آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم
آیتالله حائری یزدی در سامرا از محضر اساتید بزرگی مانند ، سید محمد فشارکی اصفهانی، بهرهمند میشود
میرزای شیرازی بزرگ از دنیا میروند، ایشان به همراه استادشان آیتالله سید محمد فشارکی از سامرا به سوی نجف حرکت میکنند
و در حوزه علمیه نجف مستقر میشوند
ماجرای تدبیر مؤسس حوزه علمیه قم در برابر رضاخان
به مناسبت 17 ذیالقعده، سالروز وفات آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم، گفتوگوی مشروحی را با حجتالاسلام و المسلمین
«محمد مسعودی»، محقق، پژوهشگر و از استادان رجال و علوم حدیث حوزه علمیه قم انجام دادهایم که متن آن از نظر میگذرد.
* تولد شیخ عبدالکریم از پدر و مادری که بچه دار نمیشدند
در مورد ولادت و دوران کودکی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی بگویید؟
در مورد شخصیت مرحوم آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی، بزرگان، بیانات و فرمایشات بسیاری داشتهاند اما بنده چند نکته را در مورد این عالم جلیلالقدر
به عنوان اشاره عرض میکنم. مرحوم آیتالله موسس یا همان شیخ عبدالکریم حائری یزدی در مهرجرد یزد به دنیا آمد. پدر ایشان محمد جعفر مهرجردی یزدی بوده است.
در مورد سال ولادت و کیفیت تولد ایشان نکاتی وجود دارد. مرحوم آقا بزرگ تهرانی میفرماید که ایشان در سال 1276 به دنیا آمد. منتها آقازاده ایشان مرحوم حضرت
آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی از قول پدرشان تردیدی دارند و میفرمایند مرحوم پدرم میفرمود سال ولادت من خیلی مشخص نیست. بین سال 1270 و 1280 به
دنیا آمدهام. خود مرحوم شیخ مرتضی حائری یزدی با قرائن میفرمود که به نظر میرسد پدرم حدود سال 1280 به دنیا آمده باشد.
در مورد کیفیت ولادت و ایجاد ایشان نیز نکات جالبی وجود دارد. ظاهرا آنچه از تاریخ زندگی ایشان و مرحوم والدینشان برمیآید، والدین ایشان صاحب فرزند نمیشدند.
لذا در یک حادثهای ابوی ایشان، مرحوم محمد جعفر یک حال التجایی پیدا کرده و توسلی به خداوند میکند و از خدا میخواهد تا به ایشان فرزندی عنایت کند.
به واسطه حال اضطراری که ایشان داشته و با آن التجاء خاصی که دعا میکند، خداوند فقط همین آیتالله شیخ عبدالکریم را به آنها عنایت میکند. اتفاقا پس از آن هم دیگر
صاحب فرزند نمیشوند.
* خصوصیات پدر و مادر شیخ عبدالکریم حائری
شیخ عبدالکریم حائری یزدی در خانواده بسیار متدینی به دنیا میآید. پدر ایشان گرچه فردی معمولی بوده ولی انسانی بسیار متدین و متقی بوده است.
مادر ایشان نیز خانمی بسیار متقی بوده است. آنها در روستای مهرجرد زندگی میکردند. مرحوم حاج شیخ عبدالکریم در سن شش سالگی پدرشان را از دست میدهند و
تحت کفالت مادر در همان روستا زندگی میکنند.
* چگونگی ورود شیخ عبدالکریم حائری به حوزه علمیه
آشنایی ایشان با حوزه علمیه و خواندن درس طلبگی از کجا شروع میشود؟
در اینکه چه طور میشود ایشان وارد حوزه شده و طلبه میشود، نقل شده که ایشان شوهر خالهای به نام میرابوجعفر داشتند که اهل اردکان یزد بوده و در آنجا زندگی
میکرده است. میرابوجعفر زمانی به روستا میآید و شیخ عبدالکریم را که کودک بوده میبیند و متوجه میشود که این کودک بسیار با استعداد و خوش ذوق است و حیف
است در روستا بماند و کارها و مشاغل عادی را متکفل شود.
