مرجعیت گلواژه آرامش و امنیت (2)
.
اعلامیه ماندگار آیتالله فشارکی به
همراه ده تن دیگر از علمای اصفهان در دفاع از منسوجات و تولیدات داخلی، نشان از
اهتمام مقام مرجعیت و علمای اسلام در دفاع از استقلال اقتصادی ایران زمین و حمایت
از تولیدکنندگان داخلی دارد . متن اعلامیه به این شرح است:
مرجعیت گلواژه آرامش و امنیت (2)
منبع:مجله دیدار آشنا
مرجعیت و استقلال اقتصادی
مرجعیتشیعی همواره مدافع منافع ملی و استقلال اقتصادی ایران زمین به شمار میرفته است . مراجع در طول تاریخ ایران زمین همواره از تولیدات داخلی استفاده میکردند به گونهای که حتی مرحوم مجلسیرحمه الله در مقام شیخالاسلامی از پارچهها و کرباس داخلی استفاده و علمایی چون مرحوم بافقی به جای مصرف قند بیگانگان، از کشمش استفاده میکرده است . تحریم قند و چای بیگانگان از سوی آیتالله سید عبدالحسین لاری با هدف فشار بر اشغالگران خارجی را میتوان، هوشمندی نهاد مرجعیت در استفاده از اقتصاد به عنوان اهرمی سیاسی بر علیه بیگانگان به شمار آورد . اعلامیه ماندگار حجتالاسلام آقانجفی، حاج آقانورالله اصفهانی، آیتالله فشارکی به همراه ده تن دیگر از علمای اصفهان در دفاع از منسوجات و تولیدات داخلی، نشان از اهتمام مقام مرجعیت و علمای اسلام در دفاع از استقلال اقتصادی ایران زمین و حمایت از تولیدکنندگان داخلی دارد . متن اعلامیه به این شرح است:«این خدام شریعت مطهره با همراهی جناب رکنالملک متعهد و ملتزم شرعی شدهایم مهماامکن [تا آنجا که ممکن است] بعد ذلک تخلف ننماییم . فعلا پنج فقره است: اولا قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد باید روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود . اگر بر کاغذهای دیگر نویسنده مهر ننموده، اعتراف نمینویسیم . قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند، [اگر] تاریخ آن بعد از این قرار باشد، امضا نمینماییم . حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمیشویم . ماها به این روش متعهدیم . ثانیا، کفن اموات، اگر از غیر کرباس و پارچه اردستانی پارچههای ایرانی باشد، متعهد شدهایم بر آن میت نماز نخوانیم، دیگری را برای اقامه صلات بر آن میتبخواهند [و] ما را معاف دارند . ثالثا، ملبوس مردانه جدید که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده میشود، قرار دادیم مهماامکن هر چه بدلی آن در ایران یافت میشود، لباس خودمان را از آن منسوج نماییم . منسوج غیر ایرانی را نپوشیم و احتیاط نمیکنیم و حرام نمیدانیم لباسهای غیر ایرانی را، اما ماها ملتزم شدهایم حتی المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از نسخ [بافت] ایرانی بدوزیم . تابعین ماها نیز کذلک [همین طور خواهند کرد ]. و متخلف، توقع احترام از ماها را نداشته باشد . آنچه از سابق پوشیده داریم و دوخته ممنوع نیست استعمال آن . رابعا مهمانیها بعد ذلک و لواعیانی باشد، چه عامه چه خاصه، باید منحصر باشد به یک پلو و یک خورش و یک افشره [آب میوه] . اگر زاید بر این کسی تکلف دهد، ماها را به محضر خود وعده نگیرد . خودمان نیز به همین روش مهمانی مینماییم . هرچه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود . خامسا، وافوری و اهل وافور را احترام نمیکنیم و به منزل او نمیرویم، زیرا که آیات باهره «ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین» [تبذیرکنندگان برادران شیاطین به شمار میآیند . (اسراء: 27)] «ولا تسرفوا انه لایحب الشیاطین» [اسراف نکنید که خداوند اسرافکاران رادوست ندارد . (انعام: 141)] «ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکه» [بادستان خود، خود را هلاک نکنید . (بقره : 195] و حدیث لا ضرر و لاضرار فی الاسلام، حکمی که زیانآور باشد، در اسلام جعل نشده است .» [من لایحضره الفقیه، ج 3، ص53] ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن، محسوس و مسری است و خانوادهها و ممالک را به باد داده . بعد از این هر که را فهمیدهایم وافوری است، به نظر توهین و خفت مینگریم . حجتالاسلام آقانجفی، ثقهالاسلام حاجیآقا نورالله، حسین بن جعفر فشارکی، شیخ مرتضی دیزی، رکن الملک، محمدتقی مدرس، سید محمدباقر بروجردی، حاجی میرزامحمدمهدی جویبارهای، حاجی سید ابوالقاسم زنجانی، محمدجواد قزوینی . (1)
مرجعیت و دفاع از عزت و غیرت دینی
