***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

عالمان اسوه در نگاه امام

يكشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۴:۲۴ ق.ظ

آیه الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (1276 1355 ه.ق .) موسس حوزه علمیه قم از عالمان متقی و دانشمندان متعهد و فقهای باا کیاست و درایت بود.

 وی در مکتب سامراءتربیت شده بود واز شاگردان مرحوم علامه سید محمد فشارکی و... است .



 
مجله  حوزه  فروردین و اردیبهشت 1371، شماره 49 
عالمان اسوه در نگاه امام
45

واژه اسوه به معنای قدوه و مقتداست و دراصل به حالت و گرایش شخص به دیگری و پیروی از کارهای نیک و بد وی اطلاق می گردد به گونه ای که در عمل هماننداو باشد و حالت وی را بیابد. 1

بنابراین اسوه به کسی گونید که به خاطر برخورداری از قوت و توانایی مخصوص یا صفات برجسته و مشخصه ویژه قابل پیروی و گرایش است . بشر در فطرت و ذات خوداسوه طلب والگوگراست ازاین روی از راههای خودسازی واصلاح جامعه توجه به سیره و روش عملی و عینی شخصیتهایی است که دارای روحی متعالی و نفس مهذب وایمانی قوی بوده اند.

نقش اسوه ها در تربیت

اسوه گیری والگوسازی از مهمترین روشهای تربیتی است که نقش مهمی در تشکیل شخصیت افراد دارد.

اسوه والگوهای مطرح شده در جامعه اگر برخورداراز صفات والای انسانی باشند و در مسیر شایسته و در راه خدمت به جامعه گام نهند جامعه به سوی رستگاری هدایت می شود واگر فاسد و غیر مهذب و خائن به مصالح اجتماعی باشند مردم به سوی شدارزشها گرایش پیدا می کنند. در میان گروههای مختلف جامعه نیروهای جوان از ویژگی خاصی برخوردارند.

معمولالگوگیری و گرایش به ضخیتهای ایده آل و تقلید و پیروی از رفتار وافکار آنان در میان نسل جوان از دیگران بیشتراست و گاهی چنان تحت تاثیر شخصیت مورد علاقه خود قرار می گیرند که در راه رفتن سخن گفتن حرکات و برخوردهااز رفتار شخصیت ایده آل خود پیروی می نمایند.

مشکلی که بر سر راه جوانان جامعه وجود دارد نشاخت الگوهای حقیقی ازالگوهای بدلی است . یکی از راههای انحراف نسل نو در جوامع اسلامی و غیراسلامی طرح شخصیتهای فاسد و بی هویت به عنوان الگوهای ایده آل است .

توجه علمای اخلاق به سیره مردان بزرگ و فرزانگان باتقوا و توصیه به مطالعه در زندگی عالمان متعهد و خدمتگزار برگرفته ازاین روش موثر تربیتی است .

اهتمام اسلام به الگودهی

انتخاب فرستادگان خدااز میان انسانهای خوش سابقه و ممتاز علاوه بر جلب اعتماد مردم به این خاطراست که سرمشق عملی و عینی واسوه برای امتها باشند.

مهمترین و موثرترین بخش از دعوت و تبلیغ انبیاء دعوتهای عملی آنان است که باعث اعتماد مردم به راه و روش آنان می گردد.

یک عمل نیک و یا یک برخورداخلاقی صحیح گاهی چنان افراد را منقلب و دگرگون می کند که روشها و عقاید ناصحیح خود را رها کرده و در مسیر صحیح انسانی گام می نهند و راه بایسته را می یابند.

خداوند که آگاه به روحیات و گرایشات بشری است و قرآن را برای هدایت بشر فرو فرستاده است به این فطرت ذاتی و حالت درونی انسان توجه کامل داشته والگوهای مناسب و شخصیتهای برگزیده ای ر به عنوان اسوه های قابل پیروی به جامعه بشری عرضه کرده است . قرآن مومنان را به تاسی از پیامبر گرامی اسلام دعوت کرده و می فرماید :

لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجواالله والیوم

الاخر و ذکرالله کثیرا 2

به یقین برای شما در وجود پیامبر سرمشق نیکویی است برای کسی که خدا و دوران آخرت راامید برد و خداوند را بسیار به یاد آرد.

پیامبراسلام بهترین الگو در زندگی است . روحیات عالی استقامت و شکیبائی هوشیاری و درایت اخلاص و توجه به خد تسلط او بر حوادث و.... هر کدام می تواندالگو و سرمشق برای همه مسلمانان باشد.

تاسی به آن حضرت در همه زمینه هاست واختصاص به سان نزول آیه در جنگ احزاب ندارد. شان نزول هرگز مفاهیم آیات را محدود نمی کند و از گسترده مفهوم و معنای آن نمی کاهد.

از آن جا که اسوه دارای معنای عام و شامل اسوه های نیک و بد می شود خداوند آن را مقید به[ حسنه] کرده است و هراسوه ای را مورد تایید قرار نمی دهد. فقط اسوه های حسنه را قابل پیروی واطاعت می داند.

امام علی ( ع ) که خود تبلورارزشهای انسانی و در زهد و ساده زیستی اسوه است در خطبه ای مردم را به تاسی از پیامبران مخصوصا نبی گرامی اسلام دعوت می کند:

و لقد کان فی رسول الله صلی الله علیه و آله کاف لک فی الاسوه و

دلیل لک علی ذم الدنیا و عیبها و کثره محازیها و مساویها ....

برای تو پیامبراکرم (ص )الگوی بسیار خوبی است که بدانی و بر مذمت دنیا و معیوب بودن و بسیاری رسواییها و بدهیای آن دلیل و راهنما باشد.

و درادامه از سیره شایسته و زهد موسی تلاش و نان جوین خوردن داوود لباسهای خشن خوراک ساده گرسنگی و مشکلات عیسی سخن می گوید سپس درباره رسول گرامی اسلام اضافه می کند:

فتاس بنبیک الاطیب الاطهر صلی الله علیه وآله فان فیه اسوه لمن

تاسی و عزاء لمن تعزی واحب العبادالی الله المتاسی بنبیه و المقتص لا ثره قضم الدنیا قضما و لم یهرعااهضم اهل الدنیا کشحا و اخمصم من الدنیا بطنا عرضت علیه الدنیا فابی ان یقبلها 3 .

