###################...حمله به افغانستان و پیامدهای آن...##################
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
منتشر شده در پایگاه خبرگزاری دفاع پرس
https://defapress.ir/fa/news/415479/
دانشنامه جنگ
warpedia.ir
The invasion of Afghanistan and its consequences.
الحرب فی أفغانستان وعواقبها.
یادداشت/ سید جواد هاشمی فشارکی
حمله به افغانستان و پیامدهای آن
پیامدهای جنگ و اشغال نظامی افغانستان توسط آمریکا، سبب تلفات جانی و خسارات مادی، روحی و روانی و مشکلات اجتماعی برای مردم مظلوم این کشور شده و متاسفانه افق خروج از این نابسامانیها نیز مشخص نیست.
کد خبر: ۴۱۵۴۷۹
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۱ - 12September 2020
گروه بینالملل دفاعپرس ـ سید جواد هاشمی فشارکی؛ ۱۹ سال پیش یعنی ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، ساختمانهای تجارت جهانی در منطقه «منهتن» جنوبی شهر «نیویورک» آمریکا، شاهد اتفاقاتی بود که بهانهای برای حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان شد؛ بر این اساس، آمریکاییها فصل جدیدی را در سیاست خارجی خود و روابط بینالمللی با کشورهای دیگر بهوجود آوردند.
سکانس اول؛ حملات طالبان
صبح روز ۲۰ شهریور سال ۱۳۸۰، چهار حمله تروریستی توسط اعضای «القاعده» در آمریکا رخ داد که بر اساس آن، ۱۹ تن از اعضای این گروه تروریستی، چهار هواپیمای تجاری ـ مسافربری را ربوده و دو هواپیما را در مسافتهای زمانی مختلف، به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی، در شهر نیویورک زدند که در نتیجه آن دو عملیات، تمامی مسافران بههمراه تعداد بسیاری از افرادی که در ساختمانها حاضر بودند، کشته شدند.
همچنین، هر دو ساختمان، بعد از دو ساعت بهطور کامل خراب شدند و آسیبهای زیادی به ساختمانهای اطراف نیز وارد شد؛ تروریستها همچنین، هواپیمای سوم را به ساختمان «پنتاگون»، واقع در «ارلینگتون» در «ویرجینیا» زدند؛ اما هواپیمای چهارم در زمینی واقع در ایالت «پنسیلوانیا» سرنگون شد و هیچیک از مسافران این چهار پرواز، زنده نماندند.
انتشار تصاویر حمله به پنتاگون بعد از ۱۶ سال
سکانس دوم؛ حملات نظامیان متجاوز آمریکا
عکسالعمل ایالات متحده آمریکا به این حملات، فرمان حمله به افغانستان در تاریخ ۷ اکتبر سال ۲۰۰۱ میلادی با عنوان «عملیات بلندمدت آزادی» و آغاز بهاصطلاح «جنگ با تروریسم» با حمله به افغانستان و از قدرت برکنار کردن طالبان و نیز تصویب طرح «قانون وطنپرستی آمریکا» بود که این هراسافکنی سبب شد تا کشورهای بسیاری قانونهای ضدّتروریسم خود را تقویت کرده و اجرای آنها را توسعه دهند تا به بهانهای برای سرکوب آزادیخواهان جهان تبدیل شود.
مقایسه این دو سکانس
مقایسه تلفات جانی
اختلاف بسیار زیادی در آمار کشتهشدگان در این دو جنگ وجود دارد؛ در سکانس اول، کشتهشدگان حملههای طالبان، ۲ هزار و ۹۷۴ تن بودند که با در نظر گرفتن ۱۹ هواپیماربا، این آمار در کل به ۲ هزار و ۹۹۳ تن رسید؛ اما در سکانس دوم، براساس تحقیق جدید دانشگاه «واتسن» آمریکا، از سال ۲۰۰۱ بیش از یکصد و ۱۱ هزار نفر در افغانستان، به تفکیک؛ ۴۲ هزار عضو گروه طالبان، ۳۱ هزار غیرنظامی، ۳۰ هزار نظامی افغان، ۶ هزار نظامی و وابسته آمریکایی، هزار و ۱۰۰ نظامی ناتو و صدها خبرنگار و فعال رسانهای و کارکنان امدادرسانی، کشته شدند.
