اخلاق در حوزه ;معرفت نردبان قرب الهی
که شاگرد مرحوم فشارکی بودیم، معتقد بودیم که ریاست برای مرحوم فشارکی است، ....
مجله افق حوزه 22 اردیبهشت 1389 - شماره 269
اخلاق در حوزه ;معرفت نردبان قرب الهی
نویسنده :
3
بسم الله الرحمن الرحیم
در روایات امده که ظاهر قران خیلی ساده است، طوری که هر کس ان را بخواند به اندازه خود توشه ای می گیرد؛ خداوند می فرماید: (و لقد یسرنا القران للذکر فهل من مدکر)، قمر/17؛ ما قران را برای تذکر اسان ساختیم ایا کسی هست که متذکر شود؟! ولی در جای دیگر می فرماید: (و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی ء)، نحل/89؛ ما این کتاب را بر تو نازل کردیم، بیانگر همه چیز است. ایمه علیهم السلام هم می فرمودند که ما هر چه سخن می گوییم از قران می گوییم و اگر از ما بپرسید که این حرف را از کجای قران می گویید، ما برایتان توضیح می دهیم.
بنابراین ظاهر قران ساده به نظر می رسد ولی باطنش بسیار عمیق و فهم حقیقی ان دشوار است. برای فهم قران یک دستوری در خود قران است که فرموده: (لایمسه الا المطهرون)، واقعه/79؛ امام سجاد علیه السلام نیز در صحیفه سجادیه دعایی دارند که، (خدایا! قلب ما را از اوساخ و پلیدی ها پاک فرما تا قران را بفهمیم).
نکته اساسی این است که فهم قران و رسیدن به باطن، ان معلم و استاد می خواهد و اینکه برخی ندای (حسبنا کتاب الله) را سر داده اند، اشتباه رفته اند. یک کتاب گلستان (سعدی) را نمی شود بی استاد خواند؛ چطور بدون استاد و انسان کامل بخواهیم دستورات دینی و زندگی را از قران بیاموزیم؟! وقتی ملایکه ندای: (انی جاعل فی الارض خلیفه)، بقره/30؛ را از سوی حق شنیدند، عرض کردند: (نحن نسبح بحمدک)؛ یعنی ما در درگاه شما عبادت می کنیم. جواب امد که ما عبادت بی عمل نمی خواهیم؛ به تعبیر بنده، به عبادت خودتان ننازید. این نشان می دهد که علم خیلی فضیلت دارد و همه عبادت را علم و معرفت ارزش می دهد. بنابراین اگر می خواهید عبادت و اعمالتان قیمت پیدا کند، باید علم فرا گیرید و اینکه خداوند در قران گناهان را به جهل نسبت می دهد، به همین دلیل است. مثل انجا که بنی اسراییل به حضرت موسی علیه السلام گفتند: ایا ما را مسخره می کنی؟ (اتتخذنا هزوا)؛ ان حضرت در جواب فرمود: به خدا پناه می برم از این که از جاهلان باشم، (اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین)، بقره/67؛ یعنی مسخره کردن و حرف های بیهوده زدن کار جاهل است و من جاهل نیستم. خداوند در ایه دیگری می فرماید: (انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله)، نساء/17؛ یعنی توبه برای کسانی است که از روی جهالت معصیت می کنند. خلاصه، طبق ایات و روایات، جهالت یک امری است که تمام مفاسد و شرور از ان سرچشمه می گیرند.
این کلمات ارزش علم و معرفت را نشان می دهد. عالم خودش مقرب است، البته در صورتی که توام با تقوا باشد وگرنه به قول شیخ بهایی (چون عمل در تو نیست، نادانی) انچه ما را گرفتار و بیچاره می کند، بی تقوایی است و مادامی که ما به طهارت و تقوا نرسیم، با اهل بیت علیهم السلام سنخیت نداریم، البته ما ولایت امیرالمومنین و یازده فرزند ان حضرت را قبول داریم ولی، قبول داشتن غیر از فهمیدن و ادراک نمودن است. ما طلبه ها وظیفه داریم که با تلاش و کوشش، علوم خواندنی مثل احکام، اخلاق، تفسیر و ادبیات را خوب فرا بگیریم؛ و این علوم اسلامی، با طهارت و تقوا حاصل می شود، پس سعی کنید ان را تحصیل کنید.
