***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

****.**** کنز الفشا ر کیو ن ************** Fesharkies's Treasure ****.****

***.*** ... گنجینه ... فشارکی ... ها ***.***

########## بنام خدا ##########
#پایگاه جامع اطلاع رسانی در موضوعات زیر #
..... با سلام و تحیت .. و .. خوشامدگویی .....
*** برای یافتن مطالب مورد نظر : داخل "طبقه بندی موضوعی " یا " کلمات کلیدی"شوید. ویا کلمه موردنظر را در"جستجو" درج کنید.***

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

حوزه علمیه اصفهان

پنجشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۹، ۰۵:۵۷ ق.ظ

 آخوند ملا محمدحسین فشارکی (متوفی ۱۳۵۳)

     ۳.۸ - محمدباقر فشارکی

محمدباقر فشارکی (متوفی ۱۳۱۴) نزد محمدباقر نجفی اصفهانی و سید حسن مدرس اصفهانی شاگردی کرد و پس از کسب درجه اجتهاد به تدریس فقه و اصول در جامع قطبیه اصفهان پرداخت.

 

http://wikifeqh.ir/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86?hilight=%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DA%A9%DB%8C

 

حوزه علمیه اصفهان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
 



اصفهان در سال ۲۳ هجری در زمان خلافت عمر فتح شد

[۱]

 و فرمانروایان آن تا سیصد سال از طرف خلفا معین می‌شدند. لذا این شهر در زمان آل بویه و سلجوقیان پایتخت بود.

[۲]


اولین حوزه علمیه اصفهان در دوره آل بویه به درخواست ابن‌سینا از فرمانروای وقت تاسیس گردید. در دوره سلجوقیان فرهنگ مدرسه‌سازی در بین مردم ایجاد شد و این امر باعث تعدد مدارس در این دوره گردید، البته بیشتر مدارس مذهب شافعی داشتند و در دوره بعد با وجود این فرهنگ، مدارس شیعه به اوج شکوفایی خود رسیدند، تا جایی که از حکومت افشاریه تا پهلوی همیشه حوزه اصفهان در تقابل با حکومت‌های جابر و ظالم به عنوان یک قدرت ایستادگی داشت. این شکوفایی و قدرت علمی تا زمان تاسیس حوزه علمیه قم ادامه داشت ولی با تاسیس آن حوزه اصفهان تحت الشعاع حوزه قم قرار گرفت و از مرکزیت سابق آن کاسته شد.
 

فهرست مندرجات

۱ - معرفی اجمالی اصفهان
۲ - دوره تاسیس
       ۲.۱ - حوزه معروف دوره
۳ - دوره آشفتگی
       ۳.۱ - مدارس دوره
۴ - دوره رونق
       ۴.۱ - علمای مدعو به ایران
       ۴.۲ - تالیف و ترجمه کتب
       ۴.۳ - عناوین شغلی علما
       ۴.۴ - رویارویی علما با یکدیگر
       ۴.۵ - مدارس دوره
۵ - دوره تقابل با حکومت‌ها
       ۵.۱ - دوره افشاریه
       ۵.۲ - دوره قاجار
              ۵.۲.۱ - اوضاع حوزه
              ۵.۲.۲ - علمای دوره
۶ - مشاهیر حوزه علمیه اصفهان
       ۶.۱ - محمدباقر داماد
       ۶.۲ - شیخ بهایی
       ۶.۳ - محمدتقی مجلسی
       ۶.۴ - محمدباقر مجلسی
       ۶.۵ - سیدنعمت‌الله جزایری
       ۶.۶ - سیدحسن مدرس
       ۶.۷ - محمدجواد اصفهانی
       ۶.۸ - احمد بیدآبادی
       ۶.۹ - محمدعلی شاه‌آبادی
       ۶.۱۰ - حاج آقا حسین خادمی
       ۶.۱۱ - زنان عالمه
۷ - موضوعات درسی
       ۷.۱ - فقه
       ۷.۲ - علوم حدیث
       ۷.۳ - فلسفه
       ۷.۴ - طب و نجوم
       ۷.۵ - ریاضیات
۸ - عملکرد و اقدامات
       ۸.۱ - تبشیریان مسیحی
       ۸.۲ - فرق انحرافی
       ۸.۳ - ترجمه متون به فارسی
       ۸.۴ - تصوف
۹ - مدارس اصفهان
       ۹.۱ - مدارس دوران قدیم
              ۹.۱.۱ - امام‌زاده اسماعیل
              ۹.۱.۲ - جلالیه
              ۹.۱.۳ - الماسیه
              ۹.۱.۴ - ثقة الاسلام
              ۹.۱.۵ - شفیعیه
              ۹.۱.۶ - شیخ الاسلام
              ۹.۱.۷ - ملا عبدالله
              ۹.۱.۸ - نیم‌آورد
              ۹.۱.۹ - مریم بیگم
              ۹.۱.۱۰ - شاه‌زاده‌ها
              ۹.۱.۱۱ - جده بزرگ و کوچک
              ۹.۱.۱۲ - فاطمیه
              ۹.۱.۱۳ - کلباسی
              ۹.۱.۱۴ - شیخ لطف‌الله
              ۹.۱.۱۵ - نجف‌قلی بیک
              ۹.۱.۱۶ - میرزا رضی
              ۹.۱.۱۷ - میرزا تقی
              ۹.۱.۱۸ - مبارکیه
              ۹.۱.۱۹ - اسماعیلیه
              ۹.۱.۲۰ - دارالعلم
              ۹.۱.۲۱ - شاه
              ۹.۱.۲۲ - شیخ بهایی
              ۹.۱.۲۳ - عبدالله افندی
       ۹.۲ - مدارس دوران جدید
              ۹.۲.۱ - سلطانی
              ۹.۲.۲ - سید
              ۹.۲.۳ - صدر
              ۹.۲.۴ - عربان
              ۹.۲.۵ - کاسه‌گران
              ۹.۲.۶ - ناصری
              ۹.۲.۷ - نوریه
              ۹.۲.۸ - دیگر مدارس
       ۹.۳ - تدریس در مساجد
۱۰ - منابع درآمد
       ۱۰.۱ - وقف
       ۱۰.۲ - خیرین
       ۱۰.۳ - استنساخ کتب
       ۱۰.۴ - کشاورزی
       ۱۰.۵ - ملاباشی
۱۱ - فهرست منابع
۱۲ - پانویس
۱۳ - منبع
 

معرفی اجمالی اصفهان

[ویرایش]



فتح اصفهان در سال ۲۳ هجری در زمان خلافت عمر روی داد

[۳]

 و فرمانروایان آن تا سیصد سال از طرف خلفا معین می‌شدند. لذا این شهر در زمان آل بویه و سلجوقیان پایتخت بود

[۴]

 و در عهد سلجوقیان به سرعت ترقی کرد و جزء مهم‌ترین شهرهای کشور گردید.
«ابن‌حوقل» ضمن توصیف اصفهان در نیمه دوم قرن چهارم هجری و اشاره به منسوجات ابریشمی ‌و پنبه‌ای، زعفران و میوه‌های گوناگون آن که به سایر نقاط صادر می‌شد، می‌گوید: از عراق تا خراسان شهری تجاری بزرگ‌تر از اصفهان، جز ری وجود نداشته است.

[۵]


این موقعیت همچنان رو به رشد بود تا آنکه یورش تیمور سبب خرابی و سقوط تعدادی از شهر و آبادی‌های ایران شد. وی در اصفهان دستور داد که مناره‌هایی از سر هفتاد هزار نفر مقتول برپا دارند.

[۶]


در سال ۱۰۰۰ق، پایتخت صفویه از قزوین به اصفهان منتقل شد و اصفهان بار دیگر از آبادترین شهرهای ایران گردید و علاوه بر مرکز سیاسی – اجتماعی، مرکز فرهنگی – علمی نیز به شمار آمد و حوزه‌ای بزرگ با دانشمندانی والا مقام به جهان شیعه ارزانی داشت.
 

دوره تاسیس

[ویرایش]



بر اساس آنچه در تاریخ نقل گردیده، نخستین دوره از ادوار حوزه علمیه اصفهان به زمان سلطنت آل بویه می‌رسد. زمانی که ابوجعفر علاءالدوله کاکویه فرمانروای اصفهان بود، «ابن‌سینا» نزد وی رفت.

[۷]

 مدرسه اصفهان یادگار آن دوره است.
 

← حوزه معروف دوره


مدتی که ابوعلی سینا در زمان امارت علاءالدوله کاکویه دیلمی در اصفهان، در خدمت او بود، با وجود مشاغل وزارتی، به تدریس هم می‌پرداخت. گنبدی موسوم به ابوعلی علایی در محله «در دشت» و در نزدیکی مدرسه شفیعیه اصفهان موجود است که گفته‌اند مدرس ابوعلی سینا و متعلق به مدرسه‌ای در آن هنگام بوده است.

[۸]

[۹]

[۱۰]


«ابوعبدالله معصومی از محققان و حکمای بزرگ اسلام است که در علوم حکمت و فلسفه استاد مسلم بود. تولّدش در اصفهان اتفاق افتاد و در آن سامان به تحصیل دانش پرداخت و در علوم طبیعی و علوم اسلامی تبحّری تام یافت.
هنگام توقف شیخ الرئیس ابوعلی سینا در اصفهان، ابوعبدالله پیوسته جلیس و مصاحب او بود و به تکمیل مقامات فلسفی خود پرداخت. شیخ پیوسته او را بر سایر شاگردان ترجیح می‌داد. گویند وقتی ابوریجان بیرونی هیجده مسأله نزد شیخ الرئیس فرستاد که آنها را جواب گوید، او به ابوعبدالله محوّل کرد و این دلیل وسعت فکر و نظر او در مسایل فلسفه است. وفات او حدود نیمه قرن پنجم اتفاق افتاد. از وی تالیفات بسیاری به یادگار باقی مانده است. از جمله کتابی است در «مفارقات عقلیه و اعداد عقول و اعداد مبدعات
شیخ الرئیس رساله‌ای در عشق به نام او نوشته و درباره او چنین گفته است:
«ابوعبدالله منی بمنزلة ارسطاطالیس من افلاطون؛ ابوعبدالله در نزد من همان مقامی‌ را داراست که ارسطو پیش افلاطون داشت.»

[۱۱]


 

دوره آشفتگی

[ویرایش]



این دوره همزمان با عصر سلجوقیان است. در این عصر از طرف خواجه نظام الملک، نهضت احداث مدارس و رقابت‌های مذهبی – سیاسی مطرح شد، به این سبب تاریخ حوزه شیعه چندان مشخص نیست. هر چند مؤلف تاریخ مدارس ایران، به شش مدرسه در این عصر اشاره کرده است ولی شیعی بودن آنها محل تردید است.
می‌توان گفت ایران از نیمه دوم قرن پنجم هجری از حمله مغول تا زمان غازان‌خان از پادشاهان ایلخانی (۶۹۴-۷۰۳) در آشفتگی سیاسی و فرهنگی به سر می‌برد. تا اینکه وی قدرت را به دست گرفت و از مذهب بودایی به آیین اسلام گروید و محمود خوانده شد و از اطاعت‌خان بزرگ مغول مستقر در چین سرپیچید. غازان‌خان برای بهبود وضع کشور یک سری اصلاحات دامنه‌دار و قوانین و قواعدی را وضع نمود که نتایج درخشانی به بار آورد.

[۱۲]

[۱۳]


به پیروی از غازان‌خان قریب صدهزار نفر از مغول، اسلام آوردند

[۱۴]

 و جانشین وی اولجایتو (۷۰۳-۷۱۶) به مناسبت تعلقی که به مذهب شیعه داشت، از سوی شیعیان، محمد خدابنده لقب یافت.

[۱۵]


بدین ترتیب تا انقراض سلسله ایلخان ایران، آیین اسلام مذهب رسمی دولت و حکومت ایلخان و بر اساس شرع و آداب اسلامی مبتنی گردید و اطاعتی که تا این تاریخ ایلخانان ایران نسبت به قاآن‌خان بالیغ داشتند از میان رفت و به تدریج رابطه بین‌خان بالیغ و دربار ایلخانی مقطوع گردید.

