فرهنگ سخنران زیاد دارد اما طبیب هایش قلیل اند!
محمد حسین محمدی فشارکی (فعال فرهنگی )
فرهنگ سخنران زیاد دارد اما طبیب هایش قلیل اند!
با توجه به تعاریف و خصوصیاتی که در خصوص فرهنگ در خیلی از فضاهای علمی و محافل فرهنگی ذکر شده است ترجیح می دهم بطور خلاصه به ذکر چند سؤال و نکته بپردازم.
چشمه سار- محمد حسین محمدی فشارکی (فعال فرهنگی )/ با توجه به تعاریف و خصوصیاتی که در خصوص فرهنگ در خیلی از فضاهای علمی و محافل فرهنگی ذکر شده است ترجیح می دهم بطور خلاصه به ذکر چند سؤال و نکته بپردازم:
۱٫ شورای عالی انقلاب فرهنگی که بنا به فرموده ی رهبر معظم انقلاب اسلامی، قرار گاه فرهنگ کشوراست آیا می بایست در پیچ و خم تعویض یا انتساب رئسای دانشگاه ها باشد و ما هر از چند گاهی منتظر هشدارها و توصیه های رهبر معظم در خصوص فرهنگ باشیم یا اینکه می بایست به دنبال ارائه ی الگوها یا مدلهای متعدد و اصلاح ساختار فرهنگی کشور باشد؟!!
۲٫ ضمانت اجرایی مصوبات شورای فرهنگ عمومی کشور در متن جامعه چیست و چند درصد آن در استان ها اجرا شده است؟
۳٫ جایگاه آموزش های کاربردی در بین افسران و فرماندهان جنگ نرم که همان اساتید و دانشجویان هستند در مقابله با طوفان تبلیغاتی ، سایبری و رسانه ای دشمن کجاست؟ و آیا این آموزش ها تناسبی با ابزار ، فضا و مختصات منطقه عملیاتی دارد؟!!
۴٫ اتاق اعلام وضعیت و هشدار در حوزه ی فرهنگ کجاست؟
۵٫ قوانین فرهنگی مصوبه مجلس شورای اسلامی مربوط به چه دوره ی زمانی است و آیا جوابگوی کامل به نیازهای فرهنگی و تبلیغاتی داخل و خارج از کشور دارد؟!!
آنچه به طور خلاصه به نظر می رسد بتوان به آن اشاره نمود این که شورای عالی انقلاب فرهنگی علیرغم همه تلاش ها و فعالیت های گسترده ی خود در حوزه های مختلف، حرکتش نسبت به حجم انبوه رویدادها و تغییرات فرهنگی در کشور و جهان کند بوده و نیاز به تقویت هرچه بیشتر ساختاری و تشکیلاتی دارد علاوه برآن این شورای می بایست جایگاه کسانی باشد که یکی از مشغله هایشان فرهنگ نباشد بلکه تنها مشغله ی آنها فرهنگ بوده و قبل از شیوع مسائل چالشی حوزه ی فرهنگ و پررنگ شدن مطالبات عمومی مردم ، با رصد به موقع بتواند نسبت به پیش گیری و درمان به موقع در حوزه فرهنگ اقدام نماید.
امروز در کشور بعضی بنام کار فرهنگی از دستگاه های متعدد بودجه می گیرند و بیم آن می رود که فرهنگ در گیرو دار حدود چهل دستگاه فرهنگی به این سو و آن سو کشیده و خودش در خودش هضم و غرق گردد، در عین حال بعضی از مصوبات شورای فرهنگی عمومی در استانها در پیچ و خم ادارات و کمبود اعتبارات در راه مانده است و نیاز به بازنگری و درمواردی کمک به اجرای هرچه بهتر آن دارد، در میدان تهاجم فرهنگی نیز در مواردی ارتباط فرمانده با نیروهای خط مقدم تا حدود ی قطع شده و حلقه ی مرتبطی وجود ندارد تا خوراک مناسب فکری و محتوایی را درست و به موقع به خطوط دفاعی و تهاجمی برساند.
همچنین زمان بازنگری و اصلاح برخی قوانین فرهنگی که ممکن است در مواردی گرد و غبار رژیم پهلوی از گذشته نیز برآن نشسته باشد رسیده و شاید تا حدودی دیر شده است و بعضی از این قوانین کهنه و گذشته راه گشای همه مختصات و پهنای جغرافیای فرهنگ نیست .
