حکایت دغدغهمندی مؤسس حوزه علمیه قم
و ایشان از استادشان مرحوم سیدمحمد فشارکی نقل کردند که
فرموده بودند تا حدودی موفق شدم درسی که میگویم، برای خدا باشد؛ حتی ایشان فرموده
بودند که من وظیفه شرعی خودم میدانم که اگر یک طلبه مستعدی سؤال کرد و اشکال درسی
داشت، هر چقدر وقت میخواهد، بایستم و توضیح بدهم و مطلب را برایش جا بیندازم و
رفع اشکال کنم؛ این را وظیفه خودم میدانم که به قصد قربت آنها را انجام بدهم.
ولی یک چیز برای من حل نشده است که وقتی یک مطلبی را تحقیق کردم، اگر کسی مناقشه
کرد و همه ساختههای مرا با مناقشه خودش ابطال کرد، در آنجا برای خدا دفاع کنم،
نه برای اینکه بگویم من درست فکر کردهام؛ هنوز موفق به این نشدهام.
مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه میگوید: خادم مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری نقل کرده است زمستان منقل را آتش کردم که برای ایشان ببرم گرم شوند. تا بردم داخل اتاق ایشان، فرمودند من هنوز نتوانستم برای طلاب زغال تهیه کنم، چگونه خودم را گرم کنم؟
*اهمیت موعظه
یکی از عوامل حیات قلب و مصون ماندن از غفلتها و نسیانها، موعظه است، موعظه، دلها را زنده میکند و قلبها را حیات میبخشد و انسان را در راه رسیدن به مقاصد عالیه یاری میکند. از این رو هم خدای متعال و هم نبی اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) اهتمام فراوانی به وعظ و موعظه عبادت داشتند. این مواعظ الحمدلله جمع شده و برای ما یک سرمایه بسیار بزرگ است.
*اهتمام بزرگان به موعظه
بزرگان علما به وعظ کردن اهمیت میدادند و یکی از وظایف الهی خودشان را در راه تربیت مردم و انجام رسالتی که بر عهدهشان بوده است، همین میدانستند که موعظه کنند. مرحوم حاج شیخ عباس قمی یکی از کسانی بوده که در این راه اهتمام فراوان داشتند و خیلی هم مؤثر بودند.مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری هم همینطور بودند و حتی مواعظشان با عنوان مواعظ حاج شیخ جعفر چاپ شده است.
مرحوم امام(ره) در برههای از زمان در مدرسه فیضیه قم بر این امر اهتمام داشتند و افراد زیادی حتی غیر روحانی در آن مجالس شرکت میکردند و به واسطه آن مواعظ تربیت شدند. ایشان در ایام تابستان که در شهر محلات حضور داشتند، باز این مجلس وعظ و موعظه را برقرار میکردند و حتی شرط کرده بودند که علمای شهر در این مجلس شرکت نکنند؛ حالا به جهاتی که در نظر شریف خودشان بود ایشان در یک برهه از زمان، از نام و نشان پیدا کردن خیلی پرهیز میکردند.
*شرکت در مجالس موعظه
شرکت در مجالس موعظه، سیره سلف صالح ما بوده است. واقعاً انسان گاهی تعجب میکند. مرحوم شیخ اعظم انصاری با آن مقام علمی و با آن مقام تقوایی روزهای پنجشنبه فقط برای شنیدن موعظه، منزل مرحوم حاج سیدعلی شوشتری میرفتند که در رتبه شاگردان ایشان بوده است. موعظههایی هم که او میکرده به حسب نقل مرحوم میرزا حسینقلی همدانی موعظههای خیلی خاصی بوده است.
*موعظه قرآنی
موعظه یکی از مسلمات در علم تربیت و سلوک و پیمودن راه حق است. یکی از مواعظی که خدای متعال در قرآن شریف نقل فرموده، که خیلی موعظه پرمغزی است و در روایات اهل بیت(ع) هم بعضاً به این موعظه عنایت شده موعظهای است که در آیه 77 سوره مبارکه قصص آمده است: «وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ»
چند نصیحت و موظع در این کلام نورانی مورد توجه واقع شده است. اولین مطلب این است که خدای متعالی هر انسانی را که خلق فرموده، سرمایههای فراوانی در اختیارش گذاشته است. عمر انسان یکی از آنهاست. مال و امکانات مالی، استعداد، آبرو، فرصتها، جوانی، حوزه علمیه، استاد، هممباحثهها و دوستان خوب و خیلی امکانات دیگر، همه از نعمتهایی است که خدای متعال در اختیار هر انسانی گذاشته است و جزء ما آتاک الله است. اینها سرمایههای بسیار ارزشمندی هستند.
