نظام آموزشی مکتب سامراء
بزرگان بسیاری همچون : ... سید محمد فشارکی که در علمم و دقت نظر معروف بودند در محضرش زانو می زدند.
میرز گاه از روی شوق می فرمود:
ورود میرزا به دیار عسکریین به کن حیات علمی و فرهنگی بخشید و روح تازه ای در کالبداین هشر غریب و مظلوم دمیده شد. قبل از آن سامراء درانحصاراهل سنت بود. میدانی بود برای رقابت عشایر و تعصبات قبایل . شیعه و زوارامامان امنیت نداشتند و جوار حضرت هادی و عسکری با فرهنگ شیعی و علوم آن بیگانه بود. آمدن میرزا سبب شد که این شهرازالطاف الهی بهره مند شود و حویباری عظیم ازاز نهر جاری حوزه و میراث عظیم آن دراین شهر جریان یابد. طلاب گروه گروه از اقطار عالم اسلام برای کسب دانش به سرزمین مقدس عکسریین سرازیر شدند. مدارس علمی در آن برپا شد تا جائی که به گفته مرحوم حرزالدین :
هجرت به سامراء درایام میرز در عرض هجرت به نجف معمول شد و تدریس دروس مقدمات و علوم عالی علاوه بر درس میرز فراوان شد.
و به تعبیر تذکره نویس و مورخ بزرگ شیعی مرحوم سید محسن امین :
انتقل المرکزالعلمی الیها علی عهدالمیرزا سید محمد حسن الشیرزای .4
درایام میرزا مرکز علمی به سامراءانتقال یافت .
در نتیجه سامراء به پرورشگاه بزرگان علم وادب و حدیث و فلسفه تبدیل شد.
[فقد کانت سامراء یومئذ مرکزا علمیا ربی العباقره و زعماءالعلم و خرج النوابغ واساطین الدین] 5 .
سامراء به مرکزی علمی و فرهنگی تبدیل شد که نوابغ بزرگ و بزرگان دانش را تربیت کرد و نوابغ واستوانه های دین از آن فارغ التحصیل شدند.
اساتید مهم در فلسفه و حدیث واصول و فقه به تدریس مشغول بودند. میرزا در راس همه اساتید با گنجینه ای از علوم و معارف اهل بیت به پرورش طلاب و عالمان مشغول بود واسرار نهفته را در میانشان به ودیعت می نهاد. مجلس درسش همواره از علماء و مدرسین درازدحام بود. 6
بزرگان بسیاری همچون : محمدتقی شیرزای سید محمداصفهانی زین العابدین گلپایگانی میزرای نائینی میرزا حسین نوری شیخ فضل الله نوری آخوند خراسانی و سید محمد فشارکی که در علمم و دقت نظر معروف بودند در محضرش زانو می زدند. میرز گاه از روی شوق می فرمود:
حوزه درس ماز حوزه درس شیخ هم بهتراست .
در این مکتب بزرگان و مراجع بسیاری تربیت شدند که هر یک افقی از عالم اسلام راروشن کردند و مرزبانان و منادیان تشیع به شمار آمدند.
[ از فیض وجوداواکابر علماء و فضلا در حضور و غیاب انتفاع می یافتند و طلاب علوم دینی مثل حجاج جوق جوق به آن کعبه آمال می شتافتند و مقامی که این بزرگوار در تربیت طلاب داشت از قرون بسیار نصیب احدی از علماء نگردیده بود و مجلسی که علیه الرحمه درانتهاء ریاست مذهب حقه داشت از رفعت به فرق فرقدین رسیده بود] 8 .
میرزا داراری دو درس خصوصی و عمومی بود که هر دو تا زمان وفاتش ادامه داشت .
[در مجلس خصوصی برای فرزندش میرزا علی آقا و میرزا محمد طهرانی درس می فگت . ئس از مدتی حاج میرزامحمدسیدابراهیم طهرانی نیز دراین بحث شرکت می کردند] 9 .
مرحوم میرز علاوه بر تعمق در مسائل درسی دارای روش سیستم تربیتی و آموزشی خاص بود که زبانزد هموم حوزویان شده بود.این سیره آثار بسیاری را به دنبال داشته است که به فرازهای برجسته این روش می پردازیم .
1. نظم :
میرزا چه در تدریس خصوصی و چه عمومی از نظمی ویژه برخودار بود. این نظم به زندگی و تدریس وی برکتها بخشید. قبل از درس مطالبی که می بایست مورد تدری قرار گیرد می نوشت و بدین ترتیب مجلس درس رااز پراکندگی و بی محتوایی خارح می ساخت و علاوه ذدر تثبیت و تقریر مطالب درسی موثر بود.
[میرز برای تدریس هر مطلبی قبلا نظریات وافکارش را پیرامون کن می نوشت آنچنان که خودش فرمود: روش من در مطالعه این است که قلم برمی گیرم و آنچه در ذهن دارم می نویسم و سپس پیرامون آن به تفکر می پردازم] 10 .
بر محیط تحصیلی سامراء نیز نظمی خاص حام بود. آرامش تحصیلی برای همه کسانی که طالب تحصیل بودند فراهم بود. هیچ کس مانع آرامش و آسایش نبود.
[در حسینینه مرحوم میرز سه سرداب آماده بود: یکی برای کسانی که خواستاراستراحت و خواب بودند. دیگری برای اهل مطالعه و سومی برای صحبت و مذاکره و هیچ یک کنسبت به دیگری تعدی نمی کرد] 11 .
2. مهربانی و عطوفت به شاگردان
میزرا در جهت پرورش استعداده بسیار کوشا بود و در جهت رشد آنان اهتمام داشت . در میانی طلابی که در غربت و به دوراز کاشانه مشغول تحصیل بودند پدری مهربان بود.
