سید اسماعیل صدر در سال 1258 هـ . ق
شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۰۹ ق.ظ
او به سه تن از شاگردان بارزو برجستة خود: سید اسماعیل صدر، میرزا محمد تقی شیرازی و محمد اصفهانی فشارکی، دستور داد تا به تدریس بپردازند.
نویسنده : مهدی احمدی تلخیص از کتاب گلشن ابرار، ج 3، ص 218
ولادت
سید اسماعیل صدر در سال 1258 هـ . ق در اصفهان دیده به دنیا گشود.
هنوز شش بهار از زندگی سید اسماعیل نگذشته بود که اندوه از دست دادن پدر، وی را غمگین و ماتم زده ساخت. برادر بزرگترش، سید محمد علی، معروف به «آقا مجتهد» سرپرستی و تربیت او را به عهده گرفت و در این راه از هیچ تلاشی مضایقه نکرد.
تحصیل
سید اسماعیل از همان کودکی شروع به تحصیل کرد و صرف، نحو، بیان، منطق و مقداری از فقه و اصول فقه را از برادرش آموخت. او 14 ساله بود که برادرش مهربانش را که حق بزرگی بر گردنش داشت، از دست داد. سید اسماعیل پس از آن، در درس پسر خالهاش، شیخ محمد باقر فرزند شیخ محمد تقی اصفهانی (نویسندة کتاب هدایة المسترشدین) شرکت کرد و از شاگردان خاص وی گردید.
مهاجرت به نجف
شیخ محمد باقر اصفهانی، استاد سید اسماعیل در سال 1281 هـ . ق. برای انجام مراسم حج رهسپار مکه گردید. سید اسماعیل صدر نیز بار سفر بست و اموال و داراییهای خود را به برادرانش سپرد و به نجف اشرف مهاجرت کرد تا در درس شیخ مرتضی انصاری شرکت کند، امّا پس از ورود به نجف شهر را ماتم زده یافت و مشاهده نمود که در مساجد و محافل مختلف، مراسم ترحیم و عزاداری برای فوت شیخ انصاری برپاست. وی که از این حادثه بسیار ناراحت شده بود، پس از شرکت در مراسم، در درس شیخ راضی بن شیخ محمد شرکت کرد و در زمرة شاگردان وی در آمد. وی هم چنین در درس شیخ مهدی آل کاشف الغطاء و میرزا محمد حسن شیرازی شرکت میکرد.[1]
مهاجرت به سامرّاء
وقتی زمزمههای مهاجرت میرزا محمد حسن شیرازی به سامرا شنیده شد، سید اسماعیل نیز خود را آماده کرد و در رکاب میرزای بزرگ، به سامرا رفت و در کلاس درس او شرکت کرد.
در سال 1307 هـ . ق. که سید اسماعیل در سامرا به سر میبرد، شیخ موسی آل شراره، عالم بزرگ جبل عامل «لبنان» از دنیا رفت و مردم آن منطقه از سید اسماعیل صدر دعوت کردند که به آن جا برود و سرپرستی امور آنان را عهدهدار گردد، امّا سید اسماعیل صدر این پیشنهاد را نپذیرفت و هم چنان در محضر میرزا محمد حسن شیرازی باقی ماند.
میرزا محمد حسن شیرازی در سالهای پیری به علت مسئولیت سنگین مرجعیت و رهبری جهان شیعه، از تدریس علوم حوزوی ناتوان مانده بود. او به سه تن از شاگردان بارزو برجستة خود: سید اسماعیل صدر، میرزا محمد تقی شیرازی و محمد اصفهانی فشارکی، دستور داد تا به تدریس بپردازند. سید اسماعیل صدر حدود 10 سال پیش از رحلت میرزا محمد حسن شیرازی، به تدریس اشتغال داشت.
مهاجرت به کربلا
دو سال از رحلت میرزا محمد حسن شیرازی گذشته بود که سید اسماعیل صدر همراه پسر عمویش، سید حسن صدر به سبب موقعیت علمی مناسبی که در کربلا فراهم آمده بود، به حوزة علمیة کربلا راه یافت و کانون درس حوزوی کربلا را گرمتر ساخت. وی تا اواخر عمرش در کربلا، به تدریس مشغول بود.[2]
استادان
سید اسماعیل صدر از محضر عالمان بسیاری استفاده نمود که به شرح حال تعدادی از آنان اشاره میشود:
1. سید محمد علی، معروف به آقا مجتهد: وی برادر بزرگتر و اولین استاد سید اسماعیل است، در سال 1250 هـ . ق. به دنیا آمد. او نوة دختری شیخ جعفر کاشف الغطاء است. او تألیفاتی نیز دارد و در 12 سالگی، کتاب البلاغ المبین فی احکام الصبیان و المجانین را نگارش نمود. برخی اجتهاد وی را در سنین نوجوانی تأیید کردند. حاج میرزا حسن، امام جمعه اصفهان هنگامی که سید محمد علی 7 ساله بود، به او گفت: «آقا مجتهد است». بدین سان، سید محمد علی به «آقا مجتهد» معروف شد. استعداد و طبع شعر داشت و اشعاری به زبان فارسی نیز میسرود.
