دستور العمل ها ی مرحوم کمپانی: نامه ای از حکیم عارف و فقیه متبحر شیخ محمدحسین اصفهانی معروف به کمپانی[ ره]
پس از فرا گرفتن سطح به درس آیت الله سیدمحمد فشارکی اصفهانی و ....ی حاضر شد.
نامه ای از حکیم عارف و فقیه متبحر شیخ محمدحسین اصفهانی معروف به کمپانی[ ره]
نویسنده نامه علامه شیخ محمدحسین اصفهانی نجفی مشهور به کمپانی است. وی در دوم محرم 1296 در نجف متولد شد. سطح را در محضر شیخ حسین توی سرکانی و برخی دیگرازاعاظم آموخت پس از فرا گرفتن سطح به درس آیت الله سیدمحمد فشارکی اصفهانی و شیخ بزرگ آقا رضا همدانی حاضر شد. بااینکه از فضلای بنام بود در درس آیت الله محمدکاظم خراسانی صاحب کفایه حاضر می شد و نزدیک به سیزده سال ملازم آخوند و در درس او شرکت جست. در همان حال مشغول تدریس فلسفه و دروس دیگر و به دقت نظر در مسائل فلسفی زبانزد بود.
بعداز وفات آخوند خراسانی مشغول تدریس اصول و فقه با روش ویژه ای شد واین روش سبب مشی نوین و جدیدی دراصول فقه گردید. طلاب از هر سو به محضراو روی آورده و حوزه درسی او در نجف منحصر به فرد گشت.
واو به معنای واقعیکلمه[ علامه] بود چه بگفته آفا بزرگ طهرانی (در کتاب شریف نقباء البشر) صاحب فنون گوناگون و دانا به کلام تفسیر حکمت تاریخ ادب عرفان و دیگر دانش ها بود.
متاسفانه او نیز همانند بسیاری ازانسانهائی که دارای ابعاد گوناگون علمی و روحی بوده اند تنها بعد فقهی واصولی او شناخته شده است مهارت او در حمت بویژه عرفان که سرچشمه دیگر فضائل او بود ناشناخته مانده است. شاید جهت این عدم شناخت باقی نماندن اثر عرفانی ازایشان باشد. پرتوی از زاویه وجودی او را درارجوزه عربی او بنام[ الانوار القدسیه] و دیوان شعر فارسی اش می توان یافت.
بعد عرفانی او را نیز می توان از نامه هائی که بین او و بعضی عرفای زمانش و یا بین و شاگردانش رداو بدل شده است فهمید.از نامه مرحوم میرزا جواد آقای ملکی به ایشان (که در شماره 4 همین مجله آمده است ) بر می آید که با بزرگانی از عرفا مراوده داشته است. ازاین نامه که به یکی از شاگردان خود نوشته
است فهمیده می شود که ایشان به مقامات والائی از عرفان رسیده بودند چنانچه در آخراین نامه می فرمایند:[به بنده فرمودند هر وقت در مجامع عمومی هستی مثل آنها باش واگر به خلوت رفتی در توجه بکوش تا خرمن ها گل برداری].
استاد آقا عزالدین زنجانی فرزند آقا سید محمود زنجانی مخاطب این نامه معتقداست که منظورالهامی است که از جانب اولیاءالله به او شده است.
بی شک زندگی این دریای مواج و عارف واصل دراین سطور نگنجد و کنکاش و تحقیق گسترده و ویژه ای را بایسته است. 1
مخاطب نامه آیت الله آقا میرزا محمود موسوی ( امام جمعه زنجان آنروزها) در سال 1309 هجری قمری متولد شد. وی پس از تکمیل سطح و تحصیل مقداری از خارج در محضر اعلام زنجان برای تکمیل مراتب علمی در سن بیست و یکسالگی (1330) رهسپار نجف اشرف گردید و در حوزه درس آیت الله نائینی و آیت الله اصفهانی شرکت کرد. در سال 1337 به دستور پدرش به زنجان مراجعت کرد و دوباره بعداز فوت پدر در سال 1339 رهسپار نجف می شود.
دراین سفر به راهنمائی برخی از دوستانش به درک فیض درس علامه زمان نابغه دهر حاج شیخ محمدحسین اصفهانی نجفی نائل می شود. پس از درک مقامات بلند علمی و معرفتی سرانجام کاراین استاد و شاگرد به مریدی و مرادی می رسد تااینکه موفق به گرفتن اجازه اجتهاداز آیات عظام نائینی واصفهانی می گردد.
در موقع مراجعه به زنجان مرحوم آیت الله نائینی تلگرافی درباره ایشان خطاب به اهالی زنجان صادر می کند. وی پس از مراجعت به زنجان در مسجد معروف به مسجد و مدرسه[ سید] که جد بزرگ ایشان در آنجا اقامه نماز و تدریس داشته اند مشغول ارشاد و تدریس فقه واصول می شود.
هنوز پس از گذشت سالها گرمی مجلس و مواعظ عرفانی او بر سرزبانهای کسانی که محضرش را درک کرده اند می باشد.
ازایشان آثار گوناگون فقهی واصولی بجای مانده است. دراواخر عمر بخش امامت[ باب حادیعشر] را شرح نموده و نام او را[ دخرالبشر فی شرح باب حادیعشر] نهاده است.
اشتغالات درسی ایشان رااز سونوشت مسلمین و سیاست اجتماع باز نمی داشت. چون او زندگی اش را به دستور مرادش (چنانکه در نامه آمده است ) صرف پاسداری و نگاهبانی زحمات انبیاء مرسلین وائمه طاهرین علیهم السلام می کرد واشتغالات حوزه ای او نیز در همین راه و برای همین هدف بود.
او با قدرت روحی که در خلوت سحرگاهان کسب می کرد به مبارزه با فاسد و طاغوت می پرداخت و با عزمی راسخ در مجلس موسسانی که همه علماء بلاد در آن شرکت کرده بودند ( از جمله مرحوم آیت الله کاشانی ) به سلطنت رضاخان رای نمی دهد و مجلس را به عنوان اعتراض ترک می کند.
در سال 1324 که ایادی روسها (فرقه دمکرات آذربایجان ) مرکز فعالیت خود را زنجان قرار داده و آذربایجان رااشغال کرده بودند در آزاد کردن زنجان از دست آنها تلاش پی گیر و کارآیی داشت. او به سال 1374 هجری قمری دارفانی را وداع گفت. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سیدی و سندی و مولای و معتمدی اطال الله بقاک و من کل سوء و قاک ورزقی لقاک.
مدتها بوداز مجاری حالات سعادت آیات اطلاعی نداشته واز آنجا هم کسی اطلاع نداده بود تا آنکه چند یوم (روز) قبل به زیارت رقیمه محترمه شرفیاب گردیده از صدمات وارده بر وجود محترم خیلی متاثر ولی بحمدالله که متضمن رفع نقاهت بود شاکر واز مراحم تفقدات حضرت عالی متشکر.
بنده بر حسب وظیفه لازمه همواره بسلامی و دعاگوئی متذکر بوده و خودم هم فعلا چندی است مبتلای به نوبه خفیفی هستم حال تحریر دوای ملین خورده ام و گاهی هم درس شب یا روز ترک شده.
باری [ الحمدلله علی کل حال] 2از[ ذکر] سئوال شده بود اگر چه زیاداست ولی مناسب حال و مقام که در قرآن منصوص 3 و در کلمات معصومین سلام الله علیهم ماثور 4است:
ذکر یونسیه:[ لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین] است که نتیجه آن در خود قرآن منصوص است:[ فنجیناه من الغم وکذلک ننجی المومنین] 5. و چون غم سالک 6 خلاصی از سجن طبیعت 7است بایداین مقصد بزرگ منظور بوده باشد که نتیجه نجات از سجن طبیعت ارتقاء به عالم قدس 8است. و بدیهی است که این قسم از نتایج تابع لقلقه لسان 9 نیست توجه مخصوص به مذکور لازم دارد. و فنا 10 در مذکور نتیجه نجات از سجن طبیعت و ملازم با[ بقاء بالله] 11است و مشایخ می فرمودند که اقلا چهارصد مرتبه ذاکر در سجده باشد که اشرف حالات عبودیت است 12 خیلی خوب است خورده خورده باید زیاد شود. شاید بعضی که می شناسید دو ساعت یا زیادتراین سجده راادامه داده اند. 13 بهترین اوقات وقت سحر 14 یا بعداز نماز عشاء که وقت انحدار غذااست که نه معده پر و نه چندان خالی و ضعیف است. والبته توجه به مذکور علی الاتصال لازم است تا غلبه حال 15 دست دهد و روزنه به عالم ملکوت 16 باز شود و نفس مجرده مشهود گردد: من عرف نفسه فقد عرف الله17.