روایتی را در کتب اهل سنت خواندم که ان را در جوامع روایی شیعه ندیده ام؛ به این مضمون که امام صادق علیه السلام می فرماید: تقرب انسان، با علم و معرفت به دست می اید، به صرف عبادت نیست. سپس می فرماید: اگر ملاک تقرب، عبادت تنها بود، پس حضرت نوح علیه السلام که 950 سال عمر کرده، می بایست از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله بالاتر و مقرب تر باشد.
بنابراین، این موارد نشان می دهد که پیامبر اکرم صلی الله علیه واله با معرفت و عرفان الهی به ان مقام رسیده اند. باید توجه داشت که کمبود معرفت در ما فراوان است. ما خیال می کنیم رسول الله صلی الله علیه واله و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را شناخته ایم، خیال می کنیم خدا را شناختیم. اگر واقع مطلب این است، پس این اضطراب ها برای چیست؟ اینکه با یک حادثه، حواسمان پرت می شود، علامت چیست؟ در حالی که در قران امده: (الا بذکرالله تطمین القلوب)، رعد/28؛ حالا که ما دلمان ارام نمی گیرد، کشف از این می شود که ما از یاد خدا دوریم.
مناسب است این روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله را دستور العمل زندگی خودمان کنیم که می فرمایند: (لایغرنک ذنب الناس عن ذنبک ولانعم الناس عن نعمک التی انعم الله علیک...) مجموعه ورام/2/77؛ (مبادا دیدن گناهان دیگران، باعث غفلت از گناهان خودت شود.)
عمده این است که ما درباره خودمان فکر کنیم، به دیگران کاری نداشته باشیم، ولی متاسفانه ما عادت کردیم عیب دیگران را ببینیم و به عیب خودمان توجه نداریم! در حالی که طبق روایات باید برعکس باشد، یعنی از نظر اخلاقی و زهد و پارسایی نخست باید خودمان را بسازیم تا زمانی که وارد اجتماع شدیم، قدرت نگه داشتن خودمان را داشته باشیم.
مرحوم ایه الله نایینی می فرمود: (پس از وفات میرزای شیرازی بزرگ، شاگردان بزرگ ایشان از جمله مرحوم فشارکی، سید اسماعیل صدر و اقا میرزا محمدتقی شیرازی در معرض ریاست و مرجعیت قرار گرفته بودند. ما و شیخ عبدالکریم حایری و دیگران که شاگرد مرحوم فشارکی بودیم، معتقد بودیم که ریاست برای مرحوم فشارکی است، ولی ایشان برای نماز تشریف نیاوردند و لذا به سراغشان رفتیم، ولی دیدیم که ایشان از حرم عسکریین بیرون امده و از چشمشان معلوم است که در حرم توسل و گریه کرده اند. گفتم: اقا چرا دیر کردی؟ گفت: من دیشب از خانه میرزا به منزل خودم رفتم، ولی دیدم که با مرگ مرحوم میرزا، در درون دلم یک خوشحالی است، دیدم این خوشحالی به خاطر ریاست است. با خود گفتم: کسی که از احتمال ریاست خوشش می اید، لیاقت ریاست ندارد. پس به حرم مشرف شدم و خواستم که خدا این مقام را به من ندهد.)
خدا را به حق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قسم می دهیم که ما را در این راهی که پیش گرفتیم، یاری بفرماید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
کلمات کلیدی:
اخلاق در حوزه ;معرفت نردبان قرب الهی
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6435/7174/87615/%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D9%86%D8%B1%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C?SearchText=%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D9%83%D9%8A