[۱۶]


 

← مدارس دوره


مدارس حوزه علمیه اصفهان در این عصر بدین قرار است:

۱-۲- مدرسه باباقاسم – مدرسه امامیه
۲-۳- مدرسه جنب مسجد جمعه
۳-۴- مدرسه عصمتیه
۴-۵- مدرسه در دشت
۵-۶- مدرسه شهشهان
۶-۷- مدارس صدرالدین علی – شامل سه مدرسه
۷-۸- مدرسه اوزون حسن
۸-۹- مدرسه باقریّه
۹-۱۰- مدرسه ترک‌ها
۱۰-۱۱- مدرسه درب کوشک
۱۱-۱۲- مدرسه خواجه ملک مستوفی
 

دوره رونق

[ویرایش]



این دوره یکی از پر رونق‌ترین دوره‌های حوزه علمیه اصفهان است. با دعوت علما و دانشمندان جبل عامل به ایران و مرکزیّت یافتن اصفهان در عهد صفوی، حوزه علمیه اصفهان به اوج شکوفایی رسید. نقطه مقابل دوره رونق – که نهضت احداث مدارس از سوی خواجه نظام الملک برای ترویج مذهب شافعی به وجود آمده بود – در سومین دوره از حوزه اصفهان نهضت احداث مدارس علمیه شیعی روی داد و ده‌ها مدرسه در دور افتاده‌ترین نقاط ایران بنیان نهاده شد. لیکن شیوع خرافات و فساد اخلاق و روی آوری به دنیا و مظاهر مادّی، بی‌توجهی به علوم و ادبیّات عوامل انحطاط صفویه را فراهم ساخت.
جبل عامل که از دیرباز دانشگاه شیعه امامیه و مرکز پرورش دانشمندان و فرزانگان در علوم مختلف اسلامی‌ چون حدیث و فقه، تفسیر و کلام و اخلاق بود، با گرایش شاه اسماعیل به تشیع و دعوت فقهای شیعه از آن سامان، زمینه‌ساز رونق تفکر شیعی گردید. هر چند سابقه تشیع در ایران از قرن اوّل و دوم هجری است و شهید اول کتاب «اللمعة الدمشقیة» را در مقابل درخواست حاکم خراسان «نجم‌الدین علی بن المؤید علوی طوسی» حاکم بین سال‌های ۷۶۶-۷۸۳ هجری به ایران ارسال نمود.

[۱۷]


 

← علمای مدعو به ایران


با دعوت ایرانیان از علما برای چندمین بار، در نهایت علما به دعوت ایرانیان پاسخ مثبت داده و از دیار مختلف به ایران آمدند. از آن جمله‌اند:

۱- علی بن عبد العالی الکرکی (۸۷۰-۹۴۰ق)
۲- کمال‌الدین درویش محمد بن الحسن العاملی
۳- علی بن هلال الکرکی (متوفی ۹۹۳ق)
۴- حسین بن عبدالصمد الجبعی (۹۱۸-۹۴۸ق)
۵- بهاءالدین العاملی (۹۵۳ – ۱۰۳۰ق)
همچنین برای نشر تفکر شیعی و مذهب تشیع در ایران لازم بود حرکتی فرهنگی در پی ترجمه و تألیف فراهم آید که با حضور دانشمندان جبل عامل به ایران این حرکت سرعت پذیرفت.
 

← تالیف و ترجمه کتب


این دوره در گسترش اعتقادات شیعه و فقه و حدیث و ریاضیات و هیأت و دیگر علوم و نهضت فرهنگی و نشر مذهب تشیع گام‌های بلندی را برداشت، چنان‌که کتب سه گانه حدیث در این عصر تألیف گردید. البته بعضی از کتب نیز ترجمه شدند از جمله کتبی که در این دوره ترجمه شد تا اصول اعتقادات شیعه را بیان دارد و به فروع احکام آشنا سازد کتاب‌های زیر است:

۱-کشف الغمه فی معرفة الائمه
۲- وسیلة النجاة در معرفت اعتقادات، از شیخ صدوق، ترجمه زواره‌ای
۳- صحیفه سجادیه، ترجمه ملا محمدصالح بن محمدباقر روغنی قزوینی
۴- شرح اربعین حدیث، ترجمه کتاب اربعین حدیث شیخ بهایی، مترجم سیدمحمد بن محمدباقر حسینی خاتون‌آبادی
۵- تفسیر منهج الصادقین، فتح‌الله بن شکرالله کاشانی، به فارسی
۶- شرح نهج البلاغه، فتح‌الله کاشانی به فارسی
۷- مفتاح النجاح، ترجمه کتاب عدة الداعی، احمد بن فهد حلی – از علی بن حسین زواره‌ای
۸- وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، محمد بن الحسن الحر العاملی (۱۰۳۳-۱۱۰۴ق)
۹- الوافی، فیض کاشانی (۱۰۱۰-۱۰۹۰ق)
۱۰- بحارالانوار، محمدباقر مجلسی – الثانی (۱۰۳۷-۱۱۱۱ق)
 

← عناوین شغلی علما


صفویه دولتی برخاسته از «تصوف» بود که صورت روحانی آن تبدیل به سیستم سیاسی روحانی شده و پیروزی آنان را فراهم ساخته بود و «قطب» آنان با «امام» شیعیان مفهوم واحدی را در امور سیاسی به نظر می‌آورد؛ لیکن محدوده امام هر قطبی را نمی‌گرفت و ولایت نمی‌توانست به هر مرشدی تعلق گیرد. از این رو و در دولت صفوی سه قدرت نمایان شد.
۱- تصوف
۲- سلطنت و شاه
۳- فقهای امامیه به عنوان نایب امام عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)
دولت صفوی، از جمله شاه اسماعیل برای اداره جامعه اسلامی نیاز به فقیهی داشت تا هماهنگ با او در حیطه امور دینی این جامعه به کار پردازد و مشروعیت رژیم را فراهم سازد. بدین جهت از میان فقهای موجود یکی را به عنوان «صدر» برگزید. و به دلیل همین نیاز و نیز دعوت او و فرزندش طهماسب بسیاری از فقهای لبنان به ایران مهاجرت کردند.
با هجرت «محقق کرکی» و حضور در ایران، از آنجایی که مرتبه علمی‌ او فزون‌تر از «صدر» بود، عنوان «شیخ الاسلام» به وی دادند. صدر با کارهای اداری درآمیخته بود ولی شیخ الاسلام بیشتر جنبه مذهبی و مقام افتاء داشت.
همچنین از دیگر عناوینی که در دوره صفوی رایج بود، عناوین «مجتهد»، «پیش‌نماز»، «مدرس»، «قاضی» و «مفتی» است که هر یک موقعیت دینی و اجتماعی خاص داشته‌اند.
 

← رویارویی علما با یکدیگر


یکی از مشکلاتی که در دوره صفویه روی نمود، مقابله برخی از دانشمندان با بعضی دیگر بود؛ به گونه‌ای که اخباریین در مقابل اصولیین و فلاسفه ایستادند و باعث گسیختگی فرهنگی و اعتقادی در جامعه شدند. اخباریان و پیش‌تر، فقها به عنوان شیخ الاسلام در نظام حکومتی صفویه به ایفای نقش پرداختند. غفلت با دنیاطلبی اواخر عهد صفوی درهم آمیخت و جمود فکری و رکود سیاسی را پیش آورد و صفویه پس از چندی کار خویش را پایان یافته دیدند.
این در حالی بود که کسی می‌تواند منصب نایب الامامی را به خود اختصاص دهد که در تمامی‌ علوم اسلام و رموز و دقایق آن تخصص و تبحر داشته باشد و قرآن و سنت را آن طور که باید، دریابد.

[۱۸]

[۱۹]

[۲۰]


 

← مدارس دوره


مدارس این دوره عبارتند از:

۱- مدرسه ذوالفقار
۲- مدرسه اسفندیار بیک
۳- پریخان‌ خانم
۴- زینب بیگم
۵- عباس ناصری
۶- سلیمانیه
۷- میرزاخان
۸- ساروتقی
۹- فاطمیه
۱۰- آقاکافور
۱۱- دده خاتون
۱۲- شفیعیه – در محله «دردشت»
۱۳- عربان
۱۴- ملا عبدالله
۱۵- گچ کنان
۱۶- مقصود عصار
۱۷- باغ سهیل
۱۸- آقانور جولا
۱۹- کوچه آقامله
۲۰- آقا شیرعلی
۲۱- وزیر
۲۲- جعفریه
۲۳- دارالبطیخ
۲۴- گلگوز
۲۵- صفوی
۲۶- خواجه محرّم
۲۷- جدّه بزرگ
۲۸- جدّه کوچک
۲۹- میرزا تقی
۳۰- حاجباقر مه‌آبادی
۳۱- کاسه گران
۳۲- ایلچی
۳۳- میرزاحسین
۳۴- الماسیه
۳۵- شفیعیه – در محله احمدآباد
۳۶- شیخ علی‌خان زنگنه
۳۷- خواجه محبت
۳۸- مبارکه
۳۹- محرمیه
۴۰- آقا کمال خازن
۴۱- مرتضویه
۴۲- نجفقلی بیک
۴۳- جلالیه
۴۴- نوریه
۴۵- مریم بیگم
۴۶- اسماعیلیه
۴۷- قاسمیه هاشم
۴۸- سلطانی چهارباغ
۴۹- نیم آورد
۵۰- شمس آباد
۵۱- شاهزاده
۵۲- افندی
۵۳- میرزامهدی
۵۴- صدر بازار
۵۵- صدر خواجو
۵۶- پاقلعه
۵۷- کلباسی
۵۸- مسجد سیّد
 

دوره تقابل با حکومت‌ها

[ویرایش]



چهارمین دوره از حوزه علمیه اصفهان برابر است با حکومت‌های افشار، زند، قاجار و پهلوی. حُکّام این رژیم‌ها، افرادی نالایق و فرومایه و توجهی به فرهنگ و علوم نداشته‌اند و بلکه تنها هدفشان «انباشتن خزاین» (ژنرال گاسپار دروویل که مدت‌ها در ایران حضور داشت و با فتحعلی شاه از نزدیک آشنا بود، در مورد خست او می‌گوید: «بخل و خست فتحعلی شاه نامنتها است، گویی لذتی جز روی هم انباشتن خزاین ندارد. او همه ساله ده تا دوازده میلیون فرانک جواهر گران‌بها می‌خرد و آنها را در صندوق‌ها روی هم می‌ریزد. ضمناً طلای بی‌حسابی نیز جمع آوری می‌کند. از این رو شکی نیست که به زودی زود کشور خویش را دچار ورشکستگی خواهد کرد.»)

[۲۱]

 و «دادن امتیاز» به کشورهای خارجی است.‌ (از جمله امتیازات، اعطای امتیاز رویتر بود که به نهضت تنباکو انجامید.)
فقر اقتصادی منجر به قبول هر نوع قراردادی با دولت‌های بیگانه شد و تهاجم فرهنگی را به همراه خود روانه کشور کرد. از جمله قراردادها قبول تأسیس مدارس خارجی در ایران بود که برخی از کشورها چون انگلیس، آلمان، فرانسه و روسیه در ایران دایر کردند.
مدرسه «ستاره صبح» از جمله مدارسی بود که در ماه سپتامبر سال ۱۹۱۰م در اصفهان گشایش یافت در حالی که «مدرسه جلفا» پیشتر در این شهر مشغول تربیت دانش آموزان خود بود.

[۲۲]


البته باید خاطر نشان ساخت که دانشمندان تقوا پیشه و فرزانگان اصفهان در این دوره بسان شمع سوختند تا پرچم علم و دین را افراشته نگاه دارند و استوار چون کوه به حیات علمی‌ خویش ادامه دادند، چنان‌که بزرگانی نیز چون آیت‌الله مجاهد شهید سیدحسن مدرس و آیت‌الله بروجردی را در خود پرورید و به جهان ارزانی داشت. سپس به اصرار مردم تهران به این شهر بازگشتند و مبارزه بر ضد احمد شاه و رضاخان را ادامه دادند. چنانکه رضاخان هیچ گاه نتوانست مسجد و سخنرانی ایشان را به تعطیل کشاند.
 

← دوره افشاریه


در پی تصرف اصفهان به دست محمود افغان و سپس به قدرت رسیدن نادر شاه افشار (حک ۱۱۴۸ـ۱۱۶۱) و ناامن شدن این شهر، حوزه اصفهان رونق پیشین خود را از دست داد، چنان که شماری از علما ناچار از مهاجرت به شهرهای دیگر شدند.

[۲۳]

[۲۴]

 با این همه، حوزه اصفهان با بهره‌گیری از میراث گران‌بها و پربار علمی ‌عصر صفوی، باز هم به حیات خود، هر چند با افت و خیزهایی، ادامه داد.
برخی از علما و مدرّسان این دوره حوزه اصفهان عبارت‌اند از:

محمدباقر بن حسن خلیفه سلطانی (زنده در ۱۱۴۸)، شاگرد محمدباقر مجلسی که تعلیقات علی شرح اللمعة از آثار اوست.

