وصیت شهدای فشارکی به والدین ، پدر و مادر خود
دوشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۱۹ ق.ظ
منبع : کتاب کتاب گنجینه معارف شهدا (آخرین سفارشها و نواهای آسمانیان فشارکی) سیدجواد هاشمی فشارکی ، انتشارات وانیا ، 1397، ص 198 الی 208
- و اما سخنى با پدر مادرم، اى پدر بزرگوار ! اى مادر گرامیام ! آن هنگام که تن در خون غلتیده ما را دیدید اشک نریزید وجزع نکنید. که شما را صابر و بردبار یافتهام.من شما را به صبر مى خوانم که امیرالمومنین(ع) در سوگ رسول اکرم(ص) مى فرماید:" إِنّ الصَّبْرَ لَجَمِیلٌ إِلاَّ عَنْکَ، وَإِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِیحٌ إِلاَّ عَلَیْکَ، وَإِنَّ الْمُصابَ بِکَ لَجَلِیلٌ، وَإِنَّهُ قَبْلَکَ وَبَعْدَکَ لَجَلَلٌ"[1] «همانا که شکیبایى بسیار زیباست جز در وفات رسول خدا(ص)، جزع زشت است جز در وفات رسول خدا(ص) و پس از وفات رسول خدا(ص) تمام غمها آسان و سبک است.» که همان گونه که امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: شکیبا باشید و صابر که این زیباست و جزع و اشک نریزید که زشت است و بدانید که شهادت من براى شما آزمایش است اگر چه براى من سعادت و رستگارى است که خداوند بندگانش را به کاهش در مال و محصولات و از دست دادن فرزندان آزمایش مىکند. (شهید سید ساعد هاشمی فشارکی)
- اگر من شهید شدم برایم اشک نریزید. و تو ای مادر عزیزم ! در نزد زینب (س) سر بلند خواهی بود. که تو هم شهید دادهای. مادر هر موقعی که بهیاد فرزند خود میافتی، به یاد فرزندانی باش،که بدن پاره پاره آنان را هم مادرانشان ندیدهاند. مادر ! همچنان استوار مانندکوهی که به افق سر کشیده، سر بلند باش.که مبادا منافقین از شهادت فرزند تو سوء استفاده کنند. که پیش زهرا (ع) شرمنده باشی.(شهید محسن مطلبی فشارکی)
- وصیتی هم به پدر و مادر و برادرانم دارم: که ای پدر و مادر ! به آن هدفی که رفتم خودم انتظارش را کشیده بودم. و هیچ شکی هم نیست. از شما میخواهم مبادا برای شهادتم شیون کنید. چون خودت مرا به این ره دعوت نمودی چون من به راهی که حسین (ع) رفت، رفتم و حسین را یاری کردم. و به ندای هل من ناصر ینصرنی امام لبیک گفتم. (شهید اکبر مطلبی فشارکی)
- پدر و مادر عزیزم ! سلام، عزیزان این چند خطی که مینویسم بهعنوان وصیت اینجانب است. و الان که این چند خط را مینویسم نمیدانید چه شور و نشاطی وجودم را فرا گرفته، نمیدانید انسان وقتی به جبهه میآید فارغ البال از تمام چیزهایی که انسانها در شهرها به آن دل بستهاند، میباشد. و آنهایی که در جبهه هستند، میگویند ای کاش زودتر آمده بودیم. پدر و مادر عزیزم من خیلی شما را دوست دارم و میدانم شما با چه وضعیتی من را پرورش دادید،تا به این سن وسال رسیدم.وحال در عوض پایم بسته بود،که من جبران کنم وعصای دست شما باشم. ولی تقاضا مندم که مرا ببخشید. چون حال مسئله دین اسلام و انقلاب اسلامی در میان میباشد و ما باید یکی را برگزینیم. که البته مرگ با عزت و آن هم مرگی که در راه خدا و اسلام و میهن باشد، برای ما انسانهای مسلمان از هر چیز با ارزشتر میباشد. (شهیدجعفر جعفری فشارکی فرزند قدم علی).
- پدر و مادر عزیزم ! اگر خدا به من لیاقت شهید شدن را عطا نماید، تقاضامندم برای من گریه و زاری نکنید. چون گریه وزاری شما دشمنان انقلاب واسلام و ضد انقلاب داخلی این چیره خواران شرق و غرب را خوشحال مینماید.(شهیدجعفر جعفری فشارکی فرزند قدم علی).
- پدر جان و مادر جان ! اگر از من نسبت به شما عمل ناگواری انجام شده،که باعث ناراحتی شما از دست من بوده تقاضامندم مرا عفو نمایید. و از تمام فامیلها و دوستان و همسایهها و دوستان و آشنایان برای من حلالیت طلب نمایید. (شهیدجعفر جعفری فشارکی فرزند قدم علی).
- از پدر و مادرم میخواهم بعد از شهادتم زیاد گریه نکنند. و گریه شما برای علی اکبر امام حسین (ع) باشد. (شهید مرتضی مطلبی فشارکی)
- پدر و مادر عزیزم ! مرا ببخشید که همیشه باعث رنج شما بودم. مادر عزیزم ! تو برای من زحمتهای بیکران کشیدی و پرورشم دادی. مادرم ! اگر خبر شهادتم به تو رسید، مبادا بیش از حد گریه و زاری کنی. زیرا که گریه زیادی باعث شادی دشمن است. مادرم ! مرا از شیری که دادی حلال کن و ببخش. خدا را شاکر باش که من در راه او جهاد کردم و شهید شدم. (شهید مهدی مطلبی فشارکی، فرزند محمدعلی)
- و تو ای پدر و مادر عزیزم ! حال که من شهید شدهام، امیدوارم برای من هیچ ناراحت نباشید. و گریه هم نکنید.چرا که ما از این دنیا به دنیای دیگری میرویم و این کاری است که همه ما باید بکنند. دیر یا زود مرگ برای همه است. پس چه بهتر که انسان این دو روز عمر خود را برای خدا کار کند و مرگش هم در راه خدا باشد. (شهید محمد علی مطلبی فشارکی)
- و اما ای پدر و مادر مهربانم ! امیدوارم که شما از دست من این فرزند خویش راضی باشید. و از سرتقصیرات من درگذرید باشد که خداوند قادر از اشتباهات من در گذرد. و مرا ببخشد. (شهید امیر حسین آقاجانی فشارکی)
- و گناه بزرگ دیگرم، اداء نکردن حقی که والدینم بر گردن من دارند. و امیدوارم که از میان آنان میروم، شهامتی از خود نشان دهند و با لبخندی حاکی از رضایت خاطر که بر لب خواهند داشت، مرا خواهند بخشید. و نیز امیدوارم خداوند متعال مرا ببخشد، و از سر تقصیرات این حقیر درگذرد، که بسیار از گناهانم میترسم. (شهید امیر حسین نقیان فشارکی)
- از پدر و مادرم میخواهم که در مرگ من صبر و استقامت کنند تا نزد خداوند پاداش بگیرند. (شهید سید حسین حسینی فشارکی)
- پدر و مادر عزیزم ! در غم فراغم گریه نکنید. به خواهرانم بگوئید که با حفظ حجابشان خون شهداء را پایمال نکنند.(شهیدمصطفی نقیان فشارکی )
- پدر ومادر عزیزم ! مرا ببخشید که همیشه باعث رنج شما بودم(شهید مهدی مطلبی فشارکی)
- پدر و مادر عزیزم شما رنجهای زیادی برای من کشیدهاید ولی بدانید که ما پیش عزیز زهرا (س) به مهمانی میرویم. و اگر خواستید گریه کنید، به یاد مظلومیت امام حسین (ع) بگرید. (شهید اسدالله محمدی فشارکی )
- و اما پدر و مادر زحمت کشم ! مرا ببخشید،که نتوانستم جبران زحمتهای شما را بکنم. پدر و مادرم ! امیدوارم که شما مرا حلال کنید. و اگر از بچگی تا کنون بدی در حق شما کردم، مرا ببخشید. و شما خوشحال باشید، که توانستهاید امانتی که خدا به شما داده بود در راه صحیح و در راه خدا و اسلام و انقلاب بدهید. (شهید محمود محمدی فشارکی)
- پدر و مادر جانم! اگر میخواهید که روح من خوشحال شود، راهم را ادامه دهید.که راهم همان راه امام خمینی است و این مرد بزرگ را پشتیبانی کنید و این انقلاب را یاری کنید که، تا ظهور حضرت مهدی (عج) پا بر جا باشد و مواظب باشید که منافقین شما را فریب ندهند. (شهید محسن مطلبی فشارکی)
- وصیتی دارم برای شما پدر و مادر عزیز و مهربانم.......ای پدر و مادر عزیزم ! تقاضایی که از شما دارم این است که: زمانی که خبر شهادتم را شنیدید، عروسیم را که در پیش داشتم در نظر بگیرید. مادرجان !دلم میخواهد،روز سومم را مصادف با خواستگاریم،و هفتهام را روز عقدکنانم، و روز چهلمم را روز عروسیم بدانی. (شهید یحیی احمدی فشارکی)
- و اما شما پدر صالح و ای مادر مؤمنم ! اگر اولاد حقیرتان سعادت شهادت داشت، هیچ آزرده نباشید.و افتخار کنید، که چنین فرزندی تحویل جامعه قرار دادید.که مردانه در مقابل ظلم و ستم ایستاد. و حتی از جانش برای اسلام دریغ ننمود. (شهید رضا احمدی فشارکی)
- پدر و مادرم، البته این نکته را به شخصی بگوییـد کـه مـعترض اسـت. چـون کـه ما از اوئیم و به سوی او باز میگردیم. و شما باید خمس مالتان را بدهید. یعنی از شش فرزندی که خدا به شما عطا کرده یک پنجم آن را، باید در راه خدا بدهید. یک شهید، یک مجروح تا برای بقیه خوب شود. و خدا هم از شما راضی باشد. (شهید امیرحسین آقاجانی فشارکی)
- پدر و مادرم ! درد و دل هایم زیاد است ولی نه میتوانم بگویم و نه اسلام به من اجازه میدهد که بگویم چون ممکن است شما از من ناراحت شوید و من «خسر الدنیا والاخره» شوم در حاشیه عرض میکنم برای دیگران احترام قائل شوید تا دیگران برای شما احترام قائل شوند (شهید امیرحسین آقاجانی فشارکی)
- پدر و مادرم ! نگران من و درسم نباشید من چنان رفتار مینمایم که لطمهای به آن وارد نشود و متأسفم که در کنار شما نیستم. (شهید امیرحسین آقاجانی فشارکی)
- سلام بر پدر و مادرم و برادرانم. من خیلی معذرت میخواهم که وصیتنامه ننوشتهام. من از پدر و مادر و برادرانم حلالیت میخواهم. من بنده حقیر و گناهکار را خدا خواست که به جبهه بیایم و خود را در جبهه بسازم. (شهید مرتضی سلمانی فشارکی)
- با سلام بر تو ای پدر و مادر عزیز و مهربانم...ای پدر و مادر عزیز ! از این که چندین سال زحمت و رنج کشیده و مرا بزرگ کردید،کمال تشکر را دارم. و از این که دستم خالی است تا هدیهای جهت زحمات شما بدهم، خجالت میکشم. و اگر بیشترین و بهترین هدیه را نثارتان کنم، نخواهم توانست جبران زحمات شما را بکنم. اما از پیشگاه پروردگار پاداش زحماتتان را خواستارم. و اگر فرزند و برادر خوبی برای شما نبوده و بارها قلب شما را به درد آوردم و خادم خوبی نبودم، از همگی طلب مغفرت و عفو مینمایم.و از این که امانتی را پروردگار به شما عطا کرده و دوباره به سویش برگردانید، ناراحت نباشید. هم اکنون که لحظههایی بیش به نبرد زاهدان شب و شیران روز با ظالمین جهان و مزدوران بعثی صهیونیستی باقی نمانده. اگر در این نبرد لطف خدا نصیبم گشت و شهید شدم،پس از شهادتم راضی نخواهم بود، حتی یک قطره اشک بریزید. و هرگز لباس عزا برایم به تن نکنید، چون لباس عزا مفهومی ندارد. و قابل آن نیستم که کسی بخواهد برایم گریه کرده و لباس عزا بپوشد.زیرا این راهی است که باید رفت. «انا لله و انا الیه راجعون». لباس عزا برای کسی به تن کنید، که درس حماسه به جهانیان داد.و او و یارانش را در صحرای کربلا به بدترین وجه شهید کردند. برای طفلانش و برای شهدای ایران، آن عزیزانی که در هنگام حمله با بانگ الله اکبر خود، قلب دشمن و کاخ دشمن را به لرزه انداختند. و سعادت ابدی را نصیب خود کردند. (شهید مهدی مطلبی فشارکی)
- و از شما ای پدر و مادرم ! باید خیلی تشکر کنم، که مرا تا این سن بزرگ کردید. و مرا در راه حق قرار دادید. و از شما میخواهم که بعد از شهادت من گریه نکنید. چون خون من از خون حسین ابن علی (ع) و یارانش و بهشتی و باهنر و رجایی و شهدای محراب و دیگر عزیزان عزیزتر نیست.و لذا برای مرگ من گریه نکنید. برای امام حسین(ع) و یارانش گریه کنید.که گریه کردن برای اینها، موجب گسترش دین اسلام میگردد. (شهید احمدرضا مطلبی فشارکی)
- و اما ای پدر و مادر عزیزم ! این بار سخنم با شماست.که مبادا با رفتن من از این مکان احساس ناراحتی کنید، زیرا که من برای خدا رفتم و خداوند ما را به مبارزه دعوت کرده و باید جانم را در راه او فدا کنم.که اوست، هستی بخش و نیستی بخشها. و شما امیدوارم که از دست من راضی باشید. با این زحماتی که شما برای فرزند حقیر خود کشیدید. و منای کاش میتوانستم، ذرهای از این زحمات را جبران کنم. و امیدوارم که خداوند پاداش زحمات شما را که چنین فرزندانی برای اسلام تربیت کردید، بدهد. (شهید رحیم مطلبی فشارکی)
- و ای پدر و مادر عزیز مهربانم ! میدانم که برایم چه زحمتها کشیدی،تا توانستی مرا به سن 18 سالگی برسانی. و پسر خود را هم چون اسماعیل در راه خدا هدیه کردهای. هیچ ناراحت نباشید.و هر موقع خبر شهادت مرا شنیدی، هیچ ناراحت نباشید.که همان روز که شما ناراحتید منافقان خوشحالند. و امیدوارم مرا ببخشید و حلالم کنید (شهید مصطفی مطلبی فشارکی)
- و ای پدر و مادر ! مرا ببخشید، که شما را ناراحت میکنم. زیرا خودم میدانم،که داغ فرزند داغی است، که هرگز فراموش شدنی نیست. و باعث سوختن عمر و اثر زیادی میگذارد. ولی از شما خواهش میکنم،که هرگز جلوی مردم گریه و زاری نکنید. که این گریه باعث میشود که دشمنان دین و این انقلاب که حضرت مهدی (عج) ناظر آن است، خوشحال شوند و این گریهها ناراحت شدن آقا امام زمان (عج) است.وبا برادرانم و خانواده پدر و مادرم و خود پدر و مادر توانستید، با برادرانم به جای من یک حج تمتع بجا بیاورید. و اگر زنده ماندم و به کربلا رسیدم که هیچ. ولی اگر نرسیدم، بجای من حرم مبارک را ببوسد و زیارتی از برای من بجا بیاورید. (شهید علیرضا آقاجانی فشارکی )
- پدر و مادر عزیزم ! در حالی این وصیتنامه را مینویسم،که شوق رفتن به جبهه و شوق و عشق جان فداکردن اختیار نوشتن را از من گرفته است، لحظه شماری میکنم، تا هرچه زودتر به مکان اصلی خود که زیارت جانان است، نایل شوم و درحالی این نوشته را مینویسم، که دشمنان اسلام همه کمر به نابودی اسلام و مسلمین بستهاند. و همه دست به هم داده و میخواهند که مکتب توحید و عدالت و ولایت را از بن برکنند. تا اثری از آن نماند و اسمی از اسلام باقی نماند و به مکیدن خون مسلمین و استعمار و استثمار کردن و حکومت فرعونی خود تداوم بخشند و این امت اسلام همانند برده و بندهای در جلوی آنها به خاک بیافتد.. (طلبه شهید حسین محمدی فشارکی)
- پدر و مادر گرامی اگر رفتار خوبی نداشتم و کار ناشایستی از من سرزده است از شما حلالیت میخواهم از برادران و دوستان عزیزم و فامیل محترم هم حلالیت میخواهم (شهید مرتضی سلمانی فشارکی)
- وصیتی دارم برای شما پدر و مادر عزیز و مهربانم... و شما ای پدرجان آن طور که مرا تربیت کردی، که فرزندتان در این راه همیشه یار و یاور امام حسین (ع) بوده و هست. و اما شما هیچ وقت دست از یاری امام حسین (ع) برندارید. و این کار شما باعث سعادت است، برای دیگران. (شیهد یحیی احمدی فشارکی)
- پس ای مادر عزیز! و ای پدر عزیز! در دل ناراحت نباش. که جای تو در بهشت است. ولی میگویند، آه پدر شیهد یا مادر شهید، گیراست، پس بعد از نماز دعا کن، که صدام و تمام ابر قدرتها از ریشه کنده شوند. (شیهد مهدی عظیمی)
وصیت به پدر
- اما پدر خوبم! تو و تمام زحمات بی پایانت را فراوش نمیکنم چه وقتها که به جای استراحت برای ما کار کردی و زحمت کشیدی پدر عزیزم مرا حلال کن از خدا برای شما آمرزش صبر و پایداری درخواست میکنم (شهید مهدی مطلبی فشارکی فرزند محمد علی)
- پدرم ! مرا ببخش که لیاقت فرزندیت را نداشتم. و نتوانستم که حق فرزندی را ادا نمایم (شهید امیر حسین نقیان فشارکی)
- پدر گرامی! گرچه من خود میدانم که شما در قبال من زحمت فراوان و رنجها کشیدی. و من موفق نشدم جبران آن همه زحمت را نمایم. از شما میخواهم که مرا عفو کنید.گرچه فرزند لایقی نبودم و نتوانستم جبران آن همه لطف مرحمت را بکنم. اما شما مرا ببخشید انشاءالله خداوند شما را جزء بندگان صالح خود محسوب نماید. (شهید جواد حاج شریفی فشارکی)
- پدرم ! اگر بدی و ناسزا گفتم و بدی کـردهام، از شـما حـلالـیت میخواهم. (شهید مرتضی سلمانی فشارکی)
- وصیتم این است که پدرجان، من این راه را انتـخاب کـردم کـه مـنتظر من نباشید. چون کسی که به جبهه میرود احتمال برگشت آن خیلی کم است. و من رفتهام که با کفر مبارزه کنم و در راه خدا، منافقین و دشمنان اسلام را بکشم. و اگر خدا بخـواهد و لیاقت داشته باشم شهید شوم. و وصیت میکنم که اگر من شهید شدم، برایم اشک نریزید.... و تو ای پدر هـم چنان شیری درنده در میان بیشه زاری باش. که هم چنان میغرد و نعره میزند. که خدای ناکرده دشمن خوشحال نشود. )شهید محسن مطلبی فشارکی(
- پدرم ! مرا ببخشید که لیاقت فرزندی را برای شما نداشتم. و حق فرزندی را نتوانستم ادا کنم. (شهید احمدرضا مطلبی فشارکی )
- در آخر چند جملهای که با پدر عزیزم، افتخار کن که فرزند تو در راه خدا رفت. پدر عزیز تو برای من زحمت کشیدی و مرا بزرگ کردی اما من برعکس شما، شما را ناراحت میکردم. اما پدر باید مرا به بزرگیت ببخشی و مرا حلال کنی.پدر عزیز ! من جوان بودم نمیدانستم آگاه نبودم. مرا حلال کن. پدر ! خدا را شکرگوی که فرزند تو شهید شد. و ما عزیزتر از بچههای امام حسین نیستیم. (شهید ابوالفضل نقیان فشارکی)
- پدر ! شبهای جمعه به مزارم بیا. زیرا میخواهم ترا ببینم. و با تو درد دل کنم و از کربلا برایت بگویم(شهید اصغر بورانی)
- پدرم ! تو چون حبیب ابن مظاهر استوار باش و بعد از من اسلحهام را به دوش گیر. (شهید محسن سوریان)
- ای پدرم ! ای که با شغل کارگری مرا بزرگ کردی و شما را به خدا می سپارم،که خوب پدری بودی خوب مربی بودی. اگر درس نخوانده بودی، ولی با فطرتت مرا بزرگ کردی. (طلبه شهید حسین محمدی فشارکی)
1یقین دارم که مادرم این شهادت را نیز بخوبی تحمل میکند. و با ابراز خوشحالی از چنین رفتنی ضد انقلاب را عصبانی و انقلابیون را شاد و تشویق مینماید. باشد تا خداوند منان در آن جهان که بزودی قیامتش واقع خواهد شد، بیش از حد تصور جزای خیر به ایشان عطا فرماید.( شهید حسین اثنی عشری)
- مادر بسیار مهربانم ! همیشه شما را از صمیم قلب دوست داشتهام و نزد من احترام خاصی دارید و از زحمات شما که در صغیری و حتی پس از آن برای من کشیده اید، خجالت زده و ممنون بوده و هستم. امیدوارم مثل همیشه دعای خیرتان بدرقهام باشد، تا خداوند نیز از من راضی باشد. دنیا جای ماندن نیست و بزودی همه در محشر گرد خواهیم آمد. این دوریها زود گذر وکم و کوتاه مدت خواهد بود. اصل آن دنیا و زندگی همیشگی است. (شهید حسین اثنی عشری)
- ای مادر ! این شیر پاک تو بود که مرا در این راه قرار داد. و خوشا به حال تو که حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) از تو رضایت دارند. (شهید یحیی احمدی فشارکی)
- و همچنین شما مادرم ! امیدوارم بعد از من برایم در موقع عبادت از درگاه خداوند متعال طلب بخشش و مغفرت کرده و از خدا بخواهی شهیدی که برای بارور شدن انقلاب اسلامی هدیه کردهای. و این قربانی نا قابل را که در راه خدا و ولایت فقیه دادهای، قبول فرماید. خدایت توفیقت دهد. همیشه صبور باش تا دیگران نیز از شما سرمشق بگیرند.و همیشه با دل شکسته و با تعهد به اسلام از خداوند نابودی دشمنان اسلام را در سراسر جهان خواهان باش.(شهید امیر حسین نقیان فشارکی)
- و تو ای مادر عزیزم ! توانسته باشی با شهادت من همچون فاطمه(س) شهیدانی را در راه خدا به جانان تقدیم نموده باشی......از شما خواهش میکنم،که هرگز جلوی مردم گریه و زاری نکنید.که این گریه باعث میشود که دشمنان دین و انقلاب خوشحال شوند. (شهید علیرضا آقاجانی فشارکی)
- مادر عزیزم! میدانم که دوری من برای شما سخت است. ولی شما اصلاً ناراحت نشوید. و من میدانم که شما بسیار صبور هستید.(شهیدمحمد حسین غلامی فشارکی)
- مادر عزیزم ! توبرای من زحمتهای بیکران کشیدی و پرورشم دادی. مادرم ! اگر خبر شهادتم به تو رسید، مبادا بیش از حد گریه و زاری کنی. زیرا که گریه زیادی باعث شادی دشمن است مادرم مرا از شیری که دادی حلال کن و ببخش. خدا را شاکر باش. که من در راه او جهاد کردم و شهید شدم (شهید مهدی مطلبی فشارکی فرزند محمد علی)
- و اما تو ای مادرم ! ای قوت قلبم و نیرویم ! من فرزند خوبی نبودم.هیچگاه قدر محبتهای شما را ندانستم. و در حق شما کوتاهی کردم. مرا ببخشید،که نتوانستم یک لحظه محبتهای شما را جبران کنم. (شهید مرتضی احمدی فشارکی)
- و تو ای مادر عزیزم ! در نزد زینب (س) سر بلند خواهی بود، که تو هم شهید دادهای. مادر ! هر موقعی که بیاد فرزند خود میافتی، به یاد فرزندانی باش،که بدن پاره پاره آنان را هم مادرانشان ندیدهاند.مادر ! همچنان استوار مانند کوهی که به افق سر کشیده، سر بلند باش.که مبادا منافقین از شهادت فرزند تو سوء استفاده کنند.که پیش زهرا شرمنده باشی.( شهید محسن مطلبی فشارکی)
- مادر ! اگر من شهید شدم، مبادا در سوگ من گریه کنی ! و مرا نزد امام حسین (ع) شرمنده کنی. و امیدوارم که این هدیهات در راه اسلام باشد....مادرجان ! دلم میخواهد روز سومم را مصادف با خواستگاریم و هفتهام را روز عقدکنانم و روز چهلمم را روز عروسیم بدانی. (شهید یحیی احمدی فشارکی)
- ای مادرم ! ای ستارهی درخشان آسمان !ای نورانیتر از خورشید ! نمیدانم با چه زبانی از شما تشکر کنم. در حق تو و پدرم، من فرزندی شایسته و لایق نبودم. مرا ببخشید و حلال کنید. مبادا قطرهی اشکی از چشمانتان برایم جاری کنید، که دشمنان اسلام خوشحال شوند. (شهید رضا احمدی فشارکی)
- ای مادر عزیز ! ای نور چشمم ! درود بر تو باد. که به خاطر خدا، امانت خدا را با زحمت بسیار بزرگ نمودی. و میدانم که راضی هستی. زیرا که خدا همه را امتحان میکند، یکی را با مال یکی را با ثروت یکی را با گرسنگی، یکی را با تشنگی، یکی را با جان و تو مادرم با گرفتن فرزندت، خدا امتحانت کرده. و انشاءالله آن چنان عمل میکنی،که خواست خدا و رسول خدا(ص) باشد، مادرم ! بگو انا لله و انا الیه راجعون: مادرم مانند کوه استوار باش. و قامت خود را بلند و استوار نگه دار، و صبر زینب گونه داشته باش. (شهید رضا احمدی فشارکی)
- و اما تو ای مادرم ! ای قوت قلب و نیرویم ! من فرزند خوبی نبودم، هیچ گاه قدر محبتهای شما را نداشتم و در حق شما کوتاهی کردم و میدانم که شیر پاک تو و تربیت شما و پدرم بود که مرا در این راه انداخت و این راه را بر من نشان داد مرا ببخشید که با بیست سال عمر هنوز نتوانستم یک لحظه محبتهای شما را جبران کنم. (شهید مرتضی احمدی فشارکی)
- مادرم ! نمیدانم که چه طور محبتهای تو را جبران کنم.که مرا چند ماه در دل کشیدی و برای من بی خوابی شب و زحمتها کشیدی تا بزرگ شدم. که الان اسلام به من حکم میکند، که وظیفهام که خدمت کردن به اسلام است انجام دهم. و به جبهه بروم. مادرم الان وقت میوههایی که کاشته بودی رسید.که خار آن بود که تو را اذیت میکرد. و این طور بود که انگار این نشائی را که کاشته بودی میوهای جز خار نداشت. از شما تقاضا میکنم که: برای من لباس عزا نپوشید. و اگر خواستید برای من لباس عزا بپوشید، و برایم عزاداری کنید، به یاد روز عاشورا باشید. که وقتی علی اکبر شهید شد و امام حسین(ع) او را به خیمهها آورد،کسی نبود برای او لباس عزا بپوشد. و برایش عزاداری کند مادرم ! خوشحال باش. و خدا را شکر کن و به خدا بگو که خوشحالم چیزی را که به من امانت دادی، در بهترین راه پس دادم.و خوشحالم از این که هیچ وقت مانع جلوگیری من به جبهه نشدی. نه من بلکه چند فرزندان دیگرت و مرا پیش امام حسین (ع) سربلند کردی و خودت را پیش فاطمهی زهرا(س) روسفید کردی. و متوجه بودی که راه درستی را انتخاب کردم.(شهید مجید محمدی فشارکی)
- از شما مادر هم چنین امیدوارم: بعد از من، برایم در موقع نماز از درگاه خداوند متعال طلب بخشش و مغفرت کنی. و از خدا بخواهید، که این قربانی ناقابل را که برای اسلام عزیز دادهاید، قبول کند. (شهید احمدرضا مطلبی فشارکی )
- و اما مادر عزیز ! نمیدانم چطور از شب زنده داری و شب بیداری تو تشکر کنم. مادرجان ! تو را به فاطمه (ع) مرا حلال کن.و با شهادت فرزندت باید استوار و قوی باشی. مادر !دلم میخواهد، زینب(س) گونه عمل کنی.کاری کنی که دشمن را به لرزه درآوری.و روح مرا شاد کنی. دعا کن که شهادت فرزند تو را خداوند قبول کند.گریه فقط باید برای امام حسین (ع) باشد. و فکر کن مادر که شهادت فرزندت در شب عروسی میباشد، خوشحالی کن.(شهید ابوالفضل نقیان فشارکی )
- مادرم ! تو همچون زینب(س) بایست،که پیروزی با ماست. ( شهید محسن سوریان)
- مادر عزیزم ! برایم قرآن بخوان و دعا کن تا دست داداش محسن را در آن دنیا بگیرم ومنتظر شما باشم.( شهید منصور سوریان)
- ای مادر عزیزم ! ای عزیزتر از جانمای مربیام، معلمم و ای غمخوارم ! ای شاگرد خانواده اهل بیت و ای دختر پیامبر (ص). خوب مادری بودی، مرا حسین نام نهادی و چه خوب نامی و شیر خود را همراه با اشک برمصیبت امام حسین(ع) به من خوراندی. تا عشق به آن در رگ و پی خود رفته و با آن بزرگ شدم. ای که با فلاکت و سختی مرا بزرگ کردی و ناصح من بودی. و ای کسی که اگر در جایی پای من میلغزید و یا سست میشدم مرا تشویق می کردی و مرا راهنمایی میکردی. ( طلبه شهید حسین محمدی فشارکی)