آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی
يكشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۷، ۰۶:۴۰ ق.ظ
یکی از شخصیتهایی که سید ابوالقاسم دهکردی در مکتب اصفهان از وی استفاده کرد، آخوند ملا محمد باقر فشارکی متوفی به سال 1314 هـ . ق استاد میرزای شیرازی است، کتاب عنوان الکلام از او است
آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی
بازدید : 1618
نویسنده : غلامرضا گلی زواره تلخیص از کتاب گلشن ابرار، ج 3، ص 255
ولادت
گروهی از سادات محترم که نسبشان به عبدالله فرزند امام سجاد ـ علیه السلام ـ منتهی میشود از گذشتههای دور در شهر کرد اصفهان، که نام قدیمش «دهکرد» بود، رحل اقامت افکنده بودند. سید محمد باقر دهکردی در زمرة این افراد به شمار میرفت. او با زهد و پرواپیشگی، روزگار میگذرانید و مورد احترام مردم آن دیار بود. ماه رجب برای سید محمد باقر، حرمت و فضیلت ویژهای داشت و به توصیة اجدادش در این ایام به روزهداری، ذکر و دعای بیشتری میپرداخت و با این برنامه، روح و روان خویش را در جویبار معنویت شست و شو میداد.
او با گرامیداشت ماه رجب و شعبان، به استقبال ماه بابرکت رمضان میرفت، در روز شنبه، غرّة رجب سال 1272 هجری (مطابق با 1234 هـ. ش) شوق و هیجان سید محمد باقر دو چندان شد، زیرا دراین روز خجسته صاحب فرزندی شد که به نام جدش، او را ابوالقاسم نامید.[1]
سید محمد باقر، از همان ایام که ابوالقاسم کودکی بیش نبود، در اندیشة آیندهای پربار برای او بود تا در سایة تلاش و پرورشهای اخلاقی، طریق هدایت را در نوردیده و به سوی کمال گام بردارد و به نشر حقایق اسلامی مبادرت ورزد. پرورش یافتن در دامان مادری متدین و پدری پرهیزگار و خوش خو، نخستین مکتب تربیتی ابوالقاسم بود. او در این فضای باصفا، در کنار رشد جسمانی، با فضیلتهای دینی خو گرفت و شور و اشتیاق فراگیری دانش اسلامی در اعماق وجودش جوانه زد و با این شیوههای پرورشی به دنیای نوجوانی پا نهاد و خواندن، نوشتن و مقدمات علوم اسلامی را آموخت.[2]
سید ابوالقاسم از محضر آخوند ملا محمد حسن اصفهانی مشهور به کوهی، دایی خود ... که پرورش یافتة مکتب حکیم سبزواری[3] بود، استفاده کرد. شاید تأثیر آموزشها و توصیههای این عالم فاضل بود که او را به حکمت و فلسفه راغب نمود.
اساتید وی در اصفهان
سید ابوالقاسم این توفیق را به دست آورد که از دوران نوجوانی به حوزه علوم آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ روی آورد و برای ادامة تحصیل به مدرسه صدر اصفهان برود و پایههای علمی خویش را در فقه و اصول و ادبیات عرب استحکام بخشد و از استادان پرآوازه آن عصر بهرههای وافر ببرد. در آن زمان، حوزه علمیه اصفهان به شیوهای تازه اداره میگردید، یعنی همراه با فقه و اصول، حکمت و فلسفه در آن تدریس میشد، و مشاهیری در این عرصه چراغ معرفت را روشن نگاه میداشتند. این حوزه از نظر فقهی و فلسفی در بین حوزههای از نظر فقهی و فلسفی در بین حوزههای علمیه شیعه موفقیت ویژهای داشت و این امتیاز مربوط به زمانی است که حوزة علمیه قم رونق نگرفته بود. آنچه سید ابوالقاسم جوان و تشنة علم و فضیلت را مسرور میساخت، مدرسان مطلع و مسلط بر علوم اسلامی و در عین حال پارسا و پرهیزگار بود. شادمانی این جویای معارف دینی موقعی رو به فزونی نهاد و لبخند رضایت بر لبانش نشانید و غبار خستگی و دوری از خویشاوندان را از ذهن و دلش بر گرفت که علمای این حوزه ضمن تدریس و تحقیق، به گشودن معضلات اجتماعی ـ سیاسی و ترویج معروف و نهی از منکرو اصلاح جامعه و پاسداری از ارزشها مبادرت میورزیدند. سالهایی که سید ابوالقاسم در اصفهان به تحصیل اشتغال داشت، عصر شکوفایی آن حوزه به شمار میرفت. او این تحرک، پویایی و جنب و جوش ویژه را مغتنم شمرد و در مسیر کسب معارف گام برداشت و با حرص و ولع فراوان و اخلاصی شایستة تحسین، دروس سطح را نزد ابوالمعالی کرباسی، آقا میرزا محمد حسن نجفی و حاج شیخ محمد باقر مسجد شاهی آموخت.
1. ابوالمعالی کرباسی (1247 ـ 1315 هـ . ق.) کوچکترین فرزند فقیه پرآوازه، محمد ابراهیم کرباسی است. ابوالمعالی در تقوا و تهذیب نفس بسیاراستوار بود و سیرة اخلاقی او روش زندگی اصحاب معصومین را در اذهان تداعی میکرد. میرزا ابوالمعالی دانشمندی محقق بود و در مسائل فقهی، اصولی و رجالی مهارت فراوان داشت. او مسایل علم اصول را در تألیفات و افاضات خود، ماهرانه تجزیه و تحلیل کرده است. دامان تربیت پدری چون حاجی کرباسی، ترک متابعت هواهای نفسانی، مجاهدات پرمشقت او در کسب توشههای تقوا و همت بلندش در اکتساب علوم و معارف، موجب دست یابی او به مقام شامخ علم و اجتهاد گردید و موفق شد در فقه و اصول آثاری گران قدر به نگارش درآورد.[4] او این افتخار را داشت که شاگردانی چون علامه آیت الله سید محمدباقر درچهای و آیت الله العظمی حاج آقا سید حسین بروجردی را تربیت نماید و شخصیتی چون آیت الله نائینی را پرورش دهد.[5] یک بار که صحبت از میرزا ابوالمعالی شد، آیت الله بروجردی فرمود: روحانیتی داشت که انسان سیر نمیشد و مجلس او به جلسات حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شباهت داشت.[6] عالم عابد و زاهد سالک، مرتضی طالقانی موقعی که به اصفهان عزیمت کرد، در مجلس پر فیض او حضور یافت.[7]
2. میرزا محمد حسن نجفی که سید ابوالقاسم دهکردی در فقه شاگرد او بود، از علمای بزرگ و فقیهان ناموری به شمار میرود که در غایت زهد و تقوا زندگی میکرد و مردم به لحاظ این ویژگیها به او ارادت میورزیدند.
