مقام زاهد و اشعار آبدارش بین

نویسنده: مصطفی منصف

زندگی زاهد

       دو سال از قحط سال هولناک وخانمانسوز 1288هـ .ق گذشته بود و مردم کم کم آن بختک شوم را  به فراموشی     می سپردند . آنان که از این بلای همگانی جان به دربرده بودند،هم شادمان بودند و هم اندوهگین...

شادمان از آن جهت که از چنگال مرگ رسته اند و اندوهگین ازمصیبت عزیزان.  هوای خنک پاییز و آغاز رمضان (1) برای خانواده ی زجر کشیده ی مشهدی حسین آقا باقر (2) ـ که از خرده مالکان قمشه بود ـ سرشار از شور و اضطراب بود . آن ها منتظر غنچه ی نوشکفته ای بودند تا با خنده هایش گرد غم و ماتم را از چهره ی این خانواده ی دهقان پیشه بزداید. عاقبت انتظار به سر آمد و خداوند محمد علی را به حسین هدیه داد . (1252هـ .ش  مطابق با1290هـ .ق) محمدعلی سال ها بعد درباره ی پدرش چنین سرود :

به ملک عشق منم شاه بی کلاه و سریر             اگـــر چــه پور یکی سالخورده دهقانم

 

اما به بیان دقیق تر باید گفت ، وی از نسل حسنعلی خان سبزواری ـ از سرداران نادرشاه افشار ـ است و نسب به عابس بن ابی شبیب شاکری ـ از یاران امام حسین (ع) در روز عاشورا ـ  می رساند .(3)

$$$

محمد علی در اوان کودکی دانش های مقدماتی را در دیار خود ـ قمشه ـ و  در  نزد  استادانی همچون  آقا میرزا محمد خلیل امام جمعه (م : 1314هـ .ق ) و آقا میرزا محمد مهدی قمشه ای (م : 1330هـ .ق)   فرا گرفت و در پانزده سالگی برای تکمیل علوم متداول راهی اصفهان شد و از محضر بزرگانی چون میرزا جهانگیر خان قشقایی (م : 1328هـ .ق) آیت الله نجفی (م : 1332هـ .ق )و آخوند ملامحمد کاشی  (م :1333هـ .ق) و آیت الله حسین فشارکی ( م : 1351 هـ .ق) کسب فیض کرد .

اقامت وی در اصفهان حدود هفده سال طول کشید ، و در این مدت در مدرسه ی علمیه چهارباغ به تدریس و تحصیل مشغول بود . پس از آن برای درک صحبت عارفان و سیر آفاق وانفس پای در رکاب سفر نهاد تا روح جستجو گرش راسیراب کند :

گاه در خطه شیرازم و گاهی به حجاز      گاه در خاک خراسانم و  گه بار فروش         دیوان / 55

اسنادی در دست است که وی علاوه بر سیاحت در داخل ایران ـ همچون منطقه ی کهگیلویه و بویر احمد و مناطق جنوب ایران ـ به کشورهای کویت ، بحرین ، عربستان  و عراق سفر کرده و مدت ها در نجف اشرف اقامت داشته و جرعه نوش بزرگان علم و ادب و عرفان بوده است . (4) کل مسافرت های حکیم قریب                 سی سال بوده است :

چندی پی تحصیل کمال از پی هر کس              رفتیم و به جز خاطر افگار ندیدیم      

 سی سال فزون از پی جمعی بدویدیم            جز کاذب و لامذهب و طرار ندیدیم   دیوان / 60

وی در این سال های طاقت فرسا ، علوم مختلف اعم از صرف و نحو ، معانی و بیان ، فقه وحدیث و اصول ، منطق و فلسفه و عرفان ، حساب و هیئت و نجوم و تاریخ را آموخت . حتی از علوم غریبه و طب و موسیقی نیز آگاهی یافت:

 

ما صرف و نحو و منطق و اعراب و اشتقاق             فقه و اصول و کافی و ارشاد خوانده ایم

اکسیر روح و جفر و طلسمات پیچ  پیچ               رمل و نجوم و هیئت و اعداد خوانده ایم

آداب ختم و خلوت و تسخیر و انزوا                   سر حروف و زایج و ارصاد خوانده ایم   

ما حکمت و بیان و معانی بس بدیع                    ز اشراق جام درخط بغداد خوانده ایم      

آیین دین ودانش و احکام شرع پاک                     بی مکر و کبر و کینه و الحاد خوانده ایم  

جغرافیای خطه ی اقلیم معرفت                        از روی لوح نقشه ایجاد خوانده ایم       

تاریخ دهر و نسخه ی اوضاع روزگار                خالی ز رشک و شبهه و ایراد خوانده ایم  

طب و حساب و هندسه و سحر و سیمیا              اسفار نفس و مبدأ و میعاد خوانده ایم

انجام روس و شوکت پاریس و ملک روم             زیر و زبر ز فتنه و  بیداد خوانده ایم       

ما درس شوق و شیوه ی رفتار عاشقی              زاهد صفت به محضر اوتاد خوانده ایمدیوان / 68-67  

این اطلاعات و دانش های گونه گون در شعر او بازتابی روشن وآشکاریافته است . اما پیداست که به عرفان و سیر و سلوک بیش از سایر دانش ها دل بسته بوده و در این راه نیز به توفیقات بزرگی دست یافته است :

تا کی برای کشف حقایق به صبح و شام            قانون شیخ و نسخه قاموس بنگرید 

چون زاهد ار زجام تجلی شوید مست               اسرار غیب حضرت قدوس بنگرید        دیوان / 32 

حکیم پس از سال ها دانش اندوزی ظاهراً در سال 1332 (هـ . ق) به زادگاه خویش بازگشت ولی پس از مدتی باز به اصفهان برگشت و حدود سه سال دیگر در آن جا ماند . وی در بیتی نغز می سراید :

چل سال چو زاهد به شب و روز نخفتیم         تا عاقبت آن طرّه جانانه کشیدیم       دیوان /  59

که اشاره به تحصیلات چهل ساله ی او دارد .

وقتی حکیم با کوله باری از علم و معرفت به قمشه برگشت ، بساط تدریس و تعلیم گسترد و چندین سال دانش پژوهان جوان ازخرمن علم او خوشه ها بر چیدند . بسیاری از شاگردان وی ، بعد ها ستارگان آسمان علم و فرهنگ کشور شدند . از میان این شاگردان محیی الدین مهدی الهی قمشه ای ، حکیم و عارف نامدار  مثال زدنی است .

حکیم در سال1298هـ .ش (1337 هـ .ق) به عنوان آموزگار در اولین مدرسه ی دولتی قمشه ـ که با شیوه های نوین آموزشی اداره می گشت ـ مشغول تدریس شد . نام این آموزشگاه مدرسه ی دولتی نمره پنج مجانی بود . وی تا سال 1320هـ .ش ـ که خود استعفا کرد ـ بدین امر اشتغال داشت. (5)

شیخ محمد علی در سن پنجاه و هشت سالگی ازدواج کرد ( 1348 هـ .ق  ) و صاحب شش فرزند ذکور شد که همگی اهل فضل و فرهنگ شدند و اغلب شغل پدر را ادامه دادند .

وی پس از سال ها تربیت نوباوگان این دیار در سن هشتاد سالگی در روز جمعه 19 تیر 1332 هـ .ش ( مطابق با د هم شوال 1372 هـ .ق) به دیدار معشوق ازلی شتافت :

زاهد تو را ترانه ی جان بخش ارجعی                   گوید بیا که روی دل اندرخدا کنیم     دیوان /75

پیکر  او را در ساختمان غربی بارگاه امامزاده شاهرضا به خاک سپردند .    

مرغ روحش در جنان نغمه خوان باد

 

شعر زاهد

          حکیم ، گاه گاه از سر ذوق و وجد ابیاتی انشاد می کرد و در آن ها به زاهد  تخلص می نمود . اشعار حکیم بیش از 1100 بیت است که بعد از وفاتش توسط فرزندان    او به چاپ رسیده است. (6) حکیم زاهد در انجمن ادبی قدیم شهرضا  شرکت می کرد . این انجمن مدت ها ادامه داشت از اعضای دیگر این انجمن دکتر محمد علی دانشگر ، دکتر ابراهیم لبیب ، مرحوم رضاقلی پژوهنده (تاراج ) و مرحوم محمد باقرخان کیان بودند . (7)

و اما نظر حکیم درباره ی شعر :

 وی شاعری را هنری ا رجمند می داند:

لایق انجمن و علم ومعارف نشود               هر که ز اشعار روان قافیه موزون نکند           دیوان/46      

و معتقد است تنها عشق است که سلسله جنبان شعر است و هر کس از این نعمت بی بهره  است از شاعری طرفی نمی بندد :

هر که اندر دل او عشق نگاری نبود              قوه ی ناطقه اش قافیه انشا نکند         دیوان / 48       

حکیم زاهد درغزلی زیبا هدف خود را از سرودن شعر این گونه بیان می کند:

نهان اسرار غیبی را به گوش خامه می گویم          تو پنداری که در مستی پریشان نامه می گویم 

حقایق در عباراتم دقایق در اشاراتم                     رموز اندرکنایاتم عجب هنگامه می گویم

ز کم و کیف و ماهیت هیولی را دهم صورت         به اندام معانی خوش بیان را جامه می گویم  

چو افزون گشت حیرانی ز شکل اول و ثانی          قیاس اقترانی را  به استخدامه می گویم  

ز قید ما سوا رستم ز پابند هوا جستم                    نه من از نفس اماره نه از لوامه می گویم

به سردیهیم علمنا ببر دیبای کرمنا                       نه اندر تاج محتاجم نه از عمامه می گویم

سخن در کسوت ایما به هر وادی کنم انشا             چو زاهد مست و بی پروا خلاف عامه می گویم دیوان /73

با یک نگاه گذرا می توان گفت که بیشتر غزل های حکیم زاهد، عرفانی است که گاه با پند و ا ندرز همراه می شود . در دیوانش یک معما ، دو سه مدیحه و چند شعر در مدح پیامبر (ص) و ائمه ی اطهار (ع) . اشعاری نیز درباره ی غدیرخم و واقعه ی عاشورا وجود دارد .

سبک شعر او عراقی است ولی پیداست که به بعضی از شعرای سبک خراسانی و سبک هندی هم توجه دارد (8) . تأثیر لفظ و فکر شعرای بزرگی چون سنایی ، عطار ، سعدی ، حافظ ومولوی در شعر حکیم کاملاً آشکار است و این نشان می دهد که او پیوسته اشعار این بزرگان را پیش چشم داشته است . شاید هم بتوان گفت که این اشعار محصول دوره ای است که حکیم در انجمن ادبی شهر شرکت می کرده و به سنت انجمن های آن دوره«غزل های طرحی» می ساخته است. (9)

تحلیل محتوایی شعر زاهد

1) زهد و عرفان : 

همچنان که قبلاً اشاره شد ، عرفان از مقولات مهم شعر حکیم زاهد است . وی که سال ها در این وادی قدم زده و با عرفا وصاحبدلان همنشین بوده است، گهرهای فراوانی از این دریای زخار به چنگ آورده و برای دوست داران ادب به سلک نظم کشیده است ، مصطلحات عرفا در دیوان زاهد فراوان است و نیازی به ذکر مثال نیست . اما لحن حکیم در بیان این معانی حائز اهمیت است .

اشعار زهد آمیز حکیم زاهد نیز مقام والایی در دیوان او دارد و یادآور اشعار بزرگانی چون سنایی غزنوی است . به عنوان مثال این شعر حکیم زاهد با مطلع :

دلا تا کی ز نادانی جفای این و آن بینی             بیفکن خوی خود بینی که اسرار نهان بینی         دیوان /92       

یاد آور قصیده ی زهد آمیز سنایی غزنوی به مطلع زیر است:

دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی       یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی (10)

 به طور کلی می توان گفت که تکرار مضمون چه از نظر لفظ و چه از نظر محتوا یکی از ویژگی های عمده ی شعر زاهد است . که باید در مجالی فراختر بدان پرداخت.

2) تاریخ و فرهنگ :

مرحوم زاهد از تاریخ ایران و جهان اطلاع فراوان داشته است :

خون قباد و بهمن و کسری به جای می            در جام کاسه سر کاووس بنگرید            

دارا چه شد سکندر و آیینه اش کجاست؟           تاج کیان و شوکت سیروس بنگرید          

 کو گیو و زال و رستم و اسفندیار و سام         خاک فنا به فرق سر طوس بنگرید     

 ضحاک شوم و فتنهء چنگیز و قتل عام            بانگ درای نادری و کوس بنگرید            

 نی پس گرفت دست حق از نیکلا کلاه             پاداش جور مملکت روس بنگرید       

 قوس الصعود میل به قوس النزول کرد           زین قهقرا ترقی معکوس بنگرید  دیوان /32-31

این آگاهی عمیق همراه با مشاهده ی روزگار پر تلاطم و تحولات سریع اجتماعی در ایران باعث شده بود که وی  از دیدگاهی خاص و ممتاز به این تحولات بنگرد . از آن جا که تاریخ همواره چراغ راه آینده است ، حکیم دور اندیش ما بر لزوم تغییر شیوه ی یادگیری علوم جدید تأکید داشت وحتی بعدها از پیشگامان آموزش و پرورش جدید در شهر خود شد :

 

بکوش در طلب علم و خویش را دریاب       ولو به چین و به پاریس و لندن و اطریش     دیوان /56

و یا :

در پی معرفت و علم و صنایع بشتاب        حل  هر   نکته   به  تأیید  نظر  باید  کرد دیوان /25

3) سیاست و اجتماع :

دوران حیات حکیم زاهد آکنده از سیاست بازی های استعمارگران غربی بود و ایران نیز ناخواسته وارد معادلات سیاسی این کشورها شده بود . جنگ های جهانی ، تسخیر ایران توسط روس وانگلیس وعثمانی ، استقرار مشروطه و تأسیس دارالشورا ، سقوط کابینه ها ، انقراض قاجاریه ، ظهور رضاخان و .... موجب شده بود که شاعران و اندیشمندان آگاه جامعه، لزوم تغییر و تحول بنیادی را در زمینه ی سیاست واجتماع گوشزد کنند . لحن اشعار این دوره هم تند و گزنده است و هم آگاهی بخش و راهنما ، و این هر دو در دیوان حکیم زاهد به عنوان شاعر زمان خود جلوه ای  خاص دارد :

 

مرد عامی به حقوق بشری پی نبرد                          خویش را باخبر از نفع و ضرر باید کرد       

 ملت و دولت و دین جمله دچار خطر است                حالیا بهر وطن فکر دگر باید کرد             

مملکت در کف بیگانه و ما در خوابیم                       دشمن خارجی از خانه به در بایدکرد         

در کمینند اجانب که به ما حمله کنند                         شوکت مدعیان زیر و زبر باید کرد              

تا به کی عاق نیاکان کیانی بودن                             شرمی ای ناخلف از روح پدر بایدکرد        

زاهد در جای جای اشعارش از اوضاع         نا به سامان زمانه انتقاد می کند و با تازیانه ی شعر برگرده ی جامعه ی غفلت زده و خواب آلوده می زند و هشدار می دهد که بدون قانون به دست آوردن آزادی غیر ممکن است :

مملکت مشروطه لیکن خودسری فرمانرواست   کی به آزادی رسی تا پشت بر قانون کنیدیوان / 95

حکیم زاهد با دیدی باز و هوشیار خائنین به مملکت و خادمین به میهن رامی شناسد :

 

اشخاص سیاسی همه را دل شده قاسی         افکار سیاسی به جز  اطوار  ندیدیم        

یک طایفه آزاد وجوانمرد و وطن خواه         یک طایفه جز مفسد و اشرار ندیدیم     دیوان /60        

وی به همه ی احزاب و گروه های سیاسی هشدار می دهد که :

نفاق کشور جم را خراب و ویران کرد                        تو بهر حفظ وطن اتحاد پیدا کن    دیوان /80

اگر به دیده ی تأمل بنگریم ، می بینیم نسخه ای که حکیم برای دردهای جامعه ی آن روز تجویز کرده ، هنوز هم مؤثر و کارگشاست.

4) نوجویی :

دکتر محمد جعفر یاحقی در کتاب جویبار لحظه ها شعر سنت گرای معاصر را از نظر محتوا به دو دسته (جریان ) متفاوت تقسیم می کنند و می نویسند : « نخست جریانی که در عین مراعات قواعد و ضوابط شعر قدیم از لحاظ محتوا و در پاره ای موارد تخیل و موسیقی به مرحله ی تازه ای قدم گذاشته و تصاویر مربوط به زندگی امروز رامنعکس ساخته است و دوم جریانی که هم از لحاظ قالب و صورت و هم از نظر محتوا به شعر گذشته وفادار مانده و عناصر تازه و مضمون های جدید را به خود نپذیرفته است .» (11) ایشان در ادامه شاخص های چندی را برای دسته ی اول ذکر می کنند که همگی در دیوان زاهد موجود است . برای مثال در اشعار زاهد هم توجه به واقعیت های اجتماعی موج می زند و هم تصاویر تازه ی غنایی از نگاه انسان امروزی موجود است (12) . هم توجه به افتخارات و مفاخر ملی و تاریخی دیده می شود و هم به تعبیرات جدید و اصطلاحات نو بر می خوریم و ...

        برای حسن ختام بحث ، فقط به ذکر نمونه های چندی از اصطلاحات جدید که در اشعار حکیم آمده است بسنده می کنیم ویافتن نمونه های دیگر را به خوانندگان وا می گذاریم .حکیم زاهد در خلال اشعارش انبوهی از واژه های نوظهور و متداول را ـ که گاه محاوره ای و عامیانه نیز هست ـ  به کار برده . واژه هایی نظیرکنفرانس ، شیک ، تفتیش ، نظمیه ، حقوق بشری ، آزادی ، صلح عمومی ، جنگ بین المللی ، مشروطه ، حزب و غیره :

این ترک مست با سپه غمزه تا نشست           حزبی ز انقلاب به کشور نشانده ای          دیوان /83

اگر از صلح عمومی غرضش فتنه نبود                جنگ بین المللی را ز چه برپا دارد            دیوان /20       

بیا به میکده  و دور ما تماشا کن                        بتان سر و قد شیک ماه سیما را               دیوان /7         

هوای مغبچگانم به کودکی انداخت                      کنون به کوچه و کو کنفرانس طفلانم      دیوان /70

در مجلس ما هیئت کابینه ی حسنت                     از خال و خط وزلف و جبین انجمن آورد دیوان/38       

 
 
پی نوشت ها :

1) ر.ک : سالنامه فرهنگی آموزش و پروش شهرضا ، 1336 ، ص 49

( توضیح آن که ماه رمضان 1290هـ .ق مطابق با آبان ماه 1252هـ .ش  است )

2) حسین بن آقاباقر بن قربانعلی بن محمد حسن بن محسن بن حسنعلی خان سبزواری

3) منتخب اشعار حکیم زاهد (ابوالمعارف ) مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ، چاپ  اول ، 1373 ، مقدمه ص سه (توضیح آن که ابی شبیب صحیح است نه شبیب )

4) ر. ک : همان ، سه

5) ر.ک : سالنامه ی  فرهنگی ، 1336 ، ص 49

6) دیوان حکیم زاهد تا کنون سه بار به چاپ رسیده است . یک بار در سال 1344 با مقدمه ی دکتر ناظر زاده کرمانی و دوبار به وسیله انتشارات دانشگاه تهران و با مقدمه دکتر سید امیر محمود انوار در سال های 1373  و1377 (همه ارجاعات ما دراین مقاله به چاپ اخیر است .)

7) ر.ک : تاریخ شهرضا . مسیح الله جمالی ، قم ، انتشارات دهاقانی ، 1374 ، ص 108

8) برای نمونه ر.ک : مقدمه دکتر انوار ص چهار و ص 49

9) برای اطلاع بیشتر از این سنت ر.ک : فنون بلاغت و صناعات ادبی ، علامه جلال الدین  همایی ، مؤسسه نشر هما ،  چاپ هفتم ، ص 393

10) کلیات دیوان سنایی غزنوی ، تصحیح مدرس رضوی ، تهران ، انتشارات سنایی ، چاپ سوم ، ص 704

11) جویبار لحظه ها ، دکتر محمد جعفر یاحقی ، انتشارات جامی ، چاپ سوم ،1380  صص 161 ـ 160

12) برای مثال :  

سفید دشت سزد گر ز مصر گیرد باج               که سر زده ست از او رشک ماه کنعانی

و یا :

هندو بچه تسخیر کواکب ز که آموخت                  کاین گونه به افسون کره ی ماه گرفته