پس به پیامبر پاکیزه و پاک خوداقتدا کن زیرا در راه و روش وی سرمشقی است برای آن کسی که بخواهد تأسی جوید وانتسابی برای کسی که بخواهداعمال خود را منتسب نماید و محبوب ترین بندگان نزد خد کسی است که رفتار پیامبر را سرمشق خود کند و به دنبال او برود.

بیش از حداقل نیازازامتناع دنیااستفاده نکرد و به آن تمایلی نشان نداد. تهیگاه اواز همه مردم دنیا لاغرتر بود و شکم اواز همه خالی تر. دنیا به وی عرضه شد آن را نپذیرفت .

قرآن مجید در بسیاری از موارد برای تکمیل تعلیمات خودالگوهای مهمی که در بین آدمیان وجود دارد شاهد می آورد.ابراهیم ( ع ) یکی از پیشوایان بزرگی است که مورداحترام همه اقوام مخصوصا قوم عرب بوده و می باشد. خداونداو را به عنوان سرمشقی برای جامعه اسلامی معرفی می نماید.

قد کانت لکم اسوه حسنه فی ابراهیم والذین معه 4 .

به یقین برای شما مومنان در زندگی ابراهیم و پیروانش سرمشق خوبی است .

خداوند نه تنهاازابراهیم به نیکی یاد می کند و وی راالگو واسوه می داند بلکه یاران آن حضرت را هماننداو قابل تاسی و پیروی معرفی می کند. درادامه آیات نیز به اسوه بودن آنان می پردازد.

لقدکان لکم فیهم اسوه حسنه کان یرجواالله والیوم الاخر و من

یتول فان الله هوالغنی الحمید 5 .

به راستی برای شما در وجود آنان ( ابراهیم و یارانش ) سرمشق خوبی است . برای کسی که خدا و دوران آخرت راامید برد و هر که روی بگرداند بداند که خدا بی نیاز ستوده است .

مقید کردن تاسی کنندگان را به امیدواری واعتقاد به روز آخرت بدان جهت است که تاسی به انبیاء و مردان حق کار دشوار و سخت است که هر مدعی ایمان به آن متصف نمی گردد بلکه کسانی از آن بهره می برند که از حقیقت ایمان برخوردار باشند و در قلب به خداایمان آورده و به رحمت اوامیدوار و به خاطرایمان به آخرت در پی کسب اعمال صالح و رضایت حق باشند. طبق آیاتی که ذکر شد قرآن نه تنها پیامبران رااسوه های مناسبی برای جامعه می شناسد بلکه یاران راستین آنان را نیزالگوهای مناسبی برای اجتماع معرفی می کند .

امامان معصوم چهره هائی هستند که سیره آنان برای جامعه اسلامی اسوه و قابل تاسی است .

امام علی ( ع ) یکی از یاران با سابقه رسول خدا(ص )است که همانند پیامبر عمل می کرد و روش و سیره او برای جامعه اسلامی درس آموزاست .

آن حضرت در تمام زمینه ها: عبادت سخاوت شجاعت عزت و کرامت علم درایت تیزهوشی قضاوت کار و ساده زیستی اسوه والگوست .

خود آن حضرت نیز زهد و ساده زیستی رااز مشخصه های رهبری مردمی می داند:

اقنع من نفسی بان یقال هذاامیرالمومنین و لاشارکهم فی مکاره

الدهراواکون اسوه لهم فی جشوبه العیش 6 .

آیا تنها به این قناعت کنم که به من امیرالمومنین بگویند و در سختیهای روزگار یا آنان شریک و در تلخکامی زندگی اسوه والگوی آنان نباشم .

امیرالمومنین رهبران جامعه را به این نکته توجه می دهد که بایداز سختیهای جامعه آگاه و خود مانندافراد جامعه در تحمل مشکلات و سختیها سهیم باشند بلکه پیشوای جامعه باید در پذیرش تلخکامیها جلودارو پیشرو باشد تا تحمیل سختیها برای افراد جامعه آسان گردد. نه این که مقام و منصب را وسیله ای برای سودجویی و کامجویی خود قرار دهد. رهبران جامعه باید ساده زیست باشند واز رفاه زدگی و دنیاپرستی و تکاثر ثروت به دور.

امام حسین ( ع ) که به پیروی از دستور خدا و پیامبر علیه یزید خلیفه فاسداموی قیام کرد در خطبه ای بعداز تشریح انگیزه های نهضت خود جامعه را به قیام دعوت نموده است و خود راالگو واسوه جهاد و قیام در مقابل زشتیها و قانون شکنیها معرفی می کند:

فلکم فی اسوه 7 .

من برای شماالگو واسوه می باشم .

آن حضرت درجهاد و قیام شجاعت و فداکاری ایثار واز خودگذشتگی استقامت و صبر آزادگی و رادمردی و ظلم ستیزی و ظاغوت گریزی برای جوامع بشری اسوه والگوست .

اسوه والگو بودن اختصاص به پیامبر و امام و یاران آنان ندارند بلکه علماء و دانشمندان و حامیان دین الهی که در مسیر صحیح گام نهنداین شایستگی را دارند که رفتار و گفتار آنان اسوه برای دیگران باشد مخصوصااگر روش آنان برگرفته از علم و آگاهی و برخاسته ازایمان به وحی الهی باشد.

امروز علماء راستین و با تقوا و پیروان حقیقی رسول خدا(ص ) اسوه هایی هستند که جامعه اسلامی می تواند در مکتب آنان درس بیاموزد و رفتار وافکار آنان را در مسائل اجتماعی سیاسی فرهنگی واقتصادی سرمشق خود قرار دهد.اینان نشانه هایی دارند که در هر شرایطی از دیگران تشخیص داده می شوند:

به دانشی که اندوخته انداکتفا نمی کنند بلکه مردم عمل هستند.

زاهد و پارسا هستنداما نه بریده از جامعه که در صحنه های رزم حضور چشمگیر دارند.