[۲۵]

[۲۶]


محمدتقی بن محمدکاظم الماسی شمس‌آبادی (متوفی ۱۱۵۹)، شاگرد محمدباقر مجلسی که نماز جمعه و جماعت در جامع عباسی در زمان نادر شاه بر عهده او و مرجع طلاب در فقه و حدیث بود.

[۲۷]

[۲۸]


ملا اسماعیل بن محمدحسین خواجویی (متوفی ۱۱۷۳)، حکیم و متکلم و صاحب‌ نظر در فقه و حدیث و تفسیر که کرسی تدریس فلسفه داشت و گفته شده است سی بار شفای ابن‌سینا را تدریس و مطالعه کرد.
از جمله شاگردان او محمدمهدی نراقی، محمد بیدآبادی و ابوالقاسم مدرس اصفهانی بوده‌اند.
خواجویی حواشی زیادی بر کتاب‌های فقهی و فلسفی نوشته است.

[۲۹]

[۳۰]


ملا محراب گیلانی (متوفی ۱۲۱۲ یا ۱۲۱۷) نیز از حکما و عرفای اصفهان بود و نزد محمد بن رفیع بیدآبادی و ملا اسماعیل خواجویی شاگردی کرد و خود استاد حاجی محمدابراهیم کلباسی بود.

[۳۱]


هم‌چنین ابوالقاسم جعفر بن حسین خوانساری (متوفی ۱۲۴۰) فقیه برجسته، جد صاحب روضات الجنات، پس از تحصیل مقدمات نزد پدرش در خوانسار به اصفهان رفت و در مدرسه چهارباغ، حکمت و کلام را نزد ابوالقاسم خاتون‌آبادی مشهور به مدرس و دیگر علمای اصفهان آموخت. وی از سیدمحمدمهدی بحرالعلوم اجازه روایت داشته است.

[۳۲]


 

← دوره قاجار


در دوران قاجاریه (حک: ۱۲۱۰ـ۱۳۴۴) نیز کرسی تدریس فقه و اصول در حوزه علمیه اصفهان پر رونق بود.
 

←← اوضاع حوزه


در این دوره بیش‌تر عالمان تحصیلات و سطوح را در این شهر فرا می‌گرفتند و برای تکمیل تحصیلات به حوزه نجف که از نو رونق یافته بود مهاجرت می‌کردند.
البته برخی از آنان پس از کسب درجه اجتهاد و نایل شدن به مراتب بالای درسی به اصفهان باز می‌گشتند و به تدریس و تصدی دیگر شئون دینی می‌پرداختند.
همین رفت و آمد سبب شد که اصفهان هم‌چنان در پرورش مجتهدان مبرِّز پیش‌گام بماند.
 

←← علمای دوره


فقیه اصولی مشهوری چون سیدمحمد مجاهد، فرزند سیدعلی طباطبائی صاحب ریاض و نواده وحید بهبهانی، که خود در درس اجتهادی جدّ و پدرش شرکت کرده و جایگاهی معتبر داشت، به اصفهان آمد و چند سال، تا هنگام درگذشت پدرش (۱۲۳۱)، به تربیت طلاب همت گماشت.

[۳۳]


ملا علی بن ملا جمشید نوری (متوفی ۱۲۴۶) حکیم مشهور که تحصیلات دینی خود را در مازندران و قزوین آغاز کرده بود، به اصفهان رفت و نزد آقا محمد بیدآبادی تحصیل خود را ادامه داد.
وی سپس به تدریس علوم عقلی در اصفهان پرداخت و شاگردان زیادی تربیت کرد.
ملا علی نوری چندین حاشیه بر کتاب‌های ملاصدرا، تفسیری منظوم بر سوره حمد و کتابی در رد پادری نصرانی نوشت.

[۳۴]


محمدتقی بن محمدرحیم اصفهانی (متوفی ۱۲۴۸) که به دلیل تألیف کتاب مفصّل هدایة المسترشدین در شرح معالم الاصول، به صاحب حاشیه مشهور شده، فقیه و اصولی و مدرّس برجسته‌ای است که در اصفهان شاگردان زیادی پرورش داد.
وی داماد شیخ جعفر کاشف الغطاء (متوفی ۱۲۲۸) و جد اعلای‌ خاندان آقانجفی و مسجد شاهی‌های اصفهان است.
او اصالتاً اهل ایوانکی ورامین بود که برای تحصیل به عتبات رفت و در کربلا، نجف و کاظمین تحصیل کرد.
پس از حمله وهابیت به کربلا در ۱۲۲۱، احتمالا قبل از ۱۲۲۵ به ایران (اصفهان) مهاجرت کرد.
در مسجد ایلچی اصفهان در درس او حدود چهارصد نفر شرکت می‌کردند.

[۳۵]

[۳۶]

[۳۷]

[۳۸]


در واقع، از این زمان به بعد، اصفهان رسماً از حوزه‌های تابع نجف شد و استادان درس‌ آموخته نجف با استقرار در این شهر، دستاوردهای علمی‌ خود را در اختیار طلاب می‌گذاشتند.
 

مشاهیر حوزه علمیه اصفهان

[ویرایش]



حوزه علمیه اصفهان از جمله حوزه های نادری است که بیشترین مهاجرت علمی علما و دانشمندان اسلامی را به خود پذیرفته و از حوزه‌های علمیه شیعه بسان «جبل عامل لبنان»، «احساء» و «بحرین» بهره ها برده و دانش‌ها اندوخته است. در این مجال به برخی از رجال این حوزه اشاره می‌کنیم:
 

← محمدباقر داماد


فیلسوف فرزانه محمدباقر داماد (۹۶۹ـ۱۰۴۱ق) فرزند میرمحمدحسین استرآبادی و دخترزاده محقق ثانی علی بن عبدالعالی کرکی (متوفی ۹۴۰) از بزرگ دانشمندان حوزه علمیه اصفهان است که در عهد صفوی تربیت شاگردانی بسان ملاصدرای شیرازی را برعهده گرفته است.
«قبسات»، «جَذَوات»، «ایقاظات» و «شارع النجاة» از جمله تألیفات این حکیم الهی است.
 

← شیخ بهایی


بهاءالملة و الدین محمد بن حسین مشهور به شیخ بهایی (۱۰۳۰ق) در روستای (جبع) به دنیا آمد و به همراه پدر، راه ایران را در پیش گرفت تا در نشر معارف علوی گام نهد و علاوه بر رسیدگی به امور سیاسی ـ اجتماعی به تدریس فقه و اصول و فلسفه در حوزه علمیه اصفهان مشغول بود و علوم نقلی و عقلی را به خوبی آموخته و در تدریس و تألیف دانشمندان موفق بود.
ده‌ها کتاب و رساله از وی باقی است که می‌توان به «جامع عباسی» و «حبل المتین» در فقه، «عروة الوثقی» و «عین الصلاة» در تفسیر، «اربعین» و «شرح و حاشیه من لایحضره الفقیه» در حدیث اشاره کرد. وی در ریاضیات و نجوم و آنچه که امروز به روان‌شناسی شناخته می‌شود دارای تألیفاتی است و در هنر معماری دست داشت.
 

← محمدتقی مجلسی


ملا محمدتقی مجلسی پدر علامه محمدباقر مجلسی و از شاگردان شیخ بهایی است. «احیاء الاحادیث»، «الاربعون حدیثا»، «حاشیه صحیفه سجادیه»، «روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه»، «شرح زیارت جامعه»، «شرح فارسی و عربی بر صحیفه سجادیه» از جمله آثار اوست.
 

← محمدباقر مجلسی


علامه محمدباقر مجلسی (۱۰۳۷ـ۱۱۱۱ق) از دانشمندان عهد صفوی است که در احیای احادیث اهل بیت (علیهم السلام) تلاشی بسیار نموده است. علامه مجلسی به شرح و تفسیر کتب اربعه چون اصول کافی دست زد که «مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول» از این نوع است. وی دست به تألیف کتاب وزین «بحارالانوار» زد که جهانی از چنین همتی حیران است.
کتاب بحارالانوار بالغ بر یکصد جلد است که در آن احادیث پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه طاهرین (علیهم السلام) جمع آوری شده است. وی برای نشر مذهب تشیع علاوه بر تألیف کتب عربی، برخی از تألیفاتش را به زبان فارسی نگاشت. «حق الیقین»، «عین الحیوة»، «حلیة المتقین»، «حیوة القلوب»، «مشکوة الانوار» و «جلاء العیون» از آن قسم است.
 

← سیدنعمت‌الله جزایری


سیدنعمت‌الله جزایری از شاگردان علامه مجلسی بود که در هنگام تألیف «بحارالانوار» از سوی استاد، وی در خدمت او به تحصیل و تدوین حدیث اشتغال داشت. در دوران حیاتش علاوه بر منصب شیخ الاسلامی در جنوب ایران، به تألیف بیش از پنجاه اثر پرداخت، که «انوار النعمانیة» و «نور المبین فی قصص الانبیاء و المرسلین» از آن جمله است.
 

← سیدحسن مدرس


آیت‌الله مجاهد سیدحسن مدرس (۱۲۸۷ـ۱۳۵۷ق) در قریه «سرابه کچو» از توابع اردستان تولد یافت و پس از فراگیری علوم از پدر در چهارده سالگی راهی حوزه علمیه اصفهان گردید و از مجتهدان عصر بهره برد و در علوم عقلی و نقلی به مدارج عالی نایل آمد و آنگاه راهی عتبات عالیات شد تا از محضر آیات عظام میرزا حسن شیرازی و آیت‌الله سیدمحمد کاظم یزدی استفاده نماید.
پس از چندی به اصفهان برگشت و در مدرسه «جدّه کوچک» به تدریس فقه و اصول اشتغال ورزید. و بر حسب امر آیات عظام نجف اشرف برای نظارت بر مجلس شورای اسلامی به تهران آمد. بارها مورد حمله دشمن واقع شد و سرانجام مسموم و شهید گردید.
 

← محمدجواد اصفهانی


آیت‌الله میرزا محمدجواد اصفهانی (۱۲۴۰ـ۱۳۱۲ق) در اصفهان متولد شد و در همان جا به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و پس از چندی به عتبات عالیات رفت. از اساتید حوزه علمیه نجف بهره برد و از حضرت علامه آیت‌الله شیخ محمدحسن نجفی، صاحب جواهر، درجه اجتهاد گرفت و به اصفهان بازگشت.
در سال ۱۳۰۴ق ناصرالدین شاه وی را از اصفهان به تهران تبعید کرد تا مانع اجرای حدود از سوی ایشان گردد، اما با این تبعید، مبارزات این فقیه متقی پایان نیافت و در طول اقامتشان در تهران نیز ادامه پیدا کرد. معظم له پدر میرزا محمدعلی ـ معروف به شاه‌آبادی ـ است.
وی دارای تألیفات عدیده‌ای است که می‌توان به «بساتین الریاحین»، «کنوز اللیالی»، «السراج الوهاب فی شرح نتایج الاصول» و «الریاحین» اشاره نمود که سه کتاب اول در اصول و کتاب چهارم در فقه است. وی در اصفهان دار فانی را وداع گفته است.
 

← احمد بیدآبادی


آیت‌الله میرزا احمد بیدآبادی (۱۲۷۹ـ۱۳۵۷ق) در اصفهان متولد شد و به تحصیل علوم پرداخت و از آیات و اساتید حوزه علمیه اصفهان، «آیت‌الله سیداحمدباقر موسوی خوانساری»، «علامه سیدمحمدهاشم موسوی خوانساری چهار سوقی» و والد معظمش «آیت‌الله میرزا محمد جواد» اجازه اجتهاد دریافت داشت.
 

← محمدعلی شاه‌آبادی


آیت‌الله میرزا محمدعلی شاه آبادی (متوفی ۱۳۶۹ق) فرزند آیت‌الله میرزا محمدجواد اصفهانی است که در اصفهان متولد شد و از محضر پدر و برادر خویش کسب فیض نمود و در حوزه علمیه تهران به تحصیل فقه و اصول و فلسفه و عرفان پرداخت و از اساتیدی چون «آیت‌الله میرزا حسن آشتیانی»، «میرزا ابوالحسن حکیم» مشهور به «میرزای جلوه» و «میرزا هاشم گیلانی» بهره برد و به درجه اجتهاد رسید.
آنگاه به حوزه علمیه نجف رفته، از محضر آخوند خراسانی، شیخ فتح‌الله شریعت اصفهانی، آیت‌الله میرزا حسن خلیلی کسب فیض کرد و پس از فوت آخوند خراسانی در حوزه علمیه سامرا به تدریس فقه و اصول و فلسفه پرداخت و خود در درس آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی میرزای دوم حاضر شد.
پس از مدتی به ایران آمد و در تهران اقامت گزید. از آن همه، اجازه اجتهاد میرزای شیرازی که به ایشان داده محفوظ مانده است. وی یکی از شش نفری است که آیت‌الله میرزامحمدتقی شیرازی به او اجازه اجتهاد داده است.