وضعیت بازسازی خسارات دو طرف
خسارات وارده بر دو کشور و نیز وضعیت بازسازی، کاملا متفاوت است؛ خسارتی که به «پنتاگون» وارد شد، ظرف مدت یکسال جبران و بعدها نیز بنای یادبودی در آن محل احداث شد؛ همچنین ۱۳ سال بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، در شهر نیویورک، ساختمان تازه مرکز تجارت جهانی بازگشایی شد و کارمندان، کار خود را مجدداً در این ساختمان آغاز کردند و حدود ۱۷۵ کارمند انتشارات «کانده ناست» که از جمله ناشر مجلههایی مانند «ووگ» و «ونیتی فر» است، به دفترهای تازه نقل مکان کردند؛ اما خسارات وارده به افغانستان، بازسازی نشدند که هیج؛ بلکه روز به روز درحال افزایش است.
مقایسه نظامی
جنگ افغانستان که یکی از بزرگترین و طولانیترین جنگهای آمریکاست که با گذشت دو دهه، هنوز هم پایان آن متصور نیست؛ در جنگ جاری، صدها نظامی متجاوز آمریکایی جان باخته و حدود یک تریلیون دلار هزینه برداشته است؛ ولی با آن هم، امید برنده شدن در میان افغانها و آمریکاییها، وجود ندارد. بر این اساس:
- از همان روزهای نخستین حضور «باراک اوباما» در کاخ سفید، وزارت دفاع و وزارت خارجه آمریکا، به افزایش شمار نیروهای رزمی در افغانستان و پیادهسازی استراتژی مبتنی بر حضور همهسویه در آن کشور، روی آوردند که بر این اساس، مرکز فرماندهی نیروی هوایی آمریکا، توسط جنگندههای بدون سرنشین و با سرنشین خود، چندینهزار عملیات و بمباران هوایی در افغانستان انجام داده و خسارات سنگینی را بهبار آورد.
- اشغال نظامی افعانستان توسط آمریکا، مشکلات داخلی را برای این کشور به ارمغان آورد و از سویی دیگر نیز دخالتهای نظامیان آمریکایی، فساد در ارتش و نیروهای نظامی افغانستانی را بههمراه داشته است.
سابقه تجاوز به افغانستان
پس از فرمان «لئونید برژنف» رهبر شوروی سابق در ۶ دی سال ۱۳۵۸، حمله شوروی به افغانستان آغاز شد و ۹ سال به طول انجامید؛ اما این جنگ، پس از خروج «ارتش سرخ» نیز همچنان با حضور غربیها ادامه داشت. جنگ افغانستان با کشته شدن حدود یک میلیون نفر از مردم و آواره شدن ۵ میلیون نفر دیگر، بیشترین هزینهها را به مردم این کشور تحمیل کرد. بسیاری از مردم افغانستان بر این باورند که غربیها، کشورشان را قربانی امنیت خود کردهاند تا با استفاده ابزاری و مصرفی از مردم افغانستان و جانفشانی و ریختهشدن خون این مردم، ابرقدرت شرق را متحمل شکست نظامی- سیاسی کنند و با کشاندن امپراطوری شوروی به باتلاق افغانستان و درگیر کردن آنها در یک جنگ فرسایشی، روسها مشغول درگیری با مجاهدین افغانستانی شوند تا بدین ترتیب، تهدیدهای مسکو به اروپای شرقی و منافع آنها کاهش یابد.
خروج «ارتش سرخ» از افغانستان
سابقه متجاوز بودن آمریکا
تنها در نیمه دوم قرن بیستم، ایالات متحده آمریکا حدود ۱۰۰ کودتای نظامی و براندازی حکومتها را طرّاحی و رهبری کرده است و دهها بار بهطور مستقیم دست به اشغال نظامی کشورها زده یا آنها را تهدید به مداخله نظامی کرده است. از جنگ جهانی دوم، کشورهای زیرسلطه، صحنه اصلی دخالتها و کودتاهای نظامی یا شبه کودتا و ضد کودتا و استقرار دیکتاتوریهای نظامی بودهاند؛ بنابراین به سادگی میتوان برآورد کرد که کاربرد گسترده شیوههایی چون: تهدید، کودتا، اشغال نظامی و غیره، تا چه اندازه به استقلال کشورها و به فرآیند تصمیمگیری دولتها صدمه و زیان میزند.