در مسؤولیت و رساندن پیام وحی به مردمان و دعوت آنان به نیکی و پارسایی و قیام علیه ظلم و بیداد وارث پیامبران 8 و خلیفه رسول خدا می باشند. 9

در عمل به دستورات خد بهترین خلق خد بعداز پیامبر وائمه هدی و برتراز هزار عابد و زاهدند. 11

آگاهی آفرین و جهل زدا هستند. خورشیدند در بین ستارگان . 12

مداد آنان تبین کننده حق و مدافع ارزشهای الهی است ازاین روی برتراز خون شهیدان است . 13

مزد آنان به خاطر تلاش در راه خدا و نقش آنان در تبیین دین بیشتراز روزه داران شب زنده داران و جنگجویان راه خداست . 14

به گونه ای به اسلام و قرآن درآمیخته اند و با ذات اقدس ربوبی ارتباط برقرار کرده اند و فرامین او رااجرا می کنند که نگاه به صورتشان عبادت محسوب می شود. 15

از شرک به دورند در عمل و گفتارازاین روی حضور در محضرشان انسان رااز شرک دور و به توحید نزدیک می کند.

عالمان اسوه وامام خمینی

حضرت امام رضوان الله تعالی علیه از شخصیتهای برجسته جهان اسلام بود که دنیای خفته را بیدار و جامعه بی تفاوت را متعهد و دگرگون ساخت .

وی در تمام ابعاداسوه والگو بود.انسانی وارسته و کامل و شخصیتی خود ساخته و مهذب بود.

اسلام را در عبادات خلاصه نمی دانست گر چه در عبادت و تهجد نیزالگو واسوه بود.

مبارزه و جهاداو سرمشق نیکی برای تمام مسلمانان گردید.

تقوا وایمانش برای همگان محرز بود.او دراخلاق واعمال در علم و فقاهت در فلسفه و عرفان در سیاست و شجاعت اسوه ای قابل تاسی بوده و هست .

علم را برای علم نمی خواست بلکه علم را مقدمه ای برای خودسازی قرار داد و سپس با تقوا و آگاهی به مصاف دشمنان اسلام رفت تااسلام را در تمام ابعادش پیاده کند.

امام خمینی اسوه هایی را برای خود و حوزه ها برگزید و آنان ر که در تقوا وایمانشان تردیدی نیست به جامعه معرفی کرد تا به سیره آنان اقتدا گردد.

چهره های تابناکی را که سالها زیرابر پنهان بودند واهریمنان مانع از ظهورشان می شدند نمایاند. وی عالمانی را که در عصر خود به گونه ای برجستگی داشته اند و در بعدی ازابعاد وجودی انسان پیشاهنگ بوده اند به عنوان الگو واسوه معرفی می کرد. برخی درابعاد گوناگون الگوی جامعه اسلامی بوده اند وامام نیز به ابعاد مختلف آنان نظر داشته است . عده ای را در ساده زیستی برای طلاب و روحانیون اسوه می دانست و گروهی را در مبارزه بااستعمار و حفظ استقلال کشوراسلامی به جامعه معرفی می کرد وافرادی را به خاطر مبارزه با طاغوت و مستبدان داخلی می ستود واشخاصی را به جهت اعتقاد به پیوند دین و سیاست ارج می نهاد.

امام رحمه الله علیه از عالمان زیادی بااحترام و تجلیل یاد می کند ولی مااز کسانی دراین سلسله مقالات یاد می کنیم که در واقع اسوه های امام بوده اند وایشان به رفتار وافکار آنان استناد جسته و در زوایای گوناگون زندگی از مشی آن الگوهای فرزانه بهره ور شده است .

ما درصدد شناساندن دانشمندانی که درانقلاب حضور داشته وامام از آنان تجلیل کرده است نیستیم گر چه آنان نیزازاسوه های علم و تقوا بشمارند زیرا حوزه و جامعه با چهره های پرفروغ و درخشان آنان آشناست مانند: مطهری طالقانی بهشتی صدر و...

ما در صدد معرفی کسانی که امام به علم و فتوای آنان استناد کرده است مانند مرحوم نراقی 16 و... نیستیم .

ما درصدد معرفی دانشمندانی که ناآگاهان آنان را به آخوند درباری متهم کرده اند وامام ایشان را علی بن یقطین می داند نیستیم . 17

هدف م معرفی اسوه هایی است که در مقطعی از تاریخ معاصر منشا اثر بوده اند وامام به عمل آنان استناد کرده است . آنان که به تعبیرامام باقر( ع ) به شمع به دستانی مانند که به مردم روشنایی بخشیده و جامعه رااز نور وجود خود بهره مند ساختند 18 .

آنان که در تاریکیها درخشیدند و جامعه را به نورایمان روشنایی بخشیدند و یا نمونه ای از زندگی ساده و زاهدانه پیامبر راارائه دادند.

آنان که سد راه استعمار بوده و در مقابل تهاجمات نظامی و فرهنگی و استبداد داخلی به ستیز برخاستند.

آنان که مشروعه را مجاز و غیر آن را خلاف دانسته و دراین راه سر به دار شدند.

آنان که در مقابل مزدوران بیگانه و مشروعیت دادن به آنان به مبارزه پرداختند و آوارگی را تحمل نمودند.

آنان که در راه مبارزه بااستعماراسارت و شهادت را به جان خریدند.

آنان که در مقابل قراردادها وامتیازهای بیگانگان به[ آزادیستان] فکر می کردند.

آنان که بااستبداد داخلی به ستیز برخاسته و محرومیت و زندان و شهادت را پذیرا شدند.

آنان که برای احقاق حق مهاجرت و طی طریق نمودند و دراین راه به لقاء معبود نائل شدند.

آنان که برای حفظ نوامیس جامعه اسلامی فریاد برآوردند و تسلیم استبداد نگردیدند.

آنان که در مقابل ناهنجاری صاحب منصبان به قیام و شورش دعوت نمودند.

آنان که در مسیر حق گام نهادند واز حقوق ملت دفاع کردند و تحقیر و توهین و هتاکیهای ناجوانمردان را تحمل کردند و مظلومانه در گوشه عزلت جان سپردند.

امام رحمه الله علیه نه تنهااز مبارزات و مجاهدات فقیهان آزاده و عالمان اسوه به نیکی یاد می کند که از هجوم نامردمان به آنان و توطئه استعمارزدگان و غرب باوران در مشوه جلوه دادن چهره های پرفروغ این بزرگان بر می آشوبد و به دفاع از آنان می پردازد و شخصیتهای اسوه رااز بدلی جدا می سازد. براین باوراست که هجوم به این فرزانگان و مشوه نمودن چهره آنان توطئه ای استعماری و آبشخور آن در خارج از مرزهاست .

