تحمل بمب‌های 500 پوندی را داشت و به طور کامل هم استتار شده بود.
بیمارستان امام حسین(ع) کاملاً مجهز بود به‌طوری که دارای 302 اتاق، 8 اتاق عمل، 25 تخت اورژانس برای مجروحین عادی و 20 تخت اورژانس برای مصدومین شیمیایی، داروخانه، بخش ICU و آزمایشگاه، رادیولوژی، محل تخلیه مجروحان، محل خوابگاه پزشکان و 1450 نفر پزشک و کادر مرتبط پزشکی و 120 نفر کادر اجرایی بود. در بخشی از محوطه اطراف بیمارستان هم مکانی برای تعمیر آمبولانس‌ها آماده شده بود. باند فرود بالگرد هم در پشت ساختمان قرار داشت و یکی از خروجی‌های بیمارستان به سمت این باند بود و مجروحان از این طریق به اهواز منتقل می‌شدند. این بیمارستان دو سالن داشت که سالن سمت چپ مخصوص تخلیه مجروح‌ بود. پس از تخلیه، وضعیت مجروحان بررسی می‌شد و بعضی از آنها به بیمارستان بقایی اهواز اعزام و برخی نیز مستقیم به اتاق عمل منتقل می‌شدند. در انتهای راهرو دوم بیمارستان، اتاق‌های عمل قرار گرفته بود. همچنین، با توجه به اینکه تعداد زیادی مجروح به این بیمارستان منتقل می‌شدند، لازم بود هوای درون بیمارستان به خوبی تهویه شود. برای این کار چند هواکش در مسیر وزش باد ایجاد شده بود. به این ترتیب هنگام وزش باد، هوای درون بیمارستان به صورت طبیعی در گردش بود و هوای تازه به داخل وارد می‌شد. همچنین این بیمارستان 9 درب ورودی و خروجی داشت که سه درب آن در قسمت جلو و بقیه در قسمت پشت ساختمان قرار داشتند.
در عملیات کربلای 5، از سایت شیمیایی این بیمارستان نسبت به بخش درمانی آن بیشتر استفاده شد و تنها در تک‌های آخر ارتش عراق بود که از بخش درمانی این بیمارستان بهره‌ گرفته شد. پس از آنکه قطعنامه 598 پذیرفته شد، این بیمارستان به مدت 48 ساعت در تصرف عراقی‌ها بود و از آن زمان آثار دو گلوله تانک بر دیوار این بیمارستان به جا مانده است. بیمارستان امام حسین(ع) اکنون بازسازی و تبدیل به موزه شده است(زلفی، 1391؛ ربیهاوی، 1391، ص65؛ روزنامه رسالت، ش6389، 25 اسفند 1386، ص6). در سال‌های جنگ تحمیلی 27 هزار و 366 مجروح جنگی به این بیمارستان منتقل شده و 17 هزار و 780 عمل جراحی، 8 هزار و 614 مورد خون‌گیری، 4 هزار و 283 مورد آزمایش و 3 هزار و 703 مورد رادیولوژی نیز در این بیمارستان انجام شد (زلفی، 1391). تنها در عملیات کربلای 5 بیمارستان‌های بقایی مقدم و امام حسین(ع) به ترتیب 59615 و 13497 مجروح را مداوا کردند همچنین1224 و 914 عمل جراحی انجام دادند(محمدزاده، 1386، ص85). بر روی هم، بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) نمونه کامل از دانش مهندسی و پزشکی نظامی و نظام مدیریت بهداشت و درمان بود.

5-7. والفجر 10
با انتقال مجدد عملیات به مناطق شمالی، عملیات والفجر 10 در 23 اسفند 1366 در محور حلبچه و سد دربندیخان اجرا شد. در این عملیات چهار قرارگاه فتح، قدس، کاظمین و بعثت با تأسیس پنج بیمارستان صحرایی (با 29 اتاق عمل) و 11 اورژانس (با 220 تختخواب)، 2 نقاهتگاه با 5000 تخت، 4 ایستگاه مصدومین شیمیایی و ایستگاه هوانیروز با تجهیزاتِ به‌نسبت کافی، چندهزار مجروح را تحت درمان قرار دادند. برای انتقال مجروحین در این عملیات 515 اتوبوس و مینی‌بوس و 510 آمبولانس و 8 بالگرد شرکت داشتند(حاج احدی و دیگران، 1381، ص77). این عملیات در بامداد 23 اسفند1366 در محدوده بین ارتفاعات پشت جبهه و انتهای غربی بالامبو به وسعت 1200 کیلومتر مربع انجام شد. نبود جاده مواصلاتی، کوهستانی بودن، سرمای هوا، بمباران شیمیایی و تصرف چندین شهر عراق از مشکلات و ویژگی‌های این عملیات بود. بهداری سپاه در این عملیات به عنوان واحد پشتیبانی‌کننده حضور فعال داشت و توانست با انتقال امکانات امدادی و انتقال مجروحین به مراکز مجهزتر و به‌خصوص در مواجهه با خیل عظیم مجروحین پیش‌بینی نشدة مردم حلبچه به‌واسطه حمله شیمیایی عراق، نشان داد که می‌توان از تجارب بهداری آن زمان در مواقع بحرانی استفاده بهینه کرد(حاج احدی و دیگران، 1381، ص75). در این عملیات شهر حلبچه عراق مورد حمله شیمیایی قرار گرفت و هزاران زن و مرد و کودک شهر مصدوم شدند. در این میان تعداد بی‌شماری از مردم به شهادت رسیدند. نوع ماده شیمیایی به کار رفته در این حمله خردل، اعصاب و سیانور بود. مصدومین شیمیایی در مراکز مربوطه شامل اورژانس‌های ش.م.ه و بخش‌های مخصوص در بیمارستان‌های صحرایی تحت درمان قرار می‌گرفتند و سرانجام به نقاهتگاه‌‌ها منتقل می‌شدند و بر حسب وضعیت عمومی تقسیم‌بندی و اعزام آنها به نقاط مختلف کشور انجام می‌گرفت(حاج احدی و دیگران، 1381، ص78).
هر چند شبکه امداد و انتقال مجروحان در سال‌های میانی جنگ توان بالایی داشت و وسیله‌های مختلفی برای انتقال بیماران تعریف شده بود اما باز هم گاهی غافل‌گیری پیش می‌آمد و انتقال و درمان مجروحان با مشکل مواجه می‌شد. در بمباران شیمیایی حلبچه فرماندهان ایران هرگز تصور نمی‌کردند که صدام مردم خود را بمباران شیمیایی کند؛ به خاطر همین تدارکات لازم برای امداد و نجات در آن منطقه تعریف نشده بود: «منطقه کوهستانی بود، انتقال این همه مجروح در آن منطقه با شرایط خاصی که داشت، بسیار مشکل بود»(گفت و گو با سردار احمد اخوان، 1391 ، ص44).

