متن کتاب عنوان الکلام
مرحوم ملا محمد باقر فشارکی
https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16677/1/2
https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16677/1/2
عنوان الکلام (کتاب)
عنوان الکلام | |
---|---|
اطلاعات کتاب | |
نویسنده: | ملا محمدباقر فشارکی |
موضوع: | مقتل امام حسین |
زبان: | فارسی |
عُنوانُ الکَلام کتابی است به زبان فارسی در شرح دعاهای ماه رمضان اثر ملا محمدباقر فشارکی (متوفای ۱۳۱۴ق). این کتاب، مجموعه سخنرانیهای (منبرها) فشارکی درباره دعاهای روزانه ماه رمضان و ذکر فضایل و مصائب اهل بیت است. این اثر به سبب روضههای موجود در آن شهرت یافته است، هر چند برخی، این روضهها را ضعیف شمردهاند.
محتویات
درباره مؤلف
ملا محمدباقر فشارکی فرزند ملا محمدجعفر (معروف به ملاجعفر دوم و داماد ملاصالح مازندرانی) فرزند ملایوسف، از فقیهان قرن سیزدهم و چهاردهم قمری در اصفهان بود. وی در سال ۱۲۱۲ش در زادگاهش فشارک اصفهان به دنیا آمد و پس از طی مقدمات علوم، سالها از محضر علمای اصفهان مخصوصا شیخ محمدباقر فرزند صاحب حاشیه استفاده نمود تا خود به مقام اجتهاد رسید. ۲۶ رجب ۱۳۱۴ق (۱۲۷۵ش) در اصفهان وفات نمود و جنب قبر محقق خوانساری در تکیه خوانساریهای تخت فولاد مدفون شد.[۱] درباره او نقل شده که رشته اصلی او فقه بوده؛ اما منبر وعظ و خطابه نیز داشته است.[۲]
محتوا
این اثر دارای چهار مقدمه و ۴۴ مجلس در شرح دعاهای ماه رمضان است. در پایان کتاب دو عشریه آمده که هر کدام شامل ده مجلس درباره فضیلت و مصائب امام حسین(ع) است.[۳] ظاهراً بنای فشارکی بر تاریخنویسی نبوده و تنها قصدش بر بیان مصیبت و گریاندن مردم بوده؛ زیرا گفتههای خویش را به هیچ سندی مستند نمیکرده است.[۴]
جایگاه کتاب
این کتاب هیچگاه مرجع استنادات کتب تاریخی و مقالات پژوهشی قرار نگرفته، اما گاه به دلیل برخی مواعظ حدیثی و داستانی مورد استناد اهل منبر بوده است. به گفته پژهشگران، صحت برخی وقایعی که در این کتاب نقل شده، به لحاظ نبود سند و نقص ارجاع علمی مورد تردید است.[۵]
نمونههایی از تحریفات
- علی اصغر را با گلوی خونآلود به دست مادر دادند. مادر گمان نمیبرد که طفلش را تیر زده باشند؛ میپنداشت که سرخی گلوی او اثر خون امام است. چون نیک نظر نمود دید گلوی طفلش شکافته به گونهای که تیر از عقب سر بر آورده.
- شبی پس از کشته شدن علی اصغر، شیر در پستان مادرش درآمد و چون مادر این را بدید، گفت: علیاصغر کجایی که پستانهای من پر از شیر است.
- قنداقه علی اصغر را از خاک بیرون آورده و سر او را به نیزه نمودند.
- دختری از اردوی امام حسین(ع) در حالی که آتش به جامهاش گرفته بود، در بیابان به سمت قتلگاه میدوید. ملعونی از او سؤال نمود: به کجا میروی؟ گفت: میخواهم بروم نزد عمویمعباس و از این قوم بیمروت شکایت کنم.[۶]