براین باوراست که استعمارگران در مخالفت بااسلام به مدافعان راستین و سنگرداران واقعی آن یورش می برند زیرا ضربه هایی که دراین یک قرن اخیر خورده انداز جانب فقهیان مجاهد و عالمان راستین بوده است .

پرواضح است که امام از برخی الگوها نام می برد و برجستگیهای آنان را می نمایاند واین به معنای دست رد به سینه دیگران نیست .اما مسلم است چهره هایی را که نام می برد شایسته درخور پیروی هستند.

عالمانی که دراین مقاله به معرفی آنان می پردازیم برگرفته از سخنرانیها و پیامهای حضرت امام موجود در (صحیفه نور) است .

امام سی چهره برجسته را به مناسبتهای گوناگون : تشریح و بررسی نقش عالمان در مقطعی از تاریخ ایران واسلام برحذر داشتن مردم و حوزه های علمیه از تجمل رفاه ردعوت به وحدت تشریح مظلومیت عالمان و... نام برده است و به گونه ای از آنان یاد کرده که واضح می شود خود از آنان بهره برده و می خواهد که دیگران نیزازاین اسوه ها بهره ببرند.

م با تاسی به امام به معرفی چهره ها پرداخته ایم : برخی را در ضمن جریان مهم تاریخی و برخی را به تنهایی و فارغ از جریان خاصی و برخی را هم در ضمن معرفی یکی از الگوهای مورد نظر حضرت امام .

سعی داشته ایم ترتیب تاریخی در معرفی اسوه ها حفظ بشود ولی در مواردی برای حفظ سیاق موضوع و یا به جهات دیگر این ترتیب رعایت نشده است .

بحث درباره عالمان اسوه در نگاه امام را در دو محور کلی پی می گیریم .

1. اسوه های ساده زیست .

2. اسوه های جهاد و مبارزه .

1. اسوه های ساده زیست در نگاه امام

زهد و ساده زیستی از مسایل مهم اجتماعی است که اسلام بر آن تاکید کرده و پیامبران الهی و رهبران دینی آن راارج نهاده و بدان توصیه کرده اند.

فلسف زهد و ساده زیستی آزادی و آزادگی رهایی انسان از قید تعلقات مادی و در نهایت برخوردار شدن اواز مواهب روحی و معنوی است . با تقویت جنبه معنوی انسان روحیه ایثار در وی بارور می شود.

اسلام در عین این که زهد و ساده زیستی را یکی از کمالات معنوی دانسته و بدان دعوت می کند با گوشه گیری و تنبلی و بی تعهدی در مقابل جامعه و خانواده مخالف است . بااین که زهد و ساده زیستی ازاصول زندگی رسول خدا(ص ) بود یعنی ساده غذا می خورد قوت غالبش نان جوین و خرما بود ساده لباس می پوشید و کفش و جامه خود را با دست خویش وصله می کرد زیراندازش غالب حصیر بود و بر روی زمین می نشست و بر مرکب بی زین سوار می شد وازاتین که کسی در رکابش حرکت کند به شدت جلوگیری می کرد 19 ولی طرفدار فلسفه فقر نیود و مال و ثروت را به سود جامعه و برای صرف در راههای مشروع لازم و ضروری می شمرد:

نعم المال الصالح للمرءالصالح 20 .

مال حلال و شایسته زیبنده انسان صالح است .

و می فرمود:

نعم العون علی تقوی الله الغنی 21 .

مال و ثروت کمک خوبی است برای تقوی .

ائمه معصومین ( ع ) زهد وو ساده زیستی را همانند پیامبر با تلاش و بی نیازی از مردم درآمیخته و بر آن تاکید می کردند.

امام صادق ( ع )از یاران خود می خواهد که در دعا غنی و بی نیازی رااز خداوند طلب کنند:

اسالواالله الغنی فی الدنیا والعافیه فی الاخره المغفره و

الجنه . 22

بی نیازی و عافیت را در دنیا و مغفرت و بهشت را در آخرت از خدا بخواهید.

اهمیت زهد و ساده زیستی در آن است که انسان با داشتن مال و ثروث و برخورداری از فضل الهی تبذیر واسراف نکند و دنبال تجملگرایی و دنیادوستی نباشد و علاقه به مال وی رااز وظائف اسلامی انسانی باندازد.

این خلق و خوی پسندیده ای است که بزرگان و فقهای ما در مکتب اهل بیت آموخته و بدان توجه داشته اند.

تاکید حضرت امام به این خاطراست که در دوران انقلاب این سیره حسنه از یاد نرود و حوزه ها به بی راهه کشیده نشوند.

معرفی چهره های ساده زیست از جانب امام (ره ) در دو مقطع تاریخی مختلف بوده که برای ما درس آموزاست :

1. قبل ازانقلاب اسلامی برای پاسخگویی به کسانی که روحانیت را مفت خور و کل بر جامعه معرفی می کردند و در صدد کاستن محبوبیت و نفوذ آنان بودند.

2. بعدازانقلاب هشدار به روحانیون که روی آوری آنان به تجمل و رفاه ممکن است باعث شکست روحانیت واسلام بشود. روحانیت در همه حال بایداین سیره شایسته رااز یاد نبرد و بدان پایبند باشد و به اسوه های مطرح شده از جانب امام و سخنان واخطارهای موکلد آن پیر طریقت توجه نماید و در میدان عمل از کارآیی آن سود برد.

بااین مقدمه اکنون به معرفی اسوه های ساده زیست در نگاه امام می پردازیم :

صاحب جواهر

علامه شیخ محمد حسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهراز علمای مشهور و بنام نجف بود که بعداز رحلت استادش مرحوم کاشف الغطاء مرجعیت یافت .

وی فقیهی ژرف اندیش و عالمی متتبع و فاضلی گرانقدر و مربی دلسوز بود واز محضراساتیدی همچون : کاشف الغطاء و فرزندش : کقا شیخ موسی آقا سید عاملی مولف مفتاخ الکرامه و سید مهدی طباطبائی صاحب مفاتیح بهره برد و شاگردان زیادی تربیت کرد.

کتاب گرانسنگ جواهرالکلام وی که در شرح شرایع محقق حلی است عظیم ترین کتاب فقهی و دائره المعارف فقه شیعه می باشد.

این کتاب ثمره حدود 26 سال کار مدام و تحقیق است .