میرزای شیرازی آن چنان به وی اعتماد داشت که هرگاه اهل اصفهان از او میپرسیدند که به چه کسی در مسایل شرعی و موازین فقهی مراجعه کنند، میفرمود: به میرزا محمد حسن نجفی. جمعی از خواص مقلد وی بودند و ایشان امام جماعت مسجد ذوالفقار بود و عمر گرامی خود را در تحصیل، تدریس، تألیف و جواب استفتاءات گذرانید. سید ابراهیم قزوینی (صاحب ضوابط)، شیخ مرتضی انصاری و میرزای شیرازی از استادان وی هستند. این فقیه زاهد در یازدهم ربیع الاول 1317 هـ . ق. به سرای باقی شتافت.[8]
3. حاج شیخ محمد باقرمسجد شاهی، دیگر معلم سید ابوالقاسم دهکردی است که محدث قمی او را چنین وصف کرده است: «از علمای بزرگ، عالم به احکام شرعی، کامل در علوم اسلامی و مردی الهی و ربانی».[9]
حاج شیخ محمد باقر، مقدمات علوم را در اصفهان آموخت و پس از رحلت پدر، بنا به توصیة مؤکد مادرش، نسیمه خاتون معروف به حبابه (دختر علامه فقید شیخ جعفر کاشف الغطاء) به نجف مهاجرت کرد و سالها در آن مکان از فقیهان بزرگ و مراجع تقلید استفادة علمی نمود تا خود به مقام اجتهاد رسید و با کسب اجازة اجتهاد و روایت از استادان خویش به اصفهان بازگشت و به تدریس پرداخت.
اقدامات و خدمات این فقیه فرزانه در سال قحطی 1288 هـ . ق. مبارزات وی با حکومت وقت، اهتمامش در امر به معروف و نهی از منکر و کوشش او برای رفع بدعتها، ضلالتها و اضمحلال فساد و تباهی ـ که از ناحیة افراد مرتد و پیروان فرق ضالّه صورت میگرفت ـ شهرت این عالم ربانی را فزونی بخشید؛ تا جایی که پس از ارتحال حاج سید اسدالله بیدآبادی (1290 هـ . ق.) مرجع و ملجأ مردم قرار گرفت و دیگر علمای شهر با آن همه مقامات علمی، تحت الشعاع وی قرار گرفتند و حوزة درسش مجمع علما، فضلا و مجتهدین گردید.[10]
اجازة روایی
راه روایی مرحوم دهکردی از طریق علامه میرزا محمد هاشم اصفهانی به شیخ انصاری میرسد و طریق این شخصیت درخشان جهان تشیع، در روایت حدیث، به معصوم میرسد.[11]
از همین رو، امام خمینی (ره) در آغاز کتاب اربعین، در خصوص سید ابوالقاسم دهکردی و سه نفر دیگر از مشایخ اجازة خود میفرمایند: «طریق این چهار نفر به شیخ انصاری میرسد و ما طرق دیگری هم داریم که به شیخ انصاری منتهی نمیشود و در این جا آن طرق را ذکر نکردیم.»[12]
و در جای دیگر در این باره فرمودهاند:
«اخبرنی اجازة مکاتبةً و مشافهةً عدة من المشایخ العظام و الثقات الکرام و منهم السید العالم الثقة الثبت السید ابوالقاسم دهکردی الاصفهانی عن السید السند الامجد الآقا میرزا محمد هاشم الاصفهانی عن العلامة الانصاری.»[13]
مکتب معرفت
بعد از ملاصدرا (قله فلسفه اسلامی در ایران) در مکتب فلسفی اصفهان گروهی، اهل ذوق و عرفا کوشیدند میراث علمی این حکیم را به شاگردان خود انتقال دهند. میراث این مکتب در قرون دوازدهم و سیزدهم هجری توسط میرابوالقاسم مدرس خاتون آبادی (متوفا: 1202 هـ . ق.) از آقا محمد بیدآبادی (متوفا: 1198 هـ . ق.) به آقا ملا علی نوری اصفهانی (متوفا: 1246 هـ . ق.) رسید که بزرگترین مدرس فلسفة ملاصدرا در اصفهان بود و حدود 10 سال به این تلاش علمی اشتغال داشت و شاگردان برجستهای چون ملا اسماعیل اصفهانی واحد العین (نویسندة حاشیه بر «شوارق الآلام» ملا محمد جعفر لنگرودی (شارح «مشاعر» ملاصدرا)، میر سید رضی لاریجانی، آقا محمد رضا قمشهای، ملا عبدالله زنوزی و حاج ملا هادی سبزواری از حوزة درس او برخاستند و آن امانت علمی را به مشاهیر بعد از خود تحویل دادند.[14]
یکی از برجستهترین تربیت یافتگان حوزه درسی میرزا حسن نوری و ملا اسماعیل واحد العین، حاج اسماعیل درب کوشکی (درکوشکی) است. پدر وی، محمد جعفر در علوم اسلامی آگاهیهایی داشت.
ملا اسماعیل از علمای معقول و بزرگان حکما و مدرسین فلسفه و عرفان به شمار میرود که سید ابوالقاسم دهکردی محضرش را درک کرد و نزد وی با عالیترین اندیشههای فلسفی و معارف عرفانی آشنا گردید.
ملا اسماعیل درب کوشکی پس از عمری خدمات علمی، در روز جمعه 15 شوال سال 1304 هـ . ق. به دار بقا شتافت و در تخت فولاد اصفهان رو به روی سکوی اژهای مدفون گردید.[15]
یکی از شخصیتهایی که سید ابوالقاسم دهکردی در مکتب اصفهان از وی استفاده کرد، آخوند ملا محمد باقر فشارکی متوفی به سال 1314 هـ . ق استاد میرزای شیرازی است، کتاب عنوان الکلام از او است.[16]
به سوی سامرّا و نجف
گرچه استادانی سترگ در اصفهان که از نظر اندوختههای علمی، ابتکارات و شیوههای آموزش و وارستگی، از مرواریدهای اقیانوس معارف حوزههای علمی شیعه به شمار میآمدند، ولی گویی روح پرتکاپو و ذهن پویای سید ابوالقاسم نمیتوانست در پرتو این فروغها قانع شود.
سرانجام، عزم سفر نمود و پس از تحمل سختیها به عراق رسید و در سامرّا پس از زیارت ستارگان درخشان آسمان ولایت و امامت، به حوزة درسی میرزای شیرازی راه یافت و در حلقة شاگردان میرزای شیرازی راه یافت و در حلقة شاگردان این فقیه بزرگ در آمد.