سایر پیامدهای حمله آمریکا به افغانستان
حمله جنایتکارانه آمریکا به افغانستان، در ابعاد مختلف پیامدهایی را بههمراه داشته است که بهصورت اجمالی، چنین است:
ضربه به جهان اسلام
اشغال نظامی یک کشور اسلامی و ایجاد مشکلات عدیده و ممانعت از رشد و پیشرفت کشور اسلامی.
پیامدهای سیاسی
در سال ۲۰۰۱ میلادی، با حمله آمریکا و بهقدرت رسیدن «حامد کرزی»، بهمرور با هدف افزودن بر قدرت و کنترل دولت بر بخشهای مختلف کشور، از قدرت رهبران سنتی مناطق در افغانستان کاسته شد و از سویی دیگر، انعقاد پیمان سیاسی آمریکا با دولت افغانستان و اعمال دخالتهای مکرر در امور داخلی این کشور را موجب شد.
پیامدهای اجتماعی
نتیجه دو دهه حضور غیرقانونی آمریکا در افغانستان؛ افزایش ناامنی، فقر، آوارگی، مهاجرت و فروپاشی اجتماعی بوده است. افغانستان امروز با پیشی گرفتن از سوریه، خطرناکترین و خشونتبارترین کشور دنیا با بالاترین میزان مرگ و میر ناشی از جنگ و تروریسم است.
آمار مرگ و میر غیر نظامیان در افغانستان ۱۰ برابر بیشتر از آمار منتشرشده مرگ غیر نظامیان در سایر نقاط دنیاست و آنهایی که زنده میمانند نیز بهدلیل حملات و جنایتی که در این کشور رخ میدهد، دچار مشکلات روحی شده، یا اعضای خانواده خود را از دست دادهاند. بدین ترتیب، مردم و غیر نظامیان افغانستان، کماکان بزرگترین قربانی جنگ در این کشور هستند که حضور و حملات آمریکا، متاسفانه منجر به افزایش شمار این قربانیان و تبدیل این کشور به خطرناکترین کشور دنیا شده است.
پیامدهای امنیتی
گروههای مخالف دولت کابل، بهدلیل ناکارآمدی آن، جسورتر از گذشته جولان میدهند؛ بهطوریکه؛
- شرکت خصوصی نظامی «بلک واتر» با برعهده گرفتن مأموریت نظامی آمریکا در افغانستان، حدود ۵ هزار قراردادی نظامی خصوصی را بهجای سربازان آمریکایی، برای آموزش و کمک به نیروهای امنیتی افغانستان بهکار گرفته است.
- آمریکا هرگز به قوانین ملی افغانستان و قواعد بینالمللی وفادار نبوده است و این امر، به افزایش هرج و مرج و کشتارهای بیهدف غیر نظامیان و... در افغانستان منجر شده است.
- توافقنامه صلح آمریکا با طالبان، موجب رسمیت بخشیدن به طالبان شده و پیامدهای دخالت در نظام سیاسی این کشور را بههمراه داشته است.
- انعقاد پیمان امنیتی آمریکا با دولت افغانستان، موجب اعمال نفوذ اطلاعاتی و... در این کشور شد.
پیامدهای اقتصادی
- کمکهای مالی و پشتیبانی صندوق بینالمللی برای بازسازی افغانستان و منفعتطلبی غربیها از آن.
- انعقاد پیمان اقتصادی آمریکا با دولت افغانستان و کسب منافع اقتصادی برای آمریکا و...
مشروعیت جنگ
منشور ملل متحد که توسط ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای همپیمان آن به تصویب رسیده، بیان میکند که تمام اعضای سازمان ملل متحد، باید بیانیههای بینالمللی خود را با اهداف صلحجویانه مطرح کنند و هیچیک از اعضاء حق استفاده از نیروی نظامی را غیر از دفاع شخصی ندارد؛ اما در افغانستان مغایر این منشور عمل شد.
ادله ساختگی بودن سکانس اول
دروغهایی که دولت آمریکا درباره ۱۱ سپتامبر ساخته است، تا بهانهای شود برای حمله به افغانستان، عبارت است از:
- مستنداتی از تصاویر ضبطشده و اظهارات شاهدان عینی حادثه، تأیید میکند که فروریختن ساختمانهای برجهای تجارت جهانی، ناشی از انفجار کنترل شده بوده است.
