ولی نعمتان شیعه
. مقدمات را در کربلا خواند سپس همراه هم مباحثه ای خود (سید محمد فشارکی اصفهانی)، همراه نخستین دسته از مهاجران برای استفاده از درس میرزا حسن شیرازی به سامرا مهاجرت کرد.
حجت الاسلام مهران درویش
ولی نعمتان شیعه (قسمت دوم)
اقبال لاهوری گفته است: نشانه رشد یک جامعه در این است که آیا مردم، علمای خود را می شناسند یا نه. براستی چه زشت است که انسان بر سر سفره ای بنشیند، اما ولی نعمت خود را نشناسد…
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۵ - پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۰
صاحب نیوز، سرویس اندیشه: اقبال لاهوری گفته است: نشانه رشد یک جامعه در این است که آیا مردم، علمای خود را می شناسند یا نه. براستی چه زشت است که انسان بر سر سفره ای بنشیند، اما ولی نعمت خود را نشناسد. مکتب تشیع که تأمین کننده سعادت دنیا و آخرت آدمی است حاصل زحمات شبانه روزی علمایی است که برای آباد نمودن دنیا و آخرت ما از بسیاری از لذایذ دنیوی چشم پوشیدند تا ما بتوانیم با نگاه خاندان عصمت و طهارت (ع) در حوزه های گوناگون عقیدتی، اخلاقی و عملی به صورت منظم و دسته بندی شده آشنا شویم. «ولی نعمتان شیعه» پژوهشی است که توسط حجت الاسلام والمسلمین مهران درویش صورت گرفته است و عمدتا از کتاب «اطلس شیعه» نگارش استاد «رسول جعفریان» بهره گرفته شده است. نگارش نوشتن و خواندن این مقاله حداقل وظیفه ای است که نویسنده و خواننده می توانند نسبت به آن همه ایثار و از خود گذشتگی، پیشکش وجود اقدس آن ولی نعمتان نمایند. باشد که با خواندن زندگی نامه؛ هر چند بسیار مختصر هر کدام از این بزرگواران و قرائت فاتحه ای بر جلب دعای خیر آنان و کسب توفیقات روزافزون خویش بیفزائیم انشاءالله.
***
16- مقدس اردبیلی: محقق (مقدس) اردبیلی، احمد ابن محمد اردبیلی (م 993ه.ق) از عالمان و زاهدان برجسته قرن دهم هجری است. او در شهر اردبیل زادگاه صفویان و دولت آنان به دنیا آمد. بعد از تحصیلات ابتدایی در اردبیل به شیراز رفت. و سپس به نجف رفت تا به درجه اجتهاد و مرجعیت رسید. او میراث دار آثار شهید ثانی و دیگر فقهای نجف و جبل عامل بود. از اساتید او جمال الدین محمود، ملا عبدالله یزدی (صاحب حاشیه تهذیب المنطق) و میرزاجان باغندی را می توان نام برد. او صاحب تقوی، زهد زبانزد، و علم والا بود. وی سه سال پس از بر سرکار آمدن شاه عباس درگذشت. او صاحب مکتب فقهی ویژه ای است که به نوعی ادامه دهنده مسیری است که پیش از وی شیخ ابراهیم قطیفی (عالم معاصر محقق کرکی) آن را دنبال کرد. از جمله آثار مقدس اردبیلی می توان به زبدة البیان فی آیات احکام القرآن، مجمع الفائدة و البرهان، حدیقة الشیعة، شرح الهیات تجرید قوشچی، اثبات واجب تعالی، اثبات امامت و… اشاره کرد. او در ماه صفر 993 ه.ق در نجف درگذشت و در ایوان طلای حرم امام علی (ع) به خاک سپرده شد.(فاتحه)
17- شیخ بهائی: بهاء الدین محمد ابن عزالدین حسین ابن عبدالصمد همدانی جبعی عاملی (953-1030)، فقیه، عالم فرهیخته و مسلط به دو زبان (عربی- فارسی) است و نسبتش به حارث همدانی (از قبیله شیعی همدان) از یاران امام علی (ع) می رسد. او در 953 در بعلبک از توابع جبل عامل در یک خاندان دانشور به دنیا آمد. پدرش شیخ حسین فرزند عبدالصمد حارثی (م954) از شاگردان شهید ثانی است. او صاحب کتب مهمی در فقه و اصول و دیگر علوم متداول عصر خویش بوده است. شیخ حسین پس از شهادت شهید ثانی در ایام جوانی به علت عسرت شیعیان از جبل عامل همراه پسرش (شیخ بهایی) به ایران کوچ کرد. شیخ حسین در ایران منزلتی عظیم یافت و سال ها منصب شیخ الاسلامی هرات، مشهد و قزوین را بر عهده داشت. اما عاقبت دلخور شد و از ایران رفت و در بحرین درگذشت و همان جا مدفون شد.
شیخ بهائی با بهره گیری از دانش پدر و سفر به مصر و شام، حجاز و عراق، فلسطین و آذربایجان، هرات و در نهایت اصفهان توانست در فقه و حدیث، اصول فقه، کلام، نجوم، ریاضی، هندسه، شعر، ادبیات عرب و فارسی، تاریخ، طب، تفسیر، فلسفه و… متبحر گردد. از اساتید او می توان به پدرش ملاعبدالله مدرس یزدی، ملا علی مذهب، ملا افضل قاضی مدرس، ملا محمد باقر ابن زین العابدین یزدی و حکیم عمادالدین محمود اشاره کرد. آثار او بالغ بر دویست اثر است. از برترین تألیفات او در فقه: اثنی عشریات خمس (نماز، زکات، روزه، حج)، پاسخ به سؤالات شاه عباس و… را می توان نام برد.
معروفترین اثر او جامع عباسی است که اولین دوره فقه غیر استدلالی فارسی و نخستین نسل از رساله عملیه فارسی است. از برجسته ترین شاگردان او: ملاصدرا، علینقی کمره ای، محقق خراسانی (شیخ الاسلام اصفهان)، فاضل جواد، مجلسی اول، شیخ لطف الله اصفهانی و فرزندش را می توان نام برد. شیخ لطف الله خود از علمای بنام دوره صفوی و مرجع پرسش های فقهی بوده.
شیخ بهائی در شب 11 شوال 1030 ه.ق درگذشت و طبق وصیت او پیکرش را در مشهد در مکانی که تدریس می کرد به خاک سپردند.(فاتحه)
18- میرداماد: محمدباقر فرزند میرشمس الدین محمد حسینی استر آبادی (969-1040 ه.ق) فیلسوف، فقیه، رجالی و اندیشمندی شاخص و شاعر؛ متخلص به اشراق. پدر وی داماد محقق کرکی است و شهرت آنان برگرفته از همین نسب است. او معاصر شاه عباس و شیخ بهائی است و پس از درگذشت شیخ بهایی، شیخ الاسلام و عالم درجه اول اصفهان در زمان شاه صفی است. میرداماد تحصیلات خود را در استرآباد و مشهد مقدس آغاز کرد و سپس به اصفهان آمد و در آن جا موقعیت علمی و سیاسی به دست آورد و به تألیف آثاری در فقه و کلام و فلسفه دست یازید. وی از عبدالعالی کرکی و شیخ حسین ابن عبدالصمد اجازه روایت داشت. برخی از آثار او: تقویم الایمان، صراط المستقیم، نبراس الضیاء، جذوات و مواقیت، الحبل المتین، الرواشح السماویة، و… بسیاری از آثار او در هیئت و ریاضی، حدیث، رجال و به خصوص فلسفه و عرفان است. همانند شیخ بهائی با وجود تنوع در آثار، مرجع فقهی بوده و فقهای معاصر، فتاوای شرعیه را به تصحیح او معتبر می شمردند. میرداماد در 24 شعبان 1040 ه.ق در میانه راه نجف و کربلا درگذشت و جنازه اش را به نجف آورده و در سرداب محقق کرکی در کنار جد مادریش به خاک سپردند. (فاتحه)
19- مجلسی اول: ملا محمد تقی ابن مقصود علی نطنزی اصفهانی معروف به مجلسی اول (1003-1070) از فقهای بزرگ امامیه و محدثین و شارحین بزرگ کتاب های حدیثی است. در سال1003ه.ق دراصفهان متولد شد و نزد اساتیدی چون شیخ بهائی و عبدالله ابن حسین شوشتری درس خواند و مدتی متصدی امامت جمعه اصفهان شد. او به گردآوری، ضبط، شرح و تدریس احادیث ائمه اطهار (ع) پرداخت و در طریق استنباط احکام به احادیث اعتماد می کرد. او از مروجان مکتب حدیثی- فقهی است. وی به تبعیت از شیخ بهائی گرایش های عرفانی نیز داشت. از جمله آثار او: حدیقة المتقین فی معرفة احکام الدین، رسالة فی وجوب صلاة الجمعة، روضة المتقین، اللوامع القدسیة، شرح التهذیب، اجوبة مسائل فقهی. فقیه بزرگی که در این دوران می زیسته ملا محسن فیض کاشانی (م1091) از علما و مراجع تقلید است. کتاب مفاتیح الشرائع فیض کاشانی سخت مورد توجه جریان فقه اخباری قرن 12 است و بارها بر آن حاشیه نوشته اند. وی مدتی نیز امام جمعه اصفهان بوده است. (فاتحه)
20- محقق سبزواری: محمد باقر ابن محمد مؤمن سبزواری (1017-1090) شیخ الاسلام، امام جمعه، نویسنده، مدرس و از علمای برجسته شیعه، در نیمه دوم حکومت صفوی در اصفهان است. او در دوران شاه عباس دوم (1052-1077) و سلیمان صفوی (1077-1105) از علمای طراز اول اصفهان است. او فقه و حدیث را نزد حیدر علی اصفهانی و حسنعلی تستری فرا گرفت. شاگرد برجسته او محمد تنکابنی معروف به فاضل سراب از فقهای برجسته اصفهان است. از آثار فقهی مهم او کفایة الاحکام و ذخیره است. در اخلاق سیاسی کتاب مهم روضة الانوار که از آثار کم نظیر است. او به فلسفه نیز علاقه مند بود. مشرب فقهی او تا حدودی پیروی از مکتب شیخ بهائی و مقدس اردبیلی است. این مکتب را فیض کاشانی نیز تعقیب می کرد و دیدگاه آنان در موضوع غنا نیز به هم نزدیک است. محقق در سال 1090 ه.ق درگذشت مدفن او در مدرسه میرزا جعفر در مشهد مقدس است. (فاتحه)
21- علامه مجلسی: محمد باقر ابن محمد تقی ابن مقصود علی اصفهانی (1037-1110) از محققان و فقهای امامیه و شهرتش به خاطر بحارالانوار است. او در اصفهان متولد شد. همتش را مصروف تتبع کتب حدیث و بحث از اخبار و جمع آوری و تدوین و تدریس اخبار کرد. او شاگردان خود را به دیگر بلاد اسلامی فرستاد و کتب قدیمی غیرمتداول را جمع آوری کرد و متصدی تدریس متون کهن قدیمی حدیثی و فقهی شیعه شد. وی در اواخر حکومت شاه سلیمان صفوی عهده دار امامت جمعه اصفهان و منصب شیخ الاسلامی در دوران شاه حسین شد. شهرت وی در میان شیعه امامیه در قرون اخیر نصیب کمتر کسی شد. از مهمترین آثار او بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع) است که دائرةالمعارف بزرگ احادیث از کتب حدیثی شیعه به جز کتب اربعه و نهج البلاغة می باشد و در موضوعات کلامی، اعتقادی، تاریخی، فقهی، تفسیری، اخلاقی و… در طول 40 سال (1110-1070) نگاشته شد. برخی تألیفات دیگر او مرآة العقول در شرح اخبار آل رسول (ص)… و رسائل متعددی چون نکاح، مناسک حج، جزیه و احکام ذمه، کفارات، دیات، قصاص، اوقاف، نوافل یومیه، رسائل اوزان و مقادیر، نماز جمعه و…. .