و آنچه مشایخ طریقتی در ذکر قلبی اصرار دارند برای همین است که در ذکر لفظی توجه تام غالبا دیر دست می دهد ولی نقش در قلب بی توجهی یکمرتبه آن متصور نیست. پس اگر مستدام شود البته زودتر غلبه حال رخ می دهد واین مطلبی که عرض شد فقط برای سر توجه تام 18 بود نه آنکه غرض ترجیح ذکر قلبی است بلکه همین ذکر لفظی که موافق شرع است. و همچنین نماز و دعا و زیارت هر کدام که با توجه باشد موثراست. 19
دیگر آنکه هرکس خداخواه است باید همیشه حاضر مع الله باشد و لسان اواز ذکراو و قلب اوازیاداو خالی نباشد ولو در بیت الخلاء کمااینکه از دستور شارع واذکاری که در بیت التخلیه وارد شده انسان می فهمد اهمیت یاد حق و ذکراو را. 20
وامثال جنابعالی که بحمدالله موفق به ارشاد خلق و سوق آنهاالی الله هستید اگراین مطلب محض حفظ مقام ربوبیت و نگاهداری نتایج زحمات انبیاء وائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین است منافی با آنچه عرض شد نیست. ولی مع هذا اوقات خلوات را متمحض برای حق قرار داده و در توجه بکوش تا خرمن ها گل برداری. 5
زیاده زحمت است بنده زاده عرض دست بوسی دارد. آقازاده معظم و مکرم دامت تاییداته العالیه را عرض خلوص دارم.
والسلام علیکم و علی من یلوذ بکم.
[حرره الجانی محمد حسین الغروی الاصفهانی
----------------------------------------
پاورقی
1. دراین زمینه رجوع شدو به نقباءالبشر فی القران الرابع عشر ج 2.560. خدمات متقابل اسلام وایران شهید مطهری. 617. مقدمه حاشیه مکاسب کمپانی. اعیان الشیعه سید محسن امین تاریخ عرفاء و حکماء متاخر بر صدرالمتالهین منوچهر صدوقی بها.
2. حمد پروردگار بااین عبارت در صورت روی آوردن اندوهی بر سالک است چنانچه اسوه العارفین پیامبراکرم (ص ) به هنگام روی آوردن رنج و اندوهی بااین عبارت خدا را سپاس و ستایش می کردند.
امام صادق ( ع ) فرمود:[کان رسول الله (ص )اذا ورد علیه امر یسره قال: الحمدلله علی هذه النعمه واذا ورد علیه امر یغتم به قال: الحمدلله علی کل حال] اصول کافی 97/02/ بحارالانوار 71 68 چاپ بیروت. 33.
3. سوره انبیاء آیه 88[ وذاالنون اذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین].
4.این ذکر برای اینکه نیایش حضرت یونس پیامبر (س ) بوده است به [ذکر یونسیه] نامیده شده است و بین اهل معنا رواج داشته. بزرگان از عرفا به این ذکراهتمام زیادی داده و به یکدیگر سفارش می کردند. چنانچه در دستورالعمل شماره 4 مجله[ حوزه] آمده است که مرحوم آقا میرزا جواد ملکی به مرحوم آقای شیخ محمدحسین اصفهانی خواندن این ذکر را سفارش نمودند. و دراین دستورالعمل مرحوم علامه محقق آقا شیخ محمدحسین اصفهانی به شاگرد خود آقا میرزا محمود موسوی سفارش نمودند. روایات زیادی درباره مداومت براین ذکر و نقش واثر آن در نجات از هموم - بویژه اندوه هائی که برخاسته از نرسیدن به کمالات والا می باشد - آمده است.
ما برخی از آن روایات را در شماره4 مجله[ حوزه] آوردیم و برخی دیگر را دراینجا می آوریم.
درالمنثور سیوطی ازابن جریراز سعد آمده است:
[سمعت رسول الله الذی اذا دعی به اجاب واذا سئل به اعطی دعوه یونس ابن متی قلت. یا رسول الله هی لیونس خاصه ام لجماعه المسلمین؟ قال: هی لیونس خاصه و للمومنین اذا دعوابها الم تسمع قول الله. [وکذلک ننجی المومنین] فهو شرط لمن دعاه]. المیزان ج 14.319.
در روایت دیگر آمده است که پیامبر فرموده: من به کلمه ای آگاهم که هر گرفتاری او را بخواند نجات می یابد ( البته با شرائطی که در دستورالعمل آمده ) و آن کلمه برادرم یونس است. قال النبی (ص ):انی لاعلم کلمه لایقولها مکروب الا فرج عنه: کلمه اخی یونس[ فنادی فی الظلمات ان لااله الاانت. ..الایه]. کشف الاسرار ج 6.301. 5
5. سوره انبیاء.89.
