استاد سیّدجمال الدین همایی
نیل به درجه اجتهاد
استاد همایی به دریافت چند فقره اجازه روایت و اجتهاد از علمای بزرگ عصر نایل آمد که از آن جمله است:
؛ اجازه روایت و اجتهاد از آیت اللّه شیخ محمّد حسین فشارکی که از فقهای بزرگ و مدرسانِ بنام حوزه اصفهان بوده اند
میلاد استاد همایی
استاد سیّدجمال الدین همایی در 13 دی ماه 1278 ش در اصفهان و در کانون گرم خانواده ای دانش پرور و اهل فضل و ادب چشم به جهان گشود. پدر وی «طَرَب شیرازی» و پدر بزرگش «همای شیرازی» هر دو از شاعران به نام و گران سنگ دوره خود بشمار می آیند. استاد همایی درباره تولدخویش می نویسد: «ولادت من حوالی سحرگاه شب چهارشنبه غُرّه رمضان 1317 ق مطابق 13 دی ماه (جدی) 1278 ش... در محله پاقلعه (از محلات جنوب شرقی اصفهان) در خانه موروثی پدر اتفاق افتاده است... . نام اصلی که پدر بر بنده نهاده و در پشت کلام اللّه مجید ثبت کرده جلال الدین است و نام خانوادگی همایی. امّا به قاعده معمول فارسی که در اسامی ای از قبیل جلال الدین و کمال الدین... مضاف الیه را حذف می کنند و جلال و کمال.. می گویند، مضاف الیه آن حذف شده و در شناسنامه هم به صورت جلال آمده است...
آغاز تحصیل
استاد همایی درس خواندن را از چهار ـ پنج سالگی نزد پدر و مادر فرهیخته خویش آغاز کرد. قرائت قرآن، ادعیه وارد شده، گلستان و غزلیات حافظ را از مادر آموخت. آن گاه او را به مکتب سپردند تا اصول دین و اخلاق و آداب اسلامی را فرا گیرد. وی در این باره می گوید: «در نزدیکی منزل ما زنی بود صالح و عابد و خداپرست به نام «نبات بیگم» مشهور به «ملاباجی». وی... با محبّت و مهربانی، اصول و فروع دین و آداب وضو و نماز و روزه و... به من آموخت. البته این دروس را در خانه نیز پیش پدر و مادرم فرا گرفته بودم و او همان یاد گرفته ها را تکمیل می کرد... من در مدّت قلیلی در مکتب ملاباجی عمّ جزء [جزء سی ام قرآن] را تمام کردم و به خاطر دارم که پس از اتمام آن مادرم شخصا به مکتب آمد و یک کلّه قند شهری با یک دست لباس زنانه با بشقابی نقل بادام به ملاباجی هدیه کرد.
ادامه و تکمیل آموزش
استاد همایی شش ـ هفت ساله بود که به همراه برادر بزرگش به مکتب میرزا عبدالغفار پاقلعه ای رفت. وقتی در همان روز اوّل به اشاره استاد با صدای رسا و صحیح اوّلین شعر دیوان حافظ را خواند، مورد تشویق استاد قرار گرفت. وی به پدر استاد همایی نوشت: «قدر این کودک را بدانید». در سال 1326 به مدرسه حقایق و پس از یک سال اقامت در آنجا به مدرسه «قدسیه» روانه شد در آن جا حساب و هندسه جدید و اندکی تاریخ و جغرافیا آموخت. در همین دوره به منظور آموزش خط، علاوه بر حضور در خدمت مرحوم میرزا حسن قدسی از محضر ملا محمد تقی کاتب خوش نویسی آموخت و از اواخر سال 1328 استاد همایی به مدرسه «نیماورد» نقل مکان کرد و تا سال 1348 به مدّت بیست سال در آن مدرسه مشغول تحصیل علوم اسلامی شد.