قائم به شخص بودن در حوزه ی فرهنگ و عدم رویکرد سیستمی یکی از خطرات جدی این بخش است در بعضی از مراکز و مجموعه های فرهنگی در کشور می گویند فلان فرد خودش یک دایره المعارف فرهنگی است که البته باید دعا کرد که آن فرد ۱۰۰۰ سال عمر کند چراکه اگر آن فرد نباشد دیگر چیزی به نام اطلاعات و سوابق از فعالیت های قبلی آن مجموعه در دست نیست!!
درواقع فرهنگ سخنران زیاد دارد اما طبیب هایش قلیل اند!
البته شاید بتوان گفت که بعضی حکم پدر بدسرپرست را برای آن داشتند چراکه آنچه در موضوع اسلامی شدن دانشگاه ها به عنوان دغدغه های عمومی مردم و رهبری مطرح شد بیشتر در جهت معکوس عمل شده و در همان راستا اردوهای مختلط دانشجویی و حذف معاونت پرورشی از وزارت آموزش و پرورش کلید خورد.
امروز هیچ فقری بالاتر از فقر فرهنگی نیست و ما با یک ترافیک شدید تبلیغاتی و رسانه ای در پشت خط فرهنگ مواجه ایم.
عده ای مهارت خوبی در پاسکاری داشته و نمی گذارند لحظه ای توپ در میدان آنها باشد تا اینکه دورانشان بگذرد عده ای نیز درگیر اولویت های سازمانی و اداری خویش شده اند و به کل سند برنامه ی پنجم توسعه و افق ۱۴۰۴ را که همان چشم انداز ۲۰ ساله است را فراموش کرده بعضی نیز در این میان فقط گریه می کنند و داد می زنند اما کاری بلد نیستند.
برخی هم آب به آسیاب دشمن می ریزند و با القای فضای ناامیدی، یأس و چراغ سبز به دشمن سعی دارند کشور را در حوزه ی فرهنگ دچار مخاطره نمایند.
وزارتخانه ای که می خواهد فرهنگ یک کشور را هدایت و نظارت نماید وزیرش می بایست در ساختار تعیین وزیر در هیئت وزیران و تائیدیه از مجلس شورای اسلامی با نظر رهبر معظم انقلاب تائید گردد تا دیگر شاهد چنین مدیریت های روشنفکر مآبانه و غرب زده در یکی از حساس ترین و تأثیر گذار ترین حوزه های سیاست گذاری فرهنگی کشور نباشیم امروز شورای عالی انقلاب فرهنگی می تواند با مهندسی کردن موضوعات مورد نیاز کشور، حوزه ی فرهنگ را به نحو بهتری مدیریت و هدایت نماید برای مثال مسجد جایگاهی است که امام (ره) از آن به عنوان سنگر جهاد و مبارزه یاد نمود و هم اکنون چندین مجموعه فرهنگی در مساجد کشور مشغول فعالیت می باشند که در مواردی دچار خلط مباحث و یا ورود به حوزه های اجرایی یکدیگرمی شوند این نیاز به مهندسی مدیریت فرهنگی مساجد دارد همچنین انجام مهندسی سبک زندگی بالأخص در حوزه ی خانواده و نشاط و شادابی، مهندسی فرهنگ عامه، ترویج فضائل اخلاقی، هنر ایرانی اسلامی، مسائل جنسی و عفت و همچنین احیاء فرهنگ محله محوری از اولویت ها و نیازهای اساسی فرهنگی ماست.
در عین حال به موازات شروع حرکتهای ایجابی و ارتقای آن می بایست مراقب تلاش برخی جهت سکولاریزه کردن آرام دین و پرورش جوانان پاستوریزه و هموژنیزه ای باشیم که می خواهند از آنان مسلمانانی بی تفاوت و در عین حال جدا شده از فضای گفتمان عدالت خواهی و روحیه ی انقلابی بسازند. همیشه در هر دوره ای عده ای در جامعه هستند که به جای اینکه دغدغه شان تحول فرهنگی باشد باعث تهوع فرهنگی شده و به جای اینکه مبدع فرهنگی باشند مدعی فرهنگی هستند. به نظر می رسد در راستای فضای ایجابی با راه اندازی یک مرکز و پایگاه رسمی آمار، اطلاعات و سنجش فرهنگی در کشور، بتوانیم همه اطلاعات کمی و کیفی حوزه ی فرهنگ را هر شش ماه یکبار توسط همه دستگاه های فرهنگی به آن مرکز انتقال دهیم تا دستگاه ها بتوانند با دقت بیشتری نسبت به تعیین راهبردها، سیاست ها و هزینه های آتی خود نسبت به آمار و اطلاعاتی که توسط این مرکز در کشور داده می شود اقدام نمایند. همچنین می توان با راه اندازی پاتوق های ثابت فرهنگی در مناطق مختلف شهرها ضمن هدایت معنوی و فرهنگی جوانان سعی در تربیت افسران جنگ نرمی را داشت که بتوانند همزمان و در آن واحد هم در جبهه ی ستاد و پشتیبانی، و هم در خط دفاعی و تهاجمی بتوانند خودشان تولید کننده، پشتیبانی کننده و یک مدافع و مهاجم فرهنگی خوبی باشند این یعنی تربیت نیروی انسانی هنرمند و متعهد انقلابی که می تواند در حال و آینده قطار حرکت فرهنگ را با نگاه متعالی و توحیدی به سرمنزل مقصود برساند.
