نقدی بر داروهای خودساخته!
حجت الاسلام سید محمد علم الهدی
تاریخ آخرین بروزرسانی: ۳ ژانویه ۲۰۱۸ در ۱۱:۴۹ ق.ظ
نقدی بر داروهای خودساخته!
مواجهه با جریانات مدعی طب اسلامی از ابعاد گوناگونی برخوردار است. یکی از این ابعاد طرح مباحث علمی و نقد درون مکتبی است که عمدتا با روش تکیه بر مقبولات یک جریان انجام میشود.
یادداشت «نقدی بر داروهای خودساخته» توسط یکی از پژوهشگران حوزی و محقق و مدرس علم طب نگاشته شده است. نگارنده با تکیه بر همین رویکرد و با دغدغه اصلاح و روشنگری نسبت به وضعیت فعلی طب اسلامی نقدی به برخی از داروهای رایج این جریان بیان داشته است که حقیقتا جای شک و شبهه ای در این زمینه باقی نخواهد گذاشت.
یادداشت پیشرو حاصل تجمیع چندین یادداشت پراکنده در فضای مجازیست که چندی پیش توسط نگارنده محترم این متن منتشر شده است. این یادداشت به صورت کامل، اولین بار در سایت موسسه فقه الطب منتشر میشود.
امید است با نشر چنین نقدهایی هرچه بیشتر در راستای نقد جریان مدعی طب اسلامی و اصلاح بدعت هایی که در این حوزه به نام اسلام و روحانیت گذاشته شده است گامی برداشته شود و بیش از پیش به مسیر احیاء طب سنتی اسلامی ایران کمک شود، در پایان متذکر میشویم که نام نگارنده با توجه به درخواست ایشان برده نشده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
«نقدی بر داروهای خودساخته»
با توجه به اینکه این روزها عنوان «طب اسلامی»، «طب اهل بیت ع»، «طب الرسول ص» و... توسط عده ای مدعی دروغین، مستمسک ساخت، فروش و ترویج داروها و نسخه هایی شده است، بر آن شدم که نقدی کوتاه، البته با زاویه ای متفاوت از سایر نقد های موجود، به برخی از داروهای معروف و پر فروش این جریان داشته باشم.
هرچند بنده از نزدیک با این جریان ارتباط داشته ام و از نزدیک شاهد نسخه پیچی ها و فروش داروهایشان نیز بوده ام، به وفور اشکالاتی در نحوه نسخه پیچی و تجویز دارو دیده ام، اما فی الحال در این وجیزه قصد دارم با تکیه بر مقبولات و مسلمات این جریان و با تاسی به ابراهیم خلیل، بت های اعتقادی امروز در عرصه طب را، که در اذهان بعضی دوستداران حدیث و روایت شکل گرفته، بشکنم، که ای بسا مرضی رضای صاحب رضا باشد.
باید متذکر شوم که نقدی که شاهد آن هستید کاملا مستقل بوده و از جایی کپی و یا برداشت نشده است و صرفا مطالعات و مشاهدات بنده بر متون و آثار این جریان است که اولین بار توسط موسسه فقه الطب، طبنا منتشر میگردد.
بخشی از ادعاهای جریان دروغین طب اسلامی، که حتما به کرات در سایت ها و کانال هایشان دیده و شنیده اید، این است که ما در علم طب، هیچ نیازی به تجربه و رجوع به کتب طبی کهن و استفاده از مکاتب درمانی دیگر نداریم و به راحتی تمام نسخه های درمانی را میتوانیم از روایات استخراج کنیم و نیاز به هیچ منبع دیگری نداریم.
تعداد دارو های این جریان شاید به بیش از صد قلم برسد، اما از باب «مشت نمونه خروار است» بخشی از این دارو ها را نقد خواهم کرد تا رسوایی این جریان بیش از پیش بر همگان مبرهن شود.
قبل از ارائه نقد اصلی باید عرض کنم که متد و روش این متن در نقد این داروهای خودساخته، با تکیه بر مقبولات خود این جریان نگاشته شده است. فی المثل تمام استدلال ها در نقد های پیشرو بر اساس مقبولات مسلم و منقول این جریان خواهد بود. لذا به مسائل حدیثی و رجالی و ... خیلی پرداخته نشده است تا جایی که حتی یکی از مفروضات این مقاله – از باب جدال احسن - این است که تمام روایات موجود در حوزه طب، همگی موثق بوده و همگی از جانب امام ع صادر شده است و حتی تمام آنها برای شرایط زمانی و مکانی حال حاضر قابل استفاده است. با چنین پیش فرضی به نقد برخی از این دارو ها میرویم تا جای هیچ توجیه و سوء تفاهمی را باقی نگذارد.
نکته آخر هم این است که برخی از داروهای این جریان نام های مختلفی دارد، لذا سعی شده است تمامی این اسامی و خاصه اسم مشهور آنها که این مدعیان به کار میبرند را بیاوریم.
۱. نقد کلی بر تمام دارو های ترکیبی این جریان!
در باب اصل ترکیب کردن ادویه و گیاهان دارویی سوالاتی مطرح است. شاید اساسی ترین سوال این باشد که ما طبق چه قاعده، دلیل و متدی، شرعا و قانونا، حق داریم، گیاهی را با گیاه دیگر ترکیب کنیم و به اسم طب اسلامی و اهل بیت علیهم السلام عرضه کنیم؟
یکی از مهمترین مشکلات داروهای خود ساخته جریان مدعی طب اسلامی، همین جا مشخص میشود. این جریان یا اساسا متکی به روش و متدولوژی خاصی نیست یا اگر هم برای ترکیب ادویه، متدی داشته باشد، در بسیاری از موارد، بر همان مبانی هم پایبند نیست و به آن عمل نمیکند. بارها دیده شده خود مبنایی را طرح میکنند و آن را در بوق و کرنا میکنند اما خودشان از همان روش خودساخته هم پیروی نمیکنند.