[کان کثیرالرفق باطلاب والحنوعلیهم و حسن المعاشره معهم جزیل الاحترام والضیافه لهم] 12 .
با طلاب بسیار مهربان و همراه بود. برخوردش نیکو واحترام و پذیرائی از آنان شایسته تقدیر بود.
آقا بزرگ دراین باره می نویسد:
[مرحوم میرزا براپ شاگردانش همچون پدری خوب و مهربان و پرعاطفه بود و حق هر کدام را آنچنان که باید با تمام صفات و جوانب اداء می کرد] 13 .
مسلماین شیوه حسنه و رفق و مدارا با طلاب در جهت رشد تحصیلی و تحصیل کمال بسیار موثر بوده است .
دست پروردگان مکتب سامراء نیزاین شیوه را دنبال می کردند. رفتار مرحوم حائری دراین میان زبانزد همه علماءاست . همه بزرگان حوزه خاطرات شیرین دوران زعامت ایشان را به یاد داشته واز آن سخن می گویند. به گفته یکی از یارانش :
[....او با طلاب و علماء بسیار مهربان بود و آنان رااز کوچک و بزرگ مورد توجه و عنایت خویش قرار می داد. علی رغم این که افاردی را برای تقسیم شهریه معین کرده بود به شاگردان مورداطمینان خود در انجام کارهای لازم و پی گیری نواقص وکالت داده بود. بسا در لحظاتی که شخصیتهای سیاسی و تجاری برای تشرف به حضور وی و بوسیدن دستش به در خانه اش اجتماع کرده بودند به تنهایی از حجره های طلاب بازدید می کرد تااز حال و زگونگی درس و زندگیشان خبر بگیرد. طلبه هایی را که در درس خواندن جدی نبودند تشویق می کرد و برای موفقین درامتحانان جوائزارزنده ای را در نظر می گرفت] 14 .
نتیجه این سیره حسنه و نظم بخشیدن به تحصیلات طلاب وامتحانات موجب شد که حوزه قم بعداز سالها رکود و سکوت احیاء شده و برکتها و افتخارات بسیاری را برای تشیع به ارمغان آورد.
3. آزاداندیشی واستعداد پروری
درس میرز درس آزادنگری و میدانی برای تحول فکری و کاوش دراعماق مسائل بود. در مجلس تدریس فکر و فهم همه صاحب نظران به جریان می افتد و در حل نهایی مسائل از نظریات آنان استفاده می شد.
میرزا به همه شاگردان بالاخص صاحبان استعدادهای خوب و قوی میدان می داد و طلاب و شاگردان در محضرش به نقد مساله مورد بحث نشسته و خود در کمال آرامش به استدلالها گوش می داد واشتباهات آنان را تصحیح می کرد.
در این شویه تدریس (نهج سامرائی) استاد مساله را مطرح می کرد. تمامی حضاراظهارنظر می کردند.استاد راهنمایی می کرد و مساله با یک حرکت بحث و مباحثه پخته می شد و نتیجه نهایی رااستاد بیان می داشت . 15
[ این شیوه موجب می شد که درس گاه ساعتها به درازا کشد. درس میرز گاه تا هفتت ساعت طول می کشید] 16 .
به گفته یکی از معاصران میرزا:
[کان ینصب لکل تلمیذ له قابلیه النقاش فی الدرس لیستفید بارائهم حتی یصفوا له الوجه فی المساله] 17 .
همواره به حرفهای دانش آموزانی که قابلیت مناقشه واشکال داشتند گوش فرا می داد تاازافکارشان استفاده کرده و مساله مورد گفتگو کاملا پخته و روشن شود
[ از میان انبوه تلامذه براپی مرحوم آخوند و محمدتقی شیرازی و خاقانی اهمیت بالاترین قائل بود] 18 .
شاگردان میرز بویژه مرحوم محمدتقی شیرازی شیخ کاظم شیرازی و مرحوم عبدالهادی شیرازی این روش را دنبال می کردند و در درس و تدریس به شاگردان برای بحث و مناظره وانتقاد میدان می دادند
درباره سید عبدالهادی نوشته اند:
انه کان عالم محقق فنقب یحررالمسائل الفقه و یبحث عنها عن جمیع جوانبها و من عادته مع تلامیذه انه تصبح المجال لنقدالناقد و یرده برفق و لین . 19
او عالمی بود محقق و موشکاف . مسائل فقه رااز همه جوانب و حدود به بررسی و بحث می نهاد.از روشهای وی با شاگردانش این بود که میدان نقد و بررسی را برای آنان گسترده بود واشتباهات آنان را با نرمی و مدارا پاسخ می داد.
مرحوم آیه الله بروجردی نیز به آراءو نظریات طلاب توجه می کرد. در تدریس روی نکات اصلی درس تکیه می کرد و آن را توضیح می داد. مطلب را از زوایای گوناگون و با بیانهای مختلف شرح می داد. نزدیک ترین راه را برای فهم مطالب انتخاب می کرد.
درس را به گونه ای تبیین می کردند که مطلب در ذهن جای می گرفت . جلسه درس ایشان در حقیقت هم درس بود و هم مطالعه و هم مباحثه . 20
4. بها به نظر شاگردان وایجاد فضا برای تبادل افکار
با شاگردان ممتاز و بزرگان اصحابش همچون رفیق و برادر بود. در مسائل مختلف با آنان مشورت می کرد و به نظریاتشان ارج می نهاد واز دیدگاههای آنان استفاده می برد.این روش هم در رشد شخصیتی آنان موثر بود و هم استعداد آنان را بارو می ساخت .استفتائات مردم را بر آنان عرضه می داشت واز آنان در حل مشکلات فقهی یاری می جست .