6-7. بیمارستان امام سجاد(ع)
بیمارستان امام سجاد(ع) در منطقه فاو - در داخل خاک عراق-  به دستور فرمانده کل سپاه، ساخته شد. «قرار بود عملیات‌ها ادامه پیدا کند و به سمت بصره پیش‌روی کنیم، بنابراین وجود یک بیمارستان صحرایی در آن منطقه لازم بود»(دارایی، 1391، ص64). این بیمارستان زیرزمینی، هشت اتاق عمل، دو رادیولوژی، دو آزمایشگاه، یک اورژانس 24 تخته، یک ریکاوری 18 تخته و شش در داشت؛ سه در ورودی و سه در خروج اضطراری. برای این بیمارستان سایت مخصوص بیماران شیمیایی هم در خارج از ساختمان اصلی طراحی و ساخته شده بود. عملیات ساخت این بیمارستان هم بر عهده قرار خاتم‌الانبیاء(ص) بوده است. «مجروحانی که به این بیمارستان آورده می‌شدند، باید پس از درمان‌های اولیه یا اعمال جراحی به بیمارستان‌های شهرهای عقبه منتقل می‌شدند، اما چون این بیمارستان در خاک عراق قرار داشت، مجروحان باید از رود اروند عبور داده می‌شدند تا به خاک ایران و بیمارستان‌های عقبه برسند و این فرایندی پیچیده داشت. برای انتقال مجروحان به خاک ایران، یک اسکله ساخته شده و چهار قایق برای حمل و نقل مجروحان اختصاص داده ‌شده بود. پس از اینکه مجروحان با قایق به خاک ایران منتقل می‌شدند، آمبولانس‌ها آنها را به بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه(س) منتقل می‌کردند و سپس مجروحان از آنجا با بالگرد به بیمارستان‌های عقبه برده می‌شدند؛ البته گاه دشمن آنقدر آتش می‌ریخت که تا 24 ساعت امکان انتقال مجروحان جراحی شده، به خاک ایران وجود نداشت»(دارایی، 1391، صص64 و 65؛ زلفی، 1391).
بر روی هم، این بیمارستان بسیار مستحکم بود و ساخت آن بیش از یک‌سال طول ‌کشید (چند بار گلوله توپ و راکت به آن اصابت کرد، اما هیچ آسیبی ندید). از سوی دیگر به دلیل احداث آن در خاک عراق، استتار آن هم با دقتی بسیار بالا انجام شد. پس از پایان ساخت بیمارستان، سه متر خاک بر روی بنای آن ریخته شد، سپس تله‌های انفجاری کار گذاشته شد، دوباره خاک ریخته و بار دیگر تله انفجاری کار گذاشته شد. همچنین از آنجا که بیمارستان در نخلستان بنا شده بود، بر روی آن نخل کاشتند تا به‌خوبی استتار شود.
بیمارستان امام سجاد(ع) تقریباً به مدت دو سال مورد بهره‌برداری قرار گرفت تا اینکه رزمندگان از این منطقه عقب‌نشینی کردند: «در هنگام عقب‌نشینی، هشت مجروحی که در بیمارستان بستری بودند به ایران منتقل شدند و حتی سه شهیدی را که در منطقه بودند با قایق به ایران آوردند؛ اما دیگر فرصت نبود تا بتوان امکانات و تجهیزات بیمارستان را هم تخلیه کرد؛ بنابراین بیمارستان با تجهیزات کامل به دست عراقی‌ها افتاد»( دارایی، 1391، ص65).