یکی از روشهای این جریان برای ساخت داروها و معاجین، این است که باید حداقل نام گیاه دارویی در روایات و احادیث ذکر شده باشد و هر دارویی به غیر از داروهایی که نامشان در روایت امده است، جزء داروهای اسلامی و طب اسلامی نخواهد بود. این در حالی است که گاها به همین روش و مبنای خودشان هم پای بند نیستند و در بسیاری از موارد، آنجا که قافیه را تنگ میبینند، از گیاهان غیر روایی هم استفاده میکنند. این در حالی است که همان داروها هم فقط با سلیقه شخصی و به دور از کارآزمایی و رجوع به کتب مرجع طبی و تجارب حکمای سنتی انتخاب میشود و در بسیاری از موارد نتایج درمانی خاصی را هم به همراه ندارد.
امام صادق علیه السلام به طبیب هندی، که قائل به تجربی بودن علم طب بود، فرمودند:
«چگونه انسان فهمید که بعضی از این گیاهان نمیتوانند کاربرد دارویی داشته باشند مگر آن که با دارویی دیگر ترکیب شوند؟ مثلاً هلیله هندی، مَصطکی رومی، مشک و دارچین چینی، بیضه بیدَسْتر از ترکستان، افیون مصری، صبر یمنی، بورق ارمنستانی و ... از اجزای دارویی در سرتاسر زمین، باید با هم ترکیب شوند؟ بعضی از این داروها، ریشة گیاهان، بعضی پوست، بعضی برگ، بعضی میوه، بعضی عصاره، بعضی مایع، بعضی صمغ و بعضی روغن گیاهان هستند. بعضی از آنها عصارهگیری و پخته میشوند و بعضی از آنها عصارهگیری میشوند ولی پخته نمیشوند، و نیز انواع گیاهانی که به زبانهای مختلف نامگذاری شدهاند و جز با ترکیب با برخی گیاهان دیگر، خاصیتی ندارند. (بحار ج ۳ ص۱۸۱)»
این سوالی که امام صادق علیه السلام فرمودند درمورد همه داروهای ترکیبی وجود دارد. یعنی ما این سوال را باید نسبت به داروهای ترکیبی در هر مکتبی و خاصه این جریان موسوم به طب اسلامی، هم بپرسیم! سوال این است! فی المثل چه کسی ترکیب تخم شاهی، خردل، آمله، کاکوتی، تخم کرفس، گزنه و ۱۵ گیاه دیگر را تقویت کننده هوش یا تقویت کننده قوای جنسی شمرده است؟ کدام حدیث و آیه این را فرموده است؟ این در حالی است که همین آقایان با ترکیب گیاهان فوق دارویی به نام داروی «تقویت هوش» ساخته اند. بدون اینکه متد و روش خاصی – حتی روایت – برای ترکیب این دارو ها داشته باشند.
در مواردی که اهلبیت علیهم السلام مجوز استفاده از یک گیاه را به نحو عام داده اند و ما دلیلی بر مضر بودن آن نداریم، از سویی هم شواهد بسیار بر موثر بودن آن داریم، می توانیم تجربه کنیم و آن را در موارد دیگر تعمیم دهیم.
در بحث ترکیب دارو های گیاهی - همانگونه که حضرت به طبیب هندی فرمودند – سوال این است که چه کسی می تواند بفهمد ترکیب این گیاهان مضرّ نیست؟ و یا چه کسی میداند ترکیب فلان گیاه با فلان گیاه دیگر از خواص آن نمیکاهد؟
پس فی الجمله در بحث ترکیب گیاهان دارویی نمی توانیم بدون دلیل و مدرک و مستندی، دارویی را روی مردم تجربه کنیم. قطعا در هنگامی که به خطا برویم و به بیمار ضرر جسمانی بزنیم بدون شک ضامن خواهیم بود.
۲. بر فرض که بر اثر تجربه به این نتیجه رسیدیم که این ترکیبات فی المثل موجب تقویت هوش می شود، از کجا بفهمیم که برای دیگر اعضا مضرّ نیست؟ همانگونه که در مورد داروی قند این جریان عرض خواهیم کرد، ترکیب «صبر زرد» و «حنظل» هر چند باعث کاهش قند می شود، اما به شدّت برای کبد مضرّ است، مخصوصاً کبدهایی که صفرای زیادی تولید میکند.
شاید ده سال یا بیست سال دیگر تازه متوجّه شویم که داروهایی که به صورت آبزن تجویز می شود و هیچ مستند حدیثی و روایی هم ندارد، چه ضررهایی دارد! فی المثل شواهدی موجود است که برخی افراد پس از آبزن کردن داروی اذخر (داروی خودساخته این جریان مدعی)، یائسه شده اند.
لذا به نحو کلی باید بگوییم احتمال ضرر در داروهای خودساخته ای که هیچ شاهد و دلیلی بر آن نیست بسیار بالا خواهد بود.
- در بخش دیگری از مناظره امام صادق علیه السلام با طبیب هندی، امام فرمودند:
«چگونه انسان می تواند بفهمد که این داروها و گیاهان مختلف، در صورتی که با هم ترکیب شوند فایده دارند و در صورت ترکیب نشدن بی فایده هستند؟»
این کلام امام صادق علیه السلام، جواب کسانی است که استدلال و متدشان برای ساخت داروهای طب اسلامی – بخوانید طب خود ساخته - این است که چون اهلبیت علیهم السلام نام فلان دارو را برده اند پس ما دیگر حق داریم این مفرده را برای سایر بیماری ها هم تجویز و یا تجربه کنیم.
