کتاب هنر تحریم ها ، نگاهی از درون میدان
کتاب هنر تحریم ها
نگاهی از درون میدان
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
دریافت
حجم: 1.95 مگابایت
هنر تحریم ها ؛ نگاهی از درون میدان
در مقدمه این کتاب آمده است؛ ریچارد نفیو، مسئول تیم طراحی تحریمها علیه ایران، منجر به برجام، در دوره دوم اوباما و چهره اصلی تیم پشتیبان مذاکرهکنندگان این توافق در امور تحریمها در وین بوده است. نفیو پیش از آن، بهمدت ده سال مسئول امور ایران در شورای امنیت ملی در کاخ سفید و قائممقام هماهنگی سیاست تحریم در وزارت خارجه ایالات متحده بوده است. در حقیقت، نفیو را میتوان فرمانده چریکهای کت و شلواری جنگ تحریمی ایالات متحده علیه ایران خطاب کرد.
نفیو در کتاب حاضر به تشریح چارچوب فکری و عملی خود در طراحی تحریمها علیه ایران با هدف افزایش حداکثری تأثیر و موفقیت آنها میپردازد.
وی توضیح میدهد که درد تحریمها را چه زمانی، چگونه و برکجا میتوان وارد کرد و در عین حال، استقامت طرف مورد تحریم را چگونه و براساس چه شاخصهایی میتوان سنجید و تحریمها را چگونه متناسب با این شاخصها، تنظیم و بازتنظیم کرد که بیشترین تأثیر را برجای بگذارد بهطوری که در نهایت دیپلماسی وارد شده و نفع حداکثری را برای تحریمگذار به ارمغان بیاورد.
نویسنده در جایجای کتاب خود نشان میدهد که تحریمگذاری بهعنوان ابزار استراتژیک در دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده، نه امری صرفاً فنی، بلکه بیشتر هنر تصمیمگیری و بهکار گرفتن خلاقانه ابزارهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در این مورد است. بهعنوان مثال، نفیو نشان میدهد که چگونه در عین تحریم اقلام مختلف، واردات کالاهای لوکس را از تحریم مستثنا کرده تا به احساس اجتماعی تحریمشدگی بیشتر دامن بزند، یا مثلاً چگونه افزایش قیمت مرغ در ایران، موضوعی که هدف تحریم نبوده، به افزایش فشار تحریمها کمک کرده است یا مثلاً چطور واردات برخی اقلام را منع نکرده تا ذخیره ارزی ایران با سرعت بیشتر و زودتر تحلیل برود و….
نتیجه کلی کتاب برای مخاطب ایرانی و سیاستگذاران میتواند این نکته باشد که اولاً تحریمگذار تحریم را بهعنوان ابزار اصلی و ثابت در جعبه ابزار تعامل خود با کشورهای دیگر میداند و این امر با اقدامات مقطعی قابل رفع نیست، چنانکه در مواعد و زمینههای مختلف قابل استفاده مجدد است و ثانیاً و مهمتر از آن اینکه: آنچه سرنوشت جنگ تحریمی را مشخص خواهد کرد، «هنر استقامت» در ابعاد مختلف آن و بهکارگیری روشهای مختلف سنتی و خلاقانه است که در گام آخر میتواند نفع دیپلماتیک را برای کشور تحت تحریم رقم زند و بدون ساختن بستر استقامت، شروع از گام آخر میتواند نتایج معکوس به بار آورد.
«هنر تحریمها، نگاهی از درون میدان» (معرفی کتاب)
نویسنده: ریچارد نفیو
گردآورنده: مونا امیری
از منظر نویسنده، بهطور کلی هدف از اعمال تحریمها ایجاد «درد» است؛ کشورهای هدف باید درد را چنان لمس کنند که درنهایت مجبور به انجام رفتار دیگری شوند. درواقع، تحریمها نوعی خشونت با خود دارند. نکته اساسی آنجا است که اگر تحریمکننده بخواهد مسائل بشردوستانه را مدنظر قرار دهد، عملاً دردی که از تحریمها بهوجود میآید را نیز کاهش داده است که در نتیجهی آن اثرگذاری و کارایی تحریمها در جنبه عملی از بین خواهد رفت.
در مقابل، کشورهای هدف برای انکار پیروزی کشور تحریمکننده و ادامه دادن به مسیر انتخابی خود در برابر تحریمها «استقامت» میکنند. آنها میتوانند فشار را نفی کنند، با فشار انس بگیرند و حتی خود را با آن منطبق نمایند.
