محمدحسین غروی اصفهانی کمپانی ( آیتالله غروی )
استادان او در مرحله سطح و خارج، به ترتیب که در تاریخ و کتابهای تراجم نوشتهاند، عبارتند از:
۲. آیتالله سیدمحمد طباطبایی فشارکی (۱۲۵۳ - ۱۳۱۶ ق.)
محقق غروی نتوانست بیش از دو سال از محضر پر فیض این استاد خلیق و بزرگوار بهرهمند گردد. آیة الله فشارکی تا سال ۱۳۱۲ ق. در سامرا سکونت داشت.
۳. | ↑ طباطبایی فشارکی، محمد، الرسائل الفشارکیه، ص۵ - ۱۱، چاپ جامعه مدرسین قم. |
محمدحسین غروی اصفهانی کمپانی
محمدحسین غروی اصفهانی، مشهور به کمپانی، فقیه، اصولی و فیلسوف مشهور قرن چهاردهم میباشد.
فهرست مندرجات
۱ - سرزمین اجدادی
۲ - هجرت از وطن
۳ - ولادت
۴ - حدیث اشتیاق
۵ - توسل به امام کاظم
۶ - تحصیلات
۷ - گفتار بزرگان
۷.۱ - آقابزرگ تهرانی
۷.۲ - علامه تهرانی
۷.۳ - علامه طباطبایی
۷.۴ - آیتالله مظفر
۸ - اساتید
۸.۱ - فقه و اصول
۸.۲ - فلسفه و حکمت
۹ - روایت یاران
۱۰ - اجازه اجتهاد
۱۱ - آثار و تألیفات
۱۱.۱ - علم اصول
۱۱.۲ - علم فقه
۱۲ - شاگردان
۱۳ - شاگردان برگزیده عرفان
۱۴ - وفات
۱۵ - پانویس
۱۶ - منبع
سرزمین اجدادی
[ویرایش]
دیار نخجوان و آذربایجان از دیر باز سرزمینی مسلماننشین و عالمخیز بوده است و ما تاریخ قفقاز و نخجوان را بیشتر با شخصیتهای سرشناس و درخشان آن میشناسیم. خاندان محقق غروی از آن خانوادههای متدینی بودند که نسل در نسل در آن ناحیه سکونت داشتند و همیشه میان مردم جایگاه ممتازی را دارا بودند. از اجداد و نیاکان محقق، تنها نام نیکی در تاریخ مانده است که به ترتیب و اجمال نام برده میشوند:
پدرش «حاج محمدحسن»که تاجری درست کار و دیندار بود فرزند «علیاکبر» و نواده «حاج محمد حاتم نخجوانی» است.
هجرت از وطن
[ویرایش]
پس از آنکه در سال ۱۲۴۳ ق. قرارداد ترکمانچای با دستهای خیانتپیشه قاجاریان امضا شد و در نتیجه شوم آن، بخشی از سرزمین پاک ایران (قفقاز و نخجوان و قسمتی از آذربایجان) از پیکر پاک ایران عزیز جدا گشت، مسلمانان آن سوی رود ارس دچار بلاهای بزرگ و درد و رنجهای سنگینی گشتند و در زیر فوج فاجعهها و در حصار حادثهها خرد شدند. گروهی مردند، گروهی ساختند و سوختند و گروهی دیگر هجرت را برگزیده، از خانه و کاشانه چشم پوشیده، تنها جان به سلامت بردند.
حاج محمداسماعیل نخجوانی (پدر بزرگ محقق غروی) از این گروه اخیر بود که به همراه خانوادهاش به شهر قهرمانخیز تبریز کوچید.
اما در تبریز هم اوضاع را مساعد ندید و پس از چند صباحی به شهر اصفهان روی آورد. سالیانی را در آن شهر سپری ساخت تا آنجا که خود و فرزندانش به «اصفهانی» شهرت یافتند. ولی دیری نپایید که خاندان نخجوانی از اصفهان هم کوچ کردند تا بالاخره به شهر زیارتی و مذهبی کاظمین پناه بردند و همانجا را برای خود وطن اختیار کردند و در آنجا حاج محمدحسن اصفهانی (پدر غروی اصفهانی) برای خود اسم و رسمی یافت.
