میرزای شیرازی با فتوایی جاودانه در صفحه تاریخ
شاگردان زیادی از قبیل آخوندملامحمد کاظم خراسانی، .... سیدمحمد فشارکی اصفهانی، میرزامحمدتقی شیرازی در حوزه درس او تربیت شدند، از او اثری متنی باقی نمانده است ولی احیاناً برخی آراء وی مورد توجه است.
کد خبر: ۴۰۵۵۴۰۴
تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۴
صفحه اصلی » شعب استانی » لرستان » اجتماعی
میرزای شیرازی با فتوایی جاودانه در صفحه تاریخ
آیتالله میرزای شیرازی نقش مهمی در تقریب مذاهب اسلامی، دعوت مردم به وحدت و همدلی و بیداری اسلامی داشت که به سبب فتوای تاریخی تحریم تنباکو، شهرت فراوانی یافته و نهضت تنباکو یکی از جلوههای برکات وجودی اوست.
به گزارش ایکنا از لرستان، بیست و چهارم اردیبهشت در تقویم جمهوری اسلامی ایران به نام روز «لغو امتیاز تنباکو به فتوای آیتالله میرزای شیرازی» نامگذاری شده است. وی یکی از عالمان برجسته دنیای معاصر بود که نقش مهمی در تقریب مذاهب اسلامی، دعوت مردم به وحدت و همدلی و بیداری اسلامی داشت و به سبب فتوای تاریخی تحریم تنباکو، شهرت فراوانی یافت.
بهمناسبت فرارسیدن این روز، با نگاه به کتاب «پای درس علما» تألیف حجتالاسلام محمدتقی صرفیپور مروری کردهایم بر زندگانی بابرکت این عالم بزرگ جهان تشیع و اسلام که تقدیم مخاطبان ایکنا میشود.
در تاریخ همیشه اینگونه بوده است همین که صاحب قدرت و مقامی از دنیا میرود و کرسی ریاست و منصبی خالی میشود، هزاران دل برای رسیدن به آن مقام پر میکشد و هزاران دست بهسوی آن دراز میشود ولی خوشبختانه منصب پرافتخار مرجعیت شیعه و رهبری و زعامت دنیای تشیع همواره به دور از این طمعکاریها و آزپرستیها و دنیاطلبیها بوده است.
در سال ۱۲۸۱ قمری هنگامی که جامعه تشیع در آتش غم جانکاه رحلت شیخ انصاری میگداخت و منصب مرجعیت شخص دیگری را میطلبید، عدهای از علمای به نام حوزه نجف در خانه میرزا حبیبالله رشتی گرد آمدند تا برای این مهم چارهای بیندیشند.
آنان پس از گفتوگو میرزای شیرازی را برای این کار شایسته دیدند، سپس به خانه او رفته و موضوع را با او مطرح کردند، میرزا در ابتدا به شدت با این پیشنهاد مخالفت کرد و گفت: فتاوی و نظریات من آماده نیست و در میان شما فقیهی همچون آقاحسن نجمآبادی است، آقاحسن نجمآبادی به سخن در آمد و گفت: به خدا سوگند که پذیرفتن مرجعیت برای من حرام است، مرجعیت محتاج شخصی فقیه و سیاستمدار و آشنای به مصالح زمان است و آن شخص شما هستید و فراهم کردن فتاوی برای شما کار بسیار کوچکی است.
میرزای شیرازی باز هم بر سر انکار بود تا اینکه یکی از میان جمع گفت: جناب میرزا شما قائل به ولایتفقیه میباشید؟ میرزا جواب مثبت داد، گوینده ادامه داد: آیا شما این عده را که در خدمت شما هستند فقیه میدانید؟ میرزا بار دیگر به سخن او پاسخ مثبت داد، گوینده ادامه داد: پس این فقها حکم میکنند که پذیرفتن مرجعیت بر شما لازم است.
اینجا بود که میرزای شیرازی در حالی که قطرات اشک صورتش را پوشانده بود گفت: به خدا سوگند هرگز فکر نمیکردم این مسئولیت بزرگ را به عهده بگیرم و بار سنگین مرجعیت را به دوش کشم.
میرزای شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو با این دو سطر جاودانه «الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان، در حکم محاربه با امام زمان(عج) است» باعث شکست بریتانیای کبیر شد و امام امت خمینی کبیر(ره) از این اقدام مهم میرزای شیرازی اینگونه تعبیر کرد: «همان نصف سطر میرزای شیرازی(ره) مملکت ما را از حلقوم خارجیها بیرون کشید.»
میرزای شیرازی گاه میشد که به حدیث یا عبارتی فقط یک نگاه میانداخت و سپس سرش را از روی متن برمیداشت و آن را از حفظ میخواند، وقتی که میرزا هفت ساله بود داییاش مجددالاشراف، او را نزد میرزا ابراهیم واعظ برد تا شیوه وعظ را به او بیاموزد، استاد به او گفت که روزی یک صفحه از کتاب «ابوابالجنان» قزوینی را حفظ کند.
میرزا یک صفحه را دو بار میخواند و آن را تماماً حفظ میکرد و سپس به مسجد وکیل رفته و بر بالای منبر میخواند و این کار را هر روز انجام میداد، قابل ذکر است که عبارت ابوابالجنان به خاطر برخورداری از سجع و قافیه فراوان، از مشکلترین عبارتهاست، آن هم برای کسی که بخواهد از روی متن کتاب بخواند چه رسد به آنکه قصد خواندن از حفظ را داشته باشد به هر حال چون شگفتآور بود، محمدمیرزا از ترس چشم زدن مردم، از منبر رفتن هر روز او مانع شده و گفت: دو روز در هفته کافی است چراکه چشمهای مردم توان دیدن طفلی را در این سن ندارند که هر روز به مسجد بیاید و اینچنین صفحهای از ابوابالجنان را بخواند، جناب میرزای شیرازی بیشتر قرآن را از حفظ داشت تمام دعاهای ماه رمضان و سایر اوقات را و نیز زیارت همه مشاهده ائمه را از بر میخواند.
آقابزرگ تهرانی در کتاب میرزای شیرازی مینویسد: شیخ فضلالله نوری برای من درباره هوش و کیاست میرزا مطلبی را نقل کرد که: یک بار خود را در منزل آماده میکردم تا به دیدار میرزای شیرازی بروم با خود فکر کرده بودم که چه قسمت از امور را به اطلاع برسانم و چه مسائلی را پنهان و پوشیده دارم.
خدمت ایشان رفتم و بعد از گفتوگو، پس از آنکه از خانهاش خارج شدم احساس کردم تمام آنچه را که قصد داشتم مخفی کنم، به میرزا گفتهام و ایشان با هوشیاری تمام از من کسب اطلاع کرده بود من در آن موقع به خاطر هیبت او از این مسئله غافل مانده بودم.
حاج میرزامحمدحسن شیرازی معروف به میرزای شیرازی بزرگ، ابتدا در اصفهان تحصیل کرد و سپس به نجف رفت و در حوزه درس صاحب جواهر شرکت کرد و بعد از او به درس شیخ انصاری رفت و از شاگردان مبرز و طراز اول شیخ شد.
بعد از شیخ انصاری مرجعیت عام یافت در حدود ۲۳ سال مرجع علیالاطلاق شیعه بود و هم او بود که با تحریم تنباکو، قرارداد معروف استعماری رژیم را لغو کرد.
شاگردان زیادی از قبیل آخوندملامحمد کاظم خراسانی، سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی، حاج آقارضا همدانی، میرزاحسین سبزواری، سیدمحمد فشارکی اصفهانی، میرزامحمدتقی شیرازی در حوزه درس او تربیت شدند، از او اثری متنی باقی نمانده است ولی احیاناً برخی آراء وی مورد توجه است.
هنوز از عمر میرزای شیرازی بیست بهار نگذشته بود که آیتالله سیدحسن بیدآبادی قدرت علمی او را تأیید کرد و برای او اجازه اجتهاد نگاشت.
در ملاقات میرزای شیرازی با شیخ انصاری، شیخ اعظم مسئلهای علمی از میرزای شیرازی سؤال کرد، میرزای شیرازی پاسخ گفت ولی شیخ انصاری با استدلال محکم آن جواب را ابطال کرد و فریشه دیگری را مطرح کرد میرزای شیرازی جواب شیخ را قبول کرد و به بطلان جواب خویش اعتراف کرد؛ شیخ انصاری مجدداً جوابی را که خود بیان کرده بود نیز باطل کرد و جواب سومی را بیان کرد و میرزا به بطلان جواب دوم و صحت جواب سوم معترف شد ولی شیخ باز جواب سوم را باطل کرده و جوابی دیگر داد، این سؤال و جوابها هفت بار ادامه یافت میرزای شیرازی با مشاهده قدرت استدلال و تسلط فوقالعاده علمی شیخ شگفتزده شد و با استفاده از ذوق سرشار خویش، بیتی از اشعار سعدی را خواند که بیانگر انصراف از تصمیم خویش(هجرت از نجف) بود: «چشم مسافر چو بر جمال تو افتد/ عزم رحیلش بدل شود به اقامت» بدینسان میرزای شیرازی به حلقه یاران خاص شیخ انصاری میپیوندد رابطهای که تا پایان عمر شیخ استوار مانده و از استادی و شاگردی بسی فراتر میرود، بهطوری که شیخ انصاری چون کتاب مهم «فرائد الاصول» خویش را مینگارد با اصرار زیاد از میرزای شیرازی میخواهد که آن را تصحیح کند.
شیوه میرزا در تقسیم وجوه به نیازمندان قابل توصیف نیست اگر میرزا میخواست با دست خود وجوه را بپردازد، در کمال ادب و احترام و در نهایت تواضع و پنهانی، مبادرت به این کار میکرد بهگونهای که شخص مقابل علاوه بر امتنان وافر به هر مقدار که میرزا به او بخشیده شده بود نیز خشنود میشد و هیچگاه در این حال شخص گیرنده وجه در خود احساس حقارت و کوچکی نمیکرد.
پول نقد را همیشه در میان پاکت گذاشته و یا در کاغذی میپیچید این شیوه را علاوه نسبت به شاگردان، نسبت به دیگر مردم نیز به کار میبست چه بسا دیده میشد که خود را در کنار عابری، قرار داده و او را به سخن میگرفت، در این حال کیسه پول سر به مُهری را در جیب او میگذاشت و آن شخص بعداً متوجه میشد که کیسهای در جیبش سنگینی میکند.
این در موقعی بود که با دست خود، حقوقی را میپرداخت، ولی اگر می خواست پولی را به وسیله خدمتکارش بفرستد، به او میگفت، امانتی پیش من فرستاده شده که باید به فلانی برسانی، هیچکس نباید بفهمد، به او بگو که این امانت را نزد ما فرستادهاند تا به شما تحویل دهیم.
میرزا در شهر وکیلانی از میان تجار داشت که فهرست اسامی فقرا، آن شهر را برای آنان فرستاده و میزان کمک به آنها را نیز معین میکرد.
این فقرا، غیر از کسانی بودند که در هر ماه و سال حقوقی دریافت میداشتند نه تنها تمام شهرهای عراق، بلکه نقاط مختلف ایران، مورد توجه میرزا بود و به تنگدستان آن شهرها به اندازه توان کمک میکرد.
نقل شده وقتی با فتوای میرزای شیرازی، ملت ایران قیام کردند و دولت و اربابش بریتانیای کبیر را شکست دادند، عدهای از علما برای تبریک این پیروزی نزد میرزای شیرازی آمدند، اما دیدند ایشان ناراحت است و گویا اشک از چشمانش سرازیر است علت را پرسیدند فرمود: «تا الان دشمنان اسلام از قدرت روحانیت خبر نداشتند، لذا زیاد با ما کار نداشتند ولی حالا که فهمیدند روحانیت چه نفوذی بر دلهای مردم دارد مرتب علیه روحانیت توطئه خواهند کرد تا مردم را از این دسته دور کنند.»
میرزای شیرازی از چهار سالگی که شروع به تحصیل علم کرد تا آخرین لحظات عمر وی برخی از او چند سؤال میکنند و پاسخی نمیشنوند و گمان میکنند میرزا مرده است و یا هوشیاری کامل برای پاسخ دادن را ندارد، یکی از شاگردان میرزا که از عشق او به مسائل علمی آگاه است میگوید: یک مسئله علمی و فقهی از او بپرسید اگر توان داشته باشد و زنده باشد حتماً جواب خواهد گفت: آنان یک مسئله فقهی را مطرح میکنند و بعد با کمال شگفتی میبینند میرزا با زحمت تمام و صدای ضعیف شروع به پاسخ و بحث در رابطه با آن سؤال میکند.
میرزای شیرازی مدت ۸۲ سال با کمال افتخار زندگی کرد و بالاخره در سال ۱۳۱۲ یاران را وداع و جانان را لبیک گفته جان به شاخسار جنان پرکشید.
اگرچه علت مرگ او را برخی بیماری برونشیت و یا سل عنوان میکردند ولی عدهای را عقیده آن بود که پزشک مشکوکی که در سامرا پیدا شد و سعی در نزدیک شدن به میرزا نمود و بالاخره در آخرین روزها به معالجه او پرداخت و پس از مرگ میرزا برای همیشه ناپدید شد از سرسپردگان انگلستان بوده است و میرزا را مسموم کرده است.
بنابراین زندگانی سراسر مبارزه و جهاد امام مجدد میرزای شیرازی با خط سرخ و پرافتخار شهادت که میراث اجداد بزرگوار او بود به پایان آمد و در نهایت این خط پاک سر بر آستان مقدس علوی نهاد و در کنار درب طوسی که به حرم مطهر علی(ع) گشوده میشود در مدرسهای که خود بنا نهاده بود به خاک سپرده شد.
انتهای پیام
https://lorestan.iqna.ir/fa/news/4055404/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%D8%AA%D9%88%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE