***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

گفتگو 

سید جواد هاشمی فشارکی

و

داود آقاجری 

ایثار پرس : 

http://www.isarpress.ir/?p=3141

 

گروه : آخرین اخبار / ادبیات پایداری / تاپ / تهران / صفحه اول

پ
  • شناسه : 3141
  • 23 ابان 1399
  • 13 نوامبر 2020 - 13:48
  • ۰ دیدگاه

بیان خاطراتی از بیسیم چی مخابرات تدارکات لشکر 27 حضرت رسول(ص)

قاصد تدارکات ؛ پیام آور برکات

قاصد تدارکات ؛ پیام آور برکات

 

گفتگو با محمدرضابخشی مسول مخابرات تدارکات لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) درخصوص ماموریت و بیان خاطرات تدارکات لشکر و مخابرات آن
– سید جواد هاشمی فشارکی

 

۲۳ ابان ۱۳۹۹

بنام خداوندقاصدان دفاع مقدس

محمدرضابخشی متولد ۲۶ ابان ماه ۱۳۴۳درتهران بوده ویکی از برادران رزمنده دفاع مقدس می باشد ؛

که بخشی طلایی، از عمرخود را در مخابرات تدارکات لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) بوده ؛

وبواسطه حضور حقیر درمخابرات لشکر۲۷ سعادت آشنایی با وی نصیب گشته و مصاحبت با این برادردریا دل را یافته ام ….

قریب سه دهه از هم بی خبر بودیم ، تا اینکه دوستان مخابرات لشکر ۲۷ در فضای مجازی گروه یادیاران را راه انداختند

و باز توفیق مصاحبت یارمان شد؛ اما بعد از ان دنیای بسیار واقعی ، این بار بصورت دنیای مجازی وبعضا در مناسبتها !……

متن زیر حاصل گپ های رد وبدل شده ما در فضای مجازی در آبان ماه ۱۳۹۹ در شرایطی است که ایشان دچار ویروس منحوس کرونا شده

و در قرنطینه ی خانگی بوده ، صورت گرفته و ایشان صبورانه و دوستانه جواب داده اند.

پس از تکمیل و ویرایش ، بصورت سوال و جواب در آمده تا بهتر قابل درک باشد…

 

-سمت  راست : شهیدحاج عباس کریمی چهارمین فرمانده «لشکر پیاده  مکانیزه ۲۷ محمد رسول‌الله» شهادت در ۲۴ اسفند سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر (منطقه شرق دجله و شمال القرنه)

-وسط :  شهیدحاج محمدعبادیان؛مسول تدارکات لشکر ۲۷ ؛ شهادت در دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه

– سمت چپ “برادر محمدرضابخشی

 

  • لطفا خودتان را معرفی بفرمایید :

محمدرضابخشی فرزندمحمد هستم .دراذرماه ۱۳۶۰ به عضویت سازمان بسیج درامدم وزیرنظرشهیدان منوچهرگیوه چی ، رضایی ،  گلستانی  ، علی رضاحکمت پناه اموزش های بسیج ونظامی دیدم .

  • از حضورتان در جبهه و تدارکات لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) در دوران دفاع مقدس بفرمایید که در چه مقطع زمانی ودرکجاها بودید ؟

در۲۲مردادماه سال ۱۳۶۱عازم پادگان محمدرسول الله سنندج جهت اموزش اعزام به جبهه شدم  و تا ۲۴شهریور زیرنظر برادران ولی صوفی و بابایی اموزش دیدم .بعد برای اولین باربه به منطقه سومار درغرب کشور اعزام شدم. و درگروهانی زیرنظر شهیداکبرزاده انجام وظیفه کردم . عملیات مسلم عقیل درتاریخ ۹مهرماه ۱۳۶۱بارمزیا ابوالفضل العباس شروع شدودراین عملیات شاهد توفق برتری نیروهای دفاعی ایران بودم و مشاهد کردم  یک هواپیمای جنگی ایرانی یک هواپیمای جنگی عراقی راسرنگون کرد.

۲۴مهرماه ۱۳۶۱به تهران برگشتم ودر  ۱ابان ۱۳۶۱دوباره به منطقه جنگی اعزام شدم ومجدد به منطقه سومار اعزام شدم . ولی این باربه عنوان نیروی جوان ؛ درتدارکات ستادلشکرحضرت رسول حضوریافتم . وزیرنظرشهیدصالحی وبرادرمیرزایی انجام وظیفه نمودم وتا۱۵دی ماه ۱۳۶۱که تسویه کردم . در اول بهمن ۱۳۶۱به منطقه جنگی جنوب کشوراعزام شدم ودوباره درتدارکات ستادلشکربه کارگیری شدم وتحت نظرشهیدصالحی وبرادرمیرزایی انجام وظیفه کردم ودراین اینجابودکه باشهیدرضاچراغی اشناشدم .