او را به اردکان میآورد و متکفل تحصیل او میشود. او حاج شیخ عبدالکریم را وارد حوزه علمیه اردکان میکند. حاج شیخ عبدالکریم در آنجا مقدمات علوم را از ادبیات
و علوم متوسطه میخواند. آقازاده ایشان مرحوم شیخ مرتضی حائری یزدی میفرماید که ورود پدر من در رشته علوم دینی مربوط به ارشادات و اقدامات و تربیت مرحوم
میرابوجعفر، شوهرخاله ایشان بوده است.
در احوالات خود آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مینویسند ایشان بسیار به فرزندان میرابوجعفر، به واسطه لطفی که پدر آنها در حق او کرده بوده، عنایت داشته و
اظهار ارادت میکرده است.
قضایایی در این رابطه نقل شده که یکی از آنها این است که مرحوم میرابوجعفر دختری در مشهد داشته که این خانم به سن پیری رسیده بود. در آن زمان خود حاج شیخ
عبدالکریم نیز به سن پیری رسیده بودند. این خانم پیر که خاله زاده شیخ عبدالکریم بوده، در مشهد و در منزل فرزندشان زندگی میکرد تا اینکه فرزندشان از دنیا میرود
. آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی کسی را به مشهد میفرستد تا هم عرض تسلیت کرده و در مراسم ترحیم شرکت کند و هم اینکه سفارش میکند تا این خانم پیر را به
نزدشان بیاورند. این خانم را به قم آوردند و حاج شیخ عبدالکریم همیشه به این خانم پیر اظهار ارادت میکردند.
حتی جالب است که آیتالله حائری یزدی میفرمودند که اگر من میتوانستم آفتابه دستشویی ایشان را نیز پر میکردم و میبردم به خاطر اینکه پدر ایشان به من لطف بزرگی
کرده و من نتوانستم جبران احسان و لطف او را بکنم لذا دوست دارم تا برای فرزندان ایشان خدمتی کنم تا جبران لطف میرابو جعفر که مقدمات تحصیل من در حوزه و
علوم دینی را فراهم کرد، بشود.
* انتخاب حوزه علمیه کربلا به واسطه ارادت خاص به سیدالشهدا(ع)
آیتالله حائری یزدی تا چه زمانی اردکان بودند؟ پس از آن کجا را برای تحصیل انتخاب کردند؟
شیخ عبدالکریم حائری یزدی تا 18 سالگی در همان اردکان یزد و حوزه علمیه آنجا مشغول به تحصیل بوده و پس از فراگیری علوم مقدماتی و ادبیات در 18 سالگی با مادرش
از اردکان به کربلا مشرف شده و در حوزه علمیه کربلا مستقر میشود.
در اینکه چرا ایشان کربلا را انتخاب کرد با اینکه در آن عصر حوزه علمیه سامرا خیلی معروف و مشهور بوده و بزرگان دین مثل مرحوم میرزای شیرازی در سامرا
بودهاند، اطلاع دقیقی نیست. شاید عمدهترین دلیلش این بوده که ایشان ارادت خاصی به حضرت سیدالشهدا(ع) داشته و میخواسته تا در کنار ایشان باشد. لذا وارد کربلا شده و
مدت دو سال در کربلا میماند. او در کربلا شرح لمعه و قوانین را میخواند.
در حوزه علمیه شهر کربلا شخصیتی ممتاز به نام آیتالله فاضل اردکانی بوده که شیخ عبدالکریم خدمت ایشان میرسد و به واسطه اینکه از یک شهرستان بودند، آیتالله فاضل
عنایت خاصی به ایشان داشته، با اینکه از لحاظ علمی ظاهرا ارتباطی بین آنها نبوده است چون حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در آن ایام مشغول به کتاب قوانین و لمعه
بوده و تازه وارد بحثهای فقهی و اصولی شده بود، در حالی که آیتالله فاضل اردکانی به تدریس در سطوح عالیه مشغول بوده است.