اشکالات و ضعف های عناصر و مجموعه های فرهنگی که به نظر می رسد هم اشخاص حقیقی و حقوقی، مراکز و مجموعه های فرهنگی و بعضاً متولیان و برخی مسئولین سیاسی و فرهنگی کشور به آن ممکن است مبتلا باشند را بطور خلاصه خدمتتان عرض می نمایم.
۱٫ اسطوره سازی از بعضی شخصیت هایی که بعضاً قد و قواره ی آنها از لحاظ شخصیت فکری و اخلاقی در حد چهره شدن و تبلیغ نیست ولی در مواردی متأسفانه بیش از حدشان آنها را تیتر رسانه های دیداری و شنیداری می کنیم.
۲٫ ورود به فضاهای غیر کارشناسی که در تخصص و حوزه ی فعالیت آنها نیست
۳٫ بده و بستان های نادرست بین مراکز، اشخاص حقیقی فرهنگ با دستگاه ها و ادارات
۴٫ بزرگنمایی از فعالیت های انجام شده
۵٫ صدور مجوز های زیاد برای تأسیس مؤسسات و مراکز فرهنگی و رشد قارچی و خلق الساعهدر بدنه ی جامعه بدون در نظر گرفتن محدوده و مختصات جغرافیای فرهنگی منطقه
۶٫ تأثیر پذیری از فرهنگ غرب و پررنگ نمودن غافلانه یا غرض ورزانه از دستاوردهای فرهنگی غرب نسبت به کشور، در این رابطه ما نباید در شکل و محتوا وابسته یا وام گیرنده از هارمونی غربی باشیم برای مثال در یک دوره ای استفاده از آهنگ های غربی در اشعار مذهبی رایج شده بود!!
۷٫ کمرنگ بودن فرهنگ عذرخواهی و معذرت
۸٫ عدم اطلاع از بعضی قوانین و مقرارت فرهنگی که بعضاً باعث سردرگمی فعالان فرهنگی در کشور می شود
۹٫ کمرنگ بودن عناصر فعال و مسئولین فرهنگی کشور در ایجاد فضای گفتمان سازی
۱۰٫ ضعف در برنامه ریزی و اجرا
۱۱٫ عدم نظارت و پیگیری دقیق بر مصوبات
۱۲٫ تکثر شوراها و کمیته های فرهنگی در کشور
۱۳٫ طرح مسائل خلق الساعهو فی البداحهدر جلسات تصمیم سازی و تصمیم گیری
۱۴٫ تکثر مصوبات و ایجاد حالت مصوبه زدگی در بین مجریان ومتولیان فرهنگی
۱۵٫کمرنگ بودن تولیدات محتوایی در حوزه ی علوم انسانی از طریق حوزه ودانشگاه
۱۶٫نبود مدیریت واحد فرهنگی در کشور
۱۷٫ضعف درروابط عمومی ها و اطلاع رسانی های کیفی
۱۸٫عزل و نصب های آنی و عدم ثبات مدیریتی
۱۹٫ترغیب به گزارش های آماری کمی و لجستیکی
۲۰٫عدم سنجش، اندازه گیری و نداشتن اتاق وضعیت روزانه حوزه ی فرهنگ
۲۱٫کمرنگ بودن وجدان کاری و پاسخگویی مناسب
۲۲٫بوروکراسی و کاغذ بازی اداری
۲۳٫وجود رابطه به جای ضابطه همراه با رابطه
۲۴٫روزمرگی، موازی کاری و راحت طلبی
۲۵٫تنگ نظری، افراط و تفریط، ایده آل گرایی و واقع گرایی محض
۲۶٫منفعل بودن، ماندن و درجا زدن تا رسیدن به لحظه ی بحران فرهنگی
۲۷٫محافظه کاری و سکوت در برابر رویدادها و اتفاقات نادرست فرهنگی در این رابطه با توجه به اینکه متأسفانه برای بعضی همیشه در توجیح باز است بعضی این محافظه کاری و سکوت را به نام تقیه یاد می کنند!!