درتاریخ یک بهمن ۱۳۶۱دوباره به صورت بسیجی به منطقه اعزام شدم دراینجابودکه قدم اولیه جهت استخدام درسپاه پاسداران انقلاب اسلامی برداشته شد. ولی به دلیل صدورفرمان ۸ماده ای حضرت امام گزینش هابه مدت ۹ماه تعطیل شده بود .هفده بهمن ماه ۱۳۶۱عملیات والفجرمقدماتی صورت گرفت .و من چون نیروی تدارکات ستادلشکربودم درپادگان دوکوهه ماندم . دراینجا افتخاراشنایی باشهیدحاج محمدعبادیان راپیداکردم . نحوه اشنایی به این صورت بودکه من جهت امارنهارپیش اقای افغان که مسئول مالی ستادلشکررفتم. ازاقای افغان سوال کردم برای نهارچندنفرهستی؟ فرمودند: اگرحاج عبادیان هم پیش من باشند دونفرهستیم ولی اگرنباشند؛من خودم تنها هستم . ازحاج اقاسوال شد، حاج فرمودندک بله اقای افغان به من گفت . پس امارمادونفراست ومن یادداشت کردم . حاج اقامراصدازدوبه من گفت اقای بخشی من شماراخیلی دوست دارم . من ازایشان سوال کردم من که تاکنون شماراندیده اید وشماهم من راندیده ای چه چیزی باعث شده که من رادوست داری؟ ایشان فرمودند: شماانسان باعدالتی هستی شمامی توانستی، امارنهاراقای افغان رابیشترردکنی .ولی امدی امارگرفتی که نکند یک نهاراضافه باشدبه همین علت به اقای گل علی بابایی میگویم : هروقت رسمی شدی بطورمستقیم به تدارکات معرفی شوی . وبعداماده شدیم برای عملیات والفجریک که درتاریخ ۱۰فروردین ۱۳۶۳عملیات درمنطقه فکه صورت گرفت ومن به عنوان تدارکات ستادلشکردرمنطقه فکه حضوریافتم ودراین جا بودکه شهیدرضاچراغی به شهادت رسید.مدتی بعد من جهت پی گیری کاراستخدام تسویه حساب کردم وبه تهران برگشتم .

درتاریخ اول مرداد۱۳۶۲باپیگیری ها ازبرادرحسین کیانی مسئول گزینش لشکربه استخدام رسمی سپاه پاسداران درامدم ودوم مرداد۱۳۶۲عازم منطقه شدم ودرقلاچه خودم رابه شهیدمحمدعبادیان مسئول تدارکات لشکرمعرفی کردم . اول به عنوان مسئول تدارکات تیپ عمارمعرفی شدم ونامه معرفی نامه خودم راتقدیم شهیدحاجی پورکردم ولی ایشان برادردیگری را به عنوان مسئول تدارکات انتخاب کرده بود. ودرنامه ای به شهیدعبادیان اعلام کرد ازوجودبنده درسنگردیگری استفاده نماید . و من به عنوان مسئول مخابرات تدارکات لشکر معرفی شدم .

  • از مخابرات تدارکات لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) در دوران دفاع مقدس بفرمایید که چه وضعیتی داشت و کار مخابرات در تدارکات چه بوده است ؟

در ابتدا امکانات مخابرات تدارکات لشکر ۲۷ بسیار اندک و درحد صفربود وتجهیزاتش فقظ شامل یک مرکزتلفن ۱۰کا روسی بودو۱۰عددتلفن صحرایی ۳۱۲ بود.اما به مرور با پیگیریهای صورت گرفته شده ، کم کم مجهزتر وبهتر شد.

  • مخابرات تدارکات درعملیات بدر

بعدازعملیات خیبربه مدت یکسال یعنی ازاسفند۶۲تااسفند۶۳هیچ گونه عملیاتی درجبهه صورت نگرفت وعملیات بدردر۵اسفند۱۳۶۳ انجام شددراین عملیات واحدمخابرات تدارکات باایجاد۱۰خط تلفن صحرایی و۳دستگاه بی سیم پی ارسی ۷۷که خط های تلفن به طورجداجدا درجفیربودوبی سیم هایک دستگاه جفیریک دستگاه لب اسکله ویک دستگاه هم درجزیزه بودود این عملیات مخابرات تدارکات باخودنیروهای تدارکات کارکرد ؛ دراین عملیات تجربه خیبردیگرتکرارنشدوبه اندازه کافی ماسک وان امبول معروف شده بود. این عملیات به تاریخ ۱۷اسفند۱۳۶۳حاج عباس کریمی به شهادت رسید .و برای مدت کوتاهی شهیددستواره فرمانده لشکرشدحاج محمدعبادت ارناحیه دست وبرادرحسین مهدوی هم ازناحیه  دست مجروح شدندبه طوری که دست اقای مهدوی قطع شدولی بعدپیوندزدند.

  • مخابرات تدارکات درمنطقه پدافندی مهران

به سال ۱۳۶۴ وماموریت پدافندی لشکر درمنطقه مهران درتاریخ اول اریبهشت سال ۱۳۶۴یک گردان لشکرماموریت  پدافندی درمنطقه مهران پیدا کرد،که این ماموریت تا اول خردادماه ۱۳۶۵طول کشید. بنابه دستورشهیدعبادیان چندواحدتدارکات لشکرمثل تسلیحات ؛ تعذیه؛  ترابری ؛ شامل ترابری سبک وسنکین ابرسانی وسوخت رسانی خدمات ومخابرات تدارکات درمنطقه مستقر شدند. مسئول بنه تدارکات برادرمحسن مولایی وجانشین اوبرادرابوالحسنی بود. مخابرات تدارکات بایک دستگاه مرکزتلفن اس بی ۲۲ و۱۲خط صحرایی ویک دستگاه پی ارسی۷۷باانتن ارسی۲۹۲درمنطقه مهران استقرارپیدا کردومسئول بنه مخابرات لشکرشهیدمصطفی زرچینی بود.

