***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

نوای نینوائی

دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۵:۳۶ ق.ظ

مرحوم سید محمدباقر فشارکی اعلی‌الله‌مقامه‌الشریف حکم می‌کند که همه زیارت عاشورا را به همراه صد لعن و صد سلام تلاوت کنند و مردم نجات پیدا می‌کنند. این قضیه طوری شد که مشخص شده بود که شیعیان بیمار نمی‌شوند و نمی‌میرند و تنها این اهل تسنن هستند که به بیماری وبا مبتلا می‌شوند و جان خود را از دست می‌دهند. سنی‌ها این قضیه را با علمای شیعی مطرح می‌کنند. مرحوم آیت‌الله فشارکی به ایشان می‌فرمایند که شیعیان زیارت عاشورا می‌خوانند، شما هم بخوانید. بعد از این ماجرا آن‌ها هم این کار را انجام می‌دهند و زیارت عاشورا را می‌خوانند و آن‌ها هم نجات پیدا می‌کنند.


هر امری رکن و پایه‌ای دارد که پایداری آن به‌واسطه آن رکن است. اصل و اساس اسلام هم نماز است که لازم است هر فردی حتی اگر در برهه‌ای از اعتقاداتش فاصله گرفت نباید آن را کنار بگذارد چراکه قبولی همه اعمال وابسته به آن است.
تجویز مرحوم نخودکی برای درد قلبوارث: خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

وَهُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ انعام/92

 و آنان همواره بر نمازشان محافظت می‌کنند

آینه:

حکایت؛ حاج‌آقای انصاری اصفهانی می گفت: روزی یکی از رفقای بازاری گفت: می‌آیی جایی برویم؟

 گفتم: من در اختیار شما هستم. مرا به بیرون شهر مشهد مقدس برد و بعد وارد کوچه باریکی شدیم. دیدم عده زیادی در کوچه نشسته و ایستاده‌اند. ما هم جلوی در خانه قدری صبر کردیم تا اینکه یکی از رفقا را دیدیم که از خانه بیرون آمد و ما وارد منزل شدیم. دیدم شیخ جلیل‌القدر و نورانی داخل اتاق نشسته، با سلام و احوالپرسی به گرمی از ما پذیرایی نمود.

بنده سؤالاتی داشتم که از ایشان (شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی) پرسیدم، تا رسیدم به اینجا که آقا چیزی به من تعلیم دهید که برای قلبم مفید باشد چون قلبم درد می‌کرد.

 مرحوم آقا شیخ حسنعلی فرمودند: نمازت را اول وقت بخوان و بعد از هر نماز دستت را روی مُهرَت بگذار و سه مرتبه سوره توحید را بخوان و سه صلوات بفرست و بعد دستت را روی قلبت بگذار.

 بنده وقتی این نسخه را عمل کردم به نتیجه رسیدم.1

سعدیا زنده عاشقی باشد                          که بمیرد بر آستان نیاز2

1.       با اقتباس و ویراست از کتاب داستان‌هایی از مردان خدا

2.       سعدی

نوشته شده در چهارشنبه هفتم تیر ۱۳۹۶ساعت 11:11 توسط سلاطی | آرشیو نظرات

نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 12:24 توسط سلاطی | آرشیو نظرات

نوشته شده در یکشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 11:57 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
http://vareth.ir/files/fa/news/1395/2/21/250964_285.jpg

نوشته شده در یکشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 11:55 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
امام کاظم علیه السلام، دو جمله از نصیحت های لقمان حکیم را عصاره حکمت وی دانسته اند.
چکیده حکمت لقمان چه بود؟وارث: متن حدیث را از کتاب بحارالأنوار منتشر می کند.
 
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: قِیلَ لِلُقْمَانَ مَا یَجْمَعُ مِنْ حِکْمَتِکَ قَالَ لَا أَسْأَلُ عَمَّا کُفِیْتُهُ وَ لَا أَتَکَلَّفُ مَا لَا یَعْنِینِی.
امام کاظم علیه السلام فرمود: به لقمان گفته شد: چکیده حکمت تو چیست؟ گفت: از آنچه مى دانم نمى پرسم و براى آنچه به من مربوط نمى شود خود را به زحمت نمى اندازم.
 
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏13، ص: 417
نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۹۵ساعت 11:25 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: مدافع انقلاب همان مدافع حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است و انقلابی‌گری، حسینی‌گری و فاطمه‌گری است و مجزا از آن نیست.
جامعه مداحی باید گسترش یابدوارث: سردار قاسم سلیمانی شامگاه شنبه ۱۴ اسفندماه در گردهمایی مداحان کرمان اظهار کرد: مداحی، اساس غلیان احساسات شیعه است و در واقع اشعار و متونی که مداحان می‌خوانند، از دل و زبان تک‌تک محبان اهل بیت (ع) است.
 
وی افزود: شاید از همه کارهایی که در اسلام اعم از تفسیر، منبر و ... انجام می‌شود، یکی از مردمی‌ترین، وسیع‌ترین و فراگیرترین کانون‌ها، کانون‌های مداحی است.
 
سردار سلیمانی با بیان اینکه خوشبختانه هر روز این جمع وسیع‌تر و صداهای با معنویت‌تر و منطبق با موضوع بیشتر می‌شود، تصریح کرد: هیئتی‌ها در دوره غربت زمان طاغوت هیئت‌داری کردند و از سه چهار هیئت آن زمان در کرمان اکنون صدها هیئت داریم که اتفاق ارزنده و مبارکی است و این اتفاق مبارک بر اثر انقلاب به دست آمده است.
 
وی اظهار کرد: این جمع یکی از ثمره‌های انقلاب است و نیروهای ارزشمندی برای دین و تبلیغ دین تربیت شده‌اند.
 
سردار سلیمانی گفت: همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند که باید هدفگذاری برای تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن داشته باشیم، باید تربیت جامعه مداحی نیز در این سطح صورت بگیرد که افتخار بزرگی برای تشیع در دنیا ایجاد می‌کند و علم بلندی است و اتهامات ناجوانمردانه‌ای که به دلیل عدم حکومت شیعه به شیعه زدند را پاسخ می‌دهد و توسعه ایجاد می‌کند.
 
وی افزود: وقتی یک جوان و نوجوان گرایش به مداحی پیدا می‌کند، علاوه بر جامعه، ابتدا خانواده خود را منقلب می‌کند.
 
سردار سلیمانی تصریح کرد: پیشکسوتان باید بال باز کنند و این جامعه را گسترش دهند. بر این مبنا باید تکایای ما مرکز تربیت مداحی شود و باید دنبال پرورش مداحان برویم.
 
وی بیان کرد: برای ترویج معنویت و توسعه فرهنگی اجتماعی جامعه ما، مداحی جزو ارزان‌ترین و مقرون به صرفه‌ترین راه‌هاست و باید این جامعه را توسعه و پرورش بدهیم و این صدای خدادادی است که در این جهت به کار گرفته می‌شود و مایه افتخار است.
 
فرمانده نیروی قدس سپاه از مداحان خواست که قبل از مداحی و بعد از آن، حس مداحی را در خود حفظ کنند و اول حالت حزن، خود مداح را متاثر کند زیرا در غیر این صورت نمی‌تواند اثربخشی لازم را داشته باشد.
 
سردار سلیمانی گفت: مداحی باید بر بستر روایت و در مسیر توسعه انقلاب باشد. اگر مداحی تعلق به انقلاب نداشته باشد، قسم می‌خورم که این مداحی قابل قبول نیست. اگر تعلق خاطر به نظام نداشته باشیم، می‌خواهیم کدام حسین (ع) را تبلیغ کنیم؟ حسین و فاطمه علیهما السلام برای این حکومت شهید شدند و خداوند با همان خون‌ها این انقلاب را به ما رسانده است.
 
وی تاکید کرد: مدافع انقلاب همان مدافع حسین (ع) است و انقلابی‌گری، حسینی‌گری و فاطمه‌گری است و مجزا از آن نیست.
منبع: ایسنا
نوشته شده در چهارشنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 11:39 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
انسان در این دنیا با انجام کارهایی می تواند آرامش خود را در قبر به وجود بیاورد.
عوامل آرامش در قبر
وارث:  مطابق روایات معتبر در منابع حدیثی شیعه، عواملی چند، موجب آرامش در قبر می شود:
    
 
1.خواندن نماز لیله الدفن(وحشت) :
این نماز دو رکعت است؛ در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آیه الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر خوانده می شود.
 
2.دوستی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع):
پیامبر اکرم(ص)در این باره می فرماید: رابطه دوستی با من و اهل بیتم، در هفت موقعیت حساس که هول و هراس آن ها خیلی بزرگ است، سود بخش می باشد؛ هنگام مرگ، در قبر، وقت رستاخیز، هنگام دریافت نامه عمل، زمان حسابرسی، هنگام سنجش اعمال و زمان عبور از صراط.
بحارالأنوار، ج۷، ص۲۴۸
 
3.سازگاری زن و شوهر:
امام صادق (ع)می فرماید: مردی که بر اخلاق همسری بد اخلاق صبر کند و به حساب أجر الهی بگزارد، خداوند پاداش شکرگزارن را به او خواهد داد.
وسائل الشیعه، ج۴، ص۱۲۲
 
همچنین پیامبر اکرم (ص)در مورد این مساله می فرماید: عذاب قبر از سه طایفه از زنان برداشته خواهد شد و با فاطمه(س) دختر محمد (ص) محشور می شوند. زنی که بر غیرت (وتعصب بیجا و بددلی) شوهرش شکیبا باشد؛ زنی که در برابر بد اخلاقی همسرش صبور باشد، زنی که مهر خود را به همسرش ببخشد. خداوند به هر یک از آن ها ثواب هزار شهید و یک سال عبادت را می بخشد.
وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۲۸۵
 
4.اقامه نماز:
پیامبر اعظم(ص)می فرماید: نماز شفیع نمازگزار نزد ملک الموت، مونس در قبر، بستری نیکو در قبر و پاسخ به سؤال نکیر و منکر می باشد.
بحارالأنوار، ج۸۲، ص۲۳۱
 
5.خواندن قرآن کریم:
مطابق روایات سوره های زیر باعث بر طرف شدن عذاب قبر می شود:
 نساء هر جمعه، مداومت بر خواندن زخرف، خواندن تکاثر وقت خواب، یس قبل از غروب، ملک بالای سر میّت
نوشته شده در چهارشنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 11:31 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
ارث: مطابق گاه شمار یونانی شباط به آخرین ماه زمستان اطلاق می‌شود که به طور تقریبی با اسفندماه ما برابر است.  توصیه های پزشکی امام رضا (ع) برای اسفندماه

 
 امام رضا علیه السلام در رساله ذهبیه در مورد ویژگی‌های اسفندماه می‌فرماید: 
(شباط) ثمانیة و عشرون یوما تختلف فیه الریاح و تکثر الامطار و یظهر فیه العشب و یجرى فیه الماء فی العود و ینفع فیه اکل الثوم و لحم الطیر و الصیود و الفاکهة الیابسة و یقلل من اکل الحلاوة و یحمد فیه کثرة الجماع و الحرکة و الریاضة؛ 
 
شباط بیست و هشت روز است، 
بادها در آن مختلف مى‏شود باران زیاد می‌بارد، 
گیاه و علف سر از زمین بیرون مى‏آورد، 
آب در شاخه ‏هاى درختان جارى مى‏شود، 
خوردن سیر و گوشت پرندگان و شکار و #میوه_های_خشک شده سودمند است و حرکت و فعالیت و کار در این ماه بسیار نیکو است.
نوشته شده در سه شنبه دهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 9:31 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
وصیت  شیخ نخودکی به فرزندشوارث:  مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به شیخ نخودکی در وصیت خود به فرزندش می گوید: 

 اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد، ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش و هباء منثورا خواهد شد.

 فرزندم! بدان که در تمام عمرم تنها یک بار نماز صبحم قضا شد. پسر بچه ای داشتم که شب آن روز فوت شد. سحرگاه در عالم رویا به من گفتند که این مصیبت به علت فوت آن نماز صبح به تو وارد آمد.

 اکنون اگر یک شب، نماز شبی از من فوت شود، صبح آن شب، انتظار بلایی را می کشم که به من نازل شود. 

 سپس حاج شیخ حسنعلی می افزاید: 
پسرم! تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آنجا که می توانی غفلت مکن
نوشته شده در سه شنبه دهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 9:27 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
وارث: آیت الله مجتهدی تهرانی میفرمودند :
علت موفقیت من همین مجالس توسل و روضه خوانی و سینه زنی در کنار درس های طلبگی است.
 
نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۵ساعت 10:8 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
درس اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی/

 

درس اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانیوارث: آیت الله مجتهدی تهرانی میفرمودند: من علمای بسیاری را درک کردم ،
 
از امام خمینی گرفته تا آیت الله بروجردی و آیت الله شاه آبادی و آیت الله حایری و ...
 
و اگر بخواهم در یک کلام نصیحت تمام بزرگان را بگویم
 
 می گویم :
 
اگر دنیا و آخرت می خواهید ، اگر رزق و روزی می خواهید و در یک کلام اگر همه چیز می خواهید ،
نماز اول وقت بخوانید.
نوشته شده در سه شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۵ساعت 8:13 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
توصیه ای از آیت الله مجتهدی:

 

وارث: آیت الله مجتهدی می فرمودند: 
هر جا کم آوردی ...
حوصله نداشتی ...
پول نداشتی ...
کار نداشتی ...
باطریت تموم شد ...
تسبیح رو بردار صد بار بگو
 
《استغفرالله ربی و اتوب الیه》
آروم میشی ...
 
