تنباکو و پیامدهای آن فتوای تحریم
اصفهان
دراصفهان مردم به رهبری سه عالم مجاهد: حاج شیخ محمدتقی معروف به آقا نجفی شیخ محمدعلی و ملا باقر فشارکی در برابر کمپانی رژی ایستادند.
شاه ضمن دستورات اکید به کارگزاران خود دراصفهان برای مقابله با علماء و مردم ضمن تلگرافی به آقا نجفی می نویسد:
[بی جهت عالم آسوده را آشفته نکنید و مردم با خون خود بازی نکنند و آسوده مشغول دعاگوئی و رعیتی باشند] 42 .
اما علمای اصفهان با بی اعتنائی به تهدیدات شاه به مقاومت خود ادامه داده واستعمال دخانیات را تحریم می کنند. در گزارشی از تلگرافخانه اصفهان می خوانیم :
دیروز... آقانجفی و شیخ محمدعلی اعلانات چندی درب مساجد چسبانیده استعمال تنباکو را حرام و حمایت کنندگان فرهنگی را مرتد و عمله جات دخانیات را نجس خوانده و نوشته اند: کسی ازاین جماعت را که دخالت در کار فرنگی دارند به حمام و مسجد و سقاخانه راه ندهند. در حمامها و قهوه خانه ها و مجالس علماء و تجار و غیره قلیان موقوف است . طلبه ها در هر نقطه که قلیان دیده اند شکسته اند... هر جا فرنگی دیده می شود مردم دنبالش کرده داد و فریاد راه می اندازند 43 .
در یکی از مراحل بحرانی تاریخ اسلام که استعمارانگلیس با کسب امتیاز تنباکو می رفت تا کشوراسلامی ایران را در ردیف مستعمرات خود در آورد عالمی متعهد مرزبانی آگاه و بیدار مرجع عالیقدر جهان تشیع میرزای شیرازی بزرگ عمق توطئه را دریافت و با صدور فتوای تحریم تنباکو بزرگترین ضربه را بر پیکر دولت استعمارگرانگلیس نواخت واو را دراهداف شوم و شیطانی خود ناکام کرد.
این فتوای قاطع و کوبنده استبداد را رسوا ساخت . قوت و قدرت اسلام و رهبران مذهبی را به نمایش گذاشت . برای نخستین بار توانایی مبارزه منفی را در رویارویی با قوی ترین قدرت زمان به اثبات رساند.
الهام بخش همه حرکتهای ضداستعماری و ضداستبدای کشورهای اسلامی گردید و...
ازاین رو شایسته است که محققان درباره این فتوا و نقش تاریخ ساز آن به بحث و بررسی بنشینند واین مقطع از تاریخ ایران ر که در حقیقت سرفصل مبارزات ضداستعماری امت اسلامی ایران است به دوراز جعل و تحریف به همه انسانهای به تنگ آمده از قدرتهای استعماری و استبدادی بشناسانند.
گر چه درباره نهضت تنباکو کتابه رساله ها و مقالات بسیاری نگاشته شده که برخی نیز شایان تقدیر و تشکراست ولی ازاین حقیقت نمی توان چشم پوشید که حرکتهای ضداستعماری و ضداستبدادی همواره در طول تاریخ از دست تحریف قلم به مردان و تاریخ نگاران درباری و استعماری مصون نمانده اند. هر چه حرکت کوبنده تر عظیم تر و شکننده تر بوده تلاش دشمنان نیز در جعل و تحریف قوی تر و پیچیده تر. تاریخ مبارزات صد ساله ملت مسلمان ایران گواه این مدعاست و نهضت تنباکو بهترین شاهد .
برای تبیین اهمیت فتو قیام امت اسلامی دراین بخش از تاریخ معاصر و برای روکردن دست تاریخ نگاران استعماری و درباری در تحریف و وارونه جلوه دادن نهضت تنباکو به مسائل ذیل می پردازیم :
1. بستر صدور فتوا.
2. عکس العمل مردم و علم در برابر قرارداد رژی .
3. برخورد عالمان دین وامت مسلمان با فتوای تحریم تنباکو.
4. عکس العمل حکومت و کمپانی رژی در برابر مردم و فتوای تحریم .
5. پیامدهای فتوا.
6. تحریف تاریخ .
بستر صدور فتوا
برای درک و شناخت اهمیت فتو پیش از هر چیز لازم است بستر صدور فتوا را بشناسیم . برای این منظور نگاهی داریم به عناوین زیر:
استعمارگران درایران عصر ناصری .
واگذاری امتیازات و ماهیت آنها.
اهداف استعمارگران ازاخذامتیازات .
امتیاز تنباکو واهدافی که استعمارگران از گرفتن این امتیاز داشتند.
بالاخره پیامدهای زیانبار آن .
حکومت ناصری واستعمارگران
رقابت شدید روس وانگلیس بر سر دستیابی به امتیازات بیشتر و چپاول سرمایه های مردم محروم این مملکت دراواخر دوره ناصری به اوج خود رسید. هرگاه یکی از دو کشور رقیب موفق به تحصیل امتیازی در ایران می شد طرف مقابل یا درالغای آن می کوشید و یا حداقل امتیازی در حد آن درخواست می کرد.
لرد کور وزن ایران آن روز را چنین تصویر می کند:
[صحنه ایران مانند صفحه شطرنجی شده بود که حرکت یک طرف با حرکت و اقدام طرف دیگر مواجه می گشت] 1 .
در سال 1280 هجری قمری امتیاز تلگرافخانه به انگلیس واگذار شد. روسها در مقابل از سال 1298 به بعد طی چند پیمان امتیازاستفاده از تفتیش خطوط تلگراف را در شمال و شمال شرقی کشور تحصیل نمودند.
امتیاز راه آهن در سال 1289 به[ رویتر] و در حقیقت به انگلیس واگذار شد که بااعتراض علماء دینی و دلخوری روس این امتیاز پا نگرفت . ولی پس از چند سال سال 1306امتیاز تاسیس بانک شاهنشاهی ایران و حق نشراسکناس و... به رویتر داده شد.
چند ماه بعد یعنی در سال 1307 هجری قمری امتیاز تاسیس بانک استقراضی روس به یک تبعه روس داده شد و پس از چند ماه دولت روسیه این امتیاز را به خود منتقل ساخت . در همان سال امتیازانحصاری ساختن راه تهران به اهواز به انضمام راه بروجرد واصفهان با واسطه ای به انگلیس واگذار شد. در مقابل همان سال امتیاز بهره برداری از درختهای زیتون ایالت گیلان که متعلق به مردم بود به یک کمپانی روسی بخشیده شد و در سال 1308امتیازانحصاری بریدن چوب شمشاداز جنگلهای آستارا تااسترآباد و حمل آنها به خارج به همان کمپانی واگذار شد.
امتیاز کشتیرانی در رود کارون وامتیاز رژی به انگلیس داده شد و پیش از آن به عنوان جواز عبوراز خاک روسیه برای سومین سفر شاه و درباریان به اروپامتیاز کشتیرانی در شمال و چندامتیاز دیگر به روسها داده شد. 2
از طرف دیگر در آن زمان ناصرالدین شاه و دربار به خاطر نداشتن پایگاه مردمی به دو دولت روس وانگلیس متکی بودند. آنان نقش تعیین کننده ای را در دربار شاه داشتند. محور عمده حل و فصل مشکلات سیاهی اجتماعی اقتصادی رژیم حاکم را سیاست موازنه مثبت و جلب رضایت دو ابرقدرت از طریق واگذاری امتیازات و منافع مختلف به آنها تشکیل می داد. تا جائی که این عمل به عنوان شیوه ای سهل الوصول در برابر تکاثر طلبی استعمارگران به کار گرفته می شد.
ماهیت امتیازات
این امتیازات هر چند در پوشش خدمات و گاه خرید و فروش و معاملات بازرگانی بین یک فرد یا شرکت خارجی با دولت ایران انجام می گرفت 3 ولی ماهیتی کاملااستعماری و خائنانه داشت و اهداف شوم و شیطانی خاصی را دنبال می کرد. به عنوان نمونه :
امتیاز تلگرافخانه که درسال 1280 هجری قمری به انگلیسیها داده شد به ظاهر کار خدماتی بود ولی انگلیسیها پس ازاخذاین امتیاز در تمام مسیر سیم ماموران نظامی و سیاسی خود را پخش نموده و بنای تحریکات را گذاشتند. علاوه بر آن محل تلگرافخانه ها را به صورت پناهگاه و بست در آوردند و با حمایت از بست نشینان و بسط نفوذ خوداز این طریق دولتی مافوق دولت به وجود آوردند. ژنرال گلداسمیت 4 که به تجزیه دو قسمت از خاک ایران حکم داد به عنوان سرپرست همین سیم کشیه مامور بلوچستان بود و وظیفه شوراندن بلوچها را علیه دولت ایران به عهده داشت .
کنت دوگوبینو در گزارش خود به وزیرامور خارجه فرانسه می نویسد:
[ انگلیسیهااصرار دارند که امتیاز کشیدن سیم تلگراف از بغداد به تهران و بوشهر هندوستان رااز شاه بگیرند...این واقعه مساوی با اشغال و تملک تدریجی امپراتوری ایران خواهد بود] 5 .
همچنین امتیاز راه آهن و قرارداد رویتر چنانکه ازاسمش پیداست به ظاهر یک کار خدماتی است اما در حقیقت و با توجه به متن آن با واگذاری این امتیاز جمیع منابع مملکت و کلیه حقوق ملت و دولت دربست دراختیار یک تبعه انگلیسی قرار گرفت و در حقیقت به دولت بریتانیای کبیر بخشیده شد. با توجه به مفاداین عهدنامه اگراین امتیاز پا می گرفت دولت ایران به درجه عامل نظم و مامور حفظاموال کمپانی تنزل کرده و حکومت واقعی را به عمال کمپانی تفویض کرده بود.
لرد کوروزن می نویسد:
[یک چنین امتیاز عظیم و بی سابقه ای در حقیقت یک بخشش نامه از طرف دولت ایران است . و بایداعتراف نمود که اگر بریتانیا می توانست این بازی را به آخر برساند هم شاه ایران مات می شد و هم تزار روس در جای خود میخ کوب می گردید] 6 .
و قس علیها فعلل و تفعلل . بقیه امتیازات از جمله امتیاز رژی هر چند در پوشش خرید و فروش توتون و تنباکوانجام گرفت ولی ماهیتی کاملااستعماری شبیه امتیاز تلگرافخانه با وسعت بیشتر داشت .
از واگذاری امتیازات انگیزه دربار
شاه و درباریان که پایگاهی در میان مردم نداشتند در جلب رضایت و نزدیکی به خارجیان چه انگلیسی و چه روسی از یکدیگر پیش می گرفتند. بدین سبب دراین کشور هرج و مرج استعماری خاصی به وجود آمده بود که به مراتب شوم تراز رژیم استعماری انگلیس در هند یا سیستم استعماری روسیه در شهرهای گشوده آذربایجان ایران بود. مردانی که به نام رجال سیاسی کشور عهده دارامور مملکتداری بودند غیرت ملیت و اسلامخواهی رااز دست داده بودند و جز راه خانه سفرای خارجی راه دیگری را نمی شناختند و جزارباب خویش گاه انگلیس و گاه روسیه کس دیگر را به اربابی قبول نداشتند. تنهااین سیاست را مایه حفظ تاج و تخت عیش و نوش و منافع شخصی دربار و قدر قدرتی شاه می دانستند لذا درباریان نه تنها مردمان بیگانه در حقیقت دول بیگانه را تشویق به اخذامتیازات می کردند که دراواخر سلطنت ناصرالدین شاه محض اطمینان دولت علیه از حسن جریان امور! مقرراتی تحت عنوان : دستورالعمل مجلس ترفیقات امتیازات تهیه شد واداره ای با ریاست هوتم شیندلر تبعه انگلیس وازاعضای تلگرافخانه تشکیل گردید تا هر کس از دولت ایران درخواست امتیازی دارد به این اداره مراجعه کند. 7
لرد کوروزن می نویسد:
[ سرمایه داران خارجی برای اخذامتیاز مانند مور و ملخ به ایران هجوم آوردند... و شاه نیز حاضراست موافقت کند چون که کلی به حساب شخص شاه داده می شود] 8 .
نه تنها مبلغی به عنوان رشوه به تناسب امتیاز به شاه داده می شد که درباریان را نیزازاین حراج و فروش مملکت سهمی در خور بود. کمتر امتیازی است که بدون رشوه پا گرفته باشد. درآمدی که ازاین طریق به جیب شاه و درباریان ریخته می شد صرف عیش و نوش و مسافرتهای بیهوده می شد. طور کلی هر وقت شاه هوس فرنگ می کرد به فروش کرو و منابع آن دست می زد 9 .
از دیگرانگیزه های واگذاری این امتیازات غربزدگی است . برخی براین باور بودند که برای تنویرافکار ملت ایران وایجاد تحرک اقتصادی باید متصدیان و سرمایه گذاران خارجی را به ایران بکشند.
میرزا حسین خان سپهسالار واستادش ملکم به ظاهراز طرفداران این طرز تفکر بودند. قرارداد رویتر نیز براین اساس پا گرفت .
البته ما براین باوریم که آنان دراین ادعا نیز صداقت نداشتند. هدف آنان ازواگذاری این امتیازات منافع شخصی خدمت به اربابان خویش و هر چه بیشتر وابسته کردن ایران اسلامی بود و بس .
برای تبیین انگیزه های شاه و درباراز واگذاری امتیازات لازم است نگاهی داشته باشیم به برخی ازامتیازاتی که در عصر میرزا حسین خان سپهسالار و میرزاعلی اصغرخان امین السطان قهرمانان نامی این سیاست ( امتیازدهی ) به بیگانگان داده شد:
میرزا حسین خان سپهسالار که در 29 شعبان 1288 به زور انگلیسیها بر سرکار آمدازایدئولوژی انحراف آمیز واستعمار مابانه استاد خود میرزا ملکم خان ناظم الدوله که شعار:[ تمدن غرب بدون دخالت ایرانی] را علم کرده بود پیروی می کرد.
[ از خلال مواد عهدنامه رویتر نیز چنین مفهوم می شود که : هنگام تهیه این مواد آن شعار کاملا ملحوظ ذهن صدراعظم بوده و چنین در نظر داشته اند که تنها راه آباد کردن ایران مداخله تام و تمام خارجی در جمیع اموراین مملکت است . برمبنای این اندیشه سراپا غلط بود که سپهسالار در ضمن قرارداد رویترامور راه آهنها و ترامواها و راههای شوسه وارتباطات تلگرافی و جمیع منابع مولد ثروت راعم از معدنی و صنعتی و فلاحتی و آبیاری و سنگ فرش کوچه ها و گاز واحتیاجات عمومی شهرها و روستاها و بهره برداری از جنگل ها ر در ید قدرت انگلیس قرار داد... شاید سپهسالار همانند استادایدئولوژیک خود میرزا ملکم خان دیده و دانسته به مملکت خیانت می کرده و در زیراین شعارهای ظاهرفریب واستعمارانگلیس خدمت می نموده است . در واقع اگر قضیه رشوه خواری سپهسالار ر در ضمن انعقاد قرارداد رویتر که دکتر فووریه از قول محمد حسن خان اعتماد السلطنه در کتاب خود نوشته باور کنیم باید بگوئیم که سپهسالار هم مثل جمیع وزرای عهد قاجاریه به جزامیرکبیر در خدمت استعمار قرار داشت است] 10 .
به هر حال آنچه واقع شداین بود که : سپهسالار در دوران اولیه نخست وزیری اش به خاطر روحیه غربزدگی و منافع شخصی خویش خیانت را به اوج رساند و تمام مقاصدارضی و سیاسی انگلیسها را به مرحله عمل در آورد. علاوه بر آن به انتزاع نیمی از بلوچستان رضایت داد و سند بخشش مملکت را به صورت قرارداد رویتر به امضاء رسانید و به انگلیسیها تقدیم نمود. 11
هنگامی که متن قرارداد تنظیم شد شاه دستور داد که هیاتی از رجال دولت آن را بررسی و نظر خود رااعلام کنند.این هیات که مبلغ دویست هزار لیره 12از رویتر رشوه دریافت داشته بود در گزارشی به شاه نوشت :
[ به جهت ساختن راه آهن درایران اقل پنجاه کرور پول نقد لازم داریم ...الان یک کمپانی پیدا شده که می خواهداین پنجاه کرور را برای ما خرج بکند. آیا در برابراین پنجاه کرور چه باید بدهیم ... آنچه به عقل فدویان می رسید... همه را مشخص کرده ایم ... آنچه داده ایم منحصرا عبارت از مواد عاطله است که تاکنون هیچ نفعی برای دولت نداشته اند] 13 ...
پرواضح است هیاتی که از زالوهای دربار تشکیل شده باشداز دریچه منافع شخصی و آنی خود به ملت و مملکت نگاه می کند. علاوه برای اقناع شده نیز منابع ثروت کشور را به عنوان [مواد عاطله ای که تاکنون هیچ نفعی برای دولت نداشته اند] جلوه گر سازد. شاه هم با چرخاندن قلم خویش تمام منابع ایران را دراختیار رویتر گذاشت و 200 لیره رشوه رویتر را برایشان حلال نمود!
در زمان صدارت میرزا علی اصغرخان امین السطان نیزامتیازاتی واگذار شد که دقت در آنها به خوبی ماهیت وانگیزه واگذاری را می نمایاند. در سومین سفر شاه که امین السلطان وی را همراهی می کرد میرزا ملکم خان وزیر مختارایران در لندن یکی از مفتضح ترین امتیازها را به نام:[ لاتاری] به نام منشی خود با رشوه ای به مبلغ یک هزار لیره انگلیسی به عنوان پیش کش گرفت . پس از آن به دو شرکت انگلیسی به چهل هزار لیره فروخت ! ولی چون سهم امین السلطان طبق قراری که در پشت پرده این قضیه با هم گذاشته بودند پرداخت نشد شاه به تحریک امین السلطان امتیاز را لغو کرد و خسارت دو کمپانی انگلیسی را پرداخت . 14
شاه در همین سفر قرار و مدار تفویض امتیازانحصاری دخانیات را با تالبوت گذاشت .
امتیاز رژی
از آنچه تاکنون آوردیم روشن شد که : دوره ناصری دوره امتیازات و این امتیازات دارای ماهیتی کاملااستعماری بوده است . حفظ تاج و تخت منافع شخصی و غربزدگی ازانگیزه های واگذاری این امتیازات بوده است .
از جمله این امتیازات با همان ماهیت و همان انگیزه امتیاز رژی است که دراین مقاله به ابعاد گوناگون آن خواهیم پرداخت . در سومین سر ناصرالدین شاه به فرنگ و توقف او درانگلستان (شعبان 1306 ه.ق ) پیشنهاداعطای امتیاز توتون و تنباکوی ایران به انگلستان مطرح می شود و قرار آن نیز گذاشته می شود. دولت انگلیس به شیوه مرسوم خود فردی به نام تالبوت به عنوان طرف قرارداد معرفی می کند. پس از بازگشت شاه تالبوت نیز در راس یک سندیکای ساختگی و خلق الساعه وارد تهران می شود ودر سفارت انگلیس اقامت می گزیند واز آن ج مذاکرات مربوط به امتیاز را پی می گیرد. سرانجام در تاریخ 28 رجب 1308امتیازانحصاری توتون و تنباکوی ایران در 15 ماده تنظیم و به امضای ناصرالدین شاه می رسد 15 .
ماهیت امتیاز رژی
قرارداد ماهیتاستعماری و به زیان ملت و دولت ایران بود. گواه براین مطلب متن قرارداد رژی است :
براساس این قرارداد:
1. هر زارع ایرانی ملزم بود که محصول خود را با قیمتی بسیارارزان به کمپانی رژی بفروشد و با قیمتی گزاف توتون و تنباکوی مورد نیاز خویش را بخرد؟
2.انگلیسی ها تسهیلات وامکانات فراوانی کسب کردنداز جمله : در اختیار داشتن زارعین و حتی حکام ولایات برای کسب هر نوع خبر. در حقیقت جاسوسی به شیوه انگلیس برای آگاهی از چند و چون کشاورزی ایران و در نهایت رسیدن به مقاصداستثمارگرانه و گسترش هر چه بیشتر سلطه خویش .
3. سلب هر نوع حقوق از تاجر کاسب و زارع و مصرف کننده ایرانی در زمینه حمل و نقل و خرید و فروش توتون و تنباکو... مگر بااجازه کتبی صاحبان امتیازنامه .
4. معافیت کمپانی از هرگونه رسوم گمرکی و پرداخت مالیات در مورد ورود جمیع اسباب و آلات لازمه .
بااین شرائط مرزهای ایران بدون قید و شرط به روی انگلیسیان باز می شد و به آنان اجازه می داد که هر چه می خواهند به ایران وارد کنند حتی اسلحه و مهمات جنگی چنانکه بعدا معلوم شد بسته هایی به عنوان اسباب و آلات شرکت رژی ازانگلستان حمل می شده اما حاوی اسلحه و مهمات جنگی بوده است .
کربلایی دراین زمینه می نویسد:
چندین صندوق به نام و نشان رئیس دخانیه وارد گمرکخانه شد. وکیل صاحب امتیاز به وضع سابق خواست بگذارند (یعنی بدون بازرسی ) گمرکیان سخت گرفتند که اکنون وضع سابق به هم خورده باید مراسم گمرک رااجراء داریم ...از مرکز دستور رسید که صندوقها گشوده و تحقیق و بررسی شود. گمرکیان خواهی نخواهی صندوقها را گشوده کلاسلحه و آلات جنگ مانند: نارنجک و تفنگ و باورتهای بی رنگ بود 16 .
دولت ایران با واگذاری این امتیاز متعهد شد که :
1. در طول مدت قرارداد (50 سال ) بر رسوم گمرک و سایر عوارض آن به هیچ وجه نیفزاید.
2. کسانی را که بدون اجازه کمپانی به خرید و فروش دخانیات اقدام کنند به کیفر سخت برساند.
3. در صورت اختلاف بین کمپانی انگلیسی و دولت ایران یک نفراز سفرای اتازونی (آمریکا) آلمان اتریش به عنوان حکم داوری نمایند.
و چندین شرط دیگر که همگی حاکی ازاستعماری واستثماری بودن امتیازاست .
امتیاز رژی انگیزه واگذاری
اگر در واگذاری امتیازات دیگر هدفی غیراز منافع شخصی از قبیل : پیشرفت کشور واحیاءاقتصادی آن را بپذیریم چنانچه برخی گفته اند دراین امتیاز به هیچ وجه نمی توان آن توجیه ها را پذیرفت . تنها انگیزه ای که می توان برای این امتیاز ذکر کرد تامین مخارج گزاف سفرهای اروپا و منافع شخصی شاه و درباریان است .