او به خوبی دریافت که دنیای اسلام نیازمند تحصیل و تحقیقی است تا مسلمین را از بند استعمار برهاند و استکبار جهانی را در انزوا قرار دهد و چنین دانشی را استادش دارا بود و مشاهده میکرد که او ضمن آن که در میدان اندیشه و تفکر، خستگی نمیشناسد و اکثر اوقاتش در تحقیق و تدریس میگذرد و شاگردان را مجذوب خود میکند، از توطئههای ابر قدرتها هم غافل نیست و درصدد آن است که مسلمین را از خواب غفلت بیدار کند و آنان را علیه طوفان استعمار بسیج نماید. بدین گونه، رفتار و تدریس و تربیت میرزا باعث گردید که هر کدام از شاگردانش هم چون انوار فروزان ظلمتها را از بین برده، بخشی از دنیا را به عطر جان بخش علم و درایت خویش معطر گردانند.
محضر پرفیض ـ شاگردان
سید ابوالقاسم دهکردی در حدود سال 1309 هـ . ق. پس از افزایش اندوختههای علمی و ارتقا به مقامات فقهی و اصولی در حوزههای علمیة سامرا و نجف که حدود هفت سال طول کشید، به اصفهان در سن 37 سالگی بازگشت و در مدرسة صدر این شهر به تدریس و تحقیق و نیز تربیت طلاب پرداخت و ضمن این برنامهها با تهذیب نفس و پارسایی، مدارج معنوی را طی کرد و با ملکوت انس گرفت و با ارتزاق از عالم معنویت به افکار بلندی در حکمت و عرفان رسید و از بزرگترین علمای عصر خود قلمداد گردید. بسیاری از فضلای اصفهان که حتی خود مشغول تدریس بودند، وقتی از مقامات والای علمی و معنوی این عالم ربانی مطلع شدند به محضرش شتافتند.
وی هم چنین از مشایخ اجازة حضرت آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی به شمار میرود.
در همان روزهایی که دهکردی تازه از نجف آمده بود، فقیه عارف و حکیم ادیب، آیت الله حاج آقا رحیم ارباب (1297 ـ 1396 هـ . ق.) به محضرش شتافت و از عطر این گل بوستان علوی بهرهمند گردید.[17]
آیت الله سید محمد رضوی کاشانی از مشاهر و مفاخر علمای شیعه در اصفهان، محضر دهکردی را مغتنم شمرد و به کسب اجازه از وی موفق گردید.[18] آیت الله حاج شیخ مرتضی مظاهری فرزند محمد حسن بن محمد ابراهیم کرونی نزد آیت الله دهکردی تلمذ نمود و موفق شد در علوم دینی به تألیفات متعددی همت بگمارد و در سنگر وعظ و خطابه، به هدایت مردم بپردازد و خود، شاگردان فاضل تربیت کند.[19]
آیت الله سید محمد رضا خراسانی جرعههایی از اندیشة سید ابوالقاسم دهکردی را به کام ذهن خویش فرو ریخت. وی تحصیلات را تا مرز اجتهاد ادامه داد و پس از فوت سید علی نجف آبادی، مرجعیت کلی یافت و رئیس حوزة علمیة اصفهان گردید. چون رضا خان تصمیم به تعطیلی مراکز حوزوی گرفت و از روحانیان خواست لباس خود را کنار بگذارند، این عالم ربانی به بسیاری از اهل علم و فضل که شایستگی داشتند، پیغام داد: «در خانههای خود بنشینید و لباس خود را تغییر ندهید، من به عون الهی و یاری امام زمان ـ علیه السلام ـ زندگانی شما را تأمین میکنم.» همین پیشنهاد، مایة دلگرمی و اطمینان خاطر آنان شد و به تحصیلات ادامه دادند و هر یک عالمی بزرگوار و مدرسی برجسته شدند و پس از فرار رضاخان از ایران، حوزة علمیة اصفهان را دایر نمودند.[20]
آقا سید عباس دهکردی (معروف به صفی)، فقه، اصول و حکمت را در اصفهان نزد آیت الله دهکردی فرا گرفت.
وی در مسجد یزدآباد و مسجد کرمانی اقامة جماعت مینمود و به ارشاد و تبلیغ مشغول بود، تا آن که در سال 1394 هـ . ق. در اصفهان وفات یافت و در تخت فولاد مدفون گردید.[21]
حاج سید کمال الدین نور بخش دهکردی، فرزند آقا سید محمود پس از آن که مقدمات علوم و ادبیات را در شهر کرد آموخت، در اصفهان به مدرسة صدر بازار رفت و نزد عموی خویش، سید ابوالقاسم دهکردی و برخی دیگر از استادان این حوزه به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. وی مدتی در دانشگاه تهران به تدریس علوم شرعی مشغول بود. برخی کتابهای وی سالها در دبیرستانهای کشور مورد استفاده دانش آموزان بود.[22]
درس خارج فقه و اصول مرحوم آیت الله دهکردی یکی از مشهورترین دروس خارج فقه و اصول بوده و شخصیتهای دیگری چون مرحوم میرزا علی آقا شیرازی، مرحوم معلم حبیب آبادی، مرحوم آیت الله سید عبدالحسین طیب (صاحب تفسیر اطیب البیان)، آیت الله سید محمد تقی موسوی (صاحب مکیال المکارم)، آیت الله شیخ محمد رضا جرقوئی اصفهانی، آیت الله سید حسن چهارسوقی، آیت الله مرتضی دهکردی معروف به حاج آقا میرزا دهکردی، آیت الله سید محمد باقر رجایی، عالم ربانی آیت الله حسینعلی صدیقین، آیت الله مرتضی مظاهری نجفی، میرمحمد مهدی امام جمعه، ملا علی ماربینی، سید ابوالقاسم فریدنی، سید علی اکبر هاشمی، فرزند آقا حسین دهکردی، آیت الله سید احمد نوربخش دهکردی (برادرش)، آیت الله سید محمد باقر امامی (برادر زادهاش) و آیت الله سید محمد جواد نجفی (برادرزاده و داماد ایشان) از محضر ایشان در رشتههای مذکور بهره گرفتهاند.[23]
آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی از رجال حدیث محسوب میگردید و علاوه بر امام خمینی، دانشورانی چون مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، مرحوم آیت الله بروجردی، آیت الله سید محمد تقی موسوی احمد آبادی، حاج آقا رحیم ارباب و مرحوم معلم حبیب آبادی (صاحب کتاب مکارم الآثار) از ایشان اجازة نقل حدیث و اجتهاد دریافت کردهاند.[24]
آیت الله دهکردی تا آنجا مورد وثوق مردم در استان اصفهان، چهارمحال و بختیاری و نقاط هم جوار قرار گرفت که اکثریت اهالی این نقاط وی را مرجع تقلید خویش قرار دادند و رساله عملیه ایشان حاوی فتاوی فقهی به نام هدایة الانام مکرر چاپ شد و در دسترس مقلدین آن فقیه عارف قرار گرفت. آیت الله دهکردی سالها امامت جماعت مسجد سفرهچی (سُرخی) واقع در خیابان چهار باغ پایین و مسجد شیخالاسلام واقع در خیابان عبدالرزاق را عهدهدار بود و در برخی ایام خصوصاً ماه مبارک رمضان به ایراد سخنرانی، موعظه و اقامة مراسم احیاء اقدام مینمود.[25]
آثار
سید ابوالقاسم دهکردی آثار ارزشمندی در علوم اسلامی از خود به یادگار نهاد که عبارتند از:
1. منبرالوسیله که مجلدی از آن ـ همان گونه که اشاره شد ـ در توحید و مواعظ به نام وسیلة النجاة به طبع رسیده است.[26] این کتاب اخیراً به اهتمام مجید جلالی دهکردی در قم چاپ شده است.
