شیخ فضل الله ذوعلم فشارکی
خلاصه زندگی نامه
شیخ فضل الله ذوعلم فشارکی
شهرت:
ذوعلم فشارکی
تاریخ وفات (قمری/شمسی):
1356/07/25
محل مزار:
شهدا
زمینه فعالیت:
عالم فاضل,عالم زاهد
فرزند عالم فاضل محقق آیت الله شیخ محمد حسین ذوعلم معروف به « مقدس» بن محمد باقر فشارکی، در خانواده ای اهل علم و ایمان به سال 1254ش در شهر اصفهان دنیا آمد. آقا شیخ محمد حسین از شاگردان شیخ محمدحسین فشارکی و داماد وی است. او در هنگام صدور شناسنامه با تفعل به قرآن آیه« اِنّهُ لَذو عِلم لمّا عَلَّمنهُ» نام خانوادگی « ذو علم» را برای خود انتخاب کرد و به ذوعلم فشارکی معروف گردید.آقا شیخ محمد حسین علاوه بر کمالات علمی، دارای فضائل معنوی بود. بر اثر همین کمالات، مجالس موعظه وی تأثیر زیادی در شنوندگان داشت و کلام او موجب تحول روحی و اخلاقی آنان می شد و حلاوتش در شنوندگان تأثیر علمی نیز داشت. سید مصلح الدین مهدوی در مورد وی می نویسد: « از موثقین علماء اصفهان و محبوب القلوب نزد خواص و عوام بود و در مسجد یزدآباد اصفهان اقامه جماعت می نمود». از آثار وی کتاب « نورالآفاق» در شرح دعای مکارم الاخلاق است. مطالب این کتاب معرّف کمالات معنوی وی و بیانگر تعالی روح و پای بندی اش به مکارم اخلاقی است و تاکنون چندین مرتبه به طبع رسیده است. شیخ محمدحسین ذوعلم در مسافرت رامسر در 7 صفر 1373ق فوت و در مقبرة شیخان قم مدفون گردید. میرزا حبیب الله نیر در وفات وی اشعاری سروده است.
مادر حاج شیخ فضل الله، حاجیه خانم آقا فشارکی، دختر ملا محمد حسین فشارکی از مراجع و علمای طراز اول اصفهان بود. وی زنی متدین و خوش محضر و دائم الذکر بود و در شب زنده داری مداومت داشت. شیخ فضل الله در دامن چنین مادری پرورش یافت.
تحصیلات؛ آقا فضل الله از کودکی دارای هوش سرشار و علاقمند به کسب علم بود. وی همراه با تحصیل علوم دینی، دروس مدارس نوین را نیز طی کرد و پس از طی دوره آموزش متوسطه، بر تحصیل علوم دینی مداومت نمود. اشتیاق به تحصیل علم سبب شد تا در حجره ای در مدرسه نیم آورد سکونت گزیند و فقط تعطیلات آخر هفته را در محیط خانواده بسر می برد. وی در سال1316ش در امتحانات رشتة منقول ادارة معارف و اوقاف اصفهان شرکت کرد و گواهی محصل علوم دینیة را به جهت پوشیدن لباس روحانیت اخذ کرد. وی پس از طی دورة سطح برای ادامة تحصیل با اجازة پدرش به نجف اشرف عزیمت نمود و در درس سید ابوالحسن اصفهانی و عبدالهادی حسینی شیرازی و سایر اساتید آن حوزة بزرگ حضور یافت. هوش سرشار، علاقه به تحصیل، مداومت و تلاش برای کسب علوم دینی موجب شد تا پس از پنج سال که از حضور وی در نجف اشرف گذشت، در سن 27 سالگی به درجة اجتهاد نائل آید. بخشی از متن جواز اجتهاد وی، که از سوی آیت الله سید ابراهیم حسینی شیرازی معروف به آقا میرزا نوشته شده است، چنین آمده: « فقیهی که با سعی و کوشش علمی در دستیابی به حقایق شریعت، به مراتب عالی دانش رسید و درجات بالای عمل و تزکیه را به دست آورد،[...] و از مرحلة تقلید به اوج اجتهاد نائل شد، گزیدة علمای ابرار و فخر فقهای ارجمند، آقا شیخ فضل الله مشهور به ذوعلم اصفهانی -دام تاییده العالی- است که خداوند بلند مرتبه توان اجتهاد و ملکة استنباط را به وی عطا کرد. پس بر ایشان است که به آنچه استنباط می کند، عمل نماید». در حاشیة اجازة آیت الله حسینی شیرازی، سید ابوالحسن موسوی اصفهانی مرجع تقلید شیعیان چنین نوشته اند:« قد صدر من اهله فی محله، کثر الله تعالی امثالهم» یعنی به تحقیق این اجازه از سوی فرد ذی صلاح و اهل درباره فرد شایسته ای صادر شده، خداوند امثال ایشان را زیاد فرماید.