6. دراصطلاحات الصوفیه آمده است[ السالک هوالذی مشی علی المقامات بحاله لابعلمه فکان العلم له عینا] کتاب التعریفات. 115 و در لوایح جامی است سالک: عبارت از سایرالی الله است که متوسط بین مبدا و منتهی است مادام که در سیراست. لوایح جامی /12/ لاهیجی در شرح گلشن راز گوید: سالک مسافرالی الله است. رفتن از تقید به اطلاق واز کثرت به وحدت است و کسی را گویند که به طریق سلوک بمرتبت و مقامی رسد که از اصل و حقیقت خود آگاه شود و بداند که او همین صورت و نقش نیست. .. ( او) در مراتبی که می پوید برایش مکاشفات و حالاتی حاصل می شود و در هر مقام او را شگفتیها و غرایب بسیار نمودار گردد خلاصه: سالک که همان متقین اند نه هر رونده و رفتنی است که پرواز روحی با دو بال قرآن و فرقان می باشد پروازی که در هر مرتبه ای رازی گشاید و فضای جدید فرا روی سالک گستراند و به اواشتداد وجودی بخشد حرکتی که مقامات معنوی را با حال خود پیماید نه با علم خود.
7. روح انسانی را به هنگام سلوک حجابها و زندانهائی است. پست ترین و بدترین آنها زندان طبیعت است. اولین قدم در سیراخلاقی هر مسلمانی نجات ازاین زندان است. با رهائی ازاین زندان و عبورازاین مرحله در هر مقام و مرتبه ای با حجاب ها ظریف تر و دقیق تر روبرو می شود که باید با نورالهی آنها را بشناسد و با کمک الهی از آنها بگذرد.
8. عالم قدس: عالم الهی را گویند و عالم اسماء و صفات حق است و در این مقام سالک از واردات نفسانی برخاسته از طبیعت پیراسته و وجودش با دریافت اسماء و صفت تقدس یافته است.
9.اذکار[ مغز]ادعیه اند همانگونه که[ دعا] را شرایطی است اذکار را نیز آدابی می باشد که بدون آنهااجابتی در پی نخواهند داشت.
چنانچه معصوم می فرماید[ احفظ آداب الدعاء فان لم تات بشرط الدعاء فلا تنتظرالاجابه] ابتدائی ترین شرط دعا بویژه اذکار خاصه اذکار عرفانی شناخت مذکور و مدعواست به قدر معرفت مذکور به ذاکر توجه شود. آنکه قلبش را غفلت ها و نسیان ها محاصره کرده اند ذکراز بینی اش بالاتر نخواهد رفت چه[ لایقبل الله عز و جل دعاء قلب لاه. .. لایقبل دعاء عن قلب غافل. لایقبل الله دعاء قلب ساه] قلب پاک و زبان صدق را پاسخ گویند[ یاموسی ادعنی بالقلب واللسان الصادق] میزان الحکمه 3.255.
آنکه در صدد اداء حق مدعو و مذکور نیست آنکه از کوتاهی هایش رنج نمی برد کی تواند سالک طریق گردد.
10. مراد فناء جهت بشریت مذکور در جهت ربوبیت حق است لوایح جامی. 137.
11. بقاء بالله از مدارج عالیه سیرالی الله است در آن مرتبت تفاوت مراتب کمال بحسب تحقق به صفات الهی بسیاراست. بعضی محقق به اکثر صفات الهی شده اند وبعضی به اقل و باز دراین اقل واکثر تفاوت بسیاراست. فرهنگ معارف اسلامی ج 1.435.
واین جز با گذشت از کونین میسر نیست چنانچه صائب گوید[ دل ببر از هر دو عالم گربقا می بایدت. بگذراز کونین گر زلف دو تا می باید].
12. سجده پلکان قرب است چنانچه ثامن الائمه ( ع ) فرمود:[ اقرب ما یکون العبد من الله عز و جل و هو ساجد و ذلک فی قوله تبارک تعالی و اسجد واقترب] میزان الحکمه 4.381. نزدیکترین حال عبد به خدا به هنگامی است که در سجده است.
13. بعضی ازبزرگان فرمودند: منظور خودایشان است که گاهی بیش از دو ساعت در حال سجده و مشغول به ذکر یونسیه بوده اند.
.14این شرائط ذکراست که در جوامع روائی آمده. است. پوشیده نیست که بهترین وقت مناسب با فوائداذکار سحرگاهان است چه در روایت آمده است[ خیر وقت دعوتم الله عز و جل فیه الاسحار و تلاهذه الایه فی قول یعقوب[ سوف استغفر لکم ربی] و قال: اخرهم الی السحر].اصول کافی ج 2.477 میزان الحکمه 267/03.
