########## بنام خدا ########## #پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر # ..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی ..... *** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***
آمارتیا کومار سن (انگلیسی: Amartya Kumar Sen) برنده هندی جایزه نوبل اقتصاد است که در سوم نوامبر سال ۱۹۳۳ چشم به جهان گشود. وی استاد فلسفه و اقتصاد در دانشگاه هاروارد است. وی به سبب مشارکتهایش در نظریههای توسعه انسانی و اقتصاد رفاه شناخته شدهاست. یکی از مهمترین آثار وی کتاب «توسعه به مثابه آزادی» میباشد.
آمارتیا سن بر این نظر است که برابریطلبی نه وجه افتراق که وجه مشترک تمامی مکاتب مهم اقتصاد سیاسی است. به عنوان مثال لیبرالیسم برای برابری حقوقی افراد همان ارزش بنیادینی را قائل است که مکاتب سوسیالیستی برای برابری افرار در دسترسی به سرمایه، به این اعتبار، سِن بر این عقیده است که پرسش محوری اقتصاد سیاسی نه پرسش برابری که پرسش «برابری در چه چیز؟» میباشد. تلاش خودِ او در این زمینه یافتنِ پاسخی است که به این پرسش که بر زمینه آزادیخواهی شکل گرفته باشد و تأکید را بر برابری افراد در ایفای نقشهای ارزشمند یا به عبارت دیگر در برابری افراد در امکان پیگیری اهدافی که خود برای خویش وضع کردهاند، بگذارد. در این کتاب سِن تفاوت رویکرد خود به مسئله برابری را نه فقط با لیبرالیسم و سوسیالیسم، که با برابریطلبی دولت رفاه و نیز با آنچه در نولیبرالیسم برابری فرصتها نامیده میشود، توضیح داد
از مجموعه کتاب فلسفه و اقتصاد سیاسی نشر شیرازه کتاب «کیفیت زندگی» به کوشش مارتا نوسبام و آمارتیا سن با ترجمه حسن فشارکی در سال جاری منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب مجموعه مقالاتی است که در همایش وایدر در ژوئیه ۱۹۸۸ در هلسینکی برگزار شد و برگزارکنندگانش مارتا نوسبام و آمارتیا سن بودند. بخش مهم مأموریت وایدر، پرداختن به پژوهش میان رشته ای بود. معنای کیفیت زندگی و سیاست گذاری اجتماعی لازم برای بهبود آن، از جمله دغدغه های ذهنی مشترک فلاسفه و اقتصاددانان بوده است.
این کتاب در مورد کیفیت زندگی است به آن معنا که این مفهوم در نظریههای رفاه مورد استفاده قرار میگیرد. به عبارت دیگر، درباره پاسخهایی است به پرسشهای متمایز اما وابسته به هم در حوزه رفاه اجتماعی که این مفهوم با آنها سروکار دارد. پاسخهایی که باید آن قدر روشن و دقیق و عینی باشند که بتوان برپایه آنها سیاستهای رفاهیِ کارآمدی را طراحی نمود. بخشی از این پرسشها عبارتند از اینکه؛ چه نوع اوضاع و احوالی، شرایط مناسب زندگی را فراهم میسازند؟ چه چیزی زندگی فرد را برای او به زندگی مطلوب تبدیل میکند؟ چه چیزهایی هستند که زندگی را ارزشمند میسازند؟ به طور خلاصه اینکه چه چیزهایی زندگی فرد را بهتر میکنند.
پرسشهایی در نگاه اول پاسخ آنها می تواند ساده به نظر آید اما چنانچه از منظرهای مختلف بدانها نگریسته شود یعنی از منظرِ خود فرد، افراد خیرخواهی که دغدغه همنوع دارند یا مسئولانی که باید تصمیم بگیرند رفع کدامیک از کمبودها را باید در اولویت قرار دهند، میتواند به پاسخهای متنوع و متعددی بینجامد که کارِ سیاستگذاری در این زمینه را دشوار سازد. همین دشواری زمانی رُخ مینماید که بخواهیم به الگوهای زیستی مختلفِ مردم، فرهنگها و سنن متعددِ جوامع و تاریخ و جغرافیایِ انسانیِ متکثری که این سیاستها باید ناظر بر آنها تدوین گردند توجه کنیم.