آقا فضل الله پس از پنج سال تحصیلات عالیه در محضر علمای نجف به ایران بازگشت و بار دیگر شوق کسب علم و ارتقاء کمالات علمی و اخلاقی، مجدداً ایشان را پس از مدتی کوتاه سکونت در اصفهان، به حضور در حوزة علمیة قم و شرکت در درس آیت الله العظمی بروجردی کشانید. مراتب علمی و کمالات معنوی و قدرت استنباط فقهی نامبرده سبب شد تا آیت الله بروجردی اجازاتی در امور حسبیه و اخذ وجوه شرعیه در سال های 1368ق/1328ش و 1373ق/1333ش برای ایشان صادر نماید. آقا شیخ فضل الله همچنین اجازات گوناگونی برای تصدی در امور حسبیه و اخذ وجوه شرعیه از سوی مراجع بزرگ تقلید شیعه، همچون سید عبدالهادی شیرازی در سال1373ق و سید محسن طباطبایی حکیم در سال 1386ق و سید ابوالقاسم موسوی خویی در سال 1382ق دریافت کرد.
آقای ذوعلم بنابر دستور آیت الله العظمی بروجردی مدتی را در تهران به وظایف تبلیغ و ارشاد و امامت مشغول شد ولی به علت ارتحال پدرش و وابستگی و علاقه مادر به وی، با کسب اجازه از سوی آیت الله بروجردی به اصفهان بازگشت و تا پایان عمر در این شهر به تدریس و تعلیم و ارشاد و مردم و امامت نماز جماعت به جای پدر در مسجد الزهرا و مسجد رحیم زاده مشغول گردید.
تدریس؛ ذوعلم در مدرسة صدر بازار بزرگ اصفهان همه روزه دو درس کفایه و مکاسب را ارائه می کرد. ایشان در تدریس بسیار جدی بود و تاکید داشتند که طلاب با پیش مطالعه در درس حاضر شوند و مشوق طلاب درس خوان بودند و بر امتحان از طلاب بسیار تاکید داشتند. از جملة شاگردان ایشان، سید محمد بهشتی نژاد، شیخ مرتضی کیانی، سید جلال الدین فقیه ایمانی بوده اند.
وی جلسات وعظ و ارشاد را به صورت منظم هفته ای دوبار شب های جمعه و شنبه در مسجد رحیم زاده پس از اقامة نماز عشا دربارة اصول دین و مباحث اخلاقی و تفسیر قرآن برگزار می کردند و شب های جمعه دعای کمیل را نیز می خواندند همچنین جلسات هفتگی اخلاقی و تفسیر قرآن را به صورت چرخشی در منزل افراد علاقمند در شب های پنج شنبه داشتند و با بیانی روشن و مستدل و زبانی ساده همراه با مثال های روشنگر مسائل دینی و اخلاقی و فقهی را بیان می داشتند و برخی باورهای غلط و عوامانه را گوشزد می کردند. عصرها جلسات تدریس برای برخی از دبیران و علاقمندان برگزار می کردند. ایشان صبح های پنجشنبه و جمعه جلسة علمی با برخی از علمای شهر همچون: شمس آبادی، صدر، سدهی، فقیهی و رجائی داشتند.