استادان مرحوم همایی
مرحوم جلال الدین همایی از سال 1330 تحصیل علوم اسلامی را در محضر استادان به نام آن روزگار حوزه اصفهان شروع کرد. در خدمت آقا شیخ علی یزدی مُغنی، مُطوّل و قسمتی از شرح لمعه را خواند و قسمتی از باب های آخر مُغنی و شرحِ نَظّام و پاره ای دیگر از متون ادبیات عرب را در محضر حاج سید کاظم کروندی تحصیل کرد. آخوند ملا عبدالکریم گزی شرایعِ محقق و مکاسبِ شیخ انصاری را به او آموخت. شرح باب حادی عشر و رجال و علم درایه را از خدمت میرزا احمد اصفهانی و کتاب قوانین الاصول را نزد آقاسید مهدی دُرچه ای و قسمتی از فقه و اصول را نزد حاج میر محمد صادق خاتون آبادی تلمّذ کردند. در بین استادان فقه و اصولِ ایشان، آیت اللّه سید محمد باقر دُرچه ای حقّی عظیم بر گردن استاد همایی دارد؛ چرا که مدّت دوازده سال در درس های خارج اصول و فقه او شرکت می کرد .
تحصیل علوم عقلی
علاوه بر تحصیل زبان و ادبیات عرب و فقه و اصول، مرحوم استاد همایی علوم عقلی را نیز در خدمت مشاهیر عصرخود فرا گرفت. از جمله استادان ایشان در علوم عقلی شیخ محمّد خراسانی است که مرحوم همایی حدود هیجده سال نزد ایشان امّهات متون فلسفی و عرفانی مانند شرح شمسیه و شرح منظومه و شرح هدایه و اشارات و شفا و اسفار و شرح نصوص و شرح مفتاح الغیب قونوی را تحصیل کرد. کلیّاتقانون را نزد شیخ محمّد حکیم و قسمت معالجات قانون را نزد حاج میرزا علی شیرازی و دو دوره هیأت مسطحه استدلالی و خلاصة الحساب شیخ بهایی را نزد حاج آقا رحیم ارباب و دوره کامل فن نجوم و معرفة التقویم را در حضور ملا عبدالجواد آدینه ای فرا گرفت. از دیگر استادان معقول استاد همایی شیخ اسداللّه حکیم قمشه ای است که سال ها از محضر ایشان استفاده کرده اند.
نیل به درجه اجتهاد
بر اثر سخت کوشی های مستمر طولی نکشید که استاد همایی به دریافت چند فقره اجازه روایت و اجتهاد از علمای بزرگ عصر نایل آمد که از آن جمله است:
اجازه روایت از آیت اللّه حاج شیخ مرتضی آشتیانی؛ اجازه روایت و اجتهاد از آیت اللّه شیخ محمّد حسین فشارکی که از فقهای بزرگ و مدرسانِ بنام حوزه اصفهان بوده اند، اجازه روایت و اجتهاد از آیت اللّه سیّد محمّد نجف آبادی (م 1358 ق)؛ اجازه اجتهاد از آیت اللّه حاج میرزا عبدالحسین سید العراقین خاتون آبادی (م 1350 ق)؛ اجازه اجتهاد از آیت اللّه میرزا ابوطالب محتشمی که از علمای کم نظیر در زمینه تسلط به علوم اسلامی بودند.
تدریس در مدارس جدید
تدریس در مد ارس جدید را استاد همایی در حدود سال 1300 ش آغاز کردند. ابتدا در مدرسه صارمیه ـ که اوّلین دبیرستان شش کلاسه اصفهان بود ـ به تدریس فلسفه و ادبیات فارسی و عربی پرداخت. در سال 1307 ش از اصفهان به تهران آمد و به طور رسمی در وزارت معارف مشغول به کار شد و به منظور تدریس راهیِ تبریز شد و تا سال 1310 در این شهر به تدریس فلسفه و ادبیات مشغول بود. پس از آن دوباره به تهران منتقل شد و در مدرسه دارالفنون، دبیرستان شرف مظفری و دبیرستان نظام به تدریس ادبیات پرداخت. در سال 1314 به دانشگاه راه یافت و سال ها در دوره دکتری دانشکده های حقوق و ادبیات تدریس کرد و دوبار جهت تدریس در دانشگاه بیروت و لاهور فرا خوانده شد و مدتی نیز عضو فرهنگستان ایران بود. سرانجام پس از 45 سال تدریس در سال 1345 ش بازنشسته شد و از آن به بعد تا آخر عمر به تألیف و تکمیل تحقیقات پرداخت.
وفات استاد همایی
قوای جسمانی استاد همایی به دنبال عمری تلاش بی وقفه علمی، اعم از تدریس و تألیف، کم کم رو به ضعف نهاد؛ به گونه ای که در سی سال آخر عمر از «برونشیت» مزمن رنج می برد. امّا از اواسط پاییز سال 1358 بیماری استاد همایی شدّت بیشتری پیدا کرد، به گونه ای که خود ایشان بارها در این ایام به فرزندانش یادآور شده بودند که «من چند روزی از ماه رمضان مهمان شما هستم». حتی چند روزی قبل از وفات ایشان ماده تاریخی برای خود می سازد و آن را در کنار یادداشت هایش قرار می دهد و سال وفات خود را با این عبارت بیان می کند: «ز آشیانه تن شد رها همایی» که به حساب ابجد سال 1400 ق می شود.
سرانجام استاد همایی ساعت 9 شب شنبه بیست و هشتم تیرماه 1359 ش (مطابق 6 رمضان 1400 ق) بر اثر عارضه قلبی چشم از جهان فرو می بندد. طبق وصیت استاد پیکر او را فردای همان روز به زادگاهش اصفهان منتقل می کنند و در تکیه «لسان الارض» به خاک می سپارند.
آخرین شعر استاد همایی
آخرین شعر استاد همایی «پایان شب سخن سرایی» نام دارد که در ضمن آن وصف حال خودش را در روزهای پایان زندگی توصیف می کند، آن گاه به فرزندان و نوادگانش اندرزهایی می دهد. این شعر که در قالب مثنوی و در هفتاد بیت سروده شده است، به وصیت نامه منظوم استاد همایی معروف است. در بخشی از آن فرزندانش را به بردباری در ماتمش فرا می خواند و می گوید:
از من به بهشت دور باشید | گر چهره به ماتمم خراشید |
آن گاه همه آنها را به هم رازی و دمسازی و جلب رضای مادر تشویق می کند و به نوادگانش توصیه می کند در کسب علم و معرفت بکوشند و جوانی را به بیهودگی نگذرانند. در پایان با دعا به فرزندانش آنها را به خدا می سپارد و از درگاه ربوبی برای خود طلب مغفرت و آمرزش می کند.
یا رب به در تو آمدم شرمنده | از بارگناه سر به زیر افکنده |
من بنده عاصیم تو مولای کریم | عفو از تو روا بود، گناه از بنده |
تخلّص همایی
استاد جلال الدین همایی درباره انتخاب تخلّص شعری خرد می گویند:
«رسم پیشینگان بر این بود که تخلّص شاعر مبتدی را استادان پیش قدم معیّن می کردند من از حدود چهارده سالگی که به مقتضای طبع موزون سخنی می بافتم، به منتخب حدیقه سنایی که هزار و یک بیت است، علاقه شدید داشتم و آن را از بر کرده بودم. عمّ بزرگوارم میرزا محمّد «سها» که پیشوای شعرای اصفهان بود و در این فن سمت استادی بر من داشت، فرمود که به تناسب سنایی تخلّص «سنا» اختیار کنم. من نیز به احترام گفته او این تخلّص را تا امروز تغییر نداده ام. فقط گاهی با کلمه همایی تخلص کرده ام».
