***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

گزارشی از سفر به افغانستان

يكشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۴:۲۵ ق.ظ

به همین منظور، معاونت پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام با درخواست و همکاری شماری از دانشجویان، کارگاه «سوره شناسی» را

 به هدایت دکتر محمد علی لسانی فشارکی تشکیل داد. اولین سخنرانی با عنوان « قرآن شناسی تفصیلی (گامی در راه سوره شناسی)» در سال 1378 انجام گرفت.


مجله  پیام صادق  خرداد تا آبان 1381، شماره 41 تا 43 
گزارشی از سفر به افغانستان
5

(افغانستان، نقطة منازعات متعصبانه)

افغانستان؛ نمی دانم برای باقی مردم چه معنی می دهد. احتمالاً، خیلی ها از این کلمه به یاد مرگ می افتند. خیلی ها شاید به یاد جنگ. خیلی ها به یاد مهاجرت و ...

به هر حال آدم های کمی را می توان یافت که از افغانستان، به یاد تاریخش بیفتند یا از خوبی ها و زیبایی هایش بگویند. حالا، من در موضعی نیستم که بنویسم چرا اینطوری است و چرا اصلاً باید اینطوری باشد. به هر حال جماعت عامه بزرگترین منابع معرفتشان، به قول افلاطون، چشم و گوششان است.

بگذریم، می خواستم این را بگویم که من نه به عنوان یک شهروند افغانی، که به عنوان یک نفر که در ایران زندگی می کند و خیلی از کتاب های تاریخ و ادبیات و دین را خوانده است، علاقة بسیاری به افغانستان دارم. افغانستان با تاریخ کهنسالش، با مردم ساده دل و کم اقبالش، همانطور که امروز بزرگترین نقطة منازعات متعصبانه است، می تواند به بزرگترین مرکز شکستن تعصبات مختلف ناسیونالیستی، فکری و نژادی بدل شود.

تعطیلات، فرصتی دست داد که به افغانستان بروم؛ جایی که تمام حافظه ام را پر کرده است. من فقط به دلایل خانوادگی عزم این سفر کرده بودم و بعدها بسیار دلایل یافت شدند که مجبور شدم احساس مسؤولیت کنم. مجبور شدم از خیر یک ترم بگذرم و خود را مشغول هزار کار سیاسی کنم؛ کارهایی که هیچ وقت به تصورم هم نمی رسیدند.

چندین روز در مشهد منتظر هواپیمایی ماندیم که تا دو ماه بعد اصلاً پرواز نکرد؛ گویا رابطة تهران و کابل کمی قاراشمیش شده بود.

ناچار، راه زمینی را با همة احتمالات مصائب و معایبش، گزیدم. ساعت 9 صبح بود که از مرز «تایباد» وارد شهر اسلام قلعه شدم، چند سال قبل از همین شهر می گذشتم، در خانة یکی از آدمهایی بودیم که با افتخار نقل می کرد در چاه خانه شان سر 10 تا شیعه را بریده است و حتی گفت که برایش مذهب هم زیاد فرق نمی کند هر مسافری را که دلش بخواهد می کشد، اما خب شیعه ها را راحت تر می کشد. اسلام قلعه برای من پر از حس خون های لخته شده مسافرانی بود که در این شهر سرشان بریده شده است.

در راه هرات

جاده به شدت خراب شده، جاده ای که بیست سال است دارد خراب می شود، جاده ای که این چند ساله بر آن تانک ها و جیپ های نظامی بیشتر از اتوبوس های مسافربری گذشته است؛ جاده ای که روی دستش جنازه های تانک ها و توپ ها و آدم ها باد کرده است.

جاده ای که ساعت 2 بعد از ظهر ما را به هرات رساند.

آدم کی می تواند اینجا آرام راه برود، آرام بخوابد و ... ؟ از بس خبرهای کشتن و کشته شدن از اینجا شنیده شده، فکرمی کند هر مردی در زیر کتش کلتی پنهان کرده است و هر زنی در زیر چادرش دشنه ای خون آلود دارد.

نزدیکی های هرات که می رسی می بینی دارند جاده را می سازند.

سربازان حافظ صلح یا موکلین جهنم!

فکر می کنی چه موقعیت خوبی شده است و آمریکا چه رحمت بزرگی نازل کرده است. و این تا وقتی است که سربازهای آمریکایی را ندیده ای؛ کماندوهایی با طول 2 متر و عرض 80 سانتی متر با چشمانی مجسمه ای و دستانی که همواره بر ماشه تفنگ های شگفتشان گرفته اند.

