کتاب «معماری و شهرسازی سنتی در کشورهای اسلامی»
اخوت، هانیه؛ بمانیان، محمدرضا؛ الماسیفر، نینا (۱۳۹۴). معماری و شهرسازی سنتی در کشورهای اسلامی، تهران، طحان.
انسان در طول تاریخ همواره آرزومند دستیابی به جامعه ای بوده که در آن خواستههایش را تحقق بخشد و استعدادهای خود را از حال بالقوه به فعل درآورد. در کتاب حاضر با هدف بررسی برخی اصول اساسی که اسلام برای جامعه مسلمانان و محیط زندگی آنها تنظیم نموده، شکل گرفته است. بر خلاف بسیاری از مطالعات پیشین، مطالعه فعلی کمک شایانی در راستای رسییدن به شناختی از اسلام به عنوان ارزشهای اجتماعی – نه بخشی از قوانین – خواهد نمود. بسیاری از مطالعات در زمینه روشن کردن ابعاد اجتماعی اسلام، شکست خوردهاند؛ زیرا به طور مثال توضیح نمیدهند که چرا و چگونه اسلام تعامل اجتماعی و حفظ حریم خصوصی را لازم میدانسته است. این مسئله موجب شده تا خوانندگان برخی از این تحقیقات به این نتیجه برسند که اسلام بیش از یک قوه مقننه که مقررات خود را بر مردم و محیط ساخته شده آنها تحمیل میکند، نیست. ولیکن مطالعه حاضر در رابطه با این است که اسلام، بویژه در مذهب تشیع، یک راه زندگی با پیروی از آرمانها اجتماعی است که بهرهگیری از این آرمانها در شکلگیری محیط ساخته شده منعکس خواهد شد؛ و اگر قوانین و مقرراتی وجود دارد، تنها برای حمایت از این آرمانها، به وجود آمدهاند.
کتاب با در نظر گرفتن سطح درک و فهم خوانندگان مسلمان و غیر مسلمان از سلام، اصول و ارزشهایی که توسط سنت اسلامی به منظور طراحی محیط زندگی مسلمانان پایهگذاری شدهاند، را تجزیه و تحلیل مینماید. تصویری که از اسلام در انتهای کار پدیدار میشود، روشی از زندگی مطابق با آرمانهای اجتماعی است که در جوامع سنتی مسلمانان، در آرایش و ترکیب ساختار معماری و شهرسازی منعکس شده است. در حالیکه مطالعه اخیر معماری و شهرسازی در کشورهای اسلامی نشان میدهد که این توسعه و روند متمایل به دست کشیدن از این آرمانهای اصیل اسلامی میباشد. اکنون این سوال مطرح است که آیا حرکت و تکاپو در جهت بازگشت به این آرمانها میتواند به هماهنگی اجتماعی و فیزیکی محیط ساخته شده منجر شود.
فصل اول کتاب به بیان چارچوبی از ابعاد و اصول در اجتماعی اسلامی میپردازد. شریعت اسلامی بر پایه منابع بنیادین خود (قرآن و سنت)، برخی از اصول را وضع کرده که برای دستیابی به اهداف نهایی اسلام و نظم و تسهیل در زندگی مسلمانان ضروری میباشند. این اصول که موجب یکپارچگی در چارچوب منسجم اجتماعی میشوند، در ارزشهایی به عرصه ظهور رسیدهاند که خود در چهار مقیاس اجتماعی اجتماعی اجرا میشوند: جامعه، محله، خانوداه و فرد.
” اسلام نگرش خاصی در مورد همسایگی و رفت و آمد میان محلات به عنوان ستون فقرات امت دارد که در مجموعه ای از اصول اخلاقی متجلی میشوند. این اصول اخلاقی در دو اصل عمده یافت میشوند: افزودن بر میزان روابط و حفظ حقوق همسایگان. قرآن همسایگان را به سه دسته تقسیم میکند: همسایگانی که همواره با آنها هستید، همسایگانی که با ایشان بیگانهاید، آنهایی که گاهی، برای زندگی یا مسافرت در زمان خاص با آنها در ارتباط هستید. همه آنها شایسته همدردی و محبت، مهربانی و رفتار سنجیده هستند. سنت نیز بر ملاقات و دیدار همسایگان، به ویژه در شرایط ضروری، برای ایجاد روابط دوستانه تأکید بسیار دارد و همچنان مسلمانان را به خیرخواهی و سخاوتندی به همسایگان از طریق دعوت و یاری رساندن به هنگام سختی و مشکلات فرا میخواند. از نظر فیزیکی نیز به عنوان مثال در محله های قدیمی هم شهرستان «تونس»، کوچه های باریک فضایی را برای همبستگی اجتماعی فراهم می کنند یا پشتبامهای به هم پیوسته خانه های اصفهان، انعکاسی از اعتماد و همبستگی بین همسایه ها هستند” (ص ۲۶-۲۴).