[۳۹]


«شذرات المعارف»، «رشحات البحار»، «مفتاح السعادة فی احکام العبادة»، «حاشیه نجاة العبادة»، «رسالة العقل و الجهل»، «چهار رساله در نبوت و ولایت عامه و خاصه»، «منازل السالکین»، «حاشیه کفایة الاصول» و «حاشیه فصول الاصول» از جمله تألیفاتی این فقیه، اصولی و عارف فرزانه است.
 

← حاج آقا حسین خادمی


آیت‌الله حاج آقا حسین خادمی (۱۳۱۹ـ۱۴۰۵ق) فرزند آقا سیدجعفر خادم‌الشریعه بود که در اصفهان تولد یافته و به تحصیل علوم پرداخته است. آنگاه در پی تکمیل تحصیلات حوزوی راهی نجف اشرف شد و از آیات عظام میرزا محمدحسین نایینی، آقا ضیاءالدین عراقی و آقا سیدابوالحسن اصفهانی و آیت‌الله سیدابوتراب خوانساری و آیت‌الله شیخ محمدجواد بلاغی، فقه و اصول، رجال، درایه، کلام، ملل و نحل را فرا گرفت. در ۲۶ سالگی به مقام اجتهاد نایل آمد و به موطن خویش بازگشت و تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرد. وی معتقد بود «طلبه تا به درس مشغول نشده تحصیل علم برایش واجب کفایی است ولی پس از شروع بدان واجب عینی می‌شود.»
در سال ۱۳۴۲ هنگامی که حضرت امام به دست رژیم دستگیر و به تهران اعزام شد، به پیشنهاد آیت‌الله میلانی در تهران پیرامون مرجعیت امام سخن گفت و در پنجم رمضان ۱۳۵۷ش‌ خانه معظم له از سوی مأموران رژیم شاه تحت محاصره قرار گرفت و عده‌ای نزدیک منزل ایشان به شهادت رسیدند. در دوره های اول و دوم مجلس خبرگان نماینده مردم استان اصفهان گردید تا آنکه در ۲۰ اسفند ۱۳۶۳ش (۱۴۰۵ق) به دیار ابدی شتافت.
تقریرات فقه مرحوم نایینی در صوم و صلاة، تقریرات اصول و حاشیه بر طهارت و صلاة حاج آقا رضا همدانی از جمله تألیفات این فقیه فرزانه است.
 

← زنان عالمه


از دیرباز بیوت آیات عظام و دانشمندان اسلامی، مراکز تعلیم و تربیت بوده و این آموزش به گروهی خاص، اختصاص داده نشده است. بر پایه همین امر از میان این‌ خاندان‌ها علم و فضیلت زنان دانشمندی در فقه و اصول و حدیث و ... برخاسته‌اند. ‌خاندان پر فضیلت علامه مجلسی از این قبیل است.
در دوره اخیر از «بانوی مجتهد ایرانی، بانو نصرت امین» که از جمله دانشمندان و نویسندگان توانایی حوزه اصفهان است، باید نام برد.
«اربعین الهاشمیه»، «تفسیر مخزن العرفان» در پانزده جلد، «ترجمه تهذیب الاخلاق» و «نفحات الرحمانیّة» از جمله تألیفات این بانوی دانشمند است.
بانوی اصفهانی پس از رسیدن به مدارج عالی به تأسیس مدارس نیز همت گمارد که می‌توان از دو مدرسه زیر نام برد:

۱. «دبیرستان دخترانه امین» تاسیس در سال ۱۳۴۴ش.
۲. «مکتب فاطمه (سلام‌الله‌علیها)»، که خود ایشان در آن تدریس می‌کردند.
«علویه زینب السادات همایونی»، «علویه عفت‌الحاجیه افتخار امین» و «فخرالسادات ابطحی» از جمله شاگردان فاضل مکتب بانوی ایرانی هستند.
این بزرگ بانوی ایرانی در سال ۱۴۰۳ق (۲۳ خرداد ۱۳۶۳ش) دار فانی را وداع گفت.
 

موضوعات درسی

[ویرایش]



برای مدارس علمیه از جمله حوزه علمیه اصفهان علومی تدوین شده بود که در ذیل به آنها اشاره می‌کنیم.
 

← فقه


در حوزه اصفهان مثل سایر حوزه‌ها محور آموزش‌ها فقه بوده است.
تدریس علم فقه در حوزه اصفهان با اقامت ملا عبداللّه تستری در این شهر رواج یافت و او شاگردان زیادی از جمله محمدتقی مجلسی را پرورش داد که به رواج و ارتقای این علم در اصفهان کمک شایانی کردند.
اساساً اهمیت و اعتبار فقه، سبب شد که علم فقه و اصول از جایگاه خاصی در حوزه اصفهان برخوردار شود، به طوری که تدریس آن تا مرتبه خارج فقه و اصول تا دوران معاصر ادامه یافت.
رواج مجادلات اخباری ـ اصولی از رخدادهای مؤثر در حوزه اصفهان بود و حتی برخی اعاظم حوزه اصفهان را به جریان اخباری متمایل کرد.
 

← علوم حدیث


از ویژگی‌های بارز حوزه اصفهان توجه به حدیث و علوم حدیث است.
توجه به حدیث در حوزه اصفهان بیش از هر کس، مرهون مولی عبداللّه تستری و بهاء‌الدین عاملی بوده است و پس از این دو، مهم‌ترین نقش و تأثیر از آنِ محمدباقر مجلسی و شاگردان اوست.
یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های حدیثی شیعه یعنی بحارالانوار محصول کار محدّثان این حوزه علمیه بود و از آن پس سنّت نقل و اجازه نقل حدیث در این حوزه ادامه یافت.
علاوه بر این، نگارش شرح بر احادیث و متون حدیثی در این دوره رواج یافت.
 

← فلسفه


یکی از علومی‌ که در حوزه اصفهان رواج داشت و عالمان حوزه معمولا آن را می‌آموختند فلسفه بود.
حضور کسانی چون میرداماد (سید الفلاسفه)، میرزا ابوالقاسم میرفندرسکی، صدر‌الدین شیرازی (ملاصدرا) و آثاری که این فلاسفه تألیف کردند و نیز حواشی و شروح متعددی که در این دوره بر آثار فلاسفه پیشین نوشته شد به روشنی گواه توجه ویژه حوزه علمیه اصفهان به فلسفه است (برای مطالعه برخی از شروح و حواشی فلسفه به این منابع رجوع کنید.

[۴۰]

[۴۱]

).
در واقع تفسیر اشراقی از فلسفه ابن‌سینا که از پیش توسط کسانی چون سهروردی، غیاث‌الدین منصور و دیگران آغاز شده بود، در اصفهان به همت کسانی چون میرداماد و ملاصدرا، به اوج خود رسید و یکی از ویژگی‌های فلسفه دوره صفویه شد.
سنّت تدریس فلسفه در اصفهان تا دوران معاصر نیز ادامه یافت و کسانی چون حاج ‌آقا رحیم ارباب به تدریس این دانش اهتمام داشتند. جلال‌الدین همایی از تربیت شدگان اوست.
 

← طب و نجوم


علومی ‌مانند طب و نجوم نیز در حوزه اصفهان تدریس می‌شد.
برخی از عالمان حوزه در علم طب صاحب تألیف بوده‌اند. هم چون میرزا حسین طبیب که فردی عالم و فقیه بوده از اطبای دوره صفوی در اصفهان به شمار می‌رود.

[۴۲]


شرف‌الدین حسن اصفهانی معروف به حکیم شفایی (متوفی ۱۰۳۷) ادیب، متکلم و حکیمی‌ فاضل و معاصر شیخ بهائی و میرداماد بوده و تصانیفی در علم طب داشته است.

[۴۳]


سیدمحمدباقر موسوی حکیم نیز از طبیبان شاه سلیمان صفوی صاحب کتاب الادویة القلبیة به زبان فارسی بود.

[۴۴]


تدریس طب در اصفهان تا قرن چهاردهم نیز ادامه یافته و در این عصر در دوره اول قانونچه چغمینی و الموجز فی القانون ابن نفیس، دوره رونق شرح ابن نفیس بر الموجز و بر اسباب و علامات نجیب‌الدین سمرقندی و قانون ابن‌سینا را می‌خوانده‌اند.
از استادان این علم آخوند ملا عبدالجواد بوده است.

[۴۵]


 

← ریاضیات


از علومی‌ که در اصفهان تدریس می‌شده و عالمان زیادی به آن توجه داشته‌اند ریاضیات بوده است.
در قرن چهاردهم چهار یا پنج مدرّس ریاضیات در اصفهان خلاصة الحساب شیخ بهائی و فارسی هیئت ملا علی قوشچی و سی فصل خواجه نصیر طوسی را تدریس می‌کرده‌اند.

[۴۶]


قطب‌الدین لاهیجی از مدرّسانِ بنام ریاضی در عهد صفوی بوده و محمدباقر مجلسی

[۴۷]

 از او با عنوان «استاذنا فی الریاضیات» نام برده است.

[۴۸]


 

عملکرد و اقدامات

[ویرایش]



وقتی به عملکرد حوزه نجف رجوع می کنیم یکی از چالش‌ها که رو در روی عملکرد حوزه علمیه اصفهان قرار می‌گیرد، انحرافات فکری و عقیدتی ررایج در آن زمان بود. که به بعضی از عملکردها و اقدامات حوزه علمیه اصفهان در ذیل اشاره می‌شود.
 

← تبشیریان مسیحی


یکی از ویژگی‌های حوزه علمیه اصفهان در دوره صفویه ردّیه نویسی بر مسیحیت و مقابله با اقدامات تبشیری آنان بود.
در دوره صفویه، شاه عباس گروهی از ارامنه را در اصفهان سکونت داد.
علاوه بر این مسیحیان گرجی که گروگان، اسیر یا با هر عنوان دیگری در دربار صفوی بودند، و نیز اروپاییانی که به جهات تجاری، سیاسی، نظامی ‌یا جهان‌گردی به اصفهان می‌آمدند، فعالیت‌های تبشیری و نیز شبهه‌افکنی اعتقادی داشتند و این باعث توجه بیش‌تر عالمان حوزه اصفهان به مسیحیت و نقد افکار آنان شد.
برای نمونه میر سیداحمد علوی (متوفی ۱۰۵۴)، شاگرد و داماد میرداماد، کتاب‌های لوامع ربّانی، مَصْقل صفا و لَمَعات ملکوتیه و ظهیر‌الدین تفرشی کتاب نصرة الحق را در رد مسیحیت نوشتند و سیدمحمدباقر خاتون‌آبادی نیز اناجیل اربعه را به فارسی ترجمه کرد.

[۴۹]


این گرایش و توجه بعدها در دوره افشاریه نیز ادامه پیدا کرد و میرزا مهدی‌خان استرآبادی انجیل را با همکاری میر محمدمعصوم حسینی و فرزندش میر عبدالغنی حسینی خاتون‌آبادی با نام انجیل نادر شاهی (تهران ۱۳۸۸ش) ترجمه کرد.
از آن مهم‌تر، حاج‌ آقا نوراللّه اصفهانی، مرکزی را به نام «صفاخانه» تأسیس کرد که هدف اصلی آن برگزاری جلسات گفتگو بین اسلام و مسیحیت بود.
این مرکز مجله‌ای نیز با عنوان الاسلام منتشر می‌ساخت.
 

← فرق انحرافی


ظهور شیخ احمد احسایی و شکل‌گیری جریان شیخیه و متعاقب آن، بابیّت و بهائیت، نیز واکنش‌هایی را در حوزه اصفهان موجب شد.
در این قضایا نقش شیخ محمدباقر نجفی و شیخ محمدتقی، معروف به آقانجفی، بسیار اساسی و تأثیرگذار بود.

[۵۰]


 

← ترجمه متون به فارسی


از دیگر ویژگی‌های حوزه اصفهان در دوره صفوی توجه بسیار زیاد به ترجمه متون عربی به فارسی بود.
این اقدام که معمولا به دستور شاهان صفوی برای آشنایی عموم مردم و فارسی‌ زبانان با علوم دینی صورت می‌گرفت از متون اولیه حدیثی شروع شد و گاه متون کلامی‌ و فلسفی و فقهی را نیز در بر می‌گرفت.
شاخص‌ترین شخصیت این جریان محمدباقر مجلسی بود که هم در ترجمه متون عربی و هم در نگارش آثار فارسی اهتمامی ‌جدی داشت.

[۵۱]


شاه عباس دوم از ملا خلیل قزوینی خواست بر کتاب کافی کلینی شرحی به فارسی بنویسد و از محمدتقی مجلسی نیز خواست شرحی فارسی بر کتاب من لایحضره الفقیه بنویسد و او لوامع صاحب‌ قرانی را نوشت.

[۵۲]


اما یکی از مشهور‌ترین مترجمان این دوره علی بن حسن زواره‌ای (متوفی ۹۷۰) مفسر و مترجم مشهور دوره صفوی است که کتاب‌های بسیار زیادی چون تفسیر امام حسن عسکری (علیه‌السلام) و الاحتجاج طبرسی را به فارسی ترجمه کرد.

[۵۳]

[۵۴]

 (برای اطلاع از دیگر مترجمان و ترجمه‌های این دوره به این منبع رجوع کنید.

[۵۵]

)
 

← تصوف


مخالفت با تصوف، یکی از ویژگی‌های حوزه اصفهان به ویژه در دهه‌های پایانی حکومت صفویه مخالفت علما و فقها با تصوف و صوفیان بوده است.
صدر‌الدین شیرازی رساله‌ای به نام کسر اصنام الجاهلیة فی الرد علی الصوفیة نوشت. هم‌ چنین شیخ علی عاملی السهام المارقة فی ردّ الصوفیة، سیدمحمد میرلوحی از شاگردان بهاء‌الدین عاملی رسالة أعلام المحبین و ملا اسماعیل خواجویی الرد علی الصوفیة را نوشتند.

[۵۶]

[۵۷]

[۵۸]


محمدباقر مجلسی نیز در کتاب عین الحیوة به نقد نظری تصوف پرداخت و گرایش پدرش به تصوف را رد کرد

[۵۹]

 (برای آگاهی از رویارویی فقیهان و صوفیان با یکدیگر و رساله‌های که در رد صوفیه نوشته شده به این منبع رجوع کنید.

[۶۰]

).
 

مدارس اصفهان

[ویرایش]



یکی دیگر از ویژگی‌های حوزه علمیه اصفهان علی الخصوص در دوره صفویه، رونق مدرسه‌ سازی بوده است.
بیشتر این مدارس را حاکمان و وابستگان آن‌ها می‌ساخته‌اند.
 

← مدارس دوران قدیم


برخی از آن مدارس موجود و برخی به تدریج از بین رفته است؛ اسامی مدارس بدین قرار:
 

←← امام‌زاده اسماعیل


مدرسه امام‌زاده اسماعیل، از مدارس کهن اصفهان که حاج محمدابراهیم بیک یوزباشی در دوره شاه سلطان حسین صفوی و به دستور وی در ۱۱۱۵ آن را تعمیر و تزیین کرد و از این‌ رو به مدرسه ابراهیم بیک نیز معروف است.
این مدرسه در دوران پهلوی محل سکونت مساکین و آوارگان قحطی و خشکسالی شده بود تا آن‌که در ۱۴۰۰ با نظارت حاج‌آقا محمدفقیه احمدآبادی تعمیر شد و طلاب در حجره‌های آن ساکن شدند

[۶۱]

[۶۲]

[۶۳]

 آیت‌اللّه سیدابوالحسن اصفهانی (متوفی ۱۳۶۵) مدتی در این مدرسه سکونت داشته است.
 

←← جلالیه


مدرسه جلالیه یا احمدآباد از مدارس دوره شاه سلطان حسین صفوی است که در ۱۱۱۴ به وسیله جلال‌الدین محمد حکیم بنا شده است.

[۶۴]


 

←← الماسیه


مدرسه الماسیه در ۱۱۰۴ در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی به دست حاج الماس از غلامان خاص شاه ساخته شد.
در ۱۳۵۵ اداره اوقاف اصفهان آن را تخریب کرد ولی پس از شهریور ۱۳۲۰ آیت‌اللّه شیخ مهدی نجفی زمین مدرسه را در اختیار گرفت و در همان مکان مدرسه‌ای بنا کرد که تا کنون پا برجاست.

[۶۵]


برخی از مدرّسان مشهور این مدرسه عبارت‌اند از: شیخ محمدحسن لاری بیضاوی (متوفی ۱۳۳۵) از شاگردان شیخ محمدباقر مسجدشاهی نجفی؛ سیدزین‌العابدین ابرقوئی (متوفی ۱۳۷۲) از شاگردان سیدمحمدباقر درچه‌ای و آخوند کاشی؛ سیدمصطفی مهدوی هرستانی (متوفی ۱۴۰۹) که در مدرسه جده بزرگ نیز تدریس می‌کرد؛ شیخ عباس‌علی ادیب حبیب‌آبادی (متوفی ۱۴۱۲) که جامع منقول و معقول و از مدرّسان مشهور اصفهان بود و شیخ محمدرضا محقق خراسانی.

[۶۶]


 

←← ثقة الاسلام


حاج شیخ محمدعلی اصفهانی ثقة الاسلام نیز در ۱۳۱۶ و ۱۳۱۷ در جنوب مسجد سارو تَقی‌خان مدرسه ثقة الاسلام را ساخت.

[۶۷]

[۶۸]


 

←← شفیعیه


مدرسه شفیعیه نیز در ۱۰۹۹ در عهد شاه سلیمان صفوی به همت محمدشفیع میرزا حسینی ساخته شد.

[۶۹]

[۷۰]


 

←← شیخ الاسلام


مدرسه شیخ الاسلام نیز از مدارس این دوره است که ملا محمدباقر سبزواری در آن تحصیل می‌کرده است.

[۷۱]

[۷۲]


 

←← ملا عبدالله


مدرسه ملا عبداللّه را شاه عباس اول صفوی برای ملا عبداللّه تستری ساخت.

[۷۳]

[۷۴]


 

←← نیم‌آورد


مدرسه کوچک نیم‌آورد، که چهار حجره داشته ولی طلاب زیادی در آن مشغول تحصیل بوده‌اند، از همین دوره است.
سیدنعمت‌اللّه جزایری در ابتدای ورود به اصفهان مدتی در این مدرسه سکونت داشته است.

[۷۵]


 

←← مریم بیگم


مدرسه مریم بیگم که بانی آن مریم بیگم دختر شاه صفوی بود در ۱۱۱۵ بنا گردید.

[۷۶]

[۷۷]


 

←← شاه‌زاده‌ها


مدرسه شاه‌زاده‌ها را نیز شهربانو‌خانم دختر شاه سلطان حسین صفوی ساخت.
از مدرّسان معروف آن ملا عبدالجواد حکیم بوده است.

[۷۸]

[۷۹]


 

←← جده بزرگ و کوچک


مدرسه جده بزرگ و جده کوچک در زمان شاه عباس دوم صفوی ساخته شد.
تولیت و ریاست تدریس در این مدرسه ابتدا بر عهده آقا حسین خوانساری بود.

[۸۰]


به گفته جناب اصفهانی

[۸۱]

 در زمان او یعنی اوایل قرن چهاردهم شمسی مدرسه جده بزرگ ۶۷ حجره و ۵۰ طلبه و مدرسه جده کوچک ۳۸ حجره و ۲۵ طلبه داشته است.
 

←← فاطمیه


مدرسه فاطمیه در ۱۰۶۷ دایر بوده و طلبه داشته است.

[۸۲]


 

←← کلباسی


مدرسه کلباسی یا قرق‌چای بیک که بانی آن حاج محمدابراهیم کلباسی بود، در ۱۳۵۷ تبدیل به‌ خانه شد.

[۸۳]


 

←← شیخ لطف‌الله


مدرسه شیخ لطف‌اللّه یا مدرسه خواجه مَلِک مستوفی نیز در دوره صفویه دایر بوده و عالمانی چون آقا حسین خوانساری در آن‌جا تحصیل علم کرده‌اند.
نام این مدرسه خواجه ملک بوده و تاریخچه آن به پیش از صفویه می‌رسد.
خواجه ملک در زمان شاه اسماعیل صفوی (حک: ۹۰۷ـ۹۳۰) آن را بازسازی کرد و بدین جهت به نام او شهرت یافت.
اما چون در دوره شاه عباس، شیخ لطف‌اللّه میسی مدت‌ها در آن مدرسه تدریس می‌کرد، به مدرسه شیخ لطف‌اللّه نیز معروف شده است.

[۸۴]

[۸۵]


رفیعی مهرآبادی

[۸۶]

 احتمال داده که این مدرسه همان مدرسه عَرَبان باشد.
در قرن دوازدهم ناظر این مدرسه ملا محمدزمان بن کلب‌علی تبریزی از شاگردان محمدباقر مجلسی بود که در کتاب فرائد الفوائد خویش اطلاعاتی درباره این مدرسه داده است.
وی مدرسه شیخ لطف‌اللّه را برای شیعیان هم ‌چون مدارس نظامیه نزد اهل سنّت دانسته و به نام بسیاری از علما و فقهای شیعه که در این مدرسه به تعلیم و تعلم مشغول بوده‌اند اشاره کرده است.

[۸۷]


 

←← نجف‌قلی بیک


ساخت مدرسه نجف‌قلی بیک نیز در ۱۱۰۴ در زمان شاه سلطان حسین صفوی به پایان رسید.

[۸۸]


 

←← میرزا رضی


مدرسه میرزا رضی از بناهای میرزا رضی صدر اصفهانی است که در دوره صفویه صدارت داشته است.

[۸۹]


 

←← میرزا تقی


مدرسه میرزا تقی به کوشش میرزا تقی بن محمدباقر دولت‌آبادی در زمان شاه عباس دوم در ۱۰۷۱ برای سیدنعمت‌اللّه جزایری ساخته شد و جزایری چند سال در آن سکونت و به تحصیل اشتغال داشت.
با توجه به کتیبه سردر مدرسه نام آن ظاهرآ مدرسه طیبه خالصیه بوده است. این مدرسه را مدرسه حوا بیگم نیز خوانده‌اند.

[۹۰]


 

←← مبارکیه


مدرسه مبارکیّه به نام آقامبارک از خواجگان شاه سلیمان صفوی بود.
اردبیلی در ۱۱۰۰ کتاب جامع الرواة را در این مدرسه به پایان رساند و در جلسه‌ای به دعوت شاه سلیمان، عالمان بزرگ آن روزگار از جمله محمدباقر مجلسی، آقا جمال خوانساری و دیگران در آن مدرسه با نوشتن کلمه‌ای از خطبه و مقدمه کتاب، نسخه‌برداری آن نسخه را افتتاح کردند و سپس کاتب، کتابت آن را در همان سال به پایان رساند و مجلسی آن نسخه را از طرف شاه سلیمان صفوی وقف کرد.

[۹۱]


 

←← اسماعیلیه


مدرسه اسماعیلیه را میر محمداسماعیل خاتون‌آبادی (متوفی ۱۱۱۶) بنا کرد.
این مدرسه سال‌های زیادی متروکه بود ولی اکنون دایر است و در بیش‌تر حجره‌های آن طلاب سکونت دارند.

[۹۲]


 

←← دارالعلم


مدرسه دارالعلم نیز مدرسه‌ای است که نسخه‌ای از تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة تألیف سیدشرف‌الدین علی حسینی استرآبادی به خط ناصر بن محمد نجفی در ۱۰۶۵ در آن‌جا نوشته شده است.

[۹۳]


 

←← شاه


مدرسه شاه یا مدرسه مسجد جامع عباسی، که به گفته جناب اصفهانی (در سال ۱۳۷۱)

[۹۴]

 ده حجره داشته و پانزده طلبه در آن ساکن بوده‌اند، از مهم‌ترین پایگاه‌های علمی‌ و آموزشی شیعه بود و علمای زیادی در آن به تعلیم و تعلم پرداختند.
سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی، صاحب عروة الوثقی، در ابتدای تحصیل از طلاب این مدرسه بوده و در محضر محمدباقر خوانساری، صاحب روضات، و محمدباقر مسجدشاهی و جمعی دیگر شاگردی کرده است.

[۹۵]

[۹۶]

 (برای دیگر عالمانی که در این مدرسه تحصیل می‌کرده‌اند به این منبع رجوع کنید.

[۹۷]

).
 

←← شیخ بهایی


مدرسه شیخ بهائی مجاور مسجد جامع بوده و شیخ بهاء‌الدین عاملی آن‌جا تدریس می‌کرده و محمدتقی مجلسی، شیخ بهائی را در آن مدرسه در حال مقابله صحیفه سجادیه ملاقات کرده است.