حالا یک کمی از این جماعت بدت می آید. قیافه های اینها بیشتر به موکلین جهنم شبیه است تا سربازان حافظ صلح.

نوشابة ایرانی و این بار ذائقة افغانی

خبرنگاران ایرانی برعکس که در کابل و مزار شریف و قندهار اصلاً نیستند، اینجا در هرات پرند. گروگر عکس می گیرند. تاجران ایرانی هم که همه جا هستند. گروگر زمین می خرند و حتماً می خواهند برج بسازند. یک عده شان هم نوشابه و پفک نمکی و لاستیک دنا و از این چیزها می آ ورند و از این طرف ضبط و تلویزیون و سی دی می خرند؛ به عکس باقی خارجی ها که کمتر تاجرانشان آمده اند و بیشتر روشنفکران و متفکرینشان اینجا جمع شده اند، از دانایان ایرانی یک نفر را اینجا نمی توان دید. جایی که نصفی از حافظة تاریخیشان را به تصرف خود دارد.

ریش های تراشیده، کراوات های سرخ و احادیث شکمی

بازار سمینارها و کنفرانس ها هم گرم است. چند تا آدم عجیب و غریب، با ریش های تراشیده و کراوات های سرخ به گردن زده، در هر جایی هستند که حرف بزنند و جالب اینکه همه این آدم ها هم برای حرف های اجق و جقشان، حدیث از نبی اکرم صلی الله علیه و اله و سلم شاهد می آورند؛ احادیثی که از کتاب شکمشان درآورده اند وگرنه، من که حداقل بعد از کلی طلبگی بایستی یکی از این احادیث را شنیده باشم.

خود روشنفکران معتقدند که این از تأثیرات حکومت طالبان است که جماعت سخنور، عادت کرده اند حدیث بخوانند و اگر نمی دانستند، حدیث بسازند. اما من به نظرم رسید ولو که تأثیر آن فضا هم باشد یک نوع توطئه شوم است؛ توطئه ای که شاید خوانندگان بهتر بتوانند شکلش را حدس بزنند.

من واقعاً یک آدم ضد آمریکایی نبودم، اما هر چه در این خاک بیشتر و پیشتر می روم این احساس در من شعله ورتر می شود. حالا به مردم کره جنوبی ، به مردم ایران و به مردم دنیا حق می دهم به حضور آمریکا بدبین باشند.

بازسازی شروع شده، اما این کار انجمن های روشنفکری اروپاست که آمریکایی ها زیرآب آنها را هم می زنند. اصلاً آمریکایی ها زیر آب همه چیز را می زنند؛ بغل هر فرماندهی پنج تا آمریکایی گذاشته اند و این فرماندهان جنگی مقتدر که در رادیوهایشان هر روز بزرگتر شان می کنند، چیزی به جز تفاله یک فرمانده نیستند.

مهره های استخوانی این اربابند واحمقانه به توهم قدرت خودشان مغرورند.

اصلاً اگر از من بپرسند، بزرگترین دلیل جنگ در افغانستان چیست می توانم با یقین پاسخ دهم که رادیوی BBC.

حکایت آن مدرک های مهر شده

من با بسیاری از وزیرهای کابینه حرف زدم و با بسیاری از استادان عظیم الشأنی که از خارج تشریف آورده بودند هم صحبت شدم؛ استادانی که از دانشگاه معتبر خارج یک مدرک مهر شده آورده اند و یک دست کت و شلوار و کراوات شیک؛ و این تمام سرمایة روشنفکری این جماعت است.

در حالی که وقت صحبت حکایت آن پیل را دارند که در خانه تاریک بود.

البته این وضعیت، کلی است و در هر کلی استثنائاتی هم وجود دارد.

روشنفکرانی هم بودند که بسیار عمیق، بسیار باسواد و بسیار تیزبین بودند.

این تعریف ها را به این جهت نمی کنم که این ها با من هم عقیده بودند چرا که خیلی از اینها شیعه نبودند. خیلی ها حتی سابقه کمونیستی داشتند، اما آدم های چیز خوانده ای بودند؛ آدم هایی که وقتی ماها با هم شدیم حکایت آن شعر صائب شد که : «سر به هم آورده دیدم برگهای غنچه را.»