چو شد روان عمادی به من گذاشت شرف | چو رفت جان سنایی به من بماند «سنا» |
فعالیت های علمی و ادبی
استاد جلال الدین همایی علاوه بر تدریس و تحقیق و تألیف در کارهای علمی مهمّی که در زمان حیات ایشان انجام می یافت در حدّ امکان شرکت داشتند، به عنوان مثال استاد همایی در سال های 1319 و 1320 در تهیه مطالب و تراجم احوال و تنظیم و تألیف قسمتی از حرف «الف» لغت نامه ارزشمند دهخدا به مرحوم علی اکبر دهخدا کمک کردند و در سال 1321 به عضویت فرهنگستان درآمدند. پس از ایجاد مؤسسه «تحقیق در ادبیات و زبان های خارجی» که در سال 1341 با هدف فراهم ساختن زمینه همکاری بین دانشمندان و محققانِ رشته های مختلف ادبیات و زبان های ایرانی راه اندازی شده بود، استاد همایی در کمیسیون های دستور زبان و کتاب شناسی این انجمن عضویت داشتند. علاوه بر این، استاد همایی در ده ها کنگره علمی و مراسم بزرگداشت و انجمن ادبی شرکت فعال داشتند که از جمله آنهاست: شرکت در کنگره فردوسی، ابن سینا، مولوی، رودکی، و ابوریحان بیرونی.
آثار و تألیفات استاد همایی
استاد جلال الدین همایی در طول عمر پربرکت خود علاوه بر تألیف ده ها جلد اثر مهمّ علمی به تصحیح و تحقیق بیش از ده جلد کتاب ارزشمند که هریک به عنوان اثری ماندگار در عرصه فرهنگ و ادب اسلام و ایران مطرح هستند پرداخته است که از جمله آنهاست: مثنوی وَلَد نامه، التَفهیم لاَِوائلِ صَناعَة اِلتَّنْجِیم، نَصیحَةُ المُلُوکِ، مِصباحُ الهِدایَةِ و مِفتاحُ الکفّایة، طَرَبْ خانه و دیوان حکیم مختاری غزنوی. گذشته از این تألیف بیش از پانزده کتاب درسی و نگارش ده ها مقاله ارزشمند در زمینه ادبیات تاریخ، عرفان، تراجم و دستور زبان بخشی از کارهای علمی استاد فرزانه علامه همایی است.
تاریخ ادبیات ایران
استاد همایی اوّلین کتاب مربوط به تاریخ ادبیات ایران را که مشتمل بر بیش از 583 صفحه بود در سال 1308 چاپ کردند. استاد همایی در صدد بودند تا تاریخ ادبیات ایران را از زمان های قدیم تا عصر حاضر در پنج مجلد به این شرح تألیف نمایند:
جلد اوّل: از ازمنه قدیم تا انقراض ساسانیان مشتمل بر سه دوره هخامنشی اسکندری، اشکانی و ساسانی؛
جلد دوّم: از انقراض ساسانیان تا حمله مغول؛
جلد سوم: از حمله مغول تا انقراض صفویه؛
جلد چهارم: از انقراض صفویه تا دوران مشروطیت ایران؛
جلد پنجم: از عهد مشروطیت ایران تا زمان حیات استاد.
امّا متأسفانه شرایط و توان و عمر استاد اجازه نداد که این کار را به پایان برساند. فقط جلد اوّل و قسمتی از جلد دوّم را تدوین و سپس منتشر کرد.
غزالی نامه
در این اثر استاد همایی شرح حال و آثار و عقاید و افکار ادبی و مذهبی و فلسفی و عرفانی امام ابو حامد محمد بن محمد بن محمد بن احمد غزالی را مورد بحث و بررسی قرار می دهند.