فعالیتهای اجتماعی؛ شیخ فضل الله ذوعلم علاوه بر تدریس و ارشاد و تبلیغ در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی نیز شرکت داشت که از آن جمله عضویت هیأت علمیة اصفهان به ریاست آقایان سید حسین خادمی، سید عبدالحسین طیب، سید ابوالقاسم دهکردی، سید اسماعیل هاشمی بود که برخی دیگر از علمای اصفهان نیز هر سه شنبه در آن حاضر می شدند و هر از چند گاهی اعلامیه ای درباره مسائل اجتماعی و سیاسی صادر می کردند مثلاً برگزاری سالگرد وفات سید ابوالقاسم کاشانی در مسجد نو بازار که به امضای سیّد حسین خادمی، شیخ محمد باقر زند کرمانی، سیّد ابوالحسن شمس آبادی، شیخ مرتضی اردکانی، مجددالدین نجفی، سید مرتضی دهکردی، میرزا احمد طبیب زاده، سید عبدالحسین طیب، سید ضیاءالدین علامه، فضل الله ذو علم، سید محمد رضا روضاتی، سیّد شمس الدین خادمی،حاج آقا رحیم ارباب، میر سید علی ابطحی و محمدباقر حسینی رسیده بود. در اعلامیة 25/4/1342ش جمعی از علمای اصفهان در اعتراض به دستگیری امام خمینی آمده است که: « علمای اعلام و آیات عظام از اقدامات خود مقصد و منظوری جز اجرای احکام دین و سنت حضرت سیدالمرسلین و مصالح برادران مسلمان خود نداشته و ندارد. اهانت به آنان اهانت به امام زمان حضرت بقیة الله ارواحنا له الفداء است و ما هم از خداوند متعال توفیق می خواهیم که مادام الحیوة به انجام وظیفه دینی موفق باشیم و امیدواریم هر چه زودتر از علما اعلام و گویندگان دینی و کلیة مسلمانان که در حوادث اخیر گرفتار شده اند و بخصوص آیت الله خمینی، آیت الله قمی و آیت الله محلاتی- دام ظلُّهم- که از پیشوایان بزرگ و مسلم عالم تشیع هستند، دفع زحمت و گرفتاری از اینها و سایر گویندگان محترم بشود و این امر موجب آسایش و خوشوقتی عموم طبقات ملت ایران است. در خاتمه قسمتی از وصیت نامه اردشیر بابکان مؤسس سلسلة ساسانیان را برای اطلاع مردم شرافتمند ایران یادآوری می کنیم: دین و کشورداری با هم هستند. از یک پستان شیر می خورند. به پا نمی ایستد هیچکدام از آنها مگر به دیگری، پس دین پایة ملک است و ملک پاسبان دین است. برخی از امضا کنندگان این اعلامیه آقایان مهدی نجفی، رحیم ارباب، حسین موسوی خادمی، عبدالجواد کلباسی، ابوالحسن شمس آبادی و سید علی اکبر هاشمی و مرتضی اردکانی و فضل الله ذوعلم بودند».
از دیگر فعالیتهای سیاسی ذوعلم، امضا تلگرافی به آیت الله گلپایگانی در مورد تبعید آیت الله صافی بود که به همراه آیت الله حسین خادمی و عده ای دیگر از علمای اصفهان امضا کرده بودند همچنین در اعلامیه دیگری هیأت علمیة اصفهان به امیر عباس هویدا نخست وزیر در تاریخ25/3/1351ش در اعتراض به اختلاط مدارس پسر و دختر بود که جمعی از علمای اصفهان از جمله حسین خادمی، عبدالحسین طبیب، احمد فیاض و فضل الله ذوعلم امضا کرده اند.
از دیگر اقدامات هیأت علمیة اصفهان بازتاب حادثه درگیری و اغتشاش در مدرسه فیضیة قم در روز دو فروردین1342 بود که نخستین بازتاب آن، برپایی مجالس فاتحه توسط آیت الله خادمی و تعطیلی یک هفته ای بازار اصفهان و نگارش نامة اعلام همدردی جامعه روحانیت اصفهان خطاب به آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی و شریعتمداری بود. از جملة امضا کنندگان این نامه آیت الله ذوعلم به همراه چهل نفر از روحانیون اصفهان بود.