خانواده نیز مانند هر نهاد اجتماعی دیگر تنها در صورتی می تواند تداوم یابد که نقش درونی آن به وضوح به رسمیت شناخته شده و از آنها پیروی شود. بسیاری از این قوانین متکی بر دو اصل «روابط قوی خانوادگی» و «خانواده گسترده» هستند. همچنین در اسلام هر فرد بنیانی برای اصول اسلامی است و همواره تکیه بر این است که اتحاد اجتماعی مسلمانان از پاسخ هر فرد (از طریق رفتار و کردار او) به اصول اسلامی آغاز می شود. در واقع پاسخ به اصول اسلامی، به ویژه وحدت در میان امت مسلمان، به عنوان هویتی توسط افراد مسلمان در زندگی روزمره در رفتارشان اعمال شده است. برای درک بیشتر اعمال اسلام از مسلمانان درخواست نموده که تمرین بیشتری در زندگی روزمره داشته باشند و بر مواردی همچون روابط قوی و دوستانه با افراد، مهربانی و سخاوت، فروتنی و مصرف متوازن ثروت تأکید کرده است.
به منظور تقویت بهرهگیری از اصول چارچوب اجتماعی اسلام، این دین مجموعه دیگری از اصول را وضع نموده است؛ این اصول در چارچوبهای فیزیکی بیان شده که منابع مختلف اسلامی اجرای آن را در محیط مادی لازم دانستهاند (ص ۴۴).
فصل دوم کتاب با عنوان معماری و شهرسازی اسلامی با تأکیر بر اصول و قوانین اسلامی به را بررسی چارچوب اصول مادی با استفاده از منابع بنیادین اسلام (قرآن و احادیث) و تفاسیر دانشمندان سنتی مسلمان در موارد مربوط که در دولت اسلامی رخ داده میپردازد. همچنین نمونه هایی از محیط زندگی مسلمان سنتی، که بر پایه ارمانها و ارزشهای اسلامی شکل گرفته، مورد بحث و کاوش قرار گرفته است.
از زمان پیدایش اسلام در قرن هفتم تا پایان قرن نوزدهم، قانون اسلام نیروی اصلی در شکل دادن محیط زیست و فراهم نمودن ثبات و تداوم در برنامهریزی شهری و طراحی آن بود. این فصل، اصول سنتی اسلامی در باب محیط زندگی مسلمانان را تجزیه و تحلیل میکند و شامل بخشهای مختلفی است که هر یک در مقیاس بخصوصی مطرح میشود: «محیط زیست طبیعی»، «فضای شهری» و «خانه».
اسلام برای انسانها مسئولیتهایی را در قبال محیط طبیعی تعیین نموده که حاکی از نقش انسان به عنوان وارث یا جانشین خداوند در زمین است. مسئولیت انسان در مقابل محیط زیست در قالب دو اصل شکل گرفته است: «بهرهبرداری از منابع طبیعی» و «حفظ تعادل طبیعی».
اصول اسلامی برای پیشگیری از تخریب و هرگونه سوء استفاده از عناصر طبیعی مفید (به عنوان مثال: طعام، سرمایه و …) و همچنین اهداف دیگری نظیر حفظ حقوق مردم نسبت به محیط زیست طبیعی (مانند: حقوق مصرف) شکل گرفته است. بنابراین انسان نباید عناصر طبیعی را مختل نماید؛ این عناصر بایستی به گونه ای پایدار برای زندگی و زیستگاه بشر مفید و مقتضی باقی بمانند. لذا او نباید منابع طبیعی را نامعقولانه یا به صورتی که دیگر منابع را تخریب و خاک و بستر زندگی خویش را آلوده نماید، مورد استفاده قرار دهد (ص ۵۳).