او از نخستین کسانی است که تألیفات بسیار به زبان فارسی نوشته است. با آثار او و دیگران فرهنگ شیعه در میان فارسی زبانان گسترش یافت. طریقه ی او میان اخباری ها و اصولی هاست؛ او از کتب اصول فقه و قواعد و مبانی این علم استعانت می جست اما در طریق استنباط بر احادیث تکیه می کرد. و آن را مناسب ترین راه برای رسیدن به واقع می دانست. مزار وی در حاشیه مسجد جامع اصفهان است.(فاتحه)
22- فاضل هندی: ابوالفضائل بهاء الدین محمد ابن حسن اصفهانی (1062-1137): از فقهای بنام در اواخر عهد صفویه است. پدرش تاج الدین حسن اصفهانی معروف به ملا تاج (1098) از علمای اصفهان بود. او همراه پدرش در اوایل جوانی مدتی به هند رفت و زمانی که بازگشت به فاضل هندی شهرت یافت (لقبی که از آن خشنود نبود). از شاگردان او شیخ احمد ابن حسین حلی، سید محمدعلی کشمیری، میرزا بهاءالدین محمد مختاری، میرزا عبدالله افندی، ملا عبدالکریم ابن محمدهادی طبسی، محمد صالح کزازی قمی و صدرالدین محمد حسینی می توان نام برد.
او قبل از بلوغ تألیف را آغاز کرد به نحوی که در 16 سالگی شفای بوعلی را تلخیص کرد. با وجود محمد باقر خاتون آبادی (ملا باشی دولت صفوی) و فقیهانی نظیر آقا جمال خوانساری (1122) آشکارا در فقه برتری داشت؛ اما چون جو حاکم بر آن زمان اخباریگری بود از نگرش اجتهادی او آن چنان بهره ای برده نشد. کشف اللثام اثر زبده فقهی اوست که صاحب جواهر بهره بی اندازه ای از آن در کتاب خود برده است. لذا فاضل هندی را حلقه ی مهمی در تاریخ اجتهاد شیعه باید دانست. از دیگر آثار او المنهاج السویه فی شرح الروضه البهیه است. او در 1137 ه.ق در حوالی فتنه ی افغان ها در اصفهان، درگذشت و در تخت فولاد اصفهان تدفین شد و تاکنون قبرش زیارتگاه عموم مردم است.(فاتحه)
23- عصفوری بحرانی: شیخ یوسف ابن احمد ابن ابراهیم ورازی عصفوری بحرانی (1107-1186) از علمای بزرگ شیعه در قرن 12 است خاندان او از قریه دراز از قرای بحرین بودند. اساتید او عبارتند از: شیخ حسین ماخوری (م 1181)، احمد ابن عبدالله بلادی و عبدالله ابن علی بلادی (م 1148). او به دلیل هجوم اعراب به بحرین به ایران آمد و در فسا اقامت گزید و در آن جا موسوعه بزرگ فقهی خود یعنی الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة را نوشت. او در آن زمان گرایش اخباری داشت اما به تدریج راهی میانه را برگزید. او سپس به کربلا رفت و کتابش را در آن جا تمام کرد. او کتب بسیار دارد که عمدتا پاسخ به سؤالات فقهی مردم است. او در چهارم ربیع الاول 1185 در کربلا درگذشت و علامه وحید بهبهانی که بعد از وی مرجعیت شیعه را برعهده داشت بر او نماز گزارد. او را در پایین پای شهدای کربلا در حرم حسینی دفن نمودند. (فاتحه)
24- وحید بهبهانی: محمدباقر ابن محمد اکمل بهبهانی معروف به وحید بهبهانی (1117-1205) از نواده های دختری مجلسی اول و مبتکر و احیاگر روش اجتهادی در برابر اخباری گری است. وی درسال 1117 در اصفهان به فاصله چند سال پس از درگذشت علامه مجلسی به دنیا آمد و پس از رشد و نموّ به بهبهان رفت. اما دوره مرجعیت مطلق او در کربلا سپری شد. به همین علت بسیاری از علما به عتبات هجرت کردند. وحید، کربلا را مرکز قرار داد و شاگردانی چون سیدمهدی بحرالعلوم، سید علی (صاحب ریاض)، میرزا مهدی شهرستانی، سید محمد باقر اصفهانی شفتی، میرزا مهدی شهید مشهدی، سید جواد (صاحب مفتاح الکرامة)، سید محسن اعرجی و… را تربیت کرد. او در تربیت شاگرد بسیار موفق بود. وی در مبارزه با اخباریان، تلاش بسیار کرد و شاگردان بسیای را تربیت نمود؛ لذا او را استاد کل نامیده اند. از جمله ی آثار او ابطال القیاس، اثبات التحسین و التقبیح العقلیین، الاجتهاد و الاخبار، الاستصحاب، اصالة البرائة و… است. او در 29 شوال 1205 وفات کرد و در پایین پای شهدای کربلا مدفون شد. (فاتحه)