دفاع مرجعیت از عزت و غیرت دینی و ملی این سرزمین، در حقیقت دفاع از آموزههای قرآنی و اخلاقی بوده است . نقبی به تاریخ ایران زمین گویای این واقعیت است که هرگاه عزت و غیرت مردم مسلمان ایران جریحهدار شده است، نهاد مرجعیتبوده که پا به میدان نهاده و همه هستی خود را فدای مکتب اسلام و مردم ایران نمودهاست .در عصر فتحعلی شاه، دستگیری زنان گرجی، که ایرانیان آنان را به همسری برگزیده و از آنان دارای فرزند بودند، توسط سفارت روس و به دستور وزیر مختار گریبادوف، غیرت «میرزا مسیح مجتهد» عالم طراز اول تهران را به جوش آورد و پیگیری آزادی آنان از سفارت روس شد . گریبادوف بر بازگرداندن زنان به خارج از ایران پافشاری کرد . از اینرو، میرزا مسیح مجتهد فتوای دستور آزادی زنان از سفارت به هر قیمتی را صادر کرد . مردم غیرتمند تهران، به فتوای عالم خود روز چهارشنبه ششم شعبان 1244/11 فوریه 1829 کسب و کار خود را تعطیل و در مسجد جامع شهر جمع شدند و سپس به طرف سفارت روس حرکت کردند . در این حرکت، نوجوانی چهارده ساله توسط گلولههای نیروهای سفارت روس کشته شد . مردم وی را به مسجد بازگردانند و به گرد وی مشغول عزاداری شدند و سپس به سوی سفارتخانه باز گشتند . فتحعلی شاه باخبر شد و نیروهایی را برای حفاظت از سفارت روس گسیل داشت . مردم از سد نیروهای فتحعلی شاه گذشتند و نبردی سنگین بین مردم، که به سلاحهای سرد مسلح بودند، با نیروهای روسی که به سلاحهای گرم و مرگبار مسلح بودند در گرفت . مردم غیرتمند با دادن هشتاد شهید، 38 تن از نیروهای سفارت روس از جمله گریبادوف را از دم تیغ گذراندند و زنان را که مظهر ناموس ملتبه شمار میرفتند آزاد کردند . در این واقعه تنها مالتسوف دبیر اول سفارت روس توانست از معرکه جان سالم بدر برد . فتحعلی شاه برای فرو نشاندن خشم دولت روس، هیاتهایی را به روس فرستاد و میرزا مسیح مجتهد را تبعید کرد . (2) ترویجبیغیرتی و توطئه کشف حجاب توسط رضاخان، که در حقیقت انکار ضروریات دین اسلام بود، موجب رویارویی مراجع تقلید و علمای تشیع گردید و واکنش آیتالله حاج حسین قمی در برابر این جمله بود: «امروز اسلام فدایی میخواهد . بر مردم است که قیام کنند» (3) قیام مردم غیرتمند مشهد در برابر توطئه کشف حجاب، به قیام مسجد گوهرشاد از سوی مردم و به گلوله بسته شدن مردم در حرم امام رضاعلیه السلام و شهادت صدها تن از مردم انجامید . حضرت آیهالله خوانساری نیز در مقابل دولتسرسپرده بیگانگان فتوایی بدین گونه صادر کرد: «حرمت کشف حجاب به نحوی که امروزه در پایتخت تداوم دارد، علاوه بر آنکه حرمت قطعیه دارد، از علمایی مثل صاحب جواهر - اعلی الله مقامه - که اول متبحر در فقه است، بر آن دعوی ضروری دین شده است که منکرش کافر و نجس است و جلوگیری از آن هم از بابت نهی از منکر بر تمام افراد واجب است و تمام هم مقصر و مسؤولند در اهمال نسبتبه این فریضه» (4)
مرجعیت و رویارویی با کفر جهانی
آغاز دوران مرجعیت امام خمینیقدس سره، مصادف با دورهای بود که این بار همه استعمارگران و استثمارگران به همراه دست نشاندگان داخلی در ائتلافی نامقدس تنها راه دستیابی به منافع و منابع جهان اسلام را در نابودی اسلام و تحقیر و توهین به مقدسات و کشتن روح ایمان و اعتقاد در نهاد مسلمانان جستجو میکردند . دورانی که مبارزه با اسلام با ابزارهای نوین دنبال و مرجعیت در مقابل پدیدهای روبرو میشود که نامی جز "کفر جهانی" نمیتوان بر آن نهاد . با پیروزی جبهه موحدان به رهبری امام خمینیقدس سره، کفر جهانی به شیوههای نوینتری وارد عمل میشود اینجاست که تمام جهان کفر با بهرهگیری از شعارها و نهادهای بینالمللی، وجود مقدس پیامبراکرمصلی الله علیه وآله را نشانه میرود . امام خمینی بدون در نظر گرفتن معادلات جهانی و پیامدهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی برای ایران، تنها در جهان کفر و الحاد دستور قتل توهین کننده به پیامبراکرمصلی الله علیه وآله را صادر میکند . متن فتوای حضرت امام که در تاریخ 25 بهمن 1367/7 رجب 1409 صادر شد بدین شرح است:
باسمه تعالی «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم ، مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن ، محکوم به اعدام میباشند . از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید . و هرکس در این راه کشته شود شهید است ان شاءالله . ضمنا اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد .» انالله و ناالیه راجعون والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته . روح الله الموسوی الخمینی (5) |
به جرات میتوان گفت که فتوای حضرت امامقدس سره با در نظرگرفتن موقعیت زمانی و مکانی و نیز ساختار بینالمللی با هیچ یک از فتوای مراجع تقلید قابل مقایسه نیست . این فتوا جهان کفر را تا پشت دروازههای خود به عقب راند . جهان کفری که امروز نیز با طرفندها و شیوهها نوینتر و با چهرههای موجهتری به رویارویی با اسلام و مرجعیتبرخواسته است .
مرجعیت گلواژه امنیت
مرجعیت تنها نهاد پاسخگو به پرسشهای فقهی و دینی مردم و نیز پاسخگو به شبهات شبههآفرینان و رایت استقلال و نماد غیرت و غرور به شمار نمیرود بلکه از منظری دیگر، نهاد مرجعیت کمربند امنیت جامعه و مایه آرامش برای احاد مردم است . وجود چنین نهادی از شکلگیری جریانهای انحرافی و التقاطی و نیز محفلهای خشونت طلب جلوگیری میکند . نهاد مرجعیت، نهادی است که از اجتهاد به رای در جامعه که موجب تشت و اختلاف در برداشتها و رفتارها میگردد، جلوگیری میکند و جامعه را به سوی جامعهای منسجم، همتافته و سامان یافته سوق میدهد . بی شک کسانی که درصدد تضعیف نهاد مرجعیت گام بر میدارند، نه تنها درصدد محروم کردن جامعه از رایت استقلال، نماد استبداد ستیزی، سد پولادین در برابر هجوم بیگانگان، سنبل استقلال سیاسی و اقتصادی و تندیس غیرت دینی و غرور ملی گام برمیدارند، بلکه برآنند تا جامعه را به سوی تشتت، از هم گسیختگی و حاکمیتخشونتسوق دهند . کسانی به خاطر مطامع سیاسی و مقطعی خود در آستانه انتخابات خبرگان صراحتا اعلام کردند «همه مردم مجتهدند» ، آنانی که به خاطر نگرش سطحی خود و خلط مباحث چنین نگاشتند «فتوای فقیهان معاصر که از علوم انسانی جدید بیبهرهاند، در مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی سخت مشکوک است و به کار زندگی در قرون ماضیه میآید» (6)آنانی که با مطلقکردن خردگرایی و خردورزی بر اجتهاد به رای جوانان صحه گذاشتند و با تحریک قشر جوان مبنی بر انتخاب سرنوشت از سوی خود، درصدد جداکردن جوانان از مرجعیتشیعی برآمدند سرانجام، آنانی که مقلدین مراجع را به زشتترین واژهها خطاب کردند، دانسته و یا نادانسته مروج و مبلغ خشونت و تنش و فروپاشی امنیت و آرامش جامعه هستند . هر چند که در شعار، خود را ضدخشونت و مخالفین خود را مروجان اسلام خشونتی بنامند . این طیف با چنین رویکردی دانسته و نادانسته به مردم و بویژه جوانان را به سوی اجتهاد به رای و استنباط و اخذ احکام از قرآن و متون روایی فرامیخوانند . بدیهی است تمام آیات و روایات ناظر بر احکام عبادی نبوده و نیست، مردم و جوانان در برخورد با آیات و روایات جمادی و عملی کردن آنان در متن زندگی خود، به برداشتهایی دست مییازند که محملی برای گروههای محفلی و مجوزی برای قتل و ترور در جامعه خواهد بود مگرنه این که شکلگیری گروههای چون ، گروه مهدی هاشمی، گروه فرقان، گروه مهدویت، و حتی ترور سعید مجاریان را نمیتوان اجتهاد به رای برخی جوانان احساسی برشمرد که با گریز از دایره مرز تقلید، خود به استنباط آیات و روایات پرداختند . به راستی چه کسانی مروج خشونتند؟ از تضعیف مرجعیت و ولایتفقیه چه هدفی دنبال میکند؟ و خشونت طلبان و مخالفان واقعی امنیت و آرامش در جامعه چه کسانی هستند؟ !
پینوشت:
1 . حسن ابراهیمزاده، پیروی خضر خرد، ص 91 و92
2 . ر . ک: غلامرضا گلیزواره، میرزامسیح مجتهد، فتوای شرف، ص 110، 133
3 . محمدباقر پورامینی، حاجآقا حسین قمی، قامت قیام، ص 106
4 . حسن ایدرم، سیدمحمدتقی خوانساری، بر چشمهساران حضور، ص 106
5 . صحیفه امام، ج 21، ص 263
6 . عبدالکریم سروش، مجله کیان، شماره 45، ویژهنامه دین مدارا و خشونت، ص 37
http://rasekhoon.net/article/show/109291/مرجعیت-گلواژه-آرامش-و-امنیت-(2)/