آقای ذوعلم نزد امام خمینی جایگاه بلندی داشت و در دوران اقامت در قم روابط نزدیکی با امام داشت. وی در سفری در سال 1344ش به نجف اشرف برای دیدار امام خمینی رفت و پس از ملاقات عمومی امام خمینی در طبقة دوم منزل خود به طور خصوصی با ایشان مذاکراتی داشتند.
همچنین آیت الله ذوعلم نزد آیت الله سید ابوالقاسم خوئی از احترام شایسته ای برخوردار بودند. به گونه ای که در سفر ایشان به عتبات عالیات در سال 1345ش آیت الله خویی به مناسبت دعوت از ایشان از برخی علمای دیگر نیز دعوت به عمل آورده بودند.
آقای ذوعلم با برخی از علمای هم عصر خود همچون محمدتقی جعفری، دولت آبادی، صافی اصفهانی، شهید محمدحسین بهشتی، شهید مفتح، حق شناس، مؤمن، احمد جنتی و سید محمد روحانی روابط نزدیک و صمیمانه ای داشت که تا پایان عمر وی ادامه داشت.
آقای ذوعلم عضو هیأت امنای برخی موسسات خیریه از جمله حسینیة اصفهانی ها در مشهد و بیمارستان عسگریه بودند.
سیره و اخلاق؛ تزکیه و تهذیب، تهجد و زهد از نشانه های بارز اخلاقی آیت الله ذوعلم بود. تعهد دینی و ملکات اخلاقی و دقت و توجه در هزینة سهم امام و دوری از دنیا و توکل به خداوند و غیرت دینی و جرأت و جسارت در جلوگیری از انحرافات از نشانه های بارز وی بود. به گونه ای که صریحاً حضور در جشن ها و مراسم چهارم آبان روز تولد محمدرضا شاه پهلوی را تقبیح می کرد و شهامت وی چنان بود که وقتی خادم مدرسة صدر به وی گفت که سرهنگ زاهدی رئیس اوقاف وقت گفته کلید مدرس را تحویل بده، آقای ذوعلم می گوید: « زاهدی غلط کرده است! کلید را هم به او نمی دهم. بگو خودت از آقای ذو علم کلید را بگیر».
وی به صلة رحم و آگاهی از وضعیت ارحام و رسیدگی به آنان توجه ویژه داشت. رسیدگی به وضعیت معیشتی افراد ضعیف و آبرومند از خصلت های بارز وی بود. به جلسات سوگواری امام حسین(ع) اهمیت بسیار می داد و به خواندن زیارت عاشورا ممارست داشت و در ذکر مصائب اهل بیت بلند گریه می کرد و دهه اول محرم را در منزل خود مجلس سوگواری برقرار می کرد و در ملاقات با شیخ مرتضی کیانی گفته بود: در تاسوعا و عاشورا سفرة امام حسین(ع) پهن است. هر چه می خواهید از آن حضرت بگیرید( مصاحبه با سید محمد بهشتی نژاد). آیت الله ذوعلم همچون کوه صبر و تحمل و پایداری بود و در ایام بیماری که دچار تومور مغزی شده بود؛ افرادی که به عیادت ایشان می رفتند از صبر و مقاومت و روح بلند ایمان و توکل ایشان به شوق می آمدند و با نقل خاطرات آموزنده داستانهای عبرت آموز دیدار کنندگان را سر ذوق می آوردند، به گونه ای که گاهی خوشحال و خندان می شدند.
وی در آراستگی وضعیت ظاهری و خوش لباسی و نظافت و مراعات آداب اجتماعی توجه فراوان داشت و در اجتماعات با صلابت خاصی حضور می یافتند.
وفات؛ وی در سال1353 مبتلا به تومور مغزی شد و در تهران پس از عمل جراحی سه سال در بستر بیماری دوران نقاهت را می گذراند تا سرانجام در دوشنبه سوم ذیقعده 1397ق/25 مهر 1356ش در سن 63 سالگی دارفانی را وداع گفت و پیکر پاک ایشان در گلستان شهدا با تشییع باشکوه مردم اصفهان به خاک سپرده شد.
http://takhtefoulad.ir/TakhteFoolad/Pages/Mashahir.aspx?ItemId=1570