25- بحر العلوم: سید محمدمهدی ابن سید مصطفی طباطبائی بروجردی نجفی (1155-1212). از فقهای بنام شیعه که سرفصل خاندانی بزرگ در عراق با همین لقب است. وی در شب جمعه پیش از پگاه عید فطر سال 1155 یا 1154 در کربلا متولد شد. پدرش از مراجع کربلا بود. او علاوه بر سید محمد مهدی فرزند دیگری به نام سید جواد داشت که جد مرحوم آیت الله بروجردی است. بحرالعلوم مقدمات را نزد پدر، وحید بهبهانی و شیخ یوسف بحرانی خواند و هر سه نفر اجتهاد او را امضاء نمودند. سپس به نجف رفت و به بحث و تحقیق پرداخت. وی بعد از استادش در سن 30 سالگی مرجع شد و علاوه بر تدریس و تألیف به حل مشکلات اجتماعی و قضایی مردم نیز می پرداخت. شاگردان وی عبارتند از: کاشف الغطاء، سید محمد جواد عاملی، شیخ محمد تقی اصفهانی، شیخ احمد نراقی و شیخ ابوعلی حائری. او دارای تألیفات ارزنده ای در علوم مختلف است. از جمله المصابیح، الدرة النجفیة، مشکاة الهدایة و… او در رجب 1212 در 57 سالگی وفات کرد و در کنار شیخ طوسی در مسجد شیخ طوسی مدفون است. (فاتحه)
26- کاشف الغطاء: جعفر ابن شیخ جعفر ابن شیخ خضر جناجی نجفی (1154-1228) شهرتش به خاطر کتابش کشف الغطاء است و او سرمنشأ خاندانی بزرگ با همین نام است. او در نجف متولد شد. اساتیدش شیخ محمد مهدی فتونی، آقا محمدباقر وحید بهبهانی، سید مهدی بحر العلوم است. زمانی که وهابی ها به نجف یوروش آوردند و غارت و جنایت کردند لباس رزم پوشید و پیشاپیش مردم و علما آن ها را بیرون راند. وی برای پیش گیری از حملات وهابیون، دستور داد اطراف نجف برج بسازند. یکی از اقدامات مهم شیخ جعفر مبارزه با میرزا محمد اخباری از بزرگترین دشمنان مراجع اصولی بود که با سفر به ایران و تقریرنامه ها و رساله ها توانست حرکت او را در نطفه خفه و او را وادار به فرار کند. شاگردان او: سه فرزندش شیخ موسی، شیخ علی و شیخ حسن و پنج دامادش که همگی از فقهای برجسته بودند. دیگر شاگردان: سید جواد عاملی، شیخ محمد حسن نجفی معروف به صاحب جواهر. مهمترین اثرش کشف الغطاء است که در سفر نوشته و فقط یک منبع در اختیار داشته و آن قواعد علامه بوده، با این حال از مهمترین کتب مستدل شیعی در ادوار اخیر است. او در 22 یا 27 رجب 1228 بعد از 74 سالگی در نجف در گذشت. (فاتحه)
27- میرزای قمی: میرزا ابوالقاسم ابن حسن (1151-1231)؛ او در ساوجبلاق از نواحی رشت به دنیا آمد. و برای تحصیل علوم به خوانسار رفت و نزد حسین خوانساری تحصیل علم کرد. سپس عازم عراق شد و ازآیت الله وحید بهبهانی استفاده کرد. بعد از دریافت اجتهاد ازآیت الله وحید بهبهانی و شیخ محمد مهدی فتونی و آقا محمد باقر هزار جریبی نجفی ابتدا به محل ولادت خود رفت و سپس به اصفهان و بعد به دیار خود بازگشت. وی در سلطنت فتحعلی شاه عازم قم شد و در این زمان شهرتی عظیم یافت و مرجعیت شیعه را برعهده گرفت و به تألیف و تدریس مشغول شد. از این پس او را به عنوان میرزای قمی، محقق قمی و صاحب قوانین می شناختند. شهرت او باعث شد بسیاری از طلاب و علما و مجتهدان برای استفاده به قم بیایند و این شهر تا حدودی شهرت پیشین خود را بدست آورد.
قوانین الاصول او قبل از کتاب رسائل شیخ انصاری و تا سال ها بعد از آن کتاب درسی طلاب در علم اصول فقه بود. کتاب جامع الشتات او پاسخ به پرسش های فقهی فراوانی است. او رساله های فقهی و کلامی بی شماری نوشت؛ از جمله رساله ای در رد مبلغ مسیحی معروف؛ هنری مارتین نوشت. میرزا با دولت قاجار ارتباط نزدیکی داشت و فتحعلیشاه هر از چندی به دیدار او در قم می رفت. وی در سال 1231ه.ق درگذشت و در شیخان قم مدفون شد. در زمان او چندین مرجع مهم وجود دارد؛ از جمله سید محمد مجاهد در عراق است که در ارتباط با جنگ های ایران و روس فعالیت چشمگیری داشته. در اصفهان نیز مرحوم حجت الاسلام شفتی عالم درجه اول است که هم به لحاظ علمی و هم به لحاظ عملی مرجعی متنفذ به شمار می رفت. (فاتحه)
28- صاحب جواهر: شیخ محمد حسن ابن شیخ باقر ابن …. ملا عبدالرحیم شریف اصفهانی (1199-1266) سر فصل خاندانی معروف با همین لقب است. وی از شیخ جعفر کاشف الغطاء و فرزند او شیخ موسی کاشف الغطاء و سید جواد عاملی، سید محمد مجاهد و سید مهدی بحرالعلوم بهره مند گشت. در سن 50 سالگی با وجود علمای بزرگ مرجعیت شیعیان به ایشان واگذار شد. مهمترین تألیف او جواهر الکلام در شرح شرائع الاسلام که کتابی جامع در فقه و مورد استناد تمام فقهای بعدی است. او این کتاب را بعد از سی سال تحقیق و تفحص در شب سه شنبه 23 رمضان 1254 به اتمام رساند. ازجمله شاگردان او: شیخ مرتضی انصاری، شیخ جعفر شوشتری، سید حسین بروجردی، میرزا حبیب الله رشتی، شیخ محمد آل یاسین، سید حسن مدرس اصفهانی، شیخ حسن مامقانی، میرزا حسین خلیلی، شیخ محمد حسین کاظمی و… می باشند. صاحب جواهر شاگردان خود را به مناطق مختلف اعزام می کرد؛ هیچ شهر شیعه نشینی نبود الا این که یکی از شاگردان او به عنوان مرجع مسائل مردم به آن جا فرستاده شد. او اقدامات رفاهی بسیاری در آسایش مردم نجف و زائران انجام داد؛ از جمله حفر کانالی از فرات تا نجف که به نهر صاحب جواهر مشهور گردید. صاحب جواهر بعد از 15 سال ریاست و زعامت علمی شیعه در اول شعبان 1266 ه.ق در نجف درگذشت. (فاتحه)
29- شیخ مرتضی انصاری دزفولی(1214-1281): فرزند محمد امین ابن شمس الدین ابن احمد ابن نورالدین ابن محمد صادق شوشتری دزفولی؛ او در 18 ذی الحجه 1214 در دزفول از سلاله یکی از اخلاف جابر ابن عبدالله انصاری (ره)؛ صحابی نامدار پیامبر (ص) متولد شد و به مناسبت تولدش در غدیر خم نام او را مرتضی نهادند. او خیلی سریع مقدمات را نزد پدرش و عمویش (شیخ حسین انصاری) از شاگردان صاحب ریاض و دیگر علمای دزفول آموخت و در عنفوان جوانی مجتهد شد. او در سال 1232 در 18 سالگی همراه پدرش به زیارت عتبات عالیات رفت؛ وقتی سید محمد مجاهد از علمای نامدار کربلا او را دید از پدرش خواست شیخ مرتضی در کربلا بماند. او نزد سید محمد مجاهد و شریف العلمای مازندرانی شاگردی کرد. همچنین در نجف در درس شیخ موسی کاشف الغطاء حاضر شد و در راه سفر به مشهد مقدس به حوزه علمیه بروجرد، اصفهان و کاشان رفت به طوری که در کاشان به مدت 4 سال از درس ملا احمد نراقی استفاده نمود. او بعد از اقامت 4 ماهه در مشهد به تهران و دزفول و در نهایت به نجف رفت و بر کرسی تدریس نشست. او مدت کوتاهی نزد صاحب جواهر تلمذ نمود و بعد از صاحب جواهر زعیم شیعه شد. شیخ انصاری به سبب ابتکاراتش در فقه اجتهادی و مبارزه با اخباری گری و همچنین توجه فراوان او به عقل در علوم فقهی و مقام والای علمیش معروف به خاتم الفقها شد. از تألیفات فراوان و با ارزشی برخوردار است که مهمترین آنها رسائل و مکاسب است که پس از وی تا زمان ما متن درسی طلاب است. وی بیش از هزار شاگرد داشته است از جمله: میرزا محمد حسین شیرازی (صاحب فتوای تحریم تنباکو)، شیخ جعفر شوشتری، حاج میرزا حبیب الله رشتی، سید حسین کوه کمره ای تبریزی، شیخ محمد کاظم خراسانی، میرزا محمد حسن آشتیانی، حاج میرزا حسین خلیل تهرانی. او در 18 جمادی الثانی 1281 در سن 67 سالگی در نجف وفات کرد و درحرم حضرت علی(ع) به خاک سپرده شد. (فاتحه)
30- میرزای شیرازی: محمد حسن (1230-1312) مرجع بلامنازع شیعه بلکه جهان اسلام در اواخر قرن 13 و اوایل قرن 14 است که به فتوای تحریم تنباکو شهره است. او در 15 جمادی الاولی سال 1230ه.ق در شیراز متولد شد. در طفولیت پدرش درگذشت و دائیش سید حسین معروف به مجد الاشراف سرپرست او شد. از 4 سالگی تحصیل را آغاز و قبل از بیست سالگی مجتهد شد. در سال 1259عازم کربلا شد و در درس سید ابراهیم (صاحب ضوابط) شرکت کرد. او محضر صاحب جواهر را در نجف درک کرد و سپس شاگرد شیخ انصاری شد. بعد از شیخ، افاضل شاگردان شیخ به اصرار او را زعیم شیعه دانستند. میرزا در سال 1290 به سامرا هجرت کرد و آنجا مرکز حوزه های علمیه شیعه شد. او در ایجاد اتحاد بین شیعه و سنی و ایجاد عمران و آبادی تلاش فراوانی کرد و در اختلافات شیعه و سنی سریع اقدام می کرد و اجازه دخالت به کنسول انگلیس و حتی حاکم عثمانی را نمی داد. بیشتر شاگردان او همچون محمد تقی شیرازی، میرزاحسین نوری، شیخ فضل الله نوری، شیخ محمد تقی آقا نجفی به دنبال ایجاد اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی بودند. او برای اولین بار به پایه ریزی شبکه ارتباطی گسترده و منسجم بین دنیای اسلام علی الخصوص شیعه پرداخت و مرجعیت او به عنوان ولی فقیه پررنگ تر گشت. او برخی از شاگردانش را به عنوان نماینده به شهرها و نواحی مختلف جهان اسلام می فرستاد تا علاوه بر رفع حوائج دینی و مالی مؤمنان، از اوضاع سیاسی و اجتماعی منطقه آگاه شود و لذا توانست مسائلی چون قرارداد تنباکو، تاراج چهارمحال، قضیه یهودیان همدان، گرفتاری شیعه به دست افغان ها، خرید زمین های طوس به دست روسیه، و… را به بهترین وجه حل و فصل کند. راه اندازی تلگراف در ایجاد ارتباط منسجم این شبکه ی ارتباطی با مرجعیت شیعه، نقش بسزایی داشت. مهمترین تأثیر سیاسی او تحریم تنباکو در سال های 1310-1309 بود که آغازی برای ورود روحانیت به عرصه سیاست بود و همچنین رو دررویی با سلاطین مستبد قاجار. شرح ما وقع را شاگرد او یعنی شیخ حسین کربلایی نوشته است. او آثار زیادی دارد از جمله رساله ای در اجتماع امر و نهی، رساله ای در رضاع، و… سرانجام، وی در شب چهارشنبه 24 شعبان 1312ه.ق در سن 82 سالگی بر اثر شدت بیماری سل در سامرا درگذشت و طبق وصیتش او را در نجف اشرف در محلی که قبلا خود وی تعیین کرده بود به خاک سپردند. در تشییع جنازه او تمام شهرهای میان سامرا و نجف از شیعه و سنی شرکت نمودند و تا نزدیک یک سال در بلاد اسلامی عزاداری برپا بود. (فاتحه)
31- شیرازی دوم: میرزا محمدتقی شیرازی، ابن میرزا محب علی ابن میرزا محمد علی گلشن شیرازی معروف به شیرازی دوم (1270-1338) رهبر انقلاب 1920 عراقی ها علیه انگلیسی ها است. در شیراز متولد شد و در کربلا پرورش یافت. مقدمات را در کربلا خواند سپس همراه هم مباحثه ای خود (سید محمد فشارکی اصفهانی)، همراه نخستین دسته از مهاجران برای استفاده از درس میرزا حسن شیرازی به سامرا مهاجرت کرد. او بعد از میرزا حسن تدریس را بر عهده گرفت و شاگردان بسیار تربیت کرد که به اصحاب سامرا معروف بودند از جمله حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم). زمانی که بسیاری از شهرهای عراق از جمله نجف به اشغال متفقین در آمد شیعیان عراق (که اکثریت مردم بودند) در 1920/1377 به رهبری میرزا محمدتقی شیرازی قیام کردند. میرزا به حرمت حکومت غیرمسلم بر مسلم فتوی داد. این انقلاب بعد از میرزا به رهبری آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی ادامه داشت ولی نهایتا توسط انگلیسی ها سرکوب شد. میرزای دوم در دهه اول ذی الحجه 1338ه.ق در سن 68 سالگی در نجف درگذشت و پس از آن که شیخ الشریعه اصفهانی بر او نماز گزارد در حجره اش در صحن مقدس حسینی (ع) دفن شد. پس از درگذشت میرزای شیرازی تا مرجعیت میرزای شیرازی دوم شماری از عالمان بزرگ پرچمدار مذهب شیعه بودند اما واقعه مشروطه سبب شد تا میان آنان اختلاف افتاده و مرجعیت علی الاطلاق شکل نگیرد.
برجسته ترین مجتهدان این دوره درنجف هستند از جمله: آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (م1329) و آیت الله محمد کاظم یزدی (1337)؛ صاحب کتاب مهم العروة الوثقی (بعد از او هر کس مجتهد می شد حاشیه ای بر این کتاب مهم می نوشت). نجف و کربلای قرن 13 به خصوص نیمه دوم آن تا نیمه اول قرن 14 پررونق ترین روزگار خود به لحاظ داشتن مرجع و مجتهد را پشت سر نهاد. برخی از بزرگترین مراجع دوره اخیر مثل آیت الله نائینی و آیت الله بروجردی در دامان همین مراجع پرورش یافتند. (فاتحه)
32- شیخ الشریعه اصفهانی: میرزا فتح الله ابن محمدجواد نمازی شیرازی معروف به شیخ الشریعه اصفهانی نجفی (1266-1339)؛ وی در 12ربیع الاول 1266 در اصفهان در خانواده ای عالم پرور متولد شد و در اصفهان، نجف و مشهد تعلیم دید. اساتید او در نجف؛ حاج میرزا حبیب الله رشتی و شیخ محمد حسین کاظمی بودند. او در فقه و اصول، ادبیات و فلسفه، ریاضیات و طب و تفسیر و کلام تبحر داشت و در حوزه های گوناگون تألیفات دارد. شاگردان او آیت الله محمد حجت کوه کمره ای، آیت الله سید صدرالدین صدر، آیت الله سید محمدتقی خوانساری (مراجع ثلاث قم) بودند. بعد از میرزای دوم او زعیم شیعه شد و ادامه رهبری عراق را عهده دار شد. او در ربیع الثانی 1339 در یکی از غرفه های شرقی حرم امام علی (ع) مدفون شد. (فاتحه)
33- سید ابوالحسن اصفهانی: ابن سید محمدابن عبدالحمید (1277-1365) مرجع علی الاطلاق و مردم دار شیعه در طول 20 سال. او در قریه مدیسه از روستاهای لنجان اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه نیماورد در محضر میرزا ابوالمعالی کلباسی به پایان برد. در سال 1307 به نجف رفت و در درس آخوند خراسانی به اجتهاد نائل آمد و بعد از شیخ الشریعه زعیم شیعه شد. از مهمترین آثار او وسیلة النجاة است (یک دوره فقه عمومی است که امام خمینی(ره) تحریر الوسیله را بر اساس آن نوشته است). شاگردان او همچون آیت الله سید محسن حکیم، آیت الله محمدهادی میلانی، آیت الله عبدالنبی اراکی، آیت الله میرزا هاشم آملی وآیت الله شیخ محمدتقی بروجردی بودند. سید ابوالحسن علاوه بر مسائل علمی و در موقع لزوم در امور سیاسی نیز دخالت می نمود به طوری که در سال 1341 ه.ق همراه آیت الله نائینی و آیت الله محمد مهدی خالصی از مراجع عتبات به علت مخالفت با انگلیسی ها و ملک فیصل به ایران تبعید شدند، آنان بعد از یک سال به عراق بازگشتند. آیت الله اصفهانی در زمان رضاشاه مرجعیت شیعیان را در نجف برعهده داشت اما به دلیل استبداد نتوانست در ایران اقدام قاطعی انجام دهد. او دوشنبه 9 ذی الحجه 1365 مطابق با 13 آبان 1325 شمسی در کاظمین درگذشت و در صحن مطهر علوی (ع) به خاک سپرده شد و در سراسر جهان اسلام مراسم ترحیم زیادی برای او برگزار گردید. مرجع بعدی آیت الله حاج آقا حسین قمی (متولد رجب 1282 ه.ق) است که بعد از سه ماه در 17 بهمن 1325 درگذشت. (فاتحه)
34- حضرت آیت الله بروجردی: سید حسین طباطبائی بروجردی فرزند سید علی طباطبائی (1292-1380) فقیه دوراندیش و صاحب مکتب، متولد بروجرد و درس خوانده اصفهان و نجف و استاد در فقه و رجال و حدیث است. او با ورود به قم (1364/1323) سبب رونق حوزه گردید به طوری که حوزه قم در کنار حوزه نجف یکی از قطب های مهم جهان تشیع شد. شاگردان او بازوان امام خمینی (ره) در انقلاب بودند. از جمله آثار او؛ جامع احادیث شیعه، طبقات الرجال، رساله ای در منطق، اسانید کتاب تذهیب، اسانید من لایحضره الفقیه و… است. در عصر اخیر آیت الله بروجردی از نخستین مراجعی بودند که از وحدت میان امت اسلامی جانبداری نمود و سهمی اساسی در بسط دارالتقریب میان مذاهب اسلامی داشت. او در 12 شوال 1340 در سن 88 سالگی در قم رحلت نمود و بعد از تشییع جنازه ای با شکوه، در مرقد حضرت معصومه (س) در مدخل مسجد اعظم به خاک سپرده شد. (فاتحه)
35- آیت الله حکیم: سید محسن طباطبائی حکیم فرزند سید مهدی حکیم (1306-139) او در خانواده ای دانش پرور در عراق متولد شد و نزد حاج سید محمد کاظم یزدی، آخوند خراسانی، سید ابوتراب خوانساری، میرزا حسین نائینی، شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمد سعید حبوبی و شیخ علی باقر جواهری به اجتهاد رسید. بعد از مرحوم اصفهانی در نجف اشرف، ایشان به تدریج زعیم شیعه شد. او علاوه بر تدریس به ساخت مدارس، مساجد و کتابخانه و تربیت مبلغین همت گماشت. کتابخانه او در نجف به عنوان مکتب الامام الحکیم از مجهزترین کتابخانه های اسلامی است. از شاگردان او حاج شیخ حسین وحید خراسانی، شهید محمدباقر صدر و علامه جعفری بوده اند. از میان آثار او کتاب مستمسک العروة الوثقی در شمار رایج ترین کتب فقه استدلالی در دهه اخیر است. او ادامه دهنده مکتب سیاسی سامرا به رهبری میرزای شیرازی بود. ایشان در انقلاب عراق در جبهه ناصریه همراه استادش آیت الله سید محمدسعید حبوبی علیه قوای انگلیس مبارزه کرد و در دوران زعامت خود حزب کمونیست را درعراق تکفیر نمود. فرزندان و نوادگان او تا به امروز یکی از کانون های مقاومت و شهادت در عراق هستند به طوری که شمار زیادی از آنان در دوره صدام به شهادت رسیدند. آخرین آنان محمدباقر حکیم بود که پس از سقوط صدام در نجف اشرف توسط عناصر افراطی به شهادت رسید. آیت الله حکیم در 27 ربیع الاول 1390 رحلت نمود. در مراسم تشییع جنازه بر اثر ازدحام جمعیت دو روز طول کشید تا جنازه ایشان از بغداد به نجف منتقل شود. او را در مقبره مخصوص، جنب کتابخانه خودش دفن نمودند. حوزه علمیه نجف پس از تشکیل دولت شاهنشاهی در عراق و ایران (عصر پهلوی) و زمانی که حوزه قم تشکیل شد به دلیل ایجاد فواصل سیاسی، اندکی از ایران جدا افتاد و ظهور مراجع بزرگی در ایران تا اندازه ای از موقعیت نجف کاست. بعد از ایشان مرجعیت عمومی شیعه در نجف به آیت الله خوئی رسید و مرجعیت آیت الله سیستانی در نجف، امتداد آن است.
36- امام خمینی(ره): سید روح الله فرزند سید مصطفی موسوی خمینی (1320-1409) در بیستم جمادی الثانی 1320 مصادف با ولادت حضرت زهرا (س) در شهر خمین دیده به جهان گشود. پدرش در 30 جمادی الثانی 1320 در سن 47 سالگی در راه خمین به اراک توسط برخی زمین دارهای منطقه شهید شد.
روح الله قبل از 16 سالگی مادر خود را از دست داد و عمه و برادر بزرگشان (مرتضی پسندیده) او را سرپرستی کردند. مقدمات دروس ادبی و دینی را در خمین فرا گرفت سپس در 1339 عازم اراک شد و نزد شیخ عبدالکریم حائری تحصیل کرد. در سال 1340همراه شیخ عبدالکریم عازم حوزه نوپای قم شد و در مدرسه فیضیه و دارالشفا از محضر شیخ بهره ها برد. از دیگر اساتید امام (ره) آیات عظام حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، حاج میر سید علی یثربی کاشانی، حاج میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی، حاج شیخ محمدرضا مسجدشاهی و حاج میرزا محمدعلی شاه آبادی بودند.
امام از سال 1355 ه.ق پس از رحلت مؤسس حوزه علمیه قم عنوان استادی حوزه را بدست آورد. ایشان تدریس خارج فقه و اصول را از سال 1364 ه.ق/1323 همزمان با ورود آیت الله بروجردی آغاز کرد. شاگردان ایشان در اواخر عمر آقای بروجردی 1200 نفر بودند که یک و نیم برابر شاگردان آیت الله بروجردی است.
مرجعیت ایشان در فروردین 1340 آغاز شد، با شروع نهضت اسلامی شمار زیادی از مردم او را مرجع خود دانستند، امام از 44-57 به عنوان فقیهی برجسته در نجف تدریس نمودند و در حوالی سال های 56-57 مرجعیت عظمای شیعه در اختیار ایشان بود. از ایشان آثار زیادی در عرفان، اخلاق، فلسفه، فقه، اصول فقه، رجال، حکومت اسلامی، امامت، روحانیت و شعر و ادب به یادگار مانده است. از جمله: مصباح الهدایه، کتاب الطهاره در 14 جلد، المکاسب المحرمه در 2 جلد، کتاب البیع در 5 جلد، رساله فی التقیه، تحریرالوسیله، ولایت فقیه، وصیت نامه سیاسی الهی و… سخنان و بیانیه های او در 22 جلد بنام صحیفه امام منتشر شد که مهمترین سند انقلاب اسلامی است. او نخستین کسی است که علاوه بر مرجعیت، رهبری سیاسی را نیز عهده دار شد. او بعد از رنج های بسیار در عراق، ترکیه و فرانسه در 22 بهمن 57 نخستین حکومت اسلامی شیعی را به رهبری ولی فقیه جامع الشرایط تأسیس کرد. وی در14خرداد 1368 ه.ش به ملکوت اعلی پیوست و با حضور میلیون ها تن از مردم، از مصلی تهران تا بهشت زهرا تشییع شد. آیت الله گلپایگانی بر وی نماز گزارد و در بهشت زهرا در جوار شهدای انقلاب اسلامی به خاک سپرده شد. هم اکنون رهبری سیاسی و مرجعیت دینی، بعد از ایشان توسط حضرت آیت الله امام خامنه ای (حفظه الله) ادامه دارد. (فاتحه)