راهبردی که باید در اعمال تحریمها در نظر گرفت آن است که در گذر زمان کشور تحریمکننده درد و فشار بیشتری را وارد نظام تحریم کند و تبعات منفی موجود را برای کشور هدف افزایش دهد. نکته آنجا است که درد و فشار وارد شده نامتناهی نیست و کشور تحریمکننده نمیتواند به صورت مداوم فشارها را افزایش دهد. از طرف دیگر، تحریمهای اعمال شده باید بر اساس هر مورد مناسبسازی شده تا دچار استهلاک نشوند. بدین منظور میبایست اولویتهای ملی کشور هدف و چگونگی صدمه زدن به آنها را شناخت. از آنجایی که اولویتها و جایگاه آنها در گذر زمان تغییر میکنند، میتوان از تحلیلگران مسائل سیاسی و جامعهشناسان برای شناسایی اولویتها و طبقهبندی آنها استفاده نمود.
نکتهی مهم دیگر در اعمال تحریمها، شناسایی “آستانه” استقامت کشور هدف است و رسیدن به آن که چه اندازه فشار نیاز است تا از آن آستانه بتوان عبور کرد. برای مثال گاهی با ارائه مشوقهای اقتصادی و گاهی با تهدید تمامیت ارضی میتوان کشور هدف را به تغییر در رفتار خود متقاعد کرد.
پاسخهای ارائه شده به تحریمها توسط کشورهای هدف میتوانند بسیار متفاوت باشند اما در نگاه کلی در دو حوزه تقسیمبندی میشوند؛ میتوان اثر تحریمها را پذیرفت و آنها را مدیریت کرد یا آنها را کنار زد و در برابر آنها مقاومت نمود.
در نهایت نویسنده یک فرآیند ۶ مرحلهای از ایجاد نظام تحریم و تأثیرگذاری آن بر استقامت کشور هدف را به عنوان نتیجهگیری خود از بحث مطرح میکند:
۱- شناسایی اهداف اعمال تحریم و تعریف گامهای بازگشتی حداقلی از طرف کشور هدف
۲- درک حداکثری از ماهیت کشور هدف؛ آسیبپذیریها، منافع و آمادگی آن برای جذب فشار
۳- ایجاد راهبردی دقیق به منظور افزایش تدریجی فشار
۴- رصد اجرای تحریمها و ارزیابی مستمر از استقامت کشور هدف
۵- ارائه یک نقشه راه مشخص به کشور هدف در مورد شرایط لازم برای رفع تحریمها
۶- پذیرش این واقعیت که فارغ از خوب بودن نظام تحریمها، کشور تحریمکننده ممکن است با شکست مواجه شود.
حال که مباحث نظری بیان گردید، بهتر است تا نگاهی بر مشاهدات تجربی و تحلیلهای نویسنده نیز داشته باشیم. نفیو بخش قابل توجهی از کتاب را به وقایع عینی در زمینهی تحریمها اختصاص داده است و به دلیل آنکه در پروژهی تحریمها علیه ایران فعالیت داشته، بیشترین تمرکز وی بر تحریمهای وضع شده علیه ایران است. به بیان وی، جامعهی جهانی تحریمهای اعمال شده علیه ایران را کاملاً هدفمند و موثر دانسته و در مقابل تحریمهای وضع شده علیه عراق را اشتباه و درس عبرتی برای آینده میداند. او در خلال بحثهای مطرح شده در کتاب مکرراً به تجربهی تحریمها علیه ایران و عراق ارجاع میکند که در ادامه خلاصهای از آنها گردآوری شده است.
