اجرای نمایش سیندرلا در بن بست نوشته و کار امید نیاز در جشنواره فجر 28 ام
نقش آقای فشارکی پدر کیانا
سیندرلا در بن بست
- به بهانه اجرای نمایش سیندرلا در بن بست نوشته و کار امید نیاز در جشنواره فجر 28 ام-
عکس: شکوفه هاشمیان - ایران تئاتر
سیندرلا در بن بست اجرائی از خیلی جهات فقیر است: دکور نور لباس حتی حرکات و جابه جائی ها چیدمان ابزار همه و همه با ساده ترین و در دسترس ترین وسائل و ایده ها ساخته و پرداخته شده اند با این وجود اجرا کامل بی عیب و بسیار قوی ست و نکته همین جاست؛ چرا؟ اگر بخواهم از نمایشهای برجسته و کم ایراد پنج سال اخیر تئاتر ایران فهرستی تهیه کنم سه رتبه نخست این فهرست به ترتیب زمان به روی صحنه رفتن نمایشهای مرگ فروشنده نادربرهانی مرند ملاقات بانوی سالخورده حمید سمندریان و سیندرلا در بن بست امید نیاز خواهند بود که از این سه بی نقص ترین و کامل ترین آنها اثر امید نیاز خواهد بود. اما دلایل من بر این ادعا:
الف) متن نمایش: داستان نمایش در بن بستی در شهر اصفهان اتفاق می افتد. داستانی پیچیده متشکل از چهار کنش اصلی تودرتو و پیش رونده: 1) کنش بچه ها با هم بر سر بازی کردن قصه سیندرلا یا افسانه رستم و سهراب که سرانجام بچه ها بر سر دومی توافق می کنند 2) کنش بچه ها با آقای فشارکی پدرکیانا کودک قهرمان نمایش بر سر بازی کردن یا نکردن در بن بست که این کنش تا انتهای نمایش به انواع شگردهای جذاب و بکر ادامه پیدا می کند 3) کنش کیانا با پدرش بر سر مشارکت در بازی بچه ها که سرانجام کیانا با الهام از اسطوره رستم که انسانی ست که هیچ وقت زیر بار حرف زور نمی رود خواسته به حقش را از پدر طلب کرده و حرفش را به کرسی می نشاند 4) کنش میان خود کودکان بر سر ایفای نقشهای مختلف قصه های سیندرلا و رستم و سهراب که در قصه اول با مداخله آقای فشارکی کیانا نقش سیندرلا را از دست می دهد اما در قصه دوم با ترفندی کودکانه و البته هوشمندانه نقش سهراب نمایش را به چنگ می آورد. متن نمایش به دقت نشانه گذاری و نماد پردازی شده است استعاره و بازی لفظی و مضمونی با دو کلمه بن بست و سیندرلا در متن نمایش اولین ویژگی مثبت آن است. بن بست از یک سو اشاره به کوچه بن بستی ست که آقای فشارکی زورگو آن را به نام خود نامیده از سوی دیگر اشاره به بن بستهایی دارد که کیانا در این داستان مدام با آنها مواجه می شود و کیانا سیندرلای نمایش هم دختر درمانده ای ست که باید در چند جبهه بجنگد و البته فرق او با سیندرلای افسانه ای عدم دخالت نیروهای غیبی و خیالی در کامیابیش و در عوض تکیه او بر قدرت فکر و منطق خویش به جهت غلبه بر مشکلات پیش رویش است. متن واجد شگفتی ها وکشفهای مدام برای مخاطب نیز هست چون خارج و وارد کردن به انصاف و غیر ملموس همه کودکان به جریان اصلی نمایش و از آن در جاهائی که هیچ انتظارش را نداریم یا واکنشهای خاص و کودکانه اشخاص نمایش در برابر یکدیگر و آقای فشارکی که مدام ما را غافلگیر و شگفت زده می کنند از طرفی پرهیز از به جای کودکان اندیشیدن و سخنگوی آنهاشدن پرهیز از شعار دادن به نفع کودکان اینها امتیازات دیگر متن نمایش سیندرلا در بن بست است.