- ایجاد تمسک ساختگی و بهانه برای حمله و اشغال یک کشور اسلامی توسط آمریکا.
- سرعت عمل در فاصله کمتر از یکماه پس از آن واقعه و اقدامات انجام شده توسط نظامیان متجاوز آمریکایی، نشان از آمادگی آمریکا برای حمله به افغانستان بوده است.
- مؤسسه ملی استاندارد و فناوری اعتراف کرده است که برجها کاملاً با سرعت سقوط آزاد فرو ریختهاند؛ یعنی با شتابی نزدیک به سقوط آزاد. ساختمان ۴۷ طبقه شماره ۷ هم با ارتفاعی بیش از ۱۰۰ فوت، با شتاب سقوط آزاد پایین آمد.
- پروفسور «استیون جونز» دانشمند هستهای آمریکا که بهدلیل انجام تحقیقات علمی مستقل درباره حوادث ۱۱ سپتامبر از تدریس در دانشگاه منع شده است، میگوید که ۹۹ درصد از شواهد انفجار در ساختمانهای تجارت جهانی، از بین برده شده است.
- «مالکوم هاوارد» یکی از ماموران سابق آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، فاش کرده است که این سازمان در حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دست داشته است.
- در مستند توضیحات مدیر ساخت برج های دوقلو در نیویورک، به ساختگی بودن انفجار و تخریب ۱۱ سپتامبر اشاره میکند و وی در اینباره میگوید: من اعتقاد دارم که ساختمان میتوانست تحمل چندین برخورد هواپیمای جت را داشته باشد؛ زیرا ساختار ساختمان، مشابه پشهبندی بود که توریشکل عمل میکرد. آن هواپیمای جت همانند مدادی بود که شبکه توری را سوراخ کند.
پروفسور «دیوید رِی گریفین» در اثری با نام «از قلم افتادهها و با قلم اضافهشدههای کمیسیون تحقیق ۱۱سپتامبر» به بررسی دروغهایی که دولت آمریکا درباره ۱۱ سپتامبر پرداخته و ۱۱۵ دلیل بر رد ادعای مقامهای آمریکایی، گفته است:
- حذف این واقعیت که تاکنون هیچ آتشسوزی، چه قبل از ۱۱ سپتامبر و چه بعد از آن، منجر به فرو ریختن کامل یک ساختمان با یک اسکلت فولادی نشده است.
- حذف این واقعیت که آتشسوزی برجهای دوقلو در مقایسه با موارد مشابه، آنقدر هم وسیع، شدید و طولانی نبوده که منجر به نابودی همه ساختمان شود؛ زیرا در سایر آسمانخراشهای آمریکا با همین ساختار فولادی، چنین اتفاقی نیافتاده است.
- با فرض اینکه تخریب کامل ساختمان بهخاطر آتشسوزی باشد؛ چرا برج جنوبی که بعد از برج شمالی با هواپیما برخورد داشته و کمتر در معرض شعلههای آتش قرار داشته، زودتر از برج شمالی فرو ریخته است؟
- حذف این واقعیت که فولاد ساختمانهای مرکز تجارت جهانی به سرعت از صحنه واقعه خارج شده و قبل از اینکه بتوان برای آشکار کردن اثرات انفجار، بررسیهایی روی آنها انجام داد، توسط کشتیهایی به مقصدی ناشناخته حمل شدند.
- حذف این واقعیت که ساختمان شماره هفت، قبل از فروریختن تخلیه شده بود و همین موضوع، دلیل رسمی قرار گرفت برای خارج کردن فولادهای این ساختمان. در صورتیکه امکان داشت تعدادی هنوز زیر آوار زنده باشند.
- حذف هرگونه مباحثهای برای تعیین کردن اینکه آیا خرابیهای پنتاگون با برخورد یک بوئینگ ۷۵۷ که بیش از صدها کیلومتر بر ساعت سرعت داشته، همخوانی دارد؟
- حذف این واقعیت که بعضی از عکسها نشان میدهند که نمای بخش غربی پنتاگون ۳۰ دقیقه بعد از برخورد هواپیما فروریخته و همچنین سوراخ ایجاد شده، بسیار کوچکتر از اندازه یک بوئینگ ۷۵۷ است.
- حذف هرگونه شواهد بحثبرانگیزی درباره وجود یا عدمِ وجود تکهپارههای هواپیمای بوئینگ ۷۵۷ در داخل یا خارج از پنتاگون.
- حذف این واقعیت که تصاویر موجود از دوربینهای مراقبت، بهویژه آنهایی که از ایستگاه خدمات روبهروی پنتاگون گرفته شده و همچنین فیلم این تصاویر که بلافاصله بعد از برخورد هواپیما بهوسیله اف.بی.آی مصادره شد، بیشک میتواند پاسخ معمایی باشد که چه چیزی به پنتاگون برخورد کرده است؟
اهداف و منافع ایالات متحده آمریکا در افغانستان
اگرچه ایالات متحده آمریکا هدف حمله نظامی به افغانستان را از میان برداشتن طالبان و مبارزه با تروریسم اعلام کرد؛ اما واقعیت امر، حکایت از منافع و اهداف بلندمدت ایالات متحده دارد؛ بهواقع ایالات متحده آمریکا در حمله به افغانستان و حضور در این کشور، ۲ هدف کوتاه و بلندمدت را دنبال میکند؛
هدف کوتاهمدت همان هدفی است که آمریکا از آن بهعنوان دلیل اصلی حضور در منطقه یاد میکند و آن عبارت است از مبارزه با «القاعده» و گروههای «طالبان» و جهادی که در حال حاضر در جریان است؛ اما هدف اصلی ایالات متحده آمریکا از حضور در افغانستان، منافع امنیتی، اقتصادی این کشور در آسیای مرکزی و جنوبی است که عبارت است از:
- حضور در مجاورت ایران اسلامی و امکان ضربهزدن به اهداف جمهوری اسلامی ایران.
- ارزیابی امکان حمله نظامی به ایران و نیز پیشتیبانی از پایگاههای خود در افغانستان.
- ممانعت از سیطره روسیه در دستیابی به آبهای آزاد در جنوب پاکستان.
- تأمین منافع اقتصادی ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی و کنترل بر بخش عظیمی از ذخایر نفت و گاز محصور در خشکی آسیای مرکزی (ترکمنستان و...).
- منافع سیاسی- امنیتی ایالات متحده آمریکا در افغانستان (اعمال فشار به چین و روسیه).
سخن پایانی
آمریکا به بهانه حمله ۱۱ سپتامبر و نابودی طالبان، به افغانستان حمله نظامی کرده و این کشور را به اشغال خود درآورد و حکومت وابسته به خود را ایجاد کرد؛ اما با این وجود، نهتنها طالبان از بین نرفته است، بلکه تواناتر نیز شده و آمریکا با توافقنامه صلح با طالبان، به آن رسمیت بخشیده که پیامدهای دخالتآمیز در نظام سیاسی افغانستان را نیز بههمراه داشته است.
همچنین پیمانهای سیاسی، نظامی، امنیتی با دولت افغانستان منعقد کرده و زمینههای نفوذ خود در این کشور را نهادینه کرده است و با ایجاد پایگاههای نظامی، کانون فعالیتهای ضدامنیت منطقه گشته است، که این موضوع، پیامدهای امنیتی سنگینی را بههمراه داشته و دارد.
دولت مرکزی افغانستان بهعلت ضعف در تأمین امنیت و نیازهای اولیه مردم و نیز فقدان حاکمیتی بر نیمی از عرصه سرزمینی خود، در وضعیت نامناسبی قرار دارد. از همه مهمتر اینکه پیامدهای جنگ و اشغال نظامی افغانستان توسط آمریکا، سبب تلفات جانی و خسارات مادی، روحی و روانی و مشکلات اجتماعی برای مردم مظلوم این کشور شده و متاسفانه افق خروج از این نابسامانیها نیز مشخص نیست؛ لذا ضرورت دارد تا اقوام و گروههای مردم مسلمان افغانستانی متحد شده و با تأسی از محور مقاومت و تجارب لشکر فاطمیون، نسبت به بیرون راندن متجاوزان از سرزمین خویش، اهتمام ورزیده و آیندهای آزاد را رقم زده و در مسیر پیشرفت و شکوفایی قرار گیرند.
انتهای پیام/ 113
برچسب ها: افغانستان ، 11 سپتامبر ، طالبان ، القاعده ، پنتاگون ، آمریکا ، عملیات بلندمدت آزادی ، جهان اسلام ، سید جواد هاشمی فشارکی ، حمله نظامی ، اشغال افغانستان ، نیویورک