دوشنبه های اخلاقی/ هرجا کم آوردی این ذکر را بگو
نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۵ساعت 8:32 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
سه دستور العمل عرفانی از آیت الله علی آقا قاضی رحمه اللهوارث: هدف از خلقت انسان رسیدن به قرب الهی است و این هدف جز با تزکیه و تهذیب نفس به دست نمی آید . خداوند متعال در فرازهای اول سوره شمس به تبیین ضرورت و اهمیت تزکیه و تهذیب نفس پرداخته و بعد از سوگندهای پی در پی و محکم و تاکیدهای فراوان (1) می فرماید: «قد افلح من زکیها وقد خاب من دسیها» (2) ; «به تحقیق کسی که نفس را پاک کند رستگار شود و کسی که آن را تباه کند، بی بهره شود .»

 
می دانیم که هر چه سوگندهای قرآن در مورد یک مساله، بیشتر و محکم تر باشد، دلیل بر اهمیت و سرنوشت ساز بودن آن مساله است; بنابراین تهذیب نفس جایگاه والایی در زندگی انسان دارد و اگر انسان بخواهد رستگار شود، باید خود را تزکیه کند و گرنه از سعادت و رستگاری محروم می شود .
 
از سوی دیگر تزکیه بدون داشتن استاد و برنامه و دستورالعمل مشخص، امکان پذیر نیست . داشتن یک استاد، برنامه و دستورالعمل مطمئن و پیروی از آن یک ضرورت است .
 
امام خمینی رحمه الله می فرماید: «مواظب باشید مبادا پنجاه سال با کد یمین و عرق جبین در حوزه ها جهنم کسب نمایید، به فکر باشید در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق، برنامه تنظیم کنید; استاد اخلاق برای خود معین نمایید . (3) »
 
آیت آلله قاضی رحمه الله یکی از بزرگان اخلاق بود که دستورالعمل های اخلاقی او می تواند راهگشای ما برای رسیدن به مراحل عالی معنویت باشد .
 
حضرت امام خمینی رحمه الله درباره او می فرماید: «قاضی، کوهی بود از عظمت و مقام توحید . (4) »
 
علامه طباطبائی رحمه الله می فرماید: «ما هر چه در این مورد داریم، از مرحوم قاضی داریم . چه آنچه را که در حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده کردیم، چه طریقی که خودمان داریم، از مرحوم قاضی گرفته ایم . (5) »
 
آیت الله سید هاشم حداد می فرماید: «از صدر اسلام تا به حال، عارفی به جامعیت مرحوم قاضی نیامده است . (6) »
 
در این مقاله سه دستور العمل اخلاقی و عرفانی از آیت الله قاضی رحمه الله جمع آوری شده و سعی شده است شواهدی از احوالات آن عارف وارسته متناسب با فقرات مختلف دستور العمل ها در پی نوشت ها آورده شود .
 
دستور العمل های اخلاقی
 
دستور العمل اول
آیت الله سید علی قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های نفسانی، به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک الی الله دستور می دادند روایت عنوان بصری را بنویسند و بدان عمل کنند; یعنی، یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این وایت بود و علاوه بر این می فرمودند: باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه نمایند . این روایت، بسیار مهم است و حاوی مطالب جامعی در بیان کیفیت معاشرت و خلوت و کیفیت و مقدار غذا و کیفیت تحصیل علم و یفیت حلم و مقدار شکیبایی و بردباری و تحمل شدائد در برابر گفتار هرزه گویان و بالاخره مقام عبودیت و تسلیم و رضا و وصول به اعلا ذروه عرفان و قله توحید است . از این رو شاگردان خود را بدون التزام به مضمون این روایت نمی پذیرفتند . (7)
 
این روایت را «عنوان بصری » از امام صادق علیه السلام نقل می کند که به جهت رعایت اختصار، تنها بخشی از آن را که شامل دستور العمل است، بیان می کنیم:
 
عنوان بصری می گوید: عرض کردم، ای اباعبدالله! حقیقت عبودیت چیست؟
 
فرمود: «ثلاثة اشیاء: ان لا یری العبد لنفسه فیما خوله الله ملکا لان العبید لا یکون لهم ملک، یرون المال مال الله یضعونه حیث امرهم الله به ولا یدبر العبد لنفسه تدبیرا وجملة اشتغاله فیما امره تعالی به ونهاه عنه، فاذا لم یر العبد لنفسه فیما خوله الله تعالی ملکا هان علیه الانفاق فیما امره الله تعالی ان ینفق فیه واذا فوض العبد تدبیر نفسه علی مدبره هان علیه مصائب الدنیا واذا اشتغل العبد بما امره الله تعالی ونهاه لا یتفرغ منهما الی المراء والمباهاة مع الناس .
 
فاذا اکرم الله العبد بهذه الثلاثة هان علیه الدنیا وابلیس والخلق ولا یطلب الدنیا تکاثرا وتفاخرا ولا یطلب ما عند الناس عزا وعلوا ولا یدع ایامه باطلا . فهذا اول درجة التقی . قال الله تبارک وتعالی «تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض ولا فسادا والعاقبة للمتقین » ; (8) [حقیقت عبودیت سه چیز است: این که بنده خدا درباره آنچه که خدا به وی سپرده است، برای خودش ملکیتی نبیند . چرا که بندگان دارای ملک نیستند; مال را مال خدا می دانند و در آن جایی که خداوند ایشان را امر کرده است که بنهند، می گذراند و بنده خدا برای خودش هیچ تدبیری نمی کند و تمام مشغولیت او در مورد چیزی است که خدا به آن امر کرده یا از آن نهی کرده است .
 
آن گاه که بنده خدا در مورد چیزهایی که خدا به او سپرده است، برای خودش ملکیتی نبیند، انفاق کردن در چیزهایی که خدا به آن امر کرده است، بر او آسان می شود و اگر بنده خدا تدبیر امور خود را به مدبرش بسپارد، مصائب [و مشکلات] دنیا بر او آسان می گردد و زمانی که بنده به امر و نهی خداوند متعال مشغول شود، دیگر مجالی نمی یابد تا از این امر فرصتی برای خودنمایی و تفاخر با مردم پیدا کند .
 
پس آنگاه که خدا بنده [خود] را به این سه چیز گرامی بدارد، دنیا و ابلیس و خلائق بر او آسان می گردند و برای مال اندوزی و فخر فروشی، دنبال دنیا نمی رود و به جهت عزت و علو [درجه خود] به آنچه در نزد مردم است، چشم نمی دوزد و روزهای خود را به بطالت نمی گذراند . پس این اولین درجه تقوا است . خداوند متعال می فرماید: این سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار می دهیم که اراده برتری جویی و فساد در زمین را ندارند و عاقبت برای پرهیزگاران است .»
 
گفتم یا ابا عبدالله، به من سفارشی بفرما .
 
فرمود: «اوصیک بتسعة اشیاء فانها وصیتی لمریدی الطریق الی الله تعالی والله اسال ان یوفقک لاستعماله . ثلاثة منها فی ریاضة النفس وثلاثة منها فی الحلم وثلاثة منها فی العلم فاحفظها وایاک والتهاون بها; تو را به نه چیز سفارش می کنم، همانا آن ها وصیت من به اراده کنندگان راه خداوند متعال است و از خدا می خواهم به تو در عمل به آن ها توفیق دهد . سه مورد از آن نه چیز در مورد [تربیت و] ریاضت نفس است و سه مورد از آن ها در مورد حلم [و بردباری] است و سه مورد از آن ها درباره علم [و دانش] است . پس آن ها را به خاطر بسپار و مبادا [در عمل] به آن ها سستی کنی .»
 
عنوان می گوید: من دلم را برای آن حضرت فارغ نمودم . حضرت فرمود: «اما اللواتی فی الریاضة فایاک ان تاکل ما لا تشتهیه فانه یورث الحماقة والبله ولا تاکل الا عند الجوع واذا اکلت فکل حلالا وسم الله واذکر حدیث الرسول صلی الله علیه و آله: ما ملا آدمی وعاءا شرا من بطنه . فان کان ولابد فثلث لطعامه وثلث لشرابه وثلث لنفسه .
 
واما اللواتی فی الحلم فمن قال لک «ان قلت واحدة سمعت عشرا» ، فقل: «ان قلت عشرا لم تسمع واحدة » ومن شتمک فقل له «ان کنت صادقا فیما تقول فاسال الله ان یغفر لی وان کنت کاذبا فیما تقول فالله اسال ان یغفر لک » ومن وعدک بالخنی فعده بالنصیحة والرعاء .
 
واما اللواتی فی العلم فاسال العلماء ما جهلت وایاک ان تسالهم تعنتا وتجربة وایاک ان تعمل برایک شیئا وخذ بالاحتیاط فی جمیع ما تجد الیه سبیلا واهرب من الفتیا هربک من الاسد ولا تجعل رقبتک للناس جسرا .
 
قم عنی یا ابا عبد الله فقد نصحت لک ولا تفسد علی وردی فانی امرء ضنین بنفسی والسلام علی من اتبع الهدی (9) ; اما آن چیزهایی که در مورد تادیب نفس است: این که مبادا چیزی بخوری که به آن اشتها نداری; چرا که باعث حماقت و نادانی می شود و چیزی مخور مگر آن گاه که گرسنه شوی و آن گاه که خواستی چیزی بخوری از حلال بخور و نام خدا را ببر و حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله را بیاد بیاور [که فرمود: ] آدمی هیچ ظرفی را بدتر از شکمش پر نکرده است . پس اگر ناچار شد، یک سوم [شکمش را] برای غذا، یک سوم برای آب و یک سوم برای نفس کشیدن [اختصاص دهد . ]
 
اما آن سه مورد که درباره حلم است، پس کسی که به تو بگوید: اگر یک کلمه بگویی، ده تا می شنوی! [به او] بگو: اگر ده کلمه بگویی، یکی هم نمی شنوی! و [اگر] کسی به تو ناسزا بگوید، به او بگو: اگر در آنچه می گویی، راست گو هستی، از خدا می خواهم که مرا ببخشد و اگر در آنچه می گویی، دروغ می گویی، پس از خدا می خواهم از تو درگذرد و اگر کسی به تو وعده فحش دادن داد، به او وعده خیرخواهی و مراعات [حال او را] بده .
 
و اما آن سه چیزی که در مورد علم است، این که آنچه را نمی دانی از علما بپرس و مبادا که چیزی را از آن ها بپرسی تا آن ها را به لغزش افکنده و آنان را آزمایش کنی و مبادا از روی نظر [و رای] خودت دست به کاری بزنی و در همه مواردی که راه دارد، احتیاط کن و از فتوا دادن فرار کن همانند فرار کردن از شیر درنده و گردن خود را پل عبور برای مردم قرار نده .
 
ای ابو عبدلله، دیگر از نزد من برخیز; همانا برای تو خیرخواهی [و نصیحت] کردم و [ذکر و] ورد مرا فاسد نکن زیرا که من مردی هستم که نسبت به [گذشت عمر و ساعات زندگی] خودم [حساب دارم و ] نگرانم [از این که مقداری از آن بیهوده تلف شود] و سلام بر کسی باد که هدایت پذیرد .»
 
دستور العمل دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
 
بعد حمد الله جل شانه . والصلاة والسلام علی رسوله و آله: حضرت آقا، تمام این خرابی ها که از آن جمله است وسواس و عدم طمانینه، از غفلت است و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهی است و مراتب دیگر دارد که به آن ها ان شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا . پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید، دائما در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت . پس فکر و ملاحظه نمایید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی! و به جهت تسهیل این معنی، چند چیز دیگر به سرکار بنویسد بلکه از آن ها استعانتی بجویی:
 
اول بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرایض خمسه و سایر فرایض در احسن اوقات و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد و تسبیح صدیقه طاهره علیها السلام بعد از هر نماز، خواندن آیت الکرسی کذلک و سجده شکر و خواندن سوره «یس » بعد از نماز صبح و «واقعه » در شب ها، و مواظبت بر نوافل لیلیه و قرائت مسبحات (10) در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضا بعد از صلاة عصر و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: «لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد وله الملک وهو علی کل شی ء قدیر، اعوذ بالله من همزات الشیاطین واعوذ بک ربی ان یحضرون ان الله هو السمیع العلیم; غیر از الله خدایی نیست; یکتاست; شریکی ندارد; ستایش برای اوست; حکومت از آن اوست و او بر هر کاری تواناست . از سر به گوشی های شیطان ها به الله پناه می برم و پناه می برم به تو ای پروردگار من از این که در برم آیند . همانا خدا شنوا و داناست .»
 
مدتی به این مداومت نمایید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت (11) شوید، ان شاء الله تعالی (12) .
 
دستور العمل سوم
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی الرسول المبین ووزیره الوصی الامین وابنائهما الخلفاء الراشدین والذریة الطاهرین والخلف الصالح والماء المعین، صلی الله وسلم علیهم اجمعین .
 
قال عز من قائل: «ومن یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم » (13) ;
 
«هر کس به خدا تمسک جوید، به راهی راست، هدایت شده است .»
 