با هم نشستیم گپ زدیم که چه کار کنیم، همه ما در این نقطه مشترک بودیم که باید کاری کرد. و در این که:

به جیب توست اگر خلوتی و انجمنی است

برون ز خویش کجا می روی جهان خالی است

فریب کیسه گوهر نخور مخور حباب

هزار کیسه در این بحر بی کران خالی است

رادیو تلویزیون یا بازار افغانستان؟

قرار شد چارطرف برویم صحبت کنیم، آدم های دانا را ببینیم و به جمعیت مثلاً عقلای وطنی بگوییم که حداقل از دل دریا دستی بلند کنند. کارهای ما بعضاً نتیجه هم داد. در مزارشریف یک مجله ساختیم و راه انداختیم، نیمه طنز و نیمه جدی که بسیاری از مسائل را می شد با این ترفند فریاد کرد. چندین جا هم «نشست» گذاشتیم، سخنرانی کردیم، تشکل فرهنگی راه انداختیم و مطلب نوشتیم. حداقل کاری که می توانستیم بکنیم و خیلی هم کردیم، این بود که برای آدم های مهم، برای آدم های صاحب نفوذ و برای روشنفکران صاحب قدرت نامه نوشتیم وعملکردشان را نقد کردیم. در رادیو و تلویزیون هم برنامه های فرهنگی سالم را پی ریزی کردیم؛ رادیو تلویزیونی که مثل بازار افغانستان پر از مبتذل ترین نوارهای صوتی و تصویری شده بود.

مبتذل جدا از آن معنی معروفش، اینجا یک معنی دیگر هم می توانست بگیرد. اینکه سطحی نگری، خیالبافی، پوچی و بی معنایی را یک رسانه تبلیغ و شایع کند، بدترین نوع ابتذال است؛ چرا که خلایق را شرطی می کند و بعد به قول مرحوم آل احمد از فرهنگ برهنه می کند. بزرگترین مبارزه ما با این نوع موسیقی، این نوع فیلم و این نوع نوشته ها بود.

سوره شناسی (سوره احقاف)

اشاره:در میان مطالعات نوین قرآنی «سوره شناسی» از تازه ترین و کم شناخته ترین زمینه هایی است که عرصة فراخ و بکری را پیش روی جستجوگران و حق جویان کتاب حکیم خداوند قرار می دهد. در این نوع مطالعه و ارتباط با قرآن کریم، سوره بندی قرآن هدفمند و حکیمانه و هر سوره نیز مجموعه ای کاملاً منجسم است که وحدت موضوعی و استقلال در رساندن پیام و هدایت در آن دیده می شود. این نگاه و ارتباط با سوره های قرآن کریم در میان آثار مفسران و قرآن شناسان بسیار نادر بوده است و عمدتاً به دوره معاصر برمی گردد؛ از طرف دیگر در مراجعه به روایات و سنت معصومین علیهم السلام بیش از هر چیز توصیه به ارتباط سوره ای با قرآن را می یابیم؛ بنابراین سوره شناسی و ارتباط و انس سوره ای با قرآن کریم، علاوه بر جنبة تخصصی علوم قرآنی، دارای جنبه ای عمومی و همگانی است که ترویج و فراگیری آن افزون بر توسعه مطالعات قرآنی، موجب جریان بهتر و عمیقتر معارف و هدایت های قرآن کریم در پیکرة جامعه اسلامی می شود.

به همین منظور، معاونت پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام با درخواست و همکاری شماری از دانشجویان، کارگاه «سوره شناسی» را به هدایت دکتر محمد علی لسانی فشارکی تشکیل داد. اولین سخنرانی با عنوان « قرآن شناسی تفصیلی (گامی در راه سوره شناسی)» در سال 1378 انجام گرفت. یک سال بعد از آن، جلسه سخنرانی دیگری با همین موضوع برگزار شد و بالاخره با تشکیل کارگاه سوره شناسی در سال تحصیلی 81 – 80 این فعالیت ها در بیش از 20 جلسة منظم و مستمر ادامه یافت. آنچه در پی می آید، مقالة «سوره شناسی» نوشته;یونس دهقانی، دانشجوی رشته علوم قرآنی و حدیث، ورودی 78 است که در کارگاه سوره شناسی تهیه و ارائه شده است.

مقدمه: نوشتار زیر، بحثی است کوتاه، درخصوص محور موضوعی سورة احقاف که در چهاربخش تقدیم خواهد شد: بخش اوّل ، سوره احقاف را معرفی و بخش دوّم بر محور موضوعی این سوره تأکید می کند. در بخش سوّم ، محور موضوعی منتخب بررسی می شود و بخش پایانی نیز بیان چند نتیجه خواهد بود که با توجّه به محور موضوعی سوره، حاصل می شود.