مرحوم همایی در این اثر به تمام ابعاد زندگی و احوال غزالی پرداخته است، از مراحل مختلف حیات غزالی گرفته تا موافقان و مخالفان او و سوزاندن آثار او. علاّمه همایی نخستین بار در سال 1317 این اثر را در 450 صفحه منتشر ساختند. این کتاب از همان سال مورد استقبال اهل علم قرار گرفت و این امر موجب شد که استاد مطالعات و تحقیقات خود را درباره زندگی و آثار غزالی تکمیل کرده و در سال 1342 کتاب را با تجدید نظر و اضافات در 584 صفحه تقدیم علاقه مندان نمایند.
مولوی نامه
در این اثر که مشتمل بر دو جلد و بیش از 1100 صفحه است، استاد همایی تلاش کرده است تا افکار و اندیشه های مولوی را هرچه بیشتر تبیین نماید. وی در آغاز کتاب می نویسد: «همه چیز درباره مولوی گفته اند، اما نگفته اند که مولوی خود چه می گوید». آن گاه در ادامه هدف تألیف این اثر را این گونه شرح می دهد: «غرض و مقصد اصلی من از این عنوان بیان عقاید و افکار مولوی بود، چونان که از گفته های خود او به ویژه مثنوی شریف که روشنگر همه احوال و جوهر صافی خالص و لُبِ لَبابِ جمیع افکار و عقاید اوست مستفاد می شود».
مجموعه مطالب این دو جلد کتاب در دو بخش و چهار مقاله به شرح زیر تنظیم شده است:
مقاله اوّل: عقاید و افکار مولوی در آداب و رسوم اخلاقی و اجتماعی؛
مقاله دوّم: عقاید و افکار مولوی در معتقدات مذهبی و مسائل فقهی شرعی؛
مقاله سوّم: عقاید و افکار کلامی و فلسفی مولوی؛
مقاله چهارم: عقاید عرفانی یا عشق و عرفان در مسلک مولوی.
دیوان اشعار
یکی از آثاری که استاد همایی علاقه و وابستگی خاصی به آن داشت، دیوان اشعار اوست. گذشته از جنبه ادبی و اخلاقی، اشعار دیوان استاد همایی حاوی نکات تاریخی فراوانی است. وی درباره دیوان اشعار خود می گوید: «اشعار پراکنده ای است از این بنده شرمنده جلال الدین همایی شیرازی اصفهانی «سنا»... که از مُسَوَّدات متفرقه هر چه به دستم افتاد نامرتب در این دفتر ثبت می کنم تا اگر به تأیید خداوندی پریشانی ها به سامان رسید، دیوان پریشان خود را سامان بخشم.
در هر حال اشعار این دفتر را کسی سروده است که سال ها صناعات ادبی و علم بلاغت تدریس کرده است. لذا استاد همایی همه مهارت و استادی لازم را در زمینه نقد شعر و سرودن اشعار به کار برده و در عین حال هیچ گاه از جاده یک فیلسوف مصلح جامعه یک معلم، مدرّس، مورّخ حقیقی، دل سوز و یک عارف وارسته و دل باخته حق منحرف نشده است.
تصحیح و تنقیح التّفهیم ابو ریحان
یکی از کارهای مهمّ استاد همایی تصحیح آثار ارزشمند گذشتگان بود. از جمله آثار گران قدری که وی پس از تصحیح و تحقیق منتشر ساخت کتاب «التَّفهیم لِاوائلِ صناعَةِ التَّنْجِیم» ابو ریجان بیرونی است.
استاد همایی حدود پنج سال برای تصحیح و توضیح عبارات و مطالب این کتاب ارزشمند وقت صرف کردند. علاّمه قزوینی درباره این کار مرحوم همایی می نویسند: «وقتی التّفهیم شما به دستم رسید، مطالعه اش کردم سجده شکر به جای آوردم که هنوز ایران از دانایان کارآمد تهی نمانده است».
و در دیداری با استاد همایی مرحوم علامه قزوینی با تشویق و تقدیر از ایشان می فرمایند: «وقتی با ادوارد براون چندبار تصمیم گرفتیم که التَّفهیم ابوریحان را چاپ کنیم، امّا کسی را نیافتیم که بتواند آن را تصحیح و تنقیح کند. این بود که ازچاپ آن خودداری کردیم».