*استفاده بهینه از نعمتهای الهی
این موعظه میگوید شما با دو شیوه میتوانید از «ما آتاک الله»ها استفاده کنید؛ البته اگر بهره ببرید، چون سه حالت متصور است. یکی اینکه اصلاً استفاده نکنید و به این سرمایههایی که خداوند به شما داده است، توجه نداشته باشید. ممکن است انسان ماآتاکاللههایی داشته، ولی توجه نداشته باشد؛ لذا هیچ استفادهای از آن نمیکند.
اما گاهی انسان به وجود این سرمایهها توجه دارد، آنها را میشناسد و میداند و متوجه است. حالا گاهی اینها را صرف این عالم فانی و صرف چیزهایی میکند که ماندگار نیست؛ فانی شونده است و باقی نیست. این یک جور است. اما گاهی با آن، دار آخرت را آباد میکند؛ یعنی هزینهدار آخرت میکند و زاد و توشه قیامت برای خودش فراهم میکند. انسان باید این موعظه را وسیله دار آخرت قرار دهد و آن را خرج امور زودگذر فانی نکند. توجه به این مسأله خیلی مهم است، اما بیشتر انسانها در این وادی عصیان میکنند. گاهی انسان زحمتهای فراوان هم میکشد، ولی کجا خرج میکند. ما که جزو تجار و ثروتمندان و اغنیا نیستیم که ثروت مالی دنیا از مصادیق ما آتاک الله برای ما باشد، ولو همان مقداری هم که خدای متعال میدهد، دو جور میشود آن را مصرف کرد. ما اگر کارهایمان را تصحیح نکنیم، چقدر ضرر میکنیم. مثلاً شخصی که شبی سه چهار ساعت وقت صرف مطالعه و تتبع و فکر میکند، مطلب جمع میکندد، مناقشه، نقض و ابرام و ابداع میکند و خلاصه شب را به استراحت نمیپردازد، استعداد را به کار میگیرد؛ چرا؟ برای اینکه فردا که میخواهد بیاید تدریس کند، یک خودنمایی داشته باشد. انا الذی این مطلب را ابداع کرده! آیا این«وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ» شد؟ با این استعداد و با این وقت صرف کردن و با این تتبع و با این مجاهدت، وابتغ دار الاخرة شد؟
این خیلی مهم است و بزرگان متوجه این مباحث و این موعظ بودند؛ هم واقعاً نواقص و اشکالات کارشان را میدانستند و هم در صدد اصلاح آنها بر میآمدند.
*حکایاتی از سلوک عملی بزرگان
آیتالله شیخ مرتضی حائری از والدشان مرحوم شیخ عبدالکریم و ایشان از استادشان مرحوم سیدمحمد فشارکی نقل کردند که فرموده بودند تا حدودی موفق شدم درسی که میگویم، برای خدا باشد؛ حتی ایشان فرموده بودند که من وظیفه شرعی خودم میدانم که اگر یک طلبه مستعدی سؤال کرد و اشکال درسی داشت، هر چقدر وقت میخواهد، بایستم و توضیح بدهم و مطلب را برایش جا بیندازم و رفع اشکال کنم؛ این را وظیفه خودم میدانم که به قصد قربت آنها را انجام بدهم. ولی یک چیز برای من حل نشده است که وقتی یک مطلبی را تحقیق کردم، اگر کسی مناقشه کرد و همه ساختههای مرا با مناقشه خودش ابطال کرد، در آنجا برای خدا دفاع کنم، نه برای اینکه بگویم من درست فکر کردهام؛ هنوز موفق به این نشدهام.
ببینید چه جور موشکافانه اهل حساب و کتاب بودهاند. خوب محاسبه کرده، اشکالات و ضعفهای خودشان را شناسایی میکنند و در صدد برطرف کرده آنها هستند. خود آقای حائری همینجور بودند. وقتی این بزرگوار تدریس میکردند معلوم بود اگر در درس إن قلت و قلت رد و بدل میشد، مواظب این جهات بودند که برای خدا باشد. خیلی وقتها شاگردان فاضل ایشان که اشکال میکردند ایشان بعد از مقداری وقت میفرمودند که بس است؛ میترسم مجادله شود. ایشان واقعاً اهل فکر بوده اما مواظب بود که فکرش، نوشتههایش، گفتارش، اشکال و جوابدادنهایش، همه اینها «وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ» باشد.