الف- معرفی سوره:

سورة احقاف، چهل و ششمین سوره در ترتیب تلاوت و شصت و ششمین سوره در ترتیب نزول مشهور است. این سوره در مصحف متداول، پیش از سورة جاثیه و پس از سورة محمد صلی الله علیه و آله و سلم جای دارد. سورة احقاف مشتمل بر 35 آیه، 644 کلمه و 2598 حرف می باشد. این سوره به چهار واحد موضوعی (رکوع) تقسیم می شود. واحد موضوعی اوّل شامل آیات 1 تا 10، دوّمین واحد موضوعی شامل آیات 11 تا 20 ، سوّمین واحد موضوعی شامل آیات 21 تا 26 و چهارمین واحد موضوعی این سوره، در برگیرندة آیات 27 تا 35 می باشد. سورة احقاف، سورة هفتم از مجموعة سور هفتگانه «حوامیم» یا « آل حم» (سوره های 40 تا 46) است که در مصحف متداول، پشت سر همدیگر قرار دارند.2

ب- معرفی محورموضوعی پیشنهادی برای سوره:

در میان موضوعاتی که در سورة احقاف بر آنها تأکید شده است، سه موضوع انذار، کافران و کتاب، بیشتر جلب توجه می کنند و آیات بیشتری را به خود اختصاص داده اند.

امّا آنچه ضروری به نظر می رسد آن است که این سوره به دنبال تببین یک نظام در مسأله انذار می باشد که طرح آن بیشتر با ذکر دو واقعه تاریخی در این سوره، صورت گرفته است. یکی واقعه گوش فرا دادن گروهی از جنیان به قرائت قرآن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و دیگری مطرح شدن نحوة انذار حضرت هود (علی نبینا و آله و علیه السلام) و واکنش قوم ایشان – قوم عاد – در مقابل آن انذار. در ادامه، به نحوة استفاده از این دو واقعه تاریخی در دستیابی به نظام انذار، اشاره خواهد شد.

ج- بررسی نظام انذار:

با توجه به آیات سوره می توان نظام انذار را متشکل از شخص نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، کتاب خدا (قرآن) و مخاطبان انذار دانست.

اما در خصوص نحوة ارتباط این اجزاء با یکدیگر، یا به بیانی گویاتر، نحوة عملکرد این نظام باید گفت که با توجه به آیات سوره، ارتباطی حلقوی بین اجزای این نظام وجود دارد. نقش نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این نظام، نقش تربیت کننده منذر می باشد. طرح این مسأله در سوره با ذکر واقعة جنیان و آمدن آنان نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم صورت گرفته است. آیه 29 تصریح می کند که جنیان پس از استماع قرآن از زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، منذر به نزد قوم خود بازگشتند.

اما نحوة ارتباط قرآن با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به این صورت است که ، قرآن – که در سوره، کتاب انذار معرفی می شود3 – ابزار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در نیل به آن هدف می باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای ساختن منذر، از قرآن بهره می جویند.

در سورة احقاف، به نحوه استفاده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از قرآن در این راستا اشاره ای نشده و سورة جنّ، مفصل تر به این موضوع پرداخته است.4

اما نقش منذران تربیت شدة پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم- با توجه به آیات مربوط به جنیان در این سوره 5 - دعوت به سوی قرآن است. این منذران قوم خود را به سوی قرآن که کتاب هدایت به طریق مستقیم است، فرا می خوانند6 در این میان عده ای دعوت به قرآن را می پذیرند – و از آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن معلم این کتاب آسمانی برای تمام بشر، در تمام دوران است – بنابراین پذیرندگان انذار منذران تربیت شده در مکتب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به همان ترتیبی که گذشت، خود منذرانی دیگر می شوند و این روند ادامه می یابد، اما عده ای دیگر از پذیرفتن انذار سرباز می زنند. سورة احقاف این عده را کافر معرفی می کند.8 نحوة ارتباط این افراد با نظام انذار در آیاتی از واحد موضوعی اوّل سوره ذکر شده است.. 9 در این آیات خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تعلیم می دهد که چگونه در مقابل آن روی گردانندگان از انذار بایستد. سوره کافرون را می توان چکیده ای صریح و گویا از این آیات دانست.