۲۸٫ضعف در مسئله شناسی و اولویت بندی در رسیدگی به مسائل فرهنگی کشور
۲۹٫کمرنگ بودن استفاده از ظرفیت ها و تجارب فرهنگی موجود داخل و خارج از کشور
۳۰٫ضعف نیروی انسانی دستگاه های فرهنگی در خصوص آموزش های تخصصی حوزه ی فرهنگ
۳۱٫مبنا قرار دادن و تزریق جامعه شناسی غربی و آموزش آن در بعضی مراکز و مجموعه های آموزشی با عنوان مدیریت فرهنگی
۳۲٫روی آوردن به کارهای صوری ، تزئینی و ویترینی به جای فعالیت های اثرگذار، عمیق و دراز مدت فرهنگی
۳۳٫توقع نابجا جهت بازدهی سریع فعالیت های فرهنگی در کوتاه مدت
۳۴٫جزیره ای عمل کردن مجموعه های فرهنگی و عدم اطلاع از برنامه های فکری
۳۵٫فرد گرایی به جای جمع گرایی در حوزه های فرهنگی
۳۶٫عدم وجود نگاه جامع و مشترک بین متولیان و فعالان فرهنگی کشور
۳۷٫ضعف در فضای نقادی و کمرنگ بودن مباحثه فرهنگی
۳۸٫اظهار نظر عجولانه و تند و به عبارتی بداخلاقی فرهنگی از طریق رسانه های دیداری و شنیداری وایجاد یک تب فرهنگی در جامعه، به نظر می رسد بعضی اظهار نظرها و رفتارهای ما نقشه ایست که دشمن به دنبال آن است و ما ناخواسته صفحه پازل دشمن را کامل می کنیم.
۳۹٫ضعف در پژوهش های فرهنگی مطابق با نیاز جامعه
۴۰٫نگاه صنعتی و مکانیکی به حوزه ی فرهنگ و قیاس نابجای آن با اقتصاد هرچند که این دو می توانند ارتباط بسیار زیادی با یکدیگر داشته باشند
۴۱٫کمرنگ بودن ارتباط طبیبانه و اخلاق مدارانه مبلغین علوم دینی با جوانان
۴۲٫ضعف در تطابق حرف با عمل در بین فعالان و بعضی مسئولین فرهنگی، بعضی در فضای رسانه ای عادت به لفاظی و بیان وعده وعید و مصاحبه های پی در پی دارند و گمان می کنند مصاحبه یعنی فعالیت فرهنگی!!
۴۳٫خودبرتر بینی و غرور در فعالیت های فرهنگی
۴۴٫ایجاد وابستگی بین مراکز فرهنگی نسبت به دستگاه های فرهنگی
۴۵٫عدم تناسب ظرف و مظروف فرهنگی، برای مثال ساختمان بسیار شکیل و بزرگی در زمینه فرهنگی ساخته می شود اما ارائه محتوای مورد انتظار در آن وجود ندارد در واقع سامانه های مدیریتی و ساختاری ما می بایست همزمان با حرکت جامعه به سمت پیشرفت و تحول تغییر یابند که در مواردی قوانین فرهنگی ما هنوز بوی دوران طاغوت را می دهند!!
۴۶٫عدم تناسب چرخه ی تولید، توزیع و مصرف کالاهای فرهنگی در کشور، یادم هست روزی در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران فردی به سراغ غرفه های مختلف می رفت و کتابهای چندجلدی رنگی را می خرید کنجکاو شدم و دلیل این کار را از او پرسیدم او جواب عجیبی داد و گفت من می خواهم کلکسیون کتابهای زرد و سبزم کامل شود!!
۴۷٫ضعف در بستر سازی و تعادل در فعالیت های فرهنگی، بطور مثال ممکن است در یک سال فعالیت های هنری به شدت رونق یابد و در مقابل بودجه فعالیت های قرآنی به یکبار کاهش یابد و یا بالعکس، آیا بودجه قرآنی یک کلان شهر یا استان به اندازه ی حقوق و دستمزد سالانه ی یک بازیکن یا مربی فوتبال می باشد؟!!
۴۸٫نبود ضوابط و قوانین خاص در بکار گیری نیروهای متعهد و متخصص فرهنگی دردستگاه های فرهنگی کشور
۴۹٫انجام آزمون و خطای زیاد توسط مسئولین فرهنگی و پیامدهای منفی آن در جامعه
۵۰٫کمرنگ بودن فرهنگ سازی در ایجاد سبد کالای ثابت فرهنگی برای خانواده ها و نشان دادن اهمیت و تأثیر غذای روح به اندازه ی غذای جسم
۵۱٫سایه انداختن ناخواسته تکنولوژی بر فرهنگ دینی و کوبیدن بر طبل تکنولوژی و مدرنیته، مثال هرچند که نشان دادن ادعیه و زیارات و بطور خاص دعای کمیل و ندبه از رسانه ی ملی می تواند برای بسیاری از خانواده ها بالأخص افراد سالخورده که توانایی رفت و آمد را ندارند خوش آیند باشد اما تأکید دین اسلام بر این است که یدا… مع الجماعهو یا، یدا… فوق ایدیهم و در بعضی احادیث تأکید دارد که خواندن دعا می بایست در جمع باشد اما ما خواسته یا ناخواسته بسیاری از افراد را عادت می دهیم تا از این تکنولوژی استفاده نموده و به جای ارتباط چهره به چهره با بندگان خدا، پرکردن مساجد و درک حضوری مراسم، پای تلویزیون و رادیو بنشینند و منبر و دعا را گوش کنند به نظر می رسد کلیت فضای رسانه ی ملی ما علی رغم همه زحمات و تلاش های شبانه روزی ، ساخت برنامه های فاخر و همچنین حضور در چند جبهه ی فرهنگی و رسانه ای در مبارزه با جبهه رسانه ای غرب بیشتر بر سه محور بازیگر، بازیکن و خواننده می چرخد البته بنده تأثیر این سه عنصر را کم نمی دانم اما ظرفیت ها و پتانسیل های فرهنگی ما بیش از آن چیزی است که بخواهیم مانور اصلی خود را برآن قرار دهیم.
۵۲٫حکومتی اداره کردن فرهنگ: مردم خودشان فرهنگ سازند و فرهنگ را شکل می دهند فرهنگ چیزی نیست که بخواهد توسط یک جریان یا یک شخص و یا یک دستگاه فرهنگی پدید آید در واقع حکومت می بایست نقش هدایت گری ، هماهنگی و نظارت را داشته باشد.
۵۳٫سیاسی کاری ، سیاسی بازی و سیاست زدگی در حوزه های فرهنگی یکی از آفات مهم فعالیت های فرهنگی در کشور است.
۵۴٫توجه زیاد به حاشیه ها و فرع به جای اصول و متن، بعضی در فضای جامعه سخن از یکجریان انحرافی می کنند بنده منکر بعضی حرکت ها و غفلت های انحرافی نمی شوم اما فراموشمان نشود اصل آغاز حرکت انحرافی از زمانی شروع شد که عده ای در سقیفه ی بنی ساعده دور هم نشستند و بزرگترین و عزیزترین آزاده ی جهان را بنام دین و مصلحت خانه نشین کردند و اوج زهر خود را قربهالی ا… در کربلا بر بدن بی کفن امام زمانشان ریختند و چنین خوارجی در هر دوره و زمانی بوده و هستند در واقع جاهلیت همان جاهلیت است اما شکل و فرم آن عوض شده و به نوعی تبدیل به جاهلیت مدرن شده است.
۵۵٫عدم توجه به شکل و فرم فعالیت های فرهنگی، زیرا تأثیر زیادی در جذب و یا پراکندگی مخاطبان خواهد گذاشت آنچه قابل توجه است اینکه ما محتوای بسیار غنی و خوبی داریم اما متأسفانه برخلاف غربی ها بسته بندی و کادوی ما از طرح و فرم زیبایی برخوردار نیست در حالی که آنان محتوای غنی و اصیلی همچون اصالت فرهنگی ملت ایران را ندارند اما بسته بندیشان ظاهری شکیل و زیبا دارد!!
۵۶٫وجود روحیه ی وظیفه گرایی به جای روحیه جهادی در حوزه ی فرهنگ، فردی که وظیفه گراست اگر از او کاری فوق العاده یا داوطلبانه ای در عرصه ی فعالیت های فرهنگی بخواهند یا قبول نمی کند یا به سختی انجام می دهد. در حالی که عرصه ی فرهنگ عرصه ی مجاهدت و تلاش شبانه روزی است.
http://cheshmehsar.ir/14801/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%82%D9%84