مرحوم سید محسن امین دراین باره می نویسد:
[در سال 1311 وارد خانه اش شدم . وی در صحن خانه بر روی تشکی نشسته بود. مساله ای از حضرتش پرسیدم .او رو به حاضرین کرده و مساله را با آنان در میان گذاشت . پس ازاظهار نظر آنان مرا جواب گفت .این ادت میرزا در هر مساله ای بود] 21 .
و در جای دیگر در سودمندی این روش می نویسد:
دراین کار دو فایده است .
نخست ضمیمه کردن آراء شاگردان به رای خویش تا در مواردی که مساله در خاطرش نباشداز آن استفاده کند. 22
دوم شناخت مدارح علمی آنان که در وقت احتیاج از آنان بهره گیرد.
ولی فایده بالاترارزش تربیتی آن است . میرزا در عین این که نسبت به مسائل آگاه بوداز شاگردان سئوال می فرمود و با آنان مشورت می کرد. بااین کار به آنان ارزش می داد و عظمت آنان را آشکار می ساخت .این سیره موجب می شد که به شاگردان ضعیف شجاعت گفتن بیاموزد و برای رفع ضعف و نقص همت بلند و سعی و تلاش بیشترایجاد کند.
5.انصاف در بحث
در بحث و مناظره و تدریس باانصاف بود.اگر مطلبی رااز شاگردانش می شنید که ازاتقان واستدلال درست برخوردار بود گر چه برخلاف نظرش بود با کمال صراحت و به آسانی می پذیرفت .
روزی آخوند در مجلس درس استاد خود در سامراء بر نظراستادایراد کرد واز خود نظری دیگر بیان داشت .
استاد دلائل شاگرد خود را رد کرد و باز دلیل آورد.این مطلب دو سه بار تکرار شد. چون کار مباحثه و مناظره بالا گرفت محمدکاظم به عنوان احترام استاد سکوت کرد. فردا هنگامی که میرزا بر منبر جلوس فرمود قبل از شروع درس گفت : در مورد مساله دیروز حق با جناب آخوند بود و نظرایشان درست است 23 .
نظیراین قضیه را در مباحثه میرزا با یکی از شاگردان مرحوم شیخ انصاری مشاده می کنیم 24 مسلمااین مطلب در پرورش شاگردان و گسیل آنان به انصاف و حق پذیری بسیار موثر بوده است .
6. طرح مباحث اساسی
میرزا در سامراء فقط مطالب مهم واساسی را بحث می کرد. مطالب روش و آسان یاب را به شاگردان واگذار می کرد که خود تحقیق کنند و به درک آن نائل آیند.از طرف دیگر روشن است که استعدادها مساوی نبوده و همگان نمی توانندازاین روش بهره بگیرند. در نتیجه برای فهم مطالب شاگردان میرزا می بایست روش زیر را دنبال کنند:
پیش مطالعه و تحقیق انفرادی و بررسی آراء وانظار قبل از حضور در درس که خوداین مطلب در پرورش استعدادها و وادار شدن افراد به تحقیق و تتبع بسیار موثراست .
صاحب الذریعه می نویسد:
[در هنگام تدریس کتابهایی از فقه فقط به مسائل بسیار مشکل آن می پرداخت واز گریز به دیگر بحثها خودداری می نمود. بدین جهت از درس او فقط کسی بهره می گرفت که با بررسیهای قبلی دراطراف موضوع فقهی احاطه به نظریات و دلائل پیدا کرده و تنها حل معضلات و شکافته شدن حقایق امور برایش باقی مانده باشد] 25 .
7.استادپروری و رشد شاگردان
برای آماده شدن اشخاص ضعیف واستفاده آنان از درس میرز شاگردان مبرز میرز برای دیگران حوزه های درس تشکیل داده و به تقویت دیگران می پرداختند. پس از شروع درس میرز همگی اعم از شاگرد واستاد در درس میرزا حاضر می شدند.از جمله : آخوند خراسانی و محمدتقی شیرازی و سیدمحمداصفهانی این کار را بر عهده داشتند.
درباره آخوند خراسانی می نویسند:
[کان استاذه ... فی دارالسرور یامرالناس فی حیاته بالرجوع الیه و بحث المتوسطین من الطلاب بالقراءه علیه] 26
استادش در دوران حیات مردم را به آخوندارجاع می داد و شاگردان متوسط را تشویق می کرد که از محضر وی بیاموزند.
آقا بزرگ می نویسد:
[ ازانفاس پر برکت میرزاین هر دو (میرزای دوم و سیدمحمد اصفهانی )از بزرگترین شاگردان وی بلکه ازارکان درس او گردیدند. هر کدام نیز مجلس درسی داشتند که جمعی ازافاضل شاگردان میرزا در آن شرکت می کردند] 27 .
یکی از شاهدان می گوید:
[ هر یک از آنان (بزرگان شاگردان میرزا) حوزه درسی دارند که طلاب در آن حوزه هااستفاده می نمایند و در محضر تدریس میرزا که در سال چند ماه دایراست مدرسین و متدرسین همه حاضر می گردند] 28 .
این سیره آثار بسیاری در پی داشت از جمله :
تقویت شاگردان ضعیف و رشد آنان .
تربیت مدرس برای حوزه ها.
تجلیل ازاعاظم و شناساندن آنان به مردم .
این روش را مرحوم خراسانی در نجف به اجراء گذاشت و پس از آن مرحوم آیه الله بروجردی در تلاش بود که به این شیوه در حوزه قم جامه عمل پوشد که موفق نشد.