ویژگی های استاد همایی
تقید به احکام الهی
مرحوم علامه همایی سخت پایبند شریعت بودند و جُهّال صوفیه را که به بهانه وصول به حقیقت، شریعت را رها می کنند، سخت تخطئه می نمود و می گفت: «به اعتقاد من اگر حقیقت امر را بخواهید رسیدن به مرحله طریقت و حقیقت جز از راه شریعت و التزام عبادات و مقررات احکام و رعایت حلال و حرام شرعی، اصلاً و ابدا ممکن و میسر نیست و کدام ریاضت معقول بالاتر نتیجه بخش تر از مواظبت بر فرایض و اجتناب از محظورات و محرّمات مذهبی است».
سخت کوشی علمی
استاد همایی بارها درباره سخت کوشی های خود در دوره تحصیل و تحقیق یاد کرده اند. در نامه ای به یکی از دوستان خود می نویسند: «آن همایی که در یک شب زمستانی صد صفحه کتاب تألیف می کرد و بامداد همان شب پاک نویس شده آن را تحویل می داد، از صفحه وجود محو شده و اکنون کسی به جای او نشسته است که در مدت چندین شبانه روز هم از عهده پاک نویس کردن چهار پنج صفحه تألیف شده خود بر نمی آید «غفراللّه له» آن جلال نام که در مدتی قلیل حدود سه چهار ساعت یک قصیده چهل پنجاه بیتی انشا می کرد و مورد اعجاب و تعجب استادان و صنادید شعر و ادب واقع می شد، حال جای خود را به ضعیفی خسته حال و شکسته بال داده است».
دستگیری از مستمندان
مرحوم همایی چون در دوران کودکی و تحصیل طعم تلخ فقر و تنگ دستی را چشیده بود، همواره در زندگی خود به دستگیری از مستمندان همت می گماشت. یکی از بستگان او در این باره می گوید: «[استاد همایی]... بسیار درویش صفت بود و بر مال دنیا اعتنایی نداشت. آنچه داشت به فقرا و مستمندان می بخشید. از حقوق بازنشستگی اش برای عده ای از مستمندان مقرّری در نظر گرفته بود. وقتی کتاب مولوی چه می گوید تجدید چاپ شد، دوازده هزار تومان به استاد [حق التألیف] دادند. استاد بلافاصله پول را به دخترشان دادند و فرمودند: این را در بین فقرا و کسانی که از او مقرری می گیرند تقسیم کنید و شب عید از همان لباس که برای خودش می خرید برای فقرا هم تهیه می کرد».
گذشت و ایثار
از جمله خصوصیات خوب استاد همایی گذشت بود. نقل می کنند وقتی رساله تصوف در اسلام را استاد همایی نوشت، یکی از دوستان او این اثر را به عنوان رساله دانشگاهی خود برای اخذ مدرک ارائه کرد. پس از آن استاد را از ماجرا آگاه ساخت و گفت: چون دیدم که شما اخلاق کریمانه ای دارید و ناراحت نمی شوید، این کار را کردم. از خود ایشان در این باره نقل شده است که: «یکی از جوانان موزون طبع یکی از قصاید این حقیر را که در منقبت علی علیه السلام سروده بودم، در یک جشن عمومی مذهبی در حضور خود این حقیر با چند غلط فاحش به نام خود خواند و من در آن مکابره نکردم و هیچ به روی خود نیاوردم... بعد از آن که میز خطابه را ترک گفت و در صندلی خالی پهلوی من نشست، آهسته با نهایت ادب گفتم: اگر فلان کلمه را این طور بخوانید شاید بهتر باشد... . با تندی آن جوان به من گفت: من همان طور ساخته ام و همان را می پسندم. من سکوت کردم و دیگر هیچ نگفتم».