حاج محمدحسن دیگر آن مرد غریب نبود که روزی پس از روزگاری آوارگی روی به شهر کاظمین آورد. اکنون همه او را مردی محترم، پر خیر و با کفایت میشناختند. بگذریم از اینکه او در میان مردم و تاجران سرشناس عراق به نیک مردی و کارسازی پرآوازه بود و در حوزه بزرگ آن روز نجف هم تاجری صاحب نام و آبرومند بود و همگان وی را با شهرت «معینالتجار» گرامی میشمردند.
ولادت
[ویرایش]
اقبال خوش معینالتجار، بیش از همه آنگاه به اوج رسید که از لطف خدا، او صاحب پسری سالم و کامل گشت. روز دوم محرم سال ۱۲۹۶ ق. جناب محقق غروی در کاظمین به دنیا آمده و دوران کودکی را در خانوادهای شریف و متدین سپری کرد. او از همان اوان کودکی با نماز و زیارت قبور ائمه (علیهمالسّلام) و سایر مراسم دینی مأنوس گشت تا آنجا که ورود خود را به حوزه درسی امام صادق (علیهالسّلام) مدیون لطف حضرت امام موسی بن جعفر (علیهالسّلام) در توسل به آن حضرت میدانست. همزمانی این تولد مبارک با ماه حماسههای همیشه جاوید حسینی، سبب شد که کودک کاظمین و مولود محرم «محمدحسین» نامیده شود.
حدیث اشتیاق
[ویرایش]
حاج محمدحسن معینالتجار تنها همان یک پسر را داشت و دلخوش بود که وی میتواند پس از مرگش راه او را در جهان تجارت دنبال کند. اما پسرش محمدحسین در سر سودایی دیگر و فکری فراتر از فکر پدر داشت. جوان پر جنب و جوش کاظمین تنها آرزویش این که پدرش اجازه دهد تا راه کمالطلبی و دانشجویی پیش گیرد.
محمدحسین هر گاه فرصت را مناسب میدید، آرزوی خود را با پدر در میان مینهاد و با اصرار از او میخواست که رضایت دهد تا وارد حوزه معارف اسلامی شود. اما پدر که پسری جز او نداشت، راضی به این کار نمیشد.
اما هر چه زمان پیشتر میرفت اشتیاق محمدحسین به تحصیل علوم اسلامی بیشتر میشد و پدر خود را بیشتر از پیش پیرتر احساس میکرد و با جدیت از پسر میخواست که فن تجارت را یاد گیرد و فکر طلبهشدن را از سر بیرون کند.
توسل به امام کاظم
[ویرایش]
چیزی که این مشکل را از سر راه جوان کمالجوی کاظمین برداشت تنها یک توسل به حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم (علیه السلام) بود. او خود میگوید:
«آن روز هم مثل هر روز با پدرم در نماز جماعتی که عصرها در صحن مطهر کاظمین برپا میشد شرکت جسته بودم. نماز تمام شده بود اما صفوف نمازگزاران هنوز به هم نخورده بود. من در حالی که زانوی غم در بغل گرفته بودم، با فاصله اندکی پدرم را میپاییدم که دیدم با یکی از تجار بغداد گرم صحبت است. همچنانکه نشسته بودم داشتم در آتش اشتیاق میسوختم. چشمم در گنبد زیبای امام کاظم (علیه السلام) بود که ... عنان از کف هر صاحب دلی میربود. در این حال از دلم گذشت که ای باب الحوائج، ای موسی بن جعفر، تو عبد صالح و از بندگان برگزیده خدایی و در پیش حضرت حق آبروداری، تو را چه میشد اگر از خدا میخواستی دل پدرم را به من نزدیکتر میکرد تا با تصمیم من که چیزی جز تحصیل علم و کمال در مکتب شما نیست - راضی میشد ... در همین اندیشهها بودم که دیدم پدرم صدایم میکند:
محمدحسین! محمدحسین، پسرم! اگر هنوز هم آرزومندی که به حوزه بروی تا دروس اسلامی بخوانی برو! از طرف من خاطرت جمع باشد، ناراحت نمیشوم ... اگر دلت میخواهد به نجف اشرف بروی برو! (ما این روایت تاریخی را از استاد بزرگوار علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی (قدس سره) شنیدیم و ایشان از فرزند آیت الله غروی اصفهانی، شیخ محمد غروی و او هم از پدرش آیت الله غروی نقل میکردند که پدرم از این توسل که نقشی بسیار حیاتی در زندگانی ایشان داشت، بارها به مناسبتهای مختلفی سخن به میان میآورد و خود را همیشه مدیون این لطف حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السلام) میدانست.)
از آن روز زندگانی محقق غروی آغازی دیگر داشت که خشنودی پدر را نیز همراه داشت با خیالی آسوده راه نجف اشرف در پیش گرفت تا روح تشنهاش را از چشمههای جوشان علم و حکمت و عرفان علوی سیراب سازد.
تحصیلات
[ویرایش]
آیتالله غروی ابتدا هنر خطاطی را به خوبی فرا گرفت. در دهه دوم زندگی، پا به حوزه بزرگ نجف نهاد و چیزی نگذشت که مراحل کمال را در دروس مقدماتی، یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و به زودی در حلقه درس بزرگترین اساتید حوزه آن روز شرکت جست.
از آنجا که آن روزها هم چون روزگاران گذشته، صنعت خط از هنرهای بدیع و چشمگیر بود، مهارت محمدحسین، آن هم در دوران کودکی وی را در میان آشنایان زبانزد ساخت. پدر هم که به استعداد درخشان فرزندش پی برده بود، با تمام توان وسایل تحصیل و ترقی او را در حوزه علمیه نجف فراهم ساخت تا این استعداد زلال و جوشان هر چه بهتر و بیشتر شکوفا گردد.
محمدحسین در دهه دوم زندگی (در سال ۱۳۱۴ یا ۱۳۱۵ ق.) بود که پا به حوزه بزرگ نجف نهاد و چیزی نگذشت که مراحل کمال را در دروس مقدماتی یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و بزودی در حلقه درس بزرگترین اساتید حوزه آن روز شرکت جست.
گفتار بزرگان
[ویرایش]
در اینجا سخن برخی از بزرگان را درباره ایشان میآوریم.
← آقابزرگ تهرانی
شیخ آقابزرگ تهرانی پس از آنکه بخشی از فضائل و کمالات وی را میشمارد، چنین مینویسد:
«کوتاه سخن اینکه او از نوابغ روزگار بود. همانان که با عنصر نبوغ و با ملکات و صلاحیتهای خدادادی ممتاز و در مواهب الهی غرقند. او پیش دانشمندان هم عصرش محترم و موقر بود و در حوزه نجف چشمها به سوی او دوخته میشد.
زمان درازی را به تدریس فقه و اصول و علوم عقلی اشتغال داشت. مدرسه او مجمع اهل فضل و کمال بود. گروهی از طلاب با فضیلت از مکتب او فارغ شدند. او جای پای محکمی را در فقه باز کرده بود و در [[|علم اصول]] دست توانایی داشت. آثارش در این دو وادی بر دیدگاههای ژرف و آرای پخته و پاک او دلالت میکند، ولی از آنجا که نظرگاههای فلسفی او بسیار استوار و محکم مینمود، بیشتر به تدریس فلسفه شهرت یافت، بلکه این بیشتر به خاطر آن بود که کسی از اهل فلسفه در عصر او به پای وی نمیرسید...»
← علامه تهرانی
علامه سیدمحمدحسین حسینی تهرانی درباره ایشان چنین میگوید:
«مرحوم آیتالله (غروی)، فقیه و اصولی و فیلسوف و حکیمی است که در قرون اخیره به جامعیت او از جهت اتقان علم و دقت نظر و سعه اندیشه و جامعیت بین علم و عمل و اعراض از دنیا و زهد و پاکی، کمتر دیده شده است.»
← علامه طباطبایی
کلام علامه سیدمحمدحسین طباطبائی (صاحب تفسیر المیزان):
«مرحوم شیخ، مردی بود جامع میان علم و عمل، رابط میان تقوا و ذوق، دارای طبعی سیال و لهجهای شیرین و... بود.
در فقه و اصول و حکمت و عرفان مؤلفات زیادی دارد که غالب آنها مثل ضروریات یومیه و حیاتی، میان اهل علم دست به دست میگردد. سیمایی داشت متواضع و زبانی خاموش و صورتی وارفته و غالبا غرق فکر و به خود مشغول بود و زندگانی سادهای داشت.»
← آیتالله مظفر
آیتالله شیخ محمدرضا مظفر میفرماید:
«او [(قدساللهنفسهالعزیز) از آن گوهرهای گرانبها بود که از اقیانوس آفرینش کمتر به دست خواهد آمد. وی عنصری عبقری بود که روزگاران زیادی باید بگذرد تا مادر دهر نظیر او را به دنیا بیاورد. اگر دست تقدیر، او را بر کرسی مرجعیت و ریاست عامه مینشانید و زمام روحانیت را به کف با کفایت او میگذاشت، دیده میشد که چه تحولات عظیمی در تشکیلات روحانی اسلام به وجود میآورد و چگونه مجرای تاریخ عوض میشود. و حتی اگر فاجعه رحلت او چند سالی به عقب میافتاد، این حرکت عظمای علمی آشکار میشد، ولی افسوس که خواست الهی به امضای دعوت او تعلق گرفت و این ثلمه جبرانناپذیر در بنیان روحانیت پدیدار گشت.
شاید خوانندگان گمان برند که نگارنده همچون «بیوگرافیستها» در ترجمه شخصیت این قهرمان عظیمالشان جانب مبالغه و گزاف را گرفته است، ولی آنان که با تصنیفات و تعلیقات بیمانندش آشنا میشوند، از این سوءظن استغفار میکنند.»
اساتید
[ویرایش]
استادان او در مرحله سطح و خارج، به ترتیب که در تاریخ و کتابهای تراجم نوشتهاند، عبارتند از:
← فقه و اصول
۱. شیخ حسن تویسرکانی (متوفای ۱۳۲۰ ق.)
محمد حسین غروی، پیش از همه، پلههای نخست ترقی و تعالی را به پیروی از او پیمود، درس تلاش و تقوا را از او یاد گرفت و بیست و چهار بهار از عمرش میگذشت که استادش تویسرکانی رحلت کرد.
۲. آیتالله سیدمحمد طباطبایی فشارکی (۱۲۵۳ - ۱۳۱۶ ق.)
محقق غروی نتوانست بیش از دو سال از محضر پر فیض این استاد خلیق و بزرگوار بهرهمند گردد. آیة الله فشارکی تا سال ۱۳۱۲ ق. در سامرا سکونت داشت.
۳. حاج آقا رضا همدانی (۱۲۵۰ - ۱۳۲۲ ق.)
حضور در درس و بحث آیتالله همدانی که بیشتر با اثر بزرگش کتاب «مصباحالفقیه» شناخته میشود، چندان طولی نکشید و محقق غروی بیست و ششمین سال از زندگانی را سپری میساخت که این استاد بزرگوارش هم به دیار باقی شتافت.
۴. آیتالله آخوند خراسانی (۱۲۵۵ - ۱۳۲۹ ق.)
آقا محمدحسین جوانی بیست ساله بود که به حوزه درس آخوند خراسانی راه یافت و تا آخر عمر آخوند که سیزده سال پس از آن به درازا کشید به طور مرتب در حلقه درس اصول آخوند شرکت جست و در همین سالها بود که بیشترین بخش از شرحش بر کفایةالاصول را نگاشت. او از شاگردان طراز اول آخوند بود و تا ایشان زنده بود به احترام او از تدریس مستقل و متشکل اجتناب میکرد و روزی که آخوند درگذشت آقا محمدحسین مردی بزرگ سرشناس شده بود و در حالی که تنها سی و سه سال از عمرش میگذشت پس از وفات آخوند در جای وی نشست و از مدرسان بنام و پر آوازه نجف گشت.
محقق غروی در نزد این چهار استاد بزرگوارش بیشتر علم فقه و اصول خواند.
← فلسفه و حکمت
اما استادان وی در حکمت و فلسفه عبارتند از:
۵. حکیم محمدباقر اصطهباناتی شیرازی (متوفای ۱۳۲۶ ق.)
حکیم اصطهباناتی تنها تا سال ۱۳۱۹ ق. در نجف بود و آقا محمدحسین در حدود چهار یا پنج سال از محضر این استاد فرزانه، استفاده کرده است.
۶. شیخ احمد شیرازی (متوفای ۱۳۳۲ ق.)
با عنایت به تاریخ وفات وی میتوان گفت که محقق غروی بیشترین بهره را از این استاد حکیم میتوانست ببرد ولی عجیب این است که حتی بیشتر کسانی که زندگانی علامه غروی را نوشتهاند از این استاد نام نبردهاند!
روایت یاران
[ویرایش]
از یاران و دوستان علامه غروی در تاریخ صحبتی به اجمال شده و تنها نام چند شخصیت برده شده است که از آن جملهاند:
۱. بزرگ عارف معاصر آیتالله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی.
۲. میرزا علیاصغر ملکی تبریزی.
۳. میرزا حبیب ملکی تبریزی.
میرزا علیاصغر و میرزا حبیب دو برادر و پسر عموهای میرزا جوادآقا ملکی تبریزی بودند.
آیة الله غروی با هر سه بزرگوار رفت و آمد داشت اما بیش از همه با میرزا علیاصغر مأنوس بود. (به نقل از آیت الله سید هادی خسروشاهی در مصاحبه نگارنده با وی) ... رفاقت و مصاحبت با عارف واصل میرزا جوادآقا ملکی هم از دیرباز برقرار بود. علامه غروی و میرزا جوادآقا هر دو از شاگردان حاجآقا رضا همدانی بودند و تا سال ۱۳۲۰ ق. که میرزا جوادآقا از نجف به ایران بازگشت با هم مأنوس بودند. پس از آن نیز توسط نامه از حال همدیگر باخبر میشدند. (یکی از نامههای پربار که توسط میرزا جوادآقا ملکی تبریزی نگاشته شده است در مجله حوزه، شماره ۴، ص۶۵، (اردیبهشت ۱۳۶۳) چاپ شده است.)
۴. فقیه اصولی میرزا محمدحسین نائینی (۱۲۷۷ - ۱۳۵۵ ق.)
میرزای نایینی و غروی اصفهانی ارتباط تنگاتنگی با هم داشتند و در مواقع دشوار یار و یاور یکدیگر بودند.
۵. آیتالله سیداحمد کربلایی تهرانی (م ۱۳۳۲ ق.)
اجازه اجتهاد
[ویرایش]
بزرگان بسیاری برای علامه غروی اجازه نامه روایتی نوشتهاند که برای نمونه دانشمندان و اندیشوران زیرا را میتوان نام برد:
۱. بزرگ محدث معاصر حاج [[|میرزا حسین نوری طبرسی]]، گردآوردنده مجموعه روایتی شیعه، مستدرک الوسائل.
۲. آیتالله سیدحسن صدرالدین موسوی معروف به صدر کاظمی نویسنده کتاب تأسیسالشیعه و ... که برگزیدهای از آن اجازه نامه را مرور میکنیم:
«... شخصیت بزرگی چون فقیه و علامه مجتهد، حجةالاسلام شیخ محمدحسین اصفهانی غروی دوست دارد که به فوز فضیلتی که در شرکت جستن در این نظم است نایل شود، تا به سلسله اهل عصمت بپیوندد. وی- که خدای جلال و جلیل در شرفش بیفزاید- نامهای برایم نوشت و همان را خواستار شد و من با همه راههایی که در روایت دارم و با همه آنچه که در آن مدخلیتی برای روایت است، به او اجازه میدهم تا از هر چه روایتش جائز است، از معقول و منقول گرفته تا فروع و اصول و فقه و حدیث و تفسیر روایت کند...»
۳. میرزا محمدباقر اصطهباناتی شیرازی.
۴. شیخ احمد شیرازی مشهور به «شانهساز».
۵. شیخالشریعه اصفهانی.
آثار و تألیفات
[ویرایش]
مهمترین امتیازی که در آثار نابغه نجف دیده میشود استدلالی و ابتکاری بودن آنهاست که حکایت از ژرفنگری و دقت نظر او میکند و همین است که او را یکی از استوانههای علم اصول و حکیم ژرفاندیش و عارف پارسا و زاهد شب زندهدار، مشهور و پر آوازه کرده است و این همه را آثار او به زبان رسا حکایتگرند. حال بخشی از آثار ماندگار او را در اینجا میآوریم:
← علم اصول
۱. الاجتهاد و التقلید و العداله
۲. الاصول علی النهج الحدیث
۳. الطلب و الاراده عند الامامیه و المعتزله و الاشاعره
این سه کتاب در یک مجلد بزرگ با نام «بحوث فی الاصول» چاپ شده است.
۴. چندین رساله در مباحث مختلف اصولی.
۵. حاشیه بر رساله قطع شیخ انصاری.
۶. نهایةالدرایه فی شرح الکفایه، در چهار جلد
در مورد این کتاب که بزرگترین اثر علامه غروی در علم اصول است تجلیل و تعظیم بسیار شده است. به راستی که این شرح، نهایت درایت را داراست و اگر برتر از کتاب کفایه نباشد کمتر از آن نیست.
← علم فقه
۷. کتاب الاجاره
۸. صلاه الجماعه
۹. صلاه المسافر
این سه کتاب هم بتازگی در یک مجلد با نام «بحوث فی الفقه» انتشار یافته است.
۱۰. حاشیه کتاب المکاسب
حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری، معروفترین اثر فقهی علامه غروی است که پس از گذشت دو سال از وفاتش در دو جلد بزرگ به قطع رحلی انتشار یافت.
۱۱. حاشیه بر کتاب الطهاره شیخ اعظم انصاری.
۱۲. چندین رساله فقهی.
۱۳. سه منظومه درباره اعتکاف، روزه و نماز جماعت
۱۴. الوسیله توضیح المسائل به زبان عربی
۱۵. ذخیره العباد. توضیح المسائل فارسی
ج - فلسفه و حکمت
۱۶. تحفةالحکیم. منظومهای است به سبک منظومه حکیم سبزواری در حکمت متعالیه.
تحفة حکیم از همان روزهای نخستین انتشارش مورد توجه اهل فن بوده و بعضی از حکما ونویسندگان به شرح آن دست زدهاند.
۱۷. رسالة فی اثبات المعاد الجسمانی
۱۸. حاشیه بر اسفار ملاصدرا.
۱۹. مکاتبات فلسفی و عرفانی
مجموعهای است از ۱۴ نامه در شرح و تحلیل دو بیت شعر از عطار نیشابوری آنجا که میگوید:
دائـــماً او پادشاه مـــطلق است•• در کـمـال عزّ خود مستغـرق است
او بسر ناید زخود آنجا که اوست•• کی رسد عقل وجود آنجا که اوست
نیمی از نامهها از حکیم غروی اصفهانی و نیمی دیگر از عارف معروف سیداحمد کربلایی است که دیدگاه یکدیگر را به نقد و بررسی نشستهاند. حاصل آن مناظرات علمی این اثر جاوید گشته است.
۲۰. تفسیر قرآن این تفسیر که گویا نیمه تمام مانده تاکنون چاپ نشده است.
۲۱. الانوار القدسیه مجموعه دل انگیزی از اشعار عربی آیة الله غروی است.
۲۲. دیوان مفتقر این کتاب که شعرهای فارسی حکیم غروی را در خود گردآورده است با نام نامناسبی که هیچ برازنده ایشان نیست دهها بار چاپ شده و انتشار یافته است و این اشتباه از آنجا ناشی شده است که پدر شاعر حکیم و عارف حوزه نجف حاج محمدحسن اصفهانی معروف به معینالتجار، کمپانی یعنی شرکت راهآهن بغداد - کاظمین را به عهده داشت و او بود که برای نخسین بار بانی این کار خیر گشت. از اینجا و تنها به همین علت است که دیوان اشعار فرزندش با نام «دیوان کمپانی» و نام آن حکیم الهی به نام «آیةالله کمپانی»! معروف گشت. ولی چنانکه شماری نقل کردهاند او از این اسم ناراضی بود و از شنیدن این کلمه بیگانه به سختی ناراحت میشد.
۲۳. دیوان غزلیات یا مجموعه عارفانهها
شاگردان
[ویرایش]
مکتب علامه غروی را چه در علم اصول و فقه و چه در حکمت و فلسفه باید از مکتبهای بسیار پربرکت شیعه به حساب آورد. بر طبق تحقیقی حدود یکصد و پنجاه بزرگوار افتخار شاگردی در مکتب علامه غروی را داشتهاند. عجیب اینکه در میان شاگردان، از مرجع تقلید و فقیه و فیلسوف گرفته تا مفسر و محدث و متفکر و نویسنده و عارف و واعظ و ... را میتوان دید که همگی به نوعی به شاگردی غروی اصفهانی مباهات میکردهاند. اکنون ما تنها از بعضی از آنان نام میبریم، حضرات آیات:
سیدمحمد حجت کوه کمری (۱۳۱۰ - ۱۳۷۲ ق)؛
سیدحسین طباطبایی بروجردی (۱۲۹۲ - ۱۳۸۰ ق)؛
سیدمحمدهادی میلانی (۱۳۱۳ - ۱۳۹۵ ق)؛
سیدابوالقاسم خویی (۱۳۱۷ - ۱۴۱۳ ق)؛
سیدعبدالاعلی سبزواری (۱۳۲۸ - ۱۴۱۴ ق)؛
سیدمحمدکاظم موسوی حسینی (۱۳۲۲ - ۱۴۰۵ ق)؛
شیخ سلمان خاقانی (۱۳۳۱ - ۱۴۰۸ ق)؛
شیخ محمدتقی بهجت فومنی رشتی (متولد ۱۳۳۲ ق)؛
سیدمحمدباقر طباطبایی سلطانی بروجردی (متولد ۱۳۳۲ ق)؛
شیخ ابوالفضل خوانساری (متولد ۱۳۳۴ ق)؛
سیدعلی بهشتی بابلی (متولد ۱۳۲۴ ق)؛
میرزا غلامحسین جعفری همدانی (۱۳۲۴ - ۱۴۱۶)؛
شیخ علی خوزانی اصفهانی معروف به «آیة الله مشکات»؛
حاج شیخ علی محمد بروجردی (۱۳۱۵ - ۱۳۹۵ ق)؛
شیخ عبداللطیف سمامی حائری (۱۳۳۰ - ۱۴۰۰ ق)؛
شیخ ابوالحسن شیرازی؛
آقا میرزا کاظم دینوری تبریزی (۱۳۲۰ - ۱۴۱۶ ق)؛
سیدمهدی اشکوری نجفی (متولد ۱۳۳۶ ق)؛
شیخ احمد اهری (۱۳۰۵ - ۱۳۸۸ ق)؛
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (۱۳۲۱ - ۱۴۰۲ ق)؛
علامه شیخ عبدالحسین امینی تبریزی (۱۳۲۰ - ۱۳۹۰ ق)؛
محمدعلی اردوبادی (۱۳۱۲ - ۱۳۸۰ ق)؛
شیخ محمدرضا مظفر (۱۳۲۲ - ۱۳۸۴ ق)؛
شیخ محمدحسین مظفر (۱۳۱۲ - ۱۳۸۱ ق)؛
میرزا شیخ نجمالدین جعفر عسکری (۱۳۱۳ - ۱۳۹۵ ق)؛
سیدعبدالحسین طیب (۱۳۱۲ - ۱۴۱۲ ق)؛
سیدمحمدحسینی همدانی (۱۳۲۲ - ۱۴۱۷ ق)؛
شیخ محمدحسین اعلمی (۱۳۲۰ - ۱۳۹۳ ق)؛
سیدمیرزا محمود موسوی زنجانی (۱۳۰۹ - ۱۳۷۴ ق)؛
سیدامیرمحمد کاظمی قزوینی (۱۳۳۵ - ۱۴۱۴ ث)؛
شیخ محمدجواد یثری (۱۳۳۰ - ۱۴۱۵ ق)؛
سیدمحمدتقی آلبحرالعلوم (۱۳۱۸ - ۱۳۹۳ ق)؛
شیخ عبدالرحیم سامت قزوینی(متولد ۱۲۸۱ ش)؛
شیخ محمود شریعت مهدوی (متولد ۱۳۳۵ ق)؛
شیخ محمدرضا غراوی (۱۳۰۳ - ۱۳۸۵ ق)؛
سیدنورالدین میلانی حائری (متولد ۱۳۳۶ ق)؛
سیدصدرالدین شوشتری جزایری (۱۳۱۳ - ۱۳۸۵ ق)؛
سید محمد شبر (متولد ۱۳۳۰ ق)؛
محمدطاهر آل شیخ راضی (۱۳۲۲ - ۱۴۰۰ ق)؛
شیخ کاتب طریحی (۱۳۰۳ - ۱۳۹۰ ق)؛
محمدطه کرمی هویزی (۱۳۱۷ - ۱۳۸۸ ق)؛
شیخ محمدامین زینالعابدین بصری (متولد ۱۳۳۳ ق)؛
شیخ عبدالمهدی مطر (۱۳۱۸ - پس از ۱۳۹۰ ق)؛
حاج شیخ حسین انواری همدانی؛
توسلی شیرازی؛
سیدسجاد علوی گرگانی (۱۳۲۲ - ۱۴۰۷ ق)؛
حاج سیدعلی مولانا تبریزی(۱۳۲۰ - ۱۳۹۲ ق)؛
حاج شیخ نصرالله شبستری (متولد ۱۳۳۰ - ق)؛ و ...
شاگردان برگزیده عرفان
[ویرایش]
حکیم غروی اصفهانی، مدت زمانی طولانی حوزه درس عرفانی خصوصی داشتند که در خانه خود برگزار میکرد. بزرگمردانی که در این حلقه حال و اشراق، گرد هم میآمدند، عبارت بودند از:
۱. علامه سید محمد حسین طباطبایی تبریزی
۲. آیة الله سید محمد هادی میلانی.
۳. آیة الله سید ابوالقاسم خویی.
۴. آیة الله میرزا یوسف ایروانی.
۵. آیة الله امام زنجانی.
۶. آیة الله اعتماد رشتی.
وفات
[ویرایش]
پنجم ماه ذیحجه سال ۱۳۶۱ ق. روز دوشنبه بود که از فراز بارگاه قدس مولا علی (علیه السلام) خبر وفات بزرگ استاد نجف به گوش همگان رسید. این خبر چنان نابهنگام بود که فضلا و دانشوران حوزوی را دچار تحیر غمبار کرد. بزرگ ادیب شیعی، علامه اردوبادی، سوگ سرودهای را که در در گرامیداشت استادش گفته بود ورد زبان همگان ساخت مردم بویژه شاگردان و یاران و نزدیکان استاد که سخت از این فاجعه اندوهبار، آزرده و آشفته بودند بیتی از آن سوگواره دلسوز را به هم میخواندند و ناله میکردند. ادیب اردوبادی در آن بیت گفته بود:
آری تشییع پیکر نابغه نجف و خادم صادق امام حسین (علیه السلام) با نام و یاد حسین (علیه السلام) برگزار شد و در آستان قدس علوی، زیر ایوان طلای مولا جنب مناره شمالی در مقبره کوچکی در کنار مقبره علامه حلی به خاک سپرده شد.
پانویس
[ویرایش]
۱. | ↑ مظفر، محمدرضا، حاشیه محقق اصفهانی بر مکاسب، مقدمه، ص۱، چاپ قدیم رحلی، سنگی. |
۲. | ↑ واعظ خیابانی تبریزی، علی، علماء معاصرین، ص۱۹۰، چاپ تبریز، ۱۳۶۶ ق. |
۳. | ↑ طباطبایی فشارکی، محمد، الرسائل الفشارکیه، ص۵ - ۱۱، چاپ جامعه مدرسین قم. |
۴. | ↑ آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۱، ص۲۱۲. ۳۶۵؛ |
۵. | ↑ آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۱، ص۳۶۵. |
۶. | ↑ واعظ خیابانی تبریزی، علی، علماء معاصرین، ص۷۵. |
۷. | ↑ جمعی از نویسندگان، دائرةالمعارف تشیع، ج۲، ص۲۱۵. |
۸. | ↑ صحتی سردرودی، محمد، سیمای سامراء، ص۱. |
۹. | ↑ مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، مسلسلات، ج۲، ص۳۶۳، چاپ اول، ۱۴۱۶ ق، از انتشارات کتابخانه آبت الله مرعشی. |
۱۰. | ↑ مجله حوزه، شماره ۴، ص۶۵، (اردیبهشت ۱۳۶۳). |
۱۱. | ↑ مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، مسلسلات، ج ۲، ص ۳۶۳. |
۱۲. | ↑ مظفر، محمدرضا، حاشیه علامه غروی بر مکاسب، مقدمه. |
۱۳. | ↑ غروی اصفهانی، محمدحسین، بحوث فی الاصول، ص۱۵، چاپ دوم، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ ق. |
۱۴. | ↑ مجله نور علم، ش۴، از دوره چهارم (۴۰) ص۵۳. |
۱۵. | ↑ مجله نور علم، ش ۵ از دوره ششم (۲۲) ص۲۱۳. |
۱۶. | ↑ غروی اصفهانی، محمدحسین، نهایه الدرایه فی شرح الکفایه، مقدمه. |
۱۷. | ↑ مجله الموسم، ش۱۶، ص۲۴۱ - ۲۵۷، چاپ هلند، ۱۴۱۴ ق. |
۱۸. | ↑ کیهان اندیشه، دوره پنجم، ش ۲۶، ص ۱۰، به نقل از استاد آیت الله حسن زاده آملی. |
۱۹. | ↑ نگاه حوزه، ش۹ - ۸، س۳۴، (ویژه نامه وحدت حوزه و دانشگاه). |
۲۰. | ↑ کیهان اندیشه، دوره پنجم، ش ۲۶، ص ۷ - ۸ (مهر و آبان ۱۳۶۸). |
۲۱. | ↑ شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۲۳۶. |
۲۲. | ↑ انصاریان، شیخ حسین، عرفان اسلامی، ج۵، ص ۱۶۶. |
منبع
[ویرایش]
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «محمدحسین غروی اصفهانی کمپانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۲۱.
نرم افزار جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی