اصول و معیارهای بنیادین خانه از دیدگاه اسلام
اهمیت خانه در دین مبین اسلام
در اسلام و آیات قرآنی تاکید ویژه ای بر اهمیت و جایگاه خانه مسکونی، جهت کسب آرامش روحی و معنوی، شده است. مهم ترین نتیجه آرامش، تلطیف و معنویت فضای یک خانه، قابلیت تامین و توانایی پاسخگویی به نیازهای معنوی و روحی انسان، چون تفکر، حضور و آرامش قلب است. دین مبین اسلام برای جلوگیری از هرگونه افراط و تفریط در این امر به ارائه ویژگی ها و شاخصه های اساسی در خانه می پردازد و پیروان خویش را از هرگونه افراط و تفریط برحذر می دارد. حال این پرسش کلیدی مطرح می گردد که چرا در دین مبین اسلام و در سخنان پیامبر و امامان تا این حد بر اهمیت خانه تاکیدشده است و در ضرورت آن همین بس که فروختن آن حتی برای پرداخت دین به دیگری مکروه می باشد:
أُعِیذُکَ بِاللَّهِ أَنْ تُخْرِجَهُ مِنْ ظِلِّ رَأْسِهِ أُعِیذُکَ بِاللَّهِ أَنْ تُخْرِجَهُ مِنْ ظِلِّ رَأْسِهِ
به خدا پناه ببر از اینکه او را از سر پناهش بیرون کنى -امام صادق (ع)
بر اساس دین اسلام هدف نهایی از زندگی تقرب به خداوند است. هیچ هدفی متعالی تر از آن وجود ندارد و ایمان به خدا و انجام عمل صالح به همراه عبادت از آن جهت کهرابطه انسان را با خدا محکم ساخته و زندگی او را خدا محور می سازد موجب تقرب انسان به خدا می شود. در این میان آرامش روحی و معنوی فرد باعث می گردد تا زمینه های لازم برای یک زندگی خدا محور فراهم گردد. لزوم تشکیل خانواده نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگر خانواده تا این حد مورد نظر اسلام است مکانی که اعضاء خانواده در آن سکنی می گزینند یعنی "خانه" نیز به همان اندازه مهم است.
بر این اساس بر آن شدیم تا به گوشه ای از بایسته ها و شایسته های یک خانه خوب، اشاره کنیم تا علاوه بر آشنایی با دستورهای اسلام در این باره، به مقایسه افراط و تفریط هایی که در دهه های اخیر و به تاسی از فرهنگ بیگانه رو به فزونی نهاده است، بپردازیم.
http://nosazi.tehran.ir/Default.aspx?tabid=598
اصول و معیارهای بنیادین خانه از دیدگاه اسلام
دین اسلام برای حیات انسان سه بعد روحانی، نفسانی و جسمانی قابل تصوّر است، و به تناسب این سهساحت از حیات، نیازهای انسان نیز تحت سه مقوله ی نیازهای مادّی یا فیزیولوژیکی(مثل خوراک و پوشاک و خانه و امثال آنها)، نیازهای نفسانی(مثل آزادی، حبّ ذات و سایر نیازهای روانی) و نیازهای روحانی(مثل ارتباط با مبدأ هستی و جنبه های معنوی و مرتبط با ماوراءالطّبیعه) تقسیم بندی می شوند.تفکّر اسلامیتوجّه همزمان و توأمان به نیازهای انسان را توصیه می نماید. و اگر چه به تأمین نیازهای مادّی انسان تأکید می ورزد اما هیچ گاه آنها را به عنوان اصل و هدف حیات مطرح نمی نماید. در پاسخ به همین اصول است که شهر اسلامی و معماری اسلامی بایستی نقطه ی تعادل توجّه به جنبه ها و نیازهای متفاوت حیات انسان باشد. در واقع، عملکردهای مادّی، راه و وسیله ای در خدمت و در جهت تحصیل آرمان های معنوی هستند.خانه و عوامل مربوط به آن نیز نباید صرفاً به عنوان سرپناه و فقط پاسخگوی نیازهای مادّی انسان موردنظر قرارگیرند، بلکه توجّه به آن دسته از ویژگی های کیفی خانه که تأمین کننده ی نیازهای روانی و معنوی انسان هستند نیز ضرورت دارد. به این ترتیب، مهم ترین موضوعی که در ارتباط با خانه بایستی مورد توجّه قرار گیرد، انسان است. انسان، به تبع طبیعت ثلاثه ی خویش(متشکل از بدن، نفس و روح) نیازهای سه گانه ای نیز دارد که هر یک از این نیازها به قلمرو خاصّی از حیات تعلّق داشته و فراهم آوردن زمینه ی تحصیل زندگی و حیاتی طیّب و سازگار با طبیعت و فطرت انسان ضرورت دارد. به نظر می رسد آنچه در وهله ی اوّل اهمیت دارد، تأمین توأمان نیازهای مادّی(پاسخ به کالبد)، نیازهای روانی(پاسخ به نفس) و نیازهای روحانی و معنوی (پاسخ به روح) انسان- وجه تمایز خانه از دید اسلام با خانه عصر مدرنیته- می باشد.
بنا به تفکّر وحدت گرای منبعث از تعالیم اسلامی نمی توان خانه را جدای از بقیّه پدیده ها و موضوعات مرتبط با زندگی انسان مورد بررسی قرار داد. از جمله مهم ترین موضوعات قابل توجّه عبارت از مرئی داشتن توأم عوامل کیفی و کمّی می باشد. ویژگی های کیفی مورد نظر عمدتاً مشتمل بر اموری است که به عنوان ویژگی خانه و مکان زندگی در تعالیم اسلامی معرّفی شده اند، یا این که به نحوی بر تجلّی و ارتقای کیفیاتی که برای حیات انسان در این تعالیم مورد توجه بوده اند، تأثیر مثبت دارند.
معیارهای خانه مطلوب به این محدود نمی شود که فقط سرپناه و حافظ انسان در برابر شرایط نامساعد جوّی و گزند حیوانات و احتمالاً آسیب هم نوعانش باشد،یا قیمت کم و مناسبی داشته باشد، یا این که تأمین آن برای هر کس مقدور باشد. همه اینها لازم اند، اما کافی نبوده و همه مسائلی نیستند که در تعریف خانه مطلوب باید به آنها توجّه شود.
"خانه"جامعه اسلامی که از آن به"خانه مطلوب" تعبیر می کنیم به عنوان تجلّی گاه ارزش های فرهنگی مطرح خواهد بود. خانواده به عنوان واحد بنیادین جامعه به دلیل ویژگی های خاصّی که فرهنگ اسلامی و ایرانی برای آن قائل است و به دلیل اشتغال اکثریّت عمارات یک شهر به عنوان خانه، عنصری است که تأثیر آن بر معماری(خانه) و در نتیجه بر شهر تأثیری به سزا و قابل توجّه است. همان گونه که اصول حاکم بر مفهوم خانواده بر معماری اثر می گذارد، معماری نیز در قوام یا اضمحلال و خدشه به اصول و ارزش های فرهنگی مربوط به خانواده تأثیری اساسی دارد. با تکرار و تقلید الگوهای وارداتی که به هر حال با بسیاری از ارزش های فرهنگی خانواده و اجتماع در تقابل هستند، مشکلاتی برای خانواده ها بروز می نماید و به دنبال آن با توجه به رواج ضدّ ارزش هایی همچون توجّه به مد و مصرف و خودنمایی و رقابت های مادّی، این مشکلات به جامعه نیز تحمیل می شوند. با بروز این مشکلات، خانواده ها و جامعه ناچار به تطابق خویش با محیط؛ تن در داده و اصول و ارزش های فرهنگی را فراموش می کنند.
http://nosazi.tehran.ir/Default.aspx?tabid=599