زندگی زاهدانه
استاد همایی می نویسد: «مدّت بیس سال در مدرسه «نیماورد» بدون داشتن هیچ ممّر.. مئونه زندگانی و تحصیل و قوت لایموت خود را به حداقل ضرورت، از راه کتابت قرآن کریم و کتب علمی دیگر تأمین می کردم و در مقابل یک هزار بیت کتابت یک تومان و احیانا بیشتر، تا دو تومان، اجرت می گرفتم و در همان ایام اکثر آقازادگان متمکّن شهر نزد من تحصیل می کردند. در تمام این مدّت یک بار هم اتفاق نیفتاد که احدی ازحال و وضع من بپرسد یا خبردار شود.
حال شب های مرا همچو منی داند و بس | تو چه دانی که شب سوختگان چون گذرد». |
توصیه به جوانان
استاد همایی به جوانان می گفت: «بالاخره باید جوان و پیر قدر خودشان را بدانند. کاری بکنید که این عمر شما جز در راه سعادت و مصلحت خودتان و ملّت و کشورتان نباشد. من یک چیزی را دلم نمی خواهد بشنوم که به جوان ها این تلقین بشود که ای آقا، ما که به گذشتگان نمی رسیم، ما که به استادان نمی رسیم. نه من این را نمی پسندم. ملتی رو به ترقی است که نسل آینده آن از گذشته بهتر است. سعی کنید این طور باشید. پشت دروازه «نمی شود» [و [پشت دروازه «یأس» ننشینید. فقط یک کلمه از من بشنوید: آقا، از خودگذشتگی می خواهد و عشق. باید به علم عشق داشته باشید».
برتری عنایت حقّ
استاد همایی درباره اهمیّت عنایت های حقّ تعالی می نویسد: «عنایت حق تعالی که از مخزن فیض و کرم نامتناهی او بر دل و جان سالک برسد، هزار بار از مجاهدت و کوشش خود آن سالک در طاعت و عبادت بهتر و پرمایه تر است؛ برای این که سالک را زودتر و سالم تر و مطمئن تر به سر منزل مقصود می رساند و پایه بنای آن چندان محکم و استوار است که با هیچ نیرویی خراب و متزلزل نمی گردد؛ یعنی حربه فریب شیطان و نفس اماره در آن کارگر نیست. بر خلاف جهد و کوشش و طاعت و عبادت که از دست برد وَهْم و شیطان و شائبه هوای نفس و ریا و سُمعه مصون و درامان نیست».
در توصیف استادش
استاد همایی در توصیف استادش مرحوم سید محمدباقر دُرچه (م 1342 ق) می نویسد: «مرحوم دُرچه ای در علم و ورع و تقوا آیتی بود عظیم و به حقیقت جانشین پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه معصومین علیهم السلام بود. در سادگی و صفای روح و بی اعتنایی به امور دنیوی گویی فرشته ای بود که از عرش به فرش فرود آمده و برای تربیت خلایق با ایشان هم نشین شده است. مکرر دیدم که سهم امام های کلان برای او آوردند و دیناری نپذیرفت؛ با این که می دانستم که بیش از چهار پنج شاهی پول سیاه نداشت. وقتی سبب [را] می پرسیدم، می فرمود: بحمداللّه مقروض نیستم و خرجیِ فردای خود را هم دارم و معلوم نیست که فردا و پس فردا چه پیش می آید «وَ ما تَدرِی نَفْسٌ ماذا تَکْسِبُ غَدَا» بنابراین اگر سهم امام را بپذیرم ممکن است حقوق فقرا تضییع شود. گاهی دیدم چهارصد پانصد تومان که به پول امروزی چهارصد هزار تومان بود برایش سهم امام آوردند و بیش از چند ریال که مقروض بود قبول نکرد. اگر احیانا لقمه ای شبهه ناک خورده بود برفور انگشت در گلو می کرد و همه را بر می آورد».