ناظم الاسلام کرمانی می نوسد:
[در سنه 1309 کمپانی رژی امتیاز دخانیات رااز ناصرالدین شاه گرفت] 17 ... و در عوض چند کرور به شاه و درباریان داد... بزرگان ایران از علماء و غیرهم بر معایب و وخامت این عمل واقف شدن که امروز دخانیات محدود شد فردا نمک و روز دیگر هیزم و ذغال و آب و غیره و به ازای آن مبالغی گرفته خواهد شد و صرف آبادی مملکت نخواهد شد. یا تفاوت مواجب فلان شاهزاده است یا مدد معاش فلان آقازاده یا خرج مسافرت فرنگ یا نیاز خانم قشنگ ملت متضرر شده و نفع را خارجه برده و بر مملکت هم تسلط و نفوذ تامی حاصل خواهند کرد 18 .
برخی از مورخین از جمله : شیخ حسن کربلائی محمدرضا زنجانی و...از سومین سفر شاه به فرنگ وانگیزه واگذاری امتیاز تنباکو سخن گفته اند. ما برای روشن تر شدن انگیزه واگذاری این امتیاز شمه ای از نوشته های این مورخین را ذکر می کنیم :
انگلیسی ها دراین سفر بیش از پیش در پذیرایی شاه و همراهان کوشیدند. ملکه انگلستان به هر یک از همراهان شاه نشانهایی اعطاء کرد که هیچ کدام از آنان انتظارش را نداشتند. دراین سفر به شاه پیشنهادی از جمله امتیاز توتون و تنباکویایران را دادند. وزیر مختارانگلیس درایران که در آن زمان درانگلستان بود و تالبوت با امین السلطان واعتمادالسلطنه دراخذاین امتیاز گفتگو کردند. امین السلطان هم این موضوع را با شاه در میان گذاشت و منافع آن را برشمرد.اضافه کرد: پولی که ازاین امتیاز به دست می آید گنج بادآورده است !
ناصرالدین شاه که می پنداشت با پولی که ازاین راه به دست خواهد آمد نه تنها هزینه این سفر جبران خواهد شد بلکه خرج سفر دیگری نیز تامین خواهد گردیدازاین روی مصمم شداین امتیاز را به انگلیسی ها واگذار کند. 19 علاوه براین ماژور تالبوت که نقاط ضعف شاه و درباریان را می دانست برای مفتون ساختن وی و همراهان دخترکی پانزده ساله ر که به قول خود وی بسیار خوشگل بود به شنا وادار کرده بود! 20
آیا می شود پیشنهاد به این خوبی آن هم از طرف شخصی که دخترش مقبول شاه است رد شود؟
رشوه هایی که شاه و درباریان در واگذاری این امتیاز گرفتند بسیار کلان بود. تالبوت وقتی که عازم ایران شداز پاریس نامه ذیل را فرستاد:
[ این جانب ماژور تالبوت تعهد می کنم که برای حضرت اشرف امین السلطان واعلیحضرت شاه ایران به حضرت اشرف مبلغ چهل هزار لیره استرلینگ بپردازیم : ده هزار لیره ازاین مبلغ را روز نفویض امتیازنامه رژی ده هزار لیره دیگرازاین مبلغ را دواولین روزی که امتیاز رژی به موقع اجرا گذاشته شود. بیست هزار لیره بقیه را دو ماه پس ازامتیاز رژی] 21 .
پاریس 1889
فووریه پزشک مخصوص ناصرالدین شاه دراین باره می نویسد:[شرکت انگلیسی این امتیاز را با دادن رشوه های گزاف که به دو میلیون فرانک بالغ می شود گرفته و حق این است که تحصیل آن به این خرج می ارزیده است] 22 .
رئیس کمپانی در ضیافت سفیر روس می گوید:
[زیاده از چهار کرور به رشوه و تعارف و مواجب و تعمیرات ... خسارت کشیده ام] 23 .
عباس میرزا ملک آراء پس از آن که از واگذاری انحصار تنباکو با قیمتی نازل و بدون شرائط صحیح یاد می کند علت آن رااین چنین بیان می کند:
[چون مبلغی گزاف به اطراف شاه داد و هر کسی که احتمال می رفت منشاء اثری شود باقی نماندالا آن که پولی گرفت لهذا همه تصدیق و تحسین نمودند. و کمپانی در ضمن شرایط متقبل شد که سالی پانزده هزار لیره انگلیسی به شاه بدهد] 24 .
وی درادامه گفتارش از شرایط پنهانی کمپانی باامین السلطان و دیگران برای دریافت رشوه سخن می گوید.
اهداف انگلستان
هرچنداندک توجهی به متن قرارداد و آنچه در ماهیت این امتیاز آوردیم تاحدودی می توان به اهداف انگلستان از تحصیل این امتیاز پی برد ولی حوادث و وقایع پس از واگذاری این امتیاز به خوبی نشان می دهد که این امتیازامتیاز معمولی نبود. هدف انگلستان تنها قرار گرفتن امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران نبود تاازاین رهگذار سود مادی نصیب خویش سازد بلکه هدف او ازامتیاز که مدخلی است برای نفوذ در جامعه اسلامی ایران و رواج غربزدگی و در نهایت استعمار واستثمار یک ملت .البته بااین تفاوت که نیروهای مهاج استعماری در مثل کشورهایی مانند: هندوستان به طور مرئی و مستقیم توسط نیروهای نظامی وارد شده و آن کشور رااشغال کرده است و درایران به گونه ای غیرمستقیم آمده است . در عین حال هدف یکی است . برای تبیین این مطلب لازم است نگاهی داشته باشیم هر چند گذر به اقداماتی که کمپانی رژی در شروع کارانجام داد:
قلعه نظامی یااحداث محل کمپانی
پس از رسمیت واعلان امتیاز فوق در آغاز سال 1308 ه.ق تالبوت که به همراه عده ای از فرنگیان به ایران آمده بود در شهرها پراکنده شدند و در هر شهری عمارتی مستحکم در بهترین نقاط و مشرف بر تمام شهر دراختیار گرفتند. مثلا در تهران باغی در بهترین نقطه شهر و مشرف بر تمام شهر وارک سلطنتی به مبلغی هنگفت به عنوان مرکز کمپانی خریداری کردند.اطراف آن را همچون قلعه نظامی دیواری بلند و قطور به عرض چهار متر کشیدند و ساختمانی مستحکم و بزرگی همچون مرکز یک قشون محهز در وسط آن برپا کردند که مایه حیرت و وحشت هرایرانی شد.
شیخ حسن کربلایی دراین زمینه می نویسد:
نخست نقطه ای خیلی عمده و خیلی مرغوبی را در حوالی 25ارک دولت معروف به باغ ایلخانی است به معادل چهل و پنج هزار تومان عین اشرفی خریده و به معادل یکصد و پنجاه هزار و چیزی تومان عمارت عالی خیلی ممتازی بنا کردند. دورادور عمارت را به سور خیلی مستحکم بسیار بلندی که مشرف و مسلط برارگ دولت و سایر نقاط شهراست با گچ و آجر در قطر قریب چهار ذرع ساخته به طوری که این عمارت مانند کشتی ذره پوش توپ بر دورادور و آن تواند گردش نمود 26 .
هجوم فرنگیان به ایران
در مدتی بسیاراندک پس از ورود تالبوت و همراهان بیش از دویست هزار 27 فرنگی به عنوان کارگزاران این شکرت به ایران اسلامی هجوم آوردند. گروه گروه در شهرها و ولایات ایران مستقر شدند. شکل ظاهری شهر و بازار مسلمین را تغییر دادند.این افراد نه تنها زارعین و سایر سکنه نقاط را تحت سلطه خوددرآورند که حکام ولایات را به امر شاه و تصمیم و فرمان دولت زیر فرمان خود گرفتند.موجی از خارجیان در خیابانهای هر شهر ولایتی به راه افتاد.
مرحوم شیخ حسن کربلائی که خوداز معاصرین واقعه رژی است می نویسد:
[ ایران فرنگی بازار درست و حسابی گردید. بخصوص تهران که دراین تازگیهااز فرنگی قیامت و محشر شده بود. هرجا می رفتی فرنگی خانه فرنگی دکان فرنگی بازار فرنگی کوچه فرنگی بالجمله این جماعت خارجی .... در هر بلدی پس ازاستقراراز هر سو مسلمانان بیچاره در دامهاافکنده و دانه هاافشاندند. شرح این اوضاع فرنگی بازار جدید ایران در حیز تقریر و توصیف نگنجد] 28 .
با مردم ایران رفتار فرنگیان
فرنگیان مهاجم به ایران به بهانه کارمندان رژی از همان آغاز با ایرانیان رفتاری استعمارگرانه داشتند.این رفتار به خوبی سوءنیت و افکار پلید آنان را نشان می داد.این فرنگیان چنان به وابستگی خود به کمپانی و پشتیبانی حکومت دلگرم بودند که با توده مردم مسلمان ایران رفتاری زشت و ناهنجار داشتند به طوری که احساسات ملی و مذهبی مردم را جریحه دار کردند. و چنان گستاخ و مغرور بودند که در برخی از مواقع مسلمانان را به مختصر بهانه ای کتک می زدند.
مرحوم شیخ رضا زنجانی و کربلائی دراین زمینه می نویسند:
[دراین پایتخت بزرگ اسلام در موضع ایستگاه ماشین حضرت عبدالعظیم در محضر جمعی از مسلمانان یک نفر فرنگی ... چنان سیلی سختی زد که کلاه از سر مسلمان به چندین قدم آن سوافتاد... به این قناعت نکرد زبان به هرزه گوئی باز کرد: حالا برو نزد هر زن فلانی که می خواهی شکایت کن ! مسلمان بیچاره هم که می دانست با کدام حریف درافتاده اصلا هیچ نگفت] 29 .
استخدام مسلمانان
استضعاف مالی و فرهنگی بسیاری از مردم آنان را به اجبری و خدمتگزاری فرنگیان کشانده بود به گونه ای که مایه ذلت و تحقیر مسلمانان به شمار می آمد.افزون براین چون این جماعت مستخدمین پایه و مایه دینی نداشتند خیلی زود به رنگ فرنگیان در آمده و همانند آنان به شراب خواری روزه خواری و... تظاهر می کردند. چون وابسته به کمپانی بودند کسی جرات امر و نهی آنان را نداشت واگراحیانا کسی پیدا می شد و با نرمش آنان را نصیحت می کرد پاسخ یک جمله کوتاه بود: [عیسی به دین خود موسی به دین خود ]
کربلائی و زنجانی می نویسند:
[علاوه براین همه خلق خارجی که درایران گرد آمده بودند روی هم رفته هر یکی برای خدمت و کار چندین نفر زن و مردم مسلمان رااجیر کرده خاصه زنان مسلمان را که برای خدمتکاری و دایگی اطفال با شهریه و مواجب گزافی به خانه های خود برده بودند چنانکه دراین تهران از هر کوچه که می گذشتی یک زن مسلمان را که بچه خارجی ها در بغل گرفته می دیدی . بسان هم می شد که یک و دو به دنبالش به زبان فارسی نه نه گویان می دویدند] 30 .
ترویج فحشاء
گسترش فساد و فحشاءاز دختران فرنگی جوان برای خرید و فروش ایجاد کافه ها و قمارخانه ه تاسیس مشروب فروشی ایجاد فاحشه خانه های رسمی دعوت زنان مسلمان به هرزگی واستخدام آنان ایجاد شبکه نوکران از افراد سست عنصر تاسیس کلیساها و مدارس تدریس انجیل و ترویج مسیحیت به صورت جدی و آشار...اینها همه از نمونه کارهای کمپانی رژی بود.
شیخ حسن کربلائی و شیخ محمدرضا زنجانی شرح جامعی ازاوضاع آن زمان و موارد فوق داده اند که اجمالی از آن را می آوریم :
[ دختران فرنگی برای تاراج عقل و دین جوانان مسلمان وارد شدند. زنان بدکاره خارجی نیز همراه آنها به کسب درآمد پرداختند. در هر شهری مخصوصا تهران چندین تاثر و فاحشه خانه تشکیل گشت . کافه های قمار و رقص و مشروب رایج شد. مبلغین مسیحی همراه با خواهران مقدس و عمله طرب به تبلیغ مسیحیت پرداختند تا مسلمانان را به راه راست دعوت کنند!این گونه اعمال شدیدا باعث ناراحتی روحانیت و مردم گردید.
بالجمله آن درجه ازانحطاط و ضعفی که اسلام واسلامیان را دراین قرن روی داده و آن طرحی که خارجیان برای استثمارایران پیش خود ریخته و بدین وضع پیش آمده بود هرگاه لطف خداوندی تدارک نفرموده بود و چندی بدین وضع تیره برایران گذشته بود هر آینه تنقریب اسمی ازایران واسلام به جا نمانده و بالمره محو می شد] 31 .
اقدامات ابتدائی کمپانی هجوم فرنگیان به ایران در آن سطح وسیع و گسترده رفتار ناهنجار واستعمارگرانه انگلیسی ها به ظاهر عضو کمپانی ترویج فساد و فحش تاسیس کلیساها و مدارس استخدام بسیاری از مردان و زنان مسلمان و... بیانگراین است که کمپانی رژی و انگلستان با تحصیل این امتیاز خوابی همچون هند برای ایران دیده بودند و بااین کاره به گونه غیرمستقیم می خواهندایران را به سرنوشت هند دچار سازند و آن را به صورت یکی از مستعمرات خویش در آورند.این مساله آن قدر واضح بود که عباس میرزا ملک آراء (برادر شاه ) نیز با بدبینی به این قرارداد می گرد و توطئه های پشت پرده آن را درک می کند:
انگلیسیان هم به ایران آمده مانند دولتی که ایران را فتح کرده باشند به تمام بلاد مامورین فرستادند و در هر بلدی سوار گرفتند که اجرای احکام آنان را نمایند و سوارها را با مواجب کافی واسبان اعلی واسلحه جدید مسلح نمودند... به طور مطلق کمپانی مختار و به قول حکماء :[وجود لاشرط] بود. چون میدان را به این شدت خالی و بی مانع دیدند با رعایا در کمال سختی معامله کردند و در هیچ محل اعتنائی به حکومت نکردند واز طرف امنای دولت که همه از کمپانی رشوه خورده بودند هر روز حکام ولایات اوامر صادر می شد که البته در پیشرفت کارامور مامورین کمپانی منتهای سعی را به جا آورند وازاهتمام و همراهی دقیقه ای فروگذار نکنند 32 .
این گزارش نشان می دهد که رویای پیوستن ایران به مستعمرات انگلستان دراین دوره به سرعت به دست کمپانی رژی در حال تعبیر بوده است . کمپانی رژی درایران نزاز همان شیوه ای که انگلیسی ها در تصرف هند وایجاد کمپانی شرقی و سپس حضور نظامی به بهانه حفظامنیت این کمپانی داشتنداستفاده می کردند. در آن زمان مقاله به قلم یکی از علماء نوشته شده و در میان مردم پخش شده است . نویسنده دراین مقاله اهداف حقیقی کمپانی رژی را به گونه ای مشروح تبیین می کند. و ما به سبب طولانی شدن بحث از آوردن آن معذوریم ولی محققان را به مطالعه آن توصیه می کنیم 33 .
آغازجنبش
امتیاز رژی به خاطر ماهیت استعماری باعث برخورد شدید و ریشه دار محافل مذهبی با استعمارگران وایادی خائن آنان شد و عکس العملهایی به دنبال داشت . و در نهایت با فتوای مرحوم شیرازی نهضت همگانی و پیروز شد.
دراین که نهضت تنباکواز چه زمانی واز کجا و به وسیله چه گروهی شروع شد چگونه استمرار پیدا کرد سخن بسیاراست . هر مولفی براساس افکار واندیشه ها و گرایشهای سیاسی اجتماعی خویش به این واقعه نگریسته است . برخی آغاز حرکت رااز تبریز و برخی از شیراز و برخی دیگراز تهران دانسته اند. عده ای هم بدون آن که از نقطه آغاز سخنی به میان آورده باشند به تشریح نهضت پرداخته اند.
پزشک مخصوص ناصرالدین شاه دکتر فووریه می گوید:
[نخستین آشوبها در مه 1891 در پایتخت در گرفت واندکی بعد دامنه هیجان به شهرهای بزرگ ایالات گسترش یافت] 34 .
ناظم الاسلام کرمانی پس از آن که از شروع کار کمپانی رژی در بلادایران و رفتار ناهنجار آنان سخن می گوید می نویسد:
بزرگان ایران از علماء و غیرهم بر معایب و وخامت این عمل واقف شدند... جمعی از عقلاء خدمت مرحوم حاج میرزا حسن مجتهد آشتیانی رسیده معایب متضمنه و منتشره دراین کار را عرضه داشتند و هم به 35.علماءاصفهان ضرر و عاقبت امتیاز و نتایج مترقبه بر آن را نوشتند...
ناظم الاسلام سپس می افزاید: آشتیانی دست به کار شد و حرمت استعمال دخانیات رااعلام کرد و میرزای شیرازی آن را تائید کرد.
احمد کسروی می نویسد:
[...از گام نخست مردم ناخشنودی نمودند و بازرگانان به میانجی گری امین الدوله به شاه نامه نوشتند و دادخواهی کردند ولی چون شاه و امین السلطان خودشان امتیاز را داده و هوادار آن بودند نتیجه ای از دادخواهی دیده نشد واز آن سوی چون کارکنان کمپانی به همه شهرها رفته و به کار پرداخته بودند ناخشنودی فزونتر گردیده و کم کم رو به تکان و جنبش به خود گرفت . پیش از همه تبریز به کار برخاست ... پس از تبریزاسپهان به تکان آمد و پس از آن در تهران شور و جنبش پیدا گردید. در همه جا علماء پیشگام بودند. در تبریز حاجی میرزا جواد دراسپهان آقا نجفی و در تهران میرزای آشتیانی و دیگران پا در میان داشتند] 36 ...
مرحوم کربلائی آغاز شورش و نهضت رااز شیراز می داند و پس از آن که قضایای شیراز و درگیری مردم به رهبری علماا و تبعید فال اسیری را نقل می کند:
[...ازاین پس کمپانی امتیاز وکلاء خود را به سایر ممالک محروسه نیز روانه داشته ...اکثر بلد عمده ... خالی از آشوب نبوده] 37 ....
ما براین باوریم که تحقیق و بررسی دراین زمینه که نهضت دقیقا از چه زمانی واز کجا آغاز شد در عین حالی که مشکل است چندان مفید فائده نیست . مهم آن است که بدانیم این حرکت چگونه و به وسیله چه گروهی آغاز شد و چگونه استمرار پیدا کرد و به پیروزی نهایی رسید و... لذا ما به جای تحقیق و بررسی مبداء زمانی و مکانی نهضت به ذکر برخی از حوادثی که بیان کننده سوالات فوق است می پردازیم .
آنچه مسلم است این که : مردم به رهبری علماء در تمامی شهرها در مقابل این امتیاز عکس العملهای خشم آگینی نشان دادند.
شیراز و تبریز
در شیراز و تبریز مردم به رهبری علماء دروازه های شهر را به روی نمایندگان کمپانی بستند واعلامیه های رژی رااز دیوارها کندند و به جای آن نوشته های شورانگیزی نصب کردند.
علمای تبریز ضمن تلگرافی به شاه نوشتند:
[با کمال حیرت مشاهده می کنیم که پادشاه ما کافه مسلمین را مثل اسراء به کفار می فروشد... مسلمانان مرگ را بر زیردست شدن کفار ترجیح می دهند] 38 .
در تلگرافی دیگر نوشتند:
[ 42سال است سلطنت می کنی محض طمع مملکت خودت را قطعه قطعه به فرنگی فروخته ای . خود دانی .اما مااهالی آذربایجان خودمان را به فرنگی نمی فروشیم] 39 .
در تبریز کمپانی رژی دولت وایادی آنان حری مردم و علماء نشدند و با خشم و خروش مردم و رهبری روحانیت و پیشوایی میرزا جوادآقا مجتهد تبریزی رو به رو و تسلیم شدند. و شاه مایوسانه ضمن تلگرافی به امیرنظام گروسی (پیش کار آذربایجان )اظهار می دارد:
[کمپانی می گوید:...اما در کار آذربایجان هر نوع تسهیلات مردم بخواهند می دهم .اگر حرف آنها در فرنگی است مامورین فرنگی را بر می دارم سهل است خارج از مذهب هیچ نمی گذارم . کارهای آذربایجان را به خود آذربایجانیها رجوع می کنم . تاجر مل سید هر کس را مجتهد تعیین کند... در وضع خریدن یا فروختن هر عیبی به نظر علماء آمده است بگویند رفع می کنم به طوری اصلاحات می دهم که خود مجتهدین راضی شوند.این است حرفهای کمپانی] 40 .
مردم و علماء باز هم مقاومت می کنند و در نتیجه کمپانی رژی تصمیم می گیرد که موقتااز آذربایجان صرف نظر کند.
در شیراز همزمان با ورود ماموران انگلیسی رژی بازار تعطیل شد و مردم در مساجداجتماع کردند. رهبری مردم را دراین حرکت عالم مجاهد سیدعلی اکبر فال اسیری برعهده داشت . فال اسیری بر فراز منبر شمشیری از زیر عبایش بیرون کشید و فریاد برآورد که :
[موقع جهاد عمومی است .ای مردم بکوشید تا جامه زنان نپوشید. من یک شمشیر و دو قطره خون دارم هر بیگانه ای را که برای انحصار دخانیات به شیراز بیاید شکمش را بااین شمشیر پاره خواهم کرد] 41 .
رژیم برای مقابله با نهضت با کسب تکلیف از مرکز به دستگیری و تبعید آن روحانی بزرگ مبادرت کرد و مردمی ر که دراعتراض به این عمل جمع شده بودند به گلوله بست . روحانیون از رفتن به مساجد خودداری می کنند و مقاومت مردم همچنان ادامه می یابد.
اصفهان
دراصفهان مردم به رهبری سه عالم مجاهد: حاج شیخ محمدتقی معروف به آقا نجفی شیخ محمدعلی و ملا باقر فشارکی در برابر کمپانی رژی ایستادند.
شاه ضمن دستورات اکید به کارگزاران خود دراصفهان برای مقابله با علماء و مردم ضمن تلگرافی به آقا نجفی می نویسد:
[بی جهت عالم آسوده را آشفته نکنید و مردم با خون خود بازی نکنند و آسوده مشغول دعاگوئی و رعیتی باشند] 42 .
اما علمای اصفهان با بی اعتنائی به تهدیدات شاه به مقاومت خود ادامه داده واستعمال دخانیات را تحریم می کنند. در گزارشی از تلگرافخانه اصفهان می خوانیم :
دیروز... آقانجفی و شیخ محمدعلی اعلانات چندی درب مساجد چسبانیده استعمال تنباکو را حرام و حمایت کنندگان فرهنگی را مرتد و عمله جات دخانیات را نجس خوانده و نوشته اند: کسی ازاین جماعت را که دخالت در کار فرنگی دارند به حمام و مسجد و سقاخانه راه ندهند. در حمامها و قهوه خانه ها و مجالس علماء و تجار و غیره قلیان موقوف است . طلبه ها در هر نقطه که قلیان دیده اند شکسته اند... هر جا فرنگی دیده می شود مردم دنبالش کرده داد و فریاد راه می اندازند 43 .
حاکم اصفهان با هماهنگی حکومت مرکزی آزار واذیت علماء را آغاز کرد و آنان را سخت تحت فشار گذاشت تا جائی که منیرالدین از علمای سرشناس بر جان خود ترسید و ناگزیر شبانه به نزد میرزای شیرازی در سامرا مهاجرت کرد.
مردم و تجاراصفهان همچنان به مقاومت خودادامه می دهند تا جائی که عده ای تنباکوی خود ر به جای فروش بین فقراء تقسیم می کنند و گروهی هم محصول خود را به آتش می کشند. 44
مشهد
در مشهد نیز مردم علی رغم تنگناهای مختلف از سوی کارگزاران حکومت به رهبری حاج شیخ محمدتقی بجنوردی و حاج شیخ حبیب مجتهد شهیدی در برابر کمپانی رژی و هوسهای عمال شاه ایستادند و تظاهرات مردم را جلودار بودند. 45
[به قدر هشتاد نفر طلبه در مسجد گوهرشاد جمع شده قدری زن داخل خودشان کرده بودند. یکی از آنها روی منبر رفته بعضی از نامربوطها گفته سرکشیکان آستانه هر چه به آنها نصیحت کرده نشنیدند... تا دیشب ساعت پنج آنچه کرده اند که اینها را بیرون کنند فایده نکرده است] 46 .
تهران
اما در تهران خانه میرزاحسن آشتیانی محل تجمع مردم معترض به این قرارداد ننگین و ذلت آور بوده است . میرزای آشتیانی بارها با شاه و امین السلطان تماس می گیرد و درباره مضار و معایب امتیاز گفتگو می کند و لغو آن رااز شاه می خواهد ولی شاه و دربار به این درخواستها توجهی نمی کنند.ازاین روی علمای تهران و دیگر شهرستانهاز میرزای شیرازی مرجع بزرگ شیعیان استمداد می طلبند.
رهبری میرزای شیرازی در نهضت تنباکو
میرزای شیرازی رحمه الله علیه که به وسیله نمایندگان خویش در ایران و نامه های ارسالی از شهرهای مختلف و علمای تبعیدی : سیدعلی اکبر فال اسیری و منیرالدین و نامه سیدجمال الدین اسدآبادی در جریان حوادث ایران قرارداد ذلت بار رژی سرسختی رژیم شاه در طرفداری از قرارداد و ضرب و شتم مردم قرار گرفت واز طرفی می دانست که اگر در برابرامتیاز رژی ایستادگی نکنداستعمارگران برایران اسلامی تسلط کامل خواهند یافت واسلام و مسلمانان در خطری عظیم می افتندازاین روی احساس تکلیف کرد ورود در موضوع و پیکار بااستعمار و صاحبان قدرت را وظیفه الهی خویش دانست و رهبری مبارزه را به دست گرفت .
موضع گیری گام به گام میرزا
از آن جا که میرزای شیرازی به جهاتی رویاروئی با حکومت مرکزی ایران و فروپاشی آن را به مصلحت نمی دانست سعی کرد به گونه ای عمل کند که ضمن جلوگیری ازاین نوع کارهاقتدار حکومت مرکزی ر که تنها حکومت شیعی است حفظ نماید. بر همین اساس دراین ماجر مرحله به مرحله عمل کرد. در گام نخست تلاش کرد شاه و دست اندرکاران حکومت راازادامه این راه بازدارد. لذا با لحنی نرم ولی هشدار دهنده تلگرافی برای شاه فرستاد که در مقدماتش مراعات احترامات معمول آن زمان شده بود. در بخشی از تلگراف چنین آمده :
[...نظر به تواصل اخبار به وقوع وقایعی که سکوت از آن بر خلاف رعایت حقوق ملت و دین و دولت است معروض می دارد که اجازه مداخله اتباع خارجه درامور داخله مملکت و مخالطه و تردد آنها با مسلمین و اجرای عمل ( انحصار) بانک و راه آهن و غیره هاز جهاتی چند منافی ضریح قرآن مجید و نوامیس الهیه و موهن استقلال دولت و مخل نظام مملکت و موجب پریشانی عموم رعیت است . چنانچه واقعه شیراز و قتل جماعتی از مسلمانان در حمای حضرت احمد بن موسی علیه السلام و هتک آن بقعه مبارکه و تبعید جناب شریعتمدار حاج سیدعلی اکبر سلمه الله به وضعی ناشایسته نمونه ای ازاین نتایج است] 47 ...
تلگراف فوق توسط نایب السلطنه به شاه داده شد. 48 وعده پاسخ متقابل از جانب ناصرالدین شاه نیز به وسیله ایشان به مرحوم شیرازی مخابره گردید. 49 .البته هیچ وقت به آن وعده وفا نشد.
از طرف دیگر پس ازاین تلگراف شاه از کار پردازایران در بغداد (مشیرالوزاره ) می خواهد تا میرزا را نسبت به امتیاز تنباکو توجیه کند. وی برای انجام این کار به نزد میرزای شیرازی رفته و به تفصیل ازاجبار دولت در واگذاری این امتیاز سخن می گوید و مزایای بسیاری برای آن ذکر می کند.از جمله :
ضرورت قرابت به دول اروپا برای استخلاص از روسیه تزاری لزوم تقویت قشون و رفع نقائص کشوری و لشگری و کمبود بودجه و کافی نبودن مالیاته موهن بودن الغاءاین امتیاز به سبب بی اعتبار شدن امضای شاه وارد آمدن خسارات بیش از حد و عدم توان دولت در پرداخت آن و اساس عدم امکان این عمل به جهت نقل و تحویل این امتیاز به چندین دست به طوری که هم اکنون طرف معامله چند دولت بزرگ است 50 .
هر چه مشیرالوزاره بیشتراز فوائد و منافع امتیاز سخن می گفت زیادتراصرار در لغو آن می کرد. تااین که میرزا در پایان با روشن بینی تمام و مطرح کردن توانایی مردم در رویارویی باانگلیس و با اشاره به جدایی بین خواست مردم و تصمیم دولت فرمود:
[... نگذارید کارتان به آن جا بکشد که وقتی ملجا شوید و بخواهید دست توسل به دامن ملت بزنید ملت را دیگر دامنی به جا نمانده باشد. هنوز تا وقت است دولت رااگر در حقیقت دفع این فتنه و رفع این غائله ممکن نیست به ملت واگذار کند تا ملت خود درصدد رفع این غائله برآید. دولت اگراز عهده جواب بیرون نتواند آمد ملت از جواب حسابی عاجز نیست . خصم رااز عهده جواب بیرون خواهد آمد].
و بالاخره در مقابل تاکید مجدد مشیرالوزاره بر ضعف دولت چنین تهدید می کند:
اگر دولت از عهده بر نمی آید من به خواست خدا آن را بر هم می زنم . 51
مجددا مرحوم میرزا تلگراف دومی می فرستد که لحنش تندترازاولی است . که بخشی از آن را در ذیل می آوریم :
[سابقا دعاگو عریضه ای تلگراف در باب مفاسد مداخله خارجیه در داخله مملکت ایران به حضور مبارک عرضه نموده بود جوابی از جانب اولیاء قوی شکوت نقل نمودند که کاشف بودازاین که به مفاسداجرای این امور حق التفات نفرمودند. چون اغماض از آن منافی رعایت حقوق اسلام بود لهذا ثانیا به عرض حضور مبارک می رساند که مفاسدانفاذاین امور به مراتب اعظم از مفاسد صرف نظراز آنهاست . کدام مفسده است که بااختلال قوانین ملت و عدم استقلال سلطنت و تفرقه کلمه رعیت و یاس آنهااز مراحم ملکانه برابری می کند. چگونه می شود که در قرون متطاوله اولیاء دین مبین و سلاطین مسلمین شکرالله تعالی مساعیهم با آن که اتلاف نفوس و بذل اموال خطیره دراعلاء کلمه اسلام فرمودند به اندک فایده یا ترقب و ترتب مفسده از تمام اغماض نموده و کافرین را بر وجوه معایش و تجارات آنها مسلط کرد تا بالاضطرار به آنها مخالطه و مراوده کنند و به خوف یا رغبت نوکری آنها را دراختیار نمایند و کم کم بیشتر منکرات شایع و متظاهر شود و رفته رفته عقایدشان فاسد و شریعت اسلام مختل النظام گشته و خلق ایران به کفر قدیم خود برگردند. البته شدت اضطراب و وحشت رعیت واستنکاف علماءاعلام را درانفاذاین امور به عرض مبارک نرسانیده و بر دولت اغفال نموده اند زیرا که این امور قابل انفاذ نیست و نخواهد شد هر چند منجر به اتلاف نفوش شود والااز حزم خسروانه متوقع و مامول نبود رضا دهند رعیت که فی الحقیقه خزانه عامره دولتند بالمره از وجوهات تجارت و مکاسب خود مسلوب الاختیار و مقهور کفار باشند] 52 ....
ناصرالدین شاه تلگراف دوم میرز با لحن بی ادبانه ای که ناشی از عصبانیت وی بوده چنین پاسخ داده است :
[جناب ! تلگراف شما به حضور ما رسید. تلگرافی هم سابق کرده بودید. جواب آن را مفصلا به توسط میرزا محمودخان مشیرالوزاره کارپرداز سابق بغداد به آن جانب فرستادیم .البته تماما را حالی و خاطرنشان آن جناب کرده است واگر تکلیف باشد چون جوابهای این اظهارات شما خیلی حطول است که مطالب حالی آن جناب شودالبته بهتراست که با تلگراف (شاید پست باشد) داده شود. به جناب امین السلطان فرمودیم که : فرمان ما را مفصلا با پست به ودی به آن جناب بنویسد خواهد فرستاد. البته بعداز ملاحظه آنها خواهید فهمید که دولت هرگز شان واستقلال و حفظ ناموس و منافع و آزادی رعیت خود را به دیگران نداده است . و در کمال سختی نگاه داشته است و خواهد داشت ان شاءالله تعالی] 53 .
روشن است که نصایح میرزای شیرازی به گوش شاه و دربار نرفته . ناصرالدین شاه به هیچ وجه در صدد لغواین امتیاز نیست . پاسخهای منفی شاه واولیای امور به علماء و مردم به اعتراضات و حرکتهای انقلابی مرد شتاب بیشتری داد. فکر مقاومت منفی در حل شکل گرفتن بود. این جا و آن جا سخن از تحریم بود. حرکتهای آغازین دراصفهان از جاهای دیگر مشتکل تر و عملا موثرتر بود. شیخ حسن کربلائی می نویسد:
[ .... علماءاعلام اصفهان کثرالله امثالهم خودشان ر بالمره ممتنع کرده و مسلمانان را نیز نهی فرمودند. مردمان معقول و متدین ر منع ایشان پذیرفته افتاد. روی هم رفته کلمه ایشان دراصفهان و توابع اصفهان پیشرفت و نفوذی یافت] 54 .
تلگراف های متقابل شاه و میرزای شیرازی اعتراض علماء شهرستانه شورش مردم وقت گذارنی شاه و دربار و همچنین زمینه های مبرم برای تحریم تنباکو نشانه های آن را در درخواستهای مکرر علماء و مردم به چشم می خورد و در بخشی از کشور به کار گرفته شد و به عنوان سیاست منطقه ای موفقی تلقی گردید سرانجام میرزا را بر آن داشت حکم به تحریم تنباکو را در عبارتی کوتاه و به شیوه ای موثر و محرک صادر کند:
بسم الله الرحمن الرحیم
[ الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحوکان در حکم محاربه با امام زمان صلوات الله و سلامه علیه است].
حرره الاقل محمدحسن الحسینی
این فتوا که از چنان مرجعی بزرگ صادر شده بوداهمیت بسیار یافت زیرا مردم بااین حکم به تکلیف شرعی و به وظیفه دینی خود پی بردند و درصددانجام عمل به تکلیف برآمدند.سرعت گسترش
این حکم ظرف مدت کوتاهی در سراسرایران منتشر شد چرا که مردم حتی بی سوادهاانتشار آن را وظیفه شرعی خود می دانستند.
کربلائی می نویسد:
[بالجمله سواداین حکم مبارک در همان نیمروز همه ج حتی در اقصی بلدایران منتشر شد... صبح روز بعد در تمامی ایران هیچ کس از مرد و زن کوچک و بزرگ برزگر و تاجر نمانده بود که اطلاع و آگاهی از تفصیل این حکم نیافته باشد] 56 ...
حوزه نفوذ فتوا
پس از انتشار حکم تحریم همه طبقات مردم مسلمان حتی افراد غیرمسلمان و حتی حرمسرای ناصرالدین شاه ازاین حکم پیروی کردند:
[ این حکم جهان مطاع چنان نفوذی در دلها یافته بود که همه اصناف دارالخلافه با همه آن طبایع مختلف و آراء چنان در کمال تمکین و انقاید همگی بر سراین نقطه متفق و مجتمع شدند که تا عصر جمعه در تمامی ایران از هیچ نقطه و محلیدود چپق و قلیان بلند نمی شد حتی در حرمهای پادشاهی ادارات دولتی سرای دیوانیان قهوه خانه ها و سربازخانه ها نیز بالمره دود دخانیه برداشته شد] 57 .
حکم تحریم دربار شاه واندرون و حرمسرای وی را نیز در بر گرفت به نحوی که :
[در آبدارخانه و حرمسرای ناصرالدین شاه تمام خواجه ها و غلامان قلیانها و سرقلیانها را شکسته برای اطلاع شاه در جلو خوابگاه همه را جمع کردند... شاه به اندرون انیس الدوله که در واقع ملکه و بی اندازه مورد علاقه و توجه ناصرالدین شاه بود وارد شد در حالی که کلفتهای انیس الدوله مشغول پیاده کردن سرقلیانهای نقره و طلای مرصع بودند و خودانیس الدوله ناظر به عمل خدمتکاران بود. شاه از انیس الدوله پرسید:
خانم چرا قلیانها رااز هم جدا و جمع می کنند؟
جواب داد: برای آن که قلیان حرام شده .
ناصرالدین شاه روی در هم کشیده با تغیر گفت : که حرام کرده ؟
انیس الدوله هم با همان حال گفت : همان کس که مرا به تو حلال کرده است .
شاه هیچ نگفت و برگشت و برای آن که مبادا به احترامش لطمه ای وارد آید بعداز آن به هیچ یک نوکران خود دستور نمی داد کهقلیان بیاورند. در تمام دربار قلیانها را جمع کردند] 58 .
[...از قهوه خانه سلطنتی هم دخانیه برداشته شد. به جایی رسید که یهود و نصاری نیز به متابعت ازاسلام دخانیه را در ظاهر متارکه نمودند] 59 .
نفوذ حکم به حدی بود که حتی افراد بی قید نسبت به دین هم پیروی از آن حکم را بر خود لازم دانستند. معروف است که عده ای از شراب خوارها گفته بودند:
[ما شراب را علانیه و بر ملا می خوریم واز هیچ باکی نداریم ولی چپق را تا آقای میرزا حلال نکند رو نخواهیم آورد] 60 .
نفوذ حکم از دیدگاه خارجیان
دکتر فووریه پزشک ویژه ناصرالدین شاه دراین باره می نویسد:
[فتوایی که از عتبات رسیده و به مردم امر شده که برای برچیدن بساط کمپانی ازاستعمال دخانیات خودداری کننداین فتوا باانضباط تمام رعایت شده . تمام توتون فروشان دکانهای خود را بسته و تمام قلیانها را بر چیده اند واحدی نه در شهر نه در میان نوکران شاه نه در اندرون او لب به استعمال دخانیات نمی زند] 61 .
یک ناظر فرانسوی در آن زمان چنین گزارش می دهد:
[ناگهان همه تجار تنباکو دکان خود را بستند. همه قلیانها کنار گذاشته شد و دیگر کسی سیگار نکشید] 62 .
سفیر شوروی که ازاقدامات بعدی میرزای شیرازی در هراس بوده می گوید:
[رئیس اسلامیان ... دو کلمه در خصوص منع مسلمانان نوشت و فرستاد. این نوشته به محض وصول در ظرف نیمروز دراین شهر بدین عظمت همه جا منتشر گردید و به محض انتشاراین یک - دو کلمه نوشته تمام مسلمانان بااین که صحت و صدق این نوشته براکثر واغلب ایشان محقق نشده بود منتهی به احتمال این که شاید صحیح باشداین چنین عادت پانصدساله را به یک دقیقه چنان که می بیند متارکه نمودند] 63 ...
عکس العمل حکومت و کمپانی رژی
استعمارانگلیس شاه و درباریان که به پیامد فتوا توجه داشتند به هرگونه نیرنگ و فریبی به منظور جلوگیری ازانتشار و آگاهی مردم از این حکم دست زدند. بلافاصله پس از صدور حکم ماموران حکومت ! وظیفه یافتند به هر نحوی که شده ازانتشار حکم جلوگیری کنند. وقتی که در همان نصف روزاول در تمام ایران منتشر شد وظیفه یافتند که با مساعدت معدود روحانی نمایان و وعاظ السلاطین درباری شایع کنند فتوا جعلی است واز طرف دیگر سیستم حفاظت واختناق را به شدت گسترش دادند تا هرگونه ارتباط مردم و علماء را با میرزای شیرازی قطع کنند.
امااین اقدامات نیز تاثیری در جوش و خروش مردم نگذاشت . لذا شاه و درباریان با توسل به نیرنگی دیگر (تفرقه میان علماء) دست به دامن برخی از علماء نجف و علمای داخلی ایران شدند.امین السلطان برای این منظور چند نفراز جمله : علاءالدوله را به عراق می فرستد ولی اقدامات آنان کوچکترین تاثیری در علمای نجف نمی گذارد و همگی در پاسخ می گویند:
[آنچه را میرزای شیرازی فرموده اند حکم است نه فتوا واطاعت آن بر همه لازم است] 64 .
از سوی دیگر نایب السلطنه نیز در تهران با میرزای آشتیانی ملاقات می کند و می گوید:
این حکم از طرف میرزای شیرازی صادر شده او مجتهداست و شما 65.مجتهد. دولت از شما خواهش می کند به اباحه و تجویز دخانیات حکم کنید.
میرزای آشتیانی همچون علمای نجف شاه و درباریان را به کلی مایوس می کند که حکم میرزای شیرازی را جز خوداو نمی تواند تغییر دهد واضافه می کند:
[ این حکم اصلاح بر نمی دارد باید متوقف شود...این امتیازات باید برگردد و تا برنگردد میرزا آرام نمی گیرد] 66 .
استمداداز علماء درارائه راه حل
بالاخره رژیم مجبور می شود که از علماء برای حل این مشکل استمداد کند. به دستور شاه رجال دولت با برخی از علمای مشهور 67 جلسه ای تشکیل می دهند تا راه حلی برای این غائله پیدا کنند. درابتد امین السلطان درباره منافع انحصار دخانیات و عدم مخالفت آن با قوانین شرح و لزوم همراهی علماء با دولت سخنانی ایراد می کند و سپس باارائه عین امتیازنامه می گوید:
[بر حسب امر همایونی شما که علمای شریعت واولیای ملتید مواد امتیازنامه را ملاحظه بفرمایید و هرگونه تعهد و شرطی را که دولت به موجب این امتیازنامه بر خلاف مقاصد ملت واحکام شریعت ملتزم گردیده تغییر دهید].
و با خواندن اولین جمله ازامتیازنامه علماء می گویند:
[ التزامی که ازاین امتیازنامه برای مردم ایجاد می گردد بر خلاف احکام اسلام و مخالف[ الناس مسلطون علی اموالهم] می باشد].
دولتیان هر چه کوشش کردند که برای تخلص ازاین اشکال راهی پیدا کنند ممکن نشد.امین السلطان که دیداز راه مذاکره و مسالمت نمی توان به جایی رسید شروع به تهدید می کند:
[آقایان ! بی پرده می گویم :اعلیحضرت همایون شاهنشاهی صریحا فرموده اند: تغییر و تبدیل این عهدنامه از هیچ روی را ممکن نیست . این معنی محال و ممتنع است . شماازاین معنی صرف نظر کنید و فکری دیگر بکنید].
علماء نیز در جواب می گویند:
ما هم بی پرده می گوئیم : حرام شریعت رااز هیچ رو نتوانیت حلال نمود. مساعدت با دولت درخصوص این عهدنامه از ما نیز محال و ممتنع است . اگر غرض دولت در عقداین مجلس تدبیری برای برداشتن منع و متارکه دخانیات است شما خود می دانید که دراین منع ما راز هیچ رو مدخلیتی نبوده و نیست .این حکم از جانب رفیع الجوانب حضرت حجه الاسلام نائب امام میرزای شیرازی است . و حکم جنابشان درباره مجتهد و مقلد نافذ و واجب الاتباع است ... ما نیز دراین خصوص مثل آحاد مردم اطاعت نمودیم .
پس از آن مشیرالدوله به تهدید عالمان در مجلس پرداخته و می گوید:
[آقایان این امر برای شما خوبی ندارد].
لغوامتیاز سخن آخر
پس از آن که جوابی متناسب با تهدیدات به مشیرالدوله داده می شود طباطبائی یکی از عالمان حاضر در مجلس می گوید:
[بایدانحصار دخانیات لغو شود و خسارت دولت را باید کسانی بپردازند که ازانگلیسیها رشوه گرفته اند] 68 .
امین السلطان بنا به مصلحت موضوع صحبت را به صحت و سقم فتوا کشانده و علماء که درانتساب این فتوا به میرزای شیرازی بزرگ شک نداشتند برای تایید سخن خویش به نخستین تلگراف میرزااشاره کرده و فرمودند:
[حکمی را که این تلگراف متضمن است به مراتب شدیدتراز حکم جدید است زیرا در آن عمل انحصار را مخالف با صریح قرآن و محاربه با خدای تعالی دانسته و حال این که دراین حکم تازه مخالف و محاربت با امام زمان ( ع ) می داند] 69 .
وقتی شاه و درباریان تمام نیرنگها را به کار بستند و حتی از سیاست تهدید وارعاب و توسل به خشونت طرفی نبستند و هر چه کردند علماء و مردم را مصمم تر و مقاومتراز پیش دیدند به فکر لغوامتیاز و تسلیم در مقابل خواسته های علماء و مردم افتادند.
سرانجام در حالی که فقط دو هفته از صدور حکم تحریم می گذشت شاه به الغای انحصار داخلی توتون و تنباکو پرداخت . با تشکیل جلسه ای (به فاصله یک هفته از جلسه اول ) ضمن ابلاغ حکم دولت خطاب به علماء گفتند:
[ با دولت انگلیس گفتگوها کردیم و بالاخره قرار بر این شد که امتیاز داخله مملکت ایران بالمره برداشته شود.... جای دیگر بروید به مساجد و در منابر صریحااعلام به حیلت دخانیت بدهید و از مراحم دولت که اطاعت ملت نموده وامتیاز را برداشت تشکر و قدردانی نمایید] 70 ....