سید محمد علی در 30 سالگی دار فانی را وداع گفت و در کنار قبر پدرش، به خاک سپرده شد. سید بهاء الدین و سید محمد جواد پسران او هستند.[3]
2. شیخ محمد باقر اصفهانی، فرزند شیخ محمد تقی اصفهانی (نویسندة کتاب هدایة المسترشدین): وی در سال 1235 هـ . ق. در اصفهان به دنیا آمد. او پس از تکمیل مقدمات در محضر عالمان اصفهان، ادامة تحصیل داد. پدر خود را در سالهای نخست جوانی از دست داد. مادرش که دختر شیخ جعفر کاشف الغطاء بود، عهدهدار تربیت وی گردید. شیخ محمد باقر برای ادامة تحصیل به نجف رفت و فقه و اصول را در محضر دائیاش، شیخ حسن کاشف الغطاء (نویسندة کتاب انوار الفقاهه)، شیخ محمد حسن نجفی (نویسندة کتاب جواهر الکلام) و شیخ مرتضی انصاری فرا گرفت و به درجة اجتهاد نائل آمد.
بازگشت او به اصفهان با فوت سید اسدالله بن سید محمد باقر اصفهانی، از عالمان سرشناس اصفهان (متوفا: 1290 هـ . ق) و برخی از فقیهان اصفهان، مقارن بود. لذا زعامت و کرسی تدریس و فتوا به وی منحصر گشت. او حدود شرعی و قصاص را اجرا میکرد و در مسجد شاه اصفهان نماز جماعت میخواند.
سید اسماعیل صدر، سید کاظم طباطبایی و شیخ الشریعه اصفهانی از مشهورترین شاگردان او هستند. وی تألیفاتی نیز از خود به جای گذاشت، که برخی از آنها عبارتند از:
الف. رسالهای در حجیت ظنّ طریقی، که با حاشیة پدرش بر کتاب معالم به چاپ رسیده است.
ب. لبّ الاصول.
ج. لبّ الفقه.
وی در سال 1301 هـ . ق. به نجف برگشت و در همان جا فوت کرد. نوهاش در کتاب «حلی الدهر العاطل فی من ادرکته من الافاضل» به شرح حال وی پرداخته است.[4]
3. شیخ راضی بن محمد، معروف به فقیه عراق: وی فقه را نزد دائیهایش، شیخ علی و شیخ حسن (فرزندان شیخ جعفر کاشف الغطاء) فرا گرفت.
شیخ راضی علاقه وافری به شیخ حسن داشت، به طوری که بیشتر تحصیلاتش را نزد وی فراگرفت.
شیخ راضی مدتی در درس شیخ محمد حسن نجفی (نویسندة جواهر الکلام) شرکت میکرد.
کتابی در زمینة فقه نگاشت که ناپدید گشت و باعث تأسف اهل علم و فضل گردید. وی نزدیک به 7 سال در روستای «حسکه» سکونت داشت، تا این که در سال 1266 هـ . ق به اصرار علمای عراق، به نجف بازگشت.
آخوند خراسانی، سید اسماعیل صدر، شیخ فضل الله نوری و سید محمد کاظم طباطبایی یزدی از شاگردان او بودند.
شیخ راضی در آخر شعبان سال 1290 هـ . ق. 9 سال بعد از فوت شیخ مرتضی انصاری، در نجف اشرف در گذشت.[5]
4. شیخ مهدی آل کاشف الغطاء، فرزند شیخ علی کاشف الغطاء و نوه شیخ جعفر کاشف الغطاء: وی در سال 1226 هـ . ق. در نجف به دنیا آمد و تحصیلات خود را در همان جا به پایان رساند. شیخ مرتضی انصاری احترام فوق العادهای برای او قائل بود؛ تا جایی که در بیشتر امور شرعی و عمومی، او را بر دیگران مقدم میداشت. وی پس از رحلت شیخ انصاری، مرکز حلّ و فصل امور گردید و عدة زیادی از مسلمانان قفقاز، تهران، اصفهان، تبریز و عراق از وی تقلید کردند.
وی ادیب، شاعر و سخنوری توانا بود. عدهای از شاگردان او عبارتند از: شیخ حسن مامقانی، سید اسماعیل صدر، شیخ فضل الله نوری و عبدالله مازندرانی.
الخیارات در شرح بحث خیارات کتاب شرایع، کتاب البیع و رسالهای در باب روزه از آثار اوست. وی دو مدرسة علمیه برای طلاب علوم دینی در نجف و کربلا ساخت و آرامگاه جدّش، شیخ جعفر کاشف الغطاء را تعمیر کرد.