7-7. بیمارستان امام حسن(ع)
بیمارستان صحراییِ امام حسن(ع) در 15 کیلومتری شهرستان بستان قرار دارد. این بیمارستان اواخر جنگ و برای پوشش مجروحان نوار مرزی بستان در نزدیک مناطق عملیاتی در مسیر سوسنگرد - بستان پس از پل سابله ساخته شد اما پس از ساخت این بیمارستان، قطعنامه 598 بین ایران و عراق به امضا رسید و جنگ تمام شد. با پایان جنگ، دیگر نیازی نبود که این بیمارستان تجهیز شود. بیمارستان صحرایی امام حسن(ع)، یکی از کامل‌ترین بیمارستان‌های صحرایی بوده که در طول دفاع مقدس ساخته شده است؛ نقشه ساخت این بیمارستان مانند بیمارستان امام حسین(ع) بوده، بسیار مستحکم ساخته شده است. «این بیمارستان یک اورژانس بزرگ سرپایی و بستری، هشت اتاق عمل، آزمایشگاه، رادیولوژی، ریکاوری، بخش بستری، داروخانه و همه بخش‌های لازم یک بیمارستان را داشته است(ربیهاوی، 1391، ص65؛ روزنامه رسالت، ش6389، 25 اسفند 1386، ص6).
سرانجام تا مدتی پس از جنگ، در خطوطی که نیاز به حضور نیروهای پدافندی بود، این بیمارستان‌ها فعال بودند. در ضمن چون نزدیک محل سکونت مردم ساخته شده بودند، همچنان به بومی‌ها، عشایر و مردم عادی خدمات ارائه می‌دادند(صانعی، 1390، ص67).

8. تحلیل و جمع‌بندی
ضرورت توجه به بیمارستان صحرایی در هنگامه‌ای به‌طور جدی خود را بر سازمان رزم نیروهای مسلح ایران تحمیل کرد که اساساً خود جنگ و آشوب داخلی بزرگ‌ترین معضل نظام به‌شمار می‌آمد و تمام دستاوردهای آن را در خطر نابودی قرار داده بود. مانند خود جنگ، بیمارستان صحرایی نیز سازمان و خط و مشیِ خود را از درون نیروهای پرورده در دامن انقلاب باز یافت، لیکن نسبت به آن کم‌تر در کشاکش مرزبندی سازمانی و نهادی قرار گرفت و همکاری ارتش و سپاه و وزارت بهداشت، جهاد سازندگی و سایر عوامل دخیل در جنگ در این زمینه ستودنی بود.
ارتش که در آغاز جنگ با فروپاشی بخش عظیمی از نظام سازمانی و ساختار خود مواجه شده بود، تمام همّ خود را بر توقف ماشین نظامی عراق و زمین‌گیر کردن آن بنا نهاده بود و اعادة حیثیت در بحبوبة حملة خارجی، آشوب داخلی، ساختار فروپاشیده و سوء ظن سیاسی، کم‌تر اجازة پرداخت به مسئله‌ای را می‌داد که اساساً عِده و عُدة لازم را برای چنان روزی فرا نگرفته بود. در این حال، معدود نیروهای سپاه پاسداران کمابیش تجاربی را در بحران کردستان به دست آورده بودند.
بر روی هم، در بررسی وضعیت بیمارستان‌های صحرایی در طول جنگ می‌توان دو سطح تحلیلی را مد نظر قرار داد: نخست، بررسی فنی و تکنیکی و رشد و گسترش بیمارستان‌های صحرایی در شبکه بهداری سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران که بی‌تردید افتخارآمیزترین صفحات تاریخ این مرز و بوم را رقم زده است؛ دوم، بررسی راهبردِ تأسیس، تجهیز و گسترش بیمارستان‌های صحرایی در ذیل تحولات سیاسی نظامی و راهبرد کلان جمهوری اسلامی در قبال جنگ. بخش نخست ناظر بر تحلیل مکانیسم عمل بیمارستان صحرایی و سیر تحول مهندسی سازه، امدادرسانی و مدیریت سازمان آن در ذیل شبکه بهداری نیروهای مسلح است؛ و بخش دوم بر رویکرد و نگرش جامع مدیران جنگ در قبال مسئله بیمارستان‌های صحرایی در ذیل راهبرد کلان جنگ متم
رکز است.
1- بیمارستان‌های صحرایی که در ابتدا فعالیت خود را از سطح کمترین امکانات آغاز کرده بودند و تقریباً هیچ سازماندهی مشخصی بر آن حاکم نبود، در پایان جنگ به میزانی از تکامل و پیشرفت کمی و کیفی دست ‌یافتند که می‌توان آن را الگو و نمونه‌ای شایان توجه در این زمینه برشمرد. در ابتدا بیمارستان‌ها سوله‌ای و کانکس بودند اما پس از سال 1363 بیمارستان‌های بتونی ساخته شد. بر روی هم، در مدت دفاع مقدس 48 بیمارستان صحراییِ کانکسی، سوله‌ای و بتنی در مناطق جنگی راه‌اندازی و به کار گرفته شد (مصاحبه با سردار احمد اخوان، 1391، ص43). تنها در منطقة جنوب هفت بیمارستان صحرایی پیشرفته وجود داشت که نقش بسیاری در پشتیبانی از عملیا‌ت‌های بزرگ ایران در جبهة جنوب ایفا کردند.
از نظر ارائه خدمات پزشکی، در دومین کنگره بیهوشی و احیاء که در سال 1370 در تهران برگزار شد اعلام شد بیش از 30 درصد از مجروحینی که در اتاق‌های عمل بیمارستان‌های صحرایی مورد عمل جراحی قرار گرفته‌اند در صورت توقف طولانی‌تر در محوطه تریاژ(جداسازی مجروحین) به شهادت می‌رسیدند و با توجه به عملکرد بیمارستان‌های صحرایی و مجموعه عظیم اعمال جراحی انجام گرفته در آنها(رک: عراقی‌زاده و دیگران، 1380، ص144) به جرئت می‌توان گفت اگر بیمارستان‌های صحرایی به خطوط مقدم جبهه‌ها نرفته بودند بیش از 50 درصد از مجروحین عمل شده در این بیمارستان‌ها به شهادت می‌رسیدند(عراقی‌زاده، 1380، ص144).
سرانجام هر چند ایران در زمینه تأمین اقلام دارویی از بازار خارج هیچ‌گاه با کمبود جدی مواجه نبود، اما ارتقای چشمگیر کمی و کیفیِ مهندسی سازه‌های بیمارستانی به‌ویژه افزایش ضریب امنیت آنها، گسترش ساختارهای ساختمانی و تفکیک ساختارهای سازمانی که موجب نظم امور و جلوگیری از تداخل وظایف و اتلاف سرمایه و به‌ویژه زمان می‌شد، از جمله قابلیت‌هایی بود که در شبکه بهداری نیروهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران به‌وجود آمد.