2. حاشیه بر تفسیر صافی.
3. حاشیه بر وافی.
4. رسالهای فقهی در قبض.[27]
5. بشارات السالکین یا واردات غیبیه.
6. جنّت المأوی در اخلاق.
7. حاشیه بر جامع عباسی.
8. ذخیرهای در ادعیه و ختومات.
9. رساله در طهارت.
10. رساله عملیه جهت مقلدین به نام هدایة الانام.
11. شرح بر شرایع، در دو مجلد در طهارت و بیع.
12. شرح فارسی بر کتب من لایحضره الفقیه.
13. الفوائد در متفرقات.[28]
14. اللمعات فی شرح دعاء سمات.
15. رساله در مباحث الفاظ.
16. حاشیه بر نخبة حاجی محمد ابراهیم کرباسی.[29]
17. نور الابصار فی فضیلة الانتظار.
18. المتاجر، تقریر درس استادش مرحوم میرزا حبیب الله رشتی.
19. حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری.
20. رسالهای در طهارت.
21. ینابیع الحکمة در تفسیر.
22. شرح بر اصول کافی، چنان چه خودشان در کتاب منبر الوسیله فرمودهاند.
23. تنقیح الاصول، تقریرات درس محقق رشتی با نظریات مؤلف در بحث الفاظ.
24. حاشیه بر رسائل شیخ انصاری.
25. شرح حدیث حقیقت کمیل بن زیاد که در کتاب منبر الوسیله ذکر شده است.
26. الاخلاق.
27. السوانح و اللوائح (تاریخ اقامت ایشان در شیراز).[30]
وفات
سرانجام پس از هشتاد و یک سال زندگی با برکت که هفتاد سال آن در راه کسب معارف و افزایش توشة آخرت و تقوا سپری گردید، عالم ربانی آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی در شب یکشنبه ششم شوال سال 1353 هـ . ق. به سرای سرور شتافت و میهمان قدسیان گشت. همزمان با ارتحال وی، شهر اصفهان یکپارچه در ماتم و اندوه فرو رفت و در روز بعد پیکر پاکش از مسجد حکیم به سوی زینبیّه حرکت داده شد، در این حال چنان انقلابی در شهر اصفهان ایجاد گردید که مردم با پای پیاده در تشییع جنازة این عالم عامل حضور یافتند و آن را در سمت غربی زینبیه و در حجرهای مخصوص که قبلاً از مالکین خریداری شده بود، دفن کردند و این برنامه بر طبق وصیت ایشان صورت گرفت. زیرا وقتی به وی گفته بودند: آیا شما را در تخت فولاد دفن کنیم؟ جواب داده بود: آن جا عالمان و صالحان هستند که حکم نقره را دارند امّا مرا در جوار بانویی دفن کنید که به اهل بیت انتساب دارد و حکم طلا را دارد.
در حال حاضر مسجدی به نام آن بزرگوار در کنار امامزاده زینبیّه اصفهان برپاست که مورد توجه مردم میباشد.[31]
در میانة خیابان عبدالرزاق اصفهان کوچه بن بستی به نام شهید امیرحسین دیانی ـ که قبلاً آیت الله دهکردی نام داشته ـ قرار دارد که در حال حاضر منزل آیت الله دهکردی در آن واقع شده است که به همان صورت اولیه و سبک و سیاق دوران حیات آن فقیه متقی، حفاظت گردیده است.[32]
[1] . نقباء البشر، ج 1، ص 61.
[2] . سید محمد باقرعلاوه بر سید ابوالقاسم، چهار فرزند ذکور به نامهای سید محمد نجفی، سید جواد، سید محمود و سید احمد نوربخش داشت.
[3] . تاریخ حکما و عرفا و متأخرین صدر المتألهین، ص 125.
[4] . تذکرة القبور، معلم حبیب آبادی، ص 40 ـ 42.
[5] . زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی، مهدی قرقانی، ص 107 و 187.
[6] . مجله حوزه، شماره 53، ص 57.
[7] . گنجینه دانشمندان، ج 6، ص 17.
[8] . دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 226.
[9] . فوائد الرضویه، ج 2، ص 409.
[10] . تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، سید مصلح الدین مهدوی، ج 1، ص 320 و 321.
[11] . میراث شهاب، شماره 16، ص 25.
[12] . پا به پای آفتاب، ج 2، ص 228.
[13] . اربعین حدیث، ص 3.
[14] . تاریخ هنری کربن، فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی.
[15] . دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 48.
[16] . فوائد الرضویه، ج 2، ص 404.
[17] . ناصح صالح، ص 240.
[18] . زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص 128.
[19] . تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج 2، ص 321.
[20] . مدرس، مجاهدی شکست ناپذیر، ص 222.
[21] . تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج 2، ص 321.
[22] . همان، ص 332 و 333.
[23] . فصلنامه بام ایران، شماره 5 و 6، ص 8؛ مجله حوزه، مصاحبه با آیت الله طیب؛ مقدمه کتاب مکیال المکارم؛ بانو مجتهده امین، ناصر باقری بیدهندی، ص 32؛ المسلسلات فی اجازات، ج 2، ص 31؛ زندگانی آیت الله چهارسوقی، ص 132؛ شناخت سرزمین چهار محال و بختیاری، ج 2، ص 25؛ یادنامه آیت الله سید بحرالعلوم میردامادی، ص 55 و 56؛ تذکرة القبور، ص 305 و آفتاب علم، ص 54 و 55.
[24] . تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج 2، ص 227؛ الاجازات الکبیره، آیت الله مرعشی نجفی، ص 17؛ القبسات، عادل علوی، ص 40؛ فصلنامه بام ایران، شماره 5 و 6، ص 8 و آفتاب علم، ص 36 و 37.
[25] . آفتاب علم، ص 36 و فصلنامه بام ایران. شماره 5 و 6، ص 9.
[26] . الذریعة، ج 22، ص 356.
[27] . مکارم الاثار، ج 6، ص 2007.
[28] . رجال اصفهان، ج 1، ص 200.
[29] . همان، ص 141.
[30] . ریحانة الادب، ج 2، ص 244؛ نقباء البشر، ج 1، ص 66؛ تذکرة القبور، ص 93 و 94؛ المسلسلات فی اجازات، ج 2، ص 351 و آفتاب علم، ص 56 و 557.