در پاسخ به این گزافه ها باید از این حضرات بپرسیم آیا شما علم اهلبیت علیهم السلام را دارید؟ چه حقّی داریم که خودمان را با ایشان مقایسه کنیم؟ اهلبیت علیهم السلام می دانستند که ترکیب گیاهان چه منافعی دارد و عالم به این حوزه بودند، اما ما اطلاعات اندکی در این حوزه داریم. پس به چه حقّی به نام اسلام و طب اسلامی با جان و سلامتی مردم بازی می شود؟؟
اگر این داروها به نام طب سنّتی و طب شخصی، عرضه می شد، کمتر کسی ناقد این جریان میشد و داد سخن سر میداد. چون طبّ سنتی آنچنان ادعای وحیانی بودن ندارد و این ادعا را ندارد که تمام داروهایش از طریق وحی رسیده است. اما کسانی که ادعای وحیانی بودن این تجویزها را دارند و با تمام اطبّای سنّتی مقابله می کنند، باید پاسخ بدهند که داروهایی که در هیچ کتاب روایی وجود ندارد را با چه مجوز و متدی میسازند و برند اسلامی میزنند؟ به قول معروف «واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند - چون به خلوت می روند خود کار دیگر می کنند».
۴. در بسیاری از داروهای ترکیبی این جریان، گیاهانی وجود دارد که اهلبیت علیهم السلام توصیه به خوردن آن نکرده اند و در روایات به عنوان داروی مالیدنی یا ... تجویز شده است و نیز مواردی وجود دارد که اصلاً نام فلان گیاه دارویی، حتی در روایات هم نیامده است (دقیقا مخالف مسلک خودشان). به طور مثال یکی از این موارد «تخم کتان» است! این تخم، در چند داروی مدعیان طب اسلامی استفاده می شود. در صورتی که فقط در روایتی برای داروی بواسیر، آن هم به صورت مالیدنی توصیه شده است! فی الحال سوال ما این است که به چه دلیل در داروی موسوم به «باه زنان»، «باه مردان» و «زردک» از تخم کتان استفاده شده است؟
مگر این جماعت بارها و بارها نگفته اند که طب اسلامی طبی مستقل است و نیاز به هیچ مکتب و کتاب و حکیمی ندارد؟ این تجویزات که در هیچ روایتی نیامده است! پس طبق چه دلیل و مبنایی به نام اسلام و طب اسلامی عرضه می شود؟
وقتی کسی ادعای اسلامی بودن دارد و می گوید طبم، طب اسلامی است و نیاز به هیچ مکتب دیگری ندارم، چرا باید انقدر درون مکتبش التقاط داشته باشد؟ چرا بارها و بارها از نسخه های غیر روایی استفاده می کند و به اسم طب اسلامی عرضه میکند؟!
این یک بام و دو هوا در اکثر داروهای ترکیبی خودساخته این جریان مشهود است.
فی الحال برای روشن تر شدن این موضوع و بیان بعضی مصادیق آن، از باب نمونه به چند داروی خودساخته این جریان که به نام اسلام و ائمه علیهم السلام فروخته و عرضه میشود اما هیچ منبع، مستند و مرجع روایی و علمی ندارد، اشاره میکنیم:
۱. داروی فیبر رحم (نام دیگر آن: داروی لوز)
ترکیبات و مفردات این دارو: اسارون + اوشق + ایرسا + جاوشیر + بادام تلخ + بابونه + اذخر
نقد:
- مفرده اول «اسارون»:
بر اساس جستجو در تمام روایات، این گیاه فقط در روایت داروی «مرکب۳»، آن هم به صورت خوراکی وارد شده است. هیچ منبع روایی وحدیثی دیگری، نام این دارو را بعنوان داروی غیر خوراکی نبرده است.
حال با تکیه بر مقبولات این جریان، که همان نقل داروهای روایی و حدیثی است، این سوال پیش می آید که طبق چه روایت و حدیثی، «اسارون» به صورت آبزن توصیه می شود؟ مگر غیر از این است که طبق متد مدعیان طب اسلامی، اگر چیزی در روایت و احادیث نیامده باشد، نباید به صورتهای دیگر مصرف شود؟
یکی دیگر از ادعاهای مضحک این جریان این است که مثلاً چون «اسفند» در روایات فقط به صورت خوراکی توصیه شده است و هیچ حدیث دیگری دال بر دود کردن آن وجود ندارد، لذا به این دلیل نباید «اسفند» را دود کرد! چرا؟ چون روایتی از اهلبیت علیهم السلام وجود ندارد که فرموده باشند، «اسفند» را دود کنید! باید عرض کنم یک بام و دو هوا نمیشود. همین جماعت مدعی طب اسلامی در داروهایی که برای بیماریهای زنان ساخته اند، گیاهان متعددی را به صورت آبزن توصیه می کنند، در حالیکه در روایات فقط به صورت خوراکی توصیه شده است و هیچ دلیلی بر آبزن کردن این گیاهان در روایات نیست.
- مفرده دوم «اوشق»:
یکی از مدعیان مشهور طب اسلامی، در مورد «اوشق» اینچنین گفته است:
«وش یا ودج که در روایات آمده را الان نداریم. یک گیاهی به نام وشق (درعربی) یا اوشق (در فارسی) داریم که احتمالا همان وش است. وج هم اگیر ترکی است. احتمال دارد مراد از وش همان اوشق باشد و احتمال دارد که مراد از ودج همان وج یا اگیر ترکی باشد.!!!»