* سکونت در خانه میرزای شیرازی، مرجع بزرگ شیعیان
پس از دو سال حاج شیخ عبدالکریم با مادرشان از کربلا به سامرا حرکت میکنند تا از حوزه علمیه سامرا که بزرگان دین حضور داشتند، استفاده علمی ببرند. نقل میکنند زمانی
که اینها میخواستند به سامرا بیایند، آیتالله فاضل اردکانی نامهای را خطاب به میرزای شیرازی بزرگ مینویسند.
این که متن نامه چه بوده، مشخص نیست ولی هنگامی که آیتالله میرزای شیرازی این نامه را خواندند، فرمودند: آقای فاضل در مورد شما چیزهایی نوشته که من به شما اخلاص
پیدا کردم؛ ارادت پیدا کردم. به این ترتیب آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به همراه مادرشان قبل از ماه رمضان وارد سامرا میشوند.
آیتالله میرزای شیرازی به آنها میگوید الآن نمیتوانم برای شما حجرهای تهیه کنم. شما ماه رمضان را در منزل ما میهمان باشید تا بعد از ماه رمضان برای شما حجرهای را تهیه کنم
و برای مادرتان نیز جایی را در نظر بگیرم. به این شکل ماه رمضان را میهمان مرجع تقلید و عالیترین مقام شیعه میشوند بعد از ماه رمضان به حجره میروند و تحصیل را ادامه
میدهند.
ایشان در سامرا و نجف خدمت چه اساتیدی رسیدند؟
آیتالله حائری یزدی در سامرا از محضر اساتید بزرگی مانند میرزای بزرگ شیرازی، میرزا محمدتقی شیرازی که معروف به میرزای دوم بوده، سید محمد فشارکی اصفهانی،
بهرهمند میشود. حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی تا زمانی که میرزای شیرازی زنده بودند، از سامرا کوچ نمیکنند.
* هجرت از سامرا به نجف و استفاده از محضر آخوند خراسانی
زمانی که میرزای شیرازی بزرگ از دنیا میروند، ایشان به همراه استادشان آیتالله سید محمد فشارکی از سامرا به سوی نجف حرکت میکنند و در حوزه علمیه نجف مستقر میشوند
و به جرگه شاگردان و درس آیتالله آخوند خراسانی وارد شده و از محضر ایشان نیز بسیار بهرهمند میشوند.
* علت بازگشت شیخ عبدالکریم حائری از نجف به ایران
با توجه به اینکه اوضاع حوزه علمیه ایران خوب نبود چه شد که آیتالله حائری یزدی تصمیم گرفتند به ایران بازگردند؟ و چرا در نجف نماندند؟
در اینجا دو نظر وجود دارد که بعضی میگویند زمانی که ایشان در نجف مستقر بوده، مردم اراک میآیند و از ایشان درخواست میکنند تا به اراک بیایند و مشغول اصلاح حوزه
علمیه و تبلیغ برای مردم شوند. ظاهرا ایشان یکی دو سالی به اراک میآید و برمیگردد. برای بار دوم از ایشان درخواست میکنند تا به اراک بیایند.
حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی نیز به اراک آمده و در سال 1332 یا 1333 به خواهش فرزند آقا محسن اراکی به اراک مهاجرت میکنند و حدود 8 سال در اراک مشغول
تبلیغ برای مردم و اصلاح حوزه علمیه اراک میشوند. حوزه اراک که در آن عصر خیلی حوزه علمیه محدودی بوده، با آمدن و تلاش ایشان و اخلاصی که داشتند، خیلی وسیع
میشود و تا حدود 300 نفر در آن ایام طلبه آن هم طلبههایی فاضل داشته است.
* خصوصیت مهم شیخ عبدالکریم حائری
خصوصیت مهم آیتالله حائری یزدی این بود که خیلی به دنبال سیاهی لشگر نبوده و به دنبال جمع کردن افرادی کم، ولی با کیفیت بالا بوده است. نظر ایشان بر این بوده که
اگر چه کمیت، کم باشد ولی باید کیفیت طلاب بالا بوده و دارای شخصیت ممتاز باشند. به هر حال با حضور ایشان در این 8 سال، حوزه اراک بسیار پربار میشود.