[31] . آفتاب علم، ص 103؛ المسلسلات فی اجازات، ج 2، ص 32 و فصلنامه بام ایران، ص 8.
[32] . فصلنامه بام ایران، ص 7.
گروهی از سادات محترم که نسبشان به عبدالله فرزند امام سجاد ـ علیه السلام ـ منتهی میشود از گذشتههای دور در شهر کرد اصفهان، که نام قدیمش «دهکرد» بود، رحل اقامت افکنده بودند. سید محمد باقر دهکردی در زمرة این افراد به شمار میرفت. او با زهد و پرواپیشگی، روزگار میگذرانید و مورد احترام مردم آن دیار بود. ماه رجب برای سید محمد باقر، حرمت و فضیلت ویژهای داشت و به توصیة اجدادش در این ایام به روزهداری، ذکر و دعای بیشتری میپرداخت و با این برنامه، روح و روان خویش را در جویبار معنویت شست و شو میداد.
او با گرامیداشت ماه رجب و شعبان، به استقبال ماه بابرکت رمضان میرفت، در روز شنبه، غرّة رجب سال 1272 هجری (مطابق با 1234 هـ. ش) شوق و هیجان سید محمد باقر دو چندان شد، زیرا دراین روز خجسته صاحب فرزندی شد که به نام جدش، او را ابوالقاسم نامید.[1]
سید محمد باقر، از همان ایام که ابوالقاسم کودکی بیش نبود، در اندیشة آیندهای پربار برای او بود تا در سایة تلاش و پرورشهای اخلاقی، طریق هدایت را در نوردیده و به سوی کمال گام بردارد و به نشر حقایق اسلامی مبادرت ورزد. پرورش یافتن در دامان مادری متدین و پدری پرهیزگار و خوش خو، نخستین مکتب تربیتی ابوالقاسم بود. او در این فضای باصفا، در کنار رشد جسمانی، با فضیلتهای دینی خو گرفت و شور و اشتیاق فراگیری دانش اسلامی در اعماق وجودش جوانه زد و با این شیوههای پرورشی به دنیای نوجوانی پا نهاد و خواندن، نوشتن و مقدمات علوم اسلامی را آموخت.[2]
سید ابوالقاسم از محضر آخوند ملا محمد حسن اصفهانی مشهور به کوهی، دایی خود ... که پرورش یافتة مکتب حکیم سبزواری[3] بود، استفاده کرد. شاید تأثیر آموزشها و توصیههای این عالم فاضل بود که او را به حکمت و فلسفه راغب نمود.
اساتید وی در اصفهان
سید ابوالقاسم این توفیق را به دست آورد که از دوران نوجوانی به حوزه علوم آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ روی آورد و برای ادامة تحصیل به مدرسه صدر اصفهان برود و پایههای علمی خویش را در فقه و اصول و ادبیات عرب استحکام بخشد و از استادان پرآوازه آن عصر بهرههای وافر ببرد. در آن زمان، حوزه علمیه اصفهان به شیوهای تازه اداره میگردید، یعنی همراه با فقه و اصول، حکمت و فلسفه در آن تدریس میشد، و مشاهیری در این عرصه چراغ معرفت را روشن نگاه میداشتند. این حوزه از نظر فقهی و فلسفی در بین حوزههای از نظر فقهی و فلسفی در بین حوزههای علمیه شیعه موفقیت ویژهای داشت و این امتیاز مربوط به زمانی است که حوزة علمیه قم رونق نگرفته بود. آنچه سید ابوالقاسم جوان و تشنة علم و فضیلت را مسرور میساخت، مدرسان مطلع و مسلط بر علوم اسلامی و در عین حال پارسا و پرهیزگار بود. شادمانی این جویای معارف دینی موقعی رو به فزونی نهاد و لبخند رضایت بر لبانش نشانید و غبار خستگی و دوری از خویشاوندان را از ذهن و دلش بر گرفت که علمای این حوزه ضمن تدریس و تحقیق، به گشودن معضلات اجتماعی ـ سیاسی و ترویج معروف و نهی از منکرو اصلاح جامعه و پاسداری از ارزشها مبادرت میورزیدند. سالهایی که سید ابوالقاسم در اصفهان به تحصیل اشتغال داشت، عصر شکوفایی آن حوزه به شمار میرفت. او این تحرک، پویایی و جنب و جوش ویژه را مغتنم شمرد و در مسیر کسب معارف گام برداشت و با حرص و ولع فراوان و اخلاصی شایستة تحسین، دروس سطح را نزد ابوالمعالی کرباسی، آقا میرزا محمد حسن نجفی و حاج شیخ محمد باقر مسجد شاهی آموخت.
1. ابوالمعالی کرباسی (1247 ـ 1315 هـ . ق.) کوچکترین فرزند فقیه پرآوازه، محمد ابراهیم کرباسی است. ابوالمعالی در تقوا و تهذیب نفس بسیاراستوار بود و سیرة اخلاقی او روش زندگی اصحاب معصومین را در اذهان تداعی میکرد. میرزا ابوالمعالی دانشمندی محقق بود و در مسائل فقهی، اصولی و رجالی مهارت فراوان داشت. او مسایل علم اصول را در تألیفات و افاضات خود، ماهرانه تجزیه و تحلیل کرده است. دامان تربیت پدری چون حاجی کرباسی، ترک متابعت هواهای نفسانی، مجاهدات پرمشقت او در کسب توشههای تقوا و همت بلندش در اکتساب علوم و معارف، موجب دست یابی او به مقام شامخ علم و اجتهاد گردید و موفق شد در فقه و اصول آثاری گران قدر به نگارش درآورد.[4] او این افتخار را داشت که شاگردانی چون علامه آیت الله سید محمدباقر درچهای و آیت الله العظمی حاج آقا سید حسین بروجردی را تربیت نماید و شخصیتی چون آیت الله نائینی را پرورش دهد.[5] یک بار که صحبت از میرزا ابوالمعالی شد، آیت الله بروجردی فرمود: روحانیتی داشت که انسان سیر نمیشد و مجلس او به جلسات حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شباهت داشت.[6] عالم عابد و زاهد سالک، مرتضی طالقانی موقعی که به اصفهان عزیمت کرد، در مجلس پر فیض او حضور یافت.[7]
2. میرزا محمد حسن نجفی که سید ابوالقاسم دهکردی در فقه شاگرد او بود، از علمای بزرگ و فقیهان ناموری به شمار میرود که در غایت زهد و تقوا زندگی میکرد و مردم به لحاظ این ویژگیها به او ارادت میورزیدند.