علماء با زهم مقاومت می کنند و می گویند: هنوز پای مداخله فرنگی در میان است و خواتسار لغو کام لا متیاز می گردند. 71 ولی بااصرار وزراء و تجار حاضر در مجلس قرار براین می شود که شرح ماوقع به میرزای شیرازی تلگراف شود. 72 ولی به جای آن تلگرافی با محتوایی دیگر با پیک مخصوص از بغداد برای میرزای شیرازی ارسال می گردد] 73 . اطلاع می دهند. 74 جناب میرزا پس از تشکراز لغوامتیاز داخلی خواستار قطع ید خارجی بالمره نه تنها در مساله تنباکو می شود 75 پس از گذشت یک هفته از نشست امین الدوله با علماء زمزمه های جهاد علیه دستگاه بالا می گیردد واعلامیه های بدین مضمون بر در و دیوار شهر نصب می شود....
برحسب حکم حجه الاسلام آقای میرزای شیرازی اگر تا 48 ساعت دیگرامتیاز دخانیات لغو نشود یوم دوشنبه آتیه جهاداست . مردم مهیا شوید. 76
این شایعه به زودی در همه شهر منتشر می شود. مردم در صدد تدارک و تهیه سلاح می افتند. فرنگیان مقیم تهران : سفراء و غیره مضطرب و پریشان می شوند واز دولت برای حفظ جان خویش کمک می خواهند.اولیاء دولت شاه و حرمسرای سلطنتی ازاین درخواست خارجیان به هراس می افتند. با این که شایعه تکذیب می شود خارجیان دسته دسته چادر به سراز شهر می گریزند.
شاه نامه تهدیدآمیز و بی ادبانه ای به میرزای شیرازی می نویسد. 77
آن نامه از طرف ایشان پاسخ داده شد. شاه عقب نشینی کرد نامه ای ملاطفت آمیز به میرزا نوشت . 78 میرزا نیز در جواب پس از تعارف معمول آن زمان نوشتند:
[ لکن مساله قلیان را... نباید معترض شد که بر امر به شرب واستعمالش جز ترتب مفسده ثمره ای مرتب نخواهد شد و تامردم مشاهده حکم تجویز و تحلیل از آقای حجه الاسلام میرز سلمه الله ننمایند مرتدع نخواهند گردید] 79 .
از سوی دیگر شدت اوضاع و تنگناهایی که برای فرنگیان پدید آمده بود باعث شد که مسوولین کمپانی از سوی سفراء و سیاسیون اروپا در ضیافتی که سفیر روس راه انداخته بود 80 تحت فشار قرار گیرند. رئیس کمپانی امین السلطان را دراتخاذ دو راه مخیر می سازد: لغوامتیاز و پرداخت خسارت لغو تحریم و آرام کردن مردم . شاه وامین السلطان شق دوم را برمی گزینند. 81
برای وادار کردن علماء بویژه میرزای شیرازی به لغو تحریم با دسیسه امین السطان و به درخواست رئیس کمپانی و با فتنه یکی از روحانی نمایان حکم تبعید میرزای آشتیانی در دستور کار قرار می گیرد.از جانب شاه به ایشان ابلاغ می شود که :[ یا در مجالس و منابر مردم را به کشیدن قلیان رخصت می دهید یااز تهران خارج می شوید].
او نیز با صراحت و قاطعیت تمام می گوید:
نقض حکم حجه الالسلام میرزااز هیچ رو برایم ممکن نیست ولی از تهران می روم . 82.امروز را مهلت دهید تا وسیله سفر فراهم کنم . فرداالبته خواهم رفت .
با شنیدن این خبر بسیاری از مردم و علماء خود را برای همراهی و مهاجرت آماده می کنند. روز بعد شهر تهران یک پارچه تعطیل می شود. مردم دسته دسته با پیشتازی روحانیت به خانه میرزای آشتیانی سرازیر می شوند. نزدیک ظهر جمعیت به سوی ارگ سلطنتی راه افتادند. زنان نیز دراین حرکت شرکت کردند. هر دکانی را باز دیدند بستند و پس از آن با شعارهای تند روانه میدان ارگ شدند و فریاد می زدند:
[ ای خدا می خواهند دین ما را ببرند علمای ما را بیرون کنند تا فردا عقد ما را فرنگیان ببندنداموات ما را فرنگیان کفن و دفن کنند بر جنازه ما فرنگیان نماز گذارند] 83 .
نائب السلطنه خطاب به زنان با کمال ملاطفت و ملائمت گفت :
[ همشیره ه فرنگی را بیرون می کنیم هیچ یک از علماء را نمی گذاریم بیرون بروند خاطرتان جمع باشد] 84 ......
ازاین پس زنان خسمگین به مسجد شاه رفتند وامام جمعه داماد شاه که مشغول تهدید مردم بوداز منبر به زیر کشیدند و دو مرتبه به جانب ارگ برگشتند و.....
عمال شاه که از هراس آرام نداشتند به تعجیل توپها و تفنگها را آماده کرند... بالاخره عبدالله خان والی مامور می شود که نزد میرزای آشتیانی برود و به او بگوید:
[منظور شما چیست ؟ هر چه می خواهید بگوپید تا شاه انجام دهد].
میرزا در جواب لغو کامل امتیاز را خواستار می شود. پس ازابلاغ پیام میرز ناصرالدین شاه فوری با دستخط خود به نایب السلطنه می نویسد:
[نایب السلطنه امتیاز مداخله را که برداشته بودیم حال امتیاز خارجه را هم برداشتیم و مردم مجبور به کشیدن قلیان نیستند تا حکم از جانب میرزا برسد] 85 .
بااین فرمان برای مردم خوانده شد ولی از آن جایی که مردم اعتمادی به گفته های دربار نداشتند به تظاهرات و شورش خودادامه دادند.
معین نظام نیز به سربازان ترک فرمان آتش داد. آنان به طرفداری از علماء و مردم ازاین فرمان سرپیچیدند. معین نظام از[ فوج بی پدارن] کمک گرفت و مردم معترض را به گلوله بست . عده ای از مردم کشته شدند. 86 عدم آمادگی کامل مردم برای مقابله با آتش و جنون عمال شاه میرزای آشتیانی را واداشت تا مردم را به استقامت واجتماع در مسجد جامع فراخواند.از طرف دیگر پیکهای شاه مدام به خانه میرزای آشتیانی در رفت وآمد بودند. به نوشته نیکی . ر.کدی:
[میرزای آشتیانی که از پذیرش هدایای شاه که برای استمالت او فرستاده بود خودداری ورزید ختم غائله را در گرو سه پشنهاداعلام داشت :
1. دادن خونبهای مقتولین .
2. مصونیت دیگر کسانی که در تظاهرات شرکت جسته بودند.
3. برچیدن کلیه امتیازهای خارجی] 87 .
بااین که شاه تسلیم شده بود ولی چون به وعده های شاه و درباریان چندان امید نبود میرزااصرار کرد که شرکت انگلیسی باید راس لغوانحصار رااعلام کند. شاه نیز بی قید و شرط می پذیرد واز سفیر انگلیس برآوردن این خواسته ها را می طلبد.
رئیس کمپانی طی اعلانی که سند درخشانی ب رتسلیم وطن فروشان و پیروزی مردم و روحانیت است می نویسد:
[چون اعلان دولت اعلیحضرت اقدس شاهنشاهی خلدالله ملکه و سلطانه منو پول وانصحار دخانیات را کلیتااز داخله و خارجه موقوف فرمودند و به من رسما نوشتند لهذا به عموم تجاری که به اداره مرکزی تنباکو و توتون فروخته انداعلان می نمایم هرکس بخواهد تنباکو و توتون خود را پس بگیرداداره دخانیات رفته و قیمتی را که برای آن دریافت نموده رد کنند و حنس خود را تحویل بگیرند] 88 .
آرنستین
چند روزی ازاین واقعه گذشت مجدف داامین السلطان به میرزای آشتیانی پیام داد:[حالیا که امتیاز بالکلیه رفع شده چرا رخصت نمی فرمایید تا مردم قلیان بکشند؟]
میرزای آشتیانی در پاسخ همان جوابهای پیشین را تکرار کرد که :
[ .... وضع این حکم از من نبوده تا رفع آن نیزاز من و به دست من باشد. منبع این حکم از حضرت حجه الاسلام بوده ... رفع این منبع نیز همان موکول به خود جناب ایشان است] 89 .
شاه و درباریان از آشتیانی و دیگر علماء که پایان کار را به حکم میرزای شیرازی مربوط می دانند می خواهد که ضمن تلگرافی حکم به اباحیت تنباکو را خواستار شوند. در عین حال که تلگرافهایی از علماء به ایشان مخابره می شود ولی رهبر دوراندیش و هشیار قیام میرزای بزرگ برای بستن هرگونه راه نیرنگ و فریب در لغو تحریم شتاب نمی کند و نامه ای به میرزای آشتیانی می نویسد که در بخشی از آن چنین آمده است
[.... چون تلگراف دراین وقت محل اعتماد نیست متوقع آن که : به خط شریف تصریح فرموده که اختصاص بالکلیه از داخله و خارجه به حسب واقع ازایران مرتفع و دست اجانب راازاین عمل بالمره قطع نموده اند واحتمال عود و تبدیل و تبعیض به هیچ وجه نیست ت سبب خاطرجمعی این جانب شود والابه موجب شریعت مطهره استعمال دخانیات جایز نیست و حکم به حرمت کمافی السابق برقراراست و تغییر نخواهد یافت] 90 .
محمد حسن الحسینی
و تلگراف دیگری محرمانه به میرزای آشتیانی مخابره می کند و در آن جا ضمن دستوراتی که از بینش سیاسی وی سرچشمه می گیرد تصریح می کند که تا تفصیل مطلب براحقر معلوم نشوداذن نخواهم داد. 91 دولتیان نیز در برابراین همه دوراندیشی دیگر یارای فریب کاری نداشتند. بالنتیجه حکم تحریم پس از 55 روزاز سوی علماء بااستناد به میرزای شیرازی لغو شد. 92پیامدها
نهضت تحریم تنباکو که با ماهیتی ضداستعماری وانگیزه های اسلامی و به رهبری روحانیت بویژه میرزای شیرازی صورت گرفت به اسلام و مسلمانان حیاتی تاز بخشید. ماهیت استعمار و به گفته شیخ حسن کربلائی حال و خیال مردم مزور و محیل فرنگستان بر ملت و دولت ایران هویدا شد و بار دیگر پیوند دیرپای روحانیت اصیل و متعهد و مردم کشورمان را جلوه گر ساخت .اتحاد وایثار واز خود گذشتگی آنان را در حفظ استقلال و هوست اسلامی کشور به نمایش گذاشت و زمینه ساز بسیاری از حرکتهای اصیل و مردمی شد و... خلاصه پیامدهای بسیار خوبی دنبال داشت که اهم آنها به قرار زیراست :
عزت مسلمانان
نهضت تنباکو و در حقیقت فتوای قاطع و کوبنده میرزای بزرگ مایه عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان و ذلت و خواری کمپانی واستعمار انگلیس شد. آنان که تا دیروز دارای عز واحترامی بودند و با نخوت و غرور با مردم برخورد می کردند و سالها بود که فرمانفرما و حاک علی الاطلاق در کشور بودند درانظار مردم از درجه اعتباراعتناء ساقط شدند و با چادرهای عاریتی از شهرها گریختند. آنانی که در شهرها ماندنداز ترس و وحشت جرات ظاهر شدن در میان مردم را نداشتند. شیخ حسن کربلائی اوضاع خارجیان را در آن زمان چنین به تصویر می کشد:
[..... جمعی از آنها در لباس زنانه اسلامی که از مسلمانان اتباع خودشان با هزاران تملق به عاریت رگفته بودند شبانه گریخته از شهر بیرون رفتند. و سایرین در شهر وامانده بودند بالمره خودشان را پنهان داشتند.از آن همه اوضاع فرنگی بازار تهران به هیچ وجه اثری نبود سهل است که در تمامی کوچه و بازار دارالخلافه دراین ایام چه ازاجزاء کمپانی چه ازاجزاء سفارتخانه های خارجه و چه در غیراز اینه یک نفر فرنگی در تمامی این شهر برای درمان پیدا نمی شد] 93 .
و در جای دیگر بااشاره به مفاسد و پیامدهای زیانبارامتیاز در زمینه پیامدهای مثبت این پیکار پیروز چنین می نویسد:
..... کوکب سعادت و نیک بختی مسلمانان دگرباره در برج سعادت و اوج استقامت رخ نمود. مهر منیراسلامیت در آفاق به تابش آمد. رغبت گذشته مردم به اسلامیت یک به چندین بیفزود.الحاصل رشته مقطوع گردید. بحمدلله دوره مسلمانی درایران تجدید شد...
کربلائی درادامه نوشتار خویش از ماهیت پلید فرنگیان و کشف آن برای مردم سقوط اعتبار و سلطه آنان ذلت و خواری آنان و.... سخن گفته و دگربار می نویسد:
[.....الحمدلله دوره مسلمانی درایران از نو تجدید شد. در ماه مبارک رمضان ...علانیه و برملا ( همانند گذشته ) روزه خواری نود. رغبت و میل مردم به مسلمانی و دینداری دست داده . نشاطی به طاعت و عبادت پیدا کردند.ازدحام در مساجد و مجامع بسیار منبر و محراب به طوری جلوه نمود که موجب تعجبات عامه گردید] 94 .
شکست استعمار
فتوای آن مرجع بزرگ[ بزرگترین ضربه ای بود که در قرن نوزدهم بر پیکراستعمار وارد آمد] 95 . بالاخره ایرانی را که در آستانه پیوستن به مستعمرات انگلیس بوداز خطر سوقط رهانید واو را دراهداف شوم و شیطانی خویش ناکام کرد.
زنده یاد جلال آل احمد دراین زمینه می نویسد:
[وقتی میرزای بزرگ با یک فتوا به تحریم تنباکوامر می دهد به اتفاق همه نویسندگان تاریخ مشروطه کمر یک کمپانی خارجی را می شکند (رژی ) و در عین حال آبروی روشنفکر زمان خود را می برد (ملکم)] 96 .
افزون براین لغوامتیاز یک کشوراستعماری و عقب زدن استعمار در یک اتحاد همه جانبه مردم به آنان آموخت که در صورت تشکل و مبارزه می توان بر قدرتهای استعماری پیروز گشت . پیروزی درالغای این امتیاز همچنان که بزرگترین توفیق مردم در مقابل استعمار بود بزرگترین تجربه برای مبارزه دراین بعد نیز بود .
شکست استبداد
استبداد که دراندیشه مردم شکست ناپذیر می نمود با عقب نشینی دراین جریان سطوت و شکست ناپذیری خود رااز دست داد و مردم دریافتند که در بسیج هماهنگ و مشخص قدارند آرمانهای خویش را به پیش برند واستبداد را به اطاعت وادارند.استبداداگرچه فرو نریخت رسوا شد و محکوم گردید.
ولی متاسفانه شاه و درباریان به جای این که با درس آموزی و عبرت گیری ازاین جریان با تکیه به مردم و عالمان دینی آن عزت و سربلندی و بریدگی ازاستعمار را حفظ کنند و بر آن مداومت نمایند به خاطر ماهیت ضد دینی و ضد مردمی خویش ازاین پس تکیه گاه خویش را روسیه قرار دادند 97 !
امتزاج دین و سیاست
از دیگر پیامدهای نهضت پیروز تنباکوامتزاج دین و سیاست در مرحله عمل بود. تااین زمان جدایی حوزه سیاسی از حوزه دینی یک امر معمولی می نمود و روحانیت کمتر در مسائل سیاسی دخالت می کردند. بااین نهضت این دو حوزه در مرحله عمل به هم پیوند خورد. این از پیامدهای بسیار خوب این جریان بود. هر چند برخی از تاریخ نگاران درباری آن رااز پیامدهای زیانبار و منفی آن دانسته اند.
یحیی دولت آبادی پس ازاظهار نظراین مطلب که : عموم روحانیون تلاش دارند تا در سیاست دخالت کنند مگراندکی . (که از آنان به عنوان وجودهای مقدس و منزه روحانی یاد می کند) ورود روحانیت را به صحنه سیاست مایه لکه دار شدن مقام و دامن روحانیت و تزلزل اساس سیاست می داند و می نویسد:
[..... به هر صورت دخالت اضطراری میرزای شیرازی درامر سیاست گرچه برای حفظاستقلال مملکت و نگاهداری از تجاوزات بیگانگان بسی سودمند بود و لکن بذری در مزرعه روحانیت پاشیده شد که معلوم نیست چه حاصلی برویاند و چه نتیجه در آینده برای سیاست و روحانیت این مملکت داشته باشد. و کدام دست قوی بتوانداین خلط و مزج را بر هم زده و هر یک از روحانیون و سیاسیون را به ادای وظیفه شرعی خویش وا دارد. ] 98
افزایش قدرت روحانیون
با پیروزی دراین مبارزه مردم بیش از پیش به اهمیت روحانیون پی بردند و روحانیت مبارز به عنوان مظهر و تجسم آرمانهای ملی مطرح شد. مردم مسلمان از آن پس حول محور رهبری روحانیت تشکی یافتند.افزون بر این دراین پیروزی ماهیت ضداستعماری روحانیت که از ماهیت اسلام سرچشمه می گرفت روشن تر شد. قدرت روحانیت بویژه رهبری نهضت افزایش یافت تا جائی که روس وانگلیس از در خدعه و نیرنگ به میرزای شیرازی نامه می نویسند واظهاراطاعت می کنند 99 .
این قدرت به حدی است که ایادی خائن استعمارگران ازاین مساله نگران می شوند. در 24 دسامبر 1891 لاسلز به سالیسبوری می نویسد:
[ اگر ملایان دراثبات قدرت خودشان و روی کارآوردن یک حکومت متعصب ضداروپایی توفیق یابند باید همه امید خودمان را برای اصلاح ایران از رهگذراقدام بازرگانی از دست بدهیم] 100 .
حامدالگار دراین زمینه می نویسد:
[خاتمه موفقیت آمیز لغوامتیاز درایران یک نتیجه مستقیم داشت و آن افزایش شایان توجه قدرت روحانیون بود.اندکی پس از لغو تحریم ناصرالدین شاه خود را ناگزیر به احضار علمای تهران دید تااز آنان به سبب تقویت کردن اساس دولت سپاسگذاری کند و به آنان قول داد که در تمام کارهای مهم به صلاح دید و مشورت آنها رفتار خواهد کرد 101 و نامه تلمق آمیزی هم به میرزاحسن شیرازی نوشت 102 و در 8 شعبان 1312 که مرگ این مجتهد بزرگ جهانی را سوگوار کرد بر خود واجب دید که در مجلس یادبوداو در مسجد شاه حضور یابد. 103اما در باطن از تسلیم اجباری خود در برابر علماء خشمناک بود واز نفوذ علماء با امین الدوله درد دل می کرد] 104 .
از زاویه ای دیگر
یکی از نویسندگان معاصر پس از آن که به این پیروزی استعمار ستیزارج می نهد واز رهبری نهضت تمجید می نمایداز زاویه ای دیگر در این بعد به مساله نگریسته و نمایش قدرت روحانیون را در نتیجه به ضرر روحانیت دانسته و می نویسد:
این پیروزی مقدماتی به ضرر نهایی روحانیت تمام شد چرا که هم کمپانی و هم حکومت هار دست نشانده و هم روشنفکر خدمتکار حکومت دریافتند که حریف اصلی مسیت تا به آن طریق که می دانیم در مشروطه و پس از آن دستش را کوتاه کنند. 106
آری از همین جا بود که استعمارگران دانستند بر سر راه نفوذ خویش و پایه گذاری حاکمیت خود در کشورهای اسلامی چه موانع و چه گردنه های سخت گذری در پیش است .از آن روز به بعد با تلاش همه جانبه برای برداشتن آن موانع دست به کار شدند.اسلام و روحانیت را هدف قرار دادند. با تمام توان دست به کار تضعیف روحانیت و قطع ارتباط با مردم آنان شدند. شایعه پراکنی و برچسبهای ناچسبی را به افراد موثر در همان نهضت زدنداز جمله:
میزرای آشتیانی ر که نماینده میرزای بزرگ بود و رهبری تهران را به عهده داشت رشوه خوار معرفی کردند.
آقانجفی ر که دراصفهان نقش بزرگی داشت محتکر غله و همدست ظل السلطان قلمداد کردند.
این سیاست همچنان ادامه دارد.از همین جا بود که انگلیس به هماره ایادی خائن خودکتاب[ ملانصیرالدین] را برای کاهش نفوذ واعتبار روحانیون نوشت و منتشر کرد.
بااین همه خوشبختانه دین و علما دینی وارتباط آنان با مردم همچنان باقی ماند و با همه دسایسی که به کار گرفتند مردم به علماء دینی در مشکلات دینی و دنیایی خود مراجعه می کردند و....
الگوگیری
نهضت تنباکو ضمن یک تجربه علمی آشکار ساخت که می شود بااستعمار و استبداد و نیروهای آن درافتاد به شرطی که ملت به یک روحیه انقلابی مسلح شود.اگرچه ساز و برگ و وسیله ای متناسب باامکانات دشمن نداشته باشداما بااتحاد واتفاق و روحیه انقلابی به پیروزی خواهد رسید. بر همین اساس است که حرکت ضداستعماری مردم عراق به رهبری عالمان دینی مشروط وانقلاب اسلامی ایران پدید می آید.
حرکت ضد استعماری علماء عراق
علمای عراق بویره میرزای شیرازی دوم که از شاگردان بنام و ممتاز میرزای بزرگ است با درس آموزی ازاستاد خویش رهبری انقلاب عراق را علیه استعمارانگلیس به دست می گیرد و مردم را به جهاد و پیکار دعوت می کند و با تمامی توان دراین راه می کوشد واستقلال کشوراسلامی عراق را با فداکاری واز خود گذشتگی به ارمغان می آورد.
شیخ آقا بزرگ تهرانی در شرح اقدامات این مجاهده نستوه می نویسد:
...از آن جمله موضع گیری با عظمت وی بود در برابر دولت انگلیس در برابر واقعه شورش عراق و طلب حقوق بر باد رفته مردم وامر به دفاع و صدور آن فتوای پراهمیت که عراق را زیرو رو کرد. واین به خاطر عظمت او بود در جامعه و جایی که در دلها داشت .او بحق هر چه داشت و هر نیرو وامکاناتی که در توانش بود دراین راه گذاشت حتی فرزندان خویش ر چه در همین جریان بود که پسرش میرزامحمدرضا دستگیر شد. آری اواستقلال کشوراسلامی عراق را به بهای جان خویش و فرزندان خویش خرید 106 .
به یقین وافکار و بینش سیاسی استاد در شاگرد که سالهااز محضر او بهره برده و در غیاب او متصدی کارهای او بوده دخالت داشته است .
