معرفت نردبان قرب الهی
مرحوم آیة اللّه نائینی می فرمود: «پس از وفات میرزای شیرازی بزرگ، شاگردان بزرگ ایشان از جمله مرحوم فشارکی، .....
بسم اللّه الرحمن الرحیم
در روایات آمده که ظاهر قرآن خیلی ساده است، طوری که هر کس آن را بخواند به اندازه خود توشه ای می گیرد؛ خداوند می فرماید: «و لقد یسّرنا القرآن للذکر فهل من مُدّکر»، قمر/17؛ ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود؟! ولی در جای دیگر می فرماید: «و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شی ء»، نحل/89؛ ما این کتاب را بر تو نازل کردیم، بیانگر همه چیز است. ائمه علیهم السلام هم می فرمودند که ما هر چه سخن می گوییم از قرآن می گوییم و اگر از ما بپرسید که این حرف را از کجای قرآن می گویید، ما برایتان توضیح می دهیم.
بنابراین ظاهر قرآن ساده به نظر می رسد ولی باطنش بسیار عمیق و فهم حقیقی آن دشوار است. برای فهم قرآن یک دستوری در خود قرآن است که فرموده: «لایمسّه الا المطهرون»، واقعه/79؛ امام سجاد علیه السلام نیز در صحیفه سجادیه دعایی دارند که، «خدایا! قلب ما را از اوساخ و پلیدی ها پاک فرما تا قرآن را بفهمیم».
نکته اساسی این است که فهم قرآن و رسیدن به باطن، آن معلم و استاد می خواهد و اینکه برخی ندای «حسبنا کتاب اللّه» را سر داده اند، اشتباه رفته اند. یک کتاب گلستان (سعدی) را نمی شود بی استاد خواند؛ چطور بدون استاد و انسان کامل بخواهیم دستورات دینی و زندگی را از قرآن بیاموزیم؟! وقتی ملائکه ندای: «انی جاعل فی الارض خلیفة»، بقره/30؛ را از سوی حق شنیدند، عرض کردند: «نحن نسبح بحمدک»؛ یعنی ما در درگاه شما عبادت می کنیم. جواب آمد که ما عبادت بی عمل نمی خواهیم؛ به تعبیر بنده، به عبادت خودتان ننازید. این نشان می دهد که علم خیلی فضیلت دارد و همه عبادت را علم و معرفت ارزش می دهد. بنابراین اگر می خواهید عبادت و اعمالتان قیمت پیدا کند، باید علم فرا گیرید و اینکه خداوند در قرآن گناهان را به جهل نسبت می دهد، به همین دلیل است. مثل آنجا که بنی اسرائیل به حضرت موسی علیه السلام گفتند: آیا ما را مسخره می کنی؟ «أتتخذنا هزوا»؛ آن حضرت در جواب فرمود: به خدا پناه می برم از این که از جاهلان باشم، «اعوذ باللّه ان اکون من الجاهلین»، بقره/67؛ یعنی مسخره کردن و حرف های بیهوده زدن کار جاهل است و من جاهل نیستم. خداوند در آیه دیگری می فرماید: «انما التوبة علی اللّه للذین یعملون السوء بجهالة»، نساء/17؛ یعنی توبه برای کسانی است که از روی جهالت معصیت می کنند. خلاصه، طبق آیات و روایات، جهالت یک امری است که تمام مفاسد و شرور از آن سرچشمه می گیرند.
این کلمات ارزش علم و معرفت را نشان می دهد. عالم خودش مقرب است، البته در صورتی که توأم با تقوا باشد وگرنه به قول شیخ بهایی «چون عمل در تو نیست، نادانی» آنچه ما را گرفتار و بیچاره می کند، بی تقوایی است و مادامی که ما به طهارت و تقوا نرسیم، با اهل بیت علیهم السلام سنخیت نداریم، البته ما ولایت امیرالمؤمنین و یازده فرزند آن حضرت را قبول داریم ولی، قبول داشتن غیر از فهمیدن و ادراک نمودن است. ما طلبه ها وظیفه داریم که با تلاش و کوشش، علوم خواندنی مثل احکام، اخلاق، تفسیر و ادبیات را خوب فرا بگیریم؛ و این علوم اسلامی، با طهارت و تقوا حاصل می شود، پس سعی کنید آن را تحصیل کنید.