مولف پژوهش روی جواهر رااز 25 سالگی آغاز نمود. چنان در عرصه تحقیق و کندکاو مصمم و جدی بود که مرگ فرزند نتوانست او رااز نگارش و پژوهش باز دارد. 23 نوشتن چنین کتابی عظیم و شهرت آن بین دانشمندان و فقه مرهون نیت خالص و تلاش پی گیراوست .این میوه شیرین براثر روی گردانی از علائق دنیوی و زخارف جذاب آن به ثمر نشسته است .

او به خاطر زندگی ساده و به دوراز تشریفات توفیق انجام این مهم را پیدا کرد.

امام خمینی رحمه الله علیه درباره این کتاب و زندگی ساده مولف آن می گوید:

[صاحب جواهر چنان کتابی نوشته است که اگر صد نفر بخواهند بنویسند شایداز عهده برنیایند واین یک کاخ نشین نبوده است ... یک منزل محقر داشتند و در یک اتاقشان به دالانی باز بوده است که از آن نسیم داغی می ورزیده وایشان مشغول تحریر جواهر بودند.

از یک آدمی که علاقه به شکم شهوات مال و منال و جاه وامثال اینها دارداین کارها بر نمی آید. طبع قضیه این است که نتواند] 24 .

ساده زیستی و بی تکلفی دارای آثار مثبت معنوی واجتماعی است . برخورداری از مواهب معنوی و روحی از آثار مهم ساده زیستی است .

انسان تااز قید زندگی تجملاتی و دنیاگرایی آزاد نگردد و تا خود را از مسائل پرجاذبه مادی رها نسازداندیشه های تابناک و عواطف ملکوتی وی شکوفا نمی گردد.

قلبی که دنیا را در خود جای دهد و فکر واندیشه ای که در پی زخارف دنیا باشدامکان ندارد که عشق الهی بیابد واز آن عشق افروخته گردد و محل الهام واشراق خدایی باشد واز نور و علمی که الهام الهی است بهره جوید.

کسی که دنبال آسایش و راحتی است و خواستار زندگی پرتجمل و راحت است مسلما توفیق انجام کارهای مهم را پیدا نمی کند چرا که تامین امکانات دنیوی و عادت به راحتی و تن پروری انسان رااز کارهای مشکل واندیشه و نگارش باز می دارد.

امام امت رضوان الله تعالی علیه از روآوری برخی روحانیون به رفاه و تجمل نگران بود و آن را خطری برای انقلاب می دانست .

وی پیشرفت و موفقیت روحانیت ر در صحنه های گوناگون مرهون ساده زیستی آنان می دانست و زندگی ساده انبیاء را به عنوان یک زندگی نمونه معرفی می کرد و می فرمود: آنان نه در پی باغ بودند و نه به سراغ خانه بزرگ می رفتند چرا که به همان مقدار که انسان به سراغ دنیا بروداز معنویت وارزش وی کاسته می شود و زمانی که وسیله را به جای هدف برگزیند به مقصود نهائی نرسیده شکست می خورد. 25

امام با نگرانی تمام می فرمودند:

[بااین بساطها نمی شود شیخ مرتضی و صاحب جواهر تحویل جامعه داد. این موجب نگرانی است و واقعا نمی دانم بااین وضع چه کنم .این تشریفات باعث آن خواهد می شود که روحانیت شکست بخورد... زندگی صاحب جواهر را با زندگی روحانیون امروز که بسنجیم خود می فهمیم که چه ضربه ای به دتس خودمان به خودمان می زنیم] 26 .

تکیه امام روی چهره هایی همچون : صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری با مطالعه و دقت واندیشه در همه ابعاد قضیه است .

این دو بزرگوار که در برهه ای از تاریخ اسلام با زعامت صحیح تالیف تربیت شاگرد و... غباراز چهره جامعه اسلامی زدوده اند و مردمان را فوج فوج به سرچشمه زلال اسلام سوق داده اند همه و همه در سایه سار زهد و ساده زیستی و روی برتافتن از زخارف دنیا بوده است .

با تجمل زندگی پرزرق و برق و دنیا محوری نمی شود منشا خدماتی این چنین شد.

شیخ انصاری

خاتم الفقهاء والمجتهدین شیخ مرتضی انصاری (12811214 ه.ق .) که نسبتش به جابرین عبدالله انصاری صحابی بزرگوار رسول خدا (ص ) می رسد در دزفول متولد شد و تا بیست سالگی نزد پدر خود محمدامین تحصیل کرد. آن گاه برای تکمیل دانش خود واستفاده از محضر بزرگان همراه پدر به عتبات رفت .

او در عراق چهار سال توقف کرد واز محضراساتید بزرگ استفاده نمود. در سفری که به ایران داشت برای درک محضر ملااحمد نراقی صاحب مستندالشیعه راهی کاشان شد. محضر جذاب ملااحمد نراقی او را در کاشان به مدت سه سال ماندگار کرد. در سفرهایی که به مشهداصفهان و بروجرد داشت از محضراساتید مختلف بهره جست . در حدود سال 1352 - 1253 به عتبات رفت و به کار تدریس پرداخت . بعداز فوت صاحب جواهر در شعبان 1266 بنابه توصیه ایشان مرجعیت عام یافت . 27از آن جا که شیخ انصاری در دقت و عمق نظر و تتبع کم نظیر و نظرات جدیدی در باب مسائل اصولی ارائه داده است وی را خاتم الفقهاء والمجتهدین لقب داده اند.

دو کتاب معروف وی در فقه واصول : مکاسب و رسائل به خاطر عمق و سبک جزء متون درسی حوزه های علمیه قرار گرفتند. علمای متعددی براین دو کتاب حاشیه و یا شرح نگاشته اند.

در تقو ورع زهد و کیاست سرآمداقران بود.

با تمکن مالی فراوان و دراختیار داشتن بیت المال زندگی ساده و فقیرانه ای داشت .

می فرمود:

من یک فقیر هستم . باید مانند یک فقیر زندگی کنم 28 .

به قول عراقی در دارالسلام :

با آن که در هر سال زیاده از صدهزار تومان از وجوه به سوی او متوجه می گردید وفات کرد و درهم و دیناری نگذاشت و در حیات به اقل مایقنع به اکتفا نمود 29 .

وی نمونه انسان زاهد بود و به خاطراخلاص و تقوایش موفقیتهای زیادی کسب کرد و توانست شاگردان بنامی را تربیت نماید و کتب با ارزشی را به حوزه های علمیه ارائه نماید.