همچنین دیدگاه اسلام در مورد معیارهای شهری این است که برنامهریزی و تنظیم محیط ساخت مسلمانان باید بر اساس اصول اجتماعی اسلام باشد. وقتی با تصمیمات برنامهریزی شهری، شکل زندگی اجتماعی در محیطهای اسلامی مشخص میشود، در منطقه بندی و زمین مورد استفاده باید بر انعکاس مفهوم اسلامی “امت” که برای یکپارچهسازی اجتماعی و حفظ حقوق و نیازهای مردم از آن استفاده میشود، تأکید شود.
محیط سنتی شهری مسلمانان، نمود خارجی ساختمانها و خیابانها نیست. در واقع، این نمود مظهر اصول چارچوب اجتماعی اسلام میباشد. به همین دلیل است که ویژگیهای مدنی و شرایط قریب به اتفاق شهرهای سنتی مسلمانان همسانی و شباهت فراوانی دارند. این ویژگیها، اصول و هنجارهای مدنی اسلام میباشند که منطق و برهان آنها با تمامی مقررات و قواعد ساختمانی و شهری مدرن متفاوت است. نگاه عمیق بر قوانین، که برای محیط شهری مسلمین وضع شده، می تواند از طریق بررسی واکنشهای اسلام در مقابل دو مسئله محیا گردد: «سیما و بنیانهای شهر اسلامی» و «نحوه به کارگیری طراحی شهری» (ص ۶۰). فضای کالبدی، جهت کالبدی فضاها، مسجد و مسجد جامع، مدارس، استحکام و ثبات باغ، زیبایی، نظم و تقارن و امنیت از شاخصه ها و بنیانهای اصلی شهرهای اسلامی هستند که سبب می شوند تمامی این شهرها از نوعی وحدت ترکیب برخوردار باشند که آنها را از دیگر شهرها متمایز کند.
فضاهای مسکونی نیز در کنار سایر بافتهای شهری و فضاهای عمومی، تجاری، مذهبی، آموزشی و صنعتی، تشکیل دهنده کالبد اصلی شهرهای اسلامی هستند. یوسف القرادایی یکی از محققین اسلامی، خانه را اینگونه تعریف می کند: “خانه جایی است که در آن هر کس خودش را از عوامل آزار دهنده محیطی و اقلیمی محافظت میکند و همچنین آدمی را از فشاهاری روانی و عصبی دور می کند و به عنوان مکانی برای استراحت بدنی و آرامش روحی مطرح میگردد” (ص ۱۲۲).
در ارتباط با معیار خانهها و فضاهای مسکونی، اسلام خاستار حفط محرمیت در خانه هاست، بنابراین سازمان فضایی خانه مسلمانان باید نشانگر این اصل باشد. اسلام باور دارد که اصول جدایی بین جنسیتهای مختلف یا حریم خصوصی زنان به تسهیل برخوردهای جنسی در جامعه کمک می کند.حفظ حریم خصوصی برای زنان در جامعه اسلامی با رعایت سلسله مراتب محرمیت در بناهای مختلف شهر حاصل می شود و بهترین نوع حفظ حریم خصوصی برای زنان در معماری خانه های اسلامی رعایت میگردد (ص ۱۲۵). در ادمه این مبحث حریم خصوصی خانه اسلامی در دو بخش حریم بصری و حریم صوتی مورد بررسی قرار می گیرد و برای آشنایی با اصول مهم اسلامی – اخلاقی و تأثیر آن در معماری، این بحث از دیدگاه اصول اسلامی و با تأکید بر چگونگی دستیابی به دو جنبه اصلی طراحی معماری شامل داخل و خارج خانه پیگیری می شود.
یکی از نکات مهمی که در کتاب به آن اشاره شده این است که خانه یک فرد مسلمان نباید موجبات دلخوری همسایگان یا عموم مردم را فراهم آورد. اسلام هر عامل یا فعالیتی را که در خانه صورت پذیرد و به استفاده کنندگان مکانهای عمومی و خانه های مجاور ضرر وارد کند را منع می کند. این اصل برای حفظ حقوق ساکنین، همسایگان، عموم و حوزه های مرتبط با آنها است. اسلام همچنین اجازه تبلیغ، خودنمایی و خرج بیش از اندازه را در خانه نمی دهد. اسلام برای محدودیت و کنترل آزادی افراد، این اصول را بنا نکرده است، بلکه هدف اسلام تعیین حقوق و وظایف افراد و امنیت بخشیدن به جامعه و مردم است. بنابراین اسلام همکاری و صلح بین افراد را تقویت می کند.
در دنیای امروز با توجه به فرهنگها و نژادهای گوناگون در جامعه، نیازهای جدیدی بوجود آمده که کاملا متفاوت از نیازهای جامعه قدیمی است. فصل سوم کتاب با عنوان تأثیر مدرنیسم در معماری و شهرسای اسلامی به این موضوع می پردازد که در سیستم اسلامی تغییرات متناسب با توسعه های جدید در نظر گرفته شده است. تغییرات اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی که در پی مدرنیزه شدن در جهان اسلام رخ می دهد با تردیدی درباره سازگاری با سنت و اصول اسلامی همراه است. بنابراین در این فصل، نظرات اسلامی با توجه به دو موضوع وابسته به آن ارائه شده که عبارتند از: توسعه ایدئولوژیکی و توسعه تکنولوژیکی.
در توسعه ایدئولوژیکی (اخلاقی و رفتاری) قانون کلی این است که اسلام از پذیرش هر گونه رفتار غیر اسلامی یا مفهوم ایدئولوژیکی که ممکن است به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر اعتقادات اسلامی تأثیر بگذارد، ممانعت به عمل آورد. اسلام هر گونه تقلید از غیر مسلمان را در اخلاق، رفتار، ارزشها و روش زندگی قدغن کرده است لذا مسلمین بایستی رفتارهای مستقل و متفاوت خود را توسعه دهند و اجرا کنند. همچنین هر نوع بدعت در رفتار که منتج از آموزه های اسلامی نباشد، مردود است (ص ۱۶۷).
در زمینه توسعه تکنولوژی نیز اسلام اجازه بهرهوری از علم و تکنولوژی غیرمسلمانان را صادر کرده است. این اجازه بر اساس یکی از اهداف خلقت بشر است مبنی بر اینکه خداوند انسان را برای کسب علم و دانش و شناسایی قدرت خداوند در زمین خلق کرده است. خداوند در حدیثی قدسی می فرماید: «من گنجی پنهان بودم، میخواستم شناخته شودم، لذا خلق کردم تا اینکه شناخته شوم»
از دیدگاه اسلام مسئله ای که بیشتر از بهرهگیری از دستاوردهای غیرمسلمانان اهمیت دارد، دستیابی به علوم و فنون جدید توسط خود مسلمانان است. همچنین اسلام، انتخاب صحیح و دقیق فناوری های خارجی را جهت جلوگیری از تهاجم و ستم فرهنگی توصیه می کند. یعنی جامعه اسلامی میبایست به ایدئولوژی اسلامی پایبند باشد و تأثیرات، احتمالات و خطاهای ناشی از ورود فناوری های غربی را به جامعه در نظر بگیرد. برنامهریزی و طراحی در محیط فیزیکی مسلمانان نیز نیازمند همبستگی با آموزشهای روحی و رفتاری اسلام است. بنابراین نیاز به ریشه یابی و استخراج اصول برنامهریزی و طراحی بر مبنای منابع اسلامی و قرآنی میباشد (ص ۱۷۳-۱۷۲).
در ادامه این فصل به مثالهایی درباره کاربرد معاصر سنتی معماری مسلمانان در هر دو مقیاس معماری و شهرسازی اشاره میشود. در این مثالها با ارائه دلایل کافی پاسخ جامعی به تمام چالشهای محیطی، فیزیکی، فنی، اقتصادی و اجتماعی داده می شود؛ همچنین این نمونه ها ریشه و اصل فرهنگ مسلمانان را تقویت و به وضوح جریانهای مستمر از تحول معماری مدرن و واژگان معماری که پیرو سنت اسلام است را منعکس می کنند.
فصل پایانی کتاب به الگوسازی اجرایی در معماری و شهرسازی اسلامی میپردازد. با ظهور حکومت پیامبر اسلام در شهر یثرب الگوهای جدیدی در شهرسازی ایجاد شد. این سبکهای معماری جدید شهر مدینه و نحوه طراحی و پراکندگی اجزای ان به نحوی بوده است که تمام نیازهای فردی و گروهی و مادی و معنوی مردم را برآورده می ساخته است. مدینه چون از ابتدا شهر بود فقط با تحولات جدی روبرو شد. اما بعدها این تفکر منجر به پیدایش شهرهای جدید گردید. در ادامه مباحث این فصل به ۸ شرط که ابن ربیع به آنها اشاره کرده و در رابطه با پیدایش و تکامل شهر اسلامی است، پرداخته شده است. به طور خلاصه این ۸ شرط بدین شرح هستند: دسترسی به آب شیرین، خیابانها و گذرگاههای با طول و عرض متناسب با نیاز مردم، استقرار مسجد جامع در مرکز شهر، تعداد کافی بازار، اسکان قبایل در محلات جداگانه برای جلوگیری از تخاصم و دشمنی، سکنی دادن خواص فرد در حاشیه محل سکونت، کشیدن حصار پیرامون شهر و بهرهگیری از اهل علم و صنعت به قدر احتیاج ساکنین.