[۹۸]

[۹۹]


 

←← عبدالله افندی


مدرسه عبدالله افندی اصفهانی صاحب ریاض العلماء نیز محل تدریس وی بوده است.

[۱۰۰]


 

← مدارس دوران جدید


اگر چه در قرن اخیر با تأسیس حوزه علمیه قم از اهمیت حوزه اصفهان کاسته شد، اما هم‌چنان مدارس علمیه در این شهر پا برجاست و طلاب به فراگیری علم مشغول‌اند.
 

←← سلطانی


برخی از مدارس علمیه که در سال‌های اخیر در اصفهان تأسیس شده یا از گذشته باقی مانده، هم اکنون دایر است از جمله مدرسه چهارباغ (سلطانی) که از آثار شاه سلطان حسین صفوی است و اکنون مدرسه امام صادق (علیه‌السلام) نام دارد و طلبه‌نشین است.
این مدرسه با ۹۶ حجره بزرگ‌ترین مدرسه اصفهان بوده است.

[۱۰۱]


 

←← سید


مسجد و مدرسه سید را نیز سیدمحمدباقر شفتی مشهور به حجت الاسلام بنا کرد و بدین جهت به مدرسه سید معروف است.
اتمام ساخت و آماده‌سازی این مدرسه در حیات سیدمحمدباقر ممکن نشد و فرزند و نواده‌اش آن را تکمیل کردند.

[۱۰۲]

[۱۰۳]


 

←← صدر


مدرسه صدر که محمدحسین‌خان صدراعظم اصفهانی در ابتدای قرن سیزدهم آن را تأسیس کرد، نقشه‌ای مشابه مدرسه چهارباغ یا مدرسه سلطانی دارد.

[۱۰۴]


این مدرسه به گفته جناب اصفهانی (در سال ۱۳۷۱)

[۱۰۵]

 ۶۲ حجره و ۶۰ طلبه داشته است.
مجتهدان و عالمان بزرگی چون شیخ عبدالحسین محلاتی (متوفی ۱۳۲۳)، جهانگیرخان قشقایی (متوفی ۱۳۲۸)، آخوند ملا محمد کاشانی (متوفی ۱۳۳۳)، آقا سیدابوالقاسم دهکردی (متوفی ۱۳۵۳)، آخوند ملا محمدحسین فشارکی (متوفی ۱۳۵۳)، آقا شیخ علی یزدی (متوفی ۱۳۵۳)، محمدحکیم خراسانی (متوفی ۱۳۵۵)، حاج‌آقا حسین طباطبائی بروجردی و بسیاری دیگر در این مدرسه تحصیل یا تدریس کرده‌اند.

[۱۰۶]


مدرسه صدر چهارباغ خواجو نیز از آثار محمدحسین‌خان صدراعظم اصفهانی است.
 

←← عربان


مدرسه عربان که عرب‌ها در آن تحصیل می‌کردند، رو به ویرانی بود، اما پس از شهریور ۱۳۲۰ سیدمحمدرضا خراسانی آن را تعمیر کرد و اکنون به مدرسه آیت‌اللّه خادمی‌ معروف است.

[۱۰۷]


 

←← کاسه‌گران


مدرسه کاسه‌گران که به همت امیر محمدمهدی حسنی حسینی مشهور به حکیم‌الملک اردستانی در ۱۱۰۵ به اتمام رسید، هم ‌اکنون (سال ۱۳۸۶) پابرجا و طلبه‌نشین است.

[۱۰۸]

[۱۰۹]


 

←← ناصری


در مدرسه ناصری نیز در دوره ناصر‌الدین شاه قاجار تعمیراتی صورت گرفت.

[۱۱۰]


 

←← نوریه


مدرسه نوریه نیز از مدارس اوایل عهد صفوی است و به گفته جناب اصفهانی (در سال ۱۳۷۱)

[۱۱۱]

۲۲ حجره داشت و ۲۲ طلبه در آن سکونت داشتند.
بنای این مدرسه از نور‌الدین محمدجابر انصاری اصفهانی بود. وقف‌نامه آن را سپنتا آورده و در حاشیه آن خط و مهر محمدتقی مجلسی دیده می‌شود.

[۱۱۲]


 

←← دیگر مدارس


مدرسه محمودیه، مدرسه مسجد رحیم‌خان، مدرسه میرزا مهدی،

[۱۱۳]

 مدرسه الغدیر، مدرسه امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، مدرسه باقرالعلوم، مدرسه صدر پا قلعه یا سیدالعراقین، مدرسه جوادیه، و مدرسه رکن الملک

[۱۱۴]

 از دیگر مدارس مشهور اصفهان هستند.
 

← تدریس در مساجد


علاوه بر این در برخی مساجد اصفهان نیز تدریس علوم دینی رواج داشته است. در مسجد شاه مدرّسان و طلاب وظایف و مقرری خاصی داشته‌اند. این مسجد یازده مدرّس داشته است که دو روز هفته را تعطیل و بقیه ایام هفته را موظف به تدریس در مسجد بوده‌اند.

[۱۱۵]


 

منابع درآمد

[ویرایش]



برای اداره امور مدارس علمیه و طلاب آن نیاز به منابعی می‌باشد که در ذیل به بعضی از آنها در حوزه اصفهان اشاره می‌کنیم.
 

← وقف


اوقاف از مهم‌ترین منابع درآمد مدارس در اصفهان بوده است. (برای نمونه‌هایی از این اوقاف به این منبع رجوع کنید.

[۱۱۶]

[۱۱۷]

[۱۱۸]

[۱۱۹]

[۱۲۰]

)
 

← خیرین


به علاوه، شاردن از ۵۷ مدرسه طلبه‌نشین در اصفهان خبر داده که بیش‌تر آن‌ها از آثار خیریه پادشاهان بوده و مدیر و مدرّسان آن‌ها و بالطبع هزینه‌هایشان را شاهان تأمین می‌کردند و برای مدرّسان و طلاب از جانب سلاطین مواجب و مستمری تعیین می‌شده است.

[۱۲۱]


 

← استنساخ کتب


برخی از طلاب نیز به کارهایی چون استنساخ کتاب، معلمی‌ سرخانه یا للگی بچه‌های دولت‌مردان می‌پرداختند و از این راه هزینه زندگی و تحصیل خویش را تأمین می‌کردند.

[۱۲۲]


 

← کشاورزی


حاج ملا هادی سبزواری زندگی خویش را از راه کشاورزی می‌گذراند.

[۱۲۳]


 

← ملاباشی


از مناصب مهمی‌ که در اواخر دوره صفویه ایجاد شد، منصب «ملاباشی» گری بود.
یکی از وظایف ملاباشی که از میان اهل علم انتخاب می‌شد، دریافت وظیفه و مقرری طلاب از حکومت و تقسیم آن بود.

[۱۲۴]


 

فهرست منابع

[ویرایش]



(۱) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، الکرام البررة، ج۱ـ۲، مشهد ۱۴۰۴.
(۳) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، الکرام البررة، ج۳، چاپ حیدر محمدعلی بغدادی و خلیل نایفی، قم ۱۴۲۷.
(۴) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، ج۱ـ۴، ۱۴۰۴.
(۴) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، ج۵، چاپ محمد طباطبائی بهبهانی، ۱۳۸۸ش.
(۵) ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
(۶) اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۸) جمعی از نویسندگان ریاض العلماء و حیاض الفضلاء.
(۹) محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء.
(۱۰) انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس‌سره، قم، ۱۳۷۳ش.
(۱۱) ایمانیه، مجتبی، تاریخ فرهنگ اصفهان، اصفهان، دانشگاه اصفهان، (بی‌تا).
(۱۲) تبریزی، محمدزمان بن کلب‌علی، فرائد الفوائد، در احوال مدارس و مساجد، چاپ رسول جعفریان، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۳) خیابانی، علی تبریزی، کتاب علماء معاصرین، چاپ سنگی، تهران، ۱۳۶۶.
(۱۴) تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلماء، چاپ محمد برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۱۵) جابری انصاری، محمدحسن، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، (اصفهان) ۱۳۲۱ش.
(۱۶) جزایری، عبداللّه بن نور‌الدین، الاجازة الکبیرة، چاپ محمد سمامی‌حائری، قم، ۱۴۰۹.
(۱۷) جعفریان، رسول، احوال و آثار بهاء‌الدین محمد اصفهانی (مشهور به فاضل هندی)، قم، ۱۳۷۴ش.
(۱۸) جعفریان، رسول، سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، تهران، ۱۳۸۸ش.
(۱۹) جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، چاپ عباس نصر، اصفهان، ۱۳۷۱ش.
(۲۰) جناب اصفهانی، علی، رجال و مشاهیر اصفهان (الاصفهان)، چاپ رضوان پورعصار، اصفهان، ۱۳۸۵ش.
(۲۱) حرّ عاملی، محمد بن حسن، امل‌الآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست، قم، ۱۳۶۲ش.
(۲۲) اشکوری، احمد حسینی، تلامذة العلامة المجلسی و المجازون منه، چاپ محمود مرعشی، قم، ۱۴۱۰.
(۲۳) خاتون‌آبادی، عبدالحسین بن محمدباقر، وقایع السنین و الاعوام، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۲۵) رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۲۶) ریاحی، محمدحسین، ره‌آورد ایام، مجموعه مقالات اصفهان‌شناسی، اصفهان، ۱۳۸۵ش.
(۲۷) سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، اصفهان، ۱۳۴۶ش.
(۲۸) طارمی‌راد، حسن، علامه مجلسی، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۲۹) قرقانی، مهدی، زندگانی حکیم جهان‌گیرخان قشقایی، اصفهان، ۱۳۷۱ش.
(۳۰) قزوینی، عبدالنبی بن محمدتقی، تتمیم امل‌الآمل، چاپ احمد حسینی، قم، ۱۴۰۷.
(۳۱) قمی، عباس، الفوائد الرضویة فی احوال علماء المذهب الجعفریة، چاپ ناصر باقری بیدهندی، قم، ۱۳۸۵ش.
(۳۲) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳۳) مجلسی، محمدباقر، کتاب الاربعین، قم، ۱۳۵۸ش.
(۳۴) مجلسی، مقصود علی، روضة المتقین فی شرح مَن لایَحضُرُه الفقیه، چاپ حسن موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی، قم، ۱۴۰۶ـ۱۴۱۳.
(۳۵) مجلسی، محمدتقی، لوامع صاحبقرانی، المشتهر بشرح الفقیه، ج۱، قم، ۱۴۱۴.
(۳۶) مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۳۷) موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، اصفهان، ۱۴۱۸.
(۳۸) سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
(۳۹) مهاجر، جعفر، الهجرةالعاملیة الی ایران فی العصر الصفوی: اسبابها التاریخیة ونتائجهاالثقافیة و السیاسیة، بیروت، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
(۴۰) مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان، ۱۳۸۶ش.
(۴۱) مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، قم، ۱۳۶۷ش.
(۴۲) سمیعا، میرزا، تذکرة الملوک، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۴۳) نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۴۴) نجفی، موسی، حکم نافذ آقانجفی: عرفان، مرجعیت و سیاست و فتاوائی از تحریم سیاست غرب در ایران، (قم) ۱۳۷۱ش.
(۴۵) نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره نصرآبادی، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد، ۱۳۷۸ش.
(۴۶) نوری، حسین بن محمدتقی، خاتمة مستدرک الوسائل، قم، ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.
(۴۷) واله اصفهانی، محمدیوسف، خلد برین، ایران در روزگار صفویان، چاپ میرهاشم محدث، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۴۸) وحید قزوینی، محمدطاهر بن حسین، عباس‌نامه، یا شرح زندگانی ۲۲ ساله شاه عباس ثانی (۱۰۵۲ـ ۱۰۷۳)، چاپ ابراهیم دهگان، اراک، ۱۳۲۹ش.
 

