وقتی زیارت عاشورا اهلسنت را از وبا نجات میدهد
به مناسبت سالروز رحلت آیت الله فشارکی
- چاپ
من به تمامی شیعیان سامرا از زن و مرد، حکم می کنم از امروز تا مدت ده روز همه مشغول خواندن «زیارت عاشورا» شوند و ثواب آن را به روح نرجس خاتون والده ماجده حضرت حجه بن الحسن ـ علیها السلام ـ هدیه نمایند.
رادمردی عظیم الشأن همچون حضرت آیت الله العظمی فشارکی، در دوران حضور علمی و معنوی خود، بیتردید یکی از اقطاب علم و دیانت در حوزه مرجعیت شیعی و همچنین از بزرگان عرصه رهبری و هدایت ملت مسلمان به شمار می آید.
خبرگزاری حوزه/ امروز دوشنبه برابر است با سالروز رحلت عالم بزرگواری که تاریخ زندگیش گویای اخلاص و دوری از ریا و زهدپیشگی کمنظیر و زیبای اوست.
رادمردی عظیم الشأن، همچون حضرت آیت الله العظمی فشارکی که در دوران حضور علمی و معنوی خود بر گستره سرزمین تشیع پرور ایران به مرجعیت تامه رسیده بود.
این عالم دین متقی که بی تردید یکی از اقطاب علم و دیانت در حوزه مرجعیت شیعی و از بزرگان عرصه رهبری و هدایت ملت مسلمان به شمار می آید، دوران حیاتش به یکی از معنویترین و برترین روزگارانِ مراتب علمی علمای شیعی مبدل گشت.
ملا محمد حسین بن محمد جعفر فشارکی از برجستهترین علمای امامیه نیمه اول قرن چهاردهم است که میلاد پربرکت او در سال 1266 ه.ق میباشد. از اساتید برجسته و معظم ایشان میتوان به شیخ زین العابدین مازندرانی، حاج میرزا حبیب الله رشتی و حاج میرزا محمد حسن شیرازی اشاره کرد. ایشان پس از آن که در شهر مقدس نجف و حوزه علمیه بلند مرتبه و عظیم الشأن آن به تحصیل و تعلم در حوزه معارف شیعی و علوم اسلامی پرداخت و هم از فضای علمی و معنوی نجف اشرف و مقام یافتن در جوار بارگاه ملکوتی حضرت امیرالمومنین-علیه السلام- بهره مند شد و از فیوضات اعظم این موقف شریف سود جست و هم در آن محیط علمی به رشد فکری و معنوی پرداخت، به شهر هنر پرور و عالم خیز اصفهان مراجعت نمود و به فعالیت علمی چه در حوزه تدریس و شاگرد پروری و چه هدایت و عنایت ارشادی به عموم مردم متدین مبادرت ورزید. مسجد سلام که محل حضور ایشان بود، فضای نورافشانی و تجلی فیوضات معنوی این عالم وارسته گشت و علاوه بر اقامه نماز و یاری مردم در امور دینی و معنوی مجلس درسی به پا داشته و طلاب بیشماری برگرد شمع وجود ایشان به پرواز درآمدند.
ایشان هم در عرصه فقه و اصول به مرجعیت علمی مبرز و معظمی نائل آمده بود و هم در عرصه پاسخگویی به سوالات و استفتائات مردم کاری بس عظیم، شگرف و سترگ را به انجام رساند و حجم انبوهی از استفتائات ایشان در مسایل مختلف در طول سالیان حضور در شهر اصفهان بر جای ماند که بنابر نقلی از خود ایشان، اگر بنابود گردآوری و منتشر شود، حجمش به چندین و چند جلد کتاب در حد یک دوره از کتاب جواهر میرسید.
از جمله شاگردان ایشان باید به بزرگان و اجله فخر و حکمت بسیاری اشاره نمود که از آن جمله اند:
۱. آیة الله سید حسن مدرس؛
۲. آیة الله شیخ محمد رضا مسجد شاه؛
۳. آیة الله میرزا محمد حسین نائینی؛
۴. آیة الله آقا ضیاء الدین عراقی ؛
۵. آیة الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی؛
۶. علامه شیخ محمد جواد بلاغی؛
۷. شیخ حسن بن علی شوشتری معروف به شیخ حسن کربلایی؛
۸. علامه حاج سید محمد رضا یثربی؛
۹. آیة الله سید علی نجف آبادی) ؛
۱۰. آیة الله حاج میرزا محمد تهرانی عسکری؛
۱۱.آیة الله حاج میرزا سید علی مدرس؛
۱۲. آیة الله آقای حاج میرزا فخر الدین (فرزند سید ابوالقاسم شیخ الاسلام) ؛
چه زیباست ارزشها و معرفت والای این عالم ربانی را در خلال کلام دیگر بزرگان دین دنبال کنیم که
بهتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در کلام دیگران
*مبارزه با حب ریاست
و شهید آیة الله قدوسی نیز در وصف مقال عالی او چنین یاد میکند:
مرحوم حاج سید محمد فشارکی برای شاگرد خود آیة الله حائری نقل کرده است که:
هنگام ارتحال میرزای شیرازی به منزل رفتم؛ دیدم مثل اینکه در دلم یک نشاطی هست، هر چه فکر کردم، ملاحظه نمودم زمان شادمانی نیست؛ استادم، مربیم و کسی که از نظر علم، تقوا و ذکاوت شگفت بوده، در گذشته است. پس این ضایعه، افسردگی و غم به دنبال می آورد نه نشاط! مدتی نشستم ببینم کجا خراب شده؟ این نشاط مال چیست؟ آخرش دیدم نکند چون همین روزها باید مرجع شوم، حالت مذکور به من دست داده است. بلند شدم ... مشرف شدم حرم و از حضرت خواستم تا این خطر را از من رفع کند؛ دارم حس می کنم که تمایل به ریاست دارم.
آری تمام نتیجه یک عمرش را می دهد، پایمال میکند و از بین می برد برای اینکه خطر لغزش را از بین ببرد؛ این گذشت است که ملکات اخلاقی آن را درست میکند.
با وجود آنکه با ارتحال میرزا از دیدگاه فقها و مراجع، اعلمیت و زعامت سید فشارکی محرز بود و همه مردم در انتظار وی بودند که به پیکر میرزای شیرازی نماز بخواند، اما پس از ساعتها انتظار، او را نیافتند ناگزیر دیگری بر جنازه مجدد شیرازی نماز خواند. و آن گاه که پیشنهاد زعامت به وی گردید، آیه شریفه: «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقین» را تلاوت نمود و به داخل خانه رفت و درب را به روی خویش بست.
*راز نجات از بیماری وبا
و در خاطرهای دیگر نقل شده است که آیتالله شیخ عبدالکریم حائری، آقا میرزا علی آقا شیرازی و سید محمد سنگلجی در سامرا در پشت بام در محضر آیتالله میرزا محمد تقی شیرازی درس می خواندند، و این زمان، مقارن با موقعی بود که بیماری «وبا» اهالی سامرا را مبتلا کرده و عده ای از شیعیان بر اثر این بیماری فوت کرده بودند. در این میان، آیتالله سید محمد فشارکی در حالی که ناراحت و پریشان بود، به نزد عالمان مذکور آمد و بین ایشان و آیتالله میرزای شیرازی دوم صحبت از بیماری وبا و عوارض مرگبار آن شد. سید محمد فشارکی از آن جمع پرسید: آیا مرا مجتهد می دانید؟ جواب دادند: بلی؛ افزود: آیا مرا عادل می دانید؟ پاسخ مثبت داده شد، پس آیتالله فشارکی گفت:
«من به تمامی شیعیان سامرا از زن و مرد، حکم می کنم از امروز تا مدت ده روز همه مشغول خواندن «زیارت عاشورا» شوند و ثواب آن را به روح نرجس خاتون والده ماجده حضرت حجه بن الحسن ـ علیها السلام ـ هدیه نمایند تا آن حضرت در پیشگاه خداوند شفاعت کند که خداوند، شیعیان این سامان را از بیماری مهلک وبا نجات دهد و من ضامن میشوم که هر کس این عمل را انجام دهد، مبتلی به عارضه وبا نگردد».
این حکم که صادر گردید، اهل مجلس آن را به تمام شیعیان ابلاغ کردند. و مردمی که در شرایط آشفتهای به سر می بردند و تلفات ناشی از بیماری وبا، آنان را در هالهای از بیم و نگرانی فرو برده بود، زیارت عاشور را خواندند. از فردای آن روز هیچ کس از شیعیان به دلیل بیماری وبا، تلف نگردید و بنا به نقلی برخی از سنی ها از آشنایان شیعه خود پرسیدند: سبب این که دیگر کسی از شما بر اثر مرض وبا نمی میرد چیست؟ جواب داده بودند: زیارت عاشورا میخوانیم ... آنها نیز به خواندن آن مشغول شدند و بلا از ایشان هم برطرف شد.
این عالم ربانی از انتشار کتاب و رساله به دلیل دوری از شهرت و برحذر بودن از مظاهر ریا اجتناب میکرد و تعدادی از جزوات از آثار این مرد خدا باقی مانده است که از آن جمله اند:
۱. رساله الخلل؛
۲. دماء الثلاثه؛
۳. رساله اصاله البرائه؛
۴. الاغسال؛
۵. شرح اوائل البرائه؛
۶. الفروع المحمدیه؛
۷. الخیارات.
ملا محمد حسین بن محمد جعفر فشارکی که در میان مردم شریف، هنرپرور، عالم دوست و متدین اصفهان و سراسر ایران به تندیسی از تقوا و نمادی از رستگاری و الگویی از پاکی و سلامت روح مشهور و معروف بود، در ذیعقده 1353 قمری (1313 ه.ش) در اصفهان به ملکوت اعلی پیوست و در محل تخت فولاد تکیه ریزی به خاک سپرده شد.
درود و رحمت خدا بر آن روح پرفتوح و مقامش در اعلی علیین بهشت برین؛ راهش پر رهرو و یادش گرامی!