  • مخابرات تدارکات درعملیات والفجر۸ آزادسازی شهرفاوعراق

درتاریخ ۲۰بهمن ۱۳۶۴وبارمز یافاطمه زهرا انجام شد.دراین عملیات مخابرات تدارکات باایجاد۱یک دستگاه مرکزتلفن اس بی ۲۲وده دستگاه تلفن ۳۱۲درمنطقه کارون به عنوان اولین بنه تدارکاتی استقرارپیداکرد. این بنه تدارکاتی یک بنه کامل بود.دومین بنه درمنطقه بهمن شیر بودکه دراینجاهم مخابرات تدارکات بایک دستگاه اس بی ۲۲ و۱۲دستگاه تلفن۳۱۲ یک دستگاه پی ارسی ۷۷باانتن میله ای استقراریافت. این بنه هم مانندبنه کارون یک بنه کامل بود؛ بااین تفاوت که به جای اشپزخانه واحدپخش غذابود. بنه سوم بنه اروندکناربودکه دراین بنه مخابرات تدار کات باایجادیک دستگاه اس بی ۲۲ ۱۲دستگاه تلفن ۳۱۲ویک دستگاه پی ارسی ۷۷ ویک دستگاه انتن ارسی ۲۹۲که توسط شهیدمحمدرضابشیری نصب شده بود، دریک ساختمان یک طبقه لب اسلکه اروند استقراریافته بودیم . دراینجا یک دستگاه پی ارسی ۷۷به پشت می بستم وکارهاراهماهنگ می کردم .کاراین بنه این بودکه باری راکه خودروهامی اورنددرون قایق خالی گذاشته وبوسیله قایق به ان طرف روداروندمنتقل می شد. بنه بعدی اسلکه فاو عراق بود،که من درانجایک بی سیم چی باپی ارسی ۷۷قرارداده بودم.که کاراین بنه که مسئول ان اقای قربانی بود؛ این بود باری راکه قایق هامی اورندتخلیه کرده وبه بنه مستقردرفاومنتقل می شد .بنه بعدی درشهرفاوعراق درساختمان امفی تئاترفاو که همان ساختمان جنگ ارتش بعث عراق بودودران یک ماکت جنگی وجودداشت که باوجوداینکه مادرشهرفاوعراق حضورداشتیم دراین ماکت خاک عراق رااورده بوداین ور اهواز.دراین بنه یک دستگاه اس بی۲۲و۱۲دستگاه تلفن ۳۱۲ویک دستگاه پی ارسی ۷۷استقرارپیداکرد. مسئول این بنه خودشهیدعبادیان بود.بنه بعدی خط مقدم فاوبودکه دراین بنه هم یک دستگاه پی ارسی ۷۷ بودودو دستگاه پی ارتی ۴۷مسئول این بنه شهیدنورالهی بود.

 

  • ایا افراد اعزامی آموزشهایی هم میدیدند؟ اگر بله چه آموزشهایی ودر کجا ؟

بعضی ازافراد اموزش های لازمه را می دیدند؛ ولی همه نه .زیرا نیروهای عادی نیاز به اموزش نداشتند.اما مخابرات نیاز به اموزش داشت. خود من اموزش مخابرات راپیش برادرمحمدزاده وخودتان، درپادگان دوکوهه دیدم .

بنابه ضرورت و تشخیص شهیدعبادیان ونیروهای مخابرات که ازدوجاتامین می شدندیکی ازمخابرات لشکرکه برادرطرازی اموزش می داد .دیگرازخودتدارکات که خودمن اموزش می دادم .وسایرنیروهای مثل تعمیرکاران خودروورانندگان جرثقیل اموزش های لازمه رایادرپادگان دوکوهه می دیدند یادرمراکزتخصصی تهران طی می کردند .گروهی دیگرتعمیرکاران سلاح ومهمات بودن که اموزش های لازمه درپادگان دوکوهه می دیدند.

 

  •  اهمیت کار تدارکات در چه بوده است ؟

اهمیت کار تدارکات دریک کلام بایدبه این صورت بیان کرد: تهیه اقلام ازسیرتاپیازباتدارکات بودیعنی هرعملیاتی که می خواست انجام بشود ، قبل ازعملیات تدارکات باید دران منطقه مستقرمی شدواستقرارپیدامی کردوبعدازعملیات هم اخرازهمه ان منطقه راترک می کرد .  یک اشپزخانه بایددرنزدیک ترین مکان منطقه عملیاتی مستقرمی شد، تاامررساندن غذای گرم درکم ترین زمان ممکن صورت گیردودرشبانه روزسه وعده غذایی صبحانه نهاروشام توزیع شودکه دراین موضوع عوامل جغرافیایی مثل مناطق کوهستانی تاثیرزیادی داشت . موضوع دیگر ایجادجایگاه سوخت ازنفت وگازوئیل وبنزین درنزدیک ترین مکان به خط مقدم بود .بطوری که ترددخودروهابه راحتی انجام شوددراین رابطه لازم بودتوجه کافی به مسائل امینی صورت پذیرد ، به طوری که جایگاه هرکدام ازهم جداباشند، تا براثراتش دشمن اسیبی نبیند .کار دیگر تدارکات، ابرسانی یاسقای دشت کربلابود. این خودموضوع مهمی بودچون تهیه اب سالم واینکه اب ازکجاتهیه شودکه بایدبابهداشت هماهنگی لازم صورت می گرفت . البته این اصول بهداشتی وامنیتی درباره اشپزخانه هم بود. بطوری که ورودافرادمتفرقه به اشپزخانه ممنوع بودوهم به سلامت کارکنان اشپزخانه اهمیت داده می شد وهم موادعذایی واینکه افرادمتفرقه نبایدواردشوندچون ممکن بود اشخاصی غذارامسموم کنندونیرویی که غذای سالم نداشته باشدشکست خورده است. دیگر اینکه مساله تامین مهمات قبل ازهرعملیات توسط واحدتسلیحات تدارکات بود که بایستی درمنطقه عملیاتی بایدمستقرمیشد .مکان تسیلحات بایدویژگیهای خودش راداشت به دلیل خطراتش سوزی بایداز قسمت های دیگرتدارکات جدامی شد وبرای هرمهماتی بایدجای جداگانه ایجادمی کردند مهمات سبک دریک جامثل ان انواع فشنگ هاومهمات سنگین مثل انواع موشک هاواین هاهم بازازهم جدابودن ومعمولا جای تسیلحات ۱۰تا۱۵ کیلومتربا تدارکات راه بود . موضوع پنجم ترابری وتعمیرگاه بوددرهرعملیاتی بایدقبل ازعملیات خودروهاازنظرسالم بودن بازدیدوازمایش می شدند . این بازدید گاهی توسط خودکارکنان صورت می گرفت وگاهی هم ازستادکمک های مردمی دعوت می شدند جهت تعمیرخودروها وخودروهاازهرلحاط جهت عملیات اماده می شدندو موضوع ششم خدمات بودخدمات که مسئول ان شهیدمحمدرضازراعی بودکارایجادحمام وسرویس های بهداشتی اشپزخانه وغیره رابه عهده داشت اگردر جایی حمام درست نمی شد،رزمندگان برای رفع حاجت تانزدیکترین شهر می رفتند . و هفتم موضوع انبارها بودند که بایدهرکدام به طورجداجدادرمنطقه حضورمی داشتند.

 

  • ماموریت کاری و وظایف عزیزانی که در آن فعالیت داشتند و برنامه های مخابرات چه بود ؟
  • مسئول کل ترابری که بازشامل مسئول ترابری سبک وترابری سنگین بودترابری سبک شامل انواع خودوهای سبک بودوترابری سنگین شامل انواع خودروهای سنگین که درکل روش نگهداری خودروهابه این گونه بودکه تاانجایی ممکن بودتوسط تعمیرکاران خودتدارکات تعمیر می شدواگرممکن نبودهماهنگ می شدندباستادجذب وهدایت کمکهای مردمی تهران ازانجاتعمیرکارجهت تعمیرکلیه خودروها اعزام می شد.
  • مسئول خدمات که خدمات شامل حال ساخت ساختمانهاحمام وسرویسهای بهداشتی صحرایی ساختمانه درجاهای مثل دوکوهه اندیمشک، بیستون ،کرمانشاه وابوذرسرپل ذهاب بودکه مادردوکوهه حتی حمام وساختمان مخابرات رابرای تماس های راه دور رزمندگان ایجادکردیم وحمام هاوسرویس های بهداشتی صحرایی رادرادوگاه هاوبنه های رزمی ایجادمی کردیم که رزمندگان درصورت نیازمجبورنشوندراه دوربروند.که دررابطه باخدمات لازم است یادی کنیم ازشهیدمحمدرضازراعی مسئول پشتیبانی مخابرات لشکر۲۷ ومسئول خدمات تدارکات لشکر۲۷وزنده یادخسرو عزیزخانی که متاسفانه از انها اطلاعی ندارم. دهم موضوع نیز واحدمخابرات تدارکات که درسال ۱۳۶۱ بنابه دستورشهیدحاج محمدعبادیان وتوسط برادرابراهیم زاده تشکیل گردید. امابعدازدوماه این مسئولیت به من موکول شدوتاعملیات والفجرده بنده بودم وبرای مرصادبرادرعسکرزاده معرفی شدواما وظیفه مخابرات تدار کات عبارت بودازبرقراری تماس باسیم و بی سیم بامخابرات لشکرورده های تدارکات که شامل تغذیه ، سقای دشت کربلا ،سوخت رسانی ،تعمیرگاه خودرویی ،تسیلحات ،ترابریسبک ،ترابری سنگین و خدمات وگاهی هم دربخش ارتباطات باسیم کمک مخابرات لشکربودیم. البته سیاست شهیدعبادیان به دلیل امنیت ان بیشترروی ارتباطات باسیم تاکید داشت.
  • واحدتدارکات لشکرشامل ۱۰مسئول بودیک نفر مسئول تدارکات لشکربطورکلی شامل سیاست کلی بودبرای تدارکات لشکردرنظرگرفته می شدکه شامل سیاست های عملیاتی وپدافندی بود.جانشین تدارکات درنبودمسئول تدارکات وظایف وی رابرعهده داشت.
  • مسئول تعذیه مسئولیت توجه به پخت وپزغذای سالم رابرعهده داشت چون نیروی سالم درغذای سالم .
  • مسئول ابرسانی یاسقای دشت کربلا مسئولت تهیه وتوریغ اب سالم رابرعهده داشت
  • مسئول سوخت رسانی مسئول تامین وتوزیع سوخت اهم ازنفت گازوئیل وبنزین تاخط مقدم برعهده داشت
  • مسئول تسلیحات که شامل سلاح ومهمات سلاح شامل انواع سلاح های سنگین ونیمه سنگین وسبک که هرکدام بایدداری تعمیرکارجداباشدودراین رابطه نیازبه ایجادمکان هاجدا واموزش های جداگانه بودودربخش مهمات نیزشامل مهمات سبک وسنگین بودکه هرکدام شرایط واموزش های لازمه را ازنظرایمنی می خواست به عنوان یک خاطره بگویم که انفجار دوم مهر۱۳۶۲ قلاچه که طی ان ۱۱تن ازبچه های تدارکات وتسیلحات به شهادت رسیدند که معروف ترین انهاشهیدرضاعلی نقی بود . براثربی توجهی به مسائل ایمنی اتفاق افتاد.
  • و سایرین.

 

  • در تدارکات چه عزیزانی حضور داشتند و زیر نظر کجا کار میکردند و مقرشان در جنوب و غرب کشور کجا بود؟
  • درتدارکات عزیزان زیادی فعالیت داشتند:
  • تامین حضورداشتن که کارانهاتهیه اقلام اعم ازتخصصی وعمومی بود .درجنوب درپادگان دوکوهه ودرغرب درپادگان الله اکبر، ابوذرسرپل ذهاب وکوزران وهر جای که تدار کات باشد.
  • اشپزها که یا دردوکوهه بودن یاپادگان الله اکبراسلام ابادغرب یا درتردیک ترین منطقه عملیاتی مثل عملیات والفجرهشت یاکربلای ۵که درکارون حضورداشتند.
  • رانندگان پایه یک وپایه دوکه درجنوب درپادگان دوکوهه ودرغرب درکوزران ودرنزدیک ترین منطقه عملیاتی مثل والفجرهشت وکربلای ه که دربهمن شیرابادان بودند .
  • تعمیرکاران خودرو که درجنوب درپادکان دوکوهه ودرعرب درکوه زران ونزدیک ترین منطقه عملیاتی مثل: والفجرهشت وکربلای ه که درکارون مستقربودن ودرسال ۶۶عملیات های نصرکه به طورعمده درسردشت ومنطقه ماموت عراق مستقربودن
  • نیروهای ابرسانی که درجنوب درپادگان دوکوهه ودرغرب درمنطقه کوزران ودرسال ۶۶درمنطقه ماموت حضورداشتند
  • نیروهای خدمات که درجنوب درپادگان دوکوهه و درغرب درکوزران وماموت عراق مستقربودن
  • تعمیرکاران سلاح که بطورعمده دردوکوهه بودند
  • انباردارها که به طورعمده دردوکوهه، پایگاه وحدتی دزفول ودرغرب در کوزران ودرسال ۶۶ درپیرانشهرو ماووت عراق بودند.

 

  • مهمترین عامل موفقیت تدارکات در دفاع مقدس را چه می دانید؟

مهم ترین دلیل موفقیت تدارکات  دردوران دفاع مقدس عبارت بودازحضوریک فرمانده عالی باویژگیهای ذیل :

فرماندهی شهیدعبادیان بردلهابودیعنی اگرمی گفت اقای برهمن اینکاربایدانجام شوداقای برهمن باجان دل انجام می دادنه اینکه ازترس باشدویا… باشد

شهیدعبادیان خاکی بود.یعنی باکارکنان تدارکات خودمانی بود و بچه هاباایشان شوخی می کردند محمدرضابخشی، مرتضی قربانی،  حسین ملکی،  محمدمصطفایی،  احمدبهرامی نجدی و حسین مهدوی خودراپنج تن العبادیان می خوانند.

شهیدعبادیان خوش رفتاربود.یک روزیک برادرراننده که ازتهران باراورده بودوبار وی راخالی نکرده بودند،بسیارعصبانی شده بودوشروع کردحرف هایی را به مسئول تدارکات زدن؛درهمین حال یک دفعه حاجی رسید. بدون انکه راننده متوجه شودکه ایشان مسئول تدارکات است شروع کردحرفهارا زدن. حاجی گفت عزیزم چه شده چراناراحتی ؟ راننده گفت من ازصبح امدم ولی کسی بارراتخلیه نکرده است .حاجی به راننده گفت عزیزم نهارخوردی؟ نمازخواندی ؟شایدخسته هم هستی !گفت: ماشین را درب انبارببرند ،تامن بگم بارراتخلیه کنند.وبه اقای فیض ابادی گفت ایشان ببراطاق من ، تانمازبخواند،نهارومیوه میل کند، استراحت کند؛ وشام شب راهم به ایشان بدهید تاحرکت کند.

شهید عبادیان روی بیت المال بسیاردقت داشت ومی رفت بررسی می کرداگرلازم بود تذکرمی داد.هیچ کس ازبیش عبادیان ناراصی نمی رفت وهیچ وقت به کسی نه نمی گفت روی مسائل اخلاقی حساس بود. اقای شجاعیان تعریف می کردکه یک روزماداشتیم یک مجله ورزشی رانگاه می کردیم که حاجی رسیدومتوجه شدبه من گفت اقای شجاعیان دیدن این عکس هاایرادداردچرا شمانگاه می کنید ؟

 

  • یادی داشته باشیم از شهدای والامقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله ، اگر ممکنه برخی شهدای تدارکات لشکر ۲۷ را نام برده و نکاتی هم ازآنان بفرمایید.

برخی شهدای تدارکات لشکر۲۷ این عزیزان هستند:

  • محمدعبادیان : یکی دیگرازخصوصیات ایشان این بود که ریاست طلب نبودیعنی این عقیده رانداشت که اگرمن ازتدا رکات رفتم شماهاهم بایدبرویدحاج محمودشیرازی مسئول تدارکات لشکربعدازاقای عبدی می کوییدیک روز رفته بودم پادکان ولی عصرتهران باشهیدنصیری کارداشتم ازکوشه درنگاه کردم دیدم شهیدعبادیان درجمع بچه های تدارکات است ومی کویدبایدشماهادرتدارکات باشید وسنگرراحفظ کنید
  • شهیدرضاعلی نقی تاریخ شهادت دوم مهر۱۳۶۲درقلاجه براثر انفجارتسیلحات
  • شهیدمحمودی تاریخ شهادت دوم مهر۱۳۶۲ درقلاجه براثر انفجارتسیلحات
  • شهیدابوالقاسم عطری محل شهادت درعملیات والفجر۸اروندکناربراثراصابت ترکش
  • شهیدسیداشمس الدین سیدمیرنورالهی مسئول بنه تدارکات، نحوه شهادت:وی ازسوی برادر عبادیان به عنوان مسئول تدارکات محورفاوبود. نفربر سوارشده بودکه بالگرد دشمن ، نفربر راموردهدف قرارمی دهد .شهیدنورالهی درداخل نفربربه شهادت میرسدوسپس هلی کوپترتوسط ضدهوایی موردهدف قرارمی گیرد.نورالهی به مسائل دینی بشدت اهمیت می داد.یک روزیکی ازبرادرهابه ایشان گفت فلانی درتهران ریش خودرابه طورکامل میزند. ایشان گفت کی؟ اگر اسمی می گفتن که کی بوده ، وی رادوستانه کتک می زد تا تکرار نکندومرتکب غیبت نشود.
  • شهیدحسین روحانی جانشین سیدنورالهی دربنه فاو بود . وی براثراصابت ترکش به شهادت می رسد . وی نامه ای به بنده نوشته که موجود است .
  • شهیدمهندس علی رضاعبادیان تاریخ شهادت ۲۸بهمن ۱۳۶۴ محل شهادت اروندکنار. ایشان که برادرشهیدعبادیان بودند. انسانی با ایمان مومن متخصص برق، مسلط به زبان المانی، عاشق شهادت، بسیجی مخلص،و انسان فداکاربودند. هواپیمایی که روی پشت بام من رادنبال می کرد، ایشان راباموشک به شهادت رساند.
  • شهیدعبدالامیرریاحی فر در پایگاه وحدتی دزفول براثربمباران هوایی درتاریخ ۴دی ماه ۱۳۶۵ به شهادت رسید. امیرریاحی فرباسیدنوالهی رابطه نزدیکی باخداو شهدا داشت دریاداشت های خودنوشته بود: دوهفته بیش دوست عزیزم سیدنورالهی رادرخواب دیدم که به من گفت دوهفته دیگر دراین تاریخ مهمان من هستی. درست درهمان تاریخی که گفته بود، امیرریاحی فربه شهادت رسید.ریاحی فرامانت داری بی همتابود.یک عددساعت مچی ازسیدنورالهی بیش ایشان مانده وبه خانواده سفارش کرده بودکه بدست خانواده اقای نورالهی برساند.خانواده هم درنوروز۱۳۹۴باهماهنگی بنده بدست خانواده رساند.ریاحی فربسیارباکدشت بودمبلع ۱۰۰۰۰تومان که ازحقوق سربازی بود، بیش پدرجمع کرده بود. یکی ازبرادران راننده تصادف می کند وبایدخسارت پرداخت می کردو پول هم نداشت . ریاحی فر درخصورمن تماس گرفت باپدرش وگفت اقای فلانی بیش شما می اید. ان ۱۰۰۰۰تومان رابه صورت بلاعوض به ایشان بدید وپدرش هم داده بود
  • شهیدرضامومنی در کربلای۵ درمنطقه شلمچه براثراصابت ترکش به شهادت رسید.
  • شهیدحسین لطفیان محل شهادت شلمچه عملیات کربلای۵  ، لطفیان بسیار شلوغ کاری می کرد، ازاسراف پرهیزمی کرد.یک سری امضاهایئ ازایشان موجوداست که دران ۱۰نفرامضاکرده اندکه هرکدام شهیدشدن ان دنیا یکدیگر راشفاعت کنند.
  • شهیدرجب بهزادپور درعملیات کربلا ۵ در منطقه شلمچه به شهادت رسید.
  • شهیدمحسن قربان زاده درعملیات والفجرهشت در منطقه فاو به شهادت رسید.
  • شهیدصادق محمدی افشار در شلمچه درکربلای ۵ به شهادت رسید . دراجرای عملیات کربلای۵ وقفه ای بیش امده بود.حاج محمودشیرازی شهیدافشارقرارمی گذارندکه سه روزبه مرخصی بروند. ازشهیدعلی رضانوری قائم مقام فرماندهی لشکراجازه گرفتند وایشان هم اجازه دادندراهی کارون می شوندودرانجا لباس شخصی راتن می کنندناگهان حاج محمدکوثری تماس می گیردبااقای شیرازی ومی گویدکجاهستی جواب می دهندمادرکارون هستیم وبااجازه شماداریم به سه روزمرخصی می رویم .ماازشهیدعلیرضانوری اجازه گرفتیم اقای کوثری گفتند فوری بر گردیدشلمچه ، چون اقای ملحق درمحاصره است. مازودبرگشتیم موتورهایی طراحی شده بود، برای حمل مهمات سبک که ۳جعبه داشت افشاررفت که بااین موتورهامهمات سبک به خط مقدم برساندکه دربنه تدارکات یک توپ به زمین اصابت کردوصادق محمدی افشارتوفیق شهادت را کسب کرد.
  • شهیدمحمدحسن اریایی پور ازبچه های ترابری بود. درتاریخ شهادت ۴دی ماه ۱۳۶۵ در پایگاه وحدتی دزفول براثربمباران هوایی دودی ۱۳۶۵من باایشان رفته بودیم ، مهران ماشین ایشان نیسان وانت بودوعده ای راپشت سوارکردمن به ایشان گفتم پشت سوارنکن ولی ایشان توجهی نکرد و….
  • شهیدمنوچهرمدق ازشهدای شمیمیایی می باشدکه درسال ۱۳۷۹به شهادت رسیده است ۱۸شهیدقدرت الله فریدونی ازشهدای شیمیمایی می باشدکه درسال۱۳۷۲به شهادت رسیده است
  • شهیداسماعیل لک ازشهدای شمیمیایی می باشدکه درسال ۱۳۸۰به شهادت رسیده است شهیدحسن تات محل شهادت جفیرعملیات بدر۱۳۶۳نحوه شهادت درکانال بودکه کلوله پوپ به زمین خوردوسرویک دستش وسرش ازتن جداشد
  • شهیدشاهدی تاریخ شهادت ۱۳۷۴براثررفتن روی مین به شهادت رسید .لازم به ذکراست که شهید شاهدی بعدازشهادت شهیدمومنی باهمسروی ازدواج می کندودرسال ۱۳۷۴به شهادت میرسد.
  • شهیدافشاری مسئول بنه بود فردی بسیارفعال درعملیات کربلای ۵ شلمچه شهیدشد
  • شهیدمحسنی که مسئول کنترل اموال بودودرسال ۱۳۶۷درپادگان امام حسن تهران توسط منافقین به شهادت رسید.

 

  • خاطرات شیرین خودتان از آن روزهای آسمانی بیان ‌فرمایید:

 

  • ناهاربی تکلف با فرمانده لشکر

درمقرتدارکات؛ نهاربا شهیدحاج ابراهیم همت داشتیم . دراین نهارمن، شهیدمحمدعبادیان برادرجانبازمجیدبرهمن، برادرجانبازحسین ملکی؛ وبرادرجانبازحسین مهدوی حضورداشتند نهارهم استامبلی با ماست بودکه برای مابهترین نهاروبهترین خاطره بودوشیرین ترین خاطره

  • خاطره ای از شهیدرضاچراغی

دردی ماه ۱۳۶۱درپادگان ابوذرسرپل ذهاب در غرب کشور، افتخاراشنایی باشهیدرضاچراغی راپیداکردم . دیداری که دیداراول بنده بادیدار اخربنده همراه شد. شهیدرضاچراغی به طورناگهانی واردساختمان تدارکات ستادلشکرشدند ومن که ایشان رانمی شناختم به ایشان گفتم ورودافرادمتفرقه به تدارکات ممنوع است . وایشان عذرخواهی کردند . من ازایشان سوال کردم من شمارابه جا نیاورم. ایشان فرمودند: من رضاچراغی هستم .ومن ازایشان عذرخواهی کردم وایشان به من فرمودند :که شماکاردرستی کردی وکار شما قابل تقدیرهست .

  • جش پتو در اولین مراجعه به مخابرات

عملیات والفجر۴ درمنطقه پیرانشهرشروع شده بود ولی من حضورنداشتم وبه دستورشهیدعبادیان ازقلاجه راهی منطقه بیستون شدم وکلیه واحدهای تدارکات راسیم کشی تلفن کردم ومدت سه ماه دربیستون بودم . تااینکه اول دی ماه ۱۳۶۲جهت عملیات خیبرراهی دوکوه دراندیمشک شدم ومن بابرادرحسین ارشدتعذیه وشهیدعبادیان باهم راهی شدیم . دردوکوهه کلیه واحدهای تدارکات راسیم کشی تلفن کردم. درتاریخ یک بهمن ۱۳۶۲ساعت ۸شب اولین دستورکاری را ازشهیدعبادیان دریافت کردم. ایشان فرمودند به مخابرات لشکر میروی تعدادیک دستگاه مرکزتلفن ده دستگاه تلفن صحرایی ویک دستگاه پی ارسی ۷۷دریافت می کنی وتا نگرفتی برنمی کردی! ان زمان مسئول مخابرات لشکربرادرامیدی بودن ولی حضورنداشتن ومن با برادران سیدکمال عباسی وحسن محمدی اشناشدم . درخواست خودم رابه برادر سیدکمال عباسی گفتم . ولی ایشان قبول نکردوگفت نداریم ومن درخواستم را ادامه دادم ولی ناگهان برای من مراسم جشن پتواجراکردند .من بلافاصله جاخالی دادم وپتورابه روی دیگری انداختند و ان برادر را دوستانه کتک زدند. من چراغهارا روشن کردم وگفتم: بزن بزن که داری خوب می زنی ! واقای سیدکمال گفت فردا بیا ازاقای دیداری بگیر. به ایشان گفتم چه شدشماکه گفتی نداریم ! درجواب گفت : به راستی که تربیت شده شهیدعبادیان هستی !

  • حساسیت شهید عبادیان به بیت المال

بیان خاطره ای نیز ازبرادرحسین بهشتی پیرامون شهیدعبادیان عرض کنم. ایشان فرمودند: من یک روز یک فهرستی رااعم اقلام عمومی وتخصصی مورد نیاز تهیه کردم وبردم خدمت شهیدعبادیان ایشان فهرست رامطالعه کردندو به برادر حسین مهدوی گفتندکه همه راحواله کنند.سپس به من گفتنداقا بهشتی دستوردادند همه اقلام رابدهند. امابرادر بهشتی بدان پشت ساختمان مخابرات لشکر یک پتوسربازی درخاک افتاده ، شمامی روی ان پتورابرمی داری به من عبادیان تحویل می دهی. اگراین کاررانکنیدفرداقیامت دربرابربیت المال بایدپاسخ گو باشید.

بیان خاطره ای ازبرادرعنایت یوسفی هم پیرامون شهیدعبادیان عرض کنم. ایشان فرمودند: شهیدعبادیان خیلی به فکرکارکنان لشکربودن ایشان چون قبلا کارکنان کفش ملی بودند پی گیری زیادی کردن وتعدادی وام برای بچه های لشکرگرفتند که بسیارمشکل گشابود.

  • خاطره ای از مرحوم حاج بخشی

من باطری بیسیم نیاز داشتم، ولی برای رفتن وتامین آن؛ ماشین نبودتامخابرات لشکربروم. شهیدعبادیان به حاجی بخشی گفت: ماشین خودت رابده به  ایشون تامخابرات لشکربرود.حاجی بخشی سویچ رابه پسرش علی که موجی بود ، داد.  وعلی درهنگام برگشتن ماشین رابه داخل یک گودال انداخت وبه حاجی بخشی گفتم : علی ماشین راداخل گودال انداخته. مرحوم حاجی بخشی به مزاح به من گفت : وقتی دودیوانه باهم هم سفرشوندبهترازاین نمی شود!

  • خاطره رمزگذاری پیام درعملیات خیبر

عملیات خیبربه دلیل اینکه دشمن برای اولین بارازسلاح شیمیایی استفاده کردیکی ازپیچیده ترین عملیات هابود. ومادرعملیات خیبرتعداد۳دستگاه بیسیم دایرکردیم یک دستگاه درمنطقه جفیریک دستگاه درلب اسکله ویک دستگاه درجریزه . دراین لازم است یادی کنم ازبرادرا کبردارستانی شهیدمهدی سطانی وشهیدمدافع حرم اصغرفلاح پیشه . وده خط تلفن نیزبین واحدهای تدارکات درجفیربرقرارکردم من درجفیربودم برادردارستانی دراسکله وبرادرشهیدمهدی سطانی درجریزه بود . خاطره ای که قابل بیان است اینکه چون ان زمان سیاست مخابرات لشکردراین بودکه کلیه واحدهای لشکرروی یک فرکانس باشند؛ من واکبردارستانی به فکرچاره شدیم ویک فرکانس خالی پیداکردیم وقرارگذاشتیم هرپیامی داشتیم بارمز”الله اکبر” به این فرکانس برویم . ومن تصورمی کردم هرپیامی رابایدکدکذاری کرد . یک روزشهیدعبادیان به من گفت اقاسید درجریزه است . پیام بده فرداصبح زوداینجاباشد ومن این پیام راکدگذاری کردم وبه اکبرگفتم :  الله اکبر . دراینجابودشهیدفلاح پیشه بامن تماس تلفنی گرفت وگفت : بخشی این الله اکبری که گفتی کجاست ؟ گفتم : یعنی خدابزرگ است . وهرکاری کردمن جواب اورا ندادم وپیام برای اکبردارستانی ارسال کردم .بعدشهیداصغرفلاح پیشه بامن تماس گرفت گفت : بخشی یک پیام دارم یادداشت کن ! دیدم همان پیامی که من برای اقای دارستانی فرستادم داردبرای خود من می دهد.بعدگفت لازم نیست هرپیامی کدبندی شود .

  • پیام اشتباهی بیسیم چی در عملیات والفجر هشت

یک روزمن برای یک بی سیم چی که یکی ازنیروهای مخابرات لشکربودوان طرف اروندرود بود پیام دادم وگفتم قایق دارد بابارمی اید . به برادرقربانی بگوتویوتاجهت تخلیه اماده باشد. ایشان رفته بود وبه اشتباه گفته بود: برادرقربانی بخشی گفته هرچه سریع ترعقب نشینی کنید.قربانی گفت بخشی چه کاره باشد؟ بامن تماس گرفت ومتوجه شدبنده خدا اشتباه متوجه شده. دوباره چندروزدیگرهمین پیام به همان بیسیم چی داده شد،که این بارگفته بود: برادرقربانی! بخشی گفته هرچه هلی کوپترداری بفرست بیاد! قربانی گفت من هلی کوپترم کجابود؟ بامن تماس گرفت ومتوجه شدبازهم پیام را اشتباه دریافت کرده است.

  • شباهت دو نفر درعملیات والفجر هشت

شهیدعبادیان؛ خصوصیات ویژه ای داشت .یکی ازخصوصیات ویژه ایشان رازداربودن ایشان بودبه طوری که هیچ وقت کسی نمی توانست اززیرزبان ایشان اطلاعات منطقه رابکشد.یک روزبرادرقربانی یک نیروی بسیجی که شمالی بود، را به مخابرات معرفی کرد؛که فامیلی ایشان هم بخشی بود. شهیدعبادیان ایشان راصبح زوددروضوخانه دیدوگفت اقای بخشی نمازصبح راکه خواندی، صبحانه میل می کنی. یک دستگاه مرکزتلفن اس بی ۲۲و۱۲دستگاه تلفن صحرایی ۳۱۲ دیک دستگاه پی ارسی ۷۷بارتویوتا میکنی وحرکت می کنی به  طرف اروندکنار.تلفن هاوبیسیم راهم برقرارمی کنی ولی خاموش باشد. بنده خدا امددربهمن شیربودیم که این خبررابه من گفت .ومن تعجب کردم که چرابه ایشان گفته است. خودم رفتم خدمت ایشان ازبه ایشان گفتم شمابه یکی ازنیروهای من چیزی گفتی درپاسخ فرمودن مگرخودشمانبودی ؟ گفتم نه! فقط فامیلی ایشان هم بخشی بوده !گفت به جان خودم مثل اینکه سیب را ازوسط دوتا کرده باشند! وسپس دستوررابه خودم داد.

  • اگر خاطره تلخی دارید و آن را مناسب میدانید ، بیان ‌فرمایید

درتاریخ دوم مهرماه ۱۳۶۲انفجارشدیدی درتسیلحات لشکردرقلاجه رخ داد . وطی ان ۱۱نفرازبرادران تدارکات وتسیلحات شهیدشدندوماطی چندروزتکه گوشت عزیزان را ازاطراف جمع اوری می کردیم . شدت انفجاربه حدی بودکه بچه هاتکه تکه شده بودند.وبشدت زج اور بود .

  • آموزه های آن روزهای آسمانی را بیان بفرمایید

اموزه هایی چون وحدت ویکی بودن؛ و همه باهم یک جوربودیم وحدت داشتیم ودرقبال این وحدت بودکه پیروزهای عظیمی بدست می امد.همه باهم خاکی بودیم. فرمانده وغیرفرمانده مطرح نبود.برای صرف غذاشهیدعبادیان دستورداده بودسینی های برزگ تهیه کرده بودند ومی گفت همه بایددورهم دراین سینی هانهارمیل کنندودوفرزندخودحمیداقاواحمداقارا باخودبه پاد گان دوکوهه می اوردوهنگام صرف نهاربه دوفرزندخودمی گفت برویدوضوبگیریدچون بچه مسلمان هستیم با وضونهارمیل کنید.

هرکجاوحدت وهمبستگی باشدماپیروزیم .درطول دفاع مقدس کارهای دشواری باوجودمشکلات مثل تحریم ها راحل کردیم وامروز هم بایداینطور باشیم .

مسئولین به بهانه قانون بازنشستگی پیش کسواتان جهادوشهادت را به حال خودشان رهانکنند

 

  • ممنون از توضیحات ارزنده و بیان شیرینتان. آرزوی موفقیت برای شما دارم و آرزوی سربلندی برای نظام مقدس برآمده از ایثار شهدا و رزمندگان اسلام .
  • پایان

 

  •  
  •  

 

 

 

 

http://www.isarpress.ir/?p=3141