سوال این است: گیاهی که احتمال دارد در یکی از داروهای ترکیبی (مرکب۳) آمده باشد و طرز استفاده از آن هم خوراکی هست، چرا باید به صورت آبزن توصیه شود؟ از کجا معلوم «وش»، همان «اوشق» باشد؟! از کجا معلوم این لفظی که در روایت آمده است «وش»، یا «وج» باشد؟! آیا گیاهی که با چندین احتمال از یک روایت نسبت داد می توان به اسم طب اسلامی توصیه کرد؟
- مفرده سوم «ایرسا»:
ایرسا، ریشه زنبق است و زنبق در روایات فقط به صورت سعوط و روغن آن به صورت ضماد توصیه شده است. باز هم همان اشکال قبل! طبق چه دلیل حدیثی و روایی، این گیاه برای رحم و فیبرم مفید است؟ طبق چه دلیلی می توان آن را وارد رحم کرد؟ چرا مفرده ای که دستور استفاده آن در هیچ حدیث و روایتی نیامده را به نام اسلام به مردم عرضه میکنید؟
- مفرده چهارم «جاوشیر»:
باز هم همان اشکال قبل! این گیاه فقط به صورت سعوط توصیه شده است نه آبزن! سوال این است که طبق چه دلیلی آن را به اسم اهل بیت علیهم السلام به بیماران رحمی میدهید؟
- مفرده پنجم «بادام تلخ»:
بادام تلخ، فقط در روایت داروی شافیه توصیه شده است! آن هم به صورت خوراکی! باز هم همان اشکال قبل! رحم عضو حساسی است، که ممکن است با یک دارو، آسیب دیده و دچار مشکلات متعدد شود. قطعاً معده از رحم مقاومتر و محکمتر است و طبق مبنای این جریان، نمی توان هر داروی خوراکی را بدون دلیل روایی به صورت آبزن توصیه کرد. اما چرا در این داروها استفاده شده است؟
- مفرده ششم و هفتم «بابونه و اذخر»:
باز هم همان اشکال قبل! مانند موارد دیگر فقط به صورت خوراکی در بعضی روایات توصیه شده است نه به صورت آبزن!
میبینید این دارو هیچ منبع و مرجع حدیثی، تاریخی، مدرن، سنتی، تجربی و... ندارد و فقط بر اساس نظرات موهوم یک فرد در طب اسلامی ساخته و ترویج میشود.
۲. داروی ورم رحم (نام دیگر آن: هوفاریقون)
ترکیبات: اذخر + کتان + گزنه + بادام تلخ + زنیان + بابونه + سداب + انجدان + هوفاریقون +بنج + سکبینج
نقد:
- مفرده اول«هوفاریقون»:
در هیچ یک از منابع روایی و حدیثی، گل راعی، گل هزار چشم، علف چای یا همان هوفاریقون پیدا نشده است. مدعیان طب اسلامی هم در سخنان و کتابهایشان توضیحی نداده اند که از کجا این گیاه را آورده اند و در این داروها استفاده میکنند. جالب اینجاست که بعضی از همین جریانات، اسم این دارو را، به نام همین گیاه گذاشته اند. باید از اینان پرسید اگر شما متکی به روایات و احادیث هستید و غیر از آن را رد میکنید، لطفا پاسخ دهید چطور از این مفرده استفاده میکنید در حالی که در هیچ روایتی حتی نام آن هم ذکر نشده است! سوال ما این است که طبق چه دلیل حدیثی و روایی برای مشکلات رحم از این گیاه استفاده میکنید؟ کدام عقل یا تجربه یا کتاب مرجع یا روایتی، توصیه به این نوع استفاده کرده است؟
- مفرده دوم«سکبینج»:
در بعضی روایات به عنوان داروی «ریح» در روایت معرفی شده است. اما باز هم هیچ مدرکی برای استفاده در این بیماری وجود ندارد.
- مفرده سوم «بنج»:
این مفرده در روایت داروی جامع، آمده است! البته مصرف خوراکی آن نه آبزن! باز هم همان اشکال قبلی! یک بام و دو هوا نمیشود!
- بقیه ترکیبات هم هرچند در روایت آمده است اما توصیه به آبزن کردن آن نشده است و هیچ اطلاعات دقیقی از نحوه استفاده و ساخت آن در روایات داده نشده است.
سوال اساسی ما از این جریان کذایی این است که اگر هر گیاهی به صرف این که فقط نامش در روایات آمده است – ولو برای هر درد و مرضی که باشد، اعم از خوراکی و ... - می توان آن را به هر طریقی مصرف کرد؟ اگر پاسخ خیر است، که خود چرا اینگونه داروهایتان را میسازید و عرضه میکنید؟! اگر که پاسخ، آری است، پس چرا مثلا با دود کردن اسفند، استفاده از عرقیجات، درمان با زالو و... به صرف اینکه در روایات نیامده است، مخالفت می کنید؟ مگر غیر از این است که به کرات افرادی را دیده ایم که با عرق نعنا و زالو و دود اسفند و ... درمان شده اند!
اگر درمان کردن و نتیجه گرفتن مهم است و ملاک ما درمان شدن است - و نه لزوما روایی بودن دارو - پس چرا مفرداتی مثل اسطخودوس و اکالیپتوس و... را که همه در درمانگری آنها اجماع دارند توصیه و تجویز نمیکنید و آنها را مفردات غیر اسلامی میخوانید؟ اگر مهم این است که با گیاهان و موادی که اهلبیت علیهم السلام فرموده اند درمان کنیم، پس چرا این همه گیاهان غیر روایی در داروهای شما وجود دارد؟ آیا این یک بام و دو هوا نیست؟!
۳. داروی تقویت هوش (نام دیگر آن: لبان، داروی تقویت جنسی، جزر، زردک، داروی نعوظ)
ترکیبات: انیسون + گزنه +بذر کتان + تخم هویج + تخم شاهی + شقاقل +زنجبیل + وج ( اگیر ترکی )+ خردل + خولنجان + کندر+ جوز بوا + تخم شلغم + مقل ازرق + آمله + کاکوتی +بسباسه + سعد کوفی + دارفلفل+ زعفران+ انغوزه + تخم کرفس + تخم تره + کنجد + تخم خشخاش + تخم پیاز (حدود ۲۷ ترکیب)
نقد:
- اولا در کدام کتاب یا طبق کدام تجربه قطعی و کدام روایت، این ترکیبات موجب افزایش حافظه یا افزایش نیروی جنسی می شود؟ فقط چند مورد از این ۲۷ گیاه در روایت و احادیث برای تقویت حافظه یا تقویت جنسی ذکر شده است. بیشتر موارد حتی در کتب طب سنتی و تجربه های مادر بزرگ های ما هم برای تقویت هوش یا تقویت جنسی ذکر نشده است.
- ثانیاً از کجا معلوم که اینگونه ترکیب کردن گیاهان مضر نباشد؟ چه روایتی گفته است که ترکیب این ۲۷ گیاه ضرر نداشته و یا موجب از بین بردن فوائد یکدیگر نمی شود؟ طبق آنچه در احادیث و روایت آمده ما مجاز هستیم هر گیاهی را به هر میزانی که خواستیم با هم مخلوط کنیم و به نام طب اسلامی و اهل بیت علیهم السلام عرضه کنیم؟
- ثالثاً برخی مفردات این گیاه یا در روایت یا در سخنان بعضی از مدعیان اصلی و مشهور طب اسلامی هم رد شده است! توجه شما را به برخی از آنها جلب میکنم:
۱. کنجد: یکی از مدعیان اصلی طب اسلامی، بر اساس یک روایت از منابع اهل سنت - که همان روایت هم دو معنا دارد – استنباط کرده اند، کنجد موجب ضعف حافظه می شود! بماند که علامه مجلسی ره هم ذیل روایت می فرماید: «منظور از جلجلان، گشنیز است نه کنجد». اما بر فرض که بتوانیم بر اساس این روایت که از لحاظ سند و منبع و دلالت و حتی تجربه هم کاملاً ضعیف است، بگوییم کنجد موجب ضعف حافظه می شود، سوال این است که چرا خود این حضرات طب اسلامی، در برخی داروهایشان کنجد را توصیه می کنند؟ این یک بام و دو هوا را چه کنیم؟
۲. تخم شاهی: در روایات از شاهی به عنوان سبزی بنی امیه، یاد شده است! هیچ سند تاریخی، روایی، تجربی، سنتی و ... نداریم که شاهی یا تخم شاهی موجب تقویت هوش یا تقویت تخمدان زنان شود. با مبنای خود این حضرات قاعدتا نباید از این گیاه در داروهایشان استفاده شود اما فراوان در داروهای زنان و این داروی مذکور استفاده شده است. حال با این جو و خفقانی که این آقایان به راه انداخته اند، مگر کسی جرأت دارد بگوید: «بادکش، موجب تقویت تخمدان و از بین رفتن کیست تخمدان می شود؟؟؟» اگر کسی به جز داروهای خود ساخته این جریانات، دارو و درمان دیگری تجویز کند، این مدعیان طب اسلامی لطف و عنایتی به او خواهند کرد که بیا و ببین.
۳. انیسون (بادیان رومی): این گیاه منبع و سرشار از هورمونهای زنانه بوده و در طول زمان باعث ضعف جنسی آقایان می شود. حال این گیاه در داروی تقویت جنسی آقایان وارد شده و برای ایشان تجویز می شود!!! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
۴. کاکوتی: اگر مدعیان طب اسلامی لطف کنند روایتی که نام کاکوتی در آن آمده باشد را ذکر کنند ممنون میشویم! ما که هرچه تحقیق کردیم روایت و حدیثی بر آن ندیدیم. حال چطور آنرا تجویز میکنند خدا میداند! ضمن اینکه در منابع طب سنتی این گیاه برای درمان عفونت و مشکلات معده و ... آمده است نه تقویت هوش!
۵. موارد دیگر مانند انغوزه و گزنه و خولنجان و تخم شلغم، هرچند نام آنها در روایت آمده است، اما برای موارد دیگر مانند مارگزیدگی و معده و ... سفارش شده است و معلوم نیست بر اساس کدام تجربه یا کدام کتاب روایی، برای تقویت هوش یا تقویت جنسی نیز مفید است! (البته مطمئن باشید خود این حضرات هم نخواهند دانست)
۴. داروی صاف کننده خون (نام دیگر آن: زنبق)
ترکیبات: برگ کاسنی + عناب کامل + آلوی سیاه با هسته + زرشک کوهی + ریشه ایرسا + تخم کاهو + گل بنفشه + دانه انار شیرین
نقد:
- سوال ما! طبق چه دلیلی می توانیم این مفردات دارویی را با هم ترکیب کنیم؟ حدیث، روایت، آیه و یا وحی منزلی داریم؟ ما هنوز متوجه نشدیم مبنای طب اسلامی که برخی اساتید و مدعیان آن میگویند چه چیزی است؟ آیا اگر دارویی در روایات نبود، باید آن را رد کرد؟ واقعا جای سوال دارد این آقایان چه متد و روشی در طب اسلامی دارند که به آن پای بند باشند!
- داروی مذکور – داروی صاف کننده خون - از محبوب ترین دارو های درمانگران این جریان مدعی دروغین طب اسلامی و پای ثابت نسخه هایشان است. علاوه بر مشکلات خونی، برای پا درد و ریزش مو و مشکلات چشم و گوش و ... تجویز می شود!! حال با چه مبنای حدیثی خدا میداند!