امام امت رحمه الله علیه که همیشه طلاب را به ساده زیستی و دوری از تجمل دعوت می کردند روش زاهدانه و زندگی طلبگی شیخ انصاری را رمز موفقیتهای علمی وی می شمردند و به عنوان اسوه ای موفق به حوزه ها معرفی می کردند:

در کیفیت تحصیل آن علوم هم هر چه بروید سراغ تجملات و ان شاءالله نمی رویدا علوم تان کاسته می شود. آنهایی که این کتابهای طقور را نوشتند و پرارزش ر زندگی شان یک زندگی طلبگی بوده مثل شیخ انصاری ......

در جای دیگر می فرماید:

زندگی شیخ انصاری رالله.... بسیاری شنیده اند چه وضعی داته است در زهد.اگر نبود آن وضع نمی توانست آن شاگردهای بزرگی را تربیت کند و نمی توانست آن کتابهای ارزنده را تحویل جامعه بدهد 30 .

علماءو داانشمندان دینی که مربیان جامعه هستند تنها به تبلیغ آموزش مسال اسلامی واخلاقی نمی توانند بسنده کنند. مردم زمانی به ارزشهای والا گرایش پیدا می کنند که مبلغان مذهبی ارزشهای اسلامی را در خود به وجود آورده باشند. دراین صورت مردم آنان را به عنوان الگو و نمونه ارزشها شناخته و به حقانیت روششان ایمان می آورند.

شیخ انصاری واقعا نمونه زهداسلامی بود و زندگی زاهدانه ای داشت . از نظر غذا و لباس به اندک قناعت می کرد و منزل وی منزلی کوچک و محقر و فرش آن از حصیر بود. در ساه زیستی از علی ( ع )الهام گرفته بود.

ادیب الممالک در سفرنامه خود به عتبات شرح دیدار با علمای سرشناس و معروف نجف را نقل کرده و درباره شیخ انصاری آورده است :

وی به دیدن ما نیامد و شخصی را نزد ما فرستاد و معذرت خواست :

که جناب شیخ ازاحدی دیدن نمی کند .

لذا ما خود به دیدارایشان رفتیم .

وی درباره منزل شیخ مرتضی انصاری می نویسد:

چون داخل خانه خلدنشانه گشتیم دیدیم راهش باریک است واز بی چراغی بیرونش چون دل بی خردان تاریک . فانوس جلو را دراطاق گذاشتیم و تخم ارادتش در دل کاشتیم . چون نشستیم دیدم فرشش حصیراست 31 .

این زندگی ساده و بی آلایش زمانی بوده که شیخ انصاری دراوج قدرت و شهرت وازامکانات مالی برخوردار بوده است .

امام امت حوزه ای را موفق می داند که محصول و ثمره آن شخصیتهای برجسته و کارآمدی مانند صاحب جواهر و شیخ انصاری باشند که از نظر دقت و تحقیق و تتبع سیره عملی نمونه واسوه می باشند:

[ از موضوعاتی که باید در فکر آینده اش باشیم وضع روحانیت است . وضع درسی روحانیت است . در مورد وضع درسی آنچه پرسیده ام گفته اند خوب است .البته خوب داریم تا خوب . یک موقعی است که صاحب جواهر و شیخ انصاری تربیت شود و یک موقعی هم خوب است که ماها به وجود می آییم . بین این دو خیلی فاصله است .... برای این که افرادی مثل صاحب جواهر تربیت شوند باید دسته بسیار ممحض بر تحصیل شوند. خود را مهیا کنند تا فقه را به صورت قدیم تحصیل نمایند] 32 .

آیه الله حائری و بروجردی و.....

آیه الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (1276 1355 ه.ق .) موسس حوزه علمیه قم از عالمان متقی و دانشمندان متعهد و فقهای باا کیاست و درایت بود. وی در مکتب سامراءتربیت شده بود واز شاگردان مرحوم آیه الله میرزا محمد حسن شیرازی و علامه سید محمد فشارکی و محقق خراسانی است .

آیه الله حائری عالمی روشن بین و آگاه و دارای افکاری مترقی و متعالی بود. به مشکلات حال و آینده حوزه و وظائف خطیر آن در راستای پاسخ گویی به نیازهای جامعه می اندیشید.ازاین روی مساله تخصص در فقه را برای برخی از شاگردان خود مطرح می کرد. 34 به فراگیری زبانهای بیگانه برای تبلیغ و نشراحکام نورانی اسلام اعتقاد داشت . در بحبوحه استبداد رضاخانی که عزم نابودی اسلام و حوزه های علمیه را داشت حوزه علمیه قم را با کیاست و درایت از نابودی حتمی نجات دارد و شاگردان ممتاز و برجسته و خبیری همچون امام خمینی پرورش داد.امام امت رحمه الله علیه عنایتی خاص به استاد خود داشت . به نظرات و راه و روش ایشان استناد می کرد. درباره تشکیل نظام اسلامی واهمیت آن معتقد بودنداگر مرحوم حائری حضور داشتنداز فرصت پیش آمده استفاده می کرده به تاسیس نظام اسلام دست می زدند.

اگر مرحوم حاج شیخ عبدالکریم در حال حاضر زنده بودند کاری را انجام می دادند که من انجام اده ام و تاسیس حوزه علمیه کمتراز تاسیس جمهوری اسلامی درایران نبود 35 .

تاسیس حوزه مقدمه ای برای تشیل نظام اسلامی گردید.نیروهای پرورش یافته در حوزه با آگاهیهای علمی و سیاسی که به دست آوردند توانستند جامعه را آگاه و علیه استبداد داخلی واسعمار فرهنگی سیاسی و اقتصادی بسیج نمایند و در مقابل توطئه ها و تبلیغات سوء دشمن به مقابله برخیزند. شاه جنایتکار در سال 42 برای اجرای فرامین ارباب خود آمریکاقداماتی را شروع نمود.از جمله : علیه روحانیت که مخالف دخالت بیگانگان در کشوراسلامی ایران بودند تبلیغات گسترده ای را آغاز کرد تا آنان را مطرود و منزوی سازد.از محورهای تبلیغاتی که رژیم فاسداز آن سود می جست و روحانیون را بر آن نکوهش می کرد اتهام مفت خوری و بی خاصیتی بود.

امام خمینی به مقابله با کارهای نامشروع و تبلیغات سوءرژیم برخاست و در سخنرانی معروف خود در مدرسه فیضیه به اراجیف رژیم پاسخ قاطع و در خور داد. در خصخص این ادعای رژیم دو نمونه عینی از زهد و ساده زیستی ارائه نمود: مرحوم حائری و بروجردی که هر یک در تسکیلات حوزه علمیه قم سهم بسزایی داشتند و برهه ای از زمان سرپرستی آن حوزه مقدسه را عهده دار بودند:

آیا ما مفت خوریم که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم ما وقتی که از دنیا می رود شب آقازاده هایش شام نداشتند؟ ما که مرحوم بروجردی 36 ما وقتی که از دنیا می روند ششصد هزار تومان برای اداره حوزه ها قرض باقی می گذارندایشان مفت خورند؟ 37

زهد و ساده زیستی سیره و روش صالحی است که پیشوایان دینی ما اسوه های بارز آنان می باشند و عالمان متعهد و دانشنمدان عامل که وارثان انبیاء واز پروان حقیقی آنان هستنداین روش را برای خود برگزیده و دیگران را بدان توصیه می نمایند.

امام رحمه الله علیه بارها بر ساده زیستی و زهد تکیه داشتند و کسانی را که داعیه پیروی از علی ( ع ) می نمودند و عملااز سیره آن حضرت به دور بودند به مطالعه بیتر در زندگی ایشان و پیروی از روش حضرتش دعوت می کردند:

[آیااز زهد تقوی زندگی ساده و بی آلایش آن حضرت چیزی می دانید و به کار می بنیدید؟] 38

رمز موفقیت دانش پژوه دین و شاگردان امام صادق ( ع ) زندگی ساده و بی آلایش و بی توجهی به مسایل مادی و گرایشات دنیوی است .

مرحوم حاج شیخ دراین باره می فرمود:

[باید طلبه اعمی مذهب بی قید و ساده زیست باشد.اگر می خواهد ملا بشود باید تقیدات را ول کند. عالم طلبگی این طور نیست که از در و دیوار ملایمات پیدا شود] 39 .

آگاهی بر موضوع و مطلبی به تنهایی ارزش چندانی ندارد. علم عالم و آگاهی فقیه آن وقت ارزش پیدا می کند که با عمل توام گردد و اندوخته های علمی پشتوانه ای برای اعمال صالح و شایسته باشد.

امام که نگران رفاه زدگی برخی از روحانیون واز بین رفتن ارزشهای اسلامی بودند ساده زیستی و عادت به آن را توصیه کردند و آنان رااز تن پروری واسارت در هواهای نفسانی که موجب ضعف و ذلت واز بین ررفتن ارزشهای اسلامی است برحذر می داشتند:

[خود را به ساده زیستی عادت دهید واز تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمتهای بزرگ برای ملتهای خود کرده انداکر ساده زیست و بی علاقه به زخاف دنیا بودند].....

و درباره اثرات سوء دنیازدگی اشرافی می گویند:

[آنها که اسیر هواهای پست نفسانی و حیوانی بوده و هستند برای حفظ یا رسیدن به آن تن به هر ذلت و خواری می دهند و در مقابل زور و قدرتهای شیطان خاضع و نسبت به توده های ضعیف ستمکار و زورگو هستند ولی وارستگان به خلاف آنانند چرا که به زندگی اشرافی و مصرفی نمی توان ارزشهای انسانی اسلامی را حفظ کرد] 40

امام امت که خود ساده زیست و زاهد زمانه و مصداق فرمایش علی ( ع ) بود:

ان الله فرض علی ائمه العدل ان یقدر وانفسهم بضعفه الناس 41

و به گونه ای زندگی می کرد که ناظران سیاسی جهان را به تحسین واعجاب واداشت . زندگی ساده را برای روحانیون یکی ازامور مهم و رمز موفقیت آنان می دانست و توجه بیشتر به آن توصیه و تاکید می نمود.اسوه های وارسته و در خور پیروی را به حوزه ها معرفی می کرد:

یکی ازامور مهم هم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند.... شاید آقایان کمی شان یادشان باشد و در آن وقتی که ماوایلی که ما آمدیم قم که در آن ج چه اشخاصی بودند. شخص اول قم در جهت زهد و تقوا واینه مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم قمی 42 مرحوم آقا شیخ مهدی 43 و عده دیگری و شخص نافذ آن جا و متقی مرحوم آمیرزا سید محمد برقعی 644 مرحوم آمیرزا محمدارباب 45 همه اینها را من منزلهایشان رفتم . این که ریاست صوری مردم را داشت و ریاست معنوی هم داشت با آن که زاهد بود در زندگی مشابه بودند. مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم من گمان ندارم هیچ طلبه ای مثل او بود. زندگی اش یک زندگی عادی بود که مثل سایر طلبه هااگر کمتر نبود بهتر نبود کمتر هم بود. مرحوم آقا میزرا محمدارباب که من رفتم مکرر منزلشان یک منزلی داشت دوسه تااتاق داشت خیلی ساده بود بسیار ساده . مرحوم آقا شیخ مهدی همین طور. سایرین هم همین طور. عده زیاد بودند آن وقت 46 .


پاورقی

1. مفردات راغب ، لسان العرب .

2. سوره احزاب آیه 21.

3. نهج البلاغه، خطبه 160.

4. سوره ممتحنه آیه 4.

5. سوره ممتحنه آیه 6.

6. نهج البلاغه نامه 45.

7. تاریخ طبری هشت جلدی ج 4.304.

8. بحارالانوار ج 2.92.

9. ولایت فقیه امام خمینی .81.

10. بحارالانوار ج 2.89.

11. همان 19.

12. همان .

13. بحارالانوار ج 2.16.

14. همان مدرک 17.

15. بحرالانوار ج 1.195.

16. امام و روحانیت .48.

17.مانند شیخ بهائی علامه مجلسی و محقق ثانی . سخنرانی امام در تاریخ 56/08/10.

18. محجه البیضاء ج 1.31.

19. نهج البلاغه خطبه 160. شرح آن در منهاج البراعه جلد 9.

20. معج المفهرس لالفاظ احادیث النبوی ج 3.335.

21. وسائل الشیعه ج 12.16.

22. همان .19.

23.فوائدالرضویه 453. اعیان الشیعه ج 149.9 جواهر الکلامم مقدمه .

24. مجله حوزه شماره 6.89.