د- سخن سوره:

با توجه به آیات سورة احقاف و با در نظر گرفتن محور موضوعی منتخب، می توان به نکات زیر درخصوص این سوره اشاره کرد:

1. قواعد انذار: با توجه به نظام مطرح شده و آیات این سوره، قواعد زیر را می توان برشمرد:

اوّل آنکه فرد منذر باید تربیت شدة مستقیم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باشد؛ یعنی در محضر ایشان حضور داشته و به استماع قرآن پرداخته باشد. چرا که تنها معلم قرآنی که می تواند ارتباطی صحیح و مؤثر بین انسان و قرآن برقرار کند، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.10

دوّم آن که انذار فرد منذر باید دعوت به قرآن باشد. اگر محتوای انذار عوض شود، قطعاً نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد.

سوّم آنکه در برخورد با پذیرندگان و روی گردانندگان انذار، فرد منذر باید مانند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عمل کند. شیوة عملکرد منذر در این مرحله تأثیر مستقیمی بر نتایج حاصل از انذار خواهد گذاشت. این نتایج را می توان از مقایسة آیاتی که به این موضوع در رابطه با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت هود علی نبینا و آله و علیه السلام پرداخته اند، بررسی کرد. بدیهی است که اگر در مرحله اوّل، کار به صورت کاملاً صحیح و اصولی انجام گیرد، مراحل دوّم و سوّم به صورت خودکار، خود به خود و روشمند مطابق با سیرة پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اجرا خواهد شد.

2. مقایسة معنای لغوی انذار با معنای اصطلاحی برگرفته از سوره :

انذار در لغت به معنای خبر رساندن یا خبر دادنی است که همراه با نوعی ترساندن باشد. نقطة مقابل انذار، تبشیر است که به معنای خبر دادن یا خبر رساندنی است که همراه با نوعی مژده و بشارت باشد. 11

اما یک معنای اصطلاحی را می توان در سوره جستجو کرد. با بررسی دقیق آیات سوره، به نظر می رسد که معنای مورد نظر از انذار در این سوره در مورد غیر قرآن، دعوت به قرآن می باشد و جدای از خبر رساندن همراه با ترساندن است. بنابراین از این منظر، هیچ تناسبی بین معنای لغوی و اصطلاحی انذار نیست.

اینجا ممکن است این سؤال مطرح شود که پس انذار – به معنای لغوی خود – بر عهدة کیست؟ پاسخ به این پرسش با توجه به سیاق آیات 29 تا 31 این خواهد بود که، انذار به آن معنای لغوی خود، وظیفه قرآن است و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یا هیچ انسان دیگری، در این ارتباط نقشی بنیادی ندارند.12

موضوعی که می توان به عنوان تأییدی دربارة معنای اصطلاحی برگرفته از سوره به آن استناد کرد، مطرح شدن جریان حضرت هود (علی نبینا و آله و علیه السلام) و قوم عاد است. بدین نحو که با توجه به آیات واحد موضوعی سوم سوره، انذاری که از جانب حضرت هود (علی نبینا و آله و علیه السلام) صورت گرفت، خبر رساندن همراه با ترساندن بوده است. 13 مقایسة دقیق و جامع سیرة این دو پیامبر، در این خصوص برتری روش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را نشان خواهد داد. 14

3. آیة اوّل سوره در پرتو محور موضوعی منتخب:

همان گونه که از تبیین نحوة عملکرد نظام انذار مطرح شده در این سوره پیداست، نقش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این نظام، نقشی حساس و کلیدی است؛ چرا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مانند واسطه ای است برای ایجاد ارتباط بین مخاطبان قرآن – که آنطور که از سوره بر می آید، فقط انسانها نیستند - و خود قرآن. فقدان این واسطه، ارتباط لازم بین قرآن و مخاطبان آن را دچار مشکل خواهد کرد و در تداوم چرخة نظام انذار، خلل ایجاد خواهد شد. مهم تر آن که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقطة آغاز چرخة این نظام است و بدون وجودش، نظامی مطرح نخواهد بود.

با توجّه به اهمیت فراوان نقش پیامبر در این نظام، به نظر می رسد که احتمالاً آیة اوّل سوره - (حم)- اشاره به دو حرف برجسته از نام ایشان (محمد) دارد. نکتة قابل توجه آن است که دو حرف «حاء؛ میم»، دو حرف برجسته از دو نام مشهور دیگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یعنی احمد و محمود نیز می باشد. به نظر می رسد که خداوند اراده فرموده است که آغاز این سوره با نام پیامبر باشد.