وقال: «فاستقم کما امرت » (14) ; «سپس همان گونه که فرمان یافته ای استقامت کن!»
 
قال جل جلاله العظیم: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة . . .» (15) ; «به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است; سپس استقامت کردند; فرشتگان بر آن ها نازل می شوند . . . .»
 
برادران عزیزم، خداوند متعال شما را برای طاعتش موفق نماید، هشیار باشید که به ماه های حرام وارد شده ایم، پس چه بزرگ است و تمام نعمت های باری تعالی بر ما! قبل از هر چیز بر ما واجب و لازم است که توبه نماییم با شرایط لازم و نمازهای ویژه، سپس از گناهان کبیره و صغیره به قدر توان دوری نماییم .
 
پس شب جمعه یا روز شنبه نماز توبه (16) بخوانید - شب جمعه یا روز آن - سپس روز یکشنبه که روز دوم ماه است اعاده کنید آن را .
 
سپس ملازم باشید به مراقبه صغری و کبری و محاسبه و معاتبه نفس به آنچه شایسته و لازم است . (17) پس همانا در آن یادآوری برای کسی است که اراده دارد متذکر شود یا از خدا بترسد . سپس با دل هایتان به خدا توجه نمایید و مرض هایی که در اثر گناه است، مداوا کنید و به وسیله استغفار، عیب های بزرگتان را کوچک و کم نمایید . از هتک حرمت ها دوری نمایید . پس اگر کسی هتک حرمت نمود، اگر چه خدای کریم بر او هتک نکرده باشد، پس او هتک شده است . کجاست امید نجات برای قلبی که در آن شک و شبهه وارد شده و گرفتار گشته است، چه برسد به این که راه پارسایان در پیش گیرد و با نیکوکاران از آب روان و گوارا بنوشد . والله المستعان علی نفسی وانفسکم وهو خیر معین .
 
1- شما را سفارش می کنم به این که نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آن ها به جا بیاورید (18) و آن نمازها با نوافل، پنجاه و یک رکعت است، پس اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آن ها را بجا بیاورید، حداقل نماز اوابین بخوانید [ . نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است] .
 
2- اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد، در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب (19) .
 
3- بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب و با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است (20) .
 
4- بر شما باد به التزام به وردهای معمول که در دسترس هر یک از شماهاست و سجده معهوده از 500 مرتبه تا هزار بار .
 
5- زیارت مشهد اعظم - برای کسی که مجاور آن جاست - در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همین طور سایر مساجد (21) ، همانا مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب است .
 
6- و بعد از نمازهای واجب، تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام ترک نشود، همانا آن از ذکر کبیر به شمار می آید و حداقل در هر مجلسی یک دوره ذکر شود .
 
7- از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت علیه السلام در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها .
 
8- قرائت زیارت جامعه در هر روز جمعه، مقصودم همان زیارت جامعه معروف است .
 
9- تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد (22) .
 
10- زیاد به دیدار برادران نیک سیرت بروید، چرا که آن ها برادران شما در پیمودن راه و رفیق در مشکلات هستند .
 
11- زیارت قبرها در روز - یک روز در میان - و به زیارت قبرها در شب نروید (23) [ شاید اگر هر روز به زیارت اهل قبور برویم به شکل عادت در بیاید و تاثیر گذاری آن کمتر باشد] .
 
ما لنا وللدنیا قد غرتنا وشغلتنا واستهوتنا ولیست لنا، فطوبی لرجال ابدانهم فی الناسوت وقلوبهم فی اللاهوت، اولئک اللاقلون عددا والاکثرون عددا، واستغفر الله (24) .
 
 
پی نوشت ها:
 
1) در این سوره، یازده قسم و سیزده تاکید وجود دارد .
 
2) شمس/10 و 9 .
 
3) روح الله الموسوی الخمینی، مبارزه با نفس یا جهاد اکبر، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1360، ص 31 .
 
4) محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، تهران، انتشارات حکمت، 1414 ه - ق، ص 285 .
 
5) صادق حسن زاده، اسوه عارفان، قم، انتشارات آل علی، چاپ پنجم، 1379، ص 71 .
 
6) روح مجرد، ص 174 .
 
7) محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، تهران، انتشارات حکمت، 1414 ه - ق، ص 175 .
 
8) . قصص/83 .
 
9) محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 1، باب 7، آداب طلب العلم و احکامه، ص 225، 226 .
 
10) علامه طباطبایی فرمودند: سوره های مسبحات که با یسبح و سبح شروع می شود، پنج عدد است:
 
سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن .
 
در روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله این پنج سوره را هر شب قبل از خواب می خواندند . از سبب قرائت این سوره ها سؤال کردند; حضرت جواب فرمودند: «در هر یک از این سوره ها آیه ای است که به منزله هزار آیه از قرآن است .»
 
(محمد حسین، حسینی طهرانی، مهر تابان، قم، انتشارات باقرالعلوم علیه السلام، صص 157- 156) .
 
«علامه طباطبایی فرمودند: «مرحوم قاضی اول دستوری که می دادند، ذکر یونسی بود و دیگر مسبحات است که هر شب تلاوت شود .
 
فرمودند: در خبر مسبحات خمس است که سوره اعلی را ندارد و ما این حدیث را به مرحوم قاضی عرضه داشتیم و ایشان با وجود این، سخت مصر بودند که مسبحات قرائت شود . زیرا خودش هم چیزهایی می دانست که از استادان سینه به سینه اخذ کرده بود .»
 
(حسن، حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، قم، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ دوم، 1356، صص 5- 6) .
 
11) علامه حسن زاده آملی: مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در طبقات اعلام شیعه در مورد آیت الله قاضی نوشته است: «فرایته مستقیما فی سیرته » کلمه ای بسیار ارزشمند است، چه عمل عمده در سلوک الی الله استقامت است . نزول برکات و فیض های الهی بر اثر استقامت است . «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ان لا تخافوا ولا تحزنوا وابشروا بالجنة التی کنتم توعدون .» فصلت/30 .
 
12) صادق حسن زاده، اسوه عارفان، قم، انتشارات آل علی، چاپ پنجم، 1379، صص 129- 128 .
 
13) آل عمران/101 .
 
14) هود/112 .
 
15) فصلت/30 .
 
16) این نماز در مفاتیح الجنان، اول اعمال ماه ذی القعده بیان شده است .
 
17) منظور از مراقبه صغری، محاسبه نفس از جهت صدور گناه و خطا حتی ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات است و مراقبه کبری، دوام ذکر، توجه و عدم غفلت در حد امکان می باشد .
 
18) آیت الله مصباح یزدی فرمودند: «مرحوم علامه [طباطبایی] و [آیت الله العظمی] آقای بهجت از مرحوم آقای قاضی رحمه الله نقل می کردند که ایشان می فرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند! یا می فرمودند: به صورت من تف بیاندازد!»
 
اول وقت سر عظیمی است، «حافظوا علی الصلواة » خود یک نکته ای است غیر از «اقیموا الصلاة!» این که انسان اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند، فی حد نفسه آثار زیادی دارد ولوحضور قلب هم نباشد .
 
(محسن، غرویان، در محضر بززگان، قم، نشر نوید اسلام، 1376، ص 99) .
 
علامه طهرانی می فرماید: دعائی است که در قنوت نمازهای یومیه خوانده می شود، اول فقره آن این است: اللهم ارزقنی حبک وحب ما تحبه وحب من یحبک، والعمل الذی یبلغنی الی حبک واجعل حبک احب الاشیاء الی . آقای قاضی به شاگردان خود سفارش می کردند این دعا را در قنوت نمازهایشان بخوانند .» (اسوه عارفان، ص 77) .
 
19) علامه طهرانی کیفیت نماز شب خواندن مرحوم سید هاشم حداد را که متخذ از مرحوم آقای قاضی بوده است، چنین نقل می کند: «ایشان اول غروب پس از نماز مغرب، مقدار مختصری شام می خوردند و بعد از نماز عشا می خوابیدند - بعد از ساعتی بیدار شده و پس از وضو، چند رکعت نماز با صدای خوش و آهنگ دلنشین قرآن از سوره ای طویل می خواندند، بعد به حالت تفکر رو به قبله نشسته و بعد می خوابیدند - دوباره بیدار شده و چند رکعت دیگر به همین منوال می خواندند .»
 
(محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، تهران، انتشارات حکمت، 1414 ه - ق، چاپ اول، ص 493) .
 
20) آیت الله شیخ محمد تقی آملی رحمه الله می فرمود: «من در بحث فقه آیت الله قاضی شرکت می کردم - روزی از ایشان سؤال کردم - آن روز هوا بسیار سرد بود - که ما می خوانیم و می شنویم که عده ای موقع قرائت قرآن جلویشان آفاق باز می شود و غیب و اسرار برای آن ها تجلی می کند - . . در حالی که ما قرآن می خوانیم و چنین اثری نمی بینیم! مرحوم قاضی مدت کوتاهی به چهره من نظر کرد سپس فرمود: بلی! آن ها قرآن کریم را تلاوت می کنند و با شرایط ویژه، رو به قبله می ایستند - . . سرشان پوشیده نیست، کلام الله را با هر دو دستشان بلند می کنند، و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت می کنند، توجه دارند و می فهمند جلوی چه کسی ایستاده اند! اما تو قرآن را قرائت می کنی در حالی که تا چانه ات زیر کرسی رفته ای! و قرآن را روی زمین می گذاری و در آن می نگری . . . !» (اسوه عارفان، ص 25) .
 
21) مرحوم آقای قاضی سفارش می کردند: «در یک مسجد همیشه نماز نخوانید، به مساجد دیگر نیز بروید و هرجا دیدید حال پیدا کردید آن جا نماز بخوانید و هرجا دیدید که حال پیدا نکردید، مکان خود را تغییر دهید و از این مسجد به مسجد دیگر انتقال یابید و خلاصه آن که توقف در یک مکان بی مورد است و باید دائما دنبال حال بود و از هرجا به جای دیگر منتقل شد و هرجا حال بهتر بود آن جا را انتخاب نمود .» (اسوه عارفان، ص 32) .
 
22) علامه طباطبایی می فرماید: «اکثر افرادی که موفق به نفی خواطر شده و توانسته اند ذهن خود را پاک و صاف نموده و از خواطر مصفا کنند و بالاخره سلطان معرفت برای آنان طلوع نموده است، در یکی از این دو حال بوده است:
 
اول: در حین تلاوت قرآن مجید و التفات به خواننده آن، که چه کسی در حقیقت قاری قرآن است و در آن وقت برای آنان منکشف می شده است که قاری قرآن خداست - جل جلاله . -
 
دوم: از راه توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام، زیرا آن حضرت را برای رفع حجاب و موانع طریق نسبت به سالکین راه خدا عنایتی عظیم است .
 
(محمد حسین حسینی طهرانی، رساله لب اللباب، تهران، انتشارات حکمت، ص 159) .
 
23) آیت الله قاضی رحمه الله «نوعا بین الطلوعین به قبرستان وادی السلام می رفتند، چنانکه در روایت وارده شده که بین الطلوعین به قبرستان بروید .» (اسوه عارفان، ص 139) .
 
24) اسوه عارفان، صص 139- 134 .
منبع: پایگاه خبری حوزه
نوشته شده در سه شنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۵ساعت 8:21 توسط سلاطی | آرشیو نظرات

اربعین، روز الحاق سرهای شهدا

درنگی در نقد اربعین شهید مطهری(ره)


استاد شهید مطهری (ره) در کتاب حماسه حسینی به مناسبت بحث از تحریفات عاشورا اشاره ای به اربعین حسینی می کند و در آورده است که جابر اولین زائر امام حسین علیه‏السلام بوده است و اربعین‏ هم جز موضوع زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام هیچ چیز دیگری ندارد.


اربعین حسین (ع)

اندیشمند بزرگ عالم اسلام حضرت استاد شهید مطهری (ره) در کتاب حماسه حسینی خود که سلسله سخنرانی های تحلیلی ایشان درباره قیام امام حسین علیه السلام است به مناسبت بحث از تحریفات عاشورا اشاره ای به اربعین حسینی می کند؛ آنگاه با حمله تندی به این قضیه آن را جعلی دانسته و به کلی منکر آن می شود:

«من نمونه‏هایی از بعضی تحریفهایی که در لفظ ظاهر ، یعنی در شکل قضیه بوجود آورده‏اند و چیزهایی که نسبت داده‏اند را ذکر ‏کنم. مطلب آنقدر زیاد است که قابل بیان کردن نیست ، آنقدر زیاد است که اگر بخواهیم‏ روضه‏های دروغی را که می‏خوانند جمع آوری کنیم شاید چند جلد کتاب پانصد صفحه‏ای بشود ... حالا، من بطور نمونه تحریفاتی را بیان می‏کنم که بعضی از اینها مربوط به قایع قبل از عاشورا ، بعضی مربوط به وقایع بین راه، بعضی مربوط به ایام اقامت در ماه محرم، بعضی مربوط به ایام اسارت و بعضی هم مربوط به ایام بعد از قضایای کربلا ، و اغلب مربوط به روز عاشورا است.»

