عناصر گروتسک در داستانهای محمد شیرزاد در اسکندرنامه
چهارشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۷، ۰۵:۴۶ ق.ظ
۱- دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
۱- دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
۲- کارشناسارشد زبان و ادبیات فارسی
۲- کارشناسارشد زبان و ادبیات فارسی
چکیده: (۹۹۷ مشاهده)
اصطلاح گروتسک از نیمۀ قرن شانزدهم در ادبیات اروپا مطرح شد. اگرچه زمینههای تعریف این اصطلاح پیشتر از این قرن به وجود آمده بود؛ اما ورود این اصطلاح در قرن هجدهم در ادبیات اروپا بهعنوان مقولهای زیباییشناسی، همزمان با ورود آن به مباحث فلسفی هنر بود. کایزر در قرن نوزدهم آن را برای نخستینبار به رسمیت شناخت و ماهیتش را تجلی این دنیای پریشان و از خود بیگانه دانست. در تعریف گروتسک موارد زیادی گفته شده است، ازجمله هر چیز که عجیب و غریب باشد. این چیز میتواند انسان یا حیوان، فضا و یا موقعیتی حیرتانگیز، عجیب و نفرتانگیز باشد. به طور کلی هر چیز که حاوی سه خصلت عجیب، نفرتانگیز و در عین حال خندهآور باشد، مشمول گروتسک است. نگارندگان در این مقاله با استفاده از روش کتابخانهای - اسنادی، ضمن آوردن تعاریفی از این اصطلاح، این عناصر را در داستانهای «محمد شیرزاد»، یکی از سرداران اسکندر مقدونی، در بخش پایانی کتاب اسکندرنامه بررسی کردهاند. این
داستان-ها همانند دیگر داستانهای این کتاب سرشار از این گونه عناصرند که به چهار دستۀ انسانی، حیوانی، فضای گروتسک و عناصر زبانی تقسیم شدهاند. این موضوع نشان میدهد داستانهای عامه نیز، مانند دیگر داستانها میتوانند بستر مناسبی برای مطرحکردن این نظریه باشند.
داستان-ها همانند دیگر داستانهای این کتاب سرشار از این گونه عناصرند که به چهار دستۀ انسانی، حیوانی، فضای گروتسک و عناصر زبانی تقسیم شدهاند. این موضوع نشان میدهد داستانهای عامه نیز، مانند دیگر داستانها میتوانند بستر مناسبی برای مطرحکردن این نظریه باشند.
واژههای کلیدی: گروتسک؛ اسکندرنامه؛ داستان محمد شیرزاد؛ عناصر زبانی
دریافت: ۱۳۹۴/۸/۱۵ | پذیرش: ۱۳۹۵/۱۲/۱۱ | انتشار: ۱۳۹۶/۱/۱
http://cfl.modares.ac.ir/article-11-8409-fa.html&sw=
۹۷/۰۷/۰۴