مارتا نوسبام و آمارتیا سن در مقدمه ای که بر این کتاب نوشته اند به تفصیل شیوه تحلیل مسائل کیفیت زندگی را توسط ارائه کنندگان این مقالات توضیح داده اند. آنها در شرحی بر مقالات کتاب نوشته اند: مقالات بخش ۱ به آن مسائل کلی کیفیت زندگی و راه های یافتن ملاکهایی مناسب جهت ارزیابی کیفیت زندگی می پردازند. مقالات کوهن و سن هر دو درباره رویکرد توانمندی است که سن آن را عنوان نموده اما کوهن چند رویکرد دیگر، از جمله محاسبات فایده گرایانه، تأکید رالز بر موهبتهای اولیه و استفاده دورکین از منابع را نیز بررسی می کند. کوهن، پس از آنکه این رویکردها را به نقد می کشد، توجه اش را معطوف به آنچه او «میان بود midfare» می نامد می کند، که تا حدودی شبیه انگاره عملکردهاست که در ادبیات توانمندی به کار می رود.
مقالات اریکسون و آلارت برخی روشها و راهبردهای اندازه گیری کیفیت را که سالها پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی کشورهای اسکاندیناوی به کار برده شده اند مورد بحث قرار می دهند.
مقالات بخش دوم ما را با این پرسشهای دشوار و استدلالهایی که نسبیت باوری فرهنگی را از دیدگاه های متفاوت مورد کنکاش نشان می دهند، مواجه می سازند.
مقاله پاتنام، این انگاره وسیع پذیرفته شده را که پرسشهای علمی درباره امور واقع اند و در مقابل مسائل اخلاق، مسائلی هستند که حمل آنها جز با تشبث به ترجیحات ذهنی امکان پذیر نیست مورد حمله قرار می دهد.
مقاله اسکنلون که ارتباطی تنگاتنگ با مناظره در مورد فایده در بخش ۱ دارد، این ادعا را کهمیل تنها معیار کیفیت زندگی است مورد تردید قرار می دهد و به جای آن به بررسی رویکردی مبتنی بر وارسی نقادانه فهرستی خودبنیاد از عناصری که زندگی انسان را ارزشمند می کنند می پردازد.
تیلور، اشکال استدلالی را که مردم برای نشان دادن برتری یک شیوه زندکی بر شیوه های دیکر به کار می برند مورد بررسی قرار می دهد. هر چند این قبیل استدلال ها همواره در متن تاریخی خاصی صورت می گیرند و از آن ساختار قیلسی که ما برای استدلال های درست علمی قائلیم بی بهره اند، مع هذا به باور او کاملا منطقی و معقول اند و می توانند با موفقیت نشان دهند که برخی شیوه های انجام امور واقعا بهتر از شیوه های دیگرند.
نوسبام، یکی از تبیین های مهم از کیفیت زندگی را برحسب فهرستی از کارکردهای پایه ای انسان ـ منتسب به ارسطو ـ که ادعای اعتبار برای کل جامعه بشری را دارد مورد بررسی قرار می دهد. او اظهار می دارد که هر چند ارسطو خود با استدلالهای ظریف نسبیت باوران فرهنگی معاصر که می توانستند علیه تبیین او به کار روند مواجه نبود، ولی باز هم می توان از تبیین او به عنوان پاسخی قانع کننده به این قبیل اعتراضات استفاده کرد.
فهرست کتاب عبارت است از:
یادداشت دبیر مجموعه
پیشگفتار
مقدمه
بخش ۱: زندگی ها و توانمندی ها
برابری در چه چیز؟ درباره رفاه، موهبت ها و توانمندی ها
توانمندی و خوش زیستی
شرح و نقد: برابری در چه چیز: درباره رفاه، موهبتها و توانمندی ها و توانمندی و خوش زیستی
شرح و نقد توانمندی و خوش زیستی
توصیفات نابرابری: رویکرد سوئدی به پژوهش رفاه
داشتن، خواستن، بودن بدیلی برای الگوی سوئدی پژوهش رفاه
معیارهای کیفیت زندگی در مراقبت سلامت و اخلاق پزشکی
شرح و نقد معیارهای کیفیت زندگی در مراقبت سلامت و اخلاق پزشکی