2 - ساخت بیمارستان‌های صحراییِ بزرگ و متعدد توسط سپاه پاسداران در جبهه جنوب که پس از عملیات والفجر1 و تغییر نحوة تعامل ارتش و سپاه پیگیری شد نسبت به تعداد کمتر این نوع بیمارستان‌ها در جبهة شمال‌غرب که حوزة فعالیت ارتش بود نشان‌دهندة سهم بیشتر سپاه پاسداران در تعیین راهبرد کلان جنگ داشت. بر این اساس، در جبهة جنوب بودجه و امکانات بیشتری صرف ساخت بیمارستان‌های صحرایی برای پشتیبانی از عملیات‌های بزرگ و سرنوشت‌ساز اختصاص ‌یافت. بدین‌ترتیب در سال 1362، نخستین تجربه بیمارستان صحراییِ بزرگ در نخستین عملیاتِ به نسبت مستقل سپاه پاسداران در منطقة هور پیش از عملیات خیبر رقم خورد. اما ناتوانی سازة سوله‌ای آن در برابر بمباران، باعث شد که سازه‌های بتنی جایگزین آن شود. در حالی که سازه‌های سوله‌ای و حتی کانکسی در جبهة غرب و شمال غرب پاسخ‌گوی تک‌های محدود نیروهای عمل‌کنندة ایران بود در جبهة جنوب ساخت بیمارستان صحراییِ بزرگ امام رضا(ع) برای پشتیبانی از عملیات دوم ایران در منطقة هور در دستور کار قرارگاه خاتم‌الانبیاء سپاه پاسداران قرار گرفت. اما شهرک بیمارستانی فاطمه‌الزهراء که به‌مراتب بزرگ‌تر و مجهزتر از نمونه‌ پیشین بود در مجاورت رودخانه بهمن‌شیر برای حمایت از غافل‌گیرکننده‌ترین عملیات آبی خاکی ایران ساخته شد. سپس بیمارستان علی‌ابن‌ابیطالب با وسعت 2894 مترمربع و بیمارستان امام حسین (ع) در سال 1364 از کامل‌ترین نمونه‌های بیمارستان‌های صحرایی بودند که در حمایت از عملیات سرنوشت‌ساز کربلای 4 و 5، نقش‌آفرینی کردند. سرانجام هرچند این عملیات‌ها علیرغم دستاوردهای شگرف خود سرنوشت جنگ را مشخص نکردند، اما دستور ساخت بیمارستان‌های امام حسن(ع) در محور بستان که فرصت حضور در عملیات نیافت، همچنین ساخت و گسترش بیمارستان امام سجاد(ع) از تداوم تپش نبض عملیات در نهان‌ اندیشة سپاه پاسداران خبر می‌داد. ایران باور داشت که سرنوشت جنگ در آن منطقه رقم خواهد خورد.
به‌طور کلی، پراکندگی جغرافیاییِ بیمارستان‌های صحراییِ بزرگ و پیشرفته شاهدی بر این مدعی است که این سازه‌ها متناسب با راهبرد ایران در جنگ و نگاه راهبردی به منطقة جنوب به طور عمده در استان خوزستان مستقر شدند.