نهضت مشروطیت
نهضت تنباکو سبب رشدافکار واندیشه های سیاسی شد و زمینه تحولات بنیادین را در نظام اداری و سیاسی کشور فراهم ساخت . در نتیجه موجب شکل گیری نهشت اسلامی بزرگتر در قالب قیام مشروطیت گشت . رهبران نهضت مشروطه از شاگردان و تربیت یافتگان مکتب میرزای شیرازی بودند.
نیکی ریچارد کدی مولف تحریم تنباکو درایران می نویسد:
اعتراض به امتیاز تنباکو نخستین جنبش موفیت آمیز مردم در تاریخ جدیدایران بود که به شکست دولت و پیروزی اعتراض کنندگان در مورد تقاضایشان برای ( القا همه جانبه امتیاز منجر شد.این موفقیت بی تردید به مخالفان هوشیار دولت و خارجی جسارت بخشید تا آن جا که برای نخستین بار دریافتند که می توان در مقابل دولت نیزایستاد حتی در موضوعی که پای منافع قدرتهای اروپایی در میان باشد.این جنبش متضمن نخستین اتحاد موفقیت آمیز میان علماءاصلاح طلبان متجدد و جماعت ناراضی ایران بخصوص تجار بود.اتحادی که می بایست مجددا در اعتراضهای بعدی ظاهر شود و درانقلاب مشروطه به ثمر رسد. 107
دکتر مهدی ملک زاده در کتاب[ تاریخ انقلاب مشروطیت ایران] و احمدقاسمی در مجله رزم از تاثیر نهشت تنباکو درانقلاب مشروطیت سخن گفته اند.
انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران که با رهبری پیامبر گونه امام خمینی رحمه الله علیه به پیروزی رسید بدون تردیدالهام گرفته از آن پیکار پیروز و آن مرجع بزرگ میباشد.امام راحل بارهااز رهبری داهیانه میرزای شیرازی و تاثیر فتوای آن بزرگوار در شکست استعمار واستبداد و لزوم درس آموزی از آن سخن گفته اند.از جمله می فرمایند:
[نهضتهائی دراین صد و چند سال واقع شده یکی از آنها قضیه تنباکو بود.... میرزای شیرازی بزرگ امر فرمود...... و سایر علمای ایران جان فشانی کردند زجر کشیدند زحمت کشیدند قیام کردند مردم را به قیام واداشتند تااین که امتیاز لغو شد] 108 ...
و در جای دیگر در تاثیر آن فتوا می فرمایند:
آن مرحوم میرزای بزرگ رحمه الله علیه که در سامره تنباکو را تحریم کرد برای این که ایران را تقریبا دراسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباکو وایشان یک سطر نوشتند که : تنباکو حرام است . و حتی بستگان خود آن جائرهم و حرمسرای آن جائز هم ترتیب اثر دادند به کن فتوا و قلیانها را شکستند. و در بعضی جاها تنباکوهایی که قیمت آن هم زیاداست در میدان آوردند و آتش زدند و شکست دادند آن قرارداد را و لغو شد قرارداد.109
تحریف زدایی از چهره فتوا
در گذشته یادآور شدیم که پس از صدور حکم وارسال آن به تهران ماموران حکومت از طرف شاه و کمپانی رژی وظیفه یافتند که ازانتشار حکم به هر نحوی که شده جلوگیری کنند. هنگامی که دراین وظیفه ناتوان شدند شایعه جعلی بودن فتوا را با مساعدت روحانی نمایان درباری پخش کردند.از آن پس کسانی که بااستعمارگران و حکومتهای استبدادی سروسری داشته اند به این شایعه دامن زده فتوا را جعلی و حاعل را مل التجار یا حکومت روسیه یا میرزای آشتیانی معرفی کرده اند. 110 عده ای دیگر خواسته اند به نحوی دیگر دراصالت فتوا تشکیک کنند. لذا برخی شخص ناصرالدین شاه 111 و بعضی دیگر سید جمال الدین اسدآبادی را محرک صدور فتوا معرفی کرده اند. 112 برخی دیگر تصور کرده اند که دست روسیه دراین عمل دخالت داشته است . 113
ولی ما براساس مستندات تاریخی براین باوریم : دستی که مردم را به حرکت درآورد مذهب بود. عالمان دینی بویژه میرزای شیرازی به عنوان رهبران این نهضت عمل می کردند. سرانجام حکم میرزای شیرازی بود که نهضت را به پیروزی رساند.
هر چند سخنان این مورخان استعماری احتیاجی به تحلیل و بررسی ندارد و کسی که اندک مطالعه ای در تاریخ داشته باشد نقش علماء میرزای شیرازی و صحت صدور فتوا راازایشان به روشنی می بیند ولی برای روشن تر شدن موضوع و روشدن دست کسانی که بااشاره استعمارگران وایادی آنا فتوا را جعلی و یا مشکوک می خوانند و یا محرک و موثر را کسانی دیگر می دانند تاازاهمیت و عظمت آن بکاهند به برخی از دلائل و شواهدی که بیانگر صدور حکم از جانب میرزای بزرگ است اشاره می کنیم . پس از آن به نقش احتمالی دربار حکومت روسیه سید جمال الدین اسدآبادی در صدور فتوا می پردازیم :
دلائل و شواهد
دلائل و شواهدی که صدور حکم واصالت آن رااز مرحوم میرزای شیرازی اثبات می کند بسیار است به عنوان نمونه :
1.از هنگامی که میرزا در جریان حوادث ایران قرار می گیرد با واگذاری مطلق امتیاوات به خارجیان مخالفت می کند و باارسال دو تلگراف در فاصله بسیاراندک واگذاری امتیاز تنباکو و غیر آن را منافی صریح قرآن مجید و نوامیس الهیه و موهن استقلال دولت و مخل نظام مملکت و موجب پریشانی عموم رعیت می داند. 14
2. مدر ملاقاتی که مشیرالوزاره کارپردازان ایران در بغداد به دستور ناصرالدین شاه برای توجیه میرزا داشت پس از عذرهای بسیار و عدم توان دولت در برهم زدن این امتیاز میرزای شیرازی می فرماید:
[ اگر دولت از عهده برنمی آید من به خواست خدا آن را بر هم می زنم .] 115
3. وقتی میرزای شیرازی از جانب یکی از شاگردانش مورد مواخذه قرار می گیرد که :
چرا حکم تحریم صادر نمی کنید؟اگر می ترسید که این قضیه به نابودی شما تمام شود مگر خون شمااز خون حسین بن علی ( ع ) گرانبهاتراست که در راه حق شهید شد.
میرز پس از مدتی سکوت در پاسخ می فرماید :[نه . من به یاری خدا دخالت کردم و حکم تحریم را هم دو روز پیش نوشتم و به تلگرافخانه فرستادم] 116 .
4. وقتی علال الدوله از جانب شاه به عراق می رود تا بلکه از دیگر علماء حکم به جوازاستعمال تنباکو را بگیرد علمای نجف در جواب می گویند:
[آن چه را میرزای شیرازی فرموده اند حکم است و فتوا واطاعت آن بر همه لازم است] 117 .
5. پس از صدور حکم نایب السلطنه که برای گرفتن حکم جواز به میرزای آشتیانی مراجعه می کند وی در جواب می گوید:
[ این حکم اصلاح برنمی دارد...این امتیازات باید برگرددو تا برنگردد میرزا آرام نمی گیرد] 118 .
6. در جلسه مشترکی که علمای مشهور تهران و دولتیان حضور دارند پس از گفتگوی بسیار علماء می گویند:
[ اگر غرض دولت در عقداین مجلس تدبیری برای برداشتن منع و متارکه دخانیات است شما خود می دانید که ما را دراین منع هیچ مدخلیتی نبوده و نیست .این حکم از جانب میرزای شیرازی است و حکم جنابشان درباره مجتهد و مقلد نافذ و واجب الاتباع است] 119 .
7. وقتی امین السلطان از صحت حکم در همان مجلس سئوال می کند علماء که درانتساب فتوا به میرزا شک نداشتند برای تایید سخن خویش به تلگراف میرزااشاره کرد و فرمودند:
[حکمی را که این تلگراف متضمن است به مراتب شدیدتراز حکم جدید است زیرا در آن عمل انحصار را مخالف با صریح قرآن و محاربه خدای تعالی دانسته و حال این که دراین حکم تازه مخالفت و محاربت با امام زمان ( ع ) دانسته است] 120 .
8. در جلسه ای که یک هفته بعدازاین جلسه برگزار می شود امین السلطان می گوید:
[ امتیاز داخله برداشته باشد...حالا دیگر بروید به مساجد...اعلام به حلیت دخانیات بدهید]....
علماء در جواب می گویند:
[متارکه وامتناع مردم ازاستعمال دخانیات .... مستند به حکم و منع ما نبوده تااگراکنون رخصت دهیم مردم ارتکاب بجویند بلکه امتناع مردم مستند به حکمی است که از رئیس علماءملت در آن خصوص صادر شده و مردم اطاعت نموده اند] 121 .
9. وقتی لغوامتیاز داخله به میرزای شیرازی اطلاع داده می شود میرزا خواستار قطع ید خارجی به طور مطلق ازایران می گردد. 122
10. وقتی میرزای آشتیانی مخیر می شود که یا حکم جواز بدهد و یا تهران را ترک گوید در جواب می فرماید:
[نقص حکم حجه الاسلام میرزااز هیچ رو برایم ممکن نیست ولی از تهران می روم] 123 .
11. پس از لغوامتیاز داخلی و خارجی امین السلطان مجددااز میرزا حکم به جواز را می خواهد ولی میرزا مجددا در جواب می گوید:
[وضع این حکم از من نبوده تا روفع آن نیزاز من و به دست من باشد. منع این از حضرت حجه الاسلام بوده .... رفع این منع نیز موکول به جناب ایشان است] 124 .
12.در نامه ای که آشتیانی به شاه در پاسخ نامه تهدیدآمیزش می نویسد می گوید:
[تحریم به حکم میرزای شیرازی بوده جوازاستعمال نیز بایداز جانب ایشان باشد] 125 .
13. در تلگراف هایی که از جانب علماء پس از لغوامتیاز داخلی و خارجی مخابره شده و خواستار حکم به اباحیت تنباکو می شوند میرزای شیرازی در جواب می نویسند:
[تلگراف محل اعتماد نیست ... حکم به حرمت کمافی السابق برقراراست .] 126
14. در نامه محرمانه خوداذن به جواز را منوط به شرائطی می داند و تصریح می کند که تا تفصیل مطلب براحقر معلوم نشوداذن به جواز نخواهم داد. 127
15.افزون بر همه اینه در همان موقعی که دربار شایعه جعلی بودن حکم را پخش کرد میرزا حسن آشتیانی و سایر علماء تهران صحت حکم را تایید کردند و عده ای از علماء تهران تبریز شیرازاصفهان یزد کرمانشاه سبزوار و... مستقیمااز سامره صحت حکم را پرسیدند که صحت صدور حکم از جانب میرز به طور جداگانه برای همه ارسال شد 128 .
16. مقاله ای سودمند توسط یکی از علماء منتشر شد که در آن مقاله نیز حکم تحریم نقل شده و به آن استاد شده است و در بخشی از آن آمده است :
[وسوسه در بودن حکم از جناب ایشان مثل وسوسه در قرآن است که آیا کلام خلق است یا فرمایش خالق . گذشته ازاین که خط و مهرایشان بالعیان دیده شده] 129
17. پس ازاعلام جوازاستعمال دخانیات بااستناد به سوال و جوابی که از میرزای شیرازی شده بود و آگاه شدن میرزای شیرازی توسط آشتیانی نوشتند:
[در باب رفع امتیاز دخانیه واعلان به ترخیص استعمال به موجب نوشته احقر رسید.البته آن چه صلاح دانسته اید عین صواب است و من بعد هم منعی ازاستعمال چنانچه فرموده اید نیست] 130 .
18. نیرنگ دیگری که امین السلطان به کار می گیرد ولی تیرش به سنگ می خورداین است که : برخی از روحانی نمایان را وامی دارد که از فقیه معروف کربلاء شیخ زین العابدین مازندرانی سئوال کنند که :
مثلا من مقلد شما هستم . تکلیف من با صدور حکم میرزای شیرازی چیست ؟
آن مرحوم پاسخ نمی دهند.
چون مجدداسئوال واصرار بر جواب می شود مرحوم حاج زین العابدین پاسخ می دهد:
[ هر چه میرزای شیرازی امر فرموده برای همه مطاع است] 131 .
19. در نامه تملق آمیزی که امین السلطان پس از لغوامتیاز به میرزای شیرازی می نویسد به حکم آن حضرت استناد کرده و آن حکم رااز الطاف غیبه دانسته است . 132
روسیه و نهضت تنباکو
یادآور شدیم که برخی از تاریخ نویسان دانسته یا ندانسته نهضت تنباکورااز دسیسه های روسی پنداشته اند.اگر چه مااصالت و جدی بودن نهضت را به گونه ای بیان داشتیم که جایی برای این بافته ها و خیالات واهی باقی نمی گذارد ولی برای روشن تر شدن موضوع با نقل گفتار برخی از طرفداران این نظریه به تحلیل و بررسی اجمالی آن می پردازیم :
امین السلطان از کسانی است که در نامه اش به شاه و در گزارشاتش به نماینده انگلیس قیام و نهضت اسلامی تنباکو را در نتیجه تحریکات روسها می داند 133 .
ابراهیم صفایی که در زمان شاه معدوم ماموریت بررسی اسناد تاریخی را دارد بااستناد به نامه ها و گزارشات امین السلطان می نویسد:
از محتوای مندرجات بعضی ازاسناد به خوبی دانسته می شود که در غوغای رژی سررشته تحریکات در دست روسها بوده است . 134
انگیزه ابراهیم صفایی از سخنان فوق روشن است .او به خاطر وابستگی اش به تاج و تخت شاهان و بالتبع به استعمارگران وظیفه دارد بذر یاس و ناامیدی را دراعماق قلوب امت اسلامی بپاشد. تا مردم به فکر مقابله با شاهان واستعمارگران و به دست گرفتن مقدرات خویش بدون تکیه بر خارجیان نیفتند .
ما قبول داریم که روسیه بر مبنای همان سیاست رقابتی خویش با انگلستان از نفوذ بیش از حدانگلستان توسط این امتیاز بویژه در منطقه شمال ناراحت است ولی این ناراحتی هرگزاورا بر آن نمی دارد که جانب احتیاط رااز دست بدهد و در تحریک مردم علیه قرارداد رژی بکوشد چرا که شورش مردم علیه دربار و کمپانی رژی آن هم با رهبری عالمان دینی با توجه به تجربه تاریخی روزگار فتحعلی شاه چیزی نبود که منافع دولت روسیه را تامین کند. و بر فرض که بگوئیم دولت روس خواستار لغواین امتیاز بود هرگز راضی نبود که این کار به دست مردم و با رهبری عالمان دینی باشد.
افزون براین ما هیچ گونه سند معتبر تاریخی که حضور جدی و یا تحریک روس را دراین نهضت برساند نداریم . تنهااقدامی که دولت روسیه دراین نهضت انجام داده پس ازاوج نهضت و لغوامتیاز داخلی و شایعه جهاد مجلس ضیافتی است که با حضور سیاسیون و سفرای کشورهای خارجی برگزار می کند و نسبت به این امتیاز و پیامدهای زیانبار آن برایدول خارجه سخن می گوید.البته دراین زمان دیگر تنها سفیر روس نیست که بااین امتیاز مخالف است بلکه همه سیاسیون و سفراء خارجی مخالف امتیاز و خواهان لغو آنند چرا که جانشان در معرض خطر قرار گرفته و قیام مردم آسایش وامنیت آنان را سلب کرده است . تازه در همین مجلس هم که رئیس کمپانس استمهال می کند که حکم تحریم را لغو کنند مورد پذیرش قرار می گیرد. 135
بنابراین این حرکت سفیر روس هم بیانگر حضور جدی او دراین مبارزه نیست .
علاوه براین ما قرائن و شواهدی در دست داریم که از قیام مردم ناراحت بوده و با دربار در جهت فرونشاندن خشم مردم بلکه سرکوبی آنان همکاری داشته است .
به عنوان نمونه :
1. در هنگامی که شورش در تهران به اطراف کاخ سلطنتی کشیده شود و مردم به نایب السلطنه حمله می کنند نایب السلطنه به ارگ سلطنتی فرار می کند ولی از وحشت بیهوش می شود. دراین زمینه عباس میرزا ملک آراء می نویسد:
[ غرابت دراین است که کلنل روسی رئیس قزاقخانه حکایت می کرد که سه چهار مرتبه به نایب السلطنه پیغام دادم که : تمام قزاقها با توپ و تفنگ حاضرند فرمایش چیست ؟ تااطاعت شود. نایب السلطنه غش کرده بودند و به هیج وجه جوابی برای من نفرستادند. تا غروب آفتاب خود وابواب جمعی من مسلح منتظر ماندیم] 136 .
دکتر فووریه پزشک مخصوص ناصرالدین شاه راجع به تبریز می نویسد:
[ 29 محرم .امروز معلوم شد که : در تبریزاز چند روز قبل جمعیتی حلوی عمارت ولیعداجتماع کرده با تهدید و به سختی رعایت احکام قرآنی را مطالبه می کنند. چون دولت می ترسد که این مردم از قول به فعل بپردازنداز سفیر روس خواسته است که دولت روسیه در کار تبریز مداخله کند] 137 .
سفیر روسیه قول می دهد که : به سرکنسول روس در تبریز دستور دهد تا نفوذ خود را برای ممانعت ازاختلال و بی نظمی به کار برد. در نتیجه شاه ازاعزام سربازان به تبریز برای مقابله با مردم صرف نظر می کند. 138 آیااین وعده و عمل تحریک و پشتیبانی مردم است یا مقابله با مردم ؟
3. کارگزار دولت روس همانند: شاه و درباریان وانگلیسیان ازدواج گرفتن قیام مردم در تبریز بویژه که رهبری آن با علم بود بیمناک و نگران به فکر چاره جویی برای رفع این قیام می افتد و پیشنهادهایی را به این منظور به مشیرالدوله می کند. مشیرالدوله نیز طی نامه ای به امین السلطان این نظرات را برای او بازگو می نماید:
حضور حضرت مستطاب اشرف امین السلطان وزیر اعظم مدظله العالی امروز شارژ وافر روس ملاقات و سوال کرد که در فقره استیونس رعیت انگلیس واجماع طلاب و ریختن به کاروانسرا و مهر کارگزاری را شکستن وایضا کاغذ به دیوارها چسباندن که پروتستانها اگراز شهر تبریز بیرون نروند خواهند رسید و باید خارجیها را بیرون کرداطلاع دارید؟ گفتم : بعضی چیزها شنیده ام .
گفت : معرکه ای است و به توسط تلگراف رمز به ما خبر دائم می رسد و حاجی میرزا جواد مجتهد خیلی به جرات و جسارت حرکت می کند واین کار دنباله خیلی بدی خواهد داشت که اصلاحش دیگر به آسانی مقدور نشود.اگر دولت می توانست بی صد حاجی میرزا جواد رااز تبریز بخواهد و به شیراز بفرستد دفع این حالات و سایر ملاهاز سایر بلاد هم می شد. بعد آن فقرات را که آن شخص سیداز قول جناب میرزای شیرازی به مردم می نمایداظهار کرد.
و گفت : خود جناب میرز هرگز در آن مقامها نیست .این مجتهدین برای خیالات خود دست به این کارها زده اند. باید یک نفر ر که او رااز طرف دولت ندانند و با اطلاع به همه این مطالب باشد به جناب میرزا حالی نماید و مخاطرات این وضع حالیه را بفهماند که ایشان ملتفت باشند. تااگر وقتی دولت مجبور به بعضی اقدامات شد ملاها نتوانند دست به پاره ای وسائل بزنند.
و می گفت :اگر کسی کتابچه خوبی می نوشت که درست بصیر به وضع علماء باشد و مفاسد حالات آنها را توضیح می کرد من می توانم به واسطه کنسول بغداد به میرزا حالی کنم (چنانکه احدی نداند به اطلاع دولت است ) و وادار نمایم که به علماء وخامت را بفهماند و حدود خود را آنها بدانند و در موقعش این اقدامات خیلی مفید بشود. و خواهش داشت این مطلب را به عرض حضرت اشرف برسانم . 139
بدون شرح و تفصیل سند فوق پاسخ گویی کسانی است که روس را دراین نهضت دخیل می دانند.
4.افزون بر همه اینه دولت روسیه پیش ازاین امتیاز کشتیرانی در شمال راه آهن و... را به عنوان حق العبوراز خاک روسیه برای سومین سفر شاه به اروپ و همچنین امتیاز دیگری (بانک استقراضی ) را به عنوان حق الکسوت در تاریخ سوم مه 1890" 1307 دریافت داشتند. و نیز در تاریخ اول جمادی الاول 1308امتیازاداره بیمه و حمل و نقل را برای مدت 75 سال به خوداختصاص دادند. مشروط براین که صاحب امتیاز ده ساله اولیه سالی سیصد تومان و در ده سال ثانوی سالی پانصد تومان و بعد سالی هزار تومان به شاه بپردازد. 140 روسیه که دراین شرائط و در مقابل امتیاز رژی چنین امتیازی را به دست آورده البته که خواهان قیام و تحریک مردم نیست . لذ همچنان که یادآور شدیم تااواخر نهضت هیچ گونه حرکتی که بیانگر مخالفت جدی روسیه باشد انجام نداد. تنها وقتی در برابر شورش مردم عکس العمل نشان می دهد که بران خودایمن نیست . همانند بقیه سفرای خارجی اظهار نارضایتی می کند واز ترس و وحشتی که اطاعت مردم از فتوای شیرازی ایجاد کرده سخن می گوید تا می رسد به این جا:
[.... که اگراین شخص نافدالکلمه حکم بتی بدهد که بر مسلمانان حتم و لازم است که تمام فرنگیان که در بلاداسلام منتشر قتل واعدام نمود هیچ می دانید آن گاه چه خواهد شد و چه قدرها نفوس تلف شده] 141 ......
نقد و بررسی
مستندات و مدارک کسانی که نهضت اسلامی تنباکو رااز دسیسه های روسی پنداشته اندامروذیل است :
1.گزارشات امین السلطان به شاه و نماینده انگلیس . به دلیل وابستگی امین السلطان به انگلیس گزارشهای وی نمی تواند مستند ما برای داوری در این امر باشد. چون انگیزه امین السلطان ازانتساب نهضت به روسه کسب حمایت و مساعدت هرچه بیشترانگلیسیان بوده است که بااوج گرفتن قیام و نهضت در خطری جدی قرار گرفته بود.
2. گزارشهای نمایندگان انگلیس درایران . تمام هم و غم انگلیسیان دراین است که در گزارشاتشان تمامی تقصیرات را به گردن روسها بیندازند.
اصولا روس وانگلیس به دلیل رقابت با یکدیگر هر دام در واقعه ای که رخ می نموده به دنبال جای پای دیگری می گشته اند واگر ردپایی می یافته اند با بزرگ نمایی آن را تا حد مسبب اصلی بالا می برده اند. انگلیسیان نیز در جریان نهضت تنباکو چنین عمل کرده اند.