25. صحیفه نور ج 19.175. نقل آزاد.

26. صحیفه نور ج 19.50.

27. اعیان الشیعه ج 117.10 ، خدمات متقابل اسلام وایران .398.

28. زندگی شیخ انصاری تالیف مرتضی انصاری .86.

29. همان .

30. صحیفه نور ج 19.158 و ج 17.217.

31.سفرنامه ادیب الممالک به عتبات با تصحیح مسعود گلزاری .182 و 184.

32. صحیفه نور ج 19.50.

33. اعیان الشیعه ج 42.8 ، الذریعه ج 118.8 ، درر الفوائد چاپ جدید.18.

34. مجله حوزه، شماره 12.40 مصاحبه آیه اللفه العظمی اراکی .

ی 35.مجله حوزه شماره 6.

36.آیه اللفه العظمی بروجردی در سال 1292 در بروجرد متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در بروجرد واصفهان به پایان رسانید و در سال 1318ه.ق . برای ادامه تحصیل به نجف واشرف عزیمت کرد واز محضر اساتید بنام نجف مخصوصا آخوند خراساتی بهره ها برد. در سال 1328 به بروجرد بازگشت و پس از مدتی (بعداز رحلت آیه اللفه حائری در سال 1363ه.ق .) به قم مهاجرت کرد و به تدریس و بازسازی حوزه علمیه قم پرداخت . وی خدمات زیادی به اسلام نمود و در راه وحدت مسلمانان قدمهای موثری برداشت . عصر روز جمعه 4 فروردین 1340ه.ش . به درود حیات گفت .

وی مظهر زهد و معنویت بود و دیناری از وجوهات استفاده نمی کرد واز ملکی که در بروجرد داشت ارتزاق می کرد.

مجله حوزه شماره 4344 ویژه نامه 65.109.148). 37. صحیفه نور ج 1.

38. در جستجوی راه امام از کلام امام دفتر هشتم روحانیت .296.

39. مجله حوزه ، شماره 12.38. مصاحبه آیه اللفه العظمی اراکی

40. صحیفه نور ج /11/19

41. نهج البلاغه صحی صالح خطبه 209 صفحه 325.

42.آقا شیخ ابوالقاسم فرزند محمدتقی قمی از برزگان علماء و مجتهدین و مدققین وعصر خود و در زهد و تقوا معروف بود. عمل وی موید گفتاراو بود. در نجف اشرف از محضر آیات عظام میرزا خلیل تهرانی آقا رضا همدانی سید محمد کاظم یزدی و ملاکاظم خراسانی استفاده کرد. مدتی در تهران در محضر آیه الله میرزای آشتیانی تلمذ نمود. مرحوم امین که با وی مباحثات علمی داشته است به علم واطلاعات وسیع و دقت نظرش اعتراف می کند واز نظر فقهی وی را بالاتراز مرحوم حائری موسس حوزه علمیه قم می شناسد.ایشان تقریظی بر (جماع الاسبوع) سید بن طاووس دارد. در جمادی الثانی سال 1353ه.ق . در 70سالگی در هر قم مرحوم و در مسجد بالاسر دفن گردید. وی به ابوالقاسم کبیر معروف بود.

2ابوالقاسم صغیر ملا محمد کریم از علمای نامی و مدرسین برزگوار قم بود که در جمادی الاولی سال 1352ه. ق . وفا یافت . (آثارالحجه ج 1.39و 138 آینه دانشوران یا دانشمندان گمنام اثر علیرضا ریحان یزدی .25ایعان الشیعه 2.410 نقباءالبشر ج 1.63 تاریخ قم نوشته محمدحسین ناصرالشریعه با مقدمه واضافات از علی دوانی .249.

43. آقا شیخ مهدی حکمی فرزند مرحوم آخوند ملا علی اکبر حکمی است . وی مجتهدی دانا و عالمی بینا بود. پس از تحصیلات در قم به سامراء و نجف اشرف عزیمت کرد و در محضر آیه الله میرزا محمدتقی شیرزای و سید محمد فشارکی و آخوند خراساتی تحصیلات خود را تکمیل نمود. بعداز مراجعت به قم مورد توجه و وثوق قاطبه اهالی قم قرار گرفت ونماز جماعتی عظیم داشت . وقتی مرحوم حائری به قم آمدند باایشان همکاری نمود.

تاریخ قم 284 مجله حوزه شماره 4344.90 کیهان اندیشه شماره 29.164.

44. آقا میر سید محمد برقعی فرزندارشد سید عبدالله از سلسله سادات رضوی است . پس از تحصیلات مقدماتی به نجف اشرف عزیمت کرد واز اساتید حوزه علمیه نجف از جمله مرحوم آخوند خراسانی بره برد و پس از چندی دراواخر حیات والدش به قم مراجعت کرد. وی مردی بزرگوار و جلیل القدر بود. شرح لمعه و مکاسب و کفایه الاصول نیز تدریس می کرد. از بیانی خوب و تقریر مطلوب برخوردار بود. وی در سال 1350ه.ق . رحلت کرد.

تاریخ قم 280 و 277 آثار الحجه ج 1.220.

45. آیه الله میرزا محمد ارباب فرزند محمدتقی در قم متولد شد و در جوانی به ترهان مهاجرت نموده و از اساتید هر فن توشه ای برگرفت و سپس به نجف سفر نمود و از حوزه درس آیه الله محمد کاظم خراساتی سود جست . بعداز بازگشت به قم به تدریس و موعظه وامامت جماعت مشغول گردید و تا قبل از ورود آیه الله حائری به قم ریاستی بزرگ و مرجعیت تام داشت .

وی در سال 1341ه.ق . در قم رحلت نمود و در گورستان شیخان بزرگ مدفون گردید.

وی از طبع شعر بهره مند بود از آثار او اربعین الحسینیه است . وی پدر مرحوم میرزا محمدتقی اشراقی متوفای 1368ه.ق . و جد مرحوم شهاب الدین اشراقی دامادامام رضوان الله تعالی علیه است .

(تاریخ قم .279 زندگینامه رجال و مشاهیر ایران ج 1.124 به نقل از جلداول (گنجینه دانشمندان شهداء روحانیت شیعه) علی ربانی خلخالی ج 1.193.

46. صحیفه نور ج 19.157.



https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4518/4540/32685/عالمان-اسوه-در-نگاه-امام/?SearchText=فشارکی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۲۹