تنزیل و ابلاغ تدریجی قرآن
[6] مقدمة المبانى، ص 16 و محمد على لسانى فشارکى، جزوه علم محکم و متشابه، ص 28 - 38.
تنزیل و ابلاغ تدریجی قرآن
در مرحله تنزیل تدریجی که 20[1] یا 23 سال به طول انجامید، قرآن به تدریج در قالب یک سوره کامل، یا یک واحد موضوعی (رکوع) یا یک آیه و بیشتر نازل می شده است. هم زمان با طلیعه تنزیل و ابلاغ تدریجی آیات قرآن از جانب خداوند حکیم بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ایشان موظف شدند آیات نازل شده را به مردم ابلاغ کنند؛ یعنی آیات قرآن را برای مردم قرائت و تلاوت کنند تا قرآن به گوش مردم برسد:
تلک آیات الله نتلوها علیک بالحق [2]؛ و اتل علیهم [3]؛ و قرآناً فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث[4].
بر پایه برخی از گزارش ها، آیات آغازین سوره نجم (آیات 1 تا 18) اولین آیاتی بود که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ابلاغ و قرائت فرمود[5]. این آیات، چگونگی نزول دفعی قرآن در شب قدر و حالات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام دریافت آن را شرح می دهد. هماهنگی و توافق این آیات با آیه اول سوره اسراء از جمله قراینی است که این مطلب را تأیید می کند [6].
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای ابلاغ اولین آیات، روی صخره بلندی بر دامنه صفا و مشرف بر محل اجتماع مردم مکه رفتند و با ندای یا صباحاه یا صباحاه که دلالت بر وقوع حادثه ای مهم و بزرگ داشت، مردم را فراخواندند و با اعلان نبوت و رسالت الهی خویش، آن آیات را برای مردم تلاوت و قرائت فرمودند و از آن پس تا زمانی که مشرکان مانع نشدند، غالباً بر فراز آن مکان شده، می ایستادند[7]و آیات را برای مردم قرائت می کردند.
بدین ترتیب زمینه شناخت قرآن و معارفه مردم با آن، فراهم آمد و اندک اندک افرادی که با شنیدن آیات قرآن، هم شیفته و مبهوت اسلوب ویژه و نظم آهنگ بی نظیر و بیان شیوا و دلربای آن شده بودند و هم فرهنگ آزادی بخش آن را مایه هدایت و رحمت و شفای دردهای خود یافته بودند، اسلام آوردند و به قرآن و کلام الله که بر هر کلامی فضیلت و برتری دارد، ایمان آوردند.
این افراد تازه مسلمان که خواهان فراگیری بهتر و بیشتر قرآن شده بودند، به سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شتافتند و هسته های اولیه تعلیم و تعلم قرآن را در مکه تشکیل دادند[8]. مشرکان و بدخواهان قریش که از ابتدا بنای مخالفت و ناسازگاری با پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و قرآن را گذاشته بودند و ترویج قرآن را به ضرر و زیان خود می پنداشتند، بر مخالفت ها و ایجاد موانع مختلف بر سر راه اقرا و قرائت قرآن افزودند[9]، ولی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از فرصت های مناسب جهت ابلاغ قرآن بهره می بردند[10].
به رغم این شرایط، در طول سیزده سال اقامت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه، بیش از نیمی از سوره های قرآن به تدریج نازل و ابلاغ شد[11]. ابن مسعود می گوید: أقرأنی رسول الله سبعین سورة أحکمتها قبل أن یسلم زید بن ثابت [12]؛ رسول خدا هفتاد سوره را به من تعلیم داد و من آن ها را کاملاً فرا گرفتم و این قبل از اسلام آوردن زید بن ثابت بود. با توجه به اینکه زید بن ثابت در یثرب مسلمان شد، می توان گفت: در مکه، حدود هفتاد سوره نازل و ابلاغ شده بود[13]. همان طور که ابن مسعود گفته است: نزل المفصل بمکة فمکثنا حججا نقرأه لا ینزل غیره [14]؛ حزب مفصل در مکه نازل شد و ما این سوره ها را می خواندیم؛ بدون این که سوره های احزاب دیگر قرآن در آن مدت نازل شود.
اما در مدینه شرایط بسیار متفاوت بود. گروهی از مردم یثرب (شهری که با ورود پیامبر به مدینةالنبی تغییر نام داد) در سال دوازدهم بعثت در عقبه با پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دیدار کرده بودند و به او ایمان آورده و خواهان فراگیری قرآن شده بودند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز مصعب بن عمیر (د 3 ق) را همراه آنان به یثرب فرستاد. او در آن جا به اولین مقری مدینه مشهور گشت. او بیشتر سوره های مکی را آموزش داد و قرائت آن ها در میان مردم ترویج و گسترش یافت [15].
بدین سان با ورود پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به این شهر، ابلاغ و قرائت آیات، دور از هرگونه مشکل و محدودیتی انجام می پذیرفت؛ به طوری که آیات و سوره های قرآن، دهان به دهان و سینه به سینه در میان مردم رواج یافت.
مسجدالنبی کانون آموزش و ترویج قرآن بود. عایشه می گوید: لما نزلت آخر البقرة قرأهن النبی علیهم فی المسجد[16]. با گسترش اسلام در خارج از مدینه، پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) معلمان و مقریان قرآن را برای ابلاغ و قرائت آیات و سوره های جدید به سوی مسلمانان می فرستاد؛ چنان که حضرت علی (علیه السلام) را در سال نهم هجری به مکه فرستاد تا در موسم حج، آیات صدر سوره برائت (توبه) را برای مردم قرائت کند[17].
پی نوشت:
[1] ابن ضریس، فضائلالقرآن، ص 73 - 74 و کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 629.
[2] بقره، آیه 252 و آلعمران، آیه 108.
[3] شعراء، آیه 69؛ یونس، آیه 71؛ اعراف، آیه 175 و مائده، آیه 27.
[4] اسراء، آیه 106.
[5] نک: حلبى، السیرة الحلبیه، ج 1، ص 325.
[6] مقدمة المبانى، ص 16 و محمد على لسانى فشارکى، جزوه علم محکم و متشابه، ص 28 - 38.
[7] عن النبى (صلى الله علیه و آله و سلم) قال: أمرتى جبرئیل أن أقرأ القرآن قائماً (طباطبایى، سنن النبى، ح 360، ص312).
[8] نک: ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج 2، ص659؛ ابن حجر عسقلانى، الاصابة، ج1، ص 28 و در حاشیه آن، ابن عبدالبر، الاستیعاب، ص 107 - 108 و نک: ابن اثیر، اسد الغابة، ج 1، ص 59 و 60.
[9] نک، ابن هشام، السیرةالنبویه، ج1، ص 303 و 321 و 341 - 345 و 346، ج 2، ص 34 - 36؛ سنن ابوداود، ج4، ص 234، ح 473 و حلبى، السیرةالحلبیة ج2، ص 2 - 16.
[10] نک: ابن هشام، همان، ج2، ص 77.
[11] مقدمة المبانى، ص 8 - 16.
[12] ابن ابى داود، کتاب المصاحف، ص 24 و نک: ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج3، ص 1006 و ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج 2، ص 262.
[13] ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج2، ص 284.
[14] هیثمى، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج 7، ص 157.
[15] نک: حلبى، السیرة الحلبیه، ج2، ص 8.
[16] صحیح بخارى، ج9، ص 1956، ص 205.
[17] واقدى، مغازى، ج3، ص 826؛ ابن حزم اندلسى، جوامع السیرة النبویة، ص 204 و متقى هندى، کنزالعمال، ج2، خ 4400، ص 422.
https://hawzah.net/fa/goharenab/View/53822/تنزیل-و-ابلاغ-تدریجی-قرآن/?SearchText=فشارکی