آنگاه در مقام ذکر نمونه ها اشاره ای هم به جریان اربعین می کند و می فرماید:

«نمونه دیگر[ی که تحریف و جعل کردند]، اربعین است. اربعین که می‏رسد ، همه ، این روضه را می‏خوانند و مردم هم خیال می‏کنند این طور است که اسراء از شام به کربلا آمدند و در آنجا با جابر ملاقات کردند و امام زین العابدین هم با جابر ملاقات کرد . در صورتی که بجز در کتاب لهوف که آن هم نویسنده‏اش یعنی‏ سید بن طاووس در کتابهای دیگرش آن را تکذیب کرده و لااقل تایید نکرده‏ است ، در هیچ کتاب دیگری چنین چیزی نیست و هیچ دلیل عقلی هم این را تایید نمی‏کند ، ولی مگر می‏شود این قضایائی را که هر سال گفته می‏شود از مردم گرفت؟! جابر اولین زائر امام حسین علیه‏السلام بوده است و اربعین‏ هم جز موضوع زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام هیچ چیز دیگری ندارد . موضوع‏ تجدید عزای اهل بیت نیست ، موضوع آمدن اهل بیت به کربلا نیست ، اصلا راه شام از کربلا نیست ، راه شام به مدینه ، از همان شام جدا می‏شود.»  (حماسه حسینی ج1ص18-30)

بجز در کتاب لهوف در هیچ کتاب دیگری چنین چیزی نیست. موضوع‏ تجدید عزای اهل بیت نیست، موضوع آمدن اهل بیت به کربلا نیست، اصلا راه شام از کربلا نیست، راه شام به مدینه از همان شام جدا می‏شود

چند نکته در مورد فرمایشات استاد شهید

1. در اینکه برخی با اغراض جاهلانه یا مغرضانه داستان هایی بافتند و بر پیکر این حرکت بزرگ اسلامی چسباندند حرفی نیست. اما برای انکار و جعلی خواندن قضیه ای که بین مردم و علمای جامعه اسلامی از شهرت بالایی برخوردار است نیاز به ارائه ادله و شواهد قدرتمندی است که بتواند بر شهرت حاکم غلبه کند.

به نظر می رسد ادله ای که شما در خصوص اربعین اقامه کرده اید از آن قدرت لازم برخوردار نیست. لذا می بینیم بعد از گذشت حدود چهل سال از فرمایش شما هنوز نتوانسته است مورد پذیرش جدی جامعه (عالم و عامی) قرار بگیرد. جامعه ای که برای شما و نظرات شما ارزش فوق العاده ای قائل است و به آن اهمیت می دهد.

2. اینکه فرمودید: «سید بن طاووس هم در کتابهای دیگرش آن را تکذیب کرده و لااقل تایید نکرده‏ است.» به چه معناست؟ تکذیب کردن غیر از تایید نکردن است. اگر نویسنده ای بخشی از مطالب خود را تکذیب کند صد البته دلیل بر ابطال آن مطلب در نظر خود اوست. اما اگر در جای دیگری تاییدیه ای برای آن ننوشت که دلیل بر ابطال آن نیست.

پس عدم تایید دلیل بر بطلان نیست و آن تکذیب را هم که ما نیافتیم و از لحن خود شما هم می توان یافت که شما هم به آن دست نیافتید. پس نمی توان پذیرفت که خود سید بن طاووس هم این قضیه را قبول ندارد.

3. فرمودید: « [این جریان آمدن اسراء در روز اربعین به کربلا] بجز در کتاب لهوف ... در هیچ کتاب دیگری چنین چیزی نیست. موضوع‏ تجدید عزای اهل بیت نیست، موضوع آمدن اهل بیت به کربلا نیست، اصلا راه شام از کربلا نیست، راه شام به مدینه از همان شام جدا می‏شود.»

اربعین حسین (ع)

با مراجعه به برخی کتب روایی مشاهده می شود کاروان اهل بیت که از شام خارج شدند در راه رسیدن به مدینه از کربلا گذشتند و در آنجا امام سجاد علیه السلام رأس مطهر را به بدن شریف ملحق کردند.

شیخ صدوق(ره) در کتاب امالی مجلس 31 حدیث 4 و علامه مجلسی (ره) در بحارالانوار جلد 45 ص 140 و محمد بن حسن فتّال نیشابوری در روضةالواعظین ج 1 ص 191 با عبارت « إِلَى أَنْ خَرَجَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بِالنِّسْوَةِ وَ رَدَّ رَأْسَ الْحُسَیْنِ ع إِلَى کَرْبَلَاءَ» به این جریان اشاره کرده اند که علی بن حسین علیه السلام همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسین علیه‌السلام را به کربلا باز گرداند.

به این جمع می توان سید مرتضی (رسائل الشریف المرتضى3/130) و ابن نمای حلی (مثیرالاحزان ص 85) را نیز اضافه کرد.

 هر چند در این روایات سخنی از تجدید عزای اهل بیت نیست اما می توان تصور کرد که به طور حتم این قضیه ورود به کربلا و به خصوص مراسم الحاق سر مطهر اباعبدالله علیه السلام به پیکر شریفش همرا بوده است با شیون و عزاداری خاندان اهل بیت علیهم السلام.

جریان رسیدن کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا در اربعین همان سال امریست که می توان با استناد به شواهد روایی آن را پذیرفت و یا حداقل به وقوع چنین رخدادی گمان قوی داشت. و اگر کسی مدعی جدی این قضیه است نیازمند ادله قدرتمندی است که بتواند ضمن ابطال ادله موجود بر شهرت این خبر نیز چیره شود. 

4. اما اینکه این الحاق در چه روزی بوده است را می توان از اسناد دیگر ثابت کرد که دقیقا چهل روز پس از عاشورا این ورود به کربلا و الحاق سر مطهر اتفاق افتاده است.

ابن شهر آشوب از قول شیخ طوسی نقل کرده است که به همین سبب (ملحق کردن سر امام به بدن و دفن آن) زیارت اربعین توصیه شده است. (مناقب آل ابی‌طالب4/85)

علامه مجلسی، یکی از وجه‌های استحباب زیارت امام حسین علیه‌السلام در روز اربعین را الحاق سرهای مقدس به اجساد توسط علی بن حسین علیهما‌السلام بیان کرده است. (بحارالانوار98/334)

ابوریحان بیرونی می‌نویسد: « و فی العشرین ردّ راس الحسین علیه‌السلام الی مجثمه حتی دفن مع جثته»؛ در روز بیستم (صفر)، سر حسین علیه‌السلام به بدنش ملحق و با آن دفن گردید. (الاثار الباقیه عن القرون الخالیه/ 331)

5. اما در باره اینکه فرمودید: « هیچ دلیل عقلی هم این را تایید نمی‏کند» عرض می شود:

مهم این است که هر ادعایی دلیل داشته باشد خواه عقلی و خواه نقلی. لازم نیست که هر قضیه ای دلیل عقلی هم داشته باشد. اساسا برخی قضایا به دلیل فراتر از عقل بودنشان نمی توانند دلیل عقلی داشته باشند مانند خبرهایی که در مورد کیفیت برزخ و قیامت به دست ما رسیده است. برای هیچکدام از اینها نمی توان دلیل عقلی اقامه کرد. از این رو به دلایل نقلی بسنده می شود. در مساله اربعین هم چنان که ملاحظه کردید ادله فراوان نقلی به کمک می آید و آن را ثابت می کند.

اما اگر مراد شما عقل ستیز بودن این واقعه است سوال ما از شما این است که این جریان با کدام برهان و یا مسلمات عقلی در ستیز است و سر سازگاری ندارد؟

 

خلاصه بحث:

جریان رسیدن کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا در اربعین همان سال امریست که می توان با استناد به شواهد روایی آن را پذیرفت و یا حداقل به وقوع چنین رخدادی گمان قوی داشت. و اگر کسی مدعی جدی این قضیه است نیازمند ادله قدرتمندی است که بتواند ضمن ابطال ادله موجود بر شهرت این خبر نیز چیره شود. 

ضمن دعا برای علو درجات شهید مطهری از خداوند متعال خواستاریم تا ما را مشمول دعا و شفاعت آن عالم شهید بگرداند.

امید پیشگر

بخش عترت و سیره تبیان

 

نوشته شده در سه شنبه هجدهم آبان ۱۳۹۵ساعت 10:22 توسط سلاطی | آرشیو نظرات

در خطبه‌های نماز جمعه سال ۶۳

ماجرای گفتگوی امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) در شب عاشورا + فیلم

 
مقام معظم رهبری / آقا / امام خامنه ای / رهبر معظم انقلاب

حضرت زینب(س) فرمود: برادر جان! ما تا به حال دلمان به تو خوش بود، وقتى پدرمان از دنیا رفت، گفتیم برادرانمان هستند، برادرم امام حسن وقتى به شهادت رسید، گفتم برادرم امام حسین هست، سالها به تو دل خوش کردم، امروز مى‌‌‌بینم تو هم خبر مرگ می‌دهی.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، ده روز گذشت و امشب شب عاشوراست، شبی عجیب و سرنوشت‌ساز، شبی که در آن اتفاقات بسیار زیادی رخ داد، گفتگوهای بسیاری میان امام حسین (ع) و اصحاب شد، اصحابی که در همان شب وقتی امام عالم قصد نشان دادن موقعیتشان در بهشت را داشت، آنان این را نمی‌‌خواستند و تنها خود امام بود که برایشان مهم بود نه هیچ چیزی دیگری و اینان همان کسانی هستند که امام حسین (ع) درباره آنان می فرماید: «رأیهم رأیی و امرهم امری»، با این حال عده‌ای هم بودند که توفیق همراهی نصیبشان نشد، تا شب عاشورا به ظاهر با امام بودند، اما داشتند لحظات پایانی این همراهی به ظاهر به پشت سر می‌گذاشتند و وقتی امام فرمودند چراغها را خاموش کنید تا کسی برای رفتن خجالت نکشد، عده‌ای رفتند، رفتند و رفتند و دستشان از موهبتی عظیم خالی ماند. بعد از این، گفتگویی میان امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) رخ داد که نه تنها دل و جان زینب (س) را بلکه قلوب تمام مومنان و شیعیان در عالم به هم ریخته است.

متن بیانات رهبر معظم انقلاب را که در این فیلم می‌‌بینید، به شرح ذیل است:

راوى این قضیه امام سجاد (ع) است، که حضرت بیمار بودند - امام سجاد نقل مى‌‌کنند، مى‌‌گویند من در خیمه خوابیده بودم، عمه‌‌ام زینب (س) هم پهلوى من نشسته بود و از من پذیرایى مى‌‌کرد، خیمه‌ کناری هم پدرم حضرت ابى‌‌عبدالله بود، نشسته بود و جُون - غلام ابى‌‌ذر - داشت شمشیر حضرت را اصلاح مى‌‌کرد، خودشان را براى نبردى که فردا در پیش داشتند، آماده مى‌‌کردند. مى‌‌گوید یک وقت دیدم پدرم بنا کرد زمزمه کردن و یک اشعارى خواند که مضمون این اشعار این است که دنیا روگردان شده و عمر به انسان وفا نخواهد کرد و مرگ نزدیک است. «یا دهر افٍ لک من خلیلى کم لک بالاشراق من اصیلی» این نشان‌‌دهنده این است که کسى که این شعر را دارد مى‌ خواند مطمئن است که به زودى و در زمان نزدیکى دنیا را مفارقت خواهد کرد، امام سجاد (ع) مى‌‌گوید من این شعر را شنیدم و پیام و معناى این شعر را هم درک کردم، فهمیدم امام حسین (ع) دارد خبر مرگ خودش را مى‌‌دهد، اما خودم را نگه داشتم ناگهان نگاه کردم، دیدم عمه‌‌ام زینب به شدت ناراحت شد، برخاست و به خیمه برادر رفت، گفت برادر جان! مى‌‌بینم خبر مرگ خودت را مى‌‌دهى، ما تا به حال دلمان به تو خوش بود، وقتى پدرمان از دنیا رفت، گفتیم برادرانمان هستند، برادرم امام حسن وقتى به شهادت رسید، گفتم برادرم امام حسین هست، سالها به تو دل خوش کردم، به اتکاء تو بودم، امروز مى‌‌بینم تو هم خبر مرگ مى‌‌دهى.

 

 

 

 

نوشته شده در سه شنبه چهارم آبان ۱۳۹۵ساعت 12:43 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
ارادت و محبت نسبت به اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم السلام از ویژگی‌های بارز شیعیان است و علمای دینی در این زمینه از بارزترین شخصیت ها می باشند.
مجتهدی که پای سماور چایی روضه می‌ریختوارث: 

آیه:

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى شوری/23

بر این رسالت مزدی از شما، جز دوست داشتن خویشاوندان، نمی‌خواهم 

 

آینه:

حکایت؛ حجت‌الاسلام‌والمسلمین آقای سید مرتضی علوی نقل کرده است: آیت‌الله علوی در این اواخر که به اصفهان رفته بودند، فرمودند: خوب است سری به منزل آقای نجفی بزنیم. به منزل ایشان رفتند، آن روز منزل ایشان روضه بود، در خانه‌ای کاه‌گلی و در کمال سادگی عده‌ای پیرمرد روحانی نشسته بودند و شخصی هم با یک لباس نیم تنه و یک تکه پارچه که به سرش بسته بود به عاشقان اهل‌بیت علیهم‌السلام چای می‌داد. برای ما مشتبه شده بود که کدام‌یک از آقایان معممین آقای نجفی می‌باشد و بعداً متوجه شدیم و روشن شد آن‌کس که چای می‌دهد و خدمت می‌کند، خود مرحوم آیت‌الله شیخ مهدی نجفی(ره) است.