* هجرت شیخ عبدالکریم به قم و احیای حوزه علمیه قم/ استخاره شیخ عبدالکریم حائری
در مورد آمدن ایشان به قم صحبت کنید؟
بله در سال 1340 در ماه رجب که مصادف با ایام نوروز بوده، آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی به همراه بعضی از دوستانشان مثل آیتالله سیدمحمد تقی خوانساری
برای زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها به قم میآیند. در قم عدهای از علما از ایشان درخواست میکنند تا در قم بمانند و حوزه علمیه قم را سر و سامان دهند.
ظاهرا اوایل ایشان علاقه نشان نمیدهند و بنا به دلایلی اکراه داشتهاند. اما به اصرار علما و متدینین، ایشان امر را مردد بر استخاره میکنند. فرزند ایشان مرحوم آیتالله
شیخ مرتضی حائری یزدی میفرماید که مرحوم ابوی ما عادتشان بر این نبود که با قرآن استخاره کنند. میفرمودند اگر آیهای بیاید من نمیدانم که در اینجا خوب است یا بد است.
مثلا اگر آیه یسبح الله ما فی السموات و ما فی الارض، آمد من چه میدانم که این آیه دلالت بر خوب میکند یا بر بد؟ اما پدرم در این موضوع میفرماید ایرادی ندارد و
من استخاره میکنم و اگر استخاره اجازه داد میآیم و میمانم.
در قسمت بالا سر حضرت معصومه(س) استخاره میکنند و آیه 93 سوره یوسف « اذْهَبُوا بِقَمیصی هذا فَأَلْقُوهُ عَلی وَجْهِ أَبی یَأْتِ بَصیراً وَ أْتُونی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعین؛ این
پیراهن مرا ببرید، و بر صورت پدرم بیندازید، بینا میشود! و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید!» در جواب استخاره میآید.
این آیه در مورد حضرت یوسف(ع) و برادرانش است که وقتی برادران با حضرت یوسف آشنا شدند، حضرت به آنها فرمود بروید و اهل و عیال خودتان را بردارید و به اینجا بیایید.
ایشان وقتی این آیه را میبیند متوجه میشود که خداوند دستور میدهد که ایشان به قم بیاید و مستقر شود. آیتالله حائری یزدی به قم میآیند و در آن ایام، حوزه علمیه قم کوچک
بوده ولی ایشان وارد میشوند و مشغول اصلاح حوزه میشوند.
* اقدام آیتالله حائری تفسیر روایت هجرت دین به قم است
این اقدام ایشان تفسیر فرمایش امام جعفر صادق(ع) است. علامه مجلسی در بحارالانوار روایتی از امام صادق(ع) نقل میکند به این ترتیب که «دین از کوفه و بصره
هجرت میکند و به شهر قم میرود و به اوج خود میرسد به طوریکه به تمام دنیا میرسد و هر کس بخواهد عالم در دین شود، باید وارد قم شود».
حوزههای علمیه کوفه و بصره در آن اعصار متقدم خیلی رونق داشته و قرار بوده تا این مسئله در قم ادامه پیدا کند. آیتالله حائری یزدی به فرمایش امام صادق(ع) عمل
کرده و حوزه علمیه قم را تأسیس نموده است. ایشان با جدیت و اخلاصی که داشتند و شب و روز بر این مسئله اهتمام میورزیدند سبب شدند تا در عصر ایشان تعداد
طلبههایی که در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شدند، به هزار نفر رسید.
این رقم، رقم بسیار بالایی است که در سال 1340 با اقدام ایشان شروع شد. ایشان خود در حوزه علمیه مشغول تدریس بودند و استادانی را نیز جمع کرده بودند. ثمره
زحمات ایشان این بود که اشخاصی مثل آیتالله اراکی، آیتالله گلپایگانی که از شاگردان ممتاز ایشان بودند، تربیت شدند.
* شیخ عبدالکریم حائری، پایه گذار اولیه نهضت اسلامی
به نظرم میرسد حضرت امام خمینی(ره) نیز از محضر ایشان بهرهمند شده بودند. واقعیت امر این است که اگر امروز بگوییم پایهگذار نهضت اسلامی و تشیع و این
بیداری که در مسلمانان به وجود آمده، آیتالله حائری یزدی بوده، بیراهه نگفتهایم.
