***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

 و ترجمة آقای فشارکی 


اصول و مبانی مقایسه تطبیقی بین ترجمه‌ای به همراه مقایسة تطبیقی دو ترجمه از کتاب توسعه به مثابة آزادی اثر آمارتیاسن



اصول و مبانی مقایسه تطبیقی بین ترجمه‌ای به همراه مقایسة تطبیقی دو ترجمه از کتاب توسعه به مثابة آزادی اثر آمارتیاسن /

اصول و مبانی مقایسه تطبیقی بین ترجمه‌ای
به همراه مقایسة تطبیقی دو ترجمه از کتاب توسعه به مثابة آزادی اثر آمارتیاسن[293]

محمد جواد توکلی*

چکیده

مقایسه تطبیقی بین‌ترجمه‌ای، به بررسی تطبیقی دو یا چند ترجمه از یک متن بر پایة سه محور کلی «امانت در ترجمه»، «رسایی ترجمه» و «شیوایی ترجمه» اطلاق می‌گردد. بر این اساس، در یک بررسی تطبیقی، به ترتیب، میزان وفاداری مترجمان به متن اصلی، توانایی آنان در انتقال منظور نویسنده و آراستگی و روان‌بودن ترجمة آنها مورد بررسی و مقایسه قرار می‌گیرد. ناتوانی یک مترجم در ارائة ترجمه‌ای وفادار به متن، رسا و شیوا می‌تواند به دلیل عواملی چون فرو رفتن در لاک ترجمة تحت اللفظی، عدم توجه به مفاهیم و اصطلاح‌های علمی، درک نادرست از ساختار جمله‌ها در زبان مبدأ و عدم‌رعایت اصول نگارش در زبان مقصد رخ دهد. برای عینی‌تر شدن مباحث، این مقاله چارچوب پیشنهادی مزبور را در بررسی تطبیقی دو ترجمه، به کار گرفته است. بررسی مزبور به خوبی مزیت‌ها و معایب هر یک از این دو ترجمه را به شکلی ملموس و عینی نمایان کرده و می‌تواند الهام‌بخش مطالعات بعدی باشد.

کلید واژه‌ها: مقایسه تطبیقی بین‌ترجمه‌ای، آمارتیاسن، محمودی، فشارکی، توسعه به مثابة آزادی.

مقدمه

بدون شک علاقمندان به مباحث اقتصادی با آثار و نظریات ارزشمند اقتصاددان برجسته و برندة جایزة نوبل در سال 1998، آمارتیا سن، آشنایی دارند. سن به طور عمده، به واسطة نگاه انتقادی‌اش به علم اقتصاد متعارف و به ویژه به سبب نظریاتش در زمینة اقتصاد توسعه، شناخته شده است. بخشی از موفقیت وی مرهون تلاش برای تغییر عملی رویکردهای اشتباه اقتصاد متعارف در مقایسه سطح توسعه‌یافتگی کشورهاست. یکی از دستاوردهای عمدة او پایه‌ریزی محاسبه شاخص توسعة انسانی به جای شاخص‌هایی همچون محصول ناخالص ملی و ارائة دیدگاه موسوم به «دیدگاه قابلیت» می‌باشد. سن مبانی نظری این دیدگاه را با نگرشی لیبرالیستی در کتاب «توسعه به مثابه آزادی»[294] بسط می‌دهد.

خوشبختانه این کتاب اندک زمانی پس از نشر توسط دو مترجم، آقایان وحید محمودی و حسن فشارکی و با فاصله حداکثر یک سال به فارسی ترجمه شده و با عناوین «توسعه به مثابة آزادی»، و «توسعه و آزادی» به زیور طبع آراسته شده است.[295] تعدد ترجمه‌های صورت‌گرفته نویدبخش سهولت دسترسی محققان اقتصادی به متن فارسی این اثر ارزشمند است. نگاهی کوتاه به ترجمه‌های موجود، این امید را به یأس تبدیل می‌کند. ترجمه‌های مذکور، آن‌گونه که در این مقاله به آن می‌پردازیم، در موارد بسیاری از بیان روان و گویای مقصود نویسندة کتاب، عاجز مانده‌اند. این ترجمه‌ها به طور کلی به دو گونه نارسایی، که نارسایی‌های مفهومی و نارسایی‌های شکلی نام‌گذاری شده‌اند، دچارند. در بررسی تطبیقی پیش‌رو، سعی شده تا ضمن تبیین این دو نوع نارسایی و استقصای انواع گوناگون هریک، شواهدی عینی از دو ترجمة مورد اشاره از کتاب آمارتیاسن ارائه گردد. شواهد مثال از ترجمة آقایان فشارکی و محمودی از فصل‌های دوم، سوم، چهارم، پنجم، نهم و یازدهم کتاب انتخاب شده‌اند. در پایان، مقایسة تطبیقی ترجمه‌های مزبور بر اساس سه محور امانت در ترجمه، رسایی ترجمه و شیوایی ترجمه صورت می‌گیرد.
چارچوب کلی ارزیابی تطبیقی بین ترجمه‌ای

بدون شک یکی از اهداف ترجمه یک متن، به ویژه یک متن علمی، برگرداندن رسا و روان آن از زبان مبدأ به زبان مقصد است. این امر مستلزم تسلط مترجمان به هردو زبان، توانایی در برگرداندن اثر از زبان مبدأ به زبان مقصد و همچنین آشنایی آنان با رشتة علمی مزبور است. در این راستا ترجمه، همان‌گونه که عموم مترجمان چیره‌دست، از جمله استاد طاهره صفارزاده به خوبی بیان کرده‌اند، به صورت ساختاری دارای دومرحله یا دو بخش عمده است:

1. یافتن مفهوم و پیام متن مورد ترجمه؛

2. یافتن سبک نویسنده در متن مورد ترجمه.[296]

مرحله اول، مرحله «مفهوم یابی» و مرحله دوم مرحله «سبک‌شناسی» است. به این دو مرحله می‌توان مرحله «معادل‌یابی» به معنای عام آن را نیز افزود. بر این اساس، ترجمه عبارت است از: بیان مفهوم متن مورد ترجمة (مفهوم‌یابی) با حفظ سبک نویسنده (سبک‌شناسی). مفهوم‌شناسی ناظر به درک مقصود نویسنده در متن اصلی است. سبک‌شناسی به طور عمده به شناخت نوع اثر در متن اصلی اشاره دارد. اینکه متن مورد ترجمه متنی ادبی، هنری، خبری و یا علمی و فنی باشد در چگونگی برگرداندن آن به زبان مقصد مؤثر است. ترجمة متون علمی، به طور نمونه، به کلی از ترجمة متون غیرعلمی متفاوت است. برای ترجمة یک متن علمی نویسنده، مترجم باید به خوبی با مباحث، مفاهیم علمی و اصطلاح‌های به کار رفته در آن علم آشنا باشد. با در نظرگرفتن این سه مرحله، آن‌گونه که دکتر طاهره صفارزاده بدان اشاره کرده‌اند، موفقیت یک ترجمه عبارت از پاسخ‌های مثبتی است که به پرسش‌های زیر داده می‌شود:

1. آیا مفهوم متن اصلی، رسانده شده است؟

2. آیا لحن نویسنده حفظ شده است؟

3. آیا مترجم، زبان خاص و متناسب متن را یافته است؟

4. آیا واژگان درست و دقیق انتخاب شده است؟

5. آیا تطابق دستور زبانی به عمل آمده است؟

6. آیا در برگرداندن جمله‌ها طول کلام نویسنده رعایت شده است؟

7. آیا به علامت‌های نقطه‌گذاری اهمیت کافی داده شده است؟[297]
محورهای کلی ارزیابی متن‌های ترجمه‌ای

با دسته‌بندی سؤال‌های مزبور می‌توان نارسایی‌های ترجمه‌ای را به طور کلی به دو دستة نارسایی‌های مفهومی و نارسایی‌های شکلی تقسیم کرد. نارسایی مفهومی زمانی رخ می‌دهد که مترجم از رساندن منظور نویسندة متن اصلی به زبان مقصد عاجز بماند. این نقیصه همان‌گونه که در نمودار (1-2) به نمایش درآمده، ممکن است به دلیل خطا در انتقال مفهوم، گسستگی و عدم انسجام در ترجمه، اشتباه در واژه گزینی و یا ترجمة تحت‌اللفظی به وجود آید. خطا در انتقال مفهوم به طور عمده ناشی از عدم تسلط مترجم بر موضوع و ناآشنایی وی با مفاهیم علمی به کار رفته در متن اصلی است. جاافتادگی در ترجمه، ترجمة نادرست کلمات و ترجمة نامفهوم عبارت‌ها و جمله‌ها نیز می‌تواند به خطا در انتقال مفهوم بینجامد. آن‌گونه که استاد ابوالحسن نجفی به خوبی به این نکته اشاره کرده‌اند: «درعمل ثابت شده است که مثلاً مترجم کتابی در فلسفه هر اندازه که بر زبان مبدأ و مقصد مسلط باشد، اگر خود اهل فلسفه یا به عبارت دقیق‌تر اهل اصطلاح نباشد، از عهدة ترجمة آن بر نمی‌آید».[298] گسستگی و عدم انسجام در ترجمه نیز غالباً معلول نوسان در سبک ترجمه و یا عدم رعایت وحدت در ترجمه است. اشتباه در واژه‌گزینی نیز به دلایلی همچون انتخاب معادل معنایی متفاوت از واژة مبدأ، عدم توجه به معانی اصطلاحی واژه‌ها و نادیده‌گرفتن بار فرهنگی کلمات بر می‌گردد. همچنین ترجمة تحت‌اللفظی که یکی از آفت‌های رایج در ترجمه است، عمدتاً نشانگر عدم آشنایی مترجم به دو زبان مبدأ و مقصد است. لازم به ذکر است که ترجمة تحت‌اللفظی می‌تواند در مواردی از جملة نارسایی‌های شکلی به شمار آید، ولی در بسیاری از موارد این نوع از ترجمه موجب ایجاد اشکال مفهومی در ترجمه می‌گردد. از این‌رو، ترجمة تحت‌اللفظی به عنوان زیربخش ترجمة تحت‌اللفظی قلمداد گردید.

نارسایی شکلی به عنوان مشکل عمدة دیگر متن‌های ترجمه‌ای، بیانگر نارسایی در برگردان متن اصلی به زبان مقصد است. این نقیصه تاحدودی از عدم تسلط مترجم به ادبیات فارسی و همچنین عدم درک تفاوت‌های زبان‌شناسی میان زبان متن اصلی و زبان فارسی ناشی می‌شود. نارسایی شکلی و یا مشکل در شیوایی اثر ترجمه‌ای، گاه به دلیل عبارت‌پردازی نامناسب در برگردان متن اصلی به زبان مقصد، به وقوع می‌پیوندد. استفاده از واژگان ثقیل و همچنین استفاده از جمله‌های طولانی نیز می‌تواند موجب ایجاد این مشکل گردد. در نهایت، نارسایی شکلی می‌تواند معلول مشکلات ویرایشی باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار (1): محورهای کلی ارزیابی متن‌های ترجمه‌ای

محور‌های مقایسة تطبیقی بین ترجمه‌ای

هنگامی که سخن از بررسی تطبیقی متن‌های ترجمه‌ای به میان می‌آید، به طور عمده تطبیق یک متن ترجمه‌ای با متن اصلی آن به ذهن متبادر می‌شود. در این میان کمتر از مقایسة دو یا چند ترجمه از یک متن، سخنی به میان می‌آید. مقایسة تطبیقی ترجمه‌های صورت‌گرفته از یک متن را می‌توان الگویی خاص از بررسی تطیقی متون ترجمه‌ای قلمداد کرد که در ارزیابی‌های متون ترجمه‌ای کمتر بدان توجه شده است. بررسی مقایسه‌ای چند ترجمه از یک متن را می‌توان «مقایسه تطبیقی بین ترجمه‌ای» نام گذاشت.

آنچه مقایسة بین ترجمه‌ای را از بررسی تطبیقی ترجمه متفاوت می‌کند، برجستگی و مزیت خاص این نوع بررسی است. مقایسة تطبیقی بین ترجمه‌ای می‌تواند به طور ملموس، نقاط قوت و ضعف ترجمه‌های متعدد ارائه‌شده از یک متن را نمایان کند. در یک پژوهش تطبیقی بین ترجمه‌ای، محقق با مقابلة دو یا چند ترجمه با متن اصلی، می‌تواند میزان توانایی مترجمان را محک زده و بر قابلیت‌های ترجمه‌ای خود بیفزاید. متأسفانه در کتاب‌های اصول ترجمه، کمتر به مطالعه‌های تطبیقی چند ترجمه‌ای توجه شده و به همین دلیل الگوی خاصی برای مقایسه و ارزیابی چند متن ترجمه‌ای از یک اثر ارائه نشده است. شاید بتوان عدم توجه به مقایسه‌های بین ترجمه‌ای را ناشی از مشکل‌بودن و زمان بر بودن مطالعات تطبیقی دانست.

برای ارائة الگویی منسجم جهت مقایسه بین ترجمه‌ای، می‌توان از معیارهای مطرح‌شده جهت ارزیابی متن‌های ترجمه‌ای که در بخش قبل بدان اشاره شد، استفاد نمود، ولی استفاده از آن چارچوب، به دلیل گستردگی و پراکندگی معیارهای مورد اشاره، ممکن است ارزیابی نهایی بین متن‌های ترجمه‌ای را با مشکل مواجه نماید. برای غلبه بر این مشکل می‌توان معیارهای مقایسة بین ترجمه‌ای را در سه عنوان و یا محور اساسی خلاصه کرد. این محورها، همان‌گونه که در نمودار (2) آمده است، عبارت است از: امانت در ترجمه، رسایی ترجمه (توانایی در انتقال مفاهیم ارائه شده در متن اصلی) و شیوایی ترجمه. امانت در ترجمه، به صورت عمده بیانگر میزان وفاداری مترجم به نویسندة متن اصلی است. در این خصوص ترجمة کاملاً تحت‌اللفظی و یا ترجمة بسیار آزاد را می‌توان دو گونه انحراف واضح از وفاداری به متن اصلی انگاشت. رسایی ترجمه عبارت است از: قابلیت متن ترجمه شده در بیان مقصود و منظور نویسنده. رسایی ترجمه در مورد متون علمی اهمیت زیادی دارد و منعکس‌کنندة میزان آشنایی مترجمان با مباحث علمی مطرح‌شده در متن اصلی است. همچنین شیوایی ترجمه به طور عمده به نحوة برگرداندن منظور نویسنده به زبان مقصد اشاره دارد. مقایسة متون ترجمه‌ای بر اساس موفقیت آنها در ارائه ترجمه‌ای شیوا از یک متن می‌تواند میزان تسلط مترجمان به زبان مبدأ و زبان مقصد و همچنین چیره‌دستی آنان در برگرداندن سلیس متن از زبان اصلی به زبان مقصد را نشان دهد.

نموار (2): محورهای مقایسه بین ترجمه‌ای

بررسی نارسایی‌های دو ترجمه از کتاب :
Development as Freedom، نوشته آمارتیا سن

کتاب Development as Freedom نوشتة اقتصاددان هندی‌تبار و برندة جایزه نوبل در سال 1998، آمارتیا سن را می‌توان اثری بین رشته‌ای قلمداد کرد که در آن نویسنده با بهره‌گیری از مباحث فلسفی، اخلاقی و سیاسی به موضوع اقتصاد توسعه می‌پردازد. در واقع یکی از دلایل موفقیت نویسنده در کسب جایزه نوبل را می‌توان همین دیدگاه بین رشته‌ای او و بخصوص دستاوردهای بدیع او در مطالعات اخلاق و اقتصاد دانست. آمارتیا سن در کتاب مورد اشاره که در سال 1999 منتشر گردید، تلاش می‌کند تا با ایجاد ارتباط بین دو مفهوم «توسعه» و «آزادی»، پلی میان دیدگاه‌های سیاسی در مورد آزادی و مباحث متعارف در اقتصاد توسعه بزند. به بیان کوتاه، وی برخلاف دیدگاه رایج اقتصادی، توسعه را همسنگ با آزادی، بلکه به معنای آزادی می‌گیرد. اثر مزبور، به فاصلة یک سال به دست دو مترجم ترجمه شده و به وسیلة دو ناشر معتبر به زیور طبع آراسته شده است. این اثر در سال 1381 شمسی به دست آقای وحید محمودی با عنوان «توسعه به مثابه آزادی» ترجمه شده که انتشارات «دستان» به انتشار آن مبادرت کرده است. یک سال بعد - در سال 1382- آقای حسن فشارکی نیز کتاب مزبور را با عنوان «توسعه و آزادی» به فارسی برگردانده و مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه آن را به چاپ رسانیده است.

برای بررسی تطبیقی این دو ترجمه، ابتدا به تفصیلْ به ارزیابی نارسایی‌های (و یا نقاط قوت) مفهومی و شکلی این دو ترجمه بر اساس معیار‌های مطرح شدة بخش قبل می‌پردازیم. این بررسی زمینه‌ساز مقایسه و ارزیابی کلی دو ترجمة مزبور بر اساس سه محور عمدة امانت در ترجمه، رسایی ترجمه و شیوایی ترجمه که در بخش بعد ارائه می‌گردد، خواهد بود. در این بررسی، به منظور ملموس‌ترشدن مباحث، شواهدی از دو ترجمة مزبور از فصل‌های دوم، سوم، چهارم، پنجم، نهم و یازدهم کتاب می‌آوریم.
2. نارسایی‌های مفهومی

‌نارسایی‌ مفهومی زمانی اتفاق می‌افتد که مترجم نتواند به خوبی منظور نویسندة متن اصلی را به خوانندگان منتقل کند. این نقیصه، همان‌گونه که پیش از این اشاره شد، می‌تواند در اثر عواملی همچون خطا در انتقال مفهوم، گسستگی و عدم انسجام در ترجمه، اشتباه در واژه‌گزینی و یا ترجمة تحت‌اللفظی رخ دهد. با بررسی دو ترجمة آقایان محمودی و فشارکی از کتاب Development as Freedom، نوشتة آمارتیا سن می‌توان مواردی از نارسایی‌های مفهومی را آن‌گونه که در ادامه می‌آید، مشاهده نمود.
1. خطا در انتقال مفهوم

از ویژگی‌های اصلی یک ترجمة خوب آن است که مترجم بتواند به خوبی مقصود نویسنده در متن اصلی را به خواننده منتقل کند. خطا در انتقال مفهوم در متن‌های علمی عمدتاً به سبب عدم تسلط مترجم به مباحث علمی ارائه‌شده توسط نویسنده رخ می‌دهد. این اشکال همچنین ممکن است در اثر فزونی و یا جاافتادگی در ترجمه، ترجمة نادرست عبارت‌ها، و یا ترجمة نامفهوم جمله‌ها رخ دهد.
الف. ترجمه نادرست مفاهیم علمی

وجود نمونه‌های بسیاری از ترجمة نادرست عبارت‌های حاوی مباحث علمی در دو ترجمه آقایان فشارکی و محمودی، نشانگر عدم تسلط کامل آنها به مباحث علمی مطرح‌شده توسط نویسندة کتاب می‌باشد. این نقیصه به صورت واضح‌تری در ترجمه آقای فشارکی با عنوان «توسعه و آزادی» به چشم می‌خورد. در بررسی این نوع اشکال می‌توان از برگردان عنوان کتاب توسط دو مترجم آغاز کرد. شاید چندان نیاز به توضیح نباشدکه معادلی که آقای فشارکی به کار برده، یعنی «توسعه و آزادی»، معادل درستی نیست. می‌توان یکی از دلایل اشتباه آقای فشارکی در انتخاب معادل را در عدم آشنایی کامل ایشان با ایدة کلی نویسندة کتاب دانست. یکی از محوری‌ترین استدلال‌های آمارتیاسن در این کتاب این است که می‌توان آزادی را به مفهوم خاصی که وی از آن ارائه می‌دهد، آیینة تمام‌نمای توسعه قلمداد کرد. از این‌رو، منظور نویسنده در عنوان کتاب «آزادی و توسعه»، آن‌گونه که آقای فشارکی معنا کرده، نیست، بلکه منظور وی، همان‌طور که آقای محمودی به درستی متوجه شده، «توسعه به مثابه آزادی» است.

گذشته از مشکل در انتخاب عنوان کتاب، مترجمان در موارد دیگری هم دلیل عدم تسلط بر مفاهیم علمی، به ویژه مباحث اقتصادی، دچار خطا در انتقال مفهوم شده‌اند. به نظر می‌رسد که مترجمان علاوه بر اینکه آشنایی کاملی با مباحث و اصطلاحات اقتصادی نداشته‌اند، اطلاع چندانی هم از مباحث بین رشته‌ای ارائه شده توسط آمارتیاسن، به ویژه در حوزه اخلاق و اقتصاد، اخلاق و حقوق و اخلاق و سیاست نداشته‌اند. یکی از مواردی که به روشنی عدم احاطة علمی مترجمان نسبت به مباحث علمی را نشان می‌دهد، خطای فاحش آقای فشارکی در ترجمة اصطلاح «deontological codes» است که معادل آن را در فارسی «ضوابط ضد هستی‌شناسی» آورده‌اند. وی عبارت زیر را چنین ترجمه می‌کند:

In Italian discussion on this subject, the role of what have been called “deontological codes” has been much invoked in public discussions (Sen 1999, 267).

ترجمه: در ایتالیا بحث و جدل حول این موضوع، نقش آنچه «ضوابط ضد هستی‌شناسی» نامیده می‌شود، در مباحث عمومی مطرح بوده است.[299]

به نظر می‌رسد که مترجم دلیل ناآشنایی با مباحث فلسفة اخلاق، واژة «deontological» را ترکیبی از «de و ontological» تلقی کرده و هر یک از این دو واژه را بر اساس معنای لغوی آنها (ضد+ هستی‌شناسانه) ترجمه کرده است، در حالی که «deontology» به معنای علم اخلاق و «deontological codes» به معنای معیارهای اخلاقی است. در ترجمة آقای محمودی عبارت مزبور به «قوانین وظیفه‌شناسی» ترجمه شده است:

در بحث‌های عمومی دربارة این موضوع در ایتالیا، بیشتر به نقش قوانینی موسوم به «قوانین وظیفه‌شناسی» استناد کرده‌‌اند.[300]

گرچه ترجمه «deontology» به علم وظیفه‌شناسی توسط آقای محمودی ترجمه مناسب‌تری است، ولی این ترجمه گویای منظور نویسنده نیست. البته باید توجه کرد که «deontology» به رویکردی در فلسفة اخلاق اشاره دارد که بر اساس آن اخلاق به بیان وظایف اخلاقی افراد در قالب بایدها و نباید‌های مشخص می‌پردازد. علی‌رغم اینکه نویسنده دارای دیدگاهی عقل‌گرایانه و کانتی‌مشرب در حوزة فلسفه اخلاق است، وی در این قطعه از سخنش به دنبال تبیین تأثیر معیارها و هنجار‌های اخلاقی در کنترل مافیا در ایتالیاست و نظری به مباحث ریز اخلاقی ندارد.

نمونة دیگری از این نوع خطا را می‌توان در ترجمة عنوان Externality, values and communication[301] توسط آقای فشارکی به «خارجیت، ارزش‌ها و ارتباطات» اشاره کرد.[302] کسانی که آشنایی اندکی با مباحث اقتصاد رفاه دارند، می‌دانند که اصطلاح «Externality» در اقتصاد با عنوان «مزایا و معایب بیرونی» شناخته شده؛ مفهومی که به هیچ وجه با واژه «خارجیت» به خواننده منتقل نمی‌شود. آقای محمودی عبارت مزبور را به «عوامل بیرونی، ارزش‌ها و ارتباطات»[303] ترجمه کرده که ترجمه‌ای گویاتر از مفهوم اصطلاحی مزبور است.

لازم به ذکر است که آنچه در این مدخل تحت عنوان «ترجمه نادرست مفاهیم علمی» مطرح شد عمدتا نظر به مواردی دارد که در آن مترجمان به سبب ناآشنایی با مباحث علمی، از تبیین مقصود نویسنده باز مانده‌اند. درک نادرست از مفاهیم علمی غالباً با اشتباه در واژه‌گزینی، بخصوص انتخاب معادل‌های فارسی نامناسب برای واژگان اصطلاحی همراه است. با توجه به اهمیت اشتباه در واژه‌گزینی، ما آن را به طور مستقل و به عنوان یکی دیگر از عواملی که می‌تواند موجب نارسایی مفهومی ترجمه گردد، مطرح می‌کنیم. در این میان نارسایی در ترجمه به دلیل ترجمة نادرست واژگان اصطلاحی، تنها یکی از موارد اشتباه در واژه‌گزینی است.
ب. ترجمة اشتباه واژه‌ها و عبارات

خطا در انتقال مفهوم می‌تواند در اثر ناتوانی مترجم در ترجمة درست واژه‌ها و یا عبارت‌های به کاررفته در متن اصلی رخ دهد. به طور نمونه، آقای فشارکی در ترجمه عبارت زیر، کلمه «passions» را که به معنای «غرایز» است، به اشتباه به «هیجانات» ترجمه کرده است.

who saw capitalism as a kind of replacement of passions by interest[304]

ترجمه: سرمایه‌داری را به مثابة نوعی جایگزین‌کردن «منافع» به جای «هیجانات» تلقی می‌کردند.[305]

روشن است که هیجان در زبان انگلیسی معادل کلمه «emotions» بوده و تفاوتی اساسی با غرایز دارد. در حالی که غرایز، واکنش‌های زیستی انسان‌ها همچون تمایل آنان به برطرف‌کردن گرسنگی و تشنگی را منعکس می‌کند، هیجانات به اموری چون شادی، خشم، ترحم و... اشاره دارند.

ترجمة آقای محمودی نیز از این خطا مصون نبوده است. ترجمة نادرست کلمه «adversity» در عبارت زیر از جملة آن موارد است:

Second, there can be some “coupling” of disadvantages between(1) income deprivation and(2)adversity in converting income into functioning.[306]

ترجمه: دوم، برخی نارسایی‌ها می‌تواند بین 1.محرومیت درآمدی، 2.گونه‌گونی در تبدیل درآمد به عملکردها وجود داشته باشد.[307]

در متن بالا، مترجم کلمه «adversity» را به اشتباه به «گونه‌گونی» ترجمه کرده است، در حالی که واژة مذکور به معنای «مشقت و سختی» است. گذشته از آن، مترجم با ترجمه تحت‌اللفظی عبارت «adversity in converting income functioning» ترجمه‌ای بسیار مبهم و غیرقابل فهم را بیان کرده است. ترجمة آقای فشارکی از این عبارت بسیار نامفهوم‌تر است. وی جملة مزبور را چنین ترجمه می‌کند:

ثانیاً ممکن است چند فقره از این وضعیت‌های نامساعد در میان (1) محرومیت درآمدی، (2) و بداقبالی در تبدیل درآمد به عملکردها، با هم توأم شود.[308]

با توجه به نظریة خاص نویسنده در مورد توسعه اقتصادی که به «دیدگاه قابلیت» موسوم است، منظور وی از نارسایی دوم «وجود مشکل در تبدیل درآمد به قابلیت و توانمندی» است. جالب آنکه نویسنده در چند جمله بعد همین مفهوم را به روشنی بیان می‌کند:

But they also make it harder to convert income to capability.[309]

ترجمه: اما آنها (منظور معلولیت ها، بیماری، سالخوردگی و ...) موجب می‌شوند که تبدیل درآمد به قابلیت مشکل‌تر شود.

نمونة روشنی دیگر از ترجمة نادرست کلمات را می‌توان در صفحه 44 ترجمة آقای فشارکی یافت. وی با کم‌دقتی عبارت « East Asian» را به جنوب آسیا ترجمه می‌کند:

The so-called east Asian miracle involving other countries in East Asia, ….[310].

ترجمه: آنچه معجزة جنوب آسیا لقب گرفت و در سایر کشورهای جنوب آسیا نیز رخ داد، ...[311].

این نکته کاملاً مشخص است که east به معنای شرق بوده و همان‌گونه که آقای محمودی[312] نیز در ترجمه خود آورده، ترجمة صحیح عبارت مزبور «شرق آسیا» خواهد بود.

در بخشی دیگر، آقای فشارکی در ترجمة عبارت [313]Empowerment of young women مرتکب اشتباه دیگری می‌شود و آن را به «اختیارمندی زنان جوان» ترجمه می‌کند.[314] در مقابل، آقای محمودی ترجمة بهتری ارائه می‌دهد و آن را به «قدرت بخشیدن به زنان جوان»[315] معنا می‌کند؛ هرچند که این ترجمه نیز گویای مقصود نویسنده نیست. بنا بر دیدگاه خاص نویسنده در مورد توسعه اقتصادی که پیش از این به آن اشاره شد( دیدگاه قابلیت یا توانمندی)، منظور آمارتیا سن از این عبارت، توانمندسازی زنان جوان است.

اشتباه در ترجمة فعل در جملة زیر نیز موجب خطا در بیان منظور نویسنده شده است:

…justice is a central concept in identifying the aims and objectives of public policy and also in deciding on the instruments that are appropriate in pursuing the chosen ends.[316]

ترجمه: … عدالت یکی از مفاهیم اصلی در شناسایی خواسته‌ها و اهداف سیاست عمومی و همچنین تصمیم‌گیری در مورد ابزارهایی است که برای ادامه اهداف انتخاب‌شده مفیدند.[317]
ترجمه: مفهوم عدالت برای شناخت اهداف و غایات سیاست‌گذاری عمومی بسیار مهم است و نیز برای تعیین ابزاری که برای رسیدن به اهداف برگزیده مناسب باشد.[318]

ترجمة نادرست کلمه «identify» در ترجمة آقای محمودی به «شناسایی» و ترجمة آقای فشارکی از آن به «شناخت» موجب نارسایی در بیان منظور نویسنده شده است، در حالی که ترجمة صحیح آن «تعیین» می‌باشد؛ زیرا نویسنده در صدد آن نیست که عدالت را عنصری مؤثر در شناسایی اهداف سیاست‌گذاری معرفی کند، بلکه می‌خواهد نقش عدالت را در تعیین اهداف مشخص نماید.

و بالأخره ترجمة نادرست کلمه «premature» در دو ترجمة زیر، نشانگر عدم دقت مترجمان در برگردان منظور نویسنده به زبان فارسی است:

While the Malthusian long-run fears about food output are baseless, or at least premature, there are good reasons to worry about the rate of growth of world population in general.[319]

ترجمه: هرچند که ترس بلندمدت، ناشی از تفکر مالتوس در مورد تولید مواد غذایی بی‌پایه و یا حداقل نارس است، دلایل فراوانی در دسترس هست که نشان می‌دهد به طور کلی باید در مورد میزان رشد جمعیت جهان نگران بود.[320]
ترجمه: با اینکه نگرانی‌های مالتوس در مورد بازدهی مواد غذایی، در بلندمدت بی‌پایه یا دست کم نا به هنگام هستند، ولی باز دلایل محکمی برای نگرانی از بابت آهنگ رشد جمعیت جهانی، به طور کلی، وجود دارد.[321]

در ترجمه آقای فشارکی، کلمه «premature» به اشتباه به «نا بهنگام» ترجمه شده است. گرچه ترجمه واژه مزبور به «نارس» توسط آقای محمودی ترجمة مناسب‌تری است، ولی این عنوان کمتر در مورد اندیشه و نظریه به کار می‌رود. از این‌رو، مناسب‌تر بود که واژة مزبور به «حساب نشده»، آن‌گونه که در ترجمة پیشنهادی زیر آمده، ترجمه گردد:

ترجمه: هرچند نگرانی پیروان مالتوس در مورد تولید مواد غذایی، بی‌پایه و یا لااقل حساب‌نشده است، ولی در مجموع هنوز دلایل فروانی برای نگرانی از نرخ رشد جمعیت جهان وجود دارد.
4. درک نادرست از ساختار جمله

ترجمة نادرست یک عبارت، گاه به موجب درک نادرست مترجم از ساختار جمله پدید می‌آید. این مشکل می‌تواند در اثر عدم تسلط کامل مترجم به قواعد زبان مبدأ، و در مواردی نیز در اثر سهل‌انگاری و یا شتابزدگی در ترجمه روی دهد. به نمونه زیر توجه کنید:

The poverty-stricken electorate of India showed no less interest in voting against coercive violation of political, civil, and reproductive rights than it takes in protesting against economic and social inequality.[322]

ترجمه: رأی‌دهندگان فقیر هندوستان هیچ گونه تمایلی برای رأی‌دادن بر علیه نقض فشار در زمینه حقوق سیاسی، مدنی و تولیدمثل نداشتند؛ برعکس علیه نابرابری اقتصادی و اجتماعی اعتراض نمودند.[323]

براساس ترجمة آقای محمودی، رأی‌دهندگانِ فقیر هندی تنها با نابرابری اقتصادی و اجتماعی مخالفند و هیچ مخالفتی با نابرابری‌های سیاسی و مدنی ندارند. با توجه به متن می‌توان خلاف این امر را دریافت؛ زیرا نویسنده معتقد است:

تمایل رأی‌دهندگانِ فقیر هندی به رأی‌دادن بر ضد پایمال‌شدن حقوق سیاسی، مدنی و حق تولیدمثل، کمتر از تمایل آنان به مخالفت با نابرابری اقتصادی و اجتماعی نبود.

به نظر می‌رسد که اشتباه آقای محمودی در ترجمه نادرست منظور نویسنده، ریشه در درک نادرست ساختار جمله دارد. مترجم بدون در نظرگرفتن کلمه «less» تصور کرده که نویسنده به دنبال نفی علاقه رأی‌دهندگانِ فقیر هندی به رأی‌دادن بر ضد پایمال‌شدن حقوق سیاسی، مدنی و حق تولید مثل آنهاست.

برای نمونه‌ای دیگر که در آن خطای انتقال مفهوم در اثر درک نادرست ساختار جمله به وجود آمده، می‌توان به ترجمة جمله زیر، توسط آقای محمودی اشاره کرد:

The search for a single all-purpose remedy (such as "open the markets" or "get the prices right") has had much hold on professional thinking in the past, not least in the World Bank itself.[324]

ترجمه: جست‌وجوی راه‌حلی همه‌جانبه (مانند بازکردن بازارها یا تصحیح قیمت‌ها)، در گذشته بیشتر میان متفکران حرفه‌ای رایج بود و حتی در بانک جهانی این مسئله مطرح نبود.[325]

با توجه به متن اصلی، می‌توان فهمید که منظور نویسنده نفی جست‌وجوی راه حلِ همه‌جانبه توسط بانک جهانی نیست، بلکه منظور او این است که جست‌وجوی یک راهکار همه‌منظوره تنها به بانک جهانی مربوط نمی‌شود، بلکه متفکران پیشین نیز به دنبال این مسئله بوده‌اند. ترجمة آقای فشارکی تا حدودی به این منظور نزدیک شده است، هرچند که ترجمة ایشان چندان گویا نیست و شکل ترجمة کاملاً تحت‌اللفظی را به خود گرفته است.

ترجمه: جست‌وجوی راه‌حلی همه‌منظوره (نظیر آزادسازی بازارها یا تصحیح قمیت‌ها) تأثیر زیادی بر طرز تفکر حرفه‌ای در گذشته و همچنین بر خود بانک جهانی داشته است.[326]

نمونة زیر نیز شاهدی گویا از عدم درک صحیح مترجمان از ساختار جمله و به تبع آن ارائة ترجمة نادرست جمله است:

Since the concentration is entirely on the total utility of every one taken together…

ترجمه: چون کانون توجه آن فقط مطلوبیت کل هرفرداست.[327]
ترجمه: زیرا تمرکز آن تماماً برکل فایده‌ای است که نصیب هر کس می‌شود.[328]

مشخص است که آقای محمودی به موجب اشتباه در تعیین متعلَّق اصطلاح «taken together» ترجمه‌ای نادرست از جمله مزبور ارائه داده است. با اندک دقتی می‌توان فهمید که نویسنده در این جمله به «مطلوبیت کل افراد» و نه «مطلوبیت کل هر فرد» اشاره دارد. گرچه ترجمة آقای فشارکی به گونه مناسب‌تری صورت گرفته، ولی این ترجمه نیز گویای منظور نویسنده نیست؛ زیرا وی علاوه بر ترجمة نادرست کلمة «utility»، به فایده، به جای مطلوبیت، ترجمه‌ای بسیار تحت‌اللفظی از جمله ارائه می‌دهد. بهتر بود که عبارت مزبور به این صورت ترجمه می‌شد: «زیرا تمرکز آن بر مطلوبیت کل افراد است.» و برای مثال می‌توان به ترجمة کاملاً معکوس عبارت زیر توسط آقای فشارکی اشاره کرد:

Condorcet focused on the latter, Becker on the former.[329]

ترجمه: کندرسه بر هدف اولی و بکر بر هدف ثانوی تأکید دارد.[330]

بسیار واضح است که در متن بالا کلمة «latter» به هدف دوم و کلمة «former» به هدف اول برمی‌گردد. از این‌رو، منظور نویسنده از این عبارت کاملاً عکس ترجمة آقای فشارکی است: «کندرسه بر هدف دوم و بِکر بر هدف اول تأکید دارند».

ترجمة عبارت زیر توسط آقای محمودی نیز می‌تواند از مصادیق ناتوانی مترجم در درک ساختار جمله تلقی شود:

In this respect, China was not very far from the basic educational situation in South Korea or Taiwan.[331]

ترجمه: البته چین در زمینة آموزش اولیه از کرة جنوبی و تایوان جلوتر نبود.[332]

از ترجمة بالا چنین فهمیده می‌شود که نویسنده می‌خواهد عدم برتری چین نسبت به کرة جنوبی و تایوان را در آموزش اولیه القا کند. با نگاهی به متن اصلی می‌توان دریافت که منظور نویسنده این است که چین در زمینة آموزش عقب‌تر از آن دو کشور نبوده است. در ترجمة آقای فشارکی به این نکته توجه شده و عبارت چنین ترجمه شده است:

در آن زمان؛ وضعیت آموزش در چین خیلی عقب‌تر از وضعیت آموزش در کرة جنوبی یا تایوان نبوده است.[333]

تفاوت در دو ترجمه، ناشی از دو برداشت متفاوت از ترکیب «China was not very far from…» است. وقتی گفته می‌شود: کشور چین در زمینة آموزش خیلی دورتر از دو کشور دیگر نبوده، یعنی از آنها خیلی فاصله ندارد. پس منظور نویسنده نفی پایین‌تربودن سطح آموزش در چین است و نه نفی پیشرفته‌تربودن آن. خطای در ترجمة آقای محمودی از ترجمة نامناسب ترکیب مورد اشاره و تبدیل نفی مفهومی منفی(عقب‌تر نبودن) به نفی مفهومی مثبت (جلوتر نبودن) نشأت می‌گیرد.

در همین راستا، به ترجمة جمله زیر توسط آقای فشارکی توجه کنید:

Furthermore, when we consider food problems at the global level (rather than at the national or local level), there is obviously no opportunity of getting food from “outside” the economy.[334]

ترجمه: از آن گذشته، زمانی که به مشکلات غذا در سطح جهانی (و نه در سطح ملی یا محلی) می‌اندیشیم، بدیهی است که هیچ بختی برای کسب غذا «خارج» از نظام اقتصادی وجود ندارد.[335]

به نظر می‌رسد که منظور نویسنده از «no opportunity of getting food from “outside” the economy» عدم وجود شانس برای تهیة غذا خارج از «نظام اقتصادی» نیست، بلکه منظور او، به قرینة صدر جمله این است که وقتی به مشکل غذا در سطح جهانی می‌پردازیم، هیچ راهی برای دستیابی به غذا خارج از «اقتصاد جهانی» وجود ندارد.
د. تغییر در لحن نویسنده

خطا در انتقال مفهوم می‌تواند به دلیل تغییر در لحن و سبک نویسنده رخ دهد. نمونة مشهود این خطا، تبدیل لحن خبری به لحن ارشادی است. به نمونه زیر در ترجمة آقای فشارکی توجه کنید:

Acceptable social rules would tend to take notice of a variety of other relevant facts in judging the division of the cake.[336]

ترجمه: هنگام داوری دربارة تقسیم کیک، آن حکم‌های اجتماعی را می‌توان پذیرفت که به دیگر اطلاعات و حقایق دخیل نیز عنایت دارند.[337]

با اندک توجهی می‌توان دریافت که نویسنده در مقام ارزشیابی مقررات و هنجارهای اجتماعی، آن‌گونه که در ترجمة آقای فشارکی منعکس شده، نیست، بلکه وی در نظر دارد تا نقش هنجارهای اجتماعی در رفتاری همچون توزیع کیک بین چند نفر را بیان کند. از این رو، ترجمة درست جمله مزبور از این قرار است:

مقررات و هنجارهای اجتماعیِ مقبول، غالباً واقعیات مربوط دیگری را در مقام قضاوت دربارة تقسیم و توزیع کیک را در نظر می‌گیرند.

نمونة زیر نیز می‌تواند منعکس‌کنندة خطا در تغییر سبک نویسنده باشد:

Indeed, in societies in which corrupt behavior of the standard type is quite unusual, the reliance is , to a great extent, on compliance with codes of behavior rather than on financial incentives to be noncorrupt.[338]

ترجمه: در واقع، در جوامعی که رفتار مبتنی بر فساد مالی از نوع استاندارد و مشخص نیست، اتکا به ضوابط رفتاری تا حدود زیادی بر انگیزة مالی برای بازدارندگی از رشوه‌خواری و فساد مالی مزیت دارد.[339]
ترجمه: در واقع، در جوامعی که رفتار فاسد از نوع متعارف، در آنها از حد معمول بیشتر است، برای فاسدنبودن باید به میزان زیادی، بیش از انگیزه‌های مالی به رعایت قوانین رفتار تکیه کرد.[340]

در هر دو ترجمة صورت‌گرفته از متن بالا، مفهوم خبری مورد نظر نویسنده به مفهومی دستوری و یا ارشادی تبدیل شده است. در این جمله، نویسنده به دنبال توصیه در مورد شکل خاصی از برخورد با فساد نیست، بلکه در صدد است این نکته را مطرح کند که در جوامعی که دچار فساد سازمان‌یافته نیستند، تمرکز عمده روی تبعیت قواعد رفتاری و نه انگیزه‌های مالی برای جلوگیری از فساد است. گذشته از تغییر لحن نویسنده، ترجمه‌های صورت‌گرفته توسط آقایان فشارکی و محمودی به مشکلاتی همچون ترجمة تحت‌اللفظی، ترجمة نامفهوم و حتی ترجمة نادرست منظور نویسنده گرفتار است. محض نمونه، آقای فشارکی به اشتباه متعلّق حکم نویسنده را جوامعی گرفته که در آنها فساد از حد معمول بیشتر است، درحالی که نویسنده عکس این مطلب را در نظر دارد و به جوامعی اشاره دارد که سطح فساد در آنها چندان بالا نیست. آقای محمودی نیز به اشتباه، منظور نویسنده را جوامعی تلقی کرده است که فساد مالی از نوع استاندارد و مشخص نیست، که ترجمه‌ای تحت‌اللفظی و بلکه نادرست را بیان کرده است.
ه‍ . ترجمه نامفهوم جمله‌ها

ترجمة نامفهوم یک جمله و یا عبارت می‌تواند خواننده را در فهم منظور نویسنده با مشکل مواجه کند. این اشکال ممکن است به دلیل ناتوانی مترجم در درک منظور نویسنده، عدم تسلط به زبان فارسی و یا به دلیل وفاداری بیش از حد به مولّف به وجود آید. ترجمة نامفهوم جملة زیر توسط آقای فشارکی بسیار مشهود است:

The compatibility of the market mechanism with a wide range of values is an important question, and it has to be faced along with exploring the expansion of institutional arrangements beyond the limits of the pure market mechanism.[341]

ترجمه: با این توجه که سازوکار بازار باید با طیف وسیعی از ارزش‌ها سازگار باشد، مسئلة مهمی که باید همراه با بررسی گسترش ساماندهی‌های نهادی فراتر از مرزهای سازوکار بازار محض با آن روبه‌رو شد.[342]

مشخص است که ترجمة بالا بسیار مبهم است و به هیچ وجه نمی‌تواند منعکس‌کنندة منظور نویسنده باشد. علاوه بر این، ترجمة آقای فشارکی از نظر ساختاری کامل نیست؛ به گونه‌ای که خواننده در انتهای جمله، هنوز منتظر عبارتی است که جملة ابتدایی ایشان را کامل کند. در این زمینه آقای محمودی، در ترجمه‌ای که در ادامه می‌آید، به نحو بهتری عمل کرده، ولی ترجمة ایشان نیز خالی از اشکال نیست:

تطابق سازوکار بازار با رشتة وسیعی از ارزش‌ها مسئله مهمی است و باید با کاوش برای گسترش ترتیبات نهادی که فراتر از محدودیت سازوکار بازار محض است، همراه شود.[343]

گرچه ترجمة آقای محمودی، مشکل حاد موجود در ترجمه آقای فشارکی را ندارد، ولی ترجمة ایشان نیز نتوانسته به خوبی منظور نویسنده را منعکس کند. وی به اشتباه عنوان می‌کند که ترتیبات نهادی، فراتر از محدودیت‌های سازوکار بازار محضند. این در حالی است که نویسنده تنها به لزوم بررسی ترتیبات نهادی خارج از محدودیت‌های سازوکار بازار محض، اشاره دارد. شاید بتوان عبارت نویسنده را به شکلی گویا و روان، به صورت زیر برگرداند:

سازگاری میان سازوکار (مکانیسم) بازار و طیف گستردة ارزش‌ها مسئله‌ای حائز اهمیت است که باید در کنار کندوکاو در بسط ترتیب‌های نهادی خارج از محدودیت‌های سازوکار بازار محض بدان پرداخت.

به نمونه دیگری از ترجمه نامفهوم جمله‌ها در ترجمه آقای فشارکی توجه کنید:

In this utilitarian view injustice consists in aggregate loss utility compared with what could have been achieved.[344]

ترجمه: دراین چشم‌انداز، بی‌عدالتی عبارت است از اُفت جمعی فایده درقیاس با دستاوردهایی که حصولشان ممکن بوده است.[345]
ترجمه: دراین دیدگاه ازمطلوبیت‌گرایی، بی‌عدالتی عبارت است از کل مطلوبیت ازدست‌رفته درمقایسه با آنچه می‌توانست حاصل شود.[346]

در ترجمة آقای فشارکی، عواملی همچون ترکیب نامفهوم کلمات و استفاده از معادل‌های نامناسب (همچون «افت»، «فایده») موجب شده تا خواننده در فهم مقصود نویسنده با مشکل مواجه شود. آقای محمودی ترجمة مناسب‌تری کرده است، ولی ترجمة وی نیز چندان سلیس نیست. بهتر بود جملة مزبور را چنین ترجمه می‌کردند:

بر اساس این دیدگاه مطلوبیت‌گرایانه، بی‌عدالتی عبارت از کاهش در سطح مطلوبیت کل قابل حصول می‌باشد.

مقایسه دو ترجمه آقایان فشارکی و محمودی از عبارت زیر نیز خالی از لطف نیست:

The case for such a complete priority can be disputed by demonstrating the force of other considerations including that of economic needs. Why should the status of intense economic needs which can be matters of life and death be lower than that of personal liberties?[347]

ترجمه: می‌توان درمجموع استدلال‌های مدافع چنین اولویت کاملی، باشرح فشار وارد از دیگر ملاحظات، شامل فشار نیازهای اقتصادی، ایجاد شک نمود. چرا باید شأن نیازهای شدید اقتصادی که می‌توانند مسئلة مرگ و زندگی باشند، پایین‌تر از آزادی‌های لیبرالی شخصی باشد؟[348]
ترجمه: موضوع اولویت کامل این حقوق را می‌توان بانشان‌دادن ملاحظات دیگر، ازجمله نیازهای اقتصادی، زیر سؤال برد.چرامقام و رتبة نیازهای شدید اقتصادی مربوط به مرگ و زندگی باید از مقام و رتبة آزادی‌های فردی پایین‌تر باشد.[349]

همان‌گونه که مشخص است، هر دو مترجم به ویژه آقای فشارکی، ترجمه‌ای نامفهوم از کلام نویسنده ارائه کرده‌اند. این مشکل عمدتاً به وجودآورندة ترجمة تحت‌اللفظی، ترجمة نادرست ترکیب‌ها و بالاخره عدم درک منظور نویسنده است. می‌توان ترجمة زیر را ترجمه‌ای گویا و روان از جمله مزبور تلقی کرد:

نشان‌دادن تأثیر ملاحظات دیگر، از جمله تأثیر نیازهای اقتصادی، می‌توان به
سود چنین اولویت‌بندی کاملی در دلایل مناقشه کرد. چرا شأن نیازهای
شدید اقتصادی که با زندگی و مرگ افراد در ارتباط‌اند، باید فرومرتبه‌تر از شأن آزادی‌های فردی باشد؟

نمونة دیگری از ترجمة نامفهوم را می‌توان در ترجمة جملة زیر توسط آقایان محمودی و فشارکی یافت:

What makes this widespread hunger even more of a tragedy is the way we have come to accept and tolerate it as an integral part of the modern world, as if it is a tragedy that is essentially unpreventable (in the way ancient Greek tragedies were).[350]

ترجمه: آنچه این گرسنگی گسترده را به تراژدی شبیه می‌سازد، راه و روشی است که آن را جزئی لاینفک از دنیای جدید و آن را تراژدی غیرقابل مهاری (مانند تراژدی‌های یونان قدیم) می‌پنداریم.[351]
ترجمه: آنچه این گرسنگی شایع را بیشتر بدل به یک تراژدی مصیبت‌بار می‌کند، این است که ما چنان آن را می‌پذیریم و تحمل می‌کنیم که انگار جزء لازم و مکمل دنیای مدرن است؛ چنانکه‌گویی این پدیده اساساً یک تراژدی پیشگیری‌ناپذیر است. (همان‌گونه که تراژدی‌های یونان باستان بودند).[352]

از میان دو ترجمة مزبور، ترجمة اول بسیار نامفهوم و تحت‌اللفظی است. در ترجمة دوم، مترجم توانسته نظر نویسنده را بهتر بیان کند؛ هرچند که ترجمة وی نیز چندان رسا نیست. می‌توان ترجمة زیر را ترجمه‌ای گویا و شیوا از جملة مورد نظر نویسنده دانست:

آنچه این گرسنگی گسترده را به یک تراژدای تبدیل می‌کند آن است که ما آن را بخشی جدایی‌ناپذیر از دنیای مدرن تلقی کرده و می‌پنداریم که این معظل همانند تراژدی‌های دوران یونان قدیم، غیرقابل پیشگیری هستند.

نمونه‌ای دیگر از ترجمة نامفهوم را می‌توان در ترجمه‌های آقایان فشارکی و محمودی یافت:

There is little evidence that coercion works faster than what can be achieved through voluntary social change and development.[353]

ترجمه: شواهد چندانی در دست نیست که سرعت تأثیر روش اعمال زور بیشتر از تغییر و تأثیر به صورت اختیاری باشد.[354]
ترجمه: شواهد ضعیفی دال بر اینکه اجبار، در قیاس به موفقیت‌های حاصل ناشی از تغییرات اجتماعی اختیاری و توسعه‌ای، سریع‌تر عمل می‌کند، در دست است.[355]

هرچند ترجمة آقای محمودی بسیار گویاتر از ترجمة آقای فشارکی است، ترجمة وی نیز چندان روان نیست. برای ارزیابی دو ترجمة مزبور، آنها را با ترجمة روان و گویایی که در ادامه می‌آید مقایسه کنید:

شواهد اندکی در دست است که اعمال زور نسبت به آنچه ممکن است از رهگذر تغییر و تحولات اجتماعی ارادی حاصل شود، سریع‌تر کارگر افتد.

ترجمه عبارت زیر توسط آقای فشارکی نیز می‌تواند از مصادیق بارز ترجمة نامفهوم قلمداد شود:

Rules of this kind build on an informational base consisting only of the preference rankings of the persons.[356]

این‌گونه حکم‌ها بر پایة یک پایگاه اطلاع‌رسانی که تنها مبتنی است بر مرتبه‌بندی پسندهای شخصی افراد، پی‌ریزی شده‌اند.[357]

ترجمة نامفهوم جملة بالا به طور عمده حاصل از واژه‌گزینی نامناسب، جمله‌بندی بد عبارت و ترجمه کاملاً تحت‌اللفظی متن می‌باشد. مقایسة این ترجمه با ترجمة آقای محمودی که در ادامه می‌آید، می‌تواند مؤید این امر باشد: «قوانینی از این دست بر پایة اطلاعاتی بنا می‌شوند که تنها با رتبه‌بندی ترجیحی افراد همخوانی دارد».[358]

البته ترجمه آقای محمودی نیز خالی از اشکال نیست؛ زیرا نویسنده می‌خواهد این نکته را بیان کند که قواعدی همانند قاعدة تقسیم منافع اقتصادی بر اساس رأی اکثریت، بر اساس پایه‌های اطلاعاتی بنا شده‌اند که در آنها تنها به رتبه‌بندی ترجیحات افراد توجه می‌شود.

ترجمه: قوانینی از این دست بر پایة اطلاعاتی بنا می‌شوند که تنها شامل رتبه‌بندی ترجیحات افراد می‌گردد.
و. جاافتادگی و یا فزونی در ترجمه

یکی دیگر از عوامل مؤثر در ایجاد مشکل خطا در انتقال مفهوم، جاافتادگی و یا فزونی در ترجمه است. جاافتادگی، اشاره به مواردی دارد که در آن مترجم، بخشی از کلام نویسنده را در ترجمة خود منعکس نمی‌کند. در مقابل، فزونی در ترجمه زمانی اتفاق می‌افتد که مترجم کلمات و یا عباراتی را به متن نویسنده می‌افزاید.
ط. افزودن کلمات زاید و نامربوط در ترجمه

افزودن کلمات زاید و نامربوط به متن نویسنده می‌تواند به تبیین نادرست منظور وی گردد. به نمونة زیر توجه کنید:

But-most fundamentally-political liberty and civil freedoms are directly important on their own.[359]

ترجمه: اما، مهم‌تر از همه اینکه، آزادی لیبرالی سیاسی و آزادی‌های مدنی به خودی‌خود مستقیما مهمند.[360]

همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، آقای فشارکی عبارت «political» را به «آزادی سیاسی لیبرالی» ترجمه کرده است. این در حالی است که نویسنده تنها به «آزادی سیاسی» و «نه آزادی سیاسی لیبرالی» اشاره دارد. اضافه کردن کلمه «لیبرالی» در ترجمه، نه تنها نتوانسته منجر به فهم بهتر مقصود نویسنده شود، بلکه موجب به وجود آمدن تلقی خاصی از مفهوم آزادی، یعنی نوع لیبرالیستی آن شده که ممکن است مد نظر نویسنده نباشد. خوشبختانه آقای محمودی در ترجمة این جمله بهتر عمل کرده و آن را این چنین کرده است: «در اصل، آزادی سیاسی و مدنی به طور مستقیم و فی نفسه، اهمیت دارند.[361]
ر. جا افتادگی در ترجمه

جاافتادگی در ترجمه، یکی از مشکلات رایج در متون ترجمه‌ای است که می‌تواند موجب اشکال مفهومی در ترجمه گردد. به نظر می‌رسد که در مواردی مترجمان به دلیل عدم درک عبارتی، به سادگی آن را در ترجمة خود حذف کرده‌اند. در مواردی نیز مترجم ممکن است عبارت حذف شده را غیرضروری و یا مخل به شیوایی ترجمه قلمداد کند و آن را در ترجمة خود نیاورد. در مورد اخیر، حتی اگر حق با مترجم هم باشد، چنین اقدامی موجب عدم حفظ امانت در ترجمه بوده و کار صحیحی نیست. به نمونة زیر در ترجمة آقای محمودی توجه کنید:

In assessing the market mechanism, it is important to take note of the forms of the markets: whether they are competitive or monopolistic (or otherwise uncompetitive), whether some markets may be missing (in ways that are not easily remediable) and so on.[362]

ترجمه: در ارزیابی سازوکار بازار باید اشکال گوناگون بازار را شناخت. باید دید آیا بازار رقابتی یا انحصاری است. آیا بخشی از بازار اصلاح پذیر است یا نه.[363]

مترجم، جمله طولانی مزبور را بسیار کوتاه و مختصر ترجمه کرده است.
ترجمة کوتاه در صورتی مفید است که جامع و واضح باشد. ترجمة ایشان
از وضوح نسبی برخوردار است، اما جامع نیست؛ زیرا نتوانسته منظور نویسنده
را به طور کامل برساند. در جملة بالا، نویسنده دو پرانتز باز کرده و از این
کار منظور خاصی داشته است. در اولی، وی با آوردن عنوان «یا از جهات
دیگر غیررقابتی» به دنبال بیان این نکته است که بازار علاوه بر رقابتی
و انحصاری، ممکن است حالت‌های دیگری مانند نیمه‌رقابتی نیز داشته
باشد. آقای محمودی با ترکیب پرانتز دوم و عبارت پیش از آن، عملاً ترجمة نادرستی از کلام نویسنده ارائه کرده است؛ زیرا منظور نویسنده، سؤال از اصلاح‌پذیربودن یا نبودن بخشی از بازار نیست، بلکه وی به دنبال القای این نکته است که نادیده‌گرفتن برخی بازارها ممکن است نتایج جبران‌ناپذیری را به دنبال داشته باشد.

برای مثال دیگر می‌توان به ترجمة زیر اشاره کرد:

It was argued in the last chapter that, in analyzing social justice, there is a strong case for judging individual advantages in terms of the capabilities that a person has, that is, the substantive freedoms he or she enjoys to lead the kind of life she has reason to value.[364]

ترجمه: در فصل پیش, به هنگام تحلیل عدالت اجتماعی اشاره شد که نوعی رویکرد قوی وجود دارد که مزیت افراد را بر حسب قابلیت‌های آنها بیان می‌کند.[365]

در ترجمة بالا بخش محوری از جمله حذف شده است. در عبارت حذف‌شده که پس از «that is» آمده، نویسنده منظور خود از قابلیت‌ها و توانمندی‌های افراد را مشخص می‌کند. ترجمة جملة مزبور به همراه بخش حذف‌شده در ترجمه آقای محمودی از قرار زیر است:

در فصل پیش، استدلال آوردیم که در مقام تحلیل عدالت اجتماعی دلیل قوی‌ای وجود دارد به سود داوری دربارة مزیت‌های فردی بر اساس قابلیت‌هایی که هر فرد دارد؛ یعنی همان آزادی‌های اساسی که وی از آنها برخوردار است تا آن نوع از زندگی را سپری کند که در ارزش‌قائل‌شدن برای آن دلیل دارد.
ت. گسستگی و عدم انسجام در ترجمه

گسستگی و عدم‌انسجام در ترجمه می‌تواند خوانندگان یک اثر ترجمه‌ای را دچار سردرگمی کرده و آنان را در فهم اثر مزبور با مشکل مواجه نماید. این نوع از نارسایی می‌تواند به خاطر نوسان در نوع ترجمه و یا به دلیل عدم رعایت وحدت در ترجمه، به وقوع بپیوندد.
س. نوسان در نوع ترجمه

برای ارائة یک ترجمة همگون و منسجم از یک متن، مترجم باید شیوة انتخابی خود در ترجمه را در سرتاسر متن اعمال کند، برای مثال، اگر مترجم بنا دارد که ترجمه‌ای مفهومی و آزاد از یک متن ارائه دهد، وی باید این رویه را از ابتدا تا انتهای ترجمه دنبال کند. از این‌رو، ترکیب ترجمة آزاد و ترجمة وفادار به متن نمی‌تواند به خلقِ اثری هماهنگ و منسجم کمک نماید. با بررسی دو ترجمة آقایان فشارکی و محمودی، می‌توان به این نکته پی‌برد که مترجمان رویة واحدی را در ترجمه دنبال نکرده‌اند. هرچند آقای محمودی در بیشتر موارد ترجمه‌ای مفهومی و آقای فشارکی ترجمه‌ای وفادار به متن» ارائه داده، ولی در مواردی نیز نوسان در سبک ترجمه مشاهده می‌شود؛ به بیان دیگر، هر دو مترجم در مواردی، به ترجمه آزاد دست زده‌اند و در مواردی نیز در لاک ترجمة تحت‌اللفظی فرو رفته‌اند. به طور نمونه، آقای محمودی علی‌رغم رویة غالبش در ترجمة مفهومی عبارت‌ها، جملة زیر را به صورت تحت‌اللفظی ترجمه می‌کند:

One particular issue may be worth clarifying here, concerning the role of self-interest maximization in achieving results of the market mechanism.[366]

ترجمه: موضوع خاصی که چه بسا ارزش آن را داشته باشد که در اینجا به ایضاح آن بپردازیم، به نقش حداکثرسازی نفع فردی در دستیابی به نتایج سازوکار بازار مربوط است.[367]

در مقابل، آقای فشارکی که در بیشتر موارد سعی نموده تا ترجمه‌ای وفادار به متن ارائه دهد، در مواردی نیز به ترجمة آزاد و مفهومی پرداخته است. نمونة بارز این امر را می‌توان در ترجمة تعابیر ادبی انگلیسی واردشده در متن به معادل فارسی روان دانست. برای مثال، وی عبارت اصطلاحی «Fierce as ten furies» را، همان‌گونه که در بخش‌های بعد بدان اشاره می‌شود، به «غضبناک چون الهگان انتقام» معنا می‌کند، در حالی که آقای محمودی در ترجمه‌ای نامفهوم و تحت‌اللفظی آن را به، «خشن مانند ده بحران» ترجمه می‌کند.[368]
ش. عدم رعایت وحدت در ترجمه

بدون شک عدم رعایت وحدت در ترجمه می‌تواند موجب گسستگی در ترجمه و بالطبع ایجاد مشکل در فهم مقصود نویسنده گردد. این مشکل زمانی رخ می‌دهد که مترجمْ از واژگان متفاوتی در ترجمة یک کلمه و یا اصطلاح در متن اصلی استفاده نماید. چندگانگی در واژه‌گزینی می‌تواند موجب خطای خواننده در دنباله‌گیری مطالب در متن ترجمه‌ای گردد. این اشکال به طور خاص در ترجمة عناوین اصطلاحی وجود دارد. نمونه‌هایی از عدم رعایت وحدت در ترجمه را می‌توان در ترجمه‌های آقایان فشارکی و محمودی یافت. برای مثال، آقای محمودی در ترجمة واژة «Agency»،[369] آن را یک جا به «عاملیت»[370] و در جای دیگر به «فاعلی»[371] معنا کرده است. عدم رعایت وحدت در ترجمة واژة مزبور می‌تواند موجب شود که خواننده نتواند به یکسان‌بودن دو معادل به کاررفته توسط مترجم پی‌برده و در فهم منظور اصلی نویسنده با مشکل مواجه شود.

خوشبختانه، آقای فشارکی در ترجمة خود، قاعدة وحدت در ترجمه را رعایت کرده و واژة مزبور را به صورت یکسانی معادل‌گذاری کرده است؛ هرچند که وی با انتخاب معادلی نامناسب، ترجمة مبهمی از کلام نویسنده ارائه می‌دهد.[372] آقای فشارکی واژة مزبور را به معنای «کنش» می‌گیرد که کاملاً مغایر با مقصود نویسنده است. به نظر می‌رسد که معادل اول انتخاب‌شده توسط آقای محمودی، یعنی عاملیت، مناسب‌ترین برگردان فارسی واژه «Agency» باشد.

برای مثال دیگر، می‌توان به معادل‌گذاری ناهمگون عبارت «life expectancy» در ترجمة آقای فشارکی اشاره نمود. گرچه وی در بیشتر جاها واژة مزبور را به معنای «امید به زندگی» گرفته است و در مواردی نیز آن را به «طول عمر» ترجمه کرده است.[373] ترجمة آقای محمودی نیز از این مشکل خالی نیست. وی نیز گاه واژه مزبور را به «امید به زندگی» و گاه به «طول عمر» ترجمه کرده است.[374]

آقای محمودی همچنین در ترجمة فصل نهم کتاب، واژه «Fertility» را در مواردی به «زاد و ولد» و در موارد دیگر به «باروری» ترجمه کرده است. مشخص است که دو معادل انتخاب‌شده، لزوماً معنای واحدی را نمی‌رسانند. عنوان «باروری» بیشتر به «قابلیت تکثیر نسل»، و عنوان «زاد و ولد»، به طور عمده به «میزان تولید مثل» اشاره دارد. از این‌رو، انتخاب معادل‌های متفاوت می‌تواند موجب ایجاد اشکال در منتقل‌کردن مقصود نویسنده در خلال متن باشد.

شاید بتوان عنوان کرد که قاعدة لزوم رعایت وحدت در ترجمه، تنها به ترجمة یک واژه در طول متن اختصاص ندارد. این قاعده می‌تواند در مواردی که نویسنده می‌خواهد با استفاده از چند واژه، مفهوم واحدی را منعکس کند، نیز صادق باشد. برای مثال، آقای فشارکی در صفحه 226 کتاب خود،عنوان«temptations of duress[375]» را به «وسوسه‌های ارعاب» ترجمه می‌کند. در ادامه، وی واژه «Coercion» را به «اجبار» ترجمه می‌کند. گرچه نویسنده برای بیان منظور خود از دو واژة متفاوت استفاده کرده است، ولی به قرینة متن می‌توان فهمید که منظور او از این دو واژه یکسان است، چراکه نویسنده در متن مورد نظر به دنبال تحلیل روش‌های اجباری کنترل جمعیت است. از این‌رو، ترجمة یکسان این دو واژه می‌تواند موجب وحدت در ترجمه شده و به فهم بهتر منظور نویسنده کمک نماید. با توجه به سیر بحث، بهتر بود که مترجم از معادل اجبار در تمامی موارد استفاده می‌کرد؛ زیرا ارعاب بار معنایی خاصی دارد که سازگاری چندانی با موضوع بحث نویسنده، یعنی کنترل جمعیت ندارد.
2. اشتباه در واژه‌گزینی

یکی از مواردی که می‌تواند موجب نارسایی مفهومی در ترجمه ‌شود، اشتباه در واژه‌گزینی و یا معادل‌یابی است. این نقیصه می‌تواند به دلیل انتخاب معادل معنایی مغایر با مفهوم واژه مبدأ، ترجمة لغوی واژگان اصطلاحی و یا نادیده‌گرفتن بار فرهنگی واژه‌ها رخ دهد. نمونه‌هایی از مشکل واژه‌گزینی، در هریک از دو ترجمه آقایان فشارکی و محمودی به چشم می‌خورد.
الف. انتخاب معادل معنایی مغایر با مفهوم واژه مبدأ

منظور از انتخاب معادل معنایی مغایر با مفهوم واژه مبدأ آن است که مترجم، به اشتباه معادلی را در ترجمة یک واژه برگزیند که از نظر معنایی قرابتی با مفهوم واژة اصلی ندارد. به نمونه زیر در ترجمه آقای فشارکی توجه کنید:

What about the claim that human beings are uncompromisingly self-interested?[376]

ترجمه: دربارة این ادعا که آدمیان تمام و کمال خواهند، چه باید گفت؟[377]

همان‌گونه که مشاهده می‌شود، آقای فشارکی واژه «self-interested» در متن اصلی را به تمام و کمال‌خواهی ترجمه کرده است. اندک دقتی در مفهوم واژه مزبور، این نکته را مشخص می‌کند که «self-interest» مفهومی کاملاً متفاوت از کمال‌خواهی داشته و به معنای خودخواهی می‌باشد. خوشبختانه آقای محمودی به درستی این واژه را معادل‌گذاری کرده و همان‌گونه که در ترجمة ایشان در ادامه می‌آید، آن را به «خودخواهانه» ترجمه کرده‌اند: «در مورد این ادعا که انسان به طور اجتناب‌ناپذیری خود‌خواه است، چه می‌توان گفت؟».[378]

برای مثال دیگر می‌توان به ترجمة نامناسب آقای فشارکی از عبارت «Interest Groups[379]» اشاره کرد. ایشان واژه مزبور را به «گروه‌های انحصارطلب» معنا کرده‌اند، که معادل چندان مناسبی نیست.[380] در مقابل، آقای محمودی به شکل مناسب‌تری، این واژه را به «گروه‌های سودجو» معنا کرده است.[381] همچنین آقای فشارکی عبارت «modern Malthus scholarship” [382]“in» را به اشتباه به «مالتوس شناسی جدید» ترجمه می‌کند.[383] مشخص است که در این عبارت «scholarship» به معنای «مالتوس شناسی» نیست. در مقایسه آقای محمودی در ترجمه‌ای مناسب‌تر، عبارت مزبور را این‌گونه ترجمه می‌کند: «در مکتب مالتوسی معاصر،....»[384] همچنین آقای فشارکی واژه «Informational bases[385]» را به «پایگاه‌های اطلاع‌رسانی» ترجمه کرده‌اند که ترجمة چندان مناسبی نیست.[386] بهتر بود این واژه آنچنان که آقای محمودی معادل‌گذاری کرده‌اند، به «پایه‌های اطلاعاتی» و یا به «مبنای اطلاعاتی» ترجمه گردد.[387]

البته در مواردی هم، آقای فشارکی در معادل‌گذاری بهتر از آقای محمودی عمل کرده است. برای مثال، آقای محمودی واژة «[388]Industrialists» را به معنای «سرمایه داران»[389] گرفته است. با اندک توجهی به ریشة لغت مزبور می‌توان فهمید که معادل درست این واژه، همان‌گونه که در ترجمة آقای فشارکی نیز منعکس شده است، به معنای صنعتگران است.[390]
ب. عدم توجه به معنای اصطلاحی واژگان

عدم آشنایی کامل آقایان محمودی و فشارکی با مباحث تخصصی رشتة اقتصاد و بخصوص مباحث بین رشته‌ای میان اقتصاد و سایر علوم اجتماعی، موجب شده که آنان در موارد بسیاری معادل‌های نامناسبی برای واژگان اصطلاحی برگزینند. برای مثال، به ترجمة جمله زیر توسط آقایان فشارکی و محمودی توجه کنید:

The third component is “sum-ranking”, which requires that the utilities of different people be simply summed together to get their aggregate merit…[391].

ترجمه: سومین مؤلفه فایده‌گرایی رتبه‌بندی کلی است؛ ‌بدان معنا که با جمع سادة فایده‌های افراد مختلف مزیت جمعی آنها را به دست آوریم.[392]
ترجمه: سومین مؤلفه مجموع رتبه‌بندی است ؛این مؤلفه می‌گوید که برای دستیابی به شایستگی کلی افراد باید مطلوبیت افراد گوناگون راجمع زد.[393]

به نظر می‌رسد که ناآشنایی آقای فشارکی با مباحث اقتصادی پیرامون استخراج منحنی بی‌تفاوتی افراد، موجب شده که وی در ترجمة متن بالا کلمه «utility» را به معنای «فاید» و مشتقات آن همچون «Utilitarianism» و «aggregate utility» را به ترتیب به جای «مطلوبیت‌گرایی» و «مطلوبیت کل» به اشتباه به «فایده گرایی» و «فایدة جمعی» ترجمه کند.[394] این در حالی است که واژة مزبور در اصطلاح اقتصادی به معنای «مطلوبیت» است که بیانگر سطح رضایت‌مندی درونی مصرف‌کنندگان از مصرف کالاها و خدمات می‌باشد. با توجه به آشنایی اقتصاددانان با بحث مطلوبیت و مطلوبیت‌گرایی، استفاده از واژة فایده تنها موجب درک ناردست آنان از منظور نویسنده می‌شود. خوشبختانه آقای محمودی به این نکته واقف بوده و از واژة «مطلوبیت» در ترجمة خود استفاده نموده است، ولی ایشان نیز به اشتباه به جای «مطلوبیت کل افراد» از واژة غریب «شایستگی کلی افراد» استفاده می‌کند. گرچه نویسنده از عنوان «aggregate merit» استفاده کرده است، ولی منظور او چیزی جز مطلوبیت کل افراد که از جمع‌زدن سطح مطلوبیت تک تک افراد به دست می‌آید، نمی‌باشد.

نکتة حائز اهمیت آنکه نویسنده خود در بخشی از متن، منظور از اصطلاح «Utilitarianism» را به صراحت بیان می‌کند و عنوان می‌دارد که مطلوبیت، در معنای سنتی آن، عبارت از رضایت‌مندی بوده و پدیده‌ای ذهنی می‌باشد. مشخص است که معادل انتخابی آقای فشارکی، یعنی فایده، نمی‌تواند این معنا را برساند. عبارت نویسنده در تبیین مفهوم «مطلوبیت‌گرایی» را ببینید:

In utilitarianism’s classical form, as developed particularly by Jeremy Bentham utility is defined as pleasure happiness or satisfaction and everything thus on these mental achievements.[395]

ترجمه: فایده درشکل کلاسیک فایده‌گرایانه ـ چنان که به روش بنتهام بسط داده است ـ به عنوان لذت یاخشنودی یا ارضا تعریف شده است وبه ترتیب همه چیزحول محور دستاوردهای ذهنی می‌چرخد.[396]
ترجمه: درشکل مطلوبیت‌گرایی کلاسیک که به طور خاص جرمی بنتهام آن را بسط داده است، مطلوبیت عبارت است از لذت و شادی یا رضایت خاطر ویا هرآنچه به دست‌آوردهای ذهنی از این نوع باز می‌گردد.[397]

ناآشنایی آقای فشارکی با اصطلاح‌های اقتصادی، در ترجمة جمله زیر نیز نمایان است:

People do, of course, value— and have reason to value— other things as well, including well-being and security, but that does not make them indifferent to their political , civil or reproductive rights[398]

ترجمه: البته شکی نیست که آدمیان چیزهای دیگر را نیز، نظیر خوش‌زیستی و امنیتْ ارزشمند می‌شمارند و برای آن دلایلی هم دارند.[399]

شاید نیاز به توضیح نباشد که واژه «well-being»[400] در مباحث اقتصادی به «رفاه» ترجمه می‌شود. از این‌‌رو، استفاده از معادل نامأنوس «خوش زیستی» توسط مترجم، موجب سردرگمی خواننده و عدم درک منظور نویسنده می‌گردد. خوشبختانه در این مورد نیز آقای محمودی با معادل‌گزینی مناسب، ترجمه‌ای گویا از جملة نویسنده ارائه می‌دهد: «البته مردم چیزهای دیگر مانند رفاه و امنیت را ارج می‌نهند».[401]

همچنین آقای فشارکی در ترجمه‌ای نامناسب، کلمه «ill-being» را نیز به معادل غریبی همچون «بد زیستی» ترجمه می‌کند.[402] از این‌رو، وی عنوان
«well-being»[403] را به «خوش زیستی و بدزیستی» ترجمه می‌کند. متأسفانه آقای محمودی نیز در برگردان این عبارت، ضمن عدم رعایت وحدت در ترجمه و عدول از معادلی که پیش‌تر برای کلمة «well-being» به کار برده بودند، آن را به «تندرستی و عدم تندرستی» ترجمه کرده‌اند. شاید بتوان عنوان «عدم رفاه» را به عنوان معادلی مناسب‌تر برای کلمة «ill-being» در نظر گرفت. لازم به ذکر است که آقای محمودی در همان صفحه دوباره در دام مشکل عدم رعایت وحدت گرفتار آمده و این بار کلمة «well-being» را به «بهروزی» ترجمه کرده‌اند که مغایر با معادل‌های قبلی ایشان_رفاه و تندرستی ـ است.[404]

برای مثال دیگر، آقای فشارکی اصطلاح «Human Agency»[405] را به «کنش انسانی» ترجمه کرده است.[406] واژة «کنش» مفهومی جامعه‌شناختی است و نمی‌تواند منظور اقتصاددانان از «Agency» را منعکس نماید. این اصطلاح در اقتصاد به جنبة فاعلیت و یا عاملیت انسان اشاره دارد. از این‌رو، در اقتصاد واژه «Agent» به معنای «عامل» اقتصادی ترجمه می‌گردد. آقای محمودی در ترجمه‌ای مناسب‌تر، اصطلاح مزبور را به «فاعلیت انسان» ترجمه کرده است.[407] با توجه به مباحث اقتصادی، به نظر می‌رسد که برگردان این واژه به «عاملیت انسان» گویاتر باشد.
ج. نادیده‌گرفتن بار فرهنگی کلمات

ممکن است یک واژه در یک زبان دارای بار فرهنگی باشد که ترجمة تحت‌اللفظی آن نتواند آن مضمون را در فرهنگ دیگر برساند. به نمونة زیر دقت کنید:

But is income the right ……to live to a "mature age"….

در ترجمه جمله مزبور، آقای فشارکی عبارت «mature age»[408] را به «سن بلوغ» ترجمه کرده است. در فرهنگ اسلامی ـ ایرانی ,سن بلوغ، سن جوانی و یا سن به تکلیف‌رسیدن است. این در حالی است که عنوان «mature age» در فرهنگ غربی به دوران پختگی و میانسالی اشاره دارد.[409]

شاید بتوان ترجمة آقای محمودی از عبارت «Prodigals and projectors» به «ولنگاران مالی و پروژه‌داران» را نیز از مواردی که در آن بار معنایی کلمات مورد توجه قرار نگرفته، قلمداد نمود.[410] به نظر می‌رسد که واژه «ولنگار» دارای باری فرهنگی است و نمی‌تواند بیانگر مفهوم مورد نظر در حوزة اقتصاد باشد. شاید بهتر بود که ایشان نیز همانند آقای فشارکی از عنوان «ولخرجان» به جای «ولنگاران» به عنوان معادل کلمة «Prodigals» استفاده می‌کرد. آقای فشارکی عبارت مزبور را به «ولخرجان و تجمل طلبان» ترجمه می‌نماید.[411] نکتة حائز اهمیت آنکه هردو مترجم، در معادل‌یابی کلمة دوم، یعنی «projectors» دچار خطای فاحش شده‌اند؛ زیرا در اصطلاح اقتصادی، این واژه نه به معنای«پروژه داران»، آن‌گونه که آقای محمودی ترجمه کرده و نه به معنای ولخرجان، آنچنان که آقای فشارکی معادل‌گذاری نموده، می‌باشد، بلکه این واژه در بیان اقتصادی به معنای «دلالان» و «واسطه‌ها» می‌باشد.
ترجمة تحت‌اللفظی

ترجمة تحت‌اللفظی را می‌توان یکی از مشکلات رایج در ترجمة متون دانست. ترجمة تحت‌اللفظی غالباً موجب پیچیدگی ترجمه و نامفهوم‌بودن آن برای خوانندگان می‌شود. مترجمان گاه به دلیل وفاداری بیش از حد به متن مورد ترجمه، عبارات را کلمه به کلمه ترجمه می‌کنند، بدون آنکه به نامفهوم‌بودن ترجمة صورت‌گرفته در زبان مقصد واقف باشند. ترجمة تحت‌اللفظی مقابل ترجمه غیروفادار به متن قرار می‌گیرد که در آن مترجم بدون در نظرگرفتن متن اصلی، ترجمه‌ای متفاوت از آنچه نویسنده در نظر داشته را ارائه می‌دهد. آنچه مترجم خوب را از مترجم بد جدا می‌کند، توانایی وی در حفظ اعتدالْ میان ترجمة تحت‌اللفظی و ترجمة آزاد است. ترجمه نباید آن‌قدر تحت‌اللفظی باشد که نتواند مقصود نویسنده را در زبان مقصد بیان کند و نه آن‌قدر آزاد باشد که به کلی از متن اصلی منحرف گردد.

در هریک از دو ترجمة صورت‌گرفته از کتاب آمارتیاسن می‌توان نمونه‌هایی از ترجمة تحت‌اللفظی را پیدا نمود. مشکل ترجمة تحت‌اللفظی گاه به دلیل ترجمة تحت‌اللفظی (کلمه به کلمه) جمله‌ها و گاه به دلیل ترجمة تحت‌اللفظی یک کلمه در جمله رخ می‌دهد.
الف. ترجمه لغوی کلمه‌ها

این مشکل شبیه به مشکل اشتباه در واژه‌گزینی است، با این تفاوت که در اینجا تأکید بر اشتباه مترجم در ترجمة واژه، بر اساس معنای لغوی آن است. در واقع، مترجم یک کلمه را عیناً به همان معنای لغوی نزدیک آن، که سازگار با مقصود نویسنده نیست، ترجمه می‌کند. برای مثال آقای فشارکی در صفحه 38 کتاب خود عبارت «Constitutive and instrumental roles of freedom»[412] را به «نقش تشکیل دهندگی و ابزاری آزادی» ترجمه می‌کند. ترجمة کلمه «Constitutive» به «تشکیل دهندگی» ترجمه‌ای کاملاً لغوی است، در حالی که منظور نویسنده از آن، همان‌گونه که آقای محمودی نیز ترجمه کرده است، «آزادی‌های اساسی» و نه «آزادی‌های تشکیل دهنده» است.[413]

در ترجمة جملة زیر نیز معادلی کاملاً لغوی برای کلمه «outcome» انتخاب شده است:

Market outcome will be “Pareto optimal”[414]

ترجمه: برون داد بازار(....) بهینه پرتو باشد.[415]

گذشته از آنکه برون داد ترجمه‌ای تحت‌اللفظی از کلمه است، بسیار ثقیل و غیرشیوا می‌باشد. به نظر می‌رسد که می‌توان کلمة مزبور را به معنای «نتیجه» و یا «حاصل» گرفت. در ترجمة جمله مزبور، به طور خاص می‌توان کلمه «outcome» را به صورت غیرمستقیم معنا کرده و ترجمة زیر را ارائه نمود: «سازوکار بازار منجر به بهینه پرتو خواهد گردید.»
ب. ترجمه کلمه به کلمه عبارت‌ها

ترجمة تحت‌اللفظی (کلمه به کلمه) جمله‌ها هنگامی رخ می‌دهد که مترجم بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های ساختاری زبان مبدأ و مقصد، متن را کلمه به کلمه ترجمه می‌کند و ساختار زمانی جمله در زمان مبدأ را حفظ می‌کند. به نمونة زیر در ترجمة آقای فشارکی توجه کنید:

It is important to emphasize that this result... would not show that life expectancy is not enhanced by the growth of GNP per head.[416]

ترجمه: امید به زندگی را رشد سرانه‌ای «GNP» افزون نمی‌کند.[417]

مشخص است که ترجمة بالا، ترجمه‌ای تحت‌اللفظی و نامفهوم است. بهتر بود مترجم جملة مزبور را به صورت آزادتر و با توجه به مقتضیات زبان فارسی چنین ترجمه می‌کرد: «نتایج تحقیقات مزبور نمی‌تواند رابطة میان افزایش امید به زندگی و رشد سرانة تولید ناخالص را نفی کند».

آقای فشارکی عبارت «the average number of children born per woman»[418] را نیز به صورتی کاملاً تحت‌اللفظی به «میانگین کودکانی که هر زن می‌زاید» ترجمه کرده است.[419] به نظر می‌رسد می‌توان عبارت مزبور را به شکلی مناسب‌تر و حتی مؤدبانه‌تر به «میانگین تعداد کودکان متولد شده از هر مادر» ترجمه نمود.

ترجمة آقای فشارکی از جمله زیر را نیز می‌توان از مصادیق بارز ترجمة تحت‌الفظی و یا ترجمة کلمه به کلمة متن نویسنده قلمداد کرد:

While the merits of the utilitarian approach can be subjected to some debate it does make insightful points[420]

ترجمه: با اینکه می‌توان در مورد رویکرد فایده‌گرایی کمی تردید داشت، منکر نمی‌توان شد که این رویکرد نکات خردمندانه‌ای مطرح می‌کند.[421]

در مقایسه با آقای فشارکی، آقای محمودی ضمن احتراز از ترجمة تحت‌اللفظی، جمله مزبور را چنین ترجمه کرده است: «باوجودی که مزایای رویکرد مطلوبیت‌گرایی جای بحث دارد، حاوی نکات سودمندی است».[422]

گرچه ترجمة آقای محمودی، به نحو بهتری انجام گرفته، ولی می‌توان جمله مزبور را به صورتی رساتر چنین ترجمه کرد: «گرچه رویکرد مطلوبیت‌گرایی دارای اشکال‌های متعددی می‌باشد، نباید از نقاط قوت آن چشم پوشید.»

برای مثال دیگری از ترجمه تحت‌اللفظی، به ترجمة جمله زیر توجه کنید:

The requirements of utilitarian evaluation can be split in to three distinct components[423]

ترجمه: الزامات سنجش فایده‌گرایانه را می‌توان به سه مؤلفه تقسیم کرد.[424]
ترجمه: ضرورت‌های ارزیابی مطلوبیت‌گرایانه را می‌توان به سه مولفه مجزا تقسیم کرد.[425]

همان‌گونه که مشاهده می‌شود هر دو مترجم، ترجمه‌ای تحت‌اللفظی از متن مزبور ارائه داده‌اند. با اندک تأملی می‌توان دریافت که نویسنده به دنبال بیان لوازم دیدگاه مطلوبیت‌گرایی است. از این‌رو، می‌توان جملة مزبور را به بیانی روان‌تر، چنین ترجمه نمود: «ارزشیابی بر اساس دیدگاه مطلوبیت‌گرایی، دارای سه لازمه متفاوت است.»

در ترجمه جمله زیر نیز وجود مشکل ترجمة تحت‌اللفظی مشهود است:

Indeed, there is a strongly declining long-term trend, and there is nothing yet to indicate that the long-run downward trend of the relative price of food has been reversed[426]

ترجمه: و راست آنکه در بلند مدت روندی کاملاً رو به کاهش وجود داشته است و هنوز هم چیزی که نشان از وارون شدن روند طولانی رو به کاهش بهای نسبی مواد غذایی داشته باشد، به چشم نمی‌آید.[427]

در ترجمة مزبور، مترجم علاوه بر استقاده از معادل‌های نامناسب، به ترجمه‌ای کلمه به کلمه دست زده است. وی در ترجمة کلمه «Indeed» از معادل نامتعارف «راست آنکه»، به جای معادل مرسوم آن، یعنی کلمه «در واقع» استفاد کرده است. همچنین مترجم می‌توانست به جای واژه نامأنوس «وارونه» از واژه «برعکس» استفاده می‌کرد. شاید بتوان با مقایسه ترجمه آقای فشارکی با ترجمة آقای محمودی که در ادامه می‌آید، تفاوت میان ترجمة تحت‌اللفظی و ترجمة روان را دریافت:

ترجمه: به هر حال، سقوط شدید قیمت‌ها روند بلندمدتی داشته است و شواهدی دال بر تغییر جهت روند کاهنده قیمت‌های نسبی مواد غذایی در بلند ـ مدت در دست نیست.[428]

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که آقای محمودی برای روشن‌ترشدن ترجمه، با افزودن کلمة قیمت‌ها به عبارت «declining long-term trend» در متن نویسنده موجب روان‌ترشدن ترجمه شده است و این نکتة ظریفی است که در ترجمة آقای فشارکی رعایت نشده است. به طور کلی مترجمان زبردست سعی می‌کنند برای حفظ انسجام در متن ترجمه‌ای، در موارد لزوم کلمه یا کلماتی را که از جمله‌های پیشین فهمیده می‌شود را به متن اصلی بیفزایند. این امر موجب می‌شود تا ارتباط منطقی میان پاراگراف‌ها حفظ شده و خوانندگان به شکل بهتری منظور نویسنده را درک کنند. برای حفظ امانت در ترجمه، برخی از مترجمان، کلمة اضافه شده را داخل پرانتز و یا آکلاد می‌گذارند.

به عنوان نمونه‌ای دیگر از ترجمة کلمه به کلمة عبارت‌ها، آقای محمودی، ترجمه‌ای بسیار تحت‌اللفظی از ابتدای جمله زیر ارائه می‌دهد:

A misconceived theory can kill, and the Malthusian perspective of food-to-population ratio has much blood on its hands.

ترجمه: هر نظریه‌ای بد فهمیده شده، به طور مثال نظریة نسبت غذا به جمعیت مالتوس، می‌تواند منجر به مرگ میلیون‌ها نفر شود.[429]

در مقایسه، آقای فشارکی در ترجمه‌ای که در ادامه می‌آید، به شکل روان‌تری مقصود نویسنده را منتقل می‌نماید:

یک نظریة نادرست می‌تواند قربانیان بسیاری به جا نهد؛ به همین ترتیب خونهای بسیاری به گردن چشم انداز مالتوسی است که مبنایش نسبت غذا به جمعیت می‌باشد.[430]

البته ترجمة مزبور نیز خالی از اشکال نیست؛ زیرا نویسنده در صدد بیان مضرات یک نظریة نادرست، آنچنان که آقای فشارکی ترجمه کرده‌اند، نیست، بلکه کلام وی ناظر به برداشت اشتباه از نظریه‌ها می‌باشد. برای ترجمه‌ای روان از جمله مزبور، عبارت زیر پیشنهاد می‌گردد:

برداشت نادرست از یک نظریه می‌تواند فاجعه‌آمیز باشد؛ همان‌گونه که دیدگاه مالتوسی در مورد نسبت غذا و جمعیت، موجب مرگ انسان‌های بسیاری شده است.
ج. ترجمة تحت‌اللفظی ضرب‌المثل‌ها و عبارت‌های اصطلاحی

یکی از ظرایف ترجمه، توجه به ضرب المثل‌ها، کنایه‌ها و تعابیر ادبی و عبارت‌های اصطلاحی به کار رفته در متون مورد ترجمه است. بدون شک، ترجمة تحت‌اللفظی این عبارات نمی‌تواند به خوبی منظور نویسنده را منتقل نماید. در این موارد، بهترین گزینه یافتن ضرب‌المثل، کنایه و یا جملة ادبی در زبان مقصد است که بتواند به خوبی مفهوم اصطلاح به کار رفته در زبان مبدأ را منعکس کند. در این موارد، ترجمة تحت‌اللفظی چنین عبارت‌هایی بدترین گزینه است. نمونه‌ای از ترجمة تحت‌اللفظی عبارات ادبی را می‌توان در ترجمة آقای محمودی دید. وی ضرب‌المثل زیر را چنین ترجمه می‌کند:

Fierce as ten furies, terrible as hell[431]

ترجمه: قحطی شدید ـ «خشن مانند ده بحران، هولناک مانند جهنم» ـ دامن بسیاری از کشورها را فراگرفته است.[432]

در ترجمة بالا، آقای محمودی بخش اول جملة ادبی به کاررفته در متن نویسنده را به صورتی تحت‌اللفظی و نامفهوم ترجمه می‌کند. در مقابل، آقای فشارکی، با توجه به این نکته که در در اساطیر یونان و روم عنوان «furies» به معنای «الهگان انتقام» می‌باشد، عبارت مزبور را به شکلی مناسب‌تر چنین ترجمه می‌کند: «قحطی‌ها با شدت شگفت‌انگیزی در بسیاری از کشورها ظاهر می‌شوند ـ غضبناک چون الهگان انتقام، دهشتناک چون دوزخ».[433]

ترجمة آقای فشارکی نیز از این خطا مصون نبوده است. برای مثال، به ترجمة جمله زیر توسط آقایان فشارکی و محمودی توجه کنید:

There is, in fact, another feature of people’s reaction to coercion- that of voting with their feet[434]

ترجمه: شکل دیگر واکنش مردم به روش اعمال زور، رأی‌دادن با پاهاست.[435]
ترجمه: در واقع، شکل دیگر از واکنش مردم به فشار و زور مخالفت علنی است.[436]

در ترجمه‌های بالا، هر دو مترجم به دلیل عدم توجه به معنای اصطلاحی عبارت «voting with their feet» ترجمه‌ای نادرست از کلام نویسنده ارائه داده‌اند. در این میان آقای فشارکی اصطلاح مزبور را به صورت کاملاً تحت‌الفظی ترجمه کرده است. در مقابل، گرچه آقای محمودی از ترجمة تحت‌اللفظی احتراز کرده است، ولی وی به اشتباه آن را به «مخالفت علنی» ترجمه کرده است؛ در حالی که عبارت «Vote with foot» در اصطلاح به معنای «مخالفت عملی» و نه «مخالفت علنی» با یک تصمیم و یا سیاست است. تعریف و مثالی که در فرهنگ آکسفورد برای تبیین این اصطلاح آورده شده، کاملاً گویای این مضمون است:

Vote with your foot: to show what you think about sth by going or not going somewhere: Shoppers voted with their feet and avoided the store.[437]
4. نارسایی‌های شکلی

نارسایی‌های شکلی در ترجمه، که می‌توان از آن به عنوان «عدم شیوایی» نیز یاد کرد، به مواردی اشاره دارد که در آن مترجم، نتوانسته به شکلی شیوا و روان منظور نویسنده را به زبان مقصد برگرداند. این مشکل حتی می‌تواند موجب نارسایی مفهومی که پیش‌تر به آن اشاره شد، گردد. نارسایی شکلی ممکن است به دلایل گوناگونی، از جمله عبارت‌پردازی نامناسب، استفاده از واژگان ثقیل، به کارگیری جمله‌های طولانی و یا عدم رعایت قواعد نگارش زبان فارسی رخ دهد. در ترجمه آقایان فشارکی و محمودی موارد متعددی از اشکال گوناگون نارسایی شکلی مشاهده می‌شود.
الف. عبارت پردازی نا مناسب

بدون شک، عبارت‌پردازی نامناسب در برگردان متن از یک زبان به زبان دیگر می‌تواند موجب خلل در شیوایی ترجمه گردد و خوانندگان را در فهم مقصود نویسنده با مشکل مواجه نماید. کمترین مشکل عبارت‌پردازی نامناسب، کاستن از انگیزة خواننده برای مطالعة اثر مزبور است. مشکلاتی از جمله تتابع اضافات، عدم رعایت ساختار جمله‌ها در زبان فارسی و همچنین ترکیب نامفهوم و غیرشیوای کلمه‌ها می‌تواند موجب این نقیصه شود. نمونه‌ای از عبارت‌پردازی نامناسب را می‌توان در ترجمة آقایان فشارکی و محمودی از جمله زیر مشاهده کرد:

…(2)the particular issues of the adequacy of the respective informational bases of some standard theories of social ethics and justice in particular utilitarianism libertarianism and Rawlsian theory of justice[438]

ترجمه: دربارة مسائل خاص بسندگی پایگاه‌های اطلاع‌رسانی مربوط دربرخی نظریه‌های رایج در زمینه عدالت و علم اخلاق اجتماعی، به ویژه فایده‌گرایی، آزادگرایی ونظریه عدالت رالزی.[439]
ترجمه: موضوعات خاص مرتبط باکفایت «پایه‌های اطلاعاتی»برخی نظریه‌های استاندارد عدالت واخلاق اجتماعی، بخصوص مطلوبیت‌گرایی، آزادی‌گرایی و نظریة عدالت راولزی.[440]

مشخص است که ترجمه‌های مزبور نمی‌توانند به خوبی منظور نویسنده را به خوانندگان فارسی‌زبانِ اثر ترجمه‌ای منتقل کنند. این مشکل تا حدودی ناشی از تتابع اضافات، واژه‌گزینی نامناسب و ترکیب نامفهوم و غیرشیوای کلمات می‌باشد. شاید بتوان جملة مزبور را به صورتی تیتروار در متن اصلی آورده و به شکل شیوا‌تری ترجمه کرد:

موضوع‌های خاصی چون کافی‌بودن پایه‌های اطلاعاتی نظریه‌های اخلاق اجتماعی، به ویژه مکاتب مطلوبیت‌گرایی، مکتب آزادی اراده و نظریة عدالت روالزی.

نمونه‌ای دیگر از عبارت‌پردازی نامناسب را نیز می‌توان در ترجمة آقای فشارکی یافت:

The labor market can be a liberator in many different contexts, and the basic freedom of transaction can be of central importance, quite aside from whatever the market mechanism may or may not achieve in terms of incomes or utilities or other results.[441]

ترجمه: بازار کار می‌تواند در شرایط بسیار متفاوتی آزادی‌بخش باشد و آزادی پایه‌ای داد و ستد، به کلی صرف نظر از آنچه سازوکار بازار می‌تواند برحسب درآمد، فایده یا نتایج دیگر به دست آورد یا آنچه نمی‌تواند، اهمیت محوری دارد.[442]

عبارت‌پردازی نامناسب در ترجمه مزبور موجب ایجاد اشکال در فهم ترجمه آقای فشارکی می‌شود. در این مورد، آقای محمودی در ترجمه‌ای که در ادامه می‌آید، علی‌رغم وجود برخی اشکال‌های مفهومی، به شکل شیوا‌تری منظور نویسنده را منعکس می‌نماید:

ترجمه: بازار کار می‌تواند در زمینه‌های متعدد، نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد و جدا از اینکه سازوکار بازار چه نتایجی در زمینه درآمد و مطلوبیت‌ها به دست می‌دهد، آزادی اولیه در معامله نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.[443]

به نظر می‌رسد که آقای محمودی می‌توانست با تبدیل جمله مزبور به حداقل دو جمله، عبارت‌پردازی مناسب‌تری نموده و به شیوایی ترجمه خود بیفزاید. این نکته به طور خاص در ترجمة پیشنهادی زیر مورد نظر قرار گرفته است:

بازار کار می‌تواند به شکل‌های گوناگونی به بهبود آزادی کمک نماید. صرف نظر از اینکه سازوکار بازار چه تأثیری بر سطح درآمد‌ها و مطلوبیت‌ها می‌گذارد، آزادی‌محوری افراد در مبادله از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

مقایسة دو ترجمه صورت گرفته از عبارت زیر نیز می‌تواند به خوبی تفاوت دو گونه عبارت‌پردازی مناسب و نامناسب را نمایان سازد:

Despite their very low levels of income, the people of Kerala, China, or Sir Lanka enjoy enormously higher levels of life expectancy than do much richer populations of Brazil, South Africa and Namibia, not to mention Gabon.[444]

ترجمه: هنگامی‌که از یک طرف کرالا، چین و سریلانکا را با برزیل، آفریقای جنوبی، نامبیا و گابن، در طرف دیگر، مقایسه می‌کنیم، حتی جهت نابرابری کشورهای ثروتمندتر را نشان می‌دهد.[445]
ترجمه: وقتی که کرالا و چین و سریلانکا را از یک سو با برزیل و آفریقای جنوبی و نامبیا و گابن از سوی دیگر مقایسه می‌‌کنیم... .[446]

همان گونه که مشاهده می‌شود، ترجمة آقای فشارکی دارای مشکل عبارت‌پردازی است. وی جمله را با «هنگامیکه» شروع نموده است و به دنبال آن بلافاصله عبارت «از یک طرف» را آورده است که موجب پیچیدگی جمله شده است. در مقابل، آقای محمودی با جایگذاری مناسب‌تر عبارت‌های «از یک سو» و «از سوی دیگر» در ترجمه خود، به شیوایی آن کمک کرده است.
ب. استفاده از واژگان ثقیل و غیرمأنوس

در مواردی، شیوانبودن ترجمه به دلیل استفاده از واژگان ثقیل ونامأنوس در ترجمه رخ می‌دهد. برای مثال، آقای فشارکی در ترجمه

عبارت «substantive freedoms»[447] واژة نامأنوس خودبنیاد را به کار برده و آن را به «آزادی‌های خودبنیاد» ترجمه می‌کند.[448] معادل مزبور در جاهای دیگر برای مثال در صفحه‌های 138 و 139 نیز به کار رفته است. در مقابل، آقای محمودی با معادل‌گزینی مناسب‌تر، آن را به «آزادی‌های اساسی» ترجمه کرده است.

درجایی دیگر، آقای فشارکی عبارت«who is prevented from speaking freely» را به « نگذارند آزادانه سخن گوید» ترجمه کرده‌اند که در مقایسه با ترجمه آقای محمودی (منع از آزادی بیان) نامأنوس و ثقیل می‌باشد. همچنین، معادل‌گذاری کلمه «individuals» به آدمیان، در ترجمة آقای فشارکی را نیز می‌توان از مصادیق استفاده از واژگان نامأنوس قلمداد کرد. بهتر است این کلمه به معنای مرسوم آن، یعنی «افراد» و یا «اشخاص» گرفته شود. همچنین آقای فشارکی در سراسر ترجمة خود، عبارت «in fact» را با استفاده از معادل نامانوس «راست آنکه» ترجمه کرده است. برای مثال، وی عبارت There is, in fact, no significant،[449] را این چنین ترجمه می‌کند:" راست اینست که...[450]. این در حالی است که می‌توان با برگزیدن معادل‌های مأنوسی همچون «در واقع» و یا «در حقیقت»، ترجمة روان‌تری از منظور نویسنده ارائه داد.
ج. استفاده ازجملات طولانی، نامفهوم وثقیل

به کارگیری جمله‌های طولانی می‌تواند از شیوایی یک اثر ترجمه‌ای کاسته و فهم جملات را برای خوانندگان آن با مشکل مواجه کند. از این رو، یکی از توصیه‌های نگارشی در بیشتر زبان‌ها آن است که نویسندگان تا حد امکان جملات را به کوتاه‌ترین شکل ممکن به رشتة تحریر درآورند. برای مثال، به ترجمة آقای فشارکی از جملة طولانی زیر توجه کنید:

Even though Malthus is typically credited with having provided the pioneering analysis of the possibility that population may tend to grow too much, the possibility that continued increase in population might conceivably lead to “a continual diminution of happiness in fact aired, before Malthus, by Condorcet, the French mathematician and great Enlightenment thinker , who first presented the core of the scenario that underlies the “Malthusian” analysis of the population problem, with “the increase in the number of men … good and evil.”[451]

ترجمه: گو اینکه معمولاً ابتکار طرح این تحلیل را که امکان رشد بیش از حد جمعیت وجود دارد به مالتوس نسبت می‌دهند. در واقع این امکان را که افزایش بی‌وقفه جمعیت می‌تواند به کاهش پیوسته خوشبختی بینجامد، پیش از او کندرسه، ریاضیدان فرانسوی و اندیشمند بزرگ عصر روشنگری بیان کرده بود. او نخستین طرّاح هسته سناریویی است که شالوده تحلیل «مالتوسی» را از مشکل جمعیت تشکیل می‌دهد؛ با طرح این مطلب که «افزایش شمار آدمیان چندان که از وسایب ایشان برای گذران زندگی درگذرد» به «کاهش پیوسته خوشبختی و جمعیت» ـ سیری واقعاً قهقرایی ـ و یا دست کم به نوعی نوسان میان خیر و شر می‌انجامد.[452]

مشخص است که مترجم به تبع نویسنده با استفاده از جملات طولانی، موجب کاستن از شیوایی ترجمة خود شده است. گرچه نویسنده با آوردن جمله‌ای بسیار طولانی خود، اصل نگارش با جملات کوتاه را نقض کرده، ولی مترجم خوب می‌تواند این نقیصه را با تبدیل جملات نویسنده به چند جمله، ترجمة روان‌تری از آن ارائه دهد. برای مثال، برای شیواترشدن ترجمه بالا می‌توان آن را در سه جملة مجزا، اما به هم پیوسته ترجمه کرد. آقای محمودی با رعایت این نکته، جمله طولانی نویسنده را به سه بخش تقسیم کرده است. این ابتکار موجب شیوا تر شدن ترجمه ایشان شده است. ترجمه ایشان را ببینید:

مالتوس نوعاً در ارائه این تحلیل که افزایش بیش از حد جمعیت، در نهایت موجب کاهش مداوم رفاه می‌گردد، پیشگام محسوب می‌شود. با این حال پیش از او کندرشه، ریاضی‌دان و متفکر عصر روشنگری فرانسه بود که برای اولین بار این فرضیه را مطرح کرد: افزایش جمعیت به میزان فراتر از رشد مواد غذایی به دیگر ضروریات یا به کاهش مداوم رفاه و یا حداقل به نوعی نوسان بین خوب و بد منجر می‌شود.[453]

مشکل استفاده از جملات طولانی، در موارد دیگری از ترجمه آقای فشارکی نیز تکرار شده است که به جهت احتراز از طولانی‌شدن مقاله از ذکر آن خودداری می‌شود؛ از آن جمله می‌توان به ترجمة ایشان در صفحه 263، پاراگراف اول و دوم و صفحه 265، پاراگراف سوم اشاره نمود. در مقایسه، آقای محمودی در بیشتر موارد سعی نموده تا با استفاده از جمله‌های کوتاه بر شیوایی ترجمة خود بیفزاید. برای مثال، به ترجمة آقای محمودی از جمله زیر توجه کنید:

Let me refer here to an example that was briefly discussed in the introduction in order to illustrate how the recognition of the constitutive role of freedom can alter developmental analysis[454]

ترجمه: در اینجا اجازه می‌خواهم به مثالی برگردم که در مقدمه به اختصار به آن اشاره کردم( مثالی که اغلب پرسشی را در متون توسعه پیش آورده است). ارجاع دوباره به این مثال برای شرح این است که چطور شناسایی نقش نهادی آزادی [محتوای] تحلیل توسعه‌ای را می‌تواند تغییر دهد.[455]

در ترجمة بالا، آقای محمودی از امتیاز کوتاه‌گویی و شکسته‌نمودن جملات بلند به خوبی بهره جسته و این جمله را به دوقسمت مجزا تجزیه نموده است. در مقابل، آقای فشارکی همانند متن اصلی از جمله‌ای طولانی برای ترجمة متن مزبور بهره جسته است:

اجازه دهید در اینجا به مثالی اشاره کنم که در مقدمه اجمالاً مورد بحث قرار گرفت( و متضمن پرسشی است که در بیشتر نوشته‌های مربوط به توسعه طرح می‌شود) تا نشان دهم چگونه پذیرش نقش «تشکیل‌دهندگی» آزادی می‌تواند تحلیل توسعه را دگرگون کند.[456]

مقایسة دو ترجمه صورت‌گرفته از جمله طولانی زیر نیز خالی از لطف نیست:

The proposal of any new law or regulation of commerce which comes from this order, ought always to be listened to with great precaution, and ought never to be adopted till after having been long and carefully examined, not only with the most scrupulous, but with the most suspicious attention.[457]

ترجمه: در گوش‌کردن به پیشنهاد این گروه دائر بر وضع هر قانون یا قاعدة تجاری تازه باید بسیار محتاط بود و هیچ‌گاه نباید آن را پذیرفت، مگر پس از بررسی مفصل و دقیق، نه تنها با نهایت وسواس، بلکه با بیشترین حد بدگمانی.[458]
ترجمه: هرگونه لایحة قانونی مقررات جدید تجارت که برگرفته از این نظم اقتصادی باشد، باید با دقت مورد توجه قرار گیرد و نباید گذاشت که قوانین مزبور بدون بررسی و مطالعة کافی و دقیق عملی گردند.[459]

همان‌گونه که مشاهده می‌شود ترجمة آقای فشارکی بسیار تحت‌اللفظی و ثقیل است. گذشته از آنکه وی، به مانند نویسنده، با آوردن جمله‌ای طولانی، ترجمه‌ای غیرشیوا ارائه داده است. در مقابل، آقای محمودی با تبدیل متن به دو جمله، ترجمة مناسب‌تری ارائه داده است؛ هرچند که وصل‌کردن آن دو جمله با حرف عطف «واو» از شیوایی آن کاسته است.
د. مشکلات ویرایشی

اشکال‌های ویرایشی در یک ترجمه، شامل اشکال‌های علامت‌گذاری و یا انعکاس علامت‌های مورد استفادة نویسنده، نیز می‌تواند به شیوایی ترجمه خلل وارد کند و در مواردی حتی موجب اشکال مفهومی گردد. از آن موارد می‌توان به عدم دقت مترجم در انعکاس تأکید نویسنده بر یک موضوع و یا اصطلاح اشاره کرد. در زبان انگلیسی در موارد زیادی تأکید مزبور با کج‌نوشتن (ایتالیک) کلمه و یا اصطلاح موردنظر بیان می‌گردد. گرچه چنین رویه‌ای در زبان فارسی متداول نیست، امّا مترجمان زبردست برای انتقال منظور نویسنده، کلمة مورد تاکید وی را داخل گیومه قرار می‌دهند. این نکته در موارد زیادی مورد غفلت آقایان محمودی و فشارکی قرار گرفته است. به نمونه زیر دقت کنید:

For this connection to be established, the importance of substantive freedom has to be judged not just in terms of the number of options one has, but with adequate sensitivity to the attractiveness of the available options.[460].

ترجمه: برای اینکه رابطه بالا برقرار شود، اهمیت آزادی اساسی، نه تنها باید از زوایه کثرت گزینش فرد، بلکه از زاویه حساسیت لازم نسبت به جذابیت انتخاب‌های موجود مورد نظر باشد.[461]
ترجمه: برای اثبات این ارتباط، باید اهمیت آزادی خودبنیاد را نه فقط بر حسب تعداد گزینه‌های یک فرد، بلکه با حساسیت کافی نسبت به جذابیت گزینه‌های در دسترس بسنجیم.[462]

همان گونه که مشاهده می‌شود، هیچ کدام از دو مترجم، تأکید نویسنده بر عبارت‌های «number of options» و «attractiveness» را در ترجمة خود منعکس نکرده‌اند. این در حالی است که نویسنده با کج‌نوشتن این عبارات، در صدد تأکید بر «تعداد گزینه‌های» ممکن در تصمیم و همچنین میزان «جذابیت» گزینه‌ها می‌باشد. همان‌گونه که اشاره شد، مترجمان می‌توانستند با استفاده از گیومه، تأکید نویسنده را منتقل کنند. برای مثال به ترجمة آقای محمودی توجه نمایید:

It is possible, however, to question whether the efficiency sought should not be accounted in terms of individual freedoms, rather than utilities[463].

ترجمه: ولی این پرسش مطرح است که آیا کارایی ناشی از سازوکار بازار نباید باشد در رابطه به آزادی‌های فردی مطالعه شود تا از طریق مطلوبیت‌ها.[464]

در عبارت بالا، نویسنده با کج‌نوشتن دو عبارت «individual freedoms» و «utilities» سعی دارد بر روی دو مفهوم «آزادی‌های فردی» و «مطلوبیت‌ها» تأکید نماید؛ این در حالی است که تاکید نویسنده به هیچ وجه در ترجمة ارائه‌شده منعکس نشده است.
مقایسه تطبیقی ترجمه‌ها و نتیجه‌گیری

آنچه در این مقاله به عنوان «روش مقایسه تطبیقی بین ترجمه‌ای» مطرح شد، روشی خاص جهت مقابلة ترجمه‌های گوناگون صورت‌گرفته از یک اثر با متن اصلی می‌باشد. مزیت این روش آن است که محقق به شکل بهتری می‌تواند معایب و مزایای روش‌ها و سبک‌های گوناگون ترجمه را با مقایسة ترجمه‌های موجود شناسایی نماید. صرف نظر از معیارهای ارزیابی ترجمه‌ها به صورت تکی که به تفصیل در مقاله بدان پرداخته شد، ترجمه‌های گوناگون از یک متن را می‌توان بر اساس سه معیار کلی «امانت در ترجمه»، «رسایی» و «شیوایی»، ارزیابی و مقایسه نمود. در این بخش با احتراز از تکرار مطالب مطرح‌شده در متن مقاله، بر اساس این سه معیار کلی به بررسی دو ترجمه آقایان محمودی و فشارکی از کتابDevelopment as Freedom، نوشته اقتصاددان برجسته، آمارتیاسن، می‌پردازیم.

اصل امانت در ترجمه، به عنوان اولین محور ارزیابی بین ترجمه‌ای، به معنای تلاش مترجم در انتقال منظور نویسنده به صورت کامل است. البته این امر به معنای عدم توجه به تفاوت‌های ساختاری زبان‌های مبدأ و مقصد، تفاوت‌های فرهنگی و... نیست. در نظرنگرفتن این نکته ممکن است مترجمان را در دام ترجمة کاملاً تحت‌اللفظی و یا ترجمه بسیار آزاد و غیروفادار به متن گرفتار نماید. بر اساس مستندات مورد اشاره در متن مقاله، ترجمه‌های آقایان فشارکی و محمودی در مواردی دچار این مشکل شده‌اند. در این راستا، گرچه هردو مترجم سعی نموده‌اند که ترجمه‌ای مفهومی و وفادار به متن ارائه دهند، ولی در عمل در موارد بسیاری دچار ترجمه تحت‌اللفظی شدید متن شده‌اند. البته در مقام مقایسه، ترجمة آقای محمودی، به مراتب مفهومی‌تر و روان‌تر از ترجمة آقای فشارکی است. در بیشتر موارد آقای محمودی با احتراز از فرو رفتن در لاک ترجمة تحت‌اللفظی، سعی نموده که منظور نویسنده را با بیانی سلیس به زبان فارسی بیان نماید. وی حتی سعی نموده که در ترجمة اصطلاح‌های ادبی از جمله ضرب‌المثل‌ها، نه تنها به ترجمة تحت‌اللفظی نپردازد، بلکه ضرب‌المثلی از زبان و فرهنگ فارسی برای برگردان ضرب‌المثل به کار رفته در زبان انگلیسی را برگزیند. برای مثال، وی به درستی ضرب‌المثل انگلیسی «Living within one's means,[465]» را با استقاده از ضرب‌المثل فارسی «پا را از گلیم خود فراتر ننهادن» ترجمه می‌کند.[466] در مقابل، ترجمه آقای فشارکی در موارد بسیاری کاملاً تحت‌اللفظی و غیرمفهومی است. در متن مقاله، نمونه‌های زیادی که مؤید این رویه در ترجمة آقای فشارکی است، ذکر شد که نیاز به تکرار آنها نیست.

معیار دوم در ارزیابی تطبیقی چند ترجمه، رسایی ترجمه‌ها بود. بنا به تعریف ارائه‌شده در مقاله، رسایی یک ترجمه ناظر به توانایی آن در انتقال درست منظور و مقصود نویسنده است. متأسفانه در هر دو ترجمة صورت‌گرفته از کتاب آمارتیا سن، موارد بسیاری از ترجمة نادرست و یا دست‌کم نامفهوم مشاهده می‌شود. همان‌گونه که اشاره شد، در بسیاری از موارد این مشکل به دلیل عدم آشنایی کامل مترجمان با مباحث اقتصادی، از یک سو و مباحث بین‌رشته‌ای میان اقتصاد و سایر علوم اجتماعی، از سوی دیگر، رخ داده است. برای مثال، می‌توان به ترجمه عبارت «deontological codes» به «ضوابط ضد هستی شناسی» در ترجمه آقای فشارکی اشاره کرد. این در حالی است که واژة مزبور از اصطلاحات حوزة علم اخلاق بوده و به معنای «قاعده‌های اخلاقی» است. البته در مقام مقایسه، ترجمة آقای محمودی نسبت به ترجمة آقای فشارکی رساتر بوده و به نحو بهتری منظور نویسنده را منعکس کرده است. به نظر می‌رسد که آقای محمودی آشنایی بیشتری با مفاهیم و واژگان اصطلاحی علم اقتصاد داشته و از این‌رو، مباحث اقتصادی مطرح‌شده توسط نویسنده را به شکل بهتری به خوانندگان فارسی‌زبان منتقل کرده است.

در نهایت، معیار سوم ارزیابی تطبیقی بین ترجمه‌ای، شیوایی، ترجمه‌ها می‌باشد. شیوایی، به طور عمده به ویژگی‌های شکلی ترجمه و توانایی آن در انعکاس منظور نویسنده به بیان فارسی روان اطلاق می‌شود. عواملی چون استفاده از معادل‌های ثقیل، به کارگیری جملات طولانی و مشکلات ویرایشی می‌تواند به شیوایی ترجمه لطمه وارد آورد. می‌توان عنوان داشت که در مجموع، ترجمة آقای محمودی، در مقایسه با ترجمه آقای فشارکی، به شکل شیوا‌تری کلام نویسنده را به زبان فارسی سلیس و روان برگردانده است. البته این موضوع کلیت ندارد. همان‌گونه که در متن مقاله بدان اشاره شد، مواردی نیز وجود دارد که در آن آقای فشارکی ترجمة شیوا‌تری از متن اصلی ارائه داده‌اند.

در پایان، ذکر این نکته ضروری است که در ترجمة متون علمی، مترجم نه تنها باید به زبان مبدأ و زبان مقصد آشنا باشد، بلکه باید با موضوع علمی مورد بحث در متن مورد ترجمه نیز آشنایی داشته باشد. حتی می‌توان پا را از این فراتر گذاشت و عنوان داشت که مترجم باید با دیدگاه‌های خاص نویسنده در آن کتاب و یا حتی سایر آثارش آشنا باشد. همان‌گونه که اشاره شد، در ترجمه مورد بررسی در این تحقیق، مترجمان گاه به دلیل عدم آشنایی با دیدگاه خاص آمارتیا سن، نویسندة کتاب، در مورد توسعه اقتصادی، نتوانسته‌اند مقصود واقعی وی را به خوانندگان اثر ترجمه‌ای منتقل کنند. البته می‌توان تا حدودی اشکال‌های ترجمه‌ای در دو اثر مزبور را به دلیل بیان و نثر سنگین آمارتیا سن دانست، بخصوص آنکه وی در مواردی به صورت اشاره‌وار، به مباحث دشواری همچون بحث‌های فلسفی می‌پردازد.

* دانش آموخته حوزه و دانشجوی دکتری فلسفه اقتصاد، دانشگاه اراسموس هلند.

دریافت: 28/10/87 ـ پذیرش: 27/11/87

[293]. جا دارد از تلاش گروه کارورزان ترجمه مشتمل بر آقایان، محمداسحاق مهدوی، عسکری، عباس شفیعی‌نژاد، نصرالله انصاری، محمدجمعه حکیمی و محمدکاظم بکتاش که در چارچوب تعیین شده، به ترتیب به بررسی فصل‌های دوم، سوم، چهارم، پنجم، نهم و یازدهم کتاب پرداختند، تشکر نمایم. پس از بررسی تفصیلی و مطابقه فعالیت تک‌تک اعضای گروه کارورزان، نگارش چارچوب نظری مقایسه بین ترجمه‌ای، ارزیابی فعالیت کارورزان، گزینش موارد مرتبط و بازنویسی کلی مقاله صورت در قالبی جدید صورت گرفت.

[294] Development as Freedom.

[295]. لازم به ذکر است که ترجمة سومی نیز از این کتاب توسط آقای احمد موثقی با عنوان «توسعه به مثابه آزادی» صورت گرفته که به خاطر اجتناب از گسترش بیش از حد دامنة بررسی و تلاش برای دستیابی به نتایج ملموس‌تر، در این بررسی تطبیقی وارد نشده است.

[296]. طاهره صفارزاده، اصول و مبانی ترجمه، تجریه و تحلیلی از فن ترجمه ضمن نقد عملی آثار مترجمان، ص 26.

[297]. همان، 26 ـ 27.

[298]. ابوالحسن نجفی، مسئله امانت در ترجمه، دربارة ترجمه، گردآوری نصرالله پورجوادی، ص6 ـ 7.

[299]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ترجمة حسن فشارکی، ص 321.

[300]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 298 / همان، توسعه به مثابه آزادی، ترجمة وحید محمودی،
ص 298

[301] Sen 1999, 218

[302]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 260.

[303]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ترجمة وحید محمودی، ص 245.

[304] Sen 1999, 263.

[305]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 316.

[306] Sen 1999, 88.

[307]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 108.

[308]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 102.

[309] Sen , 88

[310] Sen, 41

[311]. همان، ص 44.

[312]. ص 57.

[313] Sen, 217.

[314]. همان، ص 258.

[315]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 224.

[316] Sen 1999, 274.

[317]. همان، ص 306.

[318]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 329.

[319] Sen 1999, 210

[320]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 237.

[321]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 250.

[322] Sen 1999, 224

[323]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 251.

[324] Sen 1999, 126

[325]. همان، ص ۱۴۸.

[326]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص ۱۴۹.

[327]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص ؟؟؟

[328]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص ؟؟؟؟.

[329] Sen, 216

[330]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 243.

[331] Sen 1999, 42

[332]. همان، 58.

[333]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 46.

[334] Sen 1999,204

[335]. همان، ص 243.

[336] Sen 1999 252

[337]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 303.

[338] Sen 1999, 276

[339]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 308.

[340]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 332.

[341] Sen 1999, 267

[342]. همان، ص 321.

[343]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 298.

[344] Sen 1999, 59

[345]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 67.

[346]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 77.

[347] Sen 1999, 64

[348]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 73.

[349]. همان، ص 82.

[350] Sen 1999, 204

[351]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 231.

[352]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 243.

[353] Sen 1999, 225

[354]. همان، ص 269.

[355]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 252.

[356] Sen 1999, 252

[357]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 302.

[358]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 282.

[359] Sen 1999, 16

[360]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 15.

[361]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 31.

[362] Sen 1999,116

[363]. همان، ص ۱۳۹.

[364] Sen 1999, 88

[365]. همان، ص 106.

[366] Sen 1999, 118

[367]. همان، ص 140.

[368]. ر.ک: آمارتیا کوار سن، ص 28.

[369]. Sen 1999, 137.

[370]. آمارتیا کوار سن ، توسعه به مثابه آزادی، ترجمة وحید محمودی، ص 160، عنوان اصلی.

[371]. همان، ص 160، پاراگرف دوم، سطر دوم.

[372]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص ۱۶۲.

[373]. همان، 49.

[374]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 47 و 48.

[375] Sen 1999, 223

[376] Sen 1999, 261

[377]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 313.

[378]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 292.

[379] Sen 1999, 120

[380]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 142.

[381]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 143.

[382] Sen 1999, 214

[383]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 256.

[384]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 241.

[385] Sen 1999, 252

[386]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 302.

[387]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 282.

[388] Sen 1999, 121

[389]. همان، ص 143.

[390]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 142.

[391] Sen 1999, 59

[392]. همان، ص 67.

[393]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 77.

[394]. به طور نمونه، ر.ک: آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 63، 64، 211 و 253.

[395] Sen 1999, 56

[396]. همان، 64

[397]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 74

[398] Sen 1999, 225

[399]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 269.

[400] Sen 1999,191

[401]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 252.

[402]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 227.

[403] Sen 1999,191

[404]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 216.

[405] Sen 1999,208

[406]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 248.

[407]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 236.

[408]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 112.

[409]. همچنین واژه mature age در فرهنگ هزاره( ج 2,ص 1037 ) به معنای «میان‌سال» آمده است.

[410]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 146.

[411]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 147.

[412] Sen 1999, 36

[413]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 53.

[414] Sen 1999, 118

[415]. همان، ص 140.

[416] Sen 1999, 44

[417]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 48.

[418] Sen 1999, 219

[419]. همان، 262.

[420] Sen 1999, 60

[421]. همان، 68.

[422]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 78.

[423] Sen 1999, 58

[424]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 66.

[425]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 76.

[426] Sen 1999, 207

[427]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 247.

[428]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 234.

[429]. همان، ص 237.

[430]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 250.

[431] Sen 1999, 204

[432]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 231.

[433]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 243.

[434] Sen 1999, 224

[435]. همان، ص 268.

[436]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 251.

[437]. Oxford Learner's Dictionary, 1709.

[438] Sen 1999, 55-56

[439]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 63.

[440]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 73.

[441] Sen 1999,116

[442]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 137.

[443]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 138.

[444] p/46

[445]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 50.

[446]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 63.

[447] p, 143

[448]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص ۱۶۹.

[449] Sen 1999, 206

[450]. همان، 246.

[451] Sen1999, 213

[452]. همان، ص 255.

[453]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 240 ـ 241.

[454] Sen 1999,36

[455]. همان، ص 52.

[456]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 38.

[457] Sen 1999, 123

[458]. همان، ص ۱۴۵.

[459]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص ۱۴۵.

[460] Sen 1999, 117

[461]. همان، ص 140.

[462]. آمارتیا کوار سن، توسعه و آزادی، ص 139.

[463] Sen 1999, 117

[464]. آمارتیا کوار سن، توسعه به مثابه آزادی، ص 139.

[465] p, 143

[466]. همان، ص 161.
منابع

ـ بریجانیان، ماری، فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعی، ویراسته بهاءالدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چ دوم، 1373.

ـ حسینی، صالح، نظری به ترجمه، تهران، نیلوفر، 1375.

ـ سن، آمارتیا کوار، توسعه و آزادی، ترجمة حسن فشارکی، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۸۲.

ـ سن، آمارتیا کوار، توسعه به مثابه آزادی، ترجمة وحید محمودی، تهران، دستان، ۱۳۸۱.

ـ صفارزاده، طاهره، اصول و مبانی ترجمه، تجریه و تحلیلی از فن ترجمه ضمن نقد عملی آثار مترجمان، تهران، پارس کتاب، 1384.

ـ قره باغیان، مرتضی، فرهنگ اقتصاد و بازرگانی، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، چ دوم، 1376.

ـ مستوفی‌زاده حقیقی، اقبال، واژگان اقتصاد، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1374.

ـ نجفی، ابوالحسن، مسئله امانت در ترجمه، دربارة ترجمه، گردآوری نصرالله پورجوادی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.

Sen, Amrtya kumar, Development as Freedom. New York, Anchor Books, 1999.

Wehmeier, Sally (Chief Editor), Oxford Learner’s Dictionary, 7th edition, London, Oxford University Press, 2005.




http://pajohesh.nashriyat.ir/node/9

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۱۶