- همیشه مدعیان طب اسلامی گفته اند: «چون در خصوص عرقیات روایتی نداریم، پس عرقیات جزء طب اسلامی نیست. یا چون در مورد دود کردن اسفند روایت نداریم پس نباید آنرا دود کرد» حال سوال ما این است! آیا روایت داریم که هر گیاهی را می توانیم با هر گیاه دیگری ترکیب کنیم؟ طبق چه حدیث و روایتی، سبزی، میوه، بذر، ریشه و گل را در این دارو با هم ترکیب میکنید؟ لطفا حدیث آن را بیاورید!
- مفرده زرشک در این دارو:
راس جریان مدعی طب اسلامی، بارها گفته است، زرشک کوهی مضرّ است و برخی دیگر هم گفته اند سرطان زاست! و البته چون در روایت هم نام آن نیامده پس نباید استفاده کرد! البته سخن ایشان ملاک بنده نیست، ولی برخی از این افراد خیلی اصرار دارند که فقط مواردی که در روایت نام آنها آمده است باید مصرف شود. حال با تکیه بر همین مبنای خود این حضرات، سوال میکنیم، چرا در داروی صاف کننده خونتان، زرشک هم مخلوط می کنید؟! با این که خود چنین گفته اید! این جز نشانه تناقض و جهل، نشانه چیز دیگری نیست؟!
- مفرده عناب و آلو در این دارو آن هم به صورت کامل و با هسته:
سوال ما! طبق چه دلیلی ما می توانیم هسته عناب و آلو را بخوریم؟ فقط در یک روایت، عناب با هسته به عنوان سرمه توصیه شده است، آن هم نه برای خوردن! آیا اهلبیت علیهم السلام گفته اند هسته میوه جات را بخوریم؟؟؟
تنها دلیل اینکه هسته آلو و عناب را استفاده میکنند این است که فلان آقا، بعنوان راس جریان موهوم طب اسلامی گفته است که این کار را انجام بدهید. در یک کلام، چون فلان آقا گفته است، این دارو میشود جزء طب اسلامی و همانند کلام معصوم! و اگر کسی داروی صاف کننده خون تجویز نکند، بی سواد بوده و حقّ تجویز و طبابت ندارد!
- مفرده ریشه ایرسا در این دارو:
ایرسا همان زنبق است. زنبق در روایت – و نه ریشه آن هم - فقط به صورت سعوط در بینی یا به صورت روغن توصیه شده است و توصیه خوراکی ندارد. باز هم همان اشکال همیشگی! اگر مستند روایی ریشه زنبق را یافتید ما را نیز بی خبر نگذارید!
- مفرده دانه انار شیرین در این دارو:
از مقبولات خود این جریان مدعی استفاده میکنیم! امام صادق علیه السلام فرمودند: «أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَبْغَضَ إِلَیَّ مِنْ أَنْ یَشْرَکَنِی فِیهِ أَحَدٌ مِنَ الرُّمَّانِ. هیچ چیزی نزد من مبغوض تر از این نیست که کسی با من در انار شریک شود.»
در روایت دیگر امام صادق علیه السلام فرمودند: « أَیُّمَا مُؤْمِنٍ أَکَلَ رُمَّانَةً حَتَّى یَسْتَوْفِیَهَا أَذْهَبَ اللَّهُ الشَّیْطَانَ عَنْ إِنَارَةِ قَلْبِهِ أَرْبَعِینَ یَوْما. هر کس یک انار را کامل بخورد شیطان تا چهل روز از او دور می شود»
بنابر این روایات، کامل خوردن انار محبوب اهلبیت علیهم السلام بوده است! یکی از بزرگترین ایرادهای این داروی خودساخته – یعنی داروی صاف کننده خون- این است که یک انار در چند قوطی تقسیم می شود و چند نفر در خوردن یک انار شریک می شوند و قطعاً این کار طبق روایات مکروه بوده و مبغوض پیامبر و امام صادق علیهما السلام است!
نکته آخر اینکه انار ملس بهتر از انار شیرین است! حضرت فرمودند: «ذُکِرَ الرُّمَّانُ الْحُلْوُ فَقَالَ الْمُزُّ أَصْلَحُ فِی الْبَطْنِ». البته به نظر نمی رسد داروسازان عزیز این جریانات موسوم به طب اسلامی به مزه انار توجه کنند!
۵. داروی قند بالا (نام دیگر آن: عدس الملک)
ترکیبات: عدس الملک + تخم شنبلیله+ برگ شنبلیله+ هندوانه ابوجهل + صبر زرد
نقد :
- مفرده اول «عدس الملک»:
در روایات نام این مفرده ذکر نشده است. نحوه چسباندن این مفرده به طب اسلامی و اسلام اینگونه است که چون نام عدس در روایات به صورت مطلق آمده است و عدس الملک هم از خانواده عدس میباشد، پس «عدس الملک» هم اسلامی است!
این حضرات طب اسلامی، گفته اند که بر اساس تجربه، عدس الملک باعث پایین آمدن قند می شود. این درحالی است که تجربیات و تحقیقاتی صورت گرفته، که نشان داده است هیچ تأثیری در پایین آمدن قند ندارد و فقط برخی عطاری ها این دارو را به عنوان کاهش قند تجویز می کنند.