15.سیدشریف در کتاب[ التعریفات] گوید: [ والحال عنداهل الحق معنی یرد علی القلب من غیر تصنع ولااجتلاب ولااکتساب من طرب او حزن او قبض اوبسطاو هیئه و یزول بظهور صفات النفس سواء یعقبه المثل اولا فاذا دام و صار ملکا یسمی مقاما] شاید بتوان گفت: این حال همان اقبالی است که برای قلب پیش می آید و سفارش شده است که دراین هنگام نفس را به نوافل و نیکیها وادار کنید. شرح غررالحکم جمال الدین خوانساری ج 2.603
16. عالم ملکوت عالم باطن و مجردات را گویند که در مقابل عالم ملک و ظاهراست. فرهنگ معارف اسلامی 260/03/. آنکه از مادیات آزاد شود ملکوت را شهود کند نخستین چیزی که از عالم ملکوت سالک مشاهده می کند نفس مجرده می باشد.
17. بااین عبارت روایت را در جوامع روائی ندیدیم با عباراتی همانند[ من عرف نفسه فقد عرف ربه] در روایات زیاد وارد شده است.
18. توجه آنست که متوجه حق شوی بکلی ظاهرا و جواهرا و عرضا و بیرون آیی از هر داعیه ای
که تو را بغیر حق می خواند. فرهنگ معارف اسلامی 144/02.
19. ذکر دارای مراتبی است در عبارات والفاظ اذکار وارده از معصومین علیهم الاسلام اثری تلطیف دهنده است. ولی حقیقت ذکر بدون ذکر قلبی حاصل نمی شود. چه در روایات آمده است[ من ذکرالله ولم یستبق الی لقائه فقداستهزء بنفسه] میزان الحکمه 3.426 مراتب ذکر رااز زبان عارف الهی مرحوم کلباسی می آوریم:
بدانکه ذکر را سه درجه است. اول: ذکر ربانی که عبارت باشداز تحلیه و زینت دادن زبان به ذکرالهی.
دوم: ذکر حالی: آنست که حال سالک حال تذکر شود سبب مراتب که دوام ملاحظه جلال و جمال حضرت حق وانتظار تایید و نصرت است واین مرتبه از ذکراست که دارای یک مرتبه از حلاوت و شیرینی است که فوق آن متصور نیست.
سوم: ذکر حقیقی که عبارت باشداز مشاهده حق تعالی به گونه ای که شهود خود را در شهوداو فراموش نماید و غیر رااز یاد برد و ذکر خود را در ذکراو محوبیند.انیس اللیل. 351 شاید بتوان گفت که آنچه در روایت آمده است: کوچک ترین مجازات عالم دنیاگرای آن است که خداوند شیرینی و حلاوت مناجات راازاو می گیرد قسم دوم از ذکر که همان ذکر حالی است می باشد. چونکه ذکر لفظی منافاتی با دیناگرائی ندارد چه بسیار ظاهر مقدسانی اند که بر زبانشان دعا جاری و در قلب شان دنیا و هوی ساری است
20. چنانچه فرمودند: وقتی ادعیه ماثوره مطالعه می شود می بینیم - برای اینکه ما رااز هجوم لشکر غفلت که دروازه ورود شیطان به کشور وجود مومن است - که در هر ساعت و هر مقطع و هر حالت از زندگانی دعا وارد شده است. دعا به هنگام خواب بیداری بیرون رفتن از خانه. مسافرت حتی بیت الخلاء.اینها هم برای آن است که مومن دائم به یاد خدا بوده و آنی روحش از مبدئش قطع نگردد.
21. برخی گمان کنند که سلوک عرفانی با کارها و مسئولیت های اجتماعی منافاتی دارد البته برای آنانی که در بدایت امراند چنین است - ولی کسانی که به حق پیوسته و وجودشان سرشاراز عشق الهی شده است همین عشق آنها را به درون خلق می کشاند واز درد خلق درد کشند آنرا که دردهای اجتماعی واندوه بندگان خدا به درد نیاورد عرفان و سلوکش ادعائی است نه حقیقی چه پیامبر وائمه که اسوه العارفین و حجه های الهی وانسان های کامل اند چنین نبوده اند پیامبر آنقدر برای مردم رنج می برد و برای هدایت آنها تلاش می کند که[ طه ماانزلنا علیک القرآن لتشقی] نازل می شود. دراین باره سخن بسیاراست خردمندان رااشارتی بس است. والسلام]
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4518/7323/91253/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%85%D9%84-%D9%87%D8%A7-%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85-%DA%A9%D9%85%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C8
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4518/7323/91253/دستور-العمل-ها-ی-مرحوم-کمپانی8/?SearchText=فشارکی