ب) ظرافتهای کارگردانی:
فقر تعمدی که امید نیاز کارگردان نمایش به اجرایش وارد کرده اولین امتیاز کارگردانی اوست: دکور صحنه عبارت است از سه چینه آجر در سه سوی صحنه نور هم نور تخت زرد - سفید و عمومی است که تا انتهای نمایش هم تغییر نمی کند لباس بچه ها هم به دور از داشتن هرگونه تکه اضافی و نمایشی همان لباس بازیشان در کوچه و خیابان محل زندگی واقعی شان است همه اینها به عمد تا این حد کمرنگ نگه داشته شده تا بازی بازیگران بیشتر و بهتر به چشم بیآید و این اقدام کارگردان بازگشتی شجاعانه و جسورانه به اصالت هنر تئاتر است. جابه جائی ها در صحنه آزادی تمام و کمال را برای بازیگران ممکن ساخته در عین حال که هیچ حرکت اضافی و بی موردی در طول اجرا مشاهده نمی شود به خصوص ایستهای بازیگران خردسال و نوجوان که بازی سرجای آنها در نهایت آرامش بدن و بی هیچ تنش- بی اختیار و خارج از اراده در اعضای بدن یا بیانشان که خاص این سنین است- انجام می گیرد. وجه بومی اجرای کارگردان از وجه بومی نوشته او پررنگتر است امید نیاز به خوبی توانسته رنگ و بوی بومی ایرانی را بی آنکه در ذوق بزند به کار خود تزریق کند دادن سازهای ایرانی چون تار و در کنار آن دبه ای پلاستیکی به جای تمبک به دست بازیگران یکی از این ترفندهاست استفاده از شیوه نقالی به هنگام جایگزینی داستان رستم و سهراب با داستان سیندرلا دیگر شگرد زیرکانه کارگردان برای ممهور کردن اثرش به امضای ایرانی ست. اما اوج هنر امید نیاز در کارگردانی این نمایش را باید در افزودن کودک سراسر قرمز پوش به اجرا دید پسربچه ای چهار پنج ساله ای که با وقار و اطمینانی مثال زدنی تحت هدایت بی نظیر کارگردان در طول مدت نزدیک به یک ساعت اجرای نمایش در صحنه حضور داشت و بی آنکه حتی یک کلمه هم به زبان بیآورد بی سر و صدا و حلزون وار و از لحاظ معنائی به شدت پررنگ و گویا به اجرا جلائی دیگر داد این کودک برای همه ما آشناست کودکی ایرانی حاضر و ناظر بر بازی کودکان دیگر که نوبت بزرگ شدن و البته به صحنه آمدن خود را انتظار می کشد و درخیال و رویای شیرین فردای هنوز نیآمده است.
ج) بازیهای بی نقص و درخشان به لطف بازیگردانی استادانه کارگردان:
بازیگران نمایش سیندرلا در بن بست جز دوتا همگی بین سنین 5 تا 14 سالگی قرار دارند و همگی تحت هدایت خوب کارگردان جوانشان چنان باورپذیر بازی می کنند تو گوئی حضور تماشاگران را در بن بست فشارکی احساس نکرده و تمام هم و غم خودرا معطوف به هدف اصلی شان که همانا بازی کردن در کوچه بن بست و غلبه بر ممانعتهای آقای فشارکی است گذاشته اند. مگر بازیگری چیست غیر از باور خود در فضای دروغین یک داستان و بازیگران سیندرلا در بن بست به لطف صفای باطن کودکانه شان بدون هیچ خودنمائی تصنع ترس و تردید بر روی صحنه چنان بازی می کنند که کارکشته ترین بازیگران مکتب دیده و چنددهه خاک خورده هم به گرد تغییر ریتم گویائی بیان بدنی ظرافتهای میمیک تغییرات مدام حسی وضوح و رسائی بیان و احساس این کودکان نخواهند رسید. این امتیاز با حضور بازیگر بزرگسال نقش آقای فشارکی پدر کیانا بیشتر و بهتر هم به چشم می آید هرقدر این بازیگر بزرگسال به لطف فیزیک جنس بازی و لهجه شیرین وخاصش جذاب بازی می کند زیبائی کار کودکان همبازی او بیشتر هم به چشم می خورد و بی اغراق نیست اگر بگویم که کودکان او را به ادای بهتر و بهتر نقشش وامی داشتند.
سیندرلا در بن بست اتفاق نادری ست از گروهی شهرستانی ( اصفهانی) و از هنرمندانی نادر و بی ادعا و اشاره دقیقی است به اینکه تئاتر ایران منحصر به تهران نیست و شاید گوشزدی دوباره و دوباره به این که چون خیلی آرزوهای دیگر تئاتر کامل را نیز می توان در بازنگریها به داشته ها در اصالتها در شهرستانها جستجو کرد!
http://talkhakan.blogfa.com/post/20