 

مرحوم علوی از اطرافیان سؤال کرد: چرا آقا خودشان چائی می‌دهند؟ گفتند: ایشان همیشه این‌طور هستند و در کمال تواضع چای پخش می‌کنند و خود را خادم الحسین علیه‌السلام می‌دانند.1

سماوری که به بزم حسین می‌جوشد                        بخار رحمت آن جُرم خلق می‌پوشد

 

  1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۵ساعت 8:49 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
طلب آمرزش برای اموات و خیرات کردن برای آنان که حقیقتاً دستشان از دنیا کوتاه است و آرزوی بازگشت به این دنیا و فرستادن حتی یک صلوات را دارند از وظایف ماست که موجب گشایش در زندگی‌مان نیز می‌گردد.
ماجرای تشنگی عجیب شیخ عباس قمیآیه:

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

رَبَّنَا اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنینَ ابراهیم/41

پروردگارا من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را بیامرز

آینه:

حکایت؛ مرحوم محدث زاده نقل کرده است: وقتی‌که پدرم در نجف اشرف فوت کردند، ما چیزی نداشتیم که برای آن مرحوم احسان و اطعام بدهیم، من و برادرم قرار گذاشتیم که بعدازظهر هر پنجشنبه به‌ نوبت هر کدام‌ یک کاسه با یک کوزه آب سرد برداریم و در صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) به زوار آن حضرت آب بدهیم و ثوابش را نثار پدر کنیم تا بدین وسیله احسانی به پدرمان کرده باشیم. مدتی این کار را انجام دادیم تا اینکه یک شب جمعه پدرم را در خواب دیدم که به سویم می‌آید ولی زبانش از دهانش آویزان است و رنگش پریده و حال پریشانی دارد، من باعجله از او استقبال کردم و جویای حالش شدم. گفت: فرزندم از تشنگی ناراحتم. عرض کردم: پدر جان الآن می‌روم و برایت آب می‌آورم. ایشان فرمود: من از آن آب کوزه صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) می‌خواهم، در این هنگام بیدار شدم. آن روز که جمعه بود برادرم را ملاقات کردم و پرسیدم دیروز آب به زوار دادی؟ گفت: متأسفانه مسامحه کردم و آب ندادم، من خواب شب گذشته را برایش نقل کردم و او بسیار ناراحت شد.1

1.       با اقتباس و ویراست از کتاب شگفتی‌های برزخ
                                                                                                               منبع: جام نیوز
نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۵ساعت 12:11 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
امام صادق (ع) فرمودند امام زین العابدین (ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شب‌ها به نماز می‌ایستاد.
کسی که چهل سال بر سیدالشهدا گریست/ مروری بر خطبه‌های امام سجاد(ع)وارث:
شیخ صدوق رحمه اللَّه در کتاب خصال، به سندش از امام صادق (ع) روایت کرده: «الْبَکَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَأَمَّا آدَمُ فَبَکَی عَلَی الْجَنَّةِ... أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَی حَتَّی قَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الهالکین قَالَ‌ «انَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ» إِنِّی مَا أَذْکُرُ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَة.»

یعنی افرادی که فوق العاده گریه کردند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد (ص) و علی بن الحسین (ع).

حضرت آدم از فراق بهشت به قدری گریه کرد که اثر اشک در دو گونه مبارکش نظیر جوی باقی ماند. حضرت یعقوب به قدری از فراق یوسف گریه نمود که چشمان خود را از دست داد و به او گفتند: به خداوند سوگند یوسف را از خاطر نخواهی برد تا آنکه افسرده یا نابود گردی. حضرت یوسف به قدری برای پدرش یعقوب گریست که اهل زندان ناراحت شدند و به وی گفتند: یا باید شب گریان و روز ساکت شوی و یا اینکه روز گریان و شب ساکت باشی. یوسف با یکی از پیشنهادهای ایشان موافقت نمود.

حضرت فاطمه در فراق پیغمبر به قدری گریه کرد که اهل مدینه خسته و ناراحت شده به او گفتند: تو به واسطه کثرت گریه‏ ات ما را اذیّت می ‏کنی. لذا حضرت زهرا از مدینه خارج و به سوی قبر شهدا می‏ رفت، وقتی ناراحتیهای قلبی خود را با گریستن خالی می‏ کرد به سوی مدینه بازمی‏ گشت.

حضرت علی بن الحسین (ع) مدت بیست یا چهل سال بر حضرت حسین گریست. هیچ غذایی در مقابل آن حضرت نمی ‏گذاشتند مگر اینکه گریان می‏ شد.

کار آن حضرت به جایی رسید که یکی از غلامانش به وی گفت: ای پسر رسول خدا! فدای تو شوم، من می‏ ترسم تو خود را (به واسطه کثرت گریه) هلاک نمایی!

فرمود: چاره‏ ای نیست جز اینکه از غم و اندوه خود به خداوند شکایت کنم. من چیزهایی را می‏ دانم که شما نمی ‏دانید. من یادآور قتلگاه فرزندان فاطمه (س) نمی‏ شوم مگر اینکه گریه راه گلویم را مسدود می‏ کند.

همچنین از یکی از غلامان آن حضرت روایت شده است که گفت: روزی امام سجاد (ع) به صحرا تشریف برد. من نیز پشت سر حضرت بیرون رفتم. حضرت سجده طولانی کرد. سپس سر از سجده برداشت. دیدم گریه بسیاری کرده است. عرض کردم: آقای من! آیا وقت آن نشد که اندوه شما تمام شده و گریه شما کم شود؟ فرمود: وای بر تو! یعقوب پیغمبر دوازده پسر داشت. خداوند یکی از پسرانش را از نظر او غایب کرد. او از حزن و اندوه مفارقت آن پسر، موی سرش سفید شد. پشتش خمیده و چشمش از بسیاری گریه نابینا شد. حال آن که پسرش در دنیا زنده بود؛ ولی من به چشم خود پدر و برادرم را با هفده تن از اهل بیت خود کشته و سر بریده دیدم؛ پس چگونه حزن من به غایت رسد و گریه‌ام کم شود؟

در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «امام زین العابدین (ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شب‌ها به نماز می‌ایستاد. هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا می‌برد و عرض می‌کرد بفرمایید، حضرت می‌فرمود: «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً - قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَاناً» فرزند رسول خدا، گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا، تشنه کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار می‌کرد و گریه می‌کرد به گونه‌ای که اشک‌های آن حضرت با آب و غذایش مخلوط می‌شد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.»

با این حال که داغ مصائب کربلا بر امام سجاد(ع) بسیار سخت و جانکاه بود اما آن حضرت رسالت روشنگری خود را در بعد از واقعه عاشورا به خوبی به انجام رساند و در هر فرصتی به ایراد خطبه برای آشکار کردن ماهیت پلید بنی امیه می پرداخت. در ادامه این نوشتار به دو خطبه امام در کوفه و شام مروری خواهیم داشت.

پس از ورود کاروان اسرای اهل بیت امام حسین (ع) به کوفه، زینب، ام کلثوم و فاطمه دختر امام حسین هر کدام سخنانی ایراد کردند و با افشاگری‌هایشان، پرده از جنایات حکومت اموی برداشتند و صدای گریه و ناله از مردم کوفه بلند شد.

پس از آن امام سجاد (ع) برخاست، به مردم اشاره کرد که سکوت کنند، سپس حمد و ثنای الهی را به‌جا آورد و بر رسول خدا درود فرستاد و فرمود: «ای مردم! هر که مرا می شناسد، می داند من کیستم و هر کس مرا نمی‌شناسد، خود را به او معرفی می‌کنم:

من علی بن الحسین بن علی بن ابی طالبم. فرزند آن کسی هستم که حرمت او را شکستند، نعمتش را گرفتند، اموالش را به غارت و یغما بردند و اهل بیتش را اسیر کردند. من پسر آن کسی هستم که او را کنار رود فرات، بی آنکه کسی را کشته باشد، به قتل رساندند. من فرزند کسی هستم که با زجر کشته شد و همین افتخار برای ما کافی است.

ای مردم! شما را به خدا سوگند؛ آیا می دانید که برای پدر من نامه ها نوشتید و چون به سوی شما آمد، با او حیله و مکر کردید و او را کشتید؟ مردم! هلاکت بر شما باد با این ذخیره‌ای که برای آخرت خود فرستادید. چه فکر و اندیشه زشت و ناپسندی دارید! شما چگونه روی آن را دارید که به رسول خدا نگاه کنید، هنگامی که به شما بگوید:« فرزندان مرا کشتید و هتک حرمت من کردید. شما از امت من نیستید.»

صدای گریه از هر طرف بلند شد و بعضی به بعضی دیگر گفتند:«هلاک شدید و خودتان نفهمیدید.»

حضرت سجاد فرمود: «مشمول رحمت خدا باشد کسی که نصیحت مرا بپذیرد و وصیت مرا در راه خدا و اهل بیتش حفظ کند، چون پیروی از ما پیروی از رسول خداست.»

خطبه دیگری که امام سجاد(ع) ایراد کردند در مجلس یزید بود. روایت شده که امام سحنان خود را اینگونه آغاز نمودند: «ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق [امیر المؤمنین علی (ع)]، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا (ص) [حمزه]، و امام حسن و امام حسین (ع) دو فرزند بزرگوار رسول اکرم (ص) را از ما قرار داد. [با این معرفی کوتاه] هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران و خاندانم خود را به آنان می شناسانم.»

سپس حضرت به معرفی امیرالمومنین و حضرت صدیقه طاهره پرداخت و آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد تا اینکه صدای مردم به ضجه و گریه بلند شد. چون یزید ترسید مبادا فتنه بپا شود لذا دستور داد تا مؤذن شروع به اذان کرد و سخن امام سجاد را قطع نمود.

وقتی موذن به أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ در این حال امام سجّاد (ع) عمامه خویش را از سر برداشت و خطاب به مؤذّن گفت: تو را به حقّ محمّد ساکت باش تا من سخنی بگویم. آنگاه از بالای منبر خطاب به یزید فرمودند: ای یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می دانند که دروغ می گویی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟! حضرت این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت:

به خدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟! آنگاه فرمود: ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز می گویی: محمد رسول خداست؟! و روی به قبله می ایستی؟! وای بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند.

در این هنگام یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! و آنگاه در میان مردم هیاهویی برخاست، بعضی نماز گزاردند و گروهی نماز نخوانده پراکنده شدند.

هنگامی که امام سجاد (ع) آن خطبه رسا را ایراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد و انگیزه بیداری را در آنان برانگیخت و به آنان جرأت و جسارت بخشید.

روایت شده است که یکی از دانشمندان یهود که در آن مجلس حضور داشت به یزید گفت: این جوان کیست؟

یزید گفت: او علی بن الحسین است.

یهودی گفت: حسین کیست؟

یزید در جواب گفت: پسر علی بن ابی طالب می باشد.

عالم یهودی گفت: مادر حسین کیست؟

یزید گفت: فاطمه دختر محمّد.

یهودی گفت: سبحان اللَّه!! این حسین پسر دختر پیامبر شما است و مع ذلک او را با این سرعت کشتید. چه بد با ذرّیه پیامبر خدا رفتار کردید!! بخدا قسم اگر حضرت موسی یک نوه از صلب خود در میان ما یهودیان به یادگار می نهاد ما او را پرستش می کردیم، ولی شما که دیروز پیغمبر خود را از دست داده اید امروز برجستید و پسر او را شهید کردید؟ اف بر شما، چه بد امتی هستید!

در این حال یزید عصبانی شد و فرمان داد تا او را بزنند.

در این هنگام آن یهودی برخاست و گفت: اگر می خواهید مرا بزنید بزنید، می خواهید بکشید بکشید، رها می کنید رها کنید؛ در هر صورت من در تورات می نگرم که می گوید: هر کسی ذریه پیامبری را بکشد تا زنده باشد همیشه ملعون خواهد بود و هنگامی که بمیرد دچار آتش جهنم خواهد شد.

نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۵ساعت 12:7 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
حضرت آیت الله مکارم شیرازی به مناسبت ایام محرم و شهادت امام حسین علیه السلام ، سروده ای به ساحت مقدس آن حضرت تقدیم کرده است .
شعری که آیت‌الله‌ مکارم‌شیرازی در رثای سیدالشهداء(ع) سرودندوارث: حضرت آیت الله مکارم شیرازی پیرامون حضرت سید الشهداء (ع) با عنوان «دلهای عاشقان همه در کربلای تو» سروده اند که بدین شرح است:

 

شورى فکنده در همه عالم نواى تو

 دنیا اسیر غم شد و غرق عزاى تو

 چشمان دوستان همه ناظر به سوى توست

 دلهاى عاشقان همه در کربلاى تو

 

 در هر سراى شراره سوداى عشق تو است

 بر هر لبى کنون سخن از نینواى تو

 

 ذرات کائنات ثناخوان لطف توست

 در عمق دهر ولوله اى از ولاى تو

 

 آغوش باز کرده شهادت به محضرت

 آماده گشته بادیه پر بلاى تو

 

 شرمنده گشته است شجاعت ز رزم تو

 سرو روان خجل بر قدّ رساى تو

 

 این فخر بس تو را به شهیدان راه حق

 خواهان شود به حشر خدا خونبهاى تو

 

 در گاهواره رسم شفاعت رقم زدى

 «فطرس» رهین منت و جُود و سخاى تو

 

 دادى تو آب دشمن غدّار خویش را

 قربان عفو و بخشش و مهر و وفاى تو

 

 دارم من این امید به درگاه ذوالجلال

 گردد تمام هستى «ناصر» فداى تو

منبع: جام نیوز
نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مهر ۱۳۹۵ساعت 7:39 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
وارث: آیت الله مجتهدی تهرانی تعریف میکرد: علت موفقیت من، همین مجالس توسل و روضه خوانی و سینه زنی در کنار درس های طلبگی است.از زمانی که طلبه بودم، پنج شنبه ها در منزلمان روضه برقرار می کردم.وقتی هم که به قم رفتیم، مجلس روضه مان در قم برپا بود. وقتی هم نزد استادمان حاج شیخ علی اکبر برهان در مسجد لرزاده تهران بودیم، ایشان هفته ای یک شب، سینه زنی می کردند و می فرمودند: من هر چه دارم از همان روضه ها و سینه زنی هایی است که برای اهل بیت گرفته ام. (مرحوم مجتهدی در مجالس روضه خوانی چای بازمانده در استکان را که دیگری خورده بود، به عنوان تبرک می خورد)
 
هرچه دارم از همان روضه ها دارم
نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مهر ۱۳۹۵ساعت 7:38 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
روایت استاد مرتضی آقاتهرانی از حال و هوای علما و بزرگان در ایام سوگواری حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام و اهتمام جدی ایشان به خواندن مداوم زیارت عاشورا...

اهتمام به زیارت عاشورا؛ سیره علما و بزرگان دینوارث:معروف است که از دیرباز این‌گونه بوده است که «زیارت عاشورا» نزد علما و بزرگان بسیار محترم و مجرب بودن و از آن به عظمت و بزرگی یاد می‌کرده‌اند. آن چیزی را که بنده می‌دانم، این است که مرحوم آیت‌الله قاضی أعلی‌الله‌مقامه‌الشریف هر روز، یعنی هر بیست‌وچهار ساعت، یک‌مرتبه زیارت عاشورا را به همراه صد لعن و صد سلام می‌خواندند. ایشان این کار را به صورت مداوم انجام می‌دادند. اما در اواخر عمر پشیمان می‌شوند که چرا این کار را یک‌مرتبه روز و یک‌مرتبه شب انجام نداده‌اند.

مرحوم آیت‌الله بهجت هم همین کار را می‌کردند. بارها دیده بودیم هنگام درس اگر کسی سؤالی می‌کرد و یا حرفی می‌زد، ایشان گوش می‌دادند و به سرعت زیارت عاشورا می‌خواندند؛ مگر در زمانی که ایشان صحبت می‌کردند. تسبیح خود را با دقت نگه می‌داشتند تا حساب ذکرها را فراموش نکنند. این شیوه‌ی بزرگان بوده است.

مرحوم آیت‌الله اراکی از قول استادشان، مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری نقل می‌کردندکه زمانی که در نجف طاعون و وبا آمده بود، مرحوم سید محمدباقر فشارکی اعلی‌الله‌مقامه‌الشریف حکم می‌کند که همه زیارت عاشورا را به همراه صد لعن و صد سلام تلاوت کنند و مردم نجات پیدا می‌کنند. این قضیه طوری شد که مشخص شده بود که شیعیان بیمار نمی‌شوند و نمی‌میرند و تنها این اهل تسنن هستند که به بیماری وبا مبتلا می‌شوند و جان خود را از دست می‌دهند. سنی‌ها این قضیه را با علمای شیعی مطرح می‌کنند. مرحوم آیت‌الله فشارکی به ایشان می‌فرمایند که شیعیان زیارت عاشورا می‌خوانند، شما هم بخوانید. بعد از این ماجرا آن‌ها هم این کار را انجام می‌دهند و زیارت عاشورا را می‌خوانند و آن‌ها هم نجات پیدا می‌کنند.

مرحوم علامه طباطبایی (قدّس سرّه) جزء دستوراتشان می‌باشد که بنده از مرحوم آیت‌الله حاج شیخ علی پهلوان (ره) هم شنیده‌ام که می‌فرمایند: انسان باید حداقل از اول محرم تا اربعین هر روز زیارت عاشورا بخواند و تقسیم کند که صد لعن و صد دعا را در روز بگوید. مشکلی ندارد که میان لعن و سلام فاصله بیفتد. لعن و سلام باید قوام‌دهنده‌ی کار او و ملات زندگی او شود. زمانی که صد لعن و صد سلام به پایان رسید، آخر شب نمازش را به جا آورد و دوباره هنگام سحر زیارت عاشورا بخواند و این کار را هر روز ادامه دهد.

البته در روز عاشورا تفاوت دارد. در روز عاشورا باید زیر آسمان، با سر و پای برهنه، زیارت عاشورا را به همراه صد لعن و صد سلام بخواند و در پایان نمازش را هم بخواند. این زیارت، زیارت منحصر به فردی است. ابتدا حالت تبرّی، سپس حالت تولّی است. یعنی ابراز نفرت و بیزاری نسبت به هر کسی که دشمن اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌باشد؛ و یا نسبت به آن‌ها ظلم و ستم روا داشته است و یا این‌که خود یا دیگران را نسبت به تقابل با آن‌ها آماده کرده است؛ حتی کسی را برای رویارویی با اهل‌بیت علیهم‌السلام دیگری را تحریک کرده است؛ خواه در گذشته، خواه در آینده؛ هیچ تفاوتی وجود ندارد.

زیارت عاشورا از حضرت امام باقر علیه‌السلام است که «علقمة بن محمد حضرمی» تعلیم داده شده است. آن را دیگران نیز از امام محمدباقر علیه‌السلام روایت کرده‌اند و بزرگانی چون شیخ طوسی در کتاب مصباح آن را نقل کرده است. البته این یک حدیث قدسی است؛ یعنی جزء اسراری است که انبیاء گذشته از خداوند متعال دریافت کرده بودند و به انجام آن مبادرت داشته‌اند. حدیث قدسی به حدیثی گفته می‌شود که از جانب خداوند متعال گفته می‌شود و معنا را پیامبر دریافت می‌کند و آن حدیث را به لفظ خودش بیان می‌کند. معنا را از خدا گرفته است و در قالب لفظ خود ریخته است. بر عکس احادیث و روایات معصومین علیهم‌السلام که هم لفظ و هم معنا از جانب همان معصوم است، در حدیث قدسی معنا از بالا دریافت می‌شود و برای بیان از لفظ پیامبر یا امام استفاده می‌شود. پس، در این ایام از این زیارت عظیم غفلت نورزیم.

 
والحمدلله اولاً و آخرا

مرتضی آقاتهرانی

1395/07/12

منبع: دفتر نشر آثار واندیشه های استاد آقاتهرانی

نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم مهر ۱۳۹۵ساعت 8:47 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
درس اخلاق

در حلال و حرام وسواس باشید اما در نجاست و طهارت نه!وارث: آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) میفرمودند: در حلال و حرام وسواس باشید اما در نجاست و طهارت نه!!

اگر کسی میخواهد یک نمـاز با حال بخواند، باید غذای شبهه ناک نخورد و لااقل به این مهمانی هایی ڪه خمس نمیدهند و اهل رشوه و ربا هستند نرود.

مثل گربه نباشید. گربه را دیده اید؟ چقدر احتیاط میکند؟

توی کوچه های قدیم اگر کمی آب جمع میشد ، گربه با احتیاط می گذشت تا خیس نشود، ولی همین گربه وقتی میخواست ماهی بگیرد نصف بدنش را توی آب می کرد.

حالا خیلی ها اینجور هستند هی دستشان را آب می کشند اما وقتِ حلال و حرام هیچ چیز حالیشان نیست، مال صغیر را می خورند، وقتی می گوییم: آقا این چلوکبابی که داری می خوری مال صغیره! می گوید: ما علم نداریم پس اشکالی ندارد!

چطور وقتی که دستت را می شویی و آب می کشی، نمی گویی ما علم نداریم، وسواس هستی! اما در حلال و حرام همه چیز را با گفتن یک «ان شاءالله حلال است» درست می کنی؟!

این موعظه ای بود که به شما کردم در حلال و حرام وسواسی باشید ، اگر زیاد هم بخواهید مقدس شوید و وسواس بازی در آورید، شب باید سر گرسنه بر زمین بگذاری!

پس زیاد نه اما جاهایی که واقعاً می دانید که مال شبهه ناک است دست نگه دارید.

نوشته شده در پنجشنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۵ساعت 8:52 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
آیت الله العظمی بشیر النجفی گفتند: خدمت به امام حسین(ع) شرافت و افتخاری است که هیچ افتخاری به پای آن نمی رسد و این افتخار نصیب خادمان امام حسین علیه السلام شده است.
ویژگی خادمان امام حسین(ع) از زبان یک مرجع تقلید
وارث: حضرت آیت الله  بشیر النجفی از مراجع تقلید عراق در جریان تشرف خود به زیارت حرم مطهر امام حسین علیه السلام در حضور جمعی از مسئولان و خادمان حرم مطهر حسینی گفتند: خادمان آستان مقدس حسینی از دو شرافت عمل و عامل برخوردارند.

ایشان افزودند: خدمت به امام حسین(ع) شرافت و افتخاری است که هیچ افتخاری به پای آن نمی رسد و این افتخار نصیب خادمان امام حسین علیه السلام شده است.

 

این مرجع تقلید ادامه دادند: خدمت به امام حسین علیه السلام موجب بزرگ شدن انسان و بالا رفتن مرتبه او می شود و من از خداوند متعال می خواهم تمام حوائج و خواسته های شما را برآورده سازد.

/1102001307

نوشته شده در یکشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۵ساعت 8:10 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
آیت الله العظمی بهجت می فرمود: شخصی می گفت: در عرض دو یا سه ماه، دو ختم یا سه بار به صورت عادی قرآن را ختم نمودم و دیدم که حافظ کل قرآن هستم. حتی به قصد حفظ هم نخوانده بودم.
معجزه قرائت قرآن در کلام آیت الله بهجت
وارث: مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: خدا می داند حفظ قرآن چه قدر در استفاده از این معدن و منبع رحمت الهی مدخلیت دارد، آیا از این بالاتر می شود تعبیر کرد که:
من ختم (قرا، یا: حفظ) القرآن، فکأنما أدرجت النبوة بین جنبیه (بین کتفیه) و لکنه (الا انه) لا یوحی الیه
هر کس قرآن را ختم کند (یا: بخواند، یا حفظ کند) گویی که نبوت در وجود او گنجانده شد است، با این تفاوت که به او وحی نمی شود.
یعنی قرآن، غایت کمال غیر انبیا (علیهم السلام) را به او می رساند. ما آن گونه که باید و شاید از قرآن استفاده نمی کنیم. در شأن اهل بیت (علیهم السلام) نیز مسلمانان در غایت اختلافند. الی ما شاء الله نقل کرده اند که کسانی گفته اند: به حرم رفتیم و سلام کردیم و جواب سلام را از ضریح شنیدیم. یا با ائمه (علیهم السلام) صحبت کرده اند.
مقصود این که: همان گونه که مردم در عدیل قرآن اختلاف مراتب دارند، در خود قرآن نیز چنین است. شخصی می گفت: در عرض دو یا سه ماه، دو ختم یا سه بار به صورت عادی قرآن را ختم نمودم و دیدم که حافظ کل قرآن هستم. حتی به قصد حفظ هم نخوانده بودم. چنان حافظ قرآن شده ام که آیات قرآن را از میان لابلای خطوط کتب تفاسیر می توانم تشخیص بدهم. کتاب در محضر حضرت آیت ا.... العظمی بهجت – ص 114
/1102001307
نوشته شده در شنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۵ساعت 9:10 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
وارث: آیت الله بهجت(ره): چهل روز مانده به محرم چله گناه نکردن؛ بگیرید تا سوز دل و اشک چشمتان برای سیدالشهدا سلام الله علیه فراوان گردد.

شروع چله از تاریخ سه شنبه دوم شهریور ۹۵


چهل روز مانده به محرم و شروع چله گناه نکردن!
نوشته شده در شنبه ششم شهریور ۱۳۹۵ساعت 8:28 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: در روایتی از امام صادق (علیه السلام) درباره ی آیه ی ایاک نعبد؛ (تنها تو را می پرستم). آمده است که فرمود؛ پیوسته آن را تکرار می کردم، تا این که آن را از گوینده اش (حضرت حق) شنیدم.
مختصات انسان کامل در کلام آیت الله بهجت
وارث: مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: در کلام الله از هر طرف صدا شنیده می شود، و تنعم و لذت حاصل از آن به مراتب گواراتر از لذت اکل و شرب است. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) درباره ی آیه ی ایاک نعبد؛ (تنها تو را می پرستم). آمده است که فرمود:
لا زلت أکررها حتی سمعتها من قائلها؛ پیوسته آن را تکرار می کردم، تا این که آن را از گوینده اش ( حضرت حق) شنیدم.
خوردن و خوابیدن و پرداختن به بعضی شؤون حیوانی ما را از برخی حیوانات پایین تر آورده است. خداوند متعال می فرماید:
و أوحی ربک الی النحل
و پروردگارت به زنبور عسل وحی نمود.
خدا می داند که زنبور عسل چه کارهای عجیبی را می کند که ما انسان ها با ادعای شرافت معلوم نیست بتوانیم انجام دهیم. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
حبب الی من دنیاکم: النساء و الطیب، و جعل قرة عینی فی الصلاة
از دنیای شما سه چیز مورد علاقه ی من است: عطر و بوی خوش، زنان، ولی نور چشم من در نماز قرار داده شده است.
هر کدام از این ها محبوبیت و لذت تکوینی دارد، ولی لذتی که در نماز است بیشتر از لذت آن دو است، اما چه کنیم که در ذایقه ی ما شور و تلخ است، لذا هر چه زودتر می خواهیم نماز را به آخر برسانیم و از آن فارغ شویم! بعضی از پروانه ها و زنبورها نیز بوی خوش را طالبند، بهره گرفتن از جنس مخالف هم مشترک بین حیوانات است، ولی این از مختصات و امتیازات انسان کامل است که از نماز لذت می برد.

