سایت خبر نگار اخراجی
نوشته شده توسط سید محمد هاشمی فشارکی
1 خبر نگار اخراجی
من 1 خبرنگارم خبر گزاری رسالت انبیاست عده ای رفتند حج حاجی شدند عده ای ماندند اخراجی شدند
افتخار میکنم پیرو دینی هستم که رسولش قبل از مبعث محمد امین بود ولی بعد از مبعث او را ساحر خواندند. کودکان را وادار کردند به او سنگ پرتاب کنند. او را تحریم کردند. عمویش را شهید کردند.جنگ بر او تحمیل کردند اما هنگامیکه مکه را فتح کرد و لشکرش میگفت که امروز روز انتقام است او می گفت بگویید امروز روز عفو است. نبی من برای دشمنانش دعای هدایت میکرد نه دعایی دیگر.دین من دین اخلاق است.عید مبعث مبارک
تا قبولی دکترا عمران ۱۰ ضربه شمشیر دیگر باقی مانده است .پیش بسوی دکترا
به امید شفای کلیه بیماران فشارکی.
۸۸ که من از دات کام رفتم. یه سری گفتند به درک !!شرو به فعالیت کردن کلی کار کردن تا اعتبار بدست آورند همون موقع آقایی به من گفت دیدی رفتی هیچ خبری نشد، من در جواب گفتم: شما فعالیتتان ریشه ندارد
،کلی بحث کردیم در اخر بهش گفتم :امروز و جرف من را به یاد داشته باش دات کام ۶ ماه دیگر خواهد مرد و الحمدالله دات کام نفس های آخرشست.
سرتان را درد نیاورم مقاله ننویسم چرا دات کام اخر عمرشست و همه ازش هجرت میکنن را پای فیس بوک و یوتوب و مشغله و سرعت اینترنت و این تحلیلهای توجیهیتان ننویسید رو به جلو فرار نکنید با دات نت هم کام رامقایسه نکنید مسئله این دو با هم فرق دارد.
دلیل این اتفاق نظر فامیل این قریه این است کسانی که کام را اداره میکردند قابلیت و فرهنگ و شعور این کار را ندارند خودشان هم میدانند که ندارند هدفشان هم صادقانه نیست.
در پایان هم یک نصیحت دارم شما میخواستید چندین قرن مجاهدت اسلامی با هدف انسان سازی که در این قریه انجام شد را به نام خود ثبت کنید نتوانسید نه تنها نتوانستید بلکه به آن گند هم زدید و خواهشا بیشتر از این این سابقه را خراب نکنید مایه اش را که ندارید نیتتان هم خرابس لذا حجتان هم ربوی میشود.
مهندس عمران
سه سال ونیم از اون روز خوب میگذزه و من الان مهندس عمران شدم.
به علمای ما مسئولیت
و به عوام ما علم
و به مومنان ما روشنایی
و به روشنفکران ما ایمان
و به متعصبین ما فهم
و به فهمیدگان ما تعصب
و به زنان ما شعور
و به مردان ما شرف
و به پیران ما آگاهی
و به جوانان ما اصالت
و به اساتید ما عقیده
و به دانشجویان ما نیز عقیده
و به خفتگان ما بیداری
و به دینداران ما دین
و به نویسندگان ما تعهد
و به هنرمندان ما درد
و به شاعران ما شعور
و به محققان ما هدف
و به نومیدان ما امید
و به ضعیفان ما نیرو
و به محافظه کاران ما گستاخی
و به نشستگان ما قیام
و به راکدان ما تکان
و به مردگان ما حیات
و به کوران ما نگاه
و به خاموشان ما فریاد
و به مسلمانان ما قرآن
و به شیعیان ما علی(ع)
و به فرقه های ما وحدت
و به حسودان ما شفا
و به خودبینان ما انصاف
و به فحاشان ما ادب
و به مجاهدان ما صبر
و به مردم ما خودآگاهی
و به همه ملت ما همت، تصمیم و استعداد فداکاری
و شایستگی نجات و عزت
ببخش
که فالله خیر حافظا و هو ارحم الرحمین
گر نگهدار من آن است که من می دانم
شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد
تلاش برای سیاسی کردن ورزش
یادمست سال دوم دبیرستان شعر شهریار را داشتیم که در مورد علی علیه سلام نوشته بود یک جاییش بود که میگفت به دو چشم خون میفشانم معلمین تمام ارایه های این شعر ها را میگفتند برای این بیت هم گفت که اغراق است من به مالفتش بلند شدم و گفتم این اغراق نیست و من مطمئنم شهریار برای این شعر خون گریه کرده است خلاصه کلی بحث کردیم تا معلم گفت بچه ها این بیت اغراق ندارد.