1-2. سال‌های پایانی، در جبهة ایران عدم‌ توازن کافی بین مقدورات و راهبرد جنگ شدت یافت؛ با وجود این، عملیات‌های بزرگ ایران در منطقة جنوب و گاه متوسط آن در غرب و شمال‌غرب، همگان را افزون بر شگفتی به این پرسش وامی‌داشت که عملیات‌های ایران چند صباح دیگر تداوم خواهد داشت و ایران در تنگنای تحریم و سقوط قیمت نفت و اتمام ذخایر استراتژیک تا چه هنگام پیکرة بی رمق خود را بر لشکر تا دندان مجهز عراق خواهد کوفت. علیرغم وضع موجود و تمام محظورات، اما در زمینه ساخت و تجهیز و گسترش بیمارستان‌های صحرایی ایران هیچ‌گونه امساک نورزید و قرارگاه خاتم‌الانبیاءِ سپاه پاسداران همچنان تا واپسین سال‌های جنگ پروژه‌های بزرگی را در دست اقدام داشت. به‌ نظر می‌رسد چشم‌انداز مقصود ایران از جنگ و نیاز به انجام عملیات‌های بزرگ در جبهة جنوب علیرغم تحولات مخالف دلیل بر اصرار یادشده باشد. در این حال، پذیرش نامنتظره و ناگهانیِ قطعنامه 598 – دست‌کم در نزد افکار عمومی- ارزیابیِ تدوین برنامه جامع گسترش و تأمین بیمارستان‌های صحرایی را در میان تردیدها و ابهام‌های سیاسی نظامی بر پایة احتمال محاسبه می‌کند.

2-2. به‌نظر می‌رسد دریافت واقعی ایران از جنگ، ادامه جنگ تا پیروزی یا دست‌یابی به موقعیتی مهم و کلیدی برای توجیه تداوم جنگ بود. اتکا به نیروی پیاده در جبهة ایران و آمار[5] شهدا و مجروحان در عملیات‌های پیشین از عواملی بود که ساخت و تجهیز و گسترش بیمارستان‌های صحراییِ استقراریِ پیشرفته را در اولویت برنامه‌های سپاه پاسداران قرار داد. از سوی دیگر علیرغم تعریف متعارف بیمارستان‌های صحرایی که به نوعی بر قابلیت تحرک آن تأکید می‌شود، لیکن به دلیل نامتناسب بودن این تعریف با وسعت و گسترة عملیات‌های ایران و حضور فراگیر نیروی پیاده که به‌طور طبیعی مجروحان زیادی را در پی داشت، سازة بیمارستان‌های صحرایی بزرگ ایران در زیر زمین استقرار دائم ‌یافت و به این دلیل بر مقاومت آن در برابر حملات هوایی و آتش توپخانه بسیار توجه شد. به‌نظر می‌رسد بیمارستان‌های صحرایی در مناطق جنوب متناسب با پیش‌بینی و انتظار دستاوردهای راهبردیِ کلان بنا می‌شد به‌گونه‌ای که می‌توان برنامه ساخت، تجهیز و گسترش بیمارستان‌های صحرایی را شاخصی برای فهم اهداف مطلوب ایران در جنگ برشمرد.

منبع: نگین ایران فصلنامه تخصصی مطالعات دفاع مقدس، دوره 12، شماره 45، تابستان 1393 

پی‌نوشت‌ها:
[1] Field hospital
[2] Triage
[3]  مسئول بیمارستان‌های صحرایی در منطقه جنوب
3. جاده اهواز- خرمشهر از ایستگاه حسینیه، 7 کیلومتر به سمت دارخوین.
[5] . در عملیات فتح‌المبین سردار فتحیان، مسئول بهداری قرارگاه مرکزی سپاه که در آن زمان 23 سال داشت آمار مجروحان را 15000 تا 20000 تن پیش‌بینی کرد. در مقابل، آمار پیش‌بینی ‌شده ارتش رقم  5000 تن بود. آمار واقعی عملیات فتح‌المبین 17 هزار و 450 نفر بود.
  

مراجع :
- احمدیانی، ابوالحسن؛ اولین بیمارستان صحرایی؛ تارنمای تبیان، کد خبر 132582، 13 مرداد 1391:
                                                                                                          
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=132582
- اردستانی، حسین(1384)؛ تنبیه متجاوز؛ تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.
- اطلاعات و خاطرات برخی از مسئولین مهندسی رزمی و بهداری سپاه، پرسشنامه و مصاحبه صورت‌گرفته توسط علی غنجال در سال 1382، محل نگهداری، مرکز تحقیقات بهداری در رزم نروما. به نقل از: غنجال، علی و دیگران(1383)؛ بیمارستان‌های صحرایی دوران جنگ عراق علیه ایران؛ مجله طب نظامی، سال ششم، ش2(شماره پیاپی20)، ص144.
- بی‌نا(1390)؛ اقدامات بهداشتی درمانی ارتش جمهوری اسلامی ایران در زمان دفاع مقدس؛ سه‌شنبه، 1 شهریور 1390:     
http://rasekhoon.net/article/show/197044
- حاج‌احدی، توکل، و دیگران(1381)؛ مروری بر تجربیات بهداری سپاه در دوران دفاع مقدس، عملیات والفجر 10؛ فصلنامه طب نظامی، سال4، ش2، صص80- 75.
- حسینی، سید بهشید(1386)؛ طراحی در بحران، مراکز درمانی صحرایی؛ ناشر: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.
- رستمی، محمود(1386)؛ فرهنگ واژه‌های نظامی؛ تهران: انتشارات ایران سبز.
- روزنامه رسالت؛ قطعات بهشت، مشتاق راهیان نور؛ ش 6389 ، 25 اسفند 1386، ص 6 (فرهنگی):

http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1590164
- زلقی، جان‌محمد(1391)؛ بیمارستانی که در و دیوارش هنوز صدای توپ و تانک می‌دهد؛ گزارش خبرنگار اجتماعی ایسنای خوزستان: محمدامین صالحی‌نژاد؛ 15 فروردین، کدخبر 5-6614- 911:
http://khouzestan.isna.ir/Default.aspx?NSID=5& SSLID=46& NID=24230
- درودیان، محمد(1384)؛ جنگ، بازیابی ثبات؛ تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.
- صانعی، مهدی(1390)؛ تپش قلب از پست امدادی تا اتاق جراحی؛ ماهنامه امتداد، ش65، صص41-38.
- عراقی‌زاده و دیگران(1380)؛ نقش سازه‌های مستحکم بیمارستانی در فعالیت‌های پزشکی و کاهش آمار شهدا در دفاع مقدس؛ مجله پزشکی کوثر، تابستان، ش6(3)، صص146- 139.
- غنجال، علی؛ صدری، ارحامی؛ بصام، سیدمحمد(1382)؛ تجربیات امداد و انتقال بهداری سپاه در عملیات والفجر 4؛ مجله طب نظامی، سال پنجم، ش2، صص98-91.
- گفت و گو با سردار فتحیان(1387)؛ فتح بزرگ تجسم یکدلی و هماهنگی کامل ارتش و سپاه بود؛ فتح بزرگ؛ ویژه‌نامه بیست و ششمین سالگرد فتح خرمشهر، خرداد، صص71-62.
- گفت و گو با سردار فتحیان(1391)؛ چگونگی امدادرسانی در دفاع مقدس یک ابتکار بود؛ ماهنامه صنعت درمان، سال دوم، ش19، آذر، صص48-45.
- گفت و گو با سردار احمد اخوان(1391)؛ 48 بیمارستان صحرایی در دوره دفاع مقدس راه‌اندازی کردیم؛ ماهنامه صنعت درمان، سال دوم، ش19، اذر، صص44-42.
- گفت و گو با دارایی و ربیهاوی(1391)؛ بیمارستان‌های صحراییِ منطقه جنوب در دوران دفاع مقدس؛ ماهنامه صنعت درمان، سال دوم، ش19، آذر، صص65-60.
- گفت و گو با دکتر اکبر فاضل و دکتر کاظم آشفته یزدی(1391)؛ دکتر اکبر فاضل و دکتر کاظم آشفته یزدی از فعالیت‌هایشان در دوران دفاع مقدس می‌گویند: اولین یونیت‌های دندان‌پزشکی ایران در زمان جنگ تحمیلی ساخته شد؛ ماهنامه صنعت درمان، سال دوم، ش19، آذر، صص27-24.
- گزارش عملکرد مرکز بهداری جنوب سپاه در سال1366، فرماندهی بهداری جنوب سپاه، اهواز.
- گزارش عملکرد مرکز بهداری جنوب سپاه در سال1366و 1365، فرماندهی بهداری جنوب سپاه، اهواز.
- محمدزاده، فیض‌الله(1386)؛ بهداری در رزم؛ ناشر: ستاد مشترک سپاه، معاونت آموزش و نیروی انسانی، مرکز برنامه‌ریزی و تألیف کتاب‌های درسی.
- مدارک و نقشه بیمارستان‌های صحرایی دوران دفاع مقدس، 63-1361. آرشیو مهندسی رزمی سپاه پاسداران تهران. به نقل از: غنجال، علی و دیگران(1383)؛ بیمارستان‌های صحرایی دوران جنگ عراق علیه ایران؛ مجله طب نظامی، سال ششم، ش2(شماره پیاپی20)، ص144.
- نامجوی‌ نیک، خسرو(1389)؛ تاریخچه طب نظامی از دوران ایران باستان تا پایان هشت سال دفاع مقدس؛ تهران: انتشارات ایران سبز.
- نقشه بیمارستان‌های صحرایی دفاع مقدس. 1360؛ آرشیو مهندسی رزمی بهداری نیروی زمینی سپاه تهران. به نقل از: غنجال، علی و دیگران(1383)؛ بیمارستان‌های صحرایی دوران جنگ عراق علیه ایران؛ مجله طب نظامی، سال ششم، ش2(شماره پیاپی20)، ص144.
- نقشه بیمارستان‌های صحرایی دوران دفاع مقدس، 62-1361. آرشیو مهندسی رزمی جهاد سازندگی مهران. به نقل از: غنجال، علی و دیگران(1383)؛ بیمارستان‌های صحرایی دوران جنگ عراق علیه ایران؛ مجله طب نظامی، سال ششم، ش2(شماره پیاپی20)، ص144.
- نقشه و طرح‌های مرتبط با بیمارستان‌های صحرایی، 66-1363؛ وزارت مسکن و شهرسازی تهران، دایرة طرح‌ها. به نقل از: غنجال، علی و دیگران(1383)؛ بیمارستان‌های صحرایی دوران جنگ عراق علیه ایران؛ مجله طب نظامی، سال ششم، ش2(شماره پیاپی20)، ص145.
- نوروزی، محمدتقی(1385)؛ فرهنگ دفاعی امنیتی؛ تهران: انتشارات سَنا.
- نویدی، علی‌اصغر؛ غنجال، علی؛ صدری، علی؛ ابوالقاسمی، حسن(1381)؛ تجربیات دارو و درمان بهداری سپاه در عملیات والفجر 4؛ مجله طب نظامی، ش4(3)، صص156-151.
- نیکی، مجید(1391)؛ ساخت نقاهتگاه برای انجام خدمات بهتر؛ ماهنامه صنعت درمان، سال دوم، ش19، آذر، صص41-38. 
  