میرزای شیرازی آن چنان به وی اعتماد داشت که هرگاه اهل اصفهان از او میپرسیدند که به چه کسی در مسایل شرعی و موازین فقهی مراجعه کنند، میفرمود: به میرزا محمد حسن نجفی. جمعی از خواص مقلد وی بودند و ایشان امام جماعت مسجد ذوالفقار بود و عمر گرامی خود را در تحصیل، تدریس، تألیف و جواب استفتاءات گذرانید. سید ابراهیم قزوینی (صاحب ضوابط)، شیخ مرتضی انصاری و میرزای شیرازی از استادان وی هستند. این فقیه زاهد در یازدهم ربیع الاول 1317 هـ . ق. به سرای باقی شتافت.[8]
3. حاج شیخ محمد باقرمسجد شاهی، دیگر معلم سید ابوالقاسم دهکردی است که محدث قمی او را چنین وصف کرده است: «از علمای بزرگ، عالم به احکام شرعی، کامل در علوم اسلامی و مردی الهی و ربانی».[9]
حاج شیخ محمد باقر، مقدمات علوم را در اصفهان آموخت و پس از رحلت پدر، بنا به توصیة مؤکد مادرش، نسیمه خاتون معروف به حبابه (دختر علامه فقید شیخ جعفر کاشف الغطاء) به نجف مهاجرت کرد و سالها در آن مکان از فقیهان بزرگ و مراجع تقلید استفادة علمی نمود تا خود به مقام اجتهاد رسید و با کسب اجازة اجتهاد و روایت از استادان خویش به اصفهان بازگشت و به تدریس پرداخت.
اقدامات و خدمات این فقیه فرزانه در سال قحطی 1288 هـ . ق. مبارزات وی با حکومت وقت، اهتمامش در امر به معروف و نهی از منکر و کوشش او برای رفع بدعتها، ضلالتها و اضمحلال فساد و تباهی ـ که از ناحیة افراد مرتد و پیروان فرق ضالّه صورت میگرفت ـ شهرت این عالم ربانی را فزونی بخشید؛ تا جایی که پس از ارتحال حاج سید اسدالله بیدآبادی (1290 هـ . ق.) مرجع و ملجأ مردم قرار گرفت و دیگر علمای شهر با آن همه مقامات علمی، تحت الشعاع وی قرار گرفتند و حوزة درسش مجمع علما، فضلا و مجتهدین گردید.[10]
اجازة روایی
راه روایی مرحوم دهکردی از طریق علامه میرزا محمد هاشم اصفهانی به شیخ انصاری میرسد و طریق این شخصیت درخشان جهان تشیع، در روایت حدیث، به معصوم میرسد.[11]
از همین رو، امام خمینی (ره) در آغاز کتاب اربعین، در خصوص سید ابوالقاسم دهکردی و سه نفر دیگر از مشایخ اجازة خود میفرمایند: «طریق این چهار نفر به شیخ انصاری میرسد و ما طرق دیگری هم داریم که به شیخ انصاری منتهی نمیشود و در این جا آن طرق را ذکر نکردیم.»[12]
و در جای دیگر در این باره فرمودهاند:
«اخبرنی اجازة مکاتبةً و مشافهةً عدة من المشایخ العظام و الثقات الکرام و منهم السید العالم الثقة الثبت السید ابوالقاسم دهکردی الاصفهانی عن السید السند الامجد الآقا میرزا محمد هاشم الاصفهانی عن العلامة الانصاری.»[13]
مکتب معرفت
بعد از ملاصدرا (قله فلسفه اسلامی در ایران) در مکتب فلسفی اصفهان گروهی، اهل ذوق و عرفا کوشیدند میراث علمی این حکیم را به شاگردان خود انتقال دهند. میراث این مکتب در قرون دوازدهم و سیزدهم هجری توسط میرابوالقاسم مدرس خاتون آبادی (متوفا: 1202 هـ . ق.) از آقا محمد بیدآبادی (متوفا: 1198 هـ . ق.) به آقا ملا علی نوری اصفهانی (متوفا: 1246 هـ . ق.) رسید که بزرگترین مدرس فلسفة ملاصدرا در اصفهان بود و حدود 10 سال به این تلاش علمی اشتغال داشت و شاگردان برجستهای چون ملا اسماعیل اصفهانی واحد العین (نویسندة حاشیه بر «شوارق الآلام» ملا محمد جعفر لنگرودی (شارح «مشاعر» ملاصدرا)، میر سید رضی لاریجانی، آقا محمد رضا قمشهای، ملا عبدالله زنوزی و حاج ملا هادی سبزواری از حوزة درس او برخاستند و آن امانت علمی را به مشاهیر بعد از خود تحویل دادند.[14]
یکی از برجستهترین تربیت یافتگان حوزه درسی میرزا حسن نوری و ملا اسماعیل واحد العین، حاج اسماعیل درب کوشکی (درکوشکی) است. پدر وی، محمد جعفر در علوم اسلامی آگاهیهایی داشت.
ملا اسماعیل از علمای معقول و بزرگان حکما و مدرسین فلسفه و عرفان به شمار میرود که سید ابوالقاسم دهکردی محضرش را درک کرد و نزد وی با عالیترین اندیشههای فلسفی و معارف عرفانی آشنا گردید.
ملا اسماعیل درب کوشکی پس از عمری خدمات علمی، در روز جمعه 15 شوال سال 1304 هـ . ق. به دار بقا شتافت و در تخت فولاد اصفهان رو به روی سکوی اژهای مدفون گردید.[15]
یکی از شخصیتهایی که سید ابوالقاسم دهکردی در مکتب اصفهان از وی استفاده کرد، آخوند ملا محمد باقر فشارکی متوفی به سال 1314 هـ . ق استاد میرزای شیرازی است، کتاب عنوان الکلام از او است.[16]
به سوی سامرّا و نجف
گرچه استادانی سترگ در اصفهان که از نظر اندوختههای علمی، ابتکارات و شیوههای آموزش و وارستگی، از مرواریدهای اقیانوس معارف حوزههای علمی شیعه به شمار میآمدند، ولی گویی روح پرتکاپو و ذهن پویای سید ابوالقاسم نمیتوانست در پرتو این فروغها قانع شود.
سرانجام، عزم سفر نمود و پس از تحمل سختیها به عراق رسید و در سامرّا پس از زیارت ستارگان درخشان آسمان ولایت و امامت، به حوزة درسی میرزای شیرازی راه یافت و در حلقة شاگردان میرزای شیرازی راه یافت و در حلقة شاگردان این فقیه بزرگ در آمد.
او به خوبی دریافت که دنیای اسلام نیازمند تحصیل و تحقیقی است تا مسلمین را از بند استعمار برهاند و استکبار جهانی را در انزوا قرار دهد و چنین دانشی را استادش دارا بود و مشاهده میکرد که او ضمن آن که در میدان اندیشه و تفکر، خستگی نمیشناسد و اکثر اوقاتش در تحقیق و تدریس میگذرد و شاگردان را مجذوب خود میکند، از توطئههای ابر قدرتها هم غافل نیست و درصدد آن است که مسلمین را از خواب غفلت بیدار کند و آنان را علیه طوفان استعمار بسیج نماید. بدین گونه، رفتار و تدریس و تربیت میرزا باعث گردید که هر کدام از شاگردانش هم چون انوار فروزان ظلمتها را از بین برده، بخشی از دنیا را به عطر جان بخش علم و درایت خویش معطر گردانند.