4. ارتباط میان نام سوره و محور موضوعی منتخب:

سورة احقاف به مناسبت ذکر کلمة «الاحقاف» در آیة 21 به این نام خوانده می شود و نام دیگری برای آن ذکر نشده است. 15 احقاف نام سرزمینی است که قوم عاد در آن می زیستند.

اما دربارة ارتباط محور موضوعی منتخب برای سوره احقاف و نام این سوره، ارتباط برجسته ای نمی توان ذکر کرد. احتمالاً به دلیل اینکه کلمة احقاف تنها کلمه از ریشه «ح ق ف» در قرآن می باشد، 16 نام این سوره احقاف انتخاب شده است.

5. خلاصة سوره، با توجه به محور موضوعی منتخب:

با توجه به نظام انذار، می توان آیات 1 تا 3 ، 12، 21، 29، 30و 35 را به عنوان خلاصة سوره مطرح نمود. بدین معنا که تدبّر و تعّمق دراین آیات به نوعی بازگو کنندة همان محور موضوعی اند.

امّا از آنچه گذشت، پیداست که نوع تفکر ما به مسأله انذار، با دیدگاه قرآن، تفاوت بنیادی دارد. درک ناصحیح مفهوم انذار، باعث می شود که گروهی خود را منذر بدانند، در حالی که منذر نیستند یا محتوای انذارشان به گونه ای باشد که مانع از رسیدن آنها به هدفی متعالی گردد. بنابراین جستجو کردن دیدگاه قرآن دربارة این مفهوم، ضرورتی حساس می یابد. روشن است که معرفی صحیح تر و دقیق تر نظام انذار در این سوره تأملی جدی تر و فراگیرتر را می طلبد. امید است که این مهم در آینده عملی گردد.

پی نوشتها:

1. محمود رامیار، تاریخ قرآن، امیر کبیر، 1379 ش، ص 586.

2. همان، ص 596

3. احقاف، 12

4. با توجه به مضمون آیات واحد موضوعی اوّل سورة جن (آیات 1تا20) ، می توان آیات 30 و 31 سورة احقاف را چکیده ای از آن آیات دانست. از طرفی با توجه به مضمون آیات دوّمین واحد موضوعی سورة جنّ(آیات 21 تا 28) و نوع عکس العمل جنیان که در اولین واحد موضوعی این سوره و آیات 30 و 31 سوره احقاف به تفصیل و اجمال آمده است، این احتمال می تواند وجود داشته باشد که آیات واحد موضوعی دوّم سورة جن همان آیاتی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر جنیان قرائت کرد.

5. احقاف، 30 تا 32.

6. احقاف ، 30

7. آیة دوّم سورة جمعه، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را معلم کتاب (قرآن) معرفی می کند. در آیة سوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم معلم انسانهایی معرفی می شود که هنوز متولد نشده اند و به هم عصران ایشان نپیوسته اند. اکثر مفسران معتقدند که منظور آیة سوم، تمام انسان هایی است که تا روز قیامت متولد می شوند و اسلام را می پذیرند(مثلاً رک طبری، جامع البیان، ج28، صص 108 و 109 و همچنین طبرسی ، مجمع البیان، ج6، ص69). اما با توجه به اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به تصریح قرآن، پیامبر همة انسان هاست، (مثلاً رک اعراف ، 158 و همچنین ب ، 28)، بنابراین معلّم کتاب آنها هم خواهد بود.

8. احقاف،3.

9. احقاف، 4 و 8 تا 10.

10. به همان علتی که گذشت. یعنی از آن رو که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم معلّم قرآن تمام انسان ها هستند.

11. راغب اصفهانی ، المفردات فی غریب القرآن, دارالمعرفه، 1420 ق، ص 487.

12. با توجه به آیات واحد موضوعی دوّم سورة جن اگرچنین نقشی وجود داشت، حتماً به طور مفصل یا مستقیم به آن اشاره می شد.

13. احقاف، 21.

14. از آنجا که این مقایسه از رسالت این نوشتار خارج است، در اینجا به آن اشاره نمی شود.

15. رامیار، ص 586.

16. راغب اصفهانی، منبع پیشین، ص 133.


https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6431/6452/73317/گزارشی-از-سفر-به-افغانستان/?SearchText=فشارکی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۲۹