http://www.dsrc.ir/View/article.aspx?id=5212

 
 
 
 

 

بیمارستان های صحرایی دفاع مقدس در خوزستان 

 به دلیل لزوم رسیدگی سریع به مجروحان جنگی، تاسیس بیمارستان های صحرایی در خوزستان برای امدادرسانی و نجات جان رزمندگان ، در آن مقطع ضروری بود. 
ساخت بیمارستان های صحرایی در مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس و نزدیک به خطوط اول جبهه های حق علیه باطل یکی از ارزشمندترین کارهای انسانی برای نجات جان رزمندگان مجروح بود. 
این بیمارستان ها به تناسب موقعیت جغرافیایی ، شرایط زمانی، در عقبه خطوط درگیری برای نجات جان رزمندگان مجروح احداث شد و پزشکان و پرستاران گمنام و بی نام و نشان نیز با حضور در این مراکز ، فرشته نجات مجروحان می شدند. 
این بیمارستان های صحرایی در ابتدا، بیشتر در چادرهای بزرگ امدادی در عقبه خطوط دفاعی، و به مرور و به تناسب نیاز در سنگرهای زیر زمینی برای در امان ماندن از بمباران هوایی و توپخانه ای دشمن احداث شد. 
نزدیکی این بیمارستان ها به خطوط درگیری و رسیدگی سریع تیم های پزشکی و درمانی که با جان و دل شبانه روز مشغول کار بودند، آمار تلفات نیروهای خودی را به ویژه هنگام انجام عملیات ها کاهش چشمگیر داد. 
در ذیل به برخی از این بیمارستان های صحرایی که در ایام دفاع مقدس در خوزستان احداث شد اشاره می شود: 
** بیمارستان امام حسین (ع) 
این بیمارستان در کیلومتر هفت جاده شهید شرکت خوزستان قرار دارد و در نزدیکی ایستگاه حسینیه در حاشیه جاده اهواز - خرمشهر تا دارخوین واقع است. 
 این بیمارستان صحرایی با توجه به رویکرد مدیریت بهداشت و درمان دوران دفاع مقدس مبنی بر رساندن خدمات، در نزدیک ترین نقطه عملیاتی برای کاهش تلفات رزمندگان اسلام، در سال 1361 در فاصله ای حدود 30 کیلومتر از خرمشهر احداث شد. 
سازه این بیمارستان در ابتدا سوله یا آهنی و ورقه های فلزی بود که بعدها و برای پوشش عملیات کربلای چهار به بیمارستانی با سازه بتنی و در مساحتی حدود سه هزار و 600 متر مربع توسعه یافت. 
این بیمارستان از قوس های بتنی محکم که قابلیت تحمل مقدار زیادی خاک را دارند ساخته شد؛ قوس های بتنی بر قاعده ای مستحکم از بتن نصب شده اند و پس از آن خاکریزی شده به طوری که ارتفاع سازه بیش از پنج متر بود. 
 این بیمارستان در عملیات های کربلای پنج و الفجر هشت و نیز به مجروحان دوران پدافند در جبهه های جنوب خدمات موثری ارائه کرد. 
کادر این بیمارستان از پرسنل اعزامی از سراسر کشور تامین، ولی مدیریت آن توسط بهداری رزمی قرارگاه کربلا (بهداری جنوب) انجام می شد. 
 این بیمارستان یک بخش مجزا مربوط به انجام اقدامات اولیه درمانی مجروحان شیمیایی نیز داشت و رادیولوژی، آزمایشگاه، بانک خون، هشت اتاق عمل، 25 تخت اورژانس و 20 تخت شیمیایی، داروخانه، و آی سی یو از واحدهای این بیمارستان بودند. 
حدود یک هزار و 500 نفر کادر پزشکی و 120 نفر کادر اجرایی این بیمارستان را اداره می کردند و پوشش عملیاتی بیمارستان امام حسین (رع) از خرمشهر تا پاسگاه زید و صحرای کوشک در خوزستان امتداد می یافت. 
 بر اساس آمار و مدارک موجود، این بیمارستان در عمر حدود 2.5 ساله خود در دوران دفاع مقدس حدود 27 هزار مجروح را پذیرش کرده و حدود یک هزار و 800 عمل جراحی در آن صورت گرفته است. 
 در سال 1367 و پس از پذیرش قطعنامه 598 و در جریان تجاوز مجدد عراق به مرزها ، این بیمارستان در آستانه سقوط قرار گرفت و دشمن تا 2 کیلومتری آن پیشروی کرد و با شلیک گلوله مستقیم تانک موجب تخلیه و صدماتی به آن شد. 
رئیس سازمان بسیج جامعه پزشکی خوزستان ادامه داد: این بیمارستان امروز به صورت یادمانی پابرجا مانده است تا انتقال دهنده خاطرات نسل دفاع مقدس به نسل های آینده کشور باشد و همچنان فریاد بلند دفاع را به گوش جهانیان برساند که ما ایستاده ایم. 
در حوزه بهداشت و درمان، یکی از ماندگارترین نمادهای دفاع مقدس بیمارستان های صحرایی هستند واز بین این موارد بیمارستان امام حسین (ع) یکی از برجامانده های این سازه های ارزشی است که در سال های 88 تا 89 توسط فرماندهی وقت بهداری جنوب سپاه بازسازی و امروز به یکی از مراکز اصلی بازدید دلدادگان عشق و نیز محل برگزاری جلسات کنگره های مرتبط با دفاع مقدس مانند جراحی در بحران و کنگره شهید دکتر رهنمون شده است. 