3. سومین سند نقل قولی است از کاساکوفسکی فرمانده بریگاد قزاق درایران در سالهای 1894- 1895 به گفته او در روز شورش تهران فرماندهان روسی قزاقه به جای حمایت از شاه به خوش گذارنی مشغول بوده اند. 142
درباره این گزارش باید گفت :
اول کاساکوفسکی که ناقل این گزارش است . خود چهار سال پس از واقعه برای نخستین بار به ایران آمده و هرگز شاهداین ماجرا نبوده است .
ثانی با مطالعه کامل خاطرات شش ژانویه کاساکوفسکی که بیان واقعه رژی قسمتی از آن است به خوبی به انگیزه او در طرح این گونه مباحث می توان پی برد.
او دراین روز ملاقاتی با فرمانفرما داشته و با شکایت ازاین پاداشهایی که به افسران قزاقخانه وعده داده شده بود هنوزاعطاء نشده است . در مقام بیان خدمات قزاقخانه است و برای اثبات فعالیت خویش و پیشرفت قزاقخانه ترسیمی مبارزه آمیرزاز وضع ناگوار آن ج قبل از ورود خودارائه می کند و آن گاه ترقیات کن را تحت توجهات خویش بازگو می نماید. با ت؟وجه به عرض ناقل چنین نقلی نم تواند اعتبار و سندیت داشته باشد. علاوه با سندی کاملا معارض روبه روست از قول فرمانده قزاق در آن زمان.
افزون براین کاساکوفسکی فردی نیست که در منقولات خویش دقیق باشداویک جا تعداد کشته شدگان تهران را قریب 30نفر ذکر می کند و در همین ملاقات فرمانفرم باز به همان منظور 60 نفر. 143 همچنین در تعیین تعداد با بیان در یادداشت 10 مه آنان را یک میلیون نفر می داند و در روز بعد در ملاقات با صدراعظم آنان را دو میلیون نفر قلمداد می کند! 144
ازاین روی معدود مدارک ارائه شده بسی بی پایه تراز آن است که بتواند ثابت کند که روس سلسله جنبان حوادث تنباکو بوده است .افزون براین همگانی بودن نهضت که همه مورخین داخلی و خارجی نهضت 145از آن سخن گفته اند حاکی از جدی بودن نهضت است . نماینده انگلیس در تبریز به کارگزارانگلیس در تهران می نویسد:
[بی نهایت مشکل خواهد بود که شخص بخصوصی را دراین آشوب مقصر بدانیم چون محدود به یک فرقه نیست و روشن است که تمام مردم از وضیع و شریف به عنوان کوششی برای دخالت در حقوق ملی و مذهبی خود شدیدا به آن دامن می زنند] 146 .
بااین همه قدر مسلم است که روس ازامتساب این نهضت به خویش به دلائل زیر خرسنده بوده است :
1.این شایعه را می توند به عنوان انعکاسی از نفوذ و سلطه خود برافکار عمومی به رخ انگلیسیان و دیگر سیاستمدارات بکشد واحیانا در موقع مقتضی از آن بهره برداری نماید.
2. بااین انتساب می تواند زمینه ای در روحیه پروسواس و کابوس زده شاه و درباریان برای اخذامتیازات جدید و وابستگی رژیم به دولت روسیه ایجاد کند. چنانکه چنین شد.از آن پس ناصر الدین شاه و دربار به دولت روسیه بیشتر متمایل شدند 147 تا جائی که اعتماد السلطنه چنین گزارش می دهد:
.... شارژدافرروسی می گفت : ما با امین السلطان صلح کردیم . به سفارت روس آمد شرط و عهد بست و قسم خورد که منبعد با ما خلاف نکند.
دیروز هم وزیر مختار روس خدمت شاه رفته بود. شاه هم ضامن صدق قول امین السلطان شده بود..... 148
3.از همه مهمتراین که : با گسترش این شایعه می توان درافکار گروهی نسبت به این نهضت سوءظن ایجاد کرد واز گسترش دامنه این نهضت والگو شدن آن برای نسلهای آینده جلوگیری کرد. همان مامورتی که قلم به مزدانی همچون :ابراهیم صفائی وامثال وی به دنبال آن هستند.
سیدجمال الدین اسدآبادی
برخی براین باورند که صدور فتوااز میرزای شیرازی در تحریم تنباکو به سبب تهمید مقدمات سیاسی سیدجمال الدین اسدآبادی و نامه معروف وی به مرحوم شیرازی بوده است .
در مقابل برخی برآنند که : نامه سیدجمال پس از صدور حکم تحریم به دست ایشان رسیده و لذا هیچ گونه تاثیری در صدور حکم نداشته است .
پیش از آن که به تحلیل و بررسی این دو دیدگاه بپردازیم برخی از گفتار طرفین را دراین زمینه می آوریم :از معاصرین واقعه تنباکو تنهااعتمادالسلطنه و شیخ محمدرضا زنجانی به این نامه اشاره کرده اند.اعتمادالسلطنه وزیرانطباعات ناصرالدین شاه نامه سیدجمال الدین را سبب صدور حکم تحریم بلکه بالاتراصل حکم رااز سیدجمال الدین اسدآبادی می داند که آن را به نظر میرزای شیرازی رسانده و به گونه ای مضار و معایب انحصار دخانیات را به وی جلوه داده است که او جز تایید آن حکم چاره ای دیگر نداشته است149 .
در مقابل شیخ محمدرضا زنجانی براین باوراست که : سیدجمال الدین درصدور فتوااز جانب میرزا نقشی نداشته و نامه وی پس از صدور حکم 150.به دست ایشان رسیده است ولی سیدجمال از صدور حکم آگاه نبوده است .
در میان کسانی که پس از نهضت اسلامی تنباکو به تحلیل و بررسی آن پرداخته اند همین اختلاف نظر وجود دارد.
استاد سیدمحسن امین رحمه الله علیه پس از آن که از قول یکی از نویسندگان مصری نقل می کند که :این نامه از مهمترین عوامل فتوای شیرازی به تحریم تنباکو بوده است می نویسد:
حقیقت این است که میرزای شیرازی هنگامی که از ماهیت امتیاز واگذار شده به انگلستان با خبر شد پیش از آن که نامه سیدجمال به دست وی رسیده باشد فتوای تحریم تنباکو را صادر کرده است . بنابراین نامه سید محرک میرزا در صدور حکم نبوده است . و بر فرض که آن نامه پیش از صدور حکم رسیده باشداگر میرز خودازاحساس دینی بزرگی برخوردار نبود نامه سید به هیچ وجه نمی توانست دراو تاثیر کند و او را به صدور فتوا وادارد.اساس مردم زمانی که به شخصی تمایل پیدا می کنند هر واقعه ای را در عالم به او نسبت می دهند 151 .
حامدالگار دراین باره می نویسد:
[ ای - جی براون معتقداست که : نامه او به میرزاحسن شیرازی تاثیری قاطع داشت . 152 هر چند درست است که میرزاحسن میل نداشته از قدرت سیاسی خوداستفاده کند. چنانچه نشان داده خواهد شد جمال الدین او را به استفاده ازاین قدرت ترغیب نکرده است . ظاهرا در گیرودار هیجان علیه انحصار تنباکو جمال الدین بر جریان واقعی رویداده هیچ نفوذی نداشته است] 153 .
محیط طباطبائی در کتاب:[ نقش سیدجمال الدین در بیداری مشرق زمین] پس از آن که از ملاقات سیدجمال و فال اسیری در بصره و تاثیر و نفوذ وی در فال اسیری و پس از آن از تاثیر فال اسیری در صدور فتوا می نویسد متذکر می شود:
[ فتوای مرحوم شیرازی که بدون شک محصول تمهید مقدمات سیاسی سید بود شاه وامین السلطان را در مقابل هیات روحانی عتبات تهران مغلوب ساخت] 154 ... [ فتوای مرحوم شیرازی که بدون شک محصول تمهید مقدمات سیاسی سید بود شاه وامین السلطان را در مقابل هیات روحانی عتبات تهران مغلوب ساخت] 154 ...
صدر واثقی مولف کتاب:[ سیدجمال الدین پایه گذار نهضتهای اسلامی] از کسانی است که حدودی مفصل تراز دیگران دراین باره به بحث پرداخته است . وی پس از نقل سخن زنجانی و نادرست خواندن آن و با رداعتراض استاد سیدمحسن امین بر شکیب ارسلان دلائلی را بر نقش اساسی سید در صدور حکم به شرح زیر می آورد:
1. سید در ضمن مبارزاتش سعی داشته است که از وقایع و حوادث در اولین فرصت با خبر باشد...
2. سید در ربیع الثانی 1309 در لندن بود و حکم تحریم اول جمادی الاول 1309 صادر شده است . بنابراین در هنگام فرستادن نامه مسلم در بصره بوده است و تا آن ایام به طور قطع چنین فتوایی صادر نشده بود.
3.اقوال متعددی وجود دارد که فتوای میرزای شیرازی را در نتیجه ارسال نامه سید می دانند.از جمله سخن اعتمادالسلطنه .
پس از ان به شرح زیر نتیجه میگیرد:
[...از تاریخ انعقاداین قراداداقدامی از طرف آیه الله شیرازی دیده نمی شوداما همین که سید نامه خود را جهت میرزای شیرازی می فرستد معظم له در تاریخ 19 ذیحجه سال 1308 تلگراف مذکور را برای ناصرالدین شاه ارسال می دارد] 155 .
نقد و بررسی
با توجه به این که حامل نامه سیدجمال سیدعلی اکبر فال اسیری است 156 وایشان به هنگام اولین تلگراف میرازی شیرازی (با توجه به محتوا 157 و تاریخ صدور آن نوزدهم ذیحجه ) در سامراء حضور داشته است 158 به این نتیجه می رسیم که دریافت نامه سید به وسیله میرزای شیرازی پیش ازاولین تلگراف ایشان به ناصرالدین شاه بوده است . طبعا حکم تحریم که پس از تلگراف دوم در تاریخ اول جمادی الاول 1309 صادر شده است 159 پس از دریافت نامه سیدجمال الدین بوده است . بنابراین سخن شیخ محمدرضا زنجانی واستاد سیدمحسن امین که معتقد بودند حکم تحریم پیش از نامه سیدجمال بوده است درست نیست . چنانچه سخن این آقایان : نسبت به اطلاعی به سید با توجه به متن نامه ای که به میرزای شیرازی 160 و نامه ای دیگری که پس از تبعید به افراد مختلف از جمله نامه اش به علماء مشهور آن زمان نوشته 161 درست نیست بنابراین بخشی از پاسخ صدر واثقی را در رد زنجانی و سیدمحسن امین می پذیریم .
اما دلیل سوم ایشان همان گونه که دیگران بدون مدرک سخن گفته اند ایشان نیز مدرکی جز سخن اعتمادالسلطنه ارائه نداده است . و تحلیل اعتمادالسلطنه درباره صدور فتو نه از سر صداقت و واقع گویی که در راستای ترفندهایی بود که از سوی دربار وانگلیسیان در زمان صدور فتو برای مقابله با حرکت مردم به کار گرفته می شد.
نتیجه
ما در عین حالی که سیدجمال الدین اسدآبادی را به عنوان مجاهدی سترگ و مصلحی بزرگ می شناسیم و نقش او را در بیداری مشرق زمین بیداری علماء و رهبران مذهبی اتحاد مسلمانان سقوط استبداد و حتی در نهضت تنباکوانکار نمی کنیم و به آن ارج می نهیم ولی براین باوریم که : نمی توان چنین اقدام بزرگی را تنها متاثراز نامه سیدجمال واطلاعات معظم له را راجع به حوادث ایران منحصر به اطلاعات موجود در آن نامه دانست بلکه میرزای شیرازی پس از دریافت اخبار به وسیله نمایندگانش درایران و نامه های ارسالی از شهرهای مختلف و پس از ملاقات با دامادش سیدعلی اکبر فال اسیری که از شیراز تبعید شده بود و منیرالدین که ازاصفهان هجرت کرده بوداحساس تکلیف کردند و رهبری مبارزه علیه انحصار تنباکو را به دست گرفتند162 .
بنابراین عامل اصلی در صدور فتو بینش سیاسی شخص میرزااست که پس از دریافت اطلاعات لازم چه از علماء تهران و شهرستانها و چه از طریق نامه سیدجمال الدین تصمیم نهایی ر با رعایت تمامی جوانب گرفته است .
یادآوری
دراین جا تذکر دو نکته ضروری و لازم به نظر می رسد:
1. ما هر چند نامه شورانگیز سیدجمال را به میرزای شیرازی عامل اصلی در صدور فتوا نمی دانیم ولی این به معنای انکار نقش وی در نهضت تنباکو نیست . ما معتقدیم که آن نامه و دیگر نامه هایش به رهبران مذهبی ایران و همچنین بیدارگریهایش به هنگام حضور درایران در حرکت و قیام مردم بی تاثیر نبوده است . می توان بالاتر گفت : عده ای از عالمان دینی که دراین نهضت و نهضت مشروطیت نقش داشته اند مستقیم یا غیرمستقیم تحت نفوذ تبلیغات سید قرار گرفته بودند.
استاد شهید مرتضی مطهری (ره ) پس از آن که از سیدجمال به عنوان سلسله جنبان نهضتهای اصلاحی صدساله اخیر یاد می کند واز بیدارگریهای اودر کشورهای اسلامی واز مبارزه اش بااستبداد واستعمار وازاعتقاد وی به روحانیت شیعه سخن می گوید می نویسد:
[روش سیدجمال روحانیت شیعه تاثیر فراوانی داشت . هم در جنبش تنباکو که منحصرا به وسیله علماء صورت گرفت و مشتی آهنین بود بر دهان استبداد داخلی واستعمار خارجی و هم در نهضت مشروطیت ایران که به رهبری و تایید علماء صورت گرفت] 163 .
2. محیط طباطبائی پس از آن که فتوا را محصول تمهید مقدمات سیاسی سید می داند می نویسد:
[مرحوم شیرازی که از جریان حوادث ایران و تاثیر فتوای خود چندان رضایت نداشت سیدجمال را مسوول می پنداشت] 164 .
روشن نیست که ایشان عدم رضایت مرحوم شیرازی رااز کجا به دست آورده اند.این سخن سخنی است بسیار سست و بی پایه .اسناد و مدارک عکس آن را نشان می دهد.
مرحوم میرز وقتی که می بیندامتیاز داخلی لغو شد تشکر می کند و خواستار لغو کلیه امتیازات می شود. 165 علاوه هنگامی که امتیاز داخلی و خارجی لغو می شود برخی از علمااز محضرایشان می خواهند که حکم به تجلیل تنباکو بدهند. 166
ایشان در جواب می نویسد:
[تااطمینان کامل از لغوامتیاز بالمره حکم تحلیل صادر نخواهد شد] 167 .
همچنین نامه محرمانه ای به آشتیانی می نویسد و در آن نامه لغو حکم تحریم را منوط به سه شرط اساسی می داند. 168
و...
این گونه برخوردها بیانگراین است که نه تنها میرزااز صدور حکم رضایت داشته است بلکه می خواسته است که کار به نحواحسن انجام بگیرد.
ناصرالدین شاه و دربار
برخی از مورخین درباری وایادی استعمار سخنی بسیار سخیف و بی پایه ای را دراین موضوع طرح کرده اند.اینان شخص ناصرالدین شاه را به عنوان محرک هیجان و نهضت معرفی کرده اند. بی پایه ترازاین برخی او رااز محرکین میرزای شیرازی در صدور فتوا شمرده اند! به عنوان نمونه :
دوستعلی خان معیرالممالک می نویسد:
[پس از آن که ناصرالدین شاه امتیاز دخانیات را به دولت انگلیس واگذار نمود چندی نگذشت که دولت روس هم خواستارامتیازی شد. شاه دانست که قافیه را باخته واین عمل تسلسل خواهد یافت ... پیوسته در اندیشه چاره بود تااین که علاءالدوله را در خلوت طلبیده به وی گفت :
169 ... خدمت میرزای شیرازی می شتابی و سلام مرا به وی رسانده می گویی :
من در دادن امتیاز دخانیات مرتکب خبط بزرگی شده ام و علاجی برای بازستاندن آن جز تحریم دخانیات به حکم شم باقی نیست و باید در این خصوص با من به مکاتبه پرداخته میرزا حسن آشتیانی را هم از ماجرا آگاه سازید. علاءالدوله امر شاه را به موقع اجراء گذاشت و میرزای شیرازی که حق را به جانب شاه دید به دستور وی عمل کرد].
یحیی دولت آبادی در تایید گفتار فوق فرض مشابهی راارائه داده و دشمنی کامران میرزا نایب السلطنه باامین السلطان ر سبب درخواست حکم از میرزای شیرازی می داند.
و می گوید:
چون امین السلطان سخت دراعطای امتیاز تنباکو دست داشت لغو آن به منزله ضربه شدیدی به او محسوب می شد. 170
حامدالگار پس از آن که این رض رااز معیر نقل می کند می نویسد:
به ظاهر بسیار بعید به نظر می رسد ناصرالدین شاه به کار خطرناک تحریک و بر آغالیدن هیجان مذهبی دست زده باشد زیرا چنان هیجانی ناگزیر علیه خوداو و صدراعظمش به کار می رفت .
دولت آبادی می نویسد که : تهدید به اخراج میرزاحسن آشتیانی آخرین نقشه ای بود که طرح شده بود تا پیش از لغوامتیاز به سفارت انگلیس چنین وانمود کنند که شاه حسن نظر دارد و مویدامتیازاست و سرانجام ناگزیر به لغو آن شده است .
و بااین که ناصرالدین شاه از هوش سیاسی عاری بوده ولی از خطری که تبعید یک مجتهد سرشناس به دنبال داشته آگاه بوده است و میل نداشته جز با اقدام جدی با آن خطر روبه رو شود.ازاین گذشته لحن نامه اش به میرزا حسن آشتیانی نیک واقعی می نماید... شاید معیر می خواسته با نوشته خود ناصرالدین شاه رااز رسوایی ن اقدام ملی تبرئه کند و دولت آبادی هم می خواسته اقدام علماء را ناچیز جلوه دهد 171 .
فراگیر بودن نهضت مکاتبات شاه و میرزای شیرازی مکاتبات شاه و میرزای آشتیانی مکاتبات امین السلطان و آشتیانی نامه های تهدیدآمیز شاه به علماء و مردم تبریز و همچنین به شیرازاصفهان تبعید فال اسیری کشتار مردم شیراز و تهران و تهدید علماء تهران اصرار بر لغو حکم تحریم و... حاکی ازاصیل بودن نهضت تنباکواست . به برخی از مستندات که بیانگراین مساله است در ذیل اشاره می کنیم :
1. شاه از شورش مردم در شهرها و پیروی آنان از علماءاظهار نگرانی می کند و می نویسد:
[...گاهی اصفهان گاهی شیراز گاهی مشهد کرمان بلکه همه جا در شورش وانقلاب است .اگر چه شهری و مملکتی را به تهدید ساکت می کنیم امااین سکوت موقتی است وابدا تمام نشده و نخواهد شد.این بازی تازه را که تمام علماء در آورده و کشیدن تنباکو را قدغن و حرام کرده اند و مردم هم اطاعت کرده اند و نمی کشنداین یک شورش و نافرمانی ساکت و پنهان است] 172 .
سیر مکاتبات میرزای شیرازی با دربار و علماء تهران و پاسخ درباریان پاسخ شاه به دومین تلگراف میرازی شیرازی با لحنی بی ادبانه و حاکی از عصبانیت دستخط مفصل شاه به امین السلطان راجع به تلگراف میرزای شیرازی که در ذیل جملاتی از آن را می آوریم نیز حاکی ازاصیل بودن نهضت است:
[حقیقه حالت این علماء و مردم محل تعجب است که چقدر در جهالت هستند و هیچ نمی فهمند که حالا دنیا در چه حالت و وضع است . خیال می کنند حالا عهد و زمان امیر تیمور گورگان است یا نادرشاه یا کریم خان زند. هر وقتی هر زمانی اقتضایی دارد. حالا نمی توان به طورها و وضعهای سابق رفتار کرد. آمدیم بر سر دخانیات و بانک و راه آهن ... دولت عثمانی و سلطان ن که خود را خلیفه پیامبر... می داند حالا پنج سال است که تمام اینه بلکه چندین صد دفعه ازاینها بالاتر را به دول خارجه اروپا و کمپانی آنها... داده است .اگر می دانستند که خلاف قرآن و شریعت و خلاف استقلال سلطنت است چرا دادند. ما یک فرسنگ راه آهن حضرت عبدالعظیم را داده ایم آنها پانصد فرسنگ راه آهن داده اند2] 173 .
پس ازاشاره به قرارنامه رویتر وابطال آن و توضیح امتیاز نامه بانک و قرارنامه دخانیات می نویسد:
حال به قول میرزا حسن شیرازی این قراردادها و کمپانیها را جواب داده می گوییم : نمی خواهیم بروید. مگر آنها و دولت انگلیس ... به همین یک حرف ما که خلاف شرع است و بروید خواهند رفت و قبول خواهند کرد؟...
هنوز آن فقره جهادیه علمای کربلا و نجف که آمدند طهران و فتحعلی شاه بیچاره را واداشته با دولت روسیه به جنگ و جدال انداخته از نظرها دور نشده است . و هر چه دولت ایران تا به حال می کشداز نتیجه همان نصایح علمای آن وقت کربلا و نجف است . و حالا یقینا تجدید آن لازم نیست...
حاج میرزا حسن البته اعلم علماست لیکن اگراز ساعت سازی و نجاری نداند عیب او نیست .اگراز کارها و رموز دولتی عاری و عاطل است بحثی ندارد...ایشان راازاین مقوله که نوشتم اطلاع دهید... پس آدم عاقل چار بایداین حرف ها را بزند. چرا بایداین فکرهای بی معنی را بکند. چرا قدر تدابیر و قابلیت کارگزاران را نداند که الحمدلله نمی گذارند کارها به این جا بکشد 174 .
3. گفتگوها و مکاتبات میرزای آشتیانی با دربار و شخص شاه تهدید و حکم و تبعیدایشان درخواست مکرر تحلیل تنباکواز وی بویژه نامه خشونت آمیز شاه به آشتیانی . دراین نامه شاه می نویسد:
[...آیا عوام فریبی به نظر شما رسیده یا مسند خود را می خواهید به این واسطه رونقی بدهید. بازهم در مجالس و محافل خودتان در عوض تحسین و تمجید بر ضد دولت واولیای دولت حرف می زنید یعنی چه ؟
من شما را آدم فقیر و شخص ملای بی غرض و دولتخواه می دانستم حالا بر ضد آن می بینم که اقتباس به مجتهد تبریز (میرزا جوادآقا) و آقانجفی اصفهانی و غیره می کنید. آیا نمی دانید که کسی نمی تواند بر ضد دولت برخیزد] 175 .