محضر پرفیض ـ شاگردان
سید ابوالقاسم دهکردی در حدود سال 1309 هـ . ق. پس از افزایش اندوختههای علمی و ارتقا به مقامات فقهی و اصولی در حوزههای علمیة سامرا و نجف که حدود هفت سال طول کشید، به اصفهان در سن 37 سالگی بازگشت و در مدرسة صدر این شهر به تدریس و تحقیق و نیز تربیت طلاب پرداخت و ضمن این برنامهها با تهذیب نفس و پارسایی، مدارج معنوی را طی کرد و با ملکوت انس گرفت و با ارتزاق از عالم معنویت به افکار بلندی در حکمت و عرفان رسید و از بزرگترین علمای عصر خود قلمداد گردید. بسیاری از فضلای اصفهان که حتی خود مشغول تدریس بودند، وقتی از مقامات والای علمی و معنوی این عالم ربانی مطلع شدند به محضرش شتافتند.
وی هم چنین از مشایخ اجازة حضرت آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی به شمار میرود.
در همان روزهایی که دهکردی تازه از نجف آمده بود، فقیه عارف و حکیم ادیب، آیت الله حاج آقا رحیم ارباب (1297 ـ 1396 هـ . ق.) به محضرش شتافت و از عطر این گل بوستان علوی بهرهمند گردید.[17]
آیت الله سید محمد رضوی کاشانی از مشاهر و مفاخر علمای شیعه در اصفهان، محضر دهکردی را مغتنم شمرد و به کسب اجازه از وی موفق گردید.[18] آیت الله حاج شیخ مرتضی مظاهری فرزند محمد حسن بن محمد ابراهیم کرونی نزد آیت الله دهکردی تلمذ نمود و موفق شد در علوم دینی به تألیفات متعددی همت بگمارد و در سنگر وعظ و خطابه، به هدایت مردم بپردازد و خود، شاگردان فاضل تربیت کند.[19]
آیت الله سید محمد رضا خراسانی جرعههایی از اندیشة سید ابوالقاسم دهکردی را به کام ذهن خویش فرو ریخت. وی تحصیلات را تا مرز اجتهاد ادامه داد و پس از فوت سید علی نجف آبادی، مرجعیت کلی یافت و رئیس حوزة علمیة اصفهان گردید. چون رضا خان تصمیم به تعطیلی مراکز حوزوی گرفت و از روحانیان خواست لباس خود را کنار بگذارند، این عالم ربانی به بسیاری از اهل علم و فضل که شایستگی داشتند، پیغام داد: «در خانههای خود بنشینید و لباس خود را تغییر ندهید، من به عون الهی و یاری امام زمان ـ علیه السلام ـ زندگانی شما را تأمین میکنم.» همین پیشنهاد، مایة دلگرمی و اطمینان خاطر آنان شد و به تحصیلات ادامه دادند و هر یک عالمی بزرگوار و مدرسی برجسته شدند و پس از فرار رضاخان از ایران، حوزة علمیة اصفهان را دایر نمودند.[20]
آقا سید عباس دهکردی (معروف به صفی)، فقه، اصول و حکمت را در اصفهان نزد آیت الله دهکردی فرا گرفت.
وی در مسجد یزدآباد و مسجد کرمانی اقامة جماعت مینمود و به ارشاد و تبلیغ مشغول بود، تا آن که در سال 1394 هـ . ق. در اصفهان وفات یافت و در تخت فولاد مدفون گردید.[21]
حاج سید کمال الدین نور بخش دهکردی، فرزند آقا سید محمود پس از آن که مقدمات علوم و ادبیات را در شهر کرد آموخت، در اصفهان به مدرسة صدر بازار رفت و نزد عموی خویش، سید ابوالقاسم دهکردی و برخی دیگر از استادان این حوزه به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. وی مدتی در دانشگاه تهران به تدریس علوم شرعی مشغول بود. برخی کتابهای وی سالها در دبیرستانهای کشور مورد استفاده دانش آموزان بود.[22]
درس خارج فقه و اصول مرحوم آیت الله دهکردی یکی از مشهورترین دروس خارج فقه و اصول بوده و شخصیتهای دیگری چون مرحوم میرزا علی آقا شیرازی، مرحوم معلم حبیب آبادی، مرحوم آیت الله سید عبدالحسین طیب (صاحب تفسیر اطیب البیان)، آیت الله سید محمد تقی موسوی (صاحب مکیال المکارم)، آیت الله شیخ محمد رضا جرقوئی اصفهانی، آیت الله سید حسن چهارسوقی، آیت الله مرتضی دهکردی معروف به حاج آقا میرزا دهکردی، آیت الله سید محمد باقر رجایی، عالم ربانی آیت الله حسینعلی صدیقین، آیت الله مرتضی مظاهری نجفی، میرمحمد مهدی امام جمعه، ملا علی ماربینی، سید ابوالقاسم فریدنی، سید علی اکبر هاشمی، فرزند آقا حسین دهکردی، آیت الله سید احمد نوربخش دهکردی (برادرش)، آیت الله سید محمد باقر امامی (برادر زادهاش) و آیت الله سید محمد جواد نجفی (برادرزاده و داماد ایشان) از محضر ایشان در رشتههای مذکور بهره گرفتهاند.[23]
آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی از رجال حدیث محسوب میگردید و علاوه بر امام خمینی، دانشورانی چون مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، مرحوم آیت الله بروجردی، آیت الله سید محمد تقی موسوی احمد آبادی، حاج آقا رحیم ارباب و مرحوم معلم حبیب آبادی (صاحب کتاب مکارم الآثار) از ایشان اجازة نقل حدیث و اجتهاد دریافت کردهاند.[24]
آیت الله دهکردی تا آنجا مورد وثوق مردم در استان اصفهان، چهارمحال و بختیاری و نقاط هم جوار قرار گرفت که اکثریت اهالی این نقاط وی را مرجع تقلید خویش قرار دادند و رساله عملیه ایشان حاوی فتاوی فقهی به نام هدایة الانام مکرر چاپ شد و در دسترس مقلدین آن فقیه عارف قرار گرفت. آیت الله دهکردی سالها امامت جماعت مسجد سفرهچی (سُرخی) واقع در خیابان چهار باغ پایین و مسجد شیخالاسلام واقع در خیابان عبدالرزاق را عهدهدار بود و در برخی ایام خصوصاً ماه مبارک رمضان به ایراد سخنرانی، موعظه و اقامة مراسم احیاء اقدام مینمود.[25]
آثار
سید ابوالقاسم دهکردی آثار ارزشمندی در علوم اسلامی از خود به یادگار نهاد که عبارتند از:
1. منبرالوسیله که مجلدی از آن ـ همان گونه که اشاره شد ـ در توحید و مواعظ به نام وسیلة النجاة به طبع رسیده است.[26] این کتاب اخیراً به اهتمام مجید جلالی دهکردی در قم چاپ شده است.