عراق
تحریمهای وضع شده علیه عراق ظرف چهار روز و در پاسخ به اشغال کویت توسط عراق از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب گردید. نتیجهی مستقیم این نظام تحریم، فرو ریختن تقریبی همهی اشکال تجارت با عراق بود؛ به طوریکه عراق در تأمین ارز خارجی برای کالاهای بشر دوستانه ناتوان گردیده بود. از آنجا که عراق همکاری و شفافیت لازم را در مورد سلاحهای کشتار جمعی به نمایش نگذاشته بود، آمریکا و سایر کشورها به این جمعبندی رسیدند که عراق در پی توسعهی این سلاحها است که نتیجهی آن اشغال عراق توسط آمریکا و متحدانش در مارس ۲۰۰۳ بود. بعدها بر همگان آشکار شد که عراق هیچگونه دسترسی به سلاحهای کشتار جمعی نداشته است. بنا بر گزارش سیا، تمایل صدام حسین برای اجتناب از ضعیف نشان داده شدن و همچنین ترس او از تشکیل ائتلاف بر علیه وی توسط نزدیکانش، باعث شده تا صدام شفافیت بیشتری را برای خلع سلاح کردن آمریکا و متحدانش نشان ندهد. تحریمهای وضع شده علیه عراق ظرفیت اقتصادی این کشور را برای بازسازی اقتصادش پس از دو جنگ (جنگ تحمیلی ایران و اشغال کویت) کاهش داد و توانست مانع تسلیح مجدد این کشور و باعث نابودی زیرساختهای موجود برای گسترش سلاحهای کشتار جمعی شود. بنابراین، در پایان این تحریمها نبودند که ناکام شدند بلکه اعمالکنندگان تحریم سهم اصلی را در ناکامی داشتند؛ چراکه درک ناکافی از سهم استقامت داشتند.
ایران
از دیدگاه نویسنده، هم درد مضاعف و هم استقامت مضاعف هر دو بخشی از داستان تحریمها علیه ایران هستند. نویسنده در کتاب به بیان تاریخچهی فعالیتهای هستهای ایران به صورت خلاصه میپردازد: برنامه هستهای ایران تحت حاکمیت شاه ایران به وجود آمد. بعد از انقلاب ایران، دولت به دلیل آنچه که بالا بودن هزینههای این برنامه بیان شد، تمایل کمتری به پیگیری آن داشت. اما در اواسط دهه ۱۹۸۰، سرمایهگذاری برای برنامه هستهای ایران مجدداً از سر گرفته شد. در سال ۲۰۰۲، شورای ملی مقاومت ایران، در یک کنفرانس خبری ادعا نمود که دو پایگاه هستهای مخفی و زیرزمینی را در ایران کشف کرده است و در این نقطهی زمانی، به تعبیر نویسنده دنیا درک درستی از ایران و فعالیتهای هستهای و تهدیدات آن پیدا کرد. پس از آن در فوریه سال ۲۰۰۶، هیئت حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد که به دلیل آنچه که نقض تعهدات هستهای ایران خوانده میشد، پروندهی ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع میدهد. چهار ماه بعد، خاویر سولانا به نمایندگی از پنج عضو دائم شورای امنیت (چین، فرانسه، روسیه، انگلستان و آمریکا) به اضافه آلمان که گروه مذکور به نام ۱+۵ معروف شد، بستهی تشویقی به ایران ارائه کرد و به این کشور تهدید تحریمهای مختلف را خاطر نشان کرد. ایران در پاسخ، نارضایتی خود را از این بستهی تشویقی اعلام نمود اما برای گفتگوهای بیشتر با این گروه، اعلام آمادگی کرد. بستهی تشویقی ۱+۵، چارچوبی را برای تحریمهای متمرکز بر برنامهی هستهای و موشکی ایران ایجاد کرد و هر چند که در آن زمان دولت آمریکا به فکر تحریمهای وسیعتر اقتصادی هم بود، این امر میسر نشد. از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ تحریمهای شدیدی بر ایران وضع شدند که در پایان سال ۲۰۱۰ پاسخ ایران به هیچوجه مطلوب و سازنده نبود. با اینحال، سه سال بعد از آن، کشورهای ۱+۵ توانستند به توافقی با ایران برسند که مسیر را برای یک توافق جامعتر در سال ۲۰۱۵ (برجام) هموار کرد.
در ادامه نکات و تحلیلهای قابل اعتنای نویسنده از موقعیت ایران در زمان تحریمها به صورت موردی جمعآوری شده که به اختصار بیان میشود. با تأمل در این مشاهدات و تحلیلها میتوان به درکی از مدلهای ذهنی سیاستگذاران آمریکایی نائل شد.
نویسنده در این کتاب، در چندین مورد تأکید داشته که موضعگیریهای به تعبیر وی متخصمانه خود ایران نیز تحریمکنندگان را برای وضع تحریمهای شدیدتر یاری رسانده است. او برای تأیید این ادعا در جایی اشاره به از سر گیری غنیسازی اورانیوم در تأسیسات نطنز میکند و در جای دیگر اشاره به بستن تنگه هرمز از سوی ایران دارد که هر دو چهرهی ایران را در سطح بینالملل خدشهدار نمود و به آمریکا و متحدانش فرصت بهرهبرداری را داد.