- بنابر مقبولات خود این آقایان، تجویز عدس الملک، حنظل و صبر زرد، کاملاً مخالف نص صریح روایت است. زیرا امام صادق علیه السلام فرمودند: « مَا جَعَلَ اللَّهُ فِی شَیْءٍ مِنَ الْمُرِّ شِفَاء. خداوند در هیچ چیز تلخی، شفا قرار نداده است.» بر اساس ادعای خودتان که فقط باید به روایات رجوع کرد و هیچ چیز دیگری را ملاک قرار ندهیم، باید پاسخ دهید این سه گیاه، که از تلخ ترین گیاهان هستند را چرا به خورد مردم میدهید؟ آن هم هر سه را با هم؟
- مفرده دوم «هندوانه ابوجهل» یا همان «حنظل»:
این مفرده تنها در روایت داروی شافیه ۱۹ ماهه، به اندازه یک حبّه، توصیه به خوردن آن شده است و هیچ توصیه دیگری به خوردن آن در هیچ روایتی نشده است. اگر بر اساس تجربه می شود دارویی را که در کاهش قند موثر است، وارد طب اسلامی و اسلام کرد چرا به تجربه های دیگر که قطعی هستند توجه نمیکنید؟ مگر همین تجربه نمی گوید که این گیاه بسیار سمی است و مصرف مداوم آن باعث از بین رفتن کبد می شود؟ پس چرا این دارو را ماه ها به بیماران تجویز میکنید؟
بماند که بسیاری از تجارب بیان گر این بوده است که این دارو در کاهش قند بسیاری از صفراوی ها هیچ اثری ندارد و در موارد متعددی پس از مدتی باعث افزایش قند آنها شده است!
اگر گوشی برای شنیدن دارید بدانید و بشنوید که از لحاظ طبی، یکی از علل اصلی قند، صفرای سوخته است که باعث می شود لوز المعده از کار بیفتد و توان تولید انسولین را از دست بدهد. صفرایی که توسط حنظل فعال میشود به طور موقت، لوز المعده را هم فعال می کند، اما چون بسیار گرم است در طول زمان باعث تولید سودا شده و دیگر اثری در کاهش قند نخواهد داشت.
تجربه دیگر این است که این دارو، در زنان باردار و افراد مسن و نیز نوجوانان، تأثیر بسیار بدی داشته و بعضاً باعث خونریزی روده می شود. پس چرا این دارو را به همه و در هر سن و سالی تجویز میکنید؟ آیا میتوانید در قیامت پاسخ گوی این همه اراجیف خود باشید؟!
- مفرده سوم صبر زرد (آلوئه ورا):
طبق تجربه، ترکیب صبر زرد و حنظل - که فوق العاده صفرازا هستند - در افزایش گرمای کبد و ایجاد بیماریهای کبدی (مانند سیروز کبدی و ...) بسیار موثر است. چه بسا افرادی پس از یکی دو سال استفاده از این داروها، دچار مشکلات کبدی شوند. مشکلاتی که به اسم طب اسلامی و به اسم اسلام به آنها وارد شده است و تنها اثر آن، تخریب چهره اسلام خواهد بود.
۶. داروی جرجیر (نام دیگر آن: باه زنان)
ترکیبات: تخم زردک + تخم شاهی سه برابر بقیه + تخم کتان+ گزنه + شقاقل + گل سرخ تبریزی
نقد:
۱. یکی از نقدهای عمومی به تمام داروهای ترکیبی این است که از کجا می دانیم ترکیب این گیاهان، باعث از بین رفتن خواص آنها نمی شود و یا باعث ایجاد بیماری نمی شود؟
همچنانکه برخی ترکیبات مثل تخم مرغ و ماهی، بیماری زا هست، ممکن است در گیاهان دارویی هم اینگونه باشد که ترکیب چند گیاه با هم، ایجاد بیماری کند. بحث ترکیب را به تفصیل عرض کردیم.
۲. مفرده اول «تخم شاهی»:
در کتب معتبر روایی، بابی به نام «جرجیر» هست. به دوستان توصیه می کنم روایات این باب را ببینند. به چند روایت در مورد شاهی اشاره می کنم:
روایت اول: امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که در شب شاهی بخورد، رگ جذام در بینی او به حرکت در می آید و در حالی می خوابد که کم خونی می گیرد. (مَنْ أَکَلَ الْجِرْجِیرَ بِاللَّیْلِ ضَرَبَ عَلَیْهِ عِرْقُ الْجُذَامِ مِنْ أَنْفِهِ وَ بَاتَ یُنْزَفُ الدَّمُ.)
جالب است که تمام داروهای این جریان مدعی که در آن از شاهی استفاده شده است، در شب مصرف می شود و همه این داروها به اسم طب اسلامی تجویز می شود!!!
روایت دوم: شخصی از امام صادق علیه السلام در مورد کاسنی و بادرنجبویه و شاهی پرسید. حضرت فرمودند: کاسنی و بادرنجبویه برای ماست و شاهی برای بنی امیه هست. (قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْبَقْلِ الْهِنْدَبَاءِ وَ الْبَاذَرُوجِ وَ الْجِرْجِیرِ فَقَالَ الْهِنْدَبَاءُ وَ الْبَاذَرُوجُ لَنَا وَ الْجِرْجِیرُ لِبَنِی أُمَیَّةَ)
این دو روایت در کتاب شریف کافی (ج۶ باب جرجیر) آمده است.
روایت سوم: امام باقر علیه السلام فرمودند: شاهی، گیاهی است که کنار درب جهنم هست. (عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: الْجِرْجِیرُ شَجَرَةٌ عَلَى بَابِ النَّار) این روایت هم در کتاب شریف محاسن (ج۲) آمده است.