2. حاشیه بر تفسیر صافی.
3. حاشیه بر وافی.
4. رسالهای فقهی در قبض.[27]
5. بشارات السالکین یا واردات غیبیه.
6. جنّت المأوی در اخلاق.
7. حاشیه بر جامع عباسی.
8. ذخیرهای در ادعیه و ختومات.
9. رساله در طهارت.
10. رساله عملیه جهت مقلدین به نام هدایة الانام.
11. شرح بر شرایع، در دو مجلد در طهارت و بیع.
12. شرح فارسی بر کتب من لایحضره الفقیه.
13. الفوائد در متفرقات.[28]
14. اللمعات فی شرح دعاء سمات.
15. رساله در مباحث الفاظ.
16. حاشیه بر نخبة حاجی محمد ابراهیم کرباسی.[29]
17. نور الابصار فی فضیلة الانتظار.
18. المتاجر، تقریر درس استادش مرحوم میرزا حبیب الله رشتی.
19. حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری.
20. رسالهای در طهارت.
21. ینابیع الحکمة در تفسیر.
22. شرح بر اصول کافی، چنان چه خودشان در کتاب منبر الوسیله فرمودهاند.
23. تنقیح الاصول، تقریرات درس محقق رشتی با نظریات مؤلف در بحث الفاظ.
24. حاشیه بر رسائل شیخ انصاری.
25. شرح حدیث حقیقت کمیل بن زیاد که در کتاب منبر الوسیله ذکر شده است.
26. الاخلاق.
27. السوانح و اللوائح (تاریخ اقامت ایشان در شیراز).[30]
وفات
سرانجام پس از هشتاد و یک سال زندگی با برکت که هفتاد سال آن در راه کسب معارف و افزایش توشة آخرت و تقوا سپری گردید، عالم ربانی آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی در شب یکشنبه ششم شوال سال 1353 هـ . ق. به سرای سرور شتافت و میهمان قدسیان گشت. همزمان با ارتحال وی، شهر اصفهان یکپارچه در ماتم و اندوه فرو رفت و در روز بعد پیکر پاکش از مسجد حکیم به سوی زینبیّه حرکت داده شد، در این حال چنان انقلابی در شهر اصفهان ایجاد گردید که مردم با پای پیاده در تشییع جنازة این عالم عامل حضور یافتند و آن را در سمت غربی زینبیه و در حجرهای مخصوص که قبلاً از مالکین خریداری شده بود، دفن کردند و این برنامه بر طبق وصیت ایشان صورت گرفت. زیرا وقتی به وی گفته بودند: آیا شما را در تخت فولاد دفن کنیم؟ جواب داده بود: آن جا عالمان و صالحان هستند که حکم نقره را دارند امّا مرا در جوار بانویی دفن کنید که به اهل بیت انتساب دارد و حکم طلا را دارد.
در حال حاضر مسجدی به نام آن بزرگوار در کنار امامزاده زینبیّه اصفهان برپاست که مورد توجه مردم میباشد.[31]
در میانة خیابان عبدالرزاق اصفهان کوچه بن بستی به نام شهید امیرحسین دیانی ـ که قبلاً آیت الله دهکردی نام داشته ـ قرار دارد که در حال حاضر منزل آیت الله دهکردی در آن واقع شده است که به همان صورت اولیه و سبک و سیاق دوران حیات آن فقیه متقی، حفاظت گردیده است.[32]
[1] . نقباء البشر، ج 1، ص 61.
[2] . سید محمد باقرعلاوه بر سید ابوالقاسم، چهار فرزند ذکور به نامهای سید محمد نجفی، سید جواد، سید محمود و سید احمد نوربخش داشت.
[3] . تاریخ حکما و عرفا و متأخرین صدر المتألهین، ص 125.
[4] . تذکرة القبور، معلم حبیب آبادی، ص 40 ـ 42.
[5] . زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی، مهدی قرقانی، ص 107 و 187.
[6] . مجله حوزه، شماره 53، ص 57.
[7] . گنجینه دانشمندان، ج 6، ص 17.
[8] . دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 226.
[9] . فوائد الرضویه، ج 2، ص 409.
[10] . تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، سید مصلح الدین مهدوی، ج 1، ص 320 و 321.
[11] . میراث شهاب، شماره 16، ص 25.
[12] . پا به پای آفتاب، ج 2، ص 228.
[13] . اربعین حدیث، ص 3.
[14] . تاریخ هنری کربن، فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی.
[15] . دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 48.
[16] . فوائد الرضویه، ج 2، ص 404.
[17] . ناصح صالح، ص 240.
[18] . زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص 128.
[19] . تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج 2، ص 321.
[20] . مدرس، مجاهدی شکست ناپذیر، ص 222.
[21] . تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج 2، ص 321.
[22] . همان، ص 332 و 333.
[23] . فصلنامه بام ایران، شماره 5 و 6، ص 8؛ مجله حوزه، مصاحبه با آیت الله طیب؛ مقدمه کتاب مکیال المکارم؛ بانو مجتهده امین، ناصر باقری بیدهندی، ص 32؛ المسلسلات فی اجازات، ج 2، ص 31؛ زندگانی آیت الله چهارسوقی، ص 132؛ شناخت سرزمین چهار محال و بختیاری، ج 2، ص 25؛ یادنامه آیت الله سید بحرالعلوم میردامادی، ص 55 و 56؛ تذکرة القبور، ص 305 و آفتاب علم، ص 54 و 55.
[24] . تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج 2، ص 227؛ الاجازات الکبیره، آیت الله مرعشی نجفی، ص 17؛ القبسات، عادل علوی، ص 40؛ فصلنامه بام ایران، شماره 5 و 6، ص 8 و آفتاب علم، ص 36 و 37.
[25] . آفتاب علم، ص 36 و فصلنامه بام ایران. شماره 5 و 6، ص 9.
[26] . الذریعة، ج 22، ص 356.
[27] . مکارم الاثار، ج 6، ص 2007.
[28] . رجال اصفهان، ج 1، ص 200.
[29] . همان، ص 141.
[30] . ریحانة الادب، ج 2، ص 244؛ نقباء البشر، ج 1، ص 66؛ تذکرة القبور، ص 93 و 94؛ المسلسلات فی اجازات، ج 2، ص 351 و آفتاب علم، ص 56 و 557.
[31] . آفتاب علم، ص 103؛ المسلسلات فی اجازات، ج 2، ص 32 و فصلنامه بام ایران، ص 8.
[32] . فصلنامه بام ایران، ص 7.
http://andisheqom.com/fa/Article/View/9650/آیت-الله-سید-ابوالقاسم-دهکردی/?SearchText=فشارکی&LPhrase=
۹۷/۰۷/۰۱