محله، شبکه های ارتباطی شهر همچون میدان، خیابان، گذرگاه و معابر و بازار عناوینی هستند که در بخشهای بعدی فصل چهارم به آنها پرداخته شده است. محله به عنوان سلول تشکیل دهنده شهرها از عناصر بسیار مهم فرهنگ اسلامی است، در بسیاری از روایات اسلامی زیستن در هر مکانی مجاز دانسته نشده است. ” تقسیم شهرها به محله های مسکونی، بازتابی از باورهای اسلامی بوده و سعی داشته یک نوع هماهنگی میان طبیعت قبیله ای اعراب و تأکید بر روابط خویشاوندی میان افراد یک قبیله را محفوظ کند و سپس قبایل مختلف را در محله های جداگانه شهر در کنار هم گرد آورد تا همگی در یک چارچوب وسیعتر یعنی همان روابط برادرانهای که رسول خدا (ص) آن را پیاده فرمود زندگی کنند، تا تعصبهای قبیله ای را بزداید و یک جامعه موحد را بوجود آورد” (ص ۲۰۷).
به طور کلی هدف این فصل بررسی الگوی معماری و شهرسازی مطلوب برگرفته از مبانی دینی است اینکه تا چه حد این مبانی برای زندگی انسانها ارزش قائل هستند و به همه زوایای آن احتمام جدی دارند. همچنین برای روح معنوی شهر نیز برنامه های جامع و مدون بیان شده و انسان را از غفلت به بعد معنوی حیات و طبیعت بر حذر داشته است. بدین ترتیب برنامهریزان شهری باید با آگاهی و اطلاع وسیع از روح دین و احکام دینی از یک طرف و برخورداری از تحلیلهای عمیق کارشناسانه و آگاهی از تجربیات جهانی در موارد مورد نیاز با توسل به اجتهاد کارشناسی و تخصصی به ارائه بهترین راه حلها بپردازند.
فهرست مطالب کتاب:
فصل اول: چارچوب ابعاد و اصول در اجتماع اسلامی
مقدمه
جامعه در اسلام: مفهوم «امت»
محله در اسلام
خانواده در اسلام
فرد در جامعه اسلامی
جمع بندی
منابع و مأخذ فصل اول
فصل دوم: معماری و شهرسازی اسلامی ( با تأکید بر اصول و قوانین اسلام)
مقدمه
محیط زیست طبیعی
فضای شهری
معنی لغوی شهر برگرفته از شریعت اسلام
سیما و بنیانهای شهر اسلامی در گذشته
فضای کالبدی
جهتگیری کالبدی فضاها
مسجد و مسجد جامع
مدارس
استحکام و ثبات
باغ
زیبایی
نظم و تقارن
امنیت شهرهای اسلامی
نحوه به کارگیری طراحی شهری؛ اهداف و راهبردها
جمع بندی
منابع و مأخذ فصل دوم
فصل سوم: تأثیر مدرنیسم در معماری و شهرسازی اسلامی
مقدمه
توسعه ایدئولوژیکی (اخلاقی و رفتاری)
توسعه تکنولوژی
تداوم و توسعه
مقیاس طراحی شهری
معماری در معیار کلان و خرد
توسعه پایدار: تفکر مدرن اسلامی
جمع بندی فصل سوم
منابع و مأخذ فصل سوم
فصل چهارم: الگوسازی اجرایی در معماری و شهرسازی اسلامی
مقدمه
تفکر شهرنشینی جدید پس از ظهور اسلام
جمع بندی
منابع و مأخذ فصل چهارم
مشخصات کتاب:
اخوت، هانیه؛ بمانیان، محمدرضا؛ الماسیفر، نینا (۱۳۹۴). معماری و شهرسازی سنتی در کشورهای اسلامی، تهران، طحان.