کتاب در محضر حضرت آیت ا.... العظمی بهجت – ص 105
محمد حسین رخشاد

/1102001307

نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۵ساعت 9:10 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
دوشنبه های اخلاقی/ توصیه آیت الله بهجت برای رفع ناراحتی های روحیوارث :آیت الله بهجت در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند: «لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست.»


نوشته شده در چهارشنبه بیستم مرداد ۱۳۹۵ساعت 8:59 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
درس اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی؛

خدایا از تو خجالت می کشیم!وارث: آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):

در روایت آمده است: هـرکس از شدت تـرس خـدا زیاد گریه کند به ازای هـر قطره اشڪی که می ریزد ، خداوند هـزار خانه در بہشت به او می دهد.

خـدا به مـا توفیق بدهد که اگر گریـہ مان نمۍ گیرد ، اقلا تباکی کنیم.

شب ها به یاد گناهانمون بیفتیم و مثال بچـہ ای که مرتڪب خطایی شده اند و از پـدرشان خجـالت می کشند و سرشـان را پاییـن می اندازند.

ما هم سحـر بلنـد بشویم ، سرمـان را پایین بیاندازیم و به خدا بگوییم: از تو خجالت می کشیم!

نوشته شده در چهارشنبه بیستم مرداد ۱۳۹۵ساعت 8:54 توسط سلاطی | آرشیو نظرات

نوشته شده در پنجشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۵ساعت 8:27 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
در محضر بزرگان؛

پندهای کوتاه از آیت الله جاودانوارث: آیت الله جاودان می فرمایند: -مَن کَثرَ هَمُّهُ ثَقمَ بَدَنُهُ

هر کس که غصه­ هایش زیاد شود بدنش مریض می­ شود. هرکس که غصه­ اش زیاد شود مریض می­ شود. مدام فکر و خیال کند مریض می­ شود. فکر و خیال دنیا دیگر.!!

 ما که غصه آخرت نمی­ خوریم. اگر کسی غصه آخرت بخورد خوب است.

 هرکسی که غم و غصه ­اش زیاد شود مریض می­ شود.


-وَ مَن ساءَ خُلقهُ

هرکس اخلاقش بد باشد، خودش را عذاب داده است. اول کسی که از حسادت رنج می­برد خود آدم است. خدا نصیب نکند.


-وَ مَن کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ سَقَطـُه

هر کس زیاد حرف بزند اشتباهش زیاد می ­شود. زیاد زمین می­ خورد.


-وَ مَن کَثُرَ کِذبُهُ

هر کسی که خدایی نکرده زیاد دروغ بگوید، آبرویش می­ رود. بی­ آبرو می ­شود. کسی که با مردم دعوا راه می ­اندازد. حالا نه دعوای زد و خوردی، حتی دعوای صحبتی. 

ذَهَبَت مُرُوتهُ


مروت او از بین می رود. بزرگان مروت را انسانیت معنا می ­کنند. یعنی انسانیت وی از بین می رود.

نوشته شده در پنجشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۵ساعت 8:15 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۵ساعت 8:4 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
نوشته شده در شنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۵ساعت 10:37 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
مرحوم حضرت آیت الله العظمی سید علی آقا قاضی بسیار در وادی السلام نجف برای زیارت اهل قبور می‌رفت و زیارتش دو و سه و چهار ساعت به طول می‌انجامید و در گوشه ای می‌نشست به حال سکوت؛ شاگردها خسته می‌شده و بر می‌گشتند.
تذکر مرحوم قاضی درباره افکار شاگردشوارث : از محروم آیت الحق آیت الله العظمی حاج میراز علی آقا قاضی-رضوان الله علیه-، افراد بسیاری از تلامذه ایشان نقل کردند که ایشان بسیار در وادی السلام نجف برای زیارت اهل قبور می‌رفت و زیارتش دو و سه و چهار ساعت به طول می‌انجامید و در گوشه ای می‌نشست به حال سکوت؛ شاگردها خسته می‌شده و بر می‌گشتند و با خود می‌گفتند: استاد چه عوالمی دارد که اینطور به حال سکوت می‌ماند و خسته نمی‌شود.


عالمی بود در طهران، بسیار بزرگوار و متقی و حقا مرد خوبی بود؛ مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی – رحمه الله علیه- ایشان از شاگردان سلسله اول مرحوم قاضی در قسمت اخلاق و عرفان بوده‌اند. از قول ایشان نقل شد که: من مدتها می‌دیدم که مرحوم قاضی دو سه ساعت در وادی السلام می‌نشینند. با خود گفتم: انسان باید زیارت کند و برگردد و به قرائت فاتحه‌ای روح مردگان را شاد کند؛ کارهای لازم تر هم هست که باید به آنها پرداخت. این اشکال در دل من بود اما به احدی ابراز نکردم، حتی به صمیمی‌ترین رفیق خود از شاگردان استاد.

مدت‌ها گذشت و من هر روزی برای استفاده از محضر استاد به خدمتش می‌رفتم، تا آنکه از نجف اشرف عازم بر مراجعت به ایران شدم و لیکن در مصلحت بودن این سفر تردید داشتم؛ این نیت هم در ذهن من بود و کسی از آن مطلع نبود. شبی بود می خواستم بخوابم، در آن اطاقی که بودم در طاقچه پایین پای من کتاب بود، کتابهای علمی و دینی؛ در وقت خواب طبعا پای من به سوی کتابها کشیده می‌شد. با خود گفتم برخیزم و جای خواب خود را تغییر دهم، یا نه لازم نیست؛ چون کتابها درست مقابل پای من نیست و بالاتر قرار گرفته، این هتک احترام به کتاب نیست. در این تردید و گفتگوی با خود بالاخره بنابر آن گذشتم که هتک نیست و خوابیدم. صبح که به محضر استاد مرحوم قاضی رفتم و سلام کردم، فرمود: علیکم السلام صلاح نیست شما به ایران بروید و پا دراز کردن به سوی کتابها هم هتک احترام است. بی اختیار هول زده گفتم: آقا! شما از کجا فهمیده‌اید، از کجا فهمیده‌اید؟! فرمود: از وادی السلام فهمیده‌ام!»

کتاب اسوه عارفان – ص 53

 منبع: خبرگزاری تسنیم

نوشته شده در شنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۵ساعت 8:38 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
مرحوم شیخ حسینعلی نخودکی یک بار از قبرستانی که حالا یک گنبد سبزی از آن باقی مانده، ولی قبلاً قبرستان وسیعی بوده، با بعضی از افراد عبور می‌کردند که به همراهان خود فرموده بودند: گوش کنید! ببیند از این قبر چه چیزی می‌شنوید؟
حکایتی عجیب از شیخ نخودکیوارث: آیت الله شب زنده دار در درس اخلاق خود مطرح کرد:

*کوشش در تربیت نفس

بحث ما درباره حدیثی از رسول اکرم(ص) بود که توصیه‌هایی به مولای متقیان فرموده‌اند.

به این فراز مبارک می‌رسیم: «وَ أَنْ تُؤَدِّبَ نَفْسَکَ وَ أَهْلَکَ وَ وُلْدَکَ وَ جِیرَانَکَ عَلَى حَسَبِ الطَّاقَةِ»، خودت و اهلت را که شامل همسر، فرزندان، خویشان و عشیره و همسایگان انسان است، به مقدار توان به آداب الهی تربیت کن.

تربیت وظیفه‌ای است که شعاع آن، علاوه بر خود انسان، اولاد و اقوام و خویشان و همسایگان انسان را شامل می‌شود.

در ادامه فرموده‌اند: «عَلَى حَسَبِ الطَّاقَةِ»، هر مقدار نیرو و طاقت و توان دارید، در راه تربیت نفس، صرف کنید. این جامعیت اسلام و تعالیم اهل بیت(ع) است که انسان هم باید خویش را اصلاح کند و هم به فکر دیگران باشد تا یک جامعه‌ صالح و مودب شده‌ به آداب الهی محقق شود.

این تأدیب دو رکن مهم دارد. رکن اولش این است که به اصطلاح امروز از لحاظ نظری و تئوریکی، انسان آداب را بیاموزد. چه آدابی؟ خود آموختن آداب مهم است.

*یک دور جامع‌‌السعادات مطالعه کرده‌اید؟

یک وقتی مرحوم شیخ استاد با لحن مؤاخذه‌آمیز به بعضی می‌فرمودند: شما یک دور جامع‌السعادات مطالعه کرده‌اید؟ انسان خیلی کتاب مطالعه می‌کند، ولی یک برنامه هم بگذارد که از نظر آگاهی علمی با فضایل و رذایل نفسانی و اخلاقی طبق آموزه‌های اهل بیت(ع) آشنا شود تا اول متوجه شود که خدای متعال از انسان چه خواسته است.

در روایت آمده است: «أَبَا عَبْدِاللَّهِ(ع) یَقُولُ‏: وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ کُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ».

یکی از این موارد «أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ» است.

این حدیث شریف، هم از امام صادق(ع) در کافی شریف و هم از امام کاظم(ع) در برخی از کتب نقل شده است.

*ارکان تربیت نفس

مقدمه‌ آغازین این کار، این است که انسان باید سراغ ابوابی برود که در این زمینه نوشته شده است؛ مثل کتاب شریف بحار‌الانوار که بهترین کتاب در این زمینه‌هاست و مرحوم علامه مجلسی بیانات خیلی خوبی در ذیل احادیث دارند. انسان باید این ابواب را با همین هدف مطالعه کند؛ همچنین کتب اخلاقی را که بزرگان اخلاق نوشته‌اند که انسان‌های معتمدند؛ افرادی هستند که در خانه‌ معارف اهل بیت(ع) تربیت شده‌اند، اما دیگران حرف‌هایشان مخلوط است و مورد اعتماد کامل نیستند؛ مثل مرحوم نراقی‌ها و امثال این بزرگواران معتمدند.

بنابراین انسان باید برنامه داشته باشد که این کتاب‌ها را مطالعه کند، برای اینکه رکن اول، چیز‌هایی است که خدای متعال در ادب نفس و تأدیب دیگران از انسان خواسته که ابتدا آن‌ها را یاد بگیرد.

*نفس، سرمایه‌گذاری و مواظبت می‌خواهد

رکن دوم، این است که باید واقعاً تمرین کنیم. نفس آن قدر چموش و «اماره بالسوء» هست که واقعاً تربیت نفس کار مشکلی است؛ لذا خیلی سرمایه‌گذاری و مواظبت می‌خواهد. دعای همیشگی ما حتماً باید به طور الحاح _ مثل کسی که واقعاً دردی دارد و می‌سوزد و متألم و ناراحت است _ از خدای متعال و حضرت بقیة‌الله(ارواحنا‌ فداه) این باشد که توفیق تهذیب نصیب ما بشود. این راهی پرفراز و نشیب و پر از سنگلاخ است، تهذیب بسیار مشکل است، ولی لابد منه است و چاره‌ای جز این نیست؛ برزخ و قیامت و آخرت ما همان چیزی است که در دنیا به دنبال آن هستیم.

*حکایتی از مرحوم شیخ حسینعلی نخودکی

به سند معتبر از بعضی علمای مشهد که با ابوی ما دوست و رفیق بودند، شنیده‌ام که مرحوم شیخ حسینعلی نخودکی یک بار در این قبرستانی که حالا یک گنبد سبزی از آن باقی مانده، ولی قبلاً قبرستان وسیعی بوده، با بعضی از افراد عبور می‌کردند که به همراهان خود فرموده بودند: گوش کنید، ببیند از این قبر چه چیزی می‌شنوید. همراهان ایشان این کار را کرده و شنیده‌ بودند که آن شخصی که در قبر است، می‌گوید: یک بسته سبزی سه شاهی، یک بسته سبزی سه شاهی، مرتب این حرف را تکرار می‌کرد، ایشان فرموده بودند: این یک آقای سبزی فروشی بوده که سبزی‌هایش را برمی‌داشته و دور می‌زده و سبزی‌فروشی می‌کرده و همه‌ فکر و ذهنش در دنیا همین بوده؛ حالا آنجا هم همین‌طور است که یک بسته سبزی سه شاهی!