مرحوم آیه الله بروجردی اصرار داشته شیوه تدریس مرحوم آخوند خراسانی صاحب کفایه را پیاده کنند. شیوه تدریس محقق خراسانی این بود که : برخی از شاگردان زبده درسها را تقریر می کرده اند و حوزه ها کوچکترین تشکیل می داده اند تا درس برای بقیه شاگردان که ضعیف ترند با طرح اشکال و پاسخ آن پخته شود ولی این شیوه در قم عملی نشد. 29
8. تشویق به تقریر و پژوهش :
تقریر یعنی نوشتن درس استاداز دیرباز در حوزه ها معمول بوده است .
[ اولین کسی که به این کاراقدام کرد صاحب مفتاح الکرامه بود که درس استادش مرحوم بحرالعلوم طباطبایی پیرامون وافی را تقریر و تالیف کرد] 30 .
سر درس همه دانش پژوهان گوش فرا می داده اند بعداز درس شاگردان زبده و قوی برای این که مطالب درس پخته و روشن شود درس را تشریح و تقریر می کردند و آن گاه توسط گوینده یا فرد دیگر نوشته می شد.
این روش که در فهم و محفوظ ماندن مطالب درسی بسیار موثر بود مورد تشویق میرزا بود.
میرز به نوشته های شاگردان اهمیت می داد و بهترین تقریر را در حضور دیگران معرفی می کرد.از جمله :
[میرزا حبیب الله مشهدی از مقررین درس میرزا در سامراء بود که تقریرات خود را بر میرزا عرضه کرد. مجدد آنها را بر دیگر تقریرات ترجیح داد و در منبر به آن تصریح کرد] 31 .
[و سیدهاشم از فقهای محقق درس میرزا را دراصول نوشت و قسمتی از فقه همانند: قاعده سلطنت واحکام وضعیه و قاعده تسامح از وی به جای مانده است . میرزااین تقریرات را نیکو می شمرد و یکی از شاگردانش را مامور به نوشتن آن کرد] 32 .
مرحوم آیه الله بروجردی که به یک واسطه شاگرد مکتب سامراءاست نیزاین روش را دنبال می کرد. وی شاگردان ممتاز و مقررین خوب را تشویق می فرمود:
[بسیار پافشاری می کردند که شاگردان درس را بنویسند. گاه فواید آن را بر می شمردند. می گفتند:
سعی کنید درسها را بنویسید و نظریه و اشکالات خود را در حاشیه آن بیاورید. در جوانی فکرانسان بازتر و موشکافتراست .انسان در جوانی افکاری به ذهنش می آید که در سن پیری از آن بهره می برد.
از جمله : روشهای ایشان در تربیت شاگردان این بود که : برای تشویق آقایانی که درس را خوب تقریر می کردند نوشته هایشان را می گرفتند و مطالعه می کردند. کسی که نوشته اش خوب بود بالای منبرازاو تعریف می کردند و هم مقداری پول به عنوان جایزه به او می دادند] 33 .
میرز علاوه بر تدریس خصوصی و درس عمومی با تک تک شاگردان خود برخوردی مدبرانه داشت و راهنمایی حکیم برای آنان به شمار می رفت . با شناختی که ازافراد واستعدادها داشت راههای رشد را بر آنان هموار می کرد و آنان را گام به گام به سوی کمالات رهنمون بود. کسانی که استعداد نوشتن مطالب داشتند به درخواست میرز می نوشتند و کمالات خود را به عرصه ظهور می رسانیدند.
[ میرزا شاگرد را در راه تحصیل آزموده می ساخت و بر حسب استعدادش به وی تمرین می داد. پس از آن در همان موضوع تحقیق شاگرد باتمام وجود بااو سخن می گفت] 34 .
روش مکتب سامراء شاگرد را به جای درس رفتن مکرر وانباشتن کتب و صرف سالیان عمر و شنیدن و نوشتن او را به تتبع و تفکر وا می داشت نظیر آنچه امروز در شیوه آموزشی دانشگاههای پیشرفته مرسوم است . در این دانشگاهه پس از طی مراحل عمومی موضوعی دراختیار دانشجو گذاشته می شود وی به همراهی و همفکری استاد به تحقیق و تتبع مشغول می گردد و کارآئی و نتیجه سالها تحصیل را به ثمر می رساند.
آقا بزرگ دراین باره می نویسد:
[شبی از شبه خدمت ایشان رفتم .
فرمود: شنیده ام در درس مربوط به مساله تتمیم آب کر مساله تعارض استصحابین را...نوشته ای ؟
گفتم بلی همین طوراست .
گفت : دوست دارم آن را ببینم .
گفتم : در آن نوشته جز آنچه خودتان افاضه فرموده اید چیز دیگر نیست .
گفت :اگر چه همین طور هم باشد بدهید. به خدا قسم شما نور چشم من هستید. شما پشتوانه و نتیجه عمر من هستید] 35 .
و نیزاز صاحب نظران شاگردانش در رشته های مختلف علوم درخواست تالیف و تصنیف می کرد. 36
احیای روحیه استنباط و پرهیزاز تطویلهای بی ثمر
درس میرز در عین تتبع و تحقیق به مسائل بسیار ضروری اختصاص داشت .
وی عمر طلاب راارزشمندتراز آن می دانست که سالهای طولانی صرف مباحثی ازاصو گردد که ثمره چندانی ندارد واستعدادهای بی کران عاشقان تحصیل و تفقه در لابه لای اشکالات واهی و غیر مثمرثمر نابود شود.
میرز وصیت استادش شیخ انصاری را جامه عمل پوشید:
جناب شیخ دراواخر حیاتش از من خواست در کتاب رسائل او تجدید نظر کرده و آن را تنقیح کنم . با وجودی که ایشان چند بار تکرار کرد ولی من به لحاظ احترام به استاد از قبول این امر امتناع ورزیدم 37 .