در چاپ کردن کتاب و منتشر کردن مطالب هم این گونه بودند. ایشان یک جلد از ابتغاء الفضیلهشان چاپ شد و بقیه را چاپ نکردند. بعضی از قسمتهای اصول ایشان بعد از فوتشان چاپ شد. خلاصه؛ بعد که بعضی از دوستان و تلامذه ایشان پرسیده بودند: چرا؟ جوابشان این بود که اگر بر این نفس بود، همان اولی بس بود، یعنی وقتی در دلش میبیند که هنوز مطمئن نیست که این چاپ کردن برای خودنمایی است یا برای پیشبرد علم و ترویج شریعت، اینجا خودش را نگه میدارد و کنترل میکند.
مرحوم آیتالله بروجردی هیچ نوشتهای از خودشان را چاپ نکردند. ولی کتب سلف را احیاء کردند، حضرت استاد در درس از ایشان به محیالسلف تعبیر میکردند. همین کتاب مفتاح الکرامه در حوزهها نبود؛ جامع الرواه نبود؛ ایشان اینها را احیا کردند. چقدر مهم است که انسان توجه کند و ما آتاکاللهها را پیدا کند.
مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری از آن زهادی بودند که خادم ایشان نقل کرده است که من زمستان سرد، منقل را آتش کردم که برای ایشان ببرم تا بردم داخل اتاق ایشان، فرمودند که من هنوز نتوانستم برای طلاب زغال تهیه کنم، چون پول نرسیده، لذا من نمیتوانم خودم را گرم کنم.
در اواخر ایام حیاتشان برای حوزه علمیه قم پنجاه هزار تومان بدهکار بودند. پنجاه هزار تومان آن موقع نمیدانم چند میلیارد تومان امروز میشود. این مقدار بدهکار بودند، نه برای شخص خودشان، بلکه برای حوزه علمیه قم. بعد فرموده بودند من از قرض داشتنم نگران نیستم؛ از این نگرانم که خدای متعال بفرماید ما به تو آبرو داده بودیم، چرا بیش از این قرض نکردی که خرج حوزه کنی؛ یعنی این آبرو هم یکی از ما آتاک الله است. در روایات هم هست همان طور که خدا زکات مالتان را بر شما واجب کرده، زکات وجاهت شما را هم لازم کرده است.
*حکایتی از مرحوم آیتالله نائینی
مرحوم استاد شیخ مرتضی حائری نقل میکردند که آقای نائینی در این چیزها خیلی دقیق بودند. خود مرحوم استاد یک جا فرمودهاند و نوشتهاند که من در مسأله کشف حجاب به حدی ناراحت بودم که رفتم در فلان مسجد و از بس ناراحت بودم، راجع به این مسأله در بین مردم صحبت کردم، اما من نمیدانم برای خدا بود یا برای عصبیت دینی خودم بود.
عمل انسان گاهی به آسمان میرود و بر میگردد، چون وقتی دقیقتر محاسبه میشود، معلوم میشود که برای خدا نبوده و برای خودش بوده است. کسی که میخواهد آن مراتب عالیه را بپیماید، باید محاسبات دقیق داشته باشد و کلاه سر خودش نگذارد؛ همچنان که بزرگان این گونه محاسبه میکردند.
امیدواریم خدای متعال به همه ما توفیق بدهد که اگر در روز قیامت به ما گفتند و احتجاج کردند، در آنجا بگوییم: خدایا! خلقتنا، هدیتنا، وقفتنا برای این که به حوزه علمیه بیاییم، برای اینکه تحصیل علم دین و ترویج شریعت کنیم و از همه نظر زینت و مایه خشنودی حضرت بقیةالله (ارواحنا فداء) باشیم و اسلام، تشیع، مذهب اهل بیت(ع) را ترویج کنیم. همه اینها برای این بود و هیچ مقصد دیگری نداشتیم.
بنابراین، این جمله مبارکه را که ظاهراً مخاطب این کلام، قارون بوده و مردم صالح و اندیشمند آن زمان، این نصایح را به او کردند، خدای متعال این نصایح را که خیلی نصایح درستی بوده، تقریر و نقل فرموده و ائمه(ع) هم به حساب بعضی روایات تقریر فرمودهاند. این مطالب، قیاساتها معها است و اصلاً تعبدی نیست. هر عاقلی وقتی محاسبهای میکند، میبیند که مخیر است که با این «ما آتاک الله»ها یک جای محدوده و فانی را آباد کند، یا یک جای باقی و همیشگی را آباد کند. فطرت و عقل سالم هر انسانی قسم دوم را انتخاب میکند.
خدای متعال انشاءالله به همه ما توفیق اتعاظ به این موعظه شریفه را عنایت فرماید.
https://www.mashreghnews.ir/news/322653/حکایت-دغدغه-مندی-مؤسس-حوزه-علمیه-قم