ایشان حوزه علمیه قم را سر و سامان دادند و به جایی رسید که از این حوزه شخصیتی مثل امام خمینی(ره) ظهور کردند و نهضت بزرگ خود را بر عالم گسترش دادند
و امروز شاهد ثمره آن هستیم.
* تدبیر شیخ عبدالکریم حائری در برابر رضاخان
ایشان برای گسترش حوزه علمیه اساسا دارای مشکلاتی بودند. درست است؟
قطعا. آنچه از فرمایشات خود ایشان بر میآید، آیتالله حائری یزدی با دو مشکل جدی مواجه بودند و با تمام قدرت با آن مبارزه میکردند. یکی مشکل سیاسی و دیگری
مشکل اقتصادی بود.
مشکل سیاسی این بود که جان گرفتن حوزه علمیه قم با زمان حکومت رضاخان مصادف شده بود و رضاخان دست پرورده انگلیس بوده و قصد بر این داشته تا علما
را از بین ببرد.
آنها میدانستند تا علمای تشیع هستند نمیشود تشیع را از بین برد. آیتالله حائری یزدی مسیر بسیار سختی پیش رو داشته و باید طوری رفتار میکرد که بهانه به دست
رضا شاه ندهد که منجر به تعطیلی حوزه علمیه شود.
ایشان با تدابیری که انجام میدادند، کاری میکردند تا حکومت نتواند در مورد حوزه علمیه تصمیم خطرناکی بگیرد و یا حمله کند و به طلبهها آسیب برساند.
این مشکل بزرگی بود که آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی با آن مواجه بود و با جدیت با آن مبارزه کرد و حوزه علمیه قم را از شر آنها حفظ کرد.
* مشکل اقتصادی حوزه در زمان شیخ عبدالکریم حائری
نکته دوم این است که حوزههای شیعی همیشه استقلال دارند. از نظر اقتصادی به دولت و اشخاص وابسته نیستند. حوزههای علمیه از وجوهات شرعیه اداره میشوند و
در آن اعصار هنوز حوزه علمیه قم و علمای قم آنچنان مطرح نبودند که پولداران وجوهات خود را به آنجا سرازیر کنند و وجوهات را نوعا به نجف و سامرا میبردند
. لذا آیتالله حائری یزدی در حوزه علمیه قم دچار مشکل اقتصادی شدیدی بودند. یکی از دوستان ایشان از مشهد نامهای برای ایشان میفرستد و احوالپرسی میکند.
ایشان در بخشی از جواب نامه اینطور میفرماید: «حال حقیر بحمدلله قرین صحت است جز اینکه ابتلای رساندن معاش علمیه خیلی حقیر را متألم نموده. اولا در
آستانه متبرکه و در روضه مقدسه رضویه ملتمس دعا هستم که از خداوند جل شانه طلب کنید اصلاح امر را و ثانیاً جناب شریعتمدار ثقةالاسلام آقای حاج ملا هاشم
را بعد از تبلیغ سلام از اینجانب اطلاع دهید کیفیت حال را؛ چنانچه بتوانند از وجوهات چیزی تحصیل نموده روانه نمایند خیلی به محل هست».
مشخص است که چون وجوهات در حوزه نمیآمده طلبهها خیلی در مضیقه بودند. ایشان سعی خود را برای برطرف کردن این مشکلات انجام دادند و بحمدلله حوزه
علمیه نوپای شیعه در قم را حفظ کردند که همین حوزه منشأ خیرات و برکات فراوان شده است.
* آیتالله اراکی از خرق عادت موسس حوزه علمیه قم میگوید/ عمر طولانی به برکت امام حسین(ع)
در مورد شخصیت ایشان نکته قابل توجهی هست بفرمایید.
در مورد کیفیت تولد و بقا و وضعیت زندگی ایشان، عبارتی را مرحوم آیتالله اراکی که از شاگردان ایشان بوده، میفرماید که جالب توجه است. ایشان میفرماید
آیتالله حائری یزدی شخصیتی بودند که هم حدوث ایشان به خرق عادت بوده و هم بقای ایشان.
هم زمانی که خداوند ایشان را به والدینشان که صاحب فرزند نمیشدند عنایت کرد و پس از ایشان نیز دیگر صاحب فرزند نشدند، خارق عادت بوده و هم زندگی و
تحصیل و خدمات بزرگی که به عالم شیعه انجام دادند.
در مورد بقای ایشان نیز میفرمودند که آیتالله حائری یزدی خودشان تعریف می کردند که روزی در وسط هفته در کربلا بودم. در عالم رویا دیدم به من میگویند
شما از عمرتان چیزی باقی نمانده و به زودی پس از چند روزی از دنیا میروید. ایشان ادامه میدادند که من مشغول درس و بحث بودم و این موضوع را فراموش کردم.
تا شب جمعهای در یکی از باغهای اطراف کربلا با دوستان بودیم که برای من حالت غشی به وجود آمد و از حال رفتم. دوستان مرا سوار بر چهارپایی کردند و به
منزل آوردند. در آن وقت دیدم که در یک عالمی هستم که یک نفر یا دو نفر آمدند و گفتند میخواهیم جانت را بگیریم.
ایشان میفرمود من خیلی ناراحت شدم و به حضرت سیدالشهدا(ع) متوسل شدم و گفتم: آقا مُردن حق است و باید بمیریم ولکن دست من خالیست. شما عنایت بفرمایید
تا حال من بهتر شود و کاری انجام دهم که منجر به این شود که دست پر پیش خداوند بروم و وارد محشر شوم.
در این حال، کسی آمد و کسانی را که برای گرفتن جان من آمده بودند از این کار منصرف کرد. به آنها گفت که حضرت سیدالشهدا(ع) خواسته تا ایشان عمر طولانی
داشته باشند. ایشان در لحظات مرگ به واسطه عنایت خاص سیدالشهدا(ع) دوباره به این عالم بر میگردند و این موضوع در مورد بقای ایشان جالب توجه است.
* اهتمام به تربیت طلبهها علت کمی آثار قلمی شیخ عبدالکریم حائری
چه آثاری از این عالم بزرگ بر جای مانده است؟
یکی از کتابهای بسیار مهمی که الآن در حوزه، مراجع تقلید در بحثهای درس خارج خود مطرح میفرمایند، درر الاصول یا درر الفوائد است که همان کتاب اصول ایشان است.
بنده که درس آیتالله وحید خراسانی میرفتم و معمولا ایشان نظرات بزرگان را بیان میفرمودند، از کتاب دررالاصول ایشان در مواقعی مطلب نقل میکردند.
این مطلب حاکی از آن است ایشان مقام علمی آیتالله موسس یا شیخ عبدالکریم حائری یزدی را خیلی بالا میدانستند. تقریرات درسهای ایشان مانند «کتابالصلاة»،
«کتابالرضا»، «کتابالمواریث» و «کتابالنکاح» موجود است.
ایشان چون خیلی به تربیت طلبهها اهتمام داشتند، آثار قلمی کمی دارند و درسهایی که فرمودند توسط شاگردانشان چاپ شده است.
* زندگی ساده و زهد شیخ عبدالکریم حائری
مرحوم آیت الله حائری یزدی تا آخر عمر در حال زهد بودند و زندگی بسیار سادهای داشتند. با اینکه رئیس حوزه بودند آقازاده ایشان در مورد احوالات پدرش میفرماید
که وقتی پدرم از دنیا رفتند، کلی قرض داشتند.
مرحوم شیخ عبدالکریم در 17 ذیالقعده سال 1355 (1315 شمسی) به جوار رحمت الهی رسیدند و مزارشان در قم، قسمت بالاسر حضرت معصومه (س) قرار دارد.
خداوند روح ایشان را غریق رحمت کند و ما را شاکر زحمات و احسان ایشان قرار دهد.
https://hawzah.net/fa/News/View/93978/ماجرای-تدبیر-مؤسس-حوزه-علمیه-قم-در-برابر-رضاخان/?SearchText=فشارکی