وی در شب سه شنبه 24 صفر سال 1289 هـ . ق. در نجف اشرف رحلت نمود.[6]
5. میرزا محمد حسن شیرازی: میرزای شیرازی نیازی به معرفی ندارد.
مرجعیت
گروهی از مردم بعد از وفات میرزای مجدد محمد تقی شیرازی (متوفا: 1338 هـ . ق.) نزد سید اسماعیل صدر آمدند و از وی تقاضا کردند رسالة عملیة خود را در اختیار همگان قرار دهد و مرجعیت تقلید را بپذیرد، امّا او این پیشنهاد را نپذیرفت و تنها رسالة عملیهاش را برای مشتاقان منتشر ساخت. عدة زیادی در ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی از وی تقلید میکردند.[7]
منادی وحدت
یکی از عوامل شکست مسلمانان در مقابل دشمنان بیگانه، نداشتن وحدت کلمه و اتحاد است. عدم رعایت این اصل مهم در صحنة زندگی اجتماعی مسلمانان، باعث عدم اعتماد به یکدیگر و شکست آنان در مقابل دشمن میگردد.
عالمان بیدار و آگاه شیعه همواره بر وحدت مسلمانان در مقابل بیگانگان و متجاوزان اصرار داشتند و خود منادی این حرکت عظیم بودند.
دولتهای غربی که به دنبال تجزیه و تصرف کشورهای اسلامی بودند، شروع به تهاجمات فرهنگی، سیاسی و نظامی علیه دولت عثمانی کردند. اگر چه دولت عثمانی یک حکومت ایدهآل اسلامی نبود، امّا حفظ آن در مقابل کفار مهاجم، در آن مقط حساس زمانی، از ضروریات محسوب میشد.
تصمیم گیری درست و به موقع عالمان دینی میتوانست مسیر این جنگ را تغییر دهد. به همین منظور، حاج آقا نور الله اصفهانی که یکی از چهرههای سرشناس مبارزه با بیگانگان بود، همراه سید اسماعیل صدر، آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و شیخ عبدالله مازندرانی، طی اعلامیهای خطوط سیاسی ـ فکری وحدت اسلامی را تبیین و ترسیم نمودند. متن اعلامیه به شرح زیر است:
«چون دیدیم که اختلاف فرقههای پنج گانة مسلمین، اختلافاتی که مربوط به اصول دیانت نیست، موجب انحطاط دول اسلام و استیلاء اجانب شده، به جهت حفظ کلمة جامع دینیه و دفاع از شریعت محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام که رؤسای شیعه جعفریه هستند با مجتهدین اهل سنت، اتفاق نموده بر وجوب تمسک به حبل اسلام. چنان که خداوند عزوجل در آیة شریفه فرموده: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا» و اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضة اسلام و نگهداری جمیع مملکتهای اسلامی از عثمانی و ایرانی از تشبثات دول بیگانه و حملههای سلطنتهای صلیبیه. متحد شد رأی ما جمیعاً برای حفظ حوزة اسلامیه بر این که تمام قوت و نفوذ خود را بر این خصوص مبذول داریم.»[8]
تألیفات
از سید اسماعیل صدر آثار بسیاری به یادگار نمانده است. تنها رساله علمیة وی که حاشیهای برکتاب «انیس التجار»، نوشتة ملا مهدی نراقی است و در زمینة احکام بازرگان نگارش یافته، به چاپ رسیده است.
هجرت
سید اسماعیل صدر در سال 1281 هـ . ق. به مکه مشرف شد و اعمال پر فضیلت حج را به جای آورد. او پس از بازگشت به نجف، مریض شد و برای رفع کسالت، به اصفهان سفر کرد. وی در اصفهان، به مناسبتهای مختلف، منبر میرفت و با استعدادی که در این زمینه داشت، مردم را ارشاد و راهنمایی میکرد و روز به روز بر محبوبیتش افزوده میشد. او در سال 1294 هـ . ق. تصمیم گرفت از اصفهان عزیمت کند و به نجف بازگردد. وی در سال 1300 هـ . ق. به خراسان سفر کرد و مرقد منوّر امام هشتم شیعیان را از نزدیک زیارت کرد.[9]
عالمی فرهیخته
وی در علوم عقلی و نقلی، اطلاعات بسیاری داشت و در مسائل علمی، دقت نظر زیادی به خرج میداد. او در فتواهای خود، بسیار احتیاط میکرد و همة جوانب را میسنجید. وی به مباحثة دو نفره یا چند نفره علاقهای وافر داشت و دیگران را نیز به این کار توصیه میکرد و میگفت: «استفادة من از این مباحثه کمتر از استادان نیست؛ زیرا این قسم مباحثه، هم درس خواندن است و هم درس دادن و بحث کردن».[10]
شاگردان
1. شیخ عبدالحسین کرخی،معروف به «کاظمی» و «آل یاسین».