روایتی را در کتب اهل سنت خواندم که آن را در جوامع روایی شیعه ندیده ام؛ به این مضمون که امام صادق علیه السلام می فرماید: تقرب انسان، با علم و معرفت به دست می آید، به صرف عبادت نیست. سپس می فرماید: اگر ملاک تقرب، عبادت تنها بود، پس حضرت نوح علیه السلام که 950 سال عمر کرده، می بایست از حضرت رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله بالاتر و مقرب تر باشد.
بنابراین، این موارد نشان می دهد که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله با معرفت و عرفان الهی به آن مقام رسیده اند. باید توجه داشت که کمبود معرفت در ما فراوان است. ما خیال می کنیم رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله و امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را شناخته ایم، خیال می کنیم خدا را شناختیم. اگر واقع مطلب این است، پس این اضطراب ها برای چیست؟ اینکه با یک حادثه، حواسمان پرت می شود، علامت چیست؟ در حالی که در قرآن آمده: «الا بذکراللّه تطمئن القلوب»، رعد/28؛ حالا که ما دلمان آرام نمی گیرد، کشف از این می شود که ما از یاد خدا دوریم.
مناسب است این روایت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله را دستور العمل زندگی خودمان کنیم که می فرمایند: «لایغرنک ذنب الناس عن ذنبک ولانعم الناس عن نعمک التی انعم اللّه علیک...» مجموعه ورام/2/77؛ «مبادا دیدن گناهان دیگران، باعث غفلت از گناهان خودت شود.»
عمده این است که ما درباره خودمان فکر کنیم، به دیگران کاری نداشته باشیم، ولی متأسفانه ما عادت کردیم عیب دیگران را ببینیم و به عیب خودمان توجه نداریم! در حالی که طبق روایات باید برعکس باشد، یعنی از نظر اخلاقی و زهد و پارسایی نخست باید خودمان را بسازیم تا زمانی که وارد اجتماع شدیم، قدرت نگه داشتن خودمان را داشته باشیم.
مرحوم آیة اللّه نائینی می فرمود: «پس از وفات میرزای شیرازی بزرگ، شاگردان بزرگ ایشان از جمله مرحوم فشارکی، سید اسماعیل صدر و آقا میرزا محمدتقی شیرازی در معرض ریاست و مرجعیت قرار گرفته بودند. ما و شیخ عبدالکریم حائری و دیگران که شاگرد مرحوم فشارکیبودیم، معتقد بودیم که ریاست برای مرحوم فشارکی است، ولی ایشان برای نماز تشریف نیاوردند و لذا به سراغشان رفتیم، ولی دیدیم که ایشان از حرم عسکریین بیرون آمده و از چشمشان معلوم است که در حرم توسل و گریه کرده اند. گفتم: آقا چرا دیر کردی؟ گفت: من دیشب از خانه میرزا به منزل خودم رفتم، ولی دیدم که با مرگ مرحوم میرزا، در درون دلم یک خوشحالی است، دیدم این خوشحالی به خاطر ریاست است. با خود گفتم: کسی که از احتمال ریاست خوشش می آید، لیاقت ریاست ندارد. پس به حرم مشرف شدم و خواستم که خدا این مقام را به من ندهد.»
خدا را به حق امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف قسم می دهیم که ما را در این راهی که پیش گرفتیم، یاری بفرماید.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6435/7174/87615/اخلاق-در-حوزه-معرفت-نردبان-قرب-الهی/?SearchText=فشارکی