*خطرات در مسیر بندگی

خدا نکند بعد از مرگ ما اگر یک رجل الهی از کنار قبر ما گذر کند، ما مرتباً بگوییم که عموم آن دلیل به واسطه‌ این دلیل تخصیص می‌خورد و تمام عمرمان این باشد. این موارد با هم فرقی نمی‌کند؛ اگر کار رنگ الهی نداشته باشد، همه‌اش یکی است و گاهی بدتر هم هست؛ یعنی انسان چون رنگ و بوی مذهب و دین دارد، گاهی توجه نمی‌کند.

اما وقتی آدم پیر شد، بوی گند این چیزها بالا می‌آید و می‌بیند که همه‌اش همین بوده است؛ یعنی در خیالاتی زندگی می‌کرده و برای این چیزها موضوعیت قائل بوده و خود این چیزها برایش اهمیت داشته است نه اینکه مقصود او این بوده که به واسطه‌ این‌ها به حقایق واصل شود و احکام خدا را ترویج کند، این‌ها خطراتی است که بر سر راه انسان است و باید مواظبت کند.

*تأثیرات دعای مکارم الاخلاق

بنابراین باید تصمیم بگیریم برای امتثال این رهنمود رسول خدا(ص) طبق این نقل، برای تأدیب نفس، رذایل و فضایل و کمالات نفسانی را بشناسیم. دعای مکارم‌الاخلاق زمینه‌ بسیار خوبی است. بعد از شناخت، در تحلّی نفس به آن‌ها کوشش کنیم و این کوشش، ریاضت نفسانی می‌خواهد.

*اقرار به اشتباه

مثلاً مرحوم استاد قارویی متبحر در علوم مختلفی بودند. اقرار به اشتباه مقداری برای نفس سنگین است؛ مخصوصاً اگر مطالبی را خیلی پخته و روی آن خیلی اصرار ورزیده باشند و حالا ناگهان روشن می‌شود که این مطلب درست نیست. این اقرار به این است که من خطا و اشتباه کرده‌ام. یک روز ایشان مطلبی را که روز قبل فرموده بودند، در روز بعد رد کردند و فرمودند که روزی الامام الشاهرودی -ایشان از آقای شاهرودی به الامام تعبیر می‌کردند- آمده بودند درس می‌فرمودند که العار لا النار، من مطلبی که دیروز گفتم، اشتباه بود. ایشان هم فرمودند: من هم می‌گویم العار لا النار؛ با اینکه در نقل، آدم ضابط و خیلی مطلعی بودند.

پسر مرحوم آیت‌الله بهبهانی، آقای آسید علی بهبهانی که مدفون در اهواز هست و از اعاظم و اکابر بود، درباره ایشان نوشته است که در نقلیات نسبه الخطاء الی الفلان، کنسبة الکفر الی السلمان، ولی در عین حال اشتباه کرده بودند و آمدند و فرمودند. این تربیت نفس است.

*تربیت خانواده

در تربیت اهل و اولاد و جیران فرموده‌اند که «عَلَى حَسَبِ الطَّاقَةِ» عمل کن. در روایات قضاء فوائت مستحبه هست که از حضرت(ع) سؤال کردند که من گاهی موفق به نماز شب نمی‌شوم، آیا بعد از نماز صبح، نماز شبی را که از من فوت شده، قضا کنم؟ به حسب آن نقل، حضرت(ع) فرمودند: قضا کن، ولی نگذار خانواده‌ات بفهمند. چون اگر آن‌ها بفهمند، سست می‌شوند. حالا ببینید چقدر دقیق است. در عمل، نگذار که بفهمند این طور شده و داری قضا می‌کنی که این اثر سوء داشته باشد که بگویند حالا وقتی بابایمان نمی‌خواند، پس ما هم قضا می‌کنیم.

*لزوم تربیت دینی

اگر انسان خودش به نماز اول وقت اهمیت ندهد که حالا اول وقت نشد، عیبی ندارد یا دیر بخوانیم یا گاهی خواب بمانیم و نماز صبح قضا بشود؛ آن‌ها هم همین‌طور تربیت می‌شوند. بنابراین، تربیت فرزندان عمده‌اش به این است که در عمل ببینند: «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً»

هر چه زمان جلوتر می‌رود، این کار مشکل‌تر هم شده و این نار اسبابش فراهم‌تر می‌شود. از در و دیوار اسباب نار برای فرزندان انسان هست. یک چیز لابد منه است. در محیط‌های اجتماعی و در مدرسه‌ها، همه جا، همه چیز مخلوط است؛ اصلاً نمی‌شود انسان خاطر جمع باشد. در بهترین مدرسه‌ها وقتی انسان با مربیان تربیتی آن‌ها می‌نشیند، می‌بیند چه مشکلاتی هست.

خب، حالا این‌ها می‌خواهند تربیت الهی داشته باشند. ما باید این‌ها را از جهنم و نار الهی نجات بدهیم و به اذن الله مصون بداریم و هیچ چاره‌ای نداریم، جز اینکه ایمان و تربیت دینی آن‌ها را قوی کنیم که اگر این گونه شد، می‌توانند در مقابل این تهاجمات و این جاذبه‌های مختلف مقاومت کنند و این هست و می‌شود و کسی که اقدام کند، حتماً خدای متعال کمک می‌کند، چون خداوند قول داده و این در راستای همان اهدافی است که انسان‌ها را برای آن خلق کرده است.

*نقش ادب در تبلیغ دین

اگر یک طلبه در محله‌ای یا در بین مردم، اقوام، خویشان و همسایه‌ها، مؤدب به آداب الهی باشد، خیلی کارایی دارد. متأسفانه ما به این چیزها خیلی بها نمی‌دهیم. ادب، نفوذ کلام و احترام متقابل می‌آورد و باعث می‌شود که دیگران هم با انسان با ادب رفتار کنند. در هر حوزه‌ای از حوزه‌های فعالیت همین‌طور است، به خصوص وقتی ما نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که دشمنان سرسخت اسلام گاهی این مسائل را مراعات می‌‌کنند، برای اینکه اهداف پلید خودشان را جلو ببرند، اما ما گاهی به این چیزها توجه نداریم.

مرحوم آیت‌الله العظمی سیداحمد خوانساری در سنین بالا، بعضی وقت‌ها که به خدمت ایشان مشرف می‌شدیم، انسان تعجب می‌کرد که یک پیرمرد با این سن بالا این طور مؤدب باشد، همین منش ایشان چقدر جاذبه داشت، همین که یک عالم دینی و یک مرجع و یک فقیه مسلم، این جور مؤدب باشد.

*نقش طلاب در تربیت مردم

اگر در یک محله، طلبه‌ای زندگی می‌کند، مغازه و نانوایی که می‌رود، وقتی همه می‌بینند که در رفت و آمد و در سلوک و در اهتمام به وظایف الهی‌اش موفق است، مردم از او تأثیر می‌پذیرند. بنده بسیار ناشایسته می‌بینم که مثلاً وقت اذان باشد و طلبه در صف نانوایی باشد یا برود چیزی بخرد و یا دنبال کاری باشد. وقتی خدای متعال دارد دعوت می‌کند «حی علی خیر‌ العمل»، انسان اگر توجه به این نمایند، شرم و حیا باید او را بگیرد که خدای متعال دارد دعوتش می‌کند و این کسی که ملبس به لباسی است که لباس معنویت و روحانیت است و لباس دعوت به نماز و دعوت به خداست، در هنگام اذان سراغ خرید و کارهای دیگرش باشد. برنامه‌ریزی کنید که قبل از اذان، این کارها را انجام دهید. همین‌هاست که مردم را تربیت می‌کند. اگر ببینند اذان گفتند و کسی که ملبس به این لباس است، سر از پا نمی‌شناسد که برای نماز به مسجد برود؛ چندین بار که اهل محل و مغازه‌داران ببینند، قهراً این‌ها هم تربیت می‌شوند.

اما اگر طلبه‌ای به نماز اول وقت مقید نباشد و اهمیت ندهد، اثر سوء در پی خواهد داشت، در سیره‌ معصومین(ع) خصوصاً در مورد حضرت امیر(ع) و حسنین(ع) روایت هست که وقتی صدای اذان بلند می‌شد، ایشان بلند بلند گریه می‌کردند، بنده با واسطه شنیدم که مرحوم امام(ره) فرموده‌ بودند: کاش در هر استانی یک آیت‌الله مدنی داشتیم.

*حکایتی از احوالات شهید مدنی

ما در همان اوایل جوانی یکی دو سالی تابستان‌ها برای ادامه‌ درس به همدان می‌رفتیم. مرحوم شهید مدنی هم از نجف به همدان می‌آمدند و جوانان شهر و خصوصاً طلاب را تحت تأثیر اخلاق و سلوک خودشان قرار می‌دادند. چقدر مهربان و با اخلاق بودند. جوان‌هایی که اطراف ایشان بودند و با ایشان تماس داشتند، خوب تربیت شدند، چون تربیت الهی و معنوی، از خودگذشتگی‌ها، واله و شیدای معنویت و دین بودن در خود این شهید محراب متجلی بود و به دیگران و مخصوصاً جوانان سرایت می‌کرد.

*یکی از خسارت‌هایی که به حوزه‌ علمیه وارد شد

یکی از خسارت‌های بسیار مهمی که به حوزه‌ها وارد شده، همین است که زمانی چهره‌هایی در حوزه بودند که این‌ها احتیاج نبود که درس اخلاق بگویند و حرف بزنند؛ همان راه رفتن و سلوکشان، افراد را تربیت می‌کرد.

مرحوم آیت‌الله شیخ مرتضی حائری واقعاً همین طور بودند که از سلوک و رفتارشان، خداترسی و تقوا می‌بارید. خیلی در فقه و اصول متبحر و آدم متفکری بودند. اگر نوشته‌های ایشان را ببینید، متوجه می‌شوید که اهل نقل مطلب از این و آن نیستند و سبک ایشان این گونه نیست. خودشان خیلی فکر داشتند و خیلی فکر می‌کردند و می‌نوشتند و اهل تألیف بودند. یک دوره اصول نوشته و بر آن دوره تعلیقه زده‌اند.

مثلاً در همین مسجد عشقعلی که گاهی اشکالات متعددی به ذهن ایشان می‌آمد و بیان می‌کردند. بعد از هر چند تا اشکال، نه به صورت تصنعی، بلکه از سویدای دل می‌فرمودند که ما می‌خواهیم اقامه‌ حق بشود و نمی‌خواهیم اشکال کنیم. خب! در درس ایشان، طلبه هم فقه و اصول یاد می‌گرفت و هم متوجه می‌شد که باید دنبال چه مقصدی باشد، بعضی وقت‌ها بعضی از آقایان اشکال می‌کردند؛ ان قلت و قلت چند بار رد و بدل می‌شد.

ایشان می‌فرمودند کافی است، می‌ترسم جدال بشود. گاهی نظر والدشان را از کتاب درر‌الفوائد نقل می‌‌کردند و همان‌جا می‌فرمودند که ولو ایشان والد و استاد ما هستند، اما الحق أحق أن یتبع.

خدا کند حوزه‌های علمیه پر شود از این نفوس طیبه که علم و عمل و ادب و تقوا همه با هم عجین و کنار هم جمع شده باشد. هرچه ما از این علما داشته باشیم. قهراً این شعاع و این نور به جامعه می‌تابد و آن‌ها را هم تغییر می‌دهد. از دنیا رفتن ایشان و مثل مرحوم آیت‌الله بهجت و امثال این‌ها، خسارت خیلی عظیمی است.

بنده این حرف‌ها را که می‌زنم، شاید خلاف ادب باشد، ولی از باب اینکه موالیانمان فرمودند، حالا بالاخره باید این‌ها گفته شود تا نفوس مستعد إن‌شاءالله تصمیم بگیرند که برای ترقیات و اصلاحات خودشان گامی بردارند، إن‌شاءالله تصمیم بگیریم که این چنین خودمان را تربیت کنیم، تا مشمول آن آینده‌ درخشانی شویم که حضرت(ع) نویدش را در پایان حدیث شریف داده‌اند.

 

منبع: فارس
نوشته شده در شنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۵ساعت 8:37 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
 

از آیت الله بهجت پرسیدند:

کتابی مفید در زمینه اخلاق معرفی بفرمایید تا کمک کند آدم شویم.

فرمودند: برای آدم شدن لازم نیست که یک کتاب بخوانید.

فقط یک کلمه کافی است بدانید: خدا می بیند!

نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 8:14 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
نوشته شده در سه شنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 9:9 توسط سلاطی | آرشیو نظرات

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

جملات تصویری زیبا و معنوی

 

 

ادامه مطلب

نوشته شده در شنبه هشتم خرداد ۱۳۹۵ساعت 13:14 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
نوشته شده در سه شنبه چهارم خرداد ۱۳۹۵ساعت 10:37 توسط سلاطی | آرشیو نظرات

نوشته شده در سه شنبه دهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 10:3 توسط سلاطی | آرشیو نظرات
نوشته شده در سه شنبه دهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 9:59 توسط سلاطی | آرشیو نظرات

نوشته شده در شنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۴ساعت 14:13 توسط سلاطی | آرشیو نظرات

نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۴ساعت 9:28 توسط سلاطی | آرشیو نظرات

نوشته شده در پنجشنبه یکم بهمن ۱۳۹۴ساعت 11:11 توسط سلاطی | آرشیو نظرات

http://www.neynava1393.blogfa.com/category/69
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۰۹