همچنین، وی به تلاشهای آمریکا بر علیه ایران اشاره دارد. او بیان دارد که آمریکا تلاش نمود اصلاحات اقتصادی که احمدینژاد در سالهای پایانی ریاستجمهوریاش ترسیم کرده بود را مختل کند. در همان آغاز تحریمها با پایین آمدن ارزش پول ملی در ایران همچنان واردات جریان داشت؛ اما امکان خرید کالاهای وارداتی از بسیاری از ایرانیها گرفته شد و تنها افراد ثروتمند و کسانیکه در موضع قدرت بودند میتوانستند از منافع آن سود ببرند. به این ترتیب، ارز به صورت مداوم از ایران خارج میشد و کالاهای تجملانی وارد این کشور میشد و بحث نابرابری درآمد در ایران قوت گرفت. همین امر باعث شد تا در اکتبر ۲۰۱۲، مردم ایران به خیابانها آمده و نسبت به کاهش درآمد اعتراض کنند. در واقع، آمریکا و متحدانش از دانش خود در مورد انقلاب ایران و احتمال ایجاد ناهماهنگی اقتصادی به عنوان راهی عامدانه برای جدا کردن حاکمیت از مردم استفاده کردند و دیگر دولت نمیتوانست با غرور و افتخار در مورد برنامه هستهایاش تبلیغ کند. در حالیکه پیش از این ایرانیها تلاش کرده بودند تا حس حمایت مردمی از برنامه هستهای را به حداکثر ممکن برسانند. مثلاً در سال ۲۰۰۷ دولت ایران روی پول ملی خود تصویر تأسیسات هستهای را چاپ کرده بود و حتی رئیسجمهور وقت (محمود احمدینژاد) تلاش کرد برای پاسداشت دستاوردهای هستهای چند روز تعطیل را در تقویم کشور ایران بگنجاند. از طرف دیگر، حمله به دانشمندان هستهای توسط مهاجمان ناشناس در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲، اعتقادات عمومی به برنامه هستهای را تقویت کرد و قربانیان قتلهای مذکور شهدای ملی نام گرفتند.
به علاوه، نفیو در کتاب خود با اشاره به تحریم صنعت پتروشیمی برای منزوی کردن بخش نفت و گاز، آن را ناکافی دانسته و اذعان دارد که آمریکا در پی یافتن راهی بود تا بدون آنکه بر قیمتهای نفت اثر گذاشته و به اقتصاد آمریکا و متحدانش آسیب رساند، فشار را در ایران افزایش دهد. تدبیر آمریکا کاهش ۲۰ درصدی صادرات نفت ایران در یک دوره ۱۸۰ روزه بود که نتایج موفقیتآمیزی را به همراه داشت و اقتصاد ایران با کاهش رشد تولید ناخالص ملی، نرخ بیکاری و تورم دورقمی و همچنین کاهش ارزش پول ملی تا ۳ برابر و آن هم تنها در چند هفته مواجه شد که این امر به تحلیل شدید منابع ارزی ایران انجامید. این آسیب در اقتصاد ایران درست در زمان بالا بودن قیمت نفت اتفاق افتاد یعنی هنگامیکه این کشور عملاً میبایست با درآمدهای سرشار نفتی مواجه میشد و مشکلی به لحاظ منابع ارزی برایش بهوجود نمیآمد.
در واقع، اجراکنندگان تحریم به این نتیجه رسیده بودند که نرخ بیکاری یا کمکاری حساسیتهایی را در اقتصاد ایران به وجود میآورد. تحلیل نفیو آن است که شهروندانی که شغل دارند خوشحالتر هستند، از دولت خود رضایت بیشتری دارند و کمتر علیه آن خیزش میکنند. در مقابل، شهروندان بیکار رضایت کمتری دارند و از عملکرد دولت خود نیز راضی نیستند. بنابراین، تحریمکنندگان تلاش کردند مشکل بیکاری را تشدید کنند.