استاد همایی در کلام اندیشمندان
مقام و منزلت استاد همایی
استاد فرزانه سیّد جلال الدین آشتیانی در اشاره به فضیلت های اخلاقی و کمالات علمی مرحوم علامه همایی می نویسدند: «یکی از بزرگان و اعلام عصر ما که در جامعیّت بی نظیر و در اخلاق و سلامت و لطافت روح کم نظیر بود... استاد محقق جناب آقای جلال همایی بود... [وی] در دوران جوانی قبل از رسیدن به سی سالگی در علوم معقول و منقول و ذوقیات و عرفانیّات از افاضل نامی عصر به شمار می رفت و چون علاوه بر جامعیّت در مراتب معقول و منقول از بیانی فصیح و ذوقی کم مانند برخوردار بود، حوزه های تدریس گرم و با ذوق داشت... از کلیه معاصران خود جامع تر و مافوق تر بود. در ادبیات فارسی و عربی استاد مسلّم و در علوم ریاضیات متبحر و... در تحصیلات خود موفق بود و علوم نقلیه را نزد اساتید بزرگ اصفهان از جمله مرحوم آقا میرزا سیدمحمّدصادق اصفهانی و سید محمد فشارکی فراگرفت».
دانشمند آزاده و عارفی وارسته
دکتر اسماعیل حاکمی که سال ها افتخار شاگردی استاد همایی را داشته اند در توصیف ویژگی های ایشان می گویند: «استاد علامه شادروان جلال همایی انسانی والا و شخصیّتی کم نظیر بود. دانشمندی آزاده و عارفی وارسته و نسبت به شاگردان خود مهربان و دل سوز بود. خطّی خوش داشت و در نامه نوشتن و نگارش بسیار دقیق و نکته بین بود، تا آن جا که با وسواس و تأمّل و دقّت زیاد قلم بر کاغذ می نهاد و با تأنی به نوشتن ادامه می داد. استاد گذشته از ادبیات فارسی و عربی از علوم قدیمه نیز مانند جَفر و اسطرلاب و نجوم و حساب قدیم اطلاعات کافی داشت. با دانش های جدید نیز آشنا بود. استاد شعر هم می سرود و در شاعری مقامی بلند داشت. گذشته از غزل های عرفانی و دیگر انواع شعر ماده تاریخ های ایشان معروف و در خور اهمیّت می باشد».
همای سخن
شاعر فرهیخته استاد امیری فیروزکوهی در رسای استاد جلال الدین همایی اشعاری را سروده اند که این ابیات از جمله آنهاست:
ای همای سخن حَماکَ اللّهُ | که به هر گوشه سایه افکندی |
طلب علم را به قیمت جان | بهترین نطق و خوش ترین پندی |
نکَنَم از تو دل که در همه عمر | دل به جز حق ز هرچه برکَنْدی |
علم را یکسر از حضور و حصول | چون خرد دربر خردمندی |
چیست پاداش سعی تو که به علم | کام جان کندی و غم آکندی |
گریه پای تو گوهر افشانند | توخود آن گوهری که بی چندی |
حق تو را پاس دارد از در فضل | که به فضل وی آرزومندی |
پیر طریقت
پس از رحلت علامه همایی شاعران اشعار و مراثی بسیاری در حق وی سرودند. شاعر گران مایه استاد مشفق کاشانی هم اشعاری را بدین شرح در رثای مرحوم همایی تقدیم کردند:
آن پیر طریقت و فضایل | استاد سخن سرای فاضل |
در فضل و کمال شهره شهر | وز علم پیمبران وِرا بهر |
خود مرد خدا و عشق و دین بود | یکتای زمانه در زمین بود |
جز حضرت حقّ، خدایِ اقدس | او سجده نبرد بر درِ کس |
در دانش بحربی کران بود | خود نادره جهان جان بود |
اکنون که در آن سرای جاوید | فردوس تو را مقام گردید |
یاران همه در غمت به افغان | ای فضل تو بر جهان نمایان |
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/5121/46272/درگذشت-استاد-جلال-الدین-همایی/?SearchText=فشارکی