4. وقتی جنبش بالا گرفت و براثر آن تنگناهایی برای فرنگیان پدید آمد مسؤولین کمپانی از سوی سفرا و سیاسیون اروپا در تهران تحت فشار قرار گرفتند. رئیس کمپانی امین السلطان را دراتخاذ دو راه مخیر ساخت :
لغوامتیاز و پرداخت خسارت یا لغو تحریم و آرام کردن مردم .
شاه وامین السلطان شق دوم را بر می گزینند. شاه و دربار برای چاره جویی مجلسی با حضور علمای معروف و برخی از دولتیان تشکیل می دهند. دراین جلسه پس ازاصرار علمادر لغوامتیازامین السطان می گوید:
[ اعلیحضرت شاهنشاهی فرموده اند که : تغییر و تبدیل این امتیازنامه دولت را ممکن نتواند بود.این معنی محال و ممتنع است . فکری دیگر بکنید].
وقتی که علماء در جواب می گویند:
[مساعدت با دولت در خصوص این امتیازاز ما نیز محال و ممتنع است]. از جانب مشیرالدوله این چنین تهدید می شوند:
[آقایان این امر برای شما خوبی ندارد].
آقا سیدعلی اکبرتفرشی ازاین سخن تهدیدآمیز بر می آشوبد و می گوید:
[ این نامربوطها چیست ؟ چه معنی دارد. چه می کنند ما را؟]
قوام الدوله گفت :
[برداشتن این امتیاز محال و ممتنع است]... پس از آن جناب سید محمدرضا طباطبائی فرمودند:
[ اگراین حکم را دولت داده است که باید به امضای ملت باشد واگر شخص شاه داده است ... که چنین حقی نداشته و ندارد] 176 ....
5. پس از واقعه رژی هر وقت از نهضت تنباکو و پیروزی علماء و مردم دراین نهضت سخن به میان می آمد شاه ناراحت شده وابراز تاسف می کردامین الدوله پس از آن که ترس و وحشت دربار را در دوران نهضت ترسیم می کند می نویسد:
[... کار به کام آقایان شد. شاه بعد متوجه پیروزی علماء شد و در محضر وزراء به مناسبت وقایع این ایام از مطاعیت واستیلاء و قوت و استعلاء ملاها شکایت می فرمود] 177 .
نه تنها ناراحت بود و شکایت می کرد که خواستار در هم شکستن قدرت آنان نیز بوده است :
[ناصرالدین شاه که در قضیه تنباکواز مرحوم میرزای شیرازی و مرحوم میرزای آشتیانی که جریان مبارزه را در تهران خوب رهبری کرده بودند سخت رنجیده بود. و با وجودی که علی الظاهر رنجش خود را نهفته می داشت در باطن خواستار وسیله ای برای در هم شکستن قدرت آشتیانی در تهران بود] 178 ...
بااین که امتیاز داخلی و خاجی لغو شده بود ولی بایکوت و حکم تحریم تا 25 جمادی الثانی 1309 همچنان ادامه داشت .ازاین تاریخ به بعد با مکاتبه علماء و درخواست لغو تحریم باز هم جناب میرزای شیرازی احتیاط رااز دست نمی دهد و فرمان لغو تحریم را منوط به دستخط میرزای آشتیانی می داند و پس از آن بایکوت خاتمه می یابد.
افزون براین تمام تاریخ نویسان خارجی از جمله انگلیسیهاین نهضت را نهضتی جدی واصیل دانسته اند به عنوان نمونه : هانری حاویس نویسنده و شاعر معروف انگلیسی می نویسد:
[...بطلان این امتیاز فقط به واسطه اعمال متفقه و حرکات شجاعت آمیز ملاها بوده است که پادشاه را مجبور به بطلان آن نمودند... و کار را به جایی رساندند که اعلیحضرت اقدس همایون ملتفت شدند که اگر بخواهند بیش ازاین در برابر مردم و ملت مقاومت وایستادگی کنند نه تنهااز پلتیک دور بود بلکه اقدامات خودشان را درانجام این امتیازنامه و متداول نمودن آن محا و غیرممکن پنداشتند] 179 .
نیکی ریچارد کدی می نویسد:
[...اعتراض به امتیاز تنباکو نخستین جنبش موفقیت آمیز مردم در تاریخ جدیدایران بود که به شکست دولت و پیروزی اعتراض کنندگان در مورد تقاضایشان برای الغاء همه جانبه امتیاز منجر شد] 180 ...
ملک التجار
برخی به پیروی ازامین السلطان فتوا را به ملک التجار نسبت داده اند! یحیی دولت آبادی می نویسد:
[بالاخره حاج محمدکاظم ملک التجار که مردی متهور و جسور بود... فتوایی به امضای میرزای شیرازی منتشر می کند] 182 .
این سخن آن قدر بی پایه است که یحیی دولت آبادی با همه دشمنی که با نهضت مقدس تحریم تنباکو دارد پس از آن که متن حکم را به دنبال عبارت فوق می آورداعتراف می کند که :این نسبت دروغ است . ولی در عین حال برای خشنودی اربابان خویش همانند دیگر مورخان استعماری در اصالت فتوا تشکیک کرده و می نویسد:
[گر چه این نسبت دورغ است ولی چنان معلوم می شود که میرزای شیرازی اجازه داده است که دیگران به نام او قدام نماینداگر پیشرفت نمودانکار ننماید که از ناحیه او بوده است] 183 .
دکتر فووریه دراین زمینه می نویسد:
[ امروزاختیار به کلی در قبضه آخوندهاست .این که حاجی محمدحسن را به اسم تحریک مردم توقیف و به قزوین تبعید کرده اند فایده ای نبخشیده همه می دانند که کاراز کجا آب می خورد] 184 ...
با توجه به این که مااصالت فتوا را با دلائل و شواهد متعدد به اثبات رساندیم بیش ازاین بحث و بررسی را درباره دیدگاهی که ناقلان آن نیز به نادرستی آن اقرار دارند لازم نمی دانیم . یادآوری این نکته نیز لازم است که ملک التجار همانند بقیه مردم بااین امتیاز مخالف بود. هر چند برخی برای مخالفت وی انگیزه های دیگری نقل کرده اند. 185
بینش سیاسی میرزا فتوا و
تا بدین جااصالت فتوا را ثابت کردیم .از نقش احتمالی شاه و دربار دولت روسیه سیدجمال الدیین اسدآبادی و... سخن گفتیم . به این نتیجه رسیدیم که آنان نقشی در صدور فتوا نداشته اند. دراین بخش به دیدگاه مورد پذیرش خودمان باارائه شواهد و مدارک می پردازیم . ما بر این باوریم که : میرزای شیرازی (ره ) شخصیتی ممتاز واز بینش سیاسی وسیعی برخوردار بوده است .این فتوا برخاسته از بینش سیاسی وی بوده است .البته ما نقش اطلاعات رسیده ازایران و برخی از بزرگان دیگر ر به عنوان عوامل معده انکار نداریم . دلائل و شواهدی که بینش سیاسی آن حضرت را به اثبات می رساند بسیاراست . به عنوان نمونه : پس از مرجعیت ایشان شخصیت های بنام و مشهور روحانی از قبیل : میرزا حبیب الله رشتی میرزا حسن آشتیانی آقا حسن نجم آبادی و میرزا عبدالرحیم نهاوندی او را بااین ویژگی می شناخته اند و به همین سبب او را شایسته مرجعیت و زعامت دینی مسلمانان دانسته اند.
شیخ آقا بزرگ تهرانی می نویسد:
وقتی شیخ انصاری از دنیا رفت مردم جهت تعیین تکلیف درامر تقلید پیوسته به شاگردان شیخ مراجعه می کردند.این امر باعث شد که افاضل شاگردان شیخ در خانه میرزا حبیب الله رشتی گرد آیند و به چاره جویی بنشینند. پس از مقداری مشاوره به گفته میرزای آشتیانی : [ همگی بر مقدم بودن میرزای شیرازی اتفاق کردند]. پس از آن در پی میرزا فرستاده و بعداز حضوراو در مجلس به ایشان گفتند : مردم نیاز به مرجع تقلید و زعامت دینی دارند و ما همگی بر شایستگی شما اتفاق کرده ایم .
میرزا در پاسخ گفت :
[ من آمادگی این مهم را در خود نمی بینم و توانایی رآوردن احتیاجات مردم را هم ندارم . جناب آقا شیخ حسن فقیه زمانه است و شایسته تراز من بدین کار].
میرزا آقا حسن گفت : به خدا سوگنداین امر بر من حرام است و نتیجه ورود من بدان جزافساد چیز دیگری نیست .این مساله یک واجب عینی است بخصوص بر شما. برآوردن احتیاجات مردم ساده است ولی این زعامت دینی است که نیازمند مردی جامع الشرائط عاقل سیاستمدار آشنا به امور و کامل النفس می باشد واین در هیچ کس جز شما جمع نیست . 186
پس از سخنان میرز بقیه نیز به همین شیوه سخن گفتند و بر وجوب تصدی این امراز جانب میرز حکم کردند 187 .
شیخ آقا بزرگ تهرانی در جای دیگر می نویسد:
[ واما عقله فقد حیرالسیاسیین من الملوک والسلاطین والوزراءالکاملین و اذغن لعقله و تدبیره اهل العلم بالتدبیر و لم یبق احد من عقلاء الدنیاالا و صدق انه اعقل منه و] 188 ...
سیاستمداران آن روز:از پادشاهان و وزراءاز عقل و بینش او در حیرت بودند و همگی به تدبیر واندیشه کاملش اعتقاد داشتند. اندیشه وران دنیاو رااز خود برتر می دانستند و هر کدام از آنان که بااو هم نشین بود خویشتن را کوچکترازاو یافته بود.این برای هیچ یک از علماء پیش ازاواتفاق نیفتاده بود به گونه ای که به بینش سیاسی عالمی تمامی سلاطین واهل علم اقرار داشته باشند.
جلال آل احمد می نویسد مرحوم :
[...وقتی با چنین فتوا دهنده ای طرفیم نمی توانیم گمان کنیم که آخوندی است و قدمی از سر تعصب برداشته و یااز سر خشکه مقدسی یا برای حفظ مقام و عنوان . متن این فتوا فریاد می زند که مردی است در لباس پیشوای مذهبی که می خواهد سرنوشت بشری را در دست بگیرد] 189 ...
اقدامات سیاسی و میرزای شیرازی
مقام والای مرجعیت و مشغله بسیار ( اداره حوزه درس و تحقیق و...) این فقیه گرانمایه رااز رسیدگی به مسائل و مشکلات طبقات گوناگون مردم و جهان اسلام باز نداشته بود.او همواره ازاوضاع واحوال مسلمانان در کشورهای مختلف آگاهی حاصل کرده و در مصالح امت اسلامی و امور مسلمانان اندیشه می کرد و پس از آن چنانچه در موردی احساس تکلیف می نموداقدام می کرد فتوا می داد حکم صادر می کرد تلگراف می زد نامه می نوشت نماینده اعزام می داشت و... و در نتیجه همین آگاهی و بینش سیاسی بود که به اقدامهای سیاسی بزرگی دست زد که قضیه تحریم تنباکو یکی از آنهاست .
شیخ آقا بزرگ تهرانی دراین زمینه می نویسد: [ از میان اصحابش عده ای را برای مشاوره و کارهای عمومی مردم برگزیده بود تا در شهرها نماینده او باشند.از همین طریق مسائل مهمی همچون : تحریم تنباکو تاراج چهارمحال قضیه یهود همدانیه گرفتاری شیعیان به دست افغانه خریداری زمینهای طوس به وسیله دولت روسیه امثال اینها را به بهترین وجه حل و فصل کرد] 190 .
روشن است که اینها نیز بخشی ازاقدامات سیاسی آن بزرگواراست . چنانکه شیخ آقابزرگ تهرانی با کلمه[ وامثال اینها] به دیگراقدامات ایشان اشاره می کند. برای روشن تر شدن این بخش از گفتار لازم است به برخی از کارها واقدامات وی اشاره ای گذرا داشته باشیم :
1. قضیه تنباکو و نحوه اقدام ایشان بیانگر بینش سیاسی گسترده آن جناب است . وقتی از مجاری گوناگون اخبار و حوادث ایران به سامرا رسید عده ای از شاگردان میرزا عقیده داشتند که میرزا نباید دراین امر دخالت کند زیرا ممکن است موجب تحقیر و توهین و حتی منجر به از بین رفتن ایشان گردد. و به عکس عده ای دیگر معتقد بودند: عدم دخالت میرزا دراین موضوع موجب تسلط خارجیان بر یک کشور مسلمان شده و ممکن است به نابودی ملت ایران بینجامد لذا میرزا باید فداکاری کرده و هر چه زوتر حکم تحرم را صادر کند 191 . ولی میرزای شیرازی نه به میل دسته اول رفتار کرد و نه مطابق عقیده دسته دوم بلکه راه دیگری را در پیش گرفت که به شرح آن در گذشته پرداخته ایم و دراین جا تکرار نمی کنیم . منشاءاین مشی سیاسی میرزااصل مهمی است که وی در برخورد با دربارایران به آن توجه داشته است و آن این است که : میرز ضربه به دربارایران را در برابر کفر به مصلحت نمی داند و ضعف آنان را سبب استیلاء کامل کفر بر ایران اسلامی می داند.اما دراین قضیه چون اجراءاین قراردادها را موجب استیلاء کفار و بیگانگان برایران دانسته و رود به صحنه سیاست و مبارزه با سلطه استعمار و صاحبان قدرت را به عنوان وظیفه الهی تشخیص می دهد.ابراهیم تیموری می نویسد:
7 .میرزای شیرازی مردی دوراندیش و با کیاست بود و هیچ گاه کاری که منجر به ضعف قدرت ناصرالدین شاه و پیشرفت نفوذ خارجیان می شد نمی کرد. ولی در مورد دادن انحصار توتون و تنباکو که سلطه خارجیان را به دنبال داشت جدا تصمیم به مبارزه می گیرد و مخالفت با دربارایران را تجویز می کند 192 .
براساس همان سیاست است که میرز در صدور حکم تعجیل نمی کند و مبارزه را براساس مراحل و شرائط امر به معروف و نهی از منکر با تذکر خطاها به دولت آغاز می کند و وقتی با وقت گذرانی شاه و درباریان در پاسخ تلگرامهایش مواجه می شود حکم تحریم تنباکو را صادر می کند. با پیروی مطلق علماء و مردم سرانجام پیروزی به دست می آید
رهبر دوراندیش و هشیار قیام همانگونه که در صدور حکم تحریم شتاب نکرد در لغو آن نیز تعجیل نمی کند. برای ایمنی از دسیسه درباریان و بستن راه هرگونه فریب که ممکن بود به وسیله نامه ها و تلگرامهای ارسالی انجام شود (بااین که امتیاز به طور کلی لغو شده و خبر آن به وسیله تلگرافهای متعدداز جانب علماء به ایشان رسیده است ) فیصله کار را درارسال دستخط علماء می داند و در بخشی از تلگراف خود به میرزای آشتیانی می نویسد:
چون تلگراف دراین وقت محل اعتماد نیست متوقع آن که به خط شریف تصریح فرموده که اختصاص بالکلیه از داخله و خارجه به حسب واقع از ایران مرتفع و دست اجانب راازاین عمل بالمره قطع نموده اند و احتمال عود و تبدیل و تبعیض به هیچ وجه نیست تا سبب خاطر جمعی این جانب شود والا به موجب شریعت مطهره استعمال دخانیات جائز نیست و حکم به حرمت کما فی السابق برقراراست و تغییر نخواهد کرد 193 .
و در تلگراف محرمانه دیگری که برای ایشان ارسال می کند نکات بسیار مهمی را یادآوری می کند که آن نیز سند گویایی بر دوراندیشی این بزرگ مرداست .
از جمله به ایشان توصیه می کند که : باید مسائل به نحوی حل شود که فساد دیگری که دین و مردم را گرفتار سازد فراهم نشود.
و نیز توصیه می کند که : عین آن سندی که دولت به فرنگیها داده مسترد کند وافزون براین بایداز جانب دولت اطمینان کاملی به مردم داده شود که این امتیاز بالکلیه رفع شده است . 194
2. قتل عام شیعیان افغانستان
ازاقدامات بسیار مهم میرزای شیرازی در زمان مرجعیت جلوگیری از توطئه و تجاوز نمایندگان و دست نشاندگان انگلیس علیه شیعیان افغانستان بود.
عبدالرحمن محمدزائی که ازانگلستان لقب رئیس دلاوراعلم و نشان ستاره هند را دریافت کرده بود ماموریت می یابد که هویت اسلامی مردم افغانستان رااز بین برده و شخصیت آنان را خرد کند. و با تفرقه بین شیعه و سنی مانع ازاقدام هماهنگ مسلمانان در برابرانگلیس گردد. وی پس از دریافت آن لقب و آن نشان اقوام خویشان خود را بی غیرت و نامرد و... می خواند و دست به کشتار گسترده ای از مردم آن سامان می زند.اقدامات بسیار گسترده ای را در جهت تفرقه بین شیعه و سنی انجام می دهد. در همین راستا می نویسد:
[باید مردم افغانستان دماراز روزگار شیعه ساکن هزاره بکشند و ایشان رااز مملکت افغانستان نیست و نابود کنند واراضی واملاک آنان را تصاحب کنند] 195 ...
او کشتار شیعیان را بر هر فردافغانی واجب می داند و حکم تکفیر آنان را صادر می کند حتی عالمانی که حاضر نیستند حکم به تکفیر شیعه بدهند به قتل می رساند.
او با صد و بیست هزار پیاده نظام و سواره نظام از مرکز چهل فوج و ده هزار سواره نظام و صد عدد توپ از شرق و غرب و شمال و جنوب به شیعیان هزاره حمله می کند اموال آنان را ضبط کرده و به قتل و غارت آنان می پردازد. عالمانی را که حکم به تکفیر شیعیان هزاره ای نداده اند در منطقه یقمان و پل محمود دار می زند.این قضیه همچنان ادامه دارد که خبراین جنایت هولناک به وسیله یکی از علمای افغانستان (ملاکاظم درفشانی ) به میرزای بزرگ می رسد. وی پس ازاطلاع بلافاصله اقدام می کند. دو تلگراف : یکی به انگلستان به ملکه ویکتوریا و یکی به ناصرالدین شاه ارسال می دارد و آنان را براین اعمال وحشیانه مواخذه می کند.
در تلگراف به ناصرالدین شاه او را موظف می کند که :از ملکه انگلستان مواخذه کند که به چه دلیل عبدالرحمن جیره خوارانگلیس به قتل عام شیعیان هزاره ای پرداخته است . ناصرالدین شاه که از تلگراف میرزا سخت به وحشت افتاده وزیر خارجه انگلستان رااحضار می کند واو را در جریان قرار می دهد.او نیز به حکمران هند که امیرافغانستان مادون اوست جریان رااطلاع می دهد. عبدالرحمن پس ازاطلاع از واکنش مرجعیت جهان اسلام نسبت به اعمال وحشیانه اش و به دستورارباب خود انگلستان از کشتار شیعیان دست می کشد . 196
3. در راه تفاهم اهل قبله
میرزای شیرازی به ایجاد تفاهم وحدت واخوت شیعه و سنی اهتمامی بسزا داشت .او نیک می دانست که تفرقه و جدایی جز ضعف و ناتوانی مسلمانان محصولی را در بر نخواهد داشت لذا یکی ازاقدامات بسیار مهم وی خاموش ساختن فتنه ای بود که در سال 1311 ه.ق . در سامراء به وقوع پیوست .ایادی استعمار و جاسوسان انگلیسی فتنه ای را بپا ساختند که در آن جنگ بزرگی بر پا شد و فردی ازاهل سنت در آن واقعه کشته شد. جنازه او را در منزل ایشان قرار دادند تا نشان دهند که جنگ ازاین نقطه شروع شده است . وقتی خبر حادثه به بغداد و سایر شهرهای عراق رسید بسیاری از علماء و مردم و حتی کنسول ایران در بغداد به سامراء آمدند و همگی بر ضرورت خروج میرزای بزرگ و طلاب و سایر مجاورین از سامراءاتفاق کردند ولی آن مرجع بزرگ به خاطر برخورداری ازاندیشه ای گرانمایه و حکمتی روشن بدون هیچ اظهار عجزی آنان را دعوت به صبر می کرد. حتی کنسول انگلستان و و والی عثمانی وقتی بر وقوع چنین حادثه ای آگاهی یافتند عزم سامراء کردند ولی مرحوم شیرازی کسی را نزد آنان فرستاد که بگوید:
[مساله به زودی اصلاح خواهد شد واین حادثه کوچکتراز آن است که نیاز به مداخله ماموران حکومتی باشد] 197 .
آنان هم بازگشتند.
دراین زمینه از حضرت آیه الله العظمی نجفی مرعشی (ره ) نقل شده است :
[مرحوم میرزا در منزل خود نشسته بودند که دو نفراز ماموران سری انگلیس با هدایا و پولهای کلان پشتیبانی دولت انگلیس رااز منافع اقلیت شیعه سامراء در آن گیروداراعلام می دارند.
میرز بسیار ناراحت و متغیر می گردند و رو به یکی از برادران اهل سنت و شیعه که در آن جلسه حضور داشتند و طرفین قضیه بودند می کنند و می فرمایند:
این دو برادراسلامی و مسلمان هستند و میان دو برادر تنی هم گاهی نزاع و برخورد می شود دیگران چه می گویند] 198 !
میرز پس از مدت با کفایت و تدبیر خویش آتش فتنه را خاموش ساخت و امور مردم به مجرای طبیعی خود بازگشت نمود. پس از آن اهالی سامراء با حضور در نزد میرز پشیمانی خویش رااظهار داشته و دست اطاعت و فرمانبرداری به سویش دراز نمودند و با معذرت ازاین که فتنه از ناحیه عده ای نادان و ناآشنا به فرجام کارانجام شده است از میرزا طلب عفو کردند. میرزا هم با کمال بزرگواری از آنان گذشت[ 199
یکی از نویسندگان به نام عبدالرحیم محمدعلی حادثه دیگری را دراین زمینه نقل می کند که آن نیزاز هشیاری سیاسی و دینی میرزا حکایت دارد. وی می نویسد:
یکی از دوستان موثق من واقعه ای نقل کرد که بدین مضمون : کسی از مردم سامراء که به دلیل عاطفی نسبت به میرزای شیرازی کین می ورزید پسر بزرگ میرز (میرزا محمد شیرازی ) را مضروب ساخت و میرزا محمد به علت این ضربت درگذشت . میرزای شیرازی دراین واقعه لام تا کام نگفت و کمترین واکنشی نشان نداد. دشمنان آن روزاسلام واقعه را مورد توجه قرار دادند و خواستند برای ایجاد فتنه ای در دنیای اسلام از آن بهره برداری کنند. بدین منظور عده ای به سامرا آمدند واز وی درخواست کردند: تا در مورداز دست رفتن فرزندش و کار ناشایستی که بخصوص با توجه به مقام میرز واقع شده است اقدام کند و دستوراتی بدهد.