** بیمارستان علی بن ابی طالب (ع) 
 این بیمارستان یکی از فعال ترین بیمارستان های صحرایی دوران دفاع مقدس است که در فاصه 10 کیلومتری شمال شرقی آبادان و بین 2 جاده آبادان- اهواز و آبادان - ماهشهر قرار دارد. 
 سازه این بیمارستان نیز بتنی با پوشش خاکی فوق العاده مناسب است که برای پوشش عملیات کربلای چهار در سال 1365 فعالیت خود را آغاز کرد و مرکز اصلی درمان مجروحان عادی و شیمیایی عملیات کربلای چهار بود. 
فرمانده سابق بهداری رزمی جنوب اظهار کرد: بیمارستان علی بن ابی طالب (ع) در عملیات های کربلای پنج و هشت و عملیات بیت المقدس هفت نقش اساسی داشت. 
این مرکز در سال 94 با همکاری دانشکده علوم پزشکی آبادان تا حدودی بازسازی شده و مورد استفاده راهیان نور و مشتاقان یادمان های بهداری جنگ قرار می گیرد و کنگره طب رزم در سال 95 در این مرکز برگزار شد. 

** بیمارستان فاطمه الزهرا (س) 
این بیمارستان در منطقه چوئبده آبادان قرار داشت و هدف از احداث این بیمارستان پوشش مجروحان عملیات والفجر هشت بود. 
این بیمارستان متاسفانه به طور کامل از بین رفته ولی در اردیبهشت 1395 برنامه احیای آن توسط سپاه حضرت ولی عصر (عج) کلید خورده است. 

** بیمارستان صحرایی امام رضا (ع) 
این بیمارستان در دشت جفیر و در مجاورت چهار راه صاحب الزمان (عج) و در شرق هورالهویزه واقع شده است و ساخت آن در سال 63 و پس از عملیات خیبر شروع شد و پس از عملیات بدر به بهره برداری رسید و تا پایان جنگ تحمیلی فعالیت داشت. 
شاه ولی بیان کرد: این بیمارستان نخستین بیمارستان بتنی در جنوب کشور بود و دارای هفت اتاق عمل، 14 تخت اورژانس، واحد رادیولوژی و جایگاه فرود هلی کوپتر از امکانات این بیمارستان بود. 
این بیمارستان اکنون توسط سپاه حضرت ولی عصر (عج) خوزستان بازسازی شده و در فهرست آثار ملی دفاع مقدس ثبت شده است. 

** بیمارستان خاتم الانبیا (ص) 
 این بیمارستان در سال 62 در سه راهی فتح در منطقه عمومی جفیر با زیربنای حدود یک هزار متر ساخته شد. 
این بیمارستان نخستین تجربه بیمارستان صحرایی در منطقه جنوب بود و به این دلیل مشکلاتی داشت. 
رئیس سازمان بسیج جامعه پزشکی خوزستان ادامه داد: اشکال در انتخاب محل، فقدان استحکام لازم و ورود آب به داخل بیمارستان هنگام بارندگی های شدید از مشکلات این بیمارستان صحرایی بود. 
این بیمارستان دارای 30 تخت بستری بود و در عملیات خیبر پذیرای 15 هزار و 606 مجروح بود و حدود 217 عمل جراحی در آن صورت گرفت و محل شهادت دکتر رهنمون است. 

** بیمارستان فاو 
 این بیمارستان بخش برون مرزی بیمارستان های پوشش دهنده به مجروحان جنگ تحمیلی پس از عملیات والفجر هشت بود که در فاو عراق ساخته شد و در مدت استقرار نیروهای اسلام در فاو مورد استفاده رزمندگان اسلام بود.  پس از تخلیه فاو این بیمارستان به طور کامل منهدم شد. 

**بیمارستان امام حسن مجتبی(ع) 
 بیمارستان امام حسن مجتبی (ع) نیز در بستان از توابع شهرستان دشت آزادگان در غرب خوزستان و در دوران دفاع مقدس ساخته شد و این بیمارستان از لحاظ مشکل و سازه کاملا شبیه بیمارستان امام حسین (ع) بود ولی در جنگ تحمیلی از آن استفاده نشد. 
این بیمارستان ها جدای از صدها چادر امدادی و درمانی بودند که در نزدیکی خطوط اصلی و صحنه های نبرد رزمندگان اسلام با دشمن بعثی احداث شده بود و توانسته بودند جان بسیاری از رزمندگان مجروح را از مرگ حتمی نجات دهند. 
http://www.irna.ir/fa/News/82675176