سیداسماعیل صدر (آیت الله سیداسماعیل صدر )
او به سه تن از شاگردان بارزو برجسته خود: سید اسماعیل صدر،.... و محمد اصفهانی فشارکی، دستور داد تا به تدریس بپردازند.
شاگردان: ۱۰. سید حسین بن سید ابراهیم فشارکی اصفهانی.
سیداسماعیل صدر
سید اسماعیل صدر در سال ۱۲۵۸ هـ . ق در اصفهان دیده به دنیا گشود.
هنوز شش بهار از زندگی سید اسماعیل نگذشته بود که اندوه از دست دادن پدر، وی را غمگین و ماتم زده ساخت. برادر بزرگترش، سید محمد علی، معروف به «آقا مجتهد» سرپرستی و تربیت او را به عهده گرفت و در این راه از هیچ تلاشی مضایقه نکرد.
تحصیل
سید اسماعیل از همان کودکی شروع به تحصیل کرد و صرف، نحو، بیان، منطق و مقداری از فقه و اصول فقه را از برادرش آموخت. او ۱۴ ساله بود که برادرش مهربانش را که حق بزرگی بر گردنش داشت، از دست داد. سید اسماعیل پس از آن، در درس پسر خالهاش، شیخ محمد باقر فرزند شیخ محمد تقی اصفهانی (صاحب هدایة المسترشدین) شرکت کرد و از شاگردان خاص وی گردید.
فهرست مندرجات
۱ - مهاجرت به نجف
۲ - مهاجرت به سامرّاء
۳ - مهاجرت به کربلا
۴ - استادان
۵ - مرجعیت
۶ - منادی وحدت
۷ - تألیفات
۸ - هجرت
۹ - عالمی فرهیخته
۱۰ - شاگردان
۱۱ - اجازه نقل روایت
۱۲ - وفات
۱۳ - پانویس
۱۴ - منبع
مهاجرت به نجف
[ویرایش]
شیخ محمد باقر اصفهانی، استاد سید اسماعیل در سال ۱۲۸۱ هـ . ق. برای انجام مراسم حج رهسپار مکه گردید. سید اسماعیل صدر نیز بار سفر بست و اموال و داراییهای خود را به برادرانش سپرد و به نجف اشرف مهاجرت کرد تا در درس شیخ مرتضی انصاری شرکت کند، امّا پس از ورود به نجف شهر را ماتم زده یافت و مشاهده نمود که در مساجد و محافل مختلف، مراسم ترحیم و عزاداری برای فوت شیخ انصاری برپاست. وی که از این حادثه بسیار ناراحت شده بود، پس از شرکت در مراسم، در درس شیخ راضی بن شیخ محمد شرکت کرد و در زمره شاگردان وی در آمد. وی هم چنین در درس شیخ مهدی آل کاشف الغطاء و میرزا محمد حسن شیرازی شرکت میکرد.
مهاجرت به سامرّاء
[ویرایش]
وقتی زمزمههای مهاجرت میرزا محمد حسن شیرازی به سامرا شنیده شد، سید اسماعیل نیز خود را آماده کرد و در رکاب میرزای بزرگ، به سامرا رفت و در کلاس درس او شرکت کرد.
در سال ۱۳۰۷ هـ . ق. که سید اسماعیل در سامرا به سر میبرد، شیخ موسی آل شراره، عالم بزرگ جبل عامل «لبنان» از دنیا رفت و مردم آن منطقه از سید اسماعیل صدر دعوت کردند که به آن جا برود و سرپرستی امور آنان را عهدهدار گردد، امّا سید اسماعیل صدر این پیشنهاد را نپذیرفت و هم چنان در محضر میرزا محمد حسن شیرازی باقی ماند.
میرزا محمد حسن شیرازی در سالهای پیری به علت مسئولیت سنگین مرجعیت و رهبری جهان شیعه، از تدریس علوم حوزوی ناتوان مانده بود. او به سه تن از شاگردان بارزو برجسته خود: سید اسماعیل صدر، میرزا محمد تقی شیرازی و محمد اصفهانی فشارکی، دستور داد تا به تدریس بپردازند. سید اسماعیل صدر حدود ۱۰ سال پیش از رحلت میرزا محمد حسن شیرازی، به تدریس اشتغال داشت.
مهاجرت به کربلا
[ویرایش]
دو سال از رحلت میرزا محمد حسن شیرازی گذشته بود که سید اسماعیل صدر همراه پسر عمویش، سید حسن صدر به سبب موقعیت علمی مناسبی که در کربلا فراهم آمده بود، به حوزه علمیه کربلا راه یافت و کانون درس حوزوی کربلا را گرمتر ساخت. وی تا اواخر عمرش در کربلا، به تدریس مشغول بود.
استادان
[ویرایش]
سید اسماعیل صدر از محضر عالمان بسیاری استفاده نمود از جمله:
۱. سید محمد علی، معروف به آقا مجتهد: وی برادر بزرگتر و اولین استاد سید اسماعیل است، در سال ۱۲۵۰ هـ . ق. به دنیا آمد. او نوه دختری شیخ جعفر کاشف الغطاء است. او تألیفاتی نیز دارد و در ۱۲ سالگی، کتاب البلاغ المبین فی احکام الصبیان و المجانین را نگارش نمود. برخی اجتهاد وی را در سنین نوجوانی تأیید کردند. حاج میرزا حسن، امام جمعه اصفهان هنگامی که سید محمد علی ۷ ساله بود، به او گفت: «آقا مجتهد است». بدین سان، سید محمد علی به «آقا مجتهد» معروف شد. استعداد و طبع شعر داشت و اشعاری به زبان فارسی نیز میسرود.
سید محمد علی در ۳۰ سالگی دار فانی را وداع گفت و در کنار قبر پدرش، به خاک سپرده شد. سید بهاء الدین و سید محمد جواد پسران او هستند.
۲. شیخ محمد باقر اصفهانی، فرزند شیخ محمد تقی اصفهانی (صاحب هدایة المسترشدین)
۳. شیخ راضی بن محمد، معروف به فقیه عراق
۴. شیخ مهدی آل کاشف الغطاء، فرزند شیخ علی کاشف الغطاء و نوه شیخ جعفر کاشف الغطاء.
۵. میرزا محمد حسن شیرازی.
مرجعیت
[ویرایش]
گروهی از مردم بعد از وفات میرزا محمد تقی شیرازی (متوفا: ۱۳۳۸ هـ . ق.) نزد سید اسماعیل صدر آمدند و از وی تقاضا کردند رساله عملیه خود را در اختیار همگان قرار دهد و مرجعیت تقلید را بپذیرد، امّا او این پیشنهاد را نپذیرفت و تنها رساله عملیه اش را برای مشتاقان منتشر ساخت. عده زیادی در ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی از وی تقلید میکردند.
منادی وحدت
[ویرایش]
یکی از عوامل شکست مسلمانان در مقابل دشمنان بیگانه، نداشتن وحدت کلمه و اتحاد است. عدم رعایت این اصل مهم در صحنه زندگی اجتماعی مسلمانان، باعث عدم اعتماد به یکدیگر و شکست آنان در مقابل دشمن میگردد.
عالمان بیدار و آگاه شیعه همواره بر وحدت مسلمانان در مقابل بیگانگان و متجاوزان اصرار داشتند و خود منادی این حرکت عظیم بودند.
دولتهای غربی که به دنبال تجزیه و تصرف کشورهای اسلامی بودند، شروع به تهاجمات فرهنگی، سیاسی و نظامی علیه دولت عثمانی کردند. اگر چه دولت عثمانی یک حکومت ایدهآل اسلامی نبود، امّا حفظ آن در مقابل کفار مهاجم، در آن مقط حساس زمانی، از ضروریات محسوب میشد.
تصمیم گیری درست و به موقع عالمان دینی میتوانست مسیر این جنگ را تغییر دهد. به همین منظور، حاج آقا نور الله اصفهانی که یکی از چهرههای سرشناس مبارزه با بیگانگان بود، همراه سید اسماعیل صدر، آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و شیخ عبدالله مازندرانی، طی اعلامیهای خطوط سیاسی ـ فکری وحدت اسلامی را تبیین و ترسیم نمودند. متن اعلامیه به شرح زیر است:
«چون دیدیم که اختلاف فرقههای پنج گانه مسلمین، اختلافاتی که مربوط به اصول دیانت نیست، موجب انحطاط دول اسلام و استیلاء اجانب شده، به جهت حفظ کلمه جامع دینیه و دفاع از شریعت محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام که رؤسای شیعه جعفریه هستند با مجتهدین اهل سنت، اتفاق نموده بر وجوب تمسک به حبل اسلام. چنان که خداوند عزوجل در آیه شریفه فرموده: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا» و اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمیع مملکتهای اسلامی از عثمانی و ایرانی از تشبثات دول بیگانه و حملههای سلطنتهای صلیبیه. متحد شد رأی ما جمیعاً برای حفظ حوزه اسلامیه بر این که تمام قوت و نفوذ خود را بر این خصوص مبذول داریم.»
تألیفات
[ویرایش]
از سید اسماعیل صدر آثار بسیاری به یادگار نمانده است. تنها رساله علمیه وی که حاشیهای برکتاب «انیس التجار»، نوشته ملا مهدی نراقی است و در زمینه احکام بازرگان نگارش یافته، به چاپ رسیده است.
هجرت
[ویرایش]
سید اسماعیل صدر در سال ۱۲۸۱ هـ . ق. به مکه مشرف شد و اعمال پر فضیلت حج را به جای آورد. او پس از بازگشت به نجف، مریض شد و برای رفع کسالت، به اصفهان سفر کرد. وی در اصفهان، به مناسبتهای مختلف، منبر میرفت و با استعدادی که در این زمینه داشت، مردم را ارشاد و راهنمایی میکرد و روز به روز بر محبوبیتش افزوده میشد. او در سال ۱۲۹۴ هـ . ق. تصمیم گرفت از اصفهان عزیمت کند و به نجف بازگردد. وی در سال ۱۳۰۰ هـ . ق. به خراسان سفر کرد و مرقد منوّر امام هشتم شیعیان را از نزدیک زیارت کرد.
عالمی فرهیخته
[ویرایش]
وی در علوم عقلی و علوم نقلی، اطلاعات بسیاری داشت و در مسائل علمی، دقت نظر زیادی به خرج میداد. او در فتواهای خود، بسیار احتیاط میکرد و همه جوانب را میسنجید. وی به مباحثه دو نفره یا چند نفره علاقهای وافر داشت و دیگران را نیز به این کار توصیه میکرد و میگفت: «استفاده من از این مباحثه کمتر از استادان نیست؛ زیرا این قسم مباحثه، هم درس خواندن است و هم درس دادن و بحث کردن».
شاگردان
[ویرایش]
۱. شیخ عبدالحسین کرخی ،معروف به «کاظمی» و «آل یاسین».
۲. میرزا محمد حسین نائینی.
۳. سید ابوالقاسم دهکردی.
۴. محمد هادی بیرجندی معروف به «هادوی».
۵. شیخ موسی بن محمد جعفر کرمانشاهی.
۶. محمد حسین طبسی.
۷. غلام حسین مرندی حائری.
۸. میرزا علی نجل.
۹. سید علی سیستانی، پدر بزرگ حضرت آیت الله سید علی سیستانی.
۱۰. سید حسین بن سید ابراهیم فشارکی اصفهانی.
۱۱. سید محمدرضا پشت مشهدی کاشانی.
۱۲. شیخ محمد علی ابن شیخ عباس هروی (هراتی) خراسانی.
اجازه نقل روایت
[ویرایش]
عدهای از عالمان دینی از وی اجازه نقل حدیث داشتند که عبارتند از:
۱. سید محمود مرعشی
۲. محمد باقر بیرجندی
۳. آیت الله شیخ محمد علی شاه آبادی، استاد اخلاق امام خمینی (ره).
۴. میرزا ابوطالب موسوی شیرازی، نویسنده کتاب اسرار العقائد.
۵. احمد شاهرودی.
۶. محمد حسین بن محمد خلیل امامی شیرازی (متوفا: ۱۳۲۹ هـ . ق).
وفات
[ویرایش]
سید اسماعیل صدر در اواخر عمرش به کاظمین مهاجرت کرد. وی در ۸۰ یا ۸۱ سالگی در روز سه شنبه ۱۲ جمادی الاولی سال ۱۳۳۸ هـ . ق. چشم از دنیا فروبست و به ملکوت اعلی پیوست.
تاریخ دقیق وفات این عالم بزرگ مشخص نیست. بنابر نقل کتاب ریحانة الادب، تاریخ وفات وی سال ۱۳۳۷ هـ . ق. است و بنابر نقل اعیان الشیعه، تاریخ وفات وی سال ۱۳۳۹ هـ . ق. میباشد.
جمعیت بسیاری در تشییع جنازه آیت الله سید اسماعیل صدر شرکت کردند. بدن مطهر وی را در اتاقی که در پایین رواق مطهر حرم کاظمین قرار داشت، به خاک سپردند.
پس از وفات این عالم متقی در بلاد اسلامی مراسم ترحیم برگزار شد.
پانویس
[ویرایش]
۱. | ↑ . معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج ۱، ص ۱۱۵. |
۲. | ↑ . معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵ و اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴. |
۳. | ↑ . دائره المعارف تشیع، ج ۲، ص ۲۲۴. |
۴. | ↑ . معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵ و اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴. |
۵. | ↑ . حاج آقا نور الله اصفهانی، موسی نجفی، ص ۴۲. |
۶. | ↑ . معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵ و گلشن ابرار، ج ۱،ص ۲۹۲. |
۷. | ↑ . ریحانه الادب، ج ۳، ص ۴۲۱. |
۸. | ↑ . معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۷. |
۹. | ↑ . گلشن ابرار، ج ۲، ص ۶۰۲ و اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴. |
۱۰. | ↑ . معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۷؛ اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۳ و ریحانه الادب، ج ۳، ص ۴۲۲ و ۴۲۳. |
منبع
[ویرایش]