می خواهم خوب بفهمید! شما حق ندارید در هیچ یک ازامور مربوط به ما مسلمانان و سرزمینهای ما مداخله کنید.این یک قضیه ساده است که میان دو برادراتفاق افتاده است. آن عده با بینیهای به خاک مالیده از حضور میرزا مرخص شدند.این جریان در آن ایام در استانبول به[ باب عالی] رسید. خلیفه عثمانی ازاین موضع گیری هوشمندانه مرجع شیعه شادمان شد و به والی بغداد دستور داد که : خود به حضور میرزا برسد واز وی تشکر کند واز وقوع حادثه اعتذار جوید وابراز تاسف نماید 200 ...
میرزای بزرگ به شدت آنان را از خود راند و فرمود:
4. میرزای شیرازی در سفر حج خویش با حاکم وقت مکه برخوردی دارد که آن هم نیز حاکی از بینش سیاسی ایشان است .
حاج ملا محمدباقر تستری می نویسد:
[میرزای شیرازی در سال 1287 در زمان خلافت شریف عبدالله حسنی به حج مشرف شد و در خانه موسی بغدادی در مکه سکنی گزید. صاحب خانه ورود میرزا را به اطلاع شریف رساند. شریف تکلیف کرد که میرزا را نزداو ببرد.او قضیه را برای میرزا نقل کرد.
میرزا برای شریف پاسخ فرستاد که :
اذا رایتم العلماء علی باب الملوک فقولوا بئس العلماء و بئسن الملوک واذا رایتم الملوک علی باب العلماء فقولوا نعم العلماء و نعم الملوک .
اگر علماء را برای سرای پادشاهان یافتید بگوئید:اینان بدترین علماء هستند و بدترین پادشاهان واگر پادشاهان را برای سرای علماء دیدید بگوئید:اینان بهترین علماء هستند و بهترین پادشاهان .
شریف چون این سخن بشنود خود مبادرت به دیدار میرزا کرده و پس از آن او را به خانه خویش برد] 201 .
5. در مسافرتی که ناصرالدین شاه به عراق و نجف دارد همه علماء به دیداراو می روند جز مرحوم شیرازی . ناصرالدین شاه پیغام می فرستد و اصرار می کند میرزا نمی پذیرد. تااین که بنا می شود میرزا به حرم مشرف شود و ناصرالدین شاه هم برای دیدار وی به حرم برود. در آن جا دیداری با کیفیتی خاص صورت می گیرد. 202 این حرکت که مدتها قبل از نهض رخ می دهد حاکی از عدم رضایت میرزااز ناصرالدین شاه است . واگر از همان هنگام و یا پیش از آن با وی به مخالفت بر نمی خیزند مصالح مهمتری را مد نظر دارند که بدان اشاره کردیم .
با توجه به آنچه آوردیم می توان به این نتیجه رسید که : فتوای تحریم تنباکو برخاسته از عقل و تدبیر و بینش سیاسی واحسان تکلیف شخص میرزا بوده است .
سخن به درازا کشید به برخی از بافته های تاریخ نگاران درباری و استعماری در گفتاری دیگر پاسخ خواهیم گفت .ان شاءالله .
پاورقی ها:
1. عصر بی خبری یا 50 سال استبداد درایران تیموری .89.2. در زمینه امتیازات واگذاری از جانب شاه به انگلیس و روس ر.ک : میراث خواراستعمار دکتر مهدی بهار .506 تا 524 ایران در برخورد بااستعمارگران دکتر سیدتقی نصر .360 تا 379.
3. دولت روسیه دراخذامتیاز دراکثر موارد بی واسطه و مستقیم به میدان می آمد ولی انگلیس همواره یکی ازاتباعش را به عنوان طرف قرارداد معرفی می کرد منتهی هر وقت منافع این افراد یا کمپانیها به خطر می افتادانگلیس وارد میدان می شد.
4. وقتی که دولت ایران درصدد رفع شورش بر آمدانگلیسیها به بهانه حفظ امنیت خطوط تلگرافی به مخالفت برخاستند. و گلداسمیت را میان دولت مرکزی و یاغیان تحریک شده بلوچ حکم قرار دادند و در نتیجه نیمی از بلوچستان جدا شد و کشوری به نام کلات ایجاد شد و هم اکنون متصل به پاکستان است . در سال بعد (1288 ه) با حکمیت این شخص نیمی از 506.ایالت سیستان منتزع و به افغانستان متصل شد .میراث خواراستعمار
5میراث خواراستعمار .504.
6 همان مدرک .508.
7 عصر بی خبری یا 50 سال استبداد درایران .91.
8 ایران در برخورد بااستعمارگران .361 دکتر سید تقی نصر.
9ر. ک: عصر بی خبری یا 50 سال استبداد درایران .91 به میراث خواراستعمار .515.
10میراث خواراستعمار .507. رشوه خواری ملکم و سپهسالار رااز قول اعتمادالسلطنه کتاب از گاتها تا مشروطیت محمدرضا فشاهی .443 نیز آورده است .
11فریدون آدمیت و کسروی و بسیاری از قلمزنان به اصطلاح روشنفگر به عنوان مردی اصلاح طلب و ترقیخواه از وی تمجید و ستایش به عمل آورده اند. فریدون آدمیت می نویسد:
میرزا حسین خان به نیت احیاءاقتصادی و عمران ایران امتیاز کشیدن خط آهن را درایران از رشت به تهران واز پایخت به خلیج فارس به یک نفرازاتباع خود به نام بارون جولیوس رویتر واگذار کرد... میرزا حسین خان و دوست هم مشرب قدیم او میرزا ملکم خان مدافع و پشتیبان جدی این طرز فکر بودند و مخصوصا ملکم که اکنون مستشار صدرات اعظمی است در تنظیم امتیازنامه رویتر دست قوی داشت . .
ملایان متعصب ... به پیشوائی حاج ملا علی کنی میرزا حسین خان را مرد بی دین و کارهای ترقی خواهانه او را محصول کارخانه فرنگ و خلاف شرع شمردند.
فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت آدمیت .87 و 90.
12. میراث خواراستعمار .508.
13. همان مدرک .508.
14. این امتیاز عبارت بوداز:امتیاز کل معاملات بالاتاری و استقرانهای عمومی بالاتاری و ترتیب کمپانیهای لاتاری و فروش بلیطهای لاتاری و بازیهای عمومی بالاتاری از قبیل چرخ رولت . در کل ممالک ایران به مدت 75 سال به طورانحصاری. میراث خواراستعمار .513.
15. ر.ک: قرارداد رژی .1922.
برخی از جمله : کربلائی تاریخ قرارداد را 1308 و برخی از جمله : فووریه 1307 ذکر کرده اند. ظاهرا 1307 درست است .
16. قرارداد رژی .150.
17. ظاهرا 1307 درست است .
18. تاریخ بیداری ایرانیان ناظم الاسلام کرمانی ج 1.19.
19. قرارداد رژی .1819 تحریم تنباکو تیموری .2425.
20. همان مدرک .19. تیموری در کتاب : تحریم تنباکو .26. مشروح سخنان شاه را دراین باره آورده است .
21. تحریم تنباکو .177. دنیس رایت در کتاب انگلیسی ها در میان ایرانیان .217 دو رشوه سنگین پرداختی به شاه وامین السطان را آورده است .
22. سه سال در دربارایران .312.
23. قرارداد رژی 150. تاریخ بیداری ایرانیان ج 1.57.
24. شرح عباس میرزا ملک آراء .114.
25در محل خزانه داری جنب بانک ملی خیابان فردوسی که پیش از آن منزل محمودخان کلانتر بوده است .
26. قرارداد رژی .30.
27. همان مدرک .25.
28. همان مدرک 25. تحریم تنباکو زنجانی 32.
29. همان مدرک 25. تحریم تنباکو زنجانی 32.
30. قرارداد رژی 28. تحریم تنباکو زنجانی .34.
31. تحریم تنباکو زنجانی 61 قرارداد رژی .2825.
32. شرح حال عباس میرزا ملک آراء .114.
میرزای شیرازی شیخ آقا بزرگ تهرانی ملحقات 238. تحریم تنباکو تیموری 43.
33. تاریخ بیداری ایرانیان ج 47.1 قرارداد رژی .7478.
34. دین و دولت .309.
35. تاریخ بیداری ایرانیان ج 1.19.
36. تاریخ مشروطه ایران احمد کسروی .21.
37. قرارداد رژی .30 تا 32.
38. میرزای شیرازی ملحقات .241. به نقل از روس وانگلیس در ایران فیروز کاظم زاده .243.
39. پیکار پیروز تنباکو .42 به نقل از خاطرات اعتماد السلطنه .766.
40. اسناد سیاسی دوران قاجاریه .19.
41. تحریم تنباکوابراهیم تیموری .69.
42. پیکار پیروز تنباکو نهاوندیان .47. به نقل از زندگی خاطرات سیاسی اتابک اعظم .
43. اسناد سیاسی دوران قاجاریه ابراهیم صفایی .40.
44.سه ساله در دربارایران فوریه 319. تحریم تنباکو تیموری .79.
45. دین و دولت حامدالگار ترجمه ابوالقاسم سری .312.
46. اسناد سیاسی دوران قاجاریه .44.
47. قرارداد رژی .40. کربلائی زمان این تلگراف را در ذی حجه 1307 می داند.
48. همان مدرک .41.
49. همان مدرک .41.
50مشروح سخنان مشیرالوزاره را مرحوم کربلائی آورده است . قرارداد رژی .4342.
51. همان مدرک 44 تحریم تنباکوابراهیم تیموری .89 و 90. قسمت آخر را کربلائی نیاورده است .
52. همان مدرک 44 تحریم تنباکو زنجانی 84. تاریخ بیداری ایرانیان ناظم الاسلام .24.
53. همان مدرک .49.
54. همان مدرک .56.
55. همان مدرک 55. تحریم تنباکو زنجانی .100.
56. تحریم تنباکو زنجانی 101. قرارداد رژی .69.
57. همان مدرک 101. قرارداد رژی .70.
58. تحریم تنباکو تیموری 104و105.
59. تحریم تنباکو زنجانی 103. قرارداد رژی .70.
60. قرارداد رژی .70.
61. سه سال در دربارایران خاطرات دکتر فووریه .323.
62. همان مدرک .20.
63. قرارداد رژی .105.
64. تحریم تنباکو تیموری 119و120.
65. قرارداد رژی .81.
67.از علماء: میرزای آشتیانی سیدعلی اکبر تفرشی آقا شیخ فضل الله نوری امام جمعه سیدمحمدرضا طباطبائی ملا محمدتقی کاشانی و سیدعبدالله بهبهانی واز جانب شاه : نایب السلطنه وزیراعظم امین السلطان امین السلطنه امین الدوله مشیرالدوله قوام الدوله مخبر الدوله دراین جلسه شرکت داشتند.
66 .میرزای شیرازی ملحقات .260. کربلایی در قرارداد رژی می گوید: جواب سختی داداما نوع جواب را مشخص نمی کند.
68قرارداد رژی .84 تا 87 تحریم تنباکو تیموری سخنان طباطبائی را کربلائی نیاورده است .
69 همان مدرک .
70 همان مدرک .88 و89.
71 همان مدرک .89.
72 همان مدرک .90.
73 همان مدرک .91.
74 همان مدرک .96تا99.
75 همان مدرک .99.
76 همان مدرک .99.
77 همان مدرک . کربلائی عین نامه را نیاورده و می گوید: چون آن نامه را شاه پس گرفت متن آن در دسترس نیست . ولی بعدا دیگران متن آن نامه را آورده انداز جمله: سه سال در دربارایران 18. تحریم تنباکو تیموری .135.
.78قرارداد رژی .101.
79. همان مدرک .102.
80. همان مدرک .104تا107.
81. همان مدرک .108و109.
82. همان مدرک .109.
83. تحریم تنباکو زنجانی 185. قرارداد رژی .112.
84قرارداد رژی .112.
85قرارداد رژی .114.
86فووریه تعداد کشته ها را 7 نفر و زخمی را 20 نفر می داند .333 و 335. کربلائی می نویسد: عدد کشته ها مشخص نشد...از یازده نفر کمتر نگفته اند. سی و پنج و هفده نیز گفته اند. .117.
87میرزای شیرازی ملحقات به نقل از تحریم تنباکو در ایران نیکی . ر. کدی . .140.
88 همان مدرک .270.
89قرارداد رژی .123.
90 همان مدرک .129.
91 همان مدرک .134.
92میرزای شیرازی 272. پیکار پیروز تنباکو 92. قرارداد رژی 136.
93قرارداد رژی .103و104.
94 همان مدرک .151و152.
95بیدارگران اقالیم قبله حکیمی .96.
96خدمت و خیانت روشنفران جلال آل احمد ج 2.67.
97سه سال در دربارایران 342 و .343 دین و دولت حامدالگار 325تحریم تنباکو تیموری .215.
98حیات یحیی یحیی دولت آبادی ج 1.137.
99 دین و دولت حامدالگار.324 تحریم تنباکو تیموری .204. دراین نامه امپراطور روس ازاقدام میرزا در تحریم تنباکو تشکر می کند و ضمنا می نویسد:
سرکنسول روس در بغداد پس از تقدیم نامه دو - سه روزی در سامرا می ماند و تقاضای ملاقات می کند ولی مرحوم میرز که از نیات باطنی آنها مطلع است او را به حضور نمی پذیرد و جواب نامه امپراطور روس را هم نمی دهد.امپراطورانگلیس هم برای این که از رقیب خود عقب نماند نامه ای به همان مضامین به میرزا می نویسند و قید می کنند که انتظار جواب ندارند. فقط ممنون می شوند که میرزا نامه را بپذیرد.
100 همان مدرک .323.
101 همان مدرک 324. تحریم تنباکو تیموری .196.
102 همان مدرک تیموری .201و202.
103حیات یحیی ج .133.1 دین و دولت .324 به نقل از: مستوفی ج 1.508.
104 همان مدرک به نقل از :خاطرات سیاسی امین الدوله .164.
105خدمت و خیانت روشنفکران جلال آل احمد ج 2.67.
106نقباءالبشر ج 1.261264.
107تحریم تنباکو درایران ریچارد کدی .1 قطع جیبی برای آگاهی از گفته های دیگر مورخین دراین زمینه ر.ک : تحریم تنباکو تیموری .10و11.
108صحیفه نور ج 1.259.
109 همان مدرک ج 13.175.
110. به حیات یحیی یحیی دولت آبادی ج 105.1 ایدئولوژی نهضت مشروطیت فریدون آدمیت .38 و استاد سیاسی دوران قاجاریه ابراهیم صفائی .
111یادداشتهایی اززندگی خصوصی ناصرالدین شاه معیرالممالک .177.
112 اعیان الشیعه ج 282.16 نقش سیدجمال الدین در بیداری مشرق زمین محیط طباطبائی .32.
.113به اسناد سیاسی دوران قاجاریه تحریم تنباکو تیموری .113.
114قرارداد رژی .40و48.
115 همان مدرک تحریم تنباکو تیموری . بااین تفوات که کربلائی می نویسد:اگر دولت از عهده بر نمی آید ملت توان آن را دارد.
116تحریم تنباکو تیموری .115و116.
117 همان مدرک .117.
118میرازی شیرازی ملحقات .260. کربلائی می گوید: جواب سختی داداما نوع جواب را مشخص نمی کند.
119قرارداد رژی .84تا87.
120 همان مدرک .
121 همان مدرک .89.
122 همان مدرک .99.
123 همان مدرک .109.
124 همان مدرک .123.
125 همان مدرک .102.
126 همان مدرک .129. مرحوم کربلائی متن نامه هایی که آقایان : میرزا محمدحسن آشتیانی سید علی اکبر تفرشی شیخ فضل الله نوری سیدمحمدرضا طباطبائی امام جمعه تهران برای درخواست لغو تحریم نوشته اند آورده است .
127 همان مدرک .134.
128 همان مدرک .130. متن برخی از نامه ها را آورده است .
129قرارداد رژی .75.
130قرارداد رژی .140.
131تحریم تنباکو تیموری .131.
132قرارداد رژی .132. 133تحریم تنباکو درایران ریچارد کدی .97.
134 اسناد سیاسی دوران قاجاریه ابراهیم صفایی .87. برای آگاهی از وابستگی صفایی به شاهان و نحوه قرارداد وی با رژیم شاهنشاهی برای بررسی اسناد تاریخی ر.ک : مجله حوزه 21.160.
135قرارداد رژی کربلایی .104.
136تحریم تنباکو تیموری . به نقل از عباس میرزا ملک آراء.
137سه سال در دربارایران فووریه .314.
138 همان مدرک 315. روس وانگلیس درایران .242.
.139پیکار پیروز تنباکو .127. به نقل یادنامه علامه امینی گردآوری محمدرضا حکیمی مقاله چند سند درباره سیدجمال الدین نوشته محمد گلبن .
140برای آگاهی از چگونگی این امتیازات و تفصیل آن نگاه شود به : میراث خواراستعمار .523.
141قرارداد رژی .104.
142پیکار پیروز تنباکو .129130. به نقل از خاطرات کلنل کاساکوفسکی ترجمه : عباسقلی جلی .190.
143 همان مدرک .
144 همان مدرک .
145تحریم تنباکو کدی .
146 همان مدرک .98.
147سه سال در دربارایران .242243.
148روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه .793.
149تحریم تنباکو تیموری .113.
150تحریم تنباکو زنجانی .104.
151 اعیان الشیعه ج 16.283.
152دین و دولت .302. به نقل از انقلاب ایران ادوارد براون .22.
153دین و دولت .302303.
154نقش سیدجمال الدین در بیداری مشرق زمین محیط طباطبائی .2832.
156خاطرات سیاسی امین الدوله 143 تحریم تنباکو تیموری .50 و 72. ضمنا محتوای خود نامه بهترین دلیل است که حامل نامه فال اسیری است . سیدجمال در آخر نامه می نویسد: چون مجتهد عالم حاجی سیدعالی اکبر عازم بصره بوداز من درخواست کرد نامه ای به رئیس مذهب بنویسم واین مفاسد را متذکر شوم و من هم درخواست او را پذیرفتم .
155سیدجمال الدین پایه گذار نهضتهای اسلامی .215 214.
157مرحوم شیرازی در نخستین تلگراف از واقعه شیراز و تبعید فال اسیری واز پناه آوردن وی به سامراء سخن می گوید .قرارداد رژی .4041.
158تحریم تنباکو تیموری 87. قرارداد رژی تاریخ تلگراف را ذکر نکرده است ولی پاسخ تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه را به میرازی پیرازی هفتم محرم الحرام 1309 می داند. .41.
159تحریم تنباکو تیموری 103. سه سال در دربارایران فووریه 323. قرارداد رژی .67.
160. برای آگاهی از محتوا و متن عربی نامه سیدجمال الدین به مرحوم شیرازی نگاه شود به : تاریخ بیداری ایرانیان 9296. نقش سیدجمال در بیداری مشرق زمین .208215 مشرق زمین .207 197 تحریم تنباکو تیموری .5258.
161تاریخ بیداری ایرانیان 9296. نقش سیدجمال در بیداری مشرق زمین .208215 مشرق زمین .207 197 تحریم تنباکو تیموری .5863.
162نگاه شود به: قرارداد رژی 37. تحریم تنباکو تیموری .86.
163بررسی اجمال نهضتهای اسلامی صدساله اخیر شهید مطهری 1617.
164نقش سیدجمال الدین در بیداری مشرق زمین .33.
165قرارداد رژی .124.
166 همان مدرک .129.
167 همان مدرک .129.
168 همان مدرک .134.
169یاداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه معیر الممالک .177.
170حیات یحیی ج 1.150.
171دین و دولت حامدالگار .322.
172پیکار پیروز تنباکو 6566 به نقل از : استاد سیاسی .29.
173 ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران فریدون آدمیت .42.
174 همان مدرک . ضمناایشان در پاورقی آورده اند که عکس سند در تصرف ماست .
175دین و دولت .319.
176تاریخ بیداری ایرانیان ج .49.1 قرارداد رژی 8487.
177 ایران در برخورد بااستعمارگران دکتر سیدتقی نصر .371.
178نقس سیدجمال الدین در بیداری مشرق زمین محیط طباطبائی .35.
179 همان مدرک .316.
180تحریم تنباکو درایران نیکی ر.د. کدی قطع جیبی .
181تحریم تنباکو تیموری .از کارهای امین السلطان و کمپانی رژی برای خنثی کردن حکم میرزای شیرازی این بود که توسط درباریان و روحانی نمایان وابسته انتشار دادند:این حکم جعلی است و جاعل ن ملک النجاراست . به همین سبب امین السطان او را به قزوین تبعید کرد.
182حیات یحیی ج 1.1081.
183 همان مدرک .109.
184سه سال در دربارایران .324.
185برای مخالفت ملک التجار عللی ذکر کرده انداز جمله این که : می گویند: چون ملک التجار پیشنهاد کرده بود که با کمپانی شریک شود و آنان قبول نکردند مصمم می شود که با کمپانی مخالفت کند .تحریم تنباکو تیموری .105 پاورقی .
186میرزای شیرازی شیخ آقا بزرگ .38و39.
187 همان مدرک .
188 هدیه الرازی الی الامام المجددالشیرازی شیخ آقا بزرگ .31.
189خدمت و خیانت روشنفکران ج 2.67.
190. هدیه الرازی الی الامام المجددالشیرازی شیخ آقا بزرگ .33 و 34.
191. تحریم تنباکو تیموری .87.
192. همان مدرک .
193. قرارداد رژی .132.
194. همان مدرک .134.
195. فقهاء نامدار شیعه عقیقی بخشایشی .374 تا 376. به نقل از معراج التواریخ .439 و 462 و 1030.
196 همان مدرک .
197. میرزای شیرازی شیخ آقا بزرگ تهرانی 266 فقهاء نامدار شیعه .377.
198. فقهاء نامدار شیعه .
199. میرازی شیرازی .226.
200.شیخ آقا بزرگ تهرانی حکیمی 2829. به نقل از شیخ الباحثین .42 و 43.
201. میرازی شیرازی .40.
202. اعیان الشیعه ج 23.130.این برخورد در سال 1287اتفاق افتاده است .
امام خمینی قدس سره :
خیلی از زمان میرزای بزرگ مرحوم حاج میرزا حسن شیرازی نگذشته است .این پیرمرد متفکر که دارای عقل بزرگ بود و در شهر کوچک سامرا اقامت داشت و بیش ازسیصدنفر طلبه دورش نبود وقتی ملاحظه کرد که برای کیان اسلام خطر پیش آمده است و شاه جابر آن روز می خواهد با وسیله کمپانی خارجی ازاسلام رااز بین ببرد خود راموظف دید که سلطان مستبد را نصیحت کند. لیکن وقتی که با سرپیچی و خودسری و بی ادبی و تعبیرات سوء آن شاه جابر روبه رو شد ناچار گردید کلمه ای بگوید که استقلال برگردد
در جستجوی راه از کلام امام دفتر شانزدهم .57
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4518/4541/32702/تنباکو-و-پیامدهای-آن-فتوای-تحریم/?SearchText=فشارکی