آیت الله شیخ هادی جلیلی کرمانشاهی
و«وقتی آسید محمد فشارکی به نجف میآید مرحوم آخوند خیلی ایشان را ترویج میکند و معاریف شاگردان آخوند نوعاً به درس آقا سید محمد فشارکی میروند و بعضی هم در مبانی اصول به آقا سید محمد فشارکی متمایل میشوند. از مرحوم حاج شیخ هادی جلیلی کرمانشاهی شنیدم که آقا سید محمد فشارکی بحث ترتب را شروع کرده و چند ماه طول کشیده بود و شاگردان نوعاً آن مطالب را پذیرفته بودند. شیخ هادی کرمانشاهی میگفت: ماه رمضان بود. مرحوم آخوند میخواست بحث صوم را شروع کند. شاگردان گفتند: بحث دیگری شروع کنیم. آخوند پرسیدند: چه شروع کنیم؟ گفتند: بحث ترتب را. ایشان نمیخواستند، ولی سرانجام بر گردن او گذاشتند. شروع کرد به تدریس بحث ترتب. روز اول شاگردان شروع کردند به ایراد گرفتن و مطلب به جایی نرسید. روز دوم هم شاگردان مکرر ایراد گرفتند و مطلب به جایی نرسید. روز سوم هم به همین منوال گذشت. فرمودند: من از شما درخواست میکنم اشکال نکنید. هرچه به ذهن شما میآید، میگویم وجواب میدهم. ولی شما دیگر صحبت نکنید. شروع کرد: اگر گویی... جوابش این است که... و بیش از یک ساعت میگفت و رد میکرد و حرف خود را اثبات میکرد. بعد از این هم بحث صوم را شروع کرد. عبارت شیخ هادی این بود که مطلب چند ماه را تمام کرد و گفت دست بردارید از این حرفها.»
شیخ هادی جلیلی کرمانشاهی تولد: 1288ق-کرمانشاه اساتید: پدرش شیخ عبدالرحیم، آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ عبدالله مازندرانی و... وفات: 1377ق- نجف مدفن: نجف اشرف- وادی السلام عمر:89 سال ................................ خاندان جلیلی: خاندان جلیلی از ریشه دارترین خاندان های علمی غرب ایران است.سرسلسله این خاندان مرحوم ملا عبدالجلیل کرکوکی زنگنه از علمای قرن دوازدهم و قدمای تلامیذ وحید بهبهانی است.از مشاهیر این خاندان می توان به ملا عبدالاحد، ملا عبدالرحمن، شیخ عبدالرحیم،شیخ عبدالعلی، شیخ مرتضی، شیخ شجاع الدین و شیخ هادی جلیلی اشاره نمود. .............. ولادت و تحصیلات: آیت الله شیخ محمد هادی جلیلی کرمانشاهی در شعبان سال 1288ق در کرمانشاه متولد شد.تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خویش نزد پدر خویش شیخ عبدالرحیم و برخی دیگر از علماء گذراند و برای تکمیل تحصیلات خود عازم شهر علم و اجتهاد، نجف اشرف شد.شیخ هادی در این شهر محضر بزرگانی همچون آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ هادی تهرانی، سید محمد اصفهانی و بسیاری دیگر را دریافت و در بین اساتید خود بیش از همه شیفته آخوند خراسانی بود و از منش و رفتار و شیوه تدریس وی بسیار تعریف می نمود.تا آخر زندگانی نیز تصویر آخوند خراسانی را مقابل خود در اتاق مطالعه قرار داده بود و پیوسته به وی می نگریست و چون کسی وارد می شد می گفت:« به چهره این عالم ربانی نگاه کن! به شیر می ماند!». ............. خاطره از تدریس استاد: آیت الله شبیری زنجانی که محضر شیخ هادی را درک کرده اند از ایشان درباره درس اخوند خراسانی نقل می کند که: «مرحوم آشیخ هادی جلیلی کرمانشاهی می گفت: ما پیش مرحوم آقای شریعت درس سطح می خواندیم، از اول استصحاب تا مقدمات استصحاب. در همان زمان مرحوم آخوند خیلی سریع تمام استصحاب را بحث کرد. آخوند در لبّیّات بحث می کرد و نوعا در ظرف دو سه سال از شاگردانش ملای درست و حسابی در می آورد.» و«وقتی آسید محمد فشارکی به نجف میآید مرحوم آخوند خیلی ایشان را ترویج میکند و معاریف شاگردان آخوند نوعاً به درس آقا سید محمد فشارکی میروند و بعضی هم در مبانی اصول به آقا سید محمد فشارکی متمایل میشوند. از مرحوم حاج شیخ هادی جلیلی کرمانشاهی شنیدم که آقا سید محمد فشارکی بحث ترتب را شروع کرده و چند ماه طول کشیده بود و شاگردان نوعاً آن مطالب را پذیرفته بودند. شیخ هادی کرمانشاهی میگفت: ماه رمضان بود. مرحوم آخوند میخواست بحث صوم را شروع کند. شاگردان گفتند: بحث دیگری شروع کنیم. آخوند پرسیدند: چه شروع کنیم؟ گفتند: بحث ترتب را. ایشان نمیخواستند، ولی سرانجام بر گردن او گذاشتند. شروع کرد به تدریس بحث ترتب. روز اول شاگردان شروع کردند به ایراد گرفتن و مطلب به جایی نرسید. روز دوم هم شاگردان مکرر ایراد گرفتند و مطلب به جایی نرسید. روز سوم هم به همین منوال گذشت. فرمودند: من از شما درخواست میکنم اشکال نکنید. هرچه به ذهن شما میآید، میگویم وجواب میدهم. ولی شما دیگر صحبت نکنید. شروع کرد: اگر گویی... جوابش این است که... و بیش از یک ساعت میگفت و رد میکرد و حرف خود را اثبات میکرد. بعد از این هم بحث صوم را شروع کرد. عبارت شیخ هادی این بود که مطلب چند ماه را تمام کرد و گفت دست بردارید از این حرفها.» ...... بازگشت به زادگاه: شیخ هادی جلیلی با کسب اجازات متعدد اجتهاد و روایت از اخوند خراسانی و سایر اساتیدش در سال 1316ق به کرمانشاه بازگشت.ایشان قبل از هجرت به نجف هم فعالیت های دینی داشته اند، ولی پس از بازگشت، مسئولیت ها و مناصب پدرش شیخ عبدالرحیم که مرحوم ملا حسین پیش نماز مشهور به حاج آخوند(از شاگردان آخوند خراسانی و جد خانواده های حاج آخوند و روشن) به عهده گرفته بود به ایشان مسترد می شود و در طول سالیان متمادی به انجام وظایف دینی و شرعی خود به عنوان یک مبلغ و عالم دینی می پردازد. .................................... صفات بارز: شیخ هادی اخلاق حسنه و نیکویی داشت.در کمک به مستضعفان،فقرا و سادات بسیار ساعی بود و حوائج ایشان را به نحو احسن براورده می نمود.منصب قضا و رفع خصومات و ارشاد مردم را عهده دار بود و به تدریس و تالیف و منبر اهمیت بسیار می داد.در ترویج علما و اهل علم عنایت تام داشت.آیت الله سید مرتضی نجومی، از علمای کرمانشاه می گوید: " شیخ کاظم شیرازی به هنگام رفتن به نجف، در کرمانشاه بر مرحوم آیت الله شیخ هادی جلیلی ـ قدس سره ـ وارد شد و ایشان به ما طلاب مدرسه حاج شهباز خان فرمود که همگی به استقبال ایشان برویم. ما با چند ماشین، به استقبال آقای حاج شیخ رفتیم. ایشان هم چند روز در کرمانشاه ماند و همه علما و روحانیان در منزل آیت الله جلیلی، از ایشان دیدن می کردند و پس از آن به نجف بازگشت". ................... در عرصه سیاست: اگر چه نقش اول سیاست کرمانشاه را مرحوم فیض مهدوی و برخی دیگر بر عهده داشتند ولی شیخ هادی نیز از سیاست بر کنار نبود.ایشان حل کننده مشکلات طیف های مختلف سیاستمدار مشروطه بود و مثلا رجوع اعتدالیون و دموکرات ها به ایشان را میت وان از این موارد ذکر کرد.همچنین ایشان در هیئت صلح برای رام کردن داود کلهر-رئیس برکنار شده ایل کلهر، که برکناری اش را قبول نمی کرد- فرستاده شد. در قضیه انجمن ولایتی کرمانشاه هم در ابتدای مشروطه دوم، که ظهیرالدوله و اعیان و علماء حاضر بودند 7 نفر عضو برای انجمن با اکثریت آراء انتخاب می شودند که 4 تن از آنها از عالمان هستند و شیخ هادی هم جزو منتخبین است.در شعبان سال 1342 ق که مراجع نجف و قم(میرزای نائینی،سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ عبدالکریم یزدی) اقدام به معرفی طراز اول های مجتهد به مجلس شورا نمودند دو تن از علمای کرمانشاه(شیخ مهدی فیض مهدوی و شیخ هادی جلیلی) را در زمره بیست مجتهد عالم به وقایع زمانه به مجلس معرفی کردند.غرض اینکه شیخ هادی سیاست را با دیانت ممزوج می دانست. .................... بی اعتقادی به رضا شاه رضا شاه در دوران جوانی مدتی در کرمانشاه بود و با روحیات شیخ هادی مطلع بود.لذا در زمانی که به پادشاهی رسید متعرض شیخ هادی نشد و به دروغ می گفت خلع لباس روحانیت برای تصفیه روحانیون غیر واقعی از روحانیون واقعی مثل شماست.ولی شیخ هادی از ابتدا به رضا شاه ظنین بود و او را دروغگو می خواند و می گفت:این شخص دین ندارد.ایشان از معدود روحانیون عصر رضا شاه بود که بدون احتیاج به اجازه از مراجع، لباس روحانیت بر تن داشت و علی رغم وجود روحانیون برجسته ای از خاندان آل آقا و تلامیذ آخوند خراسانی، ریاست تامه شهر را به عهده داشت.پس از فرار رضا شاه نیز اقدام به تاسیس مجدد حوزه منحل شده شهر نمود و این کار ایشان با تشویق سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله بروجردی همراه بود. ................. تعلیمات نو: از اقدامات اصلاحی مرحوم جلیلی می توان تشکیل دارالتبلیغ، اعزام طلاب به نواحی اطراف کرمانشاه برای آگاه نمودن مردم به شریعت و تاسیس دبستان مذهبی را عنوان کرد.در عهد پهلوی وضع مدارس از دوران ابتدایی تا دانشگاه وضع رقت بار و فساد امیز و اسف انگیزی داشت.به گونه ای که معمولا محصیلن علوم در این مدارس و محل های تحصیلی دچار فساد اخلاقی و عقیدتی می شدند و ندرتا افرادی یافت می شدند که از گزند فساد محیط علمی و فساد بسیاری از آموزگاران آن دوره بر کنار باشند.بخصوص ماندگاری فساد عارض شده به نونهالان و کودکان بیشتر در آینده مملکت و جامعه اسلامی زیان بار نشان می داد لذا برخی اقدامات در شهرهای مختلف ایران- بویژه قم و تهران- در زمینه ایجاد نهاها و مدارس و موسسات علمی که فساد مدارس پهلوی را نداشته باشد انجام گرفت.از جمله اینها جامعه تعلیمات اسلامی بود.وقتی شعبه ای از این جامعه در کرمانشاه افتتاح شدعلمای شهر بیانیه ای در تایید آن صادر کردند و آیت الله بروجردی هم کمک نمودن به آن را با وجوه شرعی به نحو تبرع بلامانع و بلکه نیکو و مستحسن دانستند. تعداد زیادی از علمای کرمانشاه اعلانیه را امضا کردند که نام شیخ هادی در طلیعه آنها قرار دارد.چون مکان این مدرسه درعباسیه تکیه معاون الملک بود آن را دبستان عباسیه نامیدند و بناهای معاون الملک(تکیه،حسینیه،زینبیه و عباسیه) از دیدنی ترین آثار ساخته شده در عهد قاجار کرمانشاه است. ............................... تالیفات و شاگردان: شیخ هادی جلیلی در عرصه تدریس و نگارش کتب کارنامه ای درخشان دارد. شیخ عبدالجلیل جلیلی، سید جواد نجومی و سید جعفر سجادی از شاگردان ایشان هستند.شیخ هادی از مشایخ روایی مرحوم آیت الله مرعشی نجفی هستند.از تالیفات ایشان می توان ارشاد الانظار که تتمیم شرح دره پدرش است،مقدمه الواجب، المشتق،حجیه الظن، الحبوه، المزارعه و المساقاه، رساله فی تقلید الاعلم و عدم جواز تقلید المیت،رساله فی منجزات المریض،رساله فی لفظ الجلاله و تقریرات دروس آخوند خراسانی را نام برد. ................ وفات: عاقبت این عالم ربانی در دوم ماه رمضان سال 1377ق(1337ش) در حال خواندن نماز ظهر در نجف اشرف درگذشت و پس از تشییعی مهیب و نماز خواندن آیت الله شیخ حسین حلی بر جنازه شان در وادی السلام نجف دفن شدند. ......... بازماندگان: از فرزندان برجسته شیخ هادی می توان این دو تن را ذکر کرد: آیت الله شیخ عبدالجلیل جلیلی(متولد 1342ق) عالم و نویسنده پرکار، که هم اکنون در سن 90 سالگی در کرمانشاه می زیند و از شاگردان امام راحل و آیت الله بروجردی اند و مدیریت حوزه کرمانشاه در زمان مرحوم بروجردی، تاسیس کتابخانه جلیلی، توسعه مسجد اجدادی و مقابله شدید با نظام پهلوی از سوابق ایشان محسوب می شود. محمد حسین جلیلی شاعر و مولف، که در اشعار تخلصش بیدار است و در سال 1358ش در تهران درگذشت. ...................... منابع: نقباء البشر/الذریعه/گنجینه دانشمندان http://nesyan20.blogfa.com/post/650 |