***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

ر بین درس استاد بزرگ ما مرحوم سید آقا محمد فشارکی تشریف آورد. آثار گرفتگی و ناراحتی از چهره اش کاملا هویدا بود.
معلوم شد این انقلاب و گرفتگی به واسطه بروز و با در عراق است که در همان روزها خبرش منتشر شده بود. فرمود شما مرا مجتهد می دانید. همه عرض کردیم بلی. سوال کرد عادل می دانید؟ جواب دادیم آری. فرمود پس من به تمامی شیعیان سامرا زن و مرد حکم می کنم که هر یک از آنها یک فقره زیارت عاشورا را به نیابت بی بی نرجس خاتون والده ماجده حضرت حجه بن الحسن (علیه السلام) بخوانند آن بانوی بزرگ را پیش فرزندش شفیع قرار دهند تا آن حضرت نزد خداوند عالم شفاعت کند و خدا شیعیان سامرا را از این بلا نجات دهد.
این حکم که صادر شد چون مقام بیم و ترس نیز بود همه شیعیان اطاعت کرده زیارت عاشورا را به همان قرار خواندند. به واسطه این ترس یک نفر شیعه در سامرا تلف نشد با اینکه هر روز ده تا پانزده نفر از غیر شیعه می مردند.

https://fa.shafaqna.com/news/548733/

زمان انتشار : ۱۶ فروردین ,۱۳۹۷ | ساعت : ۲۲:۳۲ | کد خبر : 548733 | پرینت

فلسفه تأخیر اجابت دعا در کلام نورانی حضرت ابراهیم (ع)

شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) – امام ششم حضرت صادق علیه السلام فرمود: روزی ابراهیم خلیل اطراف کوه بیت المقدس برای یافتن چراگاهی گردش می کرد تا گوسفندان خود را به آن ناحیه برد. در این هنگام صدائی به گوشش رسید نگاه کرد مرد بلند قامتی را مشاهده کرد که مشغول نماز است.
به گزارش شفقنا به نقل از شبستان امام ششم حضرت صادق علیه السلام فرمود: روزی ابراهیم خلیل اطراف کوه بیت المقدس برای یافتن چراگاهی گردش می کرد تا گوسفندان خود را به آن ناحیه برد. در این هنگام صدائی به گوشش رسید نگاه کرد مرد بلند قامتی را مشاهده کرد که مشغول نماز است. سوال نمود بنده خدا نماز برای که می خوانی؟ جواب داد برای پروردگار آسمان. پرسید از بستگان و خویشاوندان تو کسی باقیمانده؟ پاسخ داد نه. ابراهیم علیه السلام گفت از چه محل غذا تهیه می کنی. اشاره به درختی نموده گفت میوه این درخت را می چینم و برای زمستانم ذخیره می نمایم. از منزلش سوال کرد کوهی را نشان داده گفت در آنجا است. پرسید ممکن است مرا به منزل خود بری و یک شب مهمان تو باشم. پیرمرد گفت در جلو راه منزلم آبی است که عبور از آن مشکل است.
سوال کرد خودت چگونه می گذری پاسخ داد من از روی آب می گذرم. گفت دست مرا هم بگیر شاید خداوند به من نیز قدرت دهد تا از آب بگذرم. پیرمرد دست ابراهیم خلیل علیه السلام را گرفته هر دو از آب گذشتند وقتی به منزل رسیدند. حضرت ابراهیم پرسید کدام روز بزرگترین روزها است. گفت روز قیامت که خداوند پاداش اعمال مردم را در آنروز می دهد.
گفت خوب است با هم دعا کنیم که از شر آن روز خداوند ما را ایمن دارد. پیر گفت دعا را چه می خواهی به خدا قسم سه سال است دعائی کرده ام و حاجتی خواسته ام هنوز مستجاب نشده. ابراهیم فرمود می خواهی بگویم چرا اجابت دعایت به تأخیر افتاده. زیرا خداوند وقتی بنده ای را دوست داشته باشد اجابت دعایش را به تأخیر می اندازد تا مناجات کند و طلب نماید چون راز و نیایش او را دوست دارد.”

“آگاه شویم دعا و توسل چرا؟” عنوان کتابی است از حسن امیدوار، محقق و پژوهشگر دینی. مولف در این کتاب کوشیده است ما را به سِرّ نیازمندی به نیایش و دعا توجه دهد. از آن جایی که در ماه رجب، ماه نیایش قرار داریم مروری از بخش های این کتاب احتمالا می تواند تذکار و یادآوری خوبی برای ما باشد. آنچه در ادامه می آید سلسله بحث هایی در این زمینه است.

یکی از علتهای تأخیر اجابت دعا چیست؟

امام ششم حضرت صادق علیه السلام فرمود: روزی ابراهیم خلیل اطراف کوه بیت المقدس برای یافتن چراگاهی گردش می کرد تا گوسفندان خود را به آن ناحیه برد. در این هنگام صدائی به گوشش رسید نگاه کرد مرد بلند قامتی را مشاهده کرد که مشغول نماز است. سوال نمود بنده خدا نماز برای که می خوانی؟ جواب داد برای پروردگار آسمان. پرسید از بستگان و خویشاوندان تو کسی باقیمانده؟ پاسخ داد نه. ابراهیم علیه السلام گفت از چه محل غذا تهیه می کنی. اشاره به درختی نموده گفت میوه این درخت را می چینم و برای زمستانم ذخیره می نمایم. از منزلش سوال کرد کوهی را نشان داده گفت در آنجا است. پرسید ممکن است مرا به منزل خود بری و یک شب مهمان تو باشم. پیرمرد گفت در جلو راه منزلم آبی است که عبور از آن مشکل است.
سوال کرد خودت چگونه می گذری پاسخ داد من از روی آب می گذرم. گفت دست مرا هم بگیر شاید خداوند به من نیز قدرت دهد تا از آب بگذرم. پیرمرد دست ابراهیم خلیل علیه السلام را گرفته هر دو از آب گذشتند وقتی به منزل رسیدند. حضرت ابراهیم پرسید کدام روز بزرگترین روزها است. گفت روز قیامت که خداوند پاداش اعمال مردم را در آنروز می دهد.
گفت خوب است با هم دعا کنیم که از شر آن روز خداوند ما را ایمن دارد. پیر گفت دعا را چه می خواهی به خدا قسم سه سال است دعائی کرده ام و حاجتی خواسته ام هنوز مستجاب نشده. ابراهیم فرمود می خواهی بگویم چرا اجابت دعایت به تأخیر افتاده. زیرا خداوند وقتی بنده ای را دوست داشته باشد اجابت دعایش را به تأخیر می اندازد تا مناجات کند و طلب نماید چون راز و نیایش او را دوست دارد، اما بنده ای که خدا بر او خشمگین است اگر چیزی درخواست کند، در برآوردن حاجت او تعجیل می کند یا قلبش را از آن خواسته منصرف نموده مأیوسش می کند تا دیگر درخواست ننماید آنگاه پرسید حاجت تو چه بوده؟
پیرمرد گفت سه سال پیش گله گوسفندی از اینجا گذشت جوانی زیبا صورت که دو رشته موی بر دو طرف سر داشت گوسفندان را سرپرستی می کرد. از او پرسیدم این گوسفندها متعلق به کیست؟ گفت از ابراهیم خلیل الرحمن. آن روز درخواست کردم خدایا اگر در روی زمین خلیل و دوستی داری به من نشان بده. ابراهیم گفت خدا دعایت را مستجاب نموده من ابراهیم خلیلم. پیر حرکت کرده او را در آغوش گرفت. حضرت صادق علیه السلام فرمود چون پیغمبر اکرم محمد صلی الله علیه و آله و سلم مبعوث شد، دستور داد مومنین مصافحه نمایند.

دعای ما چرا مستجاب نمی شود

روزی ابراهیم ادهم در بازارهای بصره عبور می کرد. مردم اطرافش را گرفته گفتند ابراهیم! خداوند در قرآن مجید فرموده : ادعونی استجب لکم / مرا بخوانید جواب می دهم شما را، ما او را می خوانیم ولی دعای ما مستجاب نمی شود. ابراهیم گفت علتش آن است که دلهای شما به واسطه ده چیز مرده است (دعایتان صفائی ندارد و دلها پاک و بی آلایش نیست) پرسیدند آن ده امر چیست؟
۱٫ گفت اول آنکه خدا را شناختید ولی حقش را ادا ننمودید.
۲٫ قرآن را تلاوت کردید ولی عمل به آن تکرار نکردید.
۳٫ ادعای محبت با پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نمودید ولی با اولادش دشمنی کردید.
۴٫ ادعا کردید با شیطان عداوت داریم ولی در عمل با او موافقت نمودید.
۵٫ می گوئید به بهشت علاقمندیم اما برای وارد شدن در بهشت کاری انجام نمی دهید.
۶٫ گفتید از آتش جهنم می ترسم ولی بدنهای خود را در آن افکندید.
۷٫ به عیب گوئی مردم مشغول شدید و از عیوب خود غافل ماندید.
۸٫ گفتید دنیا را دوست نداریم و ادعای بغض آن را نمودید ولی با حرص جمعش می کنید.
۹٫ اقرار به مرگ دارید ولی خویشتن را مهیا برای آن نمی کنید.
۱۰٫ مرده گان را دفن نمودید اما از آنها عبرت و پند نگرفتید.
این علل ده گانه است که باعث مستجاب نشدن دعای شما می شود.
محدث قمی رحمه الله علیه در تتمه المنتهی می نویسد مضمون این کلام از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده شاید ابراهیم از آنجناب اخذ نموده.
در هر پیش آمد باید متوسل شد

مرحوم آیت الله آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری نقل کرد که من با آقای میرزا علی آقا – آقا زاده میرزای شیرازی – و آقا سید محمد سنگلجی در سامرا شب بالای پشت بام خدمت مرحوم آقا میرزا محمد تقی شیرازی درس می خواندیم. در بین درس استاد بزرگ ما مرحوم سید آقا محمد فشارکی تشریف آورد. آثار گرفتگی و ناراحتی از چهره اش کاملا هویدا بود.
معلوم شد این انقلاب و گرفتگی به واسطه بروز و با در عراق است که در همان روزها خبرش منتشر شده بود. فرمود شما مرا مجتهد می دانید. همه عرض کردیم بلی. سوال کرد عادل می دانید؟ جواب دادیم آری. فرمود پس من به تمامی شیعیان سامرا زن و مرد حکم می کنم که هر یک از آنها یک فقره زیارت عاشورا را به نیابت بی بی نرجس خاتون والده ماجده حضرت حجه بن الحسن (علیه السلام) بخوانند آن بانوی بزرگ را پیش فرزندش شفیع قرار دهند تا آن حضرت نزد خداوند عالم شفاعت کند و خدا شیعیان سامرا را از این بلا نجات دهد.
این حکم که صادر شد چون مقام بیم و ترس نیز بود همه شیعیان اطاعت کرده زیارت عاشورا را به همان قرار خواندند. به واسطه این ترس یک نفر شیعه در سامرا تلف نشد با اینکه هر روز ده تا پانزده نفر از غیر شیعه می مردند.

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

 

 

https://fa.shafaqna.com/news/548733/