نویسنده با اشاره به آثار ناخواسته تحریمها که بیشتر به جنبههای بشردوستانه مربوط میشود به تحریمکنندگان در این زمینه هشدار میدهد؛ زیرا این امر به کشور هدف امکان میدهد تقصیر مسأله را به دوش خارجیها انداخته و دور باطلی از ایجاد تنفر عمیق نسبت به جهان خارج در آن کشور ایجاد کند. مثال وی در این زمینه، نایاب شدن دارو و تجهیزات پزشکی در ایران در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ است که نه به دلیل ممنوعیت معامله بلکه به دلیل پایین آمدن ارزش پول ملی و کاهش عرضه آنها اتفاق افتاده بود. مثال دیگر در این زمینه افزایش قیمت مرغ در سال ۲۰۱۲ بود که اصلاً مورد هدف آمریکاییها نبود بلکه به علت سوء مدیریت اقتصادی و تورم ایجاد شده از ناحیه تحریمها پدید آمد که با خود یأس عمومی را به همراه داشت.
یکی دیگر از آثار ناخواسته تحریمها که نفیو به آن اشاره دارد آن است که تحریمها میتوانند در کوتاهمدت و بلندمدت آثار معکوسی داشته باشند. او در این زمینه، تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی آمریکا را مثال میزند. نفیو بیان میکند که سیاستگذاران آمریکایی باید نشان میدادند سپاه کنشگر بدی است. هدف راهبرد آمریکا این بود که سپاه و ایران را کاملاً به همچسبیده نشان دهد و امکان اعمال تحریمهای بیشتر بر ایران را به دلیل فعالیتهای سپاه فراهم کند. در این راستا، آمریکا اعلام کرد که هرگونه معامله خاص با سپاه و مرتبطینش میتواند افراد را از سیستم مالی آمریکا جدا کند و همچنین، سپاه را در فهرستهای سیاه مختلف قرار دادند. اما نتیجه حاصل شده آن بود که در اثر تحریمها سپاه تقویت شد. نفیو دو عامل را برای توضیح این وضعیت بیان میکند: به تعبیر نویسنده، فساد در دوران دولت محمود احمدینژاد تقویت شده بود و افسران سپاه در موقعیت خوبی برای استفاده از فساد موجود و اشغال کانون اقتصاد ایران داشتند. نکتهی بعد آن بود که تحریمها و خصومت با سپاه، نظام ایران را بر سپاه بیشتر متکی کرد و آن را مورد حمایت قرار داد. به اینترتیب سپاه به قهرمان حاکمیت ایران تبدیل شد و به تعبیر نفیو، منافع اقتصادی ناشی از فعالیتهای قاچاق را هم به خود اختصاص داد. در نتیجه، رویکرد آمریکا در برابر سپاه توانست میزان قدرت این نیرو را افزایش داده و کنترل این نهاد را بر ایران بالاتر ببرد. ریچارد نفیو، همچنین ادعا دارد که مسئلهی تحریمهای سپاه ممکن است بهرهمندی ایران از منافع برجام را کاهش داده باشد. از اینرو تأکید دارد که باید در طراحی نظامهای تحریم آتی شرایط سپاه پاسداران در نظر گرفته شود.
درکتاب اشاره شده که ایران در پاسخ به تحریمهای وضع شده، تحریمهای جبرانی علیه اروپا اعمال کرد که به شکست انجامید. در واقع، ایران میتوانست تحریمهای جبرانی شدیدی علیه اروپا اعمال کند اما اینکار را انجام نداد و در عوض به فروش نفت به اروپا و واردات از آن کشورها ادامه داد. یک استدلال آن است که ایران قصد داشت تا از افزایش تحریمها از سوی اروپا ممانعت کند و استدلال دیگر آن بود که بر اثر اعمال تحریمها بر اروپا خود ایران دچار مشکل میشد و امکان رسیدن به راهحل دیپلماتیک بیش از پیش از دوش ایران برداشته میشد.
در نهایت، نویسنده به ادعای مدافعان و مخالفان برجام پرداخته است. مخالفان برجام ابراز داشتند که فشار اقتصادی بیشتر بر ایران میتوانست مذاکرهکنندگان این کشور را به دادن امتیازهای بیشتر راضی کند؛ اما موافقان برجام معتقدند که هر چند اعمال فشار بیشتر میتوانست برجام بهتری را بههمراه داشته باشد، اما مشخص نبود که چه اندازه فشار میتوانست استقامت ایران را تحت تأثیر قرار دهد.
جهت اطلاع وبهره برداری :