بر مبنای مقبولات روایی جریان کذایی طب اسلامی، به نظر شما سبزی بنی امیه که در آتش جهنم می روید و موجب تحریک جذام شده و کم خونی می آورد، چه ارتباطی به اسلام و طب اسلامی دارد؟ طبق چه دلیلی باید در چند داروی طب اسلامی استفاده شود؟
کسانی که فریاد می زنند که عرقیات در روایات نیامده، پس اسلامی نیست، چگونه این گیاه را اسلامی می دانند و در داروی «تقویت هوش» و «ثفا» و «باه زنان» و «باه مردان» و «داروی نعوظ» از آن استفاده می کنند؟! در حالیکه صریحاً رد شده است و هیچ روایتی هم بر آن نداریم!
۴. شقاقل: هرچند نام این گیاه در روایات آمده است، اما معلوم نیست طبق چه دلیلی این گیاه برای تقویت قوای جنسی زنان تجویز می شود. یعنی طبق چه منبعی و چه تجربه ای، این گیاه مقوّی باه شناخته شده؟
سوالی که در مورد شاهی نیز هست. طبق چه دلیل تاریخی، روایی، تجربی، سنتی، مکاشفه ای و ...، شاهی باعث تقویت جنسی زنان می شود؟
این سوال را در مورد تخم زردک نیز داریم. زردک به عنوان تقویت جنسی مردان در روایت معرفی شده است و اما در کتب طب سنتی هیچ کجا به عنوان تقویت جنسی زنان دیده نشده است. حال این داروی ترکیبی چه نسبتی با تقویت جنسی زنان دارد و چه ربطی به اسلام دارد خدا می داند و بس!
۷. داروی سودابر (نام دیگر آن: افتیمون)
ترکیبات: افتیمون + هلیله + بلیله + آمله + صبر زرد + بادرنج بویه
نقد:
نکته بسیار مهمی که در هلیلجات، بلیله و آمله وجود دارد این است که، ترکیب این سه گیاه، مجفف بسیار قوی بدن است! تجربه نشان داد این سه ترکیب برای کسانی که خشک مزاج هستند و البته غلبه صفرا یا سودا هم دارند، باعث خشکی مزاج بیشتر شده و ایجاد سردرد و معده درد و ... می کند. (به همین جهت هم داروی اطریفل بسیار بلغم زداست و رطوبت بدن را خشک می کند)
سوال این است که اولاً طبق چه دلیلی این گیاهان در دارویی ضد سودا، باید استفاده شوند؟ ثانیاً طبق چه دلیلی این ترکیب، باعث از بین رفتن خواص گیاهانی که همراه این دارو است، نمی شود؟
خدا میداند چه مشکلاتی که از این تجویزهای غلط و داروهای خودساخته ایجاد می شود و به اسم اسلام و طب اسلامی تمام می شود.
۸. دیگر داروها
با نقدهایی که تا کنون بیان شد، می توانیم اشتباهات – بخوانید فاجعه ها- دیگر داروهای این جریانات را نیز به دست بیاوریم. چون بسیاری از مفرداتی که در داروهای خودساخته این حضرات وجود دارد، در این سلسله نقدها به آنها اشاره شده است.
مثلاً این حضرات برای کاهش قند خون، یکی از توصیه هایی که میکنند این است که، کلاه بادمجان را، در آب جوشانده و مصرف کنند. در حالیکه اگر کسی توصیه کند که مثلاً «دم کرده پوست گردو» یا «چوب گیلاس» برای قند خون خوب است، همین آقایان با تندی و لحن آتشین به او می گویند: «کجا اهلبیت علیهم السلام گفته اند که چوب و پوست میوه جات را بخورید؟ کدام پیغمبر اینگونه تجویز کرده است؟!! مگر ما علف خور هستیم که هر چیزی را بخوریم!؟؟ ».
اما همین که مدعی اصلی طب اسلامی و رأس این جریان، فلان تجویز را بفرمایند _ با اینکه حتی خودساخته هم باشد _ گویی وحی منزل شده و جبرئیل مستقیماً آن را برای ایشان آورده است، دیگر احدی لب به اعتراض نمیگشاید و هیچ کس شک نمی کند که این تجویز اسلامی و روایی نبوده است!
دیگر تجویزی که این حضرات میکنند این است که جوشانده ۳۰ عدد هسته خرما را، برای سنگ کیسه صفرا توصیه میکنند. باز هم همان اشکالات قبلی به این جا هم وارد است!
باید عرض کنم نتیجه این نوع دارو فروشی و تجویزات غلط، این است که فقط مردم به اسلام و طب اسلامی بدبین می شوند. همچنانکه با عنوان بانکداری اسلامی – که پایه اش اقتصاد لیبرالیستی و ربوی غربی بود - و هیچ ربطی به اسلام و مسلمین نداشت و دقیقاً همان اقتصاد سرمایه داری غرب بود، نام اسلام و اقتصاد اسلامی را خراب کردیم! همچنان که با عنوان دانشگاه آزاد اسلامی - بخوانید آزاد از اسلام - فقط اسم اسلام تخریب شد و چهره علم اسلامی چرکین و کثیف!
این طب اسلامی هم به اسم اسلام و ائمه ع ضربه میزند و این داروهای خودساخته نتیجه ای جز بد بین کردن مردن به اسلام و ائمه نتیجه دیگری ندارد. همچنانکه بارها و بارها دیده ایم کسانی را که با این داروها نه تنها نتیجه نگرفته اند بلکه بیمارتر شده و چون پناهگاهی جز طب شیمیایی ندارند دوباره به دامن طب جاهلانه غربی پناه برده اند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بنده خدا – ۱۱ دی ۱۳۹۶
یادآور میشویم نام نگارنده با توجه به درخواست ایشان نوشته نشده است.
http://tebona.ir/2018/01/نقدی-بر-داروهای-خودساخته-📣-یادداشت-ا/