پانویس

[ویرایش]


 

۱. ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۰۸.
۲. ↑ کیهان، مسعود، جغرافیای کامل ایران، ج۱، ص۳۰۸.
۳. ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۰۸.
۴. ↑ کیهان، مسعود، جغرافیای کامل ایران، ج۱، ص۳۰۸.
۵. ↑ سلطان‌زاده، حسین، مقدمه‌ای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، ص۹۴، به نقل از صورة الارض، ص۱۰۶.
۶. ↑ ابن‌عبر شاه، احمد بن محمد، زندگانی شگفت‌آور تیمور، ترجمه محمدعلی نجاتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ۱۳۳۹، ص۵۰ .
۷. ↑ فقیهی، اصغر، آل بویه، ص۳۰۱.
۸. ↑ سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ص۹۹.
۹. ↑ نعمان، شبلی، آموزش قدیم در کشورهای اسلامی، ترجمه فخر داعی، آموزش و پرورش، سال نهم، شماره ۳، ص۳۰.
۱۰. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملی اصفهان، ص۴۳۱.
۱۱. ↑ هنرفر، لطف‌الله، اصفهان، ص۲۱۰ و ۲۱۱.
۱۲. ↑ هنرفر، لطف‌الله، اصفهان، ص۱۶۰.
۱۳. ↑ اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمه دکتر محمود میرآفتاب، ص۳۱۵.
۱۴. ↑ اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ص۲۵۶.
۱۵. ↑ اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ص۳۰۸.
۱۶. ↑ اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ص۲۵۹.
۱۷. ↑ المهاجر، جعفر، الهجرة العاملیة الی ایران فی العصر الصفوی، ص۶۶.
۱۸. ↑ رک: مهاجر، جعفر، الهجرة العاملیه، فصل «الحرکة الاخباریة المعارضة لملجتهدین»، ص۱۹۹.
۱۹. ↑ جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، فصل در رساله مجلسی درباره حکما، اصولیین و صوفیه» ص۲۶۰.
۲۰. ↑ جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، فصل انتقاد از دانشوران دوره صفوی، رساله‌ای از فیض کاشانی «الکلمات اطریقة فی منشاء اختلاف الامة المرحومة»، ص۳۵۷.
۲۱. ↑ دروویل، گاسپار، سفرنامه دروویل، ترجمه جواد یحیی، ص۱۸۱.
۲۲. ↑ غفاری، ابوالحسن، تاریخ روابط ایران و فرانسه، ص۱۵۵.
۲۳. ↑ محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۲، ص۳۶۰ـ۳۶۲.
۲۴. ↑ سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۲، ص۳۸۰، قم، مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸۱۴۲۴.    
۲۵. ↑ قزوینی، محمدتقی، تتمیم امل ‌الآمل، ج۱، ص۷۹۸۰، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.    
۲۶. ↑ امین، حسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۸۸.    
۲۷. ↑ قزوینی، عبدالنبی بن محمدتقی، تتمیم امل‌الآمل، ج۱، ص۸۲، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.
۲۸. ↑ محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۲، ص۸۸.
۲۹. ↑ قزوینی، عبدالنبی بن محمدتقی، تتمیم امل‌الآمل، ج۱، ص۶۷ـ۶۸، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.
۳۰. ↑ محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۱، ص۱۱۹.    
۳۱. ↑ آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، الکرام البررة، ج۱، ص۲۹۲، قسم ۳، چاپ حیدر محمدعلی بغدادی و خلیل نایفی، قم ۱۴۲۷.
۳۲. ↑ امین، حسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۰۵.    
۳۳. ↑ محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۷، ص۱۴۵۱۴۷.    
۳۴. ↑ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۶، ص۲۶۱۲۶۲، تهران ۱۳۷۴ش.    
۳۵. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۱، ص۱۳۲، قم ۱۳۶۷ش.
۳۶. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۱، ص۱۳۸، قم ۱۳۶۷ش.
۳۷. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۱، ص۱۴۴، قم ۱۳۶۷ش.
۳۸. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۱، ص۱۴۶، قم ۱۳۶۷ش.
۳۹. ↑ استادزاده، سعید، نشریات حوزه علمیه شهید شاه‌آبادی، ص۳۹.
۴۰. ↑ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۶، ص۲۶۱۲۶۲، تهران ۱۳۷۴ش.    
۴۱. ↑ امین، حسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۱.    
۴۲. ↑ موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۴۸۵، اصفهان ۱۴۱۸.
۴۳. ↑ جمعی از نویسندگان، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۱، ص۱۶۱۱۶۲.    
۴۴. ↑ امین، حسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۸۸.    
۴۵. ↑ جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۶، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۴۶. ↑ اصفهانی جناب، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۵، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۴۷. ↑ مجلسی، محمدباقر، کتاب الاربعین، ج۱، ص۱۹۲، قم ۱۳۵۸ش.
۴۸. ↑ طارمی‌راد، حسن، ج۱، ص۱۲، پانویس ۹، علامه مجلسی، تهران ۱۳۷۵ش.
۴۹. ↑ جعفریان، رسول، سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، ج۲، ص۹۷۳ـ۹۸۵، تهران ۱۳۸۸ش.
۵۰. ↑ نجفی، موسی، حکم نافذ آقانجفی، عرفان، ج۱، ص۱۶۵ـ۱۹۰، مرجعیت و سیاست و فتاوائی از تحریم سیاست غرب در ایران، (قم) ۱۳۷۱ش.
۵۱. ↑ طارمی‌راد، حسن، علامه مجلسی، ج۱، ص۸۹ـ۹۶، تهران ۱۳۷۵ش.
۵۲. ↑ قزوینی، محمدطاهر، عباس‌نامه، یا شرح زندگانی ۲۲ ساله شاه عباس ثانی، ج۱، ص۱۸۴ـ۱۸۵، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ش.
۵۳. ↑ جمعی از نویسندگان، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۳، ص۳۹۴۳۹۶،۱۴۰۱.    
۵۴. ↑ محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۴، ص۳۷۶ـ۳۷۷.
۵۵. ↑ جعفریان، رسول، سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، ج۲، ص۱۳۴۷ـ۱۳۸۸، تهران ۱۳۸۸ش.
۵۶. ↑ آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۲۰۰، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۷. ↑ آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۰، ص۲۰۴، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۸. ↑ آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۱، ص۹۵، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۹. ↑ طارمی‌راد، حسن، علامه مجلسی، ج۱، ص۲۱۸ـ۲۴۲، تهران ۱۳۷۵ش.
۶۰. ↑ جعفریان، رسول، سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، ج۱، ص۷۸۸ـ۹۲۹، تهران ۱۳۸۸ش.
۶۱. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۷۵۹، تهران ۱۳۵۲ش.
۶۲. ↑ موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۱۰۸ـ۱۱۱، اصفهان ۱۴۱۸.
۶۳. ↑ موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۱۱۱، اصفهان ۱۴۱۸.
۶۴. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۶۵. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۳، ص۲۹۲، قم ۱۳۶۷ش.
۶۶. ↑ موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۱۰۷ـ ۱۰۸، اصفهان ۱۴۱۸.
۶۷. ↑ جابری انصاری، محمدحسن، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، ج۱، ص۳۱۲، (اصفهان) ۱۳۲۱ش.
۶۸. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۳، ص۲۹۲، قم ۱۳۶۷ش.
۶۹. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، تهران ۱۳۵۲ش.
۷۰. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۷۰، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۷۱. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۰، تهران ۱۳۵۲ش.
۷۲. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۸۰، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۷۳. ↑ ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۲، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
۷۴. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۹۴ـ۴۹۷، تهران ۱۳۵۲ش.
۷۵. ↑ ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۲، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
۷۶. ↑ ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۲، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
۷۷. ↑ جابری انصاری، محمدحسن، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، ج۱، ص۳۰۵، (اصفهان) ۱۳۲۱ش.
۷۸. ↑ ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۳، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
۷۹. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۳۹، تهران ۱۳۵۲ش.
۸۰. ↑ نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره نصرآبادی، ج۱، ص۲۲۱، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد ۱۳۷۸ش.
۸۱. ↑ جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۱۰، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۸۲. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۴، تهران ۱۳۵۲ش.
۸۳. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۳ـ۴۴، تهران ۱۳۵۲ش.
۸۴. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۳۸، تهران ۱۳۵۲ش.
۸۵. ↑ ایمانیه، مجتبی، تاریخ فرهنگ اصفهان، ج۱، ص۸۲، اصفهان: دانشگاه اصفهان، (بی‌تا).
۸۶. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۳۸، تهران ۱۳۵۲ش.
۸۷. ↑ تبریزی، محمدزمان بن کلب‌علی، فرائد الفوائد، در احوال مدارس و مساجد، ج۱، ص۲۹۴ـ۲۹۹، چاپ رسول جعفریان، تهران ۱۳۷۳ش.
۸۸. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۰، تهران ۱۳۵۲ش.
۸۹. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۱، تهران ۱۳۵۲ش.
۹۰. ↑ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۱ـ۴۲، تهران ۱۳۵۲ش.
۹۱. ↑ موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۲۲۸ـ۲۲۹، اصفهان ۱۴۱۸.
۹۲. ↑ موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۱۰۶، اصفهان ۱۴۱۸.
۹۳. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۳۸، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۹۴. ↑ جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۱۰، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۹۵. ↑ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۶، ص۳۹۲، تهران ۱۳۷۴ش.    
۹۶. ↑ موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۲۴۶ـ۲۴۷، اصفهان ۱۴۱۸.
۹۷. ↑ موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۲۴۶ـ۲۴۷، اصفهان ۱۴۱۸.
۹۸. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۳، ص۲۷۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۹۹. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۳۰۶، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۱۰۰. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۶۲، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۱۰۱. ↑ جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۹، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۱۰۲. ↑ ایمانیه، مجتبی، تاریخ فرهنگ اصفهان، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۴۵، اصفهان: دانشگاه اصفهان، (بی‌تا).
۱۰۳. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۱۰۴. ↑ ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۱، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
۱۰۵. ↑ جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۹، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۱۰۶. ↑ موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۳۰۳ـ۳۱۶، اصفهان ۱۴۱۸.
۱۰۷. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۲۰۲ـ ۲۰۳، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۱۰۸. ↑ ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۲، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
۱۰۹. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۲۱۶ـ۲۱۸، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۱۱۰. ↑ مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۲۵۹، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۱۱۱. ↑ جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۹، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۱۱۲. ↑ سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۷۴ـ۱۱۰، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۱۳. ↑ موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۳۱۶ـ۳۲۳، اصفهان ۱۴۱۸.
۱۱۴. ↑ موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۲۸۸ـ۲۹۵، اصفهان ۱۴۱۸.
۱۱۵. ↑ سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۵۸ـ۶۰، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۱۶. ↑ سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۷۴ـ۱۰۹، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۱۷. ↑ سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۱۶۹، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۱۸. ↑ سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۱۹۰، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۱۹. ↑ سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۱۹۷ـ۱۹۸، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۲۰. ↑ سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۲۰۰ـ۲۰۱، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۲۱. ↑ منشی، اسکندر، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۵۷.
۱۲۲. ↑ منشی، اسکندر، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۳، ص۹۴۰.
۱۲۳. ↑ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۲، ص۴۲۲، تهران ۱۳۷۴ش.    
۱۲۴. ↑ سمیعا، میرزا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۱ـ۲، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۸ش.


 

منبع

[ویرایش]



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حوزه علمیه اصفهان»، شماره۶۶۴۱.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حوزه علمیه اصفهان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۹/۱۲.    
پایگاه اطلاع رسانی مرکز مدیریت حوزه علمیه اصفهان

 

 

http://wikifeqh.ir/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86?hilight=%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DA%A9%DB%8C

 

////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

 

http://wikifeqh.ir/%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86?hilight=%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DA%A9%DB%8C

 

علمای حوزه علمیه اصفهان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
 



حوزه علمیه اصفهان از آن دسته حوزه‌های علمیه شیعی است که علمای طراز اول بسیاری را در خود پرورش داده است.
 

فهرست مندرجات

۱ - علمای مشهور
       ۱.۱ - بهاءالدین عاملی
       ۱.۲ - شاگردان شیخ بهایی
       ۱.۳ - شیخ بهایی
       ۱.۴ - لطف‌الله میسی
       ۱.۵ - مصطفی تفرشی
       ۱.۶ - میرداماد
       ۱.۷ - میرفندرسکی
       ۱.۸ - حسن‌علی تستری
       ۱.۹ - محمدتقی مجلسی
       ۱.۱۰ - رجب‌علی تبریزی
       ۱.۱۱ - رفیعا
       ۱.۱۲ - حسین بروجردی
       ۱.۱۳ - محمدصالح مازندرانی
       ۱.۱۴ - رفیع‌الدین گیلانی
       ۱.۱۵ - محقق سبزواری
       ۱.۱۶ - آقاحسین خوانساری
       ۱.۱۷ - محمد بن حسن شروانی
       ۱.۱۸ - حسین بن رفیع‌الدین
       ۱.۱۹ - خلیل بن غازی قزوینی
۲ - علمای قرن دوازدهم
       ۲.۱ - جعفر کمره‌ای
       ۲.۲ - نعمت‌الله جزایری
       ۲.۳ - ابوطالب فندرسکی
       ۲.۴ - محمد فیض کاشانی
       ۲.۵ - جمال خوانساری
       ۲.۶ - فاضل سراب
       ۲.۷ - خاتون‌آبادی
       ۲.۸ - حسین گیلانی
       ۲.۹ - افندی اصفهانی
       ۲.۱۰ - دیگر علما
۳ - علمای تحصیل کرده در نجف
       ۳.۱ - شفتی
       ۳.۲ - کلباسی
       ۳.۳ - اعرجی اصفهانی
       ۳.۴ - شیخ انصاری
       ۳.۵ - ملا هادی سبزواری
       ۳.۶ - محمدباقر نجفی
       ۳.۷ - محمدباقر خوانساری
       ۳.۸ - محدباقر فشارکی
       ۳.۹ - محمدحسن هزارجریبی
       ۳.۱۰ - خوانساری چهارسوقی
       ۳.۱۱ - بدیع موسوی
       ۳.۱۲ - جهانگیرخان قشقایی
       ۳.۱۳ - محمد کاشانی
       ۳.۱۴ - شریعت اصفهانی
       ۳.۱۵ - آقامنیر
       ۳.۱۶ - ابوالقاسم دهکردی
       ۳.۱۷ - موسوی عاملی
۴ - علمای تحصیل کرده در اصفهان
       ۴.۱ - سید حسن مدرس
       ۴.۲ - محمدحسین نائینی
       ۴.۳ - ابوالحسن اصفهانی
       ۴.۴ - ابوالمجد
       ۴.۵ - جمال‌الدین گلپایگانی
       ۴.۶ - حسین بروجردی
۵ - شخصیت‌های علمی و فقهی
       ۵.۱ - ثقة الاسلام
       ۵.۲ - حاج‌آقا رحیم ارباب
۶ - قرن چهاردهم
۷ - زنان عالم
۸ - فهرست منابع
۹ - پانویس
۱۰ - منبع
 

علمای مشهور

[ویرایش]



 

← بهاءالدین عاملی


عالم بزرگ دیگری که در شکوفایی حوزه اصفهان حضوری تأثیرگذار داشت، بهاء‌الدین عاملی بود.
شاه عباس منصب شیخ الاسلامی اصفهان را پس از فوت شیخ علی منشار به وی سپرد.
وی به مدد دانش گسترده و متنوع خود به تدریس پرداخت و شاگردان بزرگی تربیت کرد.
وی در سلسله اجازات روایی، از محدّثان امامی برجسته است و طرق بسیاری از اجازات محدّثان در قرون اخیر به او و سپس پدرش و شهید ثانی منتهی می‌شود.
 

← شاگردان شیخ بهایی


محمدتقی مجلسی، صدر‌الدین شیرازی، ملا محسن فیض کاشانی، سید ماجد بحرانی، سید حسین مجتهد کرکی، جواد بن سعد بغدادی مشهور به فاضل جواد (متوفی ۱۰۶۵)، ملا حسن‌علی تستری، ملا خلیل بن غازی قزوینی، ملا صالح مازندرانی، علی بن سلیمان بحرانی و رفیع‌الدین محمد نائینی مشهور به میرزا رفیعا، که هر کدام سهم درخوری در بالندگی حوزه علمیه اصفهان داشتند، از مشهور‌ترین شاگردان شیخ بهائی بودند.
شیخ بهائی با تربیت این شاگردان موجب ارتقای حوزه اصفهان شد و حتی چندین مدرسه نیز در اصفهان تأسیس کرد.
 

← شیخ بهایی


روش تدریس او (شیخ بهایی) به گونه‌ای بود که شاگردان بسیار جذب درسش او می‌شدند.
از مهم‌ترین اقدامات او در حوزه اصفهان، سوق دادن شاگردان مبرِّزش به شرح و تبیین متون حدیثی بوده است. 

[۱]

[۲]


 

← لطف‌الله میسی


لطف‌اللّه بن عبدالکریم میسی (متوفی ۱۰۳۲) از مهاجران جبل عامل و از مدرّسان فقه و حدیث در اصفهان بود.
وی تا ۹۹۷ در مشهد اقامت داشت، ولی به دنبال حمله ازبکان به مشهد و شهادت استادش، ملا عبداللّه بن محمود تستری، از مشهد به قزوین رفت و سرانجام به خواست شاه عباس اول در اصفهان اقامت گزید و در مسجد و مدرسه‌ای که شاه به نام او ساخت ساکن شد. 

[۳]

[۴]

[۵]


اسکندر منشی تاریخی برای اقامت وی در اصفهان ذکر نکرده، اما زمان این مهاجرت بعد از ۱۰۰۶، سال انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت، بوده است.
شیخ لطف‌اللّه میسی تا آخر عمر خویش در آن مدرسه به تدریس و ارشاد مشغول بود. 

[۶]


میسی و فرزندش جعفر از بهاء‌الدین عاملی اجازه روایت دریافت کرده‌اند، 

[۷]

 هم‌چنان‌که شیخ بهائی به وی توجه جدّی داشته و مردم را به او ارجاع می‌داده است. 

[۸]


 

← مصطفی تفرشی


سید مصطفی تفرشی (متوفی بعد از ۱۰۴۴) فقیه و رجالی امامی صاحب کتاب مشهور نقد الرجال، نیز از استادان مبرِّز حوزه اصفهان در این دوران بود که نزد ملا عبداللّه تستری حدیث و رجال آموخته و از او اجازه روایت کتب اربعه را دریافت کرده بود. 

[۹]


در این دوره، شهرت بهاء‌الدین عاملی باعث شد از شهرهای دور و نزدیک برای کسب فیض از محضر او به اصفهان روی آورند؛ چنان‌که زین‌الدین بن محمد بن حسن جبعی، نواده شهید ثانی (متوفى ۱۰۶۳ یا ۱۰۶۴) از جبل عامل به ایران سفر کرد و در خانه شیخ بهائی منزل گزید و مدت‌ها نزد او دانش آموخت.
بعدها شیخ حرّ عاملی نزد وی فقه، حدیث و ریاضیات خواند، 

[۱۰]

[۱۱]

 هم‌چنین فاضل جواد که در کاظمین متولد شد، برای تحصیل به اصفهان کوچ کرد و نزد بهاء‌الدین عاملی دانش آموخت و از ملازمان او شد. 

[۱۲]

[۱۳]


 

← میرداماد


محمدباقر بن محمد حسینی استرآبادی مشهور به میرداماد (متوفی ۱۰۴۱) محدّث، فقیه و فیلسوف مشهور امامی که از دایی‌اش عبدالعالی کرکی و حسین بن عبدالصمد حارثی اجازه روایت دریافت کرد، در اصفهان کرسی تدریس و افتا داشت و پس از درگذشت بهاء‌الدین عاملی ریاست کرسی تدریس به او رسید.
صدر‌الدین شیرازی معروف به ملاصدرا از معروف‌ترین شاگردان اوست که از شیراز به اصفهان آمد و نزد وی علوم معقول و نزد بهاء‌الدین عاملی علوم منقول (حدیث) آموخت. 

[۱۴]

[۱۵]


علاقه‌مندان به فلسفه نیز که آوازه مجالس درس میرداماد به گوششان رسیده بود از شهرهای مختلف به اصفهان می‌آمدند تا در کلاس درس وی بنشینند.
مثلا عبدالغفار بن محمد رشتی (متوفی قبل از ۱۰۴۱) به مجلس درس میرداماد حاضر شد و حاشیه‌ای بر التقدیسات استادش نوشت. 

[۱۶]

[۱۷]


شاه سلیمان اول صفوی که به میرداماد علاقه وافر داشت، در سفری برای زیارت عتبات عراق او را با خود همراه کرد و در همان سفر میرداماد از دنیا رفت و در نجف به خاک سپرده شد.
 

← میرفندرسکی


سید ابوالقاسم موسوی حسینی فندرسکی (متوفی ۱۰۵۰) معروف به میرفندرسکی فیلسوف مشهور امامی و عالم ریاضیات، دیگر دانشمند معروف حوزه اصفهان است.
وی در دوره شاه عباس و شاه صفی به تدریس فلسفه و ریاضیات مشغول و نزد آن دو محترم بود.
میرزا رفیعا نائینی، محمدباقر خراسانی و آقاحسین خوانساری از جمله شاگردان وی بودند. 

[۱۸]

[۱۹]


قاسم بن محمد حسنی طباطبائی قُهپایی (متوفی ح۱۰۶۰)، رجال‌شناس مشهور سده یازدهم، در اصفهان نزد بهاء‌الدین عاملی و ملا عبداللّه تستری علوم حدیث و رجال آموخت و محمدباقر مجلسی، ابوالقاسم بن محمد جرف اذقانی و محمد بن علی استرآبادی از شاگردان وی بودند. 

[۲۰]

[۲۱]

[۲۲]

[۲۳]


 

← حسن‌علی تستری


حسن‌علی بن عبداللّه تستری (متوفی ۱۰۶۹) نزد پدرش ملا عبداللّه تستری دانش آموخت و به درجه اجتهاد رسید.
شاه سلیمان اول صفوی و شاه عباس دوم او را تکریم می‌کردند.
وی در مدرسه‌ای که شاه عباس اول برای پدرش ساخته بود تدریس می‌کرد و آن‌گاه که سلطان العلماء در ۱۰۵۵ برای بار دوم به منصب وزارت رسید کرسی تدریس را از او گرفت.
 

← محمدتقی مجلسی


محمدتقی مجلسی (متوفی ۱۰۷۰) فقیه و محدّث مشهور که در اصفهان به دنیا آمد و در خردسالی از ابوالبرکات واعظ اصفهانی اجازه روایت گرفت، نزد بهاء‌الدین عاملی و ملا عبداللّه تستری دانش آموخت و از آن دو اجازه دریافت کرد و در اصفهان شاگردان زیادی از جمله فرزندانش عزیزاللّه، عبداللّه و محمدباقر مجلسی، آقاحسین خوانساری، ملا صالح مازندرانی و محمدصادق کرباسی را پرورش داد.
سهم او در پرورش اهل علم و دانشمندان برجسته اصفهان بسیار زیاد بوده و خود نیز به این امر وقوف داشته و از رؤیایش در نجف گزارش داده و بیان کرده است که کلام امام علی علیهالسلام در آن رؤیا ناظر به همین وظیفه تربیت طالبان علم بوده است. 

[۲۴]


دو شرح عربی و فارسی او بر کتاب مَن لایَحضُرُه الفقیه ابن بابویه از تأثیرگذار‌ترین اقدامات حوزه اصفهان است که به دلالت استادش، شیخ بهائی انجام داده است. 

[۲۵]

[۲۶]

[۲۷]


 

← رجب‌علی تبریزی


ملا رجب‌علی تبریزی، عارف و حکیم امامیِ اهل تبریز که به دلیل اقامت طولانی در اصفهان به اصفهانی نیز شهرت یافت، در این شهر شاگردان برجسته‌ای تربیت کرد که از آن جمله‌اند: ملا محمد تنکابنی، قاضی سعید قمی، امیر قوام‌الدین محمد اصفهانی، ملا محمدشفیع اصفهانی، محمدرفیع پیرزاده، محمد بن عبدالفتاح تنکابنی معروف به فاضل سراب.
وی مدتی در مدرسه شیخ لطف‌اللّه تدریس می‌کرد. 

[۲۸]


 

← رفیعا


رفیع‌الدین محمد بن حیدر حسنی طباطبائی مشهور به رفیعا (متوفی ۱۰۸۰ یا ۱۰۸۲)، فقیه اصولی و متکلم امامی در اصفهان، نزد بهاء‌الدین عاملی و ملا عبداللّه تستری دانش آموخت و در علوم عقلی و نقلی تبحر یافت و شاگردان زیادی از جمله محمدباقر مجلسی را پرورش داد.
کتاب مشهور او الشجرة الالهیة در اصول دین است. 

[۲۹]

[۳۰]


 

← حسین بروجردی


آخوند ملا حسین بروجردی (متوفی ۱۰۸۴) در مسجد جامع عباسی تدریس می‌کرد و عبدالحسین حسینی خاتون‌آبادی، صاحب وقایع السنین و الاعوام، کتاب حکمة العین کاتبی قزوینی (متوفی ۶۷۵) را نزد او خوانده است. 

[۳۱]


 

← محمدصالح مازندرانی


محمدصالح مازندرانی (متوفی ۱۰۸۶) برای تحصیل علم به اصفهان رفت وعلوم عقلی و نقلی را از عالمان بزرگ اصفهان آموخت.
او نزد ملا عبداللّه تستری و محمدتقی مجلسی دانش آموخت. 

[۳۲]





دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حوزه علمیه اصفهان»، شماره۶۶۴۱.    

http://wikifeqh.ir/%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86?hilight=%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DA%A9%DB%8C