سالروز عطر افشانی پنج شهید فشارکی در یک روز ( ۲۵ آبان 1361)
۲۶۵. محمدعلی مطلبی فشارکی فرزند محمدرضا
۲۶۶. مهدی مطلبی فشارکی فرزند علی اصغر
۲۶۷. نجفعلی مطلبی فشارکی فرزند عبدالله
۲۶۸. محمد مطلبی فشارکی فرزند رمضان
۲۶۹. علی محمد مطلبی فشارکی فرزند عبدالله
سالروز عطر افشانی پنج شهید فشارکی ( ۲۵ آبان 1361)
مقدمه : در بعدازظهر روز ۹ آبان ۱۳۶۱ گردانها یکی پس از دیگری به راه افتادند تا پس از غروب خورشید بر سیاهیها و تاریکیها یورش برند... رودخانه "چیخواب" و " دویرج" در پیش بود و نیروها و سیلابها هم هر دو به سمت دویرج در حرکت بودند... هوا تاریک بود، جز چند نفری که در کنار رودخانه منتظر عبور بودند؛ کسی فرورفتن بچهها را نمیدید... آب که فرو نشست در بین گل و لای و شن زارها، پیکر لالهها جمع آوری شد و این بار دویرج بود که لالهها را دسته دسته میچید تا به ملت ایران و مردم اصفهان هدیه دهد. [1]
پرده اول : عملیات محرم از آغاز بوی کربلا میداد؛ بچهها در این عملیات جور دیگر بودند؛ کربلا حس میشد؛ رزمندگان حسینی شده بودند؛ تمام طراحی و شناساییها انجام شده بود؛ فرماندهان از ردهی تیپ تا دسته نسبت به عملیات توجیه شدند؛ رزمندگان آمادگی لازم را پیدا کردند
پرده دوم : در بعدازظهر روز ۹ آبان ۱۳۶۱ گردان ها یکی پس از دیگری به راه افتادند تا پس از غروب خورشید بر سیاهیها و تاریکیها یورش برند؛ آسمان در هم فرو رفت و خورشید در پس ابرها مخفی شد، نم نم باران بچه ها را بدرقه میکرد؛ آرام آرام به بارش باران اضافه میشد، وقتی هوا کاملا تاریک شد، رزمندگان پشت خط، آمادهی فرمان از قرارگاه ایستادند؛ بارش باران بسیار تند شد و از بین شیارها و تپهها جویبارهایی روانه گشت؛ رودخانه "چیخواب" و " دویرج" در پیش بود و نیروها و سیلابها هم هر دو به سمت دویرج در حرکت بودند؛ بعضی از فرماندهان و نیروها بر آب، پیشی گرفتند و خود را به آن سوی رودخانهها رساندند و گروهی ماندند، هوا تاریک بود جز چند نفری که در کنار رودخانه منتظر عبور بودند؛ کسی فرورفتن بچهها را نمیدید؛ آنها برای یک لحظه هم توقف نکردند، چون فرمان به حرکت و عبور بود؛ خبر طغیان رودخانه به قرارگاه رسید اما همچنان تاکید بر گذر از رودخانه بود؛ تا اینکه فرماندهان یکی پس از دیگری بر ساحل رودخانه حاضر شدند و دیگر عبور را مصلحت ندیدند، اما کمی دیر شد و حدود دو گردان در رودخانه غرق شدند؛ التهاب رودخانه به سنگر فرماندهی و قرارگاه رسید؛ همه به فکر چارهای بودند و در اینجا چارهای جز توقف نبود این محور با یک روز تاخیر و از دست دادن دو گردان عملیات را ادامه داد؛ رودخانه فتح شد؛ "جبل الحمرین" فتح شد؛ تپه ۱۷۵ با تمام اُفت و خیزهایش و تمام مقاومت و جنگ تن به تن به دست رزمندگان افتاد. "زبیدات" و "شرهانی" تسلیم نیروهای اسلام شد؛ و عملیات تا آخر آبان ماه ادامه یافت؛ رودخانه " دویرج" به خون خانه تبدیل شد؛ آب که فرو نشست در بین گل و لای و شن زارها پیکر لالهها جمع آوری شد و این بار دویرج بود که لالهها را دسته دسته میچید تا به ملت ایران و مردم اصفهان هدیه دهد...
مرحله نخست این عملیات شامگاه دهم آبان ۶۱ با همکاری تیپ قمربنی هاشم، لشکر نجف اشرف و ۸۴ خرم آباد با رمز یا زینب (س)ˈ به فرماندهی سردار حسن باقری آغاز شد و یک هفته به طول انجامید.
رزمندگان ایرانی توانستند در کمتر از نیم ساعت شماری از نیروهای عراقی را به اسارت در آورده و ۵۵۰ کیلومترمربع از خاک ایران را آزاد و شهرک طیب عراق را تصرف کنند.
مرحله دوم عملیات، بامداد ۱۱ آبان آغاز شد و نیروهای عراقی به محاصره کامل رزمندگان ایرانی درآمدند و ۱۵۰ کیلومتر مربع از زمین های اشغالی آزاد شد و تعدادی از نیروهای عراقی به اسارت در آمدند .
مرحله سوم این عملیات نیز شامگاه ۱۵ آبان با هدف تصرف بلندی های غرب حمرین، جاده ها و مراکز مهم عملیاتی آغاز شد و در این مرحله ۳۰۰ کیلومترمربع از خاک عراق و ۳۵ حلقه چاه نفتی تاسیسات عراق به تصرف نیروهای ایرانی در آمد و عملیات محرم صبح ۱۶ آبان خاتمه یافت.
در این عملیات یکهزار و ۲۵۰ نفر از شیران بیشه ایران به شهادت رسیدند که بیش از ۷۰۰ نفر آنها از استان اصفهان بودند و سه هزار و ۲۵۰ رزمنده دیگر نیز مجروح شدند.
پرده سوم : ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱ کاروان شهدای محرم به اصفهان بازگشت؛ تعداد شهدا بیش از حد تصور بود، فرماندهی لشگر امام حسین (ع) از طاقت و تحمل مردم اصفهان در اندیشه بود که حاج حسین خرازی گفت: آنها را در دو یا سه نوبت بفرستید؛ اولین کاروان در ۲۴ آبان به اصفهان رسید؛ کوچهها و خیابانها از حجله شهدا آذین بسته شده بود. مساجد همه پذیرای شهدا بودند؛ در هر محله و کوی و برزن التهاب بود و روحیه بالای مردم و پدر و مادر شهیدان شگفتآور بود.
صبح روز موعود فرا رسید؛ ۲۵ آبان
۱۳۶۱ ؛ ۳۷۰ تابوت
بر روی دستان مردم به سوی میدان امام در حرکت بود؛پنج شهید فشارکی را نیز از محلهها
و خیابانها تشییع کردند. حال و هوای آنروز، قابل توصیف نبود؛ میدان امام مملو از
جمعیت بود؛ همه و همه آمدند تا شهدا را تشییع کنند؛ سه روز بعد نیز ۲۵۰ شهید دیگر در این شهر تشییع شد.
https://www.tebyan.net/newindex.aspx/newindex.aspx?PageSize=10&USERID=662713&PageIndex=29&PID=38553