گر چه حیاء میرزا مانع از قبول آن شد ولی در عمل به نیات استاد جامه عمل پوشید و در دروس خویش بویژه اصول به اختصار سخن می گفت و اوقات شاگردان را به تحقیق و تتبع در مسائل لازم اختصاص می داد. بدین جهت میرز در سال دو یا سه ماه بیش درس نمی گفت 38 .
امااین که چرا برای تدریس وقت کم می گذاشت و در سال دو - سه ماه بیشتر درس نمی گفت دو تحلیل وجود دارد:
1. مرجعیت و ریاست مانع از تدریس بیشتر بود.
این تحلیلی است که صاحب معارف الرجال ارائه کرده است :
کل ذلک لعجزالسیدالمیرزا من عناءالمرجعیه العامه والتدریس . 39
2. میرزا نیازی به تدریس بیشتراحساس نمی کرد. طرح امهات مسائل را برای رسیدن به فقاهت و کمال کافی می دانست . براین باور بود که : تحقیق و بررسیهای علمی می بایست مکمل روزهای تحصیل قرار گیرد.
این مطلب از سخنان مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری درباره روش مرحوم میرزاستنباط می شود. وی این روش را برخاسته از عقل و اندیشه خدادادی میرزا می دانست :
[در آن زمان مرحوم میرز در سال بیش از دو یا سه ماه درس نمی گفتند. ظاهر حوزه سامراء را بیشتراز لحاظ فکری مرحوم فشارکی اداره می کرده است . مرحوم میرزا بواسطه کثرت عقل از آن عقلهایی که یعبد به الرحمن و یکتسب به الجنان زحمت بی سبب به خود راه نمی داده است] 40 .
این شیوه بعد در حوزه نجف تاثیرات مثبتی را بر جای گذاشت و مرحوم آخوند دراولین اقدام درس خارج اصول خویش را به شش سال تقلیل داد 41 .
طلاب و شاگردان برای دستیابی به شیوه های بهتری برای فراگیری فقهی اصول و... به تکاپوافتادند و طلاب جوان در مقابل کسانی که شیوه های کهن را ترویج و به آن عمل می کردند صف آرائی کردند وانتقادات خود را به نوشته های بی ثمر و روشهایی را که بیگانه از مکتب امام صادق ( ع ) می دانستند شروع کردند.
مرحوم مظفر مرحوم شیخ محسن شراره سیدمحسن امین کاشف الغطاء هبه الدین شهرستانی و...از پیشگامان این حرکت بودند. درباره مرحوم شیخ محسن شراره نوشته اند:
[وی از پیشروان اصلاحات اساسی در حوزه های علمی شیعه و خواهان تغییر در نحوه اداره و شیوه تدریس بود. مقالات تندی در مجله [ العرفان] منتشر نمود که نجف را به هیجان آورد و در نتیجه بین طرفداران فکر جدید و قدیم برخوردهایی روی داد. جمعی از جوانان به او گرویدند واشعاری بین طلاب جوان اصلاح طلب و شیوخ رد و بدل گشت] 42 .
مرحوم سیدمحسن امین درانتقاداز شیوه نگارش کتب درسی و تدریس آنها در حوزه نوشته است :
[رسیدن به اسرار علم اصول در ضمن یک یا دو جلد کتاب با عباراتی روشن و بدون زواید ممکن بود ولی گروهی از علمای ایرانی سخن را در علم اصول به درازا کشانده و کار را بر طلاب مشکل کردند. بسیاری از نوشته های آنان در گوشه اهمال باقی مانده اگر و منتشر هم بشود گرهی را نخواهد گشود!اولین کس که راه اختصار را در تالیف و تدریس پیموداستاد ما آخوند خراسانی بود. لکن کتاب کفایه وی با عباراتی مشکل تالیف یافته است] 43 .
مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی از شاگردان آخونداز کسانی بود که به قصد تهذیب کتب درسی حوزه گامهای مثبتی را برداشت . وی پس از پایان دوره اصولش به قصد تهذیب واختصار و ترتیب فنی ابواب اصول و طرح آن به شیوه ای نو که مطالب با یکدیگر خلط نشود و عمر طلاب ضایع نگردد دوره ای از تدریس را بااسلوبی جدید وابتکاری پی ریزی کرد. شیوه گذشتگان را نقد کرد و مسائل را در جایگاه خود قرار داد.
مرحوم مظفراز شاگردان مرحوم اصفهانی نیزاز پیشروان نهضت تحول و تغییر در روش درسی حوزه ها بود. دراین راست به نوشتن و تنقیح کتب اصول مشغول شد. کتاب ارجمند منطق واصول مشغول شد. کتاب ارجمند منطق واصول فقه نمونه هایی است از کار آن مرحوم در راه تحول دروس حوزه
متاسفانه ایشان نیز موفق نشد که کار را به پایان برساند و به اندیشه خود جامه عمل بپوشاند.
10. مکتب سامراء و ترویج علوم دیگر
در عهده پیامبر و در دوران ائمه و سالهای آغازین پس از غیبت معارف قرآنی و شناخت احادیث مهمترین مواد درسی محافل علمی بوده اند. نگاهی به تالیفات آن روزگاراین نکته را روشن می کند.اندک اندک بحث و تدریس کتب فقهی واصولی به صورت نوین بویژه بعداز کشمکشهای اخباریان واصولیان بیشتری بحث و گفتگوهای حوزه را به خوداختصاص داد و به تدریج عرصه را بر دیگر معارف تنگ کرد و جایی برای قرآن و تفسیر و حدیث به صورت مستقل باقی نگذاشت . درارزشگذاری بین علوم مهمترین امتیاز به اصول داده شد و تعلیم و تعلم سایر علوم بویژه عقاید و تفسیراز جایگاه رفیعش تنزل کرد تا آن جا که هر کس به تفسیر و تبیین مسائل اعتقادی می پرداخت از موقعیت حوزوی تنزل می کرد.
پرداختن به اصول و فقه در حوزه نجف به حدی گسترش پیدا کرد که حتی تحول به وجود آمده در مکتب سامراء نیز نتوانست چندان تاثیری در آن بگذارد بلکه برخی از دست پروردگان میرزا نیز مغلوب جو حاکم شدند.
[در حدود سال 1320 ه.ق . طلاب فقط به سوی فقه واصول روی آوردند و سایر علوم عقلی و نظری متروک شد. نه تنها درس گفته نمی شد که مدرس در این زمینه ها نیز یافت نمی شد] 45 .
سبک شمردن دانستنیهای غیراصولی و فقهی به گونه ای بود که مرحوم آقابزرگ تهرانی که در تاریخ و رجال و تذکره علماء سرآمد بود و سالها در محضر عالمان بزرگ تحصیل کرده بود به تمسخر گرفته می شود و عده ای عمرش را بر باد رفته پنداشته و درباره اش چنین گفته اند:
[فلوان الشیخ ... بذل جهده هذ فی علمی الفقه والاصول لکان فقیها حقا و عالما محققا] 46 .
اگر وی عمرش را دراصول و فقه به کار می گرفت . فقیهی توانا و عالمی محقق می شد.
در چنین فضای حاکم بر حوزه هارزش دادن به دیگر علوم اسلامی حائز اهمیت است . مکتب سامراء محیی و مجدد علومی گردید که متروک و فراموش شده بود.
میرز به قرآن عقاید دع روایات و سایر علوم اسلامی دقیق توجه داشت .
اهتمام به قرآن : به قرآن اهمیت می داد و بخش عمده آن را حفظ داشت و مداوم در تلاوت آن محافظت می کرد.
کان قدس سره یحفظ اکثرالقرآن 47
این سیره و توجه به قرآن باعث شد که بسیاری از شاگردان میرزا به قرآن و علوم تفسیری توجه کنند و دراین زمینه صاحب نظر شوند.از جمله :
[آخوند مولی علی دماوندی از شاگردان میرز دراواخر زندگیش هم خود را فقط در جهت علوم قرآن مصروف داشت از قبیل تفسیر و رجوع به اخبار واحادیث و] 48 ...
[میرزا سیدعلی از مفسران مشهور بود که در مسجد جامع تفسیر خویش را که به[ مقتضیات الدرر] مرسوم بود درس می گفت] 49 .
و حاج فاضل شیرازی در تفسیر خبره بود. 50
عقاید: عقاید در مدرسه میرز رکن اساسی و زیربنایی بود.اصول اساس حرکتهای علمی واجتهادی میرزا بر محور عقاید و جهان بینی او دور می زند. رساله علمیه میرزا که برای توده مردم نوشته شده است با عقاید و تشریح معتقدات اسلامی آغاز می شود. 51
این نشانه توجه میرزا به عقاید واستحکام بخشیدن به باورهای مردم است .
وی ازاستحکام مبانی دینی مردم غافل نبود. هجومهای فرهنگی ر که همچون طوفانی سهمگین در حال وزیدن بود به دقت زیر نظر داشت و یارانی که توانایی مبارزه با هجوم دشمن را داشتند به یاری می طلبید و از آنان می خواست که به جای صرف عمر دراصول و... به عقاید پرداخته واحتیاجات جامعه را بر طرف کنند. در آن زمان الحاداندیشه های داروین شبهات وهابیت و... عمده ترین حرکت فرهنگی دشمنان اسلام به شمار می رفت .
یکی از نویسندگان معاصر میرز که همراه پدر خود برای تحصیل به سامراء رفته بود در این باره می نویسد:
شخص محترم میرزالله باکمال مهربانی از پدرم می خواهد تا رساله ای در[ اصول عقاید] نوشته و دست شبهه و یا عناد مخالفین را کوتاه نماید. پدرم امراستاد محترم خود رااطاعت کرد. پس از چندی رساله[ دررالفوائد فی اصول العقاید] را نوشته و منتشر می سازد 52 .
در همین راستا دراوج هجوم وهابیت و گسترش افکاراین تیمیه در مناطق عربی سیدمهدی کشوان از تلامیذ میرز ردی برابن تیمیه می نویسد 55 و مرحوم سیدحسن صدرازارکان درس میرز کتاب[ الدر الموسویه فی شرح العقایدالجعفریه] را تالیف می کند56 .
حرکت تبیین و دفاع از عقاید و معارف اسلامی گسترش می یابد و یاران میرزا در جبهات مختلف اعتقادی به تلاش بر می خیزند و دروس عقاید و تالیف کتب اعتقادی اوج بیشتری می یابد.
شیخ محمدباقراصطهباناتی که از مقربین میرزا و مورد توجه او بود در هنگام مسافرت به نجف نیزاز تدریس اخلاق و عقاید غافل نبود. 57 و میرسید علی یزدی کتاب[ الهام الحجه فی عقایدالحقه] 58 و مولی میرزا محسن زنجانی[ رساله ای دراصول دین] 59 و حاج مولی علی خراسانی [رساله صراط العارفین فی اصول الدین] 60 را تالیف و منتشر می سازند و دراقطار دیگر دنی بویژه هندوستان که مرکز رویارویی افکاراسلامی و مذاهب مختلف بود روحانیت آگاه به نشراعتقادات اسلامی می پردازند. 61این حرکات مثبت در زمان میرزای دوم شتاب بیشتری گرفت که در فصل تبلیغ بدان می پردازیم .
نهج البلاغه : نهج البلاغه دراجازات فقهاءاخ القرآن 62 خوانده می شد. این سند شریف از زبان امامی بزرگ و خلیف خداونداداء گردیده از این روی مبین معارف قرآن و کلید فهم قرآن است .
این کتاب شریف نمایشگر صحنه های مختلف زندگی علی ( ع )از جنگ و صلح سیاست واقتصاد عبادت واجتماع است .
نهج البلاغه زندگی مولی و معضلات اجتماعی و بحرانهای گوناگون دوران آن حضرت را می نمایاند.
راهنمایی است برای اسلام محمدی در گشودن گرههای مختلف فکری .
این اثر نفیس از دیرباز مورد توجه علمای اسلامی بوده است و مونس مجالس انس و ذکر آنان به شمار رفته است . طالبان دانش و علاقه مندان به نهج البلاغه آن را در نزداساتید نامی می آموخته اند و همانند کافی و استیصار و...اجازه روایت می گرفته اند. 63
اولین شارح نهج البلاغه ابوالحسن بیهقی می نویسد:
قرات کتاب نهج البلاغه علی الامام الزاهدالحسن بن یعقوب ... والکتاب
کتاب نهج البلاغه را برامام زاهد حسن بن یعقوب قرائت کردم . 65
مرحوم نوری دراین باره می نویسد:
هذا ولیعلم ان کتابه نهج البلاغه التی تفتخر به الشیعه و تبتهج به
الشریعه المبعوث فی کثیر من الاجازات باخ القرآن فی قبال اخته التی هی الصحیفه السجادیه 66 .کتاب نهج البلاغه ای که شیعه بدان افتخار می آمد در بسیاری ازاجازات علماء به برادر قرآن موسوم است در قبال صحیفه سجادیه که مشهور به خواهر قرآن است .
اینها نشانگراهمیت سلف صالح به نهج البلاغه است . مرحوم نوری بیش از 25 شرح برای نهج البلاغه واجازه نام می برد.
بعده نهج البلاغه متروک شد و بحث استدلالهای غیرلازم در حوزه های علمی جای آن را گرفت .
سید مجدداین کتاب شریف رااحیاء کرد و بسیاری از خطبه های آن ورد زبانش بود و در عمل دستورات آن را نصب العین قرار داده بود. هر روز قبل از شروع درس به دستورایشان مقداری نهج البلاغه خوانده می شد.
[شیخ مهدی یزدی واعظاز مهاجرین نخستین به سامراء برای شاگردی میرز قبل از شروع درس مقداری از کتاب[ نهج البلاغه] را می خواند تا این که به مشهد رفت واین وظیفه بر عهده علامه حاج شیخ حسنعلی تهرانی نهاده شد] 67 .
این حرکت میرزا موجب شد که نهج البلاغه بیش از پیش جایگاه خود را بازیابد و تا حدودی در سطح حوزه ها مطرح شود.
همزمان در جهان اهل تسنن نهج البلاغه توسط عبده شرح شد و شرح ابن ابی الحدید در سطح وسیع تری مطرح گردید. در حوزه های شیعه هم شرحهای بسیاری بر آن نگاشته شد:
حاج سید حبیب الله خوئی از شاگردان میرز بر نهج البلاغه شرح نوشت .
قسمتهایی از نهج البلاغه توسط سیدمحمدعلی شاه عبدالعظیم از تلامذه میرز منتشر شد. 68
مرحوم سید هبه الدین شهرستانی به معرفی نهج البلاغه اقدام کرد.
اندک اندک این حرت در حوزه ها شتاب بیشتری گرفت و در حوزه های لبنان واصفهان و قم در سطح وسیع تری مطرح شد.
سیدمحسن امین درباره شیخ موسی شراره می نویسد:
[واستعمل الوعظ فی المجالس العامه و تلاوه خطب نهج البلاغه و برع فی ذلک ... و لماتحولت الی مدرسته فی[ بنتجبیل] کان یطلب من القاء الاسئله علی بعض الطلبه الذین کان یجمعهم کل لیله جمعه و طلب منی القراءه فی نهج البلاغه فی مجالس العامه] 69 .
تلاوت نهج البلاغه را در مجالس عمومی به کار گرفت و مرسوم کرد. چون در شهر[ بنتجبیل] به مدرسه اش رفتم همواره از من درخواست می کرد که برای عده ای از طلاب که شبهای جمعه آنان را گرد می آورد سخن بگویم و در مجالس عمومی به تلاوت نهج البلاغه بپردازم .
درایران نیز در حوزه های علوم دینی این اثر شریف تا حدودی رواج پیدا کرد. مرحوم سیدحسن مدرس از دست پروردگان مکتب سامراء به نهج البلاغه عشق می ورزید و در ترویج این کتاب شریف نقش به سزائی داشت .
مرحوم میرزا علی آقا شیرازی دراین باره می گوید:
[در مراجعت از نجف روزهای پنج شنبه برای طلاب درس اخلاق می گفت . مبنای درس اخلاق او نهج البلاغه بود. یک روز به درس ایشان رفتم چنان حاضرالذهن عبارات نهج البلاغه رااز بر می خواند واز کتب بزرگان شعر و ادب وادبیات عرب ضرب المثل می آورد که من علاقه مند شدم و مدتی به درس ایشان می رفتم] 70 .
مرحوم میرزاعلی آقای شیرازی که از مریدان مدرس بوداز مروجان نهج البلاغه به شمار می رفت .
وی در راه جمع آوری نهج البلاغه و پیدا کردن قطعات محذوف آن تلاش می کرد. 71 نهج البلاغه محور درسهای اخلاق و عقایدش بود.
او بااین کتاب همدم و مانوس بود و همواره علوم راازاین چشمه فیاض استنباط می کرد و در سینه مشتاقانی همچون : مرحوم جبل عاملی و شهید مطهری و... به ودیعت می نهاد.
مرحوم شهید مطهری از آشنائی خود بااین مرد بزرگ و نهج البلاغه چنین می نویسد:
تااین که در تابستان سال 1320... برای فراراز گرمای قم به اصفهان رفتم . تصادف کوچکی مرا با فردی آشنا با نهج البلاغه آشنا کرد.او دست مرا گرفت واندک وارد دنیای نهج البلاغه کرد. آن وقت بود که عمیقااحساس کردم این کتاب را نمی شناختم و بعدها مکرر آرزو می کردم ای کاش کسی پیدا شود و مرا با دنیای قرآن نیز آشنا سازد. : از آن پس چهره نهج البلاغه درنظرم عوض شد و مورد علاقه ام قرار گرفت و محبوبم شد...احساس کردم که دنیای جدیدی را کشف کرده ام ...او هم فقیه بود و هم حکیم ... یگانه تدریسی که با علاقه می نشست نهج البلاغه بود. نهج البلاغه به او حال می داد و روی بال و پر خود می نشاند...او با نهج البلاغه می زیست با نهج البلاغه تنفس می کرد. روحش بااین کتاب همدم بود. نبضش بااین کتاب می زد و قلبش بااین کتاب می تپید. جمله های این کتاب ورد زبانش بود و به آنهااستشهاد می نمود72 .
پاورقی ها:
2. اعیان الشیعه] ج 23.130.
در مهاجرت میرزا علل دیگری را هم بزرگان ذکر کرده انداز جمله :
الف . رونق تشیع در سامراء و ترویج زیارت امامین[ . معارف الرجال] ج 2.301.
ب . زهد و فراراز ریاست .[ ماثرالکبری] ج 20.54.
ج . به امر دولت عثمانی برای سکونت دادن مرکز روحانیت در شمال عراق .[ لغتنامه دهخدا] ج 17. ماده[ ح] .این وجه هیچ شاهد تاریخی ندارد.
3. معارف الرجال] ج 1.87.
4. اعیان الشیعه] ج 23.130.
5. نقباءالبشر] ج 3.1253.
6. معارف الرجال] ج 2.237.
7.میرزای شیرازی] .55.این کتاب ترجمه[ هدیه الرازی] شیخ آقا بزرگ تهرانی است که توسط وزارت ارشاد در سال 1362 چاپ و منتشر شده است .
8. نجوم السماء] میرزا محمدمهدی کهنوی کشمیری ج 2.147.
9. میرازی شیرازی] .190.
10. همان مدرک] .190.
11. روزنامه[ جمهوری اسلامی] 70/12/13.
12. اعیان الشیعه] ج 23.128.
13. میرزای شیرازی] .56.
14. روزنامه[ جمهوری اسلامی] 70/12/13.
15. مجله[ حوزه] شماره 19.22 مصاحبه استاد محمدتقی جعفری .
16. روزنامه[ جمهوری اسلامی] 70/12/13.
17. معارف الرجال] ج 2.237.
18. همان مدرک] 125.
19. همان مدرک] ج 2.79.
20. مجله[ حوزه] ویژه نامه آیه الله بروجردی .249.
21. اعیان الشیعه] ج 23.136.
22. همان مدرک] .
23. مرگی در نور] زندگی نامه آخوند خراسانی تالیف مجید کفایی .71.
24. میرازی شیرازی] 24.
25. همان مدرک] 35.
26. مرگی در نور] 70.
27. میرازی شیرازی] 119.
28. حیات یحیی] ج 1.76.
29. مجله[ حوزه] شماره 43.247.
30. اعیان الشیعه] ج 34.134.
31. نقباءالبشر] ج 1.32.
32. اعیان الشیعه] ج 51.15.
33. مجله[ حوزه] شماره 43.248.
34. میرزای شیرازی] 5655.
35. همان مدرک] .
36. معارف الرجال] ج 2.126.
37. میرازی شیرازی] .37.
38. روزنامه[ جمهوری اسلامی] [ 1370/12/13 حیات یحیی] ج 1.76.
39. معارف الرجال] ج 1.118.
40. روزنامه[ جمهوری اسلامی] 70/12/13.
41. زندگینامه آخوند خراسانی] 101.
42. دائره المعارف تشیع] ج 1.182.
43. اعیان الشیعه] ج 22.68 شماره 4270.
44. مجله[ نور علم] شماره 40.67.
45. معارف الرجال] ج 1.236.
46. معارف ارجال] ج 2.188.
47. هدیه الرازی] ج 2.188.
48. میرزای شیرازی] .165.
49. همان مدرک] .
50. همان مدرک] .179.
51. رساله عملیه] میرز مساله اول .
52. حیات یحیی] ج 1.74.
53. میرزای شیرازی] .202.
54. همان مدرک] .161.
55. همان مدرک] .202.
56. همان مدرک] .161.
57. همان مدرک] .129.
58. همان مدرک] .170.
59. همان مدرک] .
60. همان مدرک] .164.
61. همان مدرک] .198.
62. مستدرک الوسائل] خاتمه .513.
63. اعیان الشیعه] ج 25.71.
64. مستدرک الوسائل] خاتمه .492.
65. همان مدرک] 492.
66. همان مدرک] 513 مرحوم نوری] در صفحه 876 دراین باره می نویسند: قدماء آن قدر به نهج البلاغه عنایت داشتند که نهج البلاغه را ازاول تا آخر قرائت می کردند.
67. میرزای شیرازی] .201.
68. معارف الرجال] ج 2.318.
69. اعیان الشیعه] ج 493.25.
70. مدرس مجاهدی شکست ناپذیر] .159.
71. یادنامه شهید مطهری] ج 1.332.
72. سیری در نهج البلاغه] مقدمه 9.
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4518/4541/32696/نظام-آموزشی-مکتب-سامراء/?SearchText=فشارکی