2. میرزا محمد حسین نائینی.
3. سید ابوالقاسم دهکردی.
4. محمد هادی بیرجندی معروف به «هادوی».
5. شیخ موسی بن محمد جعفر کرمانشاهی.
6. محمد حسین طبسی.
7. غلام حسین مرندی حائری.
8. میرزا علی نجل.
9. سید علی سیستانی، پدر بزرگ حضرت آیت الله سید علی سیستانی.
10. سید حسین بن سید ابراهیم فشارکی اصفهانی.
11. سید محمدرضا پشت مشهدی کاشانی.
12. شیخ محمد علی ابن شیخ عباس هروی (هراتی) خراسانی.[11]
اجازة نقل روایت
عدهای از عالمان دینی از وی اجازة نقل حدیث داشتند که عبارتند از:
1. سید محمود مرعشی
وی در سال 1260 هـ . ق. در نجف اشرف به دنیا آمد.
وی علاوه بر این که فقیهی اصولی بود، در علم رجال نیز متخصص به شمار میآمد و در نسب شناسی سادات، تبحر فراوان داشت و کتابهای زیادی از شجره نامة سادات علوی در اختیارش بود. وی در علم یونانی نیز سررشته داشت. از صفات اخلاقی او میتوان به خوش رویی و وقار اشاره کرد. این عالم فرزانه در سال 1338 هـ . ق. در نجف اشرف به لقاء الله پیوست. از وی دو فرزند به یادگار ماند: 1. سید مرتضی که در علم روایت مهارت داشت. 2. آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی که یکی از مراجع معاصر بود.[12]
2. محمد باقر بیرجندی
وی شاگرد میرزا حبیب الله رشتی، میرزای شیرازی و میرزا حسین نوری بود. وی از مشایخ روایت آیت الله مرعشی نجفی نیز میباشد. از فتواهای اوست:
الف. وجوب عینی نماز جمعه.
ب. وجوب بقاء بر تقلید میت اعلم.
القاء المکائد فی اصلاح المفاسد، انوار المعرفه (در علم کلام)، بدایة المعرفه (اصول فقه) و رسالهای در ردّ فرقههای صوفیه، خصوصاً فرقه گنابادیه، از آثار اوست.
وی در دوازدهم ذی حجه سال 1352 هـ . ق. در 77 سالگی در بیرجند وفات یافت.[13]
3. آیت الله شیخ محمد علی شاه آبادی، استاد اخلاق امام خمینی (ره).
4. میرزا ابوطالب موسوی شیرازی، نویسندة کتاب اسرار العقائد.
5. احمد شاهرودی.
6. محمد حسین بن محمد خلیل امامی شیرازی (متوفا: 1329 هـ . ق).[14]
وفات
سید اسماعیل صدر در اواخر عمرش به کاظمین مهاجرت کرد. وی در 80 یا 81 سالگی در روز سه شنبه 12 جمادی الاولی سال 1338 هـ . ق. چشم از دنیا فروبست و به ملکوت اعلی پیوست.
تاریخ دقیق وفات این عالم بزرگ مشخص نیست. بنابر نقل کتاب ریحانة الادب، تاریخ وفات وی سال 1337 هـ . ق. است و بنابر نقل اعیان الشیعه، تاریخ وفات وی سال 1339 هـ . ق. میباشد.
جمعیت بسیاری در تشییع جنازة آیت الله سید اسماعیل صدر شرکت کردند. بدن مطهر وی را در اتاقی که در پایین رواق مطهر حرم کاظمین قرار داشت، به خاک سپردند.
پس از وفات این عالم متقی در بلاد اسلامی مراسم ترحیم برگزار شد.[15]
[1] . معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج 1، ص 115.
[2] . معارف الرجال، ج 1، ص 115 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.
[3] . دائرة المعارف تشیع، ج 2، ص 224.
[4] . همان، ج 2، ص 223 و معارف الرجال، ج 1، ص 94.
[5] . معارف الرجال، ج 1، ص 308 ـ 313.
[6] . همان، ج 3، ص 96 ـ 100.
[7] . معارف الرجال، ج 1، ص 115 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.
[8] . حاج آقا نور الله اصفهانی، موسی نجفی، ص 42.
[9] . معارف الرجال، ج 1، ص 115 و گلشن ابرار، ج 1،ص 292.
[10] . ریحانة الادب، ج 3، ص 421.
[11] . معارف الرجال، ج 1، ص 117.
[12] . همان، ج 2، ص 396 ـ 298.
[13] . ریحانة الادب، ج 1، ص 304.
[14] . گلشن ابرار، ج 2، ص 602 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.
[15] . معارف الرجال، ج 1، ص 117؛ اعیان الشیعه، ج 3، ص 403 و ریحانة الادب، ج 3، ص 422 و 423.
سید اسماعیل صدر در سال 1258 هـ . ق در اصفهان دیده به دنیا گشود.
هنوز شش بهار از زندگی سید اسماعیل نگذشته بود که اندوه از دست دادن پدر، وی را غمگین و ماتم زده ساخت. برادر بزرگترش، سید محمد علی، معروف به «آقا مجتهد» سرپرستی و تربیت او را به عهده گرفت و در این راه از هیچ تلاشی مضایقه نکرد.
تحصیل
سید اسماعیل از همان کودکی شروع به تحصیل کرد و صرف، نحو، بیان، منطق و مقداری از فقه و اصول فقه را از برادرش آموخت. او 14 ساله بود که برادرش مهربانش را که حق بزرگی بر گردنش داشت، از دست داد. سید اسماعیل پس از آن، در درس پسر خالهاش، شیخ محمد باقر فرزند شیخ محمد تقی اصفهانی (نویسندة کتاب هدایة المسترشدین) شرکت کرد و از شاگردان خاص وی گردید.
مهاجرت به نجف
شیخ محمد باقر اصفهانی، استاد سید اسماعیل در سال 1281 هـ . ق. برای انجام مراسم حج رهسپار مکه گردید. سید اسماعیل صدر نیز بار سفر بست و اموال و داراییهای خود را به برادرانش سپرد و به نجف اشرف مهاجرت کرد تا در درس شیخ مرتضی انصاری شرکت کند، امّا پس از ورود به نجف شهر را ماتم زده یافت و مشاهده نمود که در مساجد و محافل مختلف، مراسم ترحیم و عزاداری برای فوت شیخ انصاری برپاست. وی که از این حادثه بسیار ناراحت شده بود، پس از شرکت در مراسم، در درس شیخ راضی بن شیخ محمد شرکت کرد و در زمرة شاگردان وی در آمد. وی هم چنین در درس شیخ مهدی آل کاشف الغطاء و میرزا محمد حسن شیرازی شرکت میکرد.[1]
مهاجرت به سامرّاء
وقتی زمزمههای مهاجرت میرزا محمد حسن شیرازی به سامرا شنیده شد، سید اسماعیل نیز خود را آماده کرد و در رکاب میرزای بزرگ، به سامرا رفت و در کلاس درس او شرکت کرد.
در سال 1307 هـ . ق. که سید اسماعیل در سامرا به سر میبرد، شیخ موسی آل شراره، عالم بزرگ جبل عامل «لبنان» از دنیا رفت و مردم آن منطقه از سید اسماعیل صدر دعوت کردند که به آن جا برود و سرپرستی امور آنان را عهدهدار گردد، امّا سید اسماعیل صدر این پیشنهاد را نپذیرفت و هم چنان در محضر میرزا محمد حسن شیرازی باقی ماند.
میرزا محمد حسن شیرازی در سالهای پیری به علت مسئولیت سنگین مرجعیت و رهبری جهان شیعه، از تدریس علوم حوزوی ناتوان مانده بود. او به سه تن از شاگردان بارزو برجستة خود: سید اسماعیل صدر، میرزا محمد تقی شیرازی و محمد اصفهانی فشارکی، دستور داد تا به تدریس بپردازند. سید اسماعیل صدر حدود 10 سال پیش از رحلت میرزا محمد حسن شیرازی، به تدریس اشتغال داشت.
مهاجرت به کربلا
دو سال از رحلت میرزا محمد حسن شیرازی گذشته بود که سید اسماعیل صدر همراه پسر عمویش، سید حسن صدر به سبب موقعیت علمی مناسبی که در کربلا فراهم آمده بود، به حوزة علمیة کربلا راه یافت و کانون درس حوزوی کربلا را گرمتر ساخت. وی تا اواخر عمرش در کربلا، به تدریس مشغول بود.[2]
استادان
سید اسماعیل صدر از محضر عالمان بسیاری استفاده نمود که به شرح حال تعدادی از آنان اشاره میشود:
1. سید محمد علی، معروف به آقا مجتهد: وی برادر بزرگتر و اولین استاد سید اسماعیل است، در سال 1250 هـ . ق. به دنیا آمد. او نوة دختری شیخ جعفر کاشف الغطاء است. او تألیفاتی نیز دارد و در 12 سالگی، کتاب البلاغ المبین فی احکام الصبیان و المجانین را نگارش نمود. برخی اجتهاد وی را در سنین نوجوانی تأیید کردند. حاج میرزا حسن، امام جمعه اصفهان هنگامی که سید محمد علی 7 ساله بود، به او گفت: «آقا مجتهد است». بدین سان، سید محمد علی به «آقا مجتهد» معروف شد. استعداد و طبع شعر داشت و اشعاری به زبان فارسی نیز میسرود.
سید محمد علی در 30 سالگی دار فانی را وداع گفت و در کنار قبر پدرش، به خاک سپرده شد. سید بهاء الدین و سید محمد جواد پسران او هستند.[3]
2. شیخ محمد باقر اصفهانی، فرزند شیخ محمد تقی اصفهانی (نویسندة کتاب هدایة المسترشدین): وی در سال 1235 هـ . ق. در اصفهان به دنیا آمد. او پس از تکمیل مقدمات در محضر عالمان اصفهان، ادامة تحصیل داد. پدر خود را در سالهای نخست جوانی از دست داد. مادرش که دختر شیخ جعفر کاشف الغطاء بود، عهدهدار تربیت وی گردید. شیخ محمد باقر برای ادامة تحصیل به نجف رفت و فقه و اصول را در محضر دائیاش، شیخ حسن کاشف الغطاء (نویسندة کتاب انوار الفقاهه)، شیخ محمد حسن نجفی (نویسندة کتاب جواهر الکلام) و شیخ مرتضی انصاری فرا گرفت و به درجة اجتهاد نائل آمد.
بازگشت او به اصفهان با فوت سید اسدالله بن سید محمد باقر اصفهانی، از عالمان سرشناس اصفهان (متوفا: 1290 هـ . ق) و برخی از فقیهان اصفهان، مقارن بود. لذا زعامت و کرسی تدریس و فتوا به وی منحصر گشت. او حدود شرعی و قصاص را اجرا میکرد و در مسجد شاه اصفهان نماز جماعت میخواند.
سید اسماعیل صدر، سید کاظم طباطبایی و شیخ الشریعه اصفهانی از مشهورترین شاگردان او هستند. وی تألیفاتی نیز از خود به جای گذاشت، که برخی از آنها عبارتند از:
الف. رسالهای در حجیت ظنّ طریقی، که با حاشیة پدرش بر کتاب معالم به چاپ رسیده است.
ب. لبّ الاصول.
ج. لبّ الفقه.
وی در سال 1301 هـ . ق. به نجف برگشت و در همان جا فوت کرد. نوهاش در کتاب «حلی الدهر العاطل فی من ادرکته من الافاضل» به شرح حال وی پرداخته است.[4]
3. شیخ راضی بن محمد، معروف به فقیه عراق: وی فقه را نزد دائیهایش، شیخ علی و شیخ حسن (فرزندان شیخ جعفر کاشف الغطاء) فرا گرفت.
شیخ راضی علاقه وافری به شیخ حسن داشت، به طوری که بیشتر تحصیلاتش را نزد وی فراگرفت.
شیخ راضی مدتی در درس شیخ محمد حسن نجفی (نویسندة جواهر الکلام) شرکت میکرد.
کتابی در زمینة فقه نگاشت که ناپدید گشت و باعث تأسف اهل علم و فضل گردید. وی نزدیک به 7 سال در روستای «حسکه» سکونت داشت، تا این که در سال 1266 هـ . ق به اصرار علمای عراق، به نجف بازگشت.
آخوند خراسانی، سید اسماعیل صدر، شیخ فضل الله نوری و سید محمد کاظم طباطبایی یزدی از شاگردان او بودند.
شیخ راضی در آخر شعبان سال 1290 هـ . ق. 9 سال بعد از فوت شیخ مرتضی انصاری، در نجف اشرف در گذشت.[5]
4. شیخ مهدی آل کاشف الغطاء، فرزند شیخ علی کاشف الغطاء و نوه شیخ جعفر کاشف الغطاء: وی در سال 1226 هـ . ق. در نجف به دنیا آمد و تحصیلات خود را در همان جا به پایان رساند. شیخ مرتضی انصاری احترام فوق العادهای برای او قائل بود؛ تا جایی که در بیشتر امور شرعی و عمومی، او را بر دیگران مقدم میداشت. وی پس از رحلت شیخ انصاری، مرکز حلّ و فصل امور گردید و عدة زیادی از مسلمانان قفقاز، تهران، اصفهان، تبریز و عراق از وی تقلید کردند.
وی ادیب، شاعر و سخنوری توانا بود. عدهای از شاگردان او عبارتند از: شیخ حسن مامقانی، سید اسماعیل صدر، شیخ فضل الله نوری و عبدالله مازندرانی.
الخیارات در شرح بحث خیارات کتاب شرایع، کتاب البیع و رسالهای در باب روزه از آثار اوست. وی دو مدرسة علمیه برای طلاب علوم دینی در نجف و کربلا ساخت و آرامگاه جدّش، شیخ جعفر کاشف الغطاء را تعمیر کرد.
وی در شب سه شنبه 24 صفر سال 1289 هـ . ق. در نجف اشرف رحلت نمود.[6]
5. میرزا محمد حسن شیرازی: میرزای شیرازی نیازی به معرفی ندارد.
مرجعیت
گروهی از مردم بعد از وفات میرزای مجدد محمد تقی شیرازی (متوفا: 1338 هـ . ق.) نزد سید اسماعیل صدر آمدند و از وی تقاضا کردند رسالة عملیة خود را در اختیار همگان قرار دهد و مرجعیت تقلید را بپذیرد، امّا او این پیشنهاد را نپذیرفت و تنها رسالة عملیهاش را برای مشتاقان منتشر ساخت. عدة زیادی در ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی از وی تقلید میکردند.[7]
منادی وحدت
یکی از عوامل شکست مسلمانان در مقابل دشمنان بیگانه، نداشتن وحدت کلمه و اتحاد است. عدم رعایت این اصل مهم در صحنة زندگی اجتماعی مسلمانان، باعث عدم اعتماد به یکدیگر و شکست آنان در مقابل دشمن میگردد.
عالمان بیدار و آگاه شیعه همواره بر وحدت مسلمانان در مقابل بیگانگان و متجاوزان اصرار داشتند و خود منادی این حرکت عظیم بودند.
دولتهای غربی که به دنبال تجزیه و تصرف کشورهای اسلامی بودند، شروع به تهاجمات فرهنگی، سیاسی و نظامی علیه دولت عثمانی کردند. اگر چه دولت عثمانی یک حکومت ایدهآل اسلامی نبود، امّا حفظ آن در مقابل کفار مهاجم، در آن مقط حساس زمانی، از ضروریات محسوب میشد.
تصمیم گیری درست و به موقع عالمان دینی میتوانست مسیر این جنگ را تغییر دهد. به همین منظور، حاج آقا نور الله اصفهانی که یکی از چهرههای سرشناس مبارزه با بیگانگان بود، همراه سید اسماعیل صدر، آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و شیخ عبدالله مازندرانی، طی اعلامیهای خطوط سیاسی ـ فکری وحدت اسلامی را تبیین و ترسیم نمودند. متن اعلامیه به شرح زیر است:
«چون دیدیم که اختلاف فرقههای پنج گانة مسلمین، اختلافاتی که مربوط به اصول دیانت نیست، موجب انحطاط دول اسلام و استیلاء اجانب شده، به جهت حفظ کلمة جامع دینیه و دفاع از شریعت محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام که رؤسای شیعه جعفریه هستند با مجتهدین اهل سنت، اتفاق نموده بر وجوب تمسک به حبل اسلام. چنان که خداوند عزوجل در آیة شریفه فرموده: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا» و اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضة اسلام و نگهداری جمیع مملکتهای اسلامی از عثمانی و ایرانی از تشبثات دول بیگانه و حملههای سلطنتهای صلیبیه. متحد شد رأی ما جمیعاً برای حفظ حوزة اسلامیه بر این که تمام قوت و نفوذ خود را بر این خصوص مبذول داریم.»[8]
تألیفات
از سید اسماعیل صدر آثار بسیاری به یادگار نمانده است. تنها رساله علمیة وی که حاشیهای برکتاب «انیس التجار»، نوشتة ملا مهدی نراقی است و در زمینة احکام بازرگان نگارش یافته، به چاپ رسیده است.
هجرت
سید اسماعیل صدر در سال 1281 هـ . ق. به مکه مشرف شد و اعمال پر فضیلت حج را به جای آورد. او پس از بازگشت به نجف، مریض شد و برای رفع کسالت، به اصفهان سفر کرد. وی در اصفهان، به مناسبتهای مختلف، منبر میرفت و با استعدادی که در این زمینه داشت، مردم را ارشاد و راهنمایی میکرد و روز به روز بر محبوبیتش افزوده میشد. او در سال 1294 هـ . ق. تصمیم گرفت از اصفهان عزیمت کند و به نجف بازگردد. وی در سال 1300 هـ . ق. به خراسان سفر کرد و مرقد منوّر امام هشتم شیعیان را از نزدیک زیارت کرد.[9]
عالمی فرهیخته
وی در علوم عقلی و نقلی، اطلاعات بسیاری داشت و در مسائل علمی، دقت نظر زیادی به خرج میداد. او در فتواهای خود، بسیار احتیاط میکرد و همة جوانب را میسنجید. وی به مباحثة دو نفره یا چند نفره علاقهای وافر داشت و دیگران را نیز به این کار توصیه میکرد و میگفت: «استفادة من از این مباحثه کمتر از استادان نیست؛ زیرا این قسم مباحثه، هم درس خواندن است و هم درس دادن و بحث کردن».[10]
شاگردان
1. شیخ عبدالحسین کرخی،معروف به «کاظمی» و «آل یاسین».
2. میرزا محمد حسین نائینی.
3. سید ابوالقاسم دهکردی.
4. محمد هادی بیرجندی معروف به «هادوی».
5. شیخ موسی بن محمد جعفر کرمانشاهی.
6. محمد حسین طبسی.
7. غلام حسین مرندی حائری.
8. میرزا علی نجل.
9. سید علی سیستانی، پدر بزرگ حضرت آیت الله سید علی سیستانی.
10. سید حسین بن سید ابراهیم فشارکی اصفهانی.
11. سید محمدرضا پشت مشهدی کاشانی.
12. شیخ محمد علی ابن شیخ عباس هروی (هراتی) خراسانی.[11]
اجازة نقل روایت
عدهای از عالمان دینی از وی اجازة نقل حدیث داشتند که عبارتند از:
1. سید محمود مرعشی
وی در سال 1260 هـ . ق. در نجف اشرف به دنیا آمد.
وی علاوه بر این که فقیهی اصولی بود، در علم رجال نیز متخصص به شمار میآمد و در نسب شناسی سادات، تبحر فراوان داشت و کتابهای زیادی از شجره نامة سادات علوی در اختیارش بود. وی در علم یونانی نیز سررشته داشت. از صفات اخلاقی او میتوان به خوش رویی و وقار اشاره کرد. این عالم فرزانه در سال 1338 هـ . ق. در نجف اشرف به لقاء الله پیوست. از وی دو فرزند به یادگار ماند: 1. سید مرتضی که در علم روایت مهارت داشت. 2. آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی که یکی از مراجع معاصر بود.[12]
2. محمد باقر بیرجندی
وی شاگرد میرزا حبیب الله رشتی، میرزای شیرازی و میرزا حسین نوری بود. وی از مشایخ روایت آیت الله مرعشی نجفی نیز میباشد. از فتواهای اوست:
الف. وجوب عینی نماز جمعه.
ب. وجوب بقاء بر تقلید میت اعلم.
القاء المکائد فی اصلاح المفاسد، انوار المعرفه (در علم کلام)، بدایة المعرفه (اصول فقه) و رسالهای در ردّ فرقههای صوفیه، خصوصاً فرقه گنابادیه، از آثار اوست.
وی در دوازدهم ذی حجه سال 1352 هـ . ق. در 77 سالگی در بیرجند وفات یافت.[13]
3. آیت الله شیخ محمد علی شاه آبادی، استاد اخلاق امام خمینی (ره).
4. میرزا ابوطالب موسوی شیرازی، نویسندة کتاب اسرار العقائد.
5. احمد شاهرودی.
6. محمد حسین بن محمد خلیل امامی شیرازی (متوفا: 1329 هـ . ق).[14]
وفات
سید اسماعیل صدر در اواخر عمرش به کاظمین مهاجرت کرد. وی در 80 یا 81 سالگی در روز سه شنبه 12 جمادی الاولی سال 1338 هـ . ق. چشم از دنیا فروبست و به ملکوت اعلی پیوست.
تاریخ دقیق وفات این عالم بزرگ مشخص نیست. بنابر نقل کتاب ریحانة الادب، تاریخ وفات وی سال 1337 هـ . ق. است و بنابر نقل اعیان الشیعه، تاریخ وفات وی سال 1339 هـ . ق. میباشد.
جمعیت بسیاری در تشییع جنازة آیت الله سید اسماعیل صدر شرکت کردند. بدن مطهر وی را در اتاقی که در پایین رواق مطهر حرم کاظمین قرار داشت، به خاک سپردند.
پس از وفات این عالم متقی در بلاد اسلامی مراسم ترحیم برگزار شد.[15]
[1] . معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج 1، ص 115.
[2] . معارف الرجال، ج 1، ص 115 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.
[3] . دائرة المعارف تشیع، ج 2، ص 224.
[4] . همان، ج 2، ص 223 و معارف الرجال، ج 1، ص 94.
[5] . معارف الرجال، ج 1، ص 308 ـ 313.
[6] . همان، ج 3، ص 96 ـ 100.
[7] . معارف الرجال، ج 1، ص 115 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.
[8] . حاج آقا نور الله اصفهانی، موسی نجفی، ص 42.
[9] . معارف الرجال، ج 1، ص 115 و گلشن ابرار، ج 1،ص 292.
[10] . ریحانة الادب، ج 3، ص 421.
[11] . معارف الرجال، ج 1، ص 117.
[12] . همان، ج 2، ص 396 ـ 298.
[13] . ریحانة الادب، ج 1، ص 304.
[14] . گلشن ابرار، ج 2، ص 602 و اعیان الشیعه، ج 3، ص 404.
[15] . معارف الرجال، ج 1، ص 117؛ اعیان الشیعه، ج 3، ص 403 و ریحانة الادب، ج 3، ص 422 و 423.
http://andisheqom.com/fa/Article/View/9623/سید-اسماعیل-صدر/?